سلام و ادب: استاد شما یک گفت و گویی در نشست «بشنو از زن چون حکایت می کند» تحت عنوان «راز جان های یگانه» برای زوجین داشتید. بعد آنجا به خود بودن و اینکه خودمان باشیم و... اشاره ای داشتید. بنده این فرمایش شما را واقعا قبول داشتم و بخصوص در دنیای امروز بیشتر قبول دارم و همواره دنبالش بودم البته ادعایی در اینکه چنین عمل کردم ندارم یعنی وقتی در دوره دبیرستان بودم می گفتم دوست دارم خودم باشم، بهترین باشم یا وقتی زوج هایی می دیدم که خیلی تقلیدی می شد رفتارشان اذیت کننده بود برام اما یکدفعه یک حالی پیش آمد که به این توجه کردم که عشق و ازدواج همان قصه جان های یگانه هست بخصوص در ابتدا که به نقطه آغاز نزدیک تر هست و شور و صداقتی هر دو نفر را در بر می گیرد حال اگر کارهایشان شبیه هم شود و پا جای پای هم بگذارند و یا منتظر کلام و فکر طرف مقابل باشند این تقلید نیست بلکه یگانگی ای است که آنها را در برگرفته و زیبا و لطیف هم هست. ممکن هست از فرمایش شما در این زمینه بهرمند شوم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که زوجین میتوانند در جهانی نسبت به یکدیگر حاضر شوند که حقیقتاً جهان یگانگیها است. به این معنا که همدیگر را درک کنند و به جهان همدیگر ذیلِ سکنیگزیدن در هسته توحیدیِ خانه، احترام بگذارند و ببینند که هر کدام عقل و فهم و احساس خاص خود را دارا هستند. از این جهت هر کدام باید خودشان باشند و در اینکه هر کدام خودشان هستند، قابل احترام از طرف دیگر باشند. این است راز جانهای یگانه در زوجین. و البته باید در این مورد در این زمانه که انسان سوبژه خود شده، زیاد اندیشه کرد. موفق باشید