بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36623

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: من باب بحث ازدواج و خواستگاری دختر از پسر و اینکه حتما پسر باید اقدام کند یا نه در جامعه‌ی الان دختر هم می‌تواند سوالی داشتم؛ الان با توجه به این زمانه ای که توش هستیم و با توجه به تاکیدات مکرر ولی فقیه بر ازدواج، آیا منطقیه که دختر به بهونه‌ی احساساتی بودنش و یا حجب و حیا هیچ تلاشی برای فراهم شدن زمینه‌ی انجام وظیفه‌ش که ازدواجه، نکنه؟ و هیچ اقدامی نکنه و بشینه بگه من که به کمال خودم می‌رسم چرا اصلا ازدواج کنم؟! و حالا این به کمال رسیدن انسان بدون مرد چجوریه نمونش حضرت معصومه؟ در فضای اون زمان حالت خفقانی بود که ازدواج حضرت معصومه میسر نبود؛ آیا اصلا چنین چیزی (اینکه تلاش صرفا از طرف پسر باشه و این وسط دختر فقط حکم تماشاچی رو داشته باشه) در اسلام اومده همچین چیزی و سند معتبری داره؟! با این وجود زمانه تغییر کرده و باید به حسب تغییر شرایط خیلی چیزا و خیلی احکام مطابق با زمانه جلو بره همانطور که زنانِ جامعه‌ی امروزی استاد حوزه و دانشگاه می‌شوند و می‌توانتد بر احساسات خود غلبه کنند دیگر مثل زنان خانه نشین قبل نیستند این چعه حکمی دارد؟!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً ازدواج راهی است تا برای مرد و زن جهانی که جهان ایثار برای مرد و مادری برای زن است؛ پیش آید. و حضرت معصومه «سلام‌الله‌علیها» و امثال ایشان با روحیه خاصی که در نسبت خود با خدا برایشان پیش می‌آید و امروز در بعضی از خواهران انقلابی ملاحظه می‌کنید؛ استثناء هستند و البته در جای خود محترمند. ولی در هر صورت، به نظر می‌آید حرمت زن به آن است که مرد از او خواستگاری کند و این هنر زن است که بتواند در عین رعایت حیا، جذابیت‌های خود را در راستای زندگی با مرد برنامه‌ریزی کند و خداوند این هنر را به طور طبیعی در زنان قرار داده ونباید به افراط و تفریط منجر شود. موفق باشید

36572

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت: استاد ببخشید بنده می‌خواستم در جهت ارتباط با قران پیش بروم، تا الان فقط روخوانی آیات را انجام می‌دادم، می‌خواستم یه سیری به من پیشنهاد کنید تا بتوانم در آینده تفسیر المیزان را هم بدون مشکل مطالعه کنم.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده مطالعه جزوه «روش کار با تفسیر المیزان» است  که روی سایت هست. موفق باشید

36241

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: رهبری در دیدار دانش آموزان فرمودند بسیج لندن ما که می‌دانیم راهپیمایی این روزها همه از برکات انقلاب اسلامی ایران است حتی من فکر می‌کنم نویسنده مطلب آن روزنامه هم همین منظورش بوده است البته نظر من است چرا پس عیان بیان نمی‌کنیم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب به گفته بعضی کلیپ‌ها تیکه انداختند. زیرا نویسنده آن روزنامه منظورش آن بود که مثلاً حکومت ایران به عنوان یک دستور حکومتی دستور داده است آن مردم به خیابان‌ها بیایند و خواسته است بگوید اراده مردم در میان نبوده است. موفق باشید

36043

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: تفاوت بین آیات، روایات و آرا لا نفرق بین احد" ===> نفضل بعضها استاد جمع بین دنیا و آخرت چگونه ممکن است؟ از سویی توصیه های جنابتان (در کتاب رزق و درک دنیا) و البته نافرجامی در امور، حقیر را به دنیا بی میل کرده به گونه ای که هیچ امر دنیایی محرک حقیر برای فعالیت نیست و این خلاف توفیقات و شادابیهای قبلی و البته باعث سردرگمی شده. در کتاب دکتر صدرا خواندم ملاصدرا معتقد است هرکس از توسعه مادی جلوگیری کند مرتکب گناه کبیره شده است. در حالت کلی حین مطالعه تفاوت بین آیات و روایات و نظرات باعث شده هیچ نظم فکری نباشد و دچار نوعی رخوت و سردرگمی در اکثر امور شوم. بارها به خود گوشزد کرده ام که راه سعادت نباید انقدر پیچیده و دور باشد ولی با رجوع به زندگی نامه علما آن را در دسترس نمی بینم. فارابی، ملاصدرا، علامه، امام، جوادی آملی، تهجد، روزه داری، زیارت، توسل،؟؟؟ چگونه در راه بودن را مقصد بدانم؟ چگونه بدانم در راه هستم؟ سعادت چیست و چگونه بدست می آید؟ حق و حقیقت کدام است؟ در طلب حقیقت چندین سال قبل با جنابعالی آشنا شدم و اکنون با تغییرات بسیار رفتاری و کرداری در نادانی و سردرگمی نه توانستم موش از انبان بیرون کنم و نه انبانی فراهم. خود را خسر الدنیا و الآخره می یابم. یا همان هیچ انگاری. شاید اگر این پریشانی درمانی دارد در خور حقیر مشتاقم وگرنه رجوع به دیگر بیانات خود و دیگران را توصیه نکنید و فقط شنوای درد دل باشید. ممنون

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً این نوع احوالات را حکایتِ سیری بدانید که در این زمانه پیش می‌آید. غزل شماره ۱۲۷ متذکر همین امر است و یا در این رابطه سری به سؤال و جواب شماره  ۳۵۹۹۰  بزنید خوب است. با توجه به همه حرف‌ها، مائیم و ثقلین. آری! تدبّر در قرآن را باید محور قرار داد و سیره اولیای الهی را که آینه‌های نور قرآن‌اند مدّ نظر. با این‌همه به گفته جناب حافظ: «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتت نه به کوشش دهند». موفق باشید

36035
متن پرسش

سلام استاد: پیرو جلسه گذشته در شرح کتاب «در راستای بنیان حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان» در قسمت «نمی‌توانیم طبیعت را نابود کنیم بدون نابودی خودمان» کلمات ابتدای جلسه رهایم نمی‌کرد و برایم سوال شد که چطور می‌شود ربط عقل بشر و قرآن را یافت؟ در کدام وضعیت عقل بشر قرآنی شده یا می‌شود؟ و آیا تجربه اش را داریم؟ و اینکه چقدر این عبارت واقعی است و ما به آن یقین داریم مرا به فکر فرو برد، قرآنی که امروز بین مان اینقدر مهجور است و حیات‌بخشی اش را در سطوح انقلاب اسلامی، از جمله دفاع مقدس و... با تمام وجود درک کردیم ولی با چه زبانی و چگونه می‌توان با خود و دیگران در میان گذاشت؟! ممکن است آنچه به قلمم جاری شد را بخوانید؟ نمی‌دانم آنچه نوشتم چقدر می‌تواند واقعی و روشن کننده باشد که در خطاب به قرآن می‌گویم: از وقتی تو را شناختم مبهوت زیبایی بیکرانه ات بودم، قصه‌هایت هم زیبا بود و هم درک نکردنی، می‌دانی چرا؟ چون دنبال ربط بودم با خودم و ایامی که در آن می‌زیستم، ربطش را نمی‌فهمیدم، حال اندکی که می‌اندیشم به خویش می‌خندم، آخر مگر تو چقدر با خویشتنِ خویش آشنایی که در دل اقیانوس بیکران قرآن در جستجوی قطره جان خویشی؟ آری تو قصه حیات منی و قصه مماتم نیز؛ تو قصه آن به آنِ انسانی، با هزار لایه ناشناخته؛ تو قصه عالمی و جهان که او خود ماست در وسعت ظاهری. امروز در هیاهوی دوران شیدایی مردمان شوریده اباعبدالله الحسین علیه السلام و بر سر خان نعمت امام راحل و شهدا این را یافتم که قصه ما در هزار توی زیبای بیکرانت نهان است. هزار جان عاشق سوخت تا امروز در گوشه‌ای از دهکده جهانی، عقل بشر بیدار شود به کلام روشنگرت؛ و قصه تاریخ خویش را در سنت‌های حکیمانه ات بیابد، آری سنت‌هایی که ادب‌هایی در مسیر شدن، خلق می‌کنند، برای شکوفایی انسان در بستر زمانه‌ای که بشر خویشتن خویش را در بزرگراه‌های قدرت و در زیر چرخ‌های سلطه گم کرده است. قرآن عزیز! تو کلام مادری هستی که برای ایجاد بستری برای شدن فرزندان خویش با هر طبع و هر رنگ و هر ظرفیتی و در هر زمانه و هر شرایطی مهرورزانه و آزاد از هر زورگویی و فشاری، قصه او را با او می‌گویی، تا نوری شوی و راهی برای پیدا کردن خویش در آغوش آن نور به جلوه طبیعت. آری تو کلام مادری هستی که احیاکننده زمین است، زمینی که از وجه طبیعی هم مادر بشریت است و هم فرزندان آینده بشریت. تو برایم از تفاوت‌ها می‌گویی ولی چنان برایم می‌نمایانی که تفاوت‌ها برایم هنر آفرین می‌شود و به جای ترس، آنها را به عنوان راهی برای شناخت و شدن و زیبا شدن تابلوی هستی پیش رویم می‌آوری. تو پرده از اوهام و ظلم‌های فریبنده می‌گویی و معنای انسانیت و آزادگی را در وجودم زنده می‌کنی، انسانیت و آزادگی را وسعت می‌دهی تا قله های ایثار و گذشت و شجاعت و ایستادگی در مقابل استکبارورزان تاریخ. آری! تو مرا که همچون کودکان سرگرم بازی ام، متوجه باطن مقدس عالم و آدم می‌کنی و من در آنی می‌بینم و در خیال خام خویش باز هم سرگرمم که راحت است و یا ترسانم که مگر شدنی است!؟... اما تو دست به دامان پاکترین و عاقلترین بهانه خلقت می‌شوی و او به رسم پدری، رخی می‌نمایاند و از آن شوریدگان شیدا باغستانی به صحنه می‌آورد تا شاید باورم احیا شود و عمیق‌تر بیندیشم و جدی تر شوم و عزمی کنم تا برای انسان شدن از خویش گذری کنم در عین اندیشه و نیست شوم در هست او و هست شوم به اذن او... ای قرآنِ جان! تو باز بخوان... هر آن بخوان و با آن شیدایانِ حاضرِ آن یارِ غایب، از نظرهای خاک آلود، دست در دست هم بخوانید و رونمایی کنید... ایمان دارم به جاری شدن شما در جان عالم و آدم؛ و امید دارم به شکوفایی انسانی که در محضر شما با وسعت عالم و آدم مواجه می‌شود تا جهانی تجلی کند در بین دو جهان، جهانی ماورای سنت دیروز و تجدد امروز، جهانی آباد به رنگ او.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه سخن را که از قرآن گفتید و چه خوب گفتید؛ در این جمله شما می‌توان یافت که فرموده‌اید: هر آنچه یافته‌اید اعم از هیاهوی دوران شیدایی مردم با امام حسین«علیه‌السلام» در این اربعین‌ها، و یا هر آنچه یافته‌اید بر سر خوان امام راحل و شهدا؛ همه، قصه هزار توی زیبای بیکرانه قرآن بود. آری! حقیقتاً همین‌طور است. و اساساً هرجا توحید به ظهور آید، نظمِ مناسب خود را به همراه دارد و این غیر از نظم‌آفرینی‌هایی است که صفای توحید را کدر می‌کند و حتی به حجاب می‌برد و در این حالت به جای انتظارِ روحی که در پیش است، در کارها زیاده‌روی می‌کنیم و عملاً از آنچه می‌توانست پیش آید محروم می‌شویم. غافل از آن‌که نیک‌بختی به اندک چیزهایی وابسته است که ما آن‌ها را به حساب نمی‌آوریم. و ما دقیقاً از آن غافلیم، یعنی از همان توحیدی که قرآن متذکر آن است و در نسبت با سنت‌های جاری در عالم برای ما پیش می‌آید تا آن‌جایی که در جلسه ۱۰۳ بحث «در راستای بنیان‌های حکمت جهانی میان دو جهان» https://eitaa.com/khanehtolab/811  بر آن تحت عنوان «عقل قرآنی و نسبت آن با سنت‌های جاری در عالم» تأکید شد. موفق باشید     

35971

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد بزرگوار: استاد مگه همه انسان ها بر فطرت الهی و پاک خلق نشده اند؟ پس چرا در عالم ذر بعضی از آنها رحم زنا را انتخاب میکنن و اینکه کدام بعد از انسان در عالم ذر عهد می‌بندد با خالق هستی؟ این سوال در تفسیر جامعه کبیره برایم پیش آمده. سپاسگذارم. التماس دعای ویژه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از نظر فطری بر توحید سرشته شده‌اند ولی تعریفی که حتی در همان عالم از خود برای خود می‌کنند، موجب انتخاب‌های متفاوت می‌شود. حتی ممکن است رحم زنا را انتخاب کنند از آن جهت که طالب لذتی می‌باشند که در آن مسیر آن لذات را جستجو می‌کنند. موفق باشید

35924

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تعالی زیارتتان قبول از بهترین سفر امیدواران پارسای جهان یعنی اربعین براستی معنای آخرین نامه حضرت اباعبدالله علیه السلام است که به فرزندشان نوشتند: بسم الله الرحمن الرحیم گویا دنیا هرگز نبوده و آخرت پیوسته بوده است والسلام . و اما دِل ! که برای این مردم ناشناخته بی ارزش است ولی انساهای آخرین تنها با دل میتوانند زندگی کنند ، دلی که زندگی را غالبِ بر تمام مُردگی ها میبیند از این رو همه جا خانه ی عشق است و در آغوش خداوند نیستیِ مستانه را که از شدت هستیست مامن حیات میدانند . آیا در دنیای اَنانیت خوب و بدش فرقی می کند؟! بنظر ناقص بنده هر نوع آدم غیرِ در حضورِ هستی ، به خودش دروغ میگوید و باید با او باید روراست بود و واقعیتش را آشکار کرد که این مسئله کار خداست انشاءالله. بنده تاب و توانِ خودرا به عنوان جهش بشری برای حاضر شدن در نزد استعداد ها و زندگی در جهانِ پیامبر خدا را از دست داده ام ، تنها به عنوان یک بشر سخن گفتم زیرا میدانم محیاست . به امید آنکه حضرت امام حسن علیه السلام جهان را زنده و پاینده به ما هدیه کنند ، هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق .

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین طور است که آنچه هست و ما همواره در آن حاضریم «حضور اکنون بیکرانه جاودانه» ما می‌باشد و این تنها در نسبت با هستیِ اصیل بیکرانه که همان هستی‌بخش یعنی توحید است، به ظهور می‌آید وگرنه فریب است و فریب. موفق باشید

35906

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز و بزرگوار: فرموده بودید حورالعین تجلی اسماء الهی است. از یکی از اساتید تفسیر شنیدم، حورالعین همان اهل البیت هستند و مظهر تام آن حضرت زهرا هستند‌. آیا صحیح است؟ احساس می‌کنم تبیین حورالعین توسط علما خوب صورت نگرفته است. جالب و عجیب است که در بیانات رهبری وقتی کلمه حوری و حورالعین را جستجو کردم هیچ موردی یافت نشد. یعنی رهبری هیچ گاه این واژه را در بیانات خودشان استفاده نکرده اند. چرا؟ من فکر می‌کنم چون معنی واقعی آن را اکثریت مردم درک نکرده یا نمی کند. چون برداشت اکثر مردم از حورالعین زن باکره هست، اجر اولیای الهی مثل شهید را ضایع می کنیم اگر بگوییم شهید بخاطر زن زیبارو رفت و شهید شد مثل داعشی ها که ابزار هم بستری و غسل را هنگام عملیات های تکفیری خود حمل می کنند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در شرح سوره مبارکه «واقعه» عرض شد با توجه به این‌که در مورد «حورالعین» می‌فرماید: «جزاء بما کانوا یعملون»؛ پس باید «حورالعین» حاصلِ رجوع مقربین به انوار الهی و تجلی جامع آن انوار باشد. موفق باشید

35780

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عزاداری ها: همانطور که در سخنرانی های محرم سال های اخیر تاکید فرموده آید آشنایی با شخصیت اصحاب امام حسین در روز عاشورا بسیار مهم است از آن جهت که ما قدرت دسترسی به اعماق شخصیت امام معصوم را نداریم ولی توان درک شخصیت اصحاب را داریم. یکی از اصحاب طبق نقل حسن مثنی فرزند امام حسن علیه السلام است که آنطور که نقل شده در روز عاشورا مجروح می شود و روز بعد از عاشورا موقعی که سرهای شهدا را از تن جدا می کردند متوجه زنده بودن او می‌شوند و با وساطت یکی از اقوامش زنده می ماند اما در سالهای بعد با امام سجاد اختلاف پیدا می کند و امامت ایشان را قبول نمی کند. سوال من این است که چگونه امکان دارد کسی که در واقع شهید زنده است و در روز عاشورا در رکاب امام تا مرز شهادت پیش رفته است با آن خصوصیاتی که از زمان شناسی و شخصیت والای اصحاب سراغ داریم دچار این لغزش شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین نکته است که می‌توان به سخنان شهید بزرگوار مهدی باکری به دوستان و رفقایش نظر کرد که می‌فرماید: «دعا کنید شهید شوید؛ بعد از جنگ، رزمندگان به سه دسته تقسیم مى‌شوند،دسته‌ اول به گذشته خود پشت کرده و از آن پشیمان مى‌شوند، دسته‌ دوم با برگزیدن راه بى‌تفاوتى در زندگى مادى غرق مى‌شوند و همه چیز را فراموش مى‌کنند،  دسته سوم کسانى‌اند که به اصول خود پایبند بوده و از غصه دق می‌کنند.» واقعاً این چیز عجیبی است که حتی در خود انقلاب اسلامی پس از دفاع مقدس چنین امری پیش آمد. موفق باشید

35620

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: می‌بخشید در ادامه آن چالش و سوال ذهنی یادم رفت خدممتان بگم به نظر شما ممکن نیست در اینده شخصیت آقای هاشمی هم مثل شخصیت افرادی در تاریخ باشد که بعد ها تاریخ مظلومیت آنان را نشان داده. من هیچ اصراری به شخص خاصی ندارم. اما این سوال منه واقعا نباید به گونه ای صحبت کنیم که در یک تاریخ محدود نباشه و یک جایی بگذاریم که شاید آینده حقیقت چیز دیگری باشد. مثل امثال آیت الله شبخ فضل الله نوری ها و... کسی که آیت الله جوادی حفظه الله در مورد ایشان می‌فرماید «متعلم شدید القوی» در تفسیر آیه شدید القوی نمونه عینی را آیت الله هاشمی معرفی می‌کنند و همانطور که مستحضر هستید این مطالب استاد جوادی املی بعد از رحلت ایت الله هاشمیست. یا در جایی در مورد ایشان فرمودند قبر او روضه ای از رضوان بهشت است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نسبت آقای هاشمی با انقلاب، هرچقدر جلو رفت، بیشتر و بیشتر به انحراف کشیده شد، در حالی که رهبر معظم انقلاب در آن نماز جمعه مشهور در مقایسه نسبت بین خود و آقای هاشمی و آقای احمدی‌نژاد نسبت خود را با آقای احمدی‌نژاد نزدیک‌تر مطرح کردند با اینکه ضعف‌های آقای احمدی‌نژاد را می‌دانستند زیرا مشکل آقای هاشمی آن بود که انقلاب را تاریخی جدید جدای از تاریخ مدرن نمی‌دانستند. البته در مورد موضع‌گیری آیت الله جوادی خود بنده نیز موضوع برایم روشن نیست هرچند که شخصیت علمی ایشان در جای خود قابل توجه است. ولی نگاه سیاسی مقام معظم رهبری حجّتِ بالغه‌ای می‌تواند باشد. موفق باشید

35546

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی سؤالی داشتم راجع به این روایت حضرت رسول (ص) قسمتی که می‌فرمایند ای ۶۰ ساله ها زراعتی هستید که هنگام درو رسیده. لطفاً بفرمایید منظور حضرت رسول چه بوده؟ ارشادالقلوب جلد ۱صفحه۳۲ و قَالَ النَّبِيُ‌ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ مَلَكاً يَنْزِلُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ يُنَادِي يَا أَبْنَاءَ الْعِشْرِينَ جِدُّوا وَ اجْتَهِدُوا وَ يَا أَبْنَاءَ الثَّلَاثِينَ لَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا^ وَ يَا أَبْنَاءَ الْأَرْبَعِينَ مَا ذَا أَعْدَدْتُمْ لِلِقَاءِ رَبِّكُمْ وَ يَا أَبْنَاءَ الْخَمْسِينَ أَتَاكُمُ النَّذِيرُ وَ يَا أَبْنَاءَ السِّتِّينَ زَرْعٌ آنَ حَصَادُهُ وَ يَا أَبْنَاءَ السَّبْعِينَ نُودِيَ لَكُمْ فَأَجِيبُوا وَ يَا أَبْنَاءَ الثَّمَانِينَ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ وَ أَنْتُمْ غَافِلُونَ ثُمَّ يَقُولُ لَوْ لَا عِبَادٌ رُكَّعٌ وَ رِجَالٌ خُشَّعٌ وَ صِبْيَانٌ رُضَّعٌ وَ أَنْعَامٌ رُتَّعٌ لَصُبَّ عَلَيْكُمُ الْعَذَابُ صَبّاً.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: خداوند فرشته ‏اى را آفريده و هر بامداد مى‏ آيد و فرياد مى ‏زند: اى افراد بيست ساله تلاش و كوشش كنيد و اى سى ساله‏ ها زندگى دنيا شما را فريب ندهد و اى چهل ساله ‏ها براى ديدار خدا چه چيزى آماده كرده ‏اید؟ و اى پنجاه ساله‏ ها خطر به بالاى سرتان رسيده است و اى شصت ساله ‏ها نزديك است از دنيا برويد و اى هفتاد سالگان شما را ندا مى ‏كنند، و شما غافليد، سپس مى‏‌گويد: اگر بندگان اهل طاعت و مردان فروتن و كودكان شيرخوار و حيوانات بى‏‌گناه، نبودند، عذاب بر سرتان فرو مى‌‏ريخت.»
به افرادی که وارد ۶۰ سال شدند متذکر می‌شوند که باید نسبت به جهان ابدی، خود را آماده کنند و نمونه آن وجود مقدس خود حضرت که در ۶۳ سالگی رحلت کردند. به این معنا که پس از ۶۰ سال انسان باید خود را باید برای جهان دیگر آماده کند. موفق باشید

35542

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: به نظر شما چنین فردی چه جایگاه معنوی دارد: سعی جدی درنماز اول وقت، اهل نماز شب (در صورت خواب رفتن حتما قضا انجام می شود) سعی در عدم انجام گناه (در صورت ارتکاب توبه و پشیمانی) آرزوی آشنایی با قرآن و تفسیر علامه، و دیگر کتب دینی، که کمتر فرصت مطالعه پیدا می کند، لذا نگرانی روزمرگی و مغبونی و عدم رشد معنوی دارد.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتواند برنامه‌ای جهت رشد معارف و تدبّر در قرآن به خود بدهد، از برهوتی که در پیش است؛ إن شاءالله به خوبی عبور می‌کند. موفق باشید

35501
متن پرسش

سلام استاد عزیز: اگر بخواهیم شرایط کنونی فساد مسؤلین و بودن پوسته و ظاهری از اسلام بین مردم را تطبیق دهیم به عصر حیات اهل بیت در چه عصری از امامان هستیم؟ با توجه به شرایط کنونی جبهه حق کجاست؟ من که به جز رهبری که امید به همه می دهند نه مردم و نه مسؤلی رو کار درست نمی بینم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه اینطور بوده که سیطره اهل دنیا یک طرف و حضور نرم اهل معنا یک طرف. آری! بسیاری از مردم در شرایط امتحان‌دادن سختی هستند ولی حقیقتاً در میان همین مردم کم نیستند انسان‌های بسیار فرهیخته‌ای که می‌یابند چه اندازه شرایط برای حضور در جهان، حساس و خطیر است. اخیراً در کلاب‌هاوس آقای علیزاده تحت عنوان «عربده‌ای برای ایران، سکوت مقابل فرانسه» متوجه شدم چه انسان‌های فرهیخته‌ای در داخل ایران و خارج از ایران وجود دارند که نسبت به جایگاه انقلاب اسلامی این اندازه بصیر می‌باشند. https://t.me/jedaal/2716 یا در همین برنامه «جهان آرا» در موضوع «از تهران ۱۴۰۱ تا پاریس» جناب استاد پیام تیرانداز چه اندازه حکیمانه متوجه شرایط جهان و موقعیت ما می‌باشند که خوب است به آن برنامه نظری بیندازید. https://eitaa.com/matalebevijeh/14085 . این‌جا است که متوجه می‌شویم نباید از بصیرت مردمان‌مان در عین این مشکلات غفلت کرد و نسبت به آیده نا امید بود.  موفق باشید    

35045

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: با توجه به پیشرفتهای علم پزشکی و درمان ناباروری نظیر کاشت جنین، اهدای تخمک واهدای جنین پرسش پیش آمده این است آیا اینها منافاتی با خواست و رضای خداوند ندارد و اینکه انسان مطابق آنچه برایش مقدور شده بوده زندگی را طی نکرده و در صدد است با تحمل رنج و مشکلات و هزینه ی زیاد از مسیر خواسته شده به سمت دیگری رود یا اینکه نه اینها رو هم خدا مطابق علم خود آفریده و نتیجه تلاش انسان برای رسیدن به اکتشافات علمی و بر طرف کردن موانع زندگیست وهمین هم مطابق با اراده و خواست و رضای خداوند است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه بسیاری از این مشکلات به جهت شرایط آب و هوایی و نوع غذاهایی است که مردم گرفتار آن می باشند و از این جهت چاره ای نیست که برای خنثی کردن اثرات آن ها در بدن به این نوع درمانها ورود شود. ولی در هر حال نباید اصرار ورزید مگر در حدّ معمول آن. موفق باشید

34394

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد محترم: من زنی هستم با سه فرزند. به ظاهر، انسان موفقی هستم. اما مدتهاست عشقی که انتظار داشتم در زندگی بین من همسرم باشه رو نمی یابم. دلایلی هم داره. کوتاهی ها و اشتباهاتی هم از جانب بنده بوده. و اتفاقات ناخوشایندی هم در زندگی ما رخ داده که باعث شده از هم دورتر بشیم. زیر نظر مشاور در حال انجام اصلاحاتی هستم ولی در خوشترین ساعات زندگی هم حس می‌کنم دیگه احساسم مثل قبل نمیشه... و انگار تمام تصوراتی که از زندگی مشترک داشتم و عشق و دوست داشتنی که همیشه دنبالش بودم به هم ریخته و این، من رو سخت آزار میده... گاهی رفتارهایی می‌بینم که مبنی بر اهمیت دادن به من از جانب همسرم هست ولی در کل تغییرات شدیدی حس می‌کنم و می‌بینم... با اتفاقاتی هم که افتاده و در کل، احساس می‌کنم تمام وقتی که برای این زندگی گذاشتم بیهوده بوده... همیشه دنبال یک عشق ماندگار می‌گشتم و تمام سعیم رو با تمام نقص هام گذاشتم برای رسیدن به این امر، ولی الان همه چیز رو از دست رفته می‌بینم. در کنار مشاوره و تلاشی که برای برطرف شدن نقص ها دارم، چطور با این قضیه کنار بیام؟ چطور در جستجوی مهر بزرگتری باشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان هر اندازه با حضور خود در عالم معنا به صورتی که مثلاً در کتاب «آشتی با خدا» گفته شد؛ حاضر شود زندگی زمینی و دنیایی او هم معنای خود را پیدا می‌کند. این مشکل شما نیست، مشکل زمانه است و راه آن، شکل‌دادن زندگی است در جهانی که حاج‌قاسم‌ها به کمک امام و رهبری و انقلاب اسلامی در آن حاضر شدند و به آن اشاره کردند تا زندگی به بشر بازگردد. موفق باشید

34198

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: داشتم سخنرانی معاد شما رو گوش می‌دادم رسیدم به اینکه از غزالی تعریف می‌کردند که یهویی به خودش اومد که چی؟ حالا این سوال هم در ذهن من برای خودم اومده این همه عبادت کردی و نماز و روزه و..... که چی؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جناب غزالی که محدود به ظاهر دین بود به خود آمد که بناست ما از دینداری اخلاق و سلوکی را دنبال کنیم و در همین رابطه کتاب شریف «احیای علوم دین» را تدوین کردند به این معنا که ما از دینداری باید به صفای باطن و عبور از خودبینی و خودپسندی برسیم. موفق باشید

38683
متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام استاد محترم حاج آقا طاهرزاده: با توجه به حساسیت مسئله لبنان و خبرهایی که در رابطه با نیاز جبهه مقاومت به گوش می‌رسد و بخصوص آوارگی مردم لبنان و غزه و نیازی که آن عزیزان از جهات مختلف دارند و با توجه به این که مراکز مختلف قابل اطمینانی برای جمع آوری کمکهای مالی در صحنه اند؛ از جمله «قرارگاه جهادی شهید ردانی پور» که زیر نظر سردار لادانی فعالیت می‌کند؛ نظر جنابعالی در رابطه با آن قرارگاه چیست؟

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اساسی بودنِ صحنه تا آن جایی که جبهه استکباری مرگ خود را در صحنههای پیش آمده احساس میکند و تمام تلاش خود را به عمل می آورد که صحنه را به نفع خود تغییر دهد؛ باید موضوع را بسیار جدّی گرفت و با توجه به اینکه هرکس هرچه در توان دارد را باید به میان آورد بحمدالله مراکز قابل اعتمادی به صحنه آمدهاند. آری! از جمله «قرارگاه جهادی شهید ردانی پور» است که زیرنظر برادر عزیزمان فعالیت دارند. باتوجه به تجربههایی که آن قرارگاه در جریان کمک رسانی به زلزله زدگان و سیل زدگان در مناطق مختلف داشته اند؛ به گمان بنده قرارگاه قابل اطمینانی میباشد بخصوص که با روحیه مردمیِ خاص آن قرارگاه متوجه نقیصهها و اموری است که ممکن است مدّنظر گروههای رسمی قرار نگیرد و درعین حال ضرورت داشته باشد.

✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨

👈 شماره کارت جهت واریز به نام قرارگاه خدمت رسانی مردمی شهید ردانی پور، حسین لادانی دستجردی :

۵۸۹۲۱۰۱۳۹۰۶۶۲۲۰۹  

--------------------------------------

شماره شبا:

IR660150000003101029244459  

37864
متن پرسش

سلام وعرض ادب استاد بزرگوار این متن مغالطه آمیز را گذاشتن تو گروهها اگه حضرتعالی تبین کنید و پاسخ بدید خوبه که بی پاسخ نمونه وفقکم الله تعالی فی الدارین. آیا سعید جلیلی خطر واقعی است و یا لولویی که اصلاح طلبان ساخته اند؟ از سال ۱۳۷۰ با عقبه جریانی که الان به نام پایداری شناخته می‌شود آشنا شدم سر سلسله این دو به چند مرکز و فرد در قم برمی‌گردد که یکی باقر خرازی بود که جوان بود و جویای نام و دومی منیرالدین حسینی شیرازی معروف به آقا منیر مسئول فرهنگستان علوم اسلامی که پس از فوت او مدیریت فرهنگستان به میر باقری عضو فعلی مجلس خبرگان رسید در مجال این گفتار نیست که جزییات طرز نگاه اینها به جهان و اداره کشور را شرح دهم تنها به این بسنده می‌کنم که بگویم فرهنگستان مدعی بود که روی یک میلیارد موضوع کار می‌کند تا احکام اسلامی آنها را مشخص کند با این ذهنیت که هر فعلی جز به نیت قربه الله فعل باطل است و به همین علت باید برای تک تک افعال در جامعه بشری حکم اسلامی مبتنی بر قربه الی الله بودن استخراج شود و به مردم ارائه شود تا آنها تبعیت کنند. کلمات نامفهوم و نا مانوس آنها حتی از دهان عالی ترین نفرات حاکمیت هم شنیده شده است این گروه علم را فقط در شرایطی می‌پذیرد که منشای وحی را با خود داشته باشد البته اینکه علم ناشی از وحی چگونه تفاوتی با علم مرسوم دارد را کسی توضیح نمی‌دهد فکر می‌کنم که این مختصر پاسخ سوال اول گفتار را داده باشد جلیلی و فرقه اش و چندین سال بررسی و برنامه ای که از آن یاد می‌کند برپایه چنین تفکرات خطرناکی شکل گرفته اند که حتی در محیط حوزه علمیه هم غیر قابل درک و فهم هستند به نحوی که آقا منیر در زمان حیاتش هم جایگاه ویژه ای در بین روحانیون نداشت و تنها محفل کوچک خود را داشت اتصال چنین ذهنیتی به تفکر عملگرایانه مصباحی سبب می‌شود آنها از یک محفل تفکری تبدیل به یک نیروی کنشگر شوند که می‌خواهد تئوری های مصیبت ساز خود را در سطح جامعه آزمایش کند. جلیلی لولو خوره خوره ای نیست که اصلاح طلبان علم کرده باشند او و فرقه اش واقعا خطرناک هستند. بخصوص که در سالهای اخیر با تسلط بر منابع عمومی از یک گروه عقیدتی به یک تشکیلات منفعتی - عقیدتی تبدیل شده اند که در پیوند با جاه طلبی هایی سیاسی قرار گرفته اند که دانشگاه امام صادق برای آن شکل گرفت برای اتخاذ تصمیم تان در مورد ۱۵ تیر این مطلب را بدقت بخوانید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا خود را مشغول چنین حرف‌هایی بکنیم؟!!! آقای دکتر جلیلی را باید با خود آقای دکتر جلیلی شناخت. اخیراً عرایضی تحت عنوان «کدام رئیس جمهور؟ کدام آینده؟»  https://eitaa.com/matalebevijeh/ 17094و متن «آقای دکتر جلیلی و سیاستی که عین دیانت است» عرض شد. امید است موجب تفکری شود در این تاریخ. موفق باشید  

37822

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد عزیز: با عرض تبریک عید بزرگ غدیر لطفاً اگه ممکنه بفرمائید: سخنان امروز امام انقلاب در مورد شاخص های رئیس جمهور به کدام کاندیدا نزدیک تر است؟! نامزد اصلح ریاست جمهوری از نظر رهبر انقلاب کیست؟ ۱- معتقد به مبانی انقلاب باشد ۲- کارآمد باشد، شب‌وروز نشناسد، توان برای کار کردن داشته باشد. رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار مردمی عید غدیر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم: اصلح آن کسی است که در درجه‌ی اول به مبانی این انقلاب و این نظام اعتقاد قلبی و واقعی داشته باشد.  رئیس جمهور فقیدمان به معنای واقعی کلمه اعتقاد داشت؛ شهید خدمت رئیسی عزیز کاملاً محسوس بود با دل و جان و با اعتقاد حرکت می‌کند. دوم اینکه کارآمد باشد. شب و روز نشناسد. دنبال کار باشد. توانایی داشته باشد برای کار کردن. از عناصر خوب و همکاران خوب استفاده کند. توان کار و نشاط کار همراه با اعتقاد راسخ به مبانی انقلاب این موجب صلاحیت است. وقتی این صلاحیت وجود داشت این آدمی با این خصوصیات می‌تواند از همه‌ی ظرفیتهای کشور استفاده کند. ۱۴۰۳/۴/۵ 🖼 #بسته_خبری 💻 Farsi.Khamenei.ir

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نگاه بنده آنچه در بنیان سخنان مقام معظم رهبری می‌تواند مدّ نظر باشد، جناب آقای دکتر جلیلی است ولی هرکس مطابق تصوری که از نامزد خود دارد آن سخنان را با آن فرد منطبق می‌کند. موفق باشید

37673
متن پرسش

در مورد سوال ۳۷۶۳۹، به این لینک: https://eitaa.com/lobolmizan/16469 برای اینکه نامحرم نباید لاک را ببیند، و همچنین خود لاک غیربهداشتی است و ضرر دارد، و ایجاد مانع برای غسل و وضو است، می توانند بجای لاک از دستکش استفاده کنند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکری به پرسشگر سؤال شماره  37639 . موفق باشید

36891
متن پرسش

سلام: نمی تونم بگم حفره های قلبم گرفته با واژه های رنگین و جلو. آه ! ... ای یار ای دل راهم دهید، راهم بسته مسدود است. نوری نیست در دل این تاریکی در این فضای خفه در سلول بیماران، فضا یک دست شده و تاریک دلباز است تنوعی ندارد. مثلا عادی به نظر می‌رسد، مثلا همه چی همونیه که باید می بود. هست، هستم، هستیم، خواهیم بود. سال هاست از این انفرادی در نیامده ام به جرم عشق، می شنوم خمینی ظهور کرده درها یکی یکی شکسته می‌شوند اما من نمیتونم بیرون بیام مبتلا شدم به سوختن، مگه سال ها جور این را نمی کشیدم که زندانی ام... ولی اگه این سوختن نبود که من، نمی دونم... چشمانم عادت کرده به تاریکی زندان. دلم عادت کرده بر جراهت هایش. یعنی من داشتم می‌سوختم و درد می کشیدم که حالم خوب بشه؟! ببین این خدای تو رفیق ما هم بوده، بپرس ازش حالا که بات جوره، بگو همون دیوونه و مجنونه، بگو اون که هر کاری کرد خودش رو آب کشید وایساد جلوت گفت ممنونت، بگو طاها رو حلال کنه اون شب خیلی مست بوده، اون میشناسه، بگو بیای میام پیشوازت، نشونیم هم خواست بگو ته جهنم خونه دلبازه. ببین من خدام خیلی بچه لاته، خیلی بچه لاته. الو، الو الو خدا / منم یه بنده خدا / بگیر منو / چرا آنتن نمیده ، الو خدا / الان غبته روز های زندانی ام را می خورم. من انقلابی ام درد انقلاب را دارم. پس دردم کو! بگو! انقلابی :) شوق دارم که آزاد شده ام. نشسته ام در توصیف بهاران در حالی که زمستان است. به سیگار اکتفا نمی کنم و بلند میشم تا بهتر بشم. در سیمای هنر و اندیشه ام در حالی که صبح تا شب شوق آزادی دارم. همه چیز عالیه. با سها کاری ندارم. با هنر و اندیشه بودن به معنای واقعی کلمه همه چیز منم، تویی، حالا فکرش باشه که من سیمای اون باشم. «هرکه ز غوغا از سر سودا سر کشد اینجا سر ببریدش، عام بیاید خاص کنیدش خام بیاید هم بپزیدش، معتدل است او متصل است او» سیمای هنر و اندیشه مجموعه نیست. حال است. عشق است. شمعیست که میسوزه تو روز های تاریک و سرد. جنگ اقتصادیه اشکالی نداره ! من و هم سن سال هام هستیم که با وجود پتانسیلی که داریم جنگ رو کنتراتی از جا می کنیم می بریم. توی این میدون کت تن ماست؛ اما میدون زیر این همه گرد و غبار پیدا نیست مثل این که بزرگ تر های ما زیادی شلوغش کردن باید بگذارن ما هم ببینیم. این جور موقع ها که می‌نویسم احساس می‌کنم دورم از درد چون ریختم رو صحنه، درگیر صحنه ام، تو لحظات عادی که میرم مدرسه میام کارام رو انجام میدم این درده انگار گم هست ولی یک جا هایی می‌فهمم درد کجا بود و دوباره پیش میاد. قبلا این کار رو نمی کردم که بیارم جلوی خودم ولی الان همین کار هم یک حالی داره. مجالی به آدم میده. آه! الو الو خدا! کجایی شما! 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر آن خدا که به او زنگ می‌زنید، در دست بود که خدا نبود!! خدایی که بیش از پیش، بودنِ ما را به ماندن تبدیل نمی‌کند و ما را، آری! ما را در سرگردانی‌مان نسبت به خودش دوست دارد؛ خدایی است که خدایی می کند. 
 باز گوید رسم عاشق این بود
بلکه این معشوق را آیین بود
چون دل عشاق را در قید کرد
خودنمایی کرد و دلها صید کرد
امتحانشان را ز روی سر خوشی
پیش گیرد شیوۀ عاشق کشی
در بیابان جنونشان سر دهد
ره بکوی عقلشان کمتر دهد
در افقی که در گفتن از او تازه او خود را آرام‌آرام نشان می‌دهد مثل گفتنی که مولای‌مان علی «علیه‌السلام» در کلماتشان بدان اشاره کردند تا باز سرگردانی. آن روز که از حضرت امام خمینی نوشتم تا گرم خدایی شوم که با او آغاز شد؛ روزگاری بود که هنوز در گرمیِ آن به دنبال دری هستم که گشوده شود از جنس «عشق» البته نه به معنایی که این واژه در زبان‌ها افتاده است، بلکه از جنس حکمتی که جناب مولوی در غزل ۷۷۱ این‌طور از آن می‌گوید: 
دل و جان به آب حکمت ز غبارها بشوييد         هِله تا دو چشم حسرت سوي خاکدان نماند
بنده در آن روزها این‌طور نوشتم: اي امام! داشتيم به مرگ رضايت مي‌داديم، و زمين ما را به درون خود مي‌كشيد و چون سگي اين پاره‌استخوان‌ها را مي‌جويد و مي‌بلعيد. داشتيم مي‌رفتيم به غروبِ انسانيت يا به زمين؟ چه فرقي مي‌كرد؟ صدايي را يافتيم. صداي پيرمردي آشنا  از جنس صداي دوردست‌هاي ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲. گفتيم: چيزي نيست، آن آخرين طلوع به غروبمان مي‌خواند. ما داشتيم به غروب مي‌رفتيم و طنين صداي او غروب را پر كرده بود، ولي انگار ما ديگر تن به مرگ داده بوديم و جز صداي گشوده شدن دهان خاك و جويده شدنِ همه انسانيتمان صدايي را نمي‌خواستيم بشنويم. اصلاً به همين صداي سردِ پريأس عادت كرده بوديم؛ آري داشتيم غروب مي‌كرديم، و خاك ما را مي‌بلعيد، كه ديديم خورشيدي از غروب بالا مي‌آيد، گفتيم: نه؛ اين همان آفتاب است كه دارد مي‌ميرد - مگر طلوع و غروب در نهايت همانند نيستند؟- خواستيم اميدوار شويم، پيش خود گفتيم: اميدواري در پايان، مردن را سنگين‌تر مي‌كند، اميد را برانيم و مرگِ تسكين‌دهنده را بپذيريم.
گفتيم: چشم ببنديم تا غروبي كه اميد طلوع را در ما انگيخته، كامل شود و شب، مرگ را بشارتمان دهد.
پلك‌هايمان گرم شد. چشم بستيم و به شبي انديشيديم كه بايد پشت پلك‌هايمان مي‌بود، كه ديديم نه! پلك‌هايمان گرم شد، گفتيم: اين مرگ است كه بر پلك‌هايمان مي‌گذرد و پايان را بشارت مي‌دهد، پلك‌هايمان داغ شد. گفتيم: اينك آرامش مرگ، پلك‌هايمان سوخت، خواستيم بگوييم: نفرين بر مرگ راحت‌كننده كه اين همه رنج‌آور است، كه ديديم طلوع! كه ديديم آفتاب! كه ديديم روز!  آخر تو كجا بودي در آن غروب اميدزا؟! گفتيم: نه، ديوانگي است، طلوع در غروب ممكن نيست و همچنان بين يأس و اميد دست و پا مي‌زديم، چشم گشوديم، خيره شديم، هراسان نظاره كرديم، ديديم آري اين بار خورشيد طلوع كرد، درست در انتهاي روز كه همه چيز داشت تمام مي‌شد، خورشيد تابيدن را شروع كرد، هر خانه‌اي نوري از آن داشت، و نور «الله اكبر- خميني رهبر» از پنجره هر دلي به بيرون مي‌تابيد. گفتيم: اين همه خورشيد!
باز باورمان نشد، فكر كرديم اين خاصيت مرگ است، پايان دنياست. در پايان، دنيا پر از آتش مي‌شود و هر چه هست را مي‌سوزاند. اين همان آتش پايان است و ما داريم مي‌سوزيم. خورشيدي نيست، ناله و فغان مرگ است. يك شورش كور و مذبوحانه است تا همه چيز به نفع تاريكي تمام شود. چشم بستيم و گفتيم: تمام! صدايي محمّد وار امّا آن صدا در ما انقلابي بر پا ساخت، مثل صدايي كه بر موسي «عليه‌السلام» در طور و بر محمّد «صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» در حراء ريخت، كه «تَعالَوْا»؛ بيا و بالا بيا... و ما بي آن‌كه ياراي اميدوار شدن داشته باشيم، از وحشت آكنده بوديم، گفته بوديم، يا داشتيم مي‌گفتيم: اين مرگ است كه مي‌وزد و اين ماييم، لقمه‌اي در دهان گرگ هميشه آدم‌ها، مثل همه اعتراض‌هاي بي‌هدف.
دوباره چشم بستيم، و اين بار ما بوديم كه مرگ را صدا مي‌زديم چون او را پذيرفته و به آن عادت كرده بوديم، كه صدايي مثل صدايي در طور، مثل صدايي در حراء، ما را خواند، به قيام خواند؛ نه پلنگ‌وار بر ستارگان، كه محّمد‌وار بر بتان پليد روزگار و شوريدن بر هر آنچه غير انساني است. موفق باشید
 

36725

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: وقت شما بخیر. ما یه گروه در تلگرام داریم قبلا هم بارها مزاحمتون شدم یک برنامه برای اعضا در نظر گرفتیم چله ترک گناه. چله دعای عهد. ختم قرآن چهل روز تا نیمه شعبان - برنامه دومش هم بعدا اعلان می کنیم چهل روز تا عید فطر دو سه جا دعوت دادیم پیام رو در گروه هم ارسال کردیم، شکر خدا الان نزدیک ۴۰ نفری عضو شدن برنامه بانی شخصی نداره این لینک: https://t.me/qh_channel/2343 استاد بزرگوار شما چرا از این کارها نمی کنید، حتی اگه علاقه ندارین به اسم خودتون انجام بدین بگین یک نفر از دوستانتون برنامه رو در سایت تون یا کانال هاتون بگذاره (مثلا همین کانال مطالب ویژه) افراد علاقمند عضو بشن، خیلی ها فقط منتظر یک تلنگر هستن، تا اصلاحی انجام بدن، در جماعت هم که برکت هست، فرصت هم هست اسباب جمع داری و کاری نمی‌کنی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درضمن  این‌که کار شما را در جای خود کار خوبی می‌دانم ولی به نظر می‌آید اگر افراد به خوبی با معارف الهی آشنا گردند، هر کدام جهانی خواهند در تاریخی که با انقلاب اسلامی گسترده شد به همان معنایی که حضرت امام در وصف رزمندگان فرمودند: «آنان ره صد ساله را یک شبه طی کردند». موفق باشید

36271

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: شما چه کتابی رو در این دوران غم زده و یخ زده در رابطه با هبوط و توهم پیشنهاد می‌کنید. در حالی هم میدونم که با کتاب خوندن مسئله حل نمیشه. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود توصیه امیرالمؤمنین علی «علیه‌السلام» به فرزند جوانشان یعنی حضرت امام حسن «علیه‌السلام» که در نامه ۳۱ نهج البلاغه آمده است مطالعه شود و شرح آن نامه را در دو جلد کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» روی سایت می‌توانید مطالعه کنید. موفق باشید

36249
متن پرسش

سلام و ادب: متنی نوشته بودم می‌خواستم با جنابعالی در میان بگذارم تشکر.

به نام خدای مظلومان، مظلوم واژه ی عجیبی است؟ به چه کسانی می‌گویند مظلوم؟ شاید تا به حال گروه ها، ملت ها و قشرهای مختلفی از مردم دنیا را مظلوم دانسته ایم. مردم یمن، مردم سوریه، مردم فلسطین و ... ولی آیا واقعا اینها مظلوم اند؟ پرسش مهم این است که مظلومیت را در چه می‌بینیم؟ در خانه نداشتن؟! در آسایش نداشتن؟! در هزار زیور و زینت نداشتن؟! حال ما با داشتن اینها چه کردیه ایم؟ گاهی فکر می‌کنم که واژه ی مظلوم بیش تر در حق ما صادق است. مظلومیت در نبودن بودن یا نبودن مسئله این است!!! کمی فکر کنیم ببین کجاییم؟ اصلا چه حضوری داریم؟ خودم هم نمی‌فهمم چه می‌گویم ولی بی وجودی چیزی غیر از این است که ما دچارش شده ایم؟ حال با نگاه به این مردم سراسر ایمان می‌توان بودن را تعریف کرد. براستی چه گذشته است بر این مردم که اینچنین صبر و مقاومتی نه تنها موجب خستگی نمی‌شود بلکه دعوتیست به آینده ای روشن از جنس انسانیت. تازه می‌توان مادر بودن را دید و پدر بودن را فهمید. انگار سخن گفتن از نسبت ها سخن گفتن از غزه ی عزیز است. نسبتی دوباره با خود. پیدا شدن معنای انسان حقیقتا بودن یا نبودن مسئله این است. {هر چه ایم آلوده ایم، آلوده ایم ای مرد آه میفهمی چه می‌گویم ما به هست آلوده ایم!!} «اخوان ثالث» براستی چرا کودک فلسطینی از این مصیبت سخت خدا را شکر می‌کند؟ «اللهم لک الحمد حمد الشاکرین لک علی مصابهم» کربلای دیگری را شاهد هستیم. این حسین است که سر سلسله ی عشاق و همراهان را هدایت می‌کند به سوی حق حقیقتی از جنس پیکار. حال می‌فهمم که راز غربت، قربت است. به قول شهید آوینی: «راز قربت را، یاران، در قربانگاه بر سرهای بریده فاش می‌كنند و میان ما و حسین همین خون فاصله است.» حال مظلوم کیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! فرق است بین آن‌که خود را به دست خود، گرفتار انواع روزمرّه‌گی‌ها کرده و بدون نظر به هیچ آینده بزرگی، خود را تهی نموده؛ با آن کس که متوجه توحید است، به عنوان حقیقتی گشوده که در هر حالی در مقابل ما با وسعت رحمانی‌‌اش گشوده است، چه در سختی‌ها و چه در راحتی‌ها. این‌جا است که حتی انسان حیران است که «لطف او خوش‌تر بود یا قهر او». و این امری بود که ما پس از دفاع مقدس مدت‌ها باید منتظر آن بودیم تا معلوم شود ایمان به معنای توحید حضرت حق در صحنه، چه اندازه کارساز است. و این‌جا است که آن کودک فلسطینی نشان می‌دهد چه اندازه در ایمان خود زندگی را فراسوی سختی و آسانی درک کرده است، آنهم به عالی‌ترین شکل. گویا بنا بر آن است که از طریق تقابل حق و باطلی که در غزه به ظهور آمده، ما تکلیف خود را با خودمان در نسبت با حق و یا باطل روشن کنیم. موفق باشید      

36176

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید. اگر کسی مکسَّر اسم الرحمن را بعد از هر نمازی دویست و نود و هشت بار بگوید تمام مخلوقات دوستدار او شوند و دشمنان بر وی مهربان شوند. معنی مکسَّر چیست؟ استاد شما فقط یک کتاب در مورد اسما الهی دارید و این کم است بنظرم. مطلبی به تازگی از استاد شجاعی منتشر شده است، که خواندم، انگار آبیست که به تشنه رساندند. مبحث انسان شناسی، ایشون فرموده اند. خداوند اسم‌‌های خودش را به حضرت آدم یاد داد؛ تا آدم بداند مسیر پیش روی زندگی او فقط یک چیز است: «او باید یکی یکی این اسم ها را تمرین نموده و در درون خودش تولید کند.» و سرمایه ما هنگام مرگ، تعداد اسم‌هایی از خداست که در ما فعال شده است. توصیه می‌کنم به دوستان و جویندگان حقیقت که با استاد شجاعی و دکترشهریار زرشناس آشناییت ندارند. این دو بزرگوار کم از استادطاهر زاده ندارند. کتب و مباحث ایشان را دنبال کنند. روز و روزگار همگی خوش. استاد در پناه حق.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد مکسَّر اسم الرحمن چیزی نمی‌دانم. ۲. اتفاقاً بنده برای هر دوی آن بزرگواران ارزش زیادی قائل هستم و امیدوارم رفقا از انس با آثار آن عزیزان بهره لازم را ببرند. موفق باشید

نمایش چاپی