سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: میخواستم اگه امکانش هست برای مطالعهی مباحث تفکر تاریخی سیر مطالعاتی معرفی بفرمایید. (چیستی معنای آن.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته مباحث اخیر از کتاب «سلوک ذیل شخصیت....» گرفته تا کتاب «گوش سپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی» و مباحث «انقلاب اسلامی، جهان بین دو جهان» و پس از آن مباحث «انقلاب اسلامی، انتظار و وارستگی» همه از تفکر تاریخی سخن میگوید. میتوانید از کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» شروع بفرمایید. موفق باشید
سلام استادک عرض ادب و احترام، فکری به ذهنم اومده، آیا میشه گفت کشورهایی که شیعه هستن جنگهاشون خیلی زود تموم و جمع جور شده، مثل جنگ ایران و عراق، یمن با عربستان، یا ایران و سوریه و عراق با داعش، یا جنگ ۳۳ روزه لبنان، و این بخاطر دست یاری اهلبیت (ع) و توسل به آنها هست. ولی ۷۵ سال از اختلاف بین فلسطین و اسرائیل میگذره و تازه اسرائیل رو به زوال است. حالا سوالم این است اگر فلسطینی ها هم شیعه بودند آیا این جنگ همون سالهای اول یا دهه های اول به پایان نمیرسید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن در این مورد بسی مشکل است. شاید بتوان با نظر به آیهای که میفرماید: «وَأُمْلِي لَهُمْ ۚ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ» به آنها یعنی رژیم صهیونیستی و اساساً جهان غرب با فرهنگ نژادپرستی آن، مهلتی داده شده تا چهره نهایی و خباثت اصلی خود را نشان دهند و کید و حیله خداوند، بسیار حساب شده و متین است. موفق باشید
سلام: بنده معاون پرورشی دبیرستان پسرانه هستم ان شاءالله میخوایم بین دانش آموزان دبیرستانی (متوسطه دوم) یه مسابقه کتابخوانی برگزار کنیم چه کتابی رو پیشنهاد میکنید؟ شهر ما دوتا مدرسه بزرگ داره یکی نمونه دولتی و دیگر مدرسه عادی رشته های نظری مدرسه ما همین مدرسه عادی و دولتی هست و سطح دانش آموزان معمولی هست چون دانش آموزان برتر رفتن مدارس نمونه. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که روی سایت نیز هست، بتواند کمک کند. موفق باشید
سلام خدمت استاد گرامی: متنی که به نظرم رسید خدمتتان عرض می شود بلکه مورد بحث و نقد و بررسی واقع گردد. با توجه به اینکه ولایت انبیاء الهی تاریخ را رقم می زند، زیرا آنچه که باعث ایجاد تاریخ می گردد ظهور اسماء جدید است و هر نبی ای با مقام ولایت خود اسمی را شکوفا می کند که تا قبل از آن در خفا قرار گرفته بوده است، لذا ولایت خاتم الانبیاء که جامع ترین ولایت تاریخ بشریت بوده است اسم الله اجمالی را ظاهر کرده است که با اوصیای ایشان این اسم الله به تفصیل می رسد و تفصیلی ترین حالت آن با ظهور مهدی موعود آغاز می گردد، و در دوران ایشان آنچنان این تفصیل ادامه می یابد که به انتهای تفصیل در دنیا برسد و بعد قیامت محقق می گردد، لذا قیامت اگر «یوم تبلی السرائر» است چون اسم جامع الله به تفصیل در آمده است و تا این تفصیل به نهایت خودش نرسد قیامت امکان تحقق ندارد زیرا تا وجود به نهایت آشکارگی نرسد قیامت نیز ظاهر نمی گردد، پس قیامت چیزی جز تفصیل و آشکارگی وجودی نمی باشد و برای این است که در روایات تاکید شده که قبل از قیامت باید مهدی امت ظهور کند حتی اگر یک روز قبل از قیامت باشد، حال اگر انقلاب اسلامی مقدمه ظهور باشد پس آغاز خروج از نیست انگاری به سمت هستی انگاری است، زیرا دوران نیست انگاری دوران جدایی بشر از تاریخ هستی است که افق هستی مندی خود را گم کرده است و گرفتار نیهیلسم گشته است، ظاهراً تاریخ نیهیلسم امر وجودی نیست بلکه دورانی است که اسم الله به خفا رفته است در حالی ظرفیت تاریخ با بعثت خاتم الانبیا ظهور اسم الله گشته است و بشر جدید آن را به خفا برده است و همه ادیان و مکاتب ذیل این نیهیلیسم در حال ادامه حیات هستند، پس تمام ادیان به معنایی ادامه نیست انگاری هستند و قادر نیستند وجود را آشکار کنند حتی شیعه بدون انقلاب، هر عملی در دوران نیهیلیسم ادامه نیهلیسم است، اگر جریانی بتواند ما را از نیهیلیسم زمان، کمی جدا کند ما را وارد تاریخ هستی انگاری می نماید، پس وجهی از مهدی موعود را به ما نشان داده است، و قیامت ما که همان وجه وجودی ماست را بر ما آشکار کرده است، این وجه وجودی با انقلاب اسلامی آغاز شده است چون تنها جریانی که در تضاد با تمامیت غرب است انقلاب اسلامی بوده، و مابقی جریانهای دینی و شرقی همه تسلیم غرب شده اند از جمله شیعه غیر انقلابی. ولی انقلاب به اندازه ای به بلوغ نرسیده که بتواند نفی تاریخ نیست انگاری را بکند و اگر به مرتبه ای از بلوغ رسید که چنین نفی ای داشته باشد، آنگاه تاریخ ما هستی انگارانه خواهد شد. لذا در دوران انقلاب اسلامی با دو معضل روبروییم، اول آنکه انقلاب قدرت نفی نیهیلسم را ندارد بلکه تذکر یا هشداری به بحران نیهیلیسم است، دوم آنکه در دوران انقلاب مجبور به فکر کردن به توسعه یافتگی هستیم که ادامه مدرنیته است چون در تاریخ نیهیلیستی در حال نفس کشیدن هستیم و امکان تنفس بدون توسعه یافتگی یعنی بحران در زندگی این تاریخ. ولی انقلاب اسلامی چون آغاز تاریخ هستی انگاری است از طرفی تسلیم نیست انگاری نمی شود نمونه اش مقابله ما باغرب و موفقیت انقلاب در مقابله با آمریکا که ظهور این امر سیاسی ریشه در هستی انگاری انقلاب دارد، و از طرف دیگر نیهیلیسم بر ما ولایت دارد و قدرت رها شدن از نیهیلیسم را نداریم و نمونه آن بحرانهای اجتماعی که نسل ما با آن مواجه می گردد. حال آیا راهی جز فرهنگ انتظار در دوران انقلاب اسلامی در مواجهه با نیست انگاری داریم، راهی که انتظار به ما نشان می دهد آن است که در مقابله با تاریخ و زمانه عجله نکنیم و راه برون رفت از آن انقلاب اسلامی است، شاید خود انقلاب همان انتظار است، زیرا انقلاب ما را به جهانی مابین دو جهان وارد می کند که ما را در بین جهان نیست انگاری و جهان هستی انگاری قرار می دهد، پس کسی که خود را از انقلاب جدا کرده است چگونه می تواند مدعی انتظار باشد، انتظاری که در دوران غیبت ما را به عبد تبدیل می کند، پس انقلابی بودن ما، انتظار و عبودیت ماست، و از اینجاست که اگر انتظار برترین عبادت است، انقلابی بودن ما نیز برترین عبودیت است پس سلوک فردی بی معنا می شود و سلوک انقلابی معنادار می گردد، زیرا سلوک فردی بدون انقلاب ادامه نیهیلیسم است، و هیچ وجهی از وجود را بر ما آشکار نمی کند. انقلاب به تعبیر مرحوم علامه حسن زاده آملی ظهور صغری است پس آغاز آشکارگی هستی است و خروج از نیست انگاری، لذا بدون انقلاب و بیرون از آن نه وارد تاریخ هستی انگاری می شویم نه انتظار داشتن معنا و مفهومی دارد. دوران نیست انگاری تاریخ خفای اسم الله است و انقلاب اسلامی آغاز خروج از این خفا و آشکارگی وجودی است، تاریخی که هایدگر آرزو داشت خدای رها شدن از نیهیلیسم را ببیند. آنچنان که فردید می گفت که کاش هایدگر بود و خدای خمینی را می دید که همان خدایی است که ما را نجات می دهد. ما در عین توسعه یافتگی که توجه به تاریخ نیست انگاری برای ادامه حیات در این تاریخ است، باید به انتظار توجه کنیم که همان توجه به انقلاب اسلامی می باشد. الله اعلم
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. آری! اگر انقلاب اسلامی را پاس میداریم به جهت آن است که در آن انقلاب توحیدی و در دل تاریخی که حضرت امام و شهدا آغاز کردند، بالقوهگیهایی هست که جهان ما را و خودِ ما را به حضوری میرساند که هستی خود را و هستی عالم را درک میکنیم و میفهمیم چگونه جناب صدرالمتألهین فهمی را به میان آورده است که خود جهان و انسان دارد قیامت میشود. و بدین لحاظ همچنانکه متذکر شدهاید «انتظار»، یک نوع سلوک است در تاریخی که از یک طرف آیندهای در پیش رو دارد که همان ظهور حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» میباشد و از طرفی در غیبت آن نوع حضور، انسان گرفتار خودبنیادی شده است که همان زمین نیهیلیسم است. اینجا است که میتوان همراه با سخن جنابعالی هشدار داد آن کس که خود را از انقلاب اسلامی جدا کرده، نمیتواند در حضوری قرار گیرد که با «انتظار» پیش میآید و عملاً این افراد درکی از «اسم الله» ندارند تا بخواهند از اجمال آن اسم به سوی تفصیل آن در خود سیر کنند و کسی که درکی تاریخی از حضور «الله» ولو به اجمال ندارد، عملاً از خودش که به عنوان خلیفۀ الله حامل اسم «الله» است؛ ندارد. و این اصل و اساس نیهیلیسم است.
با توجه به نکات فوق، حال این سؤال میماند که ما چگونه با حضور در انقلاب اسلامی و درک اسم «الله» در خود، بودنِ خود را احساس کنیم؟ که بحث انقلاب اسلامی از این زاویه جایگاه بسیار مهمی دارد و جنابعالی نیز متذکر چنین جایگاهی برای انقلاب اسلامی شدهاید به عنوان راهی برای درک وجودی خود از یک طرف و عبور از نیهیلیسم از طرف دیگر. که البته این نوع بودن، شدت و ضعف و قبض و بسط خود را دارد، چیزی که حتی برای جناب حافظ همانند کسانی که در پیادهروی اربعینی این سالها حاضر شدهاند، پیش میآید و بنده در شرح غزل شماره ۱۲۷ که اخیراً عرایضی شده، متذکر آن بودهام تا نه از جدّیت حضور تاریخی خود و درک خلیفۀ اللهیمان در جان خود غفلت کنیم و نه از جدّیت نیهیلیسم و نیستانگاری غافل باشیم. موفق باشید.
سلام حاج آقا: ببخشید ، «...» از خدا می خواهم اگر وظیفه ای از این جهت دارم و قرار است کاری انجام دهم به حق امام زمان شرایط را محیا کند تا کمترین قدمی برای آگاهی بشر بردارم. آیا این فکر من توهم است یعنی درگیر خودخواهی کور شدم که فکر می کنم هدایت جوانها و افراد مختلف از دریچۀ من می تواند محقق شود و باید این کار را انجام دهم؟ و ممکنه بدون اینکه بتوانم هیچ کاری انجام دهم بمیرم و اگه بمیرم تمام این آگاهی، نابود میشه و در حد فردیِ خودم باقی می مونه؟ چقدر باید این مسئله را جدی بگیرم و به عنوان یک رسالت به آن نگاه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده: «آنقدر ای دل که توانی بکوش» با ورود در دل مباحثی مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» خود را بپرورانید و سپس از استعدادهای خود جهت کمک به دیگران استفاده کنید؛ کار خوبی است. موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: نظر استاد در مورد سحر و جادو چیست؟ بنده یه مشکلی برام پیش اومد در همین زمینه و خیلی کسای دیگه دیدم درگیر این جور مسائل هستن راه کار شما چیه؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر: چند سوال را کوتاه خدمتتان عرض می کنم ۱. آیا می توان ثواب اعمال واجب مانند نماز های یومیه یا روزه و... را به چهارده معصوم هدیه کرد؟ به اموات همچون پدر، مادر یا همسر چطور؟ ۲. آیا حدیث کساء که در آخر مفاتیح آمده دارای سند معتبری از طرف معصوم (ع) نیست؟ آنگونه که در مفاتیح نوین آقای مکارم آمده؟ سوالات دیگری هم داشتم ولی به جهت اینکه مزاحم اوقات شریفتان نشوم صرف نظر می کنم. سایه حضرتعالی مستدام
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. میتوان گفت همینکه انسان، ذیل دستورات اولیای الهی وظایف شرعی خود را انجام میدهد، به نحوی انها نیز وسعت مییابند. ولی نمیدانم میشود آن طور نیّت کرد که میفرمایید یا نه؟ ۲. جریان حدیث«کساء» به صورتهای مختلف و حتی در چند محل انجام گرفته. مهم آن است که با قرائت آن حدیث شریف، حضور در صحنهای که در آن تاریخ واقع شده است را مدّ نظر میآوریم و یک نوع یگانگی با آن صحنه و آن ذوات مقدس در خود شکل میدهیم. موفق باشید
سلام علیکم: بنده مدتی در یکی از حوزههای علمیه مشغول درس خواندن بودم. متاسفانه آن حوزه تحت نفوذ شیعه انگلیسی بود و متاسفانه افراط درعزاداری باعث شد که بنده اکنون از عزاداری خاطرات بدی دارم هنگامی که محرم میشود ناراحت میشوم و میگویم وای باز محرم آمد باز گریه دو ماهه! البته نه اینکه عزاداری نکنم ولی روضههایی که گوش میدهم شاید در طول این دو ماه از ۱۰ تا تجاوز نکند ولی به جای آن سعی میکنم شعور خود را بالا ببرم و کتاب حماسه شهید مطهری و مقتل در روز عاشورا مطالعه میکنم با توجه به اینکه از آن حوزه بیرون آمدم ولی دیگر آن حلاوت عزاداری و کارهای معنوی که در قبل از ورود به حوزه داشتم ندارم به طوری که حتی دیگر ماه رمضان یا رجب یا شعبان با ماههای دیگر برایم فرق نمیکند. البته روزه میگیرم اکنون از شما میخواهم بپرسم که چه کنم آن حلاوت سابق به اینجانب برگردد؟؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در کربلا آن است که ما متوجه نمادی از انسانیت یعنی حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» میشویم که نهاییترین نحوه حضور انسان در آن شرایط است و از این جهت اشک و عزاداری پس از درک جایگاه حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» در آن مرحله تاریخی، قدمهایی است تا از آن حضور باز نمانیم. امید است کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچیها» در این رابطه افقی را در مقابل رفقا بگشاید. در ضمن اخیراً یادداشتهایی در رابطه با نظر به پدیده «شهادت» که مبنای اصیل آن در کربلا به معنای خاص آن ظهور کرد؛ شده است. پیشنهاد میشود اگر فرصتی بود به آن یادداشتها سری بزنید. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/14173
سلام علیکم: با توجه به اینکه ادیان الهی براساس رشد فکری انسانها بصورت تکمیلی بر بشریت عرضه شده اند چرا خدا در سوره نحل آیه ۱۲۳ به پیامبر میفرماید از دین ابراهیم تبعیت کن در حالی که بایستی از دین مسیح تبعیت میکرد و قاعدتا دین مسیح از موسی پیشرفته تر و دین موسی از دین ابراهیم متکاملتر باید باشد؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت به حضرت ابراهیم «علیهالسلام» نظر میشود که آن حضرت در عین آنکه پیامبر اولوالعزم بودهاند و به حضور جهانیِ شریعت الهی تأکید داشتند؛ در موضوعِ امامبودن نیز بنیانی را شکل دادند که همه پیامبران بعد از آن حضرت ذیل آن حضور معنای نبوت خود را ادامه دادند زیرا فرمود: «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» (بقره/۱۲۴) ملاحظه میکنید که میفرماید پس از آن امتحانات، موضوع امامت برای شخصیت آن حضرت شروع شد و او آغازی است که بقیه انبیاء از آن به بعد در نسبت با آن آغاز، هر کدام نبوت خود را ادامه دادند. موفق باشید
بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و ادب: در پاسخ به سوال 35275 اجازه دهید به این راحتی ها دست نکشم و حال که به خاطر بعد فاصله از شما، امکان خدمت رسیدن و گفت و گوی حضوری وجود ندارد به مکاتبه خود ادامه بدهم. استاد عزیز دقیقا مسئله ما جوان ها با شما نسل اول انقلاب همین است. من نسبت به جنابعالی معترضم. چرا که حس میکنم مانند رهبر خود دائما حرف های تکراری و صرفا آرمانی تحویل نسلی میدهید که برای پیمودن چند متر بعدی خود نیز با مشکل روبه روست. در تبیین سوال بنده که یک بار حضورا از شما پرسیدم آیا نحوه سلوک ما و امثال سید علی قاضی ها و ملاحسین قلی ها متفاوت است؟ مرا به شرح پانزده نکته عقل تکنیکی حوالت دادید و متاسفانه آنجا نیز به دور از کلامی برای گشودن افق های حال، صرفا حرف هایی آرمانی و سخت تحویل دادید و تنها فهم ما از آن جلسات این بود که شما در کودکی از مغازه حاج محمود زردک کش میرفتید. آیا از گفتن حرف های گنده برای این نسل پر از غصه و ابهام خسته نیستید؟ مگر رسالت پیامبران گفتن حرف های متناسب با فهم زمانه نیست؟ شما یا بن بست رسیده اید و میکوشید این نسل را امیدوار نگه دارید و یا اینکه تبیین وضع موجود برایتان مبهم است و خود نمیدانید چه باید بگویید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه میتوانم در این مورد خدمت روح طالبِ حقیقتتان بگویم این است که حال شمایید که باید بررسی کنید جانِ تشنهتان در کدام چشمه سیراب میشود؟! و اینجا است که میفرمایند ذوق و روح خود را در طلب حقیقت، همواره زنده نگهداریم تا حقیقت به سوی ما جلوه کند، إنشاءالله. در آنجا است که انسان از آسمان فلک برتر خواهد شد. موفق باشید
با سلام: موضوع؛ عامل «وزر» و سنگینی که کمر بشر و بشریت را شکسته کیست؟ یا چیست؟ با عنایت به رمزگشایی جنابعالی از سوره مبارکه الشرح و عنایت به خبر ائمه اطهار «علیهم السلام» مبنی بر یکی بودن سوره الضحی و الشرح نکته بسیار جالبی در نسبت این نکات بـــــــا نظر جناب مولانا استخراج میشود همانگونه که شما فرمودید در شرح صدر، وزر و سنگینی گرانی که از پشت رسول اکرم (ص) برداشته میشود خب! بردارنده این بار گران از جانب بی جانب حضرت باری تعالی است، «رفته ره درشت من بــــــــــــار گـران ز پُشت من / دلبر بـــردبـــار من، آمد و بُرد بـــــــار من» حال آیا آورنده این بار گران خداوند بود؟ در جواب میشود گفت آری، نه! «آری» به این علت که هر چیزی از اوست، و «نه» به این علت که حضرت حق، هر شَّــری را در گرو نَفْس خود انسان معرفی فرموده است « وَمَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِكَ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺑﺪﻱ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺳﺪ، ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﻮﺩ ﺗﻮﺳﺖ»، حال اگر آیه «والیل اذا سجی» توجه کنیم عامل این نابسامانی ها را «سجی» و «الیل» معرفی کرده است، عنایت داشته باشیم که منظور از الیل، تنها شب مرسوم که زمانی از روز است، نیست بلکه حتی به این شب نیز الیل گفته میشود که ذاتش تاریکی است و «غرب» است، یعنی هیچ نوری در آن نیست و آنجا که نور نباشد طبیعتا پایبندی و سنگینی و بار گران عارض میشود، نکته اینجاست! یعنی حقیقت و ذات جهــــان غرب در انفس انسان است که جهــــان غرب آفاقی و استکبارجهانی اکنون، باعث تقویت و پاگرفتن این بیماری خفته میشود! همان بیماری که به انسانی که ذاتا يتيم است، القای دروغین میکند که تو «يتيم نیستی و تو ضال و در تاریکی و گمراهی نیستی و تو فقیر و سائل نیستی» همان القات اومانیسم!! که گریبان گیر بشر است مولانا میفرماید این وزر و سنگینی (سیطره جهان غرب) از پشت رسول (ص) و به تبع، از گردن اولیاء و «شیخ» نیز برداشته شده است شیخ در لغت مو سفید است سفیدی مو خود تمثیلی از دفع سیاهی ها و الیل و غرب و القات دروغین اش است «آنک بی وزرست شیخست ای جوان / در قبول حق چواندر کف کمان / شیخ کی بود پیر یعنی مو سپید / معنی این مو بدان ای کژ امید / هست آن موی سیه هستی او / تا ز هستیاش نماند تای مو / چونک هستیاش نماند پیر اوست / گر سیهمو باشد او یا خود دوموست / هست آن موی سیه وصف بشر / نیست آن مو موی ریش و موی سر» سخن آخر این است که جهان غرب اکنون هیچ قدرتی جز القا ندارد و راهکار ما دست و در دست دادن شیخ جامعه خودمان است همانی که از سیطره این ليل و القا اش رسته و با گران از پشت رفته و «حقیقت را آنگونه که هست میبیند نه آنگونه که القا میکنند» با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار درست گفتهاید و چه اندازه باید مسرور بود که ما را مأمور کردهاند تا نه یتیم را بیبها بدانیم و تحقیر کنیم آنجا که در ذات خود فقیر إلی الله است، و نه سائلان را از خود برانیم آنجا که آمادهاند تا در حدّ مرز حضور حاج قاسمها جلو بروند. چه اندازه زمانه حساس است!! کدامین راه، راهی است که تنها با شرح صدر محمدی«صلواتاللهعلیهوآله» میتوان در آن گام نهاد تا نه یتیمی تحقیر شود که همین جوانانِ به ظاهر لااُبالی ما هستند و نه سائلی نسبت به طلباش بیجواب بماند که همان عزیزانی میباشند که تنها با اُنس با حقیقت آرام میگیرند و نه با دستورات اخلاقی. چه اندازه امروز نسبت به آنچه برای جوانانمان پیش آمده، نیاز به شرح صدر داریم و گفتگوهایی که نه آنان احساس کنند تحقیر میشوند و نه احساس کنند میخواهیم تکالیفی بر آنها تحمیل کنیم که آزادی آنها را از آنها بگیرد. موفق باشید
با عرض سلام: دلایل ضد اخلاقی بودن چند همسری: ۱. شکستن فطرت تک طلبی زن (حکیمانه نیست برای برآوردن فطرت تنوع طلبی مرد گفتن تنوع در تعداد زن بلکه باید تنوع در پوشاک و عطر و آرایش و اینهای زن باشد) ۲. ترویج خیانت در بی شوهر شدگان (حکیمانه اش اینه که عارف عاشق، مسیر سخت برایش با عشق آسانتر می شود پس معتقد به زندگی پس از مرگ، شوهر را نزدیک میبیند و مسیر وفاداری تا پیوستن دوباره به شوهر را بخاطر عشق با سختی کمتری میپیماید پس نیازی به کمک نیست و اگر مدعیان حمایت میخواهند کمکی کنند آیا نمیتوانند بدون به همسری گرفتن کمک مالی و اینها بکنند الان که موسساتی هست که پول میگیرند که به نیازمندان بدهند و حال اگر زن از ازدواج فقط بعد جنسی فهمیده باشد که درکش همسطح مثلا گوسفند جابجا بشن کدام مال کدامه ندارند یا اگر خیانتکار باشد میتواند با مردی همسن و بدون همسر ازدواج کند)
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند ازدواج دوم با هر توجیهی که باشد با فرهنگ ما همراهی ندارد و موجب تزلزل خانواده میشود. گویا همچنان که قبلاً عرض شد تقدیری، آری! تقدیری در میان است تا خواهران مورد نظر که امکان ازدواج برایشان فراهم نشده است؛ بتوانند با حضوری دیگر در متن انقلاب و در جامعه، خود را معنا کنند، معنایی که شاید بتوان گفت کمتر از زندگیِ با همسر نباشد. موفق باشید
با سلام: آیا می توان گفت که، اعیان ثابته همان لوح محفوظ یا لوح محو و اثبات است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: لوح محفوظ، حقیقتِ ثابتی است در عالم امر و این با اعیان ثابته که مربوط به افراد میباشد متفاوت است. موفق باشید
عرض سلام و ادب: معلم هستم و با توجه به شغلی که دارم مسئلهای ذهن بنده را درگیر کرده. اینکه چهطور در این شرایطی که دانشآموزان در رابطه با اسلام و انقلاب دچار سرگردانی هستند، تاثیر مثبت روی دانشآموزان داشته باشم؟(البته بنده دبیر ریاضی هستم و فرصت چندانی برای مطالب غیردرسی ندارم ولی تصور بنده این است که نیاز به تکامل و رشدی دارم تا تاثیرگذار باشم) همسرم مباحث معرفت نفس شما رو پیشنهاد دادن و همچنین کتاب زن آنگونه که باید باشد. در مورد مسئله دیگری راهنمایی میخواستم: در این کتاب فرمودید زن و مخصوصا مادر باید استعداد عرفانی خود را رشد دهد. در این رابطه لطفا بفرمایید چه مطالب و اقداماتی لازم است؟ مسئله سوم: بنده تا مقطع ارشد در رشته ریاضی محض تحصیل کردم ولی احساس میکنم رشدی در من ایجاد نشده و نیاز به مطالبی دارم که به تکامل و رشد بنده کمک کند. شما به کسی که بخواهد در این دوران هم در نقش همسر و هم در نقش معلم و هم در نقش مادر رضایت خدا و حجت او را بدست آورد چه پیشنهادی دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان برخورد خوب و بعضاً تذکرات انسانی، به آنها کمک میکند که شخصیت خود را از دشمنان انقلاب اسلامی جدا کنند. ۲. مباحث «معرفت نفس» و کتاب «آشتی با خدا» و کتابهای «فرزندم؛ اینچنین باید بود» إن شاءالله در این مورد کارساز میباشد. ۳. در کنار اندیشه علمی، خوب است با اندیشه قرآنی هم مأنوس باشید. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد سخن: حضرتعالی اگر در سخنرانی ها و نوشته های سترگ تان یکمی هوای مردم را داشته باشین به نظرم بهتره تا حکومت ظالم و ستمگر که به اسم دین و دیانت و مقدسات مردم عزیز را به این روز نشاندن و از قرآن واهل البیت دور کردن. امروز کاملا جای خالی شهیدان مطهری و بهشتی و مراجع بزرگواری مثل طالقانی و منتظری احساس میشود. حتی هاشمی که شما به خون آن تشنه هستین اگر بود بهتر بود کاری که اینها انجام دادن ومردم را از دین و عقیده خودشان بریدند رضا شاه و محمد رضا نکردن.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این احتمال را نیز بدهید که اتفاقاً چون بنده با تمام وجود به فکر مردم هستم و خدا میداند تماماً جان و روان و قلب بنده را غم مردم فرا گرفته، معتقدم تنها و تنها از طریق همین انقلاب اسلامی و با روش حکیمانه رهبر معظم انقلاب میتوان از این مشکلات ساختاری و تنگناهای تاریخی عبور کرد. در این مورد بد نیست به مناظره ای که بین آقای علیزاده و آقای غنی نژادپیش آمد نظری بیندازید که چگونه نگاه لیبرالیستی امثال آقای غنی نژاد اینگونه مشکلات را به وجود آورده و رهبر معظم انقلاب جگونه با تمام تلاش سعی دارند مشکلات ما را با عبور از جریان لیبرالیستی رفع نمایند. موفق باشید
سلام استاد: در منزل «خُلق» این سوال رو از محضر تون داشتم با کسب اجازه چون ظاهر من مؤمن هست بعضی ها به من متلک میگن یا اکثرا در حضور من توهین میکنند به رهبر انقلاب یا به امام خمینی یا به روحانیون. من تا میشه سکوت میکنم یا به ندرت جوابشون رو میدم. اگه جوابشون رو بدم «روز و شب عربده با خلق جهان نتوان کرد» اگه جوابشون رو ندم میترسم متلک گفتن به من توهین به مومنین و دین اسلام تلقی بشه. میخواستم راهنمایی بفرمائید در چه مواردی باید سکوت کرد و کجاها باید جواب داد؟ خدا حفظ تون کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً ملاحظه فرموده اید خود خداوند شرایطی را فراهم میکند که کجا و چگونه سکوت کنید و کجا و چگونه تذکر دهید. این امر را به عهده خداوند بگذارید. موفق باشید
استاد پیرو سوال قبلیم ممنونم از پاسختون. ولی من وظیفه ام چیه؟ هیچ تمرکزی در خودم نمیبینم نه برای کار نه درس و نه عبادت. نمیدونم باید چیکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمعبندی با توجه به همین نکات، بنده در این فکر رجوع به سوره مبارک «اللیل» داشتم اگر ان شاء الله با در نظرگرفتن همین مسائل، به ۳ جلسه ای که در سوره لیل پیش آمد همراه با یادداشتهایی که ذیل آن شد روجوع فرمایید ان شاء الله راهکارهای اساسی را از قرآن به دست میآورید و پس از آن پیشنهاد میشود به عرایضی که در سوره انسان شد رجوع فرمایید. موفق باشید
«إِلَّا ٱلَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُۥ سَيَهۡدِينِ» ﴿۲۷﴾ جز ذاتی که مرا آفریده و به یقین او، هدایتم خواهد کرد «وَجَعَلَهَا كَلِمَةَۢ بَاقِيَةٗ فِي عَقِبِهِۦ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ» ﴿۲۸﴾ و کلمه ی توحید را حقیقتی ماندگار در نسل های پس از خویش قرار داد؛ امید است [مشرکان به سوی توحید] بازگردند آیا آفرینش مقدمه ی هدایت است؟! منظور هدایت تکوینی که شامل همه موجودات می شود نیست منظور هدایت خاصی است که حضرت ابراهیم از آن سخن می گوید چرا فقط شامل او شده و بقیه ی قوم هدایت نمی شوند مگر آن ها هم آفریده ی خدا نیستند؟! با توجه به آیه «وَ مَنْ یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ» هدایت تشریعی چه فایده ای دارد وقتی هدایت بندگان فقط تحت اراده ی خداست. منظور از کلمه ی #فی_عقبه چیست آیا به اهل بیت که آل الله نامیده می شوند ارتباطی دارد؟! آیا منظور از ماندگاری ِ توحید، ترویج و جهانی شدن دین اسلام است و ارتباطی به ظهور حضرت مهدی و دولت کریمه برای تمدن نوین اسلامی در سطح جهان دارد؟! چرا اصل توحید امیدی برای بازگشت مشرکان گفته شده است چرا نبوت و امامت که راهنمایی کننده هستند و معاد نه؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همه این نکات، نظر به روح و روحیه ابراهیمی «علیهالسلام» است که آن حضرت متوجه حقیقت توحید به عنوان پایدارترین حقیقت شدهاند و به نور نبوت، احساس رسالت میکنند تا بشریت را متوجه این امر که معنای هر نوع بودن برای انسان است، بگرداند. حال مائیم و معادلهای که یک طرف آن ایجاد شایستگی است که هرکس جهت درک حقیقت توحید و هدایت به سوی آن، باید در خود ایجاد کند و یک طرف اراده الهی است که آن طلب را با مشیّت خود بیجواب نگذارد. موفق باشید
سلام: روزتون به خیر. من مشکلات زیادی دارم. چند سال هست که با همه وجودم سعی کردم با رعایت حلال و حرام خدا به خدا نزدیک بشم و مسیر شهادت رو طی کنم. در این راه به خصوص حفظ حجاب و چادر خیلی سختی کشیدم. ولی احساس می کنم در حال درجا زدن هستم و هیچ پیشرفتی ندارم. مدام ناامیدی وجودم رو میگیره. دو تا مشکل بزرگ دارم که برمی گرده به سختیهایی که کشیدم یکی این که اصلا کنترل خشم ندارم دوم این که کینه دو نفر رو که خیلی به من آسیب زدند رو دارم که داره من رو داغون می کنه. سوم این که در کنترل زبان ضعیف هستم که این هم برمیگرده به دو مشکل بالا. دوست دارم استاد اخلاق داشته باشم. قبلا داشتم که بعداً متوجه شدم ایشون ولایت مدار نیستند و مجبور به کنار گذاشتن ایشون شدم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد سعی بفرمایید طی یک برنامهای نسبت به نظر به فضائل اخلاقی، از این مشکلات عبور کنید. برنامهای که پیشنهاد میشود عرایضی است که در شرح کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی
«رضواناللهتعالیعلیه»شده است.
https://lobolmizan.ir/sound/660?mark=%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%AF موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: من زنی هستم با سه فرزند. به ظاهر، انسان موفقی هستم. اما مدتهاست عشقی که انتظار داشتم در زندگی بین من همسرم باشه رو نمی یابم. دلایلی هم داره. کوتاهی ها و اشتباهاتی هم از جانب بنده بوده. و اتفاقات ناخوشایندی هم در زندگی ما رخ داده که باعث شده از هم دورتر بشیم. زیر نظر مشاور در حال انجام اصلاحاتی هستم ولی در خوشترین ساعات زندگی هم حس میکنم دیگه احساسم مثل قبل نمیشه... و انگار تمام تصوراتی که از زندگی مشترک داشتم و عشق و دوست داشتنی که همیشه دنبالش بودم به هم ریخته و این، من رو سخت آزار میده... گاهی رفتارهایی میبینم که مبنی بر اهمیت دادن به من از جانب همسرم هست ولی در کل تغییرات شدیدی حس میکنم و میبینم... با اتفاقاتی هم که افتاده و در کل، احساس میکنم تمام وقتی که برای این زندگی گذاشتم بیهوده بوده... همیشه دنبال یک عشق ماندگار میگشتم و تمام سعیم رو با تمام نقص هام گذاشتم برای رسیدن به این امر، ولی الان همه چیز رو از دست رفته میبینم. در کنار مشاوره و تلاشی که برای برطرف شدن نقص ها دارم، چطور با این قضیه کنار بیام؟ چطور در جستجوی مهر بزرگتری باشم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان هر اندازه با حضور خود در عالم معنا به صورتی که مثلاً در کتاب «آشتی با خدا» گفته شد؛ حاضر شود زندگی زمینی و دنیایی او هم معنای خود را پیدا میکند. این مشکل شما نیست، مشکل زمانه است و راه آن، شکلدادن زندگی است در جهانی که حاجقاسمها به کمک امام و رهبری و انقلاب اسلامی در آن حاضر شدند و به آن اشاره کردند تا زندگی به بشر بازگردد. موفق باشید
سلام استاد عزیز: امیدوارم خدا عمر با برکت بهتون بده. استاد من سال هاست به واسطه ی گناهان گذشته هر بار یاد گناه ها میفتم و دوباره مرتکب میشم. نمیدونم چه باید کنم! بارها شده توبه کردم ولی متاسفاته قدرت صورذهنی این گناه ها خیلی قوی هستن در حدی که باور نمیکنم فراموششون کنم و نمیتونم باور کنم که خدا با من آشتی کنه! شاید میگین خدا تواب هست و من قبول کنم ولی ته ذهنم باز اون گناه را نمیتونم فراموش کنم! از طرفی این صو ذهنی هم پاک نمیشن! و داره سنم میره بالا و نمیدونم چیکار کنم؟ آیا این صور ذهنی قدرتشون را از دست میدن؟ آیا فراموشم میشن؟ آیا خدا واقعا من رو میبخشه؟ من نسبت به این گناه ها چه کنم وقتی یادم اومدن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اصرار و تأکید بر توبه، کارساز است به همان معنایی که به ما فرمودند: «صد بار اگر توبه شکستی، باز آی». موفق باشید
اون میگه توحید نیست و تو میگی توحید هست ولی باید بیاریمش روی زمین، اون میگه نیست ولی باید بیاریمش و تو میگی بله همینطور هست که میفرمایید، تا حالا به عجز رسیدید استاد؟ حتما تا این سنتون یکبار رسیدید دیگه، میخوام بگم من هر روز در عجز و سوختن هستم، حس بیکسی تمام وجودم رو گرفته و هیچ بشری هم نیست که دستی برای بلند شدنم دراز کنه؛ خدا کو استاد جان؟ من هیچ نمییابمش، به من نگو حرکت کن تا ببینیش تا بیاد تا بهت بده تا فلان تا فلان، نه من اصلا دیگه نمیخام تو انقلابتون باشم تو انقلابی که بیخدایی از باخدایی اومده تو جامعهای که دارم خفه میشم و حتی شما چه کار میتونید بکنید؟ مگر نمیگید خودتون رو تو آینهی روح الله بینید؟ ، باباااا اینجا نیست انگاری نیست که نیازه نیاز، تا کجا آدم میتونه قدم برداره؟ آدم وقتی نیازش برآورده نشه چجوری دیگه میتونه راه بره؟ درگیر نیازش میشه دیگه کارهاش رو درگیر میکنه انگار دیگه نمیتونه هیچ جا پا بزاره دیگه باید توی لجن دیدش، ایمان بیاریم؟ به چی؟ به کی؟ خدا داره زجرمون میده و شیرمون رو داره میکشه بعد انتظار داره که بهش ایمان بیاریم؟ من نمیگم یه خونه بده یه ماشین بده یه فلان بده یه. من میگم حالا که منو نیازمند کردی خودت جوابمو بده، پس چرا نمیده؟ اینطور نیست که خدا ناتوانه؟ اینطور نیست که خدا مرده و دیگه هیچ خدایی وجود نداره و نخواهد داشت؟ خدا کو؟ خدا کو؟ نیازمند کرده جواب نمیده؟ بعد شما میاید برای من تعریف میکنید که ای بیاید دیندار باشید ای بیایید ایمان بیارید ای بیاید فلان و فلان؟ خودتون این نیازی که ما جوونا میکشیم رو میکشید؟ این نیاز دست خود ما نیست. این نیاز هر روز بیشتر و بیشتر میشه، دیگه جانم این حرفاتونو نمیشنوه نمیخواد که بشنوه، انگار که فلجی شدم توی این زمونه، فکرم نکنید فقط این یه درد رو دارم، دردام زیاده که اگه بخوام بگم سردرد میگیرید ولی این دیگه دست خود بیصاحبم نیست که توش خویشتن رو تا ابد حفظ کنم اختیاری روش ندارم میاد و به شدتم میاد. دنیا بزرگتر از ایناست دنیا توی دردای بزرگتر از این غرق شده آدمو چیزای بیشتر از این دارن از دست میدن که این روسری حاشیهترین مسالشه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که نیچه خیلی زودتر خبر داد «برهوتی در پیش است». و امثال حضرت امام خمینی با توجه به درک زمانه راهی را گشودند که سیاست و دیانت در هم تنیده شود و از این جهت عرض شد این نوع احوالات اگر کسی نخواهد خود را فریب دهد؛ به سراغ او خواهد آمد و اینجا است که به سخن دکتر فردید میاندیشم که گفته بود یا باید شهید شد، یا باید آلمانی خواند. به این معنا که در تفکر متفکرانی مانند کانت و هگل و هایدگر میتوان معنایی از خود پیش آورد که در آنچه از آن گزارش دادهاید به یک معنا، زندگی را تجربه نمود. آری! خوب است در این مورد نیز فکر کنید که چگونه با حضور در انقلاب اسلامی یا به رسم شهیدان و یا به رسم آوینی، جهانی برای خود شکل دهیم که زمین را به آسمان متصل می کند. شاید عرایض اخیر اینجانب در باره سوره مدّثّر تحت عنوان «ما و بشر جديد و آينده قدسی پيش رو» میدانی برای تفکر بگشاید. https://eitaa.com/matalebevijeh/18360 موفق باشید
با سلام خدمت کاربران عزیز: حتماً در جریان هستید که موسم، موسم زیارت اربعینیِ حضرت سیدالشهداء«علیه السلام» است و به جهت سفر اربعینی چند روزی از پاسخگویی به سؤالات کاربران محترم معذور هستیم. با آرزوی توفیق برای همه رفقا و امیدواری به دعایتان در امر بهره مندیِ هرچه بیشتر در سفری که معلوم نیست آسمان به زمین آمده است و یا زمین را آسمانی کرده است!! فدای آنهایی که در حال پیاده روی هستند و از آن بیشتر، فدای دلدادگانِ جامانده که با اشکهایشان گامهایی به سوی عرش در قرب امام برای خود به میان می آورده ند. موفق باشید
با سلام خدمت کاربران عزیز: حتماً در جریان هستید که موسم، موسم زیارت اربعینیِ حضرت سیدالشهداء «علیه السلام» است و به جهت سفر اربعینی چند روزی از پاسخگویی به سؤالات کاربران محترم معذور هستیم. با آرزوی توفیق برای همه رفقا و امیدواری به دعایتان در امر بهره مندیِ هرچه بیشتر در سفری که معلوم نیست آسمان به زمین آمده است و یا زمین را آسمانی کرده است!! فدای آنهایی که در حال پیاده روی هستند و از آن بیشتر، فدای دلدادگانِ جامانده که با اشکهایشان گامهایی به سوی عرش در قرب امام برای خود به میان می آورده ند. موفق باشید
سلام استاد گرانقدرم: امروز سرودهای داشتم که میخواستم تقدیم شما و همه لب المیزانیهای عزیز کنم: «تا هست می ناب، همین آب چه زشت است / مستِ غم تو آدم و شیطان و فرشتست» «هر قدر که مس با نفس عشق طلا شد / کافیست؛ به ویرانه بیا نوبت خشت است» «کافر بجز این است که پشتش به تو گرم است؟ / هرچند که زشت است ولی نیک سرشت است» «حلّاجِ دل از فلسفهام کرد شکایت / محکوم زوال است هر آن پنبه که رشتست » «بر کِشتهی خود هیچ منازید که این باد / دمساز بهار است ولی دشمن کِشت است » «با خطّ خوشی بر دلم این جمله نوشتی: / وقتی که تو باشی چه نیازی به بهشت است» ۲۳ فروردین ۱۴۰۳
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر چیز خوبی وقتی با حضور ایمانی انس با حضرت محبوب مقایسه شود؛ آن را ارزشی نیست. و هرچیز ناملایمی آنگاه که پای حضور حضرت محبوب را به میان آورد، چه اندازه زیباست به همان معنایی که فرمود: «در بلا هم میچشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید
با عرض سلام و درود خدمت استاد طاهرزاده. در جمهوری اسلامی رأی بدهیم تا جزو رأی دهندگان باشیم. آیا اگر حتی هیچ دلیل دیگری برای رأی دادن نباشد، این به خودی خود دلیل کافی برای رأی دادن ما در انتخابات پیش روی نیست؟ جزو رأی دهندگان باشیم یعنی جزو کسانی باشیم که دشمنان ایران از آنها مأیوس میشوند. جزو رأی دهندگان باشیم یعنی جزو کسانی باشیم که غاصبان ظالم و خبیث صهیونیست و حامیانشان را ناامید کرده ایم. جزو رأی دهندگان باشیم یعنی تروریست های حادثه کرمان را دلشاد نکرده ایم. جزو رأی دهندگان باشیم یعنی جزو کسانی باشیم که خط مأیوس کننده فضای مجازی دشمن بر آنها اثری نداشته است. جزو رأی دهندگان باشیم یعنی وجود مشکلات ما را از انقلابمان پشیمان نکرده است و همچنان به آینده امیدواریم. جزو رأی دهندگان باشیم یعنی جزو کسانی نباشیم که رأی ندادن را راه حل میدانند و ... اگر جزو رأی دهندگان نباشیم یعنی همه اینها برعکس. پس چرا جزو رأی دهندگان نباشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه زیبا مناجاتی است آنگاه که انسان از حضرت معبودِ محبوب تقاضا میکند: « وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ (سورة يوسف آية ۱۰۱). زیرا مسلماً آنانی که در بستر انقلاب اسلامی و در این مرحله تاریخی در زمره رأیدهندگان قرار میگیرند، به صالحین به معنای واقعی کلمه ملحق خواهند شد زیرا متوجه جهانی شدهاند که جهان کفر و استکبار نیست، جهان گشوده توحید است در مقابل شرک. جهان گشوده امید است در مقابل ناامیدی. در این شرایط حساس در زمره رأیدهندگان خواهیم بود تا در فردایِ روز رأی در نزد خود احساس پوچی و نیستانگاری نکنیم؛ به طوری که جهانمان تاریک و ظلمانی گردد. موفق باشید
