سلام استاد عزیز تر از جانم: استاد عزیز من حدود پنج سال با یه طلسم رو به رو هستم ذکر بسم الله و آیت الکرسی و ناس و فلق و آیات سخره و طارق ....همه را خوندم خوب نشدم. فقط بعضی وقتها یکم بهتر میشم دوباره بد تر میشم. من تکالیفی بر گردنم هست مثل خرج خونه و رسیدگی به پدر مادر.... از نظر دین تکلیفم چی هست؟ دیگه بریدم چکار باید بکنم؟ ممنونم که راهنمایی میکنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آزاد از این حرفها، باید با جدیّت تمام زندگی خود را مدیریت کنید و به زیباییهای رعایت حقوق افراد فکر کنید تا مزه زندگی را بهتر بچشید. موفق باشید
سلام استاد: شما چه کتابی رو در این دوران غم زده و یخ زده در رابطه با هبوط و توهم پیشنهاد میکنید. در حالی هم میدونم که با کتاب خوندن مسئله حل نمیشه. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود توصیه امیرالمؤمنین علی «علیهالسلام» به فرزند جوانشان یعنی حضرت امام حسن «علیهالسلام» که در نامه ۳۱ نهج البلاغه آمده است مطالعه شود و شرح آن نامه را در دو جلد کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» روی سایت میتوانید مطالعه کنید. موفق باشید
با سلام: قوه خیال معانی را صورت میدهد. خدا جز معانی است. اگر خیال بخواهد خدا را صورت بدهد، چه صورتی میدهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! قوه خیال میتواند معانی را در نزد خود صورت دهد. ولی در مورد خداوند که در نهایت بیکرانگی در ذات خود هست؛ امری نیست که به صورت درآید و خیال، بتواند تصور کند. موفق باشید
سلام استاد: با مطالعه فص شیثی این مطلب را به کاغذ آوردم لطف کنید ببینید درست است: کل ماجرای خلقت: خداوند وجود و حقیقت محض مطلق بود، وجود و حقیقتی که از شدت اطلاق هیچگونه تشخص و تعین و قیدی نداشت، مخفی ترین مخفی ها بود (غیب الغیوب)؛ با اینکه در ذات حقه خود (حقیقت احدی) به جامعیت خود را مییافت (جلاء) اما وقتی به جامعیت و وجود مطلق خویش نظر کرد دید وجود مطلقی است که جامع کمالات است و مجموع کمالات وجودی اش در علم او (که عین ذات اوست) خودنمایی کردند و به اصطلاح خواستند خودی را نشان دهند، نور انسان کامل خودنمایی (تجلی) کرد (استجلاء) که مجموع همه کمالات اسماء را داشت به اجمال؛ وقتی همه اسماء خود را در مجموعه اسم الله دیدند خواستند به تفکیک عین ثابته و به تفصیل هم دیده شوند، خداوند به آنها رحم کرد و تک تک به اعیان(حقیقت امکانیه) آنها طلب آنها که وجود بود (خودش) را داد و اینچنین خلقت ظهور کرد و پدید آمد. ممنونم از زحمات بی دریغ شما که یقینا بالاترین جهاد تبیین است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه متذکر نکات خوبی شدهاید ولی اجازه دهید مباحث مربوط به «فصوص الحکم» را که مباحثی است بیشتر اشراقی و ظرائف خاص خود را دارد؛ در میدان سؤال و جواب نیاوریم. زیرا همانطور که میدانید این مباحث، خودشان خودشان را برای انسان روشن میکند و در همین رابطه به ما فرمودهاند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید کرد». یعنی به گفته جناب مولوی: «گر نپرسی زودتر کشفت شود». موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: بنده اکثر کتب شما رو مطالعه کردم و در حال گوش دادن صوتهای شرح نهج البلاغه هستم ۱. صوتهای اخیر شما برای من قابل فهم نیست، با اینکه طلبه هستم و فلسفه خواندم، ولی اصلا متوجه تفاسیر جدید مثل تفسیر انفسی سوره مرسلات نمیشم، راهکار چیست؟ ۲. من از شنیدن صوتها و خواندن کتابها خیلی خیلی لذت میبرم، ولی با عمل به این مباحث هم خیلی فاصله دارم، آرزوی متقی شدن دارم ولی با یک فرد متقی زمین تا آسمان فاصله دارم، آیا ممکن است با این وجود گوش دادن به صوتها باعث قساوت قلب من بشود؟ چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بیشتر سعی بفرمایید روی موضوع «وجود» در «برهان صدیقین» متمرکز شوید. ۲. ان شاءالله اجمالی است که در طول زندگی به تفصیل میآید. موفق باشید
سلام و درود: استاد عزیزم ظلمی که توسط مسولین فاسد ستمگر و نالایق بر دین و اعتقاد اینملت رفته گناه نا بخشودنیست و بددتر آن که امثال حضرتعالی کوچکترین انتقادی نمیکنید به نمونه زیر توجه بفرمایید. محمد زکایی استاد حوزه علمیه قم: آینده نشان میدهد ایران تبدیل به بیدینترین و سکولارترین کشور مسلمان خواهد شد. ما باختیم، خیلی بد باختیم اخیراً مشاهده شده در فضای مجازی از مرگ روحانیت، مردم ابراز شادی میکنن. دلیل این شادمانی ملی از مرگ یک انسان چیست؟ کجای دنیا مردم یک کشور از مرگ یک انسان چنین به وجد میان؟ آیا مرگ یک انسان میتواند شادی بیاورد؟ اگر دقیق شویم در می یابیم شادی مردم از مرگ یک انسان نیست شادی آنها از مرگ یک عقیده و یک تفکر رادیکال است که خود را در قالب شادی از مرگ یک نماد آن تفکر به نمایش میگذارد. و این برای آینده آن عقیده بسیار خطرناک است. 👈در آیندهای نه چندان دور با خارج شدن نسلهای گذشته دهه ۴۰ به پایین از زندگی دیگر چیزی به نام مذهب و اعتقاد در بین نسلهای جوان کمتر خواهیم دید و شادی امروز مردم در مرگ یک روحانی اولین نشانههای مخالفت عمیق و قلبی مردم با ایدئولوژی سیاسی میباشد. مردم عامل فقر و بیچارگی و گرفتاری خود را در این ایدئولوژی میبینند و با مرگ هر نفر خصوصاً از مسولان شادی خود را بروز میدهند. به نظر میرسد سیاست آسیب فراوانی به دین و مذهب در کشورمان وارد ساخته هر کدام از ما متوجه فاصله گرفتن از اعتقادات مذهبی در بین آحاد مردم شدهایم. تنها راه نجات دین و مذهب از آسیب بیشتر، خروج روحانیت از پستهای حکومتی سیاسی و پرداختن به مسایل اعتقادی جامعه هست که البته دیر شده و نسلهای ۵۰ تا۹۰ اکثراً بدون مذهب و اعتقاد دینی هستند. 👈 پنهان نمودن صورت مسله نمیتواند از آسیب بکاهد. در تلویزیون ما تنها جامعهی دین دار و متدین نشان داده میشود ولی در زیر پوست شهر همه ما میدانیم دیگر چیزی به نام دین در بین اکثریت مردم کمتر موضوعیت دارد. ما نتوانستیم طی ۴۳ سال بر اعتقادات بیافزاییم یا حداقل حفظ کنیم. با تمام بودجههای چندین هزار میلیاردی دهها نهاد دینی حوزههای علمیه عملاً خروجی آنها صفر و حتی منفی بوده است. دین اسلام هرگز این نیست که ما داریم تبلیغ میکنیم. ما ظاهرسازی و تبلیغ را بر تربیت نسل ترجیح دادهایم. اگر در خانوادهی اقوام خود بنگریم، متوجه میشویم به جز چند پیرزن و پیرمرد که آنها هم تربیت شدهی سالیان بسیار دورند دیگر اغلب پرورش یافتگان جمهوری اسلامی حتی نماز نمیخوانند که هیج تمام مظاهر دین را تمسخر میکنند. حال هرچه مسولان در تلویزیون اصرار بر دینداری جوانان نمایند. آینده نشان میدهد ایران تبدیل به بیدینترین و سکولارترین کشور مسلمان خواهد شد. نشانههای این تغییر بنیادی در رفتارها و دهن کجیهای جوانان و مردم به آنچه مسولان میگویند و میخواهند مشخص است. استقبال مردم از نوروز و جشن سرور بینظیر مردم از آثار این تغییر بنیادی در عقاید مردم است. خداوند همهی علمای دین را که سالانه ملیاردهها تومان بودجه برای حفظ اسلام میگیرند را نخواهد بخشید. ما هم نخواهیم بخشید. اگر همین بودجهها را صرف زدودن فقر میکردند بیشتر ارزشمند بود تا آنچه تا کنون دیدهایم ما مسلمانیم و اگر میگذاشتند خودمان عقایدمان را حفظ میکردیم. اما متاسفانه چنین نشد. ما فاصله داریم از اسلام آن هم بسیار زیاد. برخی طلبه ها به من می گویند ما نمی توانیم با لباس روحانیت بیرون برویم از بس مورد ناسزا وسخنان ناروا قرار می گیریم. یک روز یکی از طلبه ها به من گفت فرزندی دارم چهار ساله دستش را گرفتم تا برای خرید به بازار برویم هنگام خروج از منزل به من گفت اگر با لباس بیایی من با تو بیرون نمی آیم، آنجا تمام وجودم را سراپا شرمساری گرفت. به یاد سخن مرحوم آیت الله طالقانی افتادم که می گفت روحانیت اگر وارد حکومت شود نه تنها خود که دین را نیز از بین خواهد برد. به منزل باز گشتم لباسم را در آوردم و درعالم تنهایی گریستم. همسرم متوجه حال خرابم شد، پرسید چرا منقلبی؟ گفتم چرا نباشم. امروز بیست سال تحصیل مرا در حوزه فرزند خرد سالم به چالش کشید. ما باختیم خیلی هم بد باختیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار است و باید به ذات انقلاب اسلامی که مقابل استکبار است، فکر بفرمایید و اینکه به لطف الهی اسلام، در صحنه انقلاب اسلامی به عالیترین شکل در این زمانه ظهور کرده تا سرنوشت جهان سکولاریسم به ساحت گرایشِ به حقیقت سوق پیدا کند. حداقل خوب است نظری به گفتهها و تحلیلهای آقای علیزاده که در لندن و دور از این کشور متوجه جایگاه تاریخی انقلاب شده است؛ انداخته شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/13944. اخیراً عرایضی در نظر به سوره انشراح شده است امید است موجب تفکری گردد که جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی در سنن الهی را بتوان درک کرد. https://eitaa.com/matalebevijeh/13948. موفق باشید
عرض سلام و ادب: معلم هستم و با توجه به شغلی که دارم مسئلهای ذهن بنده را درگیر کرده. اینکه چهطور در این شرایطی که دانشآموزان در رابطه با اسلام و انقلاب دچار سرگردانی هستند، تاثیر مثبت روی دانشآموزان داشته باشم؟(البته بنده دبیر ریاضی هستم و فرصت چندانی برای مطالب غیردرسی ندارم ولی تصور بنده این است که نیاز به تکامل و رشدی دارم تا تاثیرگذار باشم) همسرم مباحث معرفت نفس شما رو پیشنهاد دادن و همچنین کتاب زن آنگونه که باید باشد. در مورد مسئله دیگری راهنمایی میخواستم: در این کتاب فرمودید زن و مخصوصا مادر باید استعداد عرفانی خود را رشد دهد. در این رابطه لطفا بفرمایید چه مطالب و اقداماتی لازم است؟ مسئله سوم: بنده تا مقطع ارشد در رشته ریاضی محض تحصیل کردم ولی احساس میکنم رشدی در من ایجاد نشده و نیاز به مطالبی دارم که به تکامل و رشد بنده کمک کند. شما به کسی که بخواهد در این دوران هم در نقش همسر و هم در نقش معلم و هم در نقش مادر رضایت خدا و حجت او را بدست آورد چه پیشنهادی دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان برخورد خوب و بعضاً تذکرات انسانی، به آنها کمک میکند که شخصیت خود را از دشمنان انقلاب اسلامی جدا کنند. ۲. مباحث «معرفت نفس» و کتاب «آشتی با خدا» و کتابهای «فرزندم؛ اینچنین باید بود» إن شاءالله در این مورد کارساز میباشد. ۳. در کنار اندیشه علمی، خوب است با اندیشه قرآنی هم مأنوس باشید. موفق باشید
سلام استاد: حالتون خوبه؟ لطفا راجع به شعار امسال راهنمایی بفرمایید چه کارهایی از دستمون بر میاد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد نیاز به جلسات متعددی دارد از آن جهت که مردم متوجه شوند برای عبور از مشکلات اقتصادی باید به عنوان یک جهاد، نسبتی بین سرمایهگذاری برای تولید برقرار کنند و دائماً در حدّ توان برای تولید، سرمایههای خود را ولو اندک، به کار گیرند و دولت نیز در این راستا زمینهها را فراهم نماید. بنابراین سخنان رهبر معظم انقلاب در این رابطه را به عنوان یک راهکار اساسی که در مورد آن به خوبی فکر شده است، باید در نظر گرفت. در این مورد خوب است نظری به فیلم سَر انگُشتِ فاطمی https://eitaa.com/soha_sima/4786 بیندازید. موفق باشید
باز قرآن را باز میکنم کمی میخوانم. چرا گنگم نمیدانم. آری درست است که باید با مسئله به قرآن رجوع کرد تا بتوان آن را خواند و نوشید. ولی چه کنم که نمیدانم مسئله چیست؟ خیلی برنامه ریختم، روزانه و چگونه و چگونه و حتی المیزان را خریدم و چه و چه. توان توضیح زیاد را ندارم. فقط به من بگویید چه کنم که سخت خود را برای ادامه راه محتاج خواندنش میدانم اما نمیتوانم بخوانمش، بیحضورم. بگویید چگونه بخوانمش؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود به جزوه « جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» که روی سایت هست رجوع شود. با انس به قرآن از طریقی که المیزان پیش می آورد خود به خود انگیزه دنبال کردن مباحث قرآنی در ما ایجاد می شود. موفق باشید
سلام محضر استاد: به عنوان گفتگو در امر ازدواج تفکری نه چندان عمیق و تحقیقات ظاهری کردم، هرچند هنوز پخته نیست ولی امید میرود ورودی باشد به تفکر عمیق و راهگشا. مسلم اساس بشرجدید با آزادی و نزد خود بودن بنا شده همین امر باعث شده ازدواج به شیوه سنتی در جهان جدید خیلی معقول بنظر نرسد زیرا ازدواج سنتی تعریف بشری دیگر بود. آنچه عرض میکنم از دید یک پسر به مسئله است و از منظر بانوان اطلاعی جز آنچه مشهود است ندارم و این از برکات جمهوری اسلامی است!. بگفته شما شرایط ازدواج در تامین مسکن، لباس، و غذاست، خب بیایید بررسی کنیم ممکن است زن بخواهد در اجتماع زندگی کند و مشغول و دارای حقوق باشد و باز تحت تکفل این ۳ تأمین مرد باشد؟! بنظر ممکن نیست. آیا مرد مردانگی خود را در غلبه مالی و غیرت خود بر زندگی و ایجاد محدودیت باید تعریف کند؟ نیچه میگوید «زن کامل، نوع انسانیِ بالاتری از مرد کامل است، و همچنین چیزی بسیار نادرتر» البته نتیچه این سخن را بعد بیزاری از مشکلات رایج زنان و در فرای آن ایرادات و در رهایی از آن ها بیان کرده. متوجهیم ایرادات زنان در ازای ایرادات مردان پدید آمدهاند بطور کلی اگر مرد نداند چگونهمرد باشد زن هم نمیداند چگونه زن باشد پس ساختاری باید که، هر دو خود را همانگونه که هستند پیدا کنند و با ازدواج سنتی خانواده ای مناسب امروز شکل نخواهد گرفت. بنظر میرسد امر صیغه موقت برای آخرالزمان آمده باشد زمانی که نوجوانان اطلاعات بسیاری دارند اما تجربه و عقل تفکیک و تایین مسائل را ندارند پس چرا در بستر صیغه موقت آن پختگی را در کنار یکدیگر بدست نیاورند تا پس از پختگی وارد ازدواج دائم برای فرزند آوری و ادامه حیات خود شوند؟ اما ازدواج دائم آیا زن و مرد باید تمام وقت یکدیگر را بگیرند و برای هم تصمیم بگیرند؟ خیر. عمده باید تنهایی زندگی کردن و حل مشکلات خود را بپذیرند، بی آنکه بر گردن دیگری بیفتد. اما در امور احساسی و جنسی و فرزندان در یک خیمه یگانه باشند و بدانند تربیت فرزند نتنها وظیفه است بلکه ادامه پرورش وجودی خود آنهاست و هرچه پرورش دهند خود را بسیط کرده و فرزند آنها جامعه ای آباد تر میسازد و زندگی پیشرانه ای خواهد داشت. آیت الله جوادی آملی معتقد است اگر ازدواج باشد جامعه از فحشا حفظ میشود. آری اما مسئله ما شیوه ازدواج و تعریف مرد و زن در کنار یکدیگر است در حالی که در غرب نیز خانواده و ازدواج بشکل سنتی خودشان و یا بیش از حد غیر اخلاقیست که اصلا نام آن خانواده نیست وجود دارد. نسل جدید از ازدواج امتناع دارد زیرا نمیخواد آزادی خود را توسط عده ای سلب و باری را به گردن بگیرد که میداند ممکن نیست و حق زنه آزاد نیست چون نمیتواند خود را به عنوان مرد در ازدواج سنتی تعریف کند مگر هلاکت مردانگی و زنانگی. و اما مشکلات زنان عمدتا از توجه نشأت میگیرد شما تصور کنید زوجی آزاد که هردو شاغلند صبح تا شب کار میکنند و شب به آغوش یکدیگر بروند تا صبح پر انژی خود را آنگونه که میخواهند ادامه دهند این یک ایده خوب است. در حالی که چالش های روزمره برگردن فرد است و چالش های خانوادگی بر گردن هر دو، و چالش خانوادگی جز مسکن و تربیت فرزند نمیباشد. این جامعه ای سالم و در عین دینداری خواهد ساخت. چرا زنان و مردان در چهارچوب پیشرفت با جنس مخالف گفتگوی کاری و انسانی نکنند؟ وقتی شهوت و احساساتشان در شب توسط همسر اغنا شده و حجاب بدی برای پیشرفت نداشته باشند. هرچه تلاش کردم نتوانستم روزی را ببینم که همسرم مرا از ادامه آنچه که میخواهم منصرف کند و من نیز آزادی او را فقط بخاطر ازدواج سنتی سلب کنم. هرکس لباس برای خود میخرد هرکس خود تغذیه را بر عهده دارد مگر روزهای تعطیل که یکدیگر این کار را خواهند کرد یا زمانهایی که احساس کنند نیاز دارند اما نه مجبورم و دائمی. چون نیروهای خدماتی به نظافت منزل و ابزارها کارهای نظافت و غیره را انجام میدهند. زن و شوهر نهایتا از غروب تا صبح و روزهای تعطیل برای یکدیگرند نه بیش از آن. زن حق دارد با مردان نسب به حیاء آنان ارتباط داشته باشد و مرد نیز همچین. گرفتن عروسی های امروزی نیز امری بیهوده و صرفا برای نمایش است که جز فساد چیزی ندارد و مایه فخر و خود خواهی پوچ خواهد شد. اینکه سیری از نوجوانی با صیغه موقت تا ازدواج دائم و بعد از آن زمان پرورش فرزند و میانسالی و پیری که امری مهم است داشته باشیم راه ازدواج گشوده و جامعه از بسیاری از مشکلات رهایی و دین نیز جاری خواهد شد. به یاد دارم در نوجوانی از خانواده طلب کردم برایم همسری صیغه کنند اگر این کار را میکردند امروز حتما فردی پخته و بسمت تشکیل خانواده بودم و حال ممکن بود فرزندم مرا دچار چالش های وجودی کند نه اینکه به این فکر باشم روحم دچار توهم و جامعهم سرتاسر شهوت و عقل ها زایل و شغل ها و روح ها پژمرده و پیشرانه پرورش یک ملت دچار کندی و حماقت باشد. امیدوارم با این گفته ها مرا به سئوال و جواب بکشانید تا بیشتر بدانم و در گفتگو قرار بگیرد، زیرا جامعه پرورش نیافته بسود هیچ کس نیست. باز اگر چیزی به ذهنم رسید با واژه « #ارتباط_مرد_و_زن_در_بشر_جدید_و_معنای_وجودی_آنها » با یکدیگر گفتگو خواهیم کرد. امیدوارم پیروز باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید حقیقتاً باید در رابطه با نسبتی که باید زن و مرد در رابطه با ازدواج داشته باشند؛ بازخوانی شود. ولی نه به معنای آنکه از اصالتها به بهانه سنتی بودن عبور کنیم، بلکه به معنای آنکه در شرایط تاریخی جدید چگونه زن و مرد زندگی را باید تعریف کنند که امکان ازدواج فراهم باشد؟ و این غیر از آن است که به جهت تنگناهای موجود، موضوعِ ازدواج موقت را پیش آوریم. در حالیکه جایگاه ازدواج موقت، جایگاه دیگری است که به خاطر مسائلی مثل جنگ و بیسرپرستماندنِ همسران شهدا در صدر اسلام پیش آمد. در حالیکه نظام اسلامی از طریق بنیاد شهید مشکل اقتصادی همسران شهدا را مرتفع نمود و البته جایگاه ازدواج با همسران شهدا، جایگاه خاص خود را دارد و این غیر از آن صیغه موقتی است که در صدر اسلام مطرح بود. با همه این حرفها مسلماً ما باید در رابطه با ازدواج جوانان تفکری جدی و بازخوانیِ مربوط به این زمانه و در عین حال مبتنی بر آموزههای دینی، بیندیشیم. که البته بحث آن مفصل است و نکاتی در عرایض بنده تحت عنوان «زن» پیش آمده است که میتواند مقدمهای برای تفکر باشد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: برگهای در تبلیغات خانم زینت السادات صفوی منتشر شده حاکی از آنکه جناب عالی ایشان را جهت نمایندگی مجلس تایید کردهاید خواستم چنانچه صلاح میدانید بنده و دیگر دوستان را که سوال می کنند در جریان قرار دهید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم:. همانطور که در جواب سوال 37020 که ذیلاً آورده شده عرض شد ما مسائل مهمی در پیش داریم که باید جوانان متعهد و معتقد به ارزشهای انقلاب و توانا وارد نظام تقنین و قانونگزاری شوند که این توانایی در خانم صفوی نیز احساس میشود و از آن مهمتر برای آنکه معلوم شود انقلاب اسلامی در بین خانمها رویشهایی داشته و آنکه بیشتر قصد بنده بوده آن است که این جوانان با توجه به تواناییهایی که دارند نیز دیده شوند. البته افراد تلاش کنند در بین همه نامزدها آن کسانی را که اصلح تشخیص داده اند انتخاب کنند. موفق باشید
37020- با سلام خدمت شما استاد گرامی مثل اینکه یکسری مناظره در مسجد امام خمینی واقع در خیابان باغ زیار روز پنجشنبه برگزار شده بین آقای کامران و چندنفر از کاندیداهای محترم روز دوشنبه هم قراره بین خانم صفوی و خانم شیخی و چندنفر دیگه برگزار بشه میخواستم نظر شما استاد گرامی رو در مورد این مناظره ها بدونم، باتشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن مناظره را ندیدم. ولی کار خوبی است. از این جهت که بالاخره ما مسائل بسیار مهمی در پیش رو داریم که نیاز است تا با تلاش و ابتکار توسط نیروهای جوان مرتفع گردد. و در این مناظرهها، توان افراد و آشنایی و آگاهی افراد مشخص میشود. موفق باشید
سلام استاد: درباره سوال ۳۶۷۸۰ مطلبی خدمتتان می نویسم، نمی دانم نویسنده آن سوال کیست فقط گمان من آن است که شاید خودش هم نمی داند که گاهی هرچند از قله ای سقوط می کند ولی در دریای حکمت می افتد و در تسبیحی شناور می شود و دوباره راه می افتد. شاید خودش حواسش نبود که چه گفت و نوشت؛ «پس اگر مقصد پرواز است قفس ویران بهتر ، صبح تا شب دارم سعی میکنم این قفس سالم تر باشه. مگه من همون پرستویی نیستم که قصدم پرواز بود پس چرا از ویرانی لانه ام می هراسم.» شاید همین جمله ی کوتاه، اندازه ی ساعت ها خطابه و سخنرانی بتواند دلی یا دلهایی را آواره و آرام کند. کاش این جمله اش را به خطاطان می سپردند تا در دل چشم ها می نشست. هر که هست نمی دانم کیست و چیست؛ فقط امیدوارم قلم زمین نگذارد و باز بنویسد و باز هم بنویسد و این نقاشی هایی که با قلم می نویسد را با ظرافتی ادبی رنگین کند. و من الله التوفیق
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چه اندازه زیباست سقوطی که ناگهان خود را در دریایی بیابیم که حاضرشدن در تسبیحی است شناور. اینجا است که می توان گفت: «من چه غم دارم که ویرانی بُوَد / زیر ویران، گنجِ سلطانی بُود». این یعنی انقلاب حضرت روح الله که خواست جهانی را ویران کند تا انسانها را از توهّم دوران رهایی بخشد. این یعنی غزه، یعنی سخن حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» که فرمود: «مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبههایدار میروند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته میشوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم. امروز بیشتر از هر زمانی کینه و دشمنی استکبار علیه اسلام ناب محمدی برملا شده است.» این یعنی مائیم و جهانی به وسعت حضور همه انسانها در انسانیت خود، و این همه آشنایی با همدیگر به همان معنایی که امروز داریم ماورای حجاب استکباری خود را بیش از پیش احساس میکنیم. موفق باشید
سلام استاد عزیز: اول از همه معذرت میخوام وقت گرانبهاتون رو میگیرم شاید ماه هاست میخواستم بهتون پیام بدم ولی دلم نمیومد وقتتون رو بگیرم. استاد جان من اهل اردبیلم، استاد من کشش زیادی به سیروسلوک دارم ولی همیشه پام میلغزه و دچار گناه میشم اگر ارزش هر فرد به اندازه آرزوهاشه پس دارم ارزشی که خدا بهم داده نابود میکنم حس میکنم استعدادی که خدا بهم داده دارم پایمال میکنم. استاد عزیز میشه یه نگاه به احوال من بندازین ببینین اصلا استعداد رهروی تو این مسیرو دارم؟ تو این ماه رجب تا رمضان میتونم یه کاری کنم نزدیک خدا بشم؟ و... دوستتون دارم و خدا رو شکر میکنم بخاطر نعمت وجود شما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! همانطور که عرض شد ماه رجب، ماه فرصتها است https://eitaa.com/matalebevijeh/15738 تازه نباید با کوچکترین لغزشها ناامید شد. موفق باشید
سلام استاد: «غضوا ابصارکم» در محشر برای همه است یا کسانی که با فاطمه (س) هیچ نسبتی ندارند؟ واگر برای همه نیست شدت و ضعف دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید برای اولیای الهی و ائمه معصومین «علیهمالسلام» آن موانع در میان نباشد، بلکه نظر آن روایت به اهل محشر است به عنوان مردم و مؤمنین معمولی. و موضوع حضوری که با شدت و ضعف همراه باشد؛ در آن مقام نیز نکته مهمی است زیرا حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» علاوه بر آنکه یک شخصاند، یک شخصیت نورانی میباشند. موفق باشید
سلام: رهبری در دیدار دانش آموزان فرمودند بسیج لندن ما که میدانیم راهپیمایی این روزها همه از برکات انقلاب اسلامی ایران است حتی من فکر میکنم نویسنده مطلب آن روزنامه هم همین منظورش بوده است البته نظر من است چرا پس عیان بیان نمیکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب به گفته بعضی کلیپها تیکه انداختند. زیرا نویسنده آن روزنامه منظورش آن بود که مثلاً حکومت ایران به عنوان یک دستور حکومتی دستور داده است آن مردم به خیابانها بیایند و خواسته است بگوید اراده مردم در میان نبوده است. موفق باشید
ضمن عرض سلام: با کسب اجازه استاد ما فصوص رو یک دور کار کردیم و منازل هم منزل ۸۰ هستیم و دو سوال از خدمتتون داشتم ۱. استاد من قبلا زیاد خواب می دیدم و از وقتی با شما آشنا شدم خیلی بیشتر هم شده در حدی که روزی یک الی دو خواب میبینم ولی نمیدونم کدامیک سروش غیبی و کدام یک خیالاته؟ چطور میتونم اینها رو از هم تفکیک کنم؟ مثلا چند روز پیش اقدام کردم برای بچه دار شدن و شب چسبیده به اذان صبح خواب دیدم که کنار ضریح امام رضا (ع) به شدت گریه میکنم و بهم شیرینی خیلی لذیذی دادند. خیلی علاقمندم تفاوت خیالات و سروش های غیبی رو بدونم. ۲. استاد بعد از منازل و فصوص چکار کنیم؟ آیا کتابی برامون در نظر گرفتید یا خیر این انتهای کار هست؟ من دوست دارم خیلی بیشتر در این راه حرکت کنم مثلا فصوص رو به جای عمومی، به صورت تخصصی بخونم یا فتوحات یا فص فاطمیه و ... . خیلی ممنون از شما که مسیر زندگی من رو زیبا کردید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در عین اینکه نباید به خواب، حساس بود و خودمان نباید آن را دنبال کنیم، آری! آنجایی که حسّ عبودیت ما را برای ما پیش میآورد، آن رؤیا ان شاءالله رؤیای رحمانی است. ۲. به هر حال این مطالعات باید مسیر ما را به سوی قرآن بکشاند. پیشنهاد میشود مباحث کتابهای مربوط به سوره مرسلات و جاثیه و فتح را دنبال بفرمایید خوب است و در کنار آنها از مباحث «جهان بین دو جهان» غفلت نفرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: نظرتان درباره شخصیت صلاح الدین ایوبی چیست؟ آیا شیعه کشی وی حقیقت دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تحقیق کاملی در این مورد نداشته ام. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: میخواستم بدانم که شما چند سال شاگرد جوادی آملی بوده اید؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر دنبالکردنِ صوت درسهای «اسفار» و تفسیر ایشان، سالهای سال. ولی از نظر حضوری هیچ وقت. موفق باشید
ضمن عرض سلام و تسلیت به مناسبت فرارسیدن عاشورای حسینی (ع) میخواستم بعد از کسب اجازه _ در فص داوودی _ بپرسم استاد عزیزم تصمیم دارم یک قرآن درشت خط تهیه کنم و تا آخر عمر ازش استفاده کنم. با توجه به تعدد معانی موجود که از قرآن شده مثل ترجمه الهی قمشه ای، مکارم شیرازی و... کدام یک از معانی قرآن رو برای سیر و سلوک مناسب تر _ نزدیکتر به وحدت وجود _ میدانید ؟ خطش هم مهمه؟ اگر مهمه چه خطی بهتره؟ استاد برای استفاده از تفاسیر انفسی قرآن باید چکار کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینکه قرآنهای خطی بسیار نفیسی داریم ولی به هر حال با توجه به رجوع همگانی به قرآنی که با خط جناب عثمان طه به میان آمده است ما را بر آن میدارد که همان قرآن را مدّ نظر قرار دهیم و سعی کنیم با تفسیری مثل تفسیر المیزان با قرآن مرتبط باشیم. و برای شروع کار، خوب است صوت سورههای روم و عنکبوت و آل عمران را که روی سایت هست، استماع فرمایید با نظر به آیاتی که از آنها گفتگو میشود. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: با عرض پوزش فرصت دهه ی محرم داره میگذره. ما دلمان می خواد برای آقامون سیدالشهداء خون گریه کنیم. چشم مان چشمه خون باشد برای او. میدانم باید از خیلی وقت پیش خودمان را آماده می کردیم ولی نکردیم. لکن یه راهی مقابل ما قرار بدید که از اشک های خونین و خون آلود محروم نشیم. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آنچه انسان را به نهاییترین ابعاد خود که مقام عین ربط به حضرت حق است میرساند؛ نظر به انسانی همچون حضرت سیدالشهدا «علیهالسلام» است که در صحنههای خاصی مثل کربلا، نهاییترین ابعاد نهفته انسان را به ظهور آورده است. کتابهایی مثل «کربلا مبارزه با پوچیها» و «راز شادی امام حسین علیهالسلام در قتلگاه» و مباحثی که اخیراً باب آنها باز شد تحت عنوان «کربلا و رازی که شهدا متوجه آن بودند» و نکاتی که در غزل شماره ۱۲۵ در حال تدوین است؛ امید است افقی عرشی نسبت به حضرت در مقابلمان بگشاید. موفق باشید
میخواستم ببینم کلمه شیء در قرآن و روایات به چه معناست؟ و آیا شیء بودن بر خداوند هم اطلاق می شود یا فقط مختص مخلوقات است؟ با توجه به اینکه در مورد خداوند متعال معصوم علیه السلام فرمود «شیء بحقیقه الشیئیه» آیا میشود گفت خدا واقعا شیء است؟ البته با این قید که فرمودند به خلاف همه اشیاء است. و اینکه اگر ما قائل به این شویم که شیء بودن بر خداوند هم اطلاق می شود آیا نمی شود از این کلام معصوم علیه السلام که فرمودند خداوند از «لا من شی ء» جهان را خلق کرد نتیجه گیری کرد که از وجود خودش هم خلق نکرده (به دلیل اطلاق شی بودن بر خداوند متعال) و دلیلی باشد بر رد کسانی که قائل به اصالت وجود هستند؟! چون همان طور که خودت بهتر می دونی در صورت عدم اطلاق شیء بر خداوند بر اساس تقسیم ثنایی: جهان یا از «من شیء» خلق شده یا از «لا من شی» از من شیء که عقلا محال است. می ماند «لا من شیء» که باز بر اساس تقسیم ثنایی دو حالت برای «لا من شیء» متصوره که یا از «من لا شیء» خلق شده یا از وجود خودش، از «من لا شیء» که محال است زیرا عدم چیزی نیست که جهان از اون خلق بشه و تنها حالتی که می ماند از وجود خودشه
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید در روایت، به خداوند به عنوان شیئ نیز اطلاق شده که نظر به موجودیتِ حضرت حق دارد و این، منافیِ آن نیست که در نسبتی دیگر، او را لاشئ بدانیم به عنوان آنکه چیزی نیست در عرض دیگر چیزها، وگرنه منجر به نقص حضور بیکرانه حضرت حق خواهد بود. موفق باشید
سلام استاد عزیز: بنده پرسشگر شماره ۳۵۳۴۷ هستم بحث اخیر را پیگیر کردم خصوصا مقدمه جلسه سوم تفسیر سور انشراح گویا برای بنده بود. خواستم بگویم ایستاده ایم دگر بار خواهیم ایستاد. یاعلی
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله در راهی که خداوند مقابلتان گشوده است، مؤید باشید. و باز حرف بنده آن است که: «راستی را! اگر در چنین حضوری و در چنین تاریخی که اینگونه انسانها بزرگ میشوند، حتی بزرگتر از مسلمانان صدر اسلام که تاریخی را به نام تاریخ اسلام با خود به میان آوردند، آیا به همان اندازه که حضور در این تاریخ بزرگ است، غفلت از این حضور به همان اندازه سهمگین و سقوطآفرین نیست؟ سقوط انسان در چنین شرایطی همان نیستانگاری است که مخصوص انسان در آخرالزمان است و راز نیستانگاریِ این دوران را باید در این غفلت سهمگین جستجو کرد.» موفق باشید
سلام علیک و رضوانه و ریحانه. پیشاپیش از همه ی عزیزان خصوصا استاد عزیز بایت تصدیق وو تضییع وقت شریفتان عذرخواهم و طلب عفو و حلالیت دارم.
بسم الله الرحمن الرحیم: «يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» آنچه در این آیه برای بنده مهم می باشد ذیل آیه و آنجایی که میفرماید از روح الله نا امید نشوید و جز کافران و آنانی که چشم بر روح توحیدی تاریخ و زمانه بسته اند نا امید نخواهند شد. سخن از فهم زمانه ای است که با روحی توحیدی به سراغ بشر آمده است و در برابر تکانه های سخت و طوفان خروشان نهیلیسم و بشر خود بنیاد قرار گرفته است و با اشارت به آینده ای نظر دارد که افق تاریخ گشایش انسان است و روز موعود آشتی انسان با خود و خدایی که در بستر تاریخ غرب گمشده بود و حالا این بشر جدید است که در پی گمشده ی خود به هر کوی و برزنی سر می زند تا بلکه آن را بیابد و غافل از آنکه یار در کنار اوست و او در بیراهه ها به دنبال اش می گردد.
آن که عمری در پی او می دویدم کو به کو / ناگهانش یافتم با دل نشسته روبرو
در المیزان شریف در تفسیر این آیه ی عزیز نیز سخن از طلب روحی است که منسوب به خداوند است که همان فرج بعد از شدتی است که به اذن خداوند و مشیت او صورت می گیرد. آیا در این آیه، بشارت «روح الله» همان نصرتی نیست که در پیش روی انسان قرار داده شده است و انسان به آن بیش از هر روز دیگری محتاج است؟! «قَالَ وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ» (56 / حجر) و چه کسی جز آنان که راه گم کرده اند و یا آنانی که خود را در تاریخ خود پیدا نکرده اند دچار یاس و سرگردانی میشوند؟! سخن از یاس و پوچی، گرچه شاید دارای تفاوتهایی معنایی باشد یا تلازمی برقرار نباشد، اما سخن در اینجاست که ریشهی یاس بشر امروز دقیقا از درد پوچی تاریخی است که با آن دم خور شده است. و رنجی است که در دوران مدرن زاییده شده است و انسان امروز خود را دچار آن یافته است و فریاد واحسرتای از دست رفتگی تاریخاش به گوش اندیشمندان رسیده و هر کس به فراخور دردمندی و حس همراهی بشر جدید به این فریاد انسان راهی را و افقی را اندیشیده یا سعی بر آن داشته تا در افق آیندهی انسان راهی را که عاری از رنج دیروز و امروزش باشد را در برابرش بگشاید اما تا به امروز در این افق گشایی موفق نبوده است و انسان همچنان در یاس تاریخی فردای پیش روی خود باغ سبزی را که گذر از رنج امروز زمانه اش باشد را نیافته است و این منشا دردهای بی شماری است که تاریخ انسانیت را مبدل به دردهای لاینحل کرده است که یا باید بماند و این درد را تحمل کند و بمیرد و یا باید برای رهایی از رنج طاقت فرسای مناسبات پوچی تاریخ دست به انتحار بزند و خود را راحت کند و یا خود را به انواع ابتذالات و مشهورات و اباحهگری موجود آلوده کند تا کمر درد تاریخی اش را درک کند. اما انسان غافل از آنی است که روحی در تاریخ حاضر است که انسان با حضور در آن روح، این درد تاریخی را در خود هضم میکند و از سرگردانی رنجهای بیشمار امروز راحت میشود و شدت تعب و سختی دوران را در روح و ریحان و رضوان به آرامش بدل می کند! آری تمام سخن در این است که حضور در روح تاریخی چطور و چگونه؟ انسان و انتقال از ساحتی از تاریخ به ساحت دیگر آن متوقف بر حضور در آن تاریخی است که افق بشارت بخش فردای انسان را و گذر از رنج های بیشمار امروزین را در خود به همراه دارد و این جز با نظر به غایت سعادت و کمال انسان و اتصال انسان به لایه های لذت بخش و فرح بخش و پایدار برای انسان میسر نخواهد بود. بشر امروز لذت زده و لذت پذیر است و این تغییر مزاج از ساحت لذات حسی و مادی جز با افق لذت های پایدار اصیل جاودانه ی انسانی اش امکان پذیر نمی باشد علاوه بر آنکه انسان جدید بیش از هر روز دیگری امروز به تغییر سخت و افق تاریخ نزدیک تر است چرا که احساس پوچی و بیهودگی و سرخوردگی بیش از هر زمان دیگری او را فرا گرفته است! پس کافی است تا افق سیر حضور انسان در عالم هستی را و لذت پایدار و ابدی بودن انسان را و شوق دیدار با خود بودن در عین حقیقت و با خدا بودگی را به روی او بگشاییم. آنگاه آغوش مشتاق انسان را به این حقیقت و مسیر مقدس مشاهده می کنیم. کاری که امام با روح حقیقت جو و حقیقت طلب انسان امروز کرد! امام فهمید بشر، تشنه ی کمال حقیقی است و خسته از تاریخی است که انسان را زنجیر لذات حسی کرده است لذا روح تاریخ بشر با انقلاب اسلامی همراه شد و اینچنین در انسانها اثر گذاشت و خالق اراده ها و رفتارهای اختیاری جدیدی در انسان شد که سابقه اش در انقلاب نبوی مشهود بود. نه آنکه انقلاب اسلامی ما بر آمده از فقر و رنج و گرسنکی باشد!! کدام انقلاب با درد و رنج گرسنگی پیروز شده است که انقلاب اسلامی بشود؟ انقلاب اسلامی انقلاب معنایی بود، انقلاب باز گشت روح الله به تاریخ ، انقلاب حضور انسان جدید با نظر به افق حیات قدسی و معنویت و عبور و گذر از عصر مدرن و بشر نهیلیست زده! انقلاب اسلامی درست نقطه ی مقابل روح عالم مدرن ساحتی از روح را مقابل انسان گشود که انسان را انسان تر می کند و این جز با حضور در تاریخ روح الله که نصرت و تایید خداوند را بهمراه دارد و آیِنده ای جز این برای بشر فردایی متصور نیست را به عالم آورد. برای این سخن شواهد فراوانی از آیات قران وجود دارد که تمامی فتح و گشایشهای انسان در تاریخ به تایید همان رَوح در تاریخ است و تایید رَوح بوده است. سحن در این است که باید و باز باید و دوباره وباز دوباره باید با بشر امروز از تاریخی که در آن حاضر است و روح ناکامی های امروزیناش سخن گفت و فراخنای گشوده ی فردای تاریخ روح الله را در پیش چشم او حاضر کرد تا در تاریخ دچار خود گمگشتگی و پوچی و سردی و بن بست نشوو و فردایی که در انتظار اوست تا در آن تنفس کند را این رُوح عالم مدرن از او نرباید تا صبح طلوع رَوح الله را ادراک کند. باید مصادیق طلوع و ظهور نور تاریخ روح الله را در عرصههای مختلف پیش روی چشم انسان پر رنگ کرد باید صحنه های حضور فرح بخش و فرخ بخش انسان فردایی را به او نشان داد (حاج قاسم ها، حججی ها، صدرزاده ها، همدانیها و باکریها و همتها و.....) باید تلالو جمیل تاریخی که او را در بر میگیرد و از چنگال لذت سرد و ناپایدار علم حسی نجات می دهد را به او متذکر شد (فریاد ظلم ها و ستم هایی مردم جهان، ستم استکبار جهانی، قدرت جبهه ی مقاومت، شکست غایت و اهداف استکبار در منطقه، حضور جهانی شیعی، اربعین، و هزاران جلوه ی حضور منطقه ای و بشری انسان) سخن از طلوع همین روح الله است که جز آنانی که حاضر نیستند این روح الله را ببینند به آن کافر و از آن حضور ناامید می باشند.
این سخن مقدمه ای بود برای تفصیل سخنان بعدی و راهی برای گشودگیهایی پیش رو باشد که متذکر شویم و هم کلام و هم سخن شویم تا فردای بشر را پیش چشم او حاضر کنیم تا انسانها در آن حاضر شوند و روح الله آنان را در برگیرد. والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: «جانا سخن از زبان ما میگویی» و حقیقتاً «وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» و منظور از کافر، تنها منکر خداوندبودن نیست، منظور کسی است که حقیقت را در جلوههای مختلف آن انکار میکند و در نتیجه از آن مددهای لطیف الهی یعنی «رَوح الله» که بنا است به سوی او آید، محروم میشود و این همان یأسِ تاریخی است که به خوبی بدان اشاره کردید و گرفتارشدن در انواع رنجها و بنبستها. تنها کافی است به وعده الهی امیدوار شویم که خداوند نتیجه کار شهدا را به جامعه و تاریخ برمیگرداند و این مهمترین نکتهای است که باید بدان فکر کرد زیرا بعد از آنکه فرمود شهدا، حیاتی غیر از حیات دنیایی و حیات برزخی دارند و بشارت میدهند به آیندگان که نگرانِ تنگناهایی که با آغاز تاریخی دیگر به ظهور میآید؛ فرمود: «وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ» (آلعمران/۱۷۱) و این یعنی پاداش سلحشوران جبهه مقابله با استکبار را که نفی استکبار و احیای حیات دینی بود را، خداوند برای آنها در تاریخی که شروع کردهاند خواهند داد. و این است آن بشارت اصیلی که میتوان حکیمانه بدان نظر کرد و آیندهای را مدّ نظر داشت غیر از آنچه که امروز با آن دست به گریبان هستیم. موفق باشید
موضوع؛ داوری داوری در سروش سروش. با سلام: جهان غــرب و اتمام سودای حکومت بر ابناءبشری، در این برهه از تاریخ بشر، چیزی نیست که نیازمند برهان چینی و علت گشایی باشد، بروز نهیلیسم و پوچگرایی در زندگی فردی و جمعی بشر برای هیچ کس پوشیده نیست وقتی نگاهی به تیتر اخبار جهان نظر کند، خودکشی چهرهای معروف و نامعروف، قتل و غارت و..... حاکی از آنست که امروز دیگر انسان از جهــان تکنولوژی تصور چند دهه قبل را ندارد، چرایی در این رشد، مشکوک بوجود آمده است، که طرف مقابل تاب جوابگویی اش را ندارد، واقعا چه نیازی بود برای انسان که تکنولوژیی که روزی باهدف افزایش آسایش و آرامش پذیرفته بود را با این چهره متفاوت از تبلیغات اش بپذیرد، در این میان که فیلسوفان تکنولوژی همچون سروش که عمری از ضرورت پذیرش این، پدیده بظاهر انسانیِ بباطن بس غیر انسانی، که خود گره میزند و راهکار گشودن گره میدهد، صرف کرده اند، تئوری پذیرش ارائه دهند تا حداقل پوچی ایی که در خود حس میکنند را به مصداق مخدری، تخدیر خویش کنند، لذا گفت «نمیتوان بین مبانی دینی به خصوص دین اسلام و پیشرفتهای فناورانه تکنولوژی آشتی برقرار کرد» و چون نمیشود و از طرفی لازمه زندگی تکنولوژی است، پس کفه بطرف علوم، سنگینی دارد، در مقابل این تفکرات دکتر داوری ها نیز موضع دارند، مواضعی که راهکار انتخاب کمیتی نیست، که خرد و عقل و دل را در استیصال انتخاب ناسره از سنگینی کفه ها ترازو مجبور کند، راهکاری است اتحادی! نه پس زدن بلکه اصلاح کردن،! لذا در کتاب خود فرمود «برای برهم زدن نظام توسعه_نیافتگی آموختن علم، فلسفه، ادب و پرداختن به پژوهش لازم است اما کافی نیست شاید از این راه بتوان به ظواهر توسعه دست یافت اما برای استوار کردن بنیاد توسعه، رسوخ در تفکری که بنای توسعه بر آن است، شرط است. خرد سیاسی در زمان توسعه نیافتگی، ص ۴۱» رسوخی که با خود باید کرد نه تجدد و خودبازی! و نه برای پذیرفتن او بلکه درک ضرورت او.... البته که این میزان به کام آنان خوش نخواهد آمد، چه خوش گفت مولانا «تا نگردی او ندانی اش تمام / خواه او نور باشد یا ظلام» آنانی که در اصل با فلسفه ملاصدرا در جنگ بودند نهایتا با رهبری ولایت فقیه مخالف شدند و قهرا با ملت و امت مخالف خواهند شد، چرا که اساس نظر ایشان در غروب غرب و ظلمات اش، پایه عقل را بر خود دروغین اومانیسم بنا کرده اند نه خود بندگی!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. به همین جهت میتوان فکر کرد راه حلِ حقیقی، حضور «در جهان بین دو جهان» است که ذات انقلاب اسلامی رسالت تحقق آن را دارد و اتفاقاً در شرح کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی» تأکید بر نکاتی از آن کتاب شد که معلوم گردید جناب آقای دکتر داوری به موارد ظریفی ماورای جهان توسعهنیافتگی نظر دارند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده در کلمات شما در مورد سنت نبوی چیز عجیبی که مشاهده می کنم این است به راحتی احکام را حمل بر تاریخی بودن و... میکنید همان کاری که اگر بقیه بکنند تکلیفشان روشن است. مثلا اینکه چند همسری با فرهنگ ما سازگار نیست و... و شخصی از آن یک تحلیل عرفانی کرده که زن عشق به وصال شوهر در آن دنیا دارد و...! که در کانال شما دیدم آیا حضرت علی علیه السلام مشتاق فاطمه نبودند؟! این چه کلامی است؟ حرف شما جاده صاف کن توهین به قرآن نیست که این را خیانت ندانسته؟ آقای قاسمیان از ترویج آن پرهیز کردند اما تلاشی کردند که این حکم خداوند خیانت تلقی نشود اما شما انگار کلا انصراف داده اید و دوست داشتید این آیه نباشد دوم اینکه استاد بالاخره ملاک این تاریخی بودن و فرهنگ ما و آنها چیست؟ به تازگی متنی دیدم که تحلیلی در چند صفحه کرده بود که نماز صبح باید به تاخیر بیافتد و آن زمان خواب ها اول شب بوده و الان دیر وقت شده حتی در خانواده های عادی و... و نماز قضا شده و حیف می شود و.... بر اساس تحلیل شما بهتر نیست این را هم بر فرهنگ خودمان که هیچ فرهنگ جهانی امروز تغییر دهیم البته ایم مسئله در رابطه به این کار شما خیلی وقت بود در نظرم بود تا الان که این سوال را دیدم و جواب شما متعجبم کرد اینکه تمام اهل بیت چند همسر داشتند و کنیز و... آیا نشان از چیزی نیست؟! البته که جامعه ما نیازی به ترویج چند همسری ندارد به علت هم تعداد بودن مجرد های زن و مرد و... اینکه در سوال گرفتن یک زن دوم حای از روی میل جنسی که ابتدای ازدواج است و آنرا به گوسفندان نسبت دادن درست است؟ با این منطق به فقرا هم کمک نشود تا راه خدا را بهتر بروند اگر کسی قصد خیر دارد هرچه دختر خوب و یا پسر خوب دید اول به دیگران معرفی کند؟ والا با حیوانات که حمله و غذای خوب و مادیان را از آن خود می کنند تفاوتی ندارد! و یا در حکم دادن قسمتی از زکات برای بدست آوردن قلوب دیگر افراد خارج از اسلام اگر اسلام منطق و جانی دارد مردم را جذب کند و الا این منطق حیوانات است که علوفه بریزیم تا مردم جمع شوند اگر قصد خیر دارید با علوفه ریختن خلق را جمع نکنید و.... واقعا اینها منطق است؟! این چطور بیانی است؟ با این روش و منش دین را تفسیر و تحلیل می شود کرد؟! شما هم تقریبا مهر تایید زدید! شما به طور عجیبی در مسئله زن همه چیز اسلام را تأویل به عربیت می کنید! از این مسئله تا ارث و میراث تا جایگاه آنها تا همین اخیر در یکی از سوالات خرج و مخارج و... واقعا کسی در یک مسئله دیگر همین کار را با دین بکند جواب شما چیست؟ واقعا با این روش شما نسبت شما با ازدواج فقط در دو قسم مذکور است که ذکر شده؟ و یا در مورد حجاب و ... با منطق شما به نظر می آید می شود آنها را حمل بر عربیت کرد فرهنگ ایرانی هیچ وقت اینطور پوشیده به طور اسلامی نبوده کم و زیاد بوده آنجا هم نظرتان همین است؟ واقعا در این مسئله بسیار عجیب است و منطق فهم سنت نبوی و قرآن شما در این مسئله زمین تا آسمان در جا های دیگر تفاوت دارد و بی پروا همه را تاریخی میکنید. خواستم علت را جویا شوم البته ما قسمت مهمی از دین فهمی خودمان که چیزی هم نیست از شما داریم اما شخصی که فهم فلسفی قدرتمند در قرآن را ظریفانه تنگناهایش را متذکر می شود و ...چگونه در این مسئله به راحتی آیات را کنار می زند واقفا از آیات ارث و قوامیت و... با نگاه خودتان فهمی در رابطه با زن بدست نمی آورید؟! اگر مصلحت زمانه است بگویید گرچه مصلحت ممکن است دویست سال به طول بیانجامد اما فرع را جای اصل قرار ندهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عنایت داشته باشید این، روش علمای ما است که مکان و زمان را در حکم، مدّ نظر دارند و حضرت امام مکرراً بر آن تأکید میکردند. ۲. ابداً چنین چیزی در کلمات بنده نیست که حضرت علی «علیهالسلام» مشتاق حضرت زهرا «سلاماللهعلیه» نباشند. مگر چنین چیزی ممکن است که روحهای بزرگ، طالب و مشتاق همدیگر نباشند؟!! ۳. اینکه مقام معظم رهبری فرمودند چند همسری با فرهنگ ما نمیخواند؛ امری است که به تجربه با آن روبهرو شدهایم و عملاً کانون خانوادهها از هم پاشیده است. موفق باشید