با سلام: موضوع: باز تولید مفهوم مباهله آل عمران «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ [ﻋﻴﺴﻲ] ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺮ ﺗﻮ [ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻭﺣﻲ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻭﻱ] ﻋﻠﻢ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺁﻣﺪ، ﻣﺠﺎﺩﻟﻪ ﻭ ﺳﺘﻴﺰ ﻛﻨﺪ، ﺑﮕﻮ: ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﻣﺎ ﭘﺴﺮﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﭘﺴﺮﺍﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ، ﻭ ﻣﺎ ﺯﻧﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ، ﻭ ﻣﺎ ﻧﻔﻮﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻧﻔﻮﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﻨﻴﻢ; ﺳﭙﺲ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ، ﭘﺲ ﻟﻌﻨﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﻳﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻴﻢ (٦١) در راستای «باز تولید مفاهیم زنده معنوی» (طبق دستور بزرگان) بنظر بسیار حیاتی است که بدین پرداخته شود که جایگاه زنده مبـــــاهله کجاست؟ امروز الف) لزوم مباهله چیست؟ ب) مباهله امروز به چه شیوه ایی است؟ ج) نجران امروز حقیقتا چه جایگاهی یافته؟ بی شک «ابناءنا» امروز نیز امام حسن (ع) و امام حسین (ع) اند، اما ایشان اکنون و در چه وجه نوعی تجلی دارند؟ «نساءنا» نیز بدین ترتیب، جایگاه اکنون حضرت صدیقه کبری (س) به شیوه نو و باز تولید شده کجاست؟ و... _ سوالی که اکنون میتواند محل هوشیاری جمعی و فردی ما را تحریک و احتمالا اصلاح فوقالعاده بزرگی ببار آورد شاید این باشد _هریک از ما ها (فرداً به فرد) در پیشگاه مواجه با جهان پیشرویمان، آیا نیازی به مباهله داریم؟ اگر بله چگونه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اكنون مباهله اي ديگر. در غرب؛ دراواخر قرون وسطي وقتي بيشتر مشخص شد مسيحيت جوابگوي نيازهاي آن زمان نيست و لذا غرب گرفتار بحران شد، بهسوي رنسانس غلطيد، به اميد آنكه از آن بحران آزاد شود. ولي واقعيت اين است كه طي دويستسال گذشته، اينك غرب با بحراني سخت شكنندهتر از بحران قبلي روبهرو شده، به طوري كه بحران در اعتقاد و معنويت تار و پود تمدن غرب را در نورديد. اينك غرب خود را كاملاً در هجوم وقفهناپذير «دين و معنويت» ميبيند و متوجه شده است دين و معنويت ديگر اجازة ادامة حيات تئوري ليبرال دموكراسي را به آن نميدهد و اين بار در مباهلهاي ديگر ولی بسیارگستردهتر خود را گرفتار ميبيند كه هيچ راهي جز پرداخت جزية حقارت در پيش ندارد، و آثار آن هر روز بيشتر از پيش نمايان ميشود.
به آيه مباهله و ظرائف حضور حضرت علی (علیه السلام) در آن صحنه زیاد می توان فکر کرد. پيامبر خدا در ازاء فرزندان، امام حسن و امام حسين «عليهماالسلام» را آوردند و در ازاء زنان، تنها حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را آوردند و در ازاء «نَفْسها» فقط حضرت علي (علیه السلام)را آوردند. و اين حکايت از آن دارد که تنها اينها بودند که شايستگي جعل لعنت خدا بر کاذبين را داشتند و نکته مهم آنکه به جاي نفسها، رسول خدا فقط علي (علیه السلام) را آوردند که حکايت از آن دارد علي در حکم نفس و جان رسول خدا هستند.
پيامبرخدا (صلی الله علیه وآله) در مورد علي (عليه السلام) ميفرمايند: «براي هر پيامبري، صاحب سرّي است، و صاحب سرّ من عليبنابيطالب است». و نيز داريم كه فرمودند: «عَلِيُّ نفسي و اَخي» علي همان جان و نفس من و برادر من است. می توان گفت روز مباهله؛ روز اثبات عزت اسلام بر رقباي خود است، آن هم اسلامي شيعي. روز مباهله؛ روزي است كه خط اسلام اصيل براي بشريت به نمايش درآمد. روز مباهله؛ روز بازخوانی دوبارهی اسلام است توسط مسلمين، براي رسيدن به بهترين نحوهی مسلماني، و روز اطمينان به حاكميت تمدن اسلامی است در آیندهی تاریخ . موفق باشید
با سلام: عدم توجه کافی به پشت قضایایی که اکنون در حال وقوع اند (چه در عرصه ذهنی و چه در عرصه عینی) چه قاضایای خوشایند و چه ناخوشایند! کـــــــفـــر است، _با توجه به لفظ کفر که پوشانیدن تعمدی است!! و بزعم قرآن این پدیده،_ یعنی عدم توجه به آخر امر_اثراتی به همراه دارد، که آن برگشتن به گذشته ایی است که حقیقتا معدوم است! زندگی با عدمیات! و این خسران عظیم است آل عمران «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِينَ» ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ! ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺑﺮﻳﺪ، ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ [ﻋﻘﺎﻳﺪ ﻭ ﺭﻭﺵ ﻫﺎﻱ ﻛﺎﻓﺮﺍﻧﻪ] ﮔﺬﺷﺘﮕﺎﻧﺘﺎﻥ ﺑﺎﺯﻣﻰ ﮔﺮﺩﺍﻧﻨﺪ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺯﻳﺎﻧﻜﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺷﺪ. (١٤٩) اگر «تطیعوا الذین کفروا» را در حد اطاعت از کافران و کافران را مختص انسانهایی که دارای عقاید خاص و یا عدم اعتقاد موافق با ما فرض کنیم، قرآن را تنزل نداده ایم بلکه تجافی داده ایم، این قطع از معارف بلند بالای قرآن است. لذا بنظر میآید بزرگترین چالش امروز دوستداران و محققان و مترجمان و مفسران قرآن، برای رهایی بخشی معارف قرآن از دام اوهام و تقصیرات و غرض ورزی هاست! لذا مهم است که ابتدا بدانیم حقیقتا کافر کیست و پدیده کفر برخواسته از کیست و چیست؟ آیا دلیل کفر مربوط به دلایل محیطی است یا برخواسته اراده شخصییست؟ بدون ایجاد حّد مرز مشخص میان این الفاظ بظاهر بدیهی ولی بغایت در پس پرده ابهام، فهم، تفهیم قرآن چیزی جز بی ارزش کردن قرآن نیست. هاکذا در خصوص جـــــهاد تبین از موضوع انقلاب ما با چالشی اینچنین روبرو هستیم، که اگر تبین ناصواب صورت پذیرد، تیشه به ریشه انقلاب است! نه تبین ارزش انقلاب.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در همین رابطه رهبر معظم انقلاب در کار فرهنگی و جهاد تبیین، موضوعِ بازتولیدِ مفاهیم را به میان آوردند تا واژههای معنوی حیات فعّال و اشارات معنوی خود را محفوظ بدارند وگرنه به جهت کثرت استفاده در امور روزمرّه از طراوت و زندهبودن آنها کاسته میشود. موفق باشید
سلام استاد: ببخشید مزاحم وقتتون میشم. گاه مطالبی که به ذهنم میرسه تنها نمیتونم حلاجی کنم برای همین برای شما میفرستم چون فکرمیکنم نکنه راه گشاست و من دارم کم کاری میکنم ببخشید اگراذیت میشید ولی استاد مدتی هست یه ساختار مدام ذهنم رودرگیر کرده شما رو سادات موسوی یه مدت ساختارداشتید یه چیزیه ذهنم اومد فرزندان حاج آقا مصطفی شنیدم سوئیس هستن اگر تصورکنیم امام آن زمان دو تا فرزند شهید حاج مصطفی را هم باید مدیریت میکردند آیا نوع دیگری نباید نگاه کرد قضیه چیه؟ و اصلا اون بچه ها الان رابطشون با نظام و رهبری چطوره؟ ادمای خوبی هستن؟درمدیریت های ممکلت موثرن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در مباحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://eitaa.com/matalebevijeh/10680 عرض شد حضرت امام، یک شخصیت جهانی میباشند و زندگی مدرن را بهکلی نفی نکردهاند. حال آیا فرزندان و بازماندگان ایشان هم در همین رابطه در جهان حاضرند؟ و یا ممکن است از جهتی افراط داشته باشند؟ مسئله بسیار حساس است. در اینکه مثلاً آقای سید حسن خمینی بروند در آفریقای جنوبی و زبان انگلیسیِ خود را در آنجا تقویت کنند؛ اشکالی نیست، ولی اینکه در این مسیر خدای ناکرده اصالتهای شخصیت امام به حاشیه رود؛ خطرناک است که قضاوت در این مورد بسیار حساس است. موفق باشید
استاد گرامی سلام: در خصوص آیه امن یجیب و شکی که نسبت به آن پیدا کرده ام سوال دارم. فردی را دیدم که همسر جوانش به طور ناگهانی بیهوش شده بود و عوامل اورژانس در حال عملیات احیا بودند و آن فرد در حال اضطرار خدا را به همه آنچه محبوب خدا می دانست و به اسمائش قسم می داد که همسرش زنده بماند ولی همسرش فوت نمود و الان آن فرد در حال جنون است ازین بلا که بر سرش نازل شد و ما هم که از نزدیکان آن فردیم ازین اتفاق در حالت شوک هستیم. یا همین مثالی که خود خدا در قرآن زده که مردم در دریا هنگام طوفان فقط خدا را صدا می زنند. ولی می دانیم که بسیاری از کشتی ها غرق شده و افرادش مرده اند در حالی که بی شک در حال اضطرار خدا را برای نجات صدا می زده اند. بیچاره آنهایی که این آیه را در حالت عادی تکرار می کنند و امید اجابت دارند در حالی که در حالت اضطرار هم دعا اجابت نمی شود. لطفا توضیح مبسوطی بیان فرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خواندن خداوند بخصوص در حال اضطرار، بهترین خواندن است و مسلّماً اگر مصلحت باشد، بهترین شرایط اجابت در همین حالت میباشد ولی هزار نکته باریکتر از مو اینجا است که متوجه باشیم رازِ عدم اجابتها که مصلحت بندگان است را خدا بهتر از ما میداند. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد طاهرزاده، استاد بنده ماه رجب و شعبان را روزه گرفتم، و صحبت های شما بسیار در من انگیزه برای گرسنگی کشیدن ایجاد کرد، طوری بودم که شبها با گرسنگی نه شدید، و صبح ها با ضعف بیدار میشدم، غذامو بسیار کم کردم، ولی متاسفانه چند وقتیه معده ام دچار مشکل شده، و یک توده هم در بدنم ایجاد شده و درگیر دکتر رفتن هستم، مرا راهنمایی بفرمایید لطفا، آیا افراط کردم؟ برخی اساتید و سخنرانان حوزه، میفرمایند، ناهار را حذف کنید، صبحانه را باید کامل بخورید حتی اگر ۳ ۴ لقمه اضافه تر خوردید، هیچ مشکلی پیش نمی آید، و شام را سبک بخورید، و همچنین می فرمودند که برخی آنقدر کم میخورن که بیمار میشوند، دچار افراط میشوند، حالا شما بفرمایید باید چه کنم؟ لطفا خصوصی جوابم رو بدید ممنونم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه باید در حدّ نیاز بدن، غذا خورد و از آن طرف باید متوجه آثارِ منفیِ پرخوری بود و به تعادل در این مورد فکر کرد؛ حرفی نیست. و از آن طرف البته اگر بدن مشکلی دارد معلوم است که باید به راهکارهای پزشکان جهت رفع آن مشکل توجه نمود. موفق باشید
سلام عليكم و رحمة الله: من در مورد آيت الله كميلى مي پرسم. آيا ايشان را مي شناسيد؟ اگر مي شناسيد آيا ايشان استاد كامل هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم منظورتان چه بزرگواری است؟ موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد به نظر شما با حضور بی نظیر و حیرت آور و متراکم و معجزه آسای مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن امروز در عین وجود بزرگ ترین مشکلات اقتصادی و فرهنگی، تا چه اندازه دشمن مأیوس می شود؟ و از نظر حضرتعالی این رخداد تاریخی چه آثاری در پی خواهد داشت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در این نوع راهپیماییها و حضورهای مردمی، متوجه امری باشیم ماورای آنچه جهان مدرن از مردم ما سراغ دارد و آن توجه به اراده الهی است که در این مردم به ظهور آمده و قلب این مردم آینه اراده الهی شده، همانند سرداران بزرگ. آری! در این آینهها از یک طرف اراده الهی را میتوان تماشا کرد و از طرف دیگر ناتوانیهای جهان استکباری را، که هر روز همچون یخ ذوب و ذوبتر میشوند. موفق باشید.
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و دست اندر کاران گرامی: آمدهام که بنویسم از آیندهای که سودای آنرا دارم که با تمام وجود در آن حاضر باشم. دبیرستان بودم که حادثهای رخ داد و آوینی بر سر راهم قرار گرفت. آوینی، نوری بود بر ظلمات بیتاریخیِ مدارس تیزهوشان. گویی چیزی از جنس خودمان بود و میخواست آنچنان انتظار آمدن پس فردای تاریخ را بکشد، که هر آنچه نیاز است تا نفس انسان آماده بشود برای آن عالم را در خود به ظهور برساند. آری، آوینی تمام دغدغهها و بینش و عالم مرا عوض کرد. گویی به راستی که نزد خودم حاضر شدم و چه مستیِ خمارگونهای بود... خلاصه میکنم و میروم بر سر اصل موضوع. حالا که یک سالی است از سد کنکور گذشتهام و فارغ گشتهام از بسیاری از محدودیت ها، و مطالعات متوسطی از مباحث علوم انسانی و اسلامی- از فلسفه و عرفان اسلامی گرفته تا آثار جنابعالی و کتب شهید آوینی و آرای هایدگر و دکتر فردید و دکتر داوری و...- داشتهام، و از طرفی برهوتِ بی تاریخی و بی آیندگیِ مدارس تیزهوشان که واسطهی پرورش ورودی های دانشگاه های برتر کشور هستند را دیدهام و تجربه کردهام، باید قدمی بردارم و آنچنان که عین صاد میگوید، تولیدی کنم و دستی بگیرم. اما با توجه به آنکه کمتر کسی است که به وقتآگاهی اندیشیده باشد و آگاه باشد به خدعه های تاریخِ کنونی، و وضع بیتاریخی و بیآیندگی را با اعماق جانش چشیده باشد و بیدار شده باشد به وقتِ انتظار، شخص یا اشخاصی را پیدا نکردم که دست به کار شده باشند و بخواهند شمعی روشن کنند تا بلکه من هم بتوانم با یاری رساندن آنها، هم در آیندهٔ خود حاضر بشوم و هم آنکه بار را بر دوش آنها بیاندازم و آسوده خاطر باشم. اما اگر پیرامون، این قدر تاریک است، پس باید حداقل باریکه راهی به نور باز کرد. پس راهی نیست جز آنکه با مدد گرفتن از خداوند و حضور تاریخی شهدا، امکاناتِ حرکت را خودم در خودم ایجاد کنم، نیرو ها را بیرون بکشم، و رشد کنیم تا آنجا که بتوانیم در آینده توحیدی انقلاب اسلامی حاضر بشویم. حال آنکه این راه، هزاران گونه چاله و مانع و سد و سنگ دارد و من که خودم را فقیر محض میبینم و مسیر خودم را با اخبات و انکسار و در دست داشتن توکل و صبر طی کردهام و نه آنکه چشم به تلاش خودم و طلب خودم داشته باشم، که چشم به رحمت و بخشش او داشتهام و هر چه عطا کرده، از رحمت واسعه خودش بوده نه از سعی و تلاش من؛ در عین حال که میدانم این وظیفه تاریخی من است تا بتوانم در آینده حاضر بشوم، اما خودم را که لبریزم از غرور جوانی و تکبر و آفات عدیده، در حدی نمیبینم که بخواهم ساقیِ دیگران باشم در چنین راهی که بس خطرناک است و کسی به راحتی بار دیگران را به دوش نمیکشد؛ که ما در پیچ و خم مسیر زندگی خودمان هم ماندهایم. اصلا نمیدانم که آیا درست است که دیگران را از خوابِ عمیقِ بیتاریخی و بیآیندگی بیدار کرد و آنها را متوجهِ عفونت تاریخ کرد؟ چشم دوختن در این مغاک، اگر طولانی بشود، میشود عالمِ انسان. و اگر آنها بیعالمتر شدند چه؟ آنوقت این خسارت را چگونه باید تحمل کرد؟ نمیدانم آیا میتوان برای انسانهای این عصر که انسانهای ثانیهای شدهاند و ارادهی معطوف به قدرتشان آنقدر مناسباتِ ابزاری ساخته که صبر و حوصله ندارند، از صبر و توکل حرف زد؟ صبر برای آنکه دوباره ساغر انسان را از می لبالب کنند و وقت برای انسان پیش بیاید. یا آنکه میتوان برای انسان این عصر که خواسته یا ناخواسته پیمان بسته است که حسبی نفسی، از زهد اسلام گفتگو کرد و اراده خداوند...؟ که اگر آنها را نتوان تمام و کمال و بیواسطه با غربزدگی حقیقی آشنا کرد، از کجا معلوم که با غربزدگی های دیگری نخواهند این بیتاریخی را درمان کنند؟ آنها را از عالم خودشان بیرون میکشیم، اما ما که رند خراباتیم. ما نمیخواهیم عالمی را از آنها بگیریم و عالمی به آنها بدهیم. که اینگونه، عالم جدید هم صورتی از همان عالم قبلی است. چرا که ابژه ماست. مثل کاری که بسیاری از متفکرین اسلامی میکنند و ناخواسته تاریخ کنونی و مناسباتش را به بهانه اسلامی کردن، تطهیر میکنند. آری ما از خرابات میگوییم. دعوت میکنیم به اینکه بیایید و پیمانه های عشق حق را بنوشید تا ببینیم باید چگونه بود و چرا بود. دعوت میکنیم به آنکه بیعالم شوید تا در خرابات عالم راهتان بدهند؛ تا در متن هستی، که نزدیکترین حقیقت به انسان است، سکنی بگزینید. گویی کلمهای بودهاید از روایت هستی. یا آنکه از سنت آگوستین قدیس نقل شده است ایمان بیاور تا بفهمی. آری، از طرفی خوابِ عمیقِ بیتاریخی و بیآیندگی و از طرفی دوری راه و وحشت مسیر و توشهای که کم است... امید است که لطفی در حق فرزندتان کنید و قبل از همه چیز، این فرزندتان را از دعای شهادت محروم نکنید و در ثانی، نکاتی را بیان بفرمایید که راهنمای مسیر باشد. ای کاش یار، دوست داشته باشد این آشفتگی را...
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر میشود ما از بحران و بیتاریخی سخن بگوییم و مخاطبان، بیتاریختر شوند؟ نه! آنان تازه متوجه میشوند که در این آخرین دوران که باید در نهایت حضور خود باشند؛ چه اندازه در عمیقترین ظلمات فرو رفتهاند و اتفاقاً اینکه ملاحظه میکنید نسل شما مانند شما در نسبتِ با شهید آوینی به خود میآیند، به جهت آن است که آن مرد بزرگ با مخاطبانش از آخرین دوران سخن گفت. همه حرف در این یک کلمه است که چه افقی آن شهید بزرگوار را به چنین گفتنهایی واداشت که اگر اینگونه نمینوشت که نوشت؛ در جستجوی خود کجا میتوانست برود؟ یعنی اگر آقای کامران آوینی، حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» را پیدا نکرده بود، کجا میتوانست باشد؟ مسلّماً شیخ متدینی که به زندگی آرام دینی قانع شود، نبود! و از آن طرف، روح ناآرام او نمیگذاشت به روشنفکری غربزده تبدیل شود. آیا اگر او با آنچه در خود داشت، خود را رفیق شهیدان نمییافت، به راهی جز خودکشی فکر می کرد؟! شهید آوینی پدیدهای است که یا باید شهیدان و شهادت را انتخاب میکرد و یا خودکشی را. و معجزه مکتب میخانهای حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» او را تا آنجا برد که سید شهیدانِ اهل قلم شد. راستی اگر شهید مرتضی آوینی، حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» را پیدا نمیکرد تاریخِ میخانهای حضرت روح الله، یعنی تاریخی که در آن مدرسه و مسجد به تنهایی جواب آوینیها را نمیدهد ولی چاره راه، عبور از مسجد و مدرسه نیست، چاره راه، حضور در راهی است که مسجد و مدرسه به میخانه تبدیل شود.
اینجا است که نهتنها نباید نگران گشودن نکات باشید که در صدد آن هستید بلکه آری! با این نوع گشودنها، تازه اعتراض انسانها بر خودشان شروع میشود و این تازه اول راه است وقتی متوجه شوند بحرانی آنان را فرا گرفته است و ما امیدوارِ به خودآمدنهایی هستیم که پس از خودآگاهی نسبت به آن بحرانها، برای بشر جدید پیش میآید. و این است راز امیدواریِ ما و شهید آوینی به آینده. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: این متن در کانال مطالب ویژه آمده: مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم؛ چه فرقی دارد؟ https://eitaa.com/matalebevijeh/19107 اولین سؤال این است که واقعا چه فرقی میکند که مذاکره مستقیم باشد یا غیرمستقیم؟ وقتی ترامپ به ایران نامه نوشت و دو مسیر پیش روی ایران گذاشت (جنگ یا مذاکره) هیچ وقت تصور نمیکرد ایران راه سوم را انتخاب کند. ترامپ به ظن خود تصور میکرد هر انتخابی که ایران داشته باشد به ضرر ایران تمام خواهد شد. اگر ایران مذاکره را میپذیرفت عملا گزاره ترس ایران تثبیت میشد و مناسبات منطقه ای و محور مقاومت نسبت به ایران تغییر میکرد و اگر ایران جنگ را انتخاب میکرد (هرچند جنگی شکل نمیگرفت) فشار افکار عمومی داخل ایران علیه حاکمیت افزایش پیدا می کرد و رویکرد فتنه داخلی با شدت بالاتر جلو میرفت. ایران هوشمندانه با طرح مسئله مذاکره غیرمستقیم هر دو ابزار را از دست آمریکاییها گرفت تا هم بتواند ابزارهای قدرت نرم و سخت خود را حفظ کند، هم پیام داخلی و خارجی صادر کند که اهل گفت و گو است و هم روند سازمان دهی فتنه داخلی مبتنی بر القای فضای جنگی در داخل را خنثی کند. چرا ترامپ دروغ میگوید؟ ترامپ تصور نمیکرد ایران بتواند از زمین بازی طراحی شده آمریکا خارج شود و بازی جدیدی را طراحی کند. بسیاری از غرب گراهای داخلی هم از شرایط پیش آمده دچار این نگرانی شدند که تمام زور و تهدیدها نهایتا منجر به عقبنشینی آمریکاییها شد و هیچ اقدامی در میدان صورت نگرفت. ترامپ در شرایط فعلی مجبور است برای حفظ ظاهر هم که شده تصویرسازی جدیدی در صحنه جهانی ایجاد کند که در آن تصویر ایران مجبور به پذیرش مذاکرات مستقیم شده است و قدرت آمریکاییها علیه ایران جواب داده است! تحولات جدید نقض مواضع قبلی جمهوری اسلامی ایران است؟ اولا باید توجه کرد مناقشات ایران و آمریکا اساسی است و مسائل بنیادین میان دو کشور وجود دارد اما در موضوعات و مصادیق مشخص همیشه در ادوار مختلف امکان گفتوگوهای غیر مستقیم وجود داشته است. دوما مبنای غیر مستقیم بودن مذاکرات نیز از همین مناقشات بنیادین نشات میگیرد و ایران با غیرمستقیم کردن مذاکرات یک پیام دیپلماتیک صادر کرد و نشان داد اعتمادی به آمریکاییها وجود ندارد اما همچنان ایران اجازه نخواهد داد وجهه جهانی و داخلی ضد مذاکره از ایران ساخته شود. اساسا هدف آمریکاییها از مذاکره خود مذاکره است. یعنی بنا نیست نتیجه مشخصی از مذاکرات حاصل شود و صرف اینکه نمایندگان دو کشور دور یک میز بنشینند میتواند برای آمریکاییها یک برد دیپلماتیک تلقی شود. ایران در گام اول باید بتواند هدف آمریکاییها از ضدمذاکره خواندن ایرانیها را خنثی کند و پس از آن مشت آمریکاییها را از قصد و هدفشان برای شکل دادن یک میز مذاکره دوجانبه باز کند. سوما صحنه مذاکرات، برد جهانی و بینالمللی خواهد داشت. مخاطب این دور از مذاکرات غیرمستقیم تمام جهان خواهند بود و ناظران جهانی بعد از مذاکرات میتوانند قضاوت دقیقی از میزان قابل اعتماد بودن آمریکاییها داشته باشند. اینجا آوردگاه مهمی برای دیپلماتهای دو کشور خواهد بود. واقعیت صحنه بین الملل نیز حاکی از سرعت بسیار بالای تحولات و پیچیدگی بینظیر شرایط پیش آمده است. در چنین شرایطی تفکر هوشمندانه و مدیریت راهبردی نیز باید مطابق با تحولات جدید اقدامات مبتکرانه و جدیدی را در پیش گیرد. حامد موفق بهروزی ✍️فارس نیوز جسارتا نقدی دارم. در این متن گفته شده ایران با طرح مذاکره غیرمستقیم طرح هوشمندانه ای رو در نظر گرفته!! یعنی مذاکره رو تایید کرده! اصل مذاکره با ترامپ مورد تایید رهبری نیست. در قسمت سوما گفته ناظر صحنه مذاکرات جهانیان خواهند بود! بله همین که ما با باعث و بانی فجایع غزه در حال مذاکره باشیم بردی برای طرف مقابل هست. راه سوم ایده آل این نبود که مثل آقا جواب ترامپ داده نمیشد؟ مذاکره ای هم انجام نمیشد؟ اینکه آقا به خاطر اقتضائات به مثابه حضرت علی در ماجرای حکمیت تن به مذاکره داده اند علی رغم اینکه موکدا مذاکره را ممنوع کرده اند بحث دیگریست. نوشته اینجا آوردگاه مهمی برای دیپلماتهای دو کشور خواهد بود! گویا ما تجربه اولمان است! ما که محضوریت رهبری را نداریم چرا نباید جامعه را روشن کنیم که اصل مذاکره مورد تایید رهبری نیست؟خودمان زمینه را فراهم نکردیم که همه خسارتها گردن رهبری انداخته شود؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید این نوع مواجهه با ادعای مذاکرۀ مستقیم ترامپ، بدون نظر رهبر معظم انقلاب نباشد از آن جهت که سرلشکر محمد باقری میفرمایند: «تدابیر رهبر انقلاب در پاسخ به نامه رئیسجمهور آمریکا بر این مبنا بود که ما آغازگر جنگ نیستیم؛ هرگونه تهدید را با تمام قوا پاسخ خواهیم داد؛ به دنبال آرامش در منطقه هستیم؛ در مسئلهی هستهای به دنبال سلاح هستهای نیستیم و نیازهای ملت خودمان را در هستهای دنبال میکنیم؛ مذاکره مستقیم نخواهیم کرد، اما مذاکره غیرمستقیم ایرادی ندارد.». https://eitaa.com/matalebevijeh/19113
با توجه به نکتۀ فوق، جناب آقای دکتر خوشچشم در شبکۀ افق نکات خوبی را در دو زاویه مطرح نمودند که حکایت از آن دارد مذاکرۀ غیر مستقیم، نوعی دیپلماسیِ فعّال در مقابل دیپلماسی منفعلی است که ترامپ به دنبال آن بود و به گفتۀ ایشان دیدگاه مهار ایران به بحث حلّ اختلاف تبدیل شد از آن جهت که خصوصیات ترامپ بیش از آنکه دامنزدن به جنگ باشد، تهدید است و این نوع مواجهه به نحوی تهدید را تبدیل به نوعی تندادن به مذاکره کرده است.https://eitaa.com/matalebevijeh/19115 موفق باشید
سلام و ادب و احترام خدمت استاد طاهرزاده: ببخشید در آیه ۳۶ سوره انعام خداوند می فرمایند: مردگان را خدا برخواهد انگیخت سپس به سوی او بازگردانیده می شوند منظور از مردگان چه کسانی هستند؟ یعنی نفس انسان که تو برزخ هست میمیرد و دوباره موقع قیامت زنده میشود؟ ان شالله خداوند طول عمر باعزت به شما عطا بفرماید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در روایات ما منظور از قبر، همان برزخ است و همان افرادی که از دنیا رفتهاند و در برزخ هستند در نسبت با قیامت و یوم الحشر، همه از قبرِ برزخی در قیامت حاضر میشوند و از این جهت گفته میشود مردگان از قبرشان خارج شده و در یوم الحشر ظاهر میشوند. موفق باشید
سلام حاج آقا: میخواستم بپرسم عرفا سفره های غذا رو بین زن و مرد جدا میکردن؟ آیا باید سفره زن و مرد جدا انداخته بشه؟ میخواستم بدونم شما چطور زندگی میکنید، در زندگی شخص حضرتعالی مثلا سفره تون رو بین زنها و مردهای فامیل جدا میندازین؟ درباره امام خمینی و علامه طباطبایی هم ممنون میشم بگید. سوال من فقط درباره سفره انداختنه که اگه زن ها با حجاب باشن و مردهای فامیل هم آدم حسابی باشن نه جلف و سبک؛ باز هم لازمه ی سلوک اینه که سفره های غذا بین زن و مرد جدا باشن یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور که میفرمایید لازم نیست که حتماً سفره زن و مرد جدا باشد. وقتی باید احتیاط کرد که افراد نامحرم رعایت لازم را نسبت به همدیگر نداشته باشند. ما عموماً بر سر یک سفره هستیم و بحمدلله همه رعایت میکنیم. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: در پاسخ به پرسش ۳۸۰۸۹ فرمودید: «باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود فرمودند چند همسری مربوط به فرهنگ عرب است و اتفاقاً چندسال پیش در کشور اردن جشن چند همسری برقرار کردند. در حالیکه به گفته رهبر معظم انقلاب در فرهنگ ما چنین چیزی پذیرفته نیست و منجر به مشکلاتی خواهد شد. موفق باشید.» نمیشود از منظر دیگری به این موضوع پرداخت و آنچه صراحتا در قرآن حلال دانسته شده و در سنت ایرانی و اسلامی تا قبل از انقلاب به راحتی پذیرفته شده بود را به فرهنگ عربی نسبت نداد. پاسخ حضرتعالی این توهم را ایجاد میکند که تشریع تابع فرهنگ عربی بوده، در حالی خود واقفید که تشریع بخصوص وقتی نسخ نشده همواره معتبر است و از حضرتعالی و دیگران بررگان مثل آیت الله جوادی آملی تبیین های جدی شنیدهایم که تشریع با تکوین مطابقت دارد و دین در همه مراتب آن از معارف تا احکام مطابق فطرت است. حتی خود حضرتعالی معنای لطیفی از «لا اکراه فی الدین» دارید که هیچ امر کریهی در دین نیست و حلال دانستن چند همسری هم استثناء نباید از دین خارج کرد اینکه در فرهنگ کنونی ما این امر مطلوب نیست شاید چند دلیل داشته باشد یکی منتفی شدن مصلحت چند همسری که به دلیل مرگ و میر زیاد مردان در جنگها بود و وجود زنان بیوه و فرزندان یتیم، مفاسدی برای جامعه داشت که با چند همسری تا حدی حل میشد از سوی دیگر جامعه ما تحت تاثیر فرهنگ مدرن غربی قرار گرفته که در آیین مسیحیت قبل از پروتستان چند همسری مجاز نبود و حتی طلاق بسیار سخت ممکن بود و این در فرهنگ غربی باقیمانده و با انتقال فضای فرهنگ مدرن به ما منتقل شده و البته راه فسادهای اخلاقی را باز کرده، هر وقت راه حلالی بر مردم بسته شود، زمینه روی آوردن به حرامی از همان جنس بیشتر فراهم میشود. خلاصه اینکه چند همسری از زمان حضرت ابراهیم بوده و فقط مخصوص اعراب نیست و در ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام هم به عنوان امری متعارف پذیرفته شده بود. حتی با مدیریت بانوی اول، همسر دوم انتخاب میشد. ما کمی تاریخ خواندهایم و تا جایی که دانستیم چند همسری مخصوص اعراب نیست در جامعه ما بر اساس عرف تبعات یا عنوان ثانوی گرفته مثلا تحقیر همسر اول یا فروپاشی حقوقی یا عاطفی زندگی اول که با این لحاظ میتوان گفت به دلیل این عناوین ثانوی، در جامعه ایران توسعه نیافته که هنوز نتوانسته جهان خود را میان دو جهان سنت ایرانی اسلامی و مدرنیته کشف کند و عالم مخصوص خود را بسازد، این امر یعنی تعدد همسر همچون بسیاری از مسائل جای خود را نیافته اما نیازی به انکار حلال صریح دین و سنت معصومین و عرف متشرعه نیست. ارادتمندیم
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوب و درستی را متذکر هستید و بحثهای مفصلی قبل از انقلاب حتی در حسینیه ارشاد در رابطه با جایگاه چند همسری شد. آری! آنچه شرع مقدس جایز فرموده از جمله چند همسری، مربوط به همه انسانها میباشد و آنچه به عنوان فرهنگ در ایران فعلاً در میان است، از آن جهت است که حفظ خانواده به نحوی به آن گره خورد. وگرنه به گفته جنابعالی هر وقت راه حلال بر مردم بسته شود، زمینه رویآوردن به حرام فراهم میشود. و اگر بتوانیم این نکته را در جامعه تبیین کنیم آنجایی که نیاز است فرد، همسر دیگری انتخاب کند؛ اگر نتواند حتماً به هر دلیلی جامعه گرفتار مشکلاتی خواهد شد که متأسفانه امروز با آن روبرو هستیم. موفق باشید
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام. آیا در نظام ولائی لازم است رئیس جمهور نظریه پرداز باشد؟ یا باید مجری سیاست های کلی نظام با شیوه مدیریتی خود نه با نگاه و نظر خود باشد. آیا اشکال عمده چهار رئیس گذشته هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی در همین نکته نبود که خود را صاحب نظر و و نظریه پرداز می دانستند و در مقابل شهید رئیسی که موفق بود خود را مجری سیاست های تدوین شده نظام که بر گرفته از رهنمود های ولی فقیه بود می دانست، نیست؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال تجربه بنده در چند دوره مدیریت حکایت از آن دارد که مدیریت کلان، غیر از کارشناسی است و از این جهت به یک معنا باید در حوزه نظام اجرایی بتواند مطابق اهداف آن قوه، نظریه پردازی بکند تا ساختارهای آن قوه به فعلیت لازم نایل گردند. موفق باشید
سلام: سوالاتی از تفسیر المیزان ۱. در آیات ۳۵ تا ۳۹ سوره بقره در بحث روایتی؛ علامه پس از بیان احادیث این تنیجه گیری را می فرمایند: «در نتیجه مکثی که مردگان در برزخ و رسیدن روز قیامت دارند؛ مکث زمینی است و در همین زمین زندگی می کنند. همچنانکه آیه «قال کم لبثتم فی الارض عدد سنین. قالوا لبثنا یوما.... و آیه یوم تقوم الساعه یقسم المجرمون.... در هر دو آیه وقتی سوال از زندگی برزخ می کنند؛ می پرسند: چقدر در زمین مکث کردید. پس معلوم می شود زندگی برزخی در همین زمین است.) خب مگر ما در معرفت النفس نمیگیم پس از مرگ جسم به خاک رفته و حقیقت ما که روح است به مسیر ادامه می دهد. خب مگر روح غیر مادی نیست چگونه در دنیای مادی برزخ وجود دارد؟ ۲. در آیه ۱۰۲ و ۱۰۳ سوره بقره در داستان «واتبعوا ما تتلو ا الشیاطین ...» هاروت و ماروت را دو ملک بابل معرفی می کند. مگر مَلَک در منطقه ای مادی به نام بابِل زندگی می کند؟ ۳. در آیات ۱۰۸ تا ۱۱۵ سوره بقره علامه پس از بحث روایتی و در مورد «فاینما تولوا فثم وجه الله» مطلبی می فرمایند که می خواستم توضیح بفرمایید: (این را هم باید دانست که اگر آن طور که باید و شاید اخبار ائمه اهل بیت را در مورد عام و خاص و مطلق و مقید قرآن دقیقا مورد مطالعه قرار دهیم؛ به موارد بسیاری برخواهیم خورد که از عام آن یک قسم حکم استفاده می شود و از همان عام بضمیمه مخصصش حکمی دیگر استفاده می شود. مثلا از عام آن در غالب موارد استحباب و از خاصش وجوب فهمیده می شود و همچنین آنجا که دلیل نهی دارد از عامش کراهت و از خاصش حرمت و همجنین از مطلق قرآن حکمی و از مقیدش حکمی دیگراستفاده می شود؛ و این خود یکی از کلیدهای اصلی تفسیر در اخباراهل بیت است و مدار عده بی شماری از احادیث آن بزرگواران بر همین معنا است؛ و با در نظر داشتن آن شما خواننده می توانی در معارف قرآنی دو قاعده استخراج کنی. اول اینکه هر جمله از جملات قرآنی به تنهایی حقیقتی را می فهماند و با هر یک از قیودی که دارد از حقیقتی دیگر خبر می دهد حقیقتی ثابت و لا یتغیر و یا حکمی ثابت از احکام را. مانند آیه شریفه: «قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون» که چهار معنا استفاده می شود معنای اول از «قل الله» دوم از «قل الله ثم ذرهم» سوم از «قل الله ثم ذرهم فی خوضهم» و معنای چهارم از کل آیه. دوم اینکه اگر دیدید دو قصه و یا دو معنا در یک جمله ای شرکت دارند؛و آن دو جمله در هر دو قصه آمده و یا چیز دیگری در هر دو ذکر شده؛ می فهمیم که مرجع این دو قصه به یک چیز است و این دو قاعده دو سِر از اسرار قرآنی است که در تحت آن اسراری دیگر است و خدا راهنما است.) لطفا این دو قاعده خصوصا دومی را توضیح دهید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان در برزخ از آنچه در دنیا میگذرد، منقطع نیست و این نکته مهمی میباشد که علامه طباطبایی به کمک آیات مذکور متذکر آن میشوند. ولی این بدان معنا نیست که انسان در برزخ مانند دنیا ارادههای دنیایی در راستای انتخاب و اختیار جهت تکمیل خود داشته باشد، زیرا وقتی طرف پس از مرگ و حضور در برزخ میگوید: «رَبِّ ارْجِعُونِ . لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ» در جواب او گفته میشود: « كَلَّا ۚ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا ۖ وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ». در مورد ملکین هاروت و ماروت نیز قضیه از آن قرار است که آنها نازل شدهاند در دنیا. در مورد نکات دیگر که فرمودهاید خوب است که رفقای کاربر به آن نکات توجه فرمایند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد اصغر طاهرزاده: در مطالعه ی آثار ایشان لازم دیدم تا برخی مطالب را که به نظرم رسید به عنوان یک مخاطب عام در میان بگذارم : ۱. با توجه به کتاب انقلاب اسلامی و جهان گمشده چنین به نظر می رسد که کلیه ی مواردی که تحت ذیل پدیده ی انقلاب اسلامی ذکر شده است را می توان تعمیم جهان شمول (یونیورسال) داد و آن را با کتاب زوربای یونانی تطبیق داد، یعنی این فضاهای گمشده در سنت ها و فرهنگ های دیگر نیز وجود دارند و مشخص نیست وجه ممیز انقلاب اسلامی با سایر تمدن ها و فرهنگ ها در این کتاب چیست؟ و در این کتاب به زبان رمزی و سمبول ها نیز اشاره کرده اید که در نهایت فرقی با صورت پرستی و بت پرستی ندارند. ۲. در کتاب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی، به یک پدیدار ناشناخته اشاره کرده اید، اما به آفات چنین رویکردهایی اشاره نشده است، آفاتی از قبیل به دام افتادن در چرخه های باطل رسانه ای و تصویری که در نهایت یا به کمدی الهی دانته و یا هنری پنجم شکسپیر ختم می شوند و حجت دانستن زبان تاویل التقاطی ای چون فیلون اسکندرانی، و از همه بدتر توجه صرف به عالم محسوسات و غافل ماندن از آنچه نامحسوس است. در نهایت این زبان اشارت را ذیل حدیث امام صادق (ع) که اشارت قرآن مخصوص خواص است نقل کرده اید، اما حداقل آنچه به عنوان چشم انداز ترسیم کرده اید می تواند با سایر مکاتب نیز تعمیم داشته باشد، همان «وجود» در آثار شکسپیر نیز وجود دارد، همان «وجود» در یک مسابقه ی ورزشی نیز می تواند وجود داشته باشد، باید به وجه ممیز این "وجود" که در اشارات قرآنی است با «وجود» در سایر پدیدارهایی که نوعی از «وجود» را شامل می شوند نیز توجه شود. در کمدی الهی دانته نیز نوعی از «وجود» هست که امروزه غالبا در صنعت سینما و تبلیغات و... به شدت مورد استفاده قرار می گیرد.و یا اینکه این «وجود» که با اشاره می توان متوجه آن بود حاصل نفسانیت باشد نه اسماءالله.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که مواجهه فکرها و فرهنگها در جهان جدید جایگاهی بس اساسی دارد. مرحوم اقای شایگان میگوید همراه با آقای سید حسین نصر مدتها در خدمت علامه طباطبایی کتاب «اوپانیشادها» را ترجمه میکردیم و ایشان همواره میفرمودند ما هم که همینها را میگوییم. یا آقای دکتر دینانی داستان ملاقاتهای طولانی علامه با مرحوم کربن را به میان میآورند. عمده آن است که در این نوع مواجههها از یک طرف متوجه تراث عمیق و توحیدیِ خود باشیم و از طرف دیگر متوجه باشیم چه نسبتی میتوانیم با جهان جدید پیدا کنیم که در عین حضور در جهان، عالیترین هویت توحیدی را به میان آوریم. تصور بنده آن است که در اینجا نقش جناب صدرالمتألّهین بسیار کارساز و اساسی است تا آنجایی که رهبر معظم انقلاب میفرمایند: به گمان ما فلسفه اسلامی در اسلوب و محتوای صدرایی جای خالی خویش را در اندیشه انسان این روزگار میجوید و سرانجام آن را خواهد یافت. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: در فیلم حضرت مریم یه جا گفته حضرت مریم وقتی رفتن تو مسجد الاقصی چهار زن انجا بودن که یکیشون حضرت زهرا سلام الله بودن استاد میشه از این موضوع استفاده فرهنگی کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! عرایضی در بحث «نسبت ما با مقام پیشاخلقتیِ حضرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» شده است https://lobolmizan.ir/special- post/922?mark=%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%A7%D8%AE%D9%84%D9%82%D8%AA%DB%8C حاکی از حضور حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» قبل از خلقت انسانها که نمونه آن حضور را شما در آن روایت ملاحظه میکنید. موفق باشید
سلام استاد گرامی: با توجه به نزدیک شدن به ایام انتخابات این پرسش مطرح میشه که ما الان چندین دوره است که در انتخابات مجلس شرکت میکنیم و هیچ تغییری در وضعیت مردم اتفاق نمیفتد و همچنین هیچ اقدام نتیجه بخشی مشاهده نمیشود و دقیقا در ایام انتخابات همان سناریوهای پیشین و شعارهای گذشته داده میشود. به چه دلیل باید در انتخابات بی ثمر شرکت کنیم؟ ممنونم از راهنمایی شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع، عرض عریضی دارد که ما چه نسبتی باید با انتخابات و بخصوص با انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی برقرار کنیم. بیشتر به حضوری که حضور در تاریخ جدید است در عین هویت قدسی؛ باید فکر کرد. رفقا در این رابطه نشستهای خوبی در راستای جایگاه مجلس شورای اسلامی داشتهاند که خوب است به نکات آن جلسات رجوع شود https://eitaa.com/soha_sima/3245. عرایضی نیر تحت عنوان «جایگاه انتخابات در نظام اسلامی و معنای بشر جدید»https://lobolmizan.ir/quest/36757 و https://eitaa.com/matalebevijeh/15889 شده است. امید است بتوانیم نسبت به معنای حضور در انتخابات با نظر به افقی بسی بالاتر از امور روزمرّه خود حاضر شویم. موفق باشید
سلام: عرفان ناب شیعه که اهل بیت و قرآن تاییدش کنن در کجا یا کدام کتابها یافت میشن؟ سخنرانی هم معرفی میکنید؟سخنرانی های عرفانی خیلی علاقه دارم. اما میگن فلسفه از یونان امده و عرفان هم اکثرا سنی ها پیرو اون هستن.
باسمه تعالی:سلام علیکم:به پرسش 36596مراجعه فرمایید. موفق باشید.
با سلام: در برهان صدیقین فرمودید که شیرینی شکر به خاطر نداشتن هایش است و شیرینی از خداوند متعال نیست. در دستگاه وحدت شخصی وجود ابن عربی قضیه بالا چگونه تبیین می شود؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته این مباحث که مربوط به حوزه تطبیقی این نوع معارف است در محدوده سؤال و جواب نمیگنجد. موفق باشید
با سلام استاد گرامی: فرض کنید شخصی بر اساس شواهدی که دارد وجود خود را عالم صغیر میبیند. چگونه و با چه پرسش هایی می تواند به درستی یا نادرستی این ادراک پی ببرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از «معرفت نفس» جناب سید حیدر آملی در مورد عالَم کبیربودنِ انسان از یک جهت، و عالَم صغیربودنِ انسان از جهت دیگر، سخنهایی دارد. خوب است در این مورد به کتاب «جامع الاسرار و منبع الانوار» ایشان که به فارسی ترجمه شده است رجوع فرمایید. در صفحه ۲۳ کتاب «فصوص الحکم» در فصّ آدمی که روی سایت هست داریم: در زبان عرفا از آن به انسان كبير تعبير مىكنند میگویند: «اَلإنسانُ عالَمٌ صغيرٌ مُجْمَلٌ و الْعالَمُ انسانٌ كبيرٌ مفصّلٌ»، به این جهت به عالَم، انسان کبیر میگویند که هر آنچه در انسان مندرج است در عالم نیز هست منتها به صورت تفصیلی، وگرنه از نظر مرتبه، انسان، عالم کبیر است و عالم، انسان صغیر میباشد زیرا انسان خلیفه خدا در این عالم است. موفق باشید
سلام و انوار الهی: سوالی داشتم خدمتتون استاد گرامی اهداء کتابهای تخیلی خارجی به افراد دیگه یا کتابخانه کار صحیحی هست؟ من باب اینکه این نوع کتابها باعث تقویت قوه وهم و خیال میشه آیا معدوم کردنشون اولویت داره؟ یا اهداء به غیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به نوع کتاب دارد. بعضی از رمانها که توسط اندیشمندان آن دیار تألیف شده، هرچند که به ظاهر تخیلی میباشد، ولی متذکر مسائل انسان و جامعه بشری است. مثل آثار داستایوسکی و یا رومن رولان و یا ویکتور هوگو. رهبر معظم انقلاب سالها قبل درباره شاهکار «ویکتور هوگو» اینگونه اظهار داشتند: «به نظر من بینوایان ویکتور هوگو برترین رمانی است که در طول تاریخ نوشته شده است. من همه رمانهای طول تاریخ را نخواندهام، شکی در این نیست، اما من مقدار زیادی رمان خواندهام که مربوط به حوادث قرنهای گوناگون هم هست. بعضی رمانهای خیلی قدیمی را هم خواندهام. مثلاً فرض کنید کمدی الهی را خواندهام. امیرارسلان هم خواندهام. الف لیله و هزار و یک شب را هم خواندهام. وقتی نگاه میکنم به این رمانی که ویکتور هوگو نوشته، میبینم این چیزی است که اصلاً امکان ندارد هیچکس بتواند بهتر از این بنویسد یا نوشته باشد و معروف نباشد و مثل منی که در عالم رمان بودهام، این را ندیده باشم یا اسمش را نشنیده باشم ... من میگویم بینوایان یک معجزه است در عالم رماننویسی، در عالم کتابنویسی. واقعاً یک معجزه است ... زمانی که جوانها زیاد دور و بر من میآمدند قبل از انقلاب، بارها این را گفتهام که بروید یک دور حتماً بینوایان را بخوانید. این بینوایان کتاب جامعهشناسی است، کتاب تاریخی است، کتاب انتقادی است، کتاب الهی است، کتاب محبت و عاطفه و عشق است.» موفق باشید
با سلام: جناب استاد طاهرزاده _خدا خیرتان دهد که در تفسیر آخر سوره مبارکه بینه افق بس گسترده تری برای ما گشودید و این مصداقی دیگر بینه بود به والله _جناب استاد آیا میتوان آیه شریفه «وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ أثمُُ قلبهُُ» «ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻛﻨﺪ، إثم قلبش خواهدشد» را به این منظور مورد توجه قرار داد؟ آیا میشود موضوع تاکید قرآن بر عدم پنهان سازی شهادة را عدم موضع گیری خواب زده گان روشنفکرنما گرفت؟ که همین پنهان سازی، مانع تحول و تغییر و تعالیست که همانا منظور از قلب و انقلاب و ینقلب جز این نیست!؟ در آیا اینگونه برداشت حقیر توسط حضرت عالی مورد تایید شریفتان است؟ اگر تایید بشود آیه بعدی بنظرم بسیار عالی ادامه میفرماید آنجا که میفرماید «.... وَإِن تُبْدُوا مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ...»، «... ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻛﻨﻴﺪ ﻳﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺳﺎﺯﻳﺪ، ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ...» بعبارتی دیگر حتی اگر پنهان کنیم هم و یا آشکار کنیم هم فرقی ندارد مایهٔ آزمایش ما ادعاهایی است که در نهان و آشکار میکنیم! لذا عدم کتمان این شهادة بسی خطرناک تر است. با این تعاریف امثال من حقیر که ادعای طرفداری و غصه داری غزه و اسلام داریم و آنرا آشکار میکنیم و از طرفی ادعای ولایت مداری داریم و آنرا آشکار میکنیم هم با همین موضوع امتحان میشویم و ان شاءلله پیروز برایم چون جوانان طوفان الأقصي که طوفانشان خواب از سر هر دو طرف پرانده و اقصی و دور بودنش نیز حکمتی دارد چراکه همه ما جز نظاره و حمایت خالی چیزی نداریم. خدایمان ببخشد
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه مذکور میفرماید آنچه را باید گواه باشید و ارائه دهید، پنهان نکنید، وگرنه درون خود را آلوده کردهاید. آری! در این زمانه شهادتدادن به حقانیت جبههای که صبر و توکل بشریت را به میان آورده، نوعی زندهکردن جان است و پاکنگهداشتِ قلب، و اگر در ادامه «.... وَإِن تُبْدُوا مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ.......» (بقره284) خواست بفرماید گمان نکنید که ترس از آنکه اگر نظر خود را آشکار نکنید مسئولیتی ندارید. در حالیکه در این پنهانکردنها و گواهی ندادنها به آنچه حق است هچنان مسئولید. جنابعالی با طرح این آیات تذکر خوبی را به میان آوردید. موفق باشید
عرض سلام و ادب استاد گرامی: استاد تعریف درست قضا و قَدر الهی چیست؟ دوم اینکه نسبت روح هر زمانه و جامعه با قَدَر اون جامعه چیست؟ و در آخر نسبت و وظیفه ی یک شخص با روح زمانه چیست؟ وقتی که مناسبات زندگی روزمره در جامعه، مناسبات صحیحی ندارد. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات، مواردی است که نیاز به مطالعه متون مفصل دارد. حداقل پیشنهاد میشود در مورد قضا و قدر به جزوه «جبر و اختیار» https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AC%D8%A8%D8%B1%20%D9%88%20%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1&tab=posts&inner_tab=leaflet و در مورد دوم به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» https://lobolmizan.ir/book/87?mark=%D8%B3%D9%84%D9%88%DA%A9%20%D8%B0%DB%8C%D9%84 رجوع فرمایید. ان شاءالله خودتان میتوانید جواب این سؤالات را بدهید. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: ۱. هر چند که هر دعایی جایگاهی دارد، سوال اینکه در بین منابع ادعیه چه ادعیه ای در سیر و سلوک جایگاه ویژه تری دارد و حالت انس بیشتری ایجاد می کند؟ ۲.اینکه برخی ادعیه را در بعضی روزها می خوانند آیا دلیل خاصی دارد؟ اگر آری، ادعیه ای که معرفی می کنید در چه موقعی اثر گذاری بیشتری دارد؟ ۳. اینکه در بین جمعی از انسان ها شخصی حرفی را می زند و مورد پسند قرار می گیرد مثل انقلاب اسلامی که انسانها قصه ی خودشان را آن روز در حضرت امام یافتند و حالا هم همینطور. حال اینکه امروزه گاها در میان جمعی شخصی یا فکری پدیدار می شود در جهت مخالف روح انقلاب وهر چند محدود، اشخاصی را به خود جذب می کند به فرض مثال اینکه دیده می شود عده ای خود را با داشتن بیشتر کثرات ارضا می کنند و تعریف می کنند به تبع شخصی یا تبلیغی. آیا این را می توانیم اینطور در نظر بگیریم که این قصه ی بشر امروز در جهان است که در وسعت جهنم کثرات باید بشر آخر الزمان در جهت مخالفت با روح کثرت زده تولد یابد. ۴. و در آخر اینکه به نظر شما اینکه روحی که باید بشر جدید درست تحلیل می کرد تا گرفتار انحراف نشود و گرفتار مشکلات زندگی امروز نشود (گشتل). به هر حال ما هم الان خواسته یا ناخواسته بعضا اسیر و گرفتار این ابزار و تکنولوژی هستیم که روح سازنده آن را به ما هم القا می کند که شاید راضی به بهره گیری از آن نباشیم اما ایا این ناچاری از بهره گیری بعضا علت درستی از تن دادن به آن است؟نمیدانم آیا عبارت مکروه را درست اینجا استفاده می کنم یا نه آیا به نظر شما گاها زندگی ما آغشته به مکروهات نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. دعای «صباح» حامل معارف دقیقی است. عرایضی نسبت به شرح آن شده است. خوب است به آن رجوع شود
https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD&tab=sounds 2- زیارت ائمه «علیهمالسلام» در هر ورز به صورتی که در مفاتیح آمده است، توصیه خوبی است که بزرگان فرمودهاند. ۳. به نظر میآید همینطور باشد. زیرا اگر افراد در کسب کمالات، تلاش نکنند تحت تأثیر توهّمات اهل دنیا قرار میگیرند. ۴. آری! مهم آن است که در دل استفاده از همین ابزارها متوجه مشکلاتی باشیم که ایجاد میکنند تا به راهی دیگر نیز فکر کنیم. موفق باشید
با سلام جناب استاد طاهرزاده: بنده با دلی آکنده از درد و رنج از دیدن و شنیدن اخبار غزه و کشتار تعمدی کودک و پیر که در تاریخ از قوم های بربر سراغ داشتیم و لاغیر امروز صبح به نکته جالبی رسیدم نگاه من دموکراتیک نیست و دموکراتیک را ضد انسانی میبینم و اکنون جهان حاصل کوته نظری دموکراسی است اما به وضوح میتوان آثار تقسیم قدرت و جهان های چند قطبی را مشاهده کرد! اگر چه نظام سیاست مدرن، خواهان قدرت مطلق است اما جهان اکنون که من از آن بعنوان جهان نیچــــه یاد میکنم از نوع قدرت معطوف به ارادهٔ سخن میگوید و سو سوی نور اش داره روشن تر و روشنتر میشود! قدرت تا اکنون معطوف به ارعاب بوده اما فلسطین این اقتدار و پایمردی! و فلسطین نماد قدرتی در میان اعصار تاریخ بشری است که اکنون وجه «تبلورِ قدرتِ نترسیدن» است این فلسطین است که برای بشر اثبات کرده است نترسیدن ممکن است! فلسطین اثبات لاخوف علیهم است فلسطین امروز و اسماعیل هنیه بقول خودتان آن قبلی نیست نماد بارز امکان نترسیدن از ارعاب گران است، نماد اراده معطوف به قدرت لایزال است، نه قدرت نما یا پوچ امپریالیسم! بنظرتان آیا درک درستی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در بستر انقلاب اسلامی در حال ورود به جهانی هستیم که فلسطین، گشودنِ آن را به عهده گرفته است و عجیب است که جوانان فلسطینی متوجه چنین رسالتی هستند که در این تاریخ، خداوند اراده کرده است و حقیقتاً معادلات جهان از مسیر اراده معطوف به قدرت تکنولوژی و رسانهها به سوی اراده معطوف به حق در حال سیرکردن است. در رابطه با روح یهودیگری که قرآن تقبیح میفرماید، یکی از طلاب فرهیخته نکاتی را فرمودهاند که خوب است عزیران روی آن نکات تأمّل بفرمایند. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
جنایت با دستان بسته
۱- و قالت الیهود یدالله مغلوله و یهودیان گفتند که دستان خدا بسته است.
این جملهای در کنار جملهها نیست این بیانگر ذات یهود است. و صد البته ما میان یهودیان و کلیمیان فرق قائلیم.(1)عرفان یهودی یعنی کابالا برای تفصیل این جمله و تبیین آن به وجود آمده است.
این نگاه که خداوند دیگر در اداره عالم نقشی ندارد و آسمان و زمین را در ۶ روز خلق کرد و روز هفتم به استراحت پرداخت و امور را به قوم برگزیده سپرده است، هویت صهیونیسم برآمده از دل یهود را ساخته است.
البته اینکه در عصر ما اسرائیل به وجود میآید و پر و بال میگیرد و در دنیای اسلام مانند غدهای سرطانی ریشه می دواند، اگرچه ریشه در تاریخ یهود دارد و هر چند سعی شده است تمام اتفاقات پیرامون آن باتلمود و تورات و آیین کابالا و... تبیین شود ، اما محصول تمدن غرب است. در عالم غرب، انسانی به دنیا آمد که روحش استیلاطلبی و آرمانش ساخت بهشت زمینی (شداد) و برنامهاش تسخیر عالم طبیعت و شیوهاش به کنار نهادن دین و خدا از اداره امور (سکولاریسم) (2) و ثمره سیاسی اش استعمار و استثمار هر آنچه غیر غرب است، میباشد. این ویژگی تاریخی تمدن غرب است که مجال نژادپرستی صهیونیسم را فراهم میکند. این تلاقی تاریخی یهود و غرب مولد انسانی است که خدا را دست بسته و خود را مطلق العنان میپندارد. البته در اینکه گفتیم مولد انسان مسامحه بسیار است.
۲- و قالت الیهود یدالله مغلوله و یهودیان گفتند دستان خدا بسته است و پنداشتند خود آزادند. اما خداوند آنان را به مکر خود گرفتار ساخت. آنان با فریب و نیرنگ و بعدها با زور و قتل و غارت و کشتار فلسطین را اشغال کردند:
« وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ»
و البته كساني كه پيش از آنان بودند مكرها كردند، ولي (سودي نكرد زيرا) همه تدبيرها و مكرها براي خداست، او مي داند كه هر كس چه كسب مي كند و كفار بزودي خواهند دانست كه سراي آخرت از آن كيست . رعد ۴۲
یهودیان مکر کردند اما نمیدانستند که همه مکرها از آن خداست و نتیجه مکرشان را خواهند دید. ایشان سرمست از اینکه دستان خدا بسته است، دستان خود را برای هر جنایتی باز دیدند و مکر خدا بود که آنان را در این جهل خود رها کرد تا آنچه در طول هزاران سال پنهان داشتهاند، آشکار نمایند. یهودیان روزگاری به امر خدا و با عصای حضرت موسی علیه السلام از دریا عبور داده شدند و از چنگال فرعون رهایی یافتند، وقتی به سرزمین فلسطین رسیدند، آن هنگام که ولی خدا از آنان خواست تا شهری که جباران در آن ساکن بودند را فتح نمایند، گفتند : ای موسی تو و خدایت بروید جباران را شکست دهید و ما اینجا نشستگانیم! اما در این عصر این قوم عنود نه به امر خدا، که به فرمان شیطان و نه با عصای موسی که با مدد کشتی انگلیسی و موشک و سلاح آمریکایی دریاها را شکافتند و جبارانه و فرعون منشانه فلسطین را اشغال نمودند و بدین ترتیب اسرائیل به وجود آمد. تا میدانی شود که هر جنایتی که از دستشان برآمد انجام دهند و این گونه پنداشتند که به ارض موعود رسیدهاند. اما این ارض موعود سرزمین وعده حتمی خدا برای رسوا کردن ستمکاران گردید. امروز پیش چشمان همه درنده خویی نورچشمی دنیای مدرن آشکار شده است. همانگونه که در کربلا ذات پلید بنی امیه آشکار شد و در نهایت اسلام اصیل از دست بوزینگان بر فراز منبر پیامبر صلی الله علیه و آله نجات یافت. این مکر خداست برای آنان که میپندارند خداوند دست بسته است و ایشان آزاد.
۳- و قالت الیهود یدالله مغلوله غلت ایدیهم و یهودیان گفتند که دستان خدا بسته است دستان خودشان بسته باد.
یهودیان به مدد حمایت غرب و بهرهمندی از تکنولوژی و ثروت بیحد و حصر، خود را بر هر کاری قادر و مبسوط الید یافتند. غافل از اینکه خداوند فرمود غلت ایدیهم دستانشان بسته باد. خداوند چگونه دستان یهودیان را بسته است؟
وقتی هر کاری که میخواهند را انجام میدهند اما نمیشود؛ وقتی زنان و مردان و کودکان را با بمبها و موشکهای اهدایی آمریکا به خاک و خون میکشند اما جز رسوایی هرچه بیشتر حاصلی ندارد؛ وقتی همه نقشهها را نقش بر آب میبینند؛ وقتی میبینند که صدای کودکان به خاک غلطیده از راکتهای قسام هم برد بیشتری دارد؛ دست بسته بودنشان آشکار میشود. دست بسته چه کسی است؟ اگر کسی در زندان باشد و محصور، لااقل امیدی دارد که روزی محدودیتهایش برطرف شود و حرکتی از خود نشان دهد، این دست بسته نیست! دست بسته واقعی کسی است که هر کاری که میتواند انجام دهد و همه امکانات عالم را در اختیار داشته باشد اما ذلیل نالههای یک مادر شهید شود. او در بن بست است. اسرائیل امروز به چه کاری جز توحش میتواند متوسل شود؟ و اینگونه میشود که دستها بسته و افسارها گسیخته میشود و خباثتها آشکار میگردد. امروز به وضوح میتوان دید که انگار خداوند دستان صهیونیسم را به گونهای بسته است که کسی را این چنین گرفتار نکرده است.
میدانید اشکال کار کجاست؟ مشکل اسرائیل این است که هرچه از پیر و جوان و کودک و زن و مرد میکشد، کشته نمیشوند، بلکه شهید میشوند. هنگامی که همه شیاطین عالم از اسرائیل حمایت میکنند و با سلاح و پول یاریش میدهند؛ وقتی فرمانروای سرزمین شیطان بزرگ خود به دست بوسی نتانیاهو میآید؛ وقتی همه تکنولوژیها و تاکتیکهای جنگی در خدمت اسرائیل قرار میگیرند؛ همه و همه با منطق شهادت باطل میشوند، این یعنی اینکه اسرائیل دستانش باز نیست بلکه دست و پا میزند. تصاویر کودکانی که در گوشهای از بیمارستان غزه با همدیگر شهادت بازی می کنند و یا فیلم کودکی که در کنار تخت برادر مجروحش به او شهادتین را تلقین میکند، همه هیمنه ی نظامی بمبهای آمریکایی را به سخره گرفته است. امروز جلوهای از کربلا در سرزمین فلسطین آشکار شده است؛ کوفیان سرمست از برتری عده و عده گرفتار مظلومیت و شهادت امام حسین علیه السلام شدند و برای همیشه رسوا گردیدند. اگر درست بنگریم این شام و کوفه بود که در اسارت خاندان عترت و حضرت زینب (س) گرفتار آمد و همچنان هست. وقتی خداوند دستان کسی را ببندد اینگونه میشود که هیچ تدبیری برای او سودی نخواهد داشت.
۴. «و قالت الیهود یدالله مغلوله غلت ایدیهم و لعنو بما قالو» و یهودیان گفتند دستان خدا بسته است دستانشان بسته باد و به خاطر آنچه گفتند گرفتارنفرین شوند.امروز وعده خدا مبنی بر دست بسته بودن صهیونیسم از همیشه بیشتر آشکار شده است. امروز اسرائیل در حال دست و پا زدن است و از بیچارگی جنایت میکند و بچه میکشد. همانطور که فرعون را خون کودکانی که به خاطر موسی کشته بود غرق کرد امروز هم پیروان خودخوانده موسی و در حقیقت نمایندگان فرعون! در خون کودکان مظلوم غزه غرق خواهند شد. این وعده خدایی است که لایخلف المیعاد است.
«و لعنو بما قالو» لعنت خداوند بر گردن ایشان خواهد نشست آری مانند کربلا مختارهایی در راهند تا وعده خدا را مبنی بر عذاب بنی اسرائیل عملی کنند؛ «فاذا جاء وعد الاخره لیسوئوا وجوهکم»
------------------------------------
1- یهود فرقه انحرافی از بنی اسرائیل و پیروان حضرت کلیم الله است جریانی که پرچمدار آن سامری است و متاثر از کاهنان معابد مصری و بابلی است. جریانی که امروز بر مقدرات آیین یهود سایه انداخته است. مثال این جریان در عالم اسلام بنی امیهاند که پیامبر صلی الله در عالم رویا دید که بوزینگان از منبرش بالا میروند و تعبیر آن حاکمیت بنی امیه بر اقصی نقاط عالم اسلام بود. روزگاری بر امت پیامبر صلی الله رفت که اسلام در قاب بنی امیه معرفی میشد و بر منبرها سب و لعن علی ولی خدا جزو مناسک عبادی مردمان شده بود.
امروز هم صهیونیسم یهودی قاب معرفی بنی اسرائیل شده و بسیاری ایشان را با پیروان موسی علیه السلام اشتباه میگیرند.
2- سکولاریسم با انگاره دست بسته بودن خدای یهود نسبت و انطباق دارد.