بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35576
متن پرسش

با سلام: موضوع: باز تولید مفهوم مباهله آل عمران «فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» ﭘﺲ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ [ﻋﻴﺴﻲ] ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺮ ﺗﻮ [ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻭﺣﻲ، ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﻭﻱ] ﻋﻠﻢ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺁﻣﺪ، ﻣﺠﺎﺩﻟﻪ ﻭ ﺳﺘﻴﺰ ﻛﻨﺪ، ﺑﮕﻮ: ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ ﻣﺎ ﭘﺴﺮﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﭘﺴﺮﺍﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ، ﻭ ﻣﺎ ﺯﻧﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ، ﻭ ﻣﺎ ﻧﻔﻮﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻧﻔﻮﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﻨﻴﻢ; ﺳﭙﺲ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ، ﭘﺲ ﻟﻌﻨﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﻳﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻴﻢ (٦١) در راستای «باز تولید‌ مفاهیم زنده معنوی» (طبق دستور بزرگان) بنظر بسیار حیاتی است که بدین پرداخته‌ شود که جایگاه زنده مبـــــاهله کجاست؟ امروز الف) لزوم مباهله چیست؟ ب) مباهله امروز به چه شیوه ایی است؟ ج) نجران امروز حقیقتا چه جایگاهی یافته؟ بی شک «ابناءنا» امروز نیز امام حسن (ع) و امام حسین (ع) اند، اما ایشان اکنون و در چه وجه نوعی تجلی دارند؟ «نساءنا» نیز بدین ترتیب، جایگاه اکنون حضرت صدیقه کبری (س) به شیوه نو و باز تولید شده کجاست؟ و... _ سوالی که اکنون می‌تواند محل هوشیاری جمعی و فردی ما را تحریک و احتمالا اصلاح فوق‌العاده بزرگی ببار آورد شاید این باشد _هریک از ما ها (فرداً به فرد) در پیشگاه مواجه با جهان پیشرویمان، آیا نیازی به مباهله داریم؟ اگر بله چگونه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اكنون مباهله اي ديگر. در غرب؛ دراواخر قرون وسطي وقتي بيشتر مشخص شد مسيحيت جواب‌گوي نيازهاي آن زمان نيست و لذا غرب گرفتار بحران شد، به‌سوي رنسانس غلطيد، به اميد آن‌كه از آن بحران آزاد شود. ولي واقعيت اين است كه طي دويست‌سال گذشته، اينك غرب با بحراني سخت شكننده‌تر از بحران قبلي روبه‌رو شده، به طوري كه بحران در اعتقاد و معنويت تار و پود تمدن غرب را در نورديد. اينك غرب خود را كاملاً در هجوم وقفه‌ناپذير «دين و معنويت» مي‌بيند و متوجه شده است دين و معنويت ديگر اجازة ادامة حيات تئوري ليبرال دموكراسي را به آن نمي‌دهد و اين بار در مباهله‌اي ديگر ولی بسیارگسترده‌تر خود را گرفتار مي‌بيند كه هيچ راهي جز پرداخت جزية حقارت در پيش ندارد، و آثار آن هر روز بيشتر از پيش نمايان مي‌شود.
به آيه‌ مباهله و ظرائف حضور حضرت علی (علیه السلام) در آن صحنه زیاد می توان فکر کرد. پيامبر خدا در ازاء فرزندان، امام حسن و امام حسين «عليهماالسلام» را آوردند و در ازاء زنان، تنها حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را آوردند و در ازاء «نَفْس‌ها» فقط حضرت علي (علیه السلام)را آوردند. و اين حکايت از آن دارد که تنها اين‌ها بودند که شايستگي جعل لعنت خدا بر کاذبين را داشتند و نکته‌ مهم آنکه به جاي نفسها، رسول خدا فقط علي (علیه السلام) را آوردند که حکايت از آن دارد علي در حکم نفس و جان رسول خدا هستند.

پيامبرخدا (صلی الله علیه وآله) در مورد علي (عليه السلام) مي‌فرمايند: «براي هر پيامبري، صاحب سرّي است، و صاحب سرّ من علي‌بن‌ابيطالب است».  و نيز داريم كه فرمودند: «عَلِيُّ نفسي و اَخي»  علي همان جان و نفس من و برادر من است.  می توان گفت روز مباهله؛ روز اثبات عزت اسلام بر رقباي خود است، آن هم اسلامي شيعي. روز مباهله؛ روزي است كه خط اسلام اصيل براي بشريت به نمايش درآمد. روز مباهله؛ روز بازخوانی دوباره‌ی اسلام است توسط مسلمين، براي رسيدن به بهترين نحوه‌ی مسلماني، و روز اطمينان به حاكميت تمدن اسلامی است در آینده‌ی تاریخ . موفق باشید    

35535
متن پرسش

سلام استاد عزیز و گرانقدر. ایام بر شما مبارک. استاد جان اعمال عید غدیر را که مطالعه می‌کردم به این نتیجه رسیدم که به نظر عقل ناقص من، گویا اهل بیت از ما میخوان دو تا واقعه رو حسابی شلوغش کنیم، یکی غدیر رو، که میگن همدیگر رو دیدید بگید «الحمدالله الدی جعلنا من المتمسکین» لباس نو بپوشید و شادی کنید و دید و بازدید برید و....خلاصه حسابی شلوغش کنید. یکی هم برای عاشورا که حسابی با عزاداری باید شلوغش کنیم، اینکه نخندید، چیز خیلی نخورید، همدیگر رو دیدید بگید اعظم الله اجورنا، گریه زاری کنید و... یعنی گویی آن شادی و این غم قرار نیست پنهانی باشه باید بروز و ظهور داشته باشه آن هم چه بروز و ظهوری. الحمدالله مردم ما برای محرم به لطف خدا حسابی شلوغش می کنن، اما احساس می‌کردم غدیر در مهجوریت است تا اینکه چند ساله بحمدالله هرسال بهتر می شد و خدا رو شکر امسال غدیر حسابی شلوغ شد. خدا رو شکر می‌کنم که این انقلاب زمینه ساز بروز این اتفاقات حقیقی عالم است. حالا درسته بعضی میگن مناسک سازی!!! و همچین چیزایی سابقه نداشته و.... شده در حالی که اگر سری به روایات بزنن متوجه میشن تا حالا کم کاری شده. استاد نظر شما درباره غدیر امسال و حضور مردم چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه بود بعضی از رخدادها ریشه در هویت یک ملت دارد که از جمله آن‌ها «غدیر» است که معنای حضور در اسلامیت اصیل را در مقابل سقیفه متذکر می‌شود و غفلت از این نوع حضور در تاریخی که با اسلام شروع شد، عملاً ما را در میدان سقیفه که از نظر تاریخی ادامه جاهلیت است؛ می‌اندازد همچنان‌که در حماسه عاشورا، این همان روحیه غدیر است که در مقابل جریان جاهلیتِ اموی به میان می‌آید تا ما در اسلامیتِ اصیل خود حاضر باشیم و این‌جا است که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند: «محرّم و صفر است که اسلام را نگه داشته است. فداکاری سید الشهدا- سلام الله علیه- است که اسلام را برای ما زنده نگه داشته است.» موفق باشید

35364

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: برخی می‌گویند: چرا می‌گویید روابط زناشویی قبل از ازدواج حرام است وآثار سوءجسمی ومعنوی دارد ولی بعد اجرای صیغه چند کلمه ای حلال می‌شود ودیگر آثار سوءجسمی ومعنوی را ندارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذکر صیغه، ذکر چند کلمه نیست. إنشاءِ تجلیات انوار عرشی است در نسبت زوجین در بستر شریعت الهی. موفق باشید

35321

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: شما در تفسیر واقعه در بحث حورعین، لذت جنسی در رابطه با حوری را نفی می‌کنید. اگر استدلال شما درست باشد، پس خوردن غذا و میوه هم باید نفی شود. در حالیکه ما آیات زیادی داریم که اشاره به خوردن و آشامیدن دارد. در اینباره چه توضیحی دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه آن حالات به حکم آیه ۲۴ همان سوره که می‌فرماید: «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» همه آن حالات، وجوه ابعاد توحیدی و صورت اراده‌های اهل ایمان است. موفق باشید 

35112

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقت شما بخیر. سوالی داشتم، برای نوجوان ها، از چه سنی می‌توانند از کتاب ها و صوتهای های شما استفاده کنند که درکش برایشان ممکن باشد؟ شما برای نوجوان ها چه کتاب ها و چه مباحثی را پیشنهاد می‌دهید؟ که ان شاءلله در مسیر الهی قرار بگیرند. متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که مباحثی مثل «جوان و انتخاب بزرگ» و کتاب «آشتی با خدا» و کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن در این مورد خوب است. صوت‌های «شرح حدیث «ای اباذر» إن شاءالله می تواند مفید باشد. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/661?mark=%D8%A7%DB%8C%20%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%B0%D8%B1

35103

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

موضوع (رویت بینهایت از روزنه محدود) با سلام جناب استاد طاهرزاده عزیز ممنون ام. حضور گرم و صمیمی بزرگان در ظلمات آخر الزمان مشکاة باید و گرنه به مصداق فرمایشاتتان نیست انگاری، هرچیزی را در کام خود می‌کشانید. نیست انگاری که در امروز تاریخ وجود دارد هیچ چیزی، چه بزرگ و چه کوچک را استثناء نمی‌کند، بلکه با همه سرجنگ نیز گشوده است و تغافلی که مانع می‌شود این ظلمات درک شود. خود و ذهن بدور از نور اهل الله بودن است نه ظلمات آیت و چیزها مگر نه اینست که بزرگان می‌فرمایند «ماسوای الله آیت الله است» هرچه هست آیت است و نشانه! شکر می‌کنم که نور ولایت فقیه هست و الا هیچ نبود در اینجا و اکنون حال بنظر مبارکتان این آیه از چنین محدودیتی (ظاهری) که افق بینهایت را بیان می‌کند! ندارد؟ از این آیه پرده ایی برگشاید لطفا الصافات ۴۸ «وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که فرمود: «وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ» یعنی در بزم حضورشان حوریانی که تنها نظر به خود آن فرد دارد؛ در میان است که همان لطف خاص خداوند است در جلوه اسم رحمان. موفق باشید

34685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

 سلام استاد بزرگوار: با عرض پوزش چند وقتی هست که سوالی ذهنم را مشغول کرده. تصمیم گرفتم با حضرتعالی در میان بگذارم تا چنانچه آلوده به توهم هست بنده را متذکر کنید. آیا اگر کسی با اینکه تمایل قلبی دارد ولی نتواند تمام ماه های رجب و شعبان را روزه بگیرد و نتواند شب های آن را هم مقداری عبادت کند، ولی از خدا با عجز و فقر و انکسار بخواهد که تمام نورانیت و حرکت سلوکیِ آن اعمال را به او از دریچه فضل و کرمش یک جا عطا کند، آیا این تقاضا منطقی است یا توهمی و گزاف است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً تقاضایی است منطقی. زیرا نظر به رحمت واسعه الهی دارد به همان معنایی که با حضرت معبود نجوا می‌کنید: «منگر اندر ما، مکن در ما نظر / اندر اکرام و صفای خود نگر». موفق باشید

34633

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام عليكم و رحمة الله: من در مورد آيت الله كميلى مي پرسم. آيا ايشان را مي شناسيد؟ اگر مي شناسيد آيا ايشان استاد كامل هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم منظورتان چه بزرگواری است؟ موفق باشید

34603

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد دلتنگ آینه وجود شما هستم و از راه دور سلامی به گرمی آفتاب. می‌خواستم نظر شما را در ارتباط با اندیشه جبران خلیل جبران بدانم. من ایشان را انسانی پیامبر گونه یافتم که نفحات آسمانی عمیقا وجود او را از عشق جلا داده و گویی ایشان زبان گذار از ساحت خشک صرفا فقهی دیانت به سوی حیات طربناک زیبایی شناختی به انسانیت است. خواستم نظر شما در رابطه با این اندیشمند را بدانم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله بنده سال‌ها است از نگاه ایشان به عالَم و آدم بهره برده‌ام و حقیقتاً او را روحی بزرگ می‌دانم ماورای زمانه خود. موفق باشید

34521

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: ببخشید سوالی در مورد محی الدین عربی و نگاه آقای مصباح رحمه الله علیه داشتم. آیا ایشان عرفان محی الدین را قبول داشتند؟ یعنی نوع نگاه ایشان مثل نگاه امام و آقای حسن زاده به عرفان محی الدین بوده است یا اختلاف نظری در این مورد داشتند؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نیستم. موفق باشید

34497

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر شما استاد بزرگوار: راستش استاد گرامی بنده وقتی قرآن می خوانم نا خواسته بعضا سوالاتی در ذهنم نقش می بندد که در درونم احساس شرمندگی در حضور خداوند می کنم چون قصد جسارت به ساحت مقدس الهی ندارم فقط از روی جهل و اطلاع نداشتن هست که سوال می کنم و به خوبی می دانم که خداوند علیم و حکیم است و کلامش قرآن بدون هیچ نقص و عیبی است. همانطور که پیامبر صلوات الله علیه فر مودند: القرآن افضل کل شی دون الله. قرآن بالاترین همه چیز بعد از خداوند است. و اما سوال اصلی اینجانب: خداوند در قرآن کریم می فرمایند. ۱ چرا چیزی می گویید که عمل نمی کنید. ۲ قولوا لناس حسنی با مردم به نیکی و احسن و مودبانه سخن بگویید. ۳پس چرا نعوذ بالله خود خداوند در قرآن عده ای را به حماری که بار کتاب دارد و سگی که زبانش بیرون است و به گوره خری که از مقابل شیری فرار می کند و انکر اصوات صدای حمار و پشه... تشبیه می کند؟ آیا این خلاف عفت کلام و ادب نیست؟ اگر بزرگی، عالمی، عارفی در کلامش اینگونه سخن گوید چه قضاوتی در موردش می کنند. شرمنده قصد جسارت نداشتم. ببخشید و اما سوال بعدی این است که: آیا این طور سوال کردنها در مورد خدا گناه هست و اشکالی دارد و باید به آن در ذهن توجهی نکرد؟ خدا بر توفیقاتتان بیفزاید و طولی عمر و سلامتی عنایت فرماید.🤲🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عنایت داشته باشید که یک تفکر و یا یک سبک غلط را نقدکردن، خودْ نشانه تفکر است و این غیر از آن است که در گفتگو با اشخاص آن‌ها را تحقیر کنیم. ۲. به نظر بنده همین پیش‌آمدن سؤالات منجر می‌شود که انسان در جواب به سؤالات خود، راه هدایت بیشتر به سخن خدا را برای خود بگشاید. موفق باشید 

39198
متن پرسش

سلام علیکم: ناظر به سوال ۳۹۱۷۹ مطالبی عرض می‌کنم، اول تقریری کوتاه از آنچه سوال کننده فرمودند و سپس پاسخی که بیان خواهم‌کرد، ایشان (پرسش کننده محترم) مدعی بودند: «روایت از جهت سندی بی اعتبار، غیر قابل انتساب به ائمه و از جهت دلالی قابل بحث است، بنابر این قاعده ی مدعای جناب طاهرزاده اساسا از این حدیث استخراج نشده بلکه از مقدمات عقلی بوده و این حدیث برای آن موید است»... و اما درنگی در این مدعا: هر حدیثی که در سندش رفع و رفعه و مرفوع در آن وجود داشت بی اعتبار و مخدوش نیست که در پایان این سوال در پانویس توضیح خواهم داد، ثانیا این حدیث توسط علمای متقدم و متاخر به عنوان کلام معصوم صدها بار بیان شده و انتساب آن به امام رضا علیه السلام مورد پذیرش بسیاری از اعاظم بوده و هست و اگر بخواهیم به روش خود استاد طاهرزاده در تصدیق و تصحیح روایات عمل کنیم (همچون ارجاع چندین باره به علینا القاء الاصول و علیکم التفریع) پس به طریق اولی اساسا از حدیث مذکور صحیح تر نداریم. به عنوان نمونه به سوالات 38234 ، 37192 ، 28809 رجوع کنید، دقت کنید این سبک تصحیح احادیث توسط هر کس چه بلایی بر سر متون خواهد آورد، من با فلان مبنا فلان متن را تایید می‌کنم، شما با مبنایی دیگر همان متن را تضعیف و تکذیب، چه خواهد شد؟ ثالثا تمام عبارات این حدیث در دایره ی محکمات قرآن و حدیثیِ شیعه و دارای عبارات و مفاهیمی ست که تماما لفظاً و معناً مکرراً آمده و هیچ عبارت و مفهوم جدید و عجیبی ندارد و خط به خط و کلمه به کلمه ی آن دارای عبارات مشابه، مترادف و مفاهیم مشابه در دیگر متونِ قطعی الصدور هستند. از جهت دلالی نیز متوجه نشدم کجایش قابل بحث است. چرا، پر مسلم است که دلالت به ادعای استاد ندارد. و اما مسأله ی تشکیک، برای اینکه یادآوری کنم جناب طاهرزاده چه فرمودند عین عبارات ایشان را می آورم و سپس با مباحث شما مورد بحث قرار می‌دهیم. ایشان در سوال اول به شماره ۳۸۹۵۶ می نویسند: «ما نمی‌گوییم که رهبر انقلاب معصومند، ولی آیا آنچه بر زبان می‌آورند حکایت الهامات الهی برای هدایت این ملت نیست؟! از امام رضا «علیه‌السلام» هست که حضرت می‌فرمایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده ای از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سینۀ او را گشاده می‌گرداند. تا در مدیریت خود کوچک ترین لغزشی نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِیهِ غَیْرَ صَوَابٍ» در نتیجه آنچنان توانا می شود که در جواب گویی به هیچ نیازی در نمی ماند و غیر از صواب از او نخواهی یافت و به خوبی مصلحت مردم را در نظر می گیرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَیَّدٌ» پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأیید الهی است.» برادر گرامی اگر نگاه استاد فقط موید برای تشکیک بود چرا کلمه ی معصوم را از «معصوم موفق مسدد موید» حذف کردند؟ ضمنا آن عبارتی که آوردند «لم تجد فیه غیر صواب» یعنی چه؟ یعنی در او جز درستی و اصابه به حق نمی‌بینی. منظور عصمتِ رتبی و نسبی ست؟ خب این که بازی کردن با حدیث خاص معصوم لازم ندارد، پر واضح است هرچه انسان متقی تر شود اصابت به حق در نظرات و اعمال او بیشتر می‌شود، اما عبارت حدیث چه بود؟ جز حق و درستی و راستی از او نمی‌بینی، و در هیچ سوال و موضوع و مسأله ای از جواب درمانده نمی‌ماند، مثالی می‌زنم، پرواضح است هرچه دست انسان بیشتر در آب شستشو شود پاکیزه تر می‌شود، تشکیکی ست، اما اگر کسی راجع به فردی گفت، دست فلانی هیچ آلودگی ندارد و جز پاکی در دست او نبوده و نیست، هیچگاه آلوده نمی‌شود، اصلا او آب پاکیزه است، حالا کسی این عبارت را مدام برای افراد دیگر که از قضا به نسبت دیگران بیشتر خود را شست و شو می‌دهد بیاورد و بگوید این عبارت تعمیم برای دیگران ست. خیلی واضح است. حالا عبارتی که می‌گوید آقای الف پاکی مطلق است را تعمیم می‌دهید که بگویید آقای ب چون دستش را زیاد می‌شوید هم به نسبت پاک ترین در بین ماست؟ چرا آیه تطهیر را تعمیم نمی‌گیرید؟ چرا آیه ولایت را؟ چرا صراط المستقیم در سوره حمد را؟ انتهای این تعمیم ها و حد و مرزش کجاست؟ به سان آن عزیزی که فرمودند امام فرمود آنی تارک فیکم الثقلین، رهبری و مثلا قانون اساسی، قبلا هم عرض کردم عبارات دیگری برای نشان دادن توفیقات خداوند به ولی فقیه می‌توان استفاده کرد، همانطور که او را می توان بر اساس شرع، نقد و بررسی کرد، اما اصرار برخی برای استفاده از عبارات خاص معصومین برای ولی فقیه آنجا جالب می‌شود که اگر نظر یا عملکرد رهبری در موردی با حدیث قطعی الصدور در تقابل قرار گیرد، اصلا ذهن حق ندارد به دایره ی بررسی عملکرد رهبری ورود کند، چون ایشان زبان خداست، استاد طاهرزاده چند بار باید شفاها و کتبا بگویند و بنویسد تفاوت حضرت آقا و حضرت امام تفاوت حسنین علیهما سلام است و اساسا هر جا که خامنه ای چنین گفت و چنین کرد امام هم بود همین کار را می‌کرد؟ در زبان وجود، در زبان خداوند، مگر اختلاف و اشتباه و خطا معنا دارد؟ چند بار باید ایشان این قواعدی که نامش را عقلی می‌گذارید یا مکشوف از نقل را در خفا و علن جار بزنند؟ ما نیز معتقدیم بهتر از رهبری یا پیدا نمی‌شود یا سخت پیدا می‌شود ، اما این مبانی و این صحبت ها جز عصمت تراشی و بستن دهانِ توضیح خواهان و منتقدین با چوب تقدیس نیست. برای همین است که صدها مورد در کشاکش مباحث علمی دقیق با نقل قول از رهبری (زبان خدا) بحث را به پایان می رسانند. کما اینکه در سوال ۳۱۴۳۹ به اشتباه عبارت العبد اذا اختاره الله را ابتدای حدیث معرفی می‌کنند و در همان سوال (استاد طاهرزاده) گفته اند: خداوند هرکس را به همان اندازه که برای اداره‌ی امور بندگانش انتخاب کند، به همان اندازه مددهای فوق‌الذکر را به او ارزانی می‌دارد و در این رابطه است که ما به نائب ائمه رجوع می‌کنیم، در آن حدّ که حضرت صاحب الأمر «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در تأیید نوّاب خود می‌فرمایند: سخن آن‌ها سخن من است» بلی استاد طاهرزاده. ما در تبعیت از ولی فقیه ماجوریم و اعتماد به فقیه ما را با حد زیادی به نظر امام نزدیک می‌کند، اما شما لزوم تبعیت را مطرح نمی‌کنید ، شما یکراست عصمت و علم الهام شده را مطرح می‌کنید. حال سوال این جاست اساسا ولی فقیه فقط امام و رهبری بوده اند؟ شیعه از زمان غیبت صغری تاکنون ولی فقیه نداشته؟ در هر عصر و زمان و مکان نبودند فقهایی که ولایت داشته اند؟ می‌توانید اثبات کنید هیچ‌یک خطا نکرده اند؟ نظرات متناقض و متضاد این بزرگان با یکدیگر دال بر چیست؟ (حتی در زمان واحد)، فقط هم زمان غیبت نیست، در زمان حیات ائمه نیز وکلایی بوده اند که نه مثل ولی فقیه در عصر ما غیر منصوص و عام باشند بلکه منصوص و خاص بوده اند و الی ماشاء الله در نظرات و عملکرد اشتباه هم داشته اند، اساسا نفوذ حکم حاکم اسلامی از طریق اذن عام توسط معصوم با زبان خدا بودن متفاوت است. در سوال و جواب ۳۹۱۹۳ دقیق بنگرید، جناب طاهرزاده همانگونه که مکرراً هر روز می‌فرمایند، رهبری را زبان خدا می‌دانند ، و اینچنین است که در هر دوگانه ای که نظر رهبری یک طرف باشد بی چون و چرا نظر ایشان را حق می‌داند (چیزی که خود ولی فقیه قبول ندارد)، خود رهبری این مطالب را قبول دارند؟، در همین انکار نیز همین اصل اثبات می‌شود، اگر به اشتباه منکرند که این اولین اشتباهشان و اولین نقض برای «لم تجد فیه غیر صواب» است و اگر به درستی این ادعا را منکرند که جناب طاهرزاده به خطا رفته اند و با زبان خدا مخالفت می‌کنند. پانویس: حدیث الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ مرفوع بوده و برخی از سلسله‌ی سند ذکر نشده است؛ ولی در جهت تقویت آن باید گفت این حدیث با سند کامل توسط شیخ صدوق در کتاب کمال‌الدین و تمام النعمه بدین صورت نقل شده است: «حدثنا محمد بن موسی بن المتوکل قال حدثنا محمد بن یعقوب قال حدثنا ابومحمد القاسم بن العلاء قال حدثنی القاسم بن مسلم عن اخیه عبدالعزیز بن مسلم...» (1395 ق، ج 2: 675). ولی اشکال در این است که شیخ صدوق این حدیث را به سندش از کلینی نقل می‌کند و کلینی هم از قاسم بن علاء به طور مرفوع از عبدالعزیز بن مسلم از امام رضا (علیه‌السلام) نقل کرده است. چگونه می‌شود کلینی در کافی مرفوعاً نقل کرده، ولی شیخ صدوق به نقل از کلینی مسند نقل کرده است؟ حل اشکال: شیخ صدوق این روایت را از کتاب کافی کلینی اخذ نکرده است. نجاشی، ضمن ترجمه‌ی کلینی و بیان کتاب‌های کلینی، غیر از کافی که در مدت ۲۰ سال تصنیف کرده است،‌ کتاب رسائل الائمة (علیه‌السلام) را می‌شمارد (نجاشی، 1365: 377) و شیخ طوسی در فهرست نیز آن را از کتاب‌های کلینی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شمارد و می‌گوید: «وله کتاب الرسائل» (1420 ق: 135)، این کتاب کلینی به دست ما نرسیده؛ ولی در دست شیخ صدوق بوده و در مواردی از آن اخذ کرده است. از آنجا که کسانی چون محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی و محمد بن موسی بن متوکل از ثقات هستند (خویی، 1371: 19-18، 300-54) و اینکه قاسم بن مسلم نیز از اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) و فاضل و ممدوح هستند و درباره‌ی راویان این حدیث ذمی ذکر نشده و اکثر راویان آن، ثقه و مورد مدح هستند حدیث با تصحیح سندی از حالت مرفوعه ی عادی خارج می‌شود. باز هم تاکید می‌کنم عبارات و مفاهیم این حدیث در متون قطعی بارها آمده و برای شیعه قطعی ست. برای مطالعه بیشتر می تواند به مقاله ی راویان احادیث مهدویت، قاسم بن علاء همدانی نوشته ی محمد مسعودی رجوع کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عیناً جواب کاربر محترمی که با سوال جناب عالی مواجه شدند خدمت شما ارسال می‌شود ولی اجازه دهید از این به بعد این سایت وارد چنین مطالبی که بیشتر تخصصی است؛ نشود و خود عزیزان اگر مایل بودند با همدیگر مطالب را دنبال نمایند. موفق باشید
بسمه تعالی
با عرض سلام خدمت استاد گرامی و کاربر محترم که وقت شریف خود را برای مطالعه  نگاره بنده مصروف فرمودند.
در پاسخ به فرمایش شما بایستی عرض کنم همان گونه که در نوشته قبلی بنده تأکید شده بود، عرض کرده بودم حتی اگر این روایت شریف هم در میان نباشد، می توان با ادله حِکمی ـ معرفتی، هدایت شدن و هدایتگریِ فوق بشریِ فقیه در عصر غیبت را روشن ساخت و البته روایت حتی اگر از جهت سندی یا دلالی مورد قبول نباشد، ضرری به اصل مطلب نخواهد زد.
حال شما می فرمایید این روایت از جهت سندی معتبر است. خب چه چیزی نیکو تر از این؟ خدا خیرتان دهد، لله درّکم و علیه اجرکم.
از جهت دلالی هم لطفا توجه فرمایید که عرض شد: تمام اشکال عزیزان (که شما نیز در نوشته  خود مجددا بر آن تأکید فرموده اید) بر این نکته مستقر بود که موضوع روایت، منحصر به معصوم است و توسعه موضوعی درست نیست. بنده عرض می کنم که حتی اگر این را بپذیریم باز می توان با «توسعه حکمی» و «تنقیح مناط» حکم معصوم را به فقیه در عصر غیبت سرایت داد. تقاضا دارم به «تنقیح مناط» که ضمن سه مقدمه گفته شد (مخصوصا مقدمه اول که در مقام کشف مناط که عبارت از «وظیفه هدایتگری از جانب خدای متعال بر عهده بنده ی مختار» است) توجه فرمایید.
به نظر بنده این عبارت استاد که خودتان هم نقل کرده اید: «ما نمی گوییم رهبر انقلاب معصومند ولی آیا آن چه بر زبان می آورند حکایت الهامات الهی برای هدایت این ملت نیست؟» دقیقا به همان تنقیح مناط که در نوشته ی قبلی توضیح داده شد اشاره دارند.
بنابر این با روشن شدن دلالت و آن چه در تصحیح سند از راه تواتر معنوی فرمودید کمک شایانی به ادعای استاد کرده اید چرا که روایت را از مقام موید به به مقام دلیل رسانده اید.
تا این جا عرض بنده تمام است و می توانید وقت شریفتان را برای مطالعه ادامه  این نگاره که دخالتی در نتیجه ندارد صرف نفرمایید ولی از آن جهت که بحثی را به شکل علمی مطرح فرموده اید، آن چه در بررسی بخشی از کلامتان به نظرم می رسد عرض می کنم:
اولا: بحث تواتر، بحثی است صغروی و العهدة علی مدعیها. (مخصوصا که توجه داشته باشید که به دست آوردن مناط، در تواتر لفظی روشن تر است تا تواتر معنوی)
ثانیا: فرموده اید هر چند سند روایت در کتاب شریف کافی مرفوعه است  ولی با توجه به پذیرش اصحاب، معتبر می شود در حالی که می دانید که قبول اصحاب بایستی به شکل پذیرش عملی (شهرت عملی) باشد که طبیعی است در روایات اعتقادی موضوع ندارد.
ثالثا: سند در کمال الدین این چنین است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ قَالَ حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَخِيهِ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَحْمَدَ الْقَاسِمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَرْوَزِيُ‏ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو حَامِدٍ عِمْرَانُ بْنُ مُوسَى بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْقَاسِمِ الرَّقَّامِ قَالَ حَدَّثَنِي الْقَاسِمُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَخِيهِ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ مُسْلِم‏
سند فوق، مشتمل بر دو سند است:
سند اول: محمد بن موسی بن المتوکل (به خاطر اکثار روایت اجلاء، ثقه است) محمد بن یعقوب (ثقه جلیل) قاسم بن العلاء (توثیق شیخ طوسی را دارد. رجال شیخ، رقم6243) قاسم بن مسلم (مجهول) عبد العزیز بن مسلم (مجهول)
پس به خاطر مجهول بودن دو راوی، نمی توان روایت را معتبر دانست.
البته شما قاسم بن مسلم را ممدوح و از اصحاب امام صادق«علیه السلام» دانسته اید در حالی که اولا بنده مدحی برای وی نیافتم، ثانیا همان طور که می دانید صرف مدح برای اثبات وثاقت کافی نیست و ثالثا که از همه مهم تر است این که: اگر از اصحاب امام صادق«علیه السلام» باشد چگونه از امام رضا«علیه السلام» (آن هم با یک واسطه) نقل روایت می کند؟؟
در سند دوم غیر از محمد بن ابراهیم که با ترضّی شیخ صدوق قابل توثیق است، تمامی راویان مجهول هستند.
در پایان عرض می کنم که اساسا در بحث «اعتبار سنجی احادیث»، بابی برای اعتبار سنجی احادیث غیر فقهی که در مقام کشف حجت در احکام ظاهریه نیست می توان باز نمود که در آن مقام، اعتبار سنجی احادیث به این شکل نخواهد بود.            

38013

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: چرا خداوند چند سانت یا چند میلی متر گلوله را این طرف تر نیاورد تا شاهد مرگ ترامپ جنایتکار باشیم؟ این ظالم زنده بماند و ای بسا باز به قدرت برسد و چهار سال چه جنایت ها که نکند از آن سو می توانست شهید رییسی که هشت سال ریاستش به نفع انقلاب بود را حفظ کند حالا یا سوار آن بالگرد نشوند یا ابر و یا هر علتی که بود پیش نمی آمد یا لااقل ایشان را برد دولتی همسو می آورد نه اینکه احیانا چهار یا هشت سال فترت به راستی سر این وقایع چیست؟ اگر انقلاب مراد حق از هستی است این سنگلاخ ها چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بگذارید خداوند خدایی خودش را بکند!! تا پس از مدتی از این‌همه تدبیر که در ربوبیت ربّ العالمین است حیرت کنیم به همان معنایی که جناب حافظ فرمودند: یا سبو یا خم میّ یا قدح باده کنند / یک کف خاک در این میکده ضایع نشود. موفق باشید

37930

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: بعد از سوره ارزشمند مرسلات، چه سوره ای رو دنبال کنم؟ که افق رو گم نکم...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دنبال‌کردنِ کتابی که مربوط به سوره جاثیه است إن شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

37439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: با تشکر از شما بابت پاسخگوی به سوالات. استاد آیا امکانش هست که شما شاگرد مجازی پذیرش کنید. واین توفیق نصیب و روزی ما شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زمانه، زمانه‌ای است که همین معارف توحیدی که در میان است با توجه به حضوری که حضرت امام و رهبری مدّ نظرها آورده‌اند، در واقع می‌تواند در حکم استاد ما باشد و از این جهت آیت الله بهجت آن سخن مشهور را فرمودند که علم تو استاد توست. و در این راستا عرایضی در جزوه « شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت«رحمت‌الله‌علیه» شده است.  https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA موفق باشید

36925

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باعرض سلام و ادب: ببخشید استاد وقتی دم انتخابات خانومی که فرزند شهیده ولی همیشه با آرایش غليظ آمد و رفت میکنه، دغدغه وضعیت حجاب و پوشش فعلی جامعه را هم ندارد به گفته خودشون و توی چند سال گذشته هیچ کدوم از منویات مقام معظم رهبری هم از دغدغه هاشون نبوده و کاری نکردند فقط مدرک دکتری دارند و نه متعهدند نه متخصص میان پیش شما برای رای جمع کردن و استفاده از اسم استاد طاهرزاده! ما می‌خواهیم بدونیم دلیل جناب استاد برای قبول این دیدار که به منزله تاییدایشون هست،چیه بفرمایید تا ماهم بدونیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اطلاعاتی که بنده از ایشان و خانواده محترمشان دارم؛ قضیه این‌طور نیست و درست بر عکسِ نظر جنابعالی، ایشان شخصی وِلایی هستند و نسبت به رهبر معظم انقلاب ارادت خاص دارند و اگر چنین بود که شما تصور کرده‌اید، شورای نگهبان ایشان را تأیید نمی‌کرد. اتفاقاً اگر این افراد وارد میدان قانون‌گذاری شوند با حساسیت و تعهدی که دارا هستند، مشکلات ما کمتر می‌شود نسبت به افرادی که تک‌بُعدی به موضوعات می‌نگرند. تازه این شمایید و نامزدهای محترمی که بعضی از آن‌ها حقیقتاً انسان‌های شایسته‌ای هستند و بنده و جنابعالی مخیّر هستیم بین خوبان، خوب‌ترین‌ها را انتخاب کنیم. موفق باشید

36874

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: با توجه به صحبت تون در مورد ماه رجب که فرمودید با ادعیه ماه رجب باید انس گرفت. من در حین مطالعه، ضعف خاصی در درک مفاهیم دعا حس می کنم. آیا برای امثال من که دروس حوزوی نخواندیم و عربی نمی دانیم، لازم هست که وقت بگذاریم و عربی یاد بگیریم برای درک امثال ادعیه، و یا به همین ترجمه ها که بعضاً خیلی هم گیرا نیستند بسنده کنیم. در صورتی که یادگیری زبان عربی لازم است چطور وارد بشیم که از عربی صرفا برای همین منظور بهتر بهره ببریم و زودتر به نتیجه برسیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آموزش زبان عربی برای امثال مائی که به دنبال درک بهتر فهم قرآن و روایات و ادعیه هستیم، کار خوبی است و بحمدالله سایت‌هایی نیز در جهت آموزش زبان عربی هستند که بتوان از آن‌ها کمک گرفت. از طرفی در مورد ادعیه ماه رجب، عرایضی در شرح آن ادعیه‌ها شده است که می‌توانید به شرح صوتی آن‌ها رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/649#sound-row-433 و https://lobolmizan.ir/sound/649#sound-row-3983  و https://eitaa.com/matalebevijeh/15818 . موفق باشید

36859
متن پرسش

سلام استاد گرامی: با توجه به نزدیک شدن به ایام انتخابات این پرسش مطرح میشه که ما الان چندین دوره است که در انتخابات مجلس شرکت می‌کنیم و هیچ تغییری در وضعیت مردم اتفاق نمیفتد و همچنین هیچ اقدام نتیجه بخشی مشاهده نمی‌شود و دقیقا در ایام انتخابات همان سناریوهای پیشین و شعارهای گذشته داده می‌شود. به چه دلیل باید در انتخابات بی ثمر شرکت کنیم؟ ممنونم از راهنمایی شما

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع، عرض عریضی دارد که ما چه نسبتی باید با انتخابات و بخصوص با انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی برقرار کنیم. بیشتر به حضوری که حضور در تاریخ جدید است در عین هویت قدسی؛ باید فکر کرد. رفقا در این رابطه نشست‌های خوبی در راستای جایگاه مجلس شورای اسلامی داشته‌اند که خوب است به نکات آن جلسات رجوع شود https://eitaa.com/soha_sima/3245.  عرایضی نیر تحت عنوان «جایگاه انتخابات در نظام اسلامی و معنای بشر جدید»https://lobolmizan.ir/quest/36757 و https://eitaa.com/matalebevijeh/15889 شده است. امید است بتوانیم نسبت به معنای حضور در انتخابات با نظر به افقی بسی بالاتر از امور روزمرّه خود حاضر شویم. موفق باشید

36684

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بعد این همه راهی که باز شده با شهادت های بی بنیاد، بی برنامه و بی مقدمه در غزه یا در مثلا همین کرمان که من خودم هم اونجا بودم. یه ۵ دقیقه قبل انفجار اول من دقیقا همونجا بودم و اگه که یه بهونه میجستم که دستم بند بشه اونجا الان من هم از کشته شده ها بودم در اون لحظات چقده که با خودم تو بین مردم نرفته بودم حتی چند دختر رو دیدم و با خودم گفتم چقد اینا خوشکل هستن، همونا شهید شده بودن. بعد این همه شهادت های الکی چه در غزه و کرمان از خودم گرفته تا جهان دیگه چه حرفی برا گفتن می مونه. مثل این که بازم دارم حرف می‌زنم. این حرف زدن چه ولوله ای است تو جون من. پیش مزار حاج قاسم فقط داشتم گوش می‌دادم نه فقط پیش حاج قاسم جایی مثل کنار مزار اباعبدلله یا در محضر امام و حضرت آقا. چه حرف هایی که گوش ندادم و چه حرف هایی که نزدم. انگار که نیاز دارم به این جور سخن ها، این کرمش تو جون من هست که بیچاره کنم خودم رو با این حرفا. چه درد هایی که نمی کشم بخواطر این که چرا کارام پیش نمیره. من که رفتم پیش حاج قاسم داشتم عشق می‌کرم که ولی من هیچی نمیدونم . گند بزنن به هرچی شیخ بازیه من دلم میخواد آدم باشم. دیشب پیش یکی از رفقا بودم هی دارم بهش میگم آموزش و پرورش خودش و معلم هاش و دانش آموزهاش رو کرده تو پاچم بازم میگه صبر کن. من اگه میرم سر کلاس فقط بخاطر توانمندی در حوضه ی الکترونیک هست که اونم رشته ی من هستش. خدافظ .

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال خداوند به صورت‌های مختلف، راه‌ها و یا کوره راه‌هایی مقابل انسان می‌گشاید. مهم آن است که ما از سر صدق و تواضع متوجه آن راه مانند همین راه معلمی که می‌فرمایید؛ بشود تا آنچه باید بشود، بشود. در مورد شهدای کرمان عرایض بنده این‌طور بود که ما در زیارت جلیل القدر «امین الله» پس از آن‌که سلام می‌دهیم به امامی که به زیارت او رفته‌ایم؛ داریم: «حَتّى دَعاكَ اللّهُ إِلى جِوارِهِ فَقَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيارِهِ،» یعنی آن‌طور نیست که مثلاً شمر و یزید به اختیار خود، شما را به قتل رسانده باشند بلکه تا آن‌جا جلو رفتید که خداوند شما را به جوار خود خواند و روح شما را با اختیار خودش قبض کرد. بدین معنا که هرگز دشمنان ما آن اندازه اختیار ندارند که به گمان خود فکر کنند. آنان ما را به قتل می‌رسانند و در همین رابطه حتی کودکانی که در صحنه گلزار شهدای کرمان شهید شدند، با نظر و اراده خداوند بود تا به تقدیری این‌چنین نایل گردند، هرچند روسیاهیِ این عمل بر پیشانی آن جنایتکاران نگاشته شد. موفق باشید     

36628
متن پرسش

سلام استاد! در خصوص روزی فراوان که خداوند عنایت می‌فرماید و روزی که انسان بایست خودش بدست آورد دچار عدم تفکیک شده ام! مثلا هرموقع به توانایی های خود نگاه می‌کنم در میابم که توان کسب دارم اما موانع این زیادت، عموما مسائل فقهی و اعتقادی و حلال و حرام است، از طرفی تا قبل از آشنایی با اینچنین مسائل اعتقادی با خانواده ایی وصلت نموده ام که خانواده دور اطرافیان همگی زندگی های مادی خوبی دارند، و فرق زندگی که من برای خانمم و بچه هام ساخته ام با ايشان زیاد است، و علیرغم رضایت خودم گمان می‌کنم ایشون (خانمم) اذیت می‌شود هرچند که مناعت طبع دارد و به بیان نمی‌آورد ولی من متوجه این عدم رضایت او می‌شوم و من هم به طبع اذیت می‌شوم! حس می‌کنم در این یک نقطه از زندگی ام سخت نفوذ پذیر افکار مقایسه ایی و شاید شیطانی ام! استاد عزیز بنظر حضرتعالی چرا من دچار این عدم رضایت ام، گیر کارم را نمی‌توانم پیدا کنم! والا در تنهایی خودم و در مورد خودم، مصداق بیت «خُنُک آن کس که چو ماشد / همه تسلیم و رضا شد» است، من در خصوص رابطه با خانمم عرض کردم مطالب فوق را!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ای کاش همه ما برایمان پیش می‌آمد تا این نکته مهم را در زندگی خود روشن کنیم که پرودگار ما نسبت به آنچه ما را حقیقت کفایت می کند؛ رها نخواهد کرد. و بقیه امور، اموری است که توهّمات برای ما آن‌ها را جدّی می‌کند تا ما را در بستری که خداوند برایمان تقدیر کرده، خارج کند و زیباییِ حقیقیِ زندگی را از ما بگیرند. آیا این نکته و قصه را، شوربختانه در زندگیِ مردم ملاحظه نمی‌کنیم؟ در کتاب «جایگاه رزق در هستی» تلاش شده تا این امر تبیین شود. آری! ما باید بین طلب رزق که یک نوع هویت‌بخشی به خودمان است؛ و حرص که بیشتر‌داشتن دنیا است و جوابگویی به توهّمات می‌باشد، تفکیک کنیم. موفق باشید  

36606

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بزرگترین بخشندگی خدا که میتونه با انقلاب اسلامی شاملمون کنه فهم در حرکت بودنه! احساس سِیر و رشد و کمال یا همان سلوک یا همان تنها معنای زندگی و رضایت آدمی از خود و خدایش... همیشه مومنین و همه مخلوقات همواره در حرکت بودند مگر انحرافات شدید سیاسی اجتماعی و فردی که باعث شد آدمی در سخت ترین رنج ها یعنی خروج از راه «زندگی» قرار بگیره که خدا انبیاء و اولیاءش را همواره به داد ما رساندند مثل حضرت موسی علیه السلام در زمان فرعون. اگر یکسری مسائل بی معنایی شدید در تمام ابعاد زندگی و خاصاً مسائل طبیعی همچون ازدواج و شرایط اقتصادی کمر ما را نمی‌شکست سیرمون ملموس تر بود. ازین پس شاهد زندگی خواهیم بود زندگی در دنیا و آخرت که دوگانگی میان آن نیست که رنج آن شیرینی است و هیچ مسئله ای توان شکست کلی مارا ندارد. نگرانی بنده از این بود نکند آینده هم شبیه کُندی سلوکِ پس از جنگ تحمیلی تا همین اواخر بخواهیم حرکت کنیم که ان شاء الله با لطف خدا سرعت حرکت و رشدمان کُند نخواهد بود و فتح ها و گشایش های بزرگ و ملموسی در پیش مان قرار گرفته است . به علی علیه السلام قسم کسی در عالم خوشحال تر و با معنا تر از ما نیست بقایی اَبَدی در عین زندگی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور است و در این رابطه به آن غزلی فکر کنید که حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در آن بحث از طلبِ گشودن درِ میخانه نمودند. به نظر می‌آید امروز بیش از هر روز ما نیاز به معارف عرفانی و حِکمیِ موجود در آموزه‌های دینی خود داریم زیرا بشر آخرالزمانی بشری است که اگر نتواند خود را در نهایتِ خوبی‌ها حاضر کند, خود به خود برای جوابگویی به خلأ درونی خود در میدان ظلمانی‌ترین ظلمات‌ها قرار می‌گیرد و این امری است که متفکران امروز متوجه آن شده‌اند و نباید جایگاه طرح سوره «حمد» امام در تلویزیون را ساده گرفت و یا از آن غزل خاصی که خانواده حضرت امام پس از رحلت ایشان مطرح کردند را ساده گذشت. غزلی که در یکی از ابیات می‌فرمایند: «در میخانه گشایید به رویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم». باید از خود پرسید این میخانه کدام میخانه‌ای است که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» طالب گشوده شدنِ در آن می‌باشند و آن مدرسه و مسجد کدام مدرسه و مسجدی است که حضرت ایشان از آن بیزار گشته‌اند؟ در حالی‌که همه می‌دانیم آن مرد بزرگ فرزند مدرسه و مسجد بوده‌اند. موفق باشید    

36505

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چند وقته نمیدونم بالاخره جام تو این دنیا کجاست و کدام نوع ارتباط شغلی با مردمه که خدا تقدیرم کردند ولی در درک این مسئله که حضور در جهان یک وجه باطنی داره یعنی ممکنه ساده ترین شغل ها برای فردی راه ورود و در جهان حاضر بودنش باشه و افرادی حتی در امورات سیاسی شاغل شدنه. من احساس می کنم سی سال عمرم برای اشتغال سی سال از عمر روح من در مدت کم دنیا و تاثیر مستقیم بر آخرتمه و حتی مهم احساس آزادی و حس به فعلیت رسیدن اراده های بزرگمه در حالی که اراده هایم اصلا فردی یا صرفا دنیایی نیستند. مسئله در تاریخ جدید یقینا تفاوت های بزرگی با اول انقلاب داره ولی همه عمرم دوست دارم گفتگو کنم تا این که احساس کنم بی گفت پیشین به عملی هدایت شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هرکس بر اساس خلقتش راهی هرچند کوره راه باشد در مقابلش گشوده شده است و چنانچه انسان با روحیه تواضع و توکل، قدم در راه گذارد آن راه را می‌یابد و در واقع خود را معنا می‌کند. زیرا به بطالت‌گذراندن عمر، موجب بی‌معنایی انسان نه‌تنها برای دیگران بلکه برای خود انسان می‌شود. موفق باشید

36489

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیزک در عالم و جهانی که زندگی می کنیم و مظاهر اسما الهی، اگر در حضور باشیم، همه چیز ماییم و ما همه چیزیم، در عین بی شکلی. در حضور فقط احساس داشتن و عشق می کنیم، این جنس ملکوت و آسمان است. حال در عالم ماده و طبق حرکت جوهری و اینکه عالم ماده چیز خاصی نیست، آیا می توانیم بگوییم که حالات روحی انسان از غضب وترس و...همان نیستی و حاصل نزدیک شدن ملکوت انسان به نیستی است؟ اگر اینطور است، استاد خیلی دوست داشتم نماز و روزه و اعمال و زندگی صبح تا شبم کمک کند تا بتوانم بیشتر باشم هرچند الحمدلله در بعضی زمینه ها پیشرفت خوبی داشتم، اما با بروز مشکلی در زندگی اخیرا مشکلی را در درون خودم یافتم که به یکباره فهمیدم نیستم. استاد عزیز در سر نمازتون التماس دعا داشتم. ممنون میشم دعا کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعا می‌کنم. آری! باید به حضوری نظر داشت که در عین نظر به حضور بیکرانه حضرت حق، خود را عین ربط و فقر إلی الله بدانیم. هزینه‌کردن زندگی در مقابل ظلم، برآمده از روح‌های بزرگی است که در مکتب انبیاء الهی پرورش یافته‌اند. آنان را نیروهای نورانی و معنوی از هرگونه محافظه‌کاری باز می‌دارد. از خود گذشتگی‌ها زیر سایه باوری متعالی، یک فرصت است که خداوند برای یک ملت پیش می‌آورد. مانند یک رود که با خروش خود کرانه‌های خود را در می‌نوردد و مانند پروانه که ادامه خود را در دل شعله شمع جستجو می‌کند تا شعله شمع برافروخته‌تر گردد. موفق باشید

36481

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و عرض ادب امیدوارم حالتان خوب باشد و از اینکه برای پرسش های ما وقت می گذارید سپاسگزارم. مطلبی که در ادامه می آید از مرحوم آیت الله مصباح یزدی است. ایشان فرمودند به هنگام گفتن ذكرهاى لفظى، مثل «تسبیحات اربعه»، كه معنایى را تصور مى‌كنیم و این لفظ را بیانگر و حاكى از آن قرار مى‌دهیم، مقصود این نیست كه آن معنا به خداوند متعال و یا ملائكه و دیگران تفهیم شود، چون قصد مكالمه و هم‌سخن شدن نداریم بلكه مى‌خواهیم آن معنا در روحمان اثر بخشد. اما در کلام رهبری و دیگر صاحب نظران بنده شنیدم و مطالعه کردم که هنگام نماز و ذکر گفتن ابتدا باید خداوند را مخاطب قرار دهیم و بدانیم که با او سخن می گوییم و بدانیم که به او چه می گوییم اما آیت الله مصباح فرمود قصد مان هم سخن شدن نیست میشه این تناقض را برام روشن کنید. خیلی ممنونم و آرزوی توفیق روز افزون برای شما استاد گرامی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام در جای خود لازم و صحیح است. بستگی به نوع ذکر و موقعیت آن دارد مثل سوره حمد، که در یک قسمت که صفات خدا را با خود در میان می‌گذاریم، به نظر آیت الله مصباح نزدیک می‌شویم. و در آن قسمت که خدا را مورد خطاب قرار می‌دهیم، به نظر مقام معظم رهبری نزدیک می‌گردیم. موفق باشید

36431

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: خدا قوت. در روایات آمده است که اگر نماز قبول نشود بقیه اعمال قبول نمیشه. چرا؟ مثل این هست که به محصل بگویند اگر در ریاضی قبول نشدی بقیه درسهایت را قبول نمی‌کنیم. در روایتی از حضرت امیر (ع) هست که می‌فرمایند: تمام کارهای نیک و حتی جهاد در راه خدا، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر چیزی نیست مگر به اندازه رطوبتی که از بخار دهان خارج می‌شود در برابر دریایی مواج و پهناور. چطور این روایت ها را می‌شود با هم جمع کرد؟ ممنون و در آرامش الهی باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بحث، بحث عبودیت است و صورت‌های متعالی عبودیت در وجه فردی و وجه اجتماعی. از این جهت موضوع نماز از یک طرف و موضوع حساسیت نسبت به مسائل اجتماعی از طرف دیگر در این نوع روایات در میان است. موفق باشید

نمایش چاپی