بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36489

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیزک در عالم و جهانی که زندگی می کنیم و مظاهر اسما الهی، اگر در حضور باشیم، همه چیز ماییم و ما همه چیزیم، در عین بی شکلی. در حضور فقط احساس داشتن و عشق می کنیم، این جنس ملکوت و آسمان است. حال در عالم ماده و طبق حرکت جوهری و اینکه عالم ماده چیز خاصی نیست، آیا می توانیم بگوییم که حالات روحی انسان از غضب وترس و...همان نیستی و حاصل نزدیک شدن ملکوت انسان به نیستی است؟ اگر اینطور است، استاد خیلی دوست داشتم نماز و روزه و اعمال و زندگی صبح تا شبم کمک کند تا بتوانم بیشتر باشم هرچند الحمدلله در بعضی زمینه ها پیشرفت خوبی داشتم، اما با بروز مشکلی در زندگی اخیرا مشکلی را در درون خودم یافتم که به یکباره فهمیدم نیستم. استاد عزیز در سر نمازتون التماس دعا داشتم. ممنون میشم دعا کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعا می‌کنم. آری! باید به حضوری نظر داشت که در عین نظر به حضور بیکرانه حضرت حق، خود را عین ربط و فقر إلی الله بدانیم. هزینه‌کردن زندگی در مقابل ظلم، برآمده از روح‌های بزرگی است که در مکتب انبیاء الهی پرورش یافته‌اند. آنان را نیروهای نورانی و معنوی از هرگونه محافظه‌کاری باز می‌دارد. از خود گذشتگی‌ها زیر سایه باوری متعالی، یک فرصت است که خداوند برای یک ملت پیش می‌آورد. مانند یک رود که با خروش خود کرانه‌های خود را در می‌نوردد و مانند پروانه که ادامه خود را در دل شعله شمع جستجو می‌کند تا شعله شمع برافروخته‌تر گردد. موفق باشید

36445

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: بنده بیماری نخاعی دارم و متاسفانه با شروع این بیماری از نوجوانی تابحال خیلی ناتوان شده ام. به قدری که به دیگران نیازمندم که دستم رو بگیرن. هر وقت در خواب خودم رو می‌بینم بازم در خوابمم بیمارم. نکنه تا ابد قراره بیمار باشم؟ آیا ممکنه کسی من رو نفرین کرده که گرفتار شدم؟ چیکار کنم تا نفرینی که نمیدونمم از کیه برداشته بشه؟ غم عجیبی دارم که نهایت و خلاصیی ندارد. چرا این حرفای حکمت خداست و اینا آرومم نمیکنه؟ بیشتر وقتها و حتی شبها بیدارم و به این موضوع فکر می‌کنم. خیلی دلهره دارم که بعد مرگ چی میشه و حتی شبها نمی‌خوابم از این دلهره. دلهره یک بیمار ابدی بودن!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان به حکم آیه‌ای که می‌فرماید: «و نفس و ما سویها» سوگند به نفسِ انسان و تعادل کاملی که در ذات خود دارد. آری! نفس انسان در ذات خود عین تعادل است لذا اگر در دنیا بناست با بدنی ناتوان امتحان دهیم، آن نفس در ابدیت در اوج پرواز و حضور خواهد بود. موفق باشید

36444

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

می بینی‌ام که غم‌زده از دست خویشم و؛ / تنها مرا چرا به تماشا نشسته‌ای؟!!
می بینی‌ام که گمشده در هست خویشم و؛ / تنها مرا چرا به تماشا نشسته ای ...؟!!
می‌بینی‌ام که نای نفس نیست دیگر و؛ / اما هنوز هم به تماشا نشسته‌ای...
 صبرت نه ظلم و جور، که می دانمت / چرا تنها هنوز هم به تماشا نشسته ای ...
 باشد، خدای من، همه هستم برای تو/ اصلا هرآنچه رفت ز دستم فدای تو
 یا هرچه داده اند به دستم فدای تو باشد
 خدای من! همه هستم فدای تو، اما اگر بماند از آن هستِ من کسی ...
وای از تویی، که، حال دلم را خبر تویی /  وای از منی که منتظرم در هوای تو
ای کاش، هستِ من همه گردد فدای تو /  اما اگر گذارم از آن هستِ خود کسی
 دردا اگر که گم نشوم در هوای تو .... و خواجه هم دردها به دلش کردی که گفت:
 مرا می بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم...
اما کاش درد ما یکی بود، کاش درد او به جانم می افتاد ... حال دلم درد زلیخایی دارد که سال هاست در غمخانه دلم خانه کرده، خیلی در خودم به حال خودم باید اشک ها بریزم، من تو را ندارم که چنین بر خود و در خود می پیچم، گفتم که دعایی بکنیدم و بگویید چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله منوّر به دردی باشیم که بیابیم چه اندازه چاره آن درد، توجه به حضور خداوند است در جمال و سیره پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» به همان معنایی که گفته شده: «ای لقای تو جواب هر سؤال / مشکل از تو حل شود بی قیل و قال». آری! بشر امروز نیاز به چنین حضوری دارد. موفق باشید

35827

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: نظرتان درباره شخصیت صلاح الدین ایوبی چیست؟ آیا شیعه کشی وی حقیقت دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تحقیق کاملی در این مورد نداشته ام. موفق باشید

35813

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت شما: ببخشید اگر کسی احساس کند که برای زندگیش سحر یا طلسم نوشتند، باید چیکار کنه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است سری به کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

35293

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

هیچ وقت فرصت نشد مسئله به این مهمی رو بنویسم. گویا فعلا تنها راه بازخوانی زندگی خودم به نظرهای مختلفه تا همواره امیدوار باشم. برای اولین بار که وارد اجتماع شلوغ تری شدم مهد کودک بود که روحم تحمل اون فضارو نداشت و رهاش کردم و مجبورا اول دبستان و دوران مدرسه بود که صد ها بیماری روحی در روحم نمود کرد؛ مثلا اینکه هیچ وقت در دوران کودکی من خواب بد یا اینکه کنترل ادرارم رو از دست بدم نداشتم و بسیار شاد بودم که تقریبا تو جهان خودم زندگی می‌کردم اما اول دبستان در راه مدرسه تا منزل خودم رو خیس می‌کردم. بارها خواستم برم ورزش اما هیچ وقت نشد مستمرا پایدار باشم در حالی که ورزش اصلا بی معنی بود برام. اما در کودکی با آزادیهایی که داشتم خود زندگیم ورزش بود. دبستانم در دهه هشتاد بود یعنی دهه تهاجم اخلاق غرب و بیشترین طلاق ها در اون دوران بود و عملا خانواده ها اون سالها متلاشی شدند و شهوت در اجتماع به حد افتضاحی رسیده بود من خبر دارم بسیاری از تجاوز ها در اون دهه بوده و الان هم که گاها می‌نویسند از اون سالها بوده. به زحمت رسیدم به نوجوانی و سعی کردم کار کنم و دیدم بازار سرتاسر دروغه نهایتا خانه نشین شدم و همواره به زور تحصیل کردم اما با تمام معلمانم بحث میکردم و برام سئوال بود چرا باید این درس ها رو بخونم یا اصلا چرا اینجام یا آخه چرا باید وقتی این اندازه همه چیز سیاه و طاقت فرصاست به خودم دروغ بگم و مثل دیگران با خودم تعارف کنم که آدم نایس و مودبی هستم؟!. تنها جایی که می‌شد خودم رو از بالاتر ها به زمین بیارم عالم خیالی بود که می‌شناختم و تنها خیالی که بهم معرفی شده بود فیلم و سریال و هنر بود و بسیار میدیدم و هنوز هم می‌بینم. مدت های زیادی خانه نشین بودم یعنی اگه عمرم رو حساب کنند دو سومشو خونه نشین بودم و چاقم. سربازی که رفتم دیدم هیچ چیز درست نیست و راه فرار هم نیست هرچند مدتی با فشارهای روحی زیاد از خدمت فراری شدم و گویا خدا با بازی موقتی که راه انداختند روحم رو تازه تر کردند و بر گشتم و پس همت کردم و جنگیدم تا جایی که اواخر می‌دیدم در پادگان های مختلف سربازا معقول تر و آزاد تر شدند هرچند پیش از فرار از خدمت هفته ای ۳ یا ۴ روز بازداشتگاه انفرادی پادگان بودم و روی موزاییک بدون پتو و بالش می‌خوابیدم فقط پیرهنم رو زیر سر میذاشتم و هنوز نمیدونم چطور اون حالت برام طاقت فرسا نبود و یک خوشی در عین سختی داشت حتی در بازداشتگاه نماز که می‌خواندم در تنهایی دعای (خدایا خدایا تا انقلاب مهدی...) میخوندم و سربازش مسخرم می‌کرد اما از بازداشتگاه بیشتر از در اجتماع سربازایی که داشتم حرف از آزادی و استقلالشون می‌زدم خوشم میومد ولی همونا با ترس و لرزشون و دلدادگیشون به بعضی فرماندگان ظالم، کسانی که حق انسانی آدما رو زیر پا میذاشتن برای امیالشون همدست می‌شدند. هرچند کل سربازی لازمه برای هر آدمی و سختیهاش اگر در راستای تربیت نفس باشه خیلی هم موافقم و واقعا در جمهوری اسلامی عبادت بزرگیه. در نوجوانی پیش از انکه حرف از بشر آخرالزمان باشه من با خودم فکر می‌کردم و میگفتم هیچ راهی جز «خدا بودن نیست.» البته به زبان کودکانه خود می‌گفتم و الا هیچ کس خدا نمیشه منظورم فنای در توحید حضرت حق تبارک و تعالی است. روح من همواره آسیب دیده و همواره پی آسمان بوده اما راه های آسمان نه تنها گم شده بود بلکه من رو درک نمی‌کرد. روح من سالیان درازی آسیب دیده با این وجود زمانی که راهی به آسمان یافتم برگشتم و این برگشت برای من آنقدر سنگین بوده که ماه ها گریه کردم و موهایم را سپید کرد. همه این ها را گفتم تا برسم به این چند سال اخیر. نه تنها در خانه محبوس تر شدم بلکه آنچه از گذشته و لطمات بسیار رنج می‌دیدم با هر منزلی تشدید شد و شکسته تر شدم تا حدی که قلبم رو از روحم کندم و روح بی قلبی دارم که هر ارازل و اوباشی میتونه بسرقت ببردش چون قلب و تعین نداره مثلا آدمی مملو از خشم به سمتم میاد و به روحم تجاوز میکنه تا اونجا که اختیار از کف میده و خشم اون رو به خودش بر میگردونه و من میشم آدم بی ادب و بد و هرچقدر زحمت کشیدم تا لحظه ای از آسمان نوری بگیرم تا روحم بتواند بایستد صد دزد من رو می‌ربودند. همینقدر میدونم بسیاری از نوجوانها و جوانها مخصوصا خانم ها همین امروز با سنین بالا در خانه محبوسند و این دردها درد من تنها نیست. بخدا قسم آه اینها دامن گیر کسانیه که از بیرون قضاوتشون می‌کنند و ارواح نا امید و شکستشون رو به زیر غرور و تکبرشون لِه می کنند و هزار دستور روانشناسی و احساسات فانتزی نثارشون می‌کنند. ای نسل گذشته من خود یک حاج قاسمم مثل بسیاری دیگر اما هیچ وقت کسی نمی‌تواند از زندگی ما کتاب بنویسد یا تعریفمان کند که مثلا دلیر بود یا غیور بود یا... ما به شما عقب مانده ها یا متجدد ها امیدی نداریم اگر مَردید حد اقل کاری به ما نداشته باشید و ما را با چهار چوب های روحی خودتون اندازه نگیرید. اگر خدا می‌خواست ما به شما حق ندهیم و نگوییم آنها هم گذشته ای داشتند که گاها از اختیارشون خارج بوده و درد هایی کشیدند، حتما به حال خودتون رهاتون می‌کردیم و می‌ماندید به آینده همین جوانها حسادت می‌کردید اما خدا خواسته ما در روح انسانیت و در جهان یگانه و وسیعی حاضر بشیم که بزودی بظهور میاد. بخدا قسم ما هنوز شناخته نشدیم زمانی شناخته میشیم که بظهور بیایم پس تا اون زمان دندان روی جگر بگذارید و به ما میدان دهید تا راه بریم. به هیچ وجه دوست ندارم مغرور یا ترحم جو باشیم فقط زمان لازم داریم که فکر کنم خدای ما به ما زمان داده مردم غلط می کنند زمان ندهند. در سخت ترین زندگی امیدوار ترینم ولی زمانی معلوم میشه که جان گرفته باشم و این جان رو نثار راه خدا کنم زیرا تا اینجا جانی ازم نمونده یعنی حتی بارها بیهوش شدم یا شاید روحم داشته می‌رفته ولی خدا نخواسته. اینها را آنقدر بازخوانی می‌کنم تا زمانی که خودم کانون امید باشم. براستی که نه دوست دارم مذهبی به معنای مرسومش باشم و نه عارف به هر معنایی و نه شبیه هیچ یک از این بازیها من فقط مشکلاتم را با انقلاب اسلامی حل می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه خوب است به این نکته فکر شود که در کدام میدان می‌توانیم خود را بسط بدهیم و خود را اصیل‌ترین احساس نماییم. مهم نیست که آن میدان، میدانِ بزرگی باشد یا میدانِ محدودی؛ مهم، حضوری است که موجب بسط انسانیت انسان شود حتی در حدّ خیررساندن به مردمان در یک خیریه. موفق باشید

35153

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد ارجمند: آنچه شما بزرگوار و دیگر بزرگان در تقلای بروز و ظهور و نهایتا حضور اش هستید، از زیر خاک سربرآورده آنچه از توحید می‌جستیم نمایان شده است، دیروز سوالی مبنی بر این که چه کنیم، نفاق آفاقی «فئتین» باعث بروز نفاق در درون و انفس متن نشود، امروز حضرت آقا «رهبر معظم» در بیانات گهربار شان در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی از اهمیت و توجه به تفاوت بین دوقطبیتی و اختلاف سلیقه فرمودند _فرموده شد اینکه دشمنان با تبلیغات سؤ در صدد ایجاد دوقطبیتی (حق _باطل) است دقیقا برای شکستن پایه های اختلاف سلیقه و نظر به وجوه مختلف قضیایاست ممنون می‌شویم قدری در این خصوص بفرمایید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این مسئله بسیار مهمی است ما بین «دیگری» و دشمن، تفاوت نمی‌گذاریم گویا هنوز در تاریخی هستیم که «هرکس با ما نیست، بر ما است»، غافل از اینکه بشرِ جدید با وجوه انسانی خود در خود حاضر شده و در این فضا چه اندازه می‌توان حتی با غیرِ خودی رابطه انسانی برقرار کرد، چه رسد به خودی‌هایی که از جهاتی با همدیگر تفاوت نگاه داریم ولی در بستر اسلام و انقلاب. و این‌جا است که می‌توان دشمنان را به خوبی تشخیص داد، دشمنانی که جهت‌گیری آن‌ها نه انسانی است و نه الهی. موفق باشید

35129

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد طاهرزاده ی بزرگوار: من چندین ساله دارم تزکیه می‌کنم. اوایل سلوک استادم من رو از انجام مستحبات حتی نماز شب منع کردن شاید یکسال طول کشید که بعد با اصرار ازشون اجازه ی انجام مجدد مستحبات رو گرفتم اما متاسفانه هرچی تلاش کردم دیگه ذوقی به انجام هیچ نوع اعمال مستحبات نداشتم چند روز تکرار می‌کردم و بعد دلسرد می‌شدم و کنار میذاشتم. چندین بار به استادم گفتم و ایشان میگفتن وسوسه ی شیطانه اما واقعا با وجود تمایل نمیتونم بصورت دائم مستحبات رو انجام بدم قبلا با ذوق و استقامت سحر داشتم نماز شب داشتم تلاوت قرآن و ذکر داشتم شاید یکی دوسال به همین منوال بودم که با ایشان استادم آشنا شدم و این طور شد الان هیچ ذوقی به انجام این کارها ندارم لطفاً چاره ای پیش روم بذارین و منو از این گرداب وحشتناک نجات بدین. سپاسگزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین اینکه البته نباید در انجام مستحبات به خود سخت بگیرید، این احتمال را هم بدهید که خداوند بخواهد شما را در عمق بخشیدن به معارف سیر دهد تا ان شاء الله نه تنها واجبات تان بلکه مستحبات تان هر اندازه هم کم باشد تأثیر خود را داشته باشد. پیشنهاد می‌شود سری به سیر مطالعاتی که روی سایت هست بزنید. امید است راهی باشد برای عمق بخشیدن به معارفی که بحمدلله بدان باور دارید. موفق باشید

35091

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: با‌ عرض ادب و‌ ارادت محضر استاد طاهرزاده: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» کسانی که‌ در مسیر انقلاب اسلامی هستند (يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ) در این عصر چگونه تفسیر می‌شود و دو رحمت الهی در این عصر شامل چیست؟ و در ادامه «يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ»، نور الهی که با آن مشی الهی می‌شود در این عصر و زمانه چگونه تفسیر می‌شود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً حضوری تاریخی با نور ایمان، موجب می شود تا انسان ابعاد فردی و اجتماعی اش که همان «کفلین» است رشد کند و با آن نورانیت در بین خلق حاضر شود به همان معنای «لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ» و نسبت او با انسان ها به زیباترین شکل محقق گردد و در نتیجه در این مسیر حتی کوتاهی هایش به نور رحیمیتِ حضرت حق جبران گردد. موفق باشید

34609

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: ببخشید استاد آیا در مدرسه پسرانه مقطع چهارم و پنجم و ششم اشکالی دارد معلمین و کادر مدرسه خانم باشند؟ با توجه به اینکه معلمین و کادر از شاگردان استاد لطفی آذر هستند و طبق الگوی معرفتی ایشان برنامه هایشان اجرا می گردد آیا از لحاظ وجودی مشکلی برای خانم ها و پسربچه ها بوجود خواهد آمد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به کادر محترم و متعهدی که آن مدارس را با حکمت مادرانه خود اداره می‌کنند، مسلّماً مشکلی پیش نخواهد آمد. موفق باشید

40741

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت خدا بر استاد بزرگوار: عرض احترام صبح حضرتعالی بخیر. مزاحم شدم که این سؤال رو از محضرتان بپرسم. متکلمین خصوصاً اشاعره قاعده ای دارند به نام «العَرَض لا یبقیٰ زمانین» یا به عبارت دیگه «وجود الأعراض بتجدّد الأمثال» خواستم ببینم برای حضرتعالی مقدور هست راجع به تقریر و توضیح و خاستگاه این قاعده و علت مخالفت فلاسفه با این قاعده راهنمایی بفرمایید. علت پیدایش این سؤال برای من قسمتی از متن تفسیر المیزان بود که فهمش برام مشکل ساز شد. علامه در تفسیر آیه «هُوَ اَلَّذِی أَنْزَلَ اَلسَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدٰادُوا إِیمٰاناً مَعَ إِیمٰانِهِمْ» از سوره فتح می‌فرمایند: ذهب جمعٌ منهم أبو حنیفة و إمام الحرمین و غیرهما إلی أن الإیمان لا یزید و لا ینقص، و احتجوا علیه بأن الإیمان اسم للتصدیق البالغ حد الجزم و القطع و هو مما لا یتصور فیه الزیادة و النقصان فالمصدق إذا ضم إلی تصدیقه الطاعات أو ضم إلیه المعاصی فتصدیقه بحاله لم یتغیر أصلا. و أولوا ما دل من الآیات علی قبوله الزیادة و النقصان بأن الإیمان عرض لا یبقی بشخصه بل بتجدد الأمثال فهو بحسب انطباقه علی الزمان بأمثاله المتجددة یزید و ینقص کوقوعه للنبی ص مثلا علی التوالی من غیر فترة متخللة و فی غیره بفترات قلیلة أو کثیرة فالمراد بزیادة الإیمان توالی أجزاء الإیمان من غیر فترة أصلا أو بفترات قلیلة. ضمناً تفاوت این قاعده، با قاعده ی مسلّمی که نزد فلاسفه و عرفا ثابت است مبنی بر اینکه کل عالم یعنی ماسوی الله، آن به آن و لحظه به لحظه در حال کسب وجود از حضرت حق هست، چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست طبق آن قاعده که هر عرضی مبتنی بر جوهر است، بر مبنای حرکت جوهری، اعراض همواره تجدید می ‌شوند پس «العَرَض لا یبقی زمانین». ولی این غیر از بحث در مفاهیم است که همواره ثابت‌اند مانند مفهوم واجب الوجود. و این غیر از حضور توحیدیِ انسان است که همواره انسان در آن فضای توحیدی رو به سوی کامل‌شدن در همان حضور توحیدی دارد. موفق باشید

39648
متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار و گرامی: اخیراً از استاد جوادی آملی حفظه الله عرایض بسیار مهمی پخش شد مبنی بر اینکه «جاهل را عالم کردن کاری شدنی ست ولی جاهل را عاقل کردن کار آسانی نیست. جهالتی که علم را هم از بین می‌برد» در این خصوص شاید لازم باشد این جملات پر مغز که شاید چکیده ی عمر این عالم بزرگوار است توسط اهل نظر و خواص چون امثال جنابعالی برای عوامی چون بنده بیشتر تبیین شود و اینکه این چه عقلی ست که استاد جوادی آملی از آن صحبت به میان می آورند و از چه راهی می‌توان به این عقل دست یافت. آیا این عقل همان عقلی ست که بصیرت می آورد؟ آیا این همان عقلی ست که امام خمینی فرمودند رجایی عقلش از علمش بیشتر است؟ آیا این همان عقلی ست که اگر شخص از آن عقل بی بهره باشد، خواه روشنفکر باشد و کل تاریخ و فلسفه غرب را از بر باشد و خواه مذهبی باشد و پسر مجتهد، راه درست را از غلط تشخیص نمی دهد، گمراه می‌شود و به بیراهه می رود؟ آیا این همان عقلی ست که فقدان آن تمام زهد و عبادات خوارج را زایل می کند و آنها چنان به گمراهی می‌روند که نه تنها امام زمانه خود را نمی شناسند که حتی اقدام به شهادت او می کنند؟ با تشکر. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه خوب نسبت به سخن استاد آیت الله جوادی دقت فرموده‌اید و حساس شده‌اید. آری! چه بسیار عالمانی که از نظر علمی یک دایرة المعارف اطلاع هستند ولی هیچ بهره‌ای از علوم خود نمی‌برند زیرا منوّر به نور عقل، آن عطای بزرگ الهی نیستند تا متوجه شوند باید زمانۀ خود را که نشانۀ عقل است؛ بشناسند. به همان معنایی که به گفتۀ جناب مولوی: «زیرک و داناست، اما نیست نیست / تا فرشته لا نشد، اهریمنی است». در این مورد چه خوب پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» فرموده‌اند: «الْعَقْلُ مَا اكْتُسِبَ بِهِ الْجَنَّةُ وَ طُلِبَ بِهِ رِضَا الرَّحْمَن‏». و جناب کلینی در «اصول کافی» بابی را تحت عنوان: «كِتَابُ اَلْعَقْلِ وَ اَلْجَهْلِ» گشوده است که بسی جای افتخار است که چگونه فرهنگ شیعه تا این اندازه متوجۀ عقل در نسبت با عبادات و اعمال می‌باشد. موفق باشید

38697
متن پرسش

به رب الذی یحیی و یمیت. استاد بزرگوار سلام: باز هم با ناسوال هایم آمده ام. این بار اما با دست پر. این‌بار با شهید سنوار. او که نامش هم از دیشب تا کنون زنده کننده است. من نمی‌دانم او پس از مرگ کجا می‌رود من نمی‌دانم اکنون در کدام منزل اخروی یا برزخی است من هیچ از قبر و برزخ و دنیای پس از مرگ نمی‌دانم. اما وقتی به لحظه های آخرش فکر می‌کنم می‌دانم این یعنی جاودانگی. وقتی لحظات آخرش را نمی‌بینم که کوادکوپتر اسراییلی گرفته و فقط به ترور او فکر می‌کند شهادت در آن جسم پیداست. و مگر نه اسرائیل همین است؟ اسرائیل آدمش کجا بود؟! اسرائیل همین کوادکوپتر است که آدم ها را یک چند متری حرارتی می‌بیند که باید آن را حذف کرد و پرونده اش را بست. گویا او قصه‌ی آدم را نشنیده و هابیل و قابیل را نخوانده است. او تکامل را در حافظه اش جا داده و نمی‌داند آدم یعنی چه. او مرگ و زندگی را نمی‌فهمد. این است که می‌کشد. او نمی‌داند وقتی تن یک موجود مرده را با خود می‌برد ما روضه می‌خوانیم که: این بدن کیست؟ بوی تن کیست؟ و چنان می‌گیرییم که کمتر کسی می‌تواند بگوید از سر تخلیه ی احساسات و هیجانات حماسی است. این وصله ها به آدم ها نمی‌چسبد. او نمی‌داند مرگ برای ما اشکی است که چشمان خواب رفته مان را بیدار می‌کند که: بکشید ما را! ملت ما بیدار تر می‌شود. اینها حرف های حماسی نیست و اسرائیل هم قادر نیست این را بفهمد. او نمی‌فهمد شهید کردن یحیی سنوار یعنی زنده کردن قلب ها یعنی بازگرداندن کربلا یعنی جان بخشیدن به روضه یعنی الله یحیی یمیت و یعنی باز چشم ها در غزه اند. یعنی خبر به جای بورس می‌شود چند فلسطینی شهید شده اند و در نهایت یعنی به جای لایک کردن پست های مد روز، شهید روز روز را معنی می‌کند. سوگند به او که جانم در دست اوست که جز در غزه نفس نخواهم کشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا می داند آنچه نوشتید صادق ترین سخن است زیرا در کلمات خود جایگاه شهادت را گزارش دادید که آن قصه حضور انسانی است با اراده ای فولادین که هزار برابر در آن شهید یحیی سنوار زنده تر و حاضرتر است و بنا دارد در تاریخ خود که تاریخِ مرگ ابرقدرتها است؛ بیشتر و بیشتر حاضر شود. و این راز احیای مردی است که تاریک ترین اندیشه ها گمان کرده اند او را کشته اند. چه اندازه با شهادت شهید سنوار آن مردِ با اراده های فولادین، ما خود را مصمم تر برای نابودی رژیم صهیونی احساس می‌کنیم و اگر جاودانگیِ شهید را با امامِ شهیدمان حضرت سیدالشهداء«علیه السلام» در تاریخ تجربه کردیم و هر روز به نور آن حضرت در تاریخ حاضر می شویم، چگونه منتظر هزاران شهید سنوار با همان اراده های فولادین نباشیم؟!! گویا تا دیروز ما یک شهید سنوار داشتیم و این ما را برای نابودیِ استکبار کم بود و خداوند تقدیر کرده است تا در افق شخصیت آن شهید بزرگوار هزاران زن و مرد با همان روح و روحیه به میان آیند و در همین اکنون حاضر و حاضرتر شوند. آیا با توجه به این امر نباید به وعده خدا امید داشت که فرمود: «الیش الصبح بقریب؟». خدا می داند مانند روز روشن است که جهان دیگری در میان است و آن، با نقش آفرینیِ جبهه مقاومت با رهبری مبارزان فلسطینی بناست شکل بگیرد. 
  یک سال قبل وقتی هنوز طوفان الاقصی آغاز نشده بود، جز عده ای قلیل کسی یحیی سنوار را نمی‌شناخت. اما امروز انسانهای آزاده او را شناخته اند. و مسرور از آنکه توانستند چنین چهره مهمی را برای ادامه راه به عنوان اهداف خود قرار دهند و در این راستا حتماً احساس پیروزی می کنند. موفق باشید.

38672

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: پیرو سوال 38656 که جواب قانع کننده که ندادید، هیچ موقع هم اشتباهاتون را که قبول نمی‌کنید، ولی مردم که یادشان نرفته در ایام انتخابات جنابعالی در مورد جناب دکتر قالیباف چه تعابیری می‌گفتید؛ به عنوان مثال در کارآمدی آقای دکترقالیباف در ساختنِ‌تهران حرفی نیست، ولی شهری که به گفته بعضی برای اشراف و سرمایه‌داران شهرِخوبی است، نه برای مردمی که دیگر امکانِ‌زندگی در آن برای‌شان سخت شده است. یا بعضی از کانال های منتسب به شما در مورد دکتر می‌نوشتند: حضرتِ‌امير علیه‌السلام: «كَثرَةُ الوِفاقِ نِفاقٌ» استاد الان که انتخابات تمام شد و مردم این خسارت بزرگ را متحمل شدند. ولی بنظر من که یک فرد حقیر عادی جامعه که جای بچه تان حساب می‌شوم ای کاش در انتخابات بعدی مثل حضرت آقا و خیلی از علماء اعلام طرفداری از شخص خاصی نکنید که حداقل اگه اشتباهی هم صورت می‌گیرد حق الناس گردنتان نباشد.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در عین آن¬که جناب آقای دکتر قالیباف را همواره فرزند انقلاب می¬دانستم و همیشه به رفقا متذکر آن بودم؛ به نظر اهل نظر ایشان در امور اجرایی بخصوص در شهرداری چندان موفق نبودند و آن عمق معرفتی که برای مسئولیت مهمی مانند ریاست جمهوری نیاز است را در آقای دکتر جلیلی بیشتر می¬توان یافت و این یعنی هرکدام از فرزندان انقلاب را در جای خود فهم¬ کنیم. چرا حالت فرقه¬ای به خود بگیریم؟! به صورتی که گمان کنیم یا باید طرفدار این شخص باشیم و یا آن شخص. عرایضی در شب گذشته تحت عنوان «خطر سخنان حکیمانه وقتی که از قلب نگذرد» https://eitaa.com/matalebevijeh/17805 شد. امید است که مفید افتد. موفق باشید

38530
متن پرسش

استاد سلام علیکم: چقدر این نیافتادن در تله تنش شبیه حرف بنی‌صدر هست که زمین بدیم و زمان بخریم! نظر شما چیست؟ آیا باید اسرائیل بعد از شخص دوم مقاومت سراغ شخص اول بیاید یا در قلب تهران و ما همچنان بگوییم که صبر راهبردی یا بگوییم اسرائیل می‌خواهد ما را درگیر جنگ کند و ما زرنگ هستیم و خودمون را درگیر نمی کنیم؟ اگر قرار بود ما با اسرائیل درگیر نشویم پس خیلی بیجا می‌کنیم که می گیم حیفا و تل‌آویو را اگر غلطی کرد با خاک یکسان می کنیم؟ استاد از آمریکا و اسرائیل هیچ غلطی نمی‌کنند رسیدیم به جایی که جمهوری اسلامی هیچ کاری نمی کند! باید اسرائیل دیگر چکار کند و چه خط قرمزی را رد کند تا ما بعد از این همه شعار یکم عمل کنیم؟ ته کار ما همینه که بریزیم توی خیابان چندتا مرگ بر اسرائیل بگیم؟ یعنی همین؟ بعد هم با چند تا تحلیل خودمون را گول بزنیم که نه چقدر خوب شد!

متن پاسخ

سلام علیکم: بحمدالله ایران به رهبری حکیمی فرزانه تا آنجا در صحنه حاضر است که ملاحظه کردید چگونه در حساس‌ترین موقعیت، کنار سید حسن نصرالله، سرتیپ عباس نیلفروشان که معاون عملیات سپاه پاسداران بود حاضر است و ملاحظه کردید که نتانیاهو در سازمان ملل همه عصبانیتش به جهت حضور فعّال ایران در صحنه است و راز شکست خود را تنها ایران می‌داند. و این بهترین برخورد حکیمانه است تا ما به همین روش نگذاریم اسرائیل این شکست را با درگیری مستقیم ما پنهان کند و همان‌طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند رژیمی که همچون یخ در حال ذوب شدن است به نحوی این ذوب‌شدن و از بین‌رفتنِ هژمونی را به حاشیه ببریم. آرزوی نتانیاهو در این شرایط آن است که به طور مستقیم با ایران وارد جنگ شود تا از یک طرف شکست او در مقابله با حماس به حاشیه برود و از طرفی حتماً آمریکا را مجبور خواهد کرد به دفاع مستقیم از اسرائیل، مستقیماً با ما وارد جنگ شود. و البته همان‌طور که مسئولین محترم کشور فرموده‌اند انتقام ما به وقت خودش انجام می‌گیرد. ولی به گفته آقای دکتر صدرالحسینی این زیباترین روش استhttps://eitaa.com/matalebevijeh/17686.  که اولاً: از یک طرف کاملاً ایران در حال جنگ با اسرائیل است و از طرف دیگر آرزوی جنگ مستقیم اسرائیل با ایران را که موجب پنهان کردن شکست آن و موجب مظلوم‌نمایی آن رژیم می‌شود و آمریکا را مجبور به ورود به دفاع از آن رژیم می‌کند؛ از اسرائیل بگیرد. 
به نظر می‌آید خوب است به نکته‌ای که آقای دکتر جواد لاریجانی کارشناس مسائل بین المللی با خبرگزاری فارس متذکر می‌شوند؛ فکر شود که می‌فرمایند: «این پدیده دردناکی برای انگلیس و آمریکاست؛ رژیم صهیونیستی که چیزی نیست و تنها یک بخش کوچک از پروژه بزرگ صهیونیسم است.️ وی افزود: در هیچ موردی در دفاع از حرکت های مقاومت کوتاهی نکرده ایم. ما اگر ورود می کردیم به نفع مقاومت نبود؛ بنا نیست که کشورگشایی کنیم البته ما حمایت سیاسی و نظامی هم می‌کنیم.️ لاریجانی گفت: در حمایت از مقاومت خجالت نمی کشیم ولی به این معنا نیست که اگر اتفاقی افتاد نیرو بفرستیم.️لاریجانی اظهار کرد: اینکه مستشاران ما در لیست شهدا هستند به این معنی است که می خواهیم آنها را توانمند کنیم که روی پای خودشان بایستند و خودشان بجنگند.» https://b2n.ir/g82598 موفق باشید

38257

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تعالی. سلام علیکم: در جایی از پرسش و پاسخ ها (۳۷۲۸۴) فرموده اید شمس تبریزی، مولوی، حافظ، عطار، بایزید، جنید، ابن عربی، منصور حلاج، ترمذی و... همگی شیعیانی بودند با روح و فرهنگ اهل بیت که تقیه می‌کردند. برایم سوال ست که ادعای تقیه ی برخی از این افراد را چگونه مطرح کردید با توجه به اینکه برخی از این شخصیت ها گاه تند ترین حرف ها را علیه مسلمات شیعه می‌زنند که اهل تسنن نزدند بلکه برعکس، اهل سنت نیز در آن عقاید همسو با شیعه مطالب بسیاری دارند، وجهی برای تقیه باقی می‌ماند؟ و یا گاه در سیره و رفتار بر سنتی بوده اند که یا با فرهنگ اهل بیت نه تنها همسویی ندارد بلکه نهی های فراوانی رسیده و از طرفی اهل تسنن و دیگر فِرَق اسلامی نیز آن رفتار را غیر اسلامی یا ضد اسلامی تلقی کرده اند. از طرفی تضاد واضحی میان این افراد به چشم می‌خورد از جمله اینکه مثلا جنید از فتوا دهندگان به قتل منصورست که سلطان ولد، تاج الدین خوارزمی، بابا رکن‌الدین شیرازی، عطار نیشابوری و ... تصریح کرده اند. یا ترمذی شخصی‌ست که در عداوت با اهل بیت و امیرالمومنین و شیعیان، صاحب سبک است و انکار متعدد فضائلِ اهل بیت موردِ پذیرش صحاح سته ی اهل تسنن و حتی متواتر با توهین و بد دهنی و جعل حدیث برای خلفا و نسبت شهوترانی دادن به امیرالمومنین و... را در کارنامه دارد و در عین حال خود را مصداق اهل بیت در آیه ی تطهیر می داند و حتی اظهار فرح در روز عاشورا را مطرح کرده است و ده ها جسارت و توهین و... شیعه ی در حال تقیه دانسته اید؟ و یا جناب عطار را بر چه وجهی؟ بر اساس مدح هایی که برای اهل بیت در آثار معتبرش دارد همانگونه که تصریح به مذهب خویش و مدح خلفا دارد؟ یا محتویاتِ آثاری که انتسابشان به عطار به شدت توسط بزرگان ادبیات رد شده و یا بر اساس اینکه مشرب عرفانی او را پسندیده اید؟ همچنین پیرامون منصور که حرف بسیار است و...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که در این موارد بسیار بحث شده است. به نظرم آیت الله جوادی در جلسه ۲۰۰ شرح فصوص می‌فرمودند ابن عربی در عقیده شیعه بوده است و یا آیت الله طهرانی در کتاب «روح مجرد» از قول مرحوم قاضی می‌فرمایند که ابن عربی و مولوی شیعه بوده‌اند و در عقیده و عمل، تقیه می‌کردند. و حتما در جریان هستید که جناب عطار را به جرم شیعه‌بودن از شهر هرات اخراج کردند. موفق باشید 

37789
متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد گرامی و تقدیر و تشکر به مناسبت تبیین شرایط تاریخی کنونی و معرفی مصداق اصلح اما یک سوال اساسی؟ چند روزی است که هر وقت بین بچه های جبهه انقلاب شروع به مقایسه و بیان نقاط ضعف و قوت کاندیدهای جبهه انقلاب می‌کنیم متهم به تخریب می‌شویم، بخاطر اینکه احتمالا قرار است اجماعی صورت گرفته و همه به یک گزینه رای دهیم اصولا اجماع حول یک گزینه برای جبهه انقلاب چه کمکی به رشد تفکر مردم انقلابی دارد؟ آیا ندیدن نقش مردم و بی اثر کردن نقش آن ها نیست؟ اینکه بزرگانی جمع شوند و قیم مابانه برای مردم یک گزینه انتخاب کنند تا همه به او رای دهند همان تجربه تلخ لیستی رای دادن در انتخابات مجلس گذشته نیست؟ مردم خود باید به بلوغ فکری و قدرت تشخیص هم در گفتمان انقلابی و غیر انقلابی و هم درون گفتمانی و جبهه داخلی انقلاب برسند عرض من اینه که نباید آزادی انتخاب مردم پایبند به یک گفتمان را بین کاندیدهایی که در یک جبهه و گفتمان قرار دارند و از لحاظ تاکتیکی و عملیاتی متفاوتند، به اسم اجماع سلب کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت موضوعی را به میان آورده‌اید که هنوز نمی‌‌دانیم چه جایگاهی دارد. هرچه هست همین‌که انقلاب، نشان داده است فرزندانی همچوم آقای دکتر جلیلی برای ادامه خود در امر سیاست و اجرا، پرورانده است؛ حکایت از آن دارد که آینده این انقلاب چیزی بالاتر از آن مواردی است که دیگر نامزدها مدّ نظر دارند حتی موارد دلسوزانه‌ای که آقای دکتر قالیباف مطرح می‌کنند که بیشتر برای نگه‌داشتن انقلاب است تا به دست جریان اصلاح‌طلب نیفتد، اصلاح‌طلبانی که حاضرند حتی بی‌ادبی‌های‌ آقای فاضلی را به عنوان یک حرکت انقلابی نشان دهند. ولی حکایت حضور انقلاب در این تاریخ بسی بلندتر از این حرف‌ها می‌باشد. موفق باشید

37756

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سوال أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ أَمِیرِ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَالَ رَأَیْتُ الْخَضِرَ (علیه السلام) فِی الْمَنَامِ قَبْلَ بَدْرٍ بِلَیْلَهًٍْ فَقُلْتُ لَهُ عَلِّمْنِی شَیْئاً أُنْصَرْ بِهِ عَلَی الْأَعْدَاءِ فَقَالَ قُلْ یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ قَصَصْتُهَا عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لِی یَا عَلِیُّ (علیه السلام) عُلِّمْتَ الِاسْمَ الْأَعْظَمَ وَ کَانَ عَلَی لِسَانِی یَوْمَ بَدْرٍ وَ أَنَّ أَمِیرَ لْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَرَأَ قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ اغْفِرْ لِی وَ انْصُرْنِی عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ وَ کَانَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَقُولُ ذَلِکَ یَوْمَ صِفِّینَ وَ هُوَ یُطَارِدُ فَقَالَ لَهُ عَمَّارُ‌بْنُ‌یَاسِرٍ یَا أَمِیرَ‌الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) مَا هَذِهِ الْکِنَایَاتُ قَالَ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ وَ عِمَادُ التَّوْحِید. امام علی (علیه السلام)- امام صادق (علیه السلام) از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: «یک شب پیش از جنگ بدر خضر (علیه السلام) را در خواب دیدم و به او گفتم که مرا چیزی تعلیم کن که به آن بر دشمنان نصرت یابم. گفت که بگو: یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ یعنی ای او ای کسی که اویی نیست مگر او و چون صبح کردم این خواب را بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قصّه کردم، به من فرمود: «یا علی (علیه السلام) اسم اعظم به تو تعلیم داده شده و در روز بدر این بر زبانم جاری بود و به‌درستی‌که امیرالمؤمنین (علیه السلام) سوره قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ را خواند و چون فارغ شد فرمود: یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ اغْفِرْ لِی وَ انْصُرْنِی عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ، بیامرز مرا و یاری کن مرا بر گروه کافران. و بیامرز مرا و یاری کن مرا بر گروه کافران. و علی (علیه السلام) در روز جنگ صفین این را می‌فرمود و حمله می‌برد عمّاربن‌یاسر به آن حضرت (علیه السلام) عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین (علیه السلام) این کتاب‌ها چیست و کنایه پوشیده و ناصریح سخن‌گفتن است». حضرت فرمود: «اسم اعظم خدا و عماد توحید است». تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۴۵۰ بحارالأنوار، ج۳، ص۲۲۲/ نورالثقلین؛ فیه: «و کان علی (یقول ذلک ... الی آخر» محذوف سلام علیکم حضرت امیرالمومنین (علیهم السلام) دانای دانایان و بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله داناترین مخلوقات است. چگونه ممکن است از حضرت خضر علیه السلام چیزی یاد گرفته باشند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آن‌که آخرین پیامبر و ائمه «علیهم‌السلام» جامع همه علوم لازم برای هدایت بشریت هستند؛ ولی بعضاً تفصیل آن احوالات و یا علوم، در شخصیت دیگری قابل نظر است مانند همان ارادتی که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در رابطه با عبودیت‌شان در زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» ملاحظه می‌کردند و آنچنان ارادت می‌ورزیدند به همان معنای «المؤمن مرآت المؤمن». حتی تفأل را هم در همین راستا می‌توان معنا کرد که پیامبر در مورد امری اگر در مسیر با اهل ایمان روبه‌رو می‌شدند، آن را به خیر می‌گرفتند و انجام می‌دادند. موفق باشید

37676
متن پرسش

سلام و عرض ارادت محضر استاد عزیز: استاد در جلسه‌ای که شنبه در کانال مطالب ویژه بارگذاری شده، با عنوان نهایی‌ترین انسان (بررسی شخصیت تاریخی صدرالمتألهین) https://eitaa.com/matalebevijeh/16864 در آنجا می‌فرمایید که لازم نیست حتما صدرا را به تفصیل بخوانید، البته چندبار دیگر هم این فرمایش را از شما شنیده‌ایم و در پرسش‌های قبلی هم بود. آیا منظور شما از این عدم ضرورت مواجهه تفصیلی با صدرا برای چه هدف و چه قشری است. چون ممکن است کسی به صفای باطنی خود و درک اجمالی از عالمی که امام خمینی رحمه الله علیه گشود راه خود را بیابد و مثلا بقالی باشد که در جنگ بهترین حضور را داشت یا پیرزنی که در تشییع شهید رئیسی شرکت کرده، آیا اینکه می‌فرمایید لازم نیست اصالت وجود بخوانید برای این نحو از حضور و بودن است اواخر همین جلسه به شدت افراد را به پرخواندن و زحمت جدی علمی دعوت می‌کنید. یک دور المیزان حتی یک دور بحارالانوار خود حضرتعالی به شدت پر مطالعه‌اید ۷ جلد کتاب از کربن خوانده‌اید تا مثلا در بحث امامت از کربن بهره ویژه برده‌اید چطور ممکن است تمنای ساختن جهان آینده را با حکمت متعالیه داشته باشیم اما به هزاران نکته باریکتر ز مو که در آثار صدرا هست، نپردازیم؟ به هر حال تفصیل صدرا برای افرادی که عهده‌دار امور فکری می‌شوند و به قول رهبر معظم انقلاب نیروهای پیشران جامعه هستند ضرورت ندارد؟ سوال دوم، آیا حکمت متعالیه تبیین عقلی کشف صدراست یا صدرا کشف ابن عربی را به تبیین عقلی آورده؟ سوال سوم اینکه فرمودید با هایدگر بیشتر صدرا را فهمیدم چون آنها زودتر به این درد، یعنی درد بشر جدید، مواجه شدند، به این معنی است که مثلا ضمن اسفار خواتدن باید به صراحت سخن هایدگر را کنار سخن صدرا گذاشت یا وقتی با اندیشه متفکران معاصر آشناییم و بشر جدید را از سوپژه شدن، فردگرایی و نیهیلیسم می‌شناسیم، خواه ناخواه، سوال و طلب ما از صدرا کشف راهی برای همین تنگناهای تاریخی است؟ شاید بیشتر اویسی باشد ولی به جد پیگیر فرمایشات و اشارات حضرتعالی هستیم و این ریزبینی ها برای درک بهتر منظری است که سعی در گشودن آن دارید. تمنای تقلید از هیچ اندیشمندی را نداریم اما سعی می‌کنیم به بهترین وجه او را چنان که هست دریابیم. لطفا اگر راهنمایی و تذکر ویژه‌ای درباره نحوه مواجهه با صدرا مدنظر دارید بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که با دقتی این‌چنین متوجه اشارات سخن می‌باشید. ۱. آری! هر آنچه به آینده بشر یعنی بشری که تنها می‌تواند در اصیل‌ترین عقل، عشق را تجربه کند؛ می‌اندیشم بزرگ‌تر از اندیشه‌ای که «وجود» را آری! «وجود» را و نه مفهوم «وجود» را مدّ نظر دارد، نمی‌یابم. می‌ماند که چه کسی این موضوع را مدّ نظر داشته باشد و پس آن‌گه با این بشر آن را در میان گذارد و این یعنی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که با حیرت تمام متوجه جایگاه عظیم جناب صدرالمتألهین شد و نه آن‌که آن را فهمید، به جان دوست، آن را چشید و در افق حضور تاریخی صدرا، خود را با خود آشنا کرد و پس آن‌گه با مردمان با روح صدرایی خود سخنانی آنچنان نرم گفت. و این رازِ شخصیت حضرت روح الله است نسبت به خود و نسبت مردم. مگر می‌شود اگر بخواهیم با این مردم در این تاریخ سخن بگوییم و از روح صدرایی که این مردم سخت، بدان نیاز دارند، غافل باشیم؟ و مگر لازم است وقتی می‌خواهیم با مردم سخن بگوییم از واژه‌های حکمت متعالیه استفاده کنیم؟ این است راز درک فهم روح صدرایی توسط آن پیرمرد و پیر زنی که در تشییع شهید رئیسی شرکت کردند. ۲. به نظر می‌آید حکمت متعالیه حکایتِ قامت افراشته مردی است که از یک جهت با فرهنگ اهل بیت و قرآن و عرفان ابن عربی مأنوس است و از طرف دیگر در تاریخ خود متوجه بشری است که دکارت متذکر آن شد و پس از آن کانت آن را به تفصیل آورد. ۳. مائیم و صدرا «و ما ادراک ماالملاصدرا؟!!» آن‌گاه که صدرا آموخته شد ولی نه به معنای حرف‌های آموختنی؛ بلکه آن مکتب و آن عقل بزرگ چشیده شد و ما در جهانِ صدرا حاضر شدیم؛ این‌جا است که رجوع به سرزمین‌های دیگر برای حضور جهانی خود، هایدگر و هگل و کانت و گادامر به نوعی خاص ما را گویا بیشتر صدرایی می‌کند به این معنا که هرچه بیشتر با روح «حکمت متعالیه» و نگفته‌های صدرا به همان معنای هرمنوتیکی آن آشنا می‌شویم و حیرت می‌کنیم از سخنان هایدگر که چه اندازه می‌‌توان صدرا را با قرائت هایدگری خواند و در جهانی حاضر شد که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» متوجه آن بود. به هر حال «خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید    

37403
متن پرسش

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه: در رابطه با ظهور امام زمان نظرات مختلفی هست. برخی معتقدند که آنچنان ظلم و جور همه جا را فرا می گیرد و شیعه و جهان اسلام ضعیف و نحیف می شوند و به اضطرار می رسند که ناگهان حضرت مهدی «عجل الله تعالی فرجه» ظهور می کنند و کار را به دست می گیرند و جهان را از ظلمات نجات می دهند. برخی دیگر بر این عقیده هستند که اتفاقا برعکس، آنچنان شیعه و اسلام غالب و قاهر می شود که زمینه را برای مشرف شدن حضرت فراهم می کنند و در زمانی که اسلام در اوج قدرت است حضرت ادامه کار را به دست می گیرند، هر چند که تا رسیدن به همان مرحله هم نور توجهات و ظهورات حضرت پیشران است تا اینکه فرج کلی فرا برسد. ۱. به نظر حضرتعالی کدام نظریه صائب تر است؟ ۲. استاد برداشت بنده این هست که وقتی در روایات مطرح می شود که ظهور حضرت در شرایطی رخ می دهد که جهان از ظلم و جور پر شده باشد، دارند «قاعده» به دست ما می دهند. لذا نتیجه می گیریم در هر مرحله‌ای از تاریخ وقتی فشارها و ظلمات شدید می شود پرتوی از نور ظهور حضرت برای تقابل با آن ظلمات تجلی می کند و ظلمات رفع می شود (مثل انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و شهادت سردار سلیمانی و حمله به اسرائیل و امثال ذلک) . باز دوباره حضور ظلمات و باز دوباره نوری دیگر برای پاره کردن پرده این ظلمت. و این جریان سینوسی رو به صعود ادامه دارد تا اینکه ظلمت به اوج خودش می رسد و فرج کلی و تامه حضرت به همراه حضور شخص ایشان، برای تقابل با اوج ظلمت فرا می رسد. نظر حضرتعالی چیست؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رازِ غیبت آن انسانِ انسان‌ها، آن انسان کامل «روحی لتراب مقدمه فداء» مگر جز این بود که انسان‌ها بتوانند ضرورت حضور فعّال آن حضرت را در جهان درک کنند؟ پس مائیم و معرفتی که بشریت متوجه گردد برای اصلاح امور، نیاز به آخرین سخن دارد و انقلاب اسلامی بستر چنین حضوری است تا معلوم گردد راهی برای مقابله و عبور از شدیدترین ظلمات در پیش است و این راه، هنوز در نهایت خود حاضر نشده که آن با ظهور حضرت صاحب الأمر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» محقق می‌شود؛ وقتی انسان‌های اصیل متوجه اصیل‌ترین ابعاد انسانیِ خود بشوند. چیزی که این روزها در حال تحقق است و تقابلی که بین دو جبهه حق و باطل در حال اوج‌گیری است و از این جهت است که می‌یابیم این تقابل، در مدیریتی نهایی به نهایی‌ترین شکل خود نیاز دارد همان‌طور که به زیبایی تمام متوجه مدیریت فوق‌العاده نایب آن حضرت در این زمانه شده‌ایم و مدیریت نهایی را از آینه وجود حضرت امام خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» چشیدیم. موفق باشید      

37389

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: در غائله اخیر شیخ کاظم صدیقی و ضربه‌ای که سهل‌انگاری و غفلت ایشان به سرمایه اجتماعی نظام و اعتماد مومنین زد، آنچه بیش از پیش نمک بر زخم مردم متدین و انقلابی پاشید، ابقای دوباره ایشان بر امامت جمعه تهران بود. این اتفاق عجیب و این ساده‌انگاری و هیچ انگاری افکار عمومی برای بنده و اطرافیانم به هیچ وجه قابل توجیه و پذیرش نیست. به نظر شما این حرکت چه معنی و چه انگیزه‌ای دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در این رابطه خوب است به توصیه مقام معظم رهبری که در روز عید فطر فرمودند؛ فکر کنیم آن‌جایی که تأکید می‌فرمایند: «من بر «وحدت کلمه» تأکید می‌کنم. مردم عزیز، جوانان عزیز، فعّالان سیاسی، فعّالان اجتماعی، فعّالان رسانه‌ای! بدانید توفیق در توحید کلمه است، توفیق در وحدت کلمه‌ی ملّت ایران است. اختلاف نظر دارید، داشته باشید؛ اختلاف نظر سیاسی و غیر سیاسی اشکالی ندارد، امّا درگیری و یقه‌گیری و وحدت را شکستن و دودستگی‌ها و دو‌گروهی‌های جعلی درست کردن، به زیان کشور است، به زیان دین شما است، به زیان دنیای شما است، به زیان قوّت شما است.» در ضمن آقای مهدیان در کانال خود در این مورد نکته‌ای فرموده‌اند که خوب است در آن مورد نیز فکر شود. https://eitaa.com/mahdian_mohsen/1032   موفق باشید

37018

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: در فیلم حضرت مریم یه جا گفته حضرت مریم وقتی رفتن تو مسجد الاقصی چهار زن انجا بودن که یکیشون حضرت زهرا سلام الله بودن استاد میشه از این موضوع استفاده فرهنگی کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! عرایضی در بحث «نسبت ما با مقام پیشاخلقتیِ حضرت فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» شده است https://lobolmizan.ir/special- post/922?mark=%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%A7%D8%AE%D9%84%D9%82%D8%AA%DB%8C حاکی از حضور حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» قبل از خلقت انسان‌ها که نمونه آن حضور را شما در آن روایت ملاحظه می‌کنید. موفق باشید 
 

36926

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: با عرض معذرت که وقتتون رو می گیرم اگر براتون مقدور هست لطفا این فراز از دعای عرفه رو یکم شرح بدید، چندین شرح رو توی اینترنت دیدم ولی هیچکدوم دلم رو قانع نکرد «إِلَهِي تَقَدَّسَ رِضَاكَ أَنْ يَكُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْكَ فَكَيْفَ يَكُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّي»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرمایند: خدايا! خوشنودي تو پاک‌تر از آن است که از جانب تو علت و انگيزه‌اي براي آن باشد، کجا رسد که انگيزه‌اي از من براي آن وجود داشته باشد. یعنی خطاب به حضرت حق گفته شده سراسر وجود تو رضايت است بر بندگان و ذات تو محل حوادث نخواهد شد. موفق باشید

36925

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باعرض سلام و ادب: ببخشید استاد وقتی دم انتخابات خانومی که فرزند شهیده ولی همیشه با آرایش غليظ آمد و رفت میکنه، دغدغه وضعیت حجاب و پوشش فعلی جامعه را هم ندارد به گفته خودشون و توی چند سال گذشته هیچ کدوم از منویات مقام معظم رهبری هم از دغدغه هاشون نبوده و کاری نکردند فقط مدرک دکتری دارند و نه متعهدند نه متخصص میان پیش شما برای رای جمع کردن و استفاده از اسم استاد طاهرزاده! ما می‌خواهیم بدونیم دلیل جناب استاد برای قبول این دیدار که به منزله تاییدایشون هست،چیه بفرمایید تا ماهم بدونیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اطلاعاتی که بنده از ایشان و خانواده محترمشان دارم؛ قضیه این‌طور نیست و درست بر عکسِ نظر جنابعالی، ایشان شخصی وِلایی هستند و نسبت به رهبر معظم انقلاب ارادت خاص دارند و اگر چنین بود که شما تصور کرده‌اید، شورای نگهبان ایشان را تأیید نمی‌کرد. اتفاقاً اگر این افراد وارد میدان قانون‌گذاری شوند با حساسیت و تعهدی که دارا هستند، مشکلات ما کمتر می‌شود نسبت به افرادی که تک‌بُعدی به موضوعات می‌نگرند. تازه این شمایید و نامزدهای محترمی که بعضی از آن‌ها حقیقتاً انسان‌های شایسته‌ای هستند و بنده و جنابعالی مخیّر هستیم بین خوبان، خوب‌ترین‌ها را انتخاب کنیم. موفق باشید

36748
متن پرسش

سلام استاد عزیز و بزرگوار وقتتون بخیر و سلامتی ان شاالله، استاد چیکار کنیم که از نگاه بدی که بعضی از افراد جامعه به ما مذهبیا و خانمای چادری دارن اذیت نشیم؟ جوری با خشم و تنفر بهمون نگاه میشه که انگار مسبب همه مشکلات دنیا ما هستیم اگر جایی به عنوان ارباب رجوع یا مشتری بریم می‌خواد بهشون پول بدی که جواب سوالات رو بدن یه جوری برخورد میکنن که انگار اصلا نمی‌بیننت یا نگاه از بالا به پایین و فخرفروشانه که مثلا ما چادریا عقب مونده و بی کلاسیم و در شان خودشون نمیبینن با ما هم کلام شن، پیش خودم میگم اشکالی نداره بذار اینا هر جوری میخوان بدخورد کنن اصل رضایت خداست اما بعضی وقتا هم از درون می‌شکنیم از این‌همه تحقیر و تنفر، بفرمایید چه جوری با این مساله برخورد کنیم در درون خودمون که آرامش داشته باشیم؟ جمیع خیر دنیا و آخرت نصیبتون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بنا به گفته مقام معظم رهبری در صحبت اخیرشان با مردم قم، بی‌اعتقادکردن مردم و پیرو آن، نفی حجاب ریشه در دشمنیِ دشمن دارد، چرا خواهران ما سلحشورانه و شجاعانه با حجاب خود در میدان‌های اجتماعی حاضر نشوند؟ و با همان روحیه‌ای که حاج قاسم شهید داشت، با افراد برخورد نکنند؟ تا اولاً: آن افراد متوجه روحیه زنده و اجتماعی خواهران محجبه بشوند و ثانیاً: گمان نکنند ما آن‌ها را دشمن می‌دانیم. موفق باشید

نمایش چاپی