سلام: چه کنیم تا در هنگام عصبانیت،عقل خود را از دست ندهیم، و بر رفتار و کردار و گفتار خود مسلط باشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، توجه به رحمت واسعه خداوند است. بالاخره این نوع سجایا که انسان از رذیله غضب عبور کند، ساده نیست. باید همت کنیم و با ادامه آن همت به مرور جان و قلب را متذکر نماییم. در این رابطه خوب است با دعای فوق العاده «مکارم الاخلاق» مأنوس شوید که شرح آن در سایت هست. https://lobolmizan.ir/sound/646?mark=%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%85%20%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82. موفق باشید
با سلام حضرت استاد: کمتر کسی از اساتید شیعه و سنی و حتی کمتر اندیشمند غربی را سراغ داریم که به نوعی از ارادهیِ آزاد و یا مسئولیت و تکلیف بعنوان بندِ بندگی سخن به میان نیاورده باشد! ما از طرفی انسان را مسئول میدانیم و لذا کم کاری را بر او خرده گرفته و مذموم داشته و پُرکاری ممدوح!!! حال طرح این تئوری و نتیجه گیری آن در تحلیل تاریخی از کفر اسلام و لذا جهاد و تلاش برای ازمیان برداشتن مصدایق کفر به کاری واجب تبدیل میشود. اما اگر دقت کنیم متوجه میشویم یک جای کار لنگ است. برای مثال منِ نوعی واقعا و حقیقتا میخواهم از بفرض طمع ورزی رها شوم، میدانم که ارادهٔ آزاد دارم تا طمع ورزی در خود را ذبح کنم اما سر بزنگاه خلاف آن عمل میکنم. «ظاهراً ارادهٔ من توسط اراده دیگری به ناراده گی تبدیل میشود» این نوعی تسلسل است چون اراده دیگر مقصر است و از طرفی اگر به توحید ناب در اثر ایمان و عمل صالح دست یابم باز اراده دیگری مسبب است و این مدح من نیست اگر بگویم نه ارادهٔ من به تنهایی انتخاب کننده خیر و شر است آنگاه ابهام دیگری برایم بوجود میآید و آن اینکه چرا بایست برای این اراده اراده دیگری کنم؟ چرا این ارادهٔ اکنون تا دیروز نبود؟ من اگر اراده میکنم یعنی بر اراده قبلی خودم اراده کرده ام؟ و این باز تسلسل است و محال؟ بنظر شما گیر کار کجاست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به جمله دقیق و حکیمانه علامه طباطبایی نظر کنید که می فرمایند: «انتخاب، ذاتیِ انسان است و انسان در «اختیارداشتن» مجبور است» با توجه به این امر، اراده انسان مبتنی بر ذاتی است که عین انتخاب و اختیار است. با توجه به این امر است که گفته میشود: «الذاتی لایعلل» یعنی امر ذاتی به علت خارجی نیازمند نیست. در نتیجه اراده و انتخاب انسان به خود انسان مربوط است و تسلسل لازم نمیآید مانند آنکه تری و رطوبت آب به ذات آب مربوط است نه آنکه چیزی آن را تر کرده باشد. موفق باشید
سلام و خدا قوت: زینب کبری علیهاالسلام این نام برای من تداعیگر «حُریّت» است، «آزادگی». زینب کبری آزاد بود، رها. رها از همۀ تعلقاتی که او را از ادای تکلیف جدا کند، از «امام» فاصله دهد. او آنقدر آزاد بود که فقط در بند مولا بود. او آنجا بود که مولا میخواست. آنکار را میکرد که مولا میخواست، آنچه را میگفت که مولا امر میکرد. آنچه را میخواست که مولا میخواست. او فقط در بند مولا بود و از هرآنچه او میخواست رها بود. رهایی و آزادی بزرگترین داشتۀ زینب کبری علیهاالسلام بود. اگر حریت و آزادگی او نبود، توان آن حماسهآفرینی بینظیر کربلا را نداشت. توان پنجه در پنجۀ استکبار انداختن را نداشت. مدافعان حرم زینبی را نیز در همین مدار میبینم. مدافعان حرم اگر آزاد نبودند، توان دفاع از حرم را نداشتند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آزادگی، گمشده بشریت است و هرکسی را توان فهم جایگاه آزادگی نیست وقتی متوجه ظرفیت خود و تاریخی که برایش خداوند اراده کرده است، نشود. در همین رابطه امروز ما ندای آزادگی را از زن و مرد و نوجوان غزه میشنویم زیرا آنها به خوبی میدانند چه نوع حضوری در دل این آزادگی نهفته است. در رابطه با درک تاریخیِ حضرت زینب «سلاماللهعلیها» و حضور آنچنانی، عرایضی در جزوه «انقلاب اسلامی و زبان نرمِ مادری» https://eitaa.com/matalebevijeh/15217 در رابطه با درک تاریخی حضرت زینب «سلاماللهعلیها» نسبت به نهضت کربلا شده است. خوب است نظری به آن متن انداخته شود. آری! آزادگی و حضور در فردای تاریخ، امری است که زنان پروریده شده در متن اسلام، همواره با خود داشتهاند. موفق باشید
سلام و ادب: ببخشید استاد متنی نوشته بودم میخواستم با جنابعالی در میان بگذارم. بسم رب الشهداء و الصدیقین امروزه در این دنیایی که جای حق و باطل عوض شده حقیقتاً دینداری سخت است. چه بسیارند کسانی که جای مهر بر پیشانی آنها پینه بسته است. چه بسیارند کسانی که تمام ایام محرم و صفر را در عزای حسین ابن علی سیاه پوشان بر سر و سینه و صورت خویش میزنند. و چه بسیارند کسانی که دم از علی و ولایت علی میزنند اما، ذرهای به علی و اولاد علی اقتدا نکرده و نمیکنند. علی را اول مظلوم عالم میخوانند اما چشمانشان را در برابر مظلومان عصر خویش به راحتی میبندند و ککشان هم نمیگزد. اینها اگر از کسانی که در خانه زهرای مرضیه را آتش زدند، جگر علی را خون کردند و فرق مبارکش را در محراب نماز جدا ساختند، بدن مطهر حسن ابن علی را تیرباران کردند و در کرب و بلا سر از تن علیاصغر شش ماهه جدا، بدن علیاکبر جوان را ارباًاربا و بر بدن حسین ابن علی با اسبان تازه نعل شده تاختند، بدتر نباشند؛ بهتر نیستند. چه زیبا گفت شهید بزرگوار ما دکتر سید محمد حسینی بهشتی: که اگر ما برای حسین گریه میکنیم، گریه مان باید معنا داشته باشد. امروز اظهار ارادت به آستان مقدس حسینی صرفاً به گریستن و زیارت رفتن نیست و اگر مردمی پیدا شوند که در این اظهار ارادت صرفاً به گریستن و زیارت رفتن اکتفا کنند یا جاهل و نادان و بیخبرند، و یا خودشان را گول میزنند. کجایند متدینین آن دینی که پیامبرش فرمود: مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِم. کسی که صبح کند و اهمیتی به کارهای مسلمانان ندهد مسلمان نیست و کسی که صدای مردی بشنود که فریاد کمک خواهی از مسلمانان سر دهد و پاسخش را ندهد مسلمان نیست. و کجایند آن وجدانهای بیدار که ادامه دهنده راه حسین ابن علی بودند و هستند و شعار هیهات من الذلة حسین را سر داده و میدهند و تا آخرین نفس و آخرین قطره خون تن به ذلت نداده و نمیدهند. و اما تمام این حرفها برای چه بود؟ چه شد که دوباره قلم به دست گرفتهام و هرچه مینویسم تمام نمیشود؟ آری، اتفاقات روز، از یک طرف غم مظلومان فلسطینی که این روزها به خاک و خون کشیده شدهاند؛ و از طرفی دیگر کج فهمی اصحاب نِق و آن ذهن بیمارشان که بیش از هرچیز دیگری بر روی مخها راه میروند. کسانی که به هر سازشان برقصی ساز دیگری میزنند، گویا خداوند اینها را صرفاً برای همین امر آفریده است. چقدر متنزل و نازل و فروافتاده و سقوط کردهاند کسانی که فلسطینیان را فقط برای اینکه جمهوری اسلامی از آنان حمایت میکند محکوم میکنند و چشمشان را بر جنایات رژیم غاصب صهیونیستی میبندند و گاهی بر آن جنایات سرپوش میگذارند. پستتر و سقوط کردهتر از آنان کسانی هستند که ملت مسلمان فلسطین را به خاطر اینکه از اهل سنت میباشند محکوم به مرگ میکنند و هنگامی که خبری از به شهادت رسیدن کودکان و زنان فلسطین میآید قند در دلشان آب میشود. مگر نه آنکه امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب فرمودند: اگر از پای یک زن یهودی خلخال به ظلم و جنایت درآورند، انسان خوب است تا از غصه بمیرد. حال چگونه میتوان بر این جنایات علیه بشریت چشم پوشید؟ چگونه میتوان از کنار بمباران بیمارستان المعمدانی غزه بی تفاوت و خیلی راحت عبور کرد؟ بیمارستانی که هزاران هزار انسانهای بیگناه به عنوان یک نقطه امن به آن پناه آورده بودند. بیمارستانی که در حیاط آن کودکان و نوجوانان مشغول بازی بودند تا کمی ثانیهها زودتر برایشان سپری شود. و چه زود ثانیهها سپری شد. و حال دیگر از آنان چیزی جز تکه پارههایی که معلوم نیست کدامشان متعلق به کیست باقی نمانده. چه میتوان گفت جز آنکه بگوئیم: بأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَت. به کدامین گناه کشته شدید؟ کجاست آن کسی که برای قطع ریشه ستمگران آماده شده است؟ کجاست آن کسی که برای از بین بردن جور و ستم به او امید بسته شده است؟ کجاست نابود کننده فاسقان و نافرمانان و طغیانگران؟ کجاست نابود کننده گردن کشان و سرکشان؟ و کجاست در هم شکننده قدرت متجاوزان؟ ای بقیةالله و ای صاحبالزمان بیا، بیا که: «ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمٰا کَسَبَتْ اَیْدِى النّٰاسِ.» بیا که فساد در خشکی و دریا، در شهر و روستا بخاطر کارها و اعمالمان آشکار شده است. بیا که تنها با آمدن تو این دنیا رنگ آرامش و عدالت به خود میگیرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه خوب متذکر شدهاید که اگر کسی در تاریخ خود حاضر نباشد و متوجه پیروزی جبهه توحید در مقابل جبهه کفر و فساد نباشد، هر کجا که میخواهد باشد؛ چه به نماز ایستاده باشد و چه در کنار سفره شراب باشد، فرقی نمیکند زیرا در جایی که باید باشد تا وظیفه خود را انجام دهد، نیست. ملاحظه کنید که چه اندازه خداوند در صحنههای مختلف، باطن این افراد را که میفرمایید، بر خلاف ظاهرشان آشکار میکند. اینان نمیدانند با اینگونه سخنان که شما روی آن انگشت گذاشتهاید، به خود دروغ میگویند و بدترین دروغ، دروغ به خود است بخصوص که اینان در تاریخی که در آن هستند، حاضر نمیباشند و این بدترین بلا میباشد. موفق باشید
سلام علیکم ستاد ارجمند: به یاد دارم حضرت آقا در دیدار خود با راویان دفاع مقدس تاکید جالبی مبنی بر عدم غلو کردن در روایات جنگ داشتند، از آن جهت که خودِ قضایای واقع شده به اندازه ایی بزرگ و جالب و حضور آورند که نیازمند غلو نیست! حال برخورد غلوآمیز با مساله «طوفان الأقصي» و قدری نا ملایمتی ها در حق سید مقاومت نیز، بنظر از آفات پیش رو است، که با تعمیم تاکید آقا البته قابل حل است! ما باید عنایت داشته باشیم که سید مقاومت و دیگر بزرگان برای خود ننگ میدانند اگر امروز توان غلبه نظامی به اشرار عالم اعم از آمریکا و صهیونیسم را داشته باشند، و آنرا به فردا بسپارند لیکن مساله توان مقاومت مساله حمله نظامی نیست که از ایشان انتظار داشت_مساله چندین ساله جنگ نرم است که آنهم در حد اعلا آن مشهود است و با تورق صفحات مجازی میشود بروز «انقلاب اسلامی» آشکارا و «ایرانِ» در پشت آن را بطور پنهان مشاهده کرد! ایشان خود بخوبی تاکید کردند که شاید منتظر فرمان حمله مستقیم من هستید اما من چندین سال است در حمله ام، بدون از دست دادن لحظه ایی. من بشخصه گمان دارم در این برهه بیشتر از آن که دنبال تهیه تفنگ و موشک و تانک میباید بود دنبال گوش و چشمی باید بود که نبسته به زبان سیدان باشد _ مصداق بشنو از نی چون حکایت از این قضایا میکنند است. سمعا و طاعتا از بزرگان علی الخصوص آقا، بدون هیچ غلوی سلاحی است که هیچ ارتش جهان آن را نه دارد و نه میتواند به سادگی ها داشته باشد. ممنون از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در جلسه «ما و قامت بلند سید مقاومت» https://eitaa.com/matalebevijeh/15126 در جمع رفقا مطرح شد و نیز در جلسهای که با عنوان «جایگاه تاریخی سخنان سید مقاومت با نظر به غزه» https://eitaa.com/matalebevijeh/15130 عرض شد حقیقتاً جناب سید حسن نصرالله در آن سخنرانیشان مسئله تقابل ما با صهیونیسم و استکبار را بسیار عمیق تر دیدند و بنده تعبیر نگاه پسفردایی برای سخنان ایشان قائل هستم. تلاش همه ما آن باید باشد که سعی کنیم جایگاه سخنان سید مقاومت را در تاریخی که پس از رخداد طوفان الاقصی مطرح کردهاند، بفهمیم که اشارهای است به آیندهای که به تعبیر مقام معظم رهبری آن آینده، آینده فلسطین است. موفق باشید
با سلام: جناب استاد طاهرزاده _خدا خیرتان دهد که در تفسیر آخر سوره مبارکه بینه افق بس گسترده تری برای ما گشودید و این مصداقی دیگر بینه بود به والله _جناب استاد آیا میتوان آیه شریفه «وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ أثمُُ قلبهُُ» «ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻛﻨﺪ، إثم قلبش خواهدشد» را به این منظور مورد توجه قرار داد؟ آیا میشود موضوع تاکید قرآن بر عدم پنهان سازی شهادة را عدم موضع گیری خواب زده گان روشنفکرنما گرفت؟ که همین پنهان سازی، مانع تحول و تغییر و تعالیست که همانا منظور از قلب و انقلاب و ینقلب جز این نیست!؟ در آیا اینگونه برداشت حقیر توسط حضرت عالی مورد تایید شریفتان است؟ اگر تایید بشود آیه بعدی بنظرم بسیار عالی ادامه میفرماید آنجا که میفرماید «.... وَإِن تُبْدُوا مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ...»، «... ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﻛﻨﻴﺪ ﻳﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﺳﺎﺯﻳﺪ، ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ...» بعبارتی دیگر حتی اگر پنهان کنیم هم و یا آشکار کنیم هم فرقی ندارد مایهٔ آزمایش ما ادعاهایی است که در نهان و آشکار میکنیم! لذا عدم کتمان این شهادة بسی خطرناک تر است. با این تعاریف امثال من حقیر که ادعای طرفداری و غصه داری غزه و اسلام داریم و آنرا آشکار میکنیم و از طرفی ادعای ولایت مداری داریم و آنرا آشکار میکنیم هم با همین موضوع امتحان میشویم و ان شاءلله پیروز برایم چون جوانان طوفان الأقصي که طوفانشان خواب از سر هر دو طرف پرانده و اقصی و دور بودنش نیز حکمتی دارد چراکه همه ما جز نظاره و حمایت خالی چیزی نداریم. خدایمان ببخشد
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیه مذکور میفرماید آنچه را باید گواه باشید و ارائه دهید، پنهان نکنید، وگرنه درون خود را آلوده کردهاید. آری! در این زمانه شهادتدادن به حقانیت جبههای که صبر و توکل بشریت را به میان آورده، نوعی زندهکردن جان است و پاکنگهداشتِ قلب، و اگر در ادامه «.... وَإِن تُبْدُوا مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ.......» (بقره284) خواست بفرماید گمان نکنید که ترس از آنکه اگر نظر خود را آشکار نکنید مسئولیتی ندارید. در حالیکه در این پنهانکردنها و گواهی ندادنها به آنچه حق است هچنان مسئولید. جنابعالی با طرح این آیات تذکر خوبی را به میان آوردید. موفق باشید
سلام استاد عزیز: چطور به علیم مطلق توجه کنیم؟ در کتاب آشتی با خدا فرمودید که به خدا فکر نکنید بلکه واقعا توجه کنید که عارف بشوید. توجه چه فرقی با فکر کردن دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» عرض شد چگونه اگر مشغول مفاهیم بشویم، احساس ارتباط با حقیقت اسمای الهی نصیبمان نمیشود بلکه باید با نور قلب، نظر به انوار الهی کرد که خوب است در این مورد سری به آن کتاب که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
سلام استاد وقت بخیر: سوالی خدمتتون داشتم. من احساس میکنم زندگی بی ارزشی دارم. احساس میکنم زندگیه خوبی ندارم اونطور که میخواستم نشد. من ۱۵ سالمه و این احساس رو دارم. راستش من چهره زیبایی ندارم و خیلی وقتا خیلی از آدما به روم آوردن و با اینکه زیبا نیستم ای کیوی بالایی هم ندارم ولی بخاطر هرچیز سریع غرور میگیرتم نمیدونم برای چی؟ کاش میشد غرور زیاد نداشته باشم ولی چهرم خوب بود. توی زندگی هم احساس افسردگی میکنم. اعتماد به نفس هم ندارم و با همه اینها من فقط ۱۵ سالمه کاش میشد کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم درک آن راهی است که خداوند شما را در آن قرار داده و آن راه، اولاً: تواضع و ثانیاً: روحیه معنویت و ثالثاً: کسب معارف معنوی مانند معرفت نفس میباشد که پیشنهاد میگردد با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» که روی سایت هست شروع فرمایید. موفق باشید
۱. ای برادر تو همان اندیشه ای / مابقی خود استخوان و ریشه ای. سلام استاد: در مورد کتاب آشتی با خدا باید چطور معارف رو در قلبمون اضاف کنیم که با آن معارف زندگی کنیم؟ ۲. این معارف شامل چه چیزی میشود؟ ممنونم از راهنماییتون
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه انسان در وادی معرفت نفس وارد شود، خود به خود آن معارف را در خود مییابد. موفق باشید
با سلام: در متن زیر منظور شما از روح مطلق چیست؟ «خیال فعّال یا خلاّق به عنوان قوهای میانجی، شرط محبت کامل یعنی محبت عرفانی است. در این مرتبه، ساحت روحانی یا روح مطلق، خویش را در صورت جسمانی متجلی میسازد. این صورت میتواند یک شخص محسوس باشد که قوهی خیال آن را تبدیل به یک مظهر میکند یا صورت مثالی باشد که قابل ادراک است.» با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این نوع متون باید متوجه باشیم که صورت جسمانی به معنای صورت مادی نیست، بلکه به معنای صورتی است که در خیال ظاهر میشود و این یکی از تواناییهای خیال است. جسمانی بودن غیر از مادةی بودن است، مانند همان معاد جسمانی که منظور، جسم مادی نیست. موفق باشید
سلام استاد حسادت اذیتم میکنه چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در این مورد به دعای مکارم الاخلاق و شرحی که از آن دعا روی سایت هست، مراجعه فرمایید.
https://lobolmizan.ir/sound/646?mark=%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82 موفق باشید
سلام علیکم: با عرض ادب و ارادت محضر استاد طاهرزاده. جنابعالی درباره حادثه کربلا فرمودید در روز عاشورا بر پیکر امام حسین علیه السلام و یارانش اسب تازاندند. تا به خیال خودشان حقیقت را از بین ببرند و بعد آن حادثه تا اکنون حقیقت کربلا زنده است. در زمان حال شاهد عمل شنیع قرآن سوزی هستیم که به خیال خودشان میتوانند حقیقت قرآن را مخدوش کنند و از طرفی به به مقام معظم رهبری که قبلشان متصل به حقیقت قرآن است و همچنین انقلاب اسلامی تجلی اراده الهی و جلوه آیات قرآن حمله میکنند. حال خواستم تبیین فرمایید این قرآن سوزی که در ادامه همان اسب تازاندن در کربلا است، چگونه در این عصر باعث زنده تر شدن حقیقت قرآن میشود؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً بهترین دلیل بر عظمت قرآن در این زمانه همین است که پستترین انسانها و کثیفترین جریانهای سیاسی با آن به ناشیانهترین شکل مقابله میکنند و حقیقتاً خداوند دشمنان ما را از احمقترین انسانها قرار داده است تا آن اندازه که هرکس کمترین فکر را داشته باشد تلاش میکند به قرآن رجوع کند و بنگرد چه چیزی در آن هست که اینان میخواهند از صحنه این تاریخ خارجش کنند و مسلّم بدانید رجوع به قرآن همان، و توجه به عظمتهای آن همان. گویا خداوند اراده کرده است تا بشرِ این دوران را از سرگردانی نجات دهد و این اراده، از طریق فاسقترین مخلوقات در حال انجام است زیرا تجربه نشان داده است وقتی به قرآن رجوع کردند متوجه میشوند جواب همه نیازهای معنوی و روحانیشان در همین قرآن است. خاطرات روژه گارودی خاطرات عجیبی است که چگونه با آنهمه مطالعاتی که نسبت به سایر مکاتب داشت، وقتی متوجه قرآن شد به گفته خودِ او، معلوم شد نیاز حقیقی بشرِ امروز همین قرآن است. موفق باشید
با سلام: شما در برهان صدیقین میفرمایید که: بجای اینکه بگوییم، درخت هست باید بگوییم که، هست است که درخت شده است. حال با توجه به عبارات بالا آیا میتوان گفت که: این هست که درخت شد همان عین وجود است؟ البته منظورم این نیست که عین وجود درخت شده چون درخت ماهیت است و حدود وجود. بعبارتی دیگر آیا میتوان گفت که این عین وجود است که به درخت تجلی کرده است؟ نمیدانم منظورم را درست بیان کردم یا نه! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه «وجود» در ذات خود شدت و ضعف دارد و عین وجود مرتبه اشدّ آن است؛ از این جهت هر مرتبه از «وجود» عین وجود نیست ولی در عین حال وجود است. موفق باشید
سلام استاد: ببخشید مزاحم وقتتون میشم. گاه مطالبی که به ذهنم میرسه تنها نمیتونم حلاجی کنم برای همین برای شما میفرستم چون فکرمیکنم نکنه راه گشاست و من دارم کم کاری میکنم ببخشید اگراذیت میشید ولی استاد مدتی هست یه ساختار مدام ذهنم رودرگیر کرده شما رو سادات موسوی یه مدت ساختارداشتید یه چیزیه ذهنم اومد فرزندان حاج آقا مصطفی شنیدم سوئیس هستن اگر تصورکنیم امام آن زمان دو تا فرزند شهید حاج مصطفی را هم باید مدیریت میکردند آیا نوع دیگری نباید نگاه کرد قضیه چیه؟ و اصلا اون بچه ها الان رابطشون با نظام و رهبری چطوره؟ ادمای خوبی هستن؟درمدیریت های ممکلت موثرن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در مباحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» https://eitaa.com/matalebevijeh/10680 عرض شد حضرت امام، یک شخصیت جهانی میباشند و زندگی مدرن را بهکلی نفی نکردهاند. حال آیا فرزندان و بازماندگان ایشان هم در همین رابطه در جهان حاضرند؟ و یا ممکن است از جهتی افراط داشته باشند؟ مسئله بسیار حساس است. در اینکه مثلاً آقای سید حسن خمینی بروند در آفریقای جنوبی و زبان انگلیسیِ خود را در آنجا تقویت کنند؛ اشکالی نیست، ولی اینکه در این مسیر خدای ناکرده اصالتهای شخصیت امام به حاشیه رود؛ خطرناک است که قضاوت در این مورد بسیار حساس است. موفق باشید
با سلام: من حیات مادی را احساس میکنم. اما حیات برزخی، حیات عقلی و از آن مهمتر حیات خدا چگونه اثبات میشود؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: رجوع شود به مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی انها که روی سایت هست. موفق باشید
با سلام و وقت بخیر: سعی میکنم واضحتر بپرسم منظور بنده این بود که به طور کلی هنگام صحبت کردن با دیگران چطور باید بود؟ آیا گفتن کشفیات عرفانی خود به دیگران ایرادی دارد؟ آیا ممکن است باعث حجاب شود برای آنهایی که مرتبه پایینتری دارند؟ و از این جهت برای اینکه بیشتر بدانند و چون باورشان تحت تاثیر قرار میگیرد نیاز به اجازه شان است یا میتوان بدون اجازه و خواستشان حقایقی را به آنها گفت و برایشان مسیولیت ایجاد کرد؟ چون وقتی بفهمند دیگر مسیولند که دنبالش بروند آیا حقی از ایشان ضایع کردیم و باید خودش بخواهد تا بداند؟ و زمانی که کسی از ما سوالی میپرسد از حقیقت و دین و... آیا فقط باید جواب سوالش را بدهیم یا ایرادی ندارد بیشتر هم به او بگوییم از حقیقت؟ رفتار درست در این مواقع چگونه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماً احوالات عرفانی را باید در نزد خود نگه داشت. آری! میتوان با مطالعه تفاسیر قرآن، تذکرات قرآن و آیات مربوطه را با افراد در میان گذاشت. ۲. بالاخره ظرفیت سؤالکننده را باید در نظر گرفت. موفق باشید
سلام علیکم: برخی میگویند: چرا میگویید روابط زناشویی قبل از ازدواج حرام است وآثار سوءجسمی ومعنوی دارد ولی بعد اجرای صیغه چند کلمه ای حلال میشود ودیگر آثار سوءجسمی ومعنوی را ندارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ذکر صیغه، ذکر چند کلمه نیست. إنشاءِ تجلیات انوار عرشی است در نسبت زوجین در بستر شریعت الهی. موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما: استاد بزرگوار دیشب ۲۰:۳۰ حضور رهبری در غرفه کتاب، خانمی بود که موهایش بیرون بود، چرا رهبری تذکر ندادند که مو هایش را بپوشاند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً طبق عرایضی که در جواب سوال شماره 35085 عرض شد باید شرایط تذکر فراهم باشد وگرنه موجب سرخوردگی میشود و جالب است که همان خانم بعد از ملاقاتی که با رهبر معظم انقلاب داشتند می گوید: «حس دلنشین پدر و دختری را با حضرت آقا تجربه کردم و ممکن است تا آخر عمرم دیگه این حس رو تجربه نکنم ...» در حالی که اگرحضرت آقا آن فضا را با تذکر خود به هم زده بودند چنین نتیجهای حاصل نمیشد. موفق باشید
موضوع (رویت بینهایت از روزنه محدود) با سلام جناب استاد طاهرزاده عزیز ممنون ام. حضور گرم و صمیمی بزرگان در ظلمات آخر الزمان مشکاة باید و گرنه به مصداق فرمایشاتتان نیست انگاری، هرچیزی را در کام خود میکشانید. نیست انگاری که در امروز تاریخ وجود دارد هیچ چیزی، چه بزرگ و چه کوچک را استثناء نمیکند، بلکه با همه سرجنگ نیز گشوده است و تغافلی که مانع میشود این ظلمات درک شود. خود و ذهن بدور از نور اهل الله بودن است نه ظلمات آیت و چیزها مگر نه اینست که بزرگان میفرمایند «ماسوای الله آیت الله است» هرچه هست آیت است و نشانه! شکر میکنم که نور ولایت فقیه هست و الا هیچ نبود در اینجا و اکنون حال بنظر مبارکتان این آیه از چنین محدودیتی (ظاهری) که افق بینهایت را بیان میکند! ندارد؟ از این آیه پرده ایی برگشاید لطفا الصافات ۴۸ «وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه فرمود: «وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ» یعنی در بزم حضورشان حوریانی که تنها نظر به خود آن فرد دارد؛ در میان است که همان لطف خاص خداوند است در جلوه اسم رحمان. موفق باشید
سلام مجدد و وقت بخیر استاد در ادامه پاسخ سوال 35083 اینجا دوتا فایل بقول خودشون افشا کردن لینک فایل اول: https://bayanbox.ir/download/23307906920248570/signal-2023-03-03-171838.pdf فایل اول جلسه 4 روز قبل از اون موارد برای من بسیار عجیب بود، برداشت خودم این بود درسته موضوع قابل اثبات نیست، (و البته توسط هیچکدام از افرادی که در جلسه معرفی شده اند رد تکذیب هم نشده - تنها این فایل رو- یعنی فایل اول - دفتر رهبری تکذیب کرد) تاریخ این فایل مربوط به اوایل فروردین امسال بود فایل دوم یک ماه بعد مواردی که من در ذهن داشتم : ۱. اینکه کسی در این حد بتونه این فضا و سخنان رو جعل کنه برای من هنوز هم قابل باور نیست. ۲.. از آقای کدیور در باره فایل ها پرسیدم، گفتن هردو فایل به احتمال بسیار زیاد کار دشمن خارج از کشوره، با این پاسخ اون نظر مثبتی که در باره فایل ها داشتم مقداری تردید ایجاد شد. ۳. پاسخ شما رو هم گرفتم، نظرم این شد که بالاخره به عنوان ی چیزی که سند معتبره بهش نگاه نکنم برای نمونه موارد بسیار زیادی بود که می توانست گفته شود اینکه جمهوری اسلامی هرگز افراد بیگناه را بخاطر پیش برد اهداف خود هدف قرار نمی دهد (هدف قرار دادن هواپیمای اوکراینی) اینکه نظام هیچ وقت وارد کارهای خلاف شرع و عرف و انسانیت مانند قاچاق مواد مخدر، ساماندهی و درامد از زنان بدکاره و ... نمی شوند اینکه هیچوقت حاکمیت قبول نمی کند، حق مردم مظلوم، فقیر مستضعف رو برداره بده به یک عده سران کشور تا اونها بیافتم به غارت جان و مال مردم (قضیه ای هم در این فایل در باره شمخانی و پاسخ اون دیده میشه - در فایل قبلی هم موارد بسیاری بودن) اینکه هیچ وقت فرمانده سپاه برون مرزی بخاطر اینکه به چند تا نتیجه میدانی برسه دستور برخورد مشت آهنین با مردم در آبان ۹۸ نمیده، مردمی که مشکل معیشت دارند، مردم فقیر یادش بخیر، قبلا کل دنیا می گفتن تقلب در انتخابات، رهبر یکدونه می گفت جمهوری اسلامی اهل خیانت در آرای مردم نیست، بی چون و چرا می پذیرفتیم، اینکه این یک اصل است خیانت در امانت نباید بشه، دروغگویی نباید صورت بگیره، ناعدالتی نباید باشه. مشکل من اینه چرا نگاه اصولی به ماجرا نمیشه، کسی بگه نه اینها اصول انسانی و اسلامیه و هیچ وقت زیر پا نمی گذاریم، منتظریم هر اتفاقی بیافته تا فقط یکجور توجیهش کنیم (این مورد رو در شما خیلی زیاد دیدم) البته هنوز برداشت و نظر من اینه (یکی از افراد در فایل مشابهش رو گفتن) جمهوری اسلامی یک درختی است که بسیاری از شاخه هاش آفت زده ولی حفظ اصل درخت با رعایت اصول ضروریه، تا بلکه از این همه آلودگی پاک بشه و اینکه یک منتقد هزار برابر بیشتر از یک توجیه گر به نظام خدمت می کنه، با این وجود یک درخواست و یک سوال از شما دارم سوال: آیا اگر موارد دو فایل درست باشند می توان نام چنین حکومت و مدیریتی رو اسلامی گذاشت؟ (در حد امکان جواب این سوال رو بدین) درخواست من: کتابی جزوه ای بنویسید، بگین جمهوری اسلامی چه هست و چه نیست؟ چه رفتارهای قابل قبول نیست اصول رو به دست خواننده بدین تا معیار قضاوت و تصمیم گیری و جهت گیریش باشه نه اینکه یک چیزی تعریف کنید و فقط بگین به رهبری اعتقاد داشته باش به ما اعتقاد داشته باش، ما اصول نداریم مردم رو به عبادت خودتون فرا نخوانید، مردم آزاد رو بنده افراد نکنید وَ لَكِنَّنِی آسَى أَنْ یلِی أَمْرَ هَذِهِ اَلْأُمَّـ‹ِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَیتَّخِذُوا مَالَ اَللَّهِ دُوَلاً وَ عِبَادَهُ خَوَلاً وَ اَلصَّالِحِینَ حَرْباً وَ اَلْفَاسِقِینَ حِزْباً
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد بحث در ضعفهایی که داریم نیست، بحث در نحوه آرایش و طرح آن ضعفها و نتایجی است که در آن متون به میان آمده است و عرض بنده آن بود که اساساً این نوع آرایش و سناریوبندی مربوط به کسی است که ابداً در جریان روح رابطه افراد با رهبری و رهبری با افراد؛ نیست. قصه همان بچه پولداری است که بنا بود برای فقرا انشاء بنویسد و نوشت فقرا خودشان فقیرند، کلفت و نوکرشان هم فقیرند. متن فوق از این جهت بسیار ناشیانه تهیه شده است و این به معنای توجیه ضعفهایی که ما داریم و بحمدالله در ذات انقلاب توان عبور از آنها نهفته است، نیست. موفق باشید
با سلام! من هرچه در سوالات دینی که به عنوان یک انسان پرسشگر به دنبال آنم. اما چکنم که عقل من قانع نمیشود. از پاسخ های امثال جنابعالی و غیره. آیا مگر نه این است که عقل حجت باطنی است اما چرا قانع نمیشود؟ یک مسئله حل میشود دهها سوال دیگر ایجاد میشود. هرکس ادعا میکند که آزاده است و بدور از تعصبات. مثلا همین شما در برابر مسائل انقلاب به هر وسیله از انقلاب دفاع میکنید. انگار که عقل شما کور میشود. به نظر شما من باید چکنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بشر جدید در کنار عقل که وجود واقعیات عالم را می پذیرد، باید با جان خود آن را احساس کند و در این رابطه غزل اخیر یعنی غزل ۱۲۴ برای ما حرفها دارد. پیشنهاد می شود با همین رویکردی که برایتان پیش آمده است به آن غزل که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام: ببخشید کلاس های اخلاق استاد کی ها است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: دوشنبه شبها بعد از نماز عشاء در مسجد خدیجه کبری «سلاماللهعلیها». موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/13092
سلام علیکم استاد: شما میفرمایید صمت گنگ بودن نیست، سوالاتی در ذهنم ایجاد شده که حضرت میفرمایند شیعیان ما آنقدر کم حرف هستند که کسی اینها رو میبینه گمان میکنند لال هستند، و همچنین فرمودید آیه الله بهجت به قدری سکوت داشتند که حتی توی کاغذ حرفشون رو مینوشتند، و فرمودید ما باید بدانیم کجا تکلیف داریم حرف بزنیم، حرف بزنیم، در غیر اینصورت سکوت کنیم، چگونه متوجه شویم کجا تکلیف داریم کجا نداریم شناخت تکلیف را چگونه باید فهمید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این به عهده خودمان است که در شرایط مختلف، تکلیف خود را بشناسیم که کجا در گفتن سخن حق کوتاهی نکنیم و کجا از سخنگفتن وقتی لازم نیست که سخن بگوییم؛ خودداری نماییم. موفق باشید
باسلام استاد دربحث مقاومت به نظرم رسید مطلبی رابگم،شایدباکمک شماذهنم بازترشه استادشایددربحث مقاومت یه مطلب راشایدکم کارشده وشایدبنده اطلاع ندارم واینکه به گمانم مقاومتی ازجنس زنانه بالطافت خاص خود،ازان نوع که چرا حضرت زهرای آنگونه مقاومت کردچی می خواستم بگن؟مقاومت دران فرهنگ چی بود؟چه رمزی داشت؟ایادرعین قدرت ساده نبوده؟چه نوع. مقاومتی بوده ،ضمن اینکه باید درنظرداشت غرب به دلیل مغایرت با مبانی ماهرگزچنین مقاومتی رانخواهدداشت
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. حتی در همین رابطه جناب مهاتماگاندی موضوع مبارزه منفی که همان جنگ نرم است را مطرح کرد و به گفته خودش به امام حسین«علیهالسلام» اقتدا نموده. مباحثی در این رابطه تحت عنوان «برپا شدن عالم در جهان امروز» با حضور جناب حجت الاسلام آقای نجاتبخش شده است که میتواند مفید باشد. خوب است که به آن مباحث رجوع شود. https://eitaa.com/soha_sima/1872. موفق باشید
سلام علیکم و عرض ادب: آیا روح غذا را هضم می کند؟ یا جسم؟ سوال بنده به طور دقیق این است که، روح چگونه و به چه نحوی می تواند مشغول هضم غذا بشود؟ این نکته جای سوال است و برایم روشن نیست. چرا می گویند با روزه گرفتن روح کمتر گرفتار بدن است و بهتر می تواند به سوی عالم غیب سیر کند؟ (در کتاب جوان و انتخاب بزرگ، صفحه ۵۱، این نکته را بیان فرمودید.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آنجایی که روح، بدن را تدبیر میکند حال اگر شرایطی برای بدن بهوجود آوردیم که در تدبیر بدن به سختی بیفتد؛ عملاً روح را به زحمت انداختهایم. مانند پرخوری که روح باید بدن را در هضم غذا تدبیر کند و به زحمت میافتد. موفق باشید
