سلام علیکم: پیشاپیش نیمه شعبان و میلاد امام عصر ارواحنا فداه را تبریک عرض می کنم. با توجه به اینکه می فرمودید نظر به توحید و انوار الهی باید حالت حضوری و قلبی داشته باشد و نه حصولی و ذهنی و متافیزیک، لذا فرمودید برای تحقق حالت حضوری و انس قلبی، باید به مصادیق و مظاهر توحید در خارج از ذهن مراجعه کرد «وَ لِلهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها». در همین راستا برای نظر به نور امام زمان علیه السلام هم فرمودید باید به آینه و مظهریت امام زمان یعنی نائب ایشان رجوع کرد. پرسشم این هست که با توجه به این قاعده آیا وقتی مثلاً زیارت آل یاسین می خوانیم باید همواره آینه مدنظرمان باشد؟ آیا کسانی که به نائب ایشان نظر ندارند ولی به آن امام زمانی که می دانند در عالم هست رجوع می کنند بهره ای از نور حضرت دریافت می کنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه ارتباط را نسبت به اسمای الهی ارتباط قلبی و حضوری میکند، با نظر به مظاهر اسماء حسنای الهی پیش میآید که قبلاً عرایضی در این مورد شده. ولی همان افرادی که با تفکر خود باور به حضور حضرت دارند مسلّماً بیبهره نیستند. اخیراً در این رابطه عرایضی تحت عنوان: «نظر به حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه»و درک حضور نهایی امروزین خود» https://eitaa.com/matalebevijeh/16112 شده است. خوب است به آن مطلب رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام ای شنونده و حاضر روزهایی که من به تو نیاز داشت. ولادت امام حسین شد و دروازهای برایم باز شد، به فکرش می افتم که در کربلا با یاد سید الشهداء برگشتم و حتی در لحظه آخر در حالی که گنبد و گلدسته به ندرت دیده میشد من یاد این روزهایم بودم و او به من آرامش خاطری داد، از آن لحظه تا کنون با دلی تنها در جاده خاکی پا به پا میآمدم تا الان دوباره دیدمش، درد و دلها نجوا کردیم، اشک ریختم برای این روزهای ملامت بار، اشک ریختم که هنوز هم به یاد آن لحظه آخر بودم. از آن روز به بعد فقط و فقط به یادش بودم، غبطهاش را خوردم و آن لحظات را اسکن میکردم. گوگل کروم و سرچ لب المیزان، قسمت پرسش و پاسخ. سوال: همین! و همین! ای حسین! ای آنکه عرصه تحقق همه ی تاریخ ... آه ! به یاد او افتادم اما به خاطر زمین زیر پایم و تن ناپاکم و از سفری بزرگ بازگشتم، بدم نمی آید به من چیزی کمتر از گل بگویند، حالات الان را دوست دارم. این گونه شده که اگر سربالایی بود سر پایینی هم وجود دارد، ولی حال سر پایینی هایم، سربالایی سخت و نفس گیر دارد. ای شهید! ای آنکه بر کرانه ازلی و بی پایان آسمان بر نشستهای، دستی برآر و ما ساکنان بالا و پایینهای این قبرستان را بیرون کش. نمیتونم دیگه تحمل کنم. الو خدا! ببین طاها رو داره میگه میخواد بره، طاها کم آورده، گیج و مسته، چشماش آب آورده. اما نه! میمیرم، میمیرم ! (واعظان کـاین جلوه در محراب و منبر میکنند / چون به خلوت میروند آن کارِ دیگر میکنند! / مشکلی دارم، زِ دانشمندِ مجلس بازپرس توبهفرمایان، چرا خود توبه کمتر میکنند؟ / گوییا باور نمیدارند روزِ داوری کـاینهمه قَلب و دَغَل در کارِ داور میکنند / یارب، این نُودولَتان را با خَرِ خودْشان نشان کـاینهمه ناز از غلامِ تُرک و اَسْتَر میکنند) سلام! ای همراه این شب ها. دل سنگم، ای عَجل مجالی دِه
باسمه تعالی: سلام علیکم: راستی را! این ماییم و آن مرد الهی که از طرف حضرت معبود پیام آورده و از کوه حراء پایین آمد تا خلق را متذکر امری کند بس والا. و این ماییم و مولایمان که صادقانهترین رابطه را با آن پیام و آن پیامآور برقرار کرد تا راهمان را در دل آن پیام به خوبی بیابیم و طی کنیم. و این ماییم و امامی که در بحرانیترین شرایط تاریخی با حلم خود غوغا به پا کرد؛ که از او سخنگفتن در طاقت این قلم نیست. و این ماییم و امامی که راه را در آن شرایط تاریخی در حماسه دید حتی به قیمت شهادت. و حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» در این زمانه متوجه شدند موقعیتشان، موقعیتِ حسینی است و جهانی اینچنین عظیم را در مقابل ما گشودند تا جبهه اموی استکبار را با آن همه هوشیاریِ شیطانی متزلزل کنند و حال ماییم و ایستاده در این جبهه در مقابل صهیونیستهای پولپرست و قدرت پرست داخلی و همتی که مقام معظم رهبری «حفظ الله تعالی» این حسینینژادمرد و حسینیروش به میان آوردهاند و فردایی که مسلماً غیر امروز است که هنوز عدهای با ظاهری دینی، آری! «چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند» ولی ما را چه باک! که در این طوفان، راهی به جلو داریم و این انقلاب اسلامی است که دارد ریشه صهیونیسم را چه در داخل و چه در خارج میخشکاند و اینکه «در جهان جنگ این شادی بس است / که برآری بر عدو هر دم شکست». پس جای کم آوردن نیست و زندگی یعنی این، و این ماییم و امام حسین «علیهالسلام» و جهانی که در پیش داریم. موفق باشید
سلام استاد عزیز و بزرگوار وقتتون بخیر و سلامتی ان شاالله، استاد چیکار کنیم که از نگاه بدی که بعضی از افراد جامعه به ما مذهبیا و خانمای چادری دارن اذیت نشیم؟ جوری با خشم و تنفر بهمون نگاه میشه که انگار مسبب همه مشکلات دنیا ما هستیم اگر جایی به عنوان ارباب رجوع یا مشتری بریم میخواد بهشون پول بدی که جواب سوالات رو بدن یه جوری برخورد میکنن که انگار اصلا نمیبیننت یا نگاه از بالا به پایین و فخرفروشانه که مثلا ما چادریا عقب مونده و بی کلاسیم و در شان خودشون نمیبینن با ما هم کلام شن، پیش خودم میگم اشکالی نداره بذار اینا هر جوری میخوان بدخورد کنن اصل رضایت خداست اما بعضی وقتا هم از درون میشکنیم از اینهمه تحقیر و تنفر، بفرمایید چه جوری با این مساله برخورد کنیم در درون خودمون که آرامش داشته باشیم؟ جمیع خیر دنیا و آخرت نصیبتون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بنا به گفته مقام معظم رهبری در صحبت اخیرشان با مردم قم، بیاعتقادکردن مردم و پیرو آن، نفی حجاب ریشه در دشمنیِ دشمن دارد، چرا خواهران ما سلحشورانه و شجاعانه با حجاب خود در میدانهای اجتماعی حاضر نشوند؟ و با همان روحیهای که حاج قاسم شهید داشت، با افراد برخورد نکنند؟ تا اولاً: آن افراد متوجه روحیه زنده و اجتماعی خواهران محجبه بشوند و ثانیاً: گمان نکنند ما آنها را دشمن میدانیم. موفق باشید
سلام و عرض احترام: استاد محترم شما در بیانات و دفاع از وحدت وجود دچار اشتباه هایی هستین در مفهوم کلی و جزئی بین جزئی ها وجه اشتراکی که باعث ملاحظه جزئیات در کنارهم به عنوان کلی میشه. مثلا بین افراد انسان وجه مشترک قوه عاقله که افراد را به هم ربط می دهد. خب حالا سوال اینجاست . بین مبرز (مخلوقات که بارز کننده و متجلی اوصاف الهی هستند) و مبروز (خالق) چه وجه اشتراکی هست که کلی بتونی تصور کنی؟ وحدت وجود به تمامی معانیش مردود است. چون تمام معانیش مثل اشتراک در وجود و اختلاف در شدت و ضعف وجود (که تنزیل به مثال شدت و ضعف نور با وجود وحدتش می کنند و .... همه اینها مبتنی بر این است که ما مبنای اصاله الوجود را بپذیریم. درحالیکه اصل این مبنا مخدوش است. پس تمامی نظریه های مبتنی بر این مبنا هم رد می شوند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با دقت کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» از استاد یزدانپناه مطالعه شود؛ این نوع شبهات در مورد وحدت وجود برطرف خواهد شد. موفق باشید
به نام جانان سلامی به بلندای سرمدیت حق تقدیمتان. سیر مطالعاتی توحید (معرفت نفس و رب) و نبوت و امامت و عدل و معاد طبق کتب شریفتان را اگر به ترتیب هر یک از این اصول بفرمایید ان شاءالله روزی همگان شود معرفت نفس که ریشه همه اصول و معارف است مخصوصا حقیر با دعای شما دوستتان دارم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از مباحثی مانند «معرفت نفس» و توحیدی که «برهان صدیقین» متذکر آن میشود، سیر مطالعاتی سایت ان شاءالله میتواند کمک کند. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: حدود ۱۰ سالی است که کم و بیش همراه مباحث شما هستم. بیشتر کتاب های شما را خوانده ام و کتاب های دیگر بی حوصله ام میکنند. پس از این همه سال تاکید شما بر روی ورزش نظرم را جلب کرد و عجیب و غریب برایم مؤثر واقع میشود طوری که پیاده روی ام را به روزی دو ساعت رسانده ام. و طور دیگری درک میکنم. پس از ده سال متعجبم که چرا روز اول با وجود اینکه کتاب جوان شما رو خواندم چرا همون موقع این رو نفهمیدم؟ به تازگی برای چندمین بار که ادب خیال و عقل و قلب رو خوندم دیدم که گنگ هستم نسبت به تاکید شما روی مطالعه و واقعا ضرورت اون رو نمیفهمم. بعد این مساله سراغم اومد که نکنه ده سال باید بگذره تا من به چنین ضرورتی برسم. چطور میشه به ضرورت مطالعه رسید؟ من با خودم فکر میکنم که الان که نمازهام رو در مسجد میخونم و ورزش هم میکنم دیگه تمامه و با به صحنه اومدن وجه تجرد با ورزش و اعتدال در تغذیه به قول شما حی قیوم که عین اتصال به الله به صحنه میاد. پس باید روی همین ها تمرکز کنم تا وجه وحدانی ام تقویت بشه. گیر کار کجاست؟ چطور به ضرورت مطالعه برسم؟ با خودم گفتم ورزش و تغذیه و مسجد رو محکم بگیرم تا در ادامه بلکه مساله برام باز بشه. اما به نظر جواب کاملی نیست لطفا کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال نباید از قرآن و روایت غفلت کرد. در این مورد پیشنهاد سیر مطالعاتی مربوط به سورهها و مربوط به خطبههای نهجالبلاغه را دارم. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد استدعا دارم این تحلیل جناب آقای احسان عبادی را بخوانید که در نقد برخی انقلابی ها نوشته که هیچ وقت حضرت آقا در ملاکهای خودشان ما را به سمت چنین افرادی یعنی علی علیزاده سوق نداده اونوقت چرا برخی انقلابی ها با کانال های پر مخاطب به جای سوق دادن افراد به سمت صحبت های علامه شهید مطهری و علامه مصباح و استاد پورازغدی و... افراد را به صحبت های علی علیزاده سوق میدهند با آن سابقه ی سیاه که هنوز از گذشته اش عذرخواهی نکرده 🔰 به نام خدا ✅ قبلا در دورانی که برخی انقلابی های عزیز ما دنبال کننده کلیپهای امید دانا بودند و او را در تحلیل سیاسی قوی می دانستند، در چندین کلیپ که می توانید با پیگیری هشتگ #توهم_دانایی یا از پست رپلای آنها را پیدا کنید، ثابت کردیم نه سواد دینی دارد، نه سواد سیاسی، و نه سواد تاریخی. و هیچ انسان عاقلی پای حرف کسی که ساده ترین سوادها را ندارد نمی نشیند، همان زمان هم گفتیم چون این فرد نه سواد دارد و نه ریشه درست و حسابی، قطعا دوباره به روند توهین به اسلام و اهل بیت (ع) باز خواهد گشت. الان که او دوباره پوست اندازی کرده و چهره نفاق را کنار زده و دوباره به حالت کفر قبلی خود برگشته، دیگر بحث درباره او ارزشی ندارد و بعید می دانم فرد عاقلی پای حرفهای او باشد. متاسفانه برخی افراد معروف و مشهور انقلابی تبلیغ کننده او بودند. الان نسبت به فردی به نام «علی علیزاده» هم همین عقیده را داریم، او البته کمی با سوادتر از «امید دانا» هست، شگردهای رسانه ای و مغالطه را بهتر بلد است، برای همین بهتر توانسته برخی ها را جذب کند و حتی در برنامه های صدا و سیما هم شرکت کند، اما او هم چون نه ریشه قوی ای دارد و نه ایمان درست و حسابی ای، پای حرفهایش نشستن هیچ فایده ای ندارد و جز اتلاف عمر، ثمری دیگر نخواهد داشت. شاید بگویید برخی حرفهایش خوب است، بنده هم می گویم بله، برخی حرفهایش خوب است. اما چه کسی گفته هرکسی برخی حرفهایش خوب بود باید نشست پای حرفهایش؟ مخصوصا فردی مثل علیزاده با آن سابقه سیاه که هنوز هم از آنها عذرخواهی نکرده؟ هیچ وقت حضرت آقا در ملاک ها و شاخص های خودشان، ما را به سمت چنین افرادی سوق ندادند، هیچ گاه آقا به حرفهای این افراد گوش دهیم. هیچ وقت. شاید بگویید حضرت علی (ع) فرمود علم را از منافق هم یاد بگیرید، در جواب می گوییم بله، شما ابتدا مبانی خودت را قوی کن، سپس یک منافق بسیار با سواد پیدا کن، سپس برو از او علم آموزی کن. اما عزیز و جوان انقلابی ای که هنوز مبانی اعتقادی و دینی خود را قوی نکرده، هنوز مبانی امام و رهبری را خوب نشناخته، و البته علیزاده ای که خیلی هم با سواد نیست و فقط جذاب حرف می زند و علم خاصی در حرفهایش نیست، قطعا مصداق آن حدیث حضرت امیر (ع) نیست. چون فرد مورد نظر ما علم چندانی ندارد که شما از او علم آموزی کنید! تحلیل درباره «ایران قوی» می خواهید؟ سخنان استاد راجی عزیز هست. تحلیل درباره «رهبری» و «ایران» را می خواهید؟ استاد رحیم پور ازغدی هست. تمام سوال بنده از عزیزان انقلابی که پای حرفهای افرادی مثل علیزاده می نشینند یا آن کانال داران پر مخاطبی که مخاطبین خود را بدون دانستن سطح علمی و آگاهی آنان به حرفهای چنین آدمی سوق می دهند این است که چرا امثال «شهید مطهری» ، «علامه مصباح و «استاد ازغدی» و «استاد_راجی» و.... را رها کردید و می روید سراغ افراد معلوم الحالی که نه ریشه قوی ای دارند و نه علم و سواد بالایی؟! شک نکنید عاقبت علیزاده هم مثل امید دانا هست و او هم دوباره به تنظیمات کارخانه اولیه اش بر می گردد و چهره اش آشکار می شود، همانطور که چهره امید دانا بعد از پشیمانی مثلا ظاهری اش به همان چهره رذل و خبث و کفرگونه قبلی بازگشت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید جمله آخر ایشان که میفرمایند: «شک نکنید عاقبت علیزاده هم مثل امید دانا هست»؛ سخنی است بسیار خطرناک و یک نوع پیشگویی است. از این جهت میتوان گفت در کلام، تندروی میکنند. آری! مسلّماً نباید اساتید بزرگی مانند شهید مطهری و سایر اساتیدی که ایشان نام میبرند را رها کرد و آقای علیزاده را گرفت. ولی مگر آن بزرگان در مورد مسائل سیاسی و ژئوپلوتیکی که آقای علیزاده وارد شدهاند، آن عزیزان وارد شدهاند که بخواهیم مقایسه کنیم؟! به هر حال خوب بود ایشان موضعگیریهای آقای علیزاده را در این دو ماهه اخیر نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی و عظمت جبهه مقاومت دنبال میکردند و اینکه چگونه ایشان از افراد بسیار متدین و انقلابی برای تبیین موضوع استفاده کردند؛ تا معلوم شود قضاوت ایشان، قضاوت نفیِ هرکسی است که غیر خودشان فکر میکنند و این روشِ رهبری عزیز نیست که حتی مسرورند از عبور ما نسبت به دوگانگیِ بین شیعه و سنی که عدهای بدان دامن میزنند. موفق باشید
با سلام حضرت استاد: کمتر کسی از اساتید شیعه و سنی و حتی کمتر اندیشمند غربی را سراغ داریم که به نوعی از ارادهیِ آزاد و یا مسئولیت و تکلیف بعنوان بندِ بندگی سخن به میان نیاورده باشد! ما از طرفی انسان را مسئول میدانیم و لذا کم کاری را بر او خرده گرفته و مذموم داشته و پُرکاری ممدوح!!! حال طرح این تئوری و نتیجه گیری آن در تحلیل تاریخی از کفر اسلام و لذا جهاد و تلاش برای ازمیان برداشتن مصدایق کفر به کاری واجب تبدیل میشود. اما اگر دقت کنیم متوجه میشویم یک جای کار لنگ است. برای مثال منِ نوعی واقعا و حقیقتا میخواهم از بفرض طمع ورزی رها شوم، میدانم که ارادهٔ آزاد دارم تا طمع ورزی در خود را ذبح کنم اما سر بزنگاه خلاف آن عمل میکنم. «ظاهراً ارادهٔ من توسط اراده دیگری به ناراده گی تبدیل میشود» این نوعی تسلسل است چون اراده دیگر مقصر است و از طرفی اگر به توحید ناب در اثر ایمان و عمل صالح دست یابم باز اراده دیگری مسبب است و این مدح من نیست اگر بگویم نه ارادهٔ من به تنهایی انتخاب کننده خیر و شر است آنگاه ابهام دیگری برایم بوجود میآید و آن اینکه چرا بایست برای این اراده اراده دیگری کنم؟ چرا این ارادهٔ اکنون تا دیروز نبود؟ من اگر اراده میکنم یعنی بر اراده قبلی خودم اراده کرده ام؟ و این باز تسلسل است و محال؟ بنظر شما گیر کار کجاست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به جمله دقیق و حکیمانه علامه طباطبایی نظر کنید که می فرمایند: «انتخاب، ذاتیِ انسان است و انسان در «اختیارداشتن» مجبور است» با توجه به این امر، اراده انسان مبتنی بر ذاتی است که عین انتخاب و اختیار است. با توجه به این امر است که گفته میشود: «الذاتی لایعلل» یعنی امر ذاتی به علت خارجی نیازمند نیست. در نتیجه اراده و انتخاب انسان به خود انسان مربوط است و تسلسل لازم نمیآید مانند آنکه تری و رطوبت آب به ذات آب مربوط است نه آنکه چیزی آن را تر کرده باشد. موفق باشید
استاد سلام علیکم: استاد بفرمایید وقتی در حوزههای علمیه خلا نظریه پردازی در علوم انسانی داریم و وقتی علم کلام به زبان مردم (فیلم و موسیقی و گیم و...) عرضه نمی شود و وقتی احیانا نیروهای انقلابی کار هنری جهت تبیین اندیشه های دین و انقلاب می سازند اما از نظر کیفیتی بسیار نازل تر و کم جذاب تر از تولیدات هنری غربی هاست.... در این شرایط چرا علت سقوط فرهنگی جوان بیچاره ما را خود او می دانیم و فحش ها را او می خورد و با او بد برخورد می شود و او از دین زده می شود و سرزده می شود و نتیجتا از ما حزب الهی متنفر می شود؟ این وسط هیچ کس به حوزویان و مراجع تقلید و مسئولین نظام چیزی نمی گوید و فقط زور ما به همین جوانان بیچاره می رسد. آیا این نحوه از گفتگو با جوانان منزجر از دین درسته که بگوییم: تقصیر شما نیست تقصیر عالمان دین و سیاسیون است؟ تا کمی از بار فشار روحی شان بکاهیم و بعد دین را پایه ای و اندیشه غرب را پایه ای برایشان توضیح دهیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که واقعاً این نسل را درک نمیکنیم. عرایضی در خدمت عزیزان «گفتمان سدید» در این رابطه شده است. خوب است که نظری به آن برنامه بیندازید.
https://eitaa.com/ghoftemansadid/14 موفق باشید
سلام و احترام خدمت استاد طاهرزاده: پیرو سوال 36090 مباحث ده نکته از معرفت النفس و معاد حضرتعالی را مطالعه کردیم و پیگیر مباحث معرفتی بوده ایم. گاهی از شما نکات و سرگذشت های ویژه ای پیرامون زندگی امام شنیده ایم که تقاضا داشتیم منابعتان در نقل این خاطرات برای آشنایی با زندگی حضرت امام (ره) را بفرمایید. متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد کتابهای خوب و مفصلی در میان است. مجموعه آثار مرحوم آقای قرهی زوایای خوبی از زندگی امام را پیش میکشند و آقای روحانی در مجلدات تحلیلی از نهضت امام خمینی نیز نکاتی را از قبل از سال ۴۲ تا پیروزی انقلاب با ما در میان میگذارند. جناب حاج آقا رحیمیان در کتاب «در سایه آفتاب» نیز حرف هایی در این مورد دارند. موفق باشید
با سلام و احترام: یک نکته ای که جدیدا متوجه شدم، این است که، اگر بین خواب و خواندن نماز و انجام عبادت مخیر شوم، خواب را ترجیح میدهم. اگر در جایگاه امام حسین (ع) بودم، و بین یک روز شهادت زودتر و یک روز عبادت مخیر میشدم، تعجیل بنده در شهادت بود. سخت است در این دنیا بودن، و هرچند عبادت شیرینش میکند، ولی شاید چون حین عبادت من را میبینم ولی حین خواب هیچ نمیبینم. بعضا وقت سحر و برای نماز صبح، بیدار میشوم، به شکلی که خوابم نمیبرد، ولی دوست دارم بخوابم. هرچند دوست دارم بیدار شوم و حس و حال سحر را درک کنم ولی ترجیحم خواب است. بیشتر بخاطر اینکه، خواب برادر مرگ است، با خواب خودم را فراموش میکنم، ولی در نماز من حضور دارم. در حالیکه حین عبادت لذت میبرم، ولی با توجه به شرایط فعلی بنده خواب خوشایند تر از نماز است. باید چه کنم که از این فرصتها استفاده کنم و با این حال از دست ندهم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان چه در خواب و چه در بیداری نزد خود حاضر است منتها در خواب، تنها در اختیار ملکات خود میباشد بدون آنکه بتواند اراده جدیدی داشته باشد. ولی در بیداری همواره میتواند راههای نرفته را در مسیر سلوک الی الله طی کند و از این جهت، بیداری و زندگی در دنیا فرصتی است تا بر تعالی خود بیفزاید تا در خواب و مرگ از آن ارادهها به صورت ملکاتِ برتر بهرهمند شود. موفق باشید
سلام استاد عزیز: پیرو بحث نیهیلیسم و پوچ انگاری زمانه به بحث حضور در اکنون بی کرانه خود رسیده ام منتهی هنوز ریشه ایی مطلب برایم کامل ادا نشده است. کتاب برهان صدیقین را چند بار مطالعه داشته ام چه راهنمایی میفرمایید؟ در کدام مباحث این حضور اکنون را کامل تشریح کرده اید؟ این حضور اکنون را چگونه بدست بیاورم؟ چه کتبی مطالعه کنم؟ و در نهایت این حضور را چگونه حفظ کنم؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم توجه و حساسیت به این موضوع است و البته بحث، همچنان باید ادامه داشته باشد. کتاب «شرح سوره مرسلات» و صوتهای شرح آن إن شاءالله موجب حضور خوبی در این موضوع خواهد شد. موفق باشید
سلام و ادب: اول مطلب بگم که دلتنگ شما هستم. استاد یک مسأله ای برایم پیش اومده، من نه اهل فلسفه هستم نه عرفان و نه از این علوم بهره ای نصیب من شده است، اما از کتب شما بسیار بهره ها برده ام و عشقی عجیب به مباحث عرفانی دارم! چند مدتی است علاقه ای عجیب به جناب ابن عربی پیدا کرده ام، وقتی به ایشون فکر می کنم، احساس می کنم همه وجودم میخواد به سمت ایشون حرکت کنه! میخواستم بفهمم علت این مسأله چی میتونه باشه! و الان چه کاری باید بکنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این لطف شما است به بنده، وگرنه بنده قابل نیستم. ۲. در مورد تعلق خاطر نسبت به جناب ابن عربی، شاید بتوان گفت با توجه به مطالبی که مطالعه کردهاید و در آن مطالب، روحِ علمی و عرفانی جناب ابن عربی حاضر بوده، این علاقه پیش آمده. میماند با مباحث کتاب «معاد، بازگشت به جدیترین زندگی» و شرح صوتی آن که صدرا تحت تأثیر ابن عربی سخن گفته، به جناب ابن عربی نزدیک شوید. موفق باشید
سلام علیکم: در برهان صدیقین میدانیم ماده نمیتواند منشأ افاضه وجود به مرتبه مادون باشد اما در مورد اینکه ما میدانیم حرکت در عالم ماده از جماد به سمت نبات و حیوان و نهایتا انسان است یعنی گویا با تکامل ماده و پیچیده تر شدنش، صفات وجودی همچون حیات و شجاعت و... شکل گرفته اند. آیا این دو مطلب به هم مربوطند یا من دچار خلط مبحث شدم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید با توجه به حرکت جوهری، حرکتی که میفرمایید در ازای فیضی است که از عالم بالا میگیرند و آن حرکت ادامه مییابد. پس در واقع آن فیض است که قوهها را به فعلیت و فعلیتهای بعد از فعلیت تبدیل میکند. موفق باشید
سلام علیکم وقتتون بخیر: نسبت ملک واهب الصور با ملکی که حضرت رسول در برزخ به شکل خروسی دیدند که همه خروسها در دنیا به واسطه خواندن آن شروع به خواندن میکنند چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملکِ «واهب» صورت اعمال آنچه را که امکان صورتگیری دارد؛ به اذن خدا به او میبخشد و آن خروس، نمادِ برزخیِ اعمال انسانهایی است که جهت نماز صبح آماده میشوند. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت. نظرتون در مورد گرفتن فال حافظ چیه؟ گاهی اوقات دقیقا همان حرفی رو میزند که مطابق با زندگی ما است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره سخنان ملکوتی در جای خود آنچنان وسعتی دارد که ابعاد زیادی از احوالات انسان را در شرایط مختلف روحی، در بر میگیرد و به همین جهت انسان، در حالات مختلف خود را در آن سخنان مییابد. فراموش نکنید که «قدسیان گویی که شعر حافظ از بر میکنند». موفق باشید
سلام و ارادت: در ایام دهه محرم هیاتی در شهر، تابلویی نصب کرده که بر روی آن نوشته است: «آمنوا بالحسین» آیا این عبارت معنایی درست است؟ در حالی که در قرآن «آمنوا بالله و بالرسول» وجود دارد. یعنی به مستفاد رسالت ایمان به رسول به کار رفته اما «آمنوا بالمحمد» بکار نرفته است... به نظر می رسد زمینه سوء استفاده اهل تسنن بخصوص وهابیت از این نوشته ها وجود دارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظورشان آن است که به حقیقت کار حضرت سیدالشهدا «علیهالسلام» ایمان بیاوریم. ولی به هر حال این عبارت، عبارت خوبی نیست. موفق باشید
سلام استاد: خوب هستید استاد😔 دلگیرم، دارم خفه میشم، به هر دری میزنم بسته است. میدونم حکمتی داره، میدونم اینا میگذره، میدونم ما برای جای دیگه ای ساخته شدیم کل نامه ۳۱ نهج البلاغه رو خوندم بهش فکر کردم و میکنم ولی یه حس دلتنگی البته (دنیایی و آخرتی) هنوز من رو اذیت میکنه. متوسل میشم به اهل بیت (ع) باز آروم تر میشم ولی باز هست. با خدا خلوت میکنم، همیشه با زبون خودمونی میگم خدایا غلط کردم میدونم خطا کردم ولی خدایا بدادم برس. گریه میکنم. اون قدر گریه میکنم و دلم میگیره که خجالت میکشم توصیفش کنم. من هیچ کس رو غیر خدا و اهل بیت ندارم ولی نمیدونم چرا اینقد اذیت میشم. لطفا راهنماییم کنید یه بر نامه بهم بدین یه مدتی باهاش جلو برم تا خودم رو جمع و جور کنم خدا روز قیامت دلتون رو آروم کنه استاد🙏🙏🙏 بی صبرانه منتظر جوابتونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا این قصه این زمانه است که انسان میخواهد از زندگی معمولی به زندگی گستردهتری سیر کند. در این رابطه است که باید با تعمق بیشتر به معارف رجوع کرد و اینجا بود که حضرت امام خمینی علاوه بر طرح تفسیر سوره «حمد» در تلویزیون، حتی در نامه خود به گورباچف، جناب صدرا و ابن عربی را مطرح فرمودند. پیشنهاد بنده آن است که جوانان در این زمانه نباید از معارف صدرایی مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» غفلت کنند. موفق باشید
سلام علیک و ریحانه و رضوانه عذرخواهم از استاد عزیز بابت تصدیع وقت شریف شما و تک تک کاربران محترم.
بسم الله الرحمن الرحیم: غدیر و فردایِ بشرِ گرفتار عصر پوچی، غدیر و حضور بشرِ آخرالزمانی در اصیلترین وجه معنایی خودش. در کتاب سلیم بن قیس در حدیث ۱۹ در قسمتی از حدیث اینچنین از قول اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل شده است که گفتند: «به جان خودمان قسم، اگر هنگامی که پیامبر از دنیا رفت ما خلافت را به علی (علیه السلام) سپرده بودیم و از او اطاعت می کردیم و تابع او میشدیم و با او بیعت میکردیم به راه درست رفته بودیم و هدایت میشدیم و موفق بودیم» سلیم در جایی دیگر از کتاب از قول امیرالمومنین (علیه السلام) حدیثی نقل میکند که میفرماید با پیامبر در مسیری میرفتیم تا آنکه راه خلوت شد آنگاه پیامبر مرا به آغوش گرفت و فرمود: "پدرم فدای تنهای شهید" عرض کردم: یا رسول الله چرا گریه میکنی؟ فرمود: از کینههایی که در دل اقوامی است و آن را برایت ظاهر نمیکنند مگر بعد از من، و آن کینههای بدر و خونهای اُحد است. و سپس فرمود یا علی، بشارت باد تو را که زندگی و مرگ تو با من است، و تو برادر و جانشین من هستی. تو انتخاب شدهی من و وزیرم و وارثم و ادا کننده از جانب من هستی. تو قرض مرا ادا میکنی و وعدههای مرا از جانب من وفا مینمایی، تو ذمهی مرا بری میکنی و امانت مرا باز میگردانی و طبق سنت من با ناکثین و مارقین و قاسطین از امتم میجنگی. تو نسبت به من همچون هارون به موسی هستی، و تو از هارون اسوه و روش خوبی خواهی داشت آن هنگام که قومش او را ضعیف شمردند و نزدیک بود او را بکشند. تا آنجا که میفرماید یا علی، هیچ امتی بعد از پیامبرشان اختلاف نمیکنند مگر آنکه اهل باطل آنان بر اهل حقشان غالب میشوند.
دقت در این سخنان به خوبی نشان از نقشهای فوق رسوم زمانه و در نگاه به غایت انسان و فاعلیت ارادهی انسانی است که میخواهد فوق عادت مرسوم زمانهای که در آن قرار گرفته است زندگی کند و این زندگی امروزین جواب طلب فردای او را نمیدهد و راه، جز به اختلاف و نزاع و خشونت به جایی نمیبرد. سخنانی دقیق که در عین اشارتها، حامل بشارت زندگی معنابخشی است که انسان آن را در ساحت ثروت و قدرت و شهوت و طمع گرگی زمانه گم کرده است و آری! چرا که اینگونه نباشد وقتی انسان تراز معنایی خودش را گم می کند! آنگاه است که دیگر برای «بینشها» در ساحت اندیشه، و «ارزشها» در ساحت انگیزهاش، معیاری برای معنابخشیدن به زندگی وجود نخواهد داشت و بیش از آنکه زندگی معنابخش باشد، گرفتار روزمرگیها و کمیّت ها میشود و به جای آنکه زندگیاش حرکت طولی داشته باشد تا در مسیر فعلیت صورتهایی نو به نو در زندگی باشد و زندگی محل ظهور تجلیات قرار بگیرد؛ در عرض زندگی میکند و در فکر وسعتِ عرضی زندگیاش میباشد تا آنکه از تنگنای زمانهی تاریخیاش نجات پیدا کند و در طلب بیشتر و بیشتر داشتن هیچها شب و روزش را به هم گره میزند. غدیر، درست نقطهی وسعت عرضی زمین و نجات از پوچیِ بشر زمینی است تا به وسعت طلب انسان، جهانِ گشودهای را در برابر انسان بگشاید تا انسان زندگی خود را در زمین در انس و ماوای با حقیقت اداره کند و عقل و خرد جمعی زمین به زندگی عرضیشان برگردد تا علاوه بر آنکه عرض زندگی بیشتر می شود زندگی افق طولیاش را گم نکند و انسان در پیچ و تاب خشم و شهوت دوران حقیقت را فدای طمعهای بی حاصل نکند. اگر غدیر را در تاریخ و زمانهی خودمان پیدا نکنیم، صرفاً دست به یک گزارشی از تاریخی زده ایم که هیچ ربطی به فردای زندگی بشر آخرالزمانی و طلب و آرمان های فردای زندگی اش ندارد و این یعنی تفسیر سقیقفه ای از غدیر! اگر دیروز روایت امیرالمومنین (علیه السلام) از غدیر در سقیقفه نا کام و ناتمام ماند و شنیده نشد امروز نیز اگر غدیر را راهبرد و تقدیر توحیدی فردای جامعه ی انسانی ندانیم یعنی هنوز هم علی دست بسته است! در روایت اشاره اش به این است که آرمان و افق گشودهای است که طلبِ پسفردایی انسانهاست که خداوند با رسولش و نظر به خواست و طلب انسان آخرالزمانی به صحنه میآورد با عمیقترین پیام یعنی قرآن، و ادامهی این آرمان و راهبرد فردی بشر تاریخ در جمال علی (علیه السلام) یافت میشود.
بشر، قرنهاست که در پیچ و خم بیمعناییِ زندگی دست به معادلات تاریخی گوناگونی زده است اما بیجواب و ناکام از اینهمه طرح و نقشه ی گوناگون، و حالا در بلندای تمدن چشم پرکنِ غرب، سر به زیر و خجل و درمانده از انسان و زندگی و عالم افسارگسیختهای که نمی داند چگونه این گسست را مهار کند! بحران هویت و ناکامی انسان از وعدههای فردای تمدن مدرن بنیان و بنیاد یأس تاریخی بشر امروز است و غدیر نجات از این روزمرگی عالم مدرن است. در یک کلمه، غدیر؛ عصارهی فضیلتهای پیامبران و اتمام و اکمال تاریخ انسان است و راهی جز آنکه انسان برای حضور روشن فرداییاش بیابد جز غدیر نیست. و انقلاب اسلامی درست دروازه ی ورود و مأوایی بشر گمشده ایست که ریشه در سقیفه دارد چنانکه حضور و ظهور تمدن غرب بنیادش در سقیفه پایه گذاری شده است. غدیر؛ یک حادثه ی تاریخ نیست، راهبرد زندگی فردای انسانهایی است که به دنبال معنابخشی زندگی سرد و بی روحشان می گردند. غدیر؛ طرح هادی جوانانی است که در چه کنم چه کنم هایی دوره ی جوانی شان درگیر با خود هستند و بی قرار یک مونس و ماوایی برای گذران جوانی شان! یک ظهور از غدیر، جبهه های جنگی بود که جوانان دوره ی پهلوی خودشان را در آن بستر غدیری پیدا کردند و انس حضور یافتند و زندگیشان را با آن معنا بخشیدند در عین حضور در جبهه زندگی کردند و حضور در جنگ در تحقق تاریخ غدیر آنچه را که در جستجوی تاریخ شان بودند یافتند.
امروز نیز برای حضور در تاریخ غدیر و برای معنای زندگی انسان همان راهی را باید رفت که شهدا و امام در مقابل انسان گشودند و چقدر زیباست که امروز این راه، جهانی شده است یعنی جهان گمشده ی انسان ها با رجوع به انقلاب اسلامی به غدیر متصل می شود و غدیر اینچنین جهانی شده است. بستر تحقق اش اگر چه در دست شیعه می باشد اما جهان غدیر، جهان عالم گمشده ی انسان هایی است که در به در بدنبال حقیقت و عالم انسان و مأوای انسان می گردند. مأوا و اُنسی که در تاریخ در هیاهوی هوی و هوس و طمع و حرص در وسعت عرضی ارض گم شده است و راه نجات همان عالم معنایی طولی غدیر است تا انسان خود را پیدا کند. باید با عالم غدیر به سراغ تاریخ امروز رفت و گرنه در بستر سقیفه انسان ها هر چقدر هم که عابد و زاهد شوند باز در پوچی به سر خواهند برد. غدیر؛ عالم و تاریخی است که باید در آن حاضر شد. غدیر؛ محل وحدت کثرتهاست و تجلی کثرت از وحدت است و مقام جمع از آن غدیر است و گرنه جهان عالم غرب کثرتاش نه تجلی وحدت است و نه کثراتش رجوع به وحدت میکند، کاملا بریده و گسیخته از هم میباشد و این «مقامِ جمعی غدیر» است که انسان را در عین توحد در مقام کثرت ها و کثرت ها را در رجوع به وحدت ها معنا میکند و مظاهر همه منشا وحدانی می یابند نه آنکه هویت تباینی و بریده و جدا از هم داشته باشند. غدیر مقام جمع است و اتمام و اکمال دین به دست یافتن به اینچنین مقامی است که انسان کامل نمونه تامّ و تمام آن می باشد و دین آمده است تا انسان را به آن کمال نهاییاش برساند. باید با انسان از منبر غدیر به گفتگو نشست و سخن گفت تا او خود را در جهان غدیر برای فردا و پس فردای زندگی اش حاضر کند و گرنه غدیر می شود روایت یک حادثهی گذشته بدون افق و حضور در آینده ی انسان و تاریخ فردای بشر! و این تازه شروع حیات یک مکتب اصیل است در تاریخ که باید منتظر رجوع انسانی پس از انسانی بود که به این مکتب باز می گردد و باید با او اصیل ترین سخن ها ر ا با عالی ترین زبان در میان گذاشت و باید منتظر گوش هایی برای شنیدن حرف فردای خودمان باشیم و به فکر دهان و زبانی برای در میان گذاشتن برترین سخنها و معنادارترین راهها برای فردای حضور انسان و این بستر و طلیعه ای است که با مکتب امام و شاگردانش به روی تاریخ گشوده شد و آغوش باز کرد تا مأوای انسان شود. و ما راهی جز قرارگرفتن در این عالم برای آنکه گم نشویم و زندگی بیمعنا شود و حیرت تاریخ، ما را گمراه نکند؛ نداریم، چه بخواهیم چه نخواهیم. باید منتظر بود و فرج در این انتظار ما رخ می نماید و آغوش میگشاید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همانطور که در متن ارائهشده به کانال مطالب ویژه تحت عنوان «اَسراري از شخصیت حضرت علي «علیهالسلام» که رسولخدا «صلواتاللهعلیهوآله» پنهان داشت» عرض شد، حقیقتاً ابعادی در بستر اسلام برای انسان پیش میآید که کافی است با نظر به شخصیت حضرت علی «علیهالسلام» متوجه ناگفتههایی شد که حتی زبان رسای رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» امکان اظهار آن را ندارد، ولی با نظر به رازهایی که در «غدیر» در مقایسه با سقیفه پیش میآید میتوان چیزهایی را فهمید و جنابعالی در نوشته خوب خود بابی را در نسبت با «غدیر» گشودهاید که میتوان فهمید بشر امروز که باید بیش از دیروز به رازهای خود و جهان آشنایی پیدا کند؛ در آن قرار گیرد زیرا آری! «غدیر»، روایتِ یک حادثه نیست، افق گشودهای است تا انسان بفهمد در تاریخ فردای خود چگونه میتواند حاضر شود که آن، تنها راهِ به خودآمدنِ انسان آخرالزمانی است تا در ظلمات آخرالزمان سرگردان نباشد و «انتظار» یعنی آنکه ما میتوانیم ذیل حضور در غدیر و فهمیدن نقصهای بزرگِ سقیفه در معنایِ انسانیتی حاضر شد که نماد حقیقی آن، مولایمان علی«علیهالسلام» است. و در همین رابطه بنده در تبریکی که در رابطه با عید غدیر عرض شد تأکیدم بر نظر به انسانیتی است که در جان ما نهفته است و با نظر به مولایمان به ظهور میآید. و لذا عرض شد: اگر زندگی همان ایمان است و اگر ایمان، امری است که انسان باید در خود و با وجه انسانیِ خود بیابد، آیا فکر کردهاید آن انسانی که نمادِ انسانیت ما است و متذکر ایمانِ ما به حقیقت میباشد را در کجا باید بیابیم؟ انسانی بسی نزدیک از آن جهت که گویا او را در خود احساس میکنیم و بسی دور به جهت عظمت او. اگر او را در مولای متقیان علی «علیهالسلام» یافتید و غدیر را محل تذکر به وجود او در اسلامیت و ایمانتان تشخیص دادید؛ این غدیر بر شما مبارک باد. موفق باشید
سلام استاد عزیز و بزرگوار: در سوالی که در مورد مستند بانو قدس ایران حدود یک ماه پیش از شما شده بود فرموده بودید مستند مذکور را ندیده اید. امروز مستند را دیدم، به نظرم برای ما که در افقمان مجذوب امام عزیز و شخصیت ایشان هستیم، این مستند حاوی پیچیدگی هائیست. میخواستم بدانم مستند را دیده اید؟ احساس می کنم برایم سوالاتی در میان است که تنها ناظر به مستند میتوان در مورد آن ها گفتگو کرد. حتی به صورت متن نیز قادر به بیان سوال نیستم. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به تأکید جنابعالی سعی میکنم در اسرع وقت ببینم. موفق باشید
بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: بر فرض که دولت و حکومت و تمدن نوین اسلامی محقق شد، این سیستم قرار است چگونه انسانی تربیت کند؟ روزی همام در محضر علی ابن ابی طالب مختصات متقین را طلب نمود و من نیز امروز از شما مختصات انسان پرورش یافته در آن تمدن نوین را طلب میکنم. چرا که میدانم مختصات آن انسان نه سید علی قاضی خواهد بود و نه ملاحسین قلی همدانی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی همچون شهید حاج قاسم سلیمانی که راز عاقبت بخیری رااینطور برایمان توصیف کرد که: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد». و این ذات تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شد و بستر عاقبت بخیری را که سخت در این زمانه کمیاب است، پیش آورد.
راستی را! اگر در چنین حضوری و در چنین تاریخی که اینگونه انسانها بزرگ میشوند، حتی بزرگتر از مسلمانان صدر اسلام که تاریخی را به نام تاریخ اسلام با خود به میان آوردند، آیا به همان اندازه که حضور در این تاریخ بزرگ است، غفلت از این حضور به همان اندازه سهمگین و سقوطآفرین نیست؟ سقوط انسان در چنین شرایطی همان نیستانگاری است که مخصوص انسان در آخرالزمان است و راز نیستانگاریِ این دوران را باید در این غفلت سهمگین جستجو کرد. موفق باشید
سلام و وقت بخیر: استاد گرامی یک سوال در مورد ایرادات این لایحه حجاب و عفاف ما چکار میتوانیم انجام بدهیم؟ اگر مجلس آن را قانونی اعلام کنه که بی حجابی عادی میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار است و هر دو طرف، حرفهایی دارند. به هر حال باید به این نکته هم توجه شود که دختران جوان در این زمانه باید با ابعاد متعالی خود حجاب را انتخاب کنند و این امرِ ممکنی است و بدین لحاظ باید زمینه گفتگو را از این زاویه با آنها از طریق رسانهها در میان گذارد و البته این غیر از هنجارشکنان و یا مأموران دشمناند که باید با آنها برخورد شود. موفق باشید
با سلام: آیا میشود که در یک زمان ما چند انسان داشته باشیم که هر کدام مظهر اسم جامع الله باشند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: معنا ندارد، زیرا به گفته صدرالمتألهین «النفس فی وحدته کل القوی» یعنی در عین آنکه نفس، همواره یک نفس است حامل و شامل قوای متکثر میباشد. موفق باشید
با سلام استاد ارجمند: آنچه شما بزرگوار و دیگر بزرگان در تقلای بروز و ظهور و نهایتا حضور اش هستید، از زیر خاک سربرآورده آنچه از توحید میجستیم نمایان شده است، دیروز سوالی مبنی بر این که چه کنیم، نفاق آفاقی «فئتین» باعث بروز نفاق در درون و انفس متن نشود، امروز حضرت آقا «رهبر معظم» در بیانات گهربار شان در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی از اهمیت و توجه به تفاوت بین دوقطبیتی و اختلاف سلیقه فرمودند _فرموده شد اینکه دشمنان با تبلیغات سؤ در صدد ایجاد دوقطبیتی (حق _باطل) است دقیقا برای شکستن پایه های اختلاف سلیقه و نظر به وجوه مختلف قضیایاست ممنون میشویم قدری در این خصوص بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً این مسئله بسیار مهمی است ما بین «دیگری» و دشمن، تفاوت نمیگذاریم گویا هنوز در تاریخی هستیم که «هرکس با ما نیست، بر ما است»، غافل از اینکه بشرِ جدید با وجوه انسانی خود در خود حاضر شده و در این فضا چه اندازه میتوان حتی با غیرِ خودی رابطه انسانی برقرار کرد، چه رسد به خودیهایی که از جهاتی با همدیگر تفاوت نگاه داریم ولی در بستر اسلام و انقلاب. و اینجا است که میتوان دشمنان را به خوبی تشخیص داد، دشمنانی که جهتگیری آنها نه انسانی است و نه الهی. موفق باشید
سلام علیکم و خدا قوت: در پاسخ به سوال یکی از کاربران در مورد تذکرلسانی بابت کشف حجاب توسط عموم مومنین، فرمودید ابتدا باید شرایط اجتماعی امربه معروف فراهم شود و فرد مقابل احساس دلسوزی را متوجه باشد، سوال بنده اینست در شرایط حاضر اگر ما در جایگاه یک آقای عابر پیاده که برای لحظه ای از کنار چنین موردی عبور کردیم باید بی تفاوت بگذریم؟ وقتی شما و بنده و همه بی تفاوت گذشتیم بدتر از این نمی شود؟ تا رسیدن به شرایط اجتماعی مطلوب برای امربه معروف تکلیف عموم مومنین چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می آید در نشستی که در رابطه با پدیده کشف حجاب با حضور جناب آقای سید مجید امامی دبیر شورای فرهنگ عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی و به میزبانی: پژوهشکده مطالعات راهبردی حوزه و روحانیت تشکیل شد نکات خوبی در رابطه با کشف حجاب به گفتگو گذاشته شد. لینک آن صحبتها خدمت جنابعالی ارسال میشود امید است که باز در این مورد فکر کنیم که واقعاً چه راهکاری باید در پیش گرفت. ملاحظه خواهید کرد که همه نیروهای متعهد که جنابعالی نیز یکی از آنها هستید، در این مورد فکر میکنند. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/13568