بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39170

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ممنون می شوم در خصوص متن زیر به ویژه نقل قول از محی الدین راهنمایی کنید. عارفانِ خونین‌دست قدیم‌ها بوده‌اند، هم‌اکنون هم بسیاری هستند، کسانی که باسوادند، دقایق و ظرایف فلسفه را می‌دانند، از تاریخ بسیار خوانده و دانسته‌اند، شعر و ادب می‌شناسند، فقیهِ شریعت‌مدار هستند، حدیث و قرآن ورد زبانشان است؛ ولی ستم و ستمکاری را پشتیبانی می‌کنند، جنایت و جنایتکاری را زینت و زیور می‌کنند، تباه شدن انسان‌های بسیار، حتی هم‌وطنان و هم‌کیشان خودشان را به چشم می‌بینند، و یا سکوت می‌کنند و یا هر آنچه روی ‌دهد را تأیید می‌کنند. به ویژه در این میان، سخت‌باورتر از همه، عارفانی هستند که نکته‌هایِ ناب عرفانی می‌گویند، چنانکه اشک در چشم خودشان حلقه می‌زند و از چشم شنوندگان سرازیر می‌شود، چنان ملکوت را توصیف می‌کنند که گویی هم اینک از معراج هفت‌آسمان بازگشته‌اند، و چنان از پروردگار جهان گزارش می‌دهند که گویا همدم هر لحظه اویند! تا اینجا که آنان را ببینی، دل از دست می‌دهی و مریدشان می‌شوی؛ ولی ناگهان و در پرده دیگر، می‌بینی همین عارفِ اشک‌به‌چشم و ذِکربه‌زبان، چنان از خون‌خواری و سیه‌کرداری پشتیبانی می‌کند که همه انگشت‌به‌دهان می‌مانند، بلکه به عقل خود شک می‌کنند که نکند ما غلط فهمیده‌ایم! مگر می‌شود عارفی این‌چنین والامرتبه از ظلم و فساد دفاع کند؟! نه، اگر او چنین بود که نمی‌توانست با سخنانش این چنین دل ببرد و اشک بریزد و ناله بگیرد؟!‌ البته جناب محی‌الدین عربی پاسخی وافی و کافی بدین شبهه! شیطانی ما داده است و هشت قرن پیشتر، مشت محکمی بر دهانِ یاوه‌سرایِ ما فریب‌‌خوردگان زده است! اگر غلط زیادی کردی و چشم باز کردی و دیدی عارفی ستمگری را احترام می‌کند و بزرگ می‌دارد و در مقابلش خم‌وراست می‌شود و دستش را می‌بوسد، نکند که به آن عارف الهی شک کنی ها! خیر، بدان و آگاه باش که یکی از اسماء الهی «جبّار» است، حال این اسمِ والایِ خداوند در این حاکم ستمگر و زورگو تجلی پیدا کرده است! پس در واقع این کسی را که می‌بینی سال‌ها به زور و اجبار و تهدید و زندان و اعدام بر مردم حکم می‌راند و جان و مال و آینده وآرزوهایِ همه را می‌سوزاند، در واقع امر، تجلی‌گاه یکی از نام‌های خداوند است! و عارف هر جا تجلی نام خدا را ببیند، عارفانه و عاشقانه سر تعظیم فرومی‌آورد و حرمت می‌گذارد! (فتوحات مکیّه، ج2، ص500). عجب! ما چقدر نادان بودیم که این عارفِ واصل و آن فرشته‌رویِ صالح را نکوهش می‌کردیم! خدا ما را ببخشد! او تجلی‌گاه نام خدا را پشتیبانی می‌کرده است! ای دلِ غافل! این طوری که ببینی باید همه قاتل‌ها را هم احترام بگذاریم و بزرگ بشماریم، چون مَظهَر نام «مُمیت» (می‌راننده) هستند! همه دروغگویان و فریبکاران را هم باید پشتیبانی کنیم و دست ببوسیم چون تجلی نام «مُضلّ» (گمراه‌کننده) هستند! چه عرفانی! به به! چه ملکوتی! جانم! فقط نمی‌دانم چرا به این دخترهای پری‌رو گیر می‌دهند، مگر اینها مظهر جمال الهی نیستند؟! بلکه دو نام مقدس، «ظاهر» و «مظهِر» (آشکار، آشکارکننده) به طور کامل در این پری‌رویان ظهور و بروز پیدا کرده است؟! نه! آری؟! درست فهمیدم؟! هر چی شما بفرمایید! همین!   

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در نامه به گورباچف فرمودند حقیقتاً سخنان ابن عربی از مو باریک‌تر است و واقعاً طوری نیست که بتوانیم در محدودۀ سؤال و جواب به آن بپردازیم. آری! اگر جباران مظهر جباریت خداوند هستند، به آن معنا نیست که خودشان بی‌تقصیر می‌باشند مثل آن‌که گفته می‌شود شیطان، مظهر اسم مضلّ خداوند است و این به معنای تبرئه شیطان نیست. آری! اگر خداوند اراده کرده است کسی را به دلایلی از رحمت خود دور کند، مظهر آن اراده، شیطان خواهد بود. ولی به هر حال شیطان در جای خود رانده شدۀ درگاه رحمت الهی می‌باشد. موفق باشید

38925

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد برای دریافت هر چه بیشتر برکات ماه مبارک رمضان و مخصوصا شب قدر از الان به فکر افتادم که طوری برنامه ریزی کنم که در سه چله ی متوالی باشم و اتمام چله ی سوم آخرین مصادف با آخرین شب قدر باشد ممنون میشم از شما راهنمایی بفرمایید که برای هر چه استفاده بهتر و بیشتر باید چکار کنم؟ آیا چله ی خاصی در میان اهل معرفت توصیه شده و اگر توصیه شده است دستور آن چگونه است؟ ممنون از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور خاص همان روزه‌داری است همراه با مشغول‌شدن به قرآن و روایات و ذکر. و در این رابطه خوب است به سیره مولایمان حضرت امام المتقین «علیه‌السلام» نیز فکر بفرمایید که سه ماه رجب و شعبان و رمضان را در روزه‌داری به هم وصل می‌کردند. موفق باشید

38882

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی سلام علیکم: چندی پیش به خود نگریستم، مضطرّ و نالان و وحشت زده که هیچ و هیچ نمی توانم خود را نگه دارم خود را به پیش برم، به یاد فرمایش شما در پیاده روی اربعین ۱۴۰۱ افتادم که فرمودید؛ ما پیرمرد ۷۰ سال هیچ امیدی به پاهایمان نداریم که بتوانیم قدم بعدی را برداریم بلکه این امید به خداست که می آییم و در این مسیر قدم بر می‌داریم. امروز که قصد و عزم بر جدیت ار تلمّذ درس کرده ام خود را ناتوان و ناممکن می یابم که بتوانم حتی در حد معمول چیزی یاد بگیرم. نگاه به هدف و آینده که تقریبا امری محال شده. لکن نمی‌توانم این امید را در خود غرص کنم بتوان این امر بزرگ را به پیش برد. چه کنم؟ نالان و آه کنان منتظر فرجم. در رابطه با کتاب عزیز «انسان و باز انسان» بنا بر شرح صوتی دارید و یا بودن شرح درک خواهد شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: ۱. «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش» و این یعنی هر آنچه در مسیر خود برایمان پیش می‌آید امکان انجام آن هست و همانی می‌باشد که باید در آن ورود کنیم. ۲. به نظر بنده به جهت غلبه اشارات بر عبارات در کتاب «انسان و باز انسان» فعلاً نباید مشغول آن شوید. موفق باشید

38746

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: به لطف الهی فرمایشات شما در قلب بنده اثر کرد و شرایط نیز فراهم شد برای اینکه جدی و محکم دروس رسمی حوزه را دنبال کنم. ۱. حاج آقا چکار کنم تا همیشه متوجه افق و معنای حوزه و طلبگی در معنای عمیق و حقیقی آن باشم و باز هم دچار وسوسه های شیطانی نشوم؟ با توجه به اینکه در این زمینه کتاب و مطلب نیز محدود است، هرچند اگر هم باشد چیزهایی بیان شده که اگر بیان نمی شد بهتر بود، انسان را محدود و پژمرده می‌کند. ۲. در همین حال و هوا لازم دیدم که در فضای علمی حوزوی چقدر مطلوب و نیاز است که حتما برای تعمق در دروس و برای ملّا شدن، فارغ از کلاس درس و استاد، انسان با یک استادی همراه شود برای پایش علمی، _ در همین احوال یک نقل قولی از شهید نصر الله دیدم که خدمتتان مرقوم می‌دارم؛ ◾️توصیه و هشدار بنده به این حوزه (بعلبک) و حوزه‌های علمیه این است که ویژگی اصلی و روح ویژه‌شان را از دست ندهند. ما وقتی خانه و خانواده‌مان را رها کردیم و با سید عباس به بعلبک آمدیم به این علت نبود که او را اعلم علمای لبنان می‌دانستیم. خیلی‌ها از او عالم‌تر بودند. اما رابطه‌ی ما چهار پنج نفر با او از نجف تا لبنان دقیقا رابطه‌ پدر فرزندی بود. او پی‌گیر بیماری، پول، مطالعات درسی و بعدها ازدواج ما بود. او وضعیت درسی ما را زیر نظر داشت و ما در این زمینه از او می‌ترسیدیم و اگر درس نمی‌خواندیم می‌فهمید. راز حوزه‌های علمیه‌ سنتی ما این رابطه‌ عاطفی، معنوی و درونی است. وضعیت ما مثل امروز نبود که حجت الاسلام که امروز تبدیل به حجت الاسلام دکتر شده‌اند بیاید و درس بدهد و برود و حتی گاهی نام اشخاص حاضر در کلاس را نیز حفظ نباشد. غرض اینکه این استاد شاگردی خود معنا و عالمی دارد که نیاز است. اما به دلایل مختلف استادی پذیرای این مهم نیست؛ بزرگترین دلیلش اینست که احساس دو گانگی میان خط طلبگی خود و این امر بنده نمی‌بینند در حالی که اصلا در عالمی وارد نشده اند که نیاز بنده را عین هویت خود_ مخصوصا ذیل انقلاب اسلامی_ بدانند و از خودم برای این کار اشتیاق بیشتری داشته باشند. به نظرتان چکار باید کرد؟ چطور باید غور در مطالب درسی داشت؟ ۳. چگونه از روح طلبگی غافل نباشیم حال که وارد در آن معنا نشدیم، اما حداقل غافل نباشیم و در انتظارش باشیم تا که این احساس نیاز زنده بماند و بدنبال لقایش باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شما در کار طلبگی متوجه رسالتی باشید که به نور اسلام در مقابل شما گشوده شده است و در همه احوالات، خود را برای چنین حضوری آماده و آماده‌تر کنید. ۲. همین‌که شخصیت رهبر معظم انقلاب را از بدو تا ختم مدّ نظر آورید، ان شاءالله نتیجه حاصل می‌شود. ۳. با نظر به احساس رسالتی که عرض شد همچنان آن حضور مدّ نظر خواهد بود. موفق باشید

38324

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد ارجمند: با اینکه سوالات معرفتی زیادی برای مطرح کردن دارم ولی در سوال شماره ۳۸۳۰۹ اینقدر با این جوان عزیز ۲۰ ساله احساس همدردی و حس مشترک دارم که نمی‌توانم از آن عبور کنم و از طرفی حل مشکلات این چنینی از جوان امروز ما را از مسائلی می دانم که به قول دکتر شریعتی «اگر دین برای این رنج ها و پریشانی های انسان مواجه با مدرنیته پاسخ درستی نداشته باشد از جامعه امروز فاصله گرفته است» و چه بسا همین امر موجب فاصله گرفتن جوان امروز ما از دیانت و دایره شریعت می‌شود چراکه مشکلاتی این چنین با اگزیستانس جوان ما مرتبط است و رنجی ست که هر روز با آن دست و پنجه نرم می کند و به نظر بنده حل و یا التیام دردها و رنج های این چنینی از حل صد مسئله معرفتی برای او مهمتر است و به او کمک می کند که در راه تدین بماند. بنده ۴۳ سال دارم و ۱۳ سالی ست که ازدواج کرده ام ولی به خوبی به یاد دارم که از سن ۱۵ سالی تا ازدواج با همین درد و رنج ها کلنجار می‌رفتم. نه شرایط ازدواج را داشتم و نه در شأن خود می دیدم که مثل بعضی هم سن و سالان خود رابطه ی با دختران هم سن خود داشته باشم و نه تن به صیغه موقت می دادم چون از نظر اخلاقی نمی‌توانستم به صرف حل مسئله جنسی تن به رابطه با زنی بدهم که با او قصد زندگی ندارم. روزگاری شاید همه چیز سر جای خود بود و زندگی با حفظ دستورات شرعی خیلی آسانتر بود از زندگی بر خلاف احکام شرعی. جوان نسل قدیم قبل از آنکه از مسائل جنسی و جنس مخالف چیزی بداند ازدواج می‌کرد و بعد از آن محبت و عشقی بود که در حین زندگی به وجود می آمد که ماندگارتر هم بود. ولی امروزه همه چیز وارونه شده و جوان امروزی سالها قبل ازدواج همه چیز را در مورد مسائل جنسی و جنس مخالف می‌داند و حتی اگر بخواهد پرهیزگار باشد روزانه از طریق فضای مجازی و حتی افراد جامعه ناخواسته در معرض انواع حملات تحریک جنسی قرار می‌گیرد. یعنی اگر بخواهد در معرض ابتلا به گناه نباشد باید برود و گوشه عزلت گزیند و یا از نوجوانی در صومعه ای زندگی کند تا چشم و گوش بسته باشد و بتواند خود را از ارتکاب به گناه پاک نگه دارد که این بر خلاف توصیه دین اسلام که دینی اجتماعی ست می‌باشد. اگر هم بخواهد عجله کند و بدون شناخت صحیح و داشتن حداقل شرایط ازدواج کند هم خود را و هم شریک زندگی خود را بدبخت می کند. لذا اینطور به نظر می رسد که ما متأسفانه پاسخ و راه حل منطقی و مناسبی برای این دردها و رنج های جوانان نداریم. مهم این است که این جوان عزیز ما بداند که او در این رنج ها تنها نیست و خیلی ها در این روزگار با روحیات ایشان با این رنج ها دست و پنجه نرم می کنند و نباید احساس گناه بکند، شاید این شرایط موقعیتی برای او باشد که بتواند زهد و مجاهدت با نفس را تمرین کند البته بدون اینکه فشار زیاد از حد خدای ناکرده باعث بیماری او شود. چون بعد از ازدواج موقعیت حالا را ندارد که بتواند مبارزه با نفس و تسلط بر خود را در خصوص میل جنسی تمرین و تقویت کند. و این را بداند که خداوند عادل است و انسانها را بر حسب شرایط آنها قضاوت می کند و بر طبق آیه شریفه قرآن، خدا انسان را تکلیف فوق طاقت نمی کند. و ما چه می دانیم، شاید آن جوانی که در این روزگار سخت و پیچیده با خلوص نیت پا در مسیر زندگی دینی گذاشته، هرچند لغزشهایی و گناهی هم در این مسیر داشته باشد ولی در نزد خدا مقامش خیلی بالاتر از آن جوانی باشد که در نسل گذشته زیسته و زود ازدواج کرده و چون در معرض فضای مجازی و فساد در اجتماع و مبتلا شدن به گناه قرار نگرفته لذا در این خصوص گناهی هم مرتکب نشده و وقتی خود را با جوان امروزی مقایسه می کند تصوری طیب و طاهر از خود دارد و دچار خودستایی و عجب است که به نظر این حقیر زیاد هم هنری نکرده است. خواستم در رابطه با این موضوع و عدل الهی در مورد سرزدن بعضی گناهان از انسان و نوع قضاوت الهی جویای نظر استاد بزرگوارمان شده باشم‌. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که می‌فرمایید: «این شرایط موقعیتی برای او باشد که بتواند زهد و مجاهدت با نفس را تمرین کند» و در این رابطه به آیه ۳۲ سوره نور اشاره شد و حقیقتاً این نوع حضور نیاز به مجاهده دارد. ولی به حکم آخر آن آیه که عرض شد ارزش خود را دارا می‌باشد. موفق باشید

38128

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: قبلا از حضورتان سوال شد اصول دین یعنی چه، اصول اصول دین یعنی چه، اصول اصول اصول دین یعنی چه؟ پاسخ سرراستی ندادین بیشتر بر این مبنا که تعبیر شاعرانه است یعنی اصل دین است وقتی این عبارت معنا نداره، یا شما معنای آن را نمی دانید چرا همیشه افراد رو به آن ارجاع می دهید؟ البته خودم مثنوی رو دوست دارم اما اصل دین ارتباط با خداست آن هم با اتصال به امام اصل دین این است، معارف هیچ گاه اصل اصل اصل دین نیستند البته شاید اصل معارف دین در برخی موارد باشند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به توحید و شدت توحید فکر کنید. موفق باشید

38026

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید استاد من دنبال یک پناهگاه و یک لحظه آرامش می‌گردم پیدا نمی کنم. این دنیا بستر امتحان و سختی های مختلف هست، مرگ هم که سختی های فراوان خودش را دارد. برزخ هم درگیر حساب و کتاب، احوالات قیامت هم که وحشتناک هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در محضر خداوند و توجه به توحید ربوبی، ما را در آغوش خدا قرار می‌دهد. کتاب «با دعا در آغوش خدا» https://lobolmizan.ir/book/608?mark=%D8%AF%D8%B1%20%D8%A2%D8%BA%D9%88%D8%B4  که روی سایت هست، ان شاءالله در این مورد می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

37897

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: حضرتعالی اشاره فرمودید که تصور می کنید جناب داوری جناب پزشکیان متاخر را مدنظر نداشتند منتها به نظر قانع کننده نمی آید. فیلسوفی در آن جایگاه اینقدر از ماجرا دور باشند و اگر چنین است خوب به نحوی لااقل بخش هایی از مناظره اخیر را دوستان به سمع ایشان برسانند که هویدا شود آنچه بر ایشان پنهان است. منتها به نظر می رسد ایشان مبانی ای دارند که طبق آن مبانی اتفاقا جناب پزشکیان متاخر مرجح است بر جناب جلیلی و خوب است واکاوی شود چه دستگاه فکری ای ایشان دارند که ایشان را به حمایت از جناب پزشکیان می رساند. به نظرم درین مورد و موارد دیگر که ایشان بعضا محل اشکال دوستان هستند توجیه گره گشا نیست احترام ایشان محفوظ منتها حقیقت ارجمندتر است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا فرموده بودند ایشان در این کهولت سن حتی بستر را نمی‌توانند ترک کنند. و از این جهت گمان می‌کنم خیلی در جریان نباشند. حال چه شده است که توانسته اند آن پیام را بدهند هنوز برای خود بنده روشن نیست! و بر فرض اینکه این پیام از ایشان صادر شده باشد، آن عرایض مطرح شد. البته در زمان نامزدی آقای روحانی که حال و احوال ایشان خوب بود، رأی دادن به آقای روحانی را توصیه کردند. موفق باشید

37760

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سوال۱: با سلام خدمت شما بنده پانزده سالمه و سال پیش به کلاس زبان می‌رفتم و با یک استاد آقای سی و خرده ای ساله آشنا شدم و بهش علاقمند شدم و تا الان یک سال میگذره اون رو حضوری ندیدم اما پیج و پروفایلش رو دنبال کردم و حسی که بهش داشتم رو هنوز دارم و فکر می‌کنم به دلیل شنیدن موسیقی های رمانتیک و خیال پردازی با اون باشه می‌خوام یک راه حل بدین که من احساسم بهش از بین بره در کنار دیدن اون بعد از یک سال که آرزوی منه، با هم بریم کلاس و چیزای عادی چون در کنارش کلا خوش می گذره سوال۲: من به موسیقی خیلی علاقه دارم و از زیان هاش هم آگاهم اما نه می‌خوام و نه میشه که اون رو کنار بزارم. شما چه پیشنهادی برای ترک موسیقی دارین؟ سوال ۳: آیا با کلاس موسیقی (گیتار) موافقین؟ چرا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. پیشنهاد می‌شود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» را که روی سایت هست، مطالعه فرمایید. ۲. هر اندازه در معارف توحیدی بخصوص معرفت نفس، بیشتر ورود نمایید آن نحوه سیطره علاقه به موسیقی که همراه با نحوه‌ای از توهم می‌گردد؛ تضعیف می‌شود. ۳. مخالف موسیقی نیستم، ولی درک چندانی از آن ندارم و شاید این، به ذوق شخصی بنده مربوط باشد. موفق باشید 

37743
متن پرسش

استاد طاهرزاده : ما بحمدالله زیر سایه رهبر فرزانه‌ای زندگی می‌کنیم که روح و سینه او به وسعت حضور انسانیت همه انسان‌ها می‌باشد. با عرض سلام خدمت شما بزرگوار استاد طاهرزاده: با توجه به این نگاه رهبری یک استاد هم باید نگاهش به وسعت حضور همه ی جناح‌ها در انتخابات باشد با توجه به اینکه افرادی که سیر مطالعاتی شما را دنبال می‌کنند شاید شایسته تر بود شما از فرد خاصی حمایت نمی‌کردید و افراد تحت پوشش گفتمان خود را بسمت تشخیص سوق می‌دادید چون مشکل جامعه ی ما عدم تشخیص است. بهر صورت حیف شد شخصیتی مثل جنابعالی از این وسعت که از آن صحبت می‌کنید فاصله داشته باشید. البته ملاک تایید شما برای آقای جلیلی نبود هر کس تأیید می‌کردید قشنگ نبود. موفق باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر شما نکته خوبی است بخصوص که بالاخره هر نامزدی از نامزدهایی که خود را جهت ریاست جمهوری معرفی کرده‌اند، از جهتی ممکن است سجایا و امتیازاتی داشته باشند که با تأیید یک نفر به نوعی نادیده‌گرفتن سجایای دیگران پیش می‌آید. ولی اگر بحث در حضور دو ساحت از تفکر نسبت به انقلاب اسلامی و این تاریخ در میدانِ انتخابات بخصوص در انتخابات این دوران در میان باشد؛ بحث تغییر می‌کند از آن جهت که ملاحظه می‌فرمایید یک ساحت در تلاش است تا به کمک تجربه‌ها و توانایی‌ها و آگاهی‌هایی که نسبت به انقلاب دارد، به میدان بیاید و در بستر آن نوع کارشناسی‌ها که در جریان مشکلات هستند، آن مشکلات را حل نمایند که بحثی در آن نیست. ولی یک ساحت دیگر در میان است که با آگاهی عمیقی که نسبت به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و آموزه‌های قرآنی دارد و با اشراف بر وضعیت جهان، متوجه ذات جهانی که روبه‌روی ما است، می‌باشد و نیز متوجه طلب اصیل انسان بدون هرگونه افراط و تفریط هست که ما چنین حضور و ساحتی را رویهمرفته در ابعاد شخصیتی آقای دکتر جلیلی احساس می‌کنیم؛ و از این جهت ایشان را در عین احترام و دلسوزیِ دیگر نامزدها در عرض دیگر نامزدها نمی‌دانیم. همچنان که حضور شهید رئیسیِ عزیز که به تعبیر رهبر معظم انقلاب رئیس جمهوری مغتنم بود را؛ در عرض دیگر مسئولین اجرایی ندیدید. و از این جهت چنانچه در عرایض بنده ملاحظه فرمایید سعی بر آن است که عزیزان از حضور آقای دکتر جلیلی در این رابطه غفلت نکنند که مسلّم حضور انقلاب اسلامی است در آینده‌ای که در پیش داریم و البته و صد البته همچنان که عرض شد: «اگر از یک طرف بهار، در اسفندماه احساس می‌شود؛ ولی از طرف دیگر در فروردین نیز هنوز زمستان حاضر است. مهم آن است که متوجه حضوری در تاریخ خود باشیم که در عین تأکید بر سیاست، متوجه ابعاد توحیدی این انقلاب باشیم». موفق باشید              

37559

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: استاد لطفا راهنمایی بفرمایید: ۱. اگر درست دعا کردن را بیاموزیم، استجابت آن حتمی است. ۲. خداوند انسان را در دنیا به خودش واگذار نکرده و دین آورده ولی به قوانین دین واگذار کرده. یعنی همه چیز قانون داره. خدا هست ولی نه این خدای ذهنی ما که دلش می سوزد و شبیه مادر با ما باشد!. یعنی در دنیا در چهارچوب دین به خودش واگذار شده! ۳. تمرکز ذهن بر خود و معاد (در چهار چوب دین) حیات است؟! ۴. راه افزایش تمرکز و منبع مطالعاتی معرفی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مسلماً اگر مصلحت ما در اجابت دعاهای‌مان توسط حضرت حق باشد، او حتماً در إزای رجوع ما به او، آن دعاها را اجابت می‌کند. مهم، معرفتی است که ما باید به خود و به خداوند داشته باشیم و آن را عمیق و عمیق‌تر کنیم تا اندیشه ما نسبت به آنچه باید بیندیشیم، صرف شود. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» می‌تواند إن شاءالله مؤثر باشد. موفق باشید

37541

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام استاد بزرگوار. خدا به من لطف کرد و دو فرزند یه پسر و دختر داد. تقریبا دو ماهه که تصادف کردم و در اون تصادف پسر ۶ ساله ام که عقب آزاد بود بدون خط و خشی سالم از ماشین میاد بیرون ولی دختر ۴ ساله ام در بغل مادرش به رحمت خدا می رود. دو ماهه زندگی مون سراسر عذاب شده خواب و خوراکمون شده گریه. خیلی دوستش داشتم بابایی بود و بیشتر وقتها بغلم بود. خیلی غصه می‌خورم نیمه شب بلند میشم غصه می‌خورم. انواع کتب مطالعه کردیم حتی مسکن الفواد و امثالهم اما دردمون بیشتر شده کمتر نشده. همیشه احساس گناه می‌کنم و خودم رو مقصر میدونم. همیشه نگرانم که الان دخترم‌ چکار میکنه نکنه دلتنگمون بشه. نکنه داره با ما صحبت میکنه جوابی نمی‌شنود غصه میخوره. اون دنیا بدون ما آیا رنج میکشه؟ آیا من رو بخشیده؟ با اینکه بهم میگن بچه زیر ۶ سال بهشتیه گناه نکرده براش گریه نکنید. اما نگران احوالاتش هستم تا الان هم به خوابم نیامده. با اینکه براش دعا و صلوات می‌فرستم و نذر میدم ولی همیشه نگرانم. تو رو خدا کامل بهم توضیح بدین چکار کنیم؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آموزه‌های قرآنی متذکر این امر هستند که تقدیر آن‌ها از قبل معلوم بوده و کوتاهی‌های ما آنچنان نیست که تا این حدّ نقش داشته باشد. آیه ۲۲ سوره حدید می‌فرماید: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ» هر رنج و مصیبتی که در زمین یا در نفس خویش به شما رسد همه در کتاب (لوح محفوظ ما) پیش از آنکه همه را (در دنیا) ایجاد کنیم ثبت است و البته این کار بر خدا آسان است. و یا آیه ۶۰ سوره واقعه می‌فرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ» این ما هستیم که مرگ را در بین شما تقدیر می‌کنیم و کسی نیست که بتواند از ما پیشی بگیرد و آن را جلو و یا عقب بیندازد. استاد عبدالحمید واسطی که خودشان نیز با چنین مصائبی روبرو شده‌اند، با نظر به روایات، نکات خوبی را در کتاب «آرام بخش دلها در مصیبت و بلاها» با ما در میان گذارده‌اند. سعی بفرمایید آن کتاب را تهیه و مطالعه کنید. موفق باشید

37480
متن پرسش

روز معلم بر شما و تمام شاگردانتون که دست پرورده استادی چون شما هستند و ما بر سفره علم آموزی آنها درس میخونیم مبارک و فرخنده باشه. ان شاءالله دعای رفیق شهیدتان استاد مطهری بدرقه راه زندگیتون باشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر و به امید آن‌که بتوانیم در نسبت با دیگر عزیزان، آینه‌ای در مقابل همدیگر باشیم برای هرچه درخشش انسانیت‌مان. از شهید مطهری بزرگ یاد کردید؛ حقیقتاً آن مرد بیش از آن بود که ما گمان کنیم او را یافته‌ایم! باید با نگاهِ هرمنوتیکی به او و آثارش نظر کرد تا جایگاه تاریخی آن شخص و آن کلمات معلوم گردد و با آن نوع تفکر تاریخی است که می‌توان در فردای خود نیز با آن مرد بزرگ مأنوس بود. عرایضی تحت عنوان «مطهریِ فردای تاریخ ما» شده است که به عنوان مقدمه إن شاءالله می‌تواند راه‌گشا باشد. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/category/79?&tab=posts&inner_tab=leaflet    

37304

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بنده قبلا شیعه بودم ولی مدتی است به اهل سنت ایمان ظاهری و قلبی دارم و نسبت به اهل تشیع فقط ایمان ظاهری دارم. مسئله از جایی شروع می‌شود مثلا وقتی نماز می‌خوانم به روش شیعیان می‌خوانم حس دارم نوعی بدعت گذاشته می‌شود و بهره لازم از نماز نمی‌برم. خواهش من از شما این است راهنمایی بفرمایید راه رسیدن به ایمان قلبی به تشیع چیست؟ یا نوشتاری معرفی بفرمایید تا با آموزه ها و اعمال اهل تسنن بیشتر آشنا شوم و مثلا نماز را مانند آنها بخوانم. البته نوشتارهای شما را درباره این موضوع خوانده ام ولی فایده نداشته و ایمان قلبی من اهل سنت است. سپاسگزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» را که روی سایت هست مطالعه فرمایید. امید است با نگاهی که قرآن و عقل در مقابل انسان می‌گذارد، انسان بتواند بهترین انتخاب را برای خود به میان آورد. موفق باشید

36983
متن پرسش

با سلام: در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال شاهد حضور شخصیت های سیاسی در تهران بودیم از جمله ریاست اسبق جمهوری آقای دکتر روحانی بودند در حین حضور به راهپیمایی به ایشان توهین کردند و شعارهای بعضی مردم لقب دروغگو و مرگ بر منافق و مرگ بر آخوند آمریکایی سر دادند به نظر من کار بدی کردند به آقای روحانی توهین کردند و در این مورد و موارد حضرت آقا رهبر معظم فرمودند نباید توهین و فحاشی به مسولین کرد یک مورد مهر پرت کردن به آقای دکتر لاریجانی و توهین به مرحوم آیت الله هاشمی رحمت الله علیه که با لگد به در خانه ایشان زده‌اند حضرت آقا واکنش نشان دادند و سخنرانی ایشان در قم به هم زدند و یا اخیرا که توهین به آقای روحانی شد آیا با این کارها دشمن به شاد نشدیم چرا بعضی به اصطلاح انقلابی نما با این کارها ضعف نشان دشمنان اسلام و انقلاب دادند و به نظر نباید این کارها انجام شود در پای صندوق رای باید تسویه حساب کنیم و نقد کنیم با فحاشی و توهین کاری از پیش نمی بریم اگر قبول نداریم این آقایان را خوب رای ندهیم ولی توهین و جسارت کاری بسیار زشت و ناپسند و به دور از انسانیت هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطمئناً کار این افراد اگر نگوییم نفوذی بوده‌اند، کاری بود دشمن شادکن. و هرگز این افراد از جنس شهدا که هیچ، از جنس مردم عادی هم نیستند. در روایت از امام صادق«عليه‌السلام» داریم: «فى قَولِهِ تَعالى (وَقولوا لِلنَّاسِ حُسنا) می‌فرمایند: أى لِلنّاسِ كُلِّهِم مُؤمِنِهِم وَ مُخالِفِهِم ، أَمَّا المُؤمِنونَ فَيَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ ، وَ أَمَّا المُخالِفونَ فَيُكَلِّمُهُم بِالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إِلَى الايمانِ ، فَإِنَّهُ بِأَيسَرَ مِن ذلِكَ يَكُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنينَ؛» درباره آيه (و با مردم سخن نيكو گوييد) فرمودند: مقصود همه مردمان، اعم از مؤمن و كافر منظور است. اما با مؤمنان بايد گشاده رو بود و اما با كافران بايد به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ايمان كشيده شوند و كم‌ترين نتیجه‌اش اين است كه خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون مى‌دارد. چه اندازه خوب می‌فرمایید که ما باید پای صندق رأی مرزها را مشخص کنیم. موفق باشید  
 

36907

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدا قوت: من تو برنامه رىزى موندم. اگه راهنماییم کنىد خیلى ممنونتون میشم؟ من بیىست و هفت سالمه متاهلم و یه فرزند دارم. قرآن حفظ می‌کنم و خیلى دلم میخواد کنار حفظ قرآن تمام کتاب ها و مطالب استاد رو تماما گوش کنم و مطالعه کنم. از یه طرف عاشق منطق و فلسفه هستم یعنى سیر مطالعه منطق و فلسفه هم داشته باشم دلم میخواد همه ى اینها منتهى بشه به قرآن یه سیر فلسفى اى داشته باشم و قرآن رو از نظر فلسفه اسلامى مطالعه کنم سیر انفسى داشته باشم و پیادش کنم روى قرآن کنار همه ى اینها عربى قرآن بخونم آیا میشه تا سى سالگیم در تمام این موضوع ها پیشرفت کرده باشم و حافظ قرآن باشم و یه مسئله دىگه که خیلى اذیتم میکنه آیا این موضوع هایى که دوست دارم توشون تحصیل کنم آیا مناسب با زمان ما هست و امام زمان راضى هستش من الان در حال حاضر توى اىن موضوع ها فعالیت بکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید چنانچه مدتی با قرآن به روشی که در جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن»https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 پیشنهاد شده، به سر ببرید، راه های گشوده‌ای را تجربه خواهید کرد. موفق باشید

36859
متن پرسش

سلام استاد گرامی: با توجه به نزدیک شدن به ایام انتخابات این پرسش مطرح میشه که ما الان چندین دوره است که در انتخابات مجلس شرکت می‌کنیم و هیچ تغییری در وضعیت مردم اتفاق نمیفتد و همچنین هیچ اقدام نتیجه بخشی مشاهده نمی‌شود و دقیقا در ایام انتخابات همان سناریوهای پیشین و شعارهای گذشته داده می‌شود. به چه دلیل باید در انتخابات بی ثمر شرکت کنیم؟ ممنونم از راهنمایی شما

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع، عرض عریضی دارد که ما چه نسبتی باید با انتخابات و بخصوص با انتخابات نمایندگان مجلس شورای اسلامی برقرار کنیم. بیشتر به حضوری که حضور در تاریخ جدید است در عین هویت قدسی؛ باید فکر کرد. رفقا در این رابطه نشست‌های خوبی در راستای جایگاه مجلس شورای اسلامی داشته‌اند که خوب است به نکات آن جلسات رجوع شود https://eitaa.com/soha_sima/3245.  عرایضی نیر تحت عنوان «جایگاه انتخابات در نظام اسلامی و معنای بشر جدید»https://lobolmizan.ir/quest/36757 و https://eitaa.com/matalebevijeh/15889 شده است. امید است بتوانیم نسبت به معنای حضور در انتخابات با نظر به افقی بسی بالاتر از امور روزمرّه خود حاضر شویم. موفق باشید

36766

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد طاهرزاده عزیز و همه دوستان زحمتکش لب المیزان: چه زمانی روزی ما می شود رسائل معرفتی علامه طباطبایی (رحمت الله علیه) مانند التوحید و الانسان را از محضر استاد استفاده کنیم؟ با آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت همراه با توفیقات معنوی فراوان برای استاد عزیز🤲🤲🤲

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است ولی از کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام نیز غافل نباشید که گوهرهایی از نور توحید در آن نهفته است و عرایضی در شرح آن انجام گرفته. موفق باشید

36752

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اخیرا کلیپی از تاجزاده اومده بیرون با این محتوا نظرتون رو می خواستم جوایا بشم. خاطره مصطفی تاجزاده از توصیه هاشمی رفسنجانی به سید محمد خاتمی: «تو جلسات هرچی رهبری میگه، بگو چشم! بعد برو کار خودت رو بکن. ما هم دهه اول انقلاب همینطوری کشور را اداره کردیم، می رفتیم دیدار امام و می گفتیم چشم بعد کار خودمون رو می کردیم.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم شنیده‌ام. شواهد قضیه هم همین را نشان می‌دهد. بخصوص آن‌جایی که در آن کلیپ هست که حضرت آقا در رابطه با کوتاه‌آمدن نسبت به جبهه مخالف، که مربوط به توصیه‌های آقای هاشمی بوده است؛ رهبری دلایل خود را می‌آورند و آقای هاشمی می‌گویند ما در مقابل حرف‌های شما، حرفی نداریم. ولی معلوم است که تفاوت نگاه در میان بوده است. موفق باشید

36724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام به استاد گرامی طاهرزاده دامت البرکاته: استاد عزیز بنده توفیق پیدا کردم رفتم مزار سرداردلها ولی توفیق شهادت نصیب من نشد. نمی دانم ما ساعت ۳ بعد از ظهر می خواستیم برویم مزار سردار عزیز ولی خبر دادند نمی شود برویم بمب انتحاری زده‌اند و نمی شود و نه ولی فردا صبح آن روز رفتیم آنجا زیارت سردار قاسم سلیمانی عزیز ولی نمی دانم خداوند نگذاشت و نشد قسمت ما بشود شهادت سوال این است یعنی استاد ما لایق شهادت نبودم و روزیم نبود از آن طرف خانواده وبچه ام نگران و گریه و دل واپس بودند و زنگ می زدند ولی من هم ناراحت نمی دانم ولی استاد آرزویی شهادت دارم التماس دعا دارم در این ماه رجب المجرب ما را از دعاخیرتان محروم نکنید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره 36666 عرض شد اینان از قبل انتخاب شده بودند. حال این سؤال برای ما پیش می‌آید: «آیا ظرفیت تمام شده بود، یا ما پای راه رفتن نداشتیم؟!!». موفق باشید

36709

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

می‌خواهم ایده و طرح کار فرهنگی برای مادران و کودکان زیر ۵ سال در اعتکاف بهم بدین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به موضوع «جوان و انتخاب بزرگ» که در کتاب مذکور آمده است فکر کنید بخصوص در قسمت دوم کتاب که مخاطب آن همان کودکانی است که می‌فرمایید. موفق باشید  

36643

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: عیدتون مبارک. بنده مدتی در مورد ورود چادر مشکی در فرهنگ ایران مطالعه کردم دیدم در زمان صفوی که چادرهای رنگی باب بود این اتفاق افتاد. ابتدا در مجالس عزا بعد آرام آرام وارد فرهنگ شد. پوشش زنان ما مشکی شد حالا با چه هدفی در دورانی که بدعتهای زیادی وارد دین شد یهو رنگ چادرها هم تغییر کرد بماند وشاید این ورود اجرای قانون منع حجاب رو آسانتر می‌کرد و دهها دلیل دیگه که تحلیل شخصی بنده است و اما اکنون با توجه به این سابقه و مجموعی از اتفاقاتی که در دهه های اخیر علیه حجاب صورت گرفته با یکسری از دوستانمون تصمیم گرفتیم که چادرهایی با رنگهایی تیره و ساده (قهوه ای، طوسی، آبی تیره و۰۰۰) در جامعه سر کنیم تا ارام ارام با این بدعت مبارزه بشه و اثرات خوبی رو داریم می‌بینیم مخصوصا قشر جوان و بچه های تازه مکلف شده (اما خیلی آهسته و کم رمق) حالا سوال بنده امشب در محضر یکی از علمای بزرگ شهرمون بودیم که دروس معرفت النفس تدریس می‌کنند ایشان می‌فرمودند شما لباس شهرت به تن کردید و این کار حرام است آیا الان که شهر پر از رنگهاست لباس شهرت است؟ (شاید در دهه ۶۰ که پوشش حتی برای افراد بی تقیید تر رنگ مشکی و رنگهای تیره بود لباس شهرت می‌شد) آیا نباید جلوی این اشتباه ایستاد؟ این مبارزه با بدعت محسوب نمیشه؟ لطفا راهنمایی بفرمائید. نیتمون این بود برای خدا قدمی برداریم ولی الان به شدت به ترس افتادم که نکنه بدعت جدیدی با این حرکت ایجاد کرده باشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لباس شهرت آن است که انسان کاری کند که انگشت‌نما شود. ولی چنانچه چادر غیر مشکی چنین حالتی را پیش نیاورد و موجب کسب شهرت نگردد، می‌تواند قابل پذیرش باشد با توجه به این‌که می‌فرمایید جوانان ممکن است از آن بهتر استقبال کنند. البته در این امر باید با دیگر خواهران اهل معرفت در میان گذارده شود. موفق باشید

36600
متن پرسش

با عرض سلام و ارادت خدمت استاد بزرگوار و آرزوی سلامتی و تندرستی همیشگی از درگاه حق تعالی برای جنابعالی. استاد مدتی ست سوالی ذهن مرا مشغول به خود کرده که چطور می‌شود یکی مثل بنده که بیشتر عمر خود را در جامعه غرب گذرانده ام وقتی صحبت های جنابعالی را در مورد به بن بست رسیدن تمدن غرب و ضرورت ایجاد تمدن نوین اسلامی به عنوان تنها راه ادامه تمدن بشری می شنوم کاملاً درک می‌کنم و می‌پذیرم ولی بعضاً جوان های دیندار و به ظاهر مذهبی که شاید بیشتر از بنده به احکام شریعت اسلام مقید هستند به عمق سخن شما پی نمی برند و یا شاید آنطور که باید چنین سخنانی را جدی نمی‌گیرند! آیا این به خاطر این نیست که جوان ما اگر چه دین اسلام را دوست دارد و احکام آن را هم اجرا می‌کند ولی هنوز درک درستی از روح حاکم بر جوامع غربی ندارد؟ و برعکس وقتی جنابعالی از روح حاکم بر تمدن غرب سخن می‌گویید امثال بنده این روح حاکم را در مناسبات انسانی و در محیط کار کشورهای غربی به صورت کاملاً ملموس تجربه کرده و لذا به تمدن غرب نه به عنوان یک راه بلکه به عنوان یک بن بست نگاه می‌کنیم؟ آیا مشکل جوان ما نداشتن ذهنیتی درست از تمدن غرب و روح اومانیستی حاکم بر آن و مشکلات ناشی از آن نیست؟ آیا مشکل جوان ما این نیست که نه درک درستی از جوامع غربی دارد و نه دوران شاهنشاهی ایران را تجربه کرده تا بداند ذیل فرهنگ لیبرالیسم غرب زیستن چه مشکلاتی می آفریند؟ به طور مثال جوان ما فقط ماشین بنز را در ایران می‌بیند و تحسین می‌کند ولی امثال بنده علاوه بر محصولات تکنولوژی، کارگران بی روح این شرکت ها را دیده و مناسبات مادی حاکم در محیط کار و فرهنگ حاکم در جامعه غرب را با پوست و گوشت خود تجربه کرده ایم و می‌دانیم خوشبختی و سعادت هر چه هست این نیست و راهی دیگر باید گشوده شود. لذا وقتی در ایران هستیم در کنار دیدن مشکلات، به آن راهی که با انقلاب اسلامی در مقابل تمدن غرب گشوده شده امیدوارانه نگاه می‌کنیم و ایجاد تمدن نوین اسلامی را به عنوان تنها آلترناتیو در مقابل تمدن غرب می‌دانیم. خواستم نظر و راهکار استاد را در این مورد جویا شوم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نکته آخر سخن‌تان شروع کنم که به خوبی متوجه شده‌اید که ایجاد تمدن نوین اسلامی، تنها راه و آلترناتیوی است که می‌توانیم با نظر به آن، نسبت به آینده بشر امیدوار بود آن هم به عنوان آغاز تاریخی که آدمیان تلقیِ دیگری از «خود» خواهند داشت، نه آن نگاهی که تفکر اومانیسم به انسان دارد و انسان را ملاک هست‌ها و نیست‌ها و بایدها و نبایدها می‌داند، بلکه حضور انسانی که مانند حاج قاسم سلیمانی به انسانیت انسان‌ها که پرتو نور انسان کامل‌اند؛ نظر دارد و از این جهت آینده‌ای در پیش است و این است آنچه مورد غفلت بعضی از جوانان ما قرار گرفته، زیرا متوجه نبودیم تمدن غربی اگر وعده رفاه داد، اتفاقاً با بحران‌هایی که در درونش به‌وجود آمد همان رفاه را نیز از بشر گرفت.
بزرگان اهل اندیشه معتقدند اتفاقاً وقتی می‌توانیم از غرب عبور کنیم که غرب را به خوبی بشناسیم، آن‌طور که بنده در سخنان شما احساس کردم و تنها در آن صورت است که متوجه می‌شویم باید به انسان دیگری فکر کرد. اگر این ما هستیم و نحوه تلقی که باید از خود داشته باشیم، آیا این حاج قاسم سلیمانی نبود که در این تاریخ یعنی تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شد؛ ما را متوجه تأمّل هرچه بیشتر در خود کرد تا معلوم شود چگونه باید بود؟ و از جهانی که سخت از مرگ هراسان است با حضوری که در خود پیدا می‌کنیم، نه‌تنها مرگ و زندگی برای‌مان یکسان می‌شود، بلکه به دنبال مرگی تاریخی هستیم که در این تاریخ از هزار زندگی، حیات‌بخش‌تر است به همان صورتی که حاج قاسم سلیمانی در مورد آن مرگ به دخترش فاطمه آن نوشته را نوشت. موفق باشید  
 

36599

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: عرفان ناب شیعه که اهل بیت و قرآن تاییدش کنن در کجا یا کدام کتابها یافت میشن؟ سخنرانی هم معرفی می‌کنید؟سخنرانی های عرفانی خیلی علاقه دارم. اما میگن فلسفه از یونان امده و عرفان هم اکثرا سنی ها پیرو اون هستن.

متن پاسخ

باسمه تعالی:سلام علیکم:به پرسش 36596مراجعه فرمایید. موفق باشید.

36512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام جانان سلامی به بلندای سرمدیت حق تقدیمتان. سیر مطالعاتی توحید (معرفت نفس و رب) و نبوت و امامت و عدل و معاد طبق کتب شریفتان را اگر به ترتیب هر یک از این اصول بفرمایید ان شاءالله روزی همگان شود معرفت نفس که ریشه همه اصول و معارف است مخصوصا حقیر با دعای شما دوستتان دارم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از مباحثی مانند «معرفت نفس» و توحیدی که «برهان صدیقین» متذکر آن می‌شود، سیر مطالعاتی سایت ان شاءالله می‌تواند کمک کند. موفق باشید

نمایش چاپی