بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35117

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: با توجه به پاسخی که طالبان به هشدار جناب رئیسی دادند آیا می توان گفت سیاست منطقه ای دولت موفق بوده است؟ و بالاتر از آن اگر همسایگان، جمهوری اسلامی را ضعیف نمی پنداشتند می‌توانستند چنین سلوک کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست بالاخره حتماً عنایت دارید که جریان روی کارآمدن طالبان به آن شکل خاص، امری است که بدون توافق آمریکا و برنامه‌هایی که در آینده در نسبت با ما دارند، محقق نمی‌شد و می‌توان گفت به نحوی دیگر باز نوعی درگیری با آمریکا را ما در پروژه طالبان در پیش داریم و حکمت انقلاب اسلامی در عین عزت و مصلحت، اقتضاء می‌کند که همچون گذشته، کار را طوری جلو ببریم که عملاً شکست دیگری برای آمریکا باشد. موفق باشید

35110

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در مطالعه کتاب مبانی مهدویت از مقام «حاکمیت بر تن» به مساله طی الارض رجوع فرمودید حال سوالی که مطرح است اینکه آیا طی الارض و لزوما آن (با فهم مرسوم که از آن داریم) خود نقض رابطه تن و من نیست؟ مثلا اگر تن از مراتب پایین من است چه نیازی به طی الارض است؟ اگر بنا باشد اصل ِ اصل طی الارضی بدین‌گونه که در مسأله مرحوم قاضی و اتوبوس و حرم طرح شد نیاز باشد که در واقع رابطه تن و من مطرح نیست! بنده به نکته ایی بس اعلی که شما نظر در بیانش دارید را عرض نمی‌کنم از آفت های خرافه ایی که بر این اصل سوار بوده (در تاریخ امامت) اشاره دارم که خسارت های شیعه ستیزی و شیعه را نفهمیدن بدنبال دارد. این اصل طی الأرض را اگر به مصداق بیاوریم خیلی سخیف می‌شود و حتی مضحک. لطفا در این مورد اشاره ایی بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنجایی که انسان سالک نیاز دارد تا با بدن خود در صحنه‌ای حاضر باشد، طیّ الارض او همراه با بدن او است به همان معنای خلق بعد از خلق و یا خلق جدید. موفق باشید

35026

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدا قوت استاد گرامی: بعد از آمدن بچه هامون توفیق مون برای شرکت در جلسات شما کمتر شد، چون هیس هیس های حاضران در جلسه ما رو معذب می‌کرد که ما داریم برای بهره بردن خودمون از جلسه داریم موجب اذیت دیگران میشیم. آرامش جلسه برایمان تبدیل به تشویش و نگرانی شده بود. امروز با دیدن تلاش مادران بچه های نوپا برای حضور در جلسه و صداهای هیس گفتن و حالات چهره و تذکر های لسانی از سمت برادران، گریه ام گرفت، به اندازه ی تمام جلساتی که خودم و دوستان بچه دارم دلمان می‌خواست در جلسات حضور داشته باشیم و به خاطر عذاب وجدان دیگران شرکت نکردیم. حالا بنده چند سوال دارم: اطرافیان شما چقدر در محقق شدن صحبت رهبری برای افزایش جمعیت سهیم اند؟ آیا با حذف مادران بچه دار از جلسه، پای ثابت جلسات شما تعدادی افراد ثابت و اهل سلوک و جا افتاده می مانند، کافی است؟ آیا این افراد سالک نباید وسعت روحی خود را برای پذیرش بچه بیشتر کنند و با یه جیغ بچه تمرکزشون بهم نخوره که مادران بچه دار مجبور نشن برن توی راهروی حسینیه روی زمین بشینن؟ چرا بعد از این همه سال جایگاهی برای حضور بچه ها در جلسه و فراهم نمودن شرایط بازی و حالت مهد کودک در حسینیه مسجد فراهم نیست؟ و در آخر، چرا اکثر مادران بچه دار احساس میکنن جایگاهی در جلسات شما ندارند؟ و این افراد احساس ترد شدگی از جلسات شما دارند؟ اگر بگید این جلسات حالت خصوصی دارد و امکان حضور بچه ها نیست، باشه به روی چشم، پس لطفا ما مادران مشتاق و بچه دار را هم قابل بدانید و جلسه ای متناسب با این فضا برگزار کنید، تا شاهد مادران تمدن ساز بیشتری باشیم، حتما فراهم آوردن این شرایط به خواست و اراده ی‌ اطرافیان شماست و چون بنده دسترسی به این افراد ندارم و اگر هم داشتم کسی برای حرف بنده تره خورد نمی‌کرد، از شما درخواست عاجزانه دارم که صحبت بنده را به این بزرگواران انتقال دهید، تا ما هم ان شاءالله از این فیض بی بهره نمانیم. بنده قبلا هم این دغدغه را در مسیر اربعین با افراد دیگری از اطرافیان شما مطرح کردم (چون در سخنرانی های در مسیر هم بسیار از مواهب اطرافیان بهره مند شدیم، آنجا که دیگه جلسه خصوصی معنا نداره، همه موکب امام حسین علیه السلام است😭......) و گفتند ما پیگیری می‌کنیم ولی متأسفانه خبری نشد. امیدوارم به زودی با همت شما شرایط فراهم بشه. تشکر از شما به خاطر وقت گذاشتن برای خواندن این دغدغه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا خدمت رفقا عرض می‌شود بنده در مدیریت مسجد انبیاء که جلسه شنبه‌شب‌ها تشکیل می‌شود، نقشی ندارم. ولی چه خوب بود اگر دست‌اندرکاران محترم آن مسجد نسبت به محلی برای سرگرم‌کردن کودکان فکری می‌کردند. در عین حال تصور بنده آن است که اگر از یک طرف رفقا نسبت به حضور کودکان حساسیت نشان ندهند و ذهن خود را مشغول بحث بفرمایند و از طرف دیگر، والدین محترم کودکان نیز در حدّ خود، کودکان را کنترل کنند، مشکلی پیش نخواهد آمد. بخصوص که برای بنده تحرکات کودکان مشکلی ایجاد نمی‌کند که موجب حواس پرتی‌ام شود. موفق باشید

34966

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد لطفا درباره بهشت ذات و صفات و افعال و جهنم ذات و صفات و افعال توضیح بدین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب به این نوع مباحث در محدوده سؤال و جواب کار مشکلی است. همین اندازه بدانید اگر متوجه شویم وجود همه عالم در موجودیت‌شان عین ربط به حضرت حق است، بهشتی در مقابل انسان گشوده می‌شود به عنوان بهشت ذات، و وقتی همه صفات نیکو را متوجه حضرت معبود بدانیم، با بهشت صفات روبه‌رو می‌شوید. و در مورد بهشت افعال نیز ... و عکسِ آن جهنم ذات و صفات و افعال است. موفق باشید

34639

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز گرانقدر: در ماه گذشته و در مجله سوره مطلبی از شما منتشر شد که دارای نکات نافذ و ظریفی بود. در بخشی از سخنانتان فرمودید که مردم ما متفکرانی هستند که می‌دانند تنگنتهایی وجود دارد و به راحتی برطرف نمی‌شود. شما در این جا مردم را متفکر معرفی کرده‌اید و در اندیشه شما این ادبیات متواتر است. حتی وقتی به اندیشه امام نگاه می‌کنیم جمله طلایی ایشان را میبینم که فرمودند میزان رای ملت است. حال سوالی که مطرح می‌شود این است که ما در قرآن آیاتی داریم که در تضاد با این اندیشه هستند آیاتی همچون اکثر الناس لایعقلون و یا اکثرهم جاهلون و آیاتی از این دست. حتی در سوره عصر تمامی انسانها را در خسران بیان می‌کند و چهار شرط می‌شمارد که انسان از خسران خارج شود. وقتی به افراد جامعه نگاه می‌کنیم عموما آن چهار شرط را ندارند و در یک معنا اکثرهم لا یعقلون هستند. حالا چگونه قرار است میزان رای ملت باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً این سؤال در جواب سؤال شماره 34631 داده شده. موفق باشید

34507

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: با توجه به اینکه بعضی خوابها تعبیر خوبی ندارند، و روایتی هست که عمر خواب زنی را که پیامبر تعبیر خوبی کردند که شوهرت برمی‌گردد به مرگ شوهرش تعبیر کرد و شوهرش مرد و پیامبر فرمودند به خاطر اون تعبیر بود، میشه خواب رو تعبیر بد کرد یا همه رو باید تعبیر خوبی کرد؟ روایتی که نقل شد درسته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال موضوع، موضوع حساسی است و به همین جهت نباید به راحتی وارد تعبیر خواب شد. و مکرر بنده عرض کرده‌ام که تعبیر خواب نمی دانم. موفق باشید

34497

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر شما استاد بزرگوار: راستش استاد گرامی بنده وقتی قرآن می خوانم نا خواسته بعضا سوالاتی در ذهنم نقش می بندد که در درونم احساس شرمندگی در حضور خداوند می کنم چون قصد جسارت به ساحت مقدس الهی ندارم فقط از روی جهل و اطلاع نداشتن هست که سوال می کنم و به خوبی می دانم که خداوند علیم و حکیم است و کلامش قرآن بدون هیچ نقص و عیبی است. همانطور که پیامبر صلوات الله علیه فر مودند: القرآن افضل کل شی دون الله. قرآن بالاترین همه چیز بعد از خداوند است. و اما سوال اصلی اینجانب: خداوند در قرآن کریم می فرمایند. ۱ چرا چیزی می گویید که عمل نمی کنید. ۲ قولوا لناس حسنی با مردم به نیکی و احسن و مودبانه سخن بگویید. ۳پس چرا نعوذ بالله خود خداوند در قرآن عده ای را به حماری که بار کتاب دارد و سگی که زبانش بیرون است و به گوره خری که از مقابل شیری فرار می کند و انکر اصوات صدای حمار و پشه... تشبیه می کند؟ آیا این خلاف عفت کلام و ادب نیست؟ اگر بزرگی، عالمی، عارفی در کلامش اینگونه سخن گوید چه قضاوتی در موردش می کنند. شرمنده قصد جسارت نداشتم. ببخشید و اما سوال بعدی این است که: آیا این طور سوال کردنها در مورد خدا گناه هست و اشکالی دارد و باید به آن در ذهن توجهی نکرد؟ خدا بر توفیقاتتان بیفزاید و طولی عمر و سلامتی عنایت فرماید.🤲🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عنایت داشته باشید که یک تفکر و یا یک سبک غلط را نقدکردن، خودْ نشانه تفکر است و این غیر از آن است که در گفتگو با اشخاص آن‌ها را تحقیر کنیم. ۲. به نظر بنده همین پیش‌آمدن سؤالات منجر می‌شود که انسان در جواب به سؤالات خود، راه هدایت بیشتر به سخن خدا را برای خود بگشاید. موفق باشید 

39246

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

 اون میگه توحید نیست و تو میگی توحید هست ولی باید بیاریمش روی زمین، اون میگه نیست ولی باید بیاریمش و تو میگی بله همینطور هست که می‌فرمایید، تا حالا به عجز رسیدید استاد؟ حتما تا این سنتون یکبار رسیدید دیگه، میخوام بگم من هر روز در عجز و سوختن هستم، حس بی‌کسی تمام وجودم رو گرفته و هیچ بشری هم نیست که دستی برای بلند شدنم دراز کنه؛ خدا کو استاد جان؟ من هیچ نمی‌یابمش، به من نگو حرکت کن تا ببینیش تا بیاد تا بهت بده تا فلان تا فلان، نه من اصلا دیگه نمیخام تو انقلابتون باشم تو انقلابی که بیخدایی از باخدایی اومده تو جامعه‌ای که دارم خفه میشم و حتی شما چه کار میتونید بکنید؟ مگر نمیگید خودتون رو تو آینه‌ی روح الله بینید؟ ، باباااا اینجا نیست انگاری نیست که نیازه نیاز، تا کجا آدم میتونه قدم برداره؟ آدم وقتی نیازش برآورده نشه چجوری دیگه میتونه راه بره؟ درگیر نیازش میشه دیگه کارهاش رو درگیر میکنه انگار دیگه نمیتونه هیچ جا پا بزاره دیگه باید توی لجن دیدش، ایمان بیاریم؟ به چی؟ به کی؟ خدا داره زجرمون میده و شیرمون رو داره میکشه بعد انتظار داره که بهش ایمان بیاریم؟ من نمیگم یه خونه بده یه ماشین بده یه فلان بده یه. من میگم حالا که منو نیازمند کردی خودت جوابمو بده، پس چرا نمیده؟ اینطور نیست که خدا ناتوانه؟ اینطور نیست که خدا مرده و دیگه هیچ خدایی وجود نداره و نخواهد داشت؟ خدا کو؟ خدا کو؟ نیازمند کرده جواب نمیده؟ بعد شما میاید برای من تعریف می‌کنید که ای بیاید دیندار باشید ای بیایید ایمان بیارید ای بیاید فلان و فلان؟ خودتون این نیازی که ما جوونا می‌کشیم رو می‌کشید؟ این نیاز دست خود ما نیست. این نیاز هر روز بیشتر و بیشتر میشه، دیگه جانم این حرفاتونو نمیشنوه نمیخواد که بشنوه، انگار که فلجی شدم توی این زمونه، فکرم نکنید فقط این یه درد رو دارم، دردام زیاده که اگه بخوام بگم سردرد می‌گیرید ولی این دیگه دست خود بیصاحبم نیست که توش خویشتن رو تا ابد حفظ کنم اختیاری روش‌ ندارم میاد و به شدتم میاد. دنیا بزرگتر از ایناست دنیا توی دردای بزرگتر از این غرق شده آدمو چیزای بیشتر از این دارن از دست میدن که این روسری حاشیه‌ترین مسالشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که نیچه خیلی زودتر خبر داد «برهوتی در پیش است». و امثال حضرت امام خمینی با توجه به درک زمانه راهی را گشودند که سیاست و دیانت در هم تنیده شود و از این جهت عرض شد این نوع احوالات اگر کسی نخواهد خود را فریب دهد؛ به سراغ او خواهد آمد و این‌جا است که به سخن دکتر فردید می‌اندیشم که گفته بود یا باید شهید شد، یا باید آلمانی خواند. به این معنا که در تفکر متفکرانی مانند کانت و هگل و هایدگر می‌توان معنایی از خود پیش آورد که در آنچه از آن گزارش داده‌اید به یک معنا، زندگی را تجربه نمود. آری! خوب است در این مورد نیز فکر کنید که چگونه با حضور در انقلاب اسلامی یا به رسم شهیدان و یا به رسم آوینی، جهانی برای خود شکل دهیم که زمین را به آسمان متصل می کند. شاید عرایض اخیر این‌جانب در باره سوره مدّثّر تحت عنوان «ما و بشر جديد و آينده قدسی پيش رو» میدانی برای تفکر بگشاید. https://eitaa.com/matalebevijeh/18360 موفق باشید

38903

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب: چه کار کنیم که وقتمان برکت پیدا کند؟‌ خداوند می تواند وقت ما را برکت بدهد؟ چگونه؟ ممنون میشم چند نکته عملی بگید به جز برنامه ریزی که دارم. به هیچ کاری نمی‌رسم. کارهایم هزارتاست و زمانم یکی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم: «تُوزیع الْوَقْت‏، تُوسِيعُ الوقت» اگر وقت درست تقسيم شود گسترش مى‏‌يابد و زمان براى انجام همه‏ كارها پيدا مى‏ كنيم. لذا برای هر امر مهمی اگر جایگاهی و زمانی تعیین شود، در رابطه با امور اخلاقی و معرفتی نیز جایگاهی را مشخص خواهید کرد. و این امر مهمی است. موفق باشید

38883

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: بنده وقتی به رفتار خودم در گذشته و حتی الان دقت می‌کنم می‌بینم که وقتی افراد زیبا رو را می‌بینم (فقط آقا) بیشتر با آنها ارتباط برقرار می‌کنم. و بیشتر به آنها نگاه می‌کنم خب من نمی‌توانم کثرت را در وحدت و وحدت را در کثرت ببینم. آیا این مخالف سیر و سلوک است؟ با تشکر فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم. شاید در ابتدای راه این امور، طبیعی باشد و خود به خود انسان به جهت‌های دیگری متوجه می‌شود. موفق باشید

38649
متن پرسش

سلام بر استاد گرامی: اخیراً کتابی به دستم رسید که تا حدی موجب حیرتم شد. کتابی تحت عنوان «سیر صورت به حقیقت» که خلاصه ای بود از ۵۳ کتابهای جنابعالی که توسط خانم محترمی به نام زهرا میرشکارایجی تدوین شده است. اولاً: نمی‌دانم جنابعالی ایشان را می شناسید و ثانیاً: اگر کتاب را مطالعه فرموده اید نظر جنابعالی نسبت به آن کتاب و به طور کلی نسبت به این نوع فعالیتها چیست؟ با تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب را ملاحظه کردم. برای نویسنده و تنظیم کننده آن کتاب یعنی جناب خانم زهرامیرشکارایجی آرزوی موفقیت فراوان دارم و اساساً این روش، روش خردمندان دوره جدید است که هر سخنی را با جمعبندی آن سخن، معنا می بخشند تا اولاً: معلوم شود آن کتاب و یا آن سخن در کلیت خود به چه امری اشاره دارد. و ثانیاً: آیا آن کتاب و آن سخن طوری هست که بتوان آن را در یک جمعبندیِ کلی ارائه داد؟ خانم میرشکار به خوبی توانسته اند چنین مواجهه ای با ۵۳ کتاب از کتاب های بنده انجام دهند و خودشان به خوبی این تجربه را پیدا کرده اند که عملاً از این طریق در افق آن ۵۳ کتاب می اندیشند بدون آنکه لازم باشد آن مطالب را در حافظه داشته باشند و از این جهت پیشنهاد می شود رفقا به این اعتبار سری به کتاب مذکور بزنند. موفق باشید

38257

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تعالی. سلام علیکم: در جایی از پرسش و پاسخ ها (۳۷۲۸۴) فرموده اید شمس تبریزی، مولوی، حافظ، عطار، بایزید، جنید، ابن عربی، منصور حلاج، ترمذی و... همگی شیعیانی بودند با روح و فرهنگ اهل بیت که تقیه می‌کردند. برایم سوال ست که ادعای تقیه ی برخی از این افراد را چگونه مطرح کردید با توجه به اینکه برخی از این شخصیت ها گاه تند ترین حرف ها را علیه مسلمات شیعه می‌زنند که اهل تسنن نزدند بلکه برعکس، اهل سنت نیز در آن عقاید همسو با شیعه مطالب بسیاری دارند، وجهی برای تقیه باقی می‌ماند؟ و یا گاه در سیره و رفتار بر سنتی بوده اند که یا با فرهنگ اهل بیت نه تنها همسویی ندارد بلکه نهی های فراوانی رسیده و از طرفی اهل تسنن و دیگر فِرَق اسلامی نیز آن رفتار را غیر اسلامی یا ضد اسلامی تلقی کرده اند. از طرفی تضاد واضحی میان این افراد به چشم می‌خورد از جمله اینکه مثلا جنید از فتوا دهندگان به قتل منصورست که سلطان ولد، تاج الدین خوارزمی، بابا رکن‌الدین شیرازی، عطار نیشابوری و ... تصریح کرده اند. یا ترمذی شخصی‌ست که در عداوت با اهل بیت و امیرالمومنین و شیعیان، صاحب سبک است و انکار متعدد فضائلِ اهل بیت موردِ پذیرش صحاح سته ی اهل تسنن و حتی متواتر با توهین و بد دهنی و جعل حدیث برای خلفا و نسبت شهوترانی دادن به امیرالمومنین و... را در کارنامه دارد و در عین حال خود را مصداق اهل بیت در آیه ی تطهیر می داند و حتی اظهار فرح در روز عاشورا را مطرح کرده است و ده ها جسارت و توهین و... شیعه ی در حال تقیه دانسته اید؟ و یا جناب عطار را بر چه وجهی؟ بر اساس مدح هایی که برای اهل بیت در آثار معتبرش دارد همانگونه که تصریح به مذهب خویش و مدح خلفا دارد؟ یا محتویاتِ آثاری که انتسابشان به عطار به شدت توسط بزرگان ادبیات رد شده و یا بر اساس اینکه مشرب عرفانی او را پسندیده اید؟ همچنین پیرامون منصور که حرف بسیار است و...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که در این موارد بسیار بحث شده است. به نظرم آیت الله جوادی در جلسه ۲۰۰ شرح فصوص می‌فرمودند ابن عربی در عقیده شیعه بوده است و یا آیت الله طهرانی در کتاب «روح مجرد» از قول مرحوم قاضی می‌فرمایند که ابن عربی و مولوی شیعه بوده‌اند و در عقیده و عمل، تقیه می‌کردند. و حتما در جریان هستید که جناب عطار را به جرم شیعه‌بودن از شهر هرات اخراج کردند. موفق باشید 

38035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوارم: ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب نقل می‌کند که روزی عباس عموی پیامبر(ص) نزد علی بن ابی طالب آمد و به ایشان گفت من عموی پیامبرم لذا میراث او- که چیزی جز دلدل و شمیشرش ذوالفقار و زره و عمامه‌اش نیست – به من می‌رسد. حضرت علی(ع) فرمود: میراث انبیاء به اوصیاء آنان می‌رسد نه به دیگران، حتی فرزندانشان. استاد جان، این فرموده امیرالمؤمنین شبیه به صحبت ابوبکر نیست که گفت: انبیاء ارث باقی نمی گذارند برای فرزندان خود و در آنجا حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمؤمنین علیه السلام، این حدیث رو رد کردند و ادله قرآنی حضرت زهرا آوردند؟ متشکر از لطفتون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: میراثی که در راستای ادامه راه «موصی علیه» هست غیر از میراث عادی است. آری! شمشیر و زره مربوط به کسی است که بناست راه آن حضرت را ادامه ‌دهد. ولی ماترکِ عادی مربوط به ورثه است همان‌طور که کتاب‌های فرد متوفی به فرزند عالِم او می‌رسد و یا شمشیر او به فرزند ذکور او می‌رسد. البته در این مورد بحث‌های خاصش مطرح بوده است. موفق باشید

38026

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید استاد من دنبال یک پناهگاه و یک لحظه آرامش می‌گردم پیدا نمی کنم. این دنیا بستر امتحان و سختی های مختلف هست، مرگ هم که سختی های فراوان خودش را دارد. برزخ هم درگیر حساب و کتاب، احوالات قیامت هم که وحشتناک هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در محضر خداوند و توجه به توحید ربوبی، ما را در آغوش خدا قرار می‌دهد. کتاب «با دعا در آغوش خدا» https://lobolmizan.ir/book/608?mark=%D8%AF%D8%B1%20%D8%A2%D8%BA%D9%88%D8%B4  که روی سایت هست، ان شاءالله در این مورد می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

38016
متن پرسش

در تمام زندگیم عشقی مثل حضرت اباعبدالله علیه السلام حس نکردم، بی‌نظیر ترین حضور عاشقانه نسبت به انسانها. من نیست شدم و شرم گرفتم از حضور او؛ غالباً چنین حرف های عاشقانه رو نمی‌گم اما حیرانم کرده و نمی‌تونم با همه دلم این عشق ناب و زیبا رو درنیابم. اگر ظهور ائمه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین رو بخوایم شرح بدیم چیزی به غیر از پرورش یافتن و آمادگی هر روز ما نسبت به ظهور اکنونی و بیش اکنونی آن حضرت نیست. خدا فرج آن حضرت را تعجیل بفرمایند که ما عمیقاً و همواره منتظریم بلطف خدا. با تمام قلبم حسرت می‌خورم از فراق این حضور و ظهور که بیش از پیش اتفاق افتاد. پدرم می‌گفت زمانی که خیلی بچه بودی شب عاشورا دیر وقت از روضه آمدم خانه و همه خواب بودند و تو در خواب با صدای بلند چند بار گفتی یاحسین و من گریستم. او همیشه بوده و هر آن بهتر و بیش تر است این فقط ماییم که با آمادگی بیشتر و به تناسب ظهور امروزینش او را بیشتر درک و حس خواهیم کرد، تا بیش از پیش انسان شویم ان شاءالله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بحث در نظر به ابعاد نهایی انسان است که در کربلا، بخصوص با امام حسین «علیه‌السلام» و در اصحاب گرانقدر آن حضرت به ظهور آمد تا ما در نسبت به خود بفهمیم چه اندازه می‌توانیم انسانیت خود را در آن عزیزان احساس کنیم و به نهایی‌ترین حضور در حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» باز در درون خود نظر کنیم تا معنای انتظار، درونی و بیرونی باشد. انتظارِ بیرونی کافی نیست ولی لازم است. موفق باشید        

37789
متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد گرامی و تقدیر و تشکر به مناسبت تبیین شرایط تاریخی کنونی و معرفی مصداق اصلح اما یک سوال اساسی؟ چند روزی است که هر وقت بین بچه های جبهه انقلاب شروع به مقایسه و بیان نقاط ضعف و قوت کاندیدهای جبهه انقلاب می‌کنیم متهم به تخریب می‌شویم، بخاطر اینکه احتمالا قرار است اجماعی صورت گرفته و همه به یک گزینه رای دهیم اصولا اجماع حول یک گزینه برای جبهه انقلاب چه کمکی به رشد تفکر مردم انقلابی دارد؟ آیا ندیدن نقش مردم و بی اثر کردن نقش آن ها نیست؟ اینکه بزرگانی جمع شوند و قیم مابانه برای مردم یک گزینه انتخاب کنند تا همه به او رای دهند همان تجربه تلخ لیستی رای دادن در انتخابات مجلس گذشته نیست؟ مردم خود باید به بلوغ فکری و قدرت تشخیص هم در گفتمان انقلابی و غیر انقلابی و هم درون گفتمانی و جبهه داخلی انقلاب برسند عرض من اینه که نباید آزادی انتخاب مردم پایبند به یک گفتمان را بین کاندیدهایی که در یک جبهه و گفتمان قرار دارند و از لحاظ تاکتیکی و عملیاتی متفاوتند، به اسم اجماع سلب کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت موضوعی را به میان آورده‌اید که هنوز نمی‌‌دانیم چه جایگاهی دارد. هرچه هست همین‌که انقلاب، نشان داده است فرزندانی همچوم آقای دکتر جلیلی برای ادامه خود در امر سیاست و اجرا، پرورانده است؛ حکایت از آن دارد که آینده این انقلاب چیزی بالاتر از آن مواردی است که دیگر نامزدها مدّ نظر دارند حتی موارد دلسوزانه‌ای که آقای دکتر قالیباف مطرح می‌کنند که بیشتر برای نگه‌داشتن انقلاب است تا به دست جریان اصلاح‌طلب نیفتد، اصلاح‌طلبانی که حاضرند حتی بی‌ادبی‌های‌ آقای فاضلی را به عنوان یک حرکت انقلابی نشان دهند. ولی حکایت حضور انقلاب در این تاریخ بسی بلندتر از این حرف‌ها می‌باشد. موفق باشید

37455

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

خداوندا مرا از خطر و ساقط ساختنم از شر شیطان های انسان نما به دور دار اگر که چه در اوج ناپاکی ام و از حریم اولیاء شما رانده شده ام. حسینیه ات در ایران، یا حسین. من هر کجا که باشم حتی در آن طرف دنیا یا در کنار شش ضلعت. انقلاب اسلامی تو کربلا را با تمام رشادت ها و شقایق های پرپر شده اش در هوایم بوی شهادت را تازه ساختی. من ماندم و سال ها فرو ماندگی و خاطره های فروکش، شناور هستم در دریاچه ای که روزی برای خودش رویای هرکس بود و اما از بد این روزگار حال که تبدیل شده به یک باطلاق فروکش، نسیب من شده. آه... گلایه ای ندارم به درگاه خداوند، من یک انسان هستم و فقط ملائک هستند که مقام معلومی دارند. ملامتش برای من سخت است که بگویم چرا؟ حداقل شکر می‌گویم که خداوند مرا هم لایق دانست و گذاشت از پس این دریاچه ای خشک که در پیش چشمانم تبدیل به یک شیشه شده و روزهایی از خودش را نشانم دهد که او هم زمانی به اقیانوس متصل بوده و کشتی پیامبران بر آن می تاخته تاخته است. شکر. حقیقتا و به راستی خودم هم می‌دانم که دیگر خسته شده ام. اما خیال یکی و زمان هم یکی، چون درک این دو به اندازه ی مرگ مرا هم آشکار و آگاه می‌سازد و هم به اندازه ی زندگانی در این دنیای فانی و خاموش، ساکت و شاکر می‌کند. خداوندا بر این خاکت چه فرشتگانی زیسته اند، حال که من خود را در این غربت کده ی تیره آباد یافته ام، قرآنت را از درون به بر روی آیینه ی شهادت می‌خوانم. رسم من این بود که همیشه کار را به اینجا بکشانم اما تو از دلم خود را با اشکی مختصر در گلستان شهدایت مبرا ساختی از هر... تو با جمهوری اسلامی بر سرم منت گذاشته ای و من چه دارم برای این که تو را شکر گویم . «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» صلوات

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال زیباترین حضور، حضوری است که انسان بتواند به بهترین شکل در آنچه هست، خود را بیابد و بنگرد که به گفته جناب مولوی: «درهای گلستان زپی تو گشاده ایم/ در خارزار چند دوی ای برهنه پا.». حقیقتاً آن‌هایی که متوجه گلستان حضور ذیل انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، آری! جمهوری اسلامی نشده‌اند؛ پای در خارزار نهاده‌اند، حال آن خارزار هرکجا که می‌خواهد باشد چه به نماز ایستاده باشند و چه به شراب نشسته باشند. موفق باشید

37146

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب: چرا در آیاتی به خداوند سمع و بصر نسبت داده شده است اما شم و ذوق و لمس نسبت داده نشده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق، حضور محض‌اند و به اعتبار نظر به بندگان، سمیع و بصیر می‌باشند. موفق باشید

37019

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد ارجمند: درمسیر تحصیلی و انتخاب شغل و رشته من یک کشش درونی در خود به رشته حقوق و سیاست و مسائل اعتقادی و سیاسی دیدم و صد البته مستعد بودم الان هم از انتخابم راضی ام، نیاز جامعه و ولایت و اثر گذاری و مسائل مالی را هم دیدم و به این سمت آمدم آیا انتخاب من درست بوده؟ پیش خودم فکر می‌کردم در مسائل هسته ای و یا پزشکی استعداد دارم اما عیچ علاقه ای نداشتم و از محاسبات فیزیک و... بیزار بودم، ارزشش را دارد این علاقه را برای خدمت به کشورم به اجبار ایجاد کنم برای خودم یا با قدرت به مسیرم ادامه دهم؟ استاد بزرگوار پایه علمی قوی در علوم انسانی و مبانی اعتقادی دارم. بیشتر علاقه ام به عضویت در هیئت علمی دانشگاه های برتر هست اما خوب موقعیتی کاملا اشباع شده هست بنابراین مسیر قضاوت را انتخاب می‌کنم هرچند طبع لطیفی دارم اما می‌توانم مستعد عمل کنم. نظرتان را درباره هدفگذاری ام بفرمایید به نظرتان مسیر کلی ام صحیح هست؟ روش کشف استعداد اسلامی در این مسیر را بفرمایید، در صورت امکان اگر ممکن هست استخاره ای هم در باره ورودم به منسد قضا بگیرید،

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در خطاب به کسانی که از حضور در نظام قضائی احتیاط می‌کردند، می‌فرمودند اگر در همین مسیر، قصدتان احیای حقوق افراد باشد، ارزش خود را دارد. موفق باشید

36907

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدا قوت: من تو برنامه رىزى موندم. اگه راهنماییم کنىد خیلى ممنونتون میشم؟ من بیىست و هفت سالمه متاهلم و یه فرزند دارم. قرآن حفظ می‌کنم و خیلى دلم میخواد کنار حفظ قرآن تمام کتاب ها و مطالب استاد رو تماما گوش کنم و مطالعه کنم. از یه طرف عاشق منطق و فلسفه هستم یعنى سیر مطالعه منطق و فلسفه هم داشته باشم دلم میخواد همه ى اینها منتهى بشه به قرآن یه سیر فلسفى اى داشته باشم و قرآن رو از نظر فلسفه اسلامى مطالعه کنم سیر انفسى داشته باشم و پیادش کنم روى قرآن کنار همه ى اینها عربى قرآن بخونم آیا میشه تا سى سالگیم در تمام این موضوع ها پیشرفت کرده باشم و حافظ قرآن باشم و یه مسئله دىگه که خیلى اذیتم میکنه آیا این موضوع هایى که دوست دارم توشون تحصیل کنم آیا مناسب با زمان ما هست و امام زمان راضى هستش من الان در حال حاضر توى اىن موضوع ها فعالیت بکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید چنانچه مدتی با قرآن به روشی که در جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن»https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 پیشنهاد شده، به سر ببرید، راه های گشوده‌ای را تجربه خواهید کرد. موفق باشید

36899

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

محاله تو دنیا زندگی کنم‌‌، اگر در شانم نباشه. بسیار راحت به خود کشی فکر می‌کنم زیرا آزادگی بِه از کثافت و برای چنین چیزی از کسی اجازه نخواهم گرفت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن، همان بود که عرض شد. گر به هر زخمی تو پر کینه شوی / پس کجا بی‌صیقل آیینه شوی. موفق باشید 

36770

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خدا قوت. استاد عزیزتر از جانم، تا به حال دو مرتبه درباره نگاه دکتر چاوشی به صدرا از شما سوال کردم. اما احساس کردم حضرتعالی برای تان سوء تفاهمی در نسبت با نگاه دکتر چاوشی به صدرا پیش آمده است. به همین جهت خواستم این متن دکتر چاوشی را در خدمت شما قرار بدهم و نظرتان را ناظر به این متن بدانم. (همه ما صدرا را دوست داریم. کشور ما و فرهنگ ما شاید مانند صدرا به خود ندیده باشد و اصلا در قبال اندیشه فخيم و عظیم صدرالمتألهین بنده خودم را در جایگاهی نمی‌بینم که بخواهم درباره ایشان بد بگویم و اصلا کلاس و درس فلسفه جای چنین مسائلی نیست. بنده خودم مدرس فلسفه صدرا بودم و آن را دوست دارم. تنها چیزی که ما دنبال آن هستیم این است که تفکر صدرا چه وضعی دارد و از قِبَل آن، ما چه وضعی داریم؟ سفر در فرهنگ ما به سان یک گسست مطرح شده. جناب صدرالمتالهین تنها فیلسوفی است در عالم که فلسفه را با سفر خوانده اما از آن غفلت می کند، نه اینکه ایشان غفلت کند بلکه ما غفلت می کنیم و در کلام ایشان تجلی می کند. فلسفه جناب صدرالمتالهین در نهایت به اقسام سفر ختم می شود و آیا این اقسام سفری که صدرا مطرح کرده است با آنچه افلاطون در دفتر هفتم جمهوری آورده فرقی دارد؟ ما به جهت اینکه بفهمیم صدرا چه کرده به فلسفه یونان هم نیاز داریم که اول پارمنیدس را می‌بینیم سپس افلاطون را... و سپس در رابطه با متافیزیک این جملات را بیان می کنند: (هگل در اوج متافیزیک، روح یا انسان را در اصطلاح بی قراری می خواند که برای رسیدن به قرار در طول تاریخ، جنگ ها کرده، خون ها ریخته و جان ها تقدیم کرده. این مرگ در فلسفه هگل بسیار جدی است. مدرنیته در واقع بر همه کشتگان تاریخ سوار است. این قرار را که پس از بی قراری رخ می دهد، هگل آزادی مطلق می نامد یعنی آنجایی که گویی سفر تمام شد، آزادی مطلق روی می دهد و این، غایت نظر گرفتن است برای کل تاریخ. متافیزیسین است که می‌فهمد تفکر، در نهایت به خورشید معرفت ختم خواهد شد لکن مسیر را در شب می یابد. تنها متافیزیسین است که می فهمد که خورشید معرفت در شب طلوع می کند و این چه تناقضی است که آدمی را به خود می خواند که آیا فلسفه سودای محال است که آدمی پروای آن را دارد...)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از بعضی نکات آقای دکتر چاوشی لذت می‌برم. بحث در بعضی از کلمات ایشان است نسبت به صدرا که ای کاش طوری نمی‌گفتند تا موجب سوء تفاهم شود. مانند همین جمله‌ای که نسبت به هگل گفته‌اند، که جای بحث دارد. موفق باشید

36727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: یه وضعیتی برام پیش اومده که اصلا نمیشه هیچ کار کرد. یه وضعیت بدی که درس خوندن هم شده برام مساله. نمیتونم مگه من نمی دونم که امتحاناتم کی هست. مگه من نیمده بودم اون طوری که برنامه ریخته بودم. و واقعا نمیشه ها. چرا من این قده گند میزنم. این چه افتضاحیه. امروز مثل روز های جمعه وقت بسیار خوبی هستش برای این که به کارام برسم. انگار خودم رو مسخره کردم این قدر تعادل ندارم و خرفت هستم که بدون اراده دست به هرچی کثافت کاری هست می‌زنم. ولی من بازم نمی تونم. حتی بعد الان هم قرار هست که برم بشینم سر کارا قبلیم . چیکار کنم همیشه مسله من همین بوده. چرا نمیتونم کاری بکنم انگار که پا هام توی گل گیر کرده در حالی که قله ای پیش رومه که من فقط باید برم ولی من همیشه پای خودم رو می‌بینم مسئله من هم نیست، همه همین طور هستن. حضرت آقا ۴۰ ساله که هی وایساده داره هی اون قله رو نشون میده خدا ان شاالله که سلامتی شون بده. آسون بودن کار اجی مجی لا ترجی نیست باید خدا بخاد. به گفته ی شهید حججی ما پامیشیم میرم کربلا یا مزار حاج قاسم از خونه دوریم ولی به خدا نزدیک تریم. اما اگه بتونیم توی خونه خدا رو هم داشته باشیم بیشترین جهاد رو کردیم. چجوری؟ همون اول هم گفتم. دوباره گند می‌زنم به درسام آخرش هم نمی دونم. بقیه هم میگن نَشستی بخونی هرچی میگم بابا بخدا نشد هرچی خواستم. حالا با این اوصاف باید بگم که همه ی وقتم رو دارم تلف می‌کنم؟ خب معلومه. چیکار کنم؟ نمیدونم . شاید باید سِحر بشم، یا زهر هلاهل بخورم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم‌ترین کار همان‌طور که انسان‌های بزرگ خود را در آن قرار دادند؛ برنامه‌ریزی برای هر روز و هر هفته و هر سال است. در دلِ آن برنامه، نه‌تنها جای دروس و مطالعه و کارهای دینی و کارهای جدّی را مشخص می‌کنید، حتی جای بازی و تفریح و ورزش را نیز معلوم می‌نمایید. در نظر داشته باشید که یکی از ابعاد شخصیتیِ حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» برنامه داشتنِ ایشان بود. موفق باشید

36703

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: خدا قوت. یک سوال داشتم چه جوری میتونیم اسماء الله را در وجود خودمان به عینیت برسونم؟ آیا کتاب یا ... در این زمینه هستش که جامع توضیح داده باشه؟ آیا از طریق بلا امتحان این اسماء در وجود انسان به عینیت میرسه؟ سوال دوم اینکه چطور خودسازی کنم و در واقع تزکیه نفس انجام بدیم؟ از کجا شروع کنیم؟ اطلاعات در این زمینه هستش به صورت جامع؟ آیا نیاز به چله گرفتن و... هستس؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به «کتاب اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» https://lobolmizan.ir/book/241?mark=%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%A1رجوع شود. 2- مباحث «معرفت نفس» برای شروع بسیار مفید است. موفق باشید

36555

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد گرامی سلام: استاد زمانی که می خواهیم از صرف ذهن و حفظیات و باور ذهنی و ترس از آینده و... آزاد شویم و سعی کنیم با خدا در خارج ذهن مثل درون ارتباط داشته باشیم، مثلا در مورد مشکل که در زندگی پیش میاد وقتی دعا کردیم چگونه در خارج از ذهن با او ارتباط بگیریم تا بفمهیم که چه راهی را از چند راه برایم قرار داده؟ گاهی پیش میاد که در انتخاب راههای مقابلم و اینکه واقعا کدام خواست و مرضی خداس سردرگمم. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به توحید و افقِ گشوده‌ای که در ازای آن توحید پیش می‌آید؛ نظر کنید و پس از آن هر راهی که راحت‌تر می‌توانید در آن ورود نمایید را بپذیرید. به داستانی که جناب مولوی مطرح کرده‌اند خوب است در این مورد فکر شود که به آن درویش که طالب گنج بود ندا سر دادند از فراز تپه‌ای که نزدیک منزلش بود، نیزه‌ای را رها کند و هرجا فرود آمد، بکَنَد و گنجی را بیابد. و او با تمام نیرو نیزه را رها کرد ولی به گنجی نرسید. ندا آمد: ای کمان و تیرها انداخته / گنج نزدیک و تو دور انداخته. موفق باشید

نمایش چاپی