بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36028

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: یک نکته ای که جدیدا متوجه شدم، این است که، اگر بین خواب و خواندن نماز و انجام عبادت مخیر شوم، خواب را ترجیح می‌دهم. اگر در جایگاه امام حسین (ع) بودم، و بین یک روز شهادت زودتر و یک روز عبادت مخیر می‌شدم، تعجیل بنده در شهادت بود. سخت است در این دنیا بودن، و هرچند عبادت شیرینش می‌کند، ولی شاید چون حین عبادت من را می‌بینم ولی حین خواب هیچ نمی‌بینم. بعضا وقت سحر و برای نماز صبح، بیدار می‌شوم، به شکلی که خوابم نمی‌برد، ولی دوست دارم بخوابم. هرچند دوست دارم بیدار شوم و حس و حال سحر را درک کنم ولی ترجیحم خواب است. بیشتر بخاطر اینکه، خواب برادر مرگ است، با خواب خودم را فراموش می‌کنم، ولی در نماز من حضور دارم. در حالیکه حین عبادت لذت می‌برم، ولی با توجه به شرایط فعلی بنده خواب خوشایند تر از نماز است. باید چه کنم که از این فرصتها استفاده کنم و با این حال از دست ندهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان چه در خواب و چه در بیداری نزد خود حاضر است منتها در خواب، تنها در اختیار ملکات خود می‌باشد بدون آن‌که بتواند اراده جدیدی داشته باشد. ولی در بیداری همواره می‌تواند راه‌های نرفته را در مسیر سلوک الی الله طی کند و از این جهت، بیداری و زندگی در دنیا فرصتی است تا بر تعالی خود بیفزاید تا در خواب و مرگ از آن اراده‌ها به صورت ملکاتِ برتر بهره‌مند شود. موفق باشید

35928

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد شاید یه ازفقه مسایل آن و مباحثی معرفتی و غیره گمانم هوا و اب خیلی روی لطافت روح موثره و شاید برخی ریزش ها و آسیب ها به دلیل نادیده گرفتن این نوع لطافت هست یه جایی خوندم هوای صبح گاهی و سحر لطافت داره حالا فرض کنیم این لطافت هوا بعضی شهرها و کوهستانها در غیر اوقات سحر هم هست سوای زمان موقعیت شرعی اون شاید نوع هوای آن موقع هم مدنظرهست؟ و در تربیت خیلی موثر وقتی هوای تمیز اینقدر آدم را سبک میکنه ایا در سیر انسانها موثر نیست و یا همان آب؟ گاه فکرمیکنن بعضی این افراد که واقعا بخش زیادی از هزینه هاشون صرف تفریح میشه و یا بعضا به خاطر وضعیت مادی دارای تفریح و طبیعت گردی زیادن رشدشون بیشتر است کاش بعضی گروههای فرهنگی حالت طبیعت گردی داشت تا همه میتونستن از طبیعت استفاده کنن و فقط مخصوص بالا شهرنشین های تهران و بعضی شهرها نبود. متاسفانه شهرداری تو بعضی شهرها مناطق خوش آب و هوا حتی دست. اقلیت های مذهبی بیشتره تا شیعه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً شرایط آب و هوایی در رابطه با روح و روحیه، مؤثر است ولی به گفته متفکران، در حدّ زمینه و نه در حدّ علت حقیقی. و از این جهت ملاحظه کرده‌اید اگر اراده انسانها محکم باشد، سیطره شرایط آنچنان نیست که اصل قضیه را که تعالی روح است در راستای اراده انسان به مشکل بیندازد و از آن طرف اگر انسان زندگی خود را مشغول امور تفریحی کرد، از مهمّ خود که همان درک حقیقی جایگاه خودش در هستی و در ابدیت است؛ باز می‌ماند. موفق باشید

35921

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: حالتون خوبه الحمدالله. حاج آقا چگونه نگاهی باید نسبت به سخنرانی های امامین انقلاب داشت؟ نگاه تحلیلی نسبت به بیانات ایشان باید چگونه باشد؟ بنده قصد دارم بیانات را به عنوان مثال با دولت بررسی کنم، چه باید بکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید با تحلیل آن سخنان، متذکر اشاراتی شد که در سخنان آن عزیزان مدّ نظر است. مانند عرایضی که نسبت به سخنان رهبر معظم انقلاب با طلاب و مبلغین مطرح شد. https://eitaa.com/matalebevijeh/14359 . موفق باشید

35844

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: اول مطلب بگم که دلتنگ شما هستم. استاد یک مسأله ای برایم پیش اومده، من نه اهل فلسفه هستم نه عرفان و نه از این علوم بهره ای نصیب من شده است، اما از کتب شما بسیار بهره ها برده ام و عشقی عجیب به مباحث عرفانی دارم! چند مدتی است علاقه ای عجیب به جناب ابن عربی پیدا کرده ام، وقتی به ایشون فکر می کنم، احساس می کنم همه وجودم می‌خواد به سمت ایشون حرکت کنه! می‌خواستم بفهمم علت این مسأله چی می‌تونه باشه! و الان چه کاری باید بکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این لطف شما است به بنده، وگرنه بنده قابل نیستم. ۲. در مورد تعلق خاطر نسبت به جناب ابن عربی، شاید بتوان گفت با توجه به مطالبی که مطالعه کرده‌اید و در آن مطالب، روحِ علمی و عرفانی جناب ابن عربی حاضر بوده، این علاقه پیش آمده. می‌ماند با مباحث کتاب «معاد، بازگشت به جدی‌ترین زندگی» و شرح صوتی آن که صدرا تحت تأثیر ابن عربی سخن گفته، به جناب ابن عربی نزدیک شوید. موفق باشید

35825

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: برای آشنایی با تفکر و آثار رنه گنون، کدام کتاب ایشان را پیشنهاد می کنید؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر سه کتابی که بنده از ایشان مطالعه کرده‌ام کتابهای خوب و حکیمانه‌ای بوده است مثل «بحران جهان غرب» و «سیطره کمیّت» و «راز صلیب». موفق باشید

35682

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: فرمودید به گفته حکیم بزرگ جناب صدرالمتألهین، در دوره جنینی در ابتدای امر، این نفس ناطقه مادر است که نطفه را تدبیر می‌کند تا آن نطفه، آماده پذیرش نفس ناطقه خود شود. اما الان در آزمایشگاه می توانند از همان ابتدا خارج از رحم مادر، جنین را پرورش بدهند همچنین روح مادر از چه طریقی می خواهد تدبیر خویش را اعمال کند چون ارتباط عصبی و ... ای که برقرار نیست فقط تغذیه رسانی انجام می شود نمی شود نفسی جسمی را تدبیر کند بعد تدبیر آن را بسپارد به نفس دیگری

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان توجه نفسِ مادر، کافی است تا نطفه مرد در ابتدای امر مانند یک سلول زنده سیر خود را ادامه دهد و به همین جهت حتی نطفه مرد در رحمِ به اصطلاح اجاره‌ای قرار می‌گیرد. موفق باشید

35630

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در فضای مجازی با کتاب الکترونیکی تفسیر انفسی قرآن توسط علامه حسن زاده آملی برخوردم. در صورت امکان لطفاً نظر خودتان را بدهید. با تشکر! آدرس: https://najmeddinamoli.ir/wp-content/uploads/2021/09/%D9%82%D8%A7%D8%A8-%D9%82%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%81%D8%B3%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%871.pdf

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه باز نشد ولی به هر حال علامه حسن‌زاده در مورد نگاه انفسی به قرآن شخصیت بارزی هستند که بنده نیز بهره‌هایی از نگاه ایشان برده‌ام. موفق باشید

35520

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: متاسفانه امثال بنده ، نتونستیم خوب درک کنیم که چقدر نیاز داریم حضرت حجت (ارواحنا له الفداء) ظهور کنند . آنچنان که باید، احساس نیاز نمی‌کنیم و مشتاق نیستیم وحتی خیلی بدتر از این گاهی می‌ترسم. چون یه بار یکی از افراد انقلابی مشهور گفتن که اگه امام زمان ظهور کنند دیگه ثواب عبادات ما خیلی کمتر میشه و... . چکار کنم نگاهم به قضیه درست بشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آن‌کس که به دنبال بهترین بودن برای خود و برای جهان بشری است، مسلّم در مقام انتظار نسبت به حضرت حجّت «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» قرار دارد از آن جهت که به بدی‌ها و پلشتی‌ها رسمیت نمی‌دهد. مهم این نیست که ما هنوز شایسته حضور ذیل آن حضرت قرار نگرفته‌ایم، مهم آن است که در طلب چنین حضوری باشیم و این، خود به خود شایستگی لازم را پیش می‌آورد زیرا برای بدی‌ها رسمیت قائل نشده‌ایم. موفق باشید

35441

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: شما در صوت شرح تفسیر حمد امام خمینی (ره) فرمودید که: ممکن الوجود بالذات ممکن و واجب الوجود بالغیر می‌باشد. واین واجب الوجود است که در این ممکنات تجلی کرده است. حال سوال این است که اگر سخنان بالا درست باشد، می‌توان نتیجه گرفت که انسان هرچه که شدیت در وجود بگیرد، همیشه با ممکناتی روبروست که واجب الوجود درانها تجلی کرده است. بنابراین انسان هیچ گاه به واجب الوجود نخواهد رسید. چون اگر برسد، این بدان معناست که ممکن بالذات واجب بالذات شود و این محال است. آیا نتیجه گیری من درست است؟ لطفاً توضیح مختصری بفرمایید!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است. اوست که در ذات خود واجب‌الوجودِ بالذات است و ما در نسبت با او احساسِ بودن می‌کنیم، بودنی که عین ربط است. موفق باشید

35419
متن پرسش

سلام علیکم: خدا قوت. ببخشید سوال دارم. ملاک تعیین اصول و فروع دین چیست؟ بر چه اساسی از ضروری دین جدا شدند. سوال اصلی اینه که اگر حجاب اینقدر اهمیت دارد چرا جزء فروع دین نیامده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که هر عملی باید بر مبنای اندیشه و تعقل باشد، اصول دین، مبنای اعمال دینی و شرعی می‌باشد و حجاب نیز یکی از اعمال شرعی است و مسلّم کسی که مبنای دین و شریعت الهی را درک کرده باشد، می‌یابد که چگونه با انجام وظایف دینی راهِ قلب خود را به سوی جهان حقایق بگشاید و با عدم رعایت دستورات دینی، خود را از آن جهان محروم نکند که به گفته جناب مولوی: «آن جهان و راهش ار پیدا بُدی/ کم کسی یک لحظه در این‌جا بُدی». موفق باشید   

34770

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خدا قوت: استاد من خیلی زیاد توی دلم اشعار مذهبی مرحوم آغاسی یا حافظ میخونم می‌خواستم ببینم این هم خیالات محسوب میشه و باید ترکش کنم؟ به نظر خودم باید با فقرات ادعیه و آیات قرآن تعویض کنم. البته فکر مسائل روزمره هم زیاد می‌کنم ولی میدونم که این جز خیالات هست و دارم ترکش می‌کنم به امید خدا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید تکرار آن اشعار، نوعی درک حضور شاعران آن اشعار باشد و کار خوبی است. آری! این‌که همت کنیم تا در ذهن و ذکر خود آیات و ادعیه را زنده نگه داریم، ارزش خود را دارد. موفق باشید

34639

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز گرانقدر: در ماه گذشته و در مجله سوره مطلبی از شما منتشر شد که دارای نکات نافذ و ظریفی بود. در بخشی از سخنانتان فرمودید که مردم ما متفکرانی هستند که می‌دانند تنگنتهایی وجود دارد و به راحتی برطرف نمی‌شود. شما در این جا مردم را متفکر معرفی کرده‌اید و در اندیشه شما این ادبیات متواتر است. حتی وقتی به اندیشه امام نگاه می‌کنیم جمله طلایی ایشان را میبینم که فرمودند میزان رای ملت است. حال سوالی که مطرح می‌شود این است که ما در قرآن آیاتی داریم که در تضاد با این اندیشه هستند آیاتی همچون اکثر الناس لایعقلون و یا اکثرهم جاهلون و آیاتی از این دست. حتی در سوره عصر تمامی انسانها را در خسران بیان می‌کند و چهار شرط می‌شمارد که انسان از خسران خارج شود. وقتی به افراد جامعه نگاه می‌کنیم عموما آن چهار شرط را ندارند و در یک معنا اکثرهم لا یعقلون هستند. حالا چگونه قرار است میزان رای ملت باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً این سؤال در جواب سؤال شماره 34631 داده شده. موفق باشید

40719

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز همانطور که در سخنان شما می‌فهمیم شما روی کلمات انسانیت و ایمان تاکید می کنید. سوالم روی بحث ایمان است. درست است که ایمان قابل توضیح و بیان نیست. آیا به نظر شما می‌توانیم بگوییم ایمان همان حالتی است که انسان، بودن و وعده های خداوند و قرآن و پیامبر و ائمه و... را قبول دارد و آن را مهم تر از هرچیز می داند و می‌تواند از ته قلب این قبول داشتن را در تمام وجه زندگی عمل کند. حال اینکه باید به نماد اسما در هر دوره ایمان داشت پس ایمان امروز یعنی از صمیم قلب و با اطمینان قلبی سخنان امام امروزمان صاحب الزمان را عمل کنیم نه فقط بدانیم و حال که ایشان امروز در غیبت هستند و ما هم که توانایی فهم کامل قرآن را نداریم، ایمان حال حاضر یعنی عمل نه فقط دانستن فقط عمل به فرمایشات رهبری.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار سخن درستی است. زیرا همین طور که در جلسۀ چهارم «در موضوع توحید و ایمان» https://eitaa.com/matalebevijeh/20581 عرض شد امامان، نماد ایمان فطری انسان‌ها هستند و رهبر معظم انقلاب در این زمانه مظهر نور ایمان ائمه «علیهم‌السلام» می‌باشند. https://eitaa.com/matalebevijeh/20541 . موفق باشید

40709

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در کتاب معاد در قسمت سوال قبر عامل تثبیت عقاید احوال بنده ی صالح خدا و دشمن خدا رو بازگو کردید چرا ممتحن قبر ابتدا کفن های دشمن خدا را کنار می‌زند بعد سوال می‌کند؟ اینجا منظور از کنار زدن کفن چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً صورت رفع حجاب‌هایی است که با حضور برزخی متوفی از آن طریق، صورت می‌گیرد و شخصیت آن فردبه ظهور می‌آید. موفق باشید 

39860

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد طاهرزاده: بنده چند وقتی است سوالی ذهنم را مشغول کرده و آن اینکه خدا برای چه انسان را خلق کرده؟ هدف از خلقت انسان چه بوده؟ ممنون میشم از اینکه بتوانم پاسخی دریافت کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست، با همین عنوان مطرح شده است. خوب است که به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید

38497

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: حالتون خوبه؟ خیلی وقت هست که لایق پاسخ شما نبودم اما این موضوع به من جسارت ارسال این پیام را داد. استاد انگار هر انسانی مرکز دنیاست هر کدام از سمت وجود خودشان، این پیوستگی بسیار متحیر کننده است یعنی هرگناه یک فرد علاوه بر خودش به دیگران هم آسیب می‌رساند، چقدر عجیب که یک عدم کنترل نفس من می تواند مسیر فرد دیگری را عوض کند، استاد من تمام عمرم در حال گناه بودم چطور می‌شود طوری زندگی کرد که به دیگران آسیب نرسد راهی هست که خطاهای گذشته جبران شود؟ من امروز متوجه شدم گناهانم باعث آزار و دوری دیگران و علت برخورد های آنهاست، چرا روی دید و بازدید خویشان تاکید می‌شود؟ انسان یک ترازو است که زندگی کنونی در این عصر تعادل آن‌را غیر ممکن می‌کند راه درست و انتخاب درست چه چیزی می تواند باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هرکس و در نسبت با پروردگارش زندگی می‌کند. اگر از بقیه تأثیر می‌گیرد به جهت معنایی است که از خود دارد، حال چه تأثیر مثبت و چه تأثیر منفی و ما با اعمال و رفتار نیکوی خود، نه‌تنها خود را وسعت می‌دهیم بلکه می‌توانیم به مخاطبان خود اگر آمادگی داشته باشند کمک کنیم. موفق باشید  

38483

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: چرا شما سخنان راوی مستند شنود را در حد توهمات پایین آوردید و از اثر گذاری آن بین جوانان (لاقل چند تن از دوستان خود بنده) کاسته اید؟ در حالی که خود حاج آقا عمادی و حاج آقا امینی خواه کاملا از صحبت های تجربه گر به وجد آمدن و براشون تازگی داشته و به گفته ی خودشان بینهایت از آنها استفاده کرده اند؟ اونوقت شما این تجربیات را توهمات آن فرد می‌دانید؟ صرفا می‌فرمایید اینگونه تجربه ها مواجه با نفس است و نه مواجه با مراحل اصلی انتقال به برزخ!! خب اوکی قبول، ولی صحبت های ایشان که می‌رفت تاثیرات زیادی روی جوانان در دوری از گناه و ترس از شیطان بگذاره را وقتی شما توهم می‌خوانید از اثر گذاری اش کم می‌شود و تمام زحمت های حاج آقا امینی خواه را هم به هدر می رود واقعا کجای حرفهای تجربه گر مشکل داشت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال وظیفه بنده آن است که نظر خود را بدهم و به ما دستور داده‌اند نمی‌توانیم با اعتماد به چنین احوالاتی که برای افراد پیش می‌آید؛ امورمان را تنظیم کنیم. هرچند ممکن است آن افراد، افرادِ محترمی باشند بخصوص که بنده به جناب حاج آقا امینی‌خواه به جهت زحماتی که می‌کشند و اطلاعات خوبی که دارند؛ ارادت می‌ورزم. موفق باشید 

38145

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: استاد میشه بهم بگین اسد الله اسدی که بود؟ و در سال ۱۳۸۸ چه کارهایی را انجام داد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی بیش از آنچه در برنامه «بدون تعارف» مطرح شد، نمی‌دانم. موفق باشید

38016
متن پرسش

در تمام زندگیم عشقی مثل حضرت اباعبدالله علیه السلام حس نکردم، بی‌نظیر ترین حضور عاشقانه نسبت به انسانها. من نیست شدم و شرم گرفتم از حضور او؛ غالباً چنین حرف های عاشقانه رو نمی‌گم اما حیرانم کرده و نمی‌تونم با همه دلم این عشق ناب و زیبا رو درنیابم. اگر ظهور ائمه معصوم صلوات الله علیهم اجمعین رو بخوایم شرح بدیم چیزی به غیر از پرورش یافتن و آمادگی هر روز ما نسبت به ظهور اکنونی و بیش اکنونی آن حضرت نیست. خدا فرج آن حضرت را تعجیل بفرمایند که ما عمیقاً و همواره منتظریم بلطف خدا. با تمام قلبم حسرت می‌خورم از فراق این حضور و ظهور که بیش از پیش اتفاق افتاد. پدرم می‌گفت زمانی که خیلی بچه بودی شب عاشورا دیر وقت از روضه آمدم خانه و همه خواب بودند و تو در خواب با صدای بلند چند بار گفتی یاحسین و من گریستم. او همیشه بوده و هر آن بهتر و بیش تر است این فقط ماییم که با آمادگی بیشتر و به تناسب ظهور امروزینش او را بیشتر درک و حس خواهیم کرد، تا بیش از پیش انسان شویم ان شاءالله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بحث در نظر به ابعاد نهایی انسان است که در کربلا، بخصوص با امام حسین «علیه‌السلام» و در اصحاب گرانقدر آن حضرت به ظهور آمد تا ما در نسبت به خود بفهمیم چه اندازه می‌توانیم انسانیت خود را در آن عزیزان احساس کنیم و به نهایی‌ترین حضور در حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» باز در درون خود نظر کنیم تا معنای انتظار، درونی و بیرونی باشد. انتظارِ بیرونی کافی نیست ولی لازم است. موفق باشید        

37880

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود خدمت استاد گرامی: بیاییم تصور کنیم که به علت نارضایتی از وضع موجود در انتخابات پیش رو شرکت نکرده ایم و نامزد انتخاباتی که در مناظره های امروز بدون ارائه راه حل و برنامه مشخصی، صرفاً با انتقاد و اتهام و سیاه نمایی وضع موجود و نادیده گرفتن دستاوردها و جایگاه ایران به عنوان یک کشور عزتمند در جهان، توانسته است با عوام فریبی تعداد زیادی از آراء مردم ناراضی را جلب کند رئیس جمهور شده. تصور کنیم اکنون چهارسال از ریاست‌جمهوری او گذشته و به علت رویکرد نئولیبرالی که نه دغدغه قشر محروم و متوسط را دارد و نه استقلال و عزت کشور برایش موضوعیت دارد، فاصله غنی و فقیر هر چه بیشتر شده، تورم اقتصاد گره خورده به دلار و برجام سر به فلک کشیده و بار دیگر کشورمان جولانگاه سلطان های سکه و دلار و اختلاس گران کلان شده، شرکت های ورشکسته ی که در دوره شهید رئیسی احیاء شدند بار دیگر ورشکسته شده و کارگران آنها بیکار و معترض ناچار در خیابان ها شعار سر می‌دهند و احقاق حق خود را فریاد می‌زنند. دشمن خبیث هم که در موقع انتخابات، در رسانه های خود نامزد انقلابی را در اذهان عمومی تخریب می‌کرد، اکنون به هدف خود رسیده و با پوشش هر چه بیشتر رسانه ای این نابسامانی ها از نزدیک شدن به هدف خود که آشوب و براندازی نظام است از شادی در پوست خود نمی‌گنجد. بیایید تصور کنیم که چهارسال از روی کار آمدن نامزد غربگرا و طرفدار سازش با استکبار می‌گذرد و به جای همدلی و همسویی و هم افزایی که بین دولت و نیروهای مسلح و دستگاه دیپلماسی در زمان شهید رئیسی ایجاد شد و به کشورمان در برابر تعرض و تجاوز دشمن اقتدار بخشید، ما اکنون بار دیگر شاهد فاصله گرفتن و واگرایی این نهادها از یکدیگر هستیم و دشمن فرصت طلب خشنود از این وضعیت مناسب برای ضربه زدن هر چه بیشتر به ایران عزیز. ولی هموطن مژده که هنوز این اتفاقات بد نیوفتاده و محقق شدن این تصورات شوم به حقیقت در گرو رأی و انتخاب درست من و توست در جمعه آینده. رأی دادن نه به معنای رضایت از وضع موجود که به معنای قرار گرفتن و پیش رفتن در مسیر درست و نه عقبگرد. رأی دادن به راهی که انقلاب اسلامی چهل و پنج سال پیش در برابر ظلمات غرب فرو رفته کنونی در ظلم غزه گشود و ادامه آن راه شهید چمران ها و شهید سلیمانی ها و شهید رئیسی بودند که راهشان به بودن ما در این تاریخ معنا می‌بخشد و این را بدانیم که سرانجام کنار آمدن و سازش با استکبار با الاجبار می‌رسد به حمایت از غرب در نسل کشی از جنس نسل کشی در غزه و به بی معنایی و پوچی که غرب هم اکنون با این صحنه جداکننده حق از باطل با آن روبروست. پس این سؤال را هم اکنون و قبل از رأی دادن باید از خود بپرسیم که با توهم حل مشکلات اقتصادیمان از طریق رفتن زیر سلطه استکبار، آیا حاضریم سرانجام کشور عزت مندمان این بشود که چشم بر ظلم ظالمان بسته و حامی مستکبران و ظالمان کودک کش غزه و غزه های فردا باشیم یا نه! و اگر خدای ناکرده تبدیل به این چنین مردمی‌ شدیم دیگر می‌توانیم به معنای واقعی دینداری کنیم و لاف عشق به امام حسین بزنیم!؟ با عرض معذرت به خاطر طولانی شدن مطلب.

متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه عرض شد اولاً: عنایت داشته باشید که انقلاب اسلامی، آغاز تاریخی است با آینده ای بسی روشن و روشن تر که در متن «ریاست جمهوری و نظر به کدام آینده» https://eitaa.com/matalebevijeh/17012 مطالبی در این رابطه عرض شده است. ثانیاً: عنایت داشته باشید که هر تاریخی در آغاز خود تنگناهایی از جنس گذشته دارد که بعضاً سر بر میآورد. امری که امروز در جریانهای لیبرال که آقای پزشکیان را جلو انداخته ملاحظه می‌کنید. ولی بخواهند یا نخواهند تاریخِ آنها گذشته است و اساساً این افراد، درکِ تاریخی ندارند. مهم آن است که مانند رهبر بصیر انقلاب با صبرِ تاریخی خود، آری! با صبر تاریخی خود، امروز و فردای مان را به زندگی تبدیل کنیم به جای آنکه گرفتار توهّمتنِ منورالفکرانِ دیروز و امروز باشیم. موفق باشید

37817

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت جنابعالی و اسلام و جامعه نگران در امر خانواده. پاسخ شما را در گفتگوی موضوع #ارتباط_مرد_و_زن_در_بشر_جدید_و_معنای_وجودی_آنها به دقت مطالعه کردم. و نکات آن کاربر نگران را که فرمودند نیز مطالعه کردم البته پیش از آن، آن مطالب را می‌دانستم و جایگاه بنده دقیقا گفتگو با چنین جامعه ای است تا نه دچار گروهک های تندرویی شویم که می‌خواهند با تشدید فساد یک توهم برای ظهور زود رس ایجاد کنند و نه مسئله رها شده بماند تا جامعه از دست برود بلکه هم اکنون راهی باز شود بسوی آن قله که آن قله مدرنیته متوهم غیر انسانی نیست. و البته جایگاه محترم جنابعالی بطور کلی تذکر به بنیان انسانیت در هستی و تعقل و پروش می‌باشد. آنچه بنده عرض کردم که مسلم ناقص و پیش پا افتاده بود و بنا بر شروعی برای گفتگو. پیش تر عرض شد نتوانستیم از روابط غیر متعارف و روان پریشان و توهمات و شهوات بی رویه جلو گیری کنیم و نمی‌توان احساسات و نیازهای انسان را نادیده گرفت و دیدیم که آسیب ها خورده‌ایم. ما بنا نداشتیم زنان غیر متعارف و کاسبان این امر را میدان دهیم و یک جامعه بیمار تر بسازیم! خیر بنای ما بر این بود آن دختر پسری که هم سن هستند و فردی معمولی‌اند با صیغه پیش روند تا در کنار یکدیگر پروشی سالم یابند نه آنکه در خانه جلوی پدر مادر مذهبی سکوت کنند و در خفا رابطه جنسی برقرار کنند تا اتفاقا دچار این مسائل روانی بد که گفته می‌شود شوند. بنا به شواهد شخصی و آمارهای مستدرک ارگان های رسمی و علمی کشور بسیاری از نسل جدید رابطه جنسی مخفی دارند و دیگر باکره نیستند و میزان سقط جنین بسیار بالاست، دقیقا مثل آن دختر مسئول فرهنگی پایگاه بسیج، که با گفتگو با بنده این مسئله را شرح داد و از خودش گفت که شهوتش بی اندازه زیاد است و رابطه جنسی با مردی میانسال و دیگران داشته و تقریبا هر شب خود ارضایی می‌کند و او یک بیمار نبود بلکه به خاطر حاضر نشدن ما و‌ حضور دشمن یک بیمار شده (بنا ندارم بیش از این مثال بزنم با این که دارم اما مجبورا به خاطر درک موضوع گفتم). می‌بینیم که از ورود نکردن ما این مشکلات بیشتر شده نه آنکه ما متهم به بیشتر کردنش بشویم!. متوجه باشید ما نخواستیم به شهوت دامن زنیم، ما می‌خواستیم جامعه شهوت ران را در چهارچوبی انسانی کمک کنیم تا به سخن شما برسیم زیرا در تنگناها قرار داریم و باید آرام آرام راه را باز کنیم و از خطرات بیشتر به کنترل خطرات و سوق به آن قله برسانیم. و اما چیزی که لازم دانستم عرض کنم در باب سخن صحیح شما از تاریخ صیغه اول اسلام است؛ آری ولی اکنون در جنگی باطنی تاریخی هستیم! و بنا نیست مسئله‌ی صیغه به منظور عرف‌ش تشدید شود. شماها خانواده هایی که جوانانتان تصمیم گرفتند مخفی کاری کنند بهتر است به فکر برقراری ارتباط با آنها باشید زیرا اگر شما با درک و محبت و تشرع و تعقل دل جوانان را جذب نکنید و راهکاری ملموس و عملی و موقت برای رسیدن به آن قله ندهید، دشمن منتظر اوست با جوابها و روش ها و لذت های زیبا که در جامعه شما حاضر کرده «ما بنا به توقف و انجماد نداریم ما بنایمان حرکت محکم است که پذیرای جوانان است و نخواستیم با بهانه این سخنان آنها را گمراه تر کنیم». جناب استاد بنده به وضوح سخنان شما را فهم کردم‌ و بلطف خدا ورود کردم حال منتظرم ببینم چه پیش می‌آید و چه ساخته می‌شود ان شاءالله. نفسم را فدای دینی کردم که به آن امیدوارم و آبرویم فدای انسانهایی کردم که خود ارزش خود را نمی‌دانند و گمگشته و حیران و آسب دیده و منتظرند. هر شروعی مسلم پرورشی دارد مهم آن صراطی است که در آنیم. باز مرا به اموری متذکر شوید که بیش از کتب شماست و تا اینجای کار حرکت کردم و نیازشان دارم و منتظرم پیش تر روم. برای بنده تفکر برانگیز بود که شما «زن» را محور این مسئله دانسته‌اند و براستی زن محوریت غالب را دارد. من عابرو به کف گرفته و از چیزی هراس ندارم و تکیه ام بر عقل و حکمت و امر حی الهی است الحمدالله و شما را در این راستا مشاهده می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار ارزشمندی را به میان آورده اید مبنی بر آنکه ما نمی توانیم در این شرایط تاریخی نسبت به مسائل جنسی جوانان با موقعیت هایی که پیش آمده، ساده انگاری کنیم. آری! به هر حال بحثِ انکار ازدواج موقت در میان نیست، بحث در آن است که چرا در مسئله ازدواج مطابق این زمان فکر نکنیم؟ مگر نشنیده اید که پیامبر خدا «صلوات الله علیه و آله» در مسجد چگونه به راحتی برنامه ازدواج چند جوان را فی المجلس پیش می آوردند؟ ما مجبوریم اگر بنا بر آن است که از خطرات بزرگ انحرافات جنسی عبور کنیم، نسبت به این امر جنسی جوانان مان و ساده کردن ازدواج بیندیشیم و به بهانه خطرات توهّمی و یا احتمالی از ساده کردن ازدواج نباید غفلت کرد. وگرنه ملاحظه می کنید که علاوه بر مشکلاتی که فرمودید با درصد زیادی از دختران و پسرانی روبرو هستیم که در سن ۴۰ سالگی هنوز منتظر تشکیل خانواده و ازدواج هستند و پشیمان از سخت گیری هایی که انجام دادند. موفق باشید

37662
متن پرسش

سلام علیک و ریحانه. بسم الله الرّحمن الرّحیم
 «و ما يتقرب إليّ عبد من عبادي بشي‏ء أحبّ إليّ ممّا افترضت عليه وإنه ليتقرب إليّ بالنافلة حتي أُحبّه فإذا أحببته كنت إذاً سمعه الذي يسمع به وبصره الذي يبصر به ولسانه الذي ينطق به ويده التي يبطش بها، إن دعاني أجبته وإن سألني اعطيته»[اصول كافي، ج۲، ص۳۵۲.] دنیا محل رجوع آدمی است برای تماشای آِیه ها و سیر و سیاحت در جهان های طولی عالم معنا و به سر بردن با برترین آرزوها و زیستی فراتر از ابعاد سرد و بی روح زمین بریده از آسمان و این نگاه محصول اندیشه های بینادینی است که ادیان برای انسان آورده اند تا انسان سردرگم در بیابان امیال و آرزوهای بی سر و ته را معنا ببخشند و این جز از ساحت علمی مبرا از امیال و اوهام بر نمی‌آید و این جاست که آن عقل قدسی و آن جان عرشی باید در میان آدمیان باشد تا انسان بار دگر به طلوعی در قامتی بلندتر بیندیشد و در قامت کوته دنیا کوتوله نماند و این آن بشارت حیات معنوی است که خداوند با آدمی در میان گذاشت تا او خود را گرفتار شجره اوهام و خیالات و حساب و کتاب عقل معاش نکند و عِقال از پا بِکَند و عزم جاودانگی کند. گویا انسان بیش از دیروز آماده شنیدن سخنان انبیاء شده و گویا صدای نوح و ابراهیم و عیسی و موسی (علیهم‌السلام) امروز بیش‌تر شنیده می‌شود و بشر در انتهای بدحالی آبسوردیسم قرار رفته است و به ساحتی متعای تر از دیروز خود فکر می کند و گویا خود را در مواجهه ی با بی‌معنایی امروز ناتوان دیده است و برای همین به دنبال روحی در زندکی می‌گردد تا معنایی را که گم کرده است بیابد و ناگزیر با آن روبرو خواهد شد. دین، بازاری نیست تا کالایی باشد که انسان در قبال چیزی که می‌دهد بهره‌ای از آن بردارد و منتفع شود. دین، آن حقیقت به محاق رفته ی بشر امروزین است که با موجِ فراگیر و شیوع عالم مدرن و دوران نوزایی و روشنگری، مجالی برای مواجه با انسان مدرن پیدا نکرد تا انسان خود را با آن معنا کند و در دامان پر مهرش پرورش یابد. این موج بی رحم و سرد سکولاریسم تمام ابعاد آدمی را از سر سفره ی دین برداشت و انسان بی محابا ناتمامی هایش را با قهر با دین تمام کرد و طوفانی از پوچی و سردرگمی که جهان آدمی را فراگرفت و اخلاق از زندگی طبیعی برخاست و انحطاط رو به تزاید گذاشت نه فقط در عالم سیاست و اجتماع بلکه انسان در تنهایی و عالم درون خودش نیز تنها ترین دوران را تجربه کرد و تن به انواع سرگرمی‌ها و سردرگمی‌ها داد. امروز فریاد رنج از نهاد آدمی که از زخم های نهیلیسم بر جان و تن دارد بلند شده است و به دنبال آن معنای گمشده ی درونی خویش می گردد. برای شنیدن این صدا نیازی به آن نیست که آدمی زبان بچرخاند و فریاد کند، خستگی از جان و تن آدمی می بارد بدون آنکه سخن بگوید. آری بار دیگر صلا و صدای توحیدی خداوند در این تاریخ بلند شده است آن هم در روزگار داد و بیداد ناهنجار تاریخ مدرن و بار دیگر فرزندان تاریخ توحیدی به صحنه ی سرد و بی روح آدمی میهمان شدند تا انسان ها نیز دگر باره به آن حقیقت ابعاد متعای خود رجوع کنند و معنایی بیش از آنی که می‌توان با آن زندگی کرد را به صحنه‌ی حقیقی زندگی شان برگردانند و زیستی نو را با حیات معنایی که پیدا می کنند شروع کنند و از باتلاق پوچی و آبسوردیسم عالم تکنیکی خود را نجات ببخشند. گویا آنگاه که تاریخ خود را در بن‌بست نهیلیسم مواجه می بیند و معنای آدمی با ناامیدی از زندگی رخت بر می بندد خداوند با انسان هایی معنا بخش به تاریخ باز می گردد تا نمایشی باشد برای گوش ها و چشم هایی که در طلب روحی معنا بخش و مطلوبی دلپذیر برای فردای زندگی شان می گردند. آری خداوند بارها و بارها خودش را در میدان تاریخ به نمایش برای انسان ها به میان آورده است و چشم ها و گوش ها را مخاطب خود کرده است و انسان ها را دگر باره در مواجهه با خود روبرو کرده است و سهم زبان در این میان توصیف صحنه ی رویارویی این انسان است با تاریخی که بار دیگر به ما رجوع کرده است و تقدیر توحیدی تاریخ ماست و ما باید آن را برای آدمی معنا ببخشیم یا بیان کنیم و این اجمال را به تفصیل به سخن بنشینیم و از وجدان شهودی که آدمی در این تاریخ داشته است با او سخن بگوییم و این بزرگترین بهره ی ما از زمانه ای است که می توانیم خود را معنا ببخشیم و از این سردرگمی ها و روز گذرانی‌های بی ثمر نجات پیدا کنیم و گرنه بر سر سجاده‌ای که فهمی از حضور تاریخی خدا نباشد، مواجهه ای نیز با خدا صورت نمی گیرد. و امروز صحنه‌ی رجوع بشر طلوع کرده است و شروق انوار خورشید معنا از پشت دیواره‌های عالم تاریکِ نهیلیسم بیرون زده است تا سردی بیابان بی‌معنایی و خشکی و عطشِ بی‌عالمیِ انسان را گرما ببخشد. اگر ما امروز با بشری که اینچنین آماده‌ی شنیدن سخنان خداست حرفی کمتر از مطلوب طلب نهایی‌اش بزنیم به او ظلم کرده‌ایم یا اگر با این انسان امروز به سخنانی خطابی و موعظه های خشک و خالی بسنده کنیم به او جفا کرده‌ایم. سید ابراهیم رئیسی‌ها مظهر تجلی طلوع تاریخی شدند که انسان تشنه‌ی حیاتی از آن جنس است، و مگر در حدیث قرب نوافل نیامده است که خداوند چشم این بنده می‌شود که با او می‌بیند و گوش او می‌شود که با او می‌شنود؟ و مگر جز این است که این حدیث سخن از طلبِ نهایی حضور انسان در کامل‌ترین وجه انسانی‌اش سخن می‌گوید؟ و انسانِ امروزین ما به کمتر از این حیات راضی نخواهد شد، فلذا اگر با او سخن از جان نگوییم، دل به آن سخنان نخواهد داد. آقا سید ابراهیم از این جنس سخنان است، سخنی با جان تشنه‌ی تاریخ معنویت و انسان‌هایی که در افق روبروی خودشان به دنبال آدم هایی می‌گردند که در صورت همان معنا تجسم یافته‌اند و آقا سید ابراهیم از این جنس بود. حیات طیبه حاصل رخ نمودن خدا به تاریخ انسان از یک سو و رجوع انسان به آن تجلی تاریخی است از سوی دیگر، و اینچنین هرازگاهی خداوند طوفانی به پا می‌کند تا غبارِ بی‌معناییی از زندگی آدمی رخ بر بندد و آدمی دگرباره به حیات قدسی و تجربه‌ی معنایی که می‌تواند با خدا داشته باشد رجوع کند. فلذا تشییع این پیکرهای پاک تجدید عهد قدسی با تجلی و ظهور خداوند در بستر حیات اجتماعی آدمی است و ما در این حضور چیزی جز رویارویی با خداوند را طلب نمی‌کنیم و حاصل این رویارویی، فکرکردن به افق‌هایی برین است در حیات اجتماعی و حضور معنوی مان در تاریخ پیش رو. و بدا به حال آنانی که در فردایِ این حماسه و تجلی توحیدی باز در پی کسب رونق بازار دموکراسی غربی در اشتداد قدرت و ثروت تلاش می‌کنند و این نور تابیده در صحنه ی حیات اجتماعی و سیاسی را نادیده می‌گیرند و بدتر از اینان، آنانی‌اند که نمی‌خواهند راوی این حماسه باشند و از صدای خدا که دگر باره پیچده در تاریخ حرف بزنند. 
سخن بیش از آنی است که بتوان در این وجیزه نوشت اما با این حضور توحیدی می شود فرداهایی از معنا را به ساحت های زتدگی مان برگردانیم و می‌توانیم خودمان را از بن بست‌های گذشته ی بی‌ایمانی و سردرگمی نسل ضد رهایی ببخشیم اگر متوجه ی این مهم بشویم. این جاست که عقلانیت مکتب امام (سلام الله علیه) می تواند ما را در این شهود همگانی تاریخی کمک کند تا از این دوره ی گذار به سلامت، تن به در ببریم و با مخاطب خود سخن بگوییم. نکند جمودِ فکری عده ای از این شهادت، روایتی سخیف یا ضعیف ارایه دهد و یا جریان روشنفکری از این صحنه روایتی حقیر ارایه دهد تا ما از آنچه برایمان پیش آمده غفلت کنیم و به آنچه که با آن می توانیم باشیم و بشویم چشم پوشی کنیم. این جاست که باید بیش از پیش از این حادثه سخن گفت و به ابعادی که با این حادثه تاریخ ما را در برگرفته است فکر کرد و این ظرفیت در مکتب امام را به صحنه ی حیات اجتماعی آورد. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ای آن کس که شما را نمی‌شناسم؛ آن‌قدر خوب گفتی و نوشتی که تمام کلام خود را در آنچه نوشته‌ای، یافتم. حاضرم چندین مرتبه آنچه را که نوشتید بخوانم تا خود را، آری! تا خود را بیشتر احساس کنم. و نوعی یگانگی با کسانی‌که از یک طرف، این انقلاب الهی را می‌فهمند و از طرف دیگر آن سید ابراهیم را مدّ نظر دارند؛ تجربه کنند و به احساسِ مقدسی که خانواده محترم آن مرد که از رازهای سید ابراهیم آگاهند، نزدیک شوند.
از بشر و از طلوعی دوباره در قامتی بلندتر سخن گفتید و از حقیقتی که به جهت سیطره کمیت به محاق رفته، و درمانِ آن را جز با به خودآمدن نسبت به تاریخی که در آن هستیم، به میان آوردید.
فرمودید انسان‌ها نیز دگرباره باید به حقیقت متعالی خود رجوع کنند و معنایی بیش از آن‌که امروز در آن می‌باشند را به میان آورند؛ آری برادر! دقیقاً چاره کار این است، آنهم در تاریخی که خداوند بیش از پیش خود را در صحنه‌ها و چه صحنه‌هایی! به نمایش گذاشته است. کجا بودند آنانی که به دنبال انوار حضرت ربّ العالمین بودند آن‌گاه که در تشییع پیکر شهدای خدمت، آن انوار به میان آمد؟!! تا صحنه‌های رجوع بشر به انوار خورشیدِ انقلاب اسلامی را احساس کنند و معنی تقدیر عبور از نیهیلیسم را با گوشت و جان خود بچشند و از نهایی‌ترین حضور، آری! از نهایی‌ترین حضور که با مواجهه با سید ابراهیمِ ما پیش آمد؛ به گفتگو بنشینیم. گفتگو از حیات طیبه‌ای که گفتنی نیست، چشیدنی است. خدا را بسی شکر که ما را در این تاریخ و در این شرایط خلق کرد. خوشا به حال آنانی که در بستر حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی، دیروز با جمالِ اجمالِ عرشیِ حاج قاسم روبه‌رو شدند و امروز، با جمالِ تفصیلیِ عرشیِ آقا سید ابراهیم. و نشان دادند چه اندازه زیبا می‌توان از سردرگمی‌های جهان مدرن عبور کرد. و به گفته جنابعالی در مکتب حضرت روح الله به شکوه تاریخیِ عشقی که ماورای عشق دیروزینِ عرفاست؛ نایل شد. موفق باشید  
 

37387
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم حاج آقا. ۱. از یک طرف شاهدیم که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب اسلامی، با پنهان کاری پیشرفت ها و برجسته کردن ضعف هایی مثل کاهش ارزش پول ملی و گرانی و... در صدد ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی و انقلابی و در نتیجه‌ ناامید کردن مردم از نظام و انقلاب هستند. ۲. از طرفی دیگر طرفدارانی از نظام با برجسته کردن پیشرفت ها و دستاوردهای متعددی در حوزه ها و شاخص های گوناگون جهانی، در صدد هستند که اثبات کنند اتفاقاً برعکس باید به خاطر پیشرفت های گوناگون شدیداً به آینده ایران و این نظام امیدوار بود. ۳. در این میان تفکر شگفت‌انگیزی هست که ما را متذکر باتلاق و وضعیت بی تاریخی و تلخ «توسعه نیافتگی» می کند. و گزارش می دهد که با وجود اینکه تمام میوه ها و مظاهر مدرنیته وارد ایران شده است لکن آن «روح تاریخی» که ارتباط ارگانیکی بین این مظاهر ایجاد کند، از اول وجود نداشته است. مثل اینکه از کنار هم قرار دادن و چسبانیدن اعضای منقطع و جدا شده ی یک موجود زنده بخواهند یک موجود زنده ی دارای روح ایجاد کنند، که البته محال است. ۴. در کنار موارد بالا، حضرتعالی ماورای دوگانه توسعه‌یافتگی و توسعه نیافتگی، بیشتر متذکر روح ساری و جاری و تاریخی و قدسی انقلاب اسلامی به عنوان جریانی توحیدی که متصل به گذشته و آینده توحیدی ماست هستید. از طریق روش شما جان مخاطب آنچنان در اتصال با حیات تاریخی و وقتِ قدسی و صراط مستقیم انقلاب قرار می گیرد که نه تنها از نظام و انقلاب طلبکار نیست بلکه برعکس اگر به فرض محال هیچ پیشرفت مادی هم در این نظام نبود، انسان باز هم حاضر است مثل شهدا همه چیزش را فدای این انقلاب کند تا از نسیم حیات بخش و‌ نجات بخش انقلاب محروم نماند. استاد به نظر این حقیر اگر سه تفکر اخیر به همراه چاشنی نقادی نسبت به ضعف ها، به هم پوشانی برسند و مکمل همدیگر بشوند، آن پرواز تاریخی که برای عبور از موانع و فتنه ها نیاز داریم محقق می شود. نظر حضرتعالی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و در همین رابطه مباحث «انقلاب اسلامی» به عنوان جهان بین دو جهان مطرح شد. بنده با توجه به آگاهی نسبت به آنچه در شماره ۳ فرمودید و با توجه به سابقه فکری و اجراییِ خود به این نتیجه رسیده‌ام که باید به جهانی فکر کرد که از یک طرف آن جهان، غربِ شرق است و از طرف دیگر شرقِ غرب. و این است آن حضوری که انسان آخرالزمانی به دنبال آن است.
حضور تاریخیِ ما که در مواجهه با انقلاب اسلامی پیش آمد، حضوری که بی‌واسطه از هر استنباط ذهنی در نزد ما حاضر است و جهان ما را تشکیل می‌دهد و با توجه به این حضور، نسبتی خاص با موجودات برقرار می‌کنیم که آن حضورِ موجودات است در عالَمِ ما و منِ منِ انسان در مواجهه با این موجودات که در جهان او حاضر می‌شوند، شکل می‌گیرد. به همان معنایی که انسانِ آخرالزمانی می‌خواهد در جهان حاضر باشد بدون آن‌که حضور او حضور موجود غریبه‌ای ‌باشد که در جهان تنها است.
انسان در حضوری که با هستیِ خود نزد خود می‌یابد دائماً از خویش فراتر می‌رود و هستیِ نامتعیَّن‌اش رو به سوی فردا در صیرورت است و رو به سوی آینده طرح‌افکنی می‌کند، در حضوری که لحظه به لحظه فراتر از خودش در خودش حاضر می‌شود و بر اساس انتخابی که می‌کند به خود هویت می‌بخشد و نسبت به هستی، تقرب می‌جوید، زیرا انسان با حقیقت هستی به حکمِ عین‌الرّبط‌بودن‌اش، نسبت دارد و جهت‌اش به سوی آن است.
 موفق باشید
 

37240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

دنیا با این نسل جوان بد تا کرده، اراده های پوشالی و وهمی و شیطانی زیاد شده و فرش های قرمز پهن کرده. ما چه کردیم در این مدت؟ ما تونستیم سیاهیه اون راه ها رو به نمایش بذاریم و نشون بدیم که بد هستند، نشون بدیم دوست دختر چیزه بدیه و پدر مادرها هم ازدواج رو تنگ کردن! ما در یک «هیچ» و یک انتظار به سر می‌بریم. از طرفی دوست داریم دوساعت بیشتر بخوابیم که دو ساعت کم تر زندگی کنیم و دوست داریم یک پُک بیشتر به سیگار بزنیم تا عمرمون کم تر شه و از طرفی هیچ چیز برای زندگی نداریم! با خودم کلنجار می‌روم بعد این همه سختیه مشقت آور اراده، پول، موقعیت اجتماعی، دلی که بلد باشه کار و تلاش و ازدواج و... در همین جامعه و قرص باشه لازم دارم! چرا که من خودم در این ویرانی باید قصری باشم که انسان ها در آن زندگی کنند پس قصری که رهبر انقلاب آن را معرفی کردند را بنا بکنم. به من چه کمکی می‌توانید بکنید؟ می‌خوام بَنا شم هرکس هرکمکی بکنه به اسلام کمک کرده بسم الله، اراده مرا نابود نکنید پشتم باشید تا راه برم؛ من غیرتم اجازه نمی‌ده ماها هرز بریم، تو این بلبشوعه جهان که جِنسم اجازه قدیمی ماندن بهم نمی‌ده! با خودتون کنار بیاید ما جدیدیم ما قدیمی نیستیم راهی جز قدمی بلند ندارم! اونایی که از جنس من خودشون میان اونا آماده و تِشنن. من رو زمین گیر تر از این نکنید من از اول بزرگ بودم از همه شاکی ام چرا زمین گیرم کردن، از چی می‌ترسید؟ از اینکه بزرگ باشیم و شماها کوچیک بشید؟! به چه جرمی زندگی من رو با حسادت و تنبلیاتون سیاه کردید به چه جراعتی ما را بزرگ بار نیاوردید  به چه حقی نذاشتید خودم باشم؟ فشار روانی و فکری و انفسی، محدودیت، چهار چوبای پوشالیه اخلاقی که سد معبر کردن! اگه‌نمی‌تونید جلوی من رو نگیرید من خودم جهانی بزرگم که دنیا رو عوض می‌کنه. تابوت پوسیده افکار کشنده تون رو خاک کنید دیگه چرا من رو باهاش چال می‌کنید! عه حالا که شما هم رفتی سینه کشی قبرستون منم باید مُرده باشم؟! عجب رسم ننگی. اگه دین ندارید آزاده باشید، اگه زورتون نمی‌رسه آزاده باشید آزادگی رو دوست بدارید و جوانمرد باشید من از دل شما برآمدم با همه کثیفی دنیای آشغالی که ساختید من از لای کثافتها قَد عَلَم کردم، زخمایی که بهم زدید بعضیاش هیچ وقت خوب نمی‌شه، من تو تاریکی جهان شما بدنیا اومدم من خوده تاریکی ام! که از دلش خورشید می‌تابه بذارید مهتاب باشم. اگر نذارید بزرگ باشم و بِسازم باز کُشتیدَم مثل هزاران باری که اعدامم کردید!. عه! تا یه جایی زوری میخندی ولی همین خنده ها اَشکن به مو می‌رسه پاره هم می‌شه همه شنبه ها رفتن! آدما چقدر عزیز می‌شن وقتی که قاب عکس شَن عَجب رَسم تلخی منم می‌خوام یه قاب عکس شم! دیگه نمی‌ترسم قلبم جا بزنه جاش یه سَنگه دیگه نمی‌ترسم سیاه بره چشام یهو تار شه صحنه دیگه یادم نی کی اصلا دلمو کجا شکسته عجله داره دیرشه روحم، می‌خواد جدا شه از جسم... . با منی که توی زجرم مثل خودم حرف بزنید زبونه من و شماست که باید یاد بگیرید! من دیگه گمو گور نیستم مثل ماه روشنم نورو ببین و چشمات رو روش نبند عزیزم! قربونت برم! تنهایی خیلی سخته.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که متوجه راهی شده‌اید که باید در دل تنگناهای تاریخی، آن راه را بگشایید و جلو بروید؛ حرفی نیست. ولی در این مورد باید به تقدیری نظر کنید که در تاریخ فرهنگ مدرنیته یقه انسان‌ها را گرفته و این‌جا است که به جای آن‌که یقه فرهنگ مدرنیته را بگیرید (آن طور که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» انجام دادند) نباید یقه اطرافیان را گرفت. باید به تقدیری که با نیست‌انگاری پیش آمده است، اندیشید. https://lobolmizan.ir/leaflet/1361?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C . متن شماره سؤال 37238 برای ما حرفهای حکیمانه‌ای دارد. خوب است که با حوصله به آن متن رجوع شود. موفق باشید

37166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده بزرگوار: استاد در مباحث مهدویت حضرت عالی فرمودید: «عالم بقیة اللهی مقام جمع است نه فرق»، منظور از جمع و فرق چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «برهان صدیقین» عرض شد که مقام «جمع»، همه کمالات را در عین یگانگی دارا می‌باشد. موفق باشید

نمایش چاپی