بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35096

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز وقتتون بخیر: من همونی هستم که سوال ۳۵۰۵۶ رو پرسیدم استاد چطور باید این تغییرو ایجاد کنم؟ یعنی باید چیکار کنم که برای آینده آماده باشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان نحوه حضوری که حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب مقابل ما می گشایند، موجب حضوری دیگر خواهد شد. در این مورد خوب است به عرایضی که در رابطه با سوره «الضحی» و سوره «اللیل» شده و روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

35069

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: کلیپی دیدم مبنی بر اینکه آیت الله بهجت فرمودند قبل فلسفه باید کلام خوند و الا منحرف شدین تقصیر خودتان است. خواستم نظرتون رو درمورد این حرف بفرمایید و اینکه آیا فلسفه به تنهایی ممکن است موجب انحراف شود؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم، فلسفه بخصوص فلسفه صدرایی که عملاً یک نوع کلام به حساب می آید موجب انحراف نمی شود ولی سخن آیت الله بهجت در این است که بالاخره ابتدا باید عقاید خود را بر مبنای عقل و استدلال محکم نمود و در بستر همان عقاید، سراغ فلسفه رفت. موفق باشید

40701

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت حضرتعالی: چرا مرحوم دشتی در خطبه ی غرّا ۸۳ در فراز ۴ عنوان زده اند «وصف قیامت»، در حالی که امام اصلاً از لفظ قیامت استفاده نکرده و شما هم فرمودید، عقیده و عمل و اخلاق معاد جسمانی را می‌سازد. پس مفهوم این عبارات چه ربطی به قیامت کبرا دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فضا، فضای توصیف احوالات انسان است از قیامت. و از این نظر عنوان درستی به کار رفته است. موفق باشید

39860

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد طاهرزاده: بنده چند وقتی است سوالی ذهنم را مشغول کرده و آن اینکه خدا برای چه انسان را خلق کرده؟ هدف از خلقت انسان چه بوده؟ ممنون میشم از اینکه بتوانم پاسخی دریافت کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست، با همین عنوان مطرح شده است. خوب است که به آن کتاب رجوع فرمایید. موفق باشید

38497

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: حالتون خوبه؟ خیلی وقت هست که لایق پاسخ شما نبودم اما این موضوع به من جسارت ارسال این پیام را داد. استاد انگار هر انسانی مرکز دنیاست هر کدام از سمت وجود خودشان، این پیوستگی بسیار متحیر کننده است یعنی هرگناه یک فرد علاوه بر خودش به دیگران هم آسیب می‌رساند، چقدر عجیب که یک عدم کنترل نفس من می تواند مسیر فرد دیگری را عوض کند، استاد من تمام عمرم در حال گناه بودم چطور می‌شود طوری زندگی کرد که به دیگران آسیب نرسد راهی هست که خطاهای گذشته جبران شود؟ من امروز متوجه شدم گناهانم باعث آزار و دوری دیگران و علت برخورد های آنهاست، چرا روی دید و بازدید خویشان تاکید می‌شود؟ انسان یک ترازو است که زندگی کنونی در این عصر تعادل آن‌را غیر ممکن می‌کند راه درست و انتخاب درست چه چیزی می تواند باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هرکس و در نسبت با پروردگارش زندگی می‌کند. اگر از بقیه تأثیر می‌گیرد به جهت معنایی است که از خود دارد، حال چه تأثیر مثبت و چه تأثیر منفی و ما با اعمال و رفتار نیکوی خود، نه‌تنها خود را وسعت می‌دهیم بلکه می‌توانیم به مخاطبان خود اگر آمادگی داشته باشند کمک کنیم. موفق باشید  

38478

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: با توجه به مباحث اخیر_دو جلسه شنبه در باب آخرین پیامبر (ص) _ که سیره و سنت آقا رسول‌الله (ص) به عنوان دعوت بی‌صدا مد نظر قرار گرفت، و نگاهی و سخنی باید بود که ما متذکر آن بودن در شرایط امروزین‌مان شویم، کتاب یا جزوه‌ای که بیش از پیش ما را متذکر این امر می‌کند معرفی نمایید. مقصد تذکر به حضرت رسول  (ص) و حضوری است که باید ما در امروز شدت ببخشیم. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  مبنای عرایضی که شد اصالت وجود جناب صدرالمتألهین بود. پیشنهاد می‌شود بعد از مباحث «برهان صدیقین» که روی سایت هست به بحثی که تحت عنوان «نهایی‌ترین انسان و نظر به شخصیت تاریخیِ صدرالمتألهین» روجوع شود. . موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/ 

38248

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوارم: ارتباط با خدای تاریخی ارتباط با خدای تشبیهی است نه تنزیهی در حالی که توحید هم تشبیه هم تنزیه است یا حرکت بین تشبیه و تنزیه است. اگر این مطلب درست باشه، پس ما باید علاوه بر ارتباط با خدای تشبیهی که اسم تاریخ ماست، باید با خدای فراتاریخی هم مرتبط باشیم، درسته؟ اگر درسته چطور با خدایی که در تاریخ هم طلوع نکرده مرتبط باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حضور خداوند است در تاریخی که در آن به‌سر می‌بریم تا ذیل اراده او در این تاریخ حاضر شویم. حال ماییم و انوار الهی. ما را در آن رؤیت چه به مباحث مفهومیِ تنزیه و تشبیه؟!! «تا به دریا سیر اسب و زین بُود / بعد از آنش مرکب چوبین بود». موفق باشید 

38081

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

پنجه‌ی شیر تعزیه می‌درد از غضب سرت / حسّ غرور می‌کنی؟ وای به روز دیگرت / بوسه بزن به دست پیر، کبر امان نمی‌دهد گر شکنی تو خویش را اشک شود مقدّرت / نفی ادب نمی‌کند خادم بارگاه دوست هیچ شو تا عیان شود ذلّت خصم ابترت / کیست میان قبر که اشک رها نمی‌کند؟ وای به جسم اصغرت وای به جسم اکبرت / می‌رسد از مسیر عشق آینه، کم نیاورید سر ببرید بغض را گریه‌ی ماست یاورت / مکتب ما که سنگ نیست حرمله‌ سنگدل‌تر است / می بده این خمار را جان‌ به فدای ساغرت / جای سلاح گرم ما روی زمین سرد نیست / عقل سلاح مرد نیست، دل بده دست دلبرت

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حقیقتاً عقل، سلاح مرد نیست. باید دل را به دلبر سپرد تا افقی گشوده شود و معلوم شود ما هم هستیم و هم نیستیم، و این است معنی «ایمان». موفق باشید

38026

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید استاد من دنبال یک پناهگاه و یک لحظه آرامش می‌گردم پیدا نمی کنم. این دنیا بستر امتحان و سختی های مختلف هست، مرگ هم که سختی های فراوان خودش را دارد. برزخ هم درگیر حساب و کتاب، احوالات قیامت هم که وحشتناک هست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در محضر خداوند و توجه به توحید ربوبی، ما را در آغوش خدا قرار می‌دهد. کتاب «با دعا در آغوش خدا» https://lobolmizan.ir/book/608?mark=%D8%AF%D8%B1%20%D8%A2%D8%BA%D9%88%D8%B4  که روی سایت هست، ان شاءالله در این مورد می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

37757
متن پرسش

سلام آقای طاهر زاده عزیز: بنده یک جوون ۱۸ سالم که وظیفه خودم دونستم در حکایت از انتخاب اصلح آقای دکتر جلیلی اقداماتی انجام دهم و قصدم این بوده که معیار حضرت اقا رو برای انتخاب اصلح در آقای جلیلی که نمود داره رو آشکار سازی کنم و از شما خواهشمندم به من در این کار کمک کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی کم و بیش در این مورد شده است که در همین قسمت پرسش و پاسخ‌ها می‌توانید آن را دنبال بفرمایید. مهم آن است که متوجه شویم در دل تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، دولت آیت الله رئیسی آغاز دیگری بود بسی متعالی‌تر از آنچه دیگر دولت‌های گذشته در انقلاب اسلامی دنبال کردند و در راستای حضور تاریخیِ خاصی که با دولت شهید رئیسی پیش آمد، شخصیت سیاسی – قرآنی دکتر جلیلی را می‌توان ادامه آن آغاز دانست که امید به آینده‌ای ماورای آینده‌ای که جهان مدرن مقابل بشر قرار داده، را به میان می‌آورد که در دل آن آینده همان‌طور که رهبر معظم انقلاب متذکر شدند تاریخ، ورق خورده است و ما باید در تاریخی که رسوایی جهان استکبار بیش از پیش به ظهور آمده، آینده خود را معنا کنیم و این غیر از آینده‌ای است که بعضی از نامزدها سعی می‌کنند ما را ذیل جهان مدرن قرار دهند. به هر حال همان‌طور که خودتان متوجه شده‌اید این نوع آشکارسازی کار ساده‌ای نیست و بیشتر باید به روحانیتی فکر کرد که سیاست و دیانت در هم تنیده شده است که بحث آن بسی گسترده است. موفق باشید      

37410
متن پرسش

سلام علیکم خسته نباشید ببخشید این سوال و نوشته کمی طولانی هست خواهش میکنم کامل بخونید. حالاتی بهم دست داد که همه چیز برایم سوال شد با خود گفتم اصلا ما چرا باید زندگی کنیم ایا چون جهنمی و بهشتی هست و جهنم درد دارد؟و همه چیز برایم سوال شد که چرا زندگی چرا کار کردن و ... یک لحظه دیدم در این که من هستی هستم که چرا میگویم نمیتوانم چرا بگویم یعنی هر چه امدم به خودم بگویم تو چرا هستی هستی که چرا میگویی دیدم بی معنا هست برایم. حتی اگر کسی به من بگوید بیا کاری کنم تا دیگر چرا نگویی به او خواهم گفت چرا باز یک لحظه دیدم شاید حالاتم شبیه جناب دکارت هست که گفت من شک میکنم پس هستم و در این که کسی هست که شک میکند نمیتوان شک کرد. با خودم گفتم حال مجبور به زندگی هستم و موجودی ابدی هم هستم پس بیاییم خودم یک معنا بر اساس هستم به زندگی بدهم یعنی خودم معنایی به زندگی بدهم تا بتوانم به بودن خودم ادامه بدهم و باز دیدم چقدر شبیه جناب دکارت شدم که همه امور را ابژه قرار داد هستم و با خود احساس کردم اگر همه چیز رو همینطور معنا بدم شاید دیگر احساس پوچی نکنم حال سوال من این هست که با این حالات(واقعا این حرف ها حالاتی هست که به من دست میدهد نه عقاید و باور ها اتفاقا باورهایم کاملا برخلاف این چیز ها است) چگونه میتوانم با مباحث شما انس بگیرم چگونه میتوانم به ظرفیت انسان اخرزمانی و انسانی که جناب صدرا بیان میکند مانوس شوم ایا من محکوم به هستی هستم که چرا میگوید ؟ اخه هر چه تا حالا کردم دیدم نمیشود در راهی قرار بگیرم و باتوجه به حرف شما که ان را با جان یافتم که فرمودید انسان امروز فقط نزد خود میتواند حاضر شود و همه چیز را در نسبت با خود میتواند بیابد دیدم من هم مثل جناب دکارت هستم؟ خیلی ممنون پاسخ گو سوالات جوانان هستید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصه هرکسی است که در این زمانه همچون شهید آوینیِ بزرگ به خود آمده و خودش برای خودش مسئله شده؛ در تاریخی که هرکس به خود آید می‌یابد که خودش برای خودش مسئله است ، حال یا چون دکارت و کانت و حتی هگل، با چنین انسانی در عین سوبژگی و درون‌ماندگاری که خودشان باشند برای خودشان، به‌سر می‌برند و یا در دل همان تاریخ مانند هایدگر به گستردگیِ انسان می‌اندیشند و دازاین را که معنای در جهان‌بودگیِ انسان است اصالت می‌دهد که نوعی معنابخشیدن به خود است و در این راستا تا حضور تاریخی انسان جلو می‌رود و یا در این جهان یعنی جهانِ ما، حضرت روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» خودش برای خودش مسئله می‌شود و به عرفان ورود می‌کنند و در دلِ عرفان و حضور در جهان انسان‌هایی بزرگ مانند حضرت علی«علیه‌السلام» جلو آمدند و باز گویا منتظر حضور دیگری برای معنابخشیدن به خود بودند که میدان سیاستِ آنچنانی که او فرمود «همه اسلام سیاست است»  و حضور در تاریخ انقلاب اسلامی، مقابل ما گشوده شد تا در چنین حضور در خود و درخشش در جهان، خود را در بستر نهایی‌ترین حضور درک کنیم و فتحی شد از یک طرف برای امثال آوینی‌ها و از طرف دیگر برای آن‌هایی که به شکلی دیگر برای خود مسئله شده بودند و در نتیجه افق شهادت را یافتند و حال مائیم و حضور انسان در این جهان و راهی برای معنابخشی. مدتی است به انسان آری! باز به انسان می‌اندیشم و در این رابطه یادداشت‌های صدگانه‌ای شده است که یکی از آن‌ها تقدیم می‌شود: 29- انسان در نسبت با وجودش و بودنی که رو به سوی هستی دارد، مثل سایر موجودات نیست، وجودی است خاص با هستی گسترده و گشوده، لذا می‌تواند خود را به جهت گستردگی‌اش، در آن‌جا و در نسبت‌یافتن با دیگران، بدون دوگانگیِ ابژه و سوبژه بیابد، زیرا همه‌چیز در نسبت وجود گسترده او معنا پیدا می‌کند. مانند نطق که انسان در آن گشوده می‌شود با نوعی بیرون ایستادن و در آن بیرون‌ایستادن در نسبت با دیگران، خود را فهم‌کردن، در عین حضور نزد همه و همه را از خود جدا ندانستن، به همان معنایی که جناب مولوی می‌فرماید:
این دو هزاران من و ما         ای عجبا من چه منم!.   
موفق باشید              

37201

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و نور و رحمت الهی: استاد. تفاوت حمد ذات اقدس اله و حمد مقام ربوبیت خداوند در چیست؟ چطور این دو رو از هم تفکیک بدیم در عمل و بینش؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌گاه که نظر به او داریم که فقط اوست که اوست بدون هیچ وصفی حمد ذات اقدس الهی در صحنه است که حضرت امام روح الله«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در حدیث ۱۲ کتاب شریف «چهل حدیث» از او گفتند آنچه گفتند و آن‌گاه که متوجه نظر حضرت حق به بندگانش هستیم، متوجه نور ربوبیتش می‌باشیم. نکاتی در این مورد در جلسه دوم شرح سوره «اعلی» مطرح شد. موفق باشید

37179

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: ملال و تنهایی و پوچی که هیچ، کینه، زودرنجی و ناراحتی و دلخوری شدید از همه کس و کوچکترین مسائل زندگی را جهنم کرده، یا گرفتاری به بی معنایی و پوچی، یا غوطه وری پر جهنم کینه و حالاتی وسواس گونه ریشه این حالات کجاست؟ چکار باید کرد؟ هیچ مفری نمی بینم.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره برای هرکس این موارد پیش می‌آید . مهم آن است که با عمیق‌شدن در معارف الهی بخصوص «معرفت نفس» می‌توان از این مرحله نیز عبور کرد. مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، به عنوان مقدمه خوب است. موفق باشید

37166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده بزرگوار: استاد در مباحث مهدویت حضرت عالی فرمودید: «عالم بقیة اللهی مقام جمع است نه فرق»، منظور از جمع و فرق چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «برهان صدیقین» عرض شد که مقام «جمع»، همه کمالات را در عین یگانگی دارا می‌باشد. موفق باشید

37146

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب: چرا در آیاتی به خداوند سمع و بصر نسبت داده شده است اما شم و ذوق و لمس نسبت داده نشده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق، حضور محض‌اند و به اعتبار نظر به بندگان، سمیع و بصیر می‌باشند. موفق باشید

36989
متن پرسش

سلام استاد گرانقدر: نسیمی وزیدن گرفت و گفت روز جمعه را دست کم نگیر که روز ظهور است، اندیشیدم شاید اینکه ظهور امام زمان در روز است و نه در شب یعنی خلوت و عزلتت را داشته باش ولی در مردم و نه حتی با مردم: «کن فی الناس و لا تکن معهم» در درون قلبهای مردم باش و آنجا سیر و سلوک کن و حتی به بودن کنارشان بسنده نکن، امام ما امام روز است و ظهورش هم در روز و اجتماع است. و جمعه چونکه سید الایام است و مقام جمع تمام ایام هفته است و نه فرد است و نه زوج، هم فرد است و هم زوج! اجمالی است که کل هفته تفصیلش است. عید توحید بندگی. جمعه روز جمع است، تفکر مکتبی امام زمان هم در روز- سلوک اجتماعی- و در جمعه اتفاق می‌افتد و نه آن امام زمان ذهنی! ما به نور حقانی امام در روز جمعه باید مقام جمع الجمعی خود را ظهور بدهیم با حضور تاریخی‌مان در دعای ندبه در نماز جمعه و تمدن سازی کنیم با نور معنویت و عقلانیت، صدرایی و محی الدینی ذیل شخصیت نورانی امام خمینی (ره) که همان نور امام زمان است به نازله ولی نازله ای که دارد عالم را می‌گیرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد میقات و وعده‌گاه ظهور انسان کامل، نکته همانی است که مطرح فرمودید که آن میقاتِ جمعه است که میقات مقام جمع‌الجمعیِ حضرت صاحب الامر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» می‌باشد و آن‌هایی که جمعه دارند در نسبت با آن حضرت قرار می‌گیرند. یعنی آن‌هایی که از کثرت‌ها به سوی وحدت حاضرند و خود را در «وجود» احساس می‌کنند و نسبت وجود خود را با حقیقت درک کرده‌اند و در این حضور و وارستگی وارد وادی «انتظار» شده‌اند. موفق باشید.

36886

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم رب العالمین. سلام علیکم: حاج آقا سخت محتاج مباحث معرفت نفس هستم؛ با توجه به ظلمات موجود و نکته ظریفی که نسبت به این مباحث از جهت اینکه باید نظر انداخت و نه اینکه فقط جمع آوری علوم حاصل شود، درخواست دارم دستوراتی نسبت به این مهم بفرمایید از عبادات و... تا بتوان به عمق لازم دست یافت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس». از «ده نکته در معرفت نفس» و سپس با «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها، کار را شروع کنید، خود به خود ادامه راه روشن خواهد شد. موفق باشید 

36779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهر زاده عزیز: از اینکه به پرسش بنده توجه دارید و پاسخ می دهید تشکر می کنم. بنده حدود ۲۰ سال است که به نوعی وسواس فکری (بسیار آزار دهنده) دچار شده ام و با اینکه واقف به اشتباه بودن افکار و بالطبع آن کارهای دستوری از آن افکار هستم اما هیچ گاه در مبارزه با این بیماری پیروز نبوده ام علاوه بر نشانه های عمومی وسواس فکری که در اکثر افراد مبتلا به این موضوع در بنده هست، موضوع بسیار آزار دهنده و وحشتناک تری نیز حدود ۲۰ سال است که گریبانگیر بنده است و آن این است که فکرهای سرایتی (بیماری ها، مصیبت ها، ناکامی ها و...) را از طریق دیگران مُسری می دانم و این باعث شده در ارتباط با افراد همیشه دچار اضطراب و وحشت شوم از بابت اینکه مسائل زندگی آنان به بنده نیز سرایت کند و این افکار دائما بدون لحظه ای توقف در ذهن بنده جولان می دهند و باعث اضطراب همیشگی و دائمی شده و تا جایی که باعث شست و شوی زیاد (لباس ها، بدن و...) شده از ترس اینکه در ارتباط با دیگران این اشیاء آلوده شده و حتما موضوعات نگران کننده آنان به بنده نیز سرایت خواهد کرد از جنابعالی در مقام استاد و پدری دلسوز تقاضا دارم راهنمایی یا حتی توصیه های عبادی برای رفع این موضوع جانکاه برای بنده بفرمایید. اجرکم عندالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته آیت الله مظاهری در این موارد باید شخصی را که به عنوان الگو و نمونه پذیرفته‌ایم، مدّ نظر قرار دهیم و بر اساس سیره و حرکات ایشان، حرکات و افکار و اعمال خود را تنظیم کنیم. در ضمن خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت است رجوع شود. موفق باشید

36750

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خدا قوت: در کتاب رجب ماه یگانگی با خدا به نقل از کتاب المراقبات توصیه می نمایید که در این سه ماه عبادت و اذکار بیشتر و بحث علمی کمتر شود. خب مگر نفرمود ساعتی تفکر برتراز هفتاد سال عبادت است و همچنین در اوج این سه ماه که لیالی قدر هست؛ معصوم توصیه به گفتگوی علمی می نماید. حال به نظر می رسد اولویت با تفکر و تدبر علمی هست چون واقعا یا فرصت آن اذکار نیست و یا لقلقه زبان می شود. نظر استاد گرامی مغتنم است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اولویت با معارف حقه است نسبت به اعمال. ولی چه خوب است در بستر آن معارف توحیدی به حکم «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات» منوّر به اعمال عبادی شویم تا همان عبادات، معارف حقه ما را نهادینه کند و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «وَ اتَقُوا اللهَ وَ يُعَلّمُكُمُ الله» تقواى الهى پيشه كنيد و خدا شما را تعليم مى‏‌دهد. هركس به اندازه‏ اى كه تقوا پيشه كند و جان خود را از غير خدا منصرف كند و به آداب شريعت الهى مؤدب شود، عالم است‏. شاید از این جهت فرموده‌اند در ماه رجب که شهر الله است، سعی شود از عبادات بهره کافی ببریم. موفق باشید

36687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در بحث معاد جایی فرموده بودید که ۷۰۰ سال طول میکشه که انسان نام پیامبرش را بخاطر بیاورد و درجایی فرمودید پس از مرگ متقدمین از اموات تازه وارد در مورد اهل دنیا می‌پرسند. گویا جایی عجیب است یا بنده بد متوجه شده ام ۱. اگر ۷۰۰ سال برای به یاد آوردن یک نام طول می‌کشد پس در موارد دیگر طبیعتا خیلی زمان بیشتری نیاز است پس چگونه است که اموات از فرد تازه فوت شد می‌پرسند؟ ۲. روابط ارواح در برزخ چگونه است با یکدیگر ارتباط دارند؟ از اهل زمین خبر دارند؟ تا چه حد؟ پنجشنبه چگونه و از چه چیزی آزاد می‌شوند؟ روی عالم ماده تاثیر گذارند؟ جایی خواندم که ارواح فقط در عالم خودشان هستند که در اینصورت با روایات مذکور همخوانی ندارد. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آن مورد ۷۰۰ سال برای کسانی است که منکر نبوت و نبی نبوده‌اند، ولی مشغله‌های دنیایی زیادی برای خود ساخته‌اند و از این جهت این مربوط به همه نیست. ۲. در همین مورد هم، متفاوت‌اند و عرایضی در کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» شده است. ۳. از عصر پنج شنبه تا عصر جمعه اموات راحت‌تر می‌توانند با کسانی که بر سر مزارشان می‌روند و برایشان طلب مغفرت می‌کنند؛ ارتباط برقرار نمایند. ۴. آری! در کلّ همینطور است که اموات در عالم خودشان هستند. موفق باشید

36685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: حاج آقا در رابطه با جواب پرسش ۳۶۶۷۸، عبارتتان را شرح دهید، ظرفیت طلبگی؟ راهی که ولی فقیه متذکر شده؟ و... خواهش مندم تفصیلی پاسخ دهید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه این مطالب که می‌فرمایید مباحث مفصلی است. در مورد طلبگی خوب است به جزوه «عالَم طلبگی» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/leaflet/212?mark=%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85%20%D8%B7%D9%84%D8%A8%DA%AF%DB%8C  و در مورد نسبتی که باید با ولیّ فقیه داشت، خوب است به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که آن نیز روی سایت هست؛ رجوع فرمایید. موفق باشید

36220

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: مدتی است دچار شک زیادی شده ام، گاهی احساس می‌کنم مثل سوفسطائیان فکر می‌کنم، همه چیز را رد می‌کنم حتی بدیهیات را در نماز، در حال قرائت و تفکر در قرآن وغیره این سوالات رها نمی‌کند مرا. سوال های کودک ۵ ساله درباره معاد و خدا و... به ذهنم می آید و می‌خواهم خودم را با قواعد و معارفی که تا به این سن یاد گرفتم اقناع کنم، می‌خواهم با معرفت نفس و برهان و.. به خودم جواب بدهم، صوت گوش می‌کنم، کتاب می‌خوانم ولی می‌بینم نه انگار یک جای دیگر می لنگد و شیطان دست بردار نیست، گویا نوری از وجودم رفته مدام می‌گویم «لا تکلنی الی نفسی» مدام توکل می‌کنم و ذکر می‌گویم ولی ته دلم محکم نیست به ذکرهایی که به زبان می آورم. لقمه و اعمالم و همنشینانم را تفحص می‌کنم و مدام فکر می‌کنم چه تغییری کرده ام که این حال به سراغم آمده نمی فهمم این حال عجیب چیست؟ چه کنم استاد عزیز؟ نگرانم بعد از این شک ها ریب و کفر در دلم بنشیند. متشکرم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از تعمق در معارفی مانند «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» باید به نمادی از دینداری اصیلی که در این زمانه نماد حقیقت این دوران است، نظر کرد که به نظر می‌آید در این زمانه حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، راهی گشوده و سرزنده‌ای است. گمان می‌شود کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» بتواند راهگشا باشد. موفق باشید

36177

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: چرا من اینقد تنبلم!؟ بدنم برا روحم سنگینه. ۳۸ سالمه همش خواب. استاد میشه خواهش کنم التماس کنم برام استغفار بخونین. میگن دعای کسی برا دیگری میگیره.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه معرفت خود به حقایق را عمیق‌تر کنیم، برکات عبادات ما بیشتر می‌شود و شوق زندگی در امورات معنوی و زیبا در ما رشد می‌کند. در این رابطه خوب است خود را به مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» و بعد از آن به شرح کتاب «آداب الصلواۀ» از حضرت امام خمینی بپردازید. موفق باشید

36031

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: خیلی زیاد گفتارهای شما را گوش می‌کنم ولی به‌خودم‌که رجوع می‌کنم برای یاد گرفتن مطالب جهت جواب دادن به شبهات سایرین است به محض این که یه چیز خیلی خوب می‌شنوم به خودم میگم خب این رو اگه به فلانی بگم دیگه جوابی ندارم، نمیگم حتی ولی فکرش میاد. چه کنم که بهره بهتری ببرم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضوری که در مواجهه با این کلمات برایتان پیش می‌آید، نظر کنید، مرحله‌ای بعد از مرحله‌ای تا راه خود را همچنان ادامه دهید، راهی که خود بگوید چگونه باید ادامه یابد و به حکم «إقرأ» می‌گویید آنچه را باید بگویید. موفق باشید

نمایش چاپی