بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35987

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آیه ای هست که اشاره میکنه حضرت آسیه از خدا خواست که از اون وضعیت شکنجه نجات پیدا کنه و بعد او را به سمت آسمان بردند (یادم نیست آدرس آیه رو خدمتتون بگم) آیا مرگ حضرت آسیه فرا میرسه یا منظور دیگه ای مد نظره آیه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این‌که جناب آسیه از حضرت حق طلب کرد که در جوار پروردگارش جایگاه و سکنایی داشته باشد، اصل قضیه بود و فرعون گمان می‌کرد با شکنجه او، او را از زندگی محروم می‌کند. غافل از آن‌که او را در مسیری قرار می‌دهد که طالبش بود و خداوند در همین رابطه می‌فرماید:  «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ...» (تحریم/۱۱) خداوند براى اهل ایمان، همسر فرعون را مثال مى‌زند. زمانى كه به پروردگار خويش عرض كرد: پروردگارا! خانه اى براى من نزد خودت در بهشت بساز ... موفق باشید

35984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت تون بخیر: در مورد اتباع افغانستانی می‌خواستم بپرسم که تو محله ما زیاد شدن و از بس خونه هاشونو بهشون دادن ما بیشتر افغانی می بینیم تا ایرانی و حتی مدرسه دولتی ما پر شده از بچه های افغانستانی. مردم محله خسته شدن و حتی دارن امضا جمع مبکنن که کسی دیگه خونه شو به اونا نده می خواستم بدونم نظرشما در مورد این قضیه چیه و برخورد ما با این قضیه چی باشه و آیا خطری از جانب این اتباع افغانستانی کشورو تهدید نمی‌کنه چون خیلی از شغلها هم می بینیم دست این اتباع افتاده. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ملت محترم افغانستان ملتی هستند که بدون دلیل مورد ظلم قرار گرفته‌اند، در حالیکه مردمی نجیب، با هوش و متدیّن و با پشتکار می‌باشند و ابداً نباید نسبت به آن‌ها احساس دوگانگی داشته باشیم و در همین راستا رهبر معظم انقلاب دستور دادند در نظام آموزشیِ کشور پذیرفته شوند. موفق باشید

35817

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام حضرت دوست. سلام و درود بی پایان: بنده خدایی حاج آقا ازم سوال کرد حَضرت حجت روحی و ارواحنا له الفداء اگر ظهور کنند ظلم برچیده میشه و بعد خودشون هم در نهایت به شهادت می‌رسند آیا شهادت ایشون خودش ظلم نیست؟ این تناقض رو چطوری باید حل کرد؟ آیا ایشون شهید نمیشه یا ظلم تموم نمیشه یا وجود هردوشون با هم تناقض نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا نیست با حاکمیت حضرت حجت «علیه‌السلام» اختیار و انتخاب انسان‌ها متوقف شود. آری! حاکمیت از آنِ حق خواهد بود و ظالم و ظالمان نمی‌توانند میدان‌داری کنند و باطل را حق، و حق را باطل جلوه دهند. موفق باشید

35776

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: یک سوال دارم از محضرتون خواهش می‌کنم جواب فلسفی و ماورایی ندین واقعیت را بفرمابید. آیا آقای سیستانی را قبول دارید؟ اگر قبول دارید آیا ایشون نسبت به اسلام دلسوز نیستند؟ الان در عراق حجاب اختیاریه ولی فریاد وا اسلاما سر نمیدن. شما ایشون را قبول ندارید سید نصرالله را که قبول دارید تو تجمعات حزب اله زنان بی حجاب الی ماشاءلله هستند با این دو فرض نتیجه میگیریم حجاب و بی حجابی بهانه است. بلکه سرپوش گذاشتن بر فساد و بی عدالیته. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حجاب اجباری و یا حجاب اختیاری نیست! بحث در قوانینی است که ما در این کشور داریم و معلوم است که قانون اساسی ما و قوانین ما با کشور عراق و لبنان که کشور اقوام مختلف و مذاهب مختلف است، تفاوت اساسی دارد. موفق باشید

35637

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: سابق به مباحث عرفانی علاقه مند بودم ولی اخیرا به هیچ کتابی میل و رغبت ندارم و گرفتار پوچی شدیدی شدم. برای ظلمات آخرالزمان نظرتان آن بود که ابعاد عمیق دین باید به صحنه بیاید ولی اگر چه بنده نمی توانم ادعا کنم عمیقا با دین آشنا هستم ولی آشنایی ای که با عرفان دارم درین قبض اخیر راهگشا نیست، یکی دو خط که می خوانم نفسم پس می زند. نمی دانم با این حال روز اگر نیاز به مطالعه ی دقیق در ابعاد عمیق دین باشد چگونه این مهم را انجام دهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این احوالات منحصر به جنابعالی نیست. عرایضی در جلسه شنبه گذشته در این رابطه شد که خوب است به آن بحث رجوع شود. در ضمن اگر نگاهی به جواب سؤال شماره 35602 و به شرح غزل ۱۲۶ بفرمایید خوب است. موفق باشید

35476

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: تو کتاب سر الصلاه یه مبحثی هست به نام «اقرا وقرا» استاد ما می گفتند یعنی هر کلمه نماز یه مزه بدهد، و یک شیرینی داشته باشد. آیا این چیزی که استاد ما فرمودند صرفا یک حالت محسوب می شود؟ آیا فرق می کند با اینکه در هر کلمه نماز اسما به قلب او جاری شود؟ یا اینکه این ها مراتب است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به نور همان تجلی اسماء است که هر کلمه از نماز، مزه خود را ظاهر می‌کند. موفق باشید

35439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من وحدت ذاتی خودم را احساس می‌کنم. حال من چگونه این احساس وحدت ذاتی خودم را تبدیل به احساس وحدت مطلق کنم؟ (منظورم از وحدت مطلق، خداوند است.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درک وحدت ذاتی خود، در عین ربط به عین الوجود، معنا دارد. بنابراین حضرت حق به اعتبار عین وجود، عین علم و قدرت و حیات و غیره است. موفق باشید

35280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: خداوند بی زمان است یا نسبت به زمان لابشرط است در ابعاد مادی وجودش زمان دارد و در ابعاد مجردش ندارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابعاد مادی که حاکی از نقص است برای حضرت حق معنا ندارد. در این رابطه عرایضی در شرح «برهان صدیقین» از طریق شرح صوتی آن برهان شده است. موفق باشید

35164

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: در کتاب ادب خیال عقل فرمودید باید کتب عالمان بزرگ را مطالعه کنیم و برنامه ریزی داشته باشیم. من مادر دو فرزند و خانه دار هستم و چند سالی ست مباحث شما را دنبال می‌کنم و همیشه سعی کردم با برنامه جلو برم اما تو این برنامه های که می‌ریزم اخیرا یه کمبودی حس می‌کنم. انگار این کتاب خواندن ها و ویس گوش کردن ها و خلوت داشتن ها دیگه منو راضی نمیکنه. انگار باید حرکتی دیگر انجام بدم. در درون خود جستجو کردم و فهمیدم چقدر تشنه افرادی هستم هم دل و هم فکر و هم کلام... من حس می‌کنم خیلی نیاز به حضور در جمع هایی دارم که منو بفهمن و بتونم باشون صحبت کنم و راه پیدا کنم. نمی‌دونم باید کجا برم و چه جوری شروع کنم فقط می‌دونم روحم نیاز به اینگونه ارتباط ها پیدا کرده. چند جلسه ای به جلسات سها آمدم و لذت بردم اما هنوز راهمو پیدا نکردم. نمی‌دونم باید چیکار کنم. اون نشاطی که قبلاً داشتم هم ندارم. تنها تغذیه روحم و حال خوبم در حال حاضر کتب شما استاد عزیز و قرآن و نهج البلاغه است وگاهی نوشتنهایی که از دل بیرون می‌آید. استاد لطفا کمکم کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مکرر عرض شد باید به حضوری دیگر اندیشید. چگونه ممکن است که انسان تا آن جا راه را رها کند و به بیراهه قدم  زند که ستایش گر قاتل عمر خود شود، وقتی هر آنچه معنای زندگی را از او می رُباید را دوست می دارد؟ مشتاق اموری می‌شود که بر سرگردانی او می‌افزاید و خواهان چیزهایی است که نیست، آری! چیزهایی که نیستند و جاودانگی را از او می رُبایند و چون احساس جاودانگی را از دست داد چه اندازه در بودن خود احساس پوچی می‌کند. این‌جا است که همه راه‌ها برای او بن‌بست است، زیرا اصیل‌ترین راه که تماشای خود می‌باشد به عنوان بنده، حضرت ربّ العالمین را گم کرده است، راهی که هم اکنون او را تا بیکرانه ترین حضور حاضر می کند و معنا می‌بخشد و با حضور در آن ساحت  به جای آن که از رفتن فرار کند به راحتی رنج رفتن را که همه زندگی است به جان می‌خرد. رنجی که در هر قدمی که برمی دارد زندگی را به او نشان می‌دهد. دوریِ این رفتن ها چه اندازه دردناک است هرچند با راحتی و رفاه همراه باشد. راحتی‌های پوچ و بی‌ثمر. این است راز نیست‌انگاری، راز بودن‌های سرد و بی‌ثمر به جهت فرار از رفتن که شأن حضور در حقیقت است. این‌جا است که با حضور در تاریخ توحیدی که با انقلاب اسلامی شروع شد و احساس و شور معنوی که به سراغ انسان می‌آید، از نیست‌انگاریِ این دوران عبور کرد. موفق باشید

35163

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

کتاب جوان و انتخاب بزرگ برای چه سنی از دانش آموزان مناسب است که مسابقه کتابخوانی برگزار کنیم؟ اگر امکان داره استاد چند سوال در رابطه با این کتاب مطرح کنند تا در مسابقه کتابخوانی استفاده شود. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سنین آخر دبستان و اوایل دبیرستان می‌تواند موثر باشد، إن‌شاءالله. تهیه سوالها به عهده خود عزیزان باید باشد. موفق باشید

35133

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب و احترام: یه سوال اینه که الان اتفاق خاصی افتاده؟ چی شده که در قلب ما این خبرهاست؟ خواهش می‌کنم جواب بدید. کسی کاری کرده؟ فرد خاصی متولد شده یا از دنیا رفته؟ چی شده؟ خیلی ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظورتان را متوجه نشدم. موفق باشید

35037

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام خدمت استاد گرامی: جسارتا بنده که مادر خانواده هستم و فرزندانم در مورد مسایل دینی اعم از نماز وروزه و حجاب به حرفم گوش نمی‌کنند آیا در بیرون از خانه می‌توانم امر به معروف کنم؟ در بحث امر به معروف بیرون از منزل چگونه متوجه شویم که الان با این تذکر دادن ما روی این فرد تاثیر گذار است؟ آیا اینجا وظیفه ای داریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال هرجا زمینه و فضایی باشد که ما از سر دلسوزی متذکر انحرافاتی که برای خود آن افراد ضرر دارد را با آن‌ها در میان بگذاریم، به آن‌ها خدمت کرده‌ایم. موفق باشید

37944
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: به نظر حضرتعالی این تحلیل آقاب صفار هرندی تا چه حدی صحیح است؟ من «جلیلی‌چی» نیستم. سال ۹۲ به او رای ندادم. دور اول انتخابات همین امسال هم به او رای ندادم. به ضعف‌ها و محدودیت‌های او در مقام یک سیاستمرد واقفم. اما حالا که پس از سه هفته ممنوعیت سخن گفتن درباره نامزدهای انتخاباتی امکان نوشتن یافته ام دوست دارم از او بنویسم. از سعید جلیلی که به نحو کم‌نظیری نماینده بخش بزرگی از فضیلت‌ها و زیبایی‌های انقلاب اسلامی پنجاه و هفت در سیاست ملی ماست. اگر آرمان پنجاه و هفت پیوند یافتن و بلکه یگانه شدن دین و سیاست در متن حیات مدنی بود، این یگانگی نخست باید در وجود سیاستمرد محقق شود. جلیلی به وضوح مصداق این معناست. پیشتر نوشتم که مهم‌ترین میراث شهید رییسی سیاست تقواست و اینک باید افزود که میراث‌دار او از این جهت بی‌شک سعید جلیلی است. با این ملاحظه که آنچه برای سید شهید با شمّ و غریزه محقق بود، برای جلیلی با نحوی تفصیل و نظرورزی همراه شده است. نحوی درک سازوار مبتنی بر دیانت از سیاست و مقاومت و عدالت که در جزئیات مشی عملی و زیست شخصی نیز متبلور است. و این فقط مربوط به امور کلان سیاست نیست؛ شاید به چشم کسانی خرد و کم اهمیت به نظر برسد، برای من اما اینکه سیاستمداری داریم که در اوج مشاجره پینگ پنگی مناظره دونفره، وقتی رقیب قرآن می‌خواند، ملتزم به امر «فاستمعوا له و انصتوا» لب از سخن می‌بندد، قیمتی است. اینکه مجاهد جانبازی داریم که زخم و جراحت خود را محمل تبلیغ سیاسی قرار نمی‌دهد (شاید هنوز هم بسیاری از مردم جانباز بودن او را ندانند) ارزشمند است. اینکه نامزد انتخاباتی داریم که در نحوه عمل خود، در گفتن و نگفتن، در رفتن و ماندن، بیش از هر چیزی حجت شرعی را در نظر می‌آورد همان لحظه طلایی سیاست پنجاه و هفتی است. جلیلی امروز خیلی بیش از گذشته در منظر و مرئی وجدان ایرانی ما حاضر است. می‌دانم که بابت جمله بعدی ملامت و تمسخر خواهم شد اما چه باک؟ این وجدان ایرانی هر چند به او رأی ندهد اما عمیقا دوستش دارد. همچون شمایلی از فضیلت‌های بنیادینی که مدینه ما را برافراشته است: تقوا، شجاعت، سلامت، ساده‌زیستی و مردمداری. ممکن است بسیاری بترسند و ترجیح دهند که در این شرایط سخت و خطرناک چون اویی سکان کشور را به دست نگیرد. اما این ترس به خلاف تصور همراه با نفرت نیست. تلاش دو هفته اخیر برای نفرت ساختن حول جلیلی موفق نبود (به خلاف مورد احمدی نژاد در سال هشتاد و هشت). فضیلت و تقوا چیزی نیست که از نظر انسان ایرانی نکته‌سنج مخفی بماند و او کسی را که به این زیور آراسته است، نمی‌تواند دشمن بدارد. همچنین این ترس چندان مربوط به ویژگی‌های شخصی جلیلی نیست.  در واقع این ترس، ترس از تنگ شدن زندگی و مجال و امکان‌های آن (خواه در پرتو سیاست حجاب و محدودیت اینترنت یا نزاع با قدرت‌های جهانی) به حفره‌های بزرگی در کلیت سیاست انقلابی باز می‌گردد. بار دیگر مسائل جلیلی را به یاد آوریم: اینکه جلیلی زبان تخاطب با بخش مهمی از مردم را ندارد، اینکه ایده‌ای در نسبت با تکثر واقعاً موجود در ایران امروز ندارد، اینکه ایده آزادی در منظومه او جای روشنی ندارد و اینکه ایده امکان پیشرفت بدون همراهی با هژمونی غرب هنوز اعتماد و امید چندانی بر نمی‌انگیزد، جملگی به کاستی‌های اساسی نیروی انقلاب و گفتار و طرح سیاسی آن باز می‌گردد. اگر این خلل‌ها زیر عبای پوشاننده شهید رییسی و سیادت و صفا و معنویت او از نظر مخفی شده بود (که البته چندان هم نشده بود) به معنای حل و فصل آنها نبود. و مسیر آینده مسیر در انداختن طرحی نو و حل و فصل واقعی این کاستی‌هاست. با مشاجره ملال‌آور تعیین مقصر و سرزنش متقابل در میان نیروهای انقلابی گامی به پیش برداشته نمی‌شود. شمایل محبوب و دوست داشتنی جلیلی اینک به مثابه یک سرمایه سیاسی متعلق به نیروهای انقلاب است. من تصور می‌کنم روند وقایع ماه‌ها و سال‌های پیش رو ارزش اجتماعی این سرمایه را بالاتر نیز خواهد برد. اما گشایش آینده ما در هزینه کردن مسرفانه این سرمایه نیست. در تلاش جدی و سخت کوشانه و بیرحمانه برای حل مسائلی است که موجد ترس فوق الذکر می‌شود. کاش سعید جلیلی خود به محور این تلاش تبدیل شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکات قابل ارزشی را جناب آقای سجاد صفار هرندی مطرح فرموده‌اند. آری! باید اقای دکتر جلیلی عزیز از بعضی از اجمال‌ها مثل احترام به آزادی، به تفصیل آیند و همان‌طور که آقای صفار هرندی می‌گویند باید خود آقای دکتر جلیلی نشان دهند تهمت‌هایی که موجب جلیلی‌هراسی شده، بی‌رحمانه است و حقیقتاً به گفته آقای صفار هرندی: « شمایل محبوب و دوست داشتنی جلیلی اینک به مثابه یک سرمایه سیاسی متعلق به نیروهای انقلاب است. من تصور می‌کنم روند وقایع ماه‌ها و سال‌های پیش رو ارزش اجتماعی این سرمایه را بالاتر نیز خواهد برد.» موفق باشید      

37757
متن پرسش

سلام آقای طاهر زاده عزیز: بنده یک جوون ۱۸ سالم که وظیفه خودم دونستم در حکایت از انتخاب اصلح آقای دکتر جلیلی اقداماتی انجام دهم و قصدم این بوده که معیار حضرت اقا رو برای انتخاب اصلح در آقای جلیلی که نمود داره رو آشکار سازی کنم و از شما خواهشمندم به من در این کار کمک کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی کم و بیش در این مورد شده است که در همین قسمت پرسش و پاسخ‌ها می‌توانید آن را دنبال بفرمایید. مهم آن است که متوجه شویم در دل تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، دولت آیت الله رئیسی آغاز دیگری بود بسی متعالی‌تر از آنچه دیگر دولت‌های گذشته در انقلاب اسلامی دنبال کردند و در راستای حضور تاریخیِ خاصی که با دولت شهید رئیسی پیش آمد، شخصیت سیاسی – قرآنی دکتر جلیلی را می‌توان ادامه آن آغاز دانست که امید به آینده‌ای ماورای آینده‌ای که جهان مدرن مقابل بشر قرار داده، را به میان می‌آورد که در دل آن آینده همان‌طور که رهبر معظم انقلاب متذکر شدند تاریخ، ورق خورده است و ما باید در تاریخی که رسوایی جهان استکبار بیش از پیش به ظهور آمده، آینده خود را معنا کنیم و این غیر از آینده‌ای است که بعضی از نامزدها سعی می‌کنند ما را ذیل جهان مدرن قرار دهند. به هر حال همان‌طور که خودتان متوجه شده‌اید این نوع آشکارسازی کار ساده‌ای نیست و بیشتر باید به روحانیتی فکر کرد که سیاست و دیانت در هم تنیده شده است که بحث آن بسی گسترده است. موفق باشید      

37662
متن پرسش

سلام علیک و ریحانه. بسم الله الرّحمن الرّحیم
 «و ما يتقرب إليّ عبد من عبادي بشي‏ء أحبّ إليّ ممّا افترضت عليه وإنه ليتقرب إليّ بالنافلة حتي أُحبّه فإذا أحببته كنت إذاً سمعه الذي يسمع به وبصره الذي يبصر به ولسانه الذي ينطق به ويده التي يبطش بها، إن دعاني أجبته وإن سألني اعطيته»[اصول كافي، ج۲، ص۳۵۲.] دنیا محل رجوع آدمی است برای تماشای آِیه ها و سیر و سیاحت در جهان های طولی عالم معنا و به سر بردن با برترین آرزوها و زیستی فراتر از ابعاد سرد و بی روح زمین بریده از آسمان و این نگاه محصول اندیشه های بینادینی است که ادیان برای انسان آورده اند تا انسان سردرگم در بیابان امیال و آرزوهای بی سر و ته را معنا ببخشند و این جز از ساحت علمی مبرا از امیال و اوهام بر نمی‌آید و این جاست که آن عقل قدسی و آن جان عرشی باید در میان آدمیان باشد تا انسان بار دگر به طلوعی در قامتی بلندتر بیندیشد و در قامت کوته دنیا کوتوله نماند و این آن بشارت حیات معنوی است که خداوند با آدمی در میان گذاشت تا او خود را گرفتار شجره اوهام و خیالات و حساب و کتاب عقل معاش نکند و عِقال از پا بِکَند و عزم جاودانگی کند. گویا انسان بیش از دیروز آماده شنیدن سخنان انبیاء شده و گویا صدای نوح و ابراهیم و عیسی و موسی (علیهم‌السلام) امروز بیش‌تر شنیده می‌شود و بشر در انتهای بدحالی آبسوردیسم قرار رفته است و به ساحتی متعای تر از دیروز خود فکر می کند و گویا خود را در مواجهه ی با بی‌معنایی امروز ناتوان دیده است و برای همین به دنبال روحی در زندکی می‌گردد تا معنایی را که گم کرده است بیابد و ناگزیر با آن روبرو خواهد شد. دین، بازاری نیست تا کالایی باشد که انسان در قبال چیزی که می‌دهد بهره‌ای از آن بردارد و منتفع شود. دین، آن حقیقت به محاق رفته ی بشر امروزین است که با موجِ فراگیر و شیوع عالم مدرن و دوران نوزایی و روشنگری، مجالی برای مواجه با انسان مدرن پیدا نکرد تا انسان خود را با آن معنا کند و در دامان پر مهرش پرورش یابد. این موج بی رحم و سرد سکولاریسم تمام ابعاد آدمی را از سر سفره ی دین برداشت و انسان بی محابا ناتمامی هایش را با قهر با دین تمام کرد و طوفانی از پوچی و سردرگمی که جهان آدمی را فراگرفت و اخلاق از زندگی طبیعی برخاست و انحطاط رو به تزاید گذاشت نه فقط در عالم سیاست و اجتماع بلکه انسان در تنهایی و عالم درون خودش نیز تنها ترین دوران را تجربه کرد و تن به انواع سرگرمی‌ها و سردرگمی‌ها داد. امروز فریاد رنج از نهاد آدمی که از زخم های نهیلیسم بر جان و تن دارد بلند شده است و به دنبال آن معنای گمشده ی درونی خویش می گردد. برای شنیدن این صدا نیازی به آن نیست که آدمی زبان بچرخاند و فریاد کند، خستگی از جان و تن آدمی می بارد بدون آنکه سخن بگوید. آری بار دیگر صلا و صدای توحیدی خداوند در این تاریخ بلند شده است آن هم در روزگار داد و بیداد ناهنجار تاریخ مدرن و بار دیگر فرزندان تاریخ توحیدی به صحنه ی سرد و بی روح آدمی میهمان شدند تا انسان ها نیز دگر باره به آن حقیقت ابعاد متعای خود رجوع کنند و معنایی بیش از آنی که می‌توان با آن زندگی کرد را به صحنه‌ی حقیقی زندگی شان برگردانند و زیستی نو را با حیات معنایی که پیدا می کنند شروع کنند و از باتلاق پوچی و آبسوردیسم عالم تکنیکی خود را نجات ببخشند. گویا آنگاه که تاریخ خود را در بن‌بست نهیلیسم مواجه می بیند و معنای آدمی با ناامیدی از زندگی رخت بر می بندد خداوند با انسان هایی معنا بخش به تاریخ باز می گردد تا نمایشی باشد برای گوش ها و چشم هایی که در طلب روحی معنا بخش و مطلوبی دلپذیر برای فردای زندگی شان می گردند. آری خداوند بارها و بارها خودش را در میدان تاریخ به نمایش برای انسان ها به میان آورده است و چشم ها و گوش ها را مخاطب خود کرده است و انسان ها را دگر باره در مواجهه با خود روبرو کرده است و سهم زبان در این میان توصیف صحنه ی رویارویی این انسان است با تاریخی که بار دیگر به ما رجوع کرده است و تقدیر توحیدی تاریخ ماست و ما باید آن را برای آدمی معنا ببخشیم یا بیان کنیم و این اجمال را به تفصیل به سخن بنشینیم و از وجدان شهودی که آدمی در این تاریخ داشته است با او سخن بگوییم و این بزرگترین بهره ی ما از زمانه ای است که می توانیم خود را معنا ببخشیم و از این سردرگمی ها و روز گذرانی‌های بی ثمر نجات پیدا کنیم و گرنه بر سر سجاده‌ای که فهمی از حضور تاریخی خدا نباشد، مواجهه ای نیز با خدا صورت نمی گیرد. و امروز صحنه‌ی رجوع بشر طلوع کرده است و شروق انوار خورشید معنا از پشت دیواره‌های عالم تاریکِ نهیلیسم بیرون زده است تا سردی بیابان بی‌معنایی و خشکی و عطشِ بی‌عالمیِ انسان را گرما ببخشد. اگر ما امروز با بشری که اینچنین آماده‌ی شنیدن سخنان خداست حرفی کمتر از مطلوب طلب نهایی‌اش بزنیم به او ظلم کرده‌ایم یا اگر با این انسان امروز به سخنانی خطابی و موعظه های خشک و خالی بسنده کنیم به او جفا کرده‌ایم. سید ابراهیم رئیسی‌ها مظهر تجلی طلوع تاریخی شدند که انسان تشنه‌ی حیاتی از آن جنس است، و مگر در حدیث قرب نوافل نیامده است که خداوند چشم این بنده می‌شود که با او می‌بیند و گوش او می‌شود که با او می‌شنود؟ و مگر جز این است که این حدیث سخن از طلبِ نهایی حضور انسان در کامل‌ترین وجه انسانی‌اش سخن می‌گوید؟ و انسانِ امروزین ما به کمتر از این حیات راضی نخواهد شد، فلذا اگر با او سخن از جان نگوییم، دل به آن سخنان نخواهد داد. آقا سید ابراهیم از این جنس سخنان است، سخنی با جان تشنه‌ی تاریخ معنویت و انسان‌هایی که در افق روبروی خودشان به دنبال آدم هایی می‌گردند که در صورت همان معنا تجسم یافته‌اند و آقا سید ابراهیم از این جنس بود. حیات طیبه حاصل رخ نمودن خدا به تاریخ انسان از یک سو و رجوع انسان به آن تجلی تاریخی است از سوی دیگر، و اینچنین هرازگاهی خداوند طوفانی به پا می‌کند تا غبارِ بی‌معناییی از زندگی آدمی رخ بر بندد و آدمی دگرباره به حیات قدسی و تجربه‌ی معنایی که می‌تواند با خدا داشته باشد رجوع کند. فلذا تشییع این پیکرهای پاک تجدید عهد قدسی با تجلی و ظهور خداوند در بستر حیات اجتماعی آدمی است و ما در این حضور چیزی جز رویارویی با خداوند را طلب نمی‌کنیم و حاصل این رویارویی، فکرکردن به افق‌هایی برین است در حیات اجتماعی و حضور معنوی مان در تاریخ پیش رو. و بدا به حال آنانی که در فردایِ این حماسه و تجلی توحیدی باز در پی کسب رونق بازار دموکراسی غربی در اشتداد قدرت و ثروت تلاش می‌کنند و این نور تابیده در صحنه ی حیات اجتماعی و سیاسی را نادیده می‌گیرند و بدتر از اینان، آنانی‌اند که نمی‌خواهند راوی این حماسه باشند و از صدای خدا که دگر باره پیچده در تاریخ حرف بزنند. 
سخن بیش از آنی است که بتوان در این وجیزه نوشت اما با این حضور توحیدی می شود فرداهایی از معنا را به ساحت های زتدگی مان برگردانیم و می‌توانیم خودمان را از بن بست‌های گذشته ی بی‌ایمانی و سردرگمی نسل ضد رهایی ببخشیم اگر متوجه ی این مهم بشویم. این جاست که عقلانیت مکتب امام (سلام الله علیه) می تواند ما را در این شهود همگانی تاریخی کمک کند تا از این دوره ی گذار به سلامت، تن به در ببریم و با مخاطب خود سخن بگوییم. نکند جمودِ فکری عده ای از این شهادت، روایتی سخیف یا ضعیف ارایه دهد و یا جریان روشنفکری از این صحنه روایتی حقیر ارایه دهد تا ما از آنچه برایمان پیش آمده غفلت کنیم و به آنچه که با آن می توانیم باشیم و بشویم چشم پوشی کنیم. این جاست که باید بیش از پیش از این حادثه سخن گفت و به ابعادی که با این حادثه تاریخ ما را در برگرفته است فکر کرد و این ظرفیت در مکتب امام را به صحنه ی حیات اجتماعی آورد. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ای آن کس که شما را نمی‌شناسم؛ آن‌قدر خوب گفتی و نوشتی که تمام کلام خود را در آنچه نوشته‌ای، یافتم. حاضرم چندین مرتبه آنچه را که نوشتید بخوانم تا خود را، آری! تا خود را بیشتر احساس کنم. و نوعی یگانگی با کسانی‌که از یک طرف، این انقلاب الهی را می‌فهمند و از طرف دیگر آن سید ابراهیم را مدّ نظر دارند؛ تجربه کنند و به احساسِ مقدسی که خانواده محترم آن مرد که از رازهای سید ابراهیم آگاهند، نزدیک شوند.
از بشر و از طلوعی دوباره در قامتی بلندتر سخن گفتید و از حقیقتی که به جهت سیطره کمیت به محاق رفته، و درمانِ آن را جز با به خودآمدن نسبت به تاریخی که در آن هستیم، به میان آوردید.
فرمودید انسان‌ها نیز دگرباره باید به حقیقت متعالی خود رجوع کنند و معنایی بیش از آن‌که امروز در آن می‌باشند را به میان آورند؛ آری برادر! دقیقاً چاره کار این است، آنهم در تاریخی که خداوند بیش از پیش خود را در صحنه‌ها و چه صحنه‌هایی! به نمایش گذاشته است. کجا بودند آنانی که به دنبال انوار حضرت ربّ العالمین بودند آن‌گاه که در تشییع پیکر شهدای خدمت، آن انوار به میان آمد؟!! تا صحنه‌های رجوع بشر به انوار خورشیدِ انقلاب اسلامی را احساس کنند و معنی تقدیر عبور از نیهیلیسم را با گوشت و جان خود بچشند و از نهایی‌ترین حضور، آری! از نهایی‌ترین حضور که با مواجهه با سید ابراهیمِ ما پیش آمد؛ به گفتگو بنشینیم. گفتگو از حیات طیبه‌ای که گفتنی نیست، چشیدنی است. خدا را بسی شکر که ما را در این تاریخ و در این شرایط خلق کرد. خوشا به حال آنانی که در بستر حضور تاریخیِ انقلاب اسلامی، دیروز با جمالِ اجمالِ عرشیِ حاج قاسم روبه‌رو شدند و امروز، با جمالِ تفصیلیِ عرشیِ آقا سید ابراهیم. و نشان دادند چه اندازه زیبا می‌توان از سردرگمی‌های جهان مدرن عبور کرد. و به گفته جنابعالی در مکتب حضرت روح الله به شکوه تاریخیِ عشقی که ماورای عشق دیروزینِ عرفاست؛ نایل شد. موفق باشید  
 

37620

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: استاد دوست دارم از خدمتتون راهنمایی بگیرم. بنده فکر می کردم با خودم به این نتیجه رسیدم ما برای زندگی درست و رسیدن به تقدیرات زیبای خدا به دو چیز خیلی نیاز داریم. ۱. قدرت تعقل و اندیشه درست به کمک دین تا راه درست را در تک تک موقعیت های زندگی درست تشخیص دهیم در کنار مشورت و... ۲. بعد از انتخاب راه و مشخص شدن تکلیف دل به دریا زدن و توکل. بیشتر مسئله ام مورد دومه که نمیدونم درسته یا نه شما بفرمایید آیا درست می گم یا نه، استاد تا زمانی که عشق بازی و دل به دریا زدن به عشق خدا در صحنه های هولناک زندگی را نیاموزم گویا در دینداری دروغ گفتم. ایمان به معنای آرامش، آرامش در تک تک لحظه های انتخاب به اینکه با این انتخاب درستم بهترین حالت ممکن برام پیش میاد. استاد اینگونه نیستم.عشق بازی با خدا را بلد نیستم. آدم یه جا تو زندگیش می فهمه که چقدر به اطمینان به او نیاز داره اما منم و یک قلب تربیت نشده که گاهی حتی نمیدونه برای ایمان به خدا باید چکار کنه. استاد لطفا خواهشا در کنار التماس دعا برام خواهشا سر نمازتون برای مومن شدنم دعا کنید در کنار این جدای از مطالعه برای محکم و آرام شدن قلب چه دعا وعملی بهتر است؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ما نیازمند به معارف عمیقی هستیم تا ما را متوجه توحید الهی به همه معنای آن توحید بنماید و بتوانیم با پشتیبانی از آن ایمان اقدامات خود را انجام دهیم. پس باید با معارف قرآن آشنا شد و پیشنهاد اولیه، مطالعه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح سوره زمر همراه با استماع صوت که هر دو موضوع، روی سایت هست. موفق باشید

37250

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام و ارادت به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا. استاد وقتی در تمام دعاهای ماه مبارک رمضان سیر می‌کنیم عمده از خداوند می‌خواهیم که حج بیت الحرامی که المبرور حجهم و المشکور سعیهم و المغفور ذنوبهم نصیبمون فرماید. یا در جایی دیگه از خداوند می‌خواهیم أن تجعل لی فی علمی هذا الی بیتک الحرام سبیلا... قتلا فی سبیلک. تقریبا در تمام دعاهای ماه مبارک مسئله حج خیلی مطرح شده، مگه در ظاهر و باطن حج چه اسراری یا چه تحولاتی در شدن بندگان بوجود میاد که از خدا در تمام لحظات ماه مبارک و مخصوصا تقدیرات شب قدر مسئله حج مقبول رو می‌خواهیم؟ آیا این نشان دهنده قدر و اندازه حقیقی ماست و برای امام عصر علیه السلام هم همین تقدیر هست چون مخاطب اصلی و اولی ادعیه حضرات معصومین علیهم السلام هستند و ایشان شیوه دعا کردن رو به ما میگن؟ استاد آیا این نشون دهنده روشن کردن افق توحیدی همه انسان ها نیست؟ استاد یک سوال دیگه دارم اینکه از صبح تا شب ماه مبارک قلبم آشوبه و همش دلتنگ امام زمانم علیه السلام، دلم پیش مردم غزه است. همش دلم میخواد گریه کنم، بعضی مواقع با خودم میگم کاش می‌شد طی الارض کنم و برم کمکشون، (آخه من یک خانوم جوانم)، اصلا میل خوردن حتی افطاری هم ندارم. غذا از گلوم پایین نمیره، همش فکر می‌کنم خیلی بی فایده هستم برای انقلاب اسلامی و ظهور و فرج مولا (مخصوصا وقتی تلاش شما و استاد پناهیان و استاد شجاعی و رهبر عزیزمون و خیلی از شهدا و اساتید دیگه مثل حاج قاسم عزیز رو می‌بینم) از خودم بدم میاد. چیکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده نیز در همین نظر هستم که بحث طلبِ خانه توحید برای حضور بیشتر در فضای توحیدی است. ۲. آری! همان‌طور که ذیل سؤال شماره 37244 عرض شد حقیقتاً امروز نمی‌توانیم بدون توجه به آنچه در غزه می‌گذرد حضوری قابل پذیرش برای خود احساس کنیم. امید است خداوند بهترین تقدیرات برای مردم غزه و برای ما نسبت به مردم غزه مقدّر کند حتی به قیمت شهادت. موفق باشید

37016

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با نام و یاد خدا: با عرض سلام و ادب. در موضوعی از یک عالم که به احتمال زیاد از کتاب های حضرت امام (ره) و حضرت آیت الله مصباح به یاد دارم این است که در مصادیق ذکر فکر کردن اهمیت بسیاری دارد و توجه معانی ذکر ارزش پایینی دارد می‌خواستم ببینم چگونه مصداق یک ذکری مثل سبحان الله را پیدا کنم تا بتوانم از مصداق ذکر کم کم به حقیقت ذکر نزدیک شوم اگر امکانش هست با ذکر مثال برایم روشن کنید ممنونم و کتابی در این زمینه معرفی کنید. از زحمات شما ممنونم در پناه حق باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل است. پیشنهاد می‌شود عرایضی در شرح کتاب «آداب الصلواۀ» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» شده است. خوب است به آن مباحث رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8 موفق باشید 

36837

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خاطرم هست که در جایی می فرمودید باید خوف و رجاء در انسان به یک اندازه باشد. از آنجا که بنده فعلاً در شرایطی هستم که یأس از رحمت خدا تا حدودی بر من غالب هست خواستم در مورد افق و حد امید به رحمت الهی برایم بگویید که تا کجاهاست. در جایی دیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام به خدای متعال عرضه می دارند: «الهی و عزتک و جلالک و لو قرنتنی فی الاصفاد طول الایام و منعتنی سیبک من بین الانام و حلت بینی و بین الکرام ما قطعت رجائی منک و لا صرفت وجه انتظاری للعفو عنک» : «معبودا به عزت و جلالت سوگند اگر روزهاى طولانی مرا با غل و زنجیر (کیفرت) ببندى و قرین (و همدم) سازى، و از میان همه مردم فقط مرا از عطاى خویش بازدارى و میان من و خوبان والامقام و گرامى حائل شوى، هیچ گاه امید من از تو قطع نشود، و روى امیدى را که به عفو و گذشت تو دارم به سوى دیگرى باز نگردانم.» آیا در این فراز اشاره به افقِ امید به رحمت الهی مطرح شده و می خواهد بفرماید که حتی در دل آنچنان بلاهایی هم باز جای امید به رحمت الهی وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای مولای‌مان باشم که این اندازه متوجه رحمت حضرت حق می‌باشند نسبت به بندگانش. آری! حقیقتاً نسبت خداوند به بندگان چنین است و در همین رابطه جناب مولوی متذکر می‌شوند: «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید

36820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و احترام: برای جوانی که مذهبی نیست، چه کتابی در جهت رشد معنویت انسان پیشنهاد می کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» افقی را در مقابل جوانان و نوجوانان بگشاید. موفق باشید

36355

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: بر اساس معاد جسمانی که جناب ملاصدرا بیان می فرمایند، اصل حقیقت من مجرد است. دو سوال دارم. آیا ازدواج من با حوری بهشتی در همین دنیا با بدن برزخی ام وجود دارد؟ دوم: آیا ازدواج من با اجنه با بدن برزخی ام امکان دارد؟ امیدوارم سوء برداشت نشود و پاسخ سوالات مرا بدهید. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت بحث ازدواج با حوریان در میان نیست، بلکه حوریان جلوه اعمال ایمانی مؤمنین هستند. به همین جهت قرآن می‌فرماید: «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (واقعه/۲۴) آن حوریان جزا و آثار کار مؤمنین اند. به جز این اساساً ازدواجی به این معنایی که می‌فرمایید وجود ندارد. این حرف‌ها، بیشتر توهّم افراد است. موفق باشید

36338

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: این روز ها دارم دنبال یه حرفی یا سخنی می‌گردم تا دلم حال بیاد. بالاخره اون حس و حال اربعین ازم گرفته شده دیگه باید بگردم دنبال حال و شوری که بتونم بگم که منم هستم، ولی انگار حق نورانیت خودش رو از من دریغ کرده. به خدا من هم نمی دونم این چه مسخره بازی هست که حالا که با خودم گفتم باید پای کار انقلاب اسلامی وایسیم دارم سر خودم و بقیه در میارم. چرا نمیشه حتی آدم بود؟ سرباز امام بودن پیش کشم باشه. من میدونم شماهم کاری از دستتون بر نمیاد ولی بالاخره باید با یکی حرف هام رو بزنم که، حتی اونم پیدا نمیشه. دیگه نمیشه حتی توی خونه موند. برای همین بابت این سوال ها معذرت میخوام.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید نه از بنده کاری بر می‌آید و نه از دیگری!! مگر این‌که خود هرکس با حضور در تاریخی قرار گیرد که از یک طرف دامِ نیست‌انگاری و پوچی او را تهدید می‌کند و از طرف دیگر افق حضور در تاریخ انقلاب اسلامی مقابل او گشوده شده است. در مورد بحث نیست‌انگاری خوب است سری به ۴ جلسه‌ای که در این مورد عرایضی شد، بزنید https://eitaa.com/matalebevijeh/13805. و نیز سری به سؤال و جواب شماره 36340 بزنید خوب است. موفق باشید

36332

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام: بنده از حضرت استاد درخواست دارم کلیپ مربوط به سوال ۳۵۸۲۸ را گوش بدهند و مجدد بررسی فرمایند به نظر می‌رسد لااقل بعضی سخنان مطرح شده در این کلیپ صحیح نیست و تایید کلی آن از طرف استاد جای تعجب داشت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بنده نخواستم آن سخنان را تأیید کنم؛ بلکه در جواب در حاشیه آن سخنان، موضوعی مطرح شد که می‌تواند ان شاءالله به مخاطب کمک کند. موفق باشید

36256

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: ببخشید در رابطه با کتاب زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین علیه السلام صوتی منتشر نشده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! ولی در مباحثی مثل بحث‌هایی که در کتاب «کربلا، مبارزه با پوچی‌ها» شده، فضایی که آن زیارت متذکر آن است؛ پیش آمده. موفق باشید

36221

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: من معلم بازنشسته ام. نمی‌دانم با این حرفها چکار کنم. اگر اضافه کار بگیرم می‌گویند اگر شما اضافه کار نگیرید مجبورند از جوانان تحصیل کرده استفاده کنند تاکسی میرم می‌گویند اگر شما بیایید ما بیکار میشیم تو خونه باشیم زنمون غر می‌زند. نمیدونم چکار کنم؟ اصلا فعالیت اقتصادی بکنم یا نه؟ میخوام کار فرهنگی کنم میگند کار را بدید جوانان. ممنون می‌شوم اگر راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره که فعلاً آموزش و پرورش کمبود معلم دارد و به هر دلیلی امکان جبران آن با نیروهای جدید برایش ممکن نیست؛ چرا کمک نکنیم؟! آری! اگر در آنجا نیاز نبود، خود به خود در مراکز فرهنگی و فعالیت‌های جهادی باید وارد شد و در حدّ توان کمک کرد. موفق باشید

نمایش چاپی