بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37096

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و دعای خیر: استاد با توجه به افرادی که در تهران منتخب مردم شدند نظر حضرتعالی در خصوص نحوه حضور اشخاصی مثل آقای رائفی پور در خط دهی سیاسی چگونه است؟ به نظر شما این نحوه از کنش‌گری در مجموعه به نفع جریان انقلابی است یا خیر؟ تخریب افرادی مثل آقای قالیباف که عملکرد آنها مورد تایید رهبری است توسط آقای رائفی پور موجب کاهش اعتماد عمومی و حتی کاهش مشارکت نشده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد ما هر دوی آن عزیزان را فرزندان انقلاب می‌دانیم و سیره رهبر معظم انقلاب طوری نیست که ما گرفتار دو قطبی شویم. موفق باشید

37082

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: در دعای ۱۳ صحیفه سجادیه آمده که خدا چنان کن که هیچ نعمتی از بنده است نبینم مگر آن که بهتر از آن را به من عطا کنی. آقای دولابی می گفتند اگر نعمتی در فردی دیدید به خود بنگرید، اگر آن را داشتید خدا را شکر کنید و اگر نداشتیم آن را از خدا طلب کنید ولی نظر امام خمینی در مورد حسد این است که وقتی حسود دیگری را کامل دید، در او حالت انکسار رخ می‌دهد که همین عامل تحقق حسد می‌شود. با توجه به دعای ۱۳ صحیفه سجادیه و توصیه ی مشابه آقای دولابی قاعدتاً در دیدن نعمت در فرد دیگری که انسان حائز آن نیست حالت طلب و انکسار رخ می دهد که به فرموده امام خمینی عامل حسد است. لطفا درباره این موضوع توضیح دهید که اگر نعمتی در فردی دیدیم آیا باید همان یا بهتر از آن را از خدا طلب کنیم یا خیر و اساسا رفتارمان چگونه باشد تا دچار حسد نشویم؟ با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در نظر به کمالاتی که در دیگران هست، متوجه صراط مستقیمی شدیم که در آن صراط با همه آن کمالات به مرور روبه‌رو خواهیم شد؛ با جدیت بیشتر راهِ خود را ادامه می‌دهیم کاری که امثال حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» پیشه کردند. موفق باشید

36848

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: در دعای امام زمان عجل اللهم آنی اسئلک بالمولودین فی رجب منظور از (محمد بن علی الثانی وابنه علی بن محمد المنتجب کدامین امام می‌باشند؟ لطفاً توضیح بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سایت https://aasemaan25.blog.ir/post/Mawloodain رجوع فرمایید. موفق باشید

36779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهر زاده عزیز: از اینکه به پرسش بنده توجه دارید و پاسخ می دهید تشکر می کنم. بنده حدود ۲۰ سال است که به نوعی وسواس فکری (بسیار آزار دهنده) دچار شده ام و با اینکه واقف به اشتباه بودن افکار و بالطبع آن کارهای دستوری از آن افکار هستم اما هیچ گاه در مبارزه با این بیماری پیروز نبوده ام علاوه بر نشانه های عمومی وسواس فکری که در اکثر افراد مبتلا به این موضوع در بنده هست، موضوع بسیار آزار دهنده و وحشتناک تری نیز حدود ۲۰ سال است که گریبانگیر بنده است و آن این است که فکرهای سرایتی (بیماری ها، مصیبت ها، ناکامی ها و...) را از طریق دیگران مُسری می دانم و این باعث شده در ارتباط با افراد همیشه دچار اضطراب و وحشت شوم از بابت اینکه مسائل زندگی آنان به بنده نیز سرایت کند و این افکار دائما بدون لحظه ای توقف در ذهن بنده جولان می دهند و باعث اضطراب همیشگی و دائمی شده و تا جایی که باعث شست و شوی زیاد (لباس ها، بدن و...) شده از ترس اینکه در ارتباط با دیگران این اشیاء آلوده شده و حتما موضوعات نگران کننده آنان به بنده نیز سرایت خواهد کرد از جنابعالی در مقام استاد و پدری دلسوز تقاضا دارم راهنمایی یا حتی توصیه های عبادی برای رفع این موضوع جانکاه برای بنده بفرمایید. اجرکم عندالله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته آیت الله مظاهری در این موارد باید شخصی را که به عنوان الگو و نمونه پذیرفته‌ایم، مدّ نظر قرار دهیم و بر اساس سیره و حرکات ایشان، حرکات و افکار و اعمال خود را تنظیم کنیم. در ضمن خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت است رجوع شود. موفق باشید

36703

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: خدا قوت. یک سوال داشتم چه جوری میتونیم اسماء الله را در وجود خودمان به عینیت برسونم؟ آیا کتاب یا ... در این زمینه هستش که جامع توضیح داده باشه؟ آیا از طریق بلا امتحان این اسماء در وجود انسان به عینیت میرسه؟ سوال دوم اینکه چطور خودسازی کنم و در واقع تزکیه نفس انجام بدیم؟ از کجا شروع کنیم؟ اطلاعات در این زمینه هستش به صورت جامع؟ آیا نیاز به چله گرفتن و... هستس؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به «کتاب اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» https://lobolmizan.ir/book/241?mark=%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%A1رجوع شود. 2- مباحث «معرفت نفس» برای شروع بسیار مفید است. موفق باشید

36513

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب: استاد با توجه به تاریخ جدیدی که در حال وقوع است، من که یه انسانی ام که غرق در گناه و حجاب هایی هستم که برای خودم ساخته ام یعنی همین الان با توجه به احوالاتی که دارم میدونم توی برزخ درحال سوختنم. حالا من چطوری میتونم خودم رو توی این تاریخ معنا کنم یا حتی بهش ایمان بیارم؟ عبادت یا ذکر خاصی نیاز هست؟ می‌ترسم استاد می‌ترسم آخرش خسرالدنیا و خسرالاخره بشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم افقی از حقیقت با شروع انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده شده و راهی باز شده برای صداقت و ایمان و تواضع و پشتکار، معلوم است می‌توانیم انسان دیگری شویم. در این حالت است که نه تنها به گفته قرآن: «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» اعمال نیک، بدی‌ها را می‌برد، بلکه از این هم مهم‌تر: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» در آن حدّ که حتی چنانچه انسان در مسیر توحید قرار گیرد، سیئات او نیز تبدیل به حسنات خواهد شد. در راستای حضور هرچه بیشتر در تاریخ جدید که شهادت و ایثار جزء لاینفک آن است خوب است کتاب «گلستان ۱۱» مطالعه شود. موفق باشید

36355

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: بر اساس معاد جسمانی که جناب ملاصدرا بیان می فرمایند، اصل حقیقت من مجرد است. دو سوال دارم. آیا ازدواج من با حوری بهشتی در همین دنیا با بدن برزخی ام وجود دارد؟ دوم: آیا ازدواج من با اجنه با بدن برزخی ام امکان دارد؟ امیدوارم سوء برداشت نشود و پاسخ سوالات مرا بدهید. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت بحث ازدواج با حوریان در میان نیست، بلکه حوریان جلوه اعمال ایمانی مؤمنین هستند. به همین جهت قرآن می‌فرماید: «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (واقعه/۲۴) آن حوریان جزا و آثار کار مؤمنین اند. به جز این اساساً ازدواجی به این معنایی که می‌فرمایید وجود ندارد. این حرف‌ها، بیشتر توهّم افراد است. موفق باشید

36275

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین» بزرگترین مکر خدا در قبال بندگانش دادن وجود به آنها بود، نیستی مطلق به نیستی مضاف هست داد، جلّ الخالق و عظم شانه. نیستی مطلقمان را فراموش کردیم ولی یک روز یادمان می‌آید عهد نیستیمان را. وای بر ما نیست‌های مضاف هست نما! چقدر توهم زده ایم! قربان خدایی که وجود ندارد ولی وجود می‌بخشد و ثابت می‌کند فاقد شیء معطی شیء است. وجود بوی گند می‌دهد، نیستی است که کمال مطلق است. قربان آن نیستی که عین هستی است ولی هیچ ربطی به هستی ندارد. بالاترین مرتبه توحید این است که بفهمی خدا وجود ندارد‌‌‌. فقط تویی که بوی گند هستی را می‌دهی، خدا از این بوی گند و آفت هستی منزه است، سبحان الله عما یصفون! هزاران آفرین به کفار که مردانه گفتند خدا نیست! خوشا بحالشان که جهنم عشق را به بهشت عقل ترجیح دادند و به وجود خدا کافر شدند. بزرگترین موحدین عالم کافر ترینشان هستند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که به حکم آیه شریفه که در وصف حضرت حق می‌فرماید: «لیس کمثله شیئ» که او شبیه هیچ موجودی نیست، و اساساً موجودی نیست مانند سایر موجودات، حرفی نیست، ولی موجودنبودن خدا غیر از وجودبودنِ اوست و اینکه عین وجود است که در ذات خود به گفته شیخ الرئیس ابوعلی سینا: «ماهیتُهُ انیّته» می‌باشد زیرا جنس او و ماهیت او همان هستی اوست و هستی ما به عنوان نور وجود او بسی ارزشمند است. مشکل آن است که ما به جای عبودیت نسبت به او و عین ربط‌بودن، انانیت خود را مدّ نظر آوریم. موفق باشید

36195

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بعضی از نزدیکان بنده متاسفانه تحت تاثیر نوشته ها و فایلهای امثال آقایان سید ابوالفضل برقعی و سید کمال حیدری و عبدالعلی بازرگان و... (به عنوان شیعیانی که داعیه محقق بودن دارن و متمایل به اهل سنت هستند) که در جمعهای خودشون با هم دیگه رد و بدل میکنن، گرایش به عقاید اهل سنت پیدا کرده اند، عقایدی نظیر حسبنا کتاب الله و وجود امام زمان و توسل و شفاعت و...، و همه را اعم از عوام و خواص و حتی بزرگان شیعه را جاهل میدونن، می‌خواستم خواهش کنم در این زمینه راهنمایی بفرمایید ما چه کاری میتونیم انجام بدیم. اگر هم منابعی در رد این افراد و عقاید سراغ دارید ممنون میشم معرفی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» می‌توانید دلایل قرآنی نسبت به حضور سیره پیامبر و ائمه «علیهم‌السلام» که در کنار قرآن آمده است را بیابید تا روشن شود اگر این افراد حقیقتاً به دنبال انوار و اشارات قرآن هستند، نیاز دارند راهی که سیره ائمه مقابل‌شان قرار داده است را فهم کرده و طی نمایند. کتاب روی سایت هست. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/252?mark=%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C

36177

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: چرا من اینقد تنبلم!؟ بدنم برا روحم سنگینه. ۳۸ سالمه همش خواب. استاد میشه خواهش کنم التماس کنم برام استغفار بخونین. میگن دعای کسی برا دیگری میگیره.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه معرفت خود به حقایق را عمیق‌تر کنیم، برکات عبادات ما بیشتر می‌شود و شوق زندگی در امورات معنوی و زیبا در ما رشد می‌کند. در این رابطه خوب است خود را به مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» و بعد از آن به شرح کتاب «آداب الصلواۀ» از حضرت امام خمینی بپردازید. موفق باشید

36031

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: خیلی زیاد گفتارهای شما را گوش می‌کنم ولی به‌خودم‌که رجوع می‌کنم برای یاد گرفتن مطالب جهت جواب دادن به شبهات سایرین است به محض این که یه چیز خیلی خوب می‌شنوم به خودم میگم خب این رو اگه به فلانی بگم دیگه جوابی ندارم، نمیگم حتی ولی فکرش میاد. چه کنم که بهره بهتری ببرم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضوری که در مواجهه با این کلمات برایتان پیش می‌آید، نظر کنید، مرحله‌ای بعد از مرحله‌ای تا راه خود را همچنان ادامه دهید، راهی که خود بگوید چگونه باید ادامه یابد و به حکم «إقرأ» می‌گویید آنچه را باید بگویید. موفق باشید

36030
متن پرسش

آینه دفاع مقدس، آینه صورت و معنا. چه زیبا جمله‌ای و مقدس روایتی! این حرف مرا می‌برد به سال‌های خیلی دور که هزاران روایت و صدها آیه در موردش شنیده ایم و به آن ایمان آورده ایم، که روزی رسول‌اللهی بود و دستش در دست وحی، جانش آینه‌ای که اراده و فعل خداوند را در آن سرزمین‌ها بازتاب می‌داد. در جدال حق و باطل ها بود که این رسول جهاد را برای آنان که تشنه خدا بودند معنا می‌کرد. آیه آیه از وحی می‌گفت که چطور جان‌هایی را که در راه خدا پیکار می‌کنند می‌خرند و جز ربّ، روزی دهنده شان نیست، چطور رازهایی هست در این عالم که جز با خون فاش نمی شود، این که آدم هایی هستند در این عالم که وقتی از بین شما می‌روند، آنان را مرده می پندارید ولی این‌ها زنده‌گان حقیقی‌اند، حیات دارند و هم اکنون در این عالم، کار راه می اندازند، سرنوشت‌ها می‌سازند و اصلاً رسولانی خواهند شد برای راه‌گمگشته‌گان در آینده. روزگاران گذشت، مردم آمدند و رفتند و آن جهاد، در پیِ حوادث یادشان رفت. آن صورت و معناها در غبارهای زندگی بی‌رنگ شد. تا این‌که در عصری که جان‌ها به ستوه آمده بود از دست مردمانِ نامقدس؛ دفاعی مقدس جان گرفت. ‌رسولی که دستش در دست همان رسولِ الهی بود، آینه گَردانی می‌کرد و جلوه حق را بازتاب می داد.‌ مثل وقتی که نور را در آینه می‌چرخانی چطور در انعکاس نورش ذراتی که می پنداشتی در سکون و جمود و سکوت‌اند، جان گرفته‌اند و مستانه به دور خود رقص سماع می‌کنند. آری! مردمانی برخاستند و خروش کردند. دشمن جان‌های زیادی را گرفت، خون‌های زیادی خون‌بها شد. این خون‌ها شدند آیه، تا بعدها نازل شوند بر قلب‌هایی که قرار است خریده شوند و بریده شوند از هر آنچه بی‌معنا می‌کند زندگی را. در کوی و برزن‌ها نام این آیه‌ها نشست بر پیشانی آبروی محلّه‌ها. سال‌های مدیدی است که هنوز آیه‌های به جا مانده از آن کتاب مقدس رخ نشان می‌دهند، گاهی با نام و گاهی گم‌نام. و تو چه می‌دانی که چه دل‌هایی با این آیه‌ها زنده می‌شوند، دل‌هایی که تشنه معنا و صورتِ دیگری هستند و عطشِ «جُستن» و «شدن» دارند. این آینه مقدس هنوز که هنوز است انعکاس می‌دهد صورت‌ها را و معناها را برای آنان که طالبند، عاشقند، و یا برای آنانی که این طلب هنوز زیر خاکستر است برایشان و سر برنیاورده. برای فرزندانِ من و تو حتی اگر در سرزمینی باشند دور‌دست و یا حتی آنان که هنوز پا به عرصه این دنیا نگذاشته‌اند. آری! روایت همچنان باقی‌ست، اما زیباترین جلوه از این روایت را روزی خواهیم دید که معنای حقیقی این صورت‌ها، قرارگاهی زده باشد در این عالم. ‌روزی که این طنین در همه جا بپیچد که یا اهل العالم...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «الیس الصبحُ بقریب»؟ نمی‌دانم ما در کجا به دنبال دمیدن صبح هستیم؟! در حالی‌که به گفته جنابعالی با تولد آخرین پیامبر، صبح، دمیدن گرفت و با هر روز در افقِ روشنایی نور اسلام با حقیقتی روبه‌رو شدیم که حکایت ظهور آن صبح بود تا از اجمال به تفصیل آید. آیا انسانی همچون حضرت علی «علیه‌السلام»، همان به ظهورآمدنِ صبحی نیست که انسان‌ها از آن طریق بتوانند راه انسانیت خود را ادامه دهند؟ و باز صبحی دیگر همچون نور امام حسن «علیه‌السلام» و آنهمه حکمت و طمأنینه، تا صبحی که با غیبت، در دلِ تاریخی که با اسلام به ظهور آمد، تا در دل آن غیبت خاص انواری ظهور کند که از سلطه غیبت، سر بیرون آورد که این صبح، صبح در دل غیبت است تا معلوم شود صبحِ نهایی، صبحِ بعد از غیبت و از درون غیبت سر بر می‌آورد و آن، نهایی‌ترین صبح است. انقلاب اسلامی صبحی است تا معلوم شود تاریخ، آماده عبور از آن غیبت است و به فردایی اشاره دارد که ظهور بر غیب سلطه می‌یابد. پس «الیس الصبح بقریب»؟ که هر روز با تولد آخرین پیامبر همواره طلوع می‌کند و برای صبحی دیگر که آن نیز نزدیک است، ما را جلو می‌برد. موفق باشید      

35825

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: برای آشنایی با تفکر و آثار رنه گنون، کدام کتاب ایشان را پیشنهاد می کنید؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر سه کتابی که بنده از ایشان مطالعه کرده‌ام کتابهای خوب و حکیمانه‌ای بوده است مثل «بحران جهان غرب» و «سیطره کمیّت» و «راز صلیب». موفق باشید

35579

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب و احترام: در تفسیرحدیث جنود عقل و جهل فرمودید که به قلبمون تلقین کنیم و مثلاً بگوییم ای قلب لااله الا الله. ۱. آیا این تذکر لازم است که به زبان بیاید یا در دلمان هم بگوییم اثر دارد. ۲. هنگام گفتن این تلقین توجه به قلب صنوبری باید بکنیم یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان ذکر درونی کافی و تأثیرگذار است. ۲. آری! زیرا همین قلب محل احساسات است. موفق باشید

35255
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: مرا در فضای مرسوم علوم انسانیِ این فرهنگ، سخن گفتن دشوار است؛ زیرا منِ نوعی آنچنان بدون آنکه دیدگاهی از پیش تعیین‌شده داشته باشم، به دنبال حقیقت هستم که در هیچ سنتی آرام و قرار ندارم. چونان کودکی بدون ترس از چرایی مسائل سوال می پرسم، بدون آنکه وابستگی های دیگر برایم اهمیت داشته باشد. در فضای علوم انسانی و نخبگانی ما، هر کس حقیقت مطلقی را پذیرفته و این پذیرش واسطه ای شده است میان او و طالب حقیقی علم بودن؛ بنابراین به نحوی می شود که نگاهش به علوم انسانی هیچ تفاوتی با نگاه یک مهندس عملگرا به طبیعت ندارد؛ اکنون که دانشجو هستم و در یکی از بهترین دانشگاه های این کشور درس میخوانم، هیچکس را نیافتم که رابطه ای بی واسطه با علم برقرار کند، چه آنکه دنبال علم هستند برای هدفی دیگر و مشخص، بدین معنا پرسشی حقیقی هم ندارند، که آن پرسش، روح و روانشان را ویران کرده باشد، و این چنین پرسشی آنها را سرگردان وادی علم و حقیقت کند؛ زیرا از قبل به پرسش ها پاسخ گفته اند. «در علوم انسانی، به مفاهیمی چون خداوند، ایمان، عشق و... می اندیشند؛ اما به راستی چرا نمی‌گویند خداوند را می‌خواهند، ایمان را می خواهند، و عشق را... و چرا چون من که از همه‌ی این حرف های این چنین مرده بیزار است، و هیچ یک از آنها را در وجودش به طور کامل احساس نمی‌کند، نگران و پریشان نیستند و لااقل نمی‌توانند سکوت کنند؟» هر چند که از قبل در وادی هدف های پیشینی شان، برای ورود به این عرصه به این سوالها پاسخ داده اند، اما طالب حقیقت بودنشان از سر آن است که دستشان برای مواجهه با سنت ها و فرهنگ های دیگر، خالی نباشد؛ سنت ها و فرهنگ ها نمایندگان حقیقت بر روی زمین اند که به ما انسان ها به ارث رسیده اند، من نیز این مفاهیم را قبول دارم، اما چه می شود که این همه که باید ما را به حقیقت برساند، پیش از هر چیز ما را از انسانیت دور می کند، بهتر از من فردریش هولدرلین در کتاب گوشه نشین یونان می گوید: «حرفی است تند، اما با این حال می گویمش، چرا که حقیقت دارد: ملتی از هم پاشیده تر از ملت آلمان به تصور من درنمی آید. تو پیشه ور می بینی، ولی انسان نه، اندیشمند، اما انسان نه، آقا و بنده می بینی. و پیر و جوان هم، اما انسان هیچ- آیا این همه شباهتی به آن میدان جنگ ندارد که در آن دست و پا و همه ی اندام ها تکه‌تکه از هم جدا افتاده اند و در همان حال خونِ ریخته‌ی جان در خاک فرو می‌رود؟ خواهی گفت در این جا هرکس سرش به کار خودش بند است. من هم همین را می‌گویم. ولی کار را که باید با دل و جان انجام داد. و لازم نیست هر نیرویی را در وجودمان خفه کنیم حالا اگر که این نیرو، قضا را، با عنوان و مقام شریف ما هماهنگی نداشت. هیچ لازم نیست. هیچ لازم نیست با این ترس حقیرانه، از سر ریایی خرده‌بین، فقط همانی باشیم که عنوان ماست. بلکه جا دارد سختگیرانه و عاشقانه آن چیزی باشیم که هستیم، به این شکل در کار و کنش ما روحی خواهد بود. و اگر که به راه پیشه و رشته‌ای رانده شده‌ایم که دم و بازدم را از روحمان می‌گیرد، چنین پیشه ای را بی‌کم‌ترین اعتنا دور بیندازیم و شخم زدن یاد بگیریم! ولی آلمانی های تو خوش‌تر دارند به آن ضروری‌ترین کار بسنده کنند، برای همین هم در کارهاشان سرهم‌بندیِ بسیار زیاد می بینی و به جایش کار بی‌غش و به راستی شوق‌انگیز کم. طبیعی است، می‌شد این ضعف ها را نادیده گرفت اگر که این آدم‌ها بی‌هیچ چاره و تدبیری در قبال هر آنچه زندگی زیباست، بی‌احساس نبودند و نفرین ناطبیعتِ متروکِ خدا همه‌جا بر سر چنین ملتی سنگینی نمی‌کرد.» این چنین است که در فضای علوم انسانی ما که بی شباهت به پادگانی نطامی نیست، هیچ آفرینشی عرصه ی وجود ندارد، و غالبا به تکرار اندیشه های دیگران می پردازند، به نظرم یکی از دلایل اینچنین نگاهی بر می‌گردد به جایی که مفهوم تاریخ در فلسفه اوج گرفت، هرچند به لحاظ نظری بسیار با این مفهوم در فلسفه همراهم، اما گمان می‌کنم، تفسیری که از آن در جامعه ما وجود دارد، یا آنکه اشتباه است و یا آنکه بی تاریخ. زیرا با همه ی واسطه ی تاریخی همه ی این افرادی که تا کنون به نقد آنها پرداختم این چنین است که تاریخ به شکلی افراطی مقدم بر خود قرار داده اند و این چنین مطیع مفاهیم هستی شناسی شدن، نتیجه ای جز دوری از انسانیت و آفرینش ندارد. «من در مواجهه با جامعه ی نخبگانی، چونان نیازمندی که دست طلب دراز می کند اما امیدی به یاری ندارد، فریاد کمک سر می دهم: ای اندیشمندان مسلمان و ای پدران معنوی من! به داد من برسید و مرا یاری دهید، اما هم‌هنگام نگذارید که این فرزند، خود را فریب دهد! من مرد میدانی در علوم انسانی ندیده بودم که اگر دکارت خواند و حرف او را تصدیق کرد و گواه داد که گویی حق با اوست، چونان کودکی سر به هوا فارغ از دیگر تعلقات پا در میدان بگذارد و خود هم به مانند دکارت به همه چیز شک کند... چه باک، اگر دکارت با این کار در آن فرهنگ به آن نتایج رسید، و تو با این فرهنگ (که اگر قدرتمند باشد دوام خواهد آورد، و با این کار از پای در نخواهد آمد) طلوعی دوباره خواهی کرد، طلوعی با شکوه تر.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب از حقیقت گمشده گفتی!! زیرا به نام حقیقت، به دنبال چیزی می‌باشند که خود ساخته‌اند و از دیروزشان معلوم بود که فردای‌شان فردایِ سرگردانی است. و این فریادی است که سخت بدان محتاجیم. سال‌ها پیش از آن‌گاهی عرض شد که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود. گمان کردند سخنِ نابهنگام گفته شده. امروز نیز عرض می‌شود که باید از رازِ نیست‌انگاریِ این دوران سخن گفته شود، هرچند گویا گمان می‌کنند سخنی است زودهنگام. به خوبی متوجه شده‌اید باید در آینه‌ سنت‌های جاری در ملت‌ها متوجه روحی شد که راز قوام آن‌ها بوده است و زندگی را در امروزمان گوشزد می‌کند، برعکسِ جهان مرده دنیای مدرن که چه اندازه بی‌روح است و آدمیان در آن همانند رُباط‌ها ادای احترام و عاطفه نسبت به همدیگر در می‌آورند ولی بوسه‌های‌شان به یکدیگر مانند بوسه‌های رُباطی است که دیواری را می‌بوسد و نمی‌دانند این به جهت آن است که حقیقتی را که در دلِ انسانیت انسان‌ها نهفته است، گم کرده‌اند. حرف در این مورد بسی بسیار است و هرچه از آن بگویی، تکه‌ای از آنچه چهل‌تکه است را گفته‌ای. پیشنهاد می‌شود چند تکه‌ای از تکه‌های «گفتگو از حقیقت» را در دو جلسه اخیر «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» https://eitaa.com/soha_sima/2410 و https://eitaa.com/soha_sima/ دنبال کنید. و باز در این سرگردانی با عزمی راسخ باید کار را دنبال کرد زیرا افق، روشن است. موفق باشید.

35202

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: نظر شریف در مورد برنامه هفتم چیست آیا لیبرالیستی است؟ همچنین لایحه حجاب را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا حکومت بی حجابی را به عنوان یک واقعیت پذیرفته و کوتاه آمده است؟ احساس می شود ترسی از مردم در نهاد جان حکومت نهفته است مثلا سه چهار سال است که بنزین گران نشده است در حالی که منطقی است که باید گران می شد این تعلل چه علتی دارد؟ حجاب نیز شاید می گویند اگر سختگیری کنیم و مهسای دیگری رخ دهد با قیام ملت روبرو شده و فاتحه ی همه مان خوانده می شود بگذارید چهار تا نخ موی مردم پیدا باشد اما چهار ستون ملک ما قرص باشد.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. برنامه هفتم را نمی‌بینم. ۲. در رابطه با موضوع حجاب؛ عرایضی در جواب سؤال شماره 35198 شده است. امید است امید افتد. موفق باشید

35096

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز وقتتون بخیر: من همونی هستم که سوال ۳۵۰۵۶ رو پرسیدم استاد چطور باید این تغییرو ایجاد کنم؟ یعنی باید چیکار کنم که برای آینده آماده باشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان نحوه حضوری که حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب مقابل ما می گشایند، موجب حضوری دیگر خواهد شد. در این مورد خوب است به عرایضی که در رابطه با سوره «الضحی» و سوره «اللیل» شده و روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

35069

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: کلیپی دیدم مبنی بر اینکه آیت الله بهجت فرمودند قبل فلسفه باید کلام خوند و الا منحرف شدین تقصیر خودتان است. خواستم نظرتون رو درمورد این حرف بفرمایید و اینکه آیا فلسفه به تنهایی ممکن است موجب انحراف شود؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم، فلسفه بخصوص فلسفه صدرایی که عملاً یک نوع کلام به حساب می آید موجب انحراف نمی شود ولی سخن آیت الله بهجت در این است که بالاخره ابتدا باید عقاید خود را بر مبنای عقل و استدلال محکم نمود و در بستر همان عقاید، سراغ فلسفه رفت. موفق باشید

35068

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: یک سوال اساسی ذهنم را مشغول کرده و آن سوال اینست که آقای خامنه ای آیا از مشکلات مردم خبر دارند یا خیر؟ در هر صورت بلی یا خیر واویلاست و مصیبت و سو عاقبت برای ایشان و سوال دوم اینکه شما در یک فایل های صوتی فرمودین جهان مملو هست از مولکول های فعال و زنده که در ارتباط هستند الان وارد هر مغازه ای که میشی تو هر خیابون و کوچه ای و برزنی هر جمع خانواده ای نفرین می‌کنند به آقای خامنه ای از ته دل و مسوولین مملکت آیا به نظرتون اینا تاثیر می‌گذاره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً رهبر معظم انقلاب با آن بصیرت خاصی که خداوند به ایشان عطا کرده، با عمق جان از آنچه فعلاً جامعه گرفتار آن هست، اطلاعات کافی دارند و علت آن را و ریشه های آن را به خوبی می دانند. و تنها با درایت و هوشیاریِ ایشان است که إن شاءالله جامعه از این معضل عبور می کند و البته مردم باید متوجه باشند خودشان منشأ این مشکلات نباشند تا تدبیرات رهبری و رهنمودهایی که ایشان جهت این نوع مشکلات متذکر می شوند، تأثیر خود را بگذارد. موفق باشید

33896

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوارم‌: فایل صوتی کامل مربوط به «انتقام گیری جهان استکبار از انقلاب اسلامی به قیمت رسوایی جهان مدرن» رو از کجا میتونم بشنوم؟ در سایت هست؟ پیدا نکردم. در کانال مطالب ویژه هم خلاصه اش بود. خدا حفظتون کنه. حلال کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حین مصاحبه‌ای سؤال‌کننده محترم ابتدا آن موضوع را پیش کشیدند و همین اندازه ضبط شد. شاید سؤال و جواب شماره 33866 در فهم موضوع کمک کند. موفق باشید

39298

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: مگر نگفته‌اند صلوات بر محمد و آل محمد باعث قرب الهی می‌شود. مثلا بعد از نماز و کلا اعمال مستحبی. پس صلواتی که هدیه به مؤمنین و مسلمانان میشه آیا درسته؟ شما در کتاب صلوات و قدسی شدن روح می‌فرمایید صلوات بر محمد و آل محمد بفرستید تا خدا بر مؤمنین صلوات بفرستد. این سلسله مراتب صلوات است یا من اشتباه متوجه شده ام کتابتان را!؟ پس مورد بالا که در این زمانه حتی علما آن را تایید می‌کنند که به مومنان و مسلمانان صلوات هدیه بفرستید صحیح نیست؟ چون درستش اینه که فقط بر حضرت محمد صلوات فرستاد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت همان صلواتی هم که به مؤمنین هدیه می‌شود در راستای صلواتی است که خداوند از طریق صلوات شما به مؤمنین می‌فرستد. موفق باشید

39239

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب مجدد خدمت استاد گرامی: ۱. استاد گرامی کاش می‌شد از شما جزوه ای یا کتابی می داشتیم که استاد از دریچه بینش توحیدی برای سرفصل های زندگی امروز به شکل کمی مصداقی پیشنهاد داده و نظراتشان را می دانستیم. تا گفتن شما بشود پایه ای و افقی برای ساخته شدن بیشتر راهها. مثلا در باب ازدواج، اقتصاد،... جزییات زندگی. ۲. استاد در باب مسائل زندگی مثلا اخلاق و... گویا آنچه که مهم است این است که ما نسبت به غضب زاویه بگیریم و تا محبت آید، همانطور که باید به طاغوت کافر شد تا ایمان آید. یعنی از زاویه دید وجودی زمینی ما مهم پس زدن کفر و طاغوت و لشگرشان است تا عشقمان به خدا ثابت شود و او به ما رو کند. احساس می کنم که ایمان و لشگرش خیلی بزرگتر از آن است که من بخواهم اراده به داشتنش کنم. ۳. در روانشناسی می گویند که اگر غضب سرکوب شود در ناخوداگاه رفته و به شکل دیگری خودش را نشان دهد. حال من خودم ارادت خاصی به این علم ندارم. حال در حدی که می توانم شاید مقداری از این حرف را قبول کنم آیا به نظر شما درست است که طبق دانسته های دینی خودمان اینطور تحلیل کنیم و بگوییم که اگر موضوعات مان را در زندگی طبق نگاه درست وجود بینانه نگاه نکنیم دچار آتش غضب (البته مذموم) می شویم و چون این عمل در مرتبه ای از مراتب وجودی ما می شود پس در باقی اعمالمان هم اثر گذار است و همینطور در مورد ترس مذموم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همۀ آنچه می‌فرمایید با تدبّر در قرآن حاصل می‌شود و کتاب‌های علمای اصیل همه مبتنی بر روایات و قرآن است. ۲. در مورد غضب، همین‌طور است که می فرمایید. پیشنهاد می‌شود از کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی غفلت نشود. موفق باشید

39232

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

🌷 به یاد امام عزیز. «روبروی دشمنان با عقل و دل سنگر کشید / با بسیجی‌های خود تا جبهه‌ها لشکر کشید» «او خمینی بود، روحی از خدا در جسم‌ها / خون دلها خورد و با خون مرزی از باور کشید» «مرزی از ایمان و شور و فکر و عشق و انقلاب / مرزی از اسلام در سرتاسر کشور کشید» «گفت: باید طرحی از غیرت رقم زد در جهان / در پس هر نقشه‌ باید نقشه‌ای دیگر کشید» «با خمینی می‌شود ویرانه را آباد کرد / عشق پیش از زایش ققنوس، خاکستر کشید» «چهره‌پردازان چین از نقش او در حیرتند / نقش دل را در جهان از هر کسی بهتر کشید» «جای اندیشیدنی از جنس شیطان رجیم / باده‌ی دیوانگی را زود باید سر کشید» «پرکشیدن ویژه‌ی مرغان افلاکی که نیست / با خمینی می‌توان تا بی‌نهایت پر کشید» ۶ دیماه ۱۴۰۳ علی رفیعی وردنجانی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است. حضرت روح الله «رضوان ‌الله‌تعالی‌علیه» یک راه بود نه یک شخص. امری که رهبر معظم انقلاب به خوبی متوجۀ آن می‌باشند و دولت شهید رئیسی با جدّیت تمام بر این باور بود که به گفتۀ شما: «با خمینی می‌شود ویرانه را آباد کرد». موفق باشید

39170

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ممنون می شوم در خصوص متن زیر به ویژه نقل قول از محی الدین راهنمایی کنید. عارفانِ خونین‌دست قدیم‌ها بوده‌اند، هم‌اکنون هم بسیاری هستند، کسانی که باسوادند، دقایق و ظرایف فلسفه را می‌دانند، از تاریخ بسیار خوانده و دانسته‌اند، شعر و ادب می‌شناسند، فقیهِ شریعت‌مدار هستند، حدیث و قرآن ورد زبانشان است؛ ولی ستم و ستمکاری را پشتیبانی می‌کنند، جنایت و جنایتکاری را زینت و زیور می‌کنند، تباه شدن انسان‌های بسیار، حتی هم‌وطنان و هم‌کیشان خودشان را به چشم می‌بینند، و یا سکوت می‌کنند و یا هر آنچه روی ‌دهد را تأیید می‌کنند. به ویژه در این میان، سخت‌باورتر از همه، عارفانی هستند که نکته‌هایِ ناب عرفانی می‌گویند، چنانکه اشک در چشم خودشان حلقه می‌زند و از چشم شنوندگان سرازیر می‌شود، چنان ملکوت را توصیف می‌کنند که گویی هم اینک از معراج هفت‌آسمان بازگشته‌اند، و چنان از پروردگار جهان گزارش می‌دهند که گویا همدم هر لحظه اویند! تا اینجا که آنان را ببینی، دل از دست می‌دهی و مریدشان می‌شوی؛ ولی ناگهان و در پرده دیگر، می‌بینی همین عارفِ اشک‌به‌چشم و ذِکربه‌زبان، چنان از خون‌خواری و سیه‌کرداری پشتیبانی می‌کند که همه انگشت‌به‌دهان می‌مانند، بلکه به عقل خود شک می‌کنند که نکند ما غلط فهمیده‌ایم! مگر می‌شود عارفی این‌چنین والامرتبه از ظلم و فساد دفاع کند؟! نه، اگر او چنین بود که نمی‌توانست با سخنانش این چنین دل ببرد و اشک بریزد و ناله بگیرد؟!‌ البته جناب محی‌الدین عربی پاسخی وافی و کافی بدین شبهه! شیطانی ما داده است و هشت قرن پیشتر، مشت محکمی بر دهانِ یاوه‌سرایِ ما فریب‌‌خوردگان زده است! اگر غلط زیادی کردی و چشم باز کردی و دیدی عارفی ستمگری را احترام می‌کند و بزرگ می‌دارد و در مقابلش خم‌وراست می‌شود و دستش را می‌بوسد، نکند که به آن عارف الهی شک کنی ها! خیر، بدان و آگاه باش که یکی از اسماء الهی «جبّار» است، حال این اسمِ والایِ خداوند در این حاکم ستمگر و زورگو تجلی پیدا کرده است! پس در واقع این کسی را که می‌بینی سال‌ها به زور و اجبار و تهدید و زندان و اعدام بر مردم حکم می‌راند و جان و مال و آینده وآرزوهایِ همه را می‌سوزاند، در واقع امر، تجلی‌گاه یکی از نام‌های خداوند است! و عارف هر جا تجلی نام خدا را ببیند، عارفانه و عاشقانه سر تعظیم فرومی‌آورد و حرمت می‌گذارد! (فتوحات مکیّه، ج2، ص500). عجب! ما چقدر نادان بودیم که این عارفِ واصل و آن فرشته‌رویِ صالح را نکوهش می‌کردیم! خدا ما را ببخشد! او تجلی‌گاه نام خدا را پشتیبانی می‌کرده است! ای دلِ غافل! این طوری که ببینی باید همه قاتل‌ها را هم احترام بگذاریم و بزرگ بشماریم، چون مَظهَر نام «مُمیت» (می‌راننده) هستند! همه دروغگویان و فریبکاران را هم باید پشتیبانی کنیم و دست ببوسیم چون تجلی نام «مُضلّ» (گمراه‌کننده) هستند! چه عرفانی! به به! چه ملکوتی! جانم! فقط نمی‌دانم چرا به این دخترهای پری‌رو گیر می‌دهند، مگر اینها مظهر جمال الهی نیستند؟! بلکه دو نام مقدس، «ظاهر» و «مظهِر» (آشکار، آشکارکننده) به طور کامل در این پری‌رویان ظهور و بروز پیدا کرده است؟! نه! آری؟! درست فهمیدم؟! هر چی شما بفرمایید! همین!   

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در نامه به گورباچف فرمودند حقیقتاً سخنان ابن عربی از مو باریک‌تر است و واقعاً طوری نیست که بتوانیم در محدودۀ سؤال و جواب به آن بپردازیم. آری! اگر جباران مظهر جباریت خداوند هستند، به آن معنا نیست که خودشان بی‌تقصیر می‌باشند مثل آن‌که گفته می‌شود شیطان، مظهر اسم مضلّ خداوند است و این به معنای تبرئه شیطان نیست. آری! اگر خداوند اراده کرده است کسی را به دلایلی از رحمت خود دور کند، مظهر آن اراده، شیطان خواهد بود. ولی به هر حال شیطان در جای خود رانده شدۀ درگاه رحمت الهی می‌باشد. موفق باشید

نمایش چاپی