بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37533

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: کسی می‌میرد. فرزندش برایش خیرات می‌کند. آیا این خیرات سبب تغییر جوهری آن میت می‌شود؟ یا آن که بصورت رفع حجب برای میت رخ می‌دهد؟ با تشکر!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر زمینه‌های رسیدن آن خیرات در او باشد، آری! مؤثر خواهد بود آن‌هم در حدّ رفع حجاب. ولی اگر آن انسان، انسانی شقی باشد هیچ تأثیری برای او ندارد تا آن‌جایی که حتی خداوند به پیامبر خود می‌فرماید اگر برای منافق نماز میت‌اش را آن حضرت بخوانند برایش نتیجه‌ای نخواهد داشت. موفق باشید

37471
متن پرسش

https://eitaa.com/lobolmizan/16224 در مورد این پیام، واقعا در مدارس زیادی به وجود معلمی که درس دین خوانده باشد نیاز است، به خصوص معلم مرد، همچنین برای جهاد تبیین، از طریق مدرک حوزه هم می شود آزمون استخدامی شرکت کرد، در کنار فعالیت مسجد و احیانا حضور در فضای مجازی اگر خودشان به دنبالش هستند، می توانید پیشنهاد بدهید اگر می‌خواهند به عنوان طلبه ای معلم هم ان شاء الله فعالیت کنند، البته اگر خودشان می خواهند، یا مواردی در ارتباط با دانش آموزان (مثلا در حین آموزش قرآن، یا تدریس تعلیمات دینی یا عربی، نکات زیادی را می توانند بیان کنند)، به امثال ایشان واقعا در مدارس نیاز است، چه ابتدایی چه پايه های دیگر، در فضای مجازی هم می توانند فعالیت کنند که مردم از علم ایشان بهره ببرند، همچنین یاد دادن امربه معروف و نهی از منکر به افرادی که به مسجد می آیند و گفتن مسائلی به آنها که بتوانند برای خانواده خود تبیین کنند. من در گذشته جذب مسجدی مربوط به حوزه علمیه شدم که در آن کتاب های مفیدی را برای استفاده و امانت بردن قرار داده بودند و امام جماعت مسجد، کلاس های چهل حدیث و اعتقادی داشتند (البته گویا برای طلبه ها بود ولی مردم هم می توانستند شرکت کنند)، همچنین به تفسیر هم بسیار علاقه داشتم، امام جماعت مسجدی را سراغ دارم که صبح های زیادی بعد از نماز جماعت صبح و تعقیبات، با وجود اینکه جمعیت کمی آنجا حضور دارند اما برای تفسیر و گاهی تصحیح قرائت وقت می گذاشتند و اتفاقا باعث علاقه من به آنجا شده بود، گاهی جوانان دیگری هم می آمدند. بعضی ظهرها هم درس نهج البلاغه قبل از اذان و نماز داشتند، و بعد از نماز گاهی صحیفه سجادیه خوانده می‌شد و مقداری در مورد آن صحبت می کردند. چنين جلساتی حتی اگر در حد چند دقیقه باشند واقعا مفیدند. برای امربه معروف و نهی از منکر هم خیلی ها نیاز به آموزش دارند، و نیاز است افراد خیلی بیشتری به سمت تذکر لسانی سوق داده شوند، و با جهاد تبیین برای اطرافیان خود هم در حد توان تبیین کنند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهت اطلاع کاربر محترم سوال شماره ۳۷۴۰۸ . موفق باشید

37397

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام محضر استاد گرامی: در تفکر به وضع خودم و راهی شدن به وضع مطلوب به این نتیجه رسیدم با مواجه با همین من فعلی و موجود که دارم و خواندن مطالبی که مربوط به همین من فعلی و موجود هست امید هست راهی گشوده شود و الا خواندن و مواجه شدن با چیزهای دیگر هرچند مربوط به من متعالی باشد آخرش انسان یک احساس بیگانگی می‌کند. الان بنده با مباحث نیهیلیسم بیشتر احساس شناخت خودم رو دارم و طبق نتیجه بالا احتمال میدم با مواجه با این مبخث امید هست راهی برای مرحله بعدی گشوده شود. شاید حرفم خیلی دقیق نباشد کلیت حرف مدنظرم هست. خیلی ممنون از پاسخ گویی شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی است و در همین رابطه داریم: «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق» و فرموده‌اند: «هرکسی را بهر کاری ساختند / میلِ آن اندر دلش انداختند». موفق باشید

37329

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چیزی که باعث می‌شه از زندگی کردن روی زمین لذت ببرم و نخوام بمیرم اینه: دل آدمایی که باهاشون برخورد می‌کنم رو نسبت به نفس خودم معنا کنم! یعنی اگر کار می‌کنم ازدواج می‌کنم راه میرم و هرآدمی رو می‌بینم بسرعت دلش رو نسبت به خوشحالی خودم معنا کنم! در حدیث داریم که با محبت صاحب قلب ها شوید! منم همین رو لازم دارم یعنی نسبتی با آدما و موجودات همواره سریع بدون کهنه شدن و البته با حافظه بسیار قوی و تیزم و باز البته فراموش کردن گیرو‌گره های آدما، در ملاقات دوباره باهاشون!. اگه این ویژگ ریو بدست بیارم آدم غَنیی میشم چه از مال دنیا و چه برزخ‌ و آخرت. اگه پیداش کنم حتی اگه جاودان و مطمئنم باشم بازم از پیشرفت و ورود به مشکلات هر روزه برای ساخته شدن باکی ندارم و در این صورته که نه تنها زمین خورده ظن دیگران نسبت به خودم نخواهم شد بلکه دیگران رو از مرگ نجات دادم و به یاد زندگی انداختم! ﻣُﺸﮏ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ، ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ؛ گفت: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ ﮐﯽ ﺍﻡ، ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ ﮐﯽ ﺍﻡ!. این یعنی بهترین ارتباط با مخلوقات و خود و این یعنی آغاز زندگی. کم تر از این اگر معنایی پیدا کنم مجبورم تحت مکتب سرمایه داری و سلسله ارباب و برده ایه تمدن غرب وارد زندگی اجتماعی بشم و غیراز این دو، چاره ای ندارم! مگر اینکه بمیرم. این یعنی امپراطوری عبودیت تحت فرمان توحید! و هم اراده شدن با توحید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نکته‌ای خوب و مهم است و باید از خداوند بخواهیم راهی مقابل ما قرار دهد که نسبت به دیگران چنین نقشی داشته باشیم، حتی اگر در حدّ زندگی و کار ساده‌ای باشد مانند آن فرد قفل‌ساز https://eitaa.com/alamevojud/69. موفق باشید

37296

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم «والعَصر» قسم به تاریخ! که هر بشری در تاریخی توانست جای بگیرد و معنا و نهایتش را یابد ... و در هر تاریخی رشد یعنی رفتن به آسمان آن و بازگشت به شکوفایی یافته اش و هر تاریخی رجوعی فرعونانه داشت و رجوعی توحیدی. رجوع به تاریخ خودمان که بشر آخریم هم غیر از این دو نوع رجوع نیست یعنی رجوع تمدن غرب که همچون فرعون خود را یافته ولی از مرزهای رشد درست و ادامه پیشرفت حقیقی خارج شده! می‌شود آنچه از مدرنیته می‌بینیم، آنها نیز به آسمان تاریخ بشر آخر رفتند اما فرعونی! و در بازگشتشان این علم و تکنولوژی و این قدرت هایشان را یافتند اما چون رفتنی از جنس اَنانیت بود این وحشی گری و پوچی را حاصل کرد زیرا کامل و درست نبود و این یعنی سرقت تاریخ و تحریف آن. و رجوع توحیدی و حقیقی و رشد به نهایی ترین تنها با اولیاء معصوم الهی مقدور است که انقلاب اسلامی یعنی این رجوع، پس انقلاب اسلامی درست ترین رشد این بشر از تاریخش می‌باشد و تنها راه معنا گرفتن همه انسانهای حال حاضر جهان... دلم می‌سوزه برای کسانی که جلوی رشد خودشون رو گرفتن و به غرب اعتماد کردند و نتونستند رشد صحیح را با توحید پیدا کنند. شخصیت من همواره بزرگ ترین حالت را به تاریخ خودش داشت برای همین ام بود که انقلاب اسلامی‌را بزرگتر از انقلاب فرعونی غربی یافت هرچند گرفتار اراده های مدرنان تاریخ بود و راه های جلویش را بن بست می‌دید و منعفل از آنها شد. چرا باید با خود بدَ‌ می‌کردم و خودرا کوچک تر از آنچه توحیدی و گشوده بود می‌خواستم؟! مردم خیال می‌کنند ما عارفیم و از آن جهت از آنها برتریم! که ازین جهت دست نیافتنی هستیم عجب دروغ بزرگی... و چه راست درستی که خود حقیقی رشدیافته آنهاییم... ما فقط راهی که راه آنهاست را با توحید پیش‌روی کردیم راهی که شکوفایی خوده هریک از مردمان این روزگار است و استعداد شکوفای خوده این مردم! آیا آقای نیچه بزرگ‌مردی نیست که می‌خواست خودرا توحیدی بیابد و گرفتار فرعون تاریخ بود و پس چنین گفت: من از امروزم و پیش از این؛ اما چیزی در من هست که از فرداست و از پس‌فردا و پس از این. برای همین بود که من نیچه را بزرگتر از دانشمندان غربی یافتم و تصمیم گرفتم نیچه باشم همان تصمیمی که آوینی گرفت و مثل نیچه همواره بدنبال امام خمینی رضوان الله تعالی علیه که گمشده‌ی تعالی بخش و سیر بیش تر و درست خود است، پس انتظار خود کشید و خود را در او یافت و دوباره در برگشتش "هنوز نه" را یافت و گفت: (ویرانه های شهر را قفسی درهم شکسته بدان که راه به آزادی پرندگان روح گشوده است تا بال در فضای شهر آسمانی خرمشهر باز کند. زندگی زیباست! مگر این عاشق بی قرار را براین سفینه ی سرگردان آسمانی -که کره ی زمین باشد- برای ماندن در استبل خواب و خور آفریده اند؟ ومگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور برمی آید؟. پس اگر مقصد را نَه اینجاست در زیر این سقف های دل تنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه های بن بست باز می شود، نمی توان جُست. بهتر آن که پرنده ی روح دل بر قفس نبنند. «پس اگر مقصد پرواز است! قفس ویران بهتر! پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراست!» سلام و درود خدا بر روح الله خمینی و سید علی خامنه ای و سربازانشان). ای آوینی تو نیز بازگرد که حضرت امام در سلوک به آسمان حقایق به زمین برگشت و پیروز شد تا آن شخصیت آرام گرفته اش را در مخلوقات ببیند و بیابد و بسازد و ساخت متذکر همگان شد، اکنون حضرت روح الله سفر سیر از حق به خلق بالحق و سیر از خلق به خلق بالحق خود را تمام کرد، او پیروز شد و آمریکا تماما شکست خورد و نابود شد. مولوی اگر امروز بود رابطه خود و امام را چنین معرفی می‌کرد: آن عشرت نو که برگرفتیم، پا دار که ما ز سر گرفتیم، آن دلبر خوب باخبر را، مست و خوش و بی‌خبر گرفتیم، هر لحظه ز حسن یوسف خود، صد مصر پر از شکر گرفتیم، در خانه حسن بود ماهی، رفتیمش و بام و در گرفتیم، آن آب حیات سرمدی را، چون آب در این جگر گرفتیم، چون گوشه تاج او بدیدیم، مستانه‌اش از کمر گرفتیم، هر نقش که بی‌وی است مرده‌ست، از بهر تو جانور گرفتیم، هر جانوری که آن ندارد، او را علف سقر گرفتیم، هر کس گهری گرفت از کان، از کان همه سیمبر گرفتیم، از تابش نور آفتابی، چون ماه جمال و فر گرفتیم، "خورشید زمان امام خمینی چون سفر کرد، چون ماه از آن سفر گرفتیم". من فقط به یک چیز برای خود احتاج مبرم دارم تا کارم تمام شود و آن چیزی نیست جز جایگیری قطعی در تاریخ انفسی خود که از جنس توحید یعنی «عبودیت» است. به پایان آمد این دفتر حکایت تازه آغاز است... (این یعنی مطلع الفجر و بالفعل شده توحیدی) والسلام علیکم و سلامی نو برای آغازی بالفعل از زندگی، من می‌خواهم زندگی کنم با توحید و هیچ دشمنی دیگر توان زمین زدنم را ندارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید زندگی در این آخرین دوران، جز با عمیق‌ترین حضور که حضوری است تاریخی؛ ممکن نیست. حضوری که با انقلاب اسلامی به میان آمد. مهم، درکِ چنین حضوری است که در جای خود اهمیت دارد. جناب آقای استاد حجت الاسلام نجاتبخش در جلسه دهم شرح سوره «نبأ» در رابطه با «یوم الفصل» نکات دقیقی را به میان می‌آورند که خوب است به آن‌جا رجوع شود. موفق باشید  https://eitaa.com/soha_sima/3670

37184

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب: به غیر از رهبری که بزرگان دین ما به صداقت و پاکدستی ایشان اعتراف و امر به پیروی از این بزرگوار کردند، آیا شما نشانه ای از اسلام در بقیه ارکان نظام می‌بینید؟ جدیدترین اتفاق کتک زدن جمع معترض امرین به معروف و نهی از منکر - اگر آمر به معروفی در خیابان به پلیس زنگ بزند قریب به صد درصد مواقع پلیس حضور پیدا نخواهد کرد. - تشویق به گزارش دادن می‌کنند از اونور طلبه ای که این کار را انجام داده از دولت و روحانیت همه گردنش نمی‌گیرند و بیانیه به خلافش میدند تا یک زن داد کشید سر طلبه روحانی آقایان همه گفتند کار غلطی هست. چرا قبلش گوشزد نکردند؟ چرا قبلش نگفتند این کار غلطه شاید به دولت انقلابی باید گفت رفاه اقتصادی بهبود معشیت و... نمیخاهیم، حداقل لطفا متدینین رو کتک نزن

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط بسیار حساس است و متوجه باشید ما در جنگ فرهنگیِ بسیار حساسی قرار داریم. و اگر هرچه زودتر از ضعف‌های خود عبور کنیم به جهت آموزه‌های اصیل و حکیمانه شریعت الهی باید امیدوار بود که در جهان آینده ما حاضر خواهیم بود. مهمْ برخوردهای حکیمانه و حساب‌شده‌ای است که باید نیروهای معتقد به انقلاب بشناسند و در آن ورود کنند تا دوگانگی و گسست نسل‌ها به میان نیاید. موفق باشید

37167

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: استاد ببخشید یک کتاب در مورد مسائل اعتقادی برای نوجوان دختر ۱۶ ۱۷ساله اگر معرفی کنید. ممنون میشم بعد کلی تلاش سعی کردم به نحوی آمده بشن برای شنیدن و خوندن کتابی تو این مسائل.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید مباحث «معرفت نفس» از طریق کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و مباحث جایگاه نبوت و شریعت از طریق کتاب «چه نیازی به نبی» مفید باشد. هر دو کتاب روی سایت هست. موفق باشید

37101

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

وحید یامین‌پور سکانسی از فیلم «طعم گیلاس» اثر مشهور عباس کیارستمی را منتشر کرده که‌ در آن مردی خاطره خودکشی ناموفقش را برای کسی که به‌ فکر خودکشی است نقل می‌کند و توضیح می‌دهد چگونه با چشیدن اتفاقی چند توت شیرین زندگی را احساس کرده است و از فکر خودکشی بیرون آمده است. یامین پور نوشته است: «خدا در چشیدن شیرینی یک توت رسیده است... خدا در مفاهیم متافیزیک نیست... خدا را می‌توان در متن زندگی پیدا کرد... در گشودگیِ چشم‌ها همه‌ی جهان پر از امید و سرزندگی می‌شود...» کاملاً با این نگاه موافق هستم که با انتزاعیات نمی‌توان به خدا رسید و به قول عرفایی مانند سید احمد کربلایی: فدایت! مسائل راه آخرت آموختنی نیست بلکه نوشیدنی است (کهکشان نیستی، ص۳۶۲). اما کیارستمی که مدعی «زندگی و دیگر هیچ» بود به مرگ و دنیای پس از آن کاری نداشت، همچنانکه در فیلم «باد ما را خواهد برد» گفت: کی به آن دنیا رفته و کی برگشته؟! در حالی که تا نمیریم به خدا نمی‌رسیم. زندگی خالص در مرگ اختیاری است و زندگی این دنیا ناخالص است. این چیزی بود که کیارستمی نفهمید تا اینکه مرگ ناگهان گریبانش را گرفت و خودش گفت مانند قماربازی شدم که همه چیزش را باخته! در پایان همین فیلم طعم‌گیلاس می‌بینیم که بعد از اقدام به خودکشی، صحنه عوض می‌شود و مرد از قبر بلند می‌شود و گروه فیلمسازی را در حال کار می‌بیند! گویا دنیای پس از مرگ فراتر از دنیای سینما نیست!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که آقای دکتر یامین‌پور و پیش از آن آقای مارتین هایدگر متذکر شده‌اند؛ ما اگر از طریق حکمت وارد هنر شویم و از جمله سینما، می‌توانیم از سیطره نیست‌انگاریِ جهان مدرن عبور کنیم، وگرنه همان هنر، ادامه نیست‌انگاری خواهد بود. موفق باشید 

37046

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

(11663 4) عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبی عبدالله، عن القاسم بن عروة، عن عبدالله ابن بکیر، عن زرارة قال: سألت أبا جعفر علیه السلام عن قول الله عزوجل: یوم تبدل الارض غیر الارض قال: تبدل خبزة نقیة یأکل منها الناس حتى یفرغوا من الحساب، فقال له قائل: إنهم لفی شغل یومئذ عن الاکل والشرب فقال: إن الله عزوجل خلق ابن آدم أجوف ولا بدله من الطعام والشراب، أهم أشد شغلا یومئذ أم من فی النار؟ فقد استغاثوا والله عزوجل یقول: وإن یستغیثوا یغاثوا بماء کالمهل یشوی الوجوه بئس الشراب. الکافی بابا الاکل مع الضیف با سلام خدمت استاد عزیز در رابطه با این حدیث: ۱. مفهوم «خلق ابن آدم اجوف» چیست؟ اجوف در این حدیث به چه معنا است؟ ۲. معنای طعام و شراب اخروی چیست؟ ۳. وجه و دلیل نیاز انسان به غذا و شراب اخروی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «اجوف» به معنای خالی بودن و نیازمندبودن است و لذا از این جهت همواره انسان در ذات خود اجوف و نیازمند به غیر است حتی در قیامت، جهت رفع نیاز خود نیازمند انس با انوار الهی می‌باشد. موفق باشید

36956

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: برای دنبال کردن بحث راز طلوع بشر جدید چه مباحثی پیش نیاز هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» همراه با شرح صوتی آن‌ها و اگر بتوانید حتی مباحث « انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» https://lobolmizan.ir/sound/1096?mark=%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8 را دنبال کنید خوب است. موفق باشید

36865

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: خیلی علاقه پیدا کردم به تفسیرهایی که توی سایت گذاشتین ملموس و قابل فهم است. خواستم ببینم متن این تفسیرها هست یا فقط فایل صوتی هست؟ خیلی دوست دارم المیزان بخونم ولی بحثهایی که میکنه یکم برای سطح من سنگین هست. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح و خلاصه بعضی از سوره‌ها تحت عنوان «لب المیزان یا خلاصه سوره ها در المیزان» https://lobolmizan.ir/leaflet/1276?mark=%D9%84%D8%A8%20%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86  روی سایت هست. اگر مباحث را با توجه به نظری که روی آیات می‌اندازید، دنبال بفرمایید؛ ان‌شاءالله قابل فهم می‌شود. موفق باشید

36853

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد سلام: این چند وقته عجیب دیدیم که خدا با مقاومت است. بی پروایی یمنی ها عجیب تر. من بر سر قضیه حکمت داشتن مومن در حوادث ماندم. اگر این همه خدا با ماست پس چرا علما در زمان پهلوی اول مثل امام جلوی پهلوی نایستادند. زمان امام خمینی چی بود که قبل از آن نبود؟ رضا شاه قلدر باشه یا نباشه که برای خدا فرقی نمی کنه. الان دیگه این صهیونیستی ها از رضا شاه که چیزی کمتر ندارند ولی خدا با فلسطینی ها و یمنی هاست. ما اگر اعتقاد صد درصد به این داشته باشیم که خدا با ماست و قلدری طرف مقابل هم تاثیری در این مطلب نداره، حال بر اساس حکمت باید ملاحظه چه چیزهایی را داشته باشیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌طور که در زمان حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و در حال حاضر مسائل برای مردم روشن بوده که دشمنان چه بر سر دارند و راه مقابله با آن چگونه باید باشد؛ در آن زمان پیش نیامد و به همین جهت متأسفانه ما در جریان مسجد گوهرشاد نتوانستیم نتیجه لازم را کسب کنیم آن‌طور که در این زمان در انقلاب اسلامی و در غزه حاصل شد. موفق باشید

36824
متن پرسش

طنین‌انداز کن در آسمانِ دل، طنینت را به دیوان خمینی عرضه کن، دیوان دینت را میان چاه، تن یوسف به دنبال طناب توست، بیاندازش به چاهِ غافلان حبل المتین‌ات را، مقام جمع توحیدی همان نور وجود توست، قرائت کن بدون وقفه قرآن مبین‌ات را، نیستان را به یادآور، بخوان یک مثنوی طوری که نی‌ها گوش بسپارند صوت دلنشین‌ات را، مگر ساغر نمی‌گیری در این دلتنگی تاریخ، کمی گسترده کن گاهی زمانت را، زمین‌ات را، علی ابن ابی‌ طالب ورای کفر و ایمان است، به کافرها تعارف کن امیرالمؤمنین‌ات را... 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! « به کافرها تعارف کن امیرالمؤمنین‌ات را» زیرا او ماورای دیروز و امروز، جهانی را مقابل ما می‌گشاید که همه بودن‌های ما را قوت و شور می‌بخشد. «به کافرها تعارف کن امیرالمؤمنین‌ات را» زیرا او همان آیت الهی است که در جان ما و در افقِ زمانه در حال به ظهورآمدن است، به همان معنایی که در نسبت با نکته سؤال شماره 36819 عرایضی به میان آمد و در روز اول اعتکاف از «ما و مواجهه‌ای که می‌توان در امروزمان با حضرت علی«علیه‌السلام» داشته باشیم» سخنی به میان آمد https://eitaa.com/matalebevijeh/15818. موفق باشید      

36816

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: آیا چاکراهای هفتگانه که در طب وعرفان مطرح شده در قران و برنا مه های اسلامی هم هست و تا چه حدی می تواند مورد قبول باشد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اطلاعی از چاکرای هفتگانه ندارم. موفق باشید

36767
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: یک طرف وجودم می‌گوید «چنین قفش نه سزای چو من خوش الحانیست / روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم» و یک طرف وجودم می‌گوید «در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود / از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت» هر کسی در هر جایی که هست باید خودش را در راه انقلاب اسلامی قرار دهد چه کنم که ساقی رخ نمی نماید و این گم گشتگی انسان را امان نمی دهد با خود می‌گویم ای کاش من هم دچار روزمرگی می‌شدم و مثل مردم عادی زندگی می‌کردم این چه دردی است جان سوز. گویا باید دورانی مثل دوران دفاع مقدس بیایید تا ما را با خود ببرد واز این سکون نجات دهد. حال سوالم این است نکند من دارم درجا می‌زنم و باید عملی را انجام دهم (البته اگر توانی باشد) یا این روح دوران و قهر تاریخی من را زمین گیر کرده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که ما را ایمانی در پیش است که نه راحت می‌توانیم با استدلال و قیاس با آن به‌سر بریم، و نه بی‌ایمانیِ محض که ما را با هیچ حقیقتی آشنایی نباشد. یعنی در جایی باشیم که جناب حافظ در اوج حضورش در آن قرار گرفت و اظهار داشت: «چو بید بر سر ایمان خویش می‌لرزم». بنده این نوع حضور را بالاترین حضور می‌دانم و مناجات‌ها و اظهار عجزهای فوق‌العاده اولیای الهی را در امثال دعای کمیل از این جنس می‌توان دانست. آیا نباید به این حضور جناب عطّار نظر کرد که پس از چندی رفتن و رفتن، حال چنین می‌گوید: 
«ترسا بچه‌ایم افکند از زهد به ترسایی
اکنون من و زناری در دیر به تنهایی
دی زاهد دین بودم سجاده نشین بودم
ز ارباب یقین بودم سر دفتر دانایی
امروز دگر هستم دُردی کشم و مستم
در بتکده بنشستم دین داده به ترسایی
نه محرم ایمانم نه کفر همی‌دانم
نه اینم و نه آنم تن داده به رسوایی
دوش از غم فکر و دین یعنی که نه آن نه این
بنشسته بُدم غمگین شوریده و سودایی
ناگه ز درونِ جان در داد ندا جانان
کای عاشق سرگردان تا چند ز رعنایی؟
روزی دو سه گر از ما گشتی تو چنین تنها
باز آی سوی دریا تو گوهر دریایی
پس گفت در این معنی نه کفر نه دین اولی
برتر شو ازین دعوی گر سوخته مایی
موفق باشید
 

36745

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«خداوندا، ما ضعیف و ناتوانیم و عقب افتاده از قافله سالکان، تو خود از ما دستگیرى فرما. رَبَّنا عامِلْنا بِفَضْلِکَ وَ لا تُعامِلْنا بِعَدْلِک» سلام استاد بزرگوار. با توجه به اینکه حضور قلب در عبادات اختیاری نیست بلکه اشراقی است و باید خدا به لطف و کرمش نور خودش را در منظر نمازگزار ظاهر کند تا توجه و حضور قلب حاصل شود، آیا توصیه به حضور قلب داشتن، با آن مطلب اول در تناقض نیست؟ (با توجه به اینکه حضور قلب در اختیار ما نیست)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته آیت الله بهجت «رحمت‌الله‌علیه»، علت عدم حضور قلب در نماز، مربوط به آن است که روغن چراغش کم است و فرموده بودند روغن چراغ همان حضور و تقوایی است که در روز و در امورات روزمرّه باید حفظ شود. موفق باشید

36705

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

کجایند مردان آخرالزمانی که کوه ها شاید تکان بخورد اما آنها همواره محکم و مستقرند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین جوانان صادق که انسانیت انسان‌ها برایشان امر مهمی است. همان دختری که معنی حضور در کنار حاج قاسم در کلماتش به گوش رسید یعنی  شهیده مریم سلطانی‌نژادhttps://eitaa.com/hosein_darabi/18976. موفق باشید

36703

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: خدا قوت. یک سوال داشتم چه جوری میتونیم اسماء الله را در وجود خودمان به عینیت برسونم؟ آیا کتاب یا ... در این زمینه هستش که جامع توضیح داده باشه؟ آیا از طریق بلا امتحان این اسماء در وجود انسان به عینیت میرسه؟ سوال دوم اینکه چطور خودسازی کنم و در واقع تزکیه نفس انجام بدیم؟ از کجا شروع کنیم؟ اطلاعات در این زمینه هستش به صورت جامع؟ آیا نیاز به چله گرفتن و... هستس؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به «کتاب اسماء حسنی دریچه های نظر به حق» https://lobolmizan.ir/book/241?mark=%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%A1رجوع شود. 2- مباحث «معرفت نفس» برای شروع بسیار مفید است. موفق باشید

36673

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خدا قوت. حاج آقا بنده طلبه پایه سوم در مدرسه حقانی ام. انتظارم از فضای حوزه سطح یک اینه که فضا فضای تربیتی باشه. تربیت توش مطرح باشه. هدایت تفکر درش اصل موضوع باشه و ورزش جز اصلش باشه و تهذیب نیز با جدیت پیگیری بشه و تربیت سیاسی نیز حاصل بشه و تفکر شکل بده. در یک کلام حداقل به خواست رهبری نزدیک باشد (نمیدونم تا چقدر بتونم آنچه که در ذهنم هست را براتون روشن کنم) در حالی که مدرسه حقانی اینطور نیست و کمابیش تاکیداتش بر روی درس هست که اونهم قابل توجه نیست به صورت کلی. من احساس خسران می‌کنم. به نظر خودم دو کار جلوم هست: یا فضا را عوض کنم؛ که بسیار متناسب با من این گزینه میتونه مناسب باشه و درست تربیت بکنم خودم را، جامع شکل بگیرم. یا اینکه شیوه تربیت را یاد بگیرم که بسیار کار سختی است (اما اگر یقین کنم که وظیفه این است قطعا این کار را خواهم کرد کما اینکه به شکل کج دار و مریز تا حالا جلو اومدم) ته خوب بودن از حیث علمی در سطح یک در قم پرورش علم نقلی هست و علم عقلی هیچ. خب ملاک ها چی میتونه باشه که بتونم تصمیم بگیرم؟ حاج آقا نظرتون چیه بیام اصفهان بیشتر در کنار شما باشم؟ (به خصوص که قوه واهمه بسیار قوی دارم و نیاز به تربیت دارم تا برش احاطه پیدا کنم.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که انسان خودش با عزمی بلند و همتی جانانه در همان جایی که هست، خود را بسازد. حتماً می‌دانید که مدرسه حقانی جایگاه مردان اولو‌العزمی چون شهید بهشتی بوده است و درکی که آن مرد از جهان داشت و آن جامعیتی که در علوم عقلی و نقلی در او بود. به نظر می‌آید «رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود / رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود». موفق باشید

36668
متن پرسش

سلام استاد عزیز: کار او، اعجاز و وصف دین است / کار ما شکر، بس همین سنگین است / الا ای اهل عالم گوش باشید / غم در این میخانه بس شیرین است / حزن این ره، در پس آزادی است / اشک آن، غایت براین تقدیر است / ای شکسته بال و پر، گم کرده راه / ای که در زنجیر عصیان و گناه گرچه حتی غفلتی نبود تو را / راه حق، پیوسته می‌خواند تو را / میل تو باشد حجابی بر ره میخانه ات / این دوراهی مسیر، کرده است آواره ات / غم مخور ای جان من، چاره دست اوست / محو او شو با شهادت، هرچه هست اوست. این شعر رو در وصف حال خودم سرودم. ممنونم از راهنمایی های شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به حقیقت نظر کرد که تنها افقِ راستینی است در مقابل ما و این‌که تا نفس داریم، نفس‌نفس‌زنان باید جلو رفت و مانند نفس کشیدن که انسان را زنده نگه می‌دارد تا همچنان نفس بکشد و حیات خود را ادامه دهد؛ رازِ اُنس با حقیقت نیز چنین است که همواره باید به سوی او توجه کرد و همچنان رفتن را ادامه داد در عین انتظار. موفق باشید

36664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در نفی اصاله الوجود و وحدت وجود من وقتی اصاله بذات می بینم وجود هم تشخص پیدا می کنه (به جهت تبعیت مفهوم انتزاعی از منشاء انتزاع) مسئله وحدت وجود تو مبانی حکمی من اصلا طرح نمیشه. معتقدیم ادراک مفهوم ماهیت متاخر از مفهوم وجود است. اما مفهوم وجود یک مفهوم است. مفاهیم تصورات هستند. ظرف تصور عالم ذهن است. پس اصالتی ندارد. آنچه که اصیل است ذات با تمام تشخصاتش در عالم تکوین است. از این ذات یک مفهوم استقرار ذات در عالم تکوین در ذهن انتزاع می شود که اسمش می‌ذارند وجود. یک تصویر متشخصات در عالم ذهن ایجاد می شود که اسمش گذاشتن ماهیت. هر دو مفهوم دارند انتزاع از ذات در عالم تکوین می شوند. و مفاهیم انتزاعی تابع منتزعشون (در اینجا ذات) هستند. خب اگر کسی این مسیر را با ما بیاد ذوات با یک دیگر متغایر هستند پس مفهوم وجود که انتزاع از این ذوات هم باید با یک دیگر متغایر باشند. لذا اصلا مجال برای طرح نظریه وحدت وجود مطرح نمیشه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال بحث در این مورد عمیق‌تر و گسترده‌تر از آن است که در محدوده جواب و سؤال بگنجد ولی در هر حال بحث در واقعیتی است که ذهن از آن واقعیت، مفهوم می‌سازد. حال سؤال این است که ذوات متکثره به چه نوع حضوری در عالم حاضرند و مبنا و بنیاد آن‌ها چیست؟ این‌جا است که بحث «اصالت وجود» پیش می‌آید و اخیراً عرایضی تحت عنوان «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» شروع شده است که می‌توانید به دو جلسه اولیه آن رجوع فرمایید. https://eitaa.com/soha_sima/3244 البته مقدمه این جلسات، سلسله بحث‌هایی بوده است تحت عنوان «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» https://eitaa.com/soha_sima/1871  که طی 30 جلسه بدان پرداخته شد. موفق باشید

36325
متن پرسش

با سلام و ادب و عرض احترام و ارادت: خداوند به علم و حکمت شما برکت روز افزون عنایت فرماید و مرضی رضای حق باشید. ببخشید شرح حدیث شریف «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم»چیست؟ منظور عقل و جمال در روایت چیست؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. محتاج دعای خیر شما هستم، منصور و موید باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت‌الله جوادی آملی می‌فرماید: معنی این حدیث، یا دستور است و یا وصف سازنده می‌باشد، نه وصف قدح و نکوهش. یعنی زن موظف است و یا می‌تواند عقل و اندیشه انسانی خویش را در ظرافت عاطفه، زیبایی گفتار و کمیت محاوره و مناظره، نحوه برخورد و حکایت و نظائر آن ارائه دهد. درصورتی‌که هرگز این ظرافت هنری که تمثیل عینی ظرافت عقلی است، میسور مردان نیست... زن باید ظرائف حکمت را در ظرائف هنر ارائه دهد و این رهنمود، دستورالعملی برای اوست و در صورت امتثال آن دستور، درخور ستایش شده و در صورت تمرد، مستحق نکوهش می‌گردد.
به نظر می‌آید آیت الله جوادی به خوبی روح آن سخن را با ما در میان گذاشته‌اند تا زنان ما متوجه رسالت ظرائف هنری و زیبایی‌هایی که آنان می‌توانند خلق کنند، باشند. آری! آن‌جاست که می‌یابیم عقل آن‌ها در زیبایی‌هایی که خلق می‌کنند، به نمایش می‌آید امری که امروز جامعه تکنیک‌زده ما سخت بدان نیاز دارد، که بحث آن مفصل است در احیای انسانیت از طریق هنر و به یک معنا، حضور مادرانه در مناسبات. موفق باشید    

 

36248

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: ۱. هر چند که هر دعایی جایگاهی دارد، سوال اینکه در بین منابع ادعیه چه ادعیه ای در سیر و سلوک جایگاه ویژه تری دارد و حالت انس بیشتری ایجاد می کند؟ ۲.اینکه برخی ادعیه را در بعضی روزها می خوانند آیا دلیل خاصی دارد؟ اگر آری، ادعیه ای که معرفی می کنید در چه موقعی اثر گذاری بیشتری دارد؟ ۳. اینکه در بین جمعی از انسان ها شخصی حرفی را می زند و مورد پسند قرار می گیرد مثل انقلاب اسلامی که انسانها قصه ی خودشان را آن روز در حضرت امام یافتند و حالا هم همینطور. حال اینکه امروزه گاها در میان جمعی شخصی یا فکری پدیدار می شود در جهت مخالف روح انقلاب وهر چند محدود، اشخاصی را به خود جذب می کند به فرض مثال اینکه دیده می شود عده ای خود را با داشتن بیشتر کثرات ارضا می کنند و تعریف می کنند به تبع شخصی یا تبلیغی. آیا این را می توانیم اینطور در نظر بگیریم که این قصه ی بشر امروز در جهان است که در وسعت جهنم کثرات باید بشر آخر الزمان در جهت مخالفت با روح کثرت زده تولد یابد. ۴. و در آخر اینکه به نظر شما اینکه روحی که باید بشر جدید درست تحلیل می کرد تا گرفتار انحراف نشود و گرفتار مشکلات زندگی امروز نشود (گشتل). به هر حال ما هم الان خواسته یا ناخواسته بعضا اسیر و گرفتار این ابزار و تکنولوژی هستیم که روح سازنده آن را به ما هم القا می کند که شاید راضی به بهره گیری از آن نباشیم اما ایا این ناچاری از بهره گیری بعضا علت درستی از تن دادن به آن است؟نمی‌دانم آیا عبارت مکروه را درست اینجا استفاده می کنم یا نه آیا به نظر شما گاها زندگی ما آغشته به مکروهات نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. دعای «صباح» حامل معارف دقیقی است. عرایضی نسبت به شرح آن شده است. خوب است به آن رجوع شود
https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD&tab=sounds 2- زیارت ائمه «علیهم‌السلام» در هر ورز به صورتی که در مفاتیح آمده است، توصیه خوبی است که بزرگان فرموده‌اند. ۳. به نظر می‌آید همینطور باشد. زیرا اگر افراد در کسب کمالات، تلاش نکنند تحت تأثیر توهّمات اهل دنیا قرار می‌گیرند. ۴. آری! مهم آن است که در دل استفاده از همین ابزارها متوجه مشکلاتی باشیم که ایجاد می‌کنند تا به راهی دیگر نیز فکر کنیم. موفق باشید

 

36148

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: پیامبر (ص) در معراج با خدا به صدای علی (ع) روبرو شد چگونه خدای نامتناهی می‌آید و در قالب متناهی با پیامبر (ص) حرف می‌زند؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تجلی اسم متکلم الهی است در جان رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه وآله» بدون نیاز به صوتی که مربوط به حنجره و گوش باشد. آری! آن صوت در قالب صدایی که مأنوس رسول خدا بود و آن حضرت علاقه‌مند به آن صدا بودند یعنی صوت علی «علیه‌السلام»، به میان آمد. موفق باشید

36052

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در بحث حرکت جوهری ما می‌بینیم که پدیده های مادی تقدم و تأخر دارند. در عالم قیامت هم پدیده های قیامت تقدم و تأخر دارند. آیا می‌توان نتیجه گرفت که در قیامت هم حرکت وجود دارد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری به معنای ذاتی است که عین حرکت است که جهان ابدی از این نقص خالی است. ولی تقدم و تأخر نسبت به احوالات هرکس، برای اش پیش می‌آید بدون آن‌که ذات آن عالَم چنین حرکت‌هایی که در عالم ماده هست؛ در آن‌جا جاری باشد. موفق باشید

نمایش چاپی