بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36428

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: حقیر تا جایی که در ذهنم هست از دوران دبیرستان که خوابگاهی بودم تا دانشگاه اهل نماز جماعت بودم. حتی بعضاً نماز جماعت صبح. ناگهان مشکلی پیش آمد و تقریباً از حضور در نمازهای جمعه و جماعت محروم شدم. حال مسأله ام این هست که اولاً: از کجا بفهمم علت سلب این توفیق چه بوده تا روی رفع علت تفکر کنم؟ خدا می داند دلم برای نمازهای جماعت پر می کشد. و ثانیاً: برای کسانی که به هر دلیلی از حضور در نمازهای جمعه و جماعت محروم هستند چه توصیه ای می فرمایید که جبران فیض نمازهای جماعت باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره باید باورهای اولیه را وسعت داد و عمیق کرد، وگرنه بعد از مدتی از حرارت می‌افتند. به همین جهت در جواب سؤال شماره 36424  عرض شد که انسان در راه است و همچنان باید با ادامه راه از قله‌ها بگذرد. ۲. باید متوجه باشیم با حضور در جمع مؤمنین جهت عباداتی مانند نماز، خود به خود روحانیتی که بر دیگر نمازگزاران جاری می‌شود، بر انسان نیز تجلی می‌کند هرچند برایش در این دنیا محسوس نباشد. موفق باشید

36267
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: در ارتباط با جلسه بنیان ها؛ آیا عبارت نه شرقی، نه غربی اشاره به محوریت وجود دارد؟ و تعادل را مطرح می کند؟ امکان های زندگی غربی و شرقی در انسان امروز جمع شده است، غربی ها مشغول مدیتیشن و تای چی هستند و شرقی ها مشغول تکنیکی شدن و به روز شدن در سبک زندگی غربی. ولی هیچکدام نور نشد. و هم شرقی، هم غربی؛ جهان بین دو جهان انقلاب اسلامی نیست که نه مسجد (عبودیت شرقی) است و نه مدرسه (استدلال غربی)، بلکه میخانه است. نور وجود همچنین آیا تمدن اسلامی (مدنیت و شهر) تقاضای تجلی بهشت است؟ آیا انصار و مهاجرین در شهر مدینه، می توانند الگویی برای مدنیت اسلامی امروز ارائه کنند؟ در ارتباط با شهر، انسان محاط در محیط است و الگوهای رفتاری که به انسان تحمیل می شود، آداب زندگی او را می سازد. و چه فایده ایی دارد آدابی که زندگی را تهی از معنا می کند. آنچه می تواند هدایت گر باشد در رسیدن به مدنیت اسلامی حضور کمک کنندگان و هجرت کنندگان به اسلام حقیقی است که در نحوه ی تعامل آنها با یکدیگر الگو ها ظهور می کند. و اما شهر های ما کجای این قصه ایستاده اند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وجه غربی انسان ما را در عقلانیت زنده نگه می‌دارد و وجه شرقی ما، ما را در عبودیت و اُنس، آری! در انس حاضر می‌کند و حال، این مائیم با این دو بال و زندگی در زمین، تا نه بدون عقلانیت اقدام کنیم و نه از انس با حق و خلق غفلت نماییم. اینجا است که مثلاً شهری خواهیم داشت مانند شهر اصفهان زمان صفویه که در عین آن‌که شهر است، نه خانه‌های آن بی‌روح است و نه شهر طوری است که انسان‌ها از همدیگر بیگانه باشند، به طوری که کوچه و شهر و بازار در هم تنیده شده اند. عمده بر می‌گردد به نوعی به خودآمدن که نه از وجه غربی و عقلانیت خود غفلت کنیم و نه از وجه شرقی و انس خود با عالم و آدم. مثل همین نوشته خودتان که در عین آن‌که نوعی انس است، عقلانیت را به میان آورده است. مانند آنکه انسان در شهرِ اصیل معلوم نیست به بازار می‌رود تا خرید کند یا دوستان و آشنایان را ملاقات نماید بدون آن‌که بخواهد آن نقیصه را با سینما و پارک و رستوران جبران کند. ما در بستر انقلاب اسلامی باید به شهرِ پس‌فردایی فکر کنیم. موفق باشید     

36261

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد معزز: سوال این است که: اگر همه‌ی تعینات و تشخصات را از وجود حذف کنیم بنا بر گفته امیرالمؤمنین علی علیه السلام در خطبه ۱ نهج‌البلاغه که فرمودند کمال التوحید نفی الصفات عنه، بی قیدی مطلق، عدم است. و بنظرم در اندیشه فردید و هایدیگر و امثاله علت العلل شیطان است ولی آن حقیقتی که عاری از همه چیز است و عرفا به آن نظر دارند و با رفع تعین و تشخص و تعلق در پی فنای در اویند چیزی جز نیستی و عدم نیست. بنظرم عارف باید بتواند همه چیز را جمع کند و برسد به اینکه وجود با عدم یکی است، در حقیقت باطن این دنیا عدم و صافی و بی آلایشی حق است و وحدت یعنی نیست شدن همه چیز البته نیستی که عین هستی است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عین هستی و هستی مطلق، عدم نیست؛ وجودی است که به اعتبار احدیت‌اش در ذات خود مستغرق است و انسان با هستی خود می‌تواند متوجه هستی به معنای مطلق آن بشود از آن جهت که می‌یابد که خودش فقط «هست». آری! «انسان فقط هست» ولی عدم نیست. موفق باشید

36222

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: همسرم در محل کارشان بابت دریافت حقوق خیلی اذیت میشن سه ما نمیدن یک ماه میدن. بنده از ایشان خواستم که در پی کار دیگری باشند ایشان میگن این بهترین نسخه خداست برای تقویت توحیدمان خوب است. طبق مطالبی که در سیر مطالعاتی شما دنبال کردم خودم سرگردانم اصلا نمی‌دانم نسبت تقویت توحید با این امر چگونه رقم می خورد؟ سوال بعدی اینکه آیا ذکری عملی برای افزایش رزق هست اصلا پی همچین چیزی رفتن درسته؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره هرکس باید در مسیر کسب رزق، بدون حرص تلاش داشته باشد و از این جهت به دنبال رزق مناسب رفتن، نه تنها با توحید منافات ندارد، بلکه یکی از خصوصیات اهل ایمان است. که در این مورد عرایضی در کتاب «جایگاه رزق در هستی» شده است. ۲. خوش‌خُلقی و صله رحم و ذکر آیت الکرسی موجب گشایش رزق می‌شود. موفق باشید

36202

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ببخشید متنی نوشته بودم می‌خواستم حتما با جنابعالی در میان بگذارم. تشکر. متن: به نام خدا شاید اولین باری نیست که می‌نویسم ولی این نوشتن با بقیه نوشته ها متفاوت است نمی‌خواهم گزارش دهم اصلا نمی دانم گزارش دادن چیست و چه سودایی دارد؟ می‌خواهم بگویم که صرفا گفته باشم و هیچ ... داستان زندگی ما چیست؟ چرا می‌خواهیم که بدانیم؟ و حتی چرا نمی‌خواهیم که ندانیم؟ اصلا اگر می‌دانیم چه نیازی به خدا داریم؟ ما که می‌دانیم پس... خسته شدم از این همه دانستن «والعصر إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بالصبر» نمی‌خواهم تفسیر کنم اصلا جایگاه تفسیر کردن ندارم. ولی می‌شود کمی فکر کرد والعصر ... کدام عصر؟ «ان الانسان لفی خسر» ضرر نکردیم کلا توی ضرریم خب چه کنیم؟ «الا الذین امنو و عملو الصالحات» جایگاه ایمان و عمل صالح کجاست؟ «تواصو بالحق» خب یعنی اون ایمانی ایمانه و اون عمل صالحی عمل صالحه که در نسبت با حق باشه؟ خب بد تر شد که پس حالا حق چیست؟ و «تواصو بالصبر» صبر یعنی، حالا نمی‌دانم. «فَاصْبِرُوا حَتَّىٰ يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا» صبر به معنای تحمل سختی نیست صبر به معنای تحمل ندانستنِ اصلا چرا تحمل ندانستن بلکه زندگی کردن با آن ..

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با نظر به حق معنای حقیقتی گشوده و بیکران در افقی که با ایمان حاصل می‌شود، صبر به همان معنای «انتظار و وارستگی» است تا او، خود با انوار خود ما را متوجه حقیقت خود بگرداند، به همان معنایی که فرمودند: «اول قدم آن است که او را یابی / دیگر قدم آن است که با او باشی». موفق باشید

36103

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام خدمت استاد: در فایل صوتی «قدس افق حیات مسلمین» از نوع نگاهی صحبت شد که خیلی کلیدی بود. برای بنده هنوز به طور کامل این نوع نگاه درک نشد. بنده اینگونه متوجه شدم که انسان در واقع فقط یک کار دارد در این نظام هستی و در دنیا اون هم اینه که فقط حاضر باشد در اکنون خودش و وظایفش رو هم انجام بده، و خیلی متکی به برنامه ریزی فانتزی نداشته باشه، که خودش وقتش که بشه بدست انسان انجام میشه. انگار یجوری آدم در حضور خودش رو سپرده به پروردگارش (توکل و تسلیم) و اینه که آدم از بی ارادگی خلاص میشه و تصمیماتش از منطقه بودن و حضور میاد نه از ذهن و منیت خودش! نمیدونم درست فهمیدم یا نه. خیلی دوست دارم این نوع نگاه را بطور کامل درک و دریافت کنم. ممنونم اگر کمکم کنید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. خوب است چنانچه فرصت داشته باشید آن مباحث را با نگاه جناب آقای نجات‌بخش در کانال »سیمای هنر و اندیشه/ سُها» https://eitaa.com/soha_sima دنبال بفرمایید. موفق باشید

36088

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استدلال بر اصالت وجود، اینکه آتش ذهنی همانند آتش بیرونی نمی سوزاند. لطفاً مختصری توضیح دهید؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه لازم است به کتاب «بدایۀ الحکمۀ» از علامه و شرح خوبِ اساتید مربوطه رجوع فرمایید. موفق باشید

36039

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در برهان صدیقین چون وجود مستقل فقط عین هستی است و غیر او وجود های ربطی هستند، آیا درست است که بگوییم که، عین هستی در همه هستی های ربطی حضور دارد؟ و در ضمن نمی‌دانم چرا از این دیوار برهان صدیقین نمی‌توانم بالا بروم و آن را هضم کنم؟ می‌خواهم با برهان صدیقین همه هستی را بنگرم اما نمی‌توانم. حدود سه ساله که درگیر برهان صدیقین هستم. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بالاخره اگر تشکیک در «وجود» است وجود در همه صحنه‌ها حاضر است، منتها در حدّ امکان ممکن‌الوجودها ظهوراتِ مختلف دارد و از این جهت تشکیکی یعنی دارای شدت و ضعف است. موفق باشید

36017

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد خسته نباشید: استاد عزیز مدتی هست که احساس می‌کنم دعاهایم مستجاب نمی‌شود، نا امید نیستم از درگاه الهی ولی توقع برآورده شدن دارم، در روایات آمده که هرکس به کربلا برود رزقش زیاد می شود، بنده منکر این قضیه نیستم ولی از زمانی که از کربلا اومدم خیلی وضع مالیم بهم ریخته و حسابی اعصابم بخاطر این قضیه خرد شده، از این که بخوام تو زندگی درجا بزنم بدم میاد، دوست دارم رو جلو حرکت کنم و پیشرفت داشته باشم چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ معنوی ولی موفق نیستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به توحید الهی که افقی است در مقابل انسان، توجه شود و در دل آن حضور است که معنای زندگی و معنای هر آنچه پیش می آید، روشن می‌گردد. موفق باشید

36005

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: با خستگی شدید و امیدی به شکوفایی رسیده می‌نویسم که نسل شما و پدران و مادران ما اگر انقلاب نمی‌کردید یا من خود را می‌کشتم یا شما ها را. از سن ۶ سالگی به بعد شبانه روز رنج دیدم رنجِ بی معنایی و پوچی و هزار خدایی جامعه که هرکس برای خودش بتی است و من بدنبال خودی که حقیقتا منم.. خودی که جاودان باشد و در لحظه ای فرو نریزد خودی که بگویم هان! این من نه انانیت است و قهر جدایی از همه و نه تنهایی در سوز استخوان سوز پوچی، بگویم هان! این حضور است در عین معنای تنهایی زنده و در عین آشنایی و یگانگی با همه حقایق و واقعیات ، دنیا را زیر رو کردم بیشتر از هر چیز از دست مردمان کره خاکی رنج دیدم یعنی شما معلمان، شما بسیجیان، شما کارمندان، شما خانواده ها، شما مردم دنیا چه خوب و چه بد شمایی که ریش دارید و مسجد می‌روید و تقوی می‌کنید اما در اسلامی که آمریکا در خودش مسلمانتان کرده. مردمان نه گمشده ای داشتند و نه حتی ارزشی برای خود قائل و بد تر این که مغرورانه مرا تمسخر و خار کردند که چرا حرف از معنی انسان میزنی لال شو از این رو مرا به تمام ابعاد و توانایی به تمام اشکال و از همه جهت با صدها روش درونی و بیرونی اذیت و آزاری سخت و فوق تصور کردند. بنده می‌توانستم همه دنیایی که یک آدم تمام عیار اهل دنیا بتواند برسد را ببینم و انتهای پوچ آن را درک کنم اما آنها علاقه مند بودند به حرکت بسوی پوچی و بقول خودشون در لحظه زندگی کردن. خب هر چه کردید، کردید و من دیگه هیچی نمیخوام چون از سفر طولانی و خسته کننده ای باید پیش خود بازگردم و از خدا میخوام مرا در بازگشت به خود بمیراند طوری که قادر به بازگشتی از خود به هر کجا نداشته باشم. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاه یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که اگر انسان در راهی که عقل و شرع متذکر آن می‌باشند، قدم نگذارد و مسیر زندگی را با این دو، جدّی نگیرد؛ با برهوت خود روبه‌رو می‌شود و به جای آن‌که در مقابل آن برهوت فکر کند و به خود آید و مسیر خود را بازخوانی نماید، ممکن است همچنان حضور در برهوت را ادامه دهد و معلوم است که در این حالت، بقیه را متهم می‌کند. همان‌طور که جناب مولوی در این رابطه می‌فرماید:
 زآنک هر بدبخت خرمن‌سوخته
می‌نخواهد شمع کس افروخته
هین کمالی دست آور تا تو هم
از کمال دیگران نفتی به غم
این‌جا است که باید هرکس مسیر کمال خود را بیابد و با پشتکار و حوصله، خود را جلو ببرد. موفق باشید

 

35901
متن پرسش

یا محبوب! یک سلام خدمت حضورتان از آنهایی که حسرت دیدار معشوق در واژه واژه اش مشهود و ملموس است! از این طور معشوق گفتن ها دورم آنقدر که گویا از هر خداناباوری ناباور ترم نه در زبان باور و آن چندین و چند استدلال واجب و ممکن هایی که در دیار وجودند! در تپش های هر روز و طلوع و غروب های روزگاری که نحسی برایش بهترین نام است آنقدر در واژه های کتاب زندگی ام معشوق نیست که دیگر روزها و شب های این جان گویا بی معنی تر از هر نیستی فقط می‌گذرند تا یادشان نرود که هستند! هر چند که باز هم در این باره اطمینان ندارم. استاد عزیز آنقدر از دیار حرف های آقا روح و الله و لبخند های حاج حسین دور شده ام که اصلا تصور آن روزها هم از توانم خارج است از نماز گریزان و آیه های قرآن را دیر زمانی است که به چشم ندیده ام! در یادآوری روزهای با او بودن تنها به لبخندی اکتفا می‌کنم و نام معشوق و دوستدارانش را تنها کلیشه ای از دست رفته می دانم! هیچ از روزهای آتش نیست و این در این دیار بیچارگی زده حتی باد آز و شهوت هم نمی وزد! گویا اصلا سوالی نبوده مثل همیشه یک درد و دل ساده!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا این حضور که می‌فرمایید همان حضوری نیست که انسان با هستی خود و در خود حاضر می‌شود تا هیچ ابژه‌ای در میان نماند؟ با حضور در بودنِ اجمالی که با هیچ واژه‌ای تعریف‌بردار نیست، ولی در حالِ سوسوزدن است تا پریروز را - که دیروز و امروز و فردا نیست- در پس فردای خود حاضر کند. در شب اربعین در موکب عمود ۱۱۳۳ عرض شد زمانه زمانه‌ای نیست که کمی خوب‌بودن در این طوفانِ آخرالزمانی کافی باشد که خوب‌هایی مانند خاوری‌ها با آن خوبی‌های ضعیف، آن اختلاس‌های بزرگ را انجام می‌دهند. ( https://eitaa.com/matalebevijeh/14651 ) باید به پریروز که همانند حضرت عباس «علیه‌السلام»، حضور ذیل سایه امام حسین «علیه‌السلام» است و پس فردا که همانند حاج قاسم، حضور ذیل سایه حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است نظر کرد. این‌جا است که به اربعینی نظر کرده‌ایم که همه بنا دارند در نهایتِ خوبی‌ها خود را جستجو کنند؛ مثل نهایت ایثار خدّام اربعینی. موفق باشید   

35873

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت جناب استاد طاهرزاده: اخیراً کلیپی از آقایی به نام تمسکی که ظاهراً طرفداران زیادی در کانال خود دارد، پخش شده است که مطالبی در مورد دین گفته اند که بعضاً مطالب درستی دارد (در سؤال ۳۵۸۲۸ مطالب آمده است)، یکی از مطالبی که این آقا گفته است این است که «دین، آدم خوب را خوب تر و آدم بد را بدتر می کند». آیا این جملات باعث دین گریزی جوانان نمی شود؟ کسی که بد هست آیا دین نمی تواند او را خوب کند؟ کسی که بد هست نباید سراغ دین برود؟ کجای آیات و روایات این را داریم؟ مگر انسانهای زمان قبل از اسلام و جاهلیت پس از اسلام به انسانهای متعالی و وارسته ای تبدیل نشدند؟ انسانهای وحشی و غارتگر قبل از اسلام به انسانهای از خودگذشته تبدیل شدند. آیا جملات این آقا در مورد دین با مطالب مقاله آقای مصطفی ملکیان سنخیتی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد خود قرآن متذکر این امر است که اگر کسی اهل تقوا باشد و متوجه عالم غیب شده باشد، قرآن را به عنوان عطای الهی می‌یابد و استفاده می‌کند. جناب آقای دکتر محقق داماد نکات دقیق قرآنی را به میان آوردند و در این رابطه می توانید به کتاب خوب « «تعلیم و تربیت اسلامی» از آیت‌الله حائری شیرازی و به سؤال و جواب های 24355 و 24273 و 8414 و 2067 رجوع فرمایید و این غیر از سخن آقای ملکیان است که اساساً ایشان جایگاهی برای دین قائل نیستند و مخاطب خود را توصیه به پذیرفتن نیست‌انگاری می‌کنند. موفق باشید

35705

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: می خواستم نظر شما را در مورد جلسات استاد محمد مهدی معماریان بدانم؟ آیا ایشان مورد تایید شما هستند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان را نمی‌شناسم. موفق باشید

35704

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد صمدی آملی در سخنرانی مورخه نهم مردادماه امسال فرمودند که: علامه حسن زاده آملی ، پیامبر انبائی بود. منظورشان چه بوده‌است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی شریعت جدیدی نیاورده‌اند ولی از حقایق عالَم خبر دادند. موفق باشید

35678

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد: پیرامون دیدگاه های مشرب شیخیه در مذهب شیعه اثنی عشری نظر جنابعالی را خواستارم. مطالبی خواندم که ایشان را غالی در امر جایگاه ائمه معرفی می کردند اما با مراجعه به آرای خود ایشان در یافتم که مراد ایشان تکیه بر همان مراتب نوری اهل بیت است که مغفول واقع شده. یا اینکه نظراتشان پیرامون معاد و معراج را پیگیری کردم بسیار جالب بود اینکه جسم مربوط به این دنیا مداخله ای در قیامت ندارد و یا اینکه پیامبر با همین جسم عنصری به معراج نرفته اند و... اگر در این رابطه نظراتی دارید بفرمایید. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جایی که بنده در جریان هستم از جهت تفکر اولیه، تحت تأثیر حکمت صدرایی هستند. بحث در تبعات حضور آنها می‌باشد که به نحوی گرفتار نوعی فرقه‌گرایی و جداشدن از مسیر فقاهت علما شدند و کارشان حتی به جایی رسید که از دل این تفکر، بهاء الله سر در آورد در حدی که ابتدا علماء دین، برخورد منفی با این جریان نداشتند ولی بالاخره به راحتی جریان شیخیه زمینه نفوذ کسانی را فراهم کرد که از دوستان جهان اسلام نبودند. موفق باشید

35660

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: اگر به جای حقیقت جویی لذت بردن از پدیدار را جایگزین کنیم رنج هستی کاسته نخواهد شد؟ با این توضیح که اگر کسی مشغول دیدن فیلمی به خصوص هالیوودی باشد و به جای لذت بردن از فیلم دغدغه این را داشته باشد آیا فلان صحنه ی فیلم در واقعیت هم رخ داده است یا نه مسلم است که با این پیشرفت های فناوری سینما و رایانه و هوش مصنوعی و جلوه های ویژه و ... چقدر کار تفکیک حقیقت و حقیقت نما برایش سخت خواهد بود. مورد دیگر در شهربازی سوار وسیله ای بودم بیرون پیدا نبود یک جا احساس کردم کیلومترها به سمت بالا در حال حرکتیم ولی خوب ساختمانی که آن وسیله در آن بود چند متر بیشتر ارتفاع نداشت و کلا از خطاهای حواس استفاده می کردند و بنده بنا را برین گذاشتم که اتفاقاتی که در طول آن برنامه پیش می آید را حمل بر واقعیت نکنم و می شود احساس کرد در حال پرواز به سوی آسمانی در حالیکه در واقعیت چنین نباشد همچنین احساسات و ادراکاتی که آدمی دارد تماما ممکن است منطبق بر واقعیت نباشد اما شاید مهم نباشد ما می توانیم از سیب لذت ببریم بدون اینکه سیبی در کار باشد حتی اگر اهریمن شروری که دکارت مطرح نمود نیز باشد که قاعدتا تواناست اندیشه را نیز دستخوش تغییر کند اهمیتی ندارد. من لذت می برم چه جای اهمیت که حتی باشم یا نباشم و چه لزومی دارد به جای لذت بردن، رنج حقیقت جویی را بر رنج های بی شمار هستی اضافه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوعی مشغول شدن با توهّمات است که به هر حال وقتی انسان به خود آید، چه در دنیا و چه در قیامت؛ می‌یابد که چه اندازه از حضور حقیقیِ ابدی‌اش فاصله دارد. البته این غیر از آن است که انسان در زندگی رخصت بازی‌کردن و تفریح‌کردن نیز دارد ولی نباید بازی را جدّی بگیرد و زندگی را در محدوده بازی و توهّمات شکل دهد. موفق باشید

35520

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: متاسفانه امثال بنده ، نتونستیم خوب درک کنیم که چقدر نیاز داریم حضرت حجت (ارواحنا له الفداء) ظهور کنند . آنچنان که باید، احساس نیاز نمی‌کنیم و مشتاق نیستیم وحتی خیلی بدتر از این گاهی می‌ترسم. چون یه بار یکی از افراد انقلابی مشهور گفتن که اگه امام زمان ظهور کنند دیگه ثواب عبادات ما خیلی کمتر میشه و... . چکار کنم نگاهم به قضیه درست بشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آن‌کس که به دنبال بهترین بودن برای خود و برای جهان بشری است، مسلّم در مقام انتظار نسبت به حضرت حجّت «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» قرار دارد از آن جهت که به بدی‌ها و پلشتی‌ها رسمیت نمی‌دهد. مهم این نیست که ما هنوز شایسته حضور ذیل آن حضرت قرار نگرفته‌ایم، مهم آن است که در طلب چنین حضوری باشیم و این، خود به خود شایستگی لازم را پیش می‌آورد زیرا برای بدی‌ها رسمیت قائل نشده‌ایم. موفق باشید

35458

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: من شنیدم که آقا امام زمان عج که ظهور بفرمایند خیلی ها جوون میشن آیا عقلا این امکان پذیره چون علامه طباطبائی می‌فرمودند که جسمی که بالفعل شده دیگه نمیتونه فید بک بزنه و بالقوه بشه یعنی نمیشه که مثلا ی پیرمرد کودک بشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر بحث در آن است که اکثر یاران حضرت جوانانِ میانسال هستند و اگر هم بحث در موردی است که می‌فرمایید، شاید نظر به روح آن‌ها است که جوان می‌باشد. موفق باشید

35384

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد طاهرزاده: مرحوم معارف در حکمت انسی هم اصالت ماهیت را رد می کنند و هم اصالت وجود. نظر شریف را لطف بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم از کدام قسمت آن کتاب ارزشمند چنین برداشتی شده است؟!! اگر ممکن است عین جمله مرحوم معارف را ارسال فرمایید. موفق باشید

35351

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در «قاعده بسیط الحقیقه کل الشیاء و لیس بشی منها»، این قاعده درباره الله است یا غیب الغیوب؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعده در هر مرتبه از «وجود» با همان تشکیکی که در وجود هست، جاری است. در این مورد پیشنهاد می‌شود بحث «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید

35216

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: چگونه برخی از عرفا ذکر و دعاهایی گفته اند که شاید در روایات نیامده است؟ آقا از کجا به ذکر و تعداد آن و کاربرد هریک واقف هستند و آیا می‌توان به آن ها عمل نمود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً مبنای دعاها و اذکار عرفا همان ادعیه و اذکاری است که از قرآن و معصومین گرفته‌اند و با روحیه و ابتکار خود، آن را مناسب حالشان تنظیم نموده‌اند. حال برای بقیه مؤثر است یا نه؛ هرکس باید خودش تجربه کند. آنچه اصل است ادعیه و اذکاری است که از طرف معصومین علیهم السلام صادر شده است. موفق باشید

35161

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بیان لطیفی امام خمینی دارد که ایشان فرمودند: زمان و مکان در اجتهاد، دخیل است. باید حوزه بیانات لطیف اهل بیت را متوجه شود که زمان و مکان در اجتهاد دخیل است؛ این توجه موجب می شود ظرفیت حوزه خودش را نشان دهد و بالا برود. از همین راه ها، علم و نیازهای روز ترقی می‌کنند. در بحث صدقه سلسله روایاتی است که مرد اگر بخواهد از مال خودش صدقه بدهد آزاد است؛ اما زن اگر بخواهد از مال خودش که یا ارث اوست یا کسب اوست صدقه بدهد باید به اذن شوهر باشد و روایاتی هم معارض این است. در جمع بین این دو طائفه عده ای از فقهای ما، تصرف در هیئت کردند و گفتند آن روایاتی که می گوید صدقه زن باید به اذن شوهر باشد؛ ظاهرش وجوب است؛ اما حمل بر استحباب می کنیم و جمعا بین المتعارضین. اما آنچه امام فرمود زمان و مکان در اجتهاد دخیل است این است که آیا نمی شود در جمع بین متعارضین، تصرف در ماده کرد؛ نه تصرف در هیئت؟ یعنی در وجوب و استحباب تصرف نکنیم، تصرف در ماده، که اگر زن و مرد به رشد عقلی رسیدند، آنجا لازم نیست زن از مرد اجازه بگیرد. اینکه امام فرمود زمان و مکان در اجتهاد دخیل است، شاید از این قبیل باشد، یا در بحث مجسمه_سازی که الآن ابزار بازی بچه ها است و کسی به آن نگاه حرام دینی نمی‌کند؛ آیا در این زمان، باز هم مجسمه‌ سازی و تصویر ذی‌روح، حرام است؟ اینها مباحثی است که باید در حوزه بحث شود! جوادی آملی ۱۴۰۲/۳/۳

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. آری! بعضی از احکام بر مبنای شرایط خاصی مطرح بوده. مثل شرایط قبیله‌ای و اقتصاد مربوط به آن شرایط، با اینکه در صراحت قرآن داریم: «لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ » و یا در مورد مجسمه، ظاهراً به جهت شرایط فرهنگی که تداعی بت می‌کرده است؛ گویا آن روایات به میان آمده و در این رابطه ملاحظه می‌کنید که رهبر معظم انقلاب، فتوای قبلی خود را تغییر دادند. موفق باشید

35076

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: دوست بزرگواری مطلبی را در سؤال شماره ۳۵۰۵۰ مطرح فرموده بودند که لازم دیدم نکاتی را بر حسب وظیفه به سمع و نظر برسانم ۱. چرا به حسب وظیفه؟ چون سؤال کننده محترم حرف از مقلدین زدند و شما هم نمی‌توانید زبان مقلدین باشید پس طرف خطاب امثال بنده هستند. ۲. بنده کمترین که جزو شاگردان قدیمی حضرتعالی نیستم اما به دلیل ارتباطی که با شاگران متقدّم شما دارم آنها را بسیار بسیار متدین، فاضل، اهل علم، باسواد، اهل دقت، با صفا و ملّا به معنای واقعی آن می‌بینم که عمومأ وجود بین هستند یعنی به خود خود هست وصل هستند و عارفانی بی هیاهو و گمنام در عرفان هستند. ۳. باز یاد آور می‌شوم که بنده کمترین هم که بهره ناچیزی از محضر شما و شاگردانتان[ که اسمی از آنها نمی برم]، برده ام اگر مسئله تقلیدی باشد که وا اسفا که به قول معروف نمرده به فتوای من نماز بخوانید که خدای ناکرده ما بخواهیم افرادی باشیم که بخواهیم مانند رایانه جمع اطلاعات کنیم. ۴. فقط افراد شاکر واقعی می‌دانند که شما، به مخاطبین خود عالَم می‌دهید و این غیر از دادن اطلاعات هست. ۵. بزرگان علم که واقعأ کارشناس هستند به خوبی می‌دانند که شما شاگرد خوب قران و نهج البلاغه و شاگرداهل بیت ـ علیهم صلوات الله ـ و شاگرد مکتب امام بزرگوار ـ رحمة الله علیه ـ هستید و چنین فردی ( شما) اگر بخواهد که شاگردانش از او تقلید کنند معاذ الله ظالم است (و حاشا و کلا) چنین باشد. والسلام. پناهپوری

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به این نوع سخن ها حساس بود. در نظر بگیرید آن منتقد محترم حتی متوجه رابطه ذاتی بین علت حقیقی و معلول آن علت هم نمی باشند. موفق باشید

35003

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام به استاد عزیز و گرامی: از کجا بفهمیم که عبادتهایمان از روی نفس هست و امسال در ماه مبارک رمضان شب تا سحر تا توانستم بیدار بودم و نمازها که مفاتیح وارد شده و صد رکعت در شب قدر خواندم تند تند خوندم نشسته و ایستاده خوندم تمام دعا ماه را خواندم و تمام دعای روز ماه خوندم بعضی مواقع خسته بودم نخودم آیا اینها از روی نفس نباشد و چگونه محبت غیر خدا از وجودمان برود؟ محبت بچه و همسر برود بیرون؟ چون خیلی علاقه به فرزند وهمسرم دارم باید چه کارکنم؟ با تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا باید امیدوار به رحمت الهی نباشیم؟!!  به هر حال به ما فرموده اند: «گرچه بهشت  اش نه به کوشش دهند / آنقدر ای دل که توانی بکوش» آری! هم امیدوار به قبول عبادات خود باشید و هم مثل همه انسانهای متعادل، محبت همسر و فرزند خود را در خود پاس بدارید. موفق باشید

39235

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: اول تشکر که به لطف خدا و نور قرآن و اهل بیت به ما یاد دادید در این آشفته بازار امروز جای درستی بایستیم. استاد ببخشید شاید یک مقدار طولانی شود. مواردی است که نظر شما برایم مهم است. پس برای اینکه وقت شریفتان را نگیرم اگر طی چند روز هم پاسخ فرمودید باز هم سپاسگذارم. ۱. استاد عزیز به نظر شما اینکه یک سری ها بعد از امام خمینی (ره) نتوانستند یار انقلاب و رهبری بمانند و ریزش کردند را می توانیم اینطور بگوییم که آنان که ماندند پای انقلاب، گفتند ما انصارالله ایم یعنی در انقلاب اراده خدا را دیدند اما ریزش ها شاید این عمق را نداشتند. در کل آیا می شود در این انقلاب اراده خدا را ندید و پای انقلاب ماند؟ استاد پس آنان که پایدار ماندند این جهان بینی و هستی شناسی درست را چگونه پیدا کردند؟ ۲. استاد عزیز در بحث «هست» و «وهم و نیستی» زمانی که کنجکاو می شویم به این می رسیم که بنده ی نوعی در زندگی با این موارد هستم و سرو کار دادم الف.علم  ب.دین. ج.سنت الهی که در مجموع همه مثل یک نظم و قانون است البته اگر با قوانین وضعی بشر خلط نکنیم است. علم، اجزای اشیاست. مثلا جسم من تشکیل شده از سلول و... که در نهایت این نظم اجزا، یک قانون است. دین، نظمی است بین انسانها که یک قانون است. سنت های الهی در مقیاس بزرگتر و شاید فراگیر همه موارد قبل باشد و نظمی است در وسعت تاریخ انسانها و یک قانون تاریخی است. استاد آیا این بیان درست است؟ ۳. استاد عزیز اگر واژه عشق و محبت را در قالب و معنای یک نوع همبستگی اجزا و یکی شدن بدانیم، آیا این درست است که بگوییم آنچه در صحنه است که باطن و اصل نظم و قانونی است که در بالا ذکر شده است، عشق و محبت است؟ ۴. استاد عزیز در باب ریشه شناسی ترس و غضب فکر می کردم در مورد ترس و غضب های مذموم به این نتیجه رسیدم که اگر هر آنچه غیر از آنچه که « هست» و «در اصل موجود است»، را برای خود بسازیم و به اشتباه، مهم بدانیم برای نگه داشت آن وهم، مجبور به سیستم تدافعی می‌شویم به نام ترس و غضب. سیستم تدافعی جهنم ساز. ۵. اینکه البته دو تا از سوالاتم تکراری ست با عرض پوزش شاید سوالی باشد که احساس شود ضرورتی ندارد ولی موردی است که در ذهنم مانده و جواب شما برایم موثق است. استاد شخصی می گفت که از آنجایی که تمام کهکشانها تجلی وجود است و وجود بی نهایت است پس کهکشانها هم انتها ندارد و این بیان این مشکل را دارد که ماده که بی نهایت نیست به هرحال نهایتی دارد. ببخشید وقت گیر شد ولی احساس می کنم که اگر به فرض انسانی قصد کشف انتهای کهکشانها را داشته باشد عمرش کفاف نداده و به ملکوت می پیوندد. استاد آیا این صحیح است که بگوییم که نقطه ی مرز بین جایی که ماده به معنا تبدیل شود وارد عالم دیگر شویم مثل همان نقطه به ملکوت پیوستن است؟ یعنی نقطه ای که من به ملکوت می پیوندم همان جا مرز ماده و معناست که خلا هم نیست. ۶. سوال آخر اینکه استاد عزیز در مورد اینکه وقوع قیامت، زمان خاصی ندارد و کلا زمان ندارد چون عالم از لا زمان آمده و به آن برمی گردد. استاد اینکه عالم از بی زمانی آمده برایم متصور است ولی اینکه در بی زمانی پایان می یابد را نمی توانم بفهمم، چون اگر از جانب ما انسان در تاریخ و زمان حساب کنیم بالاخره زمان وقوع یک تاریخ و ساعتی زمینی دارد. ممنون میشم بفرمایید کجای کار دارم اشتباه میرم که نتیجه نمی‌گیرم. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه ۲. مکتب فکری امام خمینی ذیل قرآن ۳. نکات بسیار خوبی را مطرح فرموده‌اید. آری! یگانگی واقعی به نور توحید پیش می‌آید و غوغا می‌کند. ۴. همین‌طور است. ۵. نه. کهکشانها مرتبۀ نازلۀ عالم وجود است که همان ماده می‌باشد و محدودیت‌های ماده را دارد و لذا هرچه هم در عالم ماده جلو و جلوتر برویم از ماده خارج نمی‌شویم ۶. در این موارد رجوع به «برهان صدیقین» که صوت و شرح آن در سایت هست، ان شاءالله کارساز است. موفق باشید 

نمایش چاپی