بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2664
متن پرسش
سلام ورحمت ال...ایا قبل از حضرت ادم روی همین زمین بشر دیگری میزیسته
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند یک میلیون عالَم قبل از این عالم بوده، به این معنا که این عالم با زمین و آسمانش همه به سوی قیامتی‌شدن پیش می‌روند و عالم و آدم دیگری خلق می‌شوند. موفق باشید
2660
متن پرسش
با سلام خدمت استاد معظم عذرخواهی رهبری از قصورشان در موردمسئله جمعیت دربجنورد چگونه با مباحثی که پیرامون اشراقی بودن شخصیت رهبری داشته اید قابل جمع است؟ واینکه حضرت امام در کتاب ولایت فقیه میفرمایند:« ولایت فقیه از امور اعتباری عقلایی است و واقیعتی جز جعل[قرارداد] ندارد»(امام خمینی، ولایت فقیه، ص53) چگونه با بحث مذکور قابل جمع است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: قسمت اول سوال را در جواب شماره‌ی 2644 دنبال بفرمایید. ولی همین طور که می‌فرمایید اثبات ولایت فقیه یک موضوع کلامی است که از طریق استدلال و مبتنی بر متون دینی ثابت می‌شود و از این جهت گفته می‌شود «ولایت فقیه از امور اعتباری عقلایی است» و این غیر از شخص زعیم جامعه‌ی اسلامی در زمان غیبت است که در عین فقیه‌بودن مؤیَّد به تأییدات خاص الهی است که این تأییدات جنبه‌ی اشراقی دارند. موفق باشید
2658
متن پرسش
با سلام به استاد و عزیز دلم بنده مدت حدودا 3 سال است که با آثار شما مانوس هستم و سیر مناسبی را تا بدینجا از این بابت طی کرده ام. در حال حاضر سرباز عقیدتی مرزبانی هستم و نیاز به پیدا کردن روش های نوین در آموزش های عقیدتی دارم. قبلا در مورد معرفت نفس فکر کردم و طی تماسی که با شما داشتم جنابعالی نیز تایید فرمودید. اما متاسفانه این سیر هستی شناسی متناسب با عقول ظاهربین همه نیست و احتیاج به یک حلقه گمشده دارد. فکر می کنم این حلقه را پیدا کرده باشم و اون متافیزیکه! آیا شما استفاده از تعالیم متافیزیک نظیر هاله های انرژی و چاکراها و امثالهم را به عنوان فتح باب برای اثبات حقانیت وضو و نماز و معارف دینی مناسب می بینید یا نه؟! احتیاج به مشاوره جدی شما دارم که خدای ناکرده دچار خطا نشوم با سپاس فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خودتان را مشغول چیزهایی نکنید که مبنای درستی ندارد. به روش معرفت نفس ولی با زبان ساده‌ای که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» مطرح شده کار را را دنبال کنید.و راه برخورد با عرفان های منفی طرح درست معرفت نفس است موفق باشید
2656
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی.اینجانب قصد ازدواج نموده ام و فرد خاصی مدنظرم می باشد اگر امکان دارد برایم استخاره بزنید آیا رضایت خداوند در این انتخاب هست؟آیا مصلحت اینجانب هست؟از شما برای این امر خطیر و فراهم شدن شرایط و رفع موانع التماس دعا دارم .ان شاالله مساله همگان در این زمینه به زیبایی حل شود.متشکرم.پیشاپیش شهادت امام محمد تقی علیه السلام را تسلیت عرض می نمایم و پس از آن سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها را تبریک.خدانگهدار.من الله توفیق.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ( در خانه برای کسی استخاره نمی‌کنم. موفق باشید
2655
متن پرسش
به نام خدا باسلام بنده دارای مشکلات زیر هستم شمارابه خدا کمکم کنید. 1-من بعد از بیرون آمدن ازدستشویی چند قطره ادرار بدون اراده ازمن خارج میشود استبرا هم میکنم ولی فایده ندارد لطفا مرا راهنمایی کنید 2- گاهی اوقات بدون دلیل ازمن منی خارج میشود لطفا مرا راهنمایی کنید 3-گاهی اوقات بدون اراده ازمن به مقدار کم باد خارج میشودلطفا مرا راهنمایی کنید باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- این را از دفتر مرجع‌تان از طریق سایت‌شان سؤال کنید تا تکلیف فردِ شما را روشن کنند 2- در رساله مطالعه کنید این را منی نمی‌گویند و اگر استبراء کرده باشید نجس نیست 3- هر سه سؤال را باید از دفتر مرجع‌تان سؤال کنید. موفق باشید
2653
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز بنده طلبه پایه 5 حوزه تهران هستم. لطفا نظر خود را درباره ادامه تحصیل در موسسه امام خمینی زیر نظر آیت الله مصباح را بفرمایید. در ضمن لطفا درباره رشته روانشناسی هم توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ا- بنده در این امر صاحب‌نظر نیستم، رویهمرفته ادامه‌ی تحصیل در مؤسسه‌ی امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کنار دروس حوزوی خوب است ولی از کسانی که این مسیر را تجربه کرده‌اند سؤال بفرمایید. 2- رفقایی که در رشته‌ی روان‌شناسی کار کرده‌اند معتقدند چیزی به‌دست نیاورده‌اند ولی اگر به این قصد باشد که در کنار نظر دانشمندان روان‌شناس، نظرات اسلامی کار شود و از طریق اسلام به مردم مشاوره داده شود خوب است. موفق باشید
2652
متن پرسش
باسلام خدمت شما استاد گرامی. بنده یکی از اعضای شرکت کننده درشجره طیبه صالحین هستم و درحال حاضر کتاب مبانی معرفتی مهدویت را مورد بحث قرار می دهیم. با توجه به چند جلسه ای که از بحث روی این کتاب گذشته چند سوال برای گروه به صورت مبهم باقیست. البته تا پایان مباحث این کتاب ممکن است سوالات دیگری هم مطرح گردد که انشاءا... درپرسش های بعدی از محضر جنابعالی استفاده خواهیم برد. سوال1(صفحه 18): اینکه لازمه مقام امامت ازنسل حضرت ابراهیم بودن است آیا از نسل حضرت ابراهیم تا حضرت محمد،که طبق شجره نامه ایشان حدود 60 پیامبر هستند، تنها حضرت محمد مقام امامت یافتند؟ و آیا دیگر پیامبران از نسل حضرت آدم مقام امامت نداشتند؟ سوال 2(صفحه 27): درمورد مقام جامعیت اسماء الهی امام زمان، آیا این مقام فقط به حضرت ولیعصر داده شده و به بقیه امامان معصوم داده نشده و یا اینکه تمام امامان این مقام جامعیت اسماء‌را دارند منتهی چون حکومت الهی توسط امام زمان تشکیل می گردد این مقام توسط ایشان مورد استفاده قرار می گیرد؟ سوال 3(صفحه 29): دربند آخر این صفحه بیان شده است که «در روایت است که وقتی حضرت ظهور می کنند، همه مردم ایشان را می شناسند.» آیا همه مردم از افق جانشان ایشان را می شناسند و یا اینکه در ظاهراینطور است؟که در اینصورت داریم کسانی که امام زمان را دیده اند به تناسب ایشان را به صورت پیر، جوان، فارس،‌عرب و ... می بینند. بنابراین هرکس امام را به شکل ظاهری خاص دیده است و ممکن است چهره ظاهری امام زمان درهر شرایطی متفاوت باشد. درمورد افراد نابینا و یا کسانی که به نامحرم نگاه نمی کنند چطور؟ باتشکراز زحمات شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- آنچه از قرآن بر می‌آید مقام امامت مربوط به ابراهیم«علیه‌السلام» و فرزندان معصوم ایشان است و لذا قرآن حضرت اسحاق و یعقوب را که از نسل حضرت ابراهیم‌اند نیز امام می‌داند و می‌فرماید: « وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَةً وَکُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِینَ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِم‏» و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به ابراهیم بخشیدیم؛ و همه آنان را مردانى صالح قرار دادیم‏ و آنان را امامانی قرار دادیم که به امر ما، هدایت مى‏کردند؛ و انجام کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کردیم. 2- وقتی قرآن می‌فرماید که به خلیفه‌ی الهی همه‌ی اسماء تعلیم داده شد پس همه‌ی پیامبران و امامان که مصداق بالفعل خلیفه‌ی الهی هستند حامل اسماء الهی می‌باشند، منتهی چون اسماء الهی در خلفاء الهی وجودی هستند، با شدت و ضعف تجلی می‌کنند 3- ظاهراً جنبه‌ی اول درست است که چون امام فطرت بالفعل هر انسانی می باشند هرکس متوجه می‌شود که او حقیقت جانش است و به حقانیت او پی می‌برد. موفق باشید
2650
متن پرسش
با سلام بنده دانشجوی ساکن تهران هستم. در صورت امکان اگر کلاس هایی در تهران در موضوع کلام و اعتقادات تشکیل شود مایل به حضور در چنین کلاس هایی هستم. بنده در مسایل عقاید و کلام بسیار دارای مشکل و شبهه هستم اگر راهکاری برای بنده دارید بفرمایید ممنون میشم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: مدیر محترم سایت راهنمایی بفرمایید. موفق باشید. آدرس:تهران.خ شهید مطهری بعداز شریعتی-خ فرهنگ جنوبی- بن بست علایی - پ 21- تلفن:88403094 - لطفا قبل از مراجعه هماهنگی شود
2649
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم من طلبه هستم....می خواستم شیوه ی استنباط و براشت شما رو از یک روایت بدونم.....یعنی الگوریتم برداشت از یک روایت.....خواهشمندم توضیح دهید چون سبک شما برایم خیلی مهم است......مثلا اگر در قدم اول به کتب لغوی رجوع می کنید....کدام کتب لغوی برای شما دارای اعتبار است.....مثلا التحقیق فی کلمات القرآن الکریم....و .... مثلا برداشت و استنباط شما از این روایت چیست : العلم مصباح العقل اینجا تعریف علم چیست ؟ تعریف عقل چیست ؟ و..... اجرکم عندالله و رسوله یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ابتدا باید مبانی معرفتیِ خوبی نسبت به معارف اسلامی داشته باشیم تا روح آیات و روایات را بشناسیم، سپس باید یک دور قرآن را از طریق تفسیری معتبر مثل المیزان مرور کنید و همین طور روایات غیر فقهی را باید رویهمرفته در ذهن خود داشته باشید. با این فضا اگر به روایتی برخورد کردیم می‌توانیم إن‌شاءالله جایگاه آن را بفهمیم. این‌که حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: علم چراغ عقل است؛ می‌خواهند روشن کنند آن عقلی که هرکس دارد اگر با علم و معارف همراه باشد می‌تواند در ظلمات روزگار جلو برود و گرفتار شبهات نگردد. در این روایت ملاحظه می‌کنید که فرض گرفته‌اند شما علم و عقل را می‌فهمید، می‌خواهند ضرورت استفاده از علم را گوشزد کنند که چگونه علم به عقل قدرت و بصیرت می‌دهد. عقل همان استعدادی است که هر انسانی برای جمع‌بندی امور در خود دارد و علم در این رابطه بیشتر به معنای معارف الهی است زیرا این نوع معارف است که عقل را روشن می‌کند. موفق باشید
2648
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی در پرسش شماره 2044 از راهنماییهای شما استفاده کردم و الحمدلله حاکم شرع اجازه استفاده از امور را به من دادند و اینکه به یاری امام زمان(ارواحنا فداه)مشکل ازدواجم هم حل شده و دارم متاهل میشوم و از این جهت از خدای خودم خیلی شاکر میباشم ولی با این شرایط جدید مشکلاتی برای من پیش آمده که از شما استاد گرانقدر راهنمایی میخواهم 1-بیشتر مواقعی که در کنار خانمم هستم در درون خودم شروع به تجزیه و تحلیل رابطه خودم با همسرم و اینکه احساس محبت به همسر انسان را از خدا و اهل البیت دور میسازد هستم آیا در واقع چنین هست و چه باید کرد؟ 2-انشاالله که تا چند هفته آینده زندگی مستقل خودم را شروع میکنم در آنزمان وظیفه ما در قبال صله رحم با خویشاوندان با آن شرایطی که در سوال 2044 ذکر نمودم چیست؟ 3-خانمم از لحاظ اخلاقی و رفتاری فردی شایسته میباشد ولی از لحاظ معرفتی و شناختی ضعیف میباشد و اینکه اینجانب با مباحث شما دارم پیش میروم و دوست دارم انشاالله زندگی ما به سمت اونچیزی که خدا و اهل البیت دوست دارند پیش برود برای همین بعضی مواقع تصورم این میشود که با این شخص نمیشود و شاید مانع راه شود آیا این تصور درست میباشد یا اینکه کم کم اصلاح میشویم و چه باید کرد؟در پایان به خاطر راهنماییهایتان تشکر مینمایم و دعا میکنم امام زمان(ارواحنا فداه) شما و ما را یاری فرماید. ما را دعا کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: محبتی که خداوند در بین زوجین ایجاد می‌کند چیزی نیست که موجب غفلت از خداوند گردد بلکه رحمتی است از طرف خداوند و شریعت الهی وظایف ما را در راستای ارحام تعیین کرده‌ است سعی کنید با مدارا با همسرتان ایشان را علاقه‌مند به مباحث دینی بنمائید تا با هماهنگی با شما زندگی را ادامه دهند. موفق باشید
2647
متن پرسش
باسلام وخسته نباشید! جناب استاد : شخصی سی دی وکتاب معرفت النفس شمارا به بنده داده و من مباحث رادارم پی‌گیری میکنم. سوالی برایم پیش آمد درنکته سوم. من در سوالهایی که دوستان ازشماپرسیدند آخرنفهمیدم اگر من میتوانم به نفس خودم احاطه داشته باشم تا مریض نشوم وشرایط را برای ورود میکروب فراهم نکنم پس دررابطه با سوال بعدی که درهمان جلسه ازشما پرسیدند دیوانگان هم میتوانند خودشان را سالم کنند درحالی که این به دورازذهن است!!!! وشما بازمیفرمایید من او درارتباط با نفس اش دچار اختلال شده، افراد منگل تنشان در قبضه‌ی منش مگر نیست پس چرا نمی توانند خود را درمان کنند. حتی با این حساب پیری این جا نقض میشود. ممنون جواب من را بدهید بار دیگرتاکید میکنم شما فرمودید تن در قبضه من است یعنی من مرتبه اش بالا تر از تن است پس احاطه دارد پس چرا بدنمان پیر میشود و نمیتواند کاری بکند؟یا منگل نمیتواند خود را درمان کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام : آری تن در قبضه‌ی «من» است ولی اگر تن انسان به هر نحوی ناقص باشد و نفس نتواند اراده‌ی خود را در آن ِاعمال کند مشکل باقی می‌ماند. عرض شد اگر نظام عصبی یک انسان در دوره‌ی جنینی یا در غیر آن دوره مشکل داشته باشد، در عینی که تن در قبضه‌ی «من» است ولی تن سالمی نیست تا نفس اراده‌ی خود را بر آن إعمال کند. در مورد بیماری‌هایی مثل سرماخوردگی، آری اگر با تمرکز لازم قدرت نفس خود را در امور مختلف پراکنده نکنید و بتوانید با قدرت کاملی در بدن خود حاضر باشید از اصابت میکرب‌ها در امان خواهید ماند، به همین جهت بعضی‌ها دیرتر سرما می‌خورند. فراموش نکنید نفس انسان ایجاد کننده تن او نیست موفق باشید
2646
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی با توجه به اینکه جنابعالی مدتی با حزب جمهوری اسلامی همکاری داشتید چه شد که میرحسن نخست وزیر شد؟ او که نه سابقه انقلابی بدرد خوری داشت نه از لحاظ فکری عمیق بود از شاگردان پیمان و مرتبط با نهضت ازادی و اقای خامنه ای هم که خوب ایشان را میشناخت
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده با حزب جمهوری اسلامی اصفهان ارتباط داشتم و از ریز جریان اطلاع ندارم. همین‌قدر می‌دانم که روش مرحوم شهید بهشتی آن بود که افراد را در زیر چتر خود می‌آوردند و با آن سعه‌ی صدر مخصوص‌شان در مسیری صحیح هدایت می‌کردند و آقای موسوی در این راستا و از طریق شهید بهشتی وارد حزب شد و تقویت گشت ولی اگر پشت پرده برنامه‌ای بود که در آن زمان رو نشده بود و میرحسین نفوذی بوده، مسئله‌ی دیگری است. موفق باشید
2645
متن پرسش
با عرض سلام خدمت جنابعالی در مورد سوال اصالت وجود سوال من در واقع این بود که ایا ما در خارج صورتهای محسوس را داریم؟ یا اینکه نفس ما بعد از ارتباط با وجود خارجی ان صورتها را میسازد؟ اگر متن خارج را وجود پر کرده است دیگر صورتهای محسوس نمستواند در خارج وجود داشته باشد بلکه ذهن ما بعد از ارتباط با وجود خارجی انها را میسازد و به وجود خارجی منتسب میکند ما در بیرون سییب سرخ نداریم بلکه وجودی داریم که به صورت سیب سرخ ذهن ان را میفهمد و درک میکند؟ و هر ماهیتی حاکی از یک وجود خارجیست ولی در خارج ماهیت نداریم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آری همه‌جا «وجود» در صحنه است ولی از آن‌جایی که امکان در ممکن‌الوجودها ذاتی آن‌ها است و در علم خدا نیز ممکن‌الوجودها به ذات خودشان هستند و خداوند آن‌ها را وجود می‌دهد پس آن ممکن‌الوجودها در خارج موجودند منتها وجوب آن‌ها بالغیر است و از این جهت ماهیات در علم خدا موجودند هرچند وجود استقلالی ندارند و همان ماهیات به وجودی که از خدا می گیرند در بیرون موجود می باشند. موفق باشید
2644
متن پرسش
سلام علیکم آیا این کلام رهبری که فرمودند بنده هم در جریان تحدید نسل مقصر بودم با اینکه فقیه از طرف خدا پرورش داده میشود تا جهان پیش از ظهور را اسلامیزه کند منافاتی ندارد ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: غیر از معصوم همه جایزالخطا اند، می‌ماند که انسان‌های بزرگ و رهبران دین نسبت به معصوم قلیل الخطاء می‌باشند. هنر این بزرگان آن است که به نور اسلام متوجه خطایشان می‌شوند و جبران می‌کنند و این هم به جهت لطف خدا به ایشان و جامعه است که خداوند نمی‌گذارد ما در خطا باقی بمانیم. موفق باشید
2643
متن پرسش
سلام من یک سوال در مورد قضاوت در مورد اشخاص کرده بودم با همین نام و همین ایمیل ! چرا جواب نمیدهید ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم : سؤالی با شماره‌ی 2515 با ایمیلی که داده‌اید به این سایت واصل شد که جواب آن خدمتتان عرض گردید. موفق باشید
2641
متن پرسش
سلام علیکم! از طرفی در قرآن کریم داریم:«لا یُکَلِّفُ‏ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» یعنی خدا بالاتر از توان کسی را به او تحمیل نمی کند. از طرف دیگر هم طبق آیات قرآن هم طبق مشاهدات خودمان در طول کل تاریخ در تمامی زمانها و مکانها غالب و اکثری مردم دین درست و حسابی ندارند. حال بیائید یک مثال بزنم. فرض بفرمائید امتحانی از مثلا 1000 نفر گرفته شود. این 1000 نفر نیز تماما افراد تنبل نیستند. بلکه در این 1000 نفر هم افراد تنبل هستند هم افراد با استعداد و باهوش هم افراد درس خوان و اهل مطالعه هستند هم افرادی که اهل مطالعه و درس نیسند. خلاصه همه طور دانش آموزی در بین این 1000 نفر هستند. اما در امتحان مثلا 950 نفر یا 970 نفر در این امتحان می افتند. خب شما در این حالت می گوئید این 950 نفر هیچکدام درس نخوانده اند یا نه می گوئید امتحان فوق العاده سخت بوده که این تعداد افتاده اند؟!!! به احتمال قوی در اینجا حالت دوم است چون نمی شود این تعداد دانش آموز که همگی افتاده اند همگی با هم تنبلی کرده باشند و هیچکدام درس نخوانده باشند. دانش آموزانی که در بین آنها درس خوان نیز بوده در بین آنها با استعداد نیز بوده اما با اینهمه این تعداد افتاده اند. حال بیائیم به اصل بحث. خدا دارد امتحانی از ما می گیرد که اکثریت مردم در طول کل تاریخ و در تمامی زمانها و مکانها نمره خوبی در این امتحان نگرفته اند و خیلی ها نیز افتاده اند. خوب در این حالت امتحان فوق العاده سخت بوده یا نه همگی درس نخوانده اند!؟ اگر همگی نخوانده اند چرا؟! در این بین افراد عاقل هستند بی عقل نیز هستند با استعداد هستند بی استعداد نیز هستند. پس چرا این اتفاق می افتد!؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در آیه‌ای که به آن اشاره فرموده‌اید سخن از آن است که آنچه به شما تکلیف کرده‌ایم در حدّ وسع و توان شما بوده است، پس اگر برایتان مشکل است به جهت آن است که از استعدادهای خود درست استفاده نکرده‌اید. از طرفی آنچه را خداوند تکلیف فرموده است بر این اساس است که انسان‌ها به مرور به مرحله کمالی آن اعمال برسند. ابتدا نماز را شروع کنند سپس به معانی آن توجه نمایند و سپس به حضور قلب برسند. حال چگونه می‌توانیم بگوییم 95٪ مردم در امتحان مردود شده‌اند؟ مگر فقط صورت کمالی دین را باید در نظر بگیرید؟ فکر می‌کنم اکثراً دین‌داراند ولی در سطوح مختلف و به همین جهت اگر به آن‌ها بگویید بی‌دین هستید ناراحت می‌شوند. موفق باشید
2639
متن پرسش
سلام .برادر بزرگتری در خانه دارم که متاسفانه اهل نماز نیستند و خیلی مقید به حلال و حرام نیستند،من را در نوع تعاملاتم با ایشان راهنمایی بفرمایید.التماس دعا داریم استاد.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این یک موضوع فقهی است از دفتر مرجع‌تان سؤال بفرمایید. موفق باشید
2638
متن پرسش
سلام حاج آقا! خدا انصافتون بده!. من به عنوان همسر دوم چند سال است که با شوهرم در آرامش در حال زندگی کردن هستیم، دو فرزند هم داریم و بسیار با هم خوب و شاد بودیم. با این فرمایش حضرت‌عالی در مورد همسر دوم زندگی ما دارای تنش شده، بفرمایید چه طوری با همسر دوم امکان ارتباط معنوی و آسمانی‌شدن فراهم نیست، مگر شما تجربه کرده‌اید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: گویا همسر جنابعالی به سؤالی که شده توجه نفرموده‌اند؛ سؤال‌کننده در عین داشتن همسر و فرزند می‌خواهد به صرف یک علاقه‌ای که با خانمی پیدا کرده و ظاهراً این علاقه یک علاقه‌ی منطقی و شرعی خارج از میل و هوس نمی‌تواند باشد، آن خانم حاضر شده همسر دوم آن آقا شود و با او ازدواج کند بدون این‌که یک تکلیف شرعی و تعهد دینی در میان باشد. پیشنهاد ما آن بود که دست و آستین را بالا بزند و کمک کند تا آن خانم با این‌همه جوانانی که مشکل ازدواج دارند آشنا شود و یک خانواده را تشکیل دهند و این غیر از آن است که در یک شرایط طبیعی جنابعالی و یا امثال شما به عنوان همسر دوم زندگی را با شوهرتان شروع کرده‌اید و به گفته‌ی خودتان بحمدالله با هم با خوبی و شادی زندگی می‌کنید. در نظر بگیرید آقایی را که وقتی همسر اولش فهمید شوهرش همسر دومی آورده، یک‌سال طول نکشید و همسر اول او از غصه مُرد و یا موردی که پس از آگاهی همسر اول از حضور همسر دوم، ابتدا همسر اول بیمار شد و مبتلا به سرطان گشت و بعد که همسر دوم متوجه شد او عامل بیماری همسر اول شده خود او هم بیمار شد و مبتلا به سرطان گشت. عرض بنده از آن جمله که عرض کردم «شرایط فرهنگی کشور ما طوری است که با حضور همسر دوم متأسفانه ارتباط باطنی با همسر اول مختل می‌شود» با نظر به چنین مواردی بود وگرنه اگر همسر اول و همسر دوم با سعه‌ی صدر کامل بتوانند همدیگر را قبول کنند و مرد نیز به توفیق الهی بتواند اُنس کامل با هر دو داشته باشد، زمینه‌ی تعالی و سلامت روحی لازم را در خود ایجاد کرده است و عقل و شرع هیچ مخالفتی با این نوع همسرگزینی ندارد. موفق باشید
2634
متن پرسش
باسلام خدمت استاد بنده انشاء الله میخواهم شروع به حفظ قرآن کنم. می خواستم ترجمه ای از قرآن را که نزدیک به ترجمه و تفسیر های شما از آیات قرآن می باشد را به بنده معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده کتاب آقای پورسیف را تحت عنوان «خلاصه‌ای از تفسیر المیزان و نمونه» معرفی می‌کنم. موفق باشید
2633
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز بنده طلبه سال 5ام حوزه هستم از تهران . من چند سال هست که سیر مطالعتی شما رو مطالعه میکنم و این مطالعات در شکل گرفتن تفکرات و عقیده فکری خیلی موثر بوده. خیلی خیلی خوشحال میشم اگه وقت ارزشمندنون رو برای جواب به سوالم بگذارید. بنده از لحاظ روحی خیلی نیاز به ازدواج دارم و وقتی این موضوع را با خانواده در میان گذاشتم نظر خانواده این بود که تا وضعیت درسی مشخص شود صبر کنیم.(با توجه به این که بنده برای ادامه تحصیل میخواهم به موسسه امام خمینی در قم بروم) آیا شما هم همین نظر را دارید؟ به نظر شما یک طلبه چه شرایطی برای ازدواج داره؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: اگر همین‌طور که می‌فرمایید از لحاظ روحی نیاز به ازدواج دارید هیچ نیاز نیست صبر کنید. با خانمی ازدواج کنید که شرایط طلبگی شما را در نظر بگیرد. موفق باشید
2632
متن پرسش
باسلام. چرا شیطان بدون حجاب ومستقیما با خدا گفتگو می کند(همانگونه که در قرآن آمده است) ولی انبیای ما غیر مستقیم ودر حجاب ( به وسیله جبرئیل)با خدا گفتگو می نمودند؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: چیزی که حکایت کند گفتگوی شیطان با خدا بدون حجاب بوده نداریم. موفق باشید
2628
متن پرسش
کتاب جایگاه رزق انسان در هستی را مطالعه کردم همسر هم جز این ارزاق حساب میشن؟ پس چرا بعضیا بدون ایرادگیری های بیخود وبا نیاز شدید به ازدواج خواستگار ندارند و مجرد میمانند؟ اگر آدم گناه کنه و بعد توبه کنه رزقش برمیگرده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که رزق بعضی افراد وسیع است و رزق بعضی تنگ و همانی که به مصلحت ان‌ها بوده برای آن‌ها تقدیر شده و بهترین عبادت راضی‌بودن به رضایت خدا است. در مورد همسر هم همین‌طور است. بهشت شما در إزای راضی‌بودن به رضای خدا ظهور می‌کند. آری رعایت بندگی و خوش‌خلقی و تواضع و صله‌ی رحم و احترام به والدین رزق را وسیع و زندگی را از بن‌بست‌ها آزاد می‌کند. موفق باشید
2627
متن پرسش
باسلام خدمت استادگرامی من از نظری ذهنی واقعا دچارمشکل هستم نمیتوانم یک سری افکاررا از خودم دور کنم مخصوصا مسائلی را که راجع به شوهرم باشد مثلا مادر ایشان زنگ میزند و واسه زندگی ما تعیین تکلیف میکند که فلان کارو بکنیدو.. من تا چند روز ذهنم درگیره اصلا وجود مادرشوهرم برام عذاب شده باهرزنگی که میزنه ذهنم بهم میریزه و هزار راه میره البته این قضیه با زمینه قبلی است و مادرشوهرم یک بار با اعمال و رفتارش و خط دادن به شوهرم زندگی مارا تا پای طلاق برد الان هم انگار نه انگار من وجود دارم و فقط بی محلی میکنند و تیکه میاندازند واقعاباید چه کنم؟گاهی خیلی خسته میشوم و ارزوی مرگ اورا میکنم خاهش میکنم به هیچ وجه سوال من را در بخش پرسش های عمومی قرار ندهید بازم تاکید میکنم این سوال کاملا خصوصی است باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: (برای خودش) به ما دستور داده‌اند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» چون با امور لغو و غیر الهی روبه‌رو شدید با بزرگواری از آن بگذرید. پیشنهاد می‌کنم دعای مکارم‌الأخلاق را مطالعه فرمایید. بنده هم شرحی بر آن دارم بد نیست آن را هم مطالعه فرمایید. موفق باشید
2625
متن پرسش
باسلام خدمت استاد گرامی من به شدت در مورد امر به معروف ونهی از منکر دچارمشکل هستم مخصوصا از وقتی هم که اهمیت این فریضه را فهمیدم و متوجه شدم با غفلت ازاین اصل مهم چه برکاتی را از دست میدهیم با توجه به شرایط امروزی وظیفه چیست؟وظیفه ی ما برخورد فردی است یا کار ریشه ای و فرهنگی؟ مثلا وارد مترو میشوم نود درصد خانومها بی حجاب هستند یا در دانشگاه اکثر دختر وپسر ها رابطه ی حرام دارند مگر میشود به تک تک انها تذکر داد؟ خیلی وقتها با تذکری که میدهیم ابروریزی و داد و هوار هم میکنند واقعا وظیفه چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: حتماً می‌دانید که یکی از شروط وجوب امر به معروف آن است که امکان تأثیر بدهید اگر شرایط طوری است که امکان تأثیر نمی‌دهید باید از طریق فعالیت‌های فرهنگی شرایط لازم را فراهم کرد که وقتی شما تذکر می‌دهید طرف با تذکر شما بیدار شود نه آن‌که خصومت پیدا کند. موفق باشید
2624
متن پرسش
این گفته عرفا سبحان اظهر اشیا و هو عینها کفر نیست؟ که معتقدند منزه است خدا که از اشیاء ظاهر شود و او عین آن اشیاء است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ملاحظه کنید که از یک طرف محی‌الدین در ابتدای این مصرع می‌گوید: خدا منزه است از این‌که خود اشیاء باشد و در ادامه می‌گوید: او عین اشیاء است. یعنی از جهتی بالاتر از آن است که او عین اشیاء باشد و ما بگوییم این درخت، خدا است و از طرفی عین اشیاء است و ما می‌توانیم نور حیات الهی را در این درخت ببینیم و اشیاء از آن جهت که مظهر اسماء الهی هستند عین آن‌ها می‌باشند. حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در کتاب «سرّالصلواة» می‌فرمایند: « از امور مهمه‏اى‏ که تنبه به آن لازم است، و اخوان مؤمنین خصوصاً اهل علم- کثر اللَّه أمثالهم- باید در نظر داشته باشند، آن است که اگر کلامى از بعض علماى نفس و اهل معرفت دیدند یا شنیدند، به مجرد آنکه به گوش آنها آشنا نیست یا مبنى بر اصطلاحى است که آنها را از آن حظى نیست، بدون حجت شرعیه رمى به فساد و بطلان نکنند و از اهل آن توهین و تحقیر ننمایند؛ و گمان نکنند هر کس اسم از مراتب نفس و مقامات اولیا و عرفا و تجلّیات حقّ و عشق و محبت و امثال اینها که در اصطلاحات اهل معرفت رایج است برد، صوفى است یا مروج دعاوى صوفیه است، یا بافنده از پیش خود است، و بر طبق آن برهان عقلى یا حجتى شرعى ندارد؛ به جان دوست قسم که کلمات نوع آنها شرح بیانات قرآن و حدیث است.» آیا این سخن محی‌الدین نزدیک به سخن علی«علیه‌السلام» نیست که می‌فرمایند: « َ ما رَأَیْتُ‏ شَیْئاً الّا وَ رَأَیْتُ اللَّه قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَه‏» ندیدم چیزی را مگر آن‌که قبل از آن چیز و بعد از آن چیز و با آن چیز خدا را دیدم. از خود بپرسید چگونه حضرت با آن چیز خدا را دیده؟ آیا جز این است که آن چیز را مظهر اسم الله دیدند؟ موفق باشید
نمایش چاپی