بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1224
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز 1- می خواهم در جلسات حضوری شما شرکت کنم ؛ ولی به دلیل اینکه اول راه هستم (با استفاده از مشاوره و سیر مطالعاتی ارائه شده از جنابعالی -کتاب «آشتی با خدا» و «ده نکته از معرفت نفس» تفسیر سوره‌ی زمر و عنکبوت ، برهان صدیقین از کتاب «از برهان تا عرفان» ، شرح مباحث توحیدی خطبه‌های 1 و 113 نهج‌البلاغه، بحث معاد کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» و کتاب «مبانی معرفتی مهدویت) آیا از نظر شما لازم است که در جلسات شما شرکت کنم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همین مسیری را که انتخاب کرده‌اید ادامه دهید ولی اگر می‌توانید آخرین بحث قرآنی را هم که در حال بحث آن هستیم از سایت بگیرید و دنبال کنید. موفق باشید
1223
متن پرسش
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات استاد فرزانه،1)نسبت بین خودبینی و سایر رذائل اخلاقی چیست؟ 2)آیا اینکه می گویند مادر بتها بت نفس است به این معنا است که هر کسی که خود بینی دارد تمام رذائل اخلاقی را دارد؟3)آیامی توان گفت اگر کسی حتی یک رذیله اخلاقی داشته باشد پس این شخص دارای خود بینی است و بنابراین همه رذائل اخلاقی را دارد؟با تشکر از زحمات شما استاد عزیز ، التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به نظرم به نکته‌ی خوبی رسیده‌اند و حقیقتاً اگر کسی همه‌ی خوبی‌ها را از خدا بداند و متوجه باشد هر کمالی که در او هست لطف الهی است، نظر او تماماً به خدا می‌افتد و زمینه‌ی تجلی فضائل دیگر در او فراهم می‌شود. گفت: «تا علم و فضل بینی بی‌معرفت نشینی..... یک نکته‌ات بگویم، خود را مبین که رستی». موفق باشید
1222
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز ما در دعای جوشن کبیر به صفت غنی بودن خداوند و همچنین بی نیاز بودن خداوند اغراق می کنیم .. چه بسا شیطان به ذهن من می اندازد که خداوند با توجه به داشتن این صفت و غنی بودن و بی نیاز بودنش چطوری می تواند بنده ای را که سراسر نیاز و فقر است چه از نظر مادی و چه معنوی درک کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همین که خداوند عین غنا است از جهت علمی نیز عین علم است و عین علم هر موجودی را به علم حضوری درک می‌کند چه آن موجود انسانی باشد که از نظر تکوینی عین فقر باشد و بودنش به اتصال به حضرت حق باشد و چه آن موجود از نظر تشریعی عین تقاضا به حضرت معبود باشد و با ارائه‌ی آن تقاضا، زمینه‌ی تجلی انوار رحمت پروردگارش را فراهم کند. موفق باشید
1221
متن پرسش
باسلام واحترام. دردی که همه علوم انسانی خوانده ها دردانشگاه دارند(البته مذهبیون) بیگانگی علوم انسانی با اسلامی تکلیف؟ 1)دانشگاه راتا دکتری ادامه دهم،در کنارش دین بخوانم. 2)دانشگاه را تاکارشناسی متوقف کنم،10سالی حوزه برم بعد برگردم رشته ام را ادامه دهم 3)تحصیلات تکمیلی را در دانشگاه همراه با ورود به حوزه پیش ببرم 4) . . . دانشگاه فردوسی مشهد،سال آخر روان شناسی بالینی هستم. ممنون می شم از نظرتون برای طرح ریزی برنامه ام استفاده کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: نمی‌توان برای همه یک پیشنهاد داشت. عمده آن است که درد را درست تشخیص داده‌اید، هرکدام از روش‌هایی که مطرح کرده‌اید می‌توان درست باشد. موقعیت خودتان را در نظر بگیرید و بررسی کنید کدام با موقعیت شما هماهنگی دارد، در هر حال باید اندیشه‌ی اصلی را از قرآن و فرهنگ اهل بیت«علیهم‌السلام» گرفت و این طرف را رجحان داد. موفق باشید
1219
متن پرسش
با سلام. چرا ما باید در راهپیمایی روز قدس شرکت کنیم؟ خیلی ها این سوال را از من می پرسندولی متاسفانه جوابی ندارم بدهم. بازم از سایت خوبتون متشکرم سلام من را به استاد برسونید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: استکبار با نفی کشور فلسطین نه‌تنها یک کشور اسلامی را از روی نقشه پاک کرده، زمینه را جهت مقابله با سایر کشورهای اسلامی فراهم می‌کند تا با تحقیر جهان اسلام هویت آن‌ها را بی‌رنگ کند و حضرت امام روح الله خمینی«رضوان‌الله‌علیه» با طرح روز قدس به جهان اسلام نشان دادند چگونه هویت اسلامی و عزت انسانی خود را شعار دهند و بر عزم نفی اسرائیل پای بفشارند و نتیجه بگیرند. موفق باشید
1218
متن پرسش
سلام بر استاد گرامی مقام ثبوت و مقام اثبات چیست ؟ توضیح شهید مطهری در کتاب حماسه حسینی برایم کافی نبود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مقام ثبوت، مقام شی ء فی نفسه است و مقام اثبات، مقام شی ء برای ماست.توضیح مطلب این است: فرض کنید یک عده پزشک قلب در یک شهر وجود دارند. در مقام واقع و نفس الامر ممکن است همه اینها در یک درجه باشند و ممکن است آقای «الف» درجه اش در حد اعلا باشد یعنی بهترین و متخصص ترین و عالمترین طبیب قلب باشد، آقای «ب» درجه دوم، آقای «ج» درجه سوم و آقای «د» درجه چهارم باشد. اما مردم چگونه می شناسند؟ آنها در نزد مردم چه ارزش و اعتباری دارند؟ آیا ارزش و اعتباری که اجتماع برای آنها قائل است، با ارزش و اعتباری که در واقع و نفس الامر دارند یکی است؟ آقای «الف» که پزشک درجه اول قلب است، جامعه هم او را به عنوان پزشک درجه اول می شناسد؟ آقای «ب» که پزشک درجه دوم این شهر است، جامعه هم او را پزشک درجه دوم می شناسد؟ گاهی همین طور است. ولی ممکن است عکس مطلب باشد، یعنی اجتماع در اثر عواملی، تبلیغاتی، اشتباهاتی، جریاناتی، در مقام اثبات و در مقام شی ء برای ما، درست بر خلاف واقع قضاوت کند: پزشک درجه چهارم را اول بداند، سوم را درجه دوم و دوم را درجه سوم بداند و آن را که در واقع درجه اول است، درجه چهارم به شمار آورد. پس در اینجا مقام اثبات با مقام ثبوت فرق می کند، شی ء برای ما با شی ء فی نفسه فرق می کند.
1217
متن پرسش
سلام استاد مدتی است دچار وسواس فکری رو اعتقاداتم هستم هر کاری میکنم نمی تونم یه ایمانی درست پیدا کنم اصلا نمی تونم درست فکر کنم مثلا هر کاری می کنم نمی تونم از خودم بیام بیرون همش تو خودم هستم تا میگم خدا تو ذهنم تصورش میکنم سر نماز همش تو خودوهستم دیگه دارم دیونه میشم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در این موارد چیزی نمی‌دانم، اگر سؤالاتتان عقیدتی باشد شاید بتوانم جواب دهم. موفق باشید
1216
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم در دعای افتتاح با این جمله برای امام زمان دعا می کنیم(ابدله من بعد خوفه امنا یعبدک لا یشرک بک شیئا)، منظور از این دو فقره دعا چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حضرت صاحب الأمر«عجل‌الله‌تعالی» می‌فرمایند: پدرم به من وصیت کرد از این کوه و آن دره بروم تا کشته نشوم. معلوم می‌شود شرایط هنوز برای امنیت حضرت فراهم نیست و شما دعا می‌کنید تا فراهم شود و شرایطی را خداوند فراهم کند که حضرت مجبور نباشند به هیچ قدرتی غیر از خدا تکیه کنند. موفق باشید
1215
متن پرسش
با عرض سلام ایاوقتی خداانسان راامتحان میکندبافقریا ثروت ایاوقتی فقیراست یامریض خداخداکنداشکالیدارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: خیر اشکالی ندارد، زیرا رضا به قضا غیر از راضی به مقضی است. شما در عین آن‌که این بیماری یا فقر را نمی‌خواهید، راضی هستید به آنچه خدا خواسته، حال خدا خواسته‌ شما تلاش کنید برای رفع فقر و بیماری، ولی آنچه پیش آمد پذیرفتنی باشد. موفق باشید
1214
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی. سئوال 1)در کتاب ده نکته،در نکته اول که از قول قرآن بیان شده "ما به هنگام مرگ تمام شما را میگیریم"، این سئوال پیش می آید که اگر در موقع خواب،تن ما توسط نفس نباتیمان زنده است و این همان تدبیر تعبیر شده باشد،پس خداوند تمام ما را نمیگیرد!؟ سئوال 2)در نکته پنجم انواع مرگ گفته شده.در مورد مرگ طبیعی انسانی این سئوال پیش می آید که انسان های معمر که می توانند تا چند هزار سال عمر کنند،چرا نفسشان تنشان را رها نمیکنند؟ آیا به طور کلی این بحث که موجودات تا مادامی که اثر خیر داشته باشند در این دنیا هستند با این انواع مرگ تناقض ندارد؟ سئوال 3)حدیث مفصل آورده شده در ابتدای کتاب حقیقت نوری اهل بیت را آیت الله بروجردی شدیدا رد کرده اند و اینکه حضرت امیر چنین بیانی داشتند که "ما را خدا نپندارید و هر چه میخواهید در فضل ما بگویید" را جعلی دانسته اند.علت رد کردن ایشان که عالم بزرگی بودند حقیقتا چه بوده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- در نگاه فلسفی یک نفس بیشتر نیست که بدن را تدبیر می‌کند و لذا خداوند نفس را در خواب تماماً می گیرد منتها تعلق نفس به بدن طوری است که می‌تواند بدن را از عالم برزخ تدبیر کند که در شرح ده نکته عرض شد. 2- اصل بحث آن است که بدن ابزار نفس است جهت استکمال نفس، وقتی قوه‌هایش به فعلیت رسید بدن را رها می‌کند ولی تقدیر هرکس در إزاء تبدیل قوه به فعل، به خدا مربوط است و تقدیری که حضرت حق اراده فرموده. 3- بنده چیزی در این مورد نشنیده‌ام ولی شاگرد ایشان یعنی حضرت آیت‌الله جوادی«حفظه‌الله» مکرراً به حدیث مذکور استناد می‌کنند. از جمله در کتاب «ادب فنای مقربان» در چند مورد به حدیث مذکور استناد کرده‌اند. موفق باشید
1213
متن پرسش
باعرض سلام من درزندگی دچار مشکلات بسیاری هستم میگوینداسم تو وهمسرت همخوانی ندارد نظر شماچیست واگرنظرتان منفی است راهنمایی بفرماییدوسوال دوم درقران امده است همه چیزازقبل نوشته شده است مانندزلزله مریضی پس جایگاهدعا دراینجا چگونه است
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حرف درستی نمی‌زنند، بنده در کتاب «جایگاه جن و جادوگر و شیطان» در این مورد عرایضی داشته‌ام می‌توانید به آن کتاب رجوع کنید. کتاب روی سایت هست. امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «دعا» حتی قضای الهی را تغییر می‌دهد. این بدین معنی است که ما می‌توانیم سرنوشت خودمان را خودمان شکل دهیم. موفق باشید
1211
متن پرسش
السلام علیکم و رحمة الله . خواهشمندم به تک تک سوالات بسیار مهم زیر جواب مفصل عنایت فرمایید چرا که خودم ساعت ها در موردشان اندیشیده ام ، هم اکنون می خواهم بدانم نظر شما چیست. ملاک چیست ؟ به طور کلی در احادیث داریم اگر جوان مؤمن و خوش اخلاقی به خاستگاری شما آمد او را رد نکنید. از طرفی زمانی که فلسفه و کنه سفارشان دینی را بررسی می کنیم ، پی خواهیم برد هر آن چه دین به ما سفارش کرده عین صلاح ماست و برای ایجاد بستری برای بندگی است و کوچکترین بی توجهی به امور دینی بزرگترین پشیمانی ها را در پی دارد . از طرف دیگر یافته ایم در این زمانه برای رسیدن به قرب إلی الله ، مجاهده ی علمی و عملی در این مسیر از اوجب واجبات است . اگر چنان چه در انتخاب جوان مؤمن خوش اخلاقی ،احتمال دهیم شرایط زندگی به گونه ای می شود که انسان مجال بندگی خداوند را نیابد ، چه باید کرد مثلا این که دختر مجبور شود به خاطر مشکلات اقتصادی سر کار برود یا مثلا به دلیل تفاوت فرهنگی و عدم درک متقابل به خاطر بزرگ شدن در محیط های مختلف، یکی از طرفین مثلا دختر مورد بی مهری قرار گیرد و شور بندگی اش از بین برود چه باید کرد ؟ سوال :1) آیا باید گفت خداوند می گوید هر لحظه درست انتخاب کن ، فکر نامساعد بودن شرایط زندگی را نکن ، اگر فردا هم امتحانی پیش آمد باز ببین تکلیفت چیست و باز خدا را انتخاب کن، به مابقی ماجرا کاری نداشته باش ولو این که از کسب یا تدریس معرفت به دلایلی باز مانی ؟ آیا می توان گفت خداوند تو را در معرض امتحان قرار داده تا ببیند می توانی از خودت به خاطر خداوند بگذری و با وجود مشکلاتی که بر فرض در زندگی با شخص مؤمن است باز او را انتخاب کنی؟ 2) یا خیر، باید انسان در نظر بگیرد ازدواج با چه کسی شرایط را علی الظاهر برای بندگی او فراهم می کند ولو این که مرد منتخبش از درجه ی ایمانی کمتری برخوردار باشد ؟ یا هیچ کدام از این ها 3) آیا می توان گفت ازدواج با مؤمن حقیقی به بهای دادن هزینه ی سنگین، به این دلیل که فقط می توانیم با مؤمنین زندگی کنیم از روی نفس است نه برای خدا؟ 4) آیا این که انسان نمی تواند با انسان دیگری جز همان شخص مؤمن خوش اخلاق زندگی کند دلیل منطقی برای پاسخ مثبت به شخص مؤمن فرضی هست ؟ 5) یا نه اگر حقیقتا انسان نگاه درستی داشته باشد و بخواهد بندگی کند باید بتواند با هر آدمی زندگی کند همان طور که بسیاری از بزرگان عرفان تا کنون ، همسران معمولی داشتند و آن ها را تحمل می کردند ؟ 6) یا هیچکدام ، احیانا باید دید اگر نفس، ازدواج با انسان مؤمنی را به خاطر دلایل دنیوی نمی پسندد باید برای مخالفت با نفس ، زندگی با این مؤمن را برگزید ؟ ، 7) نظر به این که زندگی با مؤمن حقیقی مسئولیتی سنگین برای همراهی او بر دوش انسان می گذارد ، آیا باید در مسائل زندگی از کلیات تا جزئیات ، توان و وسع همراهی کردن شخص مؤمن را هم اکنون در خود ببینیم و ذره ای شک در توانایی خود برای همراهی نداشته باشیم که به او جواب مثبت بدهیم ؟ به عبارت دیگر آیا باید برای جواب مثبت دادن باید یقین داشته باشیم که در شرایطی که احتمالا او خواهد داشت می توانیم او را همراهی کنیم ؟ یا خیر ، همین که بنای دینداری کردن را داریم توکل به خداوند به او جواب مثبت بدهیم و از خداوند بخواهیم وسع همراهی او را به ما بدهد همان طور که تا کنون خداوند بوده که به ما ظرفیت و شوق تغییر و تحول نسبت به گذشته مان را داده است ؟ )8 آیا اگرکسی عقلا مسئله ای را برای خود حل کرده باشد، اما باز به استخاره روی آورد تا قلبش مطمئن شود، مشکل دارد ؟ اگر بله ، ریشه ی مشکلش چیست و برای رفع مشکلش فی الجمله باید چه کار کند ؟ 9) در نگاه عرفانی یک زن از ازدواج چه می خواهد ؟ یک مرد چطور ؟ امام خمینی (ره) چرا ازدواج کردند ؟ اجرکم عند الله و اهل بیته.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به نظر بنده می‌شود در عین آن که جوان مؤمن و خوش اخلاق را رد نمی‌کنید شرایط خود را نیز قبل از عقد مشخص نمایید و از طرفی فکر نمی‌کنم اگر یک کار سالمی باشد که با روحیه‌ی خانم‌ها تناسب داشته باشد مشکلی در کسب معرفت و بندگی خدا به وجود آورد و همین‌طور که متذکر شده‌اید باید با مردی ازدواج کرد که بستر ایمانی ما را مختل نکند. به صرف این‌که مرد مؤمن باشد ولی نسبت به دینداری همسرش بی تفاوت باشد همسر خوبی نیست مگر این‌که چاره‌ای نداشته باشید. نمی‌توان به کلی در امر ازدواج به بهانه‌ی مخالفت با نفس با هر مرد مؤمنی ازدواج و به زیبایی‌های آن در حدی که تمایل نسبی داشته ‌باشیم نظر نکرد. در قسمت هفتم عرض بنده آن است که : ما همین که بنای دینداری داریم باید به خدا توکل کنیم. 8ـ اگر عقل انسان به عنوان حجت باطنی خداوند مورد را تأیید کرد معنی ندارد به استخاره که یک احتمال است متوسل شویم. آیا اگر استخاره بد آمد می‌توان عقل را زیر پا گذاشت و به استخاره عمل کرد؟ 9ـ بنده در حد خودم در کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» به خصوص در مقاله آخر عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
1209
متن پرسش
با سلام. استاد گرامی، مدتی است به نماز که می ایستم دلم اقبال نمیکند و اصلا در نماز حضور ندارد. ترجیح میدهم بسیار ذکر بگویم اما خواندن نماز برایم سخت است. از این حالت ناراحتم. اگر امکان دارد کتابی که اهمیت ویژه نماز را مشخص کند معرفی نمائیدو راهکاری برای افزایش حضور قلب در نماز بدهید. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: از همه جهات کتاب آداب‌الصلوات حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» خوب است. موفق باشید
1207
متن پرسش
سلا علیکم.منظور از عملزدگی در مدیریت فرهنگی چیست؟راه دچار نشدن به آن چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به جای آن‌که بر مبنای اصول جلو برویم به آنچه مردم می‌پسندند قانع شویم. راه چاره آن است که بر اساس اصول الهی عمل کنیم و نه بر اساس نظر مردم. موفق باشید
1206
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم؛سلام علیکم-استاد عزیز:من به غربشناسی و اتفاقاتی که در غرب می گذرد علاقه دارم.آیا مطالعه کتب غربشناسی شما (مدرنیته،تکنولوژی و علل تزلزل تمدن غرب)احتیاج به پیشنیاز دارد؟البته درحال حاضر مشغول مباحثه جزوه خویشتن پنهان با دوستانم هستم،آیا اول این جزوه را باید تمام کرد و یا می شود همزمان با این جزوه ، مباحث غربشناسی را نیز مطالعه نمود؟با آرزوی قبولی طاعات و عبادات؛التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فکر می‌کنم می‌توانید استفاده کنید. موفق باشید
1205
متن پرسش
آیا شفیع بودن اهل بیت رامی توان فقط باآیات قرآن اثبات کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بله؛ به جلد اول تفسیر المیزان تحت عنوان شفاعت رجوع فرمایید. موفق باشید
1204
متن پرسش
من شرح حال مختصری از خودم می گم شما منو راهنمائی کنید از بچگی واز زمانی خودم را شناختم این از خصوصیات من بود که همیشه در نوسان بودم مدتی با خدا مدتی دورا زخدا در بلیات از خدا کمک می خواستم تا رد می شدم دوباره طغیان می کردم این احساسات در من بود تا اینکه مدتی بود کلاس دوم دبیرستان بودم خیلی شهوت به من فشار میاورد در خیابان اگر صحنه ای میدیدم بی اختیار محتلم می شدم این حالت در من بود تا شبی در دعا از خدا خواستم که دست مرا بگیرد از آن لحظه به بعد انگار نوری اطاف من بود خواه نا خواه به سمت خوبی می رفتم نماز ونوافل را به جا میاوردم علاقه ام به مستحبات زیاد شده بود تا شبی برایم امتحانی پیش اومد پیش خودم گفتم الان کاررا انجام میدم وتوبه می کنم وپس از انجام گناه ان حالت از من برداشته شد ولی هنوز به معنویات علاقه داشتم همیشه همه چیز برایم نششانه خدا بود تلویزیون هرجا که می رفتم بحث مذهب بود واطلاعاتم زیاد می د نماز شبم ترک نمی شد همیشه در هیات بودم شبی برای نماز شب از خواب بیدار شدم دیدم از تمام این چیزها متنفرم وبدم میاد ناگفته نماند بارها از خدا فرصت خواستم ولی در همه رد شدم احساسات خیلی بدی بود روزی دوبا رجنب می شدم از خدا می ترسدم وناامید بودم می خواستم از خیابان رد شوم کلی با خدا شرط می بستم که زنده با شم نسبت به اطرافیان بدبین بودم در مجالس روزه عوض خوشحالی نوعی سرور به من دست میداد این حالات در من بود وبه کسی ههم نمی گفتم نکند بد تر شوم ناآرام شده بودم این حالت در من بود تا اینکه عاشق شدم خیلی به من مزه داد خلاصه اون حالت خوب را می خواستم دائم تجربه کنم ولی جور نمیشد روزی عاشق روزی فارق این حالات درمن بود تا 24سالگی ترم اول دانشگاه دوباره عاشق شدم هربار عاشق میشدم ک.ئی آن فرد قلبم را پرکرده بود دیگه به هیچ چیز دیگه راضی نمی شدم ولی این نیز نافرجام بود تا ترم 3که عاشق شدم ولی با خدا شرط کردم که این اخریش باشه خلاصه هر لحظه علاقه بیشتر وزیادتر میشد در دانشگاه ناخودآگاه برخوردهائی پیش میامد که به این قضیه دامن می زد خلاصه من برای اینکه خودم را شبیه او کنم از همه چیز گذشتم حتی حاضر بودم بمیرم ولی اوباشد مریض که می شدم بایاد او آروم میشدم خلاصه شده بود بتی برای من در حد پرستش حدو دوسال است که من دیگر اورا ندیدم دراین مدت خیلی بهتر شدم ولی گاهی به سراغم میاد رد خواب ومن دوباره از خود بیخود میشوم ازدواج راب ه تاخیر می نداختم شاید فرجی شود ولی ته دلم راضی نمی شدم فقط فکر وخیال منو آروم می کرد الان همه معنویت برایم سواله همش با خدا لج می کنم میگم منو به عشق نرسوند هرچند خودم عقلیی قبول دارم ولی دلم چرکین است احساس می کنم پرده ای روی قلبم هست که مدام منو تنگ تر میکنه ودر محاصره قرار میده اصلا هیچ انگیزه ای برای خوب شدن ندارمنمی دانم شاید طلسم شدم هرکاری میکنم نمی توانم فکرشو از سرم بیرون کنم گوئی مزگ من در این لجظه است شاید دل کندن از دنیا بریام سخته همیشه تا به مواقع حساس مانند ماه رمضان یا ایام دیگه می رسه نوعی بی حالی دارم وقتی رد شود تازه می فهمم چه کلاه گشادی سرم رفته خلاصه دیگه از اون حالات لذت عبادت خبری نیست زندگی شده باری به هرجهت می دانم راهی ندارم باید بسوزم وبساز
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: پیشنهاد می‌کنم جزوه‌ی «شرح سلوکی آیت‌الله بهجت«رحمة‌الله‌علیه» را که روی سایت هست مطالعه کنید. موفق باشید
1203
متن پرسش
سلام استاد اگر کسی کتابهای شما را تماما بخواند بعد از انها پیشنهاد شما در مورد اینکه کتابهای علامه طباطبایی یا کتابهای حضرت امام (ره) با کتاب های آبت الله جوادی املی را بعد انها بخوانیم یا کدام را اول وبعد کدام را بعد از ان بخوانیم چونحضرت عالی در کتاب ادب خیال ...فرموده بودید اول سراغ عالم یک عالم بروید وبعد تحقیق را شروع کنید چون در بعضی موارد حضرت امام با دیگر علما در مبانی علمیشان تفاوت دارد تا انشا الله دچار سردرگمی نشویم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در موضوع معارف قرآنی تفاوتی بین علمایی که نام بردید نیست ولی در نهایت سعی بفرمایید نظر اصلی‌تان به معارفی باشد که حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» مطرح کرده‌اند. موفق باشید
1202
متن پرسش
باسلام ووقت به خیر به استاد گرامی ؛استاد بنده یک مربی قرآنی دارم که سیر مطالعاتی شما را به من اینگونه پیشنهاد کرده است که ابتدا انسان شناسی بعد سلوک دینی وبعد از آن مهدویت می خواستم نظر شما را در باره ی این ترتیب بدانم که آیا صحیح است برای شروع به این صورت عمل کنم یا سیر شما را ادامه دهم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به همان نکته‌ای که فرموده‌اند عمل کنید. موفق باشید
1201
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی : استاد چند وقتی است که رساله را مطالعه می کنم اما به همان زودی که آنرا مطالعه میکنم آنرا فراموش می کنم لطفا" برای رفع این مشکل توصیه ای بفرمائید . ضمنا" استاد این سوال را نیز مطرح کنم خالی از لطف نیست وآن اینکه شما ،من وهمه می دانیم که فواید ورزش بسیار است اما هرچه خود را متقاعد می کنم نمی توانم جواب این سوالها را به این موضوع بدهم که :ورزش آخر عاقبت ندارد یا اینکه ورزش وقت مطالعه ی آزاد را میگیرد یا اینکه ورزش انسان را خسته می کند ونمی گذارد به سایر فعالیت هایش برسد لطفا" در این باره هم توضیحی بفرمائید .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: طبیعی است آن مسائلی در ذهنتان می‌ماند که به آن نیاز دارید و ورزش را به عنوان عاملی که موجب آمادگی روحتان می‌شود نگاه کنید. موفق باشید
1200
متن پرسش
سلام استاد ؛من در جزوه ی شما دیدم که شما خواندن را تحف العقول پیشنهاد کرده بودید خواستم توضیح دهید که کدام شرح یا ترجمه اش برای ما ساده وروان است ضمن آنکه از چه مباحثی از این کتاب شریف شروع وبه کجا ختم کنیم که روال ساده به سخت داشته باشد .متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: مهم اصل کتاب است که مدّ نظرتان باشد، بهتر است از ابتدا تا انتهای آن را جزء موضوعات مطالعاتی خود قرار دهید. موفق باشید
1199
متن پرسش
سلام می خواستم بدانم که تفسیر های صوتی موجود در سایت چه نوع تفسیری است منظورم این است که شرح مبسوط المیزان است که مارا از مراجعه به این کتاب بی نیاز می کند یا تفسیرالمیزان به همراه تفسیر های دیگر مانند نمونه ،نور و...است یا اصلا" تفسیر برداشتی خودتان است ؛توضیح دهید لطفا"
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: رویهمرفته نگاه المیزان بر ذهن بنده حاکم است. موفق باشید
1198
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد گرامی : استاد بنده چند وقتی است که پی برده ام حواسم را در یک لحظه نمی توانم به چند موضوع متمرکز کنم (به خصوص در محیط کار) به عبارت دیگر وقتی تعداد کارها بیشتر از یک مورد می شود دیگر نمی توانم فکرم را متمرکز کنم وحواسم پرت می شود البته این را بگویم که در مورد کار های تک بعدی خیلی خوبم اما چند تایی نه لطفا" مرا راهنمایی کنید ؛همچنین با این مسئله هم مواجهم که اعتماد به نفس خودم را در هر زمبنه کار وتحصیل که بدست آورده ام زود از دست می دهم خواهشا" بنده را راهنمایی کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: باید در کنار مطالعه‌ی امور تجربی به مطالعه‌ی امور عقلی نیز مبادرت کنید. موفق باشید
1197
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی چند سوال محضرتان داشتم : 1)با توجه به تاکید شما به عمقی شدن در مباحث قرآن واستفاده از تفسیر المیزان با سیر سوری شما ؛بنده مشتاق شدم که این مباحث را دنبال نمایم ولی وقتی این موضوع زا از یکی از اساتید قرآنم پرسیدم ایشان این تفسیر را برای بنده وکسانی که اولین بار به این تفسیر مراجعه می کنند سنگین دانسته وحتی خوشان اذعان داشتند که خودم در فهم آن گیر کرده ام از شما می خواستم جوابی قانع کننده برای این کار بدهید . 2)چند وقتی است خدا توفیقی داده و3کتاب گرانقدر رساله وچهل حدیث وکتب شهید مطهری را باسیر خودش شروع کرده ام وبه توفیقات او موفق بوده ام اما دلم می خواست از کتب شما را بهره ی کافی نیز ببرم اما پیشبرد 4تاب باهم برایم سخت است من باب مشورت می خواستم بفرمائید کدام یک از این دو کار بهتر است :اول اینکه بعد از اتمام یکی از کتاب ها به عنوان جایگزین کتب شما را قراردهم یا اینکه 4کتاب را یا حجم مطالعه ی کمتر پیش ببرم . ممنون من ا... توفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- به روشی که بنده در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» عرض کرده‌ام إن‌شاءالله می‌توانید از المیزان استفاده کنید. 2- جواب قسمت دوم سؤالتان را در شماره‌ی 1194 می‌توانید بگیرید. موفق باشید
1196
متن پرسش
با سلام وعرض خسته نباشید بنده 2 سوال دارم 1- شما عوامل رکود مسلمانان در قرون گذشته را چه می دانید و عواملی اصلی و حوادثی که در بیداری اسلامی چه در ایران( انقلاب اسلامی)و چه در کشورهای خاورمیانه موثر بود را چگونه تحلیل می کنید و آینده این انقلاب ها را چگونه ارزیابی می کنید. 2- من هر چند وقت یکبار دچار حالتی می شوم که حوصله انجام اعمال مستحبی را ندارم و این حالت همواره بعد از مدتی که در این امور فعال هستم صورت می گیرد و این موضوع خیلی بنده را اذیت می کند می خواستم بدانم این نتیجه انجام گناه خاصی است که اعمال از من سلب توفیق می شود یا عامل دیگری در مین است ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- دویست ساله‌ی اخیر حاکمان جهان اسلام سخت تحت تأثیر غرب قرار گرفتند و یک نوع از خودباختگی از خود نشان دادند و با رویکردی که حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» نشان دادند سرنوشت جهان اسلام إن‌شاءالله تغییر می‌کند. 2- نمی‌توان علت آن را حتماً ارتکاب گناه دانست، شاید قلب توان ادامه‌ی آن را ندارد. به ما دستور داده‌اند در این موارد به خود فشار نیاورید و به انجامواجبات بسنده کنید. موفق باشید
نمایش چاپی