سلام و درود: این شعر برای سه فرزند عزیزی سروده شده است که مادرشان بعلت نداری در لرستان با خوراندن سم به آنان و خودش مرگ را بر اینگونه زیستن ترجبح داد. و «شام آخر»!.... بچه ها امشب خورشتِ سَمّ تدارک دیده ام شام ، ته چینِ فرار از غم تدارک دیده ام سالها بی خواب و تنها بوده ایم، امشب ولی خوابِ راحت در کنار هم تدارک دیده ام، سفره را بنداز دختر! شاممان آماده است دوغ هم آورده ام یک کم تدارک دیده ام زخم!؟ نه! امشب دهانش بسته باشد بهتر است من برای زخم ها، مرهم تدارک دیده ام - شام خوبی بود نوش جان پسر! حالا بخواب! هر سه تان را خوابِ خوش، از دم تدارک دیده ام گوشی و سِلفی ندارم، درد وجدان را ولی من برای عالَم و آدم تدارک دیده ام «شام آخر»!؟ خوابِ آخر !؟ نه!، که گامِ آخر است بیشتر از پیش تر، محکم تدارک دیده ام هر که فردا زنگِ در را زد بگو خوابیده ایم! من برای روز بعدش هم تدارک دیده ام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کنید که قضیه چیز دیگری بوده است و ما اگر معتقد به رزّاقبودنِ خداوند باشیم هرگز گرفتار این نوع فضاهای دروغ نمیشویم. حتماً در جریان هستید که در پیگیریهای از مقامات پلیسی دورود مشخص شد که اصل خبر مبنی بر مرگ همزمان ۳ فرزند یک خانواده واقعیت دارد، اما علت مرگ آنها تاکنون مسمومیت غذایی عنوان شده است و خودکشی خانوادگی مورد تایید قرار نگرفت. در ضمن خود مادر فرزندان زنده مانده است. موفق باشید
با سلام: می خواستم نظر شما را در مورد جلسات استاد محمد مهدی معماریان بدانم؟ آیا ایشان مورد تایید شما هستند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان را نمیشناسم. موفق باشید
سلام: اگر به جای حقیقت جویی لذت بردن از پدیدار را جایگزین کنیم رنج هستی کاسته نخواهد شد؟ با این توضیح که اگر کسی مشغول دیدن فیلمی به خصوص هالیوودی باشد و به جای لذت بردن از فیلم دغدغه این را داشته باشد آیا فلان صحنه ی فیلم در واقعیت هم رخ داده است یا نه مسلم است که با این پیشرفت های فناوری سینما و رایانه و هوش مصنوعی و جلوه های ویژه و ... چقدر کار تفکیک حقیقت و حقیقت نما برایش سخت خواهد بود. مورد دیگر در شهربازی سوار وسیله ای بودم بیرون پیدا نبود یک جا احساس کردم کیلومترها به سمت بالا در حال حرکتیم ولی خوب ساختمانی که آن وسیله در آن بود چند متر بیشتر ارتفاع نداشت و کلا از خطاهای حواس استفاده می کردند و بنده بنا را برین گذاشتم که اتفاقاتی که در طول آن برنامه پیش می آید را حمل بر واقعیت نکنم و می شود احساس کرد در حال پرواز به سوی آسمانی در حالیکه در واقعیت چنین نباشد همچنین احساسات و ادراکاتی که آدمی دارد تماما ممکن است منطبق بر واقعیت نباشد اما شاید مهم نباشد ما می توانیم از سیب لذت ببریم بدون اینکه سیبی در کار باشد حتی اگر اهریمن شروری که دکارت مطرح نمود نیز باشد که قاعدتا تواناست اندیشه را نیز دستخوش تغییر کند اهمیتی ندارد. من لذت می برم چه جای اهمیت که حتی باشم یا نباشم و چه لزومی دارد به جای لذت بردن، رنج حقیقت جویی را بر رنج های بی شمار هستی اضافه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوعی مشغول شدن با توهّمات است که به هر حال وقتی انسان به خود آید، چه در دنیا و چه در قیامت؛ مییابد که چه اندازه از حضور حقیقیِ ابدیاش فاصله دارد. البته این غیر از آن است که انسان در زندگی رخصت بازیکردن و تفریحکردن نیز دارد ولی نباید بازی را جدّی بگیرد و زندگی را در محدوده بازی و توهّمات شکل دهد. موفق باشید
با سلام خدمت شما: من یه دختر ۱۴ ساله دارم که علاقه مند هست در جلسات هفتگی شما شرکت کنه. به نظر شما آیا جلسات شما مناسب سن و سال ایشون هست؟ اگر که نیست چه استاد دیگه ای رو پیشنهاد می فرمایید که در جلسات ایشون شرکت کنه؟ و همینطور با این سن چه کتاب هایی از شما رو می تونه بخونه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است ابتدا ایشان با کتابهایی مانند «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس» و «چه نیاز به نبی» آشنا شوند. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: من دانشجوی مهندسی هستم، اما بنا به دلایلی علاقهمند به فلسفه شدم الان در کنار مهندسی، فلسفه اسلامی مطالعه می کنم اما علاقه داشتم که به فلسفه غرب هم رجوع کنم به نظر جنابعالی آیا چنین رجوعی جایز است؟ چون نگران این هستم که به سمت الحاد کشیده بشم یکی از سوالات رو دنبال میکردم، خطاب به طلاب فرموده بودید تا طعم حکمت صدرایی رو نچشید سراغ فلسفه غرب نروید خواستم بدونم به نظرتون دنبال کردن مطالب هایدگر و به خصوص مطالعه کتاب هستی و زمان (با شرح صوتی دکتر صافیان) در کنار مطالعه ی فلسفه اسلامی جایز هست یا اینکه به طور کلی مطالعه فلسفه غرب را تا قبل از چیره شدن بر فلسفه اسلامی جایز نمی دانید؟ با تشکر از استاد عزیز
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر فلسفه اسلامی بخصوص فلسفه صدرا در موضوع «اصالت وجود» و «معرفت نفس» دنبال شود؛ حتی در مواجهه با تفکر هایدگر، بهتر میتوان از تفکر هایدگر بهرهمند شد. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. نظرتون راجع به آقای سید محمد مهدی میرباقری چیه؟ و چقدر آثارشون در دنیای امروز راهگشاست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مطالب خوب و مفیدی را با مخاطب خود در میان میگذارند و لازم است رفقا از ایشان در باره موضوعاتی که به میان میآورند، استفاده کنند. موفق باشید
سلام بر استاد طاهرزاده: مرحوم معارف در حکمت انسی هم اصالت ماهیت را رد می کنند و هم اصالت وجود. نظر شریف را لطف بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم از کدام قسمت آن کتاب ارزشمند چنین برداشتی شده است؟!! اگر ممکن است عین جمله مرحوم معارف را ارسال فرمایید. موفق باشید
با سلام: در «قاعده بسیط الحقیقه کل الشیاء و لیس بشی منها»، این قاعده درباره الله است یا غیب الغیوب؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعده در هر مرتبه از «وجود» با همان تشکیکی که در وجود هست، جاری است. در این مورد پیشنهاد میشود بحث «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید
سلام استاد: ما از طرفی میشنویم برای اصلاح شخصیت باید به قرآن و کلمات اهل بیت رجوع کرد تا آرام آرام ما رو اصلاح کنن، و از طرفی این خطر وجود داره که ما با این استدلال که میخوایم خُرد خُرد با قرآن و عترت خودمون رو اصلاح کنیم مدت زیادی بگذره و ما فقط با همچنین مباحثی دمخور باشیم ولی به نحوی برامون تبدیل به حجاب بشه؛ برای گرفتار نشدن به اینها چه باید کرد؟ این موضوع واقعا کمر خود من رو خم کرده
باسمه تعالی: سلام علیکم: خودمان باید متوجه باشیم که شریعت الهی با همه ابعادش برای اصلاح نفس انسان است و بزرگان ما از این جهت و با این رویکرد به متون دینی رجوع کردند و بهرهها گرفتند. موفق باشید
با سلام: می خواستم بدانم که با توجه به اینکه در معرفت نفس، بین ظهور و حضور فرق است، میخواهم بدانم که الله ظهور حق است یا حضور حق؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به توجه ما دارد که رابطه ما با فکر و استدلال باشد یا قلبی. زیرا وجود حضرت «الله»، عین حضور و ظهور است ولی انسانها نسبت به او میتوانند نسبت متفاوت داشته باشند. موفق باشید
سلام استاد جان: خدا قوت! پیرو سوال ۳۵۱۶۸ تفهیم جریان شده ام اما اسم این عمل رو نمی دونم. قبلا داخل یکی از کتاب هاتون اسم این کار رو فرمودید. اسم این کار چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد نام این عمل، چیزی در ذهن ندارم. موفق باشید
با عرض سلام و خسته نباشید. این درست است که خدا وجود نامحدود است و هر توصیفی به دقیق ترین معانی برای خدا ذکر کنیم ساخته ذهن ما و محدود است و آن خدا نیست و نیز چیزی جدای از خدا نیست که خدا بخواهد به آن برسد. مثلا از خلقت هدفی داشته باشد و سپس خلق کند تا به آن هدف برسد. حال سوال اینجاست که پس چرا خدا خلق میکند جواب داده میشود لازمه ذات اوست. حالا سوالی برای من پیش آمده اینکه میگویند لازمه ذات اوست اگر به فرض موجودی مثل انسال خلق شود و لازمه ذات خدا اقتضای عذاب این موجود را داشته باشد چگونه این امر را میشود نفی کرد. ممکن است پاسخ داده شود فعل قبیح سر نمیزند ولی این پاسخ را میتوان با این موضوع رد کرد که لازمه ذات خداست. لطفا پاسخ گویید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمه ذات خداوند که عین کمال است، جز کمال و لطف و جود نیست. حال هر کس در زندگی خود از خدا دور شد، دوری از خدا همان محروم شدن از آن کمالات است که به صورتهای مختلف در قیامت ظاهر میشود و لذا قرآن میفرماید: «وَقِيلَ لِلظَّـلِمِينَ ذُوقُواْ مَا كُنتُم تَكسِبُونَ» (زمر/۲۴) به ظالمین گفته میشود آنچه را که خودتان با اعمال خود کسب کردید بچشید. موفق باشید
با سلام: در این ظلمات آخر زمانی جدی ترین سخنان به بازی گرفته شده اند در حالیکه بزرگان و از جمله جناب مولوی فرمود «یار در آخرزمان کرد طرب سازیی باطن او جد جد ظاهر او بازیی» آنچه بازی است دغدغه های ایجاد شده توسط ظلمات ليل (جهان غرب) است که از غروب حضور و ظهور کل بشریت اند. جناب استاد طاهرزاده ممنون از حس مسئولیت شناسی اعجاب انگیز و خستگی ناپذیر تان، بدانید انور انتشار یافته امثال شما که امثال من را با برکت انوار رهبریت معظم انقلاب مرتبط میکند، جدی ترین کارهاست برای بازی گرفتن اهداف خبیثان عالم!! آیه شریفه ۱۳ آل عمران را به یمن میشود تفسیر کرد که در این دوگانگی نورانیت و ظلمات آفاقی و جهانی نشانه و آیة دریچه رویت وجود انفسی و شخصی هرکداممان نهفته است که بهشتی است لاتوصیف! بشرطی که بصیرت ما ها از آیه و دریچه رویت نهفته در آیه ۸۸ النساء را توجه کنیم. آل عمران قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا...... النساء فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ..... استاد ارجمند چه کنیم که تفرقه و نفاق آفاقی الگوی بئس القرینی نفاق انفسی مان نشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که حضور در تاریخ انقلاب اسلامی، حضور در تاریخ توحیدی مقابله با استکبار است و بخواهیم و نخواهیم دو جبهه بیشتر در این آخرالزمان در میان نمی ماند حتی مقدسانی که از این نوع حضور غفلت کنند، خواسته یا ناخواسته به تعبیر حضرت امام خمینی همان مقدسان احمقی می شوند که آبروی اسلام را خواهند برد. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: به لطف خدا چند روز قبل مشغول نظر به شرح غزل ۷۶ حافظ که سال های گذشته شرح داده بودید بودم که با این بیت و شرح آن مواجه شدم: «شکر خدا که از مدد بخت کار ساز/ بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست» میفرماید خدای را شکر که به کمک بخت کارسازم درست به همان چیزی که میخواستم رسیدم. راهی که رفتم و در آن انقلاب اسلامی را فهمیدم همهی آن چیزی است که در طلب آن بودم. میخواستم شخصی مثل ترامپ پیدا شود تا انسانی مثل رهبری ظهور نماید و در تقابلِ با او عزت اسلام به ظهور آید و اینچنین شد. استاد باز هم ترامپ رئیس جمهور آمریکا شد! و برای ما که از قبل با این مطالب و نظیر آن مأنوس هستیم، به لطف الهی قصهی قلب مان این است: «وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ ۚ وَما زادَهُم إِلّا إيمانًا وَتَسليمًا»: موقعی که مؤمنان لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتهاند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: «چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را» حقیقتاً همینطور است و بحمدالله تاریخی در مقابل ما گشوده شده است که در بستر حضور در آن تاریخ، معنای حضور آخرالزمانیِ اسلام را درک خواهیم کرد و به گفته جناب مولوی: اگر زمانی، ظلمات زیاد شود، از آن طرف هم حضرت حق نور هدایت خود را زیاد میکند. لذا «چونکه سرکه، سرکگی افزون کند / پس شکر را واجب افزونی بود. قهرِ سرکه، لطف هم از انگبین / این دو باشد اصلِ هر سرکنگبین». از این نوع تقابلها، ما را گریزی نیست ولی اینکه در این تقابل، متوجه ظهور هرچه بیشتر لطف خداوند میشویم، امر مهمی است و در این راستا متوجه جایگاه زبان مقام معظم رهبری میگردیم به عنوان زبان این تاریخ. در این رابطه اخیراً عرایضی تحت عنوان «رهبر انقلاب و زبان تاریخی که در پیش است» https://eitaa.com/matalebevijeh/17990 شده امید است مفید افتد. موفق باشید
سلام علیکم: حدود یک سال و نیم پیش سوالی از شما پرسیدم به شماره۳۴۸۳۰ که در اون گفتید برای فهم جایگاه دینداری باید با نیهیلیسم مواجه شد بعد از گذشت یک سال و نیم و آشنا شدن با مباحث نیهیلیسم و حضور تاریخی و پیگیری مباحث شما حتی انقلاب اسلامی انتظار و وارستگی و راز طلوع بشر جدید و... و پیگیری مباحث آقای نجات بیشتر از پیش احساس سردرگمی و پوچی میکنم و جایگاه دینداری هم برام مشخص نیست. بالتبع در انجام دستورات دینی هم ضعیف بوده ام البته در این چند وقت فهم خوبی نسبت به بعضی مسائل پیدا کردم ولی در حالاتم تغییری ایجاد نشده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این حالات همانطور که برای دیگر رفقا پیش آمده، پیش میآید و با توجه به جایگاه آن حالات، موجب بازخوانیِ خود برای حضور در ایمانی تازه میگردد. عرایضی در اعتکاف ماه رمضان امسال شد. خوب است نظری به آن مباحث بیندازید. https://lobolmizan.ir/sound/1476?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81 . موفق باشید
در اینکه شهدا با خون خود چه ها نمیکنند شکی نیست، در اینکه شهدا چه حضوری را تقویت میکنند و دستشان باز تر است و... نیز شکی نیست، اما حمزه سیدالشهدا شهید است، شهدای بدر هم شهیدند، چه شده که وقتی از جنابعالی راجع به سهم امثال داوری اردکانی و احمدی نژاد و... در خون های پاک ریخته شده میپرسند به جای پاسخ دادن به سهم قاعدین و بزدلان و کج فهمان در آن خون ها سخن گویید به یاد تبیین اثر خون شهدا و بیماری داوری اردکانی می افتید چنانچه نامه ی داوری برای پزشکیان را در ابتدا با همین بهانه ی بیماری بی اعتبار دانستید، ان الله بالغ امره، نیازی به تبیین های ملکوتی برخی مدعیان نیست، آری و صد آری الان زمان اتحاد ست، اما تا وقتی پتک نمیفهمم بر سر برخی ها نخورد دست از خود عالم پنداری و اظهار نظرهای پوچ در آینده های مهم تر برنمیدارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد آقای دکتر داوری به نظرم قضاوت بسیار سخت است از آن جهت که حقیقتاً یک انسان متفکری میباشند و یک متفکر ماورای حضور فرقهای و سیاسی میاندیشد حتی آنجاهایی که نگاهشان با ما متفاوت باشد و بنا نیست ما مرید آقای دکتر داوری باشیم و به گفته خود ایشان اساساً تفکر، با مرید و مرادبازی فاصله دارد. با اینهمه باز داوری و باز متفکری که سخت بدان نیاز داریم. موفق باشید
سلام علیکم: شما در یکی از صوت هاتون فرمودید که: مجرد مانع حضور مجرد نیست. اما در پاسخ زیر میفرمایید که: جایگاه یک فرشته مانع جایگاه فرشته دیگر میشود. کدام یک درست است؟ با تشکر! متن پرسش سلام استاد: در شرح ده نکته فرمودین که ماده مانع حضور مجرد نیست ولی مانع حضور ماده است، حالا در عالم مجردات فرمودین فرشتگان مانع حضور خدا نیستن جون خدا برای عالم قدس هست یعنی در خود عالم مجردات فرشتگان مانع حضور هم هستند؟ اگه نه پس چرا دوباره یک عالم به عالم مجردات اضافه کردین؟ حقیقت امام زمان برای کدام عالمه؟ متن پاسخ باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! فرشتگان هرکدام در محدودهی خود میتوانند حاضر باشند و جایگاه هر فرشتهای مانع حضور جایگاه فرشتهی دیگر است. ولی حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه» حامل همهی اسماء الهی و حاضر در همهی عوالماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کرد هر کدام از نکات را مبتنی بر مبانیِ سخن و اشاراتی را که به مبانی می کند دنبال کرد. آری! مجرد، مانع حضور مجرد نیست ولی هر کدام در جایگاه و مرتبه خود حاضرند و این طور نیست که در عرض همدیگر باشند. پیشنهاد می شود در این رابطه اگر ذوق دنبال کردنِ مسائل فلسفی را دارید، به کتاب شریف «بدایه الحکمه» و شرح یکی از اساتید مانند آقای امینی نژاد رجوع فرمایید. موفق باشید
بسم الله سلام: میشه یه مرور و اشاره دیگری و باب دیگری به نیهیلیسم و ایمان باز کرد که باز بتوان به خویش نگریست و به عهده گرفت و از پای ننشست. مباحث نیست انگاری که مطرح شده رو دنبال کردم. حتی مباحث ایمان ائمه و عرفا را نیز و مباحث دیگر خودتان و دیگر بزرگان. شاید هنوز درک درستی و یا حتی هیچ درکی از آن ندارم. اما این به هیچ رسیدنها. این بیثمر بودنها. این گذران عمر بی هیچ درکی از راه و راهها، همین که الان جمعه است. آری جمعه. دوباره شنبه تا پنجشنبه را با وجود نخوابیدنها و صبح تا شب دویدن و فکر و کار علمی و کار مهندسی کردن، همه را هیچ دانستن و بیثمر و پراکنده دانستن (و نه دانستن که نگاه که میکنم واقعا هیچ کاری نکردهام) و حال که جمعه است، یک گوشه افتادن و فشار بر جان را تحمل کردن. اینگونه بودن را چه بنامیم. من حتی ابا دارم که نامش را نیهیلیسم بگذارم و خود را از سر خود باز کنم. دنبال معنی و مفهوم نیستم، ولی بر این احوالات که داریم، این حالات که در وجود خویش مشاهده میکنیم، چه نامی بگذاریم؟ شاید به قول شما باید اندیشه را به افق جدیدی که گشوده شده است و تاریخ جدیدی که حضرت روح الله آغاز کرد و انقلاب اسلامی نام گرفت، سوق داد و متذکر کرد تا بتوان عبور کرد. شید این سوال بیوجه است که بگویم چگونه؟ اما چه کنیم شاید همینها انتظار است، تحمل اینها که قابل تحمل نیست معنای صبر و منتظر بودن است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می فرمایید که ماییم و آنچه در این آخرین دوران، بشر آخرالزمانی با آن روبروست و نادیدهگرفتن آن به هر بهانهای که باشد نوعی خودفریبی و دروغگفتن به خود است. هنر بزرگ ما در این زمانه روبروشدن با همین حضور است. در این صورت است که آری! «اسلام» با هویتِ نظر به آخرالزمانی آن. و آری! حضرت محمد «صلیاللهعلیهوآله» و نماد انسانِ آخرالزمانی در آن حضرت و نسبت ما با او. و آری! ابن عربی و صدرا و حضرت روح الله و شهدا و ما ادراک ما الشهداء. https://eitaa.com/salambarebraHem/99858 موفق باشید
سلام علیکم: من برهان صدیقین را خواندم و صوت هایش را گوش دادم. «قاعده کل ما بالعرض لابد....» معنی آن این است که هر بالعرضی باید به ما بالذات منتهی و ختم شود. وابستگی موجودات به عین هستی را بر اساس این قاعده خوب درک نکردم. چون فقط میگوید باید ختم شود. شما وابستگی را چگونه از آن در میآورید ؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر بدیهی است که آنچه بالعرض است به صرف بالعرضبودنش، منتهی به «ما بالذات» آن میشود. موفق باشید
استاد سلام علیکم: اگر امکانش هست لطف می کنید جوابی که به سوال 38107 فرموید ( تصور بنده آن است که رهبر معظم انقلاب، موضوع را از زاویه دیگری مینگرند) در مورد آن زاویه دید بیشتر توضیح دهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی نمی دانم که با چه نگاهی حضرت ایشان آن جملات را به کار بردند. حتماً نکاتی مدّ نظرشان بوده است.
از متن تنفیذها، دیدگاه کلی آقا نسبت به رئیس جمهورها در آن زمان مشخص میشود.
متن تنفیذ مرحوم آقای هاشمی سال ۶۸ و ۷۲ : ياور صميمى امام و شخصيت برجستهى نظام جمهورى اسلامى و بازوى توانا و چهره منوّر نظام جمهوری اسلامی و رکن رکین انقلاب و بازوی توانا و زبان گویای آن.
متن تنفید آقای خاتمی سال ۷۶ و ۸۰ : دانشمند متفکر و اندیشمند فرزانه، شخصیتی انقلابی و فرزانه و منتسب به بیت سیادت و علم و تقوا مردی روحانی و کارآزموده و انقلابی و اهل دانش و معرفت قرار یافته و یکی از تربیتشدگان حوزهی معرفت دینی.
متن تنفیذ آقای احمدی نژاد سال ۸۴ و ۸۸ : شخصیتی انقلابی و دانشمند و مدیری شایسته و کارآزموده و دارای سوابق مجاهدت صادقانه در صحنههای گوناگون، مرد شجاع و سختکوش و هوشمند.
متن تنفیذ آقای روحانی سال ۹۲ و ۹۶ : شخصیتی دانشمند، و کارآزمودهی میدانهای گوناگون، و دارای سوابق جهادی متعدد، و مفتخر به حضور در مسئولیتهای دینی و سیاسی را به مدیریت اجرائی کشور.
متن تنفیذ شهید رئیسی سال ۱۴۰۰ : شخصیّتی مردمی و عالیقدر از تبار سیادت و علم، و مزیّن به پرهیزکاری و خردمندی، و دارای سوابق درخشان مدیریّت، عالِم فرزانه و خستگیناپذیر و کارآزموده و مردمی.
موفق باشید
سلام: آخرین ساعات دولت سیزدهم است و برایم این لحظات ارجمند است چرا که احتمالا چهار یا هشت سال فترت در پیش است و ممکن است فترت بیش از این باشد و دولت های بعد از آن نیز احتمالا فترتی باشند بنابرین این لحظات نابند و شاید کمیاب آیا عمر یاریگرم خواهد بود که باز شاهد دولت رحمت باشم؟ البته هنوز بعد از تنفیذ تا معاون اول و سپس وزرا تغییر نکردند باز نفحاتی از رحمت وزان خواهد بود اما بعد از رای اعتماد آیا دوران استغنای هستی و رخ بر گیری او شروع خواهد شد نمی دانم و تا کی خود داند دریغ و آه تنها روزنه ی هستی این چنین مانند صراط باریک و محیط فترات و فتن باید بشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه هست بستری است که با انقلاب اسلامی در این تاریخ گشوده شده. صراطی که همچنان ادامه دارد و با ظهور شهید رئیسی عزیز افق به طور محسوسی گشوده شد. حال، ماییم و آن صراط و نور آن افق. هرکس در اینجا نباشد خود را از دست داده است حتی اگر گمان کند میخواهد مسیر را تغییر دهد، آری! به گفته جناب مولوی: «تو درون چاه رفتستی ز کاخ / چه گنه دارد جهانهای فراخ». موفق باشید
باسمه تعالی. استاد گرامی صوت نوید بخش شما را استماع نمودم. نقاط ابهامی دارم که عرض می کنم: ۱. تحلیل شما این است که جریان غرب گرا با محوریت گفتمان برجام و ارتباط با غرب به میدان آمده و با ناتوانی از استفاده از ظرفیتی که شهید رئیسی در سیاست خارجه به وجود آوردند مردم را از خود نا امید می کند؟ ۲. اشاره فرمودید ضعف هایی داریم و به نظر میرسد ضعف های ما موجب رای های سلبی بود رای های سلبی بیشتر به جهت حجاب و فیلترینگ متوجه آقای جلیلی شد؟ آیا گفتمانی فاقد ضعف های گشت ارشاد و فیلترینگ از آقای جلیلی برای تدبیر وضعیت حجاب و فضای مجازی سراغ دارید که در صورت به میدان آمدن و معرفی شدنش بتواند از این سلب ها عبور نماید؟ ۳. رای قومیتی در این انتخابات را آغازی بر ضعیف شدن ملیت و پر رنگ شدن مرزهای قومیتی نمی دانید؟ یا تحلیل شما این است که با شکست طرح دولت در تعامل با غرب قومیت گرایی نیز تضعیف می شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که آقای سلمان معمار در مقاله خود تحت عنوان «ما توده نیستیم» https://eitaa.com/salmaneshoon/39 میفرمایند بیش از ۱۳ میلیون توسط افرادی که بر ارزشهای انقلاب تأکید دارند حکایت از آن دارد که ما راه بلندی را طی کردهایم و باید نشان دهیم تهمت تنگکردن زندگیها از طریق طرفداران آقای جلیلی واقعیت ندارد و احترام با انسانیت انسانها و آزادی آنها تا آنجایی که جریانی نخواهد امور ضد انسانی را بر جامعه حاکم کند؛ مدّ نظر و قابل احترام است. اقای صفار هرندی نیز در مورد آقای دکتر جلیلی به عنوان سرمایهای برای جهان سیاست در بستر انقلاب اسلامی نکات قابل توجهی مطرح فرمودند https://eitaa.com/yaminpour/3264 عرایضی نیز تحت عنوان «دکتر جلیلی و سیاستی که عین دیانت است» در این مورد شد. امید است مفید باشد. موفق باشید
آیا می توان گفت که هنوز دوران شهید رئیسی و دکتر جلیلی فرا نرسیده است و تنها حضرت رب با نشان دادن دوره ای کوتاه از سیاست ورزی شهید رئیسی و عبد اللهیان، افق بس بلند مرتبه دیانت سیاسی را نشان داد تا مردان مرد گفتمان این نوع سیاست را ایجاد کنند تا حماسه مردمی، روزی، بدون تردید و توجه به تبلیغات پوشالی افراد غافل از تاریخ، شهید رئیسی را در آیینه دکتر جلیلی به ظهور آورد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است و در این رابطه، کاربر محترم سؤال شماره 37825 نکات خوبی را مطرح کردهاند. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله؛ در خصوص پرسش شماره ۳۷۷۹۲ مواردی به نظرم رسید که لازم دیدم ذکر کنم: ۱. دوست بزرگوارمان ازدواج موقت و صیغه را به عنوان راهکار برای اطفاء شهوات نوجوانان مطرح کرده اند، در حالی که خود این موضوع صیغه تبعات بسیار زیادی دارد. بسیاری از خانمهایی که تحت این عنوان ازدواج میکنن حتی التزام حداقلی به الزامات دینی این موضوع و عده نگه داشتن و... ندارند و این مسیر غالبا برای امرار معاش انتخاب شده است. خیلی از ایشان، به طور متعدد صیغه می شوند و چون در این نوع ازدواج غالبا بحثهای جنسی و شهوانی پررنگ تر است و این افراد تجارب زیادی دارند روح و عالم حاکم بر بسیاری از آنها یک حالت جنسی نچسب و غیر روحانی می شود که کسانی که روح لطیفی دارند سریعا متوجه می شوند، حال ما یک نوجوان با روح صاف را با این فرد مجرب صیغه کنیم به نظر من مثل این است که کسی را در دریا غرق نماییم وارد یک وادی بی انتها از لذات غیر ضروری می شود که به جای آنکه موضوع شهوت حل شود و به سایر امور زندگی بپردازد، تمام زندگیش می شود همین مساله، چون به لحاظ روانشناسی، نوجوان وقتی در یک کاری قرار گیرد غرق آن می شود. فلذا بهترین حالت این است که طبق آموزه های دینی، بحث خویشتن داری در نوجوانی را به فرزندانمان بیاموزیم و از طرف دیگر رواج ازدواج آسان را در دستور کار قرار دهیم. از نوجوانی باید برای نوجوانان ازدواج سهل و آسان تبدیل به ارزش شود. متأسفانه چوم تبلیغ این موضوع رها شده و از طرف دیگر انواع و اقسام مراسمات ازدواج با دنگ و فنگهای رنگارنگ و متنوع جدید در اینستاگرام و.... در معرض دید جوانان است و اینها تبدیل به ارزش شده، به طوری که اصل ازدواج به حاشیه رفته. در حالی که ازدواج به موقع، با فرد مناسب و آگاهانه آنقدر جادبه دارد که نیازی به این حواشی نیست. حیف که ما اصل را گم کرده ایم. در خصوص بازتعریف نقشهای زن و شوهر طبق زمانه امروز، موافقم که در عین حفظ اقتدار مرد و کرامت زن، خانواده امروز با خانواده دیروز متفاوت است. البته سوال کننده محترم بگونه ای مطرح کردند که در زندگی فعلی زن و شوهر فقط از غروب تا فردا صبح، همدیگر را می بینند انگار که زمانهای قبل مردها سر کار نمیرفتند، آن موقع هم مرد صبح میرفته و غروب می آمده و فرقش این بوده که در قدیم کار خانمها بیشتر در منزل بوده است اگرچه صبح تا شب آنها هم کار میکردند، حالا اداره میرن اون موقع در منزل. اما در اصل موضوع که هر دو از کار روزانه خسته بودند اما معمولا با دیدن هم روحشان تازه میشده شک نیست. خیلی نباید مسائل را پیچیده کرد. ببخشید استاد جان که پراکنده گویی کردم، گفتم شاید بگویم بهتر است. خدا توفیقتان دهد
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همانطور که میفرمایید و در کتاب «زن آنگونه که باید باشد» بیان شده ما خانواده را به عنوان یک هسته توحیدی که در جای خود جهان وسیعی به حساب می آید در نظر نمیگیریم و چاره کار اصلاح همین نظر است و در آن صورت مطمئن باشید شرایط ازدواج و ادامه زندگی با سادگی تمام پیش می آید و جلو میرود و ذات انقلاب اسلامی چنین اقتضائاتی را به میان خواهد آورد. بنابراین راهِ حل مسئله، راه حلی نیست که در جهان در غرب پیش آمد. موفق باشید
حیفم میاد خدا اینهمه خلاقیت بهم میدن و جامعه روز و آینده رو بهم میشناسونن تا اختراعاتی انجام بشه اما صرفا بخاطر پول گرفتار دیگرانی هستم که با محدودیت های فکریشون مواجهیم و به یک گرمی سردی مزاجشون کل حرکات علمی مون زیر سئوال میره. چقدر حیف زمانی که برای رشد جامعه و مرکز علم انسانی یعنی ایران مخصوصا اصفهان هست باید دچار چنین معظلی باشم. زمانی که ما میتونیم مقابل نظر خلاف رایج علم تجربی غربی، علوم انسانی و طبیعیه صحیح رو پیاده کنیم اینقدر زمین گیر باشم. واقعا این پول چیه که نه میذاره پیشروی علمی انسانی داشته باشیم و نه هر نوع پیش روی دیگه ای. نتونستم دلیلی غیر از خلاقیت علمی از زندگی و اشتغال برای خودم پیدا کنم و اگه نتونم کلا بی معنی میشم، بی معنی شدن کسی مثل من خطرناکه، واقعا آدم خطرناکیام. اگه پول داشتم صرف تحقیق و توسعه و بنیان گذاری سبک زندگی انسانی میکردم و آدمایی رو جمع آوری میکردم که از خلاق ترین و آزادترین و بروز ترین و با استعدادترین مردان روزگار باشند تا تحولی در جهان آینده را از امروز بسازیم. هرچه میبینم شرکت ها و سرمایه دارها مسیرهای خودشون رو مشخص کردن و نمیتونن تحولاتی به این سرعت در خود جای بدن درحالیه که مردمان بخاطر گرفتاری علوم روز، هر روز بیشتر تلف میشوند. اگه امروز نشه من خودم رو توی تنگناش نمیذارم و میرم پی تجارت های پر سود بی آنکه معنایی داشته باشند و واقعا خودم رو توش غرق میکنم چون تا جان خرج چیزی نکنی اتفاقی حاصل نمیشه و من بدنبال حاصل شدنم نه دنبال صبرهای طولانی و فلاکت بار تا خاری.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه مسیر ما را به سوی کمال شکل میدهد ایمان به توحیدِ حضرت ربوبی است از آن جهت که او پروردگار ما است. حال به هر صورت که او مصلحت ما را میداند. در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه رزق در هستی» که روی سایت هست؛ رجوع فرمایید. موفق باشید
