بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36695

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد لطفا این سوال را در معرض دید عموم نگذارید. ادرس ایمیل نداره اید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کار خوبی است و مسلماً اشکالی ندارد. موفق باشید

36484

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد من از این همه تغییر احوالاتم می‌ترسم. گاه خوبم گاه بد. گاه پر از امید گاه در اوج ناامیدی و نیستی. می‌ترسم از علایم افسردگی باشد. از کجا بفهمم این تغییر احوالات خوب است یا بد؟ و البته همیشه تغییر حال بدم به خوبم از طریق خلوت صحبت با خدا و نوشتن هایم بوده و روشن شدن نوری از درونم که مرا از سرگردانی ها نجات می‌دهد و وجودم را گرم می‌کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این همان «نیست‌انگاری» است که تقدیر این تاریخ می باشد و درک این حالت و نظر به راه‌های عبور از آن بسیار برای امثال شما مهم است. عرایضی در این رابطه در ۴ جلسه شده است. خوب است که به آن مطالب رجوع شود. https://lobolmizan.ir/search?search=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C&tab=sounds   موفق باشید

36245

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: همان گونه که نمی‌توان درخت را دید (چون درخت مفهوم کلی است که ذهن از مشاهده مصادیق این مفهوم را ساخته) آیا مفهوم وجود هم اینچنین است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وجود در مقابل عدم، واقعی ترین است. حال در مصداق، ما با تجلیات او روبرو هستیم. مانند مصداق مفهوم درخت. بنابراین آنچه در خارج است تجلیات وجود است و وجودِ مطلق، همان توحید است در بیکرانگی خود، که در ذاتش هیچ مصداقی ندارد  مگر به نور اسماء آنهم در جلوه‌ای که در ممکنات، آن اسماء ظاهرمی‌شوند. موفق باشید.

36146
متن پرسش

با سلام: استاد ما باید با چه رویکرد و هدفی نماز بخوانیم یا روزه بگیریم قرآن بخوانیم و ...؟ احساس می‌کنم کم کم دیگر عبادات را برای ادای تکلیف انجام نمی دهم واقعا دوستشان دارم ولی سوالی دارم. در نماز فرمودید که ائمه (ع) را نصب العین خود کنیم که تجلی نام را مد نظر داشته باشیم. این طور عرض کنیم قربت الی الله یعنی چه؟ اگر من نماز بخوانم که به خدا نزدیک شوم که حظ نفس است پس باید با این رویکرد بخوانم که او لایق عبادت شدن است. در خصوص روزه چطور؟ اگر هدف من نزدیک شدن به او باشد حظ نفس است و فکر نمی‌کنم نتیجه نهایی حاصل شود. اگر با این رویکرد باشد که من روزه بگیرم تا او خود را در من ببیند او خود را در شمر ملعون هم میدید. استاد فکر نمی‌کنم برای حضرت حق فرق داشته باشد که خود را با چه درجه ای از روحانیت در من ببیند. او می‌خواهد خود را در من بچشد (لنعلم) حال برای او چه فرق می‌کند مرا در چه درجه ای از تجرد بچشد. حالا که این طور است چرا باید روزه بگیرم؟ تا او مرا بهتر بچشد؟ استاد من دوست دارم نماز و روزه فراوان به جا آورم ولی نمی‌دانم با چه هدفی این اعمال را به جا آورم. آرزوی من این است که با امام خمینی محشور شوم چه رسد به حضرت صدیقه ی کبری (س) ولی این گونه تفکرات شیطانی مرا اذیت می‌کند برای سه ماه رجب، شعبان و رمضان آینده برنامه ها دارم ولی دوست دارم قبل از شروع دقیقا بدانم که می‌خواهم چه کار کنم. البته این را می‌دانم که باید (عباد وقت) باشم و با انقلاب اسلامی نسبتی داشته باشم. خدا شما را حفظ کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه در مسیر انس با خداوند جلو برویم، باز همچنان باید جلوتر رفت. نه به معنایِ قربی که او را در دوردست‌ها بپنداریم و بخواهیم به او نزدیک شویم، بلکه به معنای آن‌که «یار نزدیک‌تر از من به من است/ این عجب بین که من از او دورم». پس بحث در عبادات مربوط به رفع حجاب است تا او خود را به نور اسمای حسنایش در ما بنگرد تا آن‌جایی که او در ما به ظهور آید به همان معنای «قرب نوافل» که فرمود: «کنتُ سَمعَهُ الَّذی یَسمَعُ بِهِ، و بَصَرَهُ الَّذی یُبصِرُ بِهِ، و لِسانَهُ الَّذی یَنطِقُ بِهِ». در این‌جا حضرت حق خود را در میدان حضور بنده‌اش حاضر می‌یابد به همان معنایی که در آیه: « وَما رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ وَلكِنَّ اللَّهَ رَمى» وقتی در معارف توحیدی حاضر شدیم، حال کثرتِ عبادات موجب شدیّت آن حضور می‌شود. عرایضی در این رابطه نسبت به جایگاه شریعت، در بحث «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی»https://eitaa.com/soha_sima/2926 شد. خوب است به آن‌جا رجوع شود. این‌جا است که در عبادات و بخصوص در روزه، با افقی روبرو می‌شویم که منتظر می مانیم هرچه بیشتر حقیقت به سوی ما آید. موفق باشید              

36064

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: در دوران دانشجویی، پایان نامه ای نوشتم، که جایی به یکی از نظرات تفسیری علامه نقد وارد کردم و نظر دیگری با توجه به ارائه مستنداتی داشتم، اما با توجه به نکاتی که الان از جزوه تفسیر علامه ملاحظه کردم و همچنین مراتب عرفانی که از ایشان اخیرا متوجه شدم، مردد شده‌ام. آیا جایی برای این نوع رویارویی علمی برای افراد بی علم و درایتی چون بنده، با امثال علامه هست یا خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره در آن ساحت و آن موقعیت، برداشت شما همان بوده و این نباید اشکالی داشته باشد. عمده آن است که هرچه بیشتر تلاش کنیم، متوجه جهانی باشیم که به نور قرآن مقابل آن عالمان فرهیخته گشوده می‌شود و آن‌ها از طریق آن حضور، برداشت خود از آیات و سوره‌ها را گزارش می‌دهند. موفق باشید

35917
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: برای کسانی که حضور اربعینی را چشیده اند و از سفر اربعینی برگشته‌اند چه توصیه ای دارید؟ چگونه آن انس را حفظ کنند و نگه بدارند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نسبت انسان‌ها در جهان درونیِ آن‌ها به آن‌ها فکر کنید. آن‌ها می‌دانند جایی باید باشند که بسی اصیل‌تر از جهانی است که اهل دنیا برای بشر ترسیم کرده‌اند. ۲. در جواب کاربر محترمی که چهل نکته از اربعین را به خوبی متذکر شده بودند (https://lobolmizan.ir/login) عرض شد باید به تاریخی فکر کرد که خداوند از طریق مردم در اربعینِ این سال‌ها در حال شکل‌دادن است و باید آن را «فهم» کرد و وارستگی را با حضور در این تاریخ دنبال نمود. زیرا وارستگی در محدوده دیروزین، کافی نیست؛ اربعین و وارستگیِ پس‌فردایی در میان است و باید به آن فکر کرد. موفق باشید     

35776

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: یک سوال دارم از محضرتون خواهش می‌کنم جواب فلسفی و ماورایی ندین واقعیت را بفرمابید. آیا آقای سیستانی را قبول دارید؟ اگر قبول دارید آیا ایشون نسبت به اسلام دلسوز نیستند؟ الان در عراق حجاب اختیاریه ولی فریاد وا اسلاما سر نمیدن. شما ایشون را قبول ندارید سید نصرالله را که قبول دارید تو تجمعات حزب اله زنان بی حجاب الی ماشاءلله هستند با این دو فرض نتیجه میگیریم حجاب و بی حجابی بهانه است. بلکه سرپوش گذاشتن بر فساد و بی عدالیته. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حجاب اجباری و یا حجاب اختیاری نیست! بحث در قوانینی است که ما در این کشور داریم و معلوم است که قانون اساسی ما و قوانین ما با کشور عراق و لبنان که کشور اقوام مختلف و مذاهب مختلف است، تفاوت اساسی دارد. موفق باشید

35666

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: دو تا سوال داشتم: ۱. اینکه میگن روز عاشورا برای امام زمان صدقه بدید معنیش چیه؟ یعنی امام کمتر ناراحت میشن؟! یا طلب حضوری مانند حضور امام حسین رو که دارند کمتر میشه و کمتر غصه می‌خورند؟! لطفا توضیح دهید ۲. اگر کار معروفی رو خودم انجام نمیدم شخص دیگه رو امر به آن بکنم یا نکنم؟ (مثلا بگم فلانی اینقدر چشم روی دنیا نداشته باش درحالی که خودم دارم)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در آن است که هر انسان مؤمنی در روز عاشورا با غم بزرگی روبرو می‌شود بخصوص امامِ حیّ و حاضر، و از این جهت برای دفع فشاری که به قلب مبارک آن حضرت می‌آید فرموده‌اند برایشان صدقه بدهید. ۲. به هر حال تذکر به امر خوب، خوب است هرچند خودمان عامل آن نباشیم ولی وقتی تأثیر اساسی می‌گذارد که خودمان نیز مقیّد به آن سخنان باشیم. موفق باشید

35556

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: هیات هفتگی که به لطف خدا شرکت می‌کنیم برای دهه محرم برنامه داره مکانش هم بسیار عمومیه (واقع در بام شهر که ۸ شهید گمنام هم اونجا دفن شدند) اخیرا خانمهایی بدون پوشش سر و پیراهنهای نسبتا کوتاه وارد حسینیه میشن حالا مسئولین هیات نمیدونن چه رفتاری با این موضوع باید داشته باشند مخصوصا که دهه ی اول با جمعیت ۲ تا ۳ هزار نفری مواجه هستند. پیشنهاد استاد برای این موضوع و احتمالاتی اینگونه چی هست؟ ضمنا از بنده خواستن رفتاری مناسب با این افراد داشته باشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید هم از یک طرف، مسئولان هیئت به طور غیر مستقیم و با قراردادن بعضی از بنرها تذکر دهند که خانم‌ها شئونات جلسه را که یک جلسه دینی و مذهبی است رعایت کنند؛ و هم خود خانم‌های با حجاب در این موارد ورود کنند زیرا بحث در رعایت شأن جلسه است و از این جهت تذکر دهند که خود افرادی که رعایت حجاب را نکردند متذکر و قانع شوند احترام به این نوع جلسات، رعایت حجاب مورد قبول فرهنگ حاکم در این جلسات است. موفق باشید

35551

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چرا اسلام تاکید می کند که اگر خانواده و پدر مادر انسان کافر، بد اخلاق، ظالم، غیر حمایت گر، نا امن و ... باشد باز هم باید احترام آنها را نگه داشت؟ چرا خانواده در این حد ضرورت دارد؟ و کارکرد خانواده موصوف برای انسان چه می تواند باشد؟ مثلا الان نوجوان میگه که اگه پدر و مادر احترام من رو نگه نمی دارن چرا من باید احترامشون رو نگه دارم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت از پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم که والدین از آن جهت که مسیر خلقت انسان و وجود انسان هستند، احترام خاصی دارند هرچند که در رشد و تربیت انسان نیز نقشی نداشته باشند. موفق باشید

35442

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ارادت: متن زیر را یکی از دوستان بنده برایم ارسال کرده، لطفا نظر خود در مورد این متن بفرمایید و منابعی که این ماجرا را به درستی و دقیق روایت کرده را معرفی کنید. مخالفت آیت‌الله خمینی با رژیم شاه از زمان لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی شروع شد. خمینی با حق رأی زنان و حقوقی که در انتخابات به اقلیت‌های مذهبی داده شده بود مخالفت کرد. عقب‌نشینی دولت در برابر این مخالفت باعث شد که خمینی پیشروی کند و در موضوع قرارداد کاپیتولاسیون در سخنرانی‌اش به شخص شاه حمله کند. متعاقب این سخنرانی، رژیم شاه وی را دستگیر و از قم به تهران برد و زندانی کرد. طبق قانون اساسی مشروطه مجتهدین و مراجع تقلید مصونیت از محاکمه داشتند و آیت‌الله خمینی در آن زمان مرجع تقلید نبود. برای نجات جان آیت‌الله خمینی، آیت‌الله شریعتمداری به تهران رفت و خمینی را به عنوان مرجع تقلید معرفی کرد.  آیت‌الله سید محمد کاظم شریعتمداری در این زمینه گفته بود: «ما همان موقع به تهران آمدیم و در شاه عبدالعظیم تمام علمای شهرستان‌ها را جمع کردیم و چون در آن موقع راجع به آیت‌الله خمینی نظر محاکمه و شدّت عمل داشتند و حتّی روزنامه‌های آن موقع صحبت از اعدام می‌کردند، از آن نظر لازم دیدیم که پیشگیری بشود.» آیت‌الله حسینعلی منتظری هم در این باره خاطره‌ای را نقل می‌کند: «من متن تلگرافی را که تهیّه کرده بودم خواندم که از آقای خمینی به عنوان آیت‌الله و مرجع عالیقدر تقلید نام برده بودم، یکی از آقایان گفت: ایشان که مرجع تقلید نیست، چه کسی از ایشان تقلید می‌کند؟! گفتم من از ایشان تقلید می‌کنم، پس ایشان مرجع تقلید است!» پس از انقلاب بین آیت‌الله خمینی و آیت‌الله شریعتمداری اختلافاتی به وجود آمد. در اولین فرصت، اتهام همراهی در کودتای صادق قطب‌زاده به شریعتمداری زده شد. پس از آن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم (نهاد حکومتی اعلام مراجع رسمی) در اقدامی بی‌سابقه در تاریخ شیعه، آیت‌الله شریعتمداری را از مرجعیّت خلع کرد. سپس آیت‌الله شریعتمداری محصور شد و تا پایان عمر در حصر خانگی ماند. چند سال بعد، شبیه همین سناریو برای آیت‌الله حسینعلی منتظری اجرا شد. بنابراین دو نفری که حامی و پشتوانه‌ی اصلی مرجعیت آیت‌الله خمینی بودند پس از انقلاب، هم از مرجعیت خلع شدند، هم مورد اهانت شدید قرار گرفتند و هم سال‌ها در حصر خانگی به سر بردند!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی است بسیار آشفته، ترکیبی از حق و باطل. پیشنهاد می‌شود حداقل سری به جزوه «انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/leaflet/214?mark=%D8%B1%DB%8C%D8%B4%D9%87%20%D9%87%D8%A7

35439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من وحدت ذاتی خودم را احساس می‌کنم. حال من چگونه این احساس وحدت ذاتی خودم را تبدیل به احساس وحدت مطلق کنم؟ (منظورم از وحدت مطلق، خداوند است.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درک وحدت ذاتی خود، در عین ربط به عین الوجود، معنا دارد. بنابراین حضرت حق به اعتبار عین وجود، عین علم و قدرت و حیات و غیره است. موفق باشید

35434

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بنده برای خودم این رسالت رو تعریف کردم که زیر سایه انقلاب اسلامی و طبق فرمایشات رهبری در رابطه با رسالت هنر در این زمینه سربازی انقلاب رو بکنم با آثارشما هم مرتبطم آیا این فعالیت سربازی انقلاب رو نصیبم می‌کنه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله. مسلّماً این یکی از راههای مهم برای احیای  ابعاد متعالی شما می‌باشد. موفق باشید

35391

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: به نظر می رسد عقل نمی تواند بقای اشیا در غیاب ادراک را ثابت کند در قرآن کریم آمده است «قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ ۖ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ ۚ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ ۖ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ» همانطور که مشاهده می کنید شخصی که علمی از کتاب دارد تمام علوم را ممکن است نداشته باشد بلکه علمی از علوم کتاب را داشته و حتی عفریتی از جن نیز می تواند تخت را منتقل کند فرض کنید بلقیس یک ساعت تخت را ادراک نکرده باشد و در آن یک ساعت آن جن یا آن عالم تخت را منتقل و قبل از یک ساعت سر جای خود باز گردانند آیا بلقیس تصور نخواهد کرد تخت در آن یک ساعت در همان جا بوده است بنابرین دوام اشیا در غیاب ادراک مستلزم دلیل است و الا عقل نفیا یا اثباتا ساکت است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر عقل نتواند غیاب اشیاء را درک کند، در جای خود چگونه متوجه شویم غیاب اشیاء درک نشده است؟ به عقلی نظر بفرمایید که «اول ما خلق الله» است. موفق باشید

35309

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: شنیدم جناب آقای سید بهروز طیبان صاحب کانال حیات انسانی طرحی را قصد پیاده کردن دارن به این نحو که ۴۰ هزار هکتار زمین همراه ۴۰ خانواده دائم الوضو مشغول تولید و فعالیت و همه چیز طبیعی تولید شود از خوراک و پوشاک و سایر ملزومات. و یکی از اهدافشان هم خودکفایی دینی است. راستش وقتی این طرح را شنیدم با خودم فکر کردم کسی که مباحث تطهیر خیال و معرفت نفس استاد حسن زاده را کار کرده، این چی بود ازش؟. این طرح بیشتر توهم است. چه راه غیر مستقیمی که لباس مستقیم پوشیده؟. لطفا راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد فکر نکرده‌ام و حقیقتش چیزی برای گفتن ندارم. موفق باشید

35284

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: یک طلبه و دانشجوی فقه به نظرتان چه چیزی فارغ از مطالب درسی مثل دروس لمعه و... باید بداند و در این زمینه عمیق شود؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً باید در این زمانه حکمت صدرایی را دنبال کنید و سپس از طریق تفسیر المیزان، با جهانی که قرآن مقابل‌تان می‌گشاید آشنا گردید تا آنجایی که بتوانید إن شاءالله در جهانی قدم بگذارید که حضرت امام خمینی با تفسیر سوره «حمد» در مقابل این نسل گشودند. در این صورت به لطف الهی آن احساسِ بی‌محتوایی که بعضاً در عزیزانِ طلبه پیش می‌آید، پیش نیاید. موفق باشید

35243

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا می‌توان قاعده «بسیط الحقیقه کل الشیاء و لیس بشی منها» را در مورد نفس و قوایش پیاده کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که بسیط الحقیقه به عنوان کلِ اشیاء مطرح است می‌توان گفت مصداق آن خداوند باشد. موفق باشید

35073

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: انسان در خواب هر دو کفشش را گم کند، معنایش چیست؟ با تشکر!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده علم به تعبیر خواب ندارم. موفق باشید

39305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: سوال اول درباره طوائف که روز قیامت بی حساب به بهشت می روند. ما جزء کدامیک هستیم؟ از مقربون و یمین وبلها که نیستیم. سوال دوم «عقل بالمستفاد» همان عقل فعال است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! بعضی‌ها در همین دنیا با صفای ایمانی و محبتی که به انسان‌ها دارند، در بهشتند و با رحلت خود آن حضور، برایشان به ظهور می‌آید. ۲. عقل بالمستفاد عقلی است که از نور عقل فعّال بهره می‌گیرد و حجاب‌های بین او و عقل فعّال کم شده و یا به کلّی برطرف گشته. موفق باشید

39133

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامیم: شما در صوت ۳۳ شرح کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت فرموده آید: «بهشت مقام جامعیت اسما الهی است» در صورتی که شما در سوره واقعه فرمودید که: حوری بهشتی مقام جامعیت اسما است. این دو نظر چگونه با هم جمع می‌شود؟ با تشکر از الطاف شما!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بین بهشت و کسانی که در بهشت حاضرند، یگانگی هست به جهت آنکه خودشان بهشتِ خود را خلق می‌کنند و درجه کمال بهشت هرکس به درجه کمال خود شخص بستگی دارد در عین آن‌که زمینۀ چنین پیشنهادهایی مربوط به ساحت قیامت است. موفق باشید 

39110

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: رحمان همان رحمتی است که وسعت کل شی ء، پس دنیا و آخرت ندارد و حتی جهنمیان هم مشمول رحمانیت خدا هستند، همه اسماء هم بعد از الله ذیل رحمانیت خدا ظهور می‌کنند. آیا این برداشت درست است؟ اگر درست است چطور علامه در المیزان ذیل سوره حمد در بحث روایتی فرموده اند اینکه روایت فرموده رحمان اسم خاص است به صفت عام یعنی هرچند شامل مومن و کافر می‌شود ولی رحمتش خاص دنیاست، خب این مطلب چطور با شمول رحمانیت خدا قابل جمع است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! خداوند ابتدا با رحمت واسعه خود به میدان می‌آید و رحمت او همه را در بر می‌گیرد ولی در مورد انسان و با توجه به اختیاری که دارد اگر نسبت به آن رحمت، گشوده نباشد و آن را که انبیاء با شریعت الهی به میان می‌آورند؛ انکار کند عملاً از رحمت الهی محروم می‌گردد. موفق باشید

38920

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد محترم: میشه لطف کنید درباره نفس، قلب و روح و تفاوتی که با هم دارند توضیح بدید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است. جناب عبدالرزاق کاشانی در مقدمه خود برای کتاب «منازل السائرین» نکاتی می‌فرمایند که می‌توانید در مورد آن فکر کنید. 
مراحل بطونی انسان را چنین برمی‌شمارد: ۱. غیب قوا ۲. غیب نفس ۳. غیب عقل ۴. غیب قلب ۵. غیب روح ۶. غیب‌الغیوب که غیب ذات احدی است. به حسب سیر و ترقی برای نفس دو مرتبه ذیل قلب قبل از توجه به حق، حاصل می‌شود و آن امّاره‌ به سوءبودن نفس است که ابتدا به نفس لوّامه و سپس به نفس مطمئنه تبدیل می‌شود. برای قلب نیز مرتبه‌ای است فوق مقام عقل و دون مقام روح که به آن «سرّ» می‌گویند. به این معنا که سرّ همان قلب است که به روح نزدیک شده و صفای بیشتر یافته و مقام مناجات با حق را یافته است. برای روح نیز مرتبه‌ای است به نام «خفی» که با نزدیک‌شدن به مقام وحدت برایش حاصل شده است. 
قلب تفصیل یافته و نازل شده روح است. وقتی قلب تحت سایه‌ روح قرار گیرد آرامش می‌یابد و اگر به نفس نزدیک شود به اضطراب نزدیک می‌شود، چون نفس با خود وَجه خاکی دارد و سالک باید غبار خاکی آن را از آن خارج کند. 
نفس حیوانی مَرْکب قلب است و روح، باطن قلب می‌باشد، به این معنا قلب همان روح است که نازل شده و به نفس نزدیک گشته است. عقل در فلسفه، همان روح است در عرفان.
صدر، پائین‌تر از قلب است و فوأد بالاتر از قلب. قلب هویت نوری دارد که همان فطرت است و به همین جهت گناه مناسب قلب نیست و بدین لحاظ گناه را به این زودی نمی‌نویسند ولی عمل خیر را سریعاً می‌نویسند چون آن عمل مطابق قلب است.
عقلِ نظری و عقلِ عملی را قوای قلب می‌دانند وقتی عقل حقایق را می‌یابد و می‌فهمد، در واقع به یک فهم رسیده ولی هنوز به مشاهده نرسیده‌اند.
وقتی نورِ روح به قلب بتابد به آن قلب، عقل می‌گویند و سرّ، حالت مکاشفه‌ قلب است که این غیر از مکاشفه‌ خودِ روح است. شدت محبت، سالک را از قلب به روح سیر می‌دهد که در این حالت، کشف و شهود کامل‌تری در میان است و حالت نجوا و مناجات درونی ظهور می‌کند.
سرّ را قُلُوبُ القلب می‌گویند که محل مناجات است، با توجه به این‌که عنایت داشته باشید سرِّ روحی غیر از سرِّ قلبی است. بعد از روح، غیب الغیوب ظهور می‌کند که سالک با وحدت شخصی حق روبه‌رو می‌گردد. موفق باشید
 

38753

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

در اینکه شهدا با خون خود چه ها نمی‌کنند شکی نیست، در اینکه شهدا چه حضوری را تقویت می‌کنند و دستشان باز تر است و... نیز شکی نیست، اما حمزه سیدالشهدا شهید است، شهدای بدر هم شهیدند، چه شده که وقتی از جنابعالی راجع به سهم امثال داوری اردکانی و احمدی نژاد و... در خون های پاک ریخته شده می‌پرسند به جای پاسخ دادن به سهم قاعدین و بزدلان و کج فهمان در آن خون ها سخن گویید به یاد تبیین اثر خون شهدا و بیماری داوری اردکانی می افتید چنانچه نامه ی داوری برای پزشکیان را در ابتدا با همین بهانه ی بیماری بی اعتبار دانستید، ان الله بالغ امره، نیازی به تبیین های ملکوتی برخی مدعیان نیست، آری و صد آری الان زمان اتحاد ست، اما تا وقتی پتک نمی‌فهمم بر سر برخی ها نخورد دست از خود عالم پنداری و اظهار نظرهای پوچ در آینده های مهم تر برنمی‌دارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد آقای دکتر داوری به نظرم قضاوت بسیار سخت است از آن جهت که حقیقتاً یک انسان متفکری می‌باشند و یک متفکر ماورای حضور فرقه‌ای و سیاسی می‌اندیشد حتی آنجاهایی که نگاه‌شان با ما متفاوت باشد و بنا نیست ما مرید آقای دکتر داوری باشیم و به گفته خود ایشان اساساً تفکر، با مرید و مرادبازی فاصله دارد. با این‌همه باز داوری و باز متفکری که سخت بدان نیاز داریم. موفق باشید

38697
متن پرسش

به رب الذی یحیی و یمیت. استاد بزرگوار سلام: باز هم با ناسوال هایم آمده ام. این بار اما با دست پر. این‌بار با شهید سنوار. او که نامش هم از دیشب تا کنون زنده کننده است. من نمی‌دانم او پس از مرگ کجا می‌رود من نمی‌دانم اکنون در کدام منزل اخروی یا برزخی است من هیچ از قبر و برزخ و دنیای پس از مرگ نمی‌دانم. اما وقتی به لحظه های آخرش فکر می‌کنم می‌دانم این یعنی جاودانگی. وقتی لحظات آخرش را نمی‌بینم که کوادکوپتر اسراییلی گرفته و فقط به ترور او فکر می‌کند شهادت در آن جسم پیداست. و مگر نه اسرائیل همین است؟ اسرائیل آدمش کجا بود؟! اسرائیل همین کوادکوپتر است که آدم ها را یک چند متری حرارتی می‌بیند که باید آن را حذف کرد و پرونده اش را بست. گویا او قصه‌ی آدم را نشنیده و هابیل و قابیل را نخوانده است. او تکامل را در حافظه اش جا داده و نمی‌داند آدم یعنی چه. او مرگ و زندگی را نمی‌فهمد. این است که می‌کشد. او نمی‌داند وقتی تن یک موجود مرده را با خود می‌برد ما روضه می‌خوانیم که: این بدن کیست؟ بوی تن کیست؟ و چنان می‌گیرییم که کمتر کسی می‌تواند بگوید از سر تخلیه ی احساسات و هیجانات حماسی است. این وصله ها به آدم ها نمی‌چسبد. او نمی‌داند مرگ برای ما اشکی است که چشمان خواب رفته مان را بیدار می‌کند که: بکشید ما را! ملت ما بیدار تر می‌شود. اینها حرف های حماسی نیست و اسرائیل هم قادر نیست این را بفهمد. او نمی‌فهمد شهید کردن یحیی سنوار یعنی زنده کردن قلب ها یعنی بازگرداندن کربلا یعنی جان بخشیدن به روضه یعنی الله یحیی یمیت و یعنی باز چشم ها در غزه اند. یعنی خبر به جای بورس می‌شود چند فلسطینی شهید شده اند و در نهایت یعنی به جای لایک کردن پست های مد روز، شهید روز روز را معنی می‌کند. سوگند به او که جانم در دست اوست که جز در غزه نفس نخواهم کشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا می داند آنچه نوشتید صادق ترین سخن است زیرا در کلمات خود جایگاه شهادت را گزارش دادید که آن قصه حضور انسانی است با اراده ای فولادین که هزار برابر در آن شهید یحیی سنوار زنده تر و حاضرتر است و بنا دارد در تاریخ خود که تاریخِ مرگ ابرقدرتها است؛ بیشتر و بیشتر حاضر شود. و این راز احیای مردی است که تاریک ترین اندیشه ها گمان کرده اند او را کشته اند. چه اندازه با شهادت شهید سنوار آن مردِ با اراده های فولادین، ما خود را مصمم تر برای نابودی رژیم صهیونی احساس می‌کنیم و اگر جاودانگیِ شهید را با امامِ شهیدمان حضرت سیدالشهداء«علیه السلام» در تاریخ تجربه کردیم و هر روز به نور آن حضرت در تاریخ حاضر می شویم، چگونه منتظر هزاران شهید سنوار با همان اراده های فولادین نباشیم؟!! گویا تا دیروز ما یک شهید سنوار داشتیم و این ما را برای نابودیِ استکبار کم بود و خداوند تقدیر کرده است تا در افق شخصیت آن شهید بزرگوار هزاران زن و مرد با همان روح و روحیه به میان آیند و در همین اکنون حاضر و حاضرتر شوند. آیا با توجه به این امر نباید به وعده خدا امید داشت که فرمود: «الیش الصبح بقریب؟». خدا می داند مانند روز روشن است که جهان دیگری در میان است و آن، با نقش آفرینیِ جبهه مقاومت با رهبری مبارزان فلسطینی بناست شکل بگیرد. 
  یک سال قبل وقتی هنوز طوفان الاقصی آغاز نشده بود، جز عده ای قلیل کسی یحیی سنوار را نمی‌شناخت. اما امروز انسانهای آزاده او را شناخته اند. و مسرور از آنکه توانستند چنین چهره مهمی را برای ادامه راه به عنوان اهداف خود قرار دهند و در این راستا حتماً احساس پیروزی می کنند. موفق باشید.

38123
متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: در گفتارهای اخیرتان راجع به معنای درک حضوری واقعه عاشورا نکته ی را متذکر شدید که وقتی متوکل عباسی در آن زمان آرامگاه امام حسین (ع) را ویران ساخت از حقیقتی هراس داشت که پشت واقعه کربلا نهفته است و این ترس و هراس در زمان ما هم در دل زمامداران جهان غرب هم به وضوح حس می‌شود. چنانچه در جریان اخبار باشید در آلمان اخیراً اتفاقی در مورد مساجد شیعه وابسته به حکومت ایران افتاد که شاید بی سابقه است و آن بستن این مساجد از طرف پلیس آلمان بود. این در حالی اتفاق می افتد که در این مساجد کوچکترین اظهار نظری راجع به مسائل سیاسی روز مثل کودک کشی و ظلم در غزه و یا پیوند زدن قیام امام حسین و واقعه عاشورا با وقایع روز صورت نمی گیرد و به خاطر بهانه ندادن به دست دولت آلمان، بر منابر این مساجد از هر گونه موضع گیری یا مطرح کردن مسائل سیاسی امتناع می شود چه رسد به محکوم کردن و یا اعلام برائت از ظالمان زمانه و شعار علیه استکبار. ولی با وجود این آفیت طلبی ها یا شاید بهتر بگوییم مصلحت اندیشی ها این مساجد به زور پلیس بسته و فعالیت آنها ممنوع اعلام می‌شود؛ مساجدی که در آنها غیر از نماز و دعا که در مساجد دیگر هم برگزار می‌شود مضاف بر آن فقط برگزارشدن عزاداری برای امام حسین و اهل بیت پرشور برگزار می‌شود و کمی تاریخ اسلام بر سر منابر تبیین می‌شود و غیر از اینها هیچگونه فعالیت سیاسی انجام نمی‌شود. استاد گرامی این ترس غرب از شیعه تحریف نشده از چیست؟ آیا این ترس و هراس غرب از مساجد شیعه از نوع همان ترس متوکل عباسی نیست؟ آیا این جریان بسته شدن مساجد حاکی از این نیست که ترس و وحشت اصلی غرب از شناخت راه و مکتب امام حسین است و حقیقتی که باخبر شدن آزادگان جهان از آن پایه های استکبار را می‌لرزاند و درهم می‌کوباند؟ به نظر این حقیر این جریان می تواند عبرتی هم باشد برای برخی از روشنفکران سکولار ساده لوح ما که فکر می‌کنند اگر سیاست از دین جدا شد، غرب با دینداری مردم کاری ندارد و می‌توان درست دینداری کرد در حالی که ما شاهد آن هستیم که مشکل اصلی جهان غرب با شناخت درست مکتب امام حسین، شناخت درست سیره اولیاء الهی و کلا شناخت اسلام تحریف نشده است که از شواهد مهم دیگر آن سانسور و حذف خبری پیاده‌روی اربعین در سرتاسر رسانه های غربی ست! و این در حالیست که از مناسک بی اهمیت مذاهب دیگر مثل هندوئیسم و یا بودیسم که برای استکبار جهانی بی خطر است همیشه در رسانه های اصلی اخبار یا گزارش تهیه و پخش می‌شود!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً نظر به حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» به هر بهانه‌ای و در هر مجلسی اگر درست نظر شود، جانِ همه انسان‌ها آن حضور را که حضور حق در مقابل باطل است، می‌شناسد زیرا به یک معنا حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» نماد اصیل‌ترین وجدان و فطرت انسانی می‌باشند و در همین رابطه باید مطمئن باشید از آن‌جایی که ذات انسان نسبتی با وجود دارد، در واقع می توان گفت ذات انسان‌های اندیشمند که متوجه نسبت خود با «وجود» هستند، محل اراده الهی است، یعنی انسان‌های اندیشمندی که به حکم تجلیات الهی نظر به آینده دارند، به همان معنای انتظار به آینده‌ای که منشأ تحولات در افق تفکر است. و از این جهت آن تحولات به آرامی آغاز می‌شود زیرا مربوط به ذات انسان است و آمادگی‌هایی که باید در او به‌وجود آید که از یک جهت رفتن به سوی سرآغاز و ریشه‌ها است. در این فرآیند، مهم‌ترین حضور پیش می‌آید، حضوری که در آن، سرآغاز موجود است در عین مستوربودن، و انسان می‌تواند متذکر آن باشد و البته در چنین حضوری هر انسانی در این مسیر قرار گیرد متوجه حقیقت خود می‌شود، به همان صورتی که حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» با تذکر به «أسير بسيرة جدّي و أبي» بدان ورود کردند. به‌طوری که مردم متوجه شدند تاریخی که با اسلام از طریق پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» آغاز شد با حجابی که جریان اموی ایجاد کرد، هنوز آن اسلام چه اندازه به آن‌ها نزدیک است و آن‌ها چه اندازه از آن اسلام دور افتاده بودند و این مربوط به حقیقتی است که در هر تاریخ توحیدی پیش می‌آید و امام حسین «علیه‌السلام» کاری کردند که مردم نزدیکی خود به اسلام را در جان خود تجربه کردند که همان تجربه قرب و نزدیکی به خداوند است. و بخواهیم و نخواهیم تاریخی این‌چنین شروع شده است. موفق باشید

نمایش چاپی