بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36953

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: با آرزوی قبولی طاعات و تبریک اعیاد شعبانیه. بنده مسئول حجرات یکی از مدارس اصفهان هستم. اکنون بعد از مدت مدیدی که قوانینی وضع شده بود اما با گذشت زمان بسیاری از آنها منسوخ شده و عملا رعایت نمی‌شدند. چگونه قوانینی وضع گردد که مرور زمان باعث کهنگی آنها نگردیده و برای رشد و تعالی طلاب مطلوب باشد؟ آیا وضع قوانین جزئی مفید است یا کلیاتی وضع شود و مسئول هر خوابگاه خودش فرع را به اصل برگرداند؟ لطفاً نکات مهمی که باید مد نظر قرار دهیم را بیان فرمایید. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به افق‌های بلند و متعالی، همان قوانین جزیی معنای خود را پیدا می‌کنند و قابل اجرا می‌شوند. مانند دستورات شریعت الهی که با نظر به روح توحید و قرب الهی قابل عمل و ادامه است. در این رابطه از معرفت نفس غفلت نشود زیرا در معرفت نفس، انسان می‌یابد که چگونه برای حضورِ بیکرانه خود باید انسانِ منظمی باشد. موفق باشید 

36941

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

السلام علیکم و رحمة الله و بركاته: سرد و بی روح؛ مثل یک سنگم، با خودم سالهاست در جنگم / چه بگویم از این پریشانی، از چنین حال و روز ویرانی، یا بسی توبه های پنهانی / طعم برزخ چشیده اید آیا؟، از قیامت شنیده اید آیا؟ / خسته از خویشم و گریزی نیست، وحشت از تا ابد عِقاب شدن، کرده دلریشم و گریزی نیست/ ( خود غلط گفتم و ندانستم؛ سنگ، تسبیح می کند همه دم، این منم نا سپاس و بی همدم...)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ، اگر بشر امروز با توجه به ابعاد اجتماعی‌اش، در امور سیاسی با هویت قدسی ورود نکند، هرجا که باشد در نیست‌انگاری است، به‌خصوص که جزء لاینفک هویت قدسی در این زمانه حتماً با مقابله با  استکبار همراه است تا بتوانیم از نیست‌انگاریِ دوران عبور کنیم، وگرنه چه مذهبی باشیم و چه روشنفکر، اگر متوجه پوچی دوران و نیست‌انگاری نباشیم؛ همچنان گرفتار بی‌تاریخی و بی‌معنایی خواهیم بود و هیچ‌کدام از مسیرهای معمولی که عملاً در بستر به رسمیت‌شناختن نظام استکباری قرار دارند، راه چاره‌ای برای عبور از نیست‌انگاری نیست. نباید برای عبور از نیست‌انگاری، خود را فریب بدهیم، حتی در پوشش عبادات طولانی. اگر حضرت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» هر شب هزار رکعت نماز می‌خواندند، در راستای حضوری بیشتر، در افقی بود که با اسلام در مقابل‌شان گشوده شده بود و این غیر از عباداتی است که انسان را از درک پوچی دوران غافل کند. موفق باشید

36907

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدا قوت: من تو برنامه رىزى موندم. اگه راهنماییم کنىد خیلى ممنونتون میشم؟ من بیىست و هفت سالمه متاهلم و یه فرزند دارم. قرآن حفظ می‌کنم و خیلى دلم میخواد کنار حفظ قرآن تمام کتاب ها و مطالب استاد رو تماما گوش کنم و مطالعه کنم. از یه طرف عاشق منطق و فلسفه هستم یعنى سیر مطالعه منطق و فلسفه هم داشته باشم دلم میخواد همه ى اینها منتهى بشه به قرآن یه سیر فلسفى اى داشته باشم و قرآن رو از نظر فلسفه اسلامى مطالعه کنم سیر انفسى داشته باشم و پیادش کنم روى قرآن کنار همه ى اینها عربى قرآن بخونم آیا میشه تا سى سالگیم در تمام این موضوع ها پیشرفت کرده باشم و حافظ قرآن باشم و یه مسئله دىگه که خیلى اذیتم میکنه آیا این موضوع هایى که دوست دارم توشون تحصیل کنم آیا مناسب با زمان ما هست و امام زمان راضى هستش من الان در حال حاضر توى اىن موضوع ها فعالیت بکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید چنانچه مدتی با قرآن به روشی که در جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن»https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 پیشنهاد شده، به سر ببرید، راه های گشوده‌ای را تجربه خواهید کرد. موفق باشید

36897

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام: سوالی داشتم از محضر استاد. اینکه سالهای جوانی رو در غفلت گذروندم و وقتی به خودم اومدم وارد طلبگی شدم ولی نتوانستم به فطرت خداجویم پاسخ درستی بدهم. و هنوز حتی آنطور که باید از عبادت لذت نمی‌برم. احساس می‌کنم خدا استعداد بالایی در من قرار داده برای مباحث معرفت النفس و از طرفی هم برای کار فرهنگی. ندایی درونم میگه وارد مباحث قرآن و خودشناسی بشم و عاشق مطالعه و کار در زمینه قرآن هستم و حس می‌کنم هر راهی جز این راه بروم باختم. از طرفی بین این مورد و کار در مدرسه از طریق استخدام موندم که هم کار فرهنگی تربیتی است هم تا حدی استقلال مادی. می‌ترسم با وجود وظایف مادری و همسری اگر بخوام به کار در مدارس فکر کنم از سیر در مباحث معرفت النفس و قرآن و تفسیر عقب بمونم و در آینده دچار حسرت بشم و اگر بخوام هر دو رو با هم داشته باشم (سلوک و کار در مدارس) دچار تشطط بشم و کمبود وقت و از راه باز بمونم. به راهنمایی شما نیاز دارم بسیار سردرگمم. آیا بهتر است تمرکز و هم و غمم را بگذارم روی خودسازی و معرفت النفس و با قرآن باشم و روزی بتوانم اثرگذاریاشم یا با همین پای لنگان تلاش کنم برای استخدام و سعی کنم در کنارش خودسازی کنم (که البته در این صورت دیگر وقت چندانی برای مطالعه و تفسیر و...ندارم)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان با وسعتی که دارد همه این امور را می‌تواند در خود جای دهد هرچند در ابتدا، گمان کند کاری از کارش باز می‌دارد ولی در دل کار، ظرفیت‌های حضور در دیگر امور در او طلوع می‌کند. به همین جهت خوب است در کنار کار در مدرسه، نسبت به دیگر فعالیت‌ها نیز فعّال باشیم. موفق باشید

36656

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: در مورد سوال ۳۶۶۳۳ فرمودید منظور از سماوات و زمین‌های هفتگانه منظور مراتب معنوی است، پس ماه و خورشید چی میشه؟ آنها هم به امورات معنوی اشاره داره؟ یعنی اینها مجازه؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه این‌ها حتی آسمانِ اول هم که محل پایین‌ترین فرشتگان است، به حساب نمی‌آیند. همه این‌ها زمین هستند. آسمانِ اول، باطن و ملکوت همین زمین و آسمان می‌باشد و بدین لحاظ خداوند می‌خواهد که انسان‌ها همت کنند و به ملکوت آسمان‌ها و زمین نظر اندازند و لذا می‌فرماید: «أَوَلَمْ يَنظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ...» آیا در ملکوت آسمانها و زمین و آنچه خدا آفریده است، نظر نیفکندند؟!  موفق باشید

36607

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

از اینکه خاک پای خلق الله هستم خیلی خوشحالم از اینکه می بینم هیچ نیستم یعنی انانیت خاصی در خود نمی‌بینم که خدا نتوانند آن را تسلیم خودش نیابد از اینکه مسلمانم و مومنم از اینکه اگر چه خوب نیستم اما خدای خوبی را یافتم که همان خدای خمینی رضوان الله تعالی علیه است در خودم، خوشحالی است که با غمی دفع و فراموش نمی شود و بقای غالب دارد؛ جاودان و شکست ناپذیر. آیا این همان گمشده متعمقون آخرالزمانی یا کمال گرایان بشری نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده همیشه در جواب عزیزانی مانند جنابعالی که چنین رویکردی برایشان پیش می‌آید این غزل جناب مولوی را به میان می‌آورم که می‌فرماید: 
عاشق شده ای، ای دل سودات مبارک باد... از جا و مکان رستی، آنجات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور.... تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد
ای پیشرو مردی، امروز تو برخوردی.... ای زاهد فردایی فردات مبارک باد
کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد.... حلوا شده ای کلی حلوات مبارک باد
در خانقه سینه غوغاست فقیران را.... ای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باد
این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد.... دریاش همی‌ گوید دریات مبارک باد
ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد.... ای طالب بالایی بالات مبارک باد
ای جان پسندیده جوییده و کوشیده.... پرهات بروییده پرهات مبارک باد
خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی.... کالای عجب بردی کالات مبارک باد
موفق باشید
 

36576

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: چرا در قضیه فلسطین ایران کاری نمی‌کند مگر قدرت نظامی ندارد؟ چرا با همان موشک هایپرسونیک اسرائیل را نابود نمی‌کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله ایران حکیمانه ترین موضع را گرفته است که از یک طرف کمکهای تسلیحاتی و رسانه ای خود را انجام می‌دهد و از آن طرف مستقیماً وارد نمی شود تا بهانه به دست آمریکا بدهد و آمریکا نیز مستقیماً وارد شود. موفق باشید

36449

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: ممنون از مباجث خیلی خوبتون، ببخشید می‌خواستم نظرتون رو در مورد این حدیث بدونم: رسول خدا (صلی الله علیه آله و سلم ) فرمودند: براى نطفه هاى خود جایگاه مناسبی اختیار کنید که دائی در خصوصیات فرزند موثر است همان طوری که دو همخوابه در خصوصیات فرزندانشان موثرند. در خبرى دیگر آمده كه فرمود: تلاش كنید براى نطفه هاى خود كشتزار صالحى انتخاب كنید و نزدیكان او را هم در نظر بگیرید زیرا فرزندان شبیه به دائى ها هستند. واقعا دایی یک شخص انقدر در سرنوشت او موثره؟ و کسی که می‌خواد همسر انتخاب کنه علاوه بر تحقیق در مورد شخص مورد نظر در مورد خواهر و برادرهای او هم باید همین قدر حساس باشه؟ مثلا دختری که خیلی خوب و مذهبیه ولی برادرش خیلی مذهبی نیست، این دایی روی بچه های دختر اثر دارند و کسی نباید با اون دختر ازدواج کنه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که در شرایط عادی که جامعه در هویت اسلامی خود شکل گرفته، به ما فرموده‌اند همسر خود را از «بیوت صالحه» انتخاب کنید؛ می‌توان آن نوع روایات را در همین رابطه معنا کرد. می‌ماند در شرایط غیر عادی که ممکن است یک خانم و یک آقا جدای شرایط غیر دینی خانواده، خود را با هویت دینی دریافته باشند، که البته این ارزش خود را دارد. موفق باشید

36396

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ایام شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها رو خدمتتون تسلیت میگم. مدت زیادی هست که به خاطر گناهان زیاد توفیق ارتباط با شما و سایتتون رو ندارم در باتلاق نفسم گیر کرده ام ملتمس استغفار و دعای خیرتون هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که متوجه می‌باشید راه دیگری در مقابل‌تان هست که راه نورانیت است؛ این حکایت از آن دارد که قلب شما نسبت به حقیقت حساس است. به این نکته فکر کنید که پيامبر اکرم- صلی الله عليه و اله- فرمودند: حواريين به عيسي عليه السلام گفتند يا روح الله با كه بنشينيم فرمود: با كسي كه ديدارش شما را به ياد خدا اندازد و سخنش دانشتان را زياد كند و كردارش شما را بآخرت تشويق كند. «قَالَتِ اَلْحَوَارِيُّونَ لِعِيسَى يَا رُوحَ اَللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ قَالَ مَنْ يُذَكِّرُكُمُ اَللَّهَ رُؤْيَتُهُ وَ يَزِيدُ فِي عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ يُرَغِّبُكُمْ فِي اَلْآخِرَةِ عَمَلُهُ.» موفق باشید

36392

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

هر جهانی افرادی داره که آدمارو به خودشون گوشزد میکنه تا به آرمان های جهانشون بازگردند و فرو نپاشند جهان مدرن روانشاس داره. طبق معمول خودم رو در حرفام میگم نه به این خاطر که وقت کسی رو بگیرم یا داستان سرایی کنم و حرفام به درد کسی نخوره، به این دلیل که هنوز دیگران رو آنطور که لازمه مثل خودشون گشودگی ندارم تا حرفایی بزنم به وسعت توانایی درک اجتماعی بزرگ، پس با احترام خودم رو میگم که در نوجوانی با اولین سئوال جدی از خود که (کیستم) به این نتیجه رسیدم خودم رو گول نزنم با حرفای بزرگترا چون دیگران رو در حالی یافتم که مسائلشون رو بی جواب گذاشتند و از بی جوابی به خواب رفتند پس خودشون رو با گول زدن قانع کردند و من رو به روانشاناسان ارجاع می‌دادند!. من عمر خودم رو با تکذیب جهان مدرن و مخالفت خود از سمت و سوی مردم دنیا بسوی پوچی مصرف کردم تا آنجا که اجازه اشتغال رو ازم گرفتن، نذاشتن جایی بین مردم داشته باشم و حتی نذاشتند ازدواج کنم و امروز موجودی ام ۶۰ هزار تومان است با سنی نزدیک به ۳۰ سال در حالی که تنها انتظاری که داشتم این بود بگذارند در خلقت آزاد خداوند وجود خود را آزادانه و بی آزار فقط بیابم. امروز حس می‌کنم چرا باید افرادی که واقعا پوچند این اندازه مغرورانه در باطل خود در چشمان من بنگرند و بگویند یا جای توست یا جای ما پس به نفی و تکذیب بپردازند. بخدا باطل چنان می‌رود که گویی هرگز نبوده و حق چنان غالب خواهد شد که تمام بهشت های عالم در اوج مستیشان به ظهور خواهند آمد. من آن روز نزدیک را تنها به خود مشغولم و اما می‌پرسند از کجا این حرف ها را میگی و چرا عمر خود را چنان کردی؟ من از پشت کردن جهان به خویش و سرکشی روزگار با خود و رو آوردن آخرت به من چیزی دریافته ام که مرا از یاد کرد هرکس جز خود و توجه به ماورای خویش بازمی‌دارد اما چون دغدغه کار خود مرا از اهتمام به کار مردم باز می‌داشت این دغدغه اندیشه مرا از خواهش نفس خویش بازداشت و حقیقت کارم را به من نشان داد و مرا به کاری جدی که در آن بازیچه ای نبود و به صداقتی که در آن دروغی وجود نداشت واداشت. با غدر خواهی از شما جناب ظاهرزاده که سخنان بنده ساختار سایت محترم شما را ممکن است بهم بریزد ولی گاهی حرف های دلی بر من غلبه می کنند و سالها صبرم فشاری به قلبم میاره که جز این راهی بلد نیستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در آن است که نباید به هر دلیلی زندگی را ترک کرد به همان معنایی که پیامبران چنین نکردند حتی اگر آنچه از زندگی در مقابل ما قرار می‌گیرد، در محدوده شاگردیِ یک مغازه در یک کوچه باشد؛ باز هم زندگی است و معنادارشدن در آن نهفته است. به یاد دارم مردمانی که با داشتن زندگی‌های ساده، چه اندازه احساس بودن و زندگی‌کردن داشتند. آری! باید خودمان زندگی را شروع کنیم. موفق باشید

36334

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: مدتی بود، از کسی درون خودم متنفر بودم، به شکلی که دوست داشتم جایی باشم که او نباشد، گویا حضورش سنگین و خسته کننده بود، چیزی بود عین من، ولی در عین حال جدای از من، وحدت در عین دوییت. اما الان دلم برایش می‌سوزد، وقتی حال آن کسی که در عین وحدت با من از من جدایی دارد، سختی زیاد کشیده، ولی چیزی بوده که نخواسته باشد، تلاش برای تبدیل شدن به کسیکه خوب است کرده ولی حد توانش همین است، الان می‌بینم که خسته هست، از نفس افتاده ولی باز هم راه بجایی ندارد. حتی از اینکه روزی ازش نفرت داشتم شرمندم، انگار خیلی گناه داشته، خیلی تنهاس.هر چند نمی‌دانم این همان است که من ازش نفرت داشتم، یا مجزاست از او. برایم سوال است، ۱. این کسی که در من است و با من است و عین من است ولی از من جداست کیست؟ ۲.آیا اون چیزی که ازش متنفر بودم و این چیزیکه دلم برایش می‌سوزد، دو ماهیت متفاوت دارند؟ ۳. آن نفرت و این دلسوزی چیست؟ ۴. باید با این حس چه کرد؟ با تشکر از لطف شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی در این مورد نمی دانم. موفق باشید

36323

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در رابطه با آیه‌ی اول سوره‌ی بینه، هرچند هر کدام از مفسرین، چیزی برای تفکیک در تقدیر گرفتند و پرانتزی اضافه کرده‌اند (مثلا علامه می‌فرمایند «از سنت هدایت» منفک نیستند) اما به نظر می‌رسد که نیازی به در تقدیر گرفتن نباشد؛ بلکه بدون پرانتز، بیانِ آیه، روشن‌تر و بیّن‌تر است، و ادامه‌ی مباحثی که در آیات بعدی فرمودید، هماهنگ‌تر است. دو بیان ذیل، بدون نیاز به تقدیر است: ۱. در زبان عرفی نیز اگر بگوییم «لوبیا قرمزها جدا شده» نیازی نداریم که بگوییم از چه چیزی جدا کردیم؟! چون واضح است که از دیگر انواع لوبیا (سفید و ...) جدا شده‌اند. در این آیه نیز، خداوند می‌فرمایند که کافران، جدا نبودند، تا زمانی که بینه آمد، یعنی کافران میان اهل کتاب و مشرکین بودند و از دیگر مردم جدا نبودند. و در تاریخ هم، این حقیقت قابل مشاهده است که با حضور رسول و انسان کامل است که کافران، از دیگران جدا می‌شوند. چه این که در داستان خلقت آدم نیز، با حضور آدم، ابلیسِ کافر، از فرشتگان جدا شد. و در انقلاب اسلامی نیز، با حضور امام، کافرانی که لباس دین به تن داشتند، از مومنان جدا شدند. پس در واقع، آیه‌ی اول می‌فرماید مومن و کافر، مخلوط بودن تا زمانی که بینه آمد. ۲. «من» در «مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ» بیانیه نباشد، بلکه به معنی «از» باشد، یعنی کافران «از» اهل کتاب و مشرکین، جدا نبودند. به بیان دیگر، خداوند همه‌ی اهل کتاب و مشرکین را، کافر نمی‌داند! کافر کسی هست که نسبت به حقیقت، بسته و کور است «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (بقره:۶)». اما اهل کتاب و مشرکینِ آن زمان، همه نسبت به حقیقت، کور و کر نبودند! بلکه تنها بعضی از آن‌ها، چنین بودند. اما چون فضا، روشن «بین» نبود، کافر و مومن، مخلوط بودند. اما بعد از آمدن بینه، کافران از میان اهل کتاب و مشرکین، جدا شدند. فقط ممکن است این ابهام مطرح شود که: مگر مؤمنِ مشرک داریم که با آمدن بینه، از کافرانِ مشرک، جدا شوند؟ که پاسخ این است که اکثر مومنان، مشرک هستند. «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِكُونَ (یوسف: ١٠٦)» و در تاریخ نیز، چنین شد؛ یعنی هم مشرکین، و هم اهل کتاب، بعد از آمدن بینه، به دو دسته‌ی مومن و کافر، تقسیم شدند. چراکه در میان مشرکین مکه، واقعا کسانی بودند که نسبت به حرف حق، گوش شنوا داشتند و کافر نبودند و بعد از آمدن بینه، اسلام آوردند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده همین است که می‌فرمایید. آری! با آمدن بیّنه، جایگاه جبهه حق از جبهه باطل مشخص می‌شود. ۲. این نکته درستی است که همه اهل کتاب، مشرک نبودند، ولی با نظر به آن فضا که اهل کتاب اعم از یهود و نصارا گرفتار نوعی شرک شده بودند به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: « وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ» و از این جهت در آیه ۴ سوره بینه که می‌فرماید: «وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ» موضوع را برای مشرکین و اهل کتاب با واژه «أُوتُوا الْكِتَاب» می‌آورد زیرا کتاب به عنوان قرآن برای هر دو گروه آمده و آنها را در این رابطه از هم جدا نکرده است. موفق باشید

36290

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیزم: در قسمتی از صوت ضبط شده در تشریح حدیث یابن جندب فرمودید که حتی اگر نماز جماعت هم آنگونه که باید نبود با ذکر این مثال که مثلاً امام جماعت بیش از حد تند بخواند فایده چندانی ندارد. با توجه به اینکه از نظر سکوت و تمرکز ذهنی شاید نماز فرادی از جماعت بهتر باشد و اگر چنین چیزی اولویت قرار گیرد که بعضاً هم در بعضی افراد دیده شده آیا باعث نمی شود که کلا نماز جماعت مطرود شود؟ در واقع بنده تا کنون فکر می‌کردم که از هر نظر نماز جماعت اولویت دارد. ولی این گفته شما را درک نکردم. بعضی اوقات هم راجع به نماز اول وقت مطرح می شود که مثلاً لباسم کثیف است یا بدنم عرق کرده و یا گرسنه ام و خسته ام و نماز به بعد موکول می شود. من پیش از این اصرار داشتم که به هر نحوی نماز اول وقت ارجح است. لطفاً اگر اشتباهی در فکر بنده است اصلاح کنید و یا مرجعی برای بررسی آن معرفی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه فضیلت نماز جماعت بسیار زیاد است و برکات خاص خود را دارد، حرفی نیست و نباید به بهانه های جزیی خود را منصرف کرد. ولی رخصتهایی که به ما داده اند را نیز نباید فراموش کرد. به هر حال، علاوه بر اینکه باید شرایط جسمی ما، شرایط نسبتاً قبولی باشد، شرایط روحی نیز مهم است. بالاخره اگر شرایط جماعت آنچنان تقلیل یافته است که بیشتر حرکاتی است بدون هرگونه حضور، که بنده بسیار کم دیده ام در مساجد خودمان؛ معلوم است که آن جماعت آن فضائل مورد نظر را ندارد. ولی نباید با وسوسه های شیطانی با اندک بهانه ای خود را از فضیلت نماز جماعت محروم کرد. موفق باشید

36272

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: ببخشید بنده خودم به ذکر لا اله الا الله گویا انس و میل زیادی دارم که خواندن سوره توحید ولی وقتی میرم سجده طولانی بعد که بلند میشم از خستگی خوابم میبره چند ساعت می‌خوابم، مشکلم کجاست، دلم میخواد سکوت طولانی داشته باشم به محض حرف زدن احساس دور شدن می‌کنم، به ویژه وقتی از منزل بیرون میرم دلم یه دنیا میگیره استاد، دنیا و آدمهاش خیلی خفه کننده اند حتی خیلی از خودم می‌ترسم استاد، از نفسم سرکشی هاش، طغیان کردنهاش، دلم میخواد صبح تا شب فقط ذکر بگم و با کسی حرف نزنم. استاد چکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به تعمق نسبت به معارف الهی مثل «معرفت نفس» و «تدبّر در قرآن» فکر کنید. موفق باشید

36205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خسته نباشید. یه سوالی ذهن من رو خیلی درگیر کرده. این عالمی که میگن پس از مرگ، در آن عالم هر کسی میٰ‌تواند بدن خود را خلق کند و هر وقت و هر زمان که خواست به شکلی باشد چه عالمیست؟ و چطور و با چه اعمالی می‌توان به آن مقامات و عالم دست پیدا کرد؟ واقعا این یکی از آرزوهای من است. میخام بهش برسم. خواهش می‌کنم کتابی ذکری معرفی کنید. لطفا بنده را راهنمایی بفرمایید. مثلا گفتن ذکر یا خالق...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بدن انسان در قیامت به صورت اخلاق و افکار او ظهور می‌کند. به همین جهت در روایات داریم صورت بعضی از افراد در قیامت از خوک و میمون زشت‌تر است، به جهت افکار فاسد و اخلاق رذیله‌ای که در دنیا داشتند. کتاب «معرفتِ نفس و حشر» که روی سایت هست در این مورد نکاتی را به میان آورده. موفق باشید

36203

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: بنده قیام عالم را به خویش می‌بینم، البته نه خودی به اسم و فامیل و اینها، بلکه خودی که نور محمد (ص) است، نور امام زمان و رهبری و امام خمینی است، این خود حقیقی که در درون حسش می‌کنم را حجت می‌دانم که «لو لا الحجه لساخت الارض باهلها»، حتی امام زمانی که در خارج می خواهد ظهور کند را هم مظهر یک نور حقیقی امام زمانی می‌بینم که در درون من است، اصالت را به آن نور و حقیقت درونی وجودی حضوری خودم می‌دهم نه امام زمان خارجی! حتی طوفان الاقصی را حس می‌کنم بخاطر اتفاقی است که در وجود من افتاده فقط من، من اگر بلند شدم و مطالعه و کسب معرفت و عبودیتی داشتم مظهر خارجی اش می‌شود طوفان الاقصی. حس می‌کنم فقط منم که هستم حضورا، حتی این جسم من هم فقط یک مجاز است. نمی‌دانم بعضی وقتها از بقیه می‌خواهم بپرسم شما هم هستید و حس بودن دارید یا نه؟ من نمی‌توانم بود آنها را تایید کنم و آنها را فقط وسیله کمال خود می‌دانم به این طریق که مقابلشان خاکساری کنم و خودم را هیچ بدانم پیششان بگذار فحشم بدهند. خودم هستم که به خودم فحش می‌دهم یک مظهر من است آن فحش دهندا هم. حتی در جلسات شما هم شما را یک جنبه و خود عالی خودم می‌دانم که ظهور کرده است! استاد راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که انسان در جهان خود حاضر شود؛ در جای خود قابل قبول است بخصوص که در قیامت این حالت به صورت کامل برای هرکس ظهور می‌کند. ولی در دنیا ما در عین حضور در جهان خود، نیاز داریم نسبت به جهان دیگرانسان‌ها نیز بسط داشته باشیم تا جهان ما گسترده‌تر شود. موفق باشید

36160

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد عزیز اگر در محل کار و شغلمون در اداره که خدمات و کالایی رو به مشتریان ارائه میدیم و عرضه می کنیم و در حالی که خب تعدادی از مشتریان این خدمات رو در راه درست استفاده می کنند. اگر متوجه بشیم که تعدادی از مشتریان این کالا و خدمات را در جهت سواستفاده و غیرقانونی استفاده می کنند. با فرض اینکه این روال قابل تغییر نباشه و به سبب کثرت مشتریان و فضای مسموم بعضی ادارات ما اگر بخواهیم این شغل را ادامه دهیم ناچار از این روال و کار باشیم، حال به نظر شما تکلیف چیست؟ از دفتر مرجع که سوال می‌کنیم میگن که این کار کمک به شخص متخلف است، و اینکه میگن در جای دیگری از آنجا مشغول بشید که در رابطه با آن کار نباشد، با خودم میگم اگر جای دیگری هم برم در آنجا باز هم در کل کمک به آن سیستم است. حال به نظر شما تکلیفم چیست برای اینکه درآمد شبهه نداشته باشه کلا انصراف بدم؟ ممنون میشم راهنمایی کنید نظر شما برام مهمه. سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که این کالاها به عنوان کالاهایی که در عرف جامعه به عنوان کالاهای مورد قبول عرضه می‌شود؛ دیگر سوء استفاده از آن‌ها مربوط به خود افراد است. موفق باشید

36037
متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام: استاد آیا با نگاه و تمرکز و صبر مداوم بر بودن خود و حس این بودن این امکان وجود دارد که این خود لامکان به عرصه مکان آید و ظهور کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه حرکات و گفتار اولیای الهی، همه و همه ظهور حقیقت هستی انسان‌ها می باشد که به ظهور آمده. لذا ما در حرکات انسان‌های بزرگی همچون علی«علیه‌السلام» می‌توانیم هستیِ اصیل خود را تجربه کنیم. و از این جهت است که می یابیم چه اندازه آن حضرت و سایر اولیای الهی به ما نزدیکند هرچند ما از آن‌ها دور باشیم، به همان معنایی که جناب سعدی فرمود: «دوست نزدیکتر از من به من است / وین عجب‌تر که من از وی دورم». موفق باشید

35662

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرانقدر: با توجه به جریانات اخیر و هجمه های وارده به هیئت ها و آمرین به معروف، و بیان این مسئله که «جلوی بی‌حجاب ها را نگیرید و بگذارید در هیئت ها بیایند» و اینکه «نمی‌شود به زور مردم را دین دار کرد»، توسط افراد و واعظین بزرگ. سوال بنده این است که در این زمان حساس، طریقه ی صحیح برخورد چیست؟ اینگونه افراد با این بیان و طرز تفکر که بالا ذکر شد، چه جایگاهی دارند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلاً عرض شد شأن جلسات عزاداریِ حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» باید حفظ شود و طوری خانم‌ها نباید در این جلسات شرکت کنند که ظاهر آن‌ها هیچ شأنیتی با آن جلسه نداشته باشد. وظیفه دیگر خواهران است که خودشان ورود کنند و به نحوی متذکر این امر به آن افراد باشند و بالاخره یا باید خانم‌های کشف حجاب کرده، حجاب مناسب جلسه را بپذیرند و یا توسط خود خانم‌ها به نحوی عذرشان خوانده شود. زیرا رعایت شئونات جلسه عزاداری، لازم است و نباید کاری کنیم که موجب وهنِ آن جلسات شود. جذب حداکثری هرگز نباید به کوتاه آمدن از مبانی و مناسک بیانجامد و هرگز نباید احکام خدا را کمرنگ کند.  موفق باشید

35437

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: از خداوند سلامتی و عمر طولانی با برکت برایتان مسئلت دارم. ۵۴ سال سن دارم. از نوجوانی دنبال معرفت الهی بوده ام و سعی در انجام وظایف داشته ام. برنامه های عبادی شخصی روزانه دارم اما بدلیل فقر فرهنگی منطقه، استاد راهنما جهت سیر و سلوک و طهارت نفس نداشته ام. استاد عزیز، فرصت عمرم بسیار اندک است. استدعا دارم از باب من احیا نفسا مرا برای هدایت و طهارت کامل نفسم ارشاد فرمائید. ضمنا بدلیل سکونت در استان دیگر اگر امکان دارد اجازه بدهید مکاتبات را ادامه بدهم و تحت نظر حضرتعالی به ادب قلبی و ان شاءالله رضوان الهی نائل شوم. اجرکم عندالله تعالی

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله ذیل حضور در انقلاب اسلامی و با نظر به شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» این شمایید و قرآنِ کریمِ مجید. پیشنهاد می‌شود با شرح صوتی سوره «زمر» شروع بفرمایید و سپس با نظر به سوره «آل‌عمران» ادامه دهید و دیگر سوره‌ها را نیز پس از آن دنبال فرمایید https://lobolmizan.ir/sound/695?mark=%D8%B2%D9%85%D8%B1. موفق باشید

35287

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: آینده هوش مصنوعی را چگونه ارزیابی می کنید؟ اینکه بگوییم این انسان است که به آن برنامه می دهد و بنابرین آسوده خاطر باشیم که بر ما سیطره نخواهد یافت به نظر دقیق نیست. یکی اینکه برنامه دهندگان معلوم نیست که ملاحظات اخلاقی را رعایت کنند ممکن است برنامه ای بدهند که هوش مصنوعی را بر بشر غالب کند و دیگر اینکه تحت برنامه بودن لزوما امنیت نمی آورد. ممکن است برنامه ای داده شود که قدرت برنامه نویسی برای خود را به هوش مصنوعی بدهد و با توجه به این خودمختاری شاهد تکامل تدریجی هوش مصنوعی توسط خودش و سرانجام مسلط شدن او بر بشر باشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مستحضرید موضوع هوش مصنوعی موضوع ساده‌ای نیست. می‌ماند که بالاخره در نظام الهی و با نظر به سنت‌های لایتغیّرِ این نظام، پدیده هوش مصنوعی را باید مدّ نظر قرار داد و متوجه باشیم داده‌هایی که در اختیار آن می‌گذاریم تک‌ساحتی نباشد. موفق باشید

35218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در مطالعه کتاب ارزشمند از برهان تا عرفان حضرتعالی هستم در بخش حرکت جوهری «موضوع انتقال تخت ملکه سبأ» اشاره فرمودید با وقوف بر حرکت جوهری، جدید بودن عالم ماده مکشوف می‌شود که خداوند هر لحظه عالم ماده ایجاد می‌فرماید، حال انسانی که در حال تزکیه نفس است با وحدت به مبادی عالم کثرت نزدیک می‌شود و در آن تصرف می‌کند. حال سوال اینست که استقرار در وحدت، _طبق برهان حرکت جوهری _مگر جایی برای حضور کثیر باقی می‌گذارد؟ معلوم است که جنابعالی در بیان این نکته به افق بس بالاتر توجه دارید و به ما نیز نمایان می‌کنید؟ چون وحدت، کثرت باقی نمی‌گذارد! منظور از تصرف همین موضوع است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! کثرت‌ها همین اموری می‌باشند که مطابق امکاناتی که در ذات خود دارند؛ به ظهور آیند هرچند واسطه و تعلّقی نسبت به مبانی خود دارند و هر اندازه بتوانیم در مبادیِ آنها حاضر شویم، کثرت‌ها در اختیار ما خواهند بود. موفق باشید

39280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد آنچه در سوال ۳۹۳۷۲ فرمودید را درباره ی تشرف علامه حسن زاده چگونه توجیه می‌فرمایید؟ اگر آن شخصیتی که علامه دیده امام رضا بوده از کجا علامه مطمئن است در حالی که قبلاً او را در بیداری ندیده است؟ بر فرض که دفعه ی چندم مکاشفه بوده است، دفعه اول مکاشفه چه؟ ثانیا شخصی که در آن حدیث خواب دیده در عصری ست که پیامبر را ندیده است، و امام رضا نه بر اساس تایید خودشان آن خواب را تایید می‌کنند بلکه بر اساس حدیث نبوی خواب را تایید می‌کنند، می فرمایند بله خوابت درست است چون خود پیامبر فرمود هر کس خواب مرا ببیند فلان، یعنی قاعده می‌دهند که پیامبر فرموده هر کس در هر عصری خواب پیامبر را ببیند فلان...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مرحوم شهید مطهری می‌فرمایند ممکن است آن خواب برای خود شخص حجّت باشد ولی بقیه چنین نیست. موفق باشید

38863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

پیرامون مدادالعلما در سوال 38853 : همانگونه که در سوالات پرتعداد مطرح شد، وقتی همه ی متناقضین و متضادهای ذیل اسلام، خود را مصداق آن علما می‌دانند، معیار تشخیص کیستی و چیستی علم و عالم، مبانی آن خودعالم پندار است یا منابع دست اول اسلام؟ اگر کسی معتقدست فهم آنچه قرآن و حدیث گفته و نیاز به مفسر و مبین دارد، با تسلط به فلان عالم میسر است و می تواند تفسیر آیات قرآن و احادیث، کاملا عکس ظواهر آن باشد و یافتن آن علما نیز عقلا و سپس با همان منابع دست اول میسور نیست، پس نتیجتا همه ی مدعیان علم، خودکارهای متناقضشان را مدادالعلما می‌دانند و دیگران را می‌کوبند و خود را ارضا می‌نمایند. هرگاه استاد پاسخ سوالات قبلی پیرامون همین دور باطل را فرمودند ان شاء الله موقع این بحث ست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره خداوند برای هرکس عقل و فطرت قرار داده تا نسبت خود را با هر پیامی حتی قرآن در نسبت با جایگاه آن پیام با فطرت و عقل، خود را در نزد خود حاضر کند. موفق باشید

38617

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد گرانقدر در بحث ولایت الله و ولایت شیطان می‌توان گفت شیطان در برابر خدا سجده کرد و ۶ هزار سال عبادت کرد، پس ابتدا ولایت خدا را داشت. زمانیکه قرار شد به مقام آدم سجده کند، نپذیرفت و از ولایت خدا بیرون آمد و درمقابل خدا ایستاد. و اذن گرفت که مردم را گمراه و به ولایت خود دعوت کند؟ در پذیرش ولایت الله یا ولایت شیطان (طاغوت) هرکس ولایت خدا را قبول کرد، پس ولایت شیطان را نپذیرفت. آنکه ولایت الله را پذیرفت، مؤمن و آنکه نپذیرفت و ولایت شیطان را پذیرفت، کافر شد؟ ولایت امیرالمومنین و ولایت پیامبر و ولایت خدا، از هم مجزا هستند؟ این درست است که بگوییم: هرکس ولایت خدا را فقط پذیرفت، مؤمن است که می تواند مسلمان یا یهودی یا مسیحی باشد؟ هرکس ولایت پیامبر را پذیرفت، مسلمان و هرکس نپذیرفت غیرمسلمان (مثلا مسیحی و یهودی) است؟ هرکس ولایت امیرالمومنین را پذیرفت، شیعه و هرکس نپذیرفت غیرشیعه می باشد؟ نتیجه اینکه، ولایت پذیری مراتبی دارد و بر اساس این مراتب و پذیرش آنها، شخص نسبت خود را با خدا و پیامبر و اهل بیت مشخص کرده. وقتیکه انسانی که ولایت الله را پذیرفته، گناه می کند، هنگام انحراف از مسیر حق، در ولایت شیطان قرار گرفته؟ که اگر توبه کند، به ولایت الله برمی گردد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن می فرماید: «فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِيُّ» بدین معنا که ولایتِ حقیقی منحصر در ولایت خداوند است و پذیرفتن هر ولایتی غیر از ولایت خداوند، ولایت طاغوت است و در راستای ولایت الهی، ولایت اولیای معصوم معنا دارد و جدا از ولایت الهی، حتی نظر به معصوم، نوعی شخص پرستی به حساب می آید. موفق باشید

نمایش چاپی