سلام وقت بخیر استاد عزیز: در فضای سیر و سلوک به مشکلی خوردهام بسیار جانفرسا! دچار وسواس در دعا شدهام! نمیدانم این دعایی که میخواهم بکنم امتثال ادعونی استجب لکم است و دعای عباد یا دعای استعجالی طبیعی است! اصلا نمیدانم دعا بکنم یا نه وقتی ارید ان لا ارید را میفهمم! نمیدانم برای شفای فلان بیمار گریه بکنم و دعا کنم یا طلب بلا کنم یا بگویم هرچه پیش آید خوش آید چون قضای الهی بهترین است! استاد گرانقدرم کاش حضانت این طفل یتیم را قبول میکردید، میدانم که بشدت از فضای مرید و مرادی بدتان میآید ولی کاش میشد روزی خصوصی زیارتتان کنم و هیچ نگویم و شما فقط بگویید و من با سری پایین فقط گوش کنم، من کورم و چاهی در پیش، حالا شما و کرمتان، و اما السائل فلا تنهر! استاد سلوک ذیل شخصیت امام خمینی ره واقعا عالیست اما بنظرم خیلی هم راحت نیست! نسل ما اگر امام خمینی ره را هم دارد کم کم میشناسد به برکت امثال شماست، وگرنه ما چه میدانستیم مصباح الهدایه و دیوان امام چیست؟ فکر میکردیم امام تحریر الوسیله و توضیح المسائل است با قدری چاشنی عبادت و سیاست! از شما میخواهم قدری نظر لطف به ما شاگردان بکنید و خصوصی تر وقتی برای هر یک قرار دهید مثلا هفته ای یک ساعت وقت خصوصی بدهید برای یک ملاقات، و وقت رزرو شود. تا همین جا هم بسیار مجاهدات شما مثمر ثمر بوده است الحق و الانصاف و این که طلب عاجزانه کردم برای ملاقات های خصوصی از سر لطف شما میسور میشود نه از باب وظیفه. حقیقتا دلتنگتان هستم استاد التماس دعای خاص
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! دعا میکنیم زیرا در دعا، در فضای قضای برتری حاضر میشویم و یا برای کسی که دعا میکنیم به حکم: «الدّعاُ يَرُدُّ القضاءَ وَ قَد اُبرِمُ اِبراماً!» دعا (آنچنان است) که مقدّرات حتمی الهی را دگرگون میکند. با دعا طرف در قضای دیگری که برای او بهتر است قرار میگیرد. ۲. چرا گمان نمیفرمایید که بر اساس همان طلب رفقا، عرایضی پیش میآید بخصوص در جلسات قرآنی. آیا این همان بهترین ملاقات نیست که در رابطهاش فرمودهاند: «میرود از سینهها در سینهها / از رَه پنهان صلاح و کینهها»؟ موفق باشید
سلام استاد: نظر شما درباره قبول فرزند از بهزیستی چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه، که کار خوبی است. به هر حال تربیت این کودکان به خودی خود اجر و ثواب خاص خود را دارد. موفق باشید
در مورد رزاقیت خداوند و... خیلی سوال شده برام اینی که میپرسم به این مسئله نگاه نکنید که نسخه ی فلانی هست، نسخه ی فلانی نیست، موضوع اینه برام گره ذهنی درست شده ما مثلا یه دبه ترشی میندازیم مثلا فصل برداشت عسل هست و اون زمان بگذره اون عسل مرغوب تموم میشه، مقدار نیاز رو میخریم یا مثلا فصل آلبالوئه و یا..... مربا میپزیم یا خیلی مثالهای دیگه اینا رو نمیشه وعده ای گرفت یا یه چیزی یادم اومده بود کدوم معصوم بود امام صادق بودن فکر کنم که برنج یا گندم کمیاب میشه زمانشون، و به غلامشون میفرمایند هرچه درانبار داریم ببر بفروش خب این رو با مدل زندگی آقای بهجت چطور جمعش کنم؟ که اقا وعده وعده خرید میکردند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط قبیلهای زمان حضرت صادق«علیهالسلام» و اینکه به آن صورت نبوده تا مغازههایی باشد که هر موقع خواستند مایحتاج کلی خود را خریداری کنند؛ را نمیتوان با شرایط زندگی آیت الله بهجت مقایسه کرد. در مورد رزق و جایگاه آن خوب است به کتاب «جایگاه رزق در هستی» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام: دو تا سوال داشتم: ۱. اینکه میگن روز عاشورا برای امام زمان صدقه بدید معنیش چیه؟ یعنی امام کمتر ناراحت میشن؟! یا طلب حضوری مانند حضور امام حسین رو که دارند کمتر میشه و کمتر غصه میخورند؟! لطفا توضیح دهید ۲. اگر کار معروفی رو خودم انجام نمیدم شخص دیگه رو امر به آن بکنم یا نکنم؟ (مثلا بگم فلانی اینقدر چشم روی دنیا نداشته باش درحالی که خودم دارم)
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث در آن است که هر انسان مؤمنی در روز عاشورا با غم بزرگی روبرو میشود بخصوص امامِ حیّ و حاضر، و از این جهت برای دفع فشاری که به قلب مبارک آن حضرت میآید فرمودهاند برایشان صدقه بدهید. ۲. به هر حال تذکر به امر خوب، خوب است هرچند خودمان عامل آن نباشیم ولی وقتی تأثیر اساسی میگذارد که خودمان نیز مقیّد به آن سخنان باشیم. موفق باشید
سلام و وقت بخیر: تسلیت به مناسبت ایام پیش رو. چند وقتی است که درگیر شبهه ای شده ام که پاسخش را از هیچ روحانی نتوانستم بگیرم. مگر خداوند نمیگوید «لا اکراه فی الدین»؟ مگر نه اینکه انسان ها میتوانند راه دیگری را انتخاب کنن ولو راه غلط؟ و مگر نه اینکه هیچ کدام از ما دینمان را انتخاب نمیکنیم و با دین پدرانمان متولد میشویم؟ پس چرا هر مسلمانی که بخواهد دینش را تغییر دهد یا از اسلام خارج شود مرتد است و باید اعدام گردد؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که بحث مرتدّ بالفطره بیشتر نظر به جریان سیاسی که در پشت آن هست، مورد بحث قرار میگیرد. زیرا جریان واجبالقتلبودنِ کافرِ بالفطره در رابطه با یک توطئهی سیاسی است که قرآن در آیهی ۷۲ سورهی آلعمران متذکر آن است از آن جهت که میفرمایند: «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» گروهی از اهل کتاب برای آنکه روشن کنند اسلام یک دین واقعی نیست، نقشه کشیدند که ابتدا به عنوان دینی که از قبل در کتابهای خودشان از آن خبر داده شده، به اسلام بگروند و سپس اعلام کنند ما تحقیق کردیم و معلوم شد این دین آن دینی نیست که در کتاب پیامبر قبلی از آن خبر داده شده است و از این طریق با برگشت از اسلام به دین قبلی عملاً یک مقابلهی مستقیم با دین خدا را در پیش گیرند. از این جهت اسلام این نوع توطئهگران را که با آگاهی کامل برای ضربهزدن به اسلام ارتداد پیشه میکنند واجبالقتل میداند. این غیر از آن است که کسی بخواهد در مورد اسلام تحقیق کند در این مورد قرآن در سورهی توبه در آیهی 6 میفرماید: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ» اگر یکی از مشرکان از شما فرصت خواست که سخن خدا را بشنود و در آن تأمل کند، او را پناه دهید و آنچه از نظر علمی میطلبد در اختیارش بگذارید سپس با امنیت کامل او را برگردانید به محلی که میخواهد برگردد، تا هرطور خواست تصمیم بگیرد. به هر حال در مباحث فقهی حکم مرتد بالفطره فرق میکند با کسی که ناآگاهانه توهین میکند. سلمان رشدی چون مسلمان بوده و چنین توهینهایی را کرده، حکم مرتد بالفطره پیدا میکند. همچنان نیز خوب است به جواب سؤالهای شماره 10036 و 1896 و 25619 رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام: آیا میتوان قاعده «بسیط الحقیقه کل الشیاء و لیس بشی منها» را در مورد نفس و قوایش پیاده کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که بسیط الحقیقه به عنوان کلِ اشیاء مطرح است میتوان گفت مصداق آن خداوند باشد. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: دوست بزرگواری مطلبی را در سؤال شماره ۳۵۰۵۰ مطرح فرموده بودند که لازم دیدم نکاتی را بر حسب وظیفه به سمع و نظر برسانم ۱. چرا به حسب وظیفه؟ چون سؤال کننده محترم حرف از مقلدین زدند و شما هم نمیتوانید زبان مقلدین باشید پس طرف خطاب امثال بنده هستند. ۲. بنده کمترین که جزو شاگردان قدیمی حضرتعالی نیستم اما به دلیل ارتباطی که با شاگران متقدّم شما دارم آنها را بسیار بسیار متدین، فاضل، اهل علم، باسواد، اهل دقت، با صفا و ملّا به معنای واقعی آن میبینم که عمومأ وجود بین هستند یعنی به خود خود هست وصل هستند و عارفانی بی هیاهو و گمنام در عرفان هستند. ۳. باز یاد آور میشوم که بنده کمترین هم که بهره ناچیزی از محضر شما و شاگردانتان[ که اسمی از آنها نمی برم]، برده ام اگر مسئله تقلیدی باشد که وا اسفا که به قول معروف نمرده به فتوای من نماز بخوانید که خدای ناکرده ما بخواهیم افرادی باشیم که بخواهیم مانند رایانه جمع اطلاعات کنیم. ۴. فقط افراد شاکر واقعی میدانند که شما، به مخاطبین خود عالَم میدهید و این غیر از دادن اطلاعات هست. ۵. بزرگان علم که واقعأ کارشناس هستند به خوبی میدانند که شما شاگرد خوب قران و نهج البلاغه و شاگرداهل بیت ـ علیهم صلوات الله ـ و شاگرد مکتب امام بزرگوار ـ رحمة الله علیه ـ هستید و چنین فردی ( شما) اگر بخواهد که شاگردانش از او تقلید کنند معاذ الله ظالم است (و حاشا و کلا) چنین باشد. والسلام. پناهپوری
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به این نوع سخن ها حساس بود. در نظر بگیرید آن منتقد محترم حتی متوجه رابطه ذاتی بین علت حقیقی و معلول آن علت هم نمی باشند. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار وقت بخیر: تشکر میکنم بابت وقتی که برای ما میزارین خدا شما رو حفظ کنه. اولین سوالم اینکه یک استادی تو هر سلسله مباحثشون مثلا راجع به سکوت میگفتن سکوت عامل تمام بدبختی هاست و زبان معلقه یا سر تنبلی و بی حوصلگی میگفتن تنبلی و بی حوصلگی عامل تمام بدبختیاس آیا واقعا اینطوری هست یا یکم مبالغه کردن؟! و یه چیز دیگه اینکه من خودم به شدت به حضرت آقا ارادت دارم و دوسشون دارن اما سوالی برام پیش اومده که رهبر گفتن باید زمینه ای برای استعداد جوانان فراهم کنیم اما اینکار نشده و همیشه برام سواله که چرا احساس میکنم کاری نکردن تو این زمینه و واقعا هم کاری برای جوان ها نیست تو زمینه درس هم که انگار پارتی بازی و تقلب سال کنکور زیاده گرچه این بی توجه خود مسئولین و ربطی به رهبر نداره ولی خب بالاخره بعضی وقت ها تو دلم میگم شاید میشد که کاری کرد. التماس دعا لطفا تو کانال نزارین. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. واقعاً اینطور نیست که سکوت همیشه بد باشد. ۲. همانطور که رهبر معظم انقلاب «حفظهاللهتعالی» در سخنرانی ابتدای امسال فرمودند ما در کنار پیشرفتها باید در نقاط معیوب خود تحول ایجاد کنیم. ومعلوم است که به گفته ایشان، این کار، کار آسانی نیست. ولی ملت ایران قادر به رفع این عیوب هستند. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بزرگوار: سوال داشتم مبنی بر اینکه با توجه به کشف حجاب گسترده در کشور نظر استاد در مورد آینده این وضع موجود چه خواهد شد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به جواب سؤال شماره 34654 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام: در روایات تاکید زیادی روی سکوت شده و فضیلتش و آثار بد پرحرفی و تفکر. راستش بنده خیلی اهل سکوت هستم ولی همه حرفام رو تو ذهنم میگم و بهشون فکر میکنم. میخواستم ببینم این کار درسته؟ و اگر غلطه آیا روایتی در این زمینه هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! پر حرفی از آن جهت مذموم است که موجب مشغول شدن قلب به آن کلمات میشود. ولی سخن گفتن نیز در بستر اظهار حقایق و معارف و تذکر به مؤمنین در جای خود نوعی یگانگی با حقیقت است از طریق سخن گفتن. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. استاد بزرگوار سلام: این روزها همچو باز انسان و باز حاج قاسم و باز آوینی، باز سوریه در قامت و البته به بهانه تروریست ها به میدان آمده و باز ما و باز انقلاب و باز سید علی خامنه ای. در این روزها احیانا برخی از دوست ها از جا زدن سپاه (به گمانم از اخبار نادرست) میگویند و از امکان اشغال حرم اهل بیت و آمدن تروریست ها تا بغداد. البته که اینها را از اشتباهات این نظام نمیدانند و تقصیر این و آن میاندازد. من اما نمیدانم شاید این نترسی که به سراغم آمده از سر بی نسبتی با مسئله باشد یا شاید هم فیلمی از حرم حضرت زینب (س) منتشر شده و گریه ی مردی که میگوید نکند که حرم را بگیرند؟! ایرانی ها رفته اند و ایجاد فضای ناامیدی. من از حیله ی رسانه ای هیچ نمیدانم و به گمانم حتی سواد رسانه ام را هم نمره ی خوبی نگرفتم اما گمان میکنم برعکس است. مگر نه که آن بانو سوریه را معنی بخشیده که جایی نباشید میان بقیه ی جاها و کربلایی باشد. مگر نه که او از ما دفاع میکند و مگر نه که حاج قاسم با همین امید پا به جنگ گذاشت و یل میدان شد. مرا نه میگذارند به سوریه بروم و نه میتوانم اما باز صدای آقای نریمانی در گوش میپیچد که: دلم یه جوریه ولی پر از صبوریه... و آیا نه اینکه این صبر یعنی همان دلی آرام و قلبی مطمئن روح خدا و آن جمله ی آقا که: اینها حوادث طبیعی است، داریم میرویم. اینبار باز هم با یک ناسوال دیگر مزاحمتان شدم. باشد که ببخشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که عبور از تاریخی که استکبار گمان میکرد برای همیشه بر انسانها حکومت دارد و آزادگیِ انسانها را به هر بهانهای نادیده میگیرد؛ کار آسانی نیست. ولی همانطور که شب گذشته عرض شد خداوند برای ما تاریخی را اراده کرده که آن تاریخ، ماورای پیروزیها و شکستها که اهل دنیا در تصور خود دارند؛ تاریخِ مقاومت است و از پیامبر خود در آغاز تاریخی که با اسلام شروع شد و پیرو آن از فرد فردِ ما در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده، خواسته است: «وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ» برای یاری پروردگارت پس صبر و مقاومت پیشه کن و این یعنی حضور در جبهه حق در مقابل جبهه باطل. و این یعنی انسان در هویتی که جبهه استکبار گمان میکرد میتواند انسان را نادیده بگیرد؛ خداوند در سوره مدثر به جبهه مقاومت مژده داد: «كَلَّا وَالْقَمَرِ وَاللَّيْلِ إِذْ أَدْبَرَ» نه چنان است که آنان گمان کردند. سوگند به قمری که در دل تاریکی طلوع میکند و از شب و استکبار عبور مینماید. و این است حکایت تاریخی که انسانها باید در جبهه مقاومت با همه موانعی که در پیش دارند، در آن حاضر و حاضرتر شوند تا معنای حقیقی آخرالزمانی خود را درک نمایند. موفق باشید
سلام علیکم: شما در یکی از صوت هاتون فرمودید که: مجرد مانع حضور مجرد نیست. اما در پاسخ زیر میفرمایید که: جایگاه یک فرشته مانع جایگاه فرشته دیگر میشود. کدام یک درست است؟ با تشکر! متن پرسش سلام استاد: در شرح ده نکته فرمودین که ماده مانع حضور مجرد نیست ولی مانع حضور ماده است، حالا در عالم مجردات فرمودین فرشتگان مانع حضور خدا نیستن جون خدا برای عالم قدس هست یعنی در خود عالم مجردات فرشتگان مانع حضور هم هستند؟ اگه نه پس چرا دوباره یک عالم به عالم مجردات اضافه کردین؟ حقیقت امام زمان برای کدام عالمه؟ متن پاسخ باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! فرشتگان هرکدام در محدودهی خود میتوانند حاضر باشند و جایگاه هر فرشتهای مانع حضور جایگاه فرشتهی دیگر است. ولی حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه» حامل همهی اسماء الهی و حاضر در همهی عوالماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کرد هر کدام از نکات را مبتنی بر مبانیِ سخن و اشاراتی را که به مبانی می کند دنبال کرد. آری! مجرد، مانع حضور مجرد نیست ولی هر کدام در جایگاه و مرتبه خود حاضرند و این طور نیست که در عرض همدیگر باشند. پیشنهاد می شود در این رابطه اگر ذوق دنبال کردنِ مسائل فلسفی را دارید، به کتاب شریف «بدایه الحکمه» و شرح یکی از اساتید مانند آقای امینی نژاد رجوع فرمایید. موفق باشید
استاد جانم جوابتان به سوال (28275) را خواندم. ممنونم از شما عزیز جان و استاد گرامی. منظورتان اینست که جناب مولوی اینگونه مثنوی را میدیده که در مناقب العارفین هم آمده: روزی حضرت سلطان ولد (فرزند مولوی) فرمود: که از یاران، یکی به حضرت پدرم شکایتی کرد، که دانشمندان با من بحث کردند که مثنوی را چرا قرآن گویند؟ من بنده گفتم که تفسیر قرآن است. همانا که پدرم لحظه ای خاموش کرده فرمود که: ای سگ! چرا [قرآن] نباشد؟ ای خر! چرا نباشد؟ ای غرخواهر چرا نباشد؟ همانا که در ظروف حروف انبیا و اولیا جز انوار اسرار الهی مدرّج نیست. و کلام خدا از دل پاک ایشان رسته، بر جویبار زبان ایشان روان شده است. خواه سریانی باشد، خواه سبع المثانی، خواه عبری، خواه عربی… و به همین خاطر عبارات خاص کلام الله مجید را برای توصیف اشعارش آورده؟ که مثنوی نیز: بایدی سفره کرام برره یمنعون , بان لا یمسّه الا المطهرون ، کَما قالَ تَعالى یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیرا و انه شفاه الصدور، خَیْرٌ مَقامًا وَ أَحْسَنُ مَقِیلًا، الأَبْرارُ فیهِ یَأکُلونَ وَ یَشْرَبُونَ، مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ فِیها مِصْباحٌ. یعنی مولوی کلامش را چه میدیده دقیقا که شما و حضرت آقا تایید میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. جناب مولوی به خوبی درک میکرده که به قول خودش «تو مپندار که من شعر به خود میگویم / تا که هشیارم و بیدار، یکی دم نزنم». با این همه نباید بجز به آنچه در مثنوی و دیوان شمس هست اعتماد کرد. زیرا به گفته اهل تحقیق در آن کتابها بخصوص در «مناقب العارفین» مطالبی هست که احتمالاً مریدان جاهل از قول جناب مولوی مطرح کردهاند. موفق باشید
بسمه تعالی. سلام علیکم: با توجه به اینکه میفرمایید حضور اربعینیِ این سالها، حاضرشدنِ انسانها در وسعت حیات توحیدی خاصی است که در این تاریخ به میان آمده است؛ جایگاه ما جاماندگان از این میدان که تنها میتوانیم در روز اربعین با پیادهروی خود به سوی گلزارها و گلستانهای شهداء حرکت کنیم، کجاست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم حضور در این راهی است که در مقابل ما گشوده شده است آنهم به سوی روحانیتی که حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» مقابل ما گشودند و با توجه به روایاتی که تأکید بر زیارت آن حضرت در اربعین دارد؛ این گشودگی بیشتر در مقابل ما به ظهور میآید. حال ماییم و مدّ نظرقراردادنِ حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» چه در مسیری که به کربلا ختم میشود و چه در مسیری که به شهدایی ختم میشود که منوّر به نور شهادت حضرت امام حسین «علیهالسلام» هستند. البته معلوم است که اگر بتوانیم در مسیری حاضر شویم که به کربلا ختم شود، چرا آنجا نباشیم؟ بحث بر سر آن است که آیا در این زمان میتوان به همان صورتی که میفرمایید به یک معنا در آن میدان و در این تاریخ حاضر شد؟ مهم حضور در تاریخی است که در حال شروع و گشایش است. در آن صورت جاماندگان به هیچ وجه جامانده نیستند. دلهای مشتاقی که از ماهها قبل در انتظار سفری ملکوتیاند؛ جا نمیمانند، هرچند محدودیتِ عالم خاک زنجیر به پایشان بسته باشد. «بُعد منزل نبود در سفر روحانی». اینان همان «دل دادگانند» نه «جاماندگان». به اندازه حسرتی که از نرفتن دارند، آن حسرت، آنان را بیشتر از رفتنهای معمولی در آنجا حاضر میکند. و در این رابطه میتوان گفت: خوشا به حالِ دلدادگانِ جامانده. موفق باشید
سلام و درود به استاد: آیا اطلاعیه منصوب به آقای داوری اردکانی واقعیت دارد؟ آیا این سیر، از شهادت رئیس جمهور تا این انتخابات، سنت الهی در «فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ ۚ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا» نیست؟ آیا اطلاق «موی دماغ» به شهید بزرگوار وی را به وجد آورده است؟ سایه وجود عالی زیر سایه امیرالمومنین علیه السلام مستدام باد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی در این رابطه در جواب سؤال شماره 37881 عرض شد. علاوه بر آنکه تصور بنده اینچنین است که آقای دکتر داوری، آقای پزشکیانِ آخر را هرگز مدّ نظر نداشتند. موفق باشید
سلام: جناب آقای دکترجلیلی در میدان امام اصفهان از جنابعالی یاد کردند که باعث خوشحالی هست. می خواستم بدانم با ایشان ارتباط نزدیک دارید و آیا ایشان هم از فعالیتها و کتابها و برنامه های جنابعالی مطلع هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: سالهای قبل نشستی طولانی و با برکت با ایشان داشتم و آنجا بود که متوجه گوهر وجودیِ مردی شدم که بسیار جلوتر از زمانه خود در نزد خود و در زمانه حاضر است و البته در جریان هستم که مطالب کتابها را دنبال می کردند تا آن حدی که از رفقا دعوت کردند و در نشستی کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» را مباحثه نمودند. مردی که علاوه بر حافظ قرآن بودن و با توجه به پایان نامه شان که مربوط به سیاست در قرآن است؛ متوجه جهان و روحی است که جهان بشری آماده فهم و پذیرش آن می باشند. حال با نامزدی خود در واقع خواسته اند معلوم کنند ظرفیت انقلاب اسلامی تا آن حدی است که مرد سیاستِ آن تا چه اندازه باید مردِ درک عمیق دیانت باشد و این است آینده انقلاب اسلامی، حتی اگر در این زمانه مردم ما نتوانند او را درک کنند. موفق باشید
سلام علیکم: پناه میبریم بر خدا از این وضع فعلی جبهه انقلاب و آمدن بهت آور آقای قالیباف و تکرار انتخابات ۹۲ و اینکه دست ما به هیچکدام نمی رسد تا دامن تک تک را گرفته و ناله و ضجه بزنیم برای رسیدن به وحدتی مثل جبهه مقابل.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید آقای قالیباف و افرادی که به ایشان توصیه کردهاند جهت ریاست جمهور، تصوراتی از موقعیت دارند که حضور ایشان را لازم دانستهاند، ولی به نظر میآید با نوع مدیریتی که جناب آیت الله رئیسی پیش آوردند، آن مسیر توسط آقای دکتر جلیلی به خوبی جلو برود به آن معنا که ما با شئونات انسانیِ مناسب با انسان تراز انقلاب بتوانیم موانع را برطرف کنیم. موفق باشید
سلام و عرض ادب: در مواجهه با ناکامی ها و سختی ها و فشارهایی که طی حرکت در مسیر، برای انسان وجود دارند؛ که برخی ها از اراده انسان خارج اند و از قضا همین ها تاثیری تعیین کننده در سرنوشت و نتیجه امور دارند، چگونه جوانی و سرزندگی رو حفظ کنیم و امید رو زنده نگهداریم؟ چطور دچار انزوا و بی حالی نشیم؟ اینها از نشونه های پیری زودرسه که حتی فرد مؤمن به جایی میرسه که اعمال عبادی مثل اذکار، شرکت در مراسمات روضه و هیئتها، نمازها و روزه ها و تلاوت قرآن و... نه به جهت نیرو گرفتن برای انجام مأموریت ها و کارها؛ بلکه فقط برای اندکی دلخوشی، یا فراموشی دردها و رنجها، یا کسب آرامش خاطر و نشاط انجام میده؛ که همسر و خانواده اش اذیت نشن از این بی حالی. درست مثل سالمندانی که قدرت تغییر و تصمیم بزرگ ندارند، و امیدی برای انجام کارهای بزرگ ندارند اما وجود پر آرامشی دارند، مؤمن هستند و اهل عبادت، اهل دعا و راز و نیاز با پروردگار عالم. و البته اخلاص و دلسوزی نسبت به جامعه هم دارند. سوال اینه که چه میشه کرد؟ راهی هست؟ با فکر کردن به مواردی مثل اینکه خدا آدم رو از نقطه ای که آمال و آرزوشه امتحان میکنه یا گفته امیرالمومنین علیه السلام که من خدا رو به شکستن اراده ها شناختم یا اینکه رنج ها مساوی تقسیم میشن و تک تک آدم ها همچین احساسی رو تجربه کردند و یا در ادامه زندگی تجربه خواهند کرد و اینکه ناکامی ها بخشی از این دنیاست. ممکنه انسان آروم تر بشه؛ اما باز هم این آرامش برای حفظ نشاط و ادامه زندگی خوبه و نه برای احیای جوانی و حرکت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که متوجه هستید اگر نسبت به صراطی که در مقابل ما است، غفلت نکنیم و متوجه باشیم که همواره باید رفت و باز هم رفت؛ انسان در دینداری به نتیجه لازم میرسد. پیشنهاد میشود به عنوان مقدمه مطالبی که در رابطه با سوره آل عمران مطرح شده، مدّ نظر قرار دهید و سپس با عرایضی که در رابطه با سوره «بلد» به میان آمده، مأنوس گردید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/sound/644?mark=%D8%A2%D9%84%20%D8%B9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86
https://lobolmizan.ir/sound/1065?mark=%D8%A8%D9%84%D8%AF
سلام استاد عزیز: حلول ماه خدا مبارک. التماس دعا دارم. استاد دو سوال دارم از محضرتون: ۱. من یک کلیه دارم و امسال دچار مشکل شد همان یکی و اطباء از روزه منعم کردند و معتقدند شوک برای کلیه ام خوب نیست مثلا مایعات چند ساعت بهش نرسه و ...(البته این رو صدر در صدی نمی گن فقط احتمال شدید ضرر دادن)، سالهای پیش روزه میگرفتم منتهی الان میترسم بگیرم. با توجه به این موضوع احساس غبن میکنم، احساس میکنم خیلی بی توفیقم و از رمضان بهره ای نمی برم. فکر نمی کنم فقط یک عمل از اعمال رمضان الکریم را از دست میدهم، بلکه از نظر من روح ماه مبارک، صوم است و من محرومم، استاد با این حس چه کنم؟ آیا می توانم بهره کامل که روزه داران میبرند را من هم ببرم؟ ۲. استاد سوالی برایم پیش آمده و آن اینکه مکانیسم اول و آخر ماه یک فرآیند مشخص است که این ماه و ماه بعد فرقی ندارد علی الظاهر، ما چطوری یک ماه را محرم و یکی رو رجب و شعبان می دانیم؟ و بعد چطوری ماه شعبان فرضا این همه برکت و رحمت دارد که مثلا در جمادی الاولی ندارد، ماه که همان ماه است در آسمان. چه چیز این ماه ها را متمایز میکند؟ اساسا تفاوت در ماه ها و شرایط خاص هر ماه، مثلا ماه مبارک رمضان به همین ماه در آسمان برمی گردد؟ اميدوارم توانسته باشم منظورم را رسانده باشم. سپاس از لطفتون ماجور باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم عزمی است که در شما حاضر است و اینکه اگر مشکلی نداشتید در این ماه روزهدار میشدید و به جهت حسرتی که میخورید، مسلّماً همه برکات روزهداری را بلکه بیشتر از بقیه نصیب خود کردهاید. ۲. در نظام تکوین، هر ماهی میدان و دریچه نفحات خاصی میباشد مثل اعضای بدن که هرکدام، میدان ظهور قوه خاصی از نفس میباشد. موفق باشید
سلام استاد: چیدن هفت سین از آن دست بدعت هاست که باید باهاش مقابله کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! زیرا هفتسین یک سنت است و نه یک بدعت در مقابل دین. موفق باشید
سلام استاد عزیز: اگر این را به عنوان اصل بپذیریم که هر چه قدرجسمیت محکمتر و قوی تر و ضخیمتر نفس ضعیف تر و لطیف تر است در جسمیت و نفوس جن ها این قاعده صدق نمیکند. جسم لطیف است و نفس هم قوی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس اجنّه در محدوده خیال، فعّالترند ولی نه در محدوده عقل. موفق باشید
سلام استاد عزیز: با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. بحثهایی اخیرا بین جریان مصاف و جریان منتسب به آقای قالیباف برقرار است. البته پیگیری بحث شفافیت چند سالی است توسط موسسه مصاف انجام می شود. اما متاسفانه رفتارها و مسایل عجیبی از جریان منتسب به آقای قالیباف مشاهده می شود. مثل نوع برخورد آقای جلیل محبی ویا امثالهم .... آیا این بحثها برای غربالگری مجلس انقلابی الان مناسب هست؟ نظر شما در رابطه با این موضوع و نحوه مواجه ما با این مسایل چه می باشد؟ لطفا ما را راهنمایی بفرمایید و برای ما هم دعا بفرمایید. با احترام
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید باید سخنان آن عزیزان را شنید و در دل آن سخنان، اندیشه صحیح را دریافت نمود. بهتر آن بود که به جای آنکه یک جریان، جریان دیگری را که هر دو فرزندان انقلاب هستند؛ نفی کنند، همدیگر را درک میکردند. زیرا از امام محمد باقر «عليهالسلام» داریم: «اِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ قُفلاً وَ قُفلُ الایمانِ الرِّفقُ؛» هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مداراکردن و نرمی است. موفق باشید
السلام علیکم و رحمة الله و بركاته: سرد و بی روح؛ مثل یک سنگم، با خودم سالهاست در جنگم / چه بگویم از این پریشانی، از چنین حال و روز ویرانی، یا بسی توبه های پنهانی / طعم برزخ چشیده اید آیا؟، از قیامت شنیده اید آیا؟ / خسته از خویشم و گریزی نیست، وحشت از تا ابد عِقاب شدن، کرده دلریشم و گریزی نیست/ ( خود غلط گفتم و ندانستم؛ سنگ، تسبیح می کند همه دم، این منم نا سپاس و بی همدم...)
باسمه تعالی: سلام علیکم: ، اگر بشر امروز با توجه به ابعاد اجتماعیاش، در امور سیاسی با هویت قدسی ورود نکند، هرجا که باشد در نیستانگاری است، بهخصوص که جزء لاینفک هویت قدسی در این زمانه حتماً با مقابله با استکبار همراه است تا بتوانیم از نیستانگاریِ دوران عبور کنیم، وگرنه چه مذهبی باشیم و چه روشنفکر، اگر متوجه پوچی دوران و نیستانگاری نباشیم؛ همچنان گرفتار بیتاریخی و بیمعنایی خواهیم بود و هیچکدام از مسیرهای معمولی که عملاً در بستر به رسمیتشناختن نظام استکباری قرار دارند، راه چارهای برای عبور از نیستانگاری نیست. نباید برای عبور از نیستانگاری، خود را فریب بدهیم، حتی در پوشش عبادات طولانی. اگر حضرت امیرالمؤمنین «علیهالسلام» هر شب هزار رکعت نماز میخواندند، در راستای حضوری بیشتر، در افقی بود که با اسلام در مقابلشان گشوده شده بود و این غیر از عباداتی است که انسان را از درک پوچی دوران غافل کند. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز وقت بخیر: با توجه به نزدیکی ایام اعتکاف تصمیم گرفتیم نوجوانانی رو که تو برنامه های فرهنگی مسجد شرکت میکنن تشویق کنیم برای حضور در اعتکاف و خدا را شکر استقبال خوبی شده و عده زیادی تا الان ثبت نام کردن و مشتاق هستن. از طرفی یکی از رفقا به بنده پیشنهاد سفر کربلا و نجف داده که اتفاقا تو همون ایام اعتکاف هست و در صورت رفتن بنده به این سفر زیارتی اعتکاف کنسل میشه چون کسی نیست که حواسش به دانش آموزان باشه و برنامه های فرهنگی و... رو پیاده کنه. دانش آموزان هم اگه بفهمن که اعتکاف کنسل شده ناراحت میشن حال این دو راهی سخت برای بنده پیش اومده: حضور در این سفر معنوی و زیارتی یا ماندن کنار دانش آموزان در ایام اعتکاف. لطفا بنده رو راهنمایی کنید. تشکر استاد عزیز
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید حضور در آن اعتکاف همچنانکه روایات ما بعضاً متذکر میشوند، از صد حج و زیارت بالاتر باشد. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: بنده طلبه پایه ۸، مدت حدود ۶ سال در مدرسه مسجد محور به عنوان مدیر دبستان فعالیت داشته ام به تازگی با توجه به سخنان رهبری و این قاعده که باید تحول از بالا به پایین باشد تصمیم گرفته ام که از این مدارس خارج و جهت ادامه خدمت، استخدام آموزش و پرورش شوم. هدف بنده از ورود به آموزش و پرورش حقوق و مزایا نیست بلکه تلاش علمی و عملی برای ایجاد تحولی عمیق در بدنه آموزش و پرورش کشور هست که یک فرآیند ۱۰ الی ۲۰ ساله دارد. سوال اول اینکه به نظر حضرتعالی آیا تحول از بالا به پایین است یعنی از وزارت آموزش و پرورش این تحول اتفاق میافتد یا از دل مردم و مدارس غیر انتفاعی و مسجد محور و....؟ سوال دوم اینکه بنده توانایی همکاری قوی با مدارس مسجد محور را دارم و حتی خودم میتوانم مدرسه در مسجد تاسیس و فعالیت کنم، حال به نظر شما آیا وارد آموزش و پرورش شوم یا در خارج از آموزش و پرورش پیگیر تحول باشم؟ سؤال سوم اینکه به نظر شما آیا این هدف جزء اهداف منطقی و صحیح هست یا نه؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام حُسن خود را دارد و این امر، به روحیه خودتان بستگی دارد. شاید بتوان با حضور در آموزش و پرورش زمینه ای را فراهم کرد تا آرامآرام، آموزش و پرورش به سوی اهداف اصلی انقلاب جلو برود. ولی به هر حال هر دو حضوری که می فرمایید هرکدام حُسن خود را دارد. موفق باشید
