بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36958

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز یک چیزی که بنده را آزار می‌دهد و به ارادت نسبت به این انقلاب و حتی به اصل دین و راهم مثل دیوار جلو یقین بنده را گرفته این است چرا ما نرسیدیم بعد از ۴۰ سال؟ چرا فساد در درون این کشور نسبت به فرهنگ غرب چند برابر است؟ این چای دبش نزدیک به ۷ میلیار دلار که رقم سرسام‌آوری است اختلاس شده و هنوز معلوم نشده پشت این جریان چه کسانی هستند. چرا حداقل دستشون را رو نمی‌کنند. آیا رهبر عالم نمی‌توانست یک سیستم شفاف ضد فساد در این سال‌ها لازم اجرا بکند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که نویسنده محترم سؤال شماره 36951 می‌فرمایند تنگناهای تاریخی کم نیستند. ولی با همه زرنگی‌هایی که عده‌ای به آن‌ها دامن می‌زنند، آن تنگناها رو به زوال است. شایسته است آن متن دقیقاً مطالعه شود. موفق باشید

36598

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ببخشید این درس‌هایی که در مدارس داده میشن آیا کاربردیه؟ واقعا حق والناس نیست که اینقدر وقت بچه ها رو میگیرن؟ درسهایی که اصلا کسی حتی یادش نمی‌مونه ودر حد حفظ هست و اکثرا بعد از پایان مدرسه فراموش میشن. آیا بهتر نبود بچه ها از ده سالگی به مدرسه بروند و درس‌هایی کم و مورد نیاز با توجه به انتخاب رشته شان، بعد ده سالگی به آنها سریع آموزش داده بشه؟ بچه های دبستان نصف روز تو مدرسه اند و نصف روز باقی مانده را باید درسهای فردا را بخونن و کلا این بچه در عذاب است و مشغول درس!!! دیگه این بماند که صبح به صبح باید بیدار شود و این عذابی مضاعف است برای آنها! به نظر من که آموزش و پرورش یک سواستفاده است. آنهم از قشر ضعیف و کودک جامعه!!! معمولا هم این بچه ها در مدارس کشمکش و دعوا دارند. علی الخصوص در مدارس پسرانه. البته بخاطر سنشان و نداشتن مهارتهای اجتماعی و رابطه ای خوب و درست، نمی‌توان از آنها انتظار دیگری داشت. تازه تنبیه هایی که بعضی معلمان در حد کتک و تحقیر کودک‌پیش می‌روند. همه ی اینها باعث بوجود آمدن افرادی در آینده با اختلالات روان بسیار می‌شود! واقعا اینکار ظلم نیست؟ شما توجه داشته باشید که چقدر باید با بچه برای دروس ریاضی، علوم، اجتماعی، کلاسهای بالاتر، زبان، فیزیک، شیمی و...سرو کله زد و واقعا و حقیقتا کاری بیهوده. من حتی یک نفرم سراغ ندارم که اصلا یادش مونده باشه، که این دوازده سال چی خونده! و اکثر شغلها حتی یک خط از این مطالب که در کتابها خواندند به دردشان نمی‌خورد. واقعا این ریاضی‌ها و فیزیک و شیمی و حل مسایل پیچیده چه سود؟ حیف عمرمون که دوازده سال سوخت می‌شود و بالاجبار باید به مدرسه بروی و گرنه شغلی بهت نمیدن. بخاطر نداشتن یک مدرک بیهوده. آیا این ظلم نیست؟ من که نمی‌بخشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال مشکلات زیادی در نظام آموزشی جهان و در نظام آموزشی کشور ما نیز هست. ولی این بدان معنا نیست که ما برای حضور در این جهان، موضوعات آموزشیِ موجود و نظم تدریس آن را به هم بزنیم. باید با تفکری حکیمانه، روش‌هایی را به میان آوریم که مناسب امروزمان باشد، کاری که سند تحول نظام آموزشی سعی دارد عملیاتی کند. موفق باشید

36530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدا قوت: استاد بنده ۲۴ سالمه حدود سه ساله خوابهای سنگینی می‌بینم که بسیار روحم و توجهم را عمیق می‌کند و خود خوابیدنم هم بسیار عمیق است و متوجه اطراف نمی‌شوم و با صدا بیدار نمی‌شوم. اما نکته اینکه این خواب‌هایی که می‌بینم عموما در یک خواب هم شیطانی است هم ظاهر الهی دارد یعنی هم نور هم ظلمت هم روشن هم تاریک یعنی یک خواب هردو را در خود دارد در حالی که بنده از نوجوانی تا سه چهار سال پیش یعنی حدود هفت هشت سال مطلقا هیچ خوابی نمی‌دیدم جز به تعداد انگشتان دست در کل هفت هشت سال. به نظرتان مطلبی هست راهنمایی کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست را مطالعه فرمایید. ان شاءالله با تعادل در معارف حقه‌ای که در نزد خود دارید، نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید

36499

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: چه عیبی دارد که ما وحدت وجود را در جنبه تشریعی پیاده کنیم. توضیح اینکه ما فقط اوامر خدا را تبعیت کنیم و خواست خود را نفی کنیم. این باشد وحدت وجود. دیگر کاری نداشته باشیم که فقط خدا وجود داشته باشد. بگوئیم: هم خدا هست و هم غیر او. اما در تشریع بگوییم که فقط حرف خداست و حرف غیر او را نفی کنیم. نمی‌دانم مفهوم را رساندم یا نه! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه به لطف الهی انسان متوجه شود که تنها با رعایت اوامر الهی در اعمال خود سعادتمند می‌شود، حرف خوبی است ولی موضوع «وحدت وجود» یک بحث نظری است و در مباحث نظری باید مورد بررسی قرار گیرد. موفق باشید

36350

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من دغدغه این را دارم که از حرکت جهان و نقش انقلاب اسلامی در آن جا نمانم. اما نمی‌دانم در کجا باید تاثیر گذار باشم. پیش نیاز تاثیر گذاری در این حرکت چیست؟ از کجا بفهمیم باید در کجا باشیم و کجا خدمت کنیم؟ احساس جا ماندن می‌کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، حضور در تاریخی است که با انقلاب اسلامی پیش آمده. حال در این حضور که عملاً حضوری است ذیل شخصیت رهبر معظم انقلاب، هرکجا که باشیم آنطور که مؤثر است، عمل کرده‌ایم؛ بقیه راه را خداوند پیش می‌آورد و وظیفه ما آن است که در هر شرایطی از معارف قرآنی غفلت نکنیم. موفق باشید

36344

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: آیا می توان وارستگی را منطبق بر تقوی دانست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است ولی به شرطی که تقوا را نوعی حضور در بستر توحید احساس کنیم و نگهبانی خود در آن حضور نسبت به هرگونه گناهی که بخواهد ما را جذب خود کند و از آن حضور توحیدی محروممان نماید. موفق باشید

36225
متن پرسش

سلام حاج آقا: متفکر ذو ابعادی و ذو وجوهی گفته متفکران، درد زمانه و درمان زمانه را خوب می‌فهمند و ما هم حتمأ باور عقلی و قلبی و وجودی داریم. شاید به عنوان سؤال وجودی این تاریخ، مطرح می‌کنم شاید به عنوان ندای درونِ این تاریخ، به ظهور، آمده باشد. ۱. یک زمانی، هرگاه، حرف از تهاجم فرهنگی غرب بود ما فکر می‌کردیم فقط بد حجابی و موسیقی و امثال آن هست و راحت پای خود را کنار می‌کشیم و از آن دور می‌شویم اما امروز می‌بینم که «تقریبأ» تمام ما ها، از علماء و غیر علماء چنان در فرهنگ غرب فرو رفته و غرق شده ایم که تقریبأ جای دیدن غیری نیست: از تجمل گرایی و چشم و هم چشمی بگیرید تا مهم بودن حرف مردم، حرف مردم مهم شد.(لعنت بر ماهایی که حرف مردم برای ما مهم‌تر از حرف خدا شد) خلاصه عرض کنم: باورمان شد فرهنگ غرب با وجود جذابیت های ظاهری و عقلیِ قشری و سطحی که رفاه نسبی به بار می آورد، اما جان و روح و روان ما را نابود کرد و الآن هم به جایی رسیده‌ایم که دچار بی هویتی، بی معنایی، سرگردانی، نیهیلیسم و پوچ گرایی، بی‌قراری، نا آرامشی، طغیانگری، عصبانیت، درگیری فکری با مشکلات حاصل از شهرنشینی های غیر ضرور و نا متعادل، جنگ اعصاب و محاکمه دولتمردان در ذهن و در جلسات خصوصی و غیر خصوصی، نافرمانی های اجتماعی و مدنی و... که حاصل این فکر و فرهنگ غربیست. امراضیست که خیلی دیر از عوارض نا دانسته و نا خواسته عصر جدیدست (عصر تکنولوژی) الغرض: این بی سکنی شدن که حاصل این سیطره تمدن غرب بر جهانست آیا راه نجاتی هست که بشر خود را از آن نجات دهد؟ به گمانم کار، خیلی سختست و منجیان زمان، که خود روحانیت باشند شاید سخت، دچار نیهیلیسم پنهان شده اند و زودتر از دیگران درد نیهیلسم را چشیده باشند چون از یک طرف معنای جدید و عالم جدیدی پیدا نکرده اند و از طرف دیگر، از عالم غربی (امکانات و توانایی های مادی) تقریبأ، به دور هستند. به گمانم، راه نجات، در پیدا کردن عالم جدید است که صد البته خیلی سخت و جانکاهست و از طرفی انسان فرو رفته در فرهنگ غرب همانطور که عرض شد چشمی برای دیدن ندارد و گوشی برای شنیدن ندارد. چه کنیم که با عجین کردن زبان این جهان و زبان آن جهان، از شرّ بلای دوران، نجات پیدا کنیم و عالم جدید را در پیش چشم، ببینیم و بنمایانیم؟ ۲. احساسم اینست که حتی دوستان ما که در جلسات حکمت های حضور در جهان بین دوجهان شرکت می‌کنند تقریبأ دچار یک سر در گمی و بلا تکلیفی در فهم هستند و شاید هنوز سر رشته بحث هم دستشان نیامده است چون در حد فهم بنده، هیچکدام در مورد اصل بحث، حرف  نمی‌زنند و به جزئیات موجود در بحث می پردازند. تشکر از خداوند به خاطر همه چیز خصوصأ علمای متفکر.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به راهی باید نظر کرد که متذکر نهایی‌ترین حضور برای انسان است و آن راهی است که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مقابل ما گشودند و شهدا نشان دادند این راه برای حضوری بیشتر نزد خود و در جهان، راه بزرگی است و فدایی این راه شدند تا بیشتر در نزد خود و در جهان حاضر شوند. و در مقابل این راه؛ راهی است که فرهنگ غربی مقابل بشر امروز گذارده و ملت ما در قبض و بسطِ خود نسبت به این دو راه، در رفت و آمدند. با به حضورآمدنِ آن راه در رخداد طوفان الاقصی می‌یابند که فرزندان آن راه هستند و از آن طرف با به میدان‌آمدنِ آن دولت‌های سازندگی و آن آرمان‌های توهّمی، یادمان رفت که فرزندِ آن راه‌ها نیستیم و در این مورد روحانی و غیر روحانی ندارد. وظیفه ما است که با مقاومت کامل متذکر راهی باشیم که با انقلاب اسلامی گشوده شد. و در آن رابطه عرایضی در جواب سؤال شماره 36223 شد ۲. بالاخره در آن جلسات، هر کدام از عزیزان حضوری که در آن هستند را گزارش می‌دهند چرا که بنا نیست در آخر جلسه نتیجه خاصی حاصل شود زیرا حقیقت، اگر بسی نزدیک است، همچنان دور است. موفق باشید

36165

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تعالی. سلام علیکم: ببخشید استاد می خواستم در مورد تاثیرات هرمنوتیک هایدگری در فهم متون دینی و رابطه آن با تاویل بدانم؟ آیا شما کلیت نقد هایی که به هرمنوتیک هایدگری مثل نسبی گرایی وارد می شود را قبول دارید؟ و این که تفاوت هرمنوتیک فلسفی هایدگر با گادامر چیست و آیا بیش تر نقد ها در هرمنوتیک فلسفی به قرائت گادامری آن بر نمی گردد؟ با تشکر التماس دعا

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً متوجه می‌باشید که بحث در این مورد بسیار مفصل است و اگر درست فهمیده شود، هرگز تصور نسبی‌گرایی از آن بر نمی‌آید. به نظر بنده مباحثی که آقای دکتر محمدرضا بهشتی در این مورد داشته‌اند و مؤسسه «روزگار نو» صوت آن مباحث را منتشر کرده، کمک می‌کند. موفق باشید

36049

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: نظر شما درباره قبول فرزند از بهزیستی چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه، که کار خوبی است. به هر حال تربیت این کودکان به خودی خود اجر و ثواب خاص خود را دارد. موفق باشید

36039

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در برهان صدیقین چون وجود مستقل فقط عین هستی است و غیر او وجود های ربطی هستند، آیا درست است که بگوییم که، عین هستی در همه هستی های ربطی حضور دارد؟ و در ضمن نمی‌دانم چرا از این دیوار برهان صدیقین نمی‌توانم بالا بروم و آن را هضم کنم؟ می‌خواهم با برهان صدیقین همه هستی را بنگرم اما نمی‌توانم. حدود سه ساله که درگیر برهان صدیقین هستم. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بالاخره اگر تشکیک در «وجود» است وجود در همه صحنه‌ها حاضر است، منتها در حدّ امکان ممکن‌الوجودها ظهوراتِ مختلف دارد و از این جهت تشکیکی یعنی دارای شدت و ضعف است. موفق باشید

35961

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: استاد وقت اون نرسیده که یک بار دیگه سوره ی اخلاص رو شرح بدید. الان همه جا پر از امام زمان شده. حالا وقتی می‌خواهیم عبادت کنیم باید خدا رو عبادت کنیم خوب وقتی خدا خودش میگه من احد هستم چه جوری من که هنوز من هستم عبادتش کنم؟ باید منی وجود نداشته باشه. الله در عبادت چه نقشی داره؟ تا چه حدی در نماز با الله ارتباط داشته باشم تا چه حدی با احد؟ اگه میشه با شرایط فعلی که خیلی ها رو میبینم قیامتشون بر پاشده یک شرح بدون سانسور بزارید تا بتوانند از چه کنم چه کنم نجات پیدا کنند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر آن سوره آخرالزمانی، جز یک کلمه است که در بستر حضور احدی حضرت حق و بیکرانگیِ او باید خود را احساس کنیم و همچنان از محدودیت‌های خود بکاهیم تا در بیکرانگی او که همان توحید است، بیشتر و بیشتر حاضر شویم؟ موفق باشید

35945

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من پسر هفت ساله ای دارم که سوالات زیادی می پرسد و بنده جواب بعضی از سوالاتش را نمی‌دانم مثلا می پرسد چرا خدا با قدرت خود کاری نکرد که امام حسین (ع) شهید نشوند؟ یا چرا امام جواد (ع) سم را خوردند (با توجه به کراماتی که از امامان برایش از کتاب ها خواندم) چرا امام زمان (عج) کاری نمی‌کند ما باید همه کار بکنیم تا امام بیاید چرا خدا مهسا امینی و امثال او را آفریده که در دنیا شر به پا شود؟ جواب های من مبنی بر این که ائمه قرار نیست با قدرت خود در هرچیزی نفوذ کنند یا انسان اختیار دارد و.... او را قانع نمی‌کند لطفا اگر می‌شود کتاب و جزوه ای هم در این زمینه به بنده معرفی کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اهل نظر معتقدند افراد در این سن، بیشتر دوست دارند سؤال کنند تا از طریق سؤال رابطه برقرار نمایند. پیشنهاد می‌شود قسمت دوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را برای او بخوانید. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

35831
متن پرسش

سلام استاد: دیروز منزل اقوام بودم دائما بحث بر سر خیانتهایی بود که حکومت به مردم کرده. آتش تهمت ها قلبم رو می‌سوزند و هیچ کس رو هم در جمع برای همراهی نمی‌دیدم همشون پای ماهواره تغذیه میشن بنده چله سکوت دارم و از طرفی بسیار قدرت طنز سازی دارم احساس کردم اگه اینجا خودم رو خرج انقلاب نکنم ضرر می‌کنم گوش این جماعت به منطق و استدلال بدهکار نبود پس کاری که کردم بعد هر تهمت و افترایی که به حکومت میزدن ی طنز شیرین از تو حرفهاشون می‌ساختم و با قهقهه هایی که می‌زدن مسیر حرف رو گم می‌کردم. دست آخر یکیشون که خودش رو خیلی متفکر و دلسوز فقرا می‌دونست مجلس رو ترک کرد و آتش گپ و گفت ها خوابید نمیدونم کارم درست بود یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار خوبی کرده‌اید زیرا نباید بگذاریم این مسائل سیاسی که بر مبنای دروغ و تهمت بنا داردبین جامعه، ما را به کدورت و دوگانگی بکشاند، بر رابطه‌ها حاکم گردد. به هر حال اینان برای عبور از روان خود که سخت احساس بی‌ثمری می‌کنند، به جای آن‌که خود را ملامت کنند به زمین و زمان بد می‌گویند ولی چیزی نمی‌گذرد که به جای بازی‌خوردن از افکار عمومی که رسانه‌های دنیا بر آن سیطره دارند، به وجدان عمومی خود رجوع می‌کنند و با جهان دیگری روبرو می‌شوند که ذات انقلاب اسلامی و شهدا در ساختن آن همت کرده اند. این‌جا است که شما اجر کارهایتان که موجب شد تا دوگانگی در خانواده پیش نیاید را می‌برید. موفق باشید

35712
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و ال محمد. سلام و ادب و احترام خدمت شما، دو نکته عرض می‌کنم: الف) نکته اول آقای طاهرزاده; استاد خوب و قابل استفاده‌ای است و بنده مرید شما نیستم و از تذکرات دینی و عقلی شما استفاده می‌کنم. اما نکته دوم; با آنکه شما سعی دارید هیچ ردی از سؤال کنندگان نباشد اما در ارتباط با یکی از سؤال کنندگان نکاتی داشتم ; ۱. مدتی قبل با یکی از کسانی که از مخالفان انقلاب و به تبع مخالف فکری شما هست گفتگوی آرام و دوستانه ای داشتم. هیچ حرف اساسی نداشت تمامأ حرف های خیلی سطحی و عوام پسند میزد (اصطلاحأ حرف های آنطرف آبی می‌زد و حتی بهتر از آنها حرف می‌زد) ۲. اخیرأ (با نشانه هایی که در محتوای سؤالات و واژه ها و تکیه کلام خاص، ضرب المثل خاص و نشانه خاصی که نمی‌توانم بگویم) درسؤالات مکرر، جهت دار و تقریبإ هم شکل یکی از کاربران دیدم; به آن فرد مذکور در شماره ۱ دلالت شدم . ۳. این کاربری که مدام به شما حرف ها و تهمت های ظالم بودن و دفاع از حکومت ظالم را می‌زند و عقده گشایی می‌کند، فرد معمولی و منتقد عادی و حتی منتقد عصبانی نیست بلکه همیشه لیدر جریان ضد انقلاب بوده است. به نحوی که همیشه بو می‌کشد تا اگر جایی، کمترین آثاری از تجمع و اعتراض و اغتشاش هست سراغ آنها برود و آنها را هدایت سوء به مسیر انحراف کند و لیدری آنها را دست بگیرد. این کاربر محترم، خیلی خیلی با هوشست به نحوی که ثروت نامشروع زیاد یا بهتر بگویم جهنم زیادی از طریق هوش سیاه بدست آورده (با پولشویی و فریب دیگران و ظاهر الصلاة جلوه دادن و سخنان بسیار زیبای توهمی و...). مطالعات خیلی سطحی در تمام حوزه های علوم انسانی دارد و افراد بی سواد و کم سواد و عامه مردم را خیلی زود می‌فریبد اما در مقابل منِ کمترین، زانو می‌زند چون در مقابل حکمت صدرایی قرار می‌گیرد و لال می‌شود. ۴. به هرحال خواستم مخاطبین عزیز بدانند که اینگونه افراد، جریان وابسته و محدودی هستند که معلوم نیستند که از کدام یک از دشمنان تغذیه می‌شوند و پول می‌گیرند و همه مخاطبین می‌دانند که به ما مربوط نیست ولی دستگاه های امنیتی اینگونه افراد را تحت رصد خودشان دارند و مخاطبان بزرگوار بدانند اینها، مردم عادی نیستند اینها دمل های چرکی هستند که هراز گاه در اغتشاشات و فتنه ها، خود را نشان می‌دهند و برای سلامت و حیات طیبه انقلاب مفید هستند دمل چرکی با دید جزئی نگری، (محدود نگری و نگرش بسته) خیلی بد هست اما با دید کلی نگری، (در ارتباط با کل بدن) خیلی خوبست چون که عفونت های کل بدن، خارج می‌شود و سلامت جسم را در پی دارد. همین همین قدر برای تذکر به خودم کافیست. موفق باشید والسلام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست همان‌طور که کاربر محترم سؤال شماره 35710 فرمودند حقیقتاً انقلاب اسلامی عطای بزرگ الهی است و توجه به این امر موجب می‌شود که انسان خود را در این بستر در آغوش خدا احساس کند حتی اگر همچون مولای‌مان حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» تکه‌تکه شویم. قصه، قصه حضورِ تاریخی، چیز دیگری است. قصه بودن در صراطی است که انسان را در بر گرفته تا بیش از پیش او به خودش آورد و معلوم است در این نوع «واقع‌بودگی» سخنان و بی‌انصافی‌های افرادِ ناسپاس به این عطای بزرگ الهی را به چیزی نگیریم و تذکر به آن‌ها در واقع در راستای بسطِ حضور بیشتر خودمان خواهد بود، نوعی تجربه صبر و بردباری است. باید از خود بپرسیم چگونه مسیری را که با انقلاب اسلامی در پیش گرفته‌ایم ادامه دهیم؟ با توجه به آن‌که ما دارای سنت معنویِ چشمگیری هستیم که با حضورِ خود در آن سنت می‌توانیم متذکر هستی و بنیاد خود شویم. این است راهی که خداوند از طریق انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده است. موفق باشید 

35476

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: تو کتاب سر الصلاه یه مبحثی هست به نام «اقرا وقرا» استاد ما می گفتند یعنی هر کلمه نماز یه مزه بدهد، و یک شیرینی داشته باشد. آیا این چیزی که استاد ما فرمودند صرفا یک حالت محسوب می شود؟ آیا فرق می کند با اینکه در هر کلمه نماز اسما به قلب او جاری شود؟ یا اینکه این ها مراتب است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به نور همان تجلی اسماء است که هر کلمه از نماز، مزه خود را ظاهر می‌کند. موفق باشید

35423
متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیر: استاد در مورد راز آیه «و واعدنا موسی ثلاثیین لیله» در نماز شب های این توضیحی بفرمایید تا بتوانیم با ارتباط حقیقی با حقیقت این نماز و این ماه بهترین و بیشترین بهره را ببریم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نماز دهه اول ذی الحجّه نظر به یکی از زیباترین حضور و تکمیل آن حضور تا چهل شب در میقات الهی است که حضرت موسی «علیه‌السلام» در آن حاضر بودند و نمازگزار با تذکر به آن حضور و میقات، در نماز خود، خود را در آن فضا وارد می‌کند. موفق باشید   

35278

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: با توجه به اینکه اسم الله در مقام تعین ثانی مطرح می شود در نماز باید خداوند را در این مقام پرستید؟ و مقام تعین اول و ذات حق پرستیدنی نیستند؟ و اگر در نماز نیت کنیم که ذات حق را بپرستیم نماز باطل است؟ یا هر چه تلاش کنیم باز الله تعین ثانی را می توانیم بپرستیم و پرستیدن ذات محال است ولی باز احساس می کنم در نیت لااقل بشود ذات را پرستید ولو در عمل ممکن نباشد البته اگر این نیت مشکل شرعی نداشته باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آنجا در باطل‌بودن و یا باطل‌نبودن نیست. بحث در اُنس با حضرت محبوب است که از طریق اسماء او صورت می‌گیرد که همان حضرت «الله» است. هرچند می‌توان به تعیّن اول فکر کرد ولی این، غیر از انس با اسماء او می‌باشد. موفق باشید

35275

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و ادب. گیریم که دولت اسلامی محقق شد، گیریم که حکومت اسلامی محقق شد، گیریم که تمدن نوین اسلامی محقق شد، که چه بشود؟ گیریم که همه مناسبات بر اساس تعادل توحیدی که نمونه اعلای آن عدالت است در جامعه حاکم شد. که چه بشود؟ این نظام متعادل همه جانبه قرار است چه خروجی ای داشته باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن‌جا است که انسان در نهایی‌ترین منزل با نهایی‌ترین حضورِ خود نزد خود حاضر می‌شود. و راز انتظار و چشم‌دوختن به این حضور که موجب نوعی درکِ آن نهایی‌ترین منزل در نهایی‌ترین حضور است نیز در این‌جا است مگر درک «حضور بیکرانه جاودانه اکنون»، همین نیست؟ موفق باشید

35220

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«یا غفور یا رحیم» سلام استاد بزرگوار: برخی بر این عقیده هستند که بهترین مدل حکومتی این هست که دیندار و غیردیندار در اجتماع آزاد باشند. هر کسی با هر عقیده ای و با هر سبک زندگی آزاد و محترم باشد. مسجد و میخانه آزاد باشد. هر کسی که خواست عبادت کند، به مسجد و حسینیه و... برود، و هر کسی هم که خواست عیش و نوش کند به میخانه‌ و امثال ذلک برود. مذهبی ها محجبه باشند و غیرمذهبی ها بی حجاب. بدون اینکه مزاحم هم باشند. این ها به حکومت های سکولار و لیبرال غربی نظر دارند و برای چنین حکومت هایی جوامع غربی را مثال می زنند. خواستم نظر حضرتعالی را در این رابطه جویا بشم. آیا در چنین جوامعی امکان تجلی امر قدسی و ادامه دینداری حقیقی وجود دارد؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این جا است که وقتی افرادی با اکثریت حضورشان در جامعه، بنا داشتند جامعه‌ای را بر مبنای افکار و عقاید خود شکل دهند و مطابق همان افکار و عقاید، قوانینی را تصویب کردند، این حق را دارند که مثلاً افراد مذهبی از آن جهت که متوجه هستند لاابالی‌گری محیط جامعه آنها را جهت ادامه حیات دینی مختل می‌کند؛ مانع آن نوع لاابالی‌گری همان چیزی که اسلام در جامعه اسلامی اعمال می‌کند و مثلاً مانع شراب خواریِ علنی شوند. موفق باشید

35189

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

۳۵۱۶۴ با سلام خدمت استاد عزیز برای جوابی که برای سوال ۳۵۱۶۴ فرمودید شما درباره نیست انگاری صحبت کردید و من ربطش را خیلی نفهمیدم. استاد جان اون کمبودی که من حس می‌کنم در درونم نیست بلکه بیشتر در بیرونم و دنیای اطرافم است. خودم فکر می‌کنم از وقتی با صحبتهای شما آشنا شدم و مسیر زندگیم مشخص تر شد در خانواده خود تنهاتر شدم و از دوستانی هم که داشتم به علت متفاوت بودن فکر و رفتار و باور و اخلاق جدا شدم. وهمه اینها تنهایم کرد ولی الان می‌خواهم در دنیای بیرون هم باشم و مفیدتر از قبل هم باشم و قویتر... اما نمی‌دانم چگونه شروع کنم! نمی‌دانم اگر در این مرحله به ندای قلبم گوش دهم مفید است یا نه؟! نمی‌دانم چگونه مفید باشم و چگونه از آنچه آموختم در دنیای بیرون استفاده کنم؟! می‌دانم بنده یی هستم که هستی ام با یاد او (خدایی مهربانم) زنده می‌ماند و هر لحظه زنده تر می‌شود و بدون او مرده ای بیش نیستم. و می‌دانم که تاریخ انقلاب اسلامی تاریخی زنده کننده و وصل کننده به حق است و از جنس آسمان است. اما نمی‌دانم من چگونه می‌توانم در این تاریخ حضوری فعال داشته باشم؟ استاد جانم برایم دعا کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدان جهت آن عرایض خدمتتان نوشته شد تا معلوم شود در چه شرایطی هستیم و چگونه باید با خود و دیگر انسان‌ها رابطه برقرار کرد وقتی همدیگر را در رابطه با نیست‌انگاری که عموم ما گرفتار آن هستیم، درک کنیم و مسئله اصلی خود را بشناسیم. در این صورت است که بستر رابطه‌هایمان مشخص می‌شود امری که در جواب سؤال شماره 35188 متذکر آن شدیم. موفق باشید

35034

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و درود: بنده که استاد نیاز ارجاع به محسن خاکی نداشتم که ادرس دادین من مرادم شما هستید و از شما راهنمایی خواستم من برنامه های صوتی و گفتاری شما را می‌یبنیم و مطالعه می‌کنم ولی خیلی وقته می‌بینم که انقلابیونی مثل شما و آقای پناهیان و امثالهم کلا نهج البلاغه را کنار گذاشتند و روی آوردن به آیات و سوره های عذاب و مبارزه و... چهل و اندی ساله که ما شدیم مدعی العموم کسانی که اصلا شیعه را قبول ندارند و کشور و ملت و چند نسل خودمون را به باد دادیم و سوزوندیم امروز عمل به دستورات حضرت علی (ع) کلا محجور واقع شده و اگر به فرض حال آن حضرت امروز این فرمایشات را می‌داشتند مسلما محضور می‌شدند به قول آن دوستمون سوال کننده محترم یک دوره درس اگر برای استاندار و فرماندار و ۲۳ نماینده اصفهان برگزار بشه خیلی بهتر جواب میده. با احترام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً همان‌طور که مکرر عرض شد در این موارد باید به جهت‌گیری کلی نظام نظر داشت که در عین وجود این‌همه موانع داخلی و خارجی به جهت مدّنظرقراردادنِ اهداف عدالت‌طلبانه حضرت علی «علیه‌السلام» نظام، در کلیّت خود مواظب است انحرافاتی که پیش آمده، نهادینه نشوند و پیشرفت در این زمانه به این معنا است و در همین رابطه مقام معظم رهبری در سخنان‌شان با نیروهای مسلح نکات دقیقی را مطرح فرمودندکه خوب است به آن نکات توجه شود تا در بصیرت تاریخی قرار گیریم https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52531 موفق باشید

34923

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد: بنده در حجاب های نوری دیگران، خودم و از یه طرف توقف مدرنیته، از یه طرف نخواستن نفس ناطقه، گیرکردم، وقتی من نمیخام یه عده با حرص و شاید هم مشکلات ایجاد شده دولت ها حق ضایع میکنن. عمرم رفت و میگذره، چکار کنم اینکه همه را رها کنم وحشت دارم، هیچی نمیمونه و اگربخام بگیرم چیوبگیرم. از یه طرف مدام میگن زن نباید در زمان فعلی نیاد تو اجتماع این براشرایط من مساعد نیست نه میتونم تو اجتماع باشم نه نباشم، میخام خودم باشم نمیشه. از طرفی خودم کیه که باید باشم، از سمت مذهبی ها خیلی کتک به روحم میخوره، شیطونی بعضی ها هم برا روح من خیلی آسیب زا بود، گاه فکر می‌کنم ما متخصصین شهید زن را به عنوان الگو درست مطرح نکردیم تا بعد به بحث نفس برسیم. لذا اکثر زنها با ورود به اجتماع دارن راه تکرار شده را دوباره میرن، مثلا بنده نمیدونستم اینقدر زن فوق تخصص پزشک داشتیم شهید شدن، وقتی میخام با آرامش امور را پیش ببرم بیشتر خودمم ولی نمیشه، انگار خیلی قدرت میخاد و من ندارم و یا آنگاه که قدرت پیدا می‌کنم ازم سوء استفاده میشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال با انقلاب اسلامی فارغ از کوتاهی‌هایی که داشته‌ایم، تاریخی شروع شده که زن و مرد برای معنابخشیدن به زندگی دنیایی و آخرتی خود باید تلاش کنند نسبت به چنین حضور تاریخی حساس باشند و خود را متناسب با تاریخی که شهدا بدین‌گونه آن را شکل دادند و پروراندند، همراه نگه داریم. از این جهت خوب است ابتدا نسبت به جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی آگاهی پیدا کرد و در این رابطه پیشنهاد بنده مطالعه کتاب «جایگاه قدسی انقلاب اسلامی» است که روی سایت می‌باشد. موفق باشید

40730

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام به شما استاد بزرگوار: از ته قلب تون دوست دارید چه سؤالی از شما پرسیده بشه که هر آنچه در دلتون هست و به زبان نمی‌آورید رو با خیال راحت بگید و در دلتون بگید خدا رو شکر که بالاخره یک نفر این سؤال رو ازم پرسید. ان‌شاءالله که خداوند به شما سلامتی بده، جسارتا بلا تشبیه مثل وجود مبارک حضرت علی علیه السلام که می‌فرمودند سلونی قبل ان تفقدونی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرایطی که هستم هیچ چیز در اختیار بنده نیست. گویا اگر سؤالی در پیش باشد و شرایطی برای گفتن پیش آید؛ خداوند است که از قبل میدان گفتن را فراهم می‌کند به اعتبار آن‌که زبان؛ خانۀ وجود است. موفق باشید  https://eitaa.com/soha_sima/5295

39857

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: سوال داشتم از استاد طاهرزاده، استاد نسبت به این بی‌حجاب ها و سگ بازها که از کنار هم می‌گذریم باید چه عکس العملی داشته باشیم؟ و حتی گاها اطرافیان بچه را تشویق میکنن میگن هاپو ببین چه نازه واقعا باید چیکار کنیم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بدون درگیری متذکر حکم خداوند شد که فرموده است نباید سگ وارد زندگی ما باشد و تنها کار سگ، نگهبانی است. موفق باشید

39219

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چی داری میگی استاد طاهرزاده تو زندگی از بدبخت هم بدبخت تر هستم. هیچی نیست جون دادن شده کار هرروزه من؛ مرگ رو با تمام وجودم حس می‌کنم و میخوام در انتظارم بیاد که از این زندگی کوفتی خلاص بشم؛ چی میشه گفت؟ چی میگید؟ هر لحظه کافرتر شدن به همه چی کارمه هر لحظه از خدا ناامیدتر شدن کارمه و هر لحظه بیشتر جونم گرفته میشه و کلا لوله میشم توی خودم که چکار کنم؛ استاد جان دانستن کافی نیست! استاد جان اینگونه خدا بودن کافی نیست! استاد جان این‌همه تنهایی برای یک انسان لازم نیست! استاد جان این همه از خدا خواستن و رفتن و رفتن و بعدش اجابت نشدن حتی کوچیکترین خواسته انگار اون چیزی نیست که باید باشه؛ کدوم خدا را قبول داشته باشم؟ این تنها سوال نیست، میدونید استاد! من دیگه نمی‌کشم خدا منو آورده و این همه دست خالی گذاشته منو؟ دارم جون میدم. توی خودم دارم جون میدم توی خودم و هیچ کس هم اطلاع نداره یا به هیچ کس هم نمیتونم دردم رو بگم؛ آخه اونه که باید بیاره بزاره جلوی پام که من راهش رو برم و باور کنید این یکی برای منِ خانم امکان نداره که بخوام برم خودم راهی باز کنم؛ خدا خستم کرده انقدری که حتی دلم نمیخواد حرکت کنم دلم میخواد بمیرم و فقط چشمامو ببندم و وقتی باز می‌کنم دیگه با این حجم از همه چیز و با این حجم از دیدن آدمها روبرو نشم؛ دارم خفه میشم؛ خسته‌ام و درمانی نمیاد از سمت خدا و من خیلی وقته که سپردم به خودش ولی وقتی اون اصن بهم توجهی نمیکنه و نمی‌بینه که من نیازم چیه و فقط میخواد قواعد خودش رو ببره جلوتر و جلوتر و آیا اینا همه ظلم به انسان نیست؟ من دیگه صبحا رمق بلند شدن از جام رو ندارم به من بگو دیگه چقدر به خودم دلخوشی بدم؟ هان؟! چقدر؟ حوصله هیچ چیز و هیچ کس و هیچ مراعاتی رو دیگه ندارم روی لبه‌ای ایستادم که هر آن میتونم خودم رو توی کثافت‌ترین چیز غرق کنم و از من هم بعید نیست؛ حالم از همه چیز بهم میخوره و هیچ چیز جوابگویم نیست و اصلا جوابی هست؟ فکر نمی‌کنم جوابی باشه در برابر این همه ستمگری خدا؛ خدایی که من ازش ناراضیم و هیچ کاری بلد نیست بکنه رو نمیخام؛ از همه گله دارم استاد، و بیشتر از همه از آفریننده خودم گله دارم، اینهمه یله و تنها رها شده توی این جهانم، نه چیزی دارم نه چیزی که میخوام رو میتونم داشته باشم و همش داره بهم سخت میگذره و سخت میگذره پش بهم بگو که اینجا چیه والا؟ من دیگه حالم داره بهم میخوره از هر چی بود و نبوده که همه‌ی بودا و نبودا الکین. آدم سرگرم کنن آدمو میخوان فقط سرشو گرم کنن، حتی کارای مذهبی شما بیشتر سگ میزنه توی زندگی آدم، چی داری میگی استاد؟ جات گرمه؟ خونه و زندگیتو داری و داری زندگیتو میکنی و منه جوون باید عین سگ اینور و اونور باشم و تازه زندگی هم نمیچرخه و خدایی هم دیده نمیشه اصلا استاد تو به من بگو من کورم من نمیتونم خدا رو ببینم ولی خدایی بیا زندگی منو ببین خودت میگی این دیگه عین چیه....، حالت خوشه و زندگی داره بهت خوش میگذره و این حرفا رو میزنی اگر برات نمیساخت هم این حرفا رو میزدی؟، بدتر از همه چیز تنها بودن و بی همدمی، بدتر از همه دیدن غرق شدن هر چه بیشتر در کثافت می‌باشد، حال بهم زن ترین حالش اینه که تو دیگه میخوای بیاری بالا و بازم مجبوری با همون خدایی که ظالمه و داره ظلم میکنه صحبت می‌کنی و شکایت می‌کنی، اینا ظلم نیست در حق یک انسان؟ به انسان چی میخواد بده اصن؟ پس چرا آورده؟ که هی انسانش رو دق بده؟ به من لطفا استدلال نده که خودم رفتم و الان هیچکدوم از اونا رو هم نمیخام، اصن هیچی نمیخام، بحث اینه که من فقط میخام این بن بستی برداشته بشه، چرا خدا اینهمه ظالمه برای من؟ چرا نسبت بهم کم لطفه چرا نیازهامو بهم نمیده ولی توی وجودم اون نیازا رو حس می‌کنم؟ استاد الان دوباره میخوای بگی ایمان؟ بس کن خسته شدم بابا، بابا جان من دیگه نمی‌کشم من دیگه نمیتونم خودمو نگه دارم و حفظ کنم دست از سرم بدارید، من دیگه نمیتونم مومن باشم، من دیگه نمیتونم مومن باشم، من دیگه نمیتونم حرکت کنم که خسته شدم از بس دستم خالیه، من دیگه نمیتونم ادم خوبه باشم، نه اینکه نتونم خودمم نمیخوام، چجوری اینجوری باشم وقتی خدا همه درهاش رو به روم میبنده و منِ بندش رو یه نیم نگاهی هم نمیکنه؟ اصن من کافر بابا تو که خدایی داری زجر کشیدن منو میبینی کدوم گوری نشستی؟ کوش؟ اصن بهم بگو کی توانایی این رو داره که بهم رسیدگی کنه؟ کدوم آدم؟ باو حتی خدا هم محو شده، از همه کس متنفرم، تنفر تو تمام وجودم داره موج میزنه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنید این تنها قصه و حکایت شما است؟! و یا حکایت همۀ انسان‌های دوران جهان مدرن می‌باشد؟ با این تفاوت که عده‌ای خود را مشغول کرده‌اند و یا مشغول شده‌اند. به جملۀ مشهور نیچه فکر کنید که در این رابطه خیلی زود خبر داد: «برهوتی در پیش است». فکر می‌کنید که این به جهت تنهایی است که در آن قرار دارید، در حالی‌که شما و هرکس دیگر چاره‌ای نداریم مگر این حضور را که نیهیلیسم نامیده‌اند، درک کنیم و با خودآگاهی نسبت به آن به حضوری که حضور در «وجود» است؛ بیندیشیم، با جناب هایدگر و جناب صدرا، دو متفکری که متوجه این امر شدند و به نسبتی فکر کردند که باید بین انسان و «وجود» پیش آید. تازه در این بستر است که متوجه می‌شویم دین خدا می‌تواند افقی را در بستر بیکرانۀ وجود در مقابل ما بگشاید. عرایضی تحت عنوان «نیست‌انگاری» شده است که در سایت می‌توانید بیابید و با توجه به همین امر عرایض اخیر تحت عنوان « برکات انتخاب خواست خدا بر میل خود» https://eitaa.com/matalebevijeh/18333پیش آمد بخصوص قسمت «معنای غنای نفس» https://eitaa.com/matalebevijeh/18341. موفق باشید

نمایش چاپی