بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36124
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: ببخشید وقت شما را می گیرم. در رابطه با جلسه ی بنیان ها آنچه پیش آمد را خدمتتان می فرستم. و از راهنمایی شما خیلی ممنونم. در مورد «نفس جسم عالیه»؛ یک شخصی بود که گوشش را تکان می داد یک سانت بالا پایین می برد. در صورتی که بنده اصلا این عضله ی سرم را حس نمی کنم. توجهم در این مساله به جسم به عنوان مبنای ادراک انسان و حضور نزد خود است. اینکه خداوند می فرمایند من چشمش می‌شوم با من می‌بیند. گوشش می‌شوم با من می شنود. ( آیا می توانیم در نظر بگیریم: خداوند می گوید من قلبش می شوم؟) انسان که در دوگانگی ذهن و عین گرفتار است چگونه متوجه شود که قلبش او را به یگانگی فرا می‌خواند؟ از این جهت توجه به قلب صنوبری، بسیار اهمیت دارد. و در توجه مستمر و احساس وجودی حیات در ضربان قلب، آزادی از تصاویر ساخته شده ی ذهن، پدیدار می شود. «تربیت ذهن» با قلب، باعث می شود ذهن زود تر از قلب، تصویر سازی نکند. تلاش کند با صورت حقیقت زنده مرتبط شود و خودش را نزد قلبِ اشیاء بیابد. تا به جای اینکه تصویر سازی کند تصاویر، خودشان پدیدار شوند. (شاید همراه معنی و نحوه ی خدمت رسانی). آیا می‌توان گفت، از آنجایی که توجه به قلب صنوبری برای ارتباط با حقیقت، در رساله ی سیر و سلوک بحرالعلوم نیز آمده است؛ اگر انسان بخواهد با حقیقت در هر شیء، ارتباط برقرار کند می تواند از توجه به قلب صنوبری خود، در ارتباط وارد شود؟ برای ارتباط روحی در نسبت با ارتباط جسمی (فیزیکی). هر چند روح و جسم در یگانگی هستند، «از کدام افق با کدام افق» ارتباط برقرار کردن متفاوت می شود. زیرا صمدیت و «به سوی» نشان از جهت گیری اشیاء است. آیا می‌توانیم بگوییم وقتی انسان با اشیاء هم جهت باشد با قلب آنها مرتبط شده است. وجه الله بودن هستی نیز، از افق ارتباط برقرار کردن می گوید. همچنین علوم هم از این جهت که صورت سازی می کنند نمی گذارند اول قلب با حقیقت اشیا مرتبط شود و بعد ذهن از قلب حس نگاه را بگیرد و صورتِ حقیقت ببیند. زیرا در نگاه وجودی، تکیه گاه علمی مانند ابزار است، و ممکن است، اثر نکند. زیرا اثر گذاری از وجود است. از طرفی اینکه می گویند اگر الهی باشی در و دیوار با تو حرف می‌زند، و یا شعر ما سمیعیم و بصیریم و هوشیم با شما نامحرمان ما خاموشیم، آیا می توانیم بگوییم، یعنی اشیاء، خودشان می خواهند نور شناختِ خودشان را به انسان بدهند. چون خودشان در عین ثابته خودشان هستند. و در مورد صمدیت و احدیت؛ آیا می توانیم بگوییم نور صمدیت «به سوی»، سیاست را نیز متذکر می شود؟ زیرا سیاست از جهت گیری و ارتباط با عالَم وجود سخن می گوید. و همچنین نور صمدیت و حرکت جوهری و حرکت حبی، در نسبتی با هم احدیت را جلوه گر می کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را به میان آورده‌اید که هر کدام برای خود متذکر نکته‌ای است. آری! بشر جدید همان‌طور که آب را با آنهمه لطافت از طریق قلب درک می‌کرد؛ تنها به عنوان H2o می‌بیند. در بقیه امور نیز قصه از همین قرار است و به حضوری که به تعبیر قرآن «قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا» است نمی‌رسد که اتفاقاً ابتدا رابطه قلبی با موجودات و موضوعات پیش می‌آید و سپس فهم آن را به صورت جزئی درک می‌کند. قلب صنوبری، مرکز همان احساسی است که نفس ناطقه باید در آن حاضر باشد و هر اندازه ما قلب صنوبری خود را مدّ نظر داشته باشیم، بیشتر در نزد خود حاضریم و بیکرانگی خود را احساس می‌کنیم. موفق باشید

36049

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: نظر شما درباره قبول فرزند از بهزیستی چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه، که کار خوبی است. به هر حال تربیت این کودکان به خودی خود اجر و ثواب خاص خود را دارد. موفق باشید

36021

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام وعرض ادب: استاد گرامی با این جنس گفتگو ها در این کلیپها اگر احیانا نسبتی برقرار می کنید با ما هم به عنوان برنامه ریزان مراکز قرآنی در میان بگذارید آدرس کلیپ های مورد نظر،🔻 https://eitaa.com/tafakkor_qurani/2892 ویا 🔻 https://eitaa.com/35505591/1012 ویا 🔻 https://eitaa.com/khamenei_ir/4827

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار از عهده ما بیرون است. آری! اگر کسی سؤالی در رابطه با مباحثی که عرض شده است؛ داشته باشد و از طریق سایت سؤال بفرمایند؛ می‌توانیم در خدمتشان باشیم. موفق باشید

35987

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آیه ای هست که اشاره میکنه حضرت آسیه از خدا خواست که از اون وضعیت شکنجه نجات پیدا کنه و بعد او را به سمت آسمان بردند (یادم نیست آدرس آیه رو خدمتتون بگم) آیا مرگ حضرت آسیه فرا میرسه یا منظور دیگه ای مد نظره آیه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این‌که جناب آسیه از حضرت حق طلب کرد که در جوار پروردگارش جایگاه و سکنایی داشته باشد، اصل قضیه بود و فرعون گمان می‌کرد با شکنجه او، او را از زندگی محروم می‌کند. غافل از آن‌که او را در مسیری قرار می‌دهد که طالبش بود و خداوند در همین رابطه می‌فرماید:  «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ...» (تحریم/۱۱) خداوند براى اهل ایمان، همسر فرعون را مثال مى‌زند. زمانى كه به پروردگار خويش عرض كرد: پروردگارا! خانه اى براى من نزد خودت در بهشت بساز ... موفق باشید

35945

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من پسر هفت ساله ای دارم که سوالات زیادی می پرسد و بنده جواب بعضی از سوالاتش را نمی‌دانم مثلا می پرسد چرا خدا با قدرت خود کاری نکرد که امام حسین (ع) شهید نشوند؟ یا چرا امام جواد (ع) سم را خوردند (با توجه به کراماتی که از امامان برایش از کتاب ها خواندم) چرا امام زمان (عج) کاری نمی‌کند ما باید همه کار بکنیم تا امام بیاید چرا خدا مهسا امینی و امثال او را آفریده که در دنیا شر به پا شود؟ جواب های من مبنی بر این که ائمه قرار نیست با قدرت خود در هرچیزی نفوذ کنند یا انسان اختیار دارد و.... او را قانع نمی‌کند لطفا اگر می‌شود کتاب و جزوه ای هم در این زمینه به بنده معرفی کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اهل نظر معتقدند افراد در این سن، بیشتر دوست دارند سؤال کنند تا از طریق سؤال رابطه برقرار نمایند. پیشنهاد می‌شود قسمت دوم کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را برای او بخوانید. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

35831
متن پرسش

سلام استاد: دیروز منزل اقوام بودم دائما بحث بر سر خیانتهایی بود که حکومت به مردم کرده. آتش تهمت ها قلبم رو می‌سوزند و هیچ کس رو هم در جمع برای همراهی نمی‌دیدم همشون پای ماهواره تغذیه میشن بنده چله سکوت دارم و از طرفی بسیار قدرت طنز سازی دارم احساس کردم اگه اینجا خودم رو خرج انقلاب نکنم ضرر می‌کنم گوش این جماعت به منطق و استدلال بدهکار نبود پس کاری که کردم بعد هر تهمت و افترایی که به حکومت میزدن ی طنز شیرین از تو حرفهاشون می‌ساختم و با قهقهه هایی که می‌زدن مسیر حرف رو گم می‌کردم. دست آخر یکیشون که خودش رو خیلی متفکر و دلسوز فقرا می‌دونست مجلس رو ترک کرد و آتش گپ و گفت ها خوابید نمیدونم کارم درست بود یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار خوبی کرده‌اید زیرا نباید بگذاریم این مسائل سیاسی که بر مبنای دروغ و تهمت بنا داردبین جامعه، ما را به کدورت و دوگانگی بکشاند، بر رابطه‌ها حاکم گردد. به هر حال اینان برای عبور از روان خود که سخت احساس بی‌ثمری می‌کنند، به جای آن‌که خود را ملامت کنند به زمین و زمان بد می‌گویند ولی چیزی نمی‌گذرد که به جای بازی‌خوردن از افکار عمومی که رسانه‌های دنیا بر آن سیطره دارند، به وجدان عمومی خود رجوع می‌کنند و با جهان دیگری روبرو می‌شوند که ذات انقلاب اسلامی و شهدا در ساختن آن همت کرده اند. این‌جا است که شما اجر کارهایتان که موجب شد تا دوگانگی در خانواده پیش نیاید را می‌برید. موفق باشید

35652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام حضرت استاد طاهرزاده: آیا می‌شود جایگاه نهیلیسم و پوچی زدگی امور ولو دارای ارزش را با آیه شریفه «التوبة....... إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيم» تطبیق کرد؟ ضیق عوالم انفس و آفاق «جهان نفس و ماده» ، ضیقی نیست که در ذات آنها باشد، بلکه از «ظن» آدمی است در اثر فرار از جهاد در هر معنی آن! شده باشد؟ بنظر حقیر نهیلیسم و پوچی زده گی در عرصه ظن و گمان موجودیت خود را همچون شیشه کبودی مقابل چشم آمده و از کبودی آن هرچیزی کبود می‌نامید و الا «رحبت» بود. از این رو وقتی این ظن عارض می‌شود، آدمی از ضیق آن سر به توبه و برگشت می‌آورد. قدری اگر ممکن است از این آیه بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی انسان در موقعیت « وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ» قرار گرفت به یک معنا احساس پوچی می‌کند مگر آن‌که به خود آید و با توبه با خدا مأنوس شود. ولی موضوع نیهیلیسم امر دیگری است و مربوط به بشر جدید است. دکارت می‌خواهد در انسان شناسی جدید سکنا گزیند که در آن امکان شک نباشد و آن انسانی است که می‌اندیشد و نسبت میان اندیشه و هستی را درک می‌کند. در این‌جا در نظر دکارت حقیقت، همان بودنِ انسان است و انسان، ملاک هست‌ها و نیست‌ها می‌شود و البته این غیر از آن است که انسان با نظر به هویت تعلّقی خود متوجه حقیقتی ماورای وجود خود می‌باشد، بدون دوگانگی بین خود و حقیقتِ هستی.
بشر غربی با غفلت از هویت تعلّقی انسان نسبت به حقیقت، عملاً از حقیقت دست کشیده است و این یعنی دست کشیدن از انسانِ جویای معنا که همان نیست انگاری است، به همان معنایی که نیست‌انگاری فراموشیِ «وجود» است و گسیختگیِ نسبتِ انسان با هستی.
اگر تفکرِ آینده تفکری باشد که بشر را متذکر هستی، به معنای اصالت وجود و عین الرب بودن انسان نسبت به هستی می‌کند، ما از تاریخ تجدد رها می‌شویم و به جای مشغول شدن به ذهنیات خود و عدم تفکر، در «وجود» سکنا می‌گزینیم و دیگر در استیلای تکنولوژی که حاصل سوبژکتیویته است قرار نخواهیم گرفت و جهان دیگری آغاز می‌شود که انقلاب اسلامی متذکر آن است. موفق باشید

35605

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: برای نوکری امام حسین علیه‌السلام دست مان خالی است. قلب مان تهی است. خواهش می کنم دعا کنید تا نوکر خوبی باشیم. دعا کنید سیدالشهداء به ما نظر و نگاه خاص کنه. مضطریم. بیچاره ایم. سرافکنده ایم. بی آبروئیم. هیچی نداریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همه این حرف‌ها، «با کریمان کارها دشوار نیست» دیدید که شهید امیر حسین‌پور با آن فضای خاصی که از نظر ظاهر داشت چگونه در جان خود عهدی جانانه با حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» داشت و تا مرز شهادت در بهترین موقعیت دفاع از سیره اباعبدالله«علیه‌السلام» خود را احیاء کرد. عرایضی در این مورد با او در میان گذاشته شد که خوب است بدان رجوع فرمایید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/14186

35309

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: شنیدم جناب آقای سید بهروز طیبان صاحب کانال حیات انسانی طرحی را قصد پیاده کردن دارن به این نحو که ۴۰ هزار هکتار زمین همراه ۴۰ خانواده دائم الوضو مشغول تولید و فعالیت و همه چیز طبیعی تولید شود از خوراک و پوشاک و سایر ملزومات. و یکی از اهدافشان هم خودکفایی دینی است. راستش وقتی این طرح را شنیدم با خودم فکر کردم کسی که مباحث تطهیر خیال و معرفت نفس استاد حسن زاده را کار کرده، این چی بود ازش؟. این طرح بیشتر توهم است. چه راه غیر مستقیمی که لباس مستقیم پوشیده؟. لطفا راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد فکر نکرده‌ام و حقیقتش چیزی برای گفتن ندارم. موفق باشید

35189

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

۳۵۱۶۴ با سلام خدمت استاد عزیز برای جوابی که برای سوال ۳۵۱۶۴ فرمودید شما درباره نیست انگاری صحبت کردید و من ربطش را خیلی نفهمیدم. استاد جان اون کمبودی که من حس می‌کنم در درونم نیست بلکه بیشتر در بیرونم و دنیای اطرافم است. خودم فکر می‌کنم از وقتی با صحبتهای شما آشنا شدم و مسیر زندگیم مشخص تر شد در خانواده خود تنهاتر شدم و از دوستانی هم که داشتم به علت متفاوت بودن فکر و رفتار و باور و اخلاق جدا شدم. وهمه اینها تنهایم کرد ولی الان می‌خواهم در دنیای بیرون هم باشم و مفیدتر از قبل هم باشم و قویتر... اما نمی‌دانم چگونه شروع کنم! نمی‌دانم اگر در این مرحله به ندای قلبم گوش دهم مفید است یا نه؟! نمی‌دانم چگونه مفید باشم و چگونه از آنچه آموختم در دنیای بیرون استفاده کنم؟! می‌دانم بنده یی هستم که هستی ام با یاد او (خدایی مهربانم) زنده می‌ماند و هر لحظه زنده تر می‌شود و بدون او مرده ای بیش نیستم. و می‌دانم که تاریخ انقلاب اسلامی تاریخی زنده کننده و وصل کننده به حق است و از جنس آسمان است. اما نمی‌دانم من چگونه می‌توانم در این تاریخ حضوری فعال داشته باشم؟ استاد جانم برایم دعا کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بدان جهت آن عرایض خدمتتان نوشته شد تا معلوم شود در چه شرایطی هستیم و چگونه باید با خود و دیگر انسان‌ها رابطه برقرار کرد وقتی همدیگر را در رابطه با نیست‌انگاری که عموم ما گرفتار آن هستیم، درک کنیم و مسئله اصلی خود را بشناسیم. در این صورت است که بستر رابطه‌هایمان مشخص می‌شود امری که در جواب سؤال شماره 35188 متذکر آن شدیم. موفق باشید

35076

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: دوست بزرگواری مطلبی را در سؤال شماره ۳۵۰۵۰ مطرح فرموده بودند که لازم دیدم نکاتی را بر حسب وظیفه به سمع و نظر برسانم ۱. چرا به حسب وظیفه؟ چون سؤال کننده محترم حرف از مقلدین زدند و شما هم نمی‌توانید زبان مقلدین باشید پس طرف خطاب امثال بنده هستند. ۲. بنده کمترین که جزو شاگردان قدیمی حضرتعالی نیستم اما به دلیل ارتباطی که با شاگران متقدّم شما دارم آنها را بسیار بسیار متدین، فاضل، اهل علم، باسواد، اهل دقت، با صفا و ملّا به معنای واقعی آن می‌بینم که عمومأ وجود بین هستند یعنی به خود خود هست وصل هستند و عارفانی بی هیاهو و گمنام در عرفان هستند. ۳. باز یاد آور می‌شوم که بنده کمترین هم که بهره ناچیزی از محضر شما و شاگردانتان[ که اسمی از آنها نمی برم]، برده ام اگر مسئله تقلیدی باشد که وا اسفا که به قول معروف نمرده به فتوای من نماز بخوانید که خدای ناکرده ما بخواهیم افرادی باشیم که بخواهیم مانند رایانه جمع اطلاعات کنیم. ۴. فقط افراد شاکر واقعی می‌دانند که شما، به مخاطبین خود عالَم می‌دهید و این غیر از دادن اطلاعات هست. ۵. بزرگان علم که واقعأ کارشناس هستند به خوبی می‌دانند که شما شاگرد خوب قران و نهج البلاغه و شاگرداهل بیت ـ علیهم صلوات الله ـ و شاگرد مکتب امام بزرگوار ـ رحمة الله علیه ـ هستید و چنین فردی ( شما) اگر بخواهد که شاگردانش از او تقلید کنند معاذ الله ظالم است (و حاشا و کلا) چنین باشد. والسلام. پناهپوری

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به این نوع سخن ها حساس بود. در نظر بگیرید آن منتقد محترم حتی متوجه رابطه ذاتی بین علت حقیقی و معلول آن علت هم نمی باشند. موفق باشید

40698

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

روایاتی ذیل «بکاء الطفل» مطرح است. می‌خواستم یک تفسیر درست از آنها بفرمایید که مراد حضرات چیست؟ در مقام عمل اثری دارد یا اینکه صرفا تغییر نوع نگاه است و... تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز خاصی در این مورد نمی‌دانم. شاید در سایت‌های زیر بتوانید جواب خود را بیابید. موفق باشید
 https://evanteb.com/%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%B2%D8%A7%D8%AF/ و https://ajsm.atu.ac.ir/article_1466.html 
 

39345

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: شخصی بنام سروش دباغ که مدعی است که تبحر زیادی در فلسفه ی غرب و فلسفه ی اسلامی داره در جاهای مختلف شبهه ای را بیان می کنه که علامه طباطبائی و استاد مطهری ایده الیسم غربی را بدلیل عدم تسط به زبان انگلیسی و کمبود منایع در آن زمان به درستی متوجه نشده اند و مثلا در فهم فرق بین ایده الیسم هگل و کانت با ایده الیسم بارکلی کاملا دچار سوء تفاهم شده اند و ایده الیسمی را که در مقالات اصول فلسفه و رئالیسم از این دو بزرگوار مطرح شده ایده الیسم بارکلی است نه ایده الیسم کانت و هگل. خواستم نظر شما رو در این خصوص بدونم و سوال بعدیم اینه آیا کلا کانت و هگل و نیچه اعتقاد به وجود خداوند که دارای تعیین خارجی باشه و مستقل از ذهن باشه دارند یا خیر؟ و اگر اعتقاد ندارند پس چه تفاوتی بین بارکلی با کانت و هگل در خصوص خداوند متعال وجود داره که سروش دباغ فرزند عبدالکریم سروش دائما در جاهای مختلف بین می کنه که علامه طباطبایی و استاد مطهری علی رقم تسلط عظیم بر فلسفه و عرفان اسلامی در درک ایده الیسم هگل و کانت با ایده الیسم بارکلی به خطا رفته اند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بر فرض هم که چنین باشد و انتقاد مرحوم شهید مطهری و علامه طباطبایی از ایده‌آلیسم، انتقاد از ایده‌آلیسم بارکلی باشد که سرایت داده‌اند به هگل و کانت. این از شخصیت علمی شهید مطهری و علامه که نظر به واقعیت عالم دارند؛ نمی کاهد. ۲. تمام تلاش کانت و هگل و بارکلی و حتی نیچه آن است که به نحوی متذکر ایمان به خدا باشند. موفق باشید

39256
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد محترم: جناب استاد، مدت چند سالی است که افتخار دارم و از محضر نورانی و مبارک حضرتعالی بهره‌مند هستم و در این راستا با اشتیاق وافر همواره مطالب و فرمایشات جدید جنابعالی را از هر طریقی شده (منجمله سایت لب‌المیزان، شبکه‌های اجتماعی، کتاب‌ها و جزوات و...) دنبال می‌کنم. مدتی قبل به پیج رسمی شما در اینستاگرام (asghar_taherzadeh@) برخوردم و مشتاقانه به تفحص و جستجوی مطالب پرداختم، لیکن در عین آنکه از مطالعه‌ی بسیاری از محتویات آن محظوظ شده و بهره‌مند گردیدم، فضای رکود و ایستایی حاکم بر پیج موجب تعجب و حسرت اینجانب گردید. به راستی آحاد مردم و به ویژه نسل جوان ما تشنه‌ی دریافت چنین معارف گهرباری هستند و اینکه چرا باید صفحه‌ی رسمی حضرتعالی در این شبکه‌ی اجتماعیِ پربازدید اینگونه غریب و متروک رها شده باشد، سؤالی است که برایم بی‌پاسخ باقی ماند. علی‌ایحال، با کمی جستجوی بیشتر به پیج دیگری برخوردم به نام صراط رسانه (serat_rasaneh@) https://instagram.com/serat_rasaneh?igshid=MzRlODBiNWFlZA== که حاوی کلیپها، عکس‌نوشته‌ها و محتواهای جذاب تولید شده از فرمایشات و تقریرات جنابعالی است. علی‌رغم اینکه این پیج علی‌الظاهر صفحه‌ی رسمی جناب‌تان نیست، لیکن چند نفر از دوستانِ مطلع به بنده فرمودند که پیج اخیرالذکر همواره مورد تأیید و توصیه‌ی حضرتعالی بوده است. آنچه ذهن حقیر را درگیر کرده عدم تعامل این دو صفحه‌ی مجازی با یکدیگر و عدم هم‌افزایی آنها با هم در راستای تنویر هر چه بیشتر اندیشه‌های ناب و راهگشای جنابعالی است. ممنون خواهم بود چنانچه در این خصوص ارشادات لازم را ملحوظ فرمایید. در پناه ایزد منان همواره مستدام باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شاکر هستیم که به لطف خودراهی برایمان گشوده که مسیر تعالی هرچه بیشتر امثال جنابعالی باشد. هر دو پیج اینستاگرامی از رفقای متعهد و دلسوز هستند که به حکم وظیفه سعی دارند آنچه را که لازم و شایسته می‌دانند در معرض مشتاقان معارف قرآنی و حِکمی قرار دهند. امید است با همکاری بیشتر رفقای محترم بتوانیم در شرایطی که جوانان ما سخت به دنبال معارف عمیق توحیدی می‌باشند؛ قدمی برداریم که آن قدم‌ها زمینۀ درخشش هرچه بیشتر ایمان باشد. موفق باشید              

38652
متن پرسش

https://eitaa.com/matalebevijeh/17794 سلام و عرض ارادت خدمت استاد عزیز: آری به راستی افق انقلاب اسلامی که به برکت مجاهدتهای آشکار و نهان ِ خرد و کلان این امت در حال گسترش به اقصی نقاط جهان است، بسی گسترده‌تر از تفاوتهای داخلی و سیاسی است. استاد بزرگوار می‌دانم که موضع حضرتعالی در انتخابات از جنس هواداری‌های سیاسی نبود و چون نگاهی را به سیره امام و افق اصیل انقلاب نزدیک‌تر می‌دیدید از فردی اعلام حمایت کردید اما دیروز که جناب آقای قالیباف با هدایت خود، هواپیمایش را در قلب تهدیدات منطقه نشاند، در قلبم آرزو می‌کردم که نسبت به مواضع ضدصهیونیستی و شجاعانه ایشان که از جنس بچه‌های جنگ است موضعی بگیرید و تحسین کنید تا خاطرمان جمع باشد که ما استاد را درست درک کرده‌ایم، پای انقلاب، فراتر از فرد و جناح وقتی که پست شما در مطالب ویژه را دیدم و اکنون که این چند خط را می‌نویسم از شوق، اشک می‌ریزم درست است که دشمن مرا در کنج خانه نمی‌بیند و می‌توانم هرجه خواستم گریه کنم اما حس کردم داغ سید حسن نصرالله برای ایستادن است نه گریه کردن، حتی اگر دشمن نبیند. از اول خرداد امسال تا اوایل مهر، مثل تابستان سال ۶۰ پر از حادثه و ترور و داغ پشت داغ ما به هم دلگرمیم به جمله‌های هم صدای محکم رهبر و بیان رسا و حمایت تمام قدشان از جبهه مقاومت، تسکین قلب پردرد ما بود و این حمایت و تحسین حضرتعالی از موضع‌گیری آقای قالیباف، بسیار خرسندم کرد. ما به بودن در جاهایی که ندیده‌ایم عادت کرده‌ایم از ضریح شش گوشه تا سنگرهای امروز مقاومت تا دریهای تفسیر مسجد الحمدلله

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که با گشوده شدن افقی که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده؛ هر صحنه ای که در این تاریخ پیش می آید را در نسبت با آن افق معنا می کنیم و حتی اکنونِ خود را با حضور در آن افق و در آن آینده تجربه و احساس می نماییم. آری! در این راستا جایگاه هر حرکتی و هر شخصی معنای خود را دارد و با توجه به این امر چگونه می توان جایگاه حرکت آقای دکتر قالیباف و سخنان ایشان را در نشست اجلاس رؤسای مجالس اسلامی نادیده گرفت؟ و مگر تعلّق ما به آقای دکتر جلیلی نیز در همین راستا نبود؟ که جایگاه ایشان را در راستای حضور اکنونِ خود در آینده انقلاب اسلامی به عنوان ریاست جمهور تجربه می کردیم؟ مهم آن است که جای و جایگاه افراد را نسبت به انقلاب محفوظ بداریم. موفق باشید    

38528
متن پرسش

سلام.
افکند خبر دشمن در شهر اراجیفی / کو عزم سفر دارد از بیم تقاضایی

در این بیت به معنی خواستار قضاوت شدن است. دشمن نور نورانیت که از دل تاریکی‌ها آنچنان ارتزاق زقوم و بلعیده شدن در سموم کشنده بشریت کرده است که در شهر جهان کنونی داد قضاوت خواهی سر داده، بگمانش کشتن سیّدان عالم حکم قضای برحق و راستی است. او به سّید حسادت می‌ورزد و ما نیز... او از سبقت سّید بیم دارد ما نیز... هرچه او دارد ما نیز... تنها تفاوت ما و او اینست که ما رشک شهادت فی سبیل الله او می‌بریم او رشک به زنده بودنش در میان ما را.... ما بیم زمینی شدن و زمینی ماندن می‌بریم او بیم زمینی ماندن.... عجب عالم با حساب سریع الوصولی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آینه‌ای جهان‌نما در مردی قامت برافراشت تا ما ابعاد انسان را با وسعتی که وسعت حقیقی انسانِ این دوران است به تماشا بنشینیم و خود را تا دوردست‌های وجود که یک بُعدمان اُنس با خداوند است و بُعد دیگرمان مقابله با ظلمات دوران؛ مدّ نظر آوریم و این یعنی افقی که سید حسن نصرالله در مقابل‌مان گشودند. افقی که بسی دور و بسی نزدیک است تا اگر گام‌ها را بلندتر برداریم و اهداف‌مان را از خودخواهی‌ها آزاد کنیم، او را در خود بیابیم و معنای زیباترین «بودن» را از طریق او تجربه کنیم و اگر او عزم سفر داشت، که داشت؛ راه را تا عرش برین مقابل ما گشود تا در راه نمانیم. موفق باشید  

38294

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض ادب خدمت استاد عزیز: استاد چند سوال از خدمتتان داشتم. ۱. استاد کلمه اعتماد بنفس که کلمه اشتباهی است آیا اینطور درست است که بگیم هرچقدر خدا را دوست داشته باشیم خودمان را دوست خواهیم داشت؟ ۲. استاد به نظر شما چکار کنیم که بتوانیم به خدا وخودمان باور بیشتری داشته باشیم؟ استاد باوری که در عمل تبلور کند. ۳. استاد در یک خانه سنتی و آداب و سنن سنتی احساس آرامش خوبی دارم و در سطح جامعه امروزی و با سبک زندگی امروزی از غذا و پوشاک و آداب جدید خیلی اذیت میشم این را چطور با سخن شما که فرمودید باید در همین تاریخ زندگی کرد جمع کنم؟ ۴. استاد در جایی خواندم که بزرگی گفته بود که اگر خودت بخواهی عاقل شوی بر حماقتت افزودی عقل را باید خدا دهد. استاد اگر درست است به نظر شما راه افزایش عقل چیست؟ دعا یا اداب خاص؟ در پایان اینکه استاد راستیتش یک مشورت خواستم از خدمتتان؛ اینکه چندین و چند سال با انسی که با مباحث شما داشته ام، شغلی که الان درش مشغولم خدمات بانکی هست و به شدت درش دچار عذاب و معذبم، میخوام انصراف بدم، چکار کنم دلم محکم بشه به راه دیگری؟ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! به جای اعتماد به نفس، باید در بستر نظر به توحید الهی، اعتماد به حق داشت. ۲. پیشنهاد می‌شود کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن دنبال شود. ۳. مهم حضور در تاریخ است و این غیر از مشغول شدن به امور روز مرّه می‌باشد. ۴. تدبّر در قرآن از طریق تفسیری مانند «المیزان» در این مورد کمک می‌شود. ۵. شاید انصراف لازم نباشد ولی از آن نوع امتیازاتی که خلاف قانون است نباید استفاده کرد. موفق باشید

37873

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: مهمترین نقاط قوت جلیلی برای ریاست جمهوری چیست؟ مواردی که باعث بشه او را بعنوان رئیس جمهور انتخاب کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها نکته‌ای که در این فرصت کم می‌توان در جواب به سوالات جناب عالی عرض  کرد به امید آنکه خودتان به موضوعات پیش آمده فکر کنید رجوع به صحبتی است که تحت عنوان « کدام رئیس جمهور و حضور در کدام آینده؟» عرض شد با متنی که ذیل آن قرار داده شده است. https://eitaa.com/matalebevijeh/17011 موفق باشید. 

37297

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: طاعات و عبادات قبول درگاه احدیت؛ داشتم با خود می‌اندیشیدم که به این احساس دست یافتم: احساسی تاریخی که درونم را به آتش می‌کشد! حس می‌کنم برای گذر از این تاریخ سوزان، انقلابی از جنس نیچه نیاز است که با مته‌ای از جنس الماس خرد، سقف آهنین عقلِ فکرباز را سوراخ می‌کند و به تفکر می‌رسد. احساس می‌کنم با انقلابی از جنس تفکر نیچه می‌شود قرآن عصر نوین را ترجمه کرد، نیچه‌ای که با زیر پا گذاشتن افکار جاهلی، تفکر انقلابی را به صحنه می‌آورد که شدنی است بسیار متعالی در منظر جان و روح آزاد ما. این همان خورشیدی است که از غرب طلوع می‌کند و از مسجد و مدرسه بیزار است و در پی ورود به میخانه تفکر است. او در پی خلیفه‌اللهی همه چیز حتی مرگ کالبد را به جان می‌خرد و مرگ را شیرینتر از عسل و ماندن در اینجا می‌یابد؛ از خدایی که ساخته و پرداخته دست شیطان است به خدایی نو پناه می‌برد و بی‌رنگی‌اش را فریاد می‌کشد و می‌گوید: بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری / هر لحظه مرا تازه خدای دگری هست! به هرچه سابقا دوست داشته بی‌اعتماد می‌شود و «یا ایها الانسان انّک کادح الی ربک کدحا فملاقیه» را با جانش زندگی می‌کند. با خرق عادات عامه خلق، اخلاقی خواص‌گونه برایش پدیدار می‌شود که در اوج بی‌هدفی هدفمند است و همین تضادها او را به سر منزل مقصود خواهد رساند چرا که مقصود خود می‌گوید: عرفت الله بجمع بین الاضداد. شما می‌دانید و تعرف الاشیاء با ضدادهای شما... گاهی برای رهایی از مشکلات بجای چنگ زدن محکمتر به دستاویزهای مشکل آفرین قبلی باید مشکلات را قلاب جوابهایی خردمندانه کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مکرر عرض شد اگر نیچه در منظر خود، حضرت مولا علی «علیه‌السلام» را یافته بود به جهت طلب بزرگی که در جان خود احساس می‌کرد به آن بحران روحی که در آخرین روزهای زندگی گرفتار شد؛ فرو نمی‌افتاد، زیرا به نهایت‌ها می‌اندیشید و نسبتی که با نهایی‌ترین انسان باید برقرار کند به عنوان اَبَر انسان. آری! نیچه به خوبی متوجه شد بشر جدید ظرفیتی بیش از ظرفیت انسانِ دیروزین دارد، امری که امامان شیعه به عنوان انسان‌های فراتاریخی با شخصیت عجیب و بزرگ خود مدّ نظر آوردند. از این جهت آری! اگر با نظر به چنین نکته‌ای ما به آخرین دین و نهایی‌ترین انسان‌ها نظر کنیم، می‌یابیم زندگی یعنی چه. امری که جناب نیچه سختْ به آن می‌اندیشید و بر سرِ کلیسا فریاد برمی‌آورد که آنان با زندگی دشمنی می‌کنند. به گفته او «راستی! مایه فریب ما در کجا نهفته است وقتی عده‌ای با تحجّر دینیِ خود با زندگی دشمنی می‌ورزند؟ اینان حتی خدای را با زندگی دشمن می‌کنند.» موفق باشید

37266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

آقا تصور کنید که یک کسی که قبلا از طرفدارهای پر و پا قرص انقلاب و حاج قاسم و آقا و امام و ... که حالا نمیدونم بگم احمق شده که سیگار میکشه و مسئلش اینه که کسی باهاش حرف نزده و حالا فقط میگه که اون حال قبلا برای چی؟ داره با شما صحبت میکنه. خلاصه بگم یک الوات به تمام معنا، دنیام ساخته نشده و حسرت می‌خورم، خیلی بازیم داده فکرام چون خیالات سوار بود بر قطار روزگار و روزگار هم بی وفاست... اباالفضل با وفا علمدار لشکرم... خدایا خسته شدم. معمولا همه اول الوات هستن و بعد میان و میشن در پی شهادت بودن. اما من برعکس شدم. الان هم نمیگم که نمیخوام شهادت رو. بلکه نمی خوام بگردم، میخوام برسم  و بدست بیارم. چون مطمئن هستم که نهایت این راه کمتر شهادت مستحق اون نیست و این سنت الهی هستش که اگه خالصانه برای خدا بودن، پیروز می‌شود حقیقت اما در هر زمانه ای هنر خاص خودش رو میخواد و اون هم مُردنه و من هم همیشه آخرش می‌فهمم که چه گندی زدم. شادی نماند و شور نماند و هوس نماند. سهل است این سخن، که مجال نفس نماند. فریاد از آن کنند که فریادرس رسد. فریاد را چه سود، چو فریادرس نماند؟ کو کو، کجاست؟ قمری مست سرود خوان؟  جز مشتی استخوان و پر اندر قفس نماند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب بابا طاهر باید سبکبال شویم تا از سیطره تنگناهای تاریخ گذشته رهایی یابیم. به گفته جناب باباطاهر:
دلا راه تو پر پیچ و خطر بی
گذرگاه تو بر اوج فلک بی
گر از دستت برآید پوست از تن
برآور تا که بارت کم ترک بی
بنا بر آن است که ما انسان دیگری شویم، مطابق تاریخی که خداوند اراده کرده است، برای حضور در پهن دشتِ ابدیت. از این جهت هر اندازه بی‌تعلّق‌تر و وارسته‌تر در میدان زندگی وارد شویم، میدان پرواز ما گشوده و گشوده‌تر خواهد بود تا به جای کو کویِ قمری و مردن در قفس؛ با حضرت سجاد «علیه‌السلام» همراه شویم و در جان خود و به سوی دشت‌های بیکرانه عرضه بداریم: «انّ الراحل الیک قریب المسافة» پروردگارا! آن کس که در راهی قدم گذاشت که به سوی تو آید، بسی راه او نزدیک است. موفق باشید   
 

37144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: با توجه به پرسش ۳۷۰۷۷ حاج اقا سوالاتی تا بحال از شما پرسیده ام که در جوابش برای اینکه پیشنهاد سیر مطالعاتیتان را بدهید، فرمودید که در کنار درس حوزوی تان باشد و از دروس حوزوی غافل نشوید. علتش چیست؟ مرا توجیه کنید؟ چرا من بعد از گذر یک تاریخ، با وجود امثال شهید مطهری، علامه طباطبائی (رحمت الله علیهما) و خیلی دیگر از علمای سلف و متاخر، بدون اینکه متوجه سیر حرکت علمیشان باشم و متوجه باشم چه چیز هایی حل شده، چه چیز هایی باید حل شود و نیاز امروز چیست، چرا بدون در نظر گرفتن اینها به صورت کلی، باید از ابتدا خودم را متمرکز بر دروسی کنم هچون فقه و اصولی که امروز بدین گونه که هست، انچنان که باید کارایی ندارد؟ بله یک سری دروس را گذراندیم همچون ادبیات و منطق و کمی اصول که به نظر می اید که خوب شد که گذراندیم و در درک بهتر از حیث صرفا علمی، کمک می‌کند؟ خب حضرت آقا هم که در یک جمله در کتاب حوزه و روحانیت، حوزه را محل معنویت خواندند. در صورتی که فعلا نیست. چرا بدون پیدا کردن یک حیات معنوی چرا بدون اطلاع از پیشروی علم، باید دوباره از سرگیری کنیم و چه بسیار که دچار موازی کاری ها و کارهای تکراری می‌شویم؟ چرا الان که جوانم و در نهایت قدرت برای سیر در اسمان معنویت هستم و می‌توانم به سمت عقل فعال حرکت کنم، باید یک سری دروس خشکی را طی کنم که الان هیچ جایی در زندگی ام ندارند و اصلا متوجه این نیستم که چه دردی را قرار هست دوا کنند؟ مگر امام در جوانی به عقلانیت نائل نشد؟ خب ایشان خوشبختانه از اوان کودکی مشغول مقدمات بود و در ایام جوانی مشغول عرفان. خب حال که ما در کودکی مقدمات را طی نکردیم و حال نیز فرصت رهایی از توهمات و شهوات است چرا باید به این علوم بپردازیم؟ بنده قصد دارم اگر بتوانم دروس حوزوی ام را کمرنگ کنم و بیشتر به مباحث بپردازم تا با هویت بتوانم حوزه را امام وار طی کنم و دچار خمودگی و سرگردانی و بی مصرفی برای این نظام نشوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور نیست که تراث فقهی ما تنها مربوط به موضوعات احکام باشد بلکه در درون تفقه نسبت به احکام، روحیه‌ای پیش می‌آید که نسبت به دیگر موضوعات نیز شخص طلبه فربه و دقیق می‌شود و نمونه آن را شما در امثال علامه مطهری می‌یابید که با همان روحیه حاضر در فقه چه اندازه در دیگر موضوعات نیز با دقت وارد می‌شوند و از طرفی با همه نکاتی که می‌فرمایید واقعاً هم اکنون همچنان ما عالی‌ترین سجایای اخلاقی را در همین حوزه‌ها و در بین همین طلاب می‌‌توانیم بیابیم. موفق باشید

37060

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و احترام خدمت شما: ضمن تشکر از پاسخگویی شما، لطفا در مورد پرسش ۲ و ۳ هم راهنمایی بفرمایید. (11663 4) عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبی عبدالله، عن القاسم بن عروة، عن عبدالله ابن بکیر، عن زرارة قال: سألت أبا جعفر علیه السلام عن قول الله عزوجل: یوم تبدل الارض غیر الارض قال: تبدل خبزة نقیة یأکل منها الناس حتى یفرغوا من الحساب، فقال له قائل: إنهم لفی شغل یومئذ عن الاکل والشرب فقال: إن الله عزوجل خلق ابن آدم أجوف ولا بدله من الطعام والشراب، أهم أشد شغلا یومئذ أم من فی النار؟ فقد استغاثوا والله عزوجل یقول: وإن یستغیثوا یغاثوا بماء کالمهل یشوی الوجوه بئس الشراب. الکافی بابا الاکل مع الضیف در رابطه با این حدیث: ۱. مفهوم «خلق ابن آدم اجوف» چیست؟ اجوف در این حدیث به چه معنا است؟ ۲. معنای طعام و شراب اخروی چیست؟ ۳. وجه و دلیل نیاز انسان به غذا و شراب اخروی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به سؤال و جواب 37046 رجوع فرمایید. موفق باشید

37009

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر. چند سال به واسطه نقل گفتار یکی از اقوام اسباب ناراحتی شما رو فراهم کردم، ازتون طلب حلالیت می کنم، قضاوت ایشون درست نبود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه بوده، قصد جنابعالی خیر بوده است و مسلّم بر شما هیچ حَرَجی نیست و بنده برایتان آرزوی موفقیت دارم. موفق باشید

36958

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز یک چیزی که بنده را آزار می‌دهد و به ارادت نسبت به این انقلاب و حتی به اصل دین و راهم مثل دیوار جلو یقین بنده را گرفته این است چرا ما نرسیدیم بعد از ۴۰ سال؟ چرا فساد در درون این کشور نسبت به فرهنگ غرب چند برابر است؟ این چای دبش نزدیک به ۷ میلیار دلار که رقم سرسام‌آوری است اختلاس شده و هنوز معلوم نشده پشت این جریان چه کسانی هستند. چرا حداقل دستشون را رو نمی‌کنند. آیا رهبر عالم نمی‌توانست یک سیستم شفاف ضد فساد در این سال‌ها لازم اجرا بکند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که نویسنده محترم سؤال شماره 36951 می‌فرمایند تنگناهای تاریخی کم نیستند. ولی با همه زرنگی‌هایی که عده‌ای به آن‌ها دامن می‌زنند، آن تنگناها رو به زوال است. شایسته است آن متن دقیقاً مطالعه شود. موفق باشید

36956

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: برای دنبال کردن بحث راز طلوع بشر جدید چه مباحثی پیش نیاز هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» همراه با شرح صوتی آن‌ها و اگر بتوانید حتی مباحث « انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» https://lobolmizan.ir/sound/1096?mark=%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8 را دنبال کنید خوب است. موفق باشید

نمایش چاپی