سلام استاد عزیز و بزرگوار: استاد در مقابل افرادی که نسبت به مقدسات توهین میکنن چه برخوردی باید داشته باشیم؟ عده ای استدلالشون اینه که چون پیامبر در مقابل اینایی که بهشون توهین میکردن نرمخو بودن و مهربانانه برخورد میکردن ما هم باید در مقابل توهینها به دینمون به همین سبک پیامبر برخورد داشته باشیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر یکجا هست که طرف، ارزشِ جوابدادن ندارد؛ خداوند به ما فرموده است: «إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا». ولی اگر شرایط طوری است که میتوان به آن افراد تذکر داد، وظیفه آن است که به آنها تذکر داده شود. موفق باشید
با عرض سلام و خدا قوت: بعضی از کتاب های استاد مانند آشتی با خود راستین نمیشه دانلود کرد چرا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: فایل های کتاب آشتی با خدا بررسی شد اشکالی در دانلود آنها نمیباشد.
لازم بذکر است این سایت با توجه به اینکه دارای حجم بالایی از مطالب میباشد و در طی ایام گذشته بدلیل جابجایی سرور ممکن است در انتقال مطالب، بعضی از محتواها دچار آسیب گردیده باشد. لذا از عزیزان کاربرخواهشمند است در صورت مشاهده ایراد اطلاع رسانی نموده تا این موارد اصلاح گردند. موفق باشید
با عرض سلام و احترام: سن و سالی از من گذشته. از جوانی در باب معارف اسلامی مطالعات زیادی کرده ام. کتابها و نوارهای آیت الله حسن زاده آملی و شما را کار کردم. چند وقت پیش مناظره یک آتئیست را به طور اتفاقی گوش دادم. شک در دلم نسبت به خدا ایجاد شد. ترسیدم. سوال من این است که چرا با اینهمه تلاش برای کسب معارف اسلامی باز هم شک در دلم ایجاد شد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عبور از شک در بودنِ خدا با براهین عقلی محکم، کار سادهای است. آنچه مهم میباشد لرزش در ایمان به خداوند است که کار میبرد. عرایضی در ماه رمضان اخیر تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم «علیهمالسلام» و عرفا»https://lobolmizan.ir/sound/1476?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81#sound-row-5094 شد. امید است که مفید افتد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: ببخشید میخواستم نظرتون را در مورد ادبیات کلاسیک جهان و رمانهای خارجی بدونم با توجه به توصیه ی رهبری به مطالعه و آشنایی با تاریخ جهان میخواستم بدونم. مطالعه در این زمینه برای شخصی مثل من که ۴۰سال دارم میتونه مفید باشه یا تمرکزم را بر مطالعه در حیطه های دیگر بگذارم و پیشنهاد شما برای مطالعه چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که ادبیات کلاسیک جهان در موضوع رمانها، در جای خود بسیار اندیشه برانگیز است زیرا رماننویسان غربی از اندیشمندان آن دیار هستند ولی همانطور که رهبر معظم انقلاب عمل کردند اگر پس از تعمق در قرآن و اشارات آخرین دین به متون متفکران غربی رجوع شود رابطه بهتری با آن متون برای فهم تاریخی که در آن هستیم، برایمان پیش میآید. موفق باشید
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: استاد با این اتفاقاتی که ما در رفتار مشاوران و خود آقای پزشکیان می بینیم قطعا برای ما مشخص می باشد روند کار شون چه جور خواهد بود اما آیا این کاری که بعضی از مردم می کنند که در اصفهان نمونه هایی ازشون مشاهده کردیم که اجازه ندادند ایشون صحبت بکنه و یا در صدا و سیما که سوالی در مورد موضوعی که مربوط به مشاور ایشان پرسیده می شود و موجب اون عصبانیت مشاور می شود همان نبود که رهبر معظم انقلاب ما را منع کردند از این کارها و آیا توصیه حاج قاسم بر این نبود که هیچ گروهی را نسبت به انقلاب نرانیم و ازشون در راه انقلاب استفاده کنیم نمیدانم استاد! از طرفی نگرانی هست که خدایی ناکرده در مورد این گروه نا دانسته اتفاقی پیش بیاد که به صلاح نباشه از طرفی دیگر نگرانی هست که اگر این اتفاق ها نیفتد چهره واقعی این دسته نشان داده نخواهد شد و مردم در این دام بیفتند هر چند که مردم آنها را شناخته و دل خوشی از آنها ندارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال با توجه به سعه صدری که رهبر معظم انقلاب نمونه آن هستند؛ باید با جریانها برخورد کنیم تا در فضای اخلاق و تفکر، هرکس بتواند جایگاه هر نامزد و جریانهای اطراف او را نسبت به آینده فوقالعاده متعالی انقلاب درک کند. موفق باشید
سلام علیکم: در فتنه ها و آزمایشات به خدا پناه میبریم و بنده بزرگترین آزمایش سیاسی را انتخابات میدانم. ۲۰ سال است رای میدهم اما کمتر اتفاق افتاده با قسم حضرت عباس بوده باشد و اکثرا با حال مولا علی علیهالسلام خار در چشم و استخوان در گلو، مصلحت گونه و برای دفع ضرر بزرگ از اصلح خود گذشته و به صالح مقبولِ عامه رسیده ام. اگر آقای قالیباف در این فتنه پیش آمده، که به علت مناصب قبلی و فعلی بیشتر در انظار عامه بوده و اینگونه نمایندگان و علمای مخاطب دار و... هم به سمت او رفته اند و حمایت کرده اند، اقبال بیشتری را به خود اختصاص دهد و نهایتا جبهه انقلاب هم به اجماعی نرسد و بدانیم با رفتن گروه خاصی از نخبگان به سمت دکتر جلیلیِ اصلح و مظلوم و ناشناس، و پخش شدن آرا، لیبرال های پلید دوباره سود می برند چه کنیم؟ اولویت اصلح است یا اولویت جلوگیری از نفوذ غرب گدایان! با پذیرفتن فرد صالح؟ امیرالمؤمنین فرمود خانه نشینی را بر از دست رفتن اسلام ترجیح میدهم. واقعا تصور و حتی فکر برگشتن این موجودات، تن انسان را به لرزه می اندازد و اگر تا پایانِ مناظرات، اقبال و نظرسنجی ها با قالیباف بود، ادامه کار سایه وار جلیلی مظلوم بر برگشت ایشان ترجیح ندارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور در بستر توحیدی خود و با نظر به هویت اجتماعیمان، اگر از یک طرف بهار، در اسفندماه احساس میشود؛ ولی از طرف دیگر در فروردین نیز هنوز زمستان حاضر است. مهم آن است که متوجه حضوری در تاریخ خود باشیم که در عین تأکید بر سیاست، متوجه ابعاد توحیدی این انقلاب باشیم. احساس میشود این نوع حضور را میتوان در شخصیت سیاسی- قرآنیِ آقای دکتر جلیلی مدّ نظر داشت و این وظیفه ما در این تاریخ است تا معنای حضور خود را در بستر توحیدی در عین تعالیِ هویت اجتماعی احساس کنیم. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: منظور از انسان صغیر و عالم کبیر در عبارت زیر چیست: «این عالم همان انسان است که گشوده شده، انسان همان عالم است به جامعیت. انسان، عالم کبیر است به اعتبار جامعیت اسـما و صفات و عالم، انسان صغیر است به اعتبار کثرتها»
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن بسیار مفصل است. آری! در نسبت اوج محتوا، انسان، عالم کبیر است و در نسبت با وسعت مادی و حضور کثرات، انسان، عالم صغیر و عالم غیر انسان، عالم کبیر است. موفق باشید
سلام و احترام حضور استاد محترم: شواهد حاکی از این است که در ماههای گذشته شرایط تاریخی جدیدی برای جهان اسلام فراهم شده و زمینه فعالیتهای مهمی پدید آمده که گویا در حدود ۸ سال گذشته دچار یک انسداد شده بود. محور سوال من این است که چگونه میتوان زن (همسر) را با خود در این شرایط جدید همراه کرد؟ از سویی ما همسرانی داریم که به امور دینی خود مقید هستند و در باب عبادات فردی و رعایت حلال و حرام الهی موفق هستند و از سوی دیگر به همین مقدار دینداری محدود شدهاند و اگر بخواهیم گام جدیدی برداریم گویا میخواهند وارد یک دنیای ناشناخته شوند و میگویند با همین مقدار هم ما از همه مذهبیتر هستیم. به عنوان یک مرد که خانواده برایم بسیار مهم است و با شناخت جایگاه زن و نقش او با احترام و صبر لازم با همسرم مواجه میشوم و حتی فحاشی او در هنگام عصبی شدن را با نرمی و دلسوزی پاسخ میدهم، همچنان درک نمیکنم که همسران انسانهای بزرگ چه راهی رفتند و چه شد که چنین محکم در راه حق در تاریخ خود حاضر شدند که اگر مرد میخواست متزلزل شود اجازه نمیداند؟ از سوی دیگر هم میدانم منشاء ناامیدیها و عصبانیتهای او غالبا احساس نارضایتی از بودنی است که اکنون دارد اگرچه خودش نمیداند و هر چیزی را بهانه میکند. با احساسات پیچیده زنان که غالبا بر عقل و منطق ایشان مسلط است و با تغییر احساسات رفتار و تصمیمهای ایشان هم تغییر میکند چه باید کرد؟ از طرفی میدانیم که ریحانه بودن زن موجب میشود نرم و با لطافت با او مواجه شویم و از سوی دیگر هم میدانیم قلدری و عربدهکشی و اخم و اینچنین رفتارهایی که در نظام تفکر مردسالارانه زن را مدیریت میکرد دیگر پاسخ نمیدهد چراکه زنان امروز دهه هفتاد و هشتاد گویا آماده رفتن و طلاق گرفتن هستند و برای این مسئله دنبال بهانه میگردند. زود به پوچی و ناامیدی میرسند و گمان میکنند فریب خوردهاند و عشق برتر و بهتر جای دیگری بوده و پیدایش نکردهاند. با توجه به اینکه گروه قابل توجهی از مخاطبان شما خانمها هستند لطفا راهنمایی بفرمایید که ما مردان چگونه میتوانیم این موجود لطیف احساساتی را وارد فضای تعقل و تفکر کنیم و او را با خود برای یک حضور تاریخی آماده کنیم تا به عنوان مثال به جای اینکه دغدغه شغل و موقعیت اجتماعی داشته باشند فرزندآوری و تربیت هدفمند فرزندان را در راستای یک ضرورت تاریخی مهم بدانند و به آن بپردازند؛ چراکه هرگاه زن که روح ایثار و گذشت را در خود دارد موضوعی را حساس و مهم بداند خود را تماما وقف آن میکند. ببخشید. ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که خود شما نیز متوجه شدهاید، اگر بانوان ما وارد جهانی شوند که جهان انسانهای آماده وسعت در ابعاد فردی و اجتماعی است، به خوبی قدمهای بلندی برمیدارند که علاوه بر احساس شخصیتی گسترده در خود، عامل وسعتدادن به خانوادهشان هم میشوند. آری! اگر با مدارا نسبت به شخصیت رهبری و سخنان رهبر معظم انقلاب حساس و علاقهمند شوند؛ به خوبی راه خود را مییابند. و از این جهت خوب است زمینه توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب و زمینه گفتگو نسبت به آن سخنان را نسبت به همدیگر فراهم کنید تا معلوم شود رهبر معظم انقلاب چگونه ما را به معارف قرآنی و معرفت نفس رهنمون میشوند و از این جهت با نگاه قرآنی که پیش میآید؛ زندگی، وسعت لازم را به دست میآورد. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: استاد میخواهم راه هنر را پیش بگیرم و پا به عرصه سیما، آوینی وار بگذارم و از اینجهت در رسانه و تبلیغات با توجه به اینکه به هنر علاقه وافری دارم، وارد شوم. نظرتان چیست؟ برای یک طلبه که میخواهد طلبگی را در این نظام نورانی محقق کند؟ آیا با این حال قم ماندن را برای خوب فقه خواندن پیشنهاد میکنید در صورتی که قصد دارم بعد از سطح یک وارد رشته کارگردانی شوم و یا برای وارد شدن به جهان پیشرو، اصفهان و نفس کشیدن در فضای سها را؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال مدتی باید با پشتکار و بدون معطلی، دروس حوزه را خوب بخوانید تا آرامآرام معلوم شود کدام راه را باید ادامه دهید. رفقای اصلی «سها» هم یا به خوبی تا درس خارج کار را ادامه دادهاند و یا دروس دانشگاهی را دنبال کردهاند. موفق باشید
سلام: عرض سلام و احترام خدمت استاد و معلم عزیز. روز معلم بر شما مبارک باد. الحمدلله مدتی است با تفسیر المیزان انس گرفته ام. و چقدر زیبا علامه انسان را به سوی توحید رهنمون می کند. و دلیل تاکید شما بر این تفسیر را متوجه می شوم. بنده تصميم گرفته ام با این تقسیر زندگی کنم و عمرم را با آن سپری کنم و بارها آن را مرور کنم وسراغ کتب دیگر نروم. آیا این روش، صحیح است؟ (خصوصا اینکه سراغ کتب مذهبی دیگری نروم )
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیر قیّم المیزان حقیقتاً جوابگوی بسیاری از مسائل انسانِ آخرالزمانی است و در دل این حضور البته ممکن است نکات دیگری از تفکر مانند آنچه امثال آقای دکتر داوری و هایدگر و یا شهید آوینی به میان میآورند؛ پیش آید که البته فعلاً نباید عجله کرد. موفق باشید
با سلام: استاد برادرم میگوید هر چی میخاهیم باید مستقیم از خدا بخواهیم و نیازی نیست کسی واسطه بشه البته منظورش از اون زاویه که قدرت مطلق خداست رو قبول دارم ولی اخه بدون واسطه خشک و خالی استاد نگاه من این است من نظرم اینه که: مگر پیغمبر (ص) نگفت قران و اهل بیت را به یادگار میگذارم توسط این ها به درگاه خدا توسل و تمسک کنید ایا برای حوائج نباید با واسطه اهل بیت (س) رفت در خونه خدا؟ صحبت اینه که حتی اهل بیت هم به اذن خدا حاجت میدن منتها چون پیش خدا عزیز هستند دعایشان رد نمیشود و بخاطر مقامشان نزد خدا حوائج داده میشه یا مثلا امام زمان (عج) را واسطه قرار دهیم و چون ایشون لنگرگاه زمین و زمان هستند بواسطه ایشون خدا روشون رو زمین نمیاندازه و حاجت ما رو میده اگر قرار بود مستقیم بدون واسطه از خدا بخواهیم چرا پس زیارت امام رضا (ع) میریم آیا جز اینه که این امام رئوف رو واسطه کنیم بین خودمون و خدا یا حتی شهدا یا پدر و مادر رو واسطه کنیم در خونه اهل بیت تا اهل بیت واسطه بشن در خونه خدا. به راستی دین چگونه گفته حوائج را طلب کنین طریقه درست مطرح کردن حوائج چگونه است؟ بلاخره وقتی دعا کردن آدابی دارد مثلا شروع با یاد خدا و حمد خدا گفتن صلوات فرستادن و اقرار به گناه امید به اجابت دعا اصرار و پافشاری در دعا و.... چطور طلب حاجت کنیم در خونه خدا بدون واسطه؟ خواستم بدونم نگاه من چگونه است و آیا ایرادی دارد؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در قرآن میفرماید: «ابتغوا الیه الوسیله» برای رجوع به حضرت حق، وسیلهها را مدّ نظر آورید و ائمه «علیهمالسلام» متذکر میشوند که آنهایند آن وسیلههایی که آینههایی و راههایی هستند به سوی خداوند. آری! تنها و تنها منشأ همه خیرات و کمالات، خداوند است ولی واسطهها، میدان رجوع به حضرت حق میباشند تا راه رجوع به حضرت حق تنها در فکر و ذهن نباشد. مانند همان نکتهای که در مورد حضرت رضا «علیهالسلام» فرمودید. موفق باشید
با سلام: در کتاب معرفت نفس و حشر در باب معاد فرمودید که عده ای به معاد جسمانی عنصری اعتقاد دارند. عدهای همانند اشراقیون به معاد مثالی اعتقاد دارند. شما معاد مورد نظر ملاصدرا را خارج از این دو دانستید. منظور شما را درست متوجه نشدم. اگر میشود کمی واضحتر از معاد مورد نظر ملاصدرا توضیح دهید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. معاد جسمانی در نگاه صدرایی، معادی است که روح انسان در هر مرتبه و مقامی بدون جسم نیست، ولی جسمی مناسبِ آن مقام. در این مورد عرایضی در جزوه «چگونگی حیات بدن اخروی» https://lobolmizan.ir/leaflet/171?mark=%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%DA%AF%DB%8C شده است. موفق باشید
نفس اماره راهی برای رسیدن به خدا، ما همیشه از نفس اماره به بدی یاد می کنید اما آیا اگر این نفس نباشد که ما را به کاری فرا بخواند که نباید است و ما در مقابل آن به خدا پناه آوریم و با عزم و اراده به مقابله به آن بایستیم میتوانیم به آن مقام های بالایی که وعده آن داده شده است برسیم آیا این درست است که شهدا چون از سیم خاردار نفس خویش گذشتند؛ توانستند از سیم خاردار بگذرند. پس آیا می توان گفت این نفس اماره است که خدا آن را در ما قرار داده است تا به آن ظرفیتی که خدا ما را می خواهد برسیم تا بتوانیم آن ظهور تجلی بخش را ببینیم و آیا این حضور است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در نظام الهی، وجود شیطان و یا در نفس انسانی، وجود نفس امّاره لازم است. اشکال در آنجا پیش میآید که ما اسیر آن گردیم. به گفته بزرگان: این وجود شیطان بود که او همچنان وسوسه کرد تا سالکان راه حقیقت با مقابله با آن وسوسهها، راهِ انس با خدا را یافتند. موفق باشید
سلام استاد گرانقدر: وقتی که بنده ای تماما در دنیا و هواهای نفسانی مسیرهای زیادی را پیموده و جایی مسیر خود را تغییر داده و وارد مسیر خداشناسی درست میشود اما خود را خالی از همه علوم و دین می داند و سر درگم در مسیر معنوی پیش میرود، چگونه باید خودش را بسازد؟ از کجا شروع کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: از معارفی مانند «معرفت نفس»، امری که در سیر مطالعاتی سایت پیشنهاد شده است. موفق باشید
سلام استاد: آیا با باز کردن قران به همان صورت استخاره میتونیم بفهمیم، الان وضعیت برزخی یا بهشتی و جهنمی بودن خودمان چگونه است؟ مثلا اگه بسیار بد بیاد یعنی بده. یا اینجور باز کردن قران و اینجور نیت کردنها جواب درستی ندارد؟ مگر قران حقیقت رو نمیگوید؟ و خبر از حقیقت نمیدهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً جای استخاره اینجاها نیست! تازه مگر با استخاره میتوان نظر قرآن را فهمید؟!! آری! برای انجام کاری نظر به آیات مربوطه انداختن تا عزمی پیش آید؛ کار خوبی است. در این مورد خوب است به جواب سؤالات شماره 1815 و 27232 و 28583 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و آرزوی سلامتی و عمر با عزت برای حضرتعالی که مایه گرمی دلها و روشنی چشمها به معارف الهی است. استاد، در صفحه ۳۵ کتاب ولایت در قرآن می فرمایید که ولی فقیه نماینده و وکیل مردم نیست که باید تلاش کند هر چه بیشتر منافع مردم بدستمان برسد بلکه او ولی دین خداست تا هر چه بیشتر دین خدا حفظ شود. ۱. جدا ساختن این دو مقوله در حوزه مدیریت ولی فقیه چگونه میسر است؟ آیا حفاظت از دین مردم بدون عنایت به مدیریت آب و خاک و سایر منابع سرزمین که با سرعتی دهشتناک در حال نابودی و تخریب است، اقتصاد تامین کننده دخل و خرج زندگی، عدالت اجتماعی و غیره و غیره که خود حضرتعالی کاملا بدان واقفید ممکن و میسور است؟ ۲. جسارتا در حضور عالمی چون جنابعالی عرض می کنم که در آیات مکرر قرآن، توصیه موکد به مومنین و مسلمانان می شود که خدای متعال و معرفی شدگان از جانب او را به ولایت برای خود برگزینند و از غیر دوری کنند. حال چگونه می شود که تصریح می فرمایید آنان تنها ولی خدا هستند نه ولی مردم؟ در همین راستا ابهامات دیگری هم از جمله پاسخگوئی در برابر اختیارات برای مدیریت جامعه مطرح است که بیش ازین وقت عزیز شما را نمی گیرم. دعاگوی وجود گرانقدرتان هستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: موردی که میفرمایید از مباحث دقیقی است که آیت الله جوادی به طور مفصل در دروس خود آن را موشکافی کردند تا روشن کنند ولیّ فقیه جهت اصلاح امور انسانها وظیفهای عمیقتر از رعایت میل مردم دارد و نه آنکه اوامر او جدای از نیازهای مردم باشد، بلکه به نور ولایت الهی و در چنین راستایی، متولی امور مردم است و خود او نیز محکوم و مقیّد به حکم خود میباشد، زیرا حرف او، برداشت و تفقّه او از سخن خداوند است. پس در واقع ولیّ فقیه رقیب خداوند نیست تا آن مشکلی پیش آید که میفرمایید. عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت عنوان «مبانی حکومت دینـی» صفحه 195 شده است که میتوانید بدان رجوع فرمایید. https://cdn.lobolmizan.ir/uploads/old/book/file/1383_lobolmizan.ir_490_Mabani%20Nazari%20Nabovat%20va%20Emamat.pdf موفق باشید
سلام: وقتتون بخیر ببخشید وقتتون رو میگیرم. در موضوع برهان صدیقین جلسه اول سخنرانی. ما از کجا باید مطمئن باشیم هر نقصی نشأت گرفته از عدم است؟ چگونه می توان این موضوع را اثبات کرد و فهمید که همه نقص ها نشأت گرفته از عدم هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «برهان صدیقین» را همراه با صوت آن همچنان ادامه دهید تا ان شاءالله این نوع سؤالها برای جنابعالی روشن گردد. موفق باشید
رای دادن در نظام اسلامی یعنی حاضر کردن خود در میدانی که اصلا جمهوری است و مال مردم است حال اگر سیاسی بازی یا خطاها و خطرهای دیگر مثل حذف مردمِ آزادهِ حاضر در اداره مملکت در میان باشد، تنها با رای دادنی از این نوع حضور زنده می توان جمهوری اسلامی ایران را معنا کرد تا رای ما ازین پس بهترین تاثیرها را در اداره اموراتمان بگذارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است . بخصوص که ما با رأی دادن خود در تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده قرار میگیریم و با به خودآمدنِ تاریخی، از نیستانگاری و سرگردانی و بیجهتی فاصله خواهیم گرفت. موفق باشید
میخواهم ایده و طرح کار فرهنگی برای مادران و کودکان زیر ۵ سال در اعتکاف بهم بدین.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به موضوع «جوان و انتخاب بزرگ» که در کتاب مذکور آمده است فکر کنید بخصوص در قسمت دوم کتاب که مخاطب آن همان کودکانی است که میفرمایید. موفق باشید
سلام و عرض ادب محضر استاد محترم: خواهشمندم مراد این بیت از حضرت حافظ رو بیان بفرمایید هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی / کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هنگام تنگدستی آنچه پیش میآید افق حضور در عالم بیکرانه وجود است و مست آن حضورشدن. موفق باشید
با سلام! با توجه به سوال ۳۶۶۰۱ پس باید نتیجه گرفت که خوردن غذا و آب خوردن توهم باشد!؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینطور است، ولی نه توهّمی که منفی باشد بلکه از آن جهت توهّم است که تنها برای رفع نیازهای بدنی ما است بدون آنکه رجوعی به حقیقتی از حقایق داشته باشد مگر آنکه از آن طریق متوجه ربوبیت حق باشیم. موفق باشید
با سلام: چه عیبی دارد که ما وحدت وجود را در جنبه تشریعی پیاده کنیم. توضیح اینکه ما فقط اوامر خدا را تبعیت کنیم و خواست خود را نفی کنیم. این باشد وحدت وجود. دیگر کاری نداشته باشیم که فقط خدا وجود داشته باشد. بگوئیم: هم خدا هست و هم غیر او. اما در تشریع بگوییم که فقط حرف خداست و حرف غیر او را نفی کنیم. نمیدانم مفهوم را رساندم یا نه! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه به لطف الهی انسان متوجه شود که تنها با رعایت اوامر الهی در اعمال خود سعادتمند میشود، حرف خوبی است ولی موضوع «وحدت وجود» یک بحث نظری است و در مباحث نظری باید مورد بررسی قرار گیرد. موفق باشید
با سلام استاد گرامی: شخصی را در خواب در نظر بگیریم که در عالم خواب صورتهایی را میبیند. او در عالم خواب مردمک چشم آن عالم است. ادراکی که از ناظر در عالم خواب پیش فرض وجود دارد این است که او خود فرد خوابیده است. در واقع تفکیکی نمیتوان بین این دو از نظر صغیر و کبیر قایل شد. مطلبی که میخواهم خدمتتان عرض کنم این است که به نظر میرسه تفکیک این دو از هم از حیث ضرورت بیان و شرح موضوع است و در حقیقت عالم «عالم» است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مواردی نیست که بنده بتوانم ورود کنم. موفق باشید
با سلام استاد گرامی: در رابطه با انسان کامل آیا این مرتبه برای تمام انسان ها ممکن است؟ یا شخص برگزیده یا مشخص شده ای از میان انسان ها مدنظر است؟ سوال دوم آیا انسان کامل معصوم هستند؟ (به معنایی که هیچ عصری بدون امام عصر نیست). فرضا برخی عمر خیام را امام عصر خود می دانستند یا دیگرانی در گذشته که به این صفت در برخی نهله های فکری منسوب شده اند. به نظر اعتقاد این جریان فکری به وجود امام عصر در هر دوره است. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در اینکه خداوند در هر عصری نمادی از انسانیت را که همان انسان کامل است، در صحنه دارد؛ حرفی در آن نیست. زیرا انسانها برای حضور در عالی ترین میدان، نیاز به حجّت دارند و در این مورد عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در قسمت «آیه تطهیر» شده است که میتوانید به آن کتاب که روی سایت هست، رجوع فرمایید. ۲. مسلّماً انسان کامل معصوم است از آن جهت که نماد عالیترین مقام انسانی است وگرنه ما در مسیری که باید به سوی کمال انسانی داشته باشیم، ناقص میمانیم و این برای حضور ابدی ما بسی آزاردهند است. موفق باشید
هر جهانی افرادی داره که آدمارو به خودشون گوشزد میکنه تا به آرمان های جهانشون بازگردند و فرو نپاشند جهان مدرن روانشاس داره. طبق معمول خودم رو در حرفام میگم نه به این خاطر که وقت کسی رو بگیرم یا داستان سرایی کنم و حرفام به درد کسی نخوره، به این دلیل که هنوز دیگران رو آنطور که لازمه مثل خودشون گشودگی ندارم تا حرفایی بزنم به وسعت توانایی درک اجتماعی بزرگ، پس با احترام خودم رو میگم که در نوجوانی با اولین سئوال جدی از خود که (کیستم) به این نتیجه رسیدم خودم رو گول نزنم با حرفای بزرگترا چون دیگران رو در حالی یافتم که مسائلشون رو بی جواب گذاشتند و از بی جوابی به خواب رفتند پس خودشون رو با گول زدن قانع کردند و من رو به روانشاناسان ارجاع میدادند!. من عمر خودم رو با تکذیب جهان مدرن و مخالفت خود از سمت و سوی مردم دنیا بسوی پوچی مصرف کردم تا آنجا که اجازه اشتغال رو ازم گرفتن، نذاشتن جایی بین مردم داشته باشم و حتی نذاشتند ازدواج کنم و امروز موجودی ام ۶۰ هزار تومان است با سنی نزدیک به ۳۰ سال در حالی که تنها انتظاری که داشتم این بود بگذارند در خلقت آزاد خداوند وجود خود را آزادانه و بی آزار فقط بیابم. امروز حس میکنم چرا باید افرادی که واقعا پوچند این اندازه مغرورانه در باطل خود در چشمان من بنگرند و بگویند یا جای توست یا جای ما پس به نفی و تکذیب بپردازند. بخدا باطل چنان میرود که گویی هرگز نبوده و حق چنان غالب خواهد شد که تمام بهشت های عالم در اوج مستیشان به ظهور خواهند آمد. من آن روز نزدیک را تنها به خود مشغولم و اما میپرسند از کجا این حرف ها را میگی و چرا عمر خود را چنان کردی؟ من از پشت کردن جهان به خویش و سرکشی روزگار با خود و رو آوردن آخرت به من چیزی دریافته ام که مرا از یاد کرد هرکس جز خود و توجه به ماورای خویش بازمیدارد اما چون دغدغه کار خود مرا از اهتمام به کار مردم باز میداشت این دغدغه اندیشه مرا از خواهش نفس خویش بازداشت و حقیقت کارم را به من نشان داد و مرا به کاری جدی که در آن بازیچه ای نبود و به صداقتی که در آن دروغی وجود نداشت واداشت. با غدر خواهی از شما جناب ظاهرزاده که سخنان بنده ساختار سایت محترم شما را ممکن است بهم بریزد ولی گاهی حرف های دلی بر من غلبه می کنند و سالها صبرم فشاری به قلبم میاره که جز این راهی بلد نیستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در آن است که نباید به هر دلیلی زندگی را ترک کرد به همان معنایی که پیامبران چنین نکردند حتی اگر آنچه از زندگی در مقابل ما قرار میگیرد، در محدوده شاگردیِ یک مغازه در یک کوچه باشد؛ باز هم زندگی است و معنادارشدن در آن نهفته است. به یاد دارم مردمانی که با داشتن زندگیهای ساده، چه اندازه احساس بودن و زندگیکردن داشتند. آری! باید خودمان زندگی را شروع کنیم. موفق باشید