سلام علیکم استاد گرامی: ببخشید بنده خودم به ذکر لا اله الا الله گویا انس و میل زیادی دارم که خواندن سوره توحید ولی وقتی میرم سجده طولانی بعد که بلند میشم از خستگی خوابم میبره چند ساعت میخوابم، مشکلم کجاست، دلم میخواد سکوت طولانی داشته باشم به محض حرف زدن احساس دور شدن میکنم، به ویژه وقتی از منزل بیرون میرم دلم یه دنیا میگیره استاد، دنیا و آدمهاش خیلی خفه کننده اند حتی خیلی از خودم میترسم استاد، از نفسم سرکشی هاش، طغیان کردنهاش، دلم میخواد صبح تا شب فقط ذکر بگم و با کسی حرف نزنم. استاد چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به تعمق نسبت به معارف الهی مثل «معرفت نفس» و «تدبّر در قرآن» فکر کنید. موفق باشید
با سلام: در پرسش ۳۶۱۴۸ بر پیامبر (ص) اسم متکلم به صدای علی (ع) بر پیامبر (ص)، تجلی کرد. سوال: کدام اسم خداست که اگر بر انسان تجلی کند، مثلاً صورت یک انسان است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان اسم متکلم که عرض شد. مانند آنکه فرشتهای در شما صوتی را ایجاد میکند و انسان ممکن است گمان کند کسی در بیرون با او صحبت میکند در حالیکه آن فرشته، آن صوت را ایجاد نموده است. عرایضی در این رابطه در جواب آقای سروش نسبت به تشکیک ایشان در رابطه با صوتی که باید موجب الفاظ قرآن شده باشد، تحت عنوان « غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد صلی الله علیه و آله» داده شد https://lobolmizan.ir/leaflet/219?mark=%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1%20%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4 . موفق باشید
با سلام و تشکر از استاد بابت پاسخگویی به سؤالات: استقامت عجیبی با وجود این همه مصیبتهای سنگین و بی سابقه در مردم غزه برایم معما شده. آیا این همان تجلی هستی و حضور و بودن نیست که به ظهور آمده و مرگ را برای این مردم بی معنا کرده و انگار که جاودانگی را در پیش چشم خود میبینند؟ با این صبر و استقامت حیرت آوری که اینها دارند نشان میدهند مثل این است که در عین نابودی و نیستی ظاهری در هستی و جاودانگی بسر می برند! استاد این واقعه چگونه واقعه ایست؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: احساس حضور در تاریخی که خداوند در این زمانه بر عهده رزمندگان فلسطینی گذارده تا سهمگینترین قدم را در بیثمرکردنِ یک تاریخ که استکبار شکل داده؛ معلوم است که عزم بزرگی میخواهد بیش از همه تلاشهایی که ۴۰۰ سال است جبهه استکبار برای شکل دادن تمدنی که انسانیت در آن گُم شده. متوجه چنین امری شدن، نوعی بصیرت و همتی بزرگ میخواهد. رزمندگان فلسطینی بالاخره پس از سالها بازیِ سیاسی که بعضی از رهبران آنها انجام دادند و بازی خوردند؛ امروز به خوبی متوجه شدهاند که این پیروزی، پیروزی بر اسرائیل نیست، بلکه به میانآوردنِ افول غرب است غربی که همیشه با تجاوز و استعمار، خود را به میان آورده. اخیراً جناب آقای فؤاد ایزدی در مصاحبهای که با آقای علیزاده در کانال جدال داشتند، در این رابطه نکات خوبی را مطرح نمودهاند خوب است به آن مصاحبه رجوع شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/14979 موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: گاهی یک صفت رذیله بر انسان غالب می شود و اعمالی متناسب با آن صفت رذیله از انسان سر می زند. سوال بنده این هست که از کجا بفهمیم این صفت، شاکله و ملکه وجودی ماست یا عارضی و موقتی است؟ (مثلاً به لطف الهی چند روزی یا چند هفتهای از گرفتاری در گناهان فاصله می گیریم ولی ناگهان وسوسه ای می آید و انسان را زمین می زند و آلوده می کند. الان این وسوسه ظهور همان شاکله و ملکه وجودی ماست یا عارضی است؟) پرسش دوم: آیا راه دیگری به غیر از «گرفتاری در گناه» و «بلا و مصیبت» برای رهایی از عُجب و رسیدن به تضرع و انکسار و خضوع و خشوع وجود دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر صورت فطرت انسان که به گفته حضرت صادق «علیهالسلام» مبتنی بر توحید است شاکلهای است که انسان را از آلودهشدن به گناه باز میدارد بدین معنا که شاکله هرکس، عدمِ دستزدن به گناه است و به همین جهت هر اندازه از گناه فاصله بگیریم، بیشتر احساس نزدیکی به خود میکنیم. ۲. همینکه متوجه باشیم در مقابل عظمت پروردگار هیچ هستیم، خود به خود هر آنچه داریم را از او میدانیم و این، حقیقتی است جهت آزادشدن از عجب. آری! در جای خود آن روایت نیز قابل توجه است که بعضاً برای رهاییِ انسان از عجب، او را به گناهی گرفتار میکنند. ولی در هر حال اصل قضیه همان است که انسان متوجه فقر وجودی خود در مقابل حضرت غنیّ مطلق بشود. موفق باشید
سلام استاد گرانقدر: چه سری در تعداد اذکار که مثلا گفته میشود ۱۱۰ بار گفته شود وجود دارد؟ اگر تعداد مهم است برای حاجتی مهم اخرتی که من در نظر دارم. تعداد آیت الکرسی چه مقدار باید بخوانم؟ حاجات دنیایی چطور؟ چه مقدار؟ کلا چیزی به اسم ختم آیت الکرسی داریم؟ تعداد آن چقدر است؟ یا کتابی که تعداد اذکار را گفته باشد و مورد تایید شماست معرفی کنید. ممنون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر این نوع تعیین تعداد اذکار مبتنی بر حروف ابجد است که مبنایی ندارد. تنها آن اذکار و آن تعداد که از طریق روایت وارد شده است، معتبر است مثل آنکه میفرمایند در ماه رجب فلان ذکر را مثلاً ۷۰ مرتبه بگویید. در مورد ختم آیت الکرسی چیزی نمیدانم. ولی در مورد آنکه فرمودهاند هر روز ۲۱ بار گفته شود، نکته قابل توجهی است. موفق باشید
با سلام: نفس من در دنیا با این بدن وحدت انضمامی دارد. آیا من در برزخ و قیامت، با این دو عالم وحدت حقیقی دارم؟بعبارت دیگر الان من با این بدن دنیایی احساس یگانگی و من بودن را دارم، حال آیا پس از مرگ من با کل عالم برزخ یا کل عالم قیامت احساس من بودن و یگانگی خواهم داشت؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان در آنجا در جهان خودش حاضر است و همه آن جهان، جهان خود او میباشد. موفق باشید
سلام علیکم و رحمته الله: استاد اول میخواستم تشکر فراوان کنم از شما بابت اینکه با گوش دادن صوت های شما به خیلی از سوالات ذهنی ام پاسخ قانع کننده و نورانی دادم و بعد اینکه استاد کتابی که ملاقات های حضرت شمس و حضرت مولانا را توضیح داده باشد با چه عنوانی هست که ما آن را تهیه کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً آنچه در رُمان «ملت عشق» آمده است پر از ابهام و خطا میباشد ولی از آن طرف هم به یاد ندارم کتاب شسته و رفتهای در این رابطه تدوین شده باشد. آری! در «فیه ما فیه» و در کتاب «مناقب العارفین» نکات خوبی را میتوانید به دست آورید. موفق باشید
سلام علیکم: از خداوند سلامتی و عمر طولانی با برکت برایتان مسئلت دارم. ۵۴ سال سن دارم. از نوجوانی دنبال معرفت الهی بوده ام و سعی در انجام وظایف داشته ام. برنامه های عبادی شخصی روزانه دارم اما بدلیل فقر فرهنگی منطقه، استاد راهنما جهت سیر و سلوک و طهارت نفس نداشته ام. استاد عزیز، فرصت عمرم بسیار اندک است. استدعا دارم از باب من احیا نفسا مرا برای هدایت و طهارت کامل نفسم ارشاد فرمائید. ضمنا بدلیل سکونت در استان دیگر اگر امکان دارد اجازه بدهید مکاتبات را ادامه بدهم و تحت نظر حضرتعالی به ادب قلبی و ان شاءالله رضوان الهی نائل شوم. اجرکم عندالله تعالی
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله ذیل حضور در انقلاب اسلامی و با نظر به شخصیت حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» این شمایید و قرآنِ کریمِ مجید. پیشنهاد میشود با شرح صوتی سوره «زمر» شروع بفرمایید و سپس با نظر به سوره «آلعمران» ادامه دهید و دیگر سورهها را نیز پس از آن دنبال فرمایید https://lobolmizan.ir/sound/695?mark=%D8%B2%D9%85%D8%B1. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بزرگوار: سوال داشتم مبنی بر اینکه با توجه به کشف حجاب گسترده در کشور نظر استاد در مورد آینده این وضع موجود چه خواهد شد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که به جواب سؤال شماره 34654 رجوع فرمایید. موفق باشید
عرض سلام خدمت استاد محترم و تبریک به مناسبت حلول ماه رجب: استاد امسال ان اشالله قرار است اعتکاف مادر و کودک که پارسال پا گرفت، دوباره برقرار گردد: ۱. پیشنهادتان در گفتگویی که قرار است با خانم ها به سبک دیالوگ داشته باشیم چیست؟ ۲. ممکن است پیامی مثل پیام پارسال برای مادران مرقوم بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم توجه عمیق و دقیق به آخرین بیانات رهبر معظم انقلاب است که با فرازهای دقیقی که دارد میتوانیم نسبت به آن فکر و گفتگو کنیم. در این مورد در رابطه حضور در تاریخ جدید، کتاب اخیر«بشر جدید و آیندۀ قدسی پیش رو» میتواند میدانی برای تفکر باشد. ۲. چه اندازه زیباست که انسان در خانۀ خدا به امید بهرهمندشدن از رحمت واسعۀ او که ما را متوجۀ آیندۀ توحیدی بشر میکند، چند روزی معتکف باشیم و مطمئن گردیم از طرف حضرت معبود، بخلی نیست. موفق باشید
سلام و نور و رحمت خدمت استاد گرامی ام: صبح گاهان که فرمودید شاگرد باید خود را در افق استاد بجوید و بعد با ارسال فایل صوتی درباره حضرت زهرا و گشودن افق تاریخی اسلام، مطالب را خدمتتان میخواستم ارسال کنم تا در مورد آن نظرات حکیمانه شما را هم به گوش جان بشنوم. در ابتدا باز هم تشکر میکنم که در آن بین الطلوعین، شب تار وجود مرا به نور وجود خویش روشن ساختید🙏🌹 استاد مدتی است در باب نیهلیسم مطالعاتی داشته ام و تصمیم دارم به یاری خداوند رساله ام را در مورد این موضوع و تاثیر آن در ایران ان شاءالله شروع کنم. نیچه معتقد است که جوهر تاریخ غرب نیهلیسم است و اتفاقا در ذیل مباحث خود اشاره دارد که این نیهیلیسم از نوع منفعل آن است زیرا که مدرنیته واکنشی در برابر قرون وسطی بود و نیروهای واکنشی اگرچه نیرو هستند و تغییر اعمال می کنند اما چون اهل سخن نیستن و خلاق، نمی توانند آنچه را که ارزش زدایی کرده اند تا به ارزش والا برسند دست یابند و سر انجام از اراده نفی به نفی اراده و پرتاب شدن در جهان کاملا تهی از ارزش و نمود یا زندگی صرف می رسند کاری که لیبرالیسم و نئولیبرالیسم با بشریت کرده است. اما در نهایت معتقد است ابر انسانی را باید که بتواند اراده نفی از نفی اراده کند و بتوانند با پذیرش درد، و آری گفتن بزرگ، جهانی و افقی را بگشاید. انسانی که به فراسوی نیک و بد رسیده باشد. شبانگاه که به سخن شما و آن فایل پر معنا در باب حضرت مادر را شنیدم، اندکی به عظمت سخن شما درباب امام خمینی پی بردم. اینکه ایشان فرمودند نه شرقی و نه غربی بنظر فحوای سخن این بود که این حرکت انقلاب واکنشی نیست بلکه کنشی برای بازگشایی افقی در جهان غرب است و اتفاقا انقلاب اسلامی اولین حکومتی است که در جهان بی دین (نه ضد دین) بنا گردید زیرا در گذشته ما سیطره جهانی با این خصوصیات را هرگز نداشتیم. البته در این بین نباید فراموش کرد که وضع کنونی ما به دلیل عدم آگاهی و معرفت روشنفکران در مواجهه با غرب بود که یا به سمت اضمحلال و یا ستیز رفتند و هر چه بود واکنش های پی در پی و بی محتوا بود که رخ می داد اما امام خمینی از دل خود اسلام و کشور ایران این گشاش و افق را باز کردند و الحمدلله این جریان به کمال خود رهسپار است اگر قدر آن را بدانیم. استاد بنظر این حقیر چیزی که انسان را می تواند از نیهلیسم وجود خود بیرون بیاورد (با توجه به مطالعه پرسش های دوستانی که بیان کرده بودند) و مدد از سخنان شما استاد بزرگوارم، این است که از عبادات واکنشی جدا شویم و بر مسلک عشق و بلکه کنش های آگاهانه روی آوریم. آنچه که شما فرمودید باید عبادات را در افق خود که در راستای افق حضرت زهراست دریابیم. من به جان آزمودم که چون خدا را برای خرما و حتی رسیدن به او بخواهیم، نمیرسیم او تنها خواستنی است که عین خواستن و خود خواستن است و نه حتی خواستنی برای خودش. ارزش هایی و نگاه هایی نو در وجود ما، ما را از این اوضاع آشوب ناک خواهد رهانید ان شاءالله. به لطف خداوند و حجت بر حق ایشان و البته راهبری و راهنمایی های جان فزای شما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار دلشادم از دقتهایی که دارید آن هم با حساسیتی که در دل توجه به نیهیلیسم در اندیشیدن نسبت به آن حاضر شدهاید. در این رابطه کتاب «گلاسنهایت» جناب هایدگر با آن حساسیت خوبی که او در آخرین دوران تفکر خود داشته، با قرائت توجه به انقلاب اسلامی تنظیم و همراه دوستان طیّ ۳۰ جلسه بحث شده، تحت عنوان: انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگیhttps://lobolmizan.ir/sound/1096?mark=%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C. موفق باشید.
سلام استاد عزیز: با وجود این همه فقر و گرسنگی و انسان مظلوم چگونه میگوییم خداوند عدالت را بین همه بندگان برقرار میکند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته مرحوم دکتر شریعتی آری! خداوند عادل است و هر آنچه زمینه تعالی انسان است را در عالم فراهم کرده و لذا باید انسان بنگرد چه کسی حق او را از او قاپیده است. عدالت خدا به آن معنا نیست که بنشینیم تا از آسمان حق ما به ما برسد. اینجا است که جایگاه انقلاب اسلامی و مقابله با استکبار که رهبر معظم انقلاب در سخنان خود با دانش آموزان و دانشجویان مطرح کردند روشن میشود. موفق باشید
سلام علیکم: وقتتون بخیر استاد. بحث روز سه شنبه تان چند گره اساسی در ذهنم ایجاد کرد که با بحث نتونستم همراهی کنم. اول اینکه به لحاظ فقهی اگر یک یهودی یا مسیحی واقعا بداند که شخص حضرت محمد واقعا رسول خداست و حجت به او تمام شده باشد، آیا پیش خدا معاقب نیست که همچنان به دین خود باقی باشد؟ با توجه به اینکه دین خودش هم توصیه به ایمان به پیامبری حضرت رسول دارد پس باید به این توصیه عمل کند، و هم اینکه دین قبلی به لحاظ اعتقادی و عملی هم تحریف شده هست و هم ناکامل است. ایمان به حضرت رسول هم تبعیت عملی و نظری نیاز دارد. دوم فرمودید خانم یهودی برنامه از سرگذشت، اگر مسلمان شود نه به حضرت رسول دیگر ایمان دارد نه حضرت موسی! خب اینکه کسی که یهودی یا مسیحی است اگر به حضرت رسول ایمان بیاورد، این به معنای اینست که دیگر به موسی یا عیسی ایمان ندارد یا موسی و عیسی را در حضرت رسول به صورت جامع می یابد؟ و اینکه تکلیف مسیحیان و یهودیانی که مسلمان میشوند چه میشود؟ فرق میآن آنها و آن خانم چیست؟
باسمه تعالی
سلام علیکم:
۱. عنایت داشتید که خود قرآن آن فرد را در همان دین توحیدی که هست، تأیید می کند و حتی می فرماید: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ» (64 / آل عمران) که دعوت به توحید است که بین همه ادیان مشترک است. یعنی قرآن از اهل کتاب انتظار دارد بر توحیدی که بین شان مشترک است حاضر باشند.
۲. بحث در حضور توحیدی است و نه مسیحی بودن و یا یهودی بودن و یا مسلمان بودن؛ که حالت فرقه ای به خود بگیرد. اگر در توحید خود در دل کلیمی بودن حاضر باشد عملاً به اسلام عمل کرده.
۳. در مورد مسیحیان و کلیمیانی که مسلمان میشوند بحث زیاد است به خصوص که قرآن حضور آنها را در کسوت مسلمانی نفی نکرده است بلکه ماندن در توحید ایمانی خودشان را پذیرفته است. حال میماند که اسلام را به عنوان یک فرقه در مقابل فرقه یهودیت پذیرفتهاند و یا با همان حضور توحیدی و نظر به پیامبر خود حضور ذیل پیامبر اسلام را درک کردهاند از آن جهت که شاید آنطور که شایسته است نتوانستهاند حضور توحیدی خود را ذیل پیامبرشان که منجر به ایمان به وحی محمدی میشود درک کنند.
موفق باشید
سلام علیکم استاد: مسئلهای برای بنده پیش آمده که نمیتوانم با تغافل از آن رویگردان شوم. بنده طاهرزاده متأخر را شنیدهام فیالمثل بنده با فرمایشات جنابتان راجع به نیهیلیسم زمانه، همذات پنداری کرده و آنرا درک میکنم؛ حتی آنرا چشیدهام. گویا با این نگاه هایدگریطور و داوریطور به زمانه و مسائلش میاندیشم لکن پدر بزرگوارم از تبار طاهرزاده اول است. ایشان منکر نیهیلیست زمانه است منکر بیتاریخی ماست این صحبتها برایشان نامأنوس است و مبهم این صحبت ها برایشان بوی افسردگی میدهد بوی پوچی میدهد بوی تنبلی میدهد بوی از زیر کار در رفتن و انداختن تقصیرات گردن دیگری، میدهد ایشان معتقدند چرا باید دچار پوچی شویم وقتی که ثابت قدم باشیم و تلاش کنیم وقتی که خدارا داشته باشیم وقتی که یاد خدا کنیم وقتی که حتی نماز شب بخوانیم و به بنده میگویند من در و گوهر و خلاصه هرچه که سالیان سال طول کشید تا متوجه شوم به تو میگویم. نمیدانم چقدر میتوانم با فرمایشاتشان راه بر خودم بگشایم و راه روم اما فی الحال گیر کردهام. ایشان به قدری شیوا سخن میگویند که گاهاً با خودم میگویم شاید واقعا همینطور است عقلم مجاب میشود لکن قلبم میگوید تو خودت قبل از آشنایی با طاهرزاده و مباحث بیتاریخی و نیهیلیستی که مطرح میکنند دچار نیهیلیست زمانه شده بودی چطور میتوانی این صحبتها را قبول کنی هرچند عقلت متقاعد شود؟! فی الحال با اوصافی که عرض شد امکان دیالوگ و گفتی راهگشا بین بنده و پدرم نیست فرضاً اگر باشد هم صرفاً باید به اثبات اندیشهمان بپردازیم که از حوصله خارج است. موضوعی دیگر اینکه گویا «رسیدهام به خدایی که اقتباسی نیست» نمیدانم چگونه بگویم اما نمیخواهم با پیگیری مباحثتان طاهرزادهایسم شوم. میخواهم خود بروم و خدای خویش را پیدا کنم عقلم منعم میکند و میگوید «ره چونان رو که رهروان رفتند» چون کار عبثی است که بخواهم با آزمون و خطا پا در مسیری قراردهم که میشود متقن و محکم بدون آزمون و خطا پیش رفت، چونان رهروانی که عمری رفتهاند و بعد از سالیان بهترین راه را، اینراه فهمیدهاند. اما قلبم میگوید خدا برای هرکس به گونهای است برو و خودت خدای خودرا بشناس. خدا اقتباسی نیست درماندهام و سرگردان پریشان و مشوش با خود گفتم بپرسم ازجنابتان، یحتمل گفتی سخنی از جانب شما مرهمی باشد بر آشوب درونیمان و چراغی شود برای افقی که دیری است در آسمان پر از ابرمان ناپیداست یا فانوسی که بتوانیم به دست بگیریم و به راه افتیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید پدرتان و امثال ایشان در حضوری ملکوتی، خود را ادامه میدهند و مسلّماً قابل احترامند. چرا نباید آنها را و دغدغههایشان رادرک کنیم و راهی که مقابل ما میگشایند را نپذیریم؟ آری! اگر احساس شد امکانی برای حضوری بیشتر و یا حضوری دیگر در میان است و نیاز داریم آن حضور را از آن خود کنیم؛ معلوم است که بدان افق و بدان حضور سیر خواهیم کرد و البته این نیاز همه افراد نیست و به همین جهت چنانچه در رابطه با حضوری که به نور انقلاب اسلامی برایمان پیش آمده میتوانیم خود را ادامه دهیم، چرا به خود سختگیری نماییم و از این جهت به رفقا نیز عرض شده، مخاطب بحثهای بنده همه افراد نیستند. موفق باشید
بسمه تعالی. سلام و درود خدا نمیدانم چگونه بنویسم؛ ممکن است سوالم خیلی حساس و یا سخیف باشد. چند وقتیست که از حد آنچه که میدانستم اشتباه است فاصله گرفتم و خود را مشغول به جنود عقل و جهل و اذکار کرده ام و میلی به زیاده خواهی غذا ندارم، مشغولیتی ندارم. شب ها مسبحات نیز خوانده میشود. ورزش نیز مستمر دارم. خلاصه به گمانم ظواهر را از هر جهت رعایت کرده ام. اما گمان میکنم آن موقع که گناهی سر میزد با آتشی رو برو میشدم که مرا چنان از جا میکند و متحیر میکرد و نیروی راسخی برای حرکت میافتم. از طرفی گناه در حد اعلا، از طرفی توبه و تضرع و تلاش دردمندانه برای رسیدن به انتهای این تونل وحشت؛ که چه برکاتی داشت. اما حال که به ظاهر عبادات مشغولم، سکون یافتم و از حرکت باز ایستادم و دچار خمودگی و مردگی شدم. مردگی ای نه از آنجهت که قوه واهمه دارد ضعیف میشود و من خود را آن واهمه بیابم و در عذاب باشم که ظاهرا دارم از دست میروم و بخواهم باز گردم به همه آن کاری که توهمم را زنده کند، نه، این نه. بلکه غیر از این میابم که به خواب رفته ام و حرارتی برای تحرک ندارم. عجب نعمتی شد این گناه! عجب فرصتی شد این عصیان! عجب رفیقسیت این شیطان! استاد امیدوارم توانسته باشم مقصود را برسانم؛ در خواست دارم در صورت اشتباه بودن، آن را با صرف نه گفتن انکار نکنید که بنده بخواهم تعبدا بپذیرم راز گناه و شیطان چیست؟ چه جایی باید در زندگی مان برایش متصور باشیم؟ به سمت گناه همچون طاعت بشتابم تا باز با تنفر روبرو شوم؟ بلکه عائدی حاصل آید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به عرایضی که در جلسات سوم و چهارم مربوط به سوره تغابن پیش آمد، توجه فرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/17260 و https://eitaa.com/matalebevijeh/17341 . موفق باشید
سلام: حقیقتا این بشر درگیری شدیدی با خودش داره. گاهی خودم با یه آتئیست راحت تر رفت و آمد میکنم تا با یک فرد مذهبی. آتئیست در ایران معمای اروپاییشو نداره! در ایران شخصی که تمام توصیفات معنوی گذشته را در ذهنش خاموش کرده و به یک واقع گرایی رسیده به خودش میگه آتئیست. گاهی اوقات میبینم نوجوانان ما با روحانیون و بسیجیان در ارتباطند خیلی نگران میشم چون میدانم این افراد مذهبی هرگز به اندازه ادعایی که دارند رشد نکردند! این نوجوان برعکس نوجوانان عادی دیگر، دچار خطرات بسیار بدی خواهد شد مثل اعتیاد، خودارضایی های شدید، خودخوریهای روانی، پوچیهایی که در ذهنش همراه با بار گناه تشدید میشه در حالی که متوجه نیست مسئله چیز دیگریست که دشمنی های بیشتر با معنویت های مورد نیاز تاریخیش را بدنبال خواهد داشت. ما به طلبه های حاضر در تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی نیاز داریم اما تا کنون من به چشم حتی یک نفر ندیدم، امیدوار هستم و میدانم متولد خواهند شد، اما اکنون که هنوز ندیدم. در زمانی که پارادوکسیکال ها شدیدند خود را درگیر جنگ ها نکنید و آرام باشید زیرا احتمال موفقیت فرد آرام در این تنش ها بسیار بیشتر از افراد بی مهابای کم آگاه هست. خواهش میکنم بجای آغاز هر حرکتی به کسب و جستجوی معرفت و معنای انسانی باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هنر درک زمان و زمانه و قرارگرفتن در قسمت درست تاریخ، قضیه چنین است که در فضایی که یزیدیان فکر میکردند، حکمت و بصیرت تاریخی مرده است، امام و یاران حضرت صحنه کربلا را طور دیگری میدیدند. در گمان یزیدیان در آینده همه چیز در دست حاکمی است که امروز در صحنه سیاست ظاهر است و در نتیجه همه در نزدیکی به سوی یزید سبقت میگرفتند، چه عمر سعد باشد و چه شمر، آنها از سنت جاری در متن زمانه غافل بودند در حالیکه در چشمانداز تاریخی حضرت امام حسین «علیهالسلام» و حسینیان درست قضیه برعکس است و آنها از ظواهرِ موقت نظر به سنت ثابت و پایدار الهی داشتند. و تفاوت این دو جبهه تا قیام قیامت به همان معنایی است که جناب مولوی متذکر میشود: «رگ رگ است این آب شیرین و آب شور / در خلایق میرود تا نفخ صور». و در همین رابطه باید متوجه باشیم افقی در پیش است تا به انسانیت انسانها فکر شود. موفق باشید
سلام: از ویژگی های روح اینست که مکان ندارد. سوال: ۱. آیا روح در جسم ما قرار گرفته است؟ اگر چنین است پس مکان دارد. دوماً آیا احاطه داشتن روح به بدن معنای کامل تری نیست؟ اینکه میگویند روح از بدن جدامی شود یعنی ارتباطش قطع می گردد یا واقعا در جسم ما واقع شده است؟ ۲. می گویند روح انسان به دیدار خانواده خود در دنیا می آید، اگر چنین است پس چرا در قرآن آمده که روح انسان در زمان مرگ تا زمانی معین (رستاخیز) در برزخ زندگی می کند. آیا اینجا هم برگشت مکانی منظور است یا توجه و احاطه ی روح به دنبا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نسبت روح با بدن نسبت تعلق و تدبیر است و بحث مکانمندی در میان نیست. ۲. در مورد توجه اموات به خانواده، صرفاً توجه روح است و رفع حجاب در آن زمان خاص. در این مورد خوب است که مباحث «معرفت نفس» دنبال شود. موفق باشید
انتقاد شدید آیت الله ناظم زاده قمی از واعظ بیت رهبری معظمانقلاب. آیت الله ناظم زاده قمی با صدور بیانیه ای سخنان آقای عالی واعظ بیت رهبری را شدیدا مورد انتقاد قرار داد و نوشت: جناب آقای عالی! بهتر نبود در شب تاسوعا که مطالب شما را ده ها هزار نفر از صدا و سیما می شنوند به جای طرح این مسائل بی فایده، گریزی به مشکلات طاقت فرسای اکثریت مردم می زدید تا رهبری معظم از زبان شما بشنوند و راه علاج را بیان کنند. همچنین گریزی هم به معضل طلاق و موانع ازدواج میزدید، تا معظم له دستوراتی در رفع این خطر بزرگ که نسل جوان را تهدید می کند، صادر کند. همچنین معضل مهاجرت جوانان تحصیل کرده و نیز فرار سرمایه ها را از کشور مطرح میکردید. ای کاش گریزی می زدید به مراقبت امیرمومنان علی- علیه السلام- در حکومت غیرولایی! خود در حفظ بیت المال که حاضر نشد دیناری از بیت المال به برادر نابینا و عیالوارش داده شود. یا اشاره ای می کردید به خاموش کردن چراغ بیتالمال توسط علی -علیه السلام - زمانی که سخنان طلحه و زبیر غیر از مسائل جامعه و حکومت بود؛ تا مسئولان کشور بیشتر مراقب بیت المال باشند. جناب آقای عالی می دانید کشور ما حدود ۶۰ درصد فقیر و یارانه بگیر دارد. خوب بود اشاره می کردید که امیرمومنان وقتی دید مردی طلب کمک می کند، فرمود: چرا باید در حکومت علی فقیر باشد؟! که جواب دادند او مسیحی است و امام -علیه السلام- در جواب فرمود: او در جوانی خدمت کرده و اینک در حال پیری باید از بیت المال بی نیازش کنید. چه خوب بود می گفتید که حکومت غیرولایی علی! وقتی ابن کواء در مسجد و در حال نماز خواندن حضرت، آیه شرک آلود را به علی نسبت داد، حضرت با آیه جواب دادند نه با باطوم و مشت و حبس و حصر، و حتی حقوقش را قطع نکردند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید طرح مشکلاتی که رهبر معظم انقلاب به خوبی در جریان آن هستند در محضر ایشان زیره به کرمان بردن است. مشکلات را باید در مسیر برنامههایی که دولت شهید رئیسی داشتند؛ به مرور مرتفع کرد. طرح آن مسائل در آن جلسه، خود به خود موجب یأس و ناامیدی میشود. موفق باشید
پیرو سوال ۳۷۷۵۵ : پاسخ شما بسیار قابل استفاده بود برام و انگیره گرفتم مجددا مسئله ام را تدقیق کنم. من تقریبا انتخابات های قبلی بر اساس یه سری کلیات در انتخابات شرکت می کردم. ولی امسال اولین انتخاباتیه که فکر می کنم با بلوغ بیشتری می توانم به آن نگاه کنم. بفهمم انقلاب چیست و چه هدفی داره، من کجام و فراتر از ویژگی های شخصی کاندیداها (که گاهی در مقیاس بزرگتر قلب ماهیت می دهد) و با توجه به مدلی که از تجارب پر هزینه ی زندگی ام در ذهنم شکل گرفته، به فردی رای بدم. حالا به نظرتون اگه من به تشخیص خودم فرد دیگه ای رو مطابق اهداف انقلاب بدونم و بهش رای بدم، ولی در واقع امر، کسی غیر از فردی که من بهش رای دادم بیشتر به نفع انقلاب باشه، آیا من غیرانقلابی عمل کرده ام؟ یعنی مسئله اینه که من یه تشخیص دیگه ای و دلایل دیگه ای دارم درباره اینکه چی به نفع انقلابه و انقلاب هم از همه چیز برام مهم تره. اگه به تشخیصم عمل کنم انقلابی عمل کرده ام؟ یا بهتره وقتی تشخیص من برخلاف تشخیص شما به عنوان یه عارف انقلابیه، تشخیص خودم رو نادیده بگیرم؟ سپاس فراوان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته هرکس وظیفه دارد پس از تحقیق و بررسی به همان نکته نهایی که رسید، مطابق آن انتخاب خود را انجام دهد مگر آنکه خود او احساس کرده باشد تحقیقش کافی نیست. موفق باشید
سلام: عرض سلام و احترام خدمت استاد و معلم عزیز. روز معلم بر شما مبارک باد. الحمدلله مدتی است با تفسیر المیزان انس گرفته ام. و چقدر زیبا علامه انسان را به سوی توحید رهنمون می کند. و دلیل تاکید شما بر این تفسیر را متوجه می شوم. بنده تصميم گرفته ام با این تقسیر زندگی کنم و عمرم را با آن سپری کنم و بارها آن را مرور کنم وسراغ کتب دیگر نروم. آیا این روش، صحیح است؟ (خصوصا اینکه سراغ کتب مذهبی دیگری نروم )
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفسیر قیّم المیزان حقیقتاً جوابگوی بسیاری از مسائل انسانِ آخرالزمانی است و در دل این حضور البته ممکن است نکات دیگری از تفکر مانند آنچه امثال آقای دکتر داوری و هایدگر و یا شهید آوینی به میان میآورند؛ پیش آید که البته فعلاً نباید عجله کرد. موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: به صوتهای کتاب هدف زمینی آدم را چگونه دست پیدا کنم؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم صوتهای آن موجود باشد. با اینهمه از آقای توکلی که در جریان هستند سؤال میشود. موفق باشید
سلام و ادب: من با مجموعهای کار میکنم که جهت پیادهسازی صوت دروس حوزوی فعالیت میکنه. با توجه به اینکه خودم میخواستم شرح آداب الصلوة استاد رو استفاده کنم و متوجه شدم که فقط صوت هست و پی دی اف نداره، اگر تمایل داشتید پیادهسازی این جلسات رو برونسپاری بفرمایید، خوشحال میشم مجموعه رو خدمتتون معرفی کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه بر مبنای کتاب شریف «آداب الصلواۀ» حضرت امام خمینی، مباحث گفته شده؛ به نظر میآید به پیادهکردن صوت هایی که شرحِ آن کتاب میباشد چندان نیاز نیست بخصوص که مطالب زیادی از مباحث پیاده شده ولی هنوز متأسفانه فرصت ویرایش آن پیش نیامده. موفق باشید
سلام استاد گرانقدر: با خود میاندیشیدم شاید خطری که انقلاب اسلامی ما را بیش از همه تهدید میکند خطر «اتو کشیدگی» است. نا آشنا بودن مسولان با فرش خاک باعث میشود که دوستی با عرش وجود را نتوانند به صحنه بیاورند، از فزونی در آمده و در کمی میشوند و مردم را هم به کمی عادت میدهند لذا در حضور وجودی انتخابات کنونی باید گزینه نورانی تر را به صحنه بیاوریم تا در به گستردگی بیشتر رسانیدن مردم موثر باشد. «من تواضع رفعه الله» فقط برای پیش از انتخابات نیست و رفعت هم فقط پست و مقام نیست. رفعت حضوری بعد از حضور است در آینه تمام نمای قلوب مردم مثل امام خمینی (ره)
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. حقیقتاً نمایندگان این ملت باید به تمام معنا مردمی باشند که مصداق همان نکتهای باشند که در آن روایت مییابیم. آری! هر آن کس که بیشتر اهل تواضع و به اصطلاح خاکی باشد، خداوند او را برتر قرار میدهد و توفیق خدمت به مردم را راحتتر برایش فراهم میکند. و این به آن معنا نیست که از نظر فکری هم صاف و ساده و حالت عوام داشته باشد. موفق باشید
سلام و ادب: با آرزوی قبولی طاعات و تبریک اعیاد شعبانیه. بنده مسئول حجرات یکی از مدارس اصفهان هستم. اکنون بعد از مدت مدیدی که قوانینی وضع شده بود اما با گذشت زمان بسیاری از آنها منسوخ شده و عملا رعایت نمیشدند. چگونه قوانینی وضع گردد که مرور زمان باعث کهنگی آنها نگردیده و برای رشد و تعالی طلاب مطلوب باشد؟ آیا وضع قوانین جزئی مفید است یا کلیاتی وضع شود و مسئول هر خوابگاه خودش فرع را به اصل برگرداند؟ لطفاً نکات مهمی که باید مد نظر قرار دهیم را بیان فرمایید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به افقهای بلند و متعالی، همان قوانین جزیی معنای خود را پیدا میکنند و قابل اجرا میشوند. مانند دستورات شریعت الهی که با نظر به روح توحید و قرب الهی قابل عمل و ادامه است. در این رابطه از معرفت نفس غفلت نشود زیرا در معرفت نفس، انسان مییابد که چگونه برای حضورِ بیکرانه خود باید انسانِ منظمی باشد. موفق باشید
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد بزرگوار: استاد از بستگان نزدیک بنده چند سالی است که دچار بیماری آلزایمر شده و متأسفانه با گذشت زمان بیماری او پیشرفت کرده و احتمالا حادتر هم خواهد شد؛ به طوری که اخیرا شناخت و ادراک او از اطرافش و از اطرافیانش و از حرف هایی که میشنود بسیار کم شده و بیان مطلب و حرف زدن هم برای او دشوار گردیده. به همین علت با اینکه به حمد الله هنوز از برکت وجودش بهره مندیم ولی حضورش برای ما کمرنگ شده. چیزی که برای بنده در این باره بسیار تفکر برانگیز شده و شاید راه پی بردن به آن برای ما بسته است این نکته است که آیا این عدم ادراک و شناخت او از اطراف خود و از گفت و شنودهای اطرافیان، حضور خود او را نیز برای خودش کمرنگ کرده است یا نه!؟ آیا نفس ناطقه که از تجلیات حضور حضرت حق می باشد با کاهش ادراک عقلی و شناختی کاهش میابد و کمرنگ میشود؟ آیا کسی که دیگر قادر به تفکر و تعقل نباشد و درک او از اطرافش و از سخنان اطرافیانش بسیار کم شده باشد خود را کمتر خود حس میکند؟ آیا در این صورت او خودش هم کمتر بودن خود و حضور خود را حس میکند؟ اگر چنین نیست آیا پس مبنای فلسفه دکارت که گفت من فکر میکنم پس من هستم با همین مثال عینی زیر سوال نمیرود؟ چراکه اگر چنین بود پس باید میگفتیم من چون کمتر قادر به تفکر و تعقل هستم پس لذا کمتر هستم و اگر کلا قدرت تفکر را از دست دادم انگار که نیستم. ولی به نظر بنده انسان هر اندازه که قوه تعقل و تفکر و ادراک خود را از دست داده باشد باز حضور خود را نزد خود حس میکند و میداند که هست گرچه حتی دیگر مفهومی از بودن یا نبودن را نتواند درک کند! خواستم در این باره جویای نظر استاد گرامی شوم. با تشکر فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه و نظر خود جنابعالی کاملاً درست است زیرا در این موارد انسان بیشتر در نزد خود حاضر میشود و در جهانِ وجودی خود آزاد از کثرتهای بیرونی، خود را تجربه میکند و آنچه جناب دکارت میفرماید در حالت معمولی است و تفکراتی که بیشتر تفکرات نسبت به کمّیتها میباشد مثل تفکر در علم ریاضی. موفق باشید