سلام استاد: خاطرم هست که در جایی می فرمودید باید خوف و رجاء در انسان به یک اندازه باشد. از آنجا که بنده فعلاً در شرایطی هستم که یأس از رحمت خدا تا حدودی بر من غالب هست خواستم در مورد افق و حد امید به رحمت الهی برایم بگویید که تا کجاهاست. در جایی دیدم که امیرالمؤمنین علیه السلام به خدای متعال عرضه می دارند: «الهی و عزتک و جلالک و لو قرنتنی فی الاصفاد طول الایام و منعتنی سیبک من بین الانام و حلت بینی و بین الکرام ما قطعت رجائی منک و لا صرفت وجه انتظاری للعفو عنک» : «معبودا به عزت و جلالت سوگند اگر روزهاى طولانی مرا با غل و زنجیر (کیفرت) ببندى و قرین (و همدم) سازى، و از میان همه مردم فقط مرا از عطاى خویش بازدارى و میان من و خوبان والامقام و گرامى حائل شوى، هیچ گاه امید من از تو قطع نشود، و روى امیدى را که به عفو و گذشت تو دارم به سوى دیگرى باز نگردانم.» آیا در این فراز اشاره به افقِ امید به رحمت الهی مطرح شده و می خواهد بفرماید که حتی در دل آنچنان بلاهایی هم باز جای امید به رحمت الهی وجود دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای مولایمان باشم که این اندازه متوجه رحمت حضرت حق میباشند نسبت به بندگانش. آری! حقیقتاً نسبت خداوند به بندگان چنین است و در همین رابطه جناب مولوی متذکر میشوند: «در بلا هم میچشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید
ترسیدن از خدا یعنی چی؟ و از خدایی که رحمت غلبه داره چگونه باید ترسید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوف از خدا به معنای آن است که انسان باید نگران باشد کاری نکند که از رحمت او محروم گردد. زیرا به گفته جناب حافظ: «طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک / چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟» . موفق باشید
سلام استاد لطفا این سوال را در معرض دید عموم نگذارید. ادرس ایمیل نداره اید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کار خوبی است و مسلماً اشکالی ندارد. موفق باشید
سلام حاج آقا: فرمودید: "تو این قاعده را بشناس تا در شرایط مختلف به راحتی مسیر خود را بپیمایی. از قواعد و اصول دنیا این است كه حالت دست گردان دارد، یك روز در دست تو است و یك روز در دست دیگری است و این قاعده را خوب بشناس كه جنس دنیا این است، نه این كه گمان كنی زرنگی های تو موجب شده است امروز در دست تو باشد و در نتیجه تا آخر هم می توانی آن را حفظ كنی. می فرمایند: قاعده آن است كه از این دنیایِ گردان، آنچه از آنِ توست - هر چند ناتوان باشی- خود را به تو می رساند، همچنان كه آنچه از این دنیای گردان از آن تو نیست، با قدرت و مدیریت و برنامه ریزی های خود نمی توانی در دست خود نگهداری. عمده؛ فهمِ سنن ثابت عالَم است، انسان های بزرگ، بزرگی و عظمتشان در فهم این قواعد است. پیامبر خدا می فرمایند: سوالم اینه منظور از «در دست کسی بودن» چیه. مثلا ایلان ماسک که داراییش ۲۱۹ میلیارد دلار آمریکاست، تمام این مبلغ، در دستش هست؟ یا فقط مقداری که میخوره و میخوابه و می پوشه و به طور خلاصه کالا و دارایی های مصرفی او، در دستش هست؟ سوال دومم اینکه زرنگی های ایلان ماسک؛ نقشی در این دارایی نداشته؟ خیلی ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ایلان ماسکها گمان میکنند آن ثروت را در دست دارند ولی با این فرض هم چیزی نمیگذرد که در دست دیگری قرار میگیرد آنهم باز با توهّماتی دیگر. ۲. زرنگ واقعی آن کسی است که آنچه در اختیار دارد را به زیباترین شکل در مسیر خدمت به خلق قرار دهد تا در امتحانی که قرار گرفته است سرافراز بیرون آید. موفق باشید
سلام و خدا قوت: بنده چند بار سوال کردم ولی جوابی دریافت نکردم خداوند کریم و عزیز به بنده حافظه بسیار قوی و هوش و استعداد بسیار عجیب عطا کردند اولین خاطره که از کودکی دارم اینکه در حیاط خانه بودم ناگهان تونل نوری جلوی من باز شد وارد شدم وقتی به انتها رسیدم تمام دنیای من دگرگون شد فهمیدم که این من هستم اینجا خانه است یه اسباب بازی داخل باغچه بود فهمیدم این وسیله بازی است سوال آیا این اتفاق برای همه رخ می دهد یا برای من فقط اتفاق افتاده
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز عرض شد بنده در این موارد چیزی نمیدانم. موفق باشید
سلام استاد: ببخشید هر چه فکر میکنم در مورد بدن برزخی کمتر به نتیجه میرسم. چطور ممکنه کسی که مثلا تا دیروز بدن برزخیش شکل خوک بوده یهو با انجام اعمالی شکل بدنش عوض شه؟ آیا بدن برزخی مدام در حال تغییره همانطور که ما مثلا اخلاقای یک سال پیشمون رو دیگه نداریم اون بدنم نسبت به سال قبل بهتر شده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدن برزخی، صورت ملکات دنیایی است و چون ما در دنیا هنوز اراده و انتخاب داریم به آن معنا صفات ما حالت ملکه پیدا نکرده است تا بدن برزخی ثابتی داشته باشیم. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم: استاد با اینکه چندین ساله ارادت زیادی به حضرت آقا دارم اما درک مدل رفتار ایشان با افراد غرب گرا برایم مشکل بود. البته ایشان هیچوقت زیر بار نظرات و مواضع آنها نرفت ولی طردشان هم نکرد اما انقلابیها منتظر رفتار تند از ایشان بودند. اما در بین این غرب گراها قضیهی فتنه گرها فرق میکرد و مدل رفتار حضرت آقا هم با فتنهگرها متفاوت بود. الان سر مسئلهی فلسطین وقتی موضع افرادی مثل جواد ظریف، سید حسن خمینی، عراقچی و بقیه را میبینم به حکیمانه بودن رفتار حضرت آقا در طول دوران رهبریشون پی میبرم. ان شاالله تا ظهور حضرت ولیعصر وجود ایشان برای ما حفظ بشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بصیرت رهبر معظم انقلاب خبر از آن میدهد که ایشان به نور حجّت اعلای الهی یعنی حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» منوّر می باشند و بیحساب نیست که آیت الله ناصری میفرمایند: « تبلیغ از امام زمان بیشتر شود، تبلیغ از مقام رهبری بیشتر شود. بنده معتقدم ایشان تنهاست، مخصوصاً وظیفهی روحانیت این است؛ همان طور که تبلیغ از اسلام و قرآن و نظام میکند، از مقام رهبری تبلیغ بکند. خدا میداند ایشان مؤیَّد از سوی خداست. همهی گرفتاریها و ناراحتیها بر قلب ایشان وارد است. قلب رهبری را امام زمان نگهداری کرده است، بنابراین تبلیغ از مقام رهبری و حمایت از مقام رهبری شود.» موفق باشید
سلام و احترام: استاد شما فرمودید نهی کنیم از دست بوسی، مگر حدیث نداریم دست پدر و مادر و سید و سیده از اولاد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را ببوسیم؟ ممنونم از راهنمایی تون، التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم منظور چه بوده است. بالاخره به گفته خودتان مواردی که میفرمایید، موارد پسندیدهای است. آری! معلوم است که نباید از سر چاپلوسی دست افرادی که شأنیت چنین احترامی را ندارند، بوسیده شود. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام: استاد آیا همین که انسان متوجه باشد که هست و خودش هم منحصر به فرد است و دو تا نیست، یکی هست و هر جا هم که برود حتی کره ماه باز هم خودش همراه خودش می باشد و هر عملی هم که انجام دهد باز هم خودش آگاه است، این احساس همان حضور است؟ واینکه چگونه میتوان بر شدت این حضور افزود؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همواره خودمان نزد خودمان هستیم، ولی گاهی با تعلق خاطر به امور محدود دنیایی، این حضور را محدود میکنیم و عملاً از حضور بیکرانه خود غفلت مینماییم. در حالیکه باتذکر به خود نسبت به امور بیکرانهای که داریم، خود را در انتخابهای بزرگ و بزرگتر مدد میکنیم. موفق باشید
سلام: در مورد تخت بودن زمین نظر شما چیست و اینکه از نظد شما این موضوع اهمیت زیادی داره؟ بنده فکر میکنم اگر زمین واقعا تخت باشه و به مردم گفته بشه چه دروغی به شما گفته شده خیلی دیدشون نسبت به غرب تغییر میکنه البته یه مطلبی هم تو ذهنمه اینکه اگر زمین تخت باشه قطعا نظام جمهوری اسلامی هم فهمیده و این سوال پیش میاد که چرا این واقعیت رو نمیگه. خیلی ممنون که امکان پرسش و پاسخ رو فراهم کردید، خدا خیرتون بده. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که در این مورد مطرح شده است را دیدم. فکر نمیکنم در جمعبندی بتوان آن را قبول کرد. موفق باشید
سلام علیکم استاد: یک طلبه و دانشجوی فقه به نظرتان چه چیزی فارغ از مطالب درسی مثل دروس لمعه و... باید بداند و در این زمینه عمیق شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً باید در این زمانه حکمت صدرایی را دنبال کنید و سپس از طریق تفسیر المیزان، با جهانی که قرآن مقابلتان میگشاید آشنا گردید تا آنجایی که بتوانید إن شاءالله در جهانی قدم بگذارید که حضرت امام خمینی با تفسیر سوره «حمد» در مقابل این نسل گشودند. در این صورت به لطف الهی آن احساسِ بیمحتوایی که بعضاً در عزیزانِ طلبه پیش میآید، پیش نیاید. موفق باشید
با سلام و عرض ادب: استاد با توجه به آیه «قل هو الله احد» و با توجه به اینکه برای اینکه خداوند را خطاب قرار دهیم می گوییم «یا هو» و «یا احد» آیا می توان خداوند را یا هو احد نیز خطاب قرار داد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمیر «هو» مربوط به فرد غایب است نمیشود با واژه خطاب، به آن خطاب نمود. آری! میتوان گفت: «یا احد و یا صمد» . و یا اینطور گفته شود: «يا هُوَ يَا مَنْ لا هُوَ إلا هُوَ». موفق باشید
سلام علیکم: آیا این ادعا قابل تامل است که در تاریخ جدیدی که با انقلاب اسلامی آمده است علم و تکنولوژی حذف نمیشود اما جایگاه محوری را نخواهد داشت و محور و مبنا و منبع و متکا و مرجع اصلی رفع و رجوع و طرح و حل مسایل مقوله «مردم» است؟ با این مقدمه که تاریخ مدرن برخلاف مشهور تاریخ اومانیستی و محوریت انسان خود بنیاد هم حتی نیست، بلکه با نظری عمیق تر تاریخ حذف انسان حتی انسان خود بنیاد است، و تاریخ انقلاب اسلامی تاریخ بازگرداندن انسان بیرون رانده، به صحنه تاریخ و تمام مناسبات حیات اجتماعی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً چنین است از آن جهت که بشر در این آخرین دوران، آرام آرام متوجه می شود بنا نیست زندگی خود را همچنان در اختیار آخرین تکنولوژی ها قرار دهد همچنان که متوجه است و بیش از این متوجه می شود که نباید زندگی خود را با محوریت توهّماتش ادامه دهد و از این جهت مسلماً هرچه بیشتر با پیش آمدن خودآگاهی لازم، جایگاه تاریخی پدیده انقلاب اسلامی را جهت تعیین سرنوشتش می شناسد و می یابد هویت خود را باید در جای دیگری غیر از آنچه امروز جهان مدرن مقابل انسان قرار داده است، دنبال کند. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: اگر اهل مطالعه کتاب و فراگیری علم باشیم و از اساتید مختلف بهره ببریم ولی برایمان پیش نیاید که از آنها برای رشد اجتماعی مان استفاده کنیم و بعد از مدتی دچار پوچی و اضطراب شویم. و مایوس شویم که چرا در جامعه نمیتوانیم فعالیت مناسبی داشته باشیم. آیا این به آن معنا است که نیت مان خالص نبوده است؟ (اگر بکارگیری علم خود را در حد خانواده و تربیت فرزندان مان باشد)
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در راستای بهره مندی از معارف و اخلاق حسنه، با توجه به بشر جدید و روحیۀ تاریخی و اجتماعی او که غفلت از آن موجب نوعی نیستانگاری و نیهیلیسم می شود؛ باید هرکس به حضور تاریخیاش ذیل ارادۀ الهی فکر کند زیرا بشر جدید در ابعاد وسیعتری خود را جستجو میکند تا از یک طرف با حضور عینالربطیاش نسبت به خداوند، عبودیت وجودی خود را تجربه کند، و از طرف دیگر با حضور در اجتماع و نسبتی که باید با انسانها داشته باشد، وسعت آخرالزمانیاش را به میان آورد. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «نیستانگاری دوران و راه عبور از آن» https://lobolmizan.ir/search?search=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C&tab=sounds شده است. خوب است به آن مباحث رجوع شود. موفق باشید
هو پسر جوانی که در لاله گوشش گوشواره ریزی کاشته، شاید با این تغییر کوچک، در تلاش است تا در زندگی راهی تازه را تجربه کند، راهی که پیش از این پدر او نرفته. دختر جوانی که از هر طرف موهای خود را بیرون انداخته، در کنار مادر چادری خود به آرامی قدم میزند. آرامشی که شاید ساده به دست نیامده. میتوانم مدتها کلنجارشان را در ذهنم بازسازی کنم. قهر و آشتی هایی که در نهایت هر کدام را به پذیرش طرف مقابل وادار ساخته. این ها تصویر تمام جامعه ما نیست، اما لااقل بخشی از آن را بازنمایی میکند. چه شده؟ این نسل چرا از مسیر والدین خود به این میزان گریزان است؟ چطور فرهنگی که نسلی را تا پای جان شیدا و شیفته خود ساخته بود، توسط نسلی دیگر پس زده میشود؟ آیا در انتقال آن فرهنگ خطایی رخ داده؟ آیا آنطور که باید و شاید از ابزار رسانه استفاده درست نشده؟ ما که کم کاری نکردیم. ما خیابان های زیادی به اسم شهدا نام گذاری کردیم، فیلم های زیاد و خوبی برای آن ها ساختیم، عکس آن ها را بر روی جلد کتاب ها و دفتر ها چاپ کردیم. مگر میشود انسان پاکفطرتی، داستان شهدا را بشنود و در دلش تصدیق نکند؟! مگر میشود تصاویر آن ها را ببیند و همراهی با آن ها را آرزو نکند؟! آیا این نسل به فطرتش پشت کرده و منحط شده؟ یا دلیل را از جای دیگری باید جستجو کرد؟ به گمان من، آنچه تحت عنوان فرهنگ ایثار و شهادت تا به حال به نسل جوان عرضه شده، صورتی ظاهری از آن بوده است بدون آنکه نسبتی با حقیقت آن برقرار کرده باشد. فرهنگی که به جوانان دهه ۵۰ جرئت طوفان میداد، برای جوانان دهه هشتاد پای تخته تدریس میشود و آنها باید دست به سینه مفاهیم آن را حفظ کنند تا در امتحان نمره ۲۰ بگیرند. اما او هم میخواد طوفان به پا کند. او هم میخواهد دل به دریا بزند. حتی اگر این مفاهیم برای عده ای علاقه مندی ایجاد کند، نهایتاً مانند جوان ویلچری ای خواهد بود که عاشق دویدن های رونالدو باشد. یا پسر لال و بی زبانی که شیفته چهچهه های شجریان است. مگر میشود به کسی آموزش شنا داد، بدون آنکه او را لااقل در حوضچه ای از آب رها کرد؟ مگر بدون آب، معلم شنا فایده ای دارد؟ فرهنگ ایثار و شهادت هیچگاه متبلور نمیشود، مگر آنکه عرصه ای برای ظهور و بروز آن وجود داشته باشد. باید پرسید چرا جوان امروز آنگونه که باید، ذیل انقلاب اسلامی، عرصه را برای خود گشوده نمییابد و به دنبال شکوفایی خود در عرصه های دیگر میگردد؟ چالش اصلی در انتقال فرهنگ ایثار و شهادت، نه پایین بودن کیفیت محصولات فرهنگی، بلکه تنگ شدن این عرصه و میدان است. به تعبیر دیگر، اصلا قرار نیست این فرهنگ از نسلی به نسل دیگر منتقل شود، بلکه قرار است در هر نسلی آبیاری و شکوفا گردد. امام به جوانان مشق شهادت را دیکته نکرد، بلکه بذر آن را در جانهایشان بیدار نمود. شاید آن جوانی که در اعتراضات خیابانی علیه نظام شعار میدهد، یا دختری که حجاب از سر بر میدارد، روحیه شهادت هنوز در او زنده است، هرچند مسیرش به خطا رفته. و آن جوانی که در مدرسه ده بار از روی درس شهدا خورشیدند رونویسی کرده، روحیه شهادت درونش کشته شده باشد. ما روایت های صادقانه را قربانی چارچوب های ذهنی خود میکنیم. از شهدا، درس خوان هایشان را دستچین کرده و برای فرزندانمان تعریف میکنیم. و با چند روایت از نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر آن را تکمیل میکنیم. ما فرزندانی منظم و حرف گوش کن میخواهیم که موهای خود را یک طرفه شانه کرده باشند و عکس شهدا پس زمینه تلفن های همراهشان باشد، بدون آنکه قدرت نه گفتن به ما را داشته باشند. در نهایت هم یک زندگی کارمندی با حقوق ثابت برای آنها آرزو داریم که عکس شهدا را در دفتر کارشان قاب کرده باشند. نتیجه این رویکردها در بهترین حالت، کویرنشینانی است که حسرت دل به دریا زدن را میخورند و زمینگیرانی که عاشق آسمانند ولی امید به پرواز ندارند. محصولات فرهنگی و روایت های دفاع مقدس، در فضایی تاثیر خود را خواهند گذاشت که دیکته نشوند بلکه الهام بخش باشند. جوان مانند نویسنده ای است که به دنبال ایده ای برای نوشتن داستان زندگی خودش است. او باید خودش را در جهانی که شهید گشوده حاضر ببیند و به او اجازه داد تا داستان متفاوت خودش را بنویسد. حال چاره چیست؟ در جوانی که خود را بیرون افتاده از میدان مییابد، چگونه میتوان حس حضور را زنده کرد؟ چه موانعی باید برطرف شود؟ برای مثال، چرا دانشجوهای کشورهای اروپایی در واکنش به بمباران غزه آرام و قرار ندارند، اما دانشگاه ها در کشور ما که خط مقدم مبارزه با اسرائیل است، سرد و ساکت مانده؟ اما پیش از اینکه راه حلی بیابیم، باید یک سوال را صریح و روشن جواب دهیم. آیا ما واقعا میخواهیم که جوانانمان اهل فرهنگ ایثار و شهادت باشند؟ به گمان من خیر! خواسته قلبی سیستم جامعه و بسیاری از خانواده ها این است که جوانانی رام، سربه راه و تحت کنترل داشته باشند. هرچند در زبان آن را در زرورقی از عنوان های تحصیلی، ورزشی و یا مذهبی میپوشانند. به عبارتی، یک مانع بزرگ بر سر تبلور این فرهنگ، خود ما هستیم. جوانی که در فرهنگ ایثار و شهادت بزرگ شود، زیر بار خیلی از ظلم ها نمیرود، کنترل او سخت است، دغدغه هایی دارد که شاید برای ما آزار دهنده باشد و دردسرهایی ایجاد کند. آیا ما سعه صدر تحمل او، دغدغه هایش و آزمون و خطاهایش را داریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» عرض شد؛ اساساً با حضور آخرالزمانی انسانها روبرو هستیم که یا باید در اوج انسانیت خود با سلوکی متعالی و معارفی فوق معارف متافیزیکی حاضر شوند، و یا به کلی در میدان انکار هر حقیقتی قرار می گیرد. زیرا با معارفِ نیم بند، نمیتواند در نزد خود و در سوبژه خود حاضر شود. این بود که در کتاب «بشر جدید...» در مصاحبه ای که با اساتید محترم پیش آمد بر این نکته تأکید شد که آری! ما در درک انسان جدید باید از طریق گفتگویی که پیش می آید کار را جلو ببریم. فکر می کنم بازخوانیِ آن دو کتاب ما را نسبت به آنچه می فرمایید حساس تر کند. موفق باشید
سلام استاد: گاهی اوقات با خود میگویم نکند مشکل از من بوده که نشده است و نمی شود. گاهی اوقات چشمم را میبندم و فقط میگویم یا علی (ع) . از این طرف فکر اوضاع کنونی مرا به جنون میکشد و چشم دل را بر قلب میبندم و میگویم هرچه باداباد. وقتی را هم، مثل حالا قرآن میخوانم و در آیات سوره عنکبوت غرق میشوم و هی دست و پامیزنم تا از شدت افکارم به خواب فرو میروم، اما باز هم که بیدار میشوم با خود میگویم نکند ماجرای معلق بودن در این اوقات، حکایت در آیۀ: «أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ» دارد؟ یعنی مگر نمیبینیم که بیرون از حرم جمهوری اسلامی هیچ هستیم، پس چرا باز هم به خدا کفر میورزیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حاضرشدن در تاریخی که زمینۀ گسترش رحمت واسعۀ الهی میباشد؛ کار آسانی نیست، بخصوص که حجابهایی مانند حجاب مشکلات اقتصادیِ غربزدگی و نظام اداریِ غیر مردمی مانع جلوات رحمت او میباشد. ولی این مائیم و پایداری در پای این نظام زیر سایۀ رهبری که تمام کلمات و رهنمودهایشان حکایت ایمان و توکل است و این یعنی مقاومت در بستر تهدیدهای نرمافزاریِ دشمن. بیانات رهبر معظم انقلاب با مردم آذربایجان را باید چندین و چند بار مرور کرد. رفقا نیز نشستی داشتند که خوب است به سخنان آن ها نیز توجه شود.https://eitaa.com/khanehtolab/1098.موفق باشید
سلام استاد: مختصر و کوتاه بگویم نیم قرن زیسته ام تازه به کاهل نمازی رسیده ام. سنگ شده ام دلم با چیزی نمیلرزد. قرآن باز کردم آیات تکذیب قوم ثمود آمد. بد بخت شده ام. چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به نمازی نظر داشته باشیم که جوابگوی ظرفیت امروزینِ ما باشد و در همین رابطه حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» کتاب «آداب الصلواة» را تألیف نمودند که بحمدالله میتوانید شرح آن کتاب را در سایت دنبال فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8 موفق باشید
با سلام و عرض خدا قوت خدمت استاد طاهرزاده: سوال این است که چگونه در نماز و قران خواندن حضور قلب داشته باشیم نه حضور فکر و اصلا منظور از حضور قلب چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد پیشنهاد میشود به کتاب «آداب الصلواۀ» حضرت امام که شرح صوتی آن نیز روی سایت هست؛ رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/674?mark=%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8 موفق باشید
در احوال جمعه نصر و ایمان ولیامر به امت: اولین گام ایمان، شهادت به وحدانیت الله است، گام اول رستگاری. خدای پاک منزه، مبدأ بینهایت قدرت، جامع همه خیرات و کمالات را پرستش کردن و به او ایمان داشتن، ارزشمند است اما ساده نیست؛ باید به قدرتی ایمان بیاوری که دیدنی نیست اما اگر او را باورکنی، قطعا ستودنی است. گام بعدی این است که بتوانی او را در وجود نبی، در قالب انسان کامل بیابی، باورکنی انسان، چنان عظمتی دارد که الله با او سخن بگوید، بتوانی به یک انسان به عنوان رسول الله و کلمه تامه او ایمان بیاوری، دشواری این ایمان آنجاست که او نیز چون دیگر انسانها غذا میخورد و در بازار قدم میزند، باید چشم غیب بین داشتهباشی تا باطن این انسان به ظاهر معمولی که کفشش را وصله میزند ببینی و چقدر این باطن دیدن، کار دشواری است اما چون او معصوم و پیراسته است و میتوانی سبوحی و قدوسی خدا را در او ببینی باورمیکنی. گام سوم بسی دشوارتر؛ ایمان به انسان اما نه دیگر انسان معصوم، نه پیراسته، نه بیعیب، آمیختهای از داشتهها و نداشتهها، در نوسان، گاه گرفتار لقمهای و گاه رنجیده کلامی، اما هنوز هم آینه الله، چقدر باید تیزبین و باطن یاب باشی تا بتوانی در پس همهی نقصها و نداشتهها، در پس روزمرگی ها او را آینه الله ببینی و به مؤمن، ایمان بیاوری این نقطهها که صفحه تصویر را پرکردهاند، این قطرهها که سیل ساختهاند انساناند، نه بینقص و معصوم، همین همکار و همکلاسی ما هستند که مثل ما چندان هم پاک و مبرا نیستند اما میشود به آنها ایمان داشت، همین مردم عادی کوچه و بازار، مجلای اراده الله اند و پیش از ما رسول الله و ولیامر به آنها ایمان دارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: و این یعنی حضور در آخرین دوران که در آینه انسان آخرالزمان اگرچه نور عصمت را نمی یابیم ولی ظرفیتی به وسعت انسانیتِ انسان را در او مدّ نظر خواهیم داشت و امیدوار به حضوری از انسان می باشیم که جهانی می سازد در نهایت یگانگی، تا آن جایی که گرگ و میش که در اوج دوگانگی هستند، در کنار همدیگر غذا می خورند. و این ماییم و چنین حضوری در آینده ای که امروز به سوی آن، اکنونِ خود را احساس می کنیم و نه تنها از حضورِ تیره و به ظاهر گسترده ظلماتِ صاحب قدرت، هیچ سستی به خود راه نمی دهیم بلکه با تمام اطمینان هم اکنون آن ها را رفته به حساب می آوریم حتی اگر سید مقاومت را شهید کردند. این یعنی ما را گسترش دادند تا جبهه استکبار را همچون لانه عنکبوت، سست بنگریم و این یعنی امیدواریِ حضرت روح الله «رضوان الله تعالی علیه» به آینده، و این یعنی امیدواریِ رهبر معظم انقلاب به فردایی که در اکنونِ خود می توانیم آن را احساس کنیم. موفق باشید
سلام و عرض ادب و تسلیت ایام: بزرگی می فرمودن که افرادی که مشکل حجاب دارن باید فکرشون را عوض کرد از چه طریقی راهکار بدید. لطفا برای مراسم تاسوعا عاشورای پیش رو اگر بخوایم به افرادی که حجاب مناسبی ندارند با شیوه ای مثلاً اهدای بسته شکلات به نوعی تذکر بدیم لطفاً یک جمله یا متن کوتاه و تأثیرگذار پیشنهاد بفرمایید، و در کل این کار خوب و مناسبی هست؟ سوال دوم: یکی از فامیل در دارالقرآن کار میکنند، سوال ایشون خانم هایی که پوشش مناسبی ندارند و به دارالقرآن میان به واسطه کلاس فرزندان شون یا .... رو چطور باید باهاشون برخورد کنیم؟ که هم تأثیرگذار باشه هم باعث زدگی و ... نشه تشکر و ممنون یا علی مدد التماس دعای فرج 🤲
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کار فرهنگی عمیقی نیاز است. عرایضی تحت عنوان «تقابل آزادی و حجاب چرا؟» شده است که میتواند به عنوان یک کار فرهنگی، راهگشا باشد https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AA%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84&tab=sounds اهدای بسته شکلات، احتمالاً جواب ندهد. باید سعی کنیم با احترام به آنها، آنها را از خود نرانیم تا چنانچه فرصتی پیش آمد، با یک نگاه فرهنگی تذکراتی به آنها داده شود. ۲. با احترام به آنها، خودشان میفهمند باید انتخاب دیگری داشته باشند. موفق باشید
«یا لثارات الحسین (ع)» سلام: ببخشید یکی از دغدغه کسانی که به پزشکیان رای میدن اینه که میگن دخترامون رو گشت ارشاد می گیره می بره زندان اگه به جلیلی رای بدیم. اصلا برای این طرح ارشاد اگه سوال شد چی باید بگیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که توصیه های آقای دکتر جلیلی به خواندن کتاب های «مصباح الهدایه» و «شرح دعای سحر» و «سرّ الصلوات» و «اربعین حدیث» و «شرح جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی بوده است و تا این اندازه نسبت به مبانی عرفانی و حِکمی آگاه است. از آن جایی که ایمانِ عرفانی منجر به گشودگی انسان نسبت به عالم و آدم میشود؛ باید متوجه بود که ابداً شخصیت آقای جلیلی شخصیتی نیست که متأسفانه جبهه رقیبِ ایشان تحت عنوان «طالبانیسم» به ایشان نسبت میدهند و البته همان طور که نباید قاطعیت مولای مان علی«علیه السلام» را در مقابل انحرافاتی چون حکمیّت، بسته بودنِ آن حضرت قلمداد کرد؛ قاطعیت های دکتر جلیلی در مقابل لیبرالهای وطن فروش را نباید بسته بودنِ ایشان به حساب آورد. موفق باشید
سلام استاد: نظر شما درباره مرگ مشکوک سید مصطفی خمینی چیه درسته که میگن ایشون رو ترور کردن امام دستور داده بود. خیلی ممنون میشم حقیقت رو بگین یا منبع معرفی کنید برم دنبالش میخوام حقیقت رو بدونم در ضمن از شخصیت الهی و عرفانی امام خبر دارم و کتاب هایی از ایشون خوندم ترور و مسمومیت ساواک؟ یا قتل به دستور امام و اینکه امام فرمودن از الطاف خفیه الهی بود به چه معناست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی بیش از اینکه فوت ایشان مشکوک بود و حضرت امام فرمودند: مصطفی امید آینده بود؛ نمیدانم. موفق باشید
بسم اللّه. ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد، در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد، از آه دردناکی سازم خبر دلت را، روزی که کوه صبرم، بر باد رفته باشد، رحم است بر اسیری، کز گرد دام زلفت با صد امیدواری، ناشاد رفته باشد، شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی، گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد. سلام و عرض ادب: تشنه شدیم و تنها از سقای دلمان طلب جام داریم و جای دیگر قرار نمیگیریم، کجاست طاهرزادهی پنجم که به شدت جانمان عطش وجودش را دارد؟ نهالی کاشتهاید، با محبت و شوق آب دادهاید و پروراندهاید، باغبانی نیستید که نهال خود را رها کند تا خودش به حال خودش شکوفه کند و ثمر دهد. برای ما که در دنیای سرد و تاریک نیستانگاری و توسعه نیافتگی نفس میکشیم، باغبانمان خودش میداند به نفس گرمش در جهانی که نامش را جهان میان دوجهان نهاده نفس میکشیم و هرچند درختی تنومند هم شده باشیم باز برای باغبانمان همان نهال کوچکیم که نگاه مهربان و گرمش ما را سرپا نگهمیدارد. به او بگویید ما منتظرشان هستیم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به انسان و باز به انسان باید اندیشید. چرا راهی را که در این تاریخ در مقابل ما گشوده شده است و ما از طریق آن راه، «ما» شدهایم، آن راه ادامه نیابد؟ آری! هر منزلی، منزل حضور در خود است، در بستر آشتی بیشتر با خدا، ولی این انسان است که خودش برای خودش موضوعیت دارد و رهرو صراطی است که همواره باید برود، بدون آنکه حضور دیروزینِ خود را در صراطی که آغاز کرده، نفی کند. ولی اگر صراط امری است وجودی و ما همواره در صراط هستیم و با حضور در آن در شدیّت وجودِ خود بیشتر و بیشتر حاضر میشویم که این شرطِ صراط و شرط رفتن است، چرا به فردای خود نظر نداشته باشیم؟ و معنای بودن با طاهرزاده دیروز، در عین نظر به طاهرزاده امروز، بدین معنا است که چرا باید عزیزانی که با عرایض و گفتار بنده شروع کردهاند در گذشته متوقف شوند و ادامه نیابند؟ آنگاه که معنایی از انسان در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی در حال ظهور است که معنای وسیعتری از انسان است.
در مباحث معرفت نفس نظرِ انسان به هستی خود بود و اینکه «انسان فقط هست» و در ادامه آرامآرام با توجه به هستی در تاریخ و حضور انسان در تاریخ، در میدانی حاضر شدیم که میدان نگاه هستیشناسانه به انسان است که با مدّ نظرقراردادنِ «اصالت وجود» به نحوهای از بودن انسان نظر میشود، به عنوان بودنی خاص که بودن در خود و در هستی و در بیکرانگی اکنون جاودانهاش میباشد و سعی شده این امر در اشاراتی گوناگون به تفصیلی حضوری در آید، به همان معنای آشکارگی در عین پنهانی. در حال نوعی بودن در این راستا هستیم. إن شاءالله پس از تنظیم نهایی تقدیم میشود. موفق باشید
سلام خدا قوت: ممنون از زحمات بیشماری که میکشید. میگویند هر جا کلمه «الانسان» آمده منظور امیرالمومنین علیه السلام هست سوال اینجاست که خدا در بعضی جاها «الانسان» را سرزنش کرده و این با عصمت امیرالمومنین علیه السلام چجوری منطبق میشود؟ مثلا در قرآن آمده «ان الانسان لفی خسر» و یا «ان الانسان لکفور مبین» و یا «إِنَّ ٱلإِنسَٰنَ خُلِقَ هَلُوعًا» و.....
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان به معنای خلیفه الهیبودن و مظهر اسمای او قرارگرفتن، یک حرف است؛ انسان به معنای مخلوقی که با هبوطاش در دنیا در عین زمینیبودن و در خسران قرارگرفتن، آسمانی شود؛ حرف دیگر. و بدین لحاظ نمیتوان گفت هرجا در قرآن واژه «انسان» آمده، منظور حضرت علی «علیهالسلام» است. موفق باشید
سلام و عرض خدا قوت وتشکر فراوان از استاد گرامی: با توجه به روایات معصومین علیهمالسلام بر تاکید تلاوت قرآن در ماه مبارک رمضان، آیا مقدار تلاوت قرآن را در این ماه افزایش دهیم (همان گونه که امام رضا علیه السلام هر سه روز یک ختم قرآن انجام می دادند) یا اینکه با خواندن مقدار کمتر قرآن، ولی همراه با تفسیر المیزان از قرآن بهره بگیریم. ممنون و التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در ابتدا نیاز به تأمل در آیات و پشتکار برای فهم آیات از طریق تفاسیر داریم تا آنجا که إن شاءالله آماده آن قرائتی از قرآن میشویم که با خواندن آن متذکر معانی و اشارات آن میگردیم. موفق باشید
