بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37157

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: راستش من چند وقتی هست سوالات متعددی ذهنم رو درگیر کرده؛ اینکه چطور میشه آخرت و دنیا رو با هم توازن برقرار کرد، من وقتی به کلاس های معرفتی و تذکرات مذهبی می‌پردازم واقعا نسبت به دنیا و زندگی ام بی رغبت میشم یه جورایی دچار نا امیدی و بیهودگی دنیا میشم و اصلا دلم نمیخواد دیگه زنده باشم - نمیدونم کجای کارم ایراد داره؟ اصلا دیگه شوقی برای زندگی زناشویی، رسیدن به خونه و زندگی ندارم برام سواله که حضرت علی (ع) که می‌فرمایند: جوری زندگی کنید که انگار تا لحظه ای دیگر می‌میرید و آماده مرگ باشید و طوری زندگی کنید که انگار ۱۰۰ ساله دیگه قراره روی دنیا باشید. چطور میشه این دو رو با هم جمع کرد که دچار نا امیدی، سرخوردگی و افسردگی نشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، حضور فعّال در زندگی است و معنابخشیدن به خود در این فضا که موجب می‌شود تا دنیا و آخرت جمع شوند. زیرا فرار از زندگی، فرار از وسعت ابدی است که ما در ذات خود دارا هستیم. موفق باشید

37121

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عنوان : بحث شناسی با سلام و ادب. لطفا راهنمایی بفرمایید: ۱. بحث توحید را از کدام گفتار شما منسجم تر گوش کنم؟ ۲. بحث چرا انقلاب را از کدام گفتار یا نوشتارتون ، منسجم تردنبال کنم؟ ۳. گفتار معاد را به شکر خدا گوش کردم. کتاب ده نکته را قبلا ۳ بار خواندم. حر کت جوهری و برهان علیین را یک بار خواندم. در ادامه چه می فرمایید؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان «برهان صدیقین» در رابطه با توحید، گفتگوهای اصیلی دارد و پس از آن، نگاه قرآنی در میان می‌آید با سوره «قل هو الله احد» و آیات اول سوره حدید. که حضرت امام در شرح سوره «حمد» متذکر آن شدند. ۲. سخن در این مورد بسیار است. علاوه بر کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» می‌توانید به جزوه «راز امیدواری به آینده در تاریخ انقلاب اسلامی» https://lobolmizan.ir/leaflet/1041?mark=%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C  نیز رجوع فرمایید. ۳. «علیکم بالقرآن». عرایضی در شرح سوره نساء و آل‌عمران شد. خوب است به صوت آن مباحث رجوع فرمایید. موفق باشید

37073

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض خدا قوت وتشکر فراوان از استاد گرامی: با توجه به روایات معصومین علیهم‌السلام بر تاکید تلاوت قرآن در ماه مبارک رمضان، آیا مقدار تلاوت قرآن را در این ماه افزایش دهیم (همان گونه که امام رضا علیه السلام هر سه روز یک ختم قرآن انجام می دادند) یا اینکه با خواندن مقدار کمتر قرآن، ولی همراه با تفسیر المیزان از قرآن بهره بگیریم. ممنون و التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در ابتدا نیاز به تأمل در آیات و پشتکار برای فهم آیات از طریق تفاسیر داریم تا آن‌جا که إن شاءالله آماده آن قرائتی از قرآن می‌شویم که با خواندن آن متذکر معانی و اشارات آن می‌گردیم. موفق باشید

37040

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز با سلام و عرض ارادت: من سوالی خدمتتون پرسیدم اما متوجه جوانب پاسخ شما نشدم. اگه ممکنه کمی بیشتر باز کنید. سوال من این بود: در روایت داریم. قیامت هم اکنون حاضر و موجود است و بقول معصوم (ع) هرکه غیر این را بداند از ما نیست. اما در کتاب برهان تا عرفان در بخشی شما می‌فرمایید: وقتي جهان مادي از مادّه بودن خارج شد و به فعليّت رسيد و نوراني گشت، ديگر آن جهان از نظر درجة وجودي، وجودي است برتر كه نقص‌هاي عالم مادّه در آن نيست و اين همان قيامتِ عالم مادّه است. طبق بحث حركت جوهري، هم اكنون جهان دارد قيامت مي‌شود. متن پاسخ شما: عالم ماده در درون و در ذات خود دارد قیامت می‌شود و به مرتبه‌ای از «وجود» می‌رسد که آن مرتبه، اکنون هست زیرا حرکت بدون غایتِ مفقود ممکن نیست من متوجه پاسخ شما نشدم، قیامت درجه شدیدتری نسبت به عالم برزخ و ماده است و قیامت هم اکنون حاضر است. اگر حاضر است پس چگونه شما می‌فرمایید: جهان دارد قيامت مي‌شود. اگر هم جهان مادی دارد با حرکت جوهری به قیامت مبدل می‌شود ، پس یا قیامت فعلا بالقوه است (که این برای عالم شدیدتر معنی ندارد) یا اصلا وجود ندارد. متاسفانه ذهن امثال من مادی زده است و کمی تصور این ساختار سخت است. ممنون میشم توضیح بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد عالم ماده هنوز به آن مرتبه از وجود نرسیده است، نه آن‌که آن مرتبه از وجود در مقام خود حاضر نباشد. مانند جوانی برای کودک، که آن کودک هنوز در نسبت به خود به آن مرحله نرسیده؛ ولی جوانی در جایگاه خود حاضر است. موفق باشید

36791

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

جلسات شنبه و دوشنبه و البته مجموع جلسات اخیر شما که جز لطف خدا چیزی نیست را جدید ترین حرف ها یافتم، و اگر در گذشته حرف هایی مشابه از شما شنیده شده همه را مقدمه ای یا انتظار از امروز یا به تعبیری حضور در فردای آن روزها است دیدم. و اما خوشحالم که هیچ ترینهای عالمم و فردا را جز با امید حضور خدا شروع نخواهم کرد که یعنی خداست که خدایی می کند. پس ای فرزند رسول خدا ای مهدی عجل الله تعالی شریف گر دلِ من نیاسود از اله تو بود بیا تا زِ سره گُنهم گذرد آن که او زِ غمت دل بندد چون من کیست؟ والله هر کس هر آن اندازه در تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی باشد همان یاران ۳۱۳ نفر حضرت است چرا که خود تاریخ یعنی یاران حضرت، و حضور در تاریخ انقلاب یعنی همه ما فارغ از تعدد یاران خاصه حضرت می باشیم که باید بکوشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان در خود حاضر شود و خود را در بستر تاریخی بیابد که تاریخی است فراسوی مرگ و زندگی، دیگر او را چه باک! ما می‌مانیم و راهی گشوده به سوی آنچه در این بستر تاریخی پیش می‌آید. حال:
غرق حق خواهد که باشد غرق‌تر
همچو موج بحر جان زیر و زبر
زیر دریا خوشتر آید یا زبر
تیر او دلکش‌تر آید یا سپر
چه فرق می‌کند؟!! مهم آن است که از معجزه بزرگ خدا در این قرن یعنی حضرت آیت الله سید علی آقای خامنه‌ای چشم برنداریم تا قله‌هایی که در افق در حال نمایانند ما را به خود بخوانند. موفق باشید

 

36735

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

ترسیدن از خدا یعنی چی؟ و از خدایی که رحمت غلبه داره چگونه باید ترسید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوف از خدا به معنای آن است که انسان باید نگران باشد کاری نکند که از رحمت او محروم گردد. زیرا به گفته جناب حافظ: «طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک / چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟» . موفق باشید

36734
متن پرسش

سلام علیک و نفحاته و ریحانه. بسم الله الرحمن الرحیم: 
رجب و گذر از تحیر دیروز و امروز تاریخ بشر
 رجبیون، همان سالکانِ طریقتی می‌باشند که از دام میان تحجر و جمودِ بر ظاهر دین از یک طرف، و از غرق شدن در مناسبات تجدد و توهّمِ عالم مدرن، از طرف دیگر، راه دیگری را برگزیدند که نه آن است و نه این، بلکه رسیدگی و آزادی از اسارتِ دوگانه‌ای است که مشهور گرفتار آنند. خلقی جمود بر ظاهر عالم دینداری می‌کنند و تحجر بر مناسک صرف، و جمعی در تدارک و تمتع از هر چه بیشتر اهوای نفسانی‌اند. و در این میان این رجبیون‌اند که نه در ظاهری بریده از آسمانِ معنا توقف دارند، و نه سودا زده‌ی آرمان‌شهرِ گسیخته از غیب مدرنیته. رنجی که بشر امروز می‌برد بی‌هویتی است. فرقی هم نمی‌کند امروز، تحجر و تجدد هر دو در نتیجه با هم شریکند و هر دو به یک مسیر منتهی می‌شوند و آن بی‌هویتی است و پریشانی. راهِ برون‌رفت از میانه این و آن «رجب» است. راهی است که انسان را در باطنی‌ترین ابعاد خودش با جهانی بس دلنشین‌تر از دیروز و امروزش در معنایی اصیل از خودِ برین‌اش و در ساحتی از تعلق به بی‌کرانگی‌اش و لذت‌جویی و بی‌نهایت طلبی‌اش و ابعاد نامحدود ساحات انسانی‌اش، روبرو خواهد کرد. حقیقت آن است که آدمی امروز، نه متعلّق به دیروز است تا با ظاهری از آداب بتواند اعمال خود را ادامه دهد، و نه متعلّق به امروز تا آن‌که بتواند با مظاهر مناسبات و آزادی مدرنیسم آنچه را می‌خواهد به‌دست آورد و آرام بگیرد. و ریشه‌ی حیرانی و سردرگمی‌اش در این جاست؛ در دوگانگیِ بین دیروز و امروز و راهِ ناپیدای فردایی که نمی‌داند چه می‌شود! «رجب»، بازجستِ حقیقت است که نه دیروزِ انسان است و نه امروزِ پوچ او، بلکه گذر از پوسته‌ی دیروز است و عبور از پوستین امروز، برای جاودانگی و احساس اصیل‌ترین بودن‌ها و حضوری تمام‌نشدنی که زمان را از آنِ خود کند، نه آن‌که اسیر زمان و زمانه باشد. 
برای تلطیف زبان شاید مثال به انسان در افق برتر که انسان فردا به آن نظر دارد، همین ساحت شهدا خوب باشد که حاضرترین حضور را در اکنون بی کرانه‌ی خود یافتند و در عین بودن، خود را در ورای زمان و مکان در تاریخ حاضر می‌یابند و هر روز متعالی‌تر در زندگی ادامه پیدا می‌کنند بی‌آن‌که تمام بشوند، یا از چشم بیفتند یا بخواهند در مشهورات و معروفیت و مناسبات تکنیک و مدرنیزم معنا شوند. به هر حال راهی، فراگشوده پیش روی انسانی است که در فروبستگی وجه و صورتی از تاریخ به میان آمده است و ظرفیت آن را دارد تا عالی‌ترین نحوه ی حضور را پیش روی او بگشاید که همان رجب است و انسان با انتظار است که به فرج دست می‌یابد و از صورتی از تاریخ با صورتی دیگر روبرو می شود و از وجهی به وجه دیگر آن منتقل می شود. و ما بایست به انتظاری که با حضور در تاریخی که با رجب می توانیم حاضر شویم امیدوار باشیم و فرجی که در پس تحیّر تاریخی انسان است از انتظار حاصل می شود و راز این حلاوت شیرینی فرج و گشودگی است که آدمی را به فردایی بس فراتر از دیروز و امروز امیدوار می کند. «رجب»، حقیقتی است در تاریخ انسان، که بایست با آن روبرو شد به معنای زندگی در آن و حضور در معنایی که رجب پیش روی انسان می گشاید و گرنه می شود همان ادامه ی دیروزی که اصرار بر مناسک و اعمال دارد بدون نظر به ابعاد متعالی و معنایی و تاریخیِ رجب که رنجی است که آدمی تحمل کند آنچنان که مرتاضان تحمل می کنند اما با این تفاوت که این رنج را شریعت نیز پذیرفته است. رجب، قصه ی حضور نهایی ترین انسان در متعالی ترین ابعاد خودش می باشد. این سخن ادعا نیست! این را می‌شود در ادعیه ی ماه رجب دنبال کرد و گرنه خواندن دعا صرفا همان بازی زبانی است که انسان را از طلب آنچه که می‌تواند بشود و باشد غافل می‌کند. حضرت استاد ببخشید به خاطر اطاله‌ی کلام و لطف جنابعالی برای مطالعه‌ی وجیزه‌ی این حقیر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر یکی از خصوصیات اهل ایمان «زمان‌شناسی» است و شناخت نفحاتی که در ایام دهر و مراحلی از روزگار سراغ انسان می‌آید؛ حقیقتاً ماه مبارک رجب، دریچه طلوع نفحاتی است که انسان را با لطیف‌ترین ابعاد خودش و عالَم و آدم آشنا می‌کند و این مشروط بر آن است که متوجه باشیم «خبری در راه است»، و انسان با اذکار ماه رجب جان خود را متوجه آن خبر می‌نماید آن‌گاه که خود را در صراطی یافت که همچنان باید برود و چگونه از دیروز خود عبور کند به سوی حضوری که در دل همین صراط و رفتن نهفته است. 
دیشب در مقدمه عرایض خود این‌طور عرض شد که «ماه رجب» حضور در عالَمی را با انجام دستوراتی که فرموده‌اند، می‌گشاید که در إزای آن ما با اصیل‌ترین هویت ابدی خود روبه‌رو می‌شویم، به همان معنایی که حضرت صادق «علیه‌السلام» فرمودند: «إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ فِي بُطْنَانِ الْعَرْشِ أَيْنَ الرَّجَبِيُّونَ فَيَقُومُ أُنَاسٌ يُضِي‏ءُ وُجُوهُهُمْ لِأَهْلِ الْجَمْعِ .... مَعَ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَلْفُ مَلَكٍ عَنْ يَمِينِهِ وَ أَلْفُ مَلَكٍ عَنْ يَسَارِهِ يَقُولُونَ لَهُ هَنِيئاً لَكَ كَرَامَةُ اللَّهِ يَا عَبْدَ اللَّهِ فَيَأْتِي النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ عِبَادِي وَ إِمَائِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأُكْرِمَنَّ مَثْوَاكُمْ.... هَذَا لِمَنْ صَامَ شَيْئاً مِنْ رَجَبٍ وَ لَوْ يَوْماً وَاحِداً فِي أَوَّلِهِ أَوْ فِي وَسَطِهِ أَوْ فِي آخِرِه‏» چون قیامت برپا شود، منادی در باطن عرش ندا می‌دهد کیانند و کجایند «رجبیّون». پس مردمانی که چهره‌شان بسی درخشان است بلند می‌شوند در حالی‌که در هر طرفی از آن‌ها هزار فرشته قرار دارد و به آن‌ها گفته می‌شود بزرگداشت شما توسط خداوند گوارایتان باد. و آن‌گاه ندایی از طرف خداوند به آن‌ها می‌رسد که ای بندگان من به عزت و جلالم قسم جایگاه شما را بسی بزرگ می‌دارم. و سپس حضرت فرمودند اگر کسی چیزی از آن ماه را روزه بدارد هرچند یک روز از اول یا وسط و یا آخر آن باشد، شایسته آن مقام خواهد شد. موفق باشید    
 

36730

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: استاد زمانه، زمانه ای است که گویا مردمان به زندگی بدون امام زمان عجل الله تعالی فرجه عادت کرده اند و به زندگی عادی مشغولند و بالتبع متوجه واقعه ضد استکباری و ضد طاغوتی انقلاب اسلامی به عنوان حرکت در جهت مهدوی شدن دنیا نیستند، در این زمانه همانگونه که از حضرتعالی فراگرفته ایم چنانچه بخواهیم یک مسلمان روزمره نباشیم می‌بایست در چهارچوب تفکر انقلاب اسلامی زیست کنیم، شخصا دغدغه بنای زندگی در این چهارچوب را دارم ولی این رنج را هم دارم که انگار قابلیت مفید بودن و خدمت در این دستگاه برایم مهیا نیست، همون زندگی عادی که عموم مردم دارند را بنده هم طی می‌کنم به غیر از اینکه متوجه این مفاهیم و خودآگاهی هستم، ولی زمینه ای برای به فعلیت رسوندن این خودآگاهی نیافته ام و این عذاب آور است که نتوانم در راستای این مسوولیت تاریخی قدمی عملی بردارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان متوجه حضور تاریخی و افقی که در این حضور توحیدی در پیش است، باشد؛ به گفته جناب عطّار: «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». زیرا این حضور همان در راه‌بودن است. موفق باشید

36695

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد لطفا این سوال را در معرض دید عموم نگذارید. ادرس ایمیل نداره اید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید کار خوبی است و مسلماً اشکالی ندارد. موفق باشید

36644

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام حاج آقا: فرمودید: "تو این قاعده را بشناس تا در شرایط مختلف به راحتی مسیر خود را بپیمایی. از قواعد و اصول دنیا این است كه حالت دست گردان دارد، یك روز در دست تو است و یك روز در دست دیگری است و این قاعده را خوب بشناس كه جنس دنیا این است، نه این كه گمان كنی زرنگی های تو موجب شده است امروز در دست تو باشد و در نتیجه تا آخر هم می توانی آن را حفظ كنی. می فرمایند: قاعده آن است كه از این دنیایِ گردان، آنچه از آنِ توست - هر چند ناتوان باشی- خود را به تو می رساند، همچنان كه آنچه از این دنیای گردان از آن تو نیست، با قدرت و مدیریت و برنامه ریزی های خود نمی توانی در دست خود نگهداری. عمده؛ فهمِ سنن ثابت عالَم است، انسان های بزرگ، بزرگی و عظمتشان در فهم این قواعد است. پیامبر خدا می فرمایند:  سوالم اینه منظور از «در دست کسی بودن» چیه. مثلا ایلان ماسک که داراییش ۲۱۹ میلیارد دلار آمریکاست، تمام این مبلغ، در دستش هست؟ یا فقط مقداری که میخوره و میخوابه و می پوشه و به طور خلاصه کالا و دارایی های مصرفی او، در دستش هست؟ سوال دومم اینکه زرنگی های ایلان ماسک؛ نقشی در این دارایی نداشته؟ خیلی ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ایلان ماسک‌ها گمان می‌کنند آن ثروت را در دست دارند ولی با این فرض هم چیزی نمی‌گذرد که در دست دیگری قرار می‌گیرد آنهم باز با توهّماتی دیگر. ۲. زرنگ واقعی آن کسی است که آنچه در اختیار دارد را به زیباترین شکل در مسیر خدمت به خلق قرار دهد تا در امتحانی که قرار گرفته است سرافراز بیرون آید. موفق باشید

36584

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در یک مجموعه ی رسانه ای تصمیم به تولید یک بازی تلفن همراه برای کودکان (قبل از سن تکلیف) داریم؛ به عنوان موضوع، علاقه مند بودیم که موضوع بازی در مورد توحید و قیامت باشد. در مورد مباحث نظری و عملی توحیدی اساتید و کتاب های ارزشمند علما در دسترس است اما سوالی که پیش آمده این است که برای تربیت توحیدی کودکان (در هفت سال دوم زندگی) چگونه عمل کنیم؟ در این زمینه اگر راهنمایی ای بفرمایید دعا گو هستیم. اگر موضوع دیگری را اولویت می‌دانید عنوان بفرمایید تا در تولیدات رسانه ای موضوع تولیدات قرار داده شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید مباحث مربوط به کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» بتواند کمک کند. موفق باشید

36332

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام: بنده از حضرت استاد درخواست دارم کلیپ مربوط به سوال ۳۵۸۲۸ را گوش بدهند و مجدد بررسی فرمایند به نظر می‌رسد لااقل بعضی سخنان مطرح شده در این کلیپ صحیح نیست و تایید کلی آن از طرف استاد جای تعجب داشت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بنده نخواستم آن سخنان را تأیید کنم؛ بلکه در جواب در حاشیه آن سخنان، موضوعی مطرح شد که می‌تواند ان شاءالله به مخاطب کمک کند. موفق باشید

36237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: عرض ادب و خدا قوت خدمت استاد محترم. بنده حدود دو سالی هست سیر مطالعاتی دروس شما رو شروع کردم. و تا حدی به آرامش رسیدم. اما استاد سوالی ذهن من درگیر کرده.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به او کمک کنید تا زندگی خود را تلخ نبیند و شما هم با جهانی که ذیل انقلاب اسلامی و شهدا و رهبری در مقابل خود می‌گشایید، نگذارید ضعف‌های مادی زندگی دل شما را مشغول کند. موفق باشید. (این موارد که حالت خصوصی دارد باید آدرس ایمیل خود را بنویسید)

36188

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: برای این که هم عرفان محیی الدین عربی را داشته باشم واز سوی دیگر گرفتار همه خدایی نشوم، باید به چه نکاتی توجه کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود جناب ابن عربی طوری سخن می‌گوید که هرگز چنین مشکلی پیش نمی‌آید مگر کسانی که متوجه سخنان او نمی‌شوند. موفق باشید

36088

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استدلال بر اصالت وجود، اینکه آتش ذهنی همانند آتش بیرونی نمی سوزاند. لطفاً مختصری توضیح دهید؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه لازم است به کتاب «بدایۀ الحکمۀ» از علامه و شرح خوبِ اساتید مربوطه رجوع فرمایید. موفق باشید

36048

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: بنده شروع کردم به نوشتن شرح آداب الصلاه کتاب مرحوم امام توسط شما، خواستم ببینم با نظارت شما امکان خروجی صوت ها در قالب کتاب توسط انتشارات لب المیزان وجود دارد یا خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که این کار منجر به چندین و چند جلد کتاب می‌شود؛ امکان آن برای ما فراهم نیست. ولی همین‌که مطالب مهم آن را یادداشت می‌فرمایید، تمرکز خوبی برایتان پیش می‌آورد و ممکن است بقیه از یادداشت‌های شما چنانچه تایپ شود بتوانند استفاده کنند. موفق باشید

36029

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام: استاد آیا همین که انسان متوجه باشد که هست و خودش هم منحصر به فرد است و دو تا نیست، یکی هست و هر جا هم که برود حتی کره ماه باز هم خودش همراه خودش می باشد و هر عملی هم که انجام دهد باز هم خودش آگاه است، این احساس همان حضور است؟ واینکه چگونه می‌توان بر شدت این حضور افزود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همواره خودمان نزد خودمان هستیم، ولی گاهی با تعلق خاطر به امور محدود دنیایی، این حضور را محدود می‌کنیم و عملاً از حضور بیکرانه خود غفلت می‌نماییم. در حالی‌که باتذکر به خود نسبت به امور بیکرانه‌ای که داریم، خود را در انتخاب‌های بزرگ و بزرگ‌تر مدد می‌کنیم. موفق باشید

35465

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: آیا انسان می‌تونه متوجه بشه ظرفیتش چه اندازه هست؟ با توجه به اینکه هر انسانی یه ظرفی داره و ما اومدیم در این دنیا تا پرش کنیم حالا چه با اعمال نیک و چه بد. آیا میتونیم متوجه بشیم چه اندازه دیگه ازش مونده؟ آیا ربطی به انگیزه برای زندگی داره؟ سوال دوم اینکه آیا میشه اعمال زشتی که داشتیم رو از این ظرف خارج کرد؟ چون من خودم حس می‌کنم دارم آروم آروم در مسیر دینداری پیش میرم تا یه هدفم برسم اما متاسفانه خیلی شکست می‌خورم ولی خب واقعا امیدم رو از دست نمیدم. و در نهایت اگه براتون میسر هست یک نکته ای از جهت شهادت بهم بگید. شاید آدم بشم. خیلی ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظرفیت ما در این زمانه آن مطالبی است که قرآن برای بشر آخرالزمان از طرف پروردگار آورده است. باید سعی کرد نسبت خود با قرآن را رشد دهیم. ۲. آری! انسان وقتی در مسیر دینداری قرار گرفت به مرور از ضعف‌هایش رها می‌شود. خوب است نظری به سؤال و جواب شماره 35461 بیندازید. موفق باشید

35444

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمته الله: استاد اول می‌خواستم تشکر فراوان کنم از شما بابت اینکه با گوش دادن صوت های شما به خیلی از سوالات ذهنی ام پاسخ قانع کننده و نورانی دادم و بعد اینکه استاد کتابی که ملاقات های حضرت شمس و حضرت مولانا را توضیح داده باشد با چه عنوانی هست که ما آن را تهیه کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً آنچه در رُمان «ملت عشق» آمده است پر از ابهام و خطا می‌باشد ولی از آن طرف هم به یاد ندارم کتاب شسته و رفته‌ای در این رابطه تدوین شده باشد. آری! در «فیه ما فیه» و در کتاب «مناقب العارفین» نکات خوبی را می‌توانید به دست آورید. موفق باشید

35439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من وحدت ذاتی خودم را احساس می‌کنم. حال من چگونه این احساس وحدت ذاتی خودم را تبدیل به احساس وحدت مطلق کنم؟ (منظورم از وحدت مطلق، خداوند است.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درک وحدت ذاتی خود، در عین ربط به عین الوجود، معنا دارد. بنابراین حضرت حق به اعتبار عین وجود، عین علم و قدرت و حیات و غیره است. موفق باشید

35353

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در مورد تخت بودن زمین نظر شما چیست و اینکه از نظد شما این موضوع اهمیت زیادی داره؟ بنده فکر می‌کنم اگر زمین واقعا تخت باشه و به مردم گفته بشه چه دروغی به شما گفته شده خیلی دیدشون نسبت به غرب تغییر میکنه البته یه مطلبی هم تو ذهنمه اینکه اگر زمین تخت باشه قطعا نظام جمهوری اسلامی هم فهمیده و این سوال پیش میاد که چرا این واقعیت رو نمیگه. خیلی ممنون که امکان پرسش و پاسخ رو فراهم کردید، خدا خیرتون بده. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که در این مورد مطرح شده است را دیدم. فکر نمی‌کنم در جمع‌بندی بتوان آن را قبول کرد. موفق باشید

35196

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: استاد بنده با توجه به پرسش شماره 35185 دو سوال از شما دارم که اگر لطف کنید با بله یا خیر جواب بنده رو بدید ممنون میشم، سوال اول: با توجه به عرایض شما ضمیر هو ضمیر خطاب نیست و اگر بخواهیم از یا هو استفاده کنیم باید حتماً بعد از هو، او را توصیف کنیم مثل: «یا هو یا من لا هو الا هو؟» سوال دوم : استاد با توجه به سوال اول پس با توجه به آیه «قل هو الله احد» گفتن یا هو احد به معنای : ای اویی که یکتایی درست است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می‌آید همین‌طور باشد. ۲. وقتی گفته می‌شود یا احد و یا صمد، نظر به اویی می‌کنیم که احد و صمد است. ولی اگر گفته شود «یا هو احد» در واقع غایبانه به او نظر کرده ایم که البته آن نیز در جای خود قابل قبول است. موفق باشید

35183

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: استاد با توجه به آیه «قل هو الله احد» و با توجه به اینکه برای اینکه خداوند را خطاب قرار دهیم می گوییم «یا هو» و «یا احد» آیا می توان خداوند را یا هو احد نیز خطاب قرار داد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمیر «هو» مربوط به فرد غایب است نمی‌شود با واژه خطاب، به آن خطاب نمود. آری! می‌توان گفت: «یا احد و یا صمد» . و یا این‌طور گفته شود: «يا هُوَ يَا مَنْ لا هُوَ إلا هُوَ». موفق باشید

35164

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: در کتاب ادب خیال عقل فرمودید باید کتب عالمان بزرگ را مطالعه کنیم و برنامه ریزی داشته باشیم. من مادر دو فرزند و خانه دار هستم و چند سالی ست مباحث شما را دنبال می‌کنم و همیشه سعی کردم با برنامه جلو برم اما تو این برنامه های که می‌ریزم اخیرا یه کمبودی حس می‌کنم. انگار این کتاب خواندن ها و ویس گوش کردن ها و خلوت داشتن ها دیگه منو راضی نمیکنه. انگار باید حرکتی دیگر انجام بدم. در درون خود جستجو کردم و فهمیدم چقدر تشنه افرادی هستم هم دل و هم فکر و هم کلام... من حس می‌کنم خیلی نیاز به حضور در جمع هایی دارم که منو بفهمن و بتونم باشون صحبت کنم و راه پیدا کنم. نمی‌دونم باید کجا برم و چه جوری شروع کنم فقط می‌دونم روحم نیاز به اینگونه ارتباط ها پیدا کرده. چند جلسه ای به جلسات سها آمدم و لذت بردم اما هنوز راهمو پیدا نکردم. نمی‌دونم باید چیکار کنم. اون نشاطی که قبلاً داشتم هم ندارم. تنها تغذیه روحم و حال خوبم در حال حاضر کتب شما استاد عزیز و قرآن و نهج البلاغه است وگاهی نوشتنهایی که از دل بیرون می‌آید. استاد لطفا کمکم کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مکرر عرض شد باید به حضوری دیگر اندیشید. چگونه ممکن است که انسان تا آن جا راه را رها کند و به بیراهه قدم  زند که ستایش گر قاتل عمر خود شود، وقتی هر آنچه معنای زندگی را از او می رُباید را دوست می دارد؟ مشتاق اموری می‌شود که بر سرگردانی او می‌افزاید و خواهان چیزهایی است که نیست، آری! چیزهایی که نیستند و جاودانگی را از او می رُبایند و چون احساس جاودانگی را از دست داد چه اندازه در بودن خود احساس پوچی می‌کند. این‌جا است که همه راه‌ها برای او بن‌بست است، زیرا اصیل‌ترین راه که تماشای خود می‌باشد به عنوان بنده، حضرت ربّ العالمین را گم کرده است، راهی که هم اکنون او را تا بیکرانه ترین حضور حاضر می کند و معنا می‌بخشد و با حضور در آن ساحت  به جای آن که از رفتن فرار کند به راحتی رنج رفتن را که همه زندگی است به جان می‌خرد. رنجی که در هر قدمی که برمی دارد زندگی را به او نشان می‌دهد. دوریِ این رفتن ها چه اندازه دردناک است هرچند با راحتی و رفاه همراه باشد. راحتی‌های پوچ و بی‌ثمر. این است راز نیست‌انگاری، راز بودن‌های سرد و بی‌ثمر به جهت فرار از رفتن که شأن حضور در حقیقت است. این‌جا است که با حضور در تاریخ توحیدی که با انقلاب اسلامی شروع شد و احساس و شور معنوی که به سراغ انسان می‌آید، از نیست‌انگاریِ این دوران عبور کرد. موفق باشید

40695

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

علامه حسن زاده آملی یه جمله ای دارند. می فرمایند: انسان بهشت یا جهنم می شود. حال فرض بفرمایید، فردی بهشتی می‌شود. او نماز خوانده است روزه گرفته است و.. پس بهشت مساوی فرد است. حال چگونه فرد هم بهشت باشد یعنی انسان هم خالق وهم چشنده باشد. آیا به عنوان هویت فردی فقط یه قیافه و صورت مثلا به نام حسن آقا وجود دارد که همه لذت ها را می‌چشد. یا اینکه ما مثلا ۵ تا حسن آقا داریم که در حقیقت همان نفس است که در ۵ صورت که همه حسن آقا هستند لذت های بهشت را می‌چشند؟ نمی‌دانم مطلب را رساندم یا نه؟ بیشتر مشکلم در آن بخش آن لست که یک حسن آقا هست که هم بهشت مخلوق اوست و هم چشیده. یا نفس حسن آقا هست و در عین حال ۵ صورت مثالی که همه حسن آقا هستند، یکی غذا می خورد، یکی آب می نو شد و...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان در وسعت شخصیت‌اش از یک طرف با اراده‌های توحیدی خود خالق بهشت می‌شود و در همان حال همان بهشت، او را در بر می‌گیرد. موفق باشید

نمایش چاپی