سلام وقتتون بخیر: ببخشید راهیان نور با کاروان خودتون امسال هم هست؟ و اینکه شرایطش چجوریه
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بر آن است که ان شاءالله آن سفر برقرار شود. هنوز زمان آن دقیقاً مشخص نشده است. موفق باشید
جوان و انتخاب بزرگ! جوانم، دانشجو معلمم، لقب بسیجی به من داده اند به خطا، لاف ها زده ام و با ادعاهایم گوش عالم را کر کرده ام. انتخابهای بزرگی بر زبان رانده ام و از بر زمین ماندن امر ولی و تنها ماندن حجت خدا به درد آمده ام. اما خدا هرچه امکانات و بستر و استاد و آرزو و... بود برایم فراهم کرد و گفت حالا بیا وقت عمل است. و من متحیر و سرگردان شدم. حال تکلیف چیست؟ کدام مهمتر است؟ مگر نگفته اند مردی و کاری؟ کدام بار را بر دوش کشم؟ استاد! سخت به تنگ امده ام از سرگردانی. نمیدانم در بین اینهمه انتخاب بزرگ انتخاب بزرگم چیست؟ درباره تحول آموزش و پرورش کار کنم یا برای روایت شهدا؟ از اقامه نماز شروع کنم یا بحث کتاب؟ کارهای بسیج را رو به راه کنم یا در میدان علم و تحقیق وارد شوم؟ برای انتخابات وقت بگذارم یا کرسی های آزاد اندیشی؟! همه شان دغدغه و امر رهبر است اما کدام تکلیف من است؟ خیلی خسته ام، اما نه آن خستگی ای که حاج قاسم را بی خواب کرده بود. خستگی ام مدتها مرا در خواب برده و از ناامیدی و فشار روحی به خواب پناه میبرم. خدا، آنکه هرکس برایش کار کند خستگی نمیشناسد حضورش برایم کمرنگ شده و انگار کور شده ام و نمیبینمش. جبهه و میدانم اگر مشخص بود شاید به این حال و روز نمی افتادم و اینقدر سست اراده و اسیر فرماندهی جسم نمیشدم. خودم را در کربلایی که یا لیتنایش ورود روز و شبم بود مثل ضحاک بن عبدالله مشرقی میبینم. همانی که از سپاه حسین (ع) گریخت! در عذابم استاد. نجاتم دهید! کربلای من کجاست؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: باز سخن بنده آن است که: «دوست دارد یارْ این آشفتگی». به حضوری فکر کنید که در آن حضور «لَا یشْغَلُه شَأْنٌ عَنْ شَأْن» کاری او را از کاری باز نمیدارد. به حضور در آموزش و پرورش فکر کنید و در بستر آن حضور، به راه ها و یا راهی که مقابلتان گشوده خواهد شد. نه جای نگرانی است و نه جای خستگی. از تعمق نسبت به معارف قرآنی نیز نباید غفلت کرد. موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: استاد انسان وقتی مدتی در جامعه غرب زندگی کرده باشد گاهی با تفاوت هایی روبرو میشود که گرچه این تفاوت ها در نگاه اول بی اهمیت جلوه کنند ولی با نگاهی عمیق تر، ریشه در دو جهان بینی متفاوت دارند. در آلمان وقتی بچه ها کار بدی انجام میدهند والدین و یا معلمین به آنها میگویند تو اجازه نداری این کار را انجام دهی و یا این حرف بد را به زبان آوری؛ در حالیکه در جامعه ما وقتی بچه ای کار بدی انجام میدهد یا حرف بدی میزند والدین و یا معلم و استاد به آنها میگویند این کار کار بدی بود که انجام دادی و یا این حرف حرف خوبی نبود که به زبان آوردی. در واقع ما به حسن و قبح اخلاقی کار اشاره میکنیم و در جوامع اومانیستی مثل آلمان وقتی به بچه تذکر داده میشود تو اجازه نداری به جایز بودن یا نبودن آن عمل یا آن حرف از نظر حقوقی اشاره میشود. به نظر جنابعالی که دارای تجارب ارزشمندی در زمینه آموزش و پرورش هستید آیا این دو رویکرد متفاوت در تربیت فرزندان نمیتواند منشأ دو اثر کاملاً متفاوت در شکل گیری شخصیت و دید آنها نسبت به امور اخلاقی در آینده شود؟ چراکه وقتی فقط منشأ حقوقی امری ملاک باشد و حقوق هم حقوق اومانیستی و بریده از احکام دینی باشد دیگر حسن و قبح اخلاقی آن امر به حجاب میرود و به فرد اینطور القاء میشود که هرچه حق دارم پس آن امر حتماً اخلاقی هم هست. حال آنکه در حقوق بر پایه اومانیسم صرفاً خود بشر منبع تشخیص است و این تشخیص تا آنجا پیش رفته که خیلی از مرزهای اخلاقی که مبنای دینی داشته اند را زیر پا گذاشته و بیشتر هم خواهد گذاشت. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و این نکته که در رابطه با غرب فرمودید ریشه در تاریخ ۴۰۰ ساله آنها دارد که اصالت را به هویت شهروندی افراد میدهند به این معنا که یک شهروند به عنوان شهروند اجازه ندارد چنین کند بدون هرگونه توجهی به ابعاد ملکوتی و متعالی انسان. در حالیکه وقتی در فضای توحیدی باطلبودنِ امری را به میان میآوریم، نظر به راهی داریم که به عنوان راهِ رجوع به حق مقابلمان گشوده شده. اخیراً عرایضی در جلسه دوشنبهها بحثی تحت عنوان « جایگاه نسبت اخلاق با توحید» شد https://eitaa.com/matalebevijeh/15724 که میتواند در رابطه با این موضوع، راهگشا باشد. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: امروز یک کلیپی یکی از دوستان برام فرستاده درباره امام زمان (عج) یک روحانی بنام سید کمال حیدری میگه ظهور امام زمان به نظر علامه طباطبایی در نشئه این دنیا نیست و مابین این دنیا و برزخ هست و ما باید به آن سمت حرکت کنیم. نظر حضرتعالی چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! دنیا آنچنان در آخرین مراحلش به کمالات خود میرسد که ابعاد تجرد آن، بیشتر و بیشتر میشود و این یکی از «اشراط الساعة» میباشد به طوری که در روایت داریم هر سالِ آخرالزمان وسعت ۱۰ سال پیدا میکند. ولی باز همین دنیاست که چنین ظرفیت یافته است و از این جهت باید به نکتهای که علامه طباطبایی می فرمایند دقت کرد. موفق باشید
لطفا در رابطه با کثرات که در سوره مبارک زلزال با آن روبرو شدیم بفرمایید اصلا کثرات نتیجه چیست و اندیشه چگونه جای خود را با زلزله ای پیدا تر می کند در واقع اندیشه چکار ازش بر خواهد آمد؟ بالاخره کثرات بیشترین آسیب ها را به ما رساند بله این نتیجه سپردن زندگی خود به مدرنیته و استکبار بود. خدایا این که بهشت و جهنمی در نظام دینی بنا فرمودی خود از لطف و محبتت به ما بود حال ای کسی که ما را این همه دوست داری ما را به بهشتت زود تر برسان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: کثرات مربوط به ممکنالوجودها میباشد مثل انسان و درخت و دریا که هر کدام استحقاق وجودداشتن دارا میباشند و خداوند جواب آن استحقاق را می دهد. مهم آن است که ما در دل آن کثرات، متوجه وحدتی شویم که همان حقیقت وجود است و این، سیرِ کثرت به وحدت است. موفق باشید
با سلام: وجود اعتباری و وجود حقیقی در عرفان به چه معناست ؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد اعتباریات ابتدا لازم است فصل ششم اصول فلسفه علامه را با شرح استادی توانا دنبال بفرمایید و حقیقتاً مسئله بسیار مهمی است که چگونه هر اعتباری ریشه در نفس الأمر دارد. موفق باشید
با سلام: چرا ایران خشک سالی است اما اروپا که کافر هستند سرسبز وپر باران است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را باید از خدا پرسید!! آیا آن نعمتها کمکی به راز خلقت آنها میکند؟ شاید در این مورد بتوانیم به چایگاه ابتلائات اهل ایمان فکر کنیم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام خدمت استاد بزرگوار و تشکر فروان: استاد چه طور از انسان های جاهل اعراض کنیم تا خود و خانواده دچار آسیب نشویم؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: با برخوردی وارسته به همان معنایی که خداوند میفرماید: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»؛ عبادالرّحمان كسانى اند كه بر روى زمين متواضعانه قدم مىزنند و چون افراد جاهل آنها را مورد خطاب قرار دهند، در مقابلِ برخورد جاهلانه آنها، برخورد سالم و همراه با سلامت خواهند داشت. موفق باشید
خلقت بشریت در عین آزادی برای اینه هرکسی خودشو به خودش بده! تا خودشو با پیدایش و تجربه کردن خود در وجود خود به نتیجه برسونه و اگر پایداری داشت جاودانه ولی اگر ناپایدار بود فرو میریزه و فرو ریختن همون جهنمه و جهنم همون پوچیه ، افرادی بودند که توانستند بهترین پایداریها را داشته باشند که پیامرانند و خدا آنها را برگزید که برگزیدن خدا یعنی برگزیدن خودش چون او را بیشتر پایدار و مقرب دیده و جای دوئی و غیر نیست که پیامبر آخرین به وسعت همه تواریخ توانست خود را در پایداری بی نقصی پیدا کنه که پایداری خودش همون اسلامه و اسلام در واقع برای هرکسی پیدایش خودیست که پایدارترینین حالت اوست. خدا وجود هر کسی را که طلب داشت مطابق طلبش به او داد اما آدمی نتوانست در ابتدا خود را در وجود درک کند پس عالم مثال ساخته شد تا با صورت و معنی آرام آرام به خود آید و سپس به علت شدت مسائل خود را در هر مسئله ای میباخت پس تا عالم طبیعت صورت گری شکل گرفت تا با طبیعت بتواند صبر و آرامشی که در عوالم بالاتر برایش در حال رخ دادن بود را تحمل کند و به کل خود را نبازد. و اما در مقابل شیطان! که قسم خورد آنچه خودش با عبادت هفت هزار ساله به انانیتش همواره می افزوده را به دیگران نیز بیاموزد و خودش را بسط دهد اما با سوبژکتیویته یا همان یافتن خود در گوش سپردن به راهنمایی های شیطان! خود است اما خودی که شیطان دارد آنرا میسازد و آدمی نمیداند چنان آزاد است که میتواند با اسلام و ایمان موحد شود و خودش بالحق باشد یعنی جاودان و در مقابل با سوبژکتیویته میتواند یک شیطان بسط یافته و حتی عاشق حیوانات چون هرچه میبیند آینه اوست! کدام او؟! ... و اما نمیتوان فهمید چه کسی درست میگوید مگر با میزان و میزان انسان کامل است، از طرفی افرادی با دلسوزی تمام ما را دعوت میکنند به برتری و موفقیت در جهان مدرن که عموم دارند درش رقابت میکنند شیطان بزرگه ولی از طرفی افرادی با ظاهری ساده و دلسوزی تمام در همین جهان راه صعودی هستند به سوی پایداری ابدی من در این چند سطر آخر سالها صبر کردم و عمر خود را خرجش کردم ولی ارزشش را داشت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چرا ارزش نداشته باشد که انسان متوجه شود با یافتن انسان کامل، چه اندازه در نسبت با او میتواند خود را معنا کند و بسط دهد و در این بسطدادن حقیقتاً شور زندگی را احساس کند زیرا انسانها به اندازهای که در معنابخشی به زندگی تلاش کنند، در زندگی موفق خواهند بود و معنابخشی به زندگی یعنی در عین آسمانیبودن، از زمین و زندگی معمولی غفلت نکنیم به همان معنایی که جناب مولوی در وصف رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» میفرماید: «نه ملک بودی و نه خسته ز خاک / ای بشیرِ ما بشر بودی و پاک». موفق باشید
با سلام: استاد چند روز پیش یه مستندی توی اینترنت دیدم که البته از تلویزیون هم پخش شده بود و در مورد ساداتی بود که در یه روستا نزدیک تهران همه دورهم جمع شده بودن. مصاحبه گر رفته بود سراغ یه فردی که در زمان دفاع مقدس بهش میگفتن سنگرسازان بی سنگر که خودش هم از سادات روستا بود. وقتی علت اینکه چطورشده همه روستا سیدها دورهم هستند پرسید گفت اینجا همه موقوفات امامزاده به اجداد همین امامزاده میرسه پرسیده و برای همین همه اینجا دورهم شدن. سوالم اینه در مورد بقیه امامزاده ها هم همینطوره؟ و چطورمیشه شجره نامه افراد را پیدا کرد؟ بنده این جمله را از چند نفرهم که متاسفانه با انقلاب هم خیلی خوب نبودن شنیدم که میگفتن ما تو شجره نامه هامون به فلان امامزاده میرسه نسلون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
عرض سلام و ادب: استاد بزرگوار چندی پیش بانویی در مورد امکان معرفت یابی بانوان در خانه، سوالی کردند و شما پاسخ فرمودید که «به هر حال بقاء و ثبات جامعه به استحکام خانواده است وقتی که زنان یک ملت بیسر و صدا و چراغ خاموش و با حکمت و معرفت در حال تربیت فرزندان یک ملت هستند و اجر معنویِ اساسی را نصیب خود میکنند. بحمداللّه به لطف الهی و با ایثار شهداء در حال شکلگیریِ زنانی در خانه هستیم که بنیانِ زیرساختهای تمدن اسلامی را پایهریزی میکنند.» با توجه به نگاه رهبری که مستخرج از کتاب راه سوم هست، زنان می بایست بفکر صدور الگوی زن اسلامی به دنیا باشد و اگر چراغ خاموش حرکت کند این صدور بسختی اتفاق می افتد، رهبر معظم زنان موفق محجب در عرصه های مختلف علمی ورزشی و... را باعث حمله آنها به کشور در حوزه حجاب شده است، و اینکه تبلیغ یک زن محجبه با حضورش در ورزش قهرمانی، از ده ها تبلیغ زبانی موثر تر است، نظر شما در این زمینه با توجه به این نکات کتاب راه سوم چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که بشر امروز بیش از آنکه با کلمات و گفتهها بتواند زندگی کند، به سبکها و سلوکها نظر دارد و البته این مربوط به همه انسانها در همه تاریخ است. شاید بتوان گفت در این زمانه که انسان در معنای خود گرفتار نوعی بحران و بیهویتی شده است؛ سبکها و سلوکها بیشتر با ما سخن میگوید و از این جهت به گفته امام صادق «علیهالسلام» و توصیه ایشان «...و ان تکونوا لنا دعاة صامتین» میتوان بی سر و صدا و به نحو خاموش با سبک و سلوک خود فرهنگ اولیای الهی را به میان آورد. و البته این به معنای این نیست که از عظمت و زیبایی حضور زنان محجبه در میدانهای ورزشی که چشمهای جهانیان بدان دوخته شده است؛ غفلت کرد. و چنانچه امکان حضور در چنین میدانهایی با آن سبک فراهم هست از آن استفاده ننمود. و کتاب «راه سوم» با منظری که نسبت به «زن» در مقابل زنان ما میگشاید، عملاً ما را در نسبت به فهم زنانمان به جامعیتی میرساند که میتوانیم در هر موقعیتی آنچه را که باید انجام دهیم، انجام دهیم. و در همین رابطه توصیه بنده به همه و بخصوص به خواهران آن است که آن کتاب را از ابتدا تا انتها با حوصله مطالعه نمایند تا منوّر به فهم جامعی نسبت به زنان در منظر مقام معظم رهبری بگردند. منظر انسانی که به خوبی زمانه خود را در افق توحیدی و معنویاش میشناسد. موفق باشید
سوال أمیرالمؤمنین (علیه السلام)- عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَالَ رَأَیْتُ الْخَضِرَ (علیه السلام) فِی الْمَنَامِ قَبْلَ بَدْرٍ بِلَیْلَهًٍْ فَقُلْتُ لَهُ عَلِّمْنِی شَیْئاً أُنْصَرْ بِهِ عَلَی الْأَعْدَاءِ فَقَالَ قُلْ یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ قَصَصْتُهَا عَلَی رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقَالَ لِی یَا عَلِیُّ (علیه السلام) عُلِّمْتَ الِاسْمَ الْأَعْظَمَ وَ کَانَ عَلَی لِسَانِی یَوْمَ بَدْرٍ وَ أَنَّ أَمِیرَ لْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) قَرَأَ قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ اغْفِرْ لِی وَ انْصُرْنِی عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ وَ کَانَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَقُولُ ذَلِکَ یَوْمَ صِفِّینَ وَ هُوَ یُطَارِدُ فَقَالَ لَهُ عَمَّارُبْنُیَاسِرٍ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) مَا هَذِهِ الْکِنَایَاتُ قَالَ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ وَ عِمَادُ التَّوْحِید. امام علی (علیه السلام)- امام صادق (علیه السلام) از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل کرده است که فرمود: «یک شب پیش از جنگ بدر خضر (علیه السلام) را در خواب دیدم و به او گفتم که مرا چیزی تعلیم کن که به آن بر دشمنان نصرت یابم. گفت که بگو: یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ یعنی ای او ای کسی که اویی نیست مگر او و چون صبح کردم این خواب را بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) قصّه کردم، به من فرمود: «یا علی (علیه السلام) اسم اعظم به تو تعلیم داده شده و در روز بدر این بر زبانم جاری بود و بهدرستیکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) سوره قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ را خواند و چون فارغ شد فرمود: یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ اغْفِرْ لِی وَ انْصُرْنِی عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ، بیامرز مرا و یاری کن مرا بر گروه کافران. و بیامرز مرا و یاری کن مرا بر گروه کافران. و علی (علیه السلام) در روز جنگ صفین این را میفرمود و حمله میبرد عمّاربنیاسر به آن حضرت (علیه السلام) عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین (علیه السلام) این کتابها چیست و کنایه پوشیده و ناصریح سخنگفتن است». حضرت فرمود: «اسم اعظم خدا و عماد توحید است». تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۸، ص۴۵۰ بحارالأنوار، ج۳، ص۲۲۲/ نورالثقلین؛ فیه: «و کان علی (یقول ذلک ... الی آخر» محذوف سلام علیکم حضرت امیرالمومنین (علیهم السلام) دانای دانایان و بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله داناترین مخلوقات است. چگونه ممکن است از حضرت خضر علیه السلام چیزی یاد گرفته باشند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین آنکه آخرین پیامبر و ائمه «علیهمالسلام» جامع همه علوم لازم برای هدایت بشریت هستند؛ ولی بعضاً تفصیل آن احوالات و یا علوم، در شخصیت دیگری قابل نظر است مانند همان ارادتی که رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» در رابطه با عبودیتشان در زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» ملاحظه میکردند و آنچنان ارادت میورزیدند به همان معنای «المؤمن مرآت المؤمن». حتی تفأل را هم در همین راستا میتوان معنا کرد که پیامبر در مورد امری اگر در مسیر با اهل ایمان روبهرو میشدند، آن را به خیر میگرفتند و انجام میدادند. موفق باشید
سلام وقت بخیر: استاد کتاب جایگاه رزق، منظور رزق مالی هست یا انواع رزق من جمله ازدواج، اینم رزق میشود و منظور کتاب هم شامل این رزق هم هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید منظور از رزق در آن مجموع از روایات، هر آن چیزی است که انسان در زندگی معمولی بدان نیاز دارد. حال ممکن است بنا به مصلحتی همان طور که روایات متذکر میشوند آن رزق، تنگ باشد که راضیشدن به همان حالت نیز برکات خاص خود را دارد. موفق باشید
با سلام: موجودات مثالی دارای مکان مادی نیستند. آیا میتوان گفت که موجودات مثالی در عین آنکه دارای مکان مادی نیستند اما دارای مکان مثالی و برزخی هستند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! موجودات مثالی و برزخی، جسم و صورت دارند، ولی جنسِ آنها مادی نیست که موجب ایجاد مکان برای خود باشند. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: یه سوالی داشتم. از صبح تا شب کارهایی که انجام می دهیم تمامش رویای صادقه هست. مثل این می ماند که قبلا این زندگی رو تجربه کردیه ایم حتی تدبر در قرآن و حتی صوت ها و جلساتی که گوش می دهم و یا حضوری شرکت می کنم. اگر بخواهم بیشتر با این جهان و دنیا و برزخ و قیامت و خودم آشنا بشوم چه سیر مطالعاتی رو پیشنهاد می کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان در همین عالم و در همین جهان کثرات، دل را متوجه حقیقت توحید و رحمت واسعه الهی بکند؛ آرامآرام در این جهان مانند حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه»، آن جهانی میشود. کتاب «معاد، بازگشت به جدیترین زندگی» همراه با شرح صوتی آن، إن شاءالله راهگشا خواهد بود. موفق باشید
سلام علیکم: خدا قوت. با توجه به پرسش ۳۷۳۰۸ استاد همچنان نمیتوانم داغی که در دلم هست را ارام کنم. کلافه ام. از درون در سوختنم. محبتم فرای اینست. چه کنم آرام نمیگیرم با هیچ چیز.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال: «اولْ قدم آن است که او را یابی» که این با معارف عالیه حاصل میشود، حال یا با معارفی همچون معارفی که حضرت روح الله در کتاب شریف «مصباح الهدایه» بر آن تأکید کردهاند، و یا همان معارفی که جناب مولوی و یا جناب شیخ شبستری به میان میآورند تا: «آخرْ قدم آن است که با او باشی». موفق باشید
سلام و خدا قوت و التماس دعا از محضر استاد عزیز. خدا را شکر ان شا الله امسال عازم حج تمتع هستم ممنون می شوم کتب، صوت هایی که مناسب هست در این مقطع مطالعه کنم بفرمایید و بسیار ممنون خواهم شد توصیه هایی نیز بفرمایید. دعاگوی حضرت عالی هستم دعایمان بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله که بیشترین بهره را در اُنس با خانه توحید که حکایت حضور در بیت المعمور و عرش الهی است؛ ببرید. جزوات «حقیقت حج» و «وظیفه حجاج پس از بازگشت از حج» که روی سایت هست؛ إن شاءالله مؤثر باشد. موفق باشید
استاد دلم گرفته!! انگار یکاری رو برای خدا کرده ام ولی هنوز هم ته دلم خراش هایی وجود دارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: «آنقدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتاش نه به کوشش دهند». پس بنابراین تنها باید امیدوار به رحمت الهی بود که بدون استحقاق ما با کَرَم خود، لطف میکند آن حضوری راکه در خورِ حیات فعّال امروزین ما باشد. موفق باشید
با سلام: ببخشید جدیدا استاد عبادی یه پیامی در کانالها منتشر کردند با این عنوان که حدیث کنز مخفی. حدیث من طلبنی وجدنی ... و خیلی دیگر از احادیث که بیشتر در عرفان هم هستند سند ندارند. استاد نظر شما را می خواستم. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. ولی از آن جهت که در آن نوع روایات، معارف توحیدی مطرح است، اهل معرفت احتمال آنکه از معصوم صادر شود را مدّ نظر دارند حتی «مناجات شعبانیه» و یا قسمت دوم «مناجات عرفه» که سند ندارد را، میتوان تصور کرد از غیر معصوم اینچنین معارفی به میان آید؟! به گفته آیت الله جوادی، خودِ متن گواه است که این سخنان جز از معصوم صادر نمیشود. شنیدهام حضرت امام خمینی نیز مبنای صحت متن را در این امور، محتوای متن میدانند. موفق باشید
سلام استاد: بزرگوار هستید. ببخشید میخواستم بپرسم در کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا موضوع «گرسنگي؛ پذيراييِ مقدّس خدا!» آیا در منابع کتب شیعه هم آمده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه ماه رمضان را ماه ضیافت الهی میدانیم و ماهی است که فرمودند از دیگر ماهها شرافت دارد و از طرفی ما را به نوعی گرسنگی یعنی روزهداری دعوت میکند؛ حکایت از آن دارد که در این ماه، «گرسنگي؛ پذيراييِ مقدّس خدا» میباشد. موفق باشید
با سلام: در خصوص سوال 37139 فرمودید: پیشنهاد اصلی تون اینه که به نور قرآن و تدبّری جدّی در سورههای آن، بتوانم در افکار و اطراف خود جمعبندیِ خوبی داشته باشم و پیشنهاد دادین نسبت به سوره اعراف که روی سایت هست با حوصله مباحث را جلو ببرم. چشم ان شاء الله برنامه ریزی میکنم حتما از اول ماه مبارک سوره اعراف رو شروع میکنم ففط در مورد کنترل خیالات چه کنم این مرغ خیال از بس این شاخه اون شاخه میکنه نفسم پخش شده نمیزاره به اتحاد برسه. چون خیالی آمد و در تو نِشست / هر کجا که میگریزی با تو هست / تو نَتانی زان خیالت وارهی / یا بِخُسبی تا از آن بیرون جَهی. ذکر خاصی هست که بشه خیالات رو کنترل کرد تا بتونم مباحث سوره اعراف رو با تمرکز پیش ببرم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همانطور که حضرت آیت الله حسنزاده «رضواناللهتعالیعلیه»فرمودند به ذهن و عقل و قلب خودشان برنامه دادند تا خیالات و توهّمات به ایشان برنامه ندهد و آن توهمات، ایشان را در بر بگیرد. و در این راستا قرآن کریم با نور توحیدی که مقابل انسان میگذارد، انسان را متوجه حضور توحید و رحمت بیکرانه الهی میکند. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: با توجه به پرسش ۳۷۰۷۷ حاج اقا سوالاتی تا بحال از شما پرسیده ام که در جوابش برای اینکه پیشنهاد سیر مطالعاتیتان را بدهید، فرمودید که در کنار درس حوزوی تان باشد و از دروس حوزوی غافل نشوید. علتش چیست؟ مرا توجیه کنید؟ چرا من بعد از گذر یک تاریخ، با وجود امثال شهید مطهری، علامه طباطبائی (رحمت الله علیهما) و خیلی دیگر از علمای سلف و متاخر، بدون اینکه متوجه سیر حرکت علمیشان باشم و متوجه باشم چه چیز هایی حل شده، چه چیز هایی باید حل شود و نیاز امروز چیست، چرا بدون در نظر گرفتن اینها به صورت کلی، باید از ابتدا خودم را متمرکز بر دروسی کنم هچون فقه و اصولی که امروز بدین گونه که هست، انچنان که باید کارایی ندارد؟ بله یک سری دروس را گذراندیم همچون ادبیات و منطق و کمی اصول که به نظر می اید که خوب شد که گذراندیم و در درک بهتر از حیث صرفا علمی، کمک میکند؟ خب حضرت آقا هم که در یک جمله در کتاب حوزه و روحانیت، حوزه را محل معنویت خواندند. در صورتی که فعلا نیست. چرا بدون پیدا کردن یک حیات معنوی چرا بدون اطلاع از پیشروی علم، باید دوباره از سرگیری کنیم و چه بسیار که دچار موازی کاری ها و کارهای تکراری میشویم؟ چرا الان که جوانم و در نهایت قدرت برای سیر در اسمان معنویت هستم و میتوانم به سمت عقل فعال حرکت کنم، باید یک سری دروس خشکی را طی کنم که الان هیچ جایی در زندگی ام ندارند و اصلا متوجه این نیستم که چه دردی را قرار هست دوا کنند؟ مگر امام در جوانی به عقلانیت نائل نشد؟ خب ایشان خوشبختانه از اوان کودکی مشغول مقدمات بود و در ایام جوانی مشغول عرفان. خب حال که ما در کودکی مقدمات را طی نکردیم و حال نیز فرصت رهایی از توهمات و شهوات است چرا باید به این علوم بپردازیم؟ بنده قصد دارم اگر بتوانم دروس حوزوی ام را کمرنگ کنم و بیشتر به مباحث بپردازم تا با هویت بتوانم حوزه را امام وار طی کنم و دچار خمودگی و سرگردانی و بی مصرفی برای این نظام نشوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست که تراث فقهی ما تنها مربوط به موضوعات احکام باشد بلکه در درون تفقه نسبت به احکام، روحیهای پیش میآید که نسبت به دیگر موضوعات نیز شخص طلبه فربه و دقیق میشود و نمونه آن را شما در امثال علامه مطهری مییابید که با همان روحیه حاضر در فقه چه اندازه در دیگر موضوعات نیز با دقت وارد میشوند و از طرفی با همه نکاتی که میفرمایید واقعاً هم اکنون همچنان ما عالیترین سجایای اخلاقی را در همین حوزهها و در بین همین طلاب میتوانیم بیابیم. موفق باشید
سلام و ادب این سوال بیشتر جنبه درد دل داره.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات ما هست که اگر ظلمی به شما میشود و حقوقی از شما ضایع میگردد که نمیتوانید خودتان اقدام کنید، به خداوند واگذار نمایید او بهتر از شما با ظالم برخورد میکند. موفق باشید
سلام استاد: ببخشید وقتی تو برنامه شخصی شکست میخورم و میل به انجام کاری که میدونم درسته ندارم، مثلا ابتدای روز می خوابم. لذا بعد از چند روز تکرار اشتباهم از خودم بدم میاد، حالم خیلی بد میشه و از تغییر خودم و نهایتا از خداوند دچار یاس پنهان میشم. میل به گناه و لجاجت با خودم پیدا میکنم و میل به عبادت و نماز هم کم میشه. کارهای دنیایی هم گره میخوره، دوست دارم تنها باشم و کتاب بخونم. حال روحی و جسمی ام خیلی بد میشه. حتی حوصله زیارت مشهد و... ندارم چون حالم خیلی بد میشه. چطور میشه نجات پیدا کرد؟ ممنونم از شما. عاقبت به خیر شوید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این زمانه انسانها باید مطابق ظرفیت گسترده خود عمل کنند تا همچنان میل به جلو داشته باشند. پیشنهاد میشود بعد از مباحث «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن، به عرایضی که در رابطه با سوره «التین» شد، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/928?mark=%D8%AA%DB%8C%D9%86 موفق باشید
با سلام: شما در یکی از سخنرانی های خودتان فرمودید که در برزخ بود یا قیامت که، شش صورت به ملاقات انسان می آید که یکی میگوید نماز تو هستم و... لطفاً اصل حدیث و آدرس حدیث را میخواستم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: قال الصادق «علیهالسلام»: «اِذا دَخَلَ الْمُؤمِنُ قَبْرَهُ كانَتِ الصّلوةُ عَنْ يَمينِهِ، وَالزَّكوةُ عَن يُسارِهِ، وَالْبِرُّ مُطِلُّ عليه. قالَ: فَيَتَنَحَّي الصّبرُ ناحيةً. فَاِذا دَخَلَ عَلَيهِ الْمَلَكانِ اللّذانِ يَليان مُسائَلَتَهُ قالَ الصّبرُ لِلصّلوة و الزّكاةِ وَ الْبِرِّ: دوُنَكُم صاحِبَكُمْ فَاِنْ عَجَزْتُمْ عَنْه فَاَنَا دُونَهُ» (اصول کافي، ج 1، ص 65، (کتابالايمان و الکفر- باب الصبر).
چون مؤمن به قبر داخل شد، نماز او در جانب راست و زكات او در جانب چپ او قرار گرفته و كارهاي خير او بر او اشراف داشته است. حضرت در ادامه فرمود: پس صبر از او فاصله گرفته در جانبي قرار ميگيرد. وقتي ملكينِ سؤال، بر او وارد شدند، صبر او به نماز و زكات و کار خير او ميگويد از صاحب خود محافظت كنيد و اگر چنانچه شما عاجز شديد من او را حفظ ميكنم.
به طوري كه ملاحظه ميكنيد همان طور كه نماز و زكات و صبر، انسان مؤمن را در دنيا حفظ ميكنند، در برزخ نيز در مقابل ملكين به كمك او ميآيند و تجسم مييابند و اين به جهت آن است كه اين اعمال در روح او تثبيت شده و جزء عقيده او گرديده است. موفق باشید