سلام وقت بخیر: ببخشید یک سوال که اگر لطف کنید پاسخ را با بله یا خیر برای بنده بفرستید از شما ممنون میشم، سوال: با توجه به آیه «قل هو الله احد» و با توجه به اینکه در سایت های مختلف از عرفا نقل شده است که هو در این آیه هویت غیبیه می باشد و با توجه به اینکه در همان سایت ها در مورد هویت غیبیه گفته شده است که هویت غیبیه هیچ تجلی و ظهوری ندارد. سوال اصلی بنده از شما این است که آیا هویت غیبیه به مرتبه احدیت ذاتی که بالاترین مرتبه از مراتب وجودی می باشد نیز تجلی و ظهوری ندارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتبار هویت غیبیه، نه. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد گرامی با توجه به اینکه در روایات گفته اند «البلاء للولاء» و یا در مورد فضیلت اهل صبر و مصیبت بسیار فروان در متون دینی آمده است «سلام علیکم بما صبرتم» و یا «آنکه در این بزم مقرب تر است جام بلاء بیشترش می دهند» و... گیرم بنده صالح محب در این مصیبته ها صبور و شاکر است خدایی که از مادر مهربانتر است چگونه سختی های بندگان محبوبش را می بیند و صبر می کند؟ خداوند متعال چگونه مصیبت های امام حسین (ع) را می بیند و راضی می شود امام حسین (ع) بخاطر خداوند همچین ایثاری انجام دهد؟ اگر فرزند بخواهد برای پدر و مادر خودش ایثاری انجام دهد هیچ وقت آنها راضی به انجام آن ایثار نخواهند بود. خداوند الرحم الراحمین چگونه راضی می شود؟ سنخ محبت خداوند چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو یعنی خداوند و بندهای که اهل صبر بر بلاست، به شیرینیِ اصیل و حقیقی و پایدارِ صبر توجه دارند و از این جهت نهتنها برایشان سخت نیست، بلکه تا آنجا احساس شیرینی میکنند که خواهند گفت: «در بلا هم میچشم الطاف او / مات اویم، مات اویم، مات او». عرایضی ذیل کتاب «پاییز آمد» شد. خوب است که نظری بدان بیندازیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/13099. در این مورد نیز میتوانید سری به شرح غزل شماره ۱۲۲ بزنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/13155 موفق باشید
سلام ببخشید مسئله مشکلی ذهن بنده را درگیر کرده است: «چرا زندگی و همه چیز هایی که به آن متعلق است باید طوری صرف شود که گام به گامِ انقلاب اسلامی پیش برود و ترقی کند؟». سؤالم را تشریح میکنم: از گفتار شما برمیآید که گویا تنها راه نجات سردرگمی بشریت این است که رو به انقلاب اسلامی بیاورد. «علم» بیاموزد که انقلاب در مسائل علمی تقویت شود. «فلسفه» بخواند تا پایه های عقلی انقلاب را محکم کند. «سیاست» بداند و مشکلات سیاسی انقلاب را بهبود ببخشد. «رسانه» را گسترش بدهد تا انقلاب برای جهانیان نمایان شود. و از این قبیل مطالب... چرا همه شان در تحقق انقلاب اسلامی باید صرف شوند؟ مگر چه هدفی است این انقلاب که تنها و تنها باید در ذیل آن و در گرو آن بود که به سعادت و رستگاری رسید؟ خیلی از مردمان هستند که علم می آموزند و ترقی می کنند و کسب معرفت می نمایند، ولی هدفشان اصلا انقلاب اسلامی نیست. این افراد چه تفاوتی با افرادی دارند که همه اینها را برای تحقق انقلاب اسلامی می خواهند؟ اصلا اساسی تر بخواهم بپرسم: «چرا انقلاب اسلامی و آرمانهای اسلامی انقلاب؟». در سرتاسر جهان ارزش ها یکسان هست: اخلاق نیکو، رعایت و مراعات یکدیگر، احترام، ادب، کمک به نیازمندان و... این چه سرّی است که همه اینها را باید ذیل انقلاب اسلامی معنا کنیم تا سودبخش باشند؟ با تشکر 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثْ در بهترین حضور است که انسان باید در نزد خود آن را احساس کند بخصوص در تاریخی که بشر جدید طیّ ۴۰۰ سال تلاش کرد به هر آنچه از نظر دنیایی نیاز داشت، برسد. و درست در همان جهان مدرن، ناگهان پوچی و نیستانگاری تمام وجود بشر جدید را فرا گرفت، به طوریکه به گفته میشل فوکو: در قرن گذشته خواستیم بگوییم خدا مُرده است، ناگهان در این قرن متوجه شدیم بشر مُرد. انقلاب اسلامی، روحی است در مواجهه با چنین جهانی تا انسان ذیل اراده الهی خود را در این تاریخ، آری! در همین تاریخ ادامه دهد تا در عین وسعتیافتن به وسعت انسانِ آخرالزمانی معنا و گرمی حیات را از دست ندهد، یعنی زمین خود را به ملکوت عالَم متصل کند. موفق باشید
سلام بر شما: راجع به اصالت در تولیدات انقلاب اسلامی ایران سؤالی داشتم: وقتی به هنر انقلاب در اوایل شروع این پدیده نظر میکنیم متوجه نوعی جدید از رخ نمودهای عالم هستی می شویم. مثلا وقتی به موسیقی انقلاب گوش میکنیم، نوای آهنگران و کویتی پور مصداق اصالت در هنر عصر انقلاب اسلامی است. ولی کار به کجا می رود که آن اصالت فرهنگی که در هنر وجود داشت به تقلید کورکورانه از غرب مبدل می شود؟ چنانچه در ترانه های انقلابی چند سال اخیر، چیزی که گوش ها را پر میکند سبکهای غربی و ملودی های بیگانه است. راز تبدیل «اصالت» به «تقلید» چیست؟ آیا جز این است که انقلاب فهمید که آن فرهنگی که برای خودش تعریف کرده بود، قابل پسند دنیای مدرن نیست و حال برای جذب مخاطب، به صورت کورکورانه هم که شده باید از غرب تقلید کرد؟ آهنگ زیبای «سلام فرمانده» با آن محتوای دلنشین، مجبور است که از موسیقی و ملودی غربی استفاده کند چون رسانه اینگونه می پسندد. یا در سینما بعد از آوینی کسی متولد نشده است که آوینی باشد و روح انقلاب را در قالب مستند ارائه کند. و باز باید کورسوی امید نسبت به آیندهای داشت که می آید و آوینی ها در قالبی نوین رجعت می کنند. ولی گویا سلیقه انقلابی مردم هم عجیب است؛ در ایام دهه فجر، ترانه «الله الله» آقای رویگری از هر چیز برای مردم جذابیت بیشتری دارد منتها از آن سمت در ظاهر، مردم میلی به چنین سبک هایی ندارند و جبهه انقلاب برای برآوردن طلب هوادارانش مجبور می شود روبه چیز هایی بیاورد که اصالتا برای انقلاب نیست و یک کپی برداری از کار های شکست خورده غربی هاست! تحلیل شما برای این هجمه فرهنگی چیست و برای روشن شدن مطلب و بررسی و عمل در این حوزه چه توصیه ای دارید؟ با تشکر 🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هنوز آثار دیروزینِ غربزدگی ما در ما خانه کرده است، ولی ملاحظه میکنید که راهی نیز گشوده شده، هرچند در این راه نیز دیروزِ ما خود را نشان میدهد. به نظر میآید بحثْ در تقلید غرب نیست، بحثْ در دیروزی است که هنوز سایههایش بر ذهن و روان ما سیطره دارد، ولی به هر حال آهنگ «سلام فرمانده» نشان داد که ما جاهای دیگری را که آنجاها، غرب نیست، میفهمیم. و این یعنی «شروع».
در اینکه تقابل دو نوع معنا از انسان در میان است، بحثی نیست. ولی در نظر بگیرید چگونه انقلاب اسلامی در مقابل تمدنی که ۴۰۰ سال است خود را شکل داده و سایه خود را در اذهان و در جانها جا انداخته، میتواند تعریف دیگری از انسان و از هنر را به میان آورد. و این حکایتِ همان آغازی است که بالاخره منجر میشود تا سلیقهها و مذاقها به سوی امر دیگری تغییر کنند و وجدان تاریخی دیگری غیر از وجدان تاریخیِ غربزدگی را به میان آورد. بنده آن را «وجدان تاریخیِ شهیدان» نام مینهم. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت، میخواستم بعد از کسب اجازه بپرسم از آنجا که هم اکنون معاد ساری و جاری هست آیا در همه ی مراتب معاد جاری هست؟ حتی از تعین اول به ذات؟ یعنی آیا هم اکنون همه ی مراتب در حال معاد به مبدا خود هستند؟ البته پاسخ را میدانم ولی به علت عظمت مسئله می پرسم از وقتی این موضوع را دانستم عاشق معاد شده ام. لطفا کمی توضیح دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره مرتبه عالی نسبت به مرتبه دانی، حضورِ بیشتر و همهجانبه دارد به همان معنایی که حضرت حق همهجا و همه وقت از همهچیز و از هر زمان حاضر و حاضرتر است. آری! معاد، هم اکنون با همه ابعاد عالیه آن در عالَم حاضر و حاضرتر است. به همین جهت در خطاب به غافلان معاد در روز محشر فرمود: «لَقَدْ كُنْتَ في غَفْلَةٍ مِنْ هذا، فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطائَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديد».[1] تو اى انسان از اين صحنه در غفلت بودى تا اينكه ما پرده را از برابر تو برداشتيم، پس چشم تو امروز بيناتر گرديده است. ملاحظه مىكنيد كه مىگويند: «من هذا» يعنى «از اين» در غفلت بودى، يعنى اين صورت در درون تو بود ولى تو از آن غافل بودى. و نيز قرآن مىفرمايد: «يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ انَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ امَداً بَعيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللهُ نَفْسَهُ وَ اللهُ رَئُوفٌ بِالْعِباد».[2] روزى كه هركسى هركار خيرى انجام داده، نزد خود مىيابد و نيز هر كار بدى را، و آرزو مىكند كه اى كاش بين او و بين كار بد او فاصله زيادى بود، و خداى متعال شما را از غضب خود و از عقاب خود مىترساند و او به بندگانش رئوف است. موفق باشید
[1] ( 2)- سوره ق آيه 22.
[2] ( 3)- سوره آل عمران، آيه 30.
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمةالله: سالروز ولادت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف را به استاد عزیزم تبریک عرض میکنم. در حرم سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنی و حمزة ابن موسی الکاظم سلام الله علیهم و در نزد اولیای الهی حضرات آیات حاج آقای حق شناس، حاج آقای خسروشاهی، حاج آقا مجتبی تهرانی. حاج آقای خوشوقت، حاج آقای ضیاء آبادی، حاج آقای پهلوانی، حاج آقای ثقفی تهرانی، حاج آقای ری شهری دعاگویتان هستم. سخنرانی تان با موضوع فرهنگ انتظار و متن پیوست آن افق جدیدی به رویم گشود، خداوند مهربان سعادت دارین نصیب شما بفرماید. آمین 🤲
باسمه تعالی: سلام علیکم: به امید آنکه دعای دوستان بخصوص زیر سایه چنین اولیایی برای ما و برای خود جنابعالی در نهایتِ استجابت محقق شود. موفق باشید
با سلام و عرض ادب و احترام: موضوع : معرفت النفس ۱. وقتی موضوع شنیدن و دیدن یک جنس نباشد به نظر می رسد نمی توانیم بگوئیم نفس ما تماما در هر دو قوه ظهور می کند. و در این شرایط می گوییم درست نشنیدم چون نگاهم به جای دیگر بود. به عبارتی شاید نفس متوجه تام و تمام موضوع توسط قوای شنیداری و شنوایی نشود. چرا بگوئیم نفس تماما می شنود و همزمان تماما می بیند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس در نزد خود با همه ابعادش حاضر است هرچند که ممکن است نسبت به آنچه از طریق اعضای خود رابطه برقرار میکند، آن عضو، فعّالانه در صحنه نباشد. مثل اینکه چشم میبیند ولی گوش توجه لازم را به میان نمیآورد. موفق باشید
موضوع: مبحث معرفت النفس با سلام و عرض ادب و احترام. ۱. فرمودید حضرت حق در همه جا حاضر است و با نظر به هر چه که هست میتوانیم شاهد ظهور تام و تمام حضرت حق باشیم. به این اعتبار جناب حلاج چه دلیلی دارد که سمت و سوی ظهور حضرت حق را به جبه خود محدود ببیند و مایه حیرانی خلایق شود؟ ۲. آیا در عرصه مخلوقات که مظهر ظهور حق تعالی هستند، نقطه ای هست که مشمول دایره مخلوقات نباشد؟ ۳. رابطه حضور و ظهور حق چه رابطه ای است؟ آیا این همانی نیست؟ تشکر و سپاس.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور حق به حکم وحدت وجودیِ او همه جا به صورت تامّ و تمام حاضر است و حتی برای سالک تامّ و تمام، با همه اسماء در همه جا ظاهر است به همان معنایی که مولایمان علی «علیهالسلام» فرمودند: ««ما رَأيْتُ شَيْئاً إلّا وَ رَأيْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه» ولی برای غیر سالک، در عین حضور تامّ به اندازه سعه سالک و ظرفیت سالک ظهور میکند. موفق باشید
سلام خدا قوت: ببخشید استاد در مورد برنامه ریزی تحصیلی دوره یا سخنرانی ای ندارند؟ مثلا در مورد علامه طباطبایی خوندم که خیلی مطالعه میکردند. حتی در ماه شب هایی بوده که به مطالعه میپرداختند. من خیلی با برنامه ریزی مشکل دارم از یه طرف دوست دارم عربی یادبگیرم و از یه طرف قران حفظ میکنم. دوست دارم با تفسیر، قران رو هم حفظ کنم و کنارش کتاب ها و دوره های عرفانی و فلسفی. استاد همش برام سواله امثال علامه طباطبایی، علامه حسن زاده آملی چه طوری کتاب میخوندن، چه روش مطالعه ای داشتند این که میگن باید مثل یه مجاهد درس بخونی دقیقا چه جوریه؟ و اینکه تا دو هفته دیگه رمضان نزدیکه دلم نمیخواد این رمضانم مثل سال های پیش بد بگذره. چیکار کنم تو رمضان خدا از نظر علمی و عرفانی بهم نظر کنه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود در این مورد به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و راهکارهایی که در آن کتاب توصیه میشود؛ رجوع فرمایید. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
سلام علیکم: وقت بخیر استاد. سوالم رو چند ساعت پیش براتون فرستادم راجب افسردگی، اعتیاد و آن کشفی که از امام رضا علیه السلام برام شد. ایمیل رو دوباره فرستادم تا مشکا ایمیل نباش با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: (ظاهراًهنوزایمیل تان مشکل دارد) بنده نیز دعا میکنم که از این نوع تعلقات آزاد شوید و نیروی خود را باز یابید و در مسیر شریعت الهی که خداوند برای بشر قرار داده، هرچه بیشتر قدم بگذارید. ولی در موردی که سؤال فرمودید چیزی نمیدانم. زیرا همانطور که اطلاع دارید نهایت کار بنده آشناکردن مخاطبان است با فرهنگ قرآنی و روایی. به نظر می آید نباید به این نوع صورت ها که پیش می اید اعتماد کرد. موفق باشید
سلام علیکم: خسته نباشد. با تشکر از زحمات شما عزیزان. حقیر فایل های استاد ارجمند آقای طاهر زاده را گوش دادم، در ارتباط با تجلیات حق تعالی و مراتب نازله سوالی در ذهنم هست که فضای خالی از مقررات چگونه جهت رتبه ای دارد چگونه وجودی است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور شما را از فضای خالی از مقررات متوجه نشدم. احتمالاً منظور جنابعالی اعتباریات باشد که از موضوع بحث خارج است زیرا اعتباریات ربطی به عوالم وجود ندارد. موفق باشید
سلام علیکم: ۱. چه روش و تئوری ای برای رفع مشکل حجاب مدرنیته و پوزیتیویسم، بر آیات الهی (طبیعت) به طلبه ای که فعال رسانه ای است پیشنهاد میکنید؟ چگونه میتوان آیت بودن مثلا خورشید گرفتگی را بر حجاب علم غلبه داد؟ آیا فقط باید از دریچه ی مبادی فهم و طهارت انسان ها ورود پیدا کرد یا تبیین صحیح آیات، میتواند به عنوان اقدامی موثر در حل این مشکل در نظر گرفته شود؟ (به عنوان مثال مخاطب را با سیر دادنش تا لبه های دانش، متوجه خلأ و ضرورت وجود خدا کنیم؟)
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کاری است بس بسیار مهم و حساس، بخصوص که هنوز عقلِ کمیّتگرایِ جهان مدرن بر ذهنها سیطره دارد. آنچه در ابتدای امر باید مخاطبان با آن آشنا شوند مباحثی که روشن میکند عقل کمیّتگرا بسیاری از ابعاد واقعیت را نمیشناسد. یکی از کسانی که در این مورد به جهت درگیری که با جهان کمیّتگرا داشته است و سخن گفته است جناب آقای مارتین هایدگر میباشد بخصوص در مقاله «پرسش از تکنولوژی» و این حقیر در شرح آن مقاله، کتاب «عقل تکنیکی» خدمت رفقا عرضه داشت. مختصر آن بحث را میتوانید در بحث «پانزده نکته در جایگاه تاریخی "عقل تکنیک" و جايگاه "انقلاب اسلامی" دنبال بفرمایید. و سپس خود جنابعالی با ادبیات خودتان، مخاطبان را متذکر این امر مهم بشوید. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/search?search=%D9%BE%D8%A7%D9%86%D8%B2%D8%AF%D9%87&tab=sounds
«إِلَهِی إِنْ کَانَتِ الْخَطَایَا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ» سلام استاد: به نظر شما چرا ما با حضور سرمایههای بزرگی مثل خدا و اهل البیت در هستی که در امثال کتاب حقیقت نوری اهل البیت و مقام لیلة القدری حضرت فاطمه سلام الله علیها متذکر هستید، نمی توانیم مسائل خودمان را حل کنیم و خودمان را نجات بدیم؟ به نظر شما مشکل ما در کجاست؟ و چرا نمیتوانیم از آن همه حضور و تصرف در جهت نجات از باتلاق و گرداب گرفتاری ها استفاده کنیم؟(چگونه می توان مثل چشمه ای که همیشه جوشان و جاری است و همواره می توان از آن آب برداشت، از وجود همیشه جاری و جوشان خدا و اهل البیت، زندگی و آب حیات برداشت کرد؟)
باسمه تعالی: سلام علیکم: خودمان را درست نمیشناسیم که چه ظرفیتهای گسترده و گشودهای داریم و کجاها باید خود را دنبال کنیم و چرا متوجه حضور ابدی اکنون خود نیستیم؟ پیشنهاد میشود جهت ماه رمضانی که در پیش است، برای درک این موضوع، سوره مرسلات همراه با شرح صوتی آن دنبال شود. موفق باشید
سلام استاد: در فص یعقوبی محی الدین چنین فرموده اند که «اگر نسبت به آن قوانینی که مطمئن هستیم باعث تقربمان به حضرت حق میشود کوتاهی کنیم فاسق هستیم» حال میخواستم بیشتر توضیح بفرمائید. زیرا من در این خصوص تنبلی میکنم یا خودم را توجیه میکنم. استاد آیا این فسق با آن فسقی که عرق خورها و زناکاران انجام میدهند یکی است؟ لطفا کمی توضیح بفرمائید. ان شاءالله زیر سایه ی امام زمان (عج) باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! یکی نیست. عنایت داشته باشید معارفی که در مباحثی چون کتاب «فصوصالحکم» پیش میآید باید بر اساس مقدماتی خاص، تجزیه و تحلیل شود، به همین جهت تأکید میشود کسانی وارد مباحث مطرح در کتاب «فصوصالحکم» شوند که آن مقدمات را گذرانده باشند وگرنه همینطور که ملاحظه می کنید با سؤالاتی روبرو میشوند که آنها را متوقف میکند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: چرا حتما باید عمل صالح ما همراه با ایمان باشد که در قیامت به آن پاداش دهند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وگرنه آن عمل، عمل صالح نیست. زیرا در تعریف عمل صالح، انگیزه ایمانی و نظر به قرب الهی نهفته است وگرنه عمل خیری خواهد بود که مثلاً از سر دلسوزی انسان گرسنهای را غذا دهد، این عمل، خیر است ولی در راستای قرب الهی انجام نشده است تا به عنوان عمل صالح محسوب شود، زیرا افقی متعالیتر از سیرکردنِ آن گرسنه مدّ نظر آن شخص نبوده، هرچند بالاخره کاری انسانی انجام داده و ارزش خود را دارد. موفق باشید
سلام استاد: شرمنده از مزاحمت مجدد. آموزش پرورش برای آموزگار ابتدایی پذیرش جدید دارد و چون فرصت کم بود از طریق سایت مزاحمتان شدم. حقیقتش من عطشی برای معلمی ندارم مخصوصا با آموزش های مجازی و محتواهای جدید آموزشی و رنگ و لعاب دادنهای زیاد به آموزش و... معلمی را شغل شریف و یک مسوولیت می دانم و حتی یک رسالت میدانم هرچند انگار یک رسالت فراموش شده شده برای خیلی ها. درواقع اگر شغلی برایم فراهم بود دوست نداشتم سراغ معلمی بروم ولی الان شغل ثابت و قطعی ندارم و اطرافیان اصرار می کنند که ثبت نام کنم و خودم هم نمی دانم که آیا باید به این میدان بروم یا نباید بروم. راستش در شرایط فعلی اگر بخواهم وارد این شغل شوم بیشتر برای رفع بیکاری است نه عشق معلمی، ولی می ترسم که این کار را هم دنبال نکنم و همچنان درسردرگمی و تسویف بمانم. ممنون میشوم راهنمایی ام کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربه بنده حکایت از آن دارد که معلمی موجب نوعی پیشوایی در شخصیت معلم برای دانشآموزان میشود و عملاً در این مسیر، خودِ انسان است که وسعت مییابد. پیشنهاد میشود به صوت و متن https://eitaa.com/matalebevijeh/10999 تحت عنوان «معلمی و پیشوایی» رجوع شود. موفق باشید
چرا شیخ طوسی، شیخ صدوق، سید رضی و سید مرتضی که در زندگانی ایشان هست که این بزرگان در واجبات و محرمات، مستحبات و مکروهات آنقدر کوشش و جدیت داشتند که زبانزد بودند، اما از ایشان کرامت اراده (یعنی کرامتی به اراده خود) از ایشان نقل نشده در حالی که از عرفا و بزرگان کرامتی نقل شده؟ ۱. سر مسئله چیست؟ که از بزرگان کرامتی نقل نشده ولی از عرفا مطالبی نقل شده است؟ ۲. چه علتی می تواند داشته باشد که بزرگان کرامتی از خود ظهور و بروز نداده اند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتی باید بین عرفا و اهل کرامت هم تفاوت قائل شد. به طوری که امثال مرحوم قاضی طباطبایی که در زمره عرفا میباشند و نظر به صرف توحید دارند؛ چندان اهل کرامت نیستند. اهل کرامت با تقویت قدرت نفس، تصرفاتی انجام میدهند که در جای خود میتواند قابل توجه باشد. موفق باشید
با سلام: با پدر و مادری که نماز و روزه را میگیرند اما مدام به آقا و امام ناسزا می گویند و مخالف انقلاب هستند و بیشتر وقتشان را به تماشای شبکه های ماهواره ای میگذارند چه باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بدون درگیری و همراه با مهربانی از کنار چنین فضاهایی عبور کنیم به امید آنکه به نور تشیع متوجه حیلههای دشمن بشوند، باید عجله نکرد. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به اینکه استنداپ کمدی با هدف خنداندن مردم و از فرهنگ غرب وارد فرهنگ ما شده است و مختصات خاص خود را دارد و از طرفی مدل تفریح در غرب قابلیت رومی سازی دینی ندارد از طرفی اسلام ظرفیت مدل سازی متناسب برای انتقال مفاهیم و معارف دین با زبان شیرین طنز را دارد در فضای مجازی نوشته ای از حضرتعالی منتشر شده مبنی بر تایید و تشویق روحانی که استنداپ کمدی اجرا میکنند و در کنار خاطرات طنز که البته برخی آنرا مناسب لباس روحانیت نمیدانند والبته اجرای بعدی توسط روحانی دیگری علاوه بر به تمسخر گرفتن پدر بزرگها و استفاده از شوخیهای جنسی درآنتن زنده، ادامه همون مدل غربی است آیا این تایید و تشویق منسوب به حضرتعالی صحت دارد؟ ثانیا تایید و تشویق و ترویج این مدل آیا در آینده برای تبلیغ دین آسیب زا و هزینه ساز نخواهد بود؟ ممنون از پاسخگویی جنابعالی
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم کدام متن را میفرمایید؟! البته که وظیفه روحانیت است تا نشان دهند اسلام، دین زندگی است و زندگی بدون نشاط و شادی نیست. ولی باید وقار و متانت شخصیت دینی بخصوص شخصیت روحانی فرد رعایت شود. به همان معنایی که در وصف حضرت حق داریم: «وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى». موفق باشید
با سلام و خسته نباشید: درود بر شما: میخواستیم بدانیم که آیا واقعا، جناب مرحوم ابن عربی، مبشره ای که مشاهده نمودند حقیقت دارد؟ یعنی آیا حقیقتا خود شخص پیامبر مهربانی به ایشان کتاب شریف فصوص را داده و تصمیم بر نشر آن داشتند؟ تشکر. اجرکم عندالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: از عمق معارفی که در «فصوص الحکم» نهفته است میتوان احتمال داد آن مبشّره، صادق باشد بخصوص که علمایی همچون حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» و علامه طباطبایی «رحمتاللهعلیه» نیز توجه خاصی به ابن عربی دارند. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام: استاد طاهرزاده بنده از زمانی که فیلم سقوط را که درباره شهید حاج قاسم ساخته شده، محبت ایشان در دلم خانه کرده طوری که تا چهره ایشان در یادم می آید یک شوق بسیار به دیدار خدا و اولیائش در قلبم به وجود می آید، با دیدن ایشان اشک از چشمانم سرازیر میشود و با خود میگویم حضرت آقا حق داشتند بر بدن مطهر ایشان که نماز میخواندند اینطور اشک بریزند، یک علاقه ای شدید از این مرد الهی در وجودم افتاده، و قبل از این شوق و علاقه، چندین بار ایشان را در عالم رویا ملاقات کرده ام این به خاطر چیست استاد؟ آیا ایشان من را میشناسند برایم توضیح دهید لطفا از این مرد الهی، و حالتی که برایم به وجود آمده را بگویید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف در این مورد بسیار است. پیشنهاد میشود سری به متن «حاج قاسم سلیمانی سرّی از اسرار تاریخی ما» بزنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/13066و صوتی که بر سر مزار آن شهید بزرگوار در سال جاری عرض شد را ملاحظه کنید. https://eitaa.com/matalebevijeh/12528 . موفق باشید
یا محبوب! علی اکبر را نمیدانم چه نامم لیک همین که با نام مبارکش می نامیم او را سعادت کم نیست. این عید بر شما مبارک باد. سپاس از پاسخ زیبایتان به سوال قبلی. اما حال سوالی دارم که نمیدانم چقدر در ورطه ی حقیقت در میتابد. دیشب در جریان صحبت با یکی از اساتید دریافتم در برهان گیر کرده ام و تا عرفان جاده ناپیدا زیاد است! وقتی عقبه ی این لشکر عشق را می نگرم فقط خودی میبینم که بی استدلال در مسلخ افتاد. لیک حال درگیر برهانم اما امروزم با سوالی عجیبن شده چه بی استدلال چه با استدلال و چه با عمق وجود چرا تا به حال به درد فراغ خود توجه نداشته ام؟ به قول خودتان شاید باید به موضوعات طور دیگری نگاه کرد اما امروزِ من دانسته ها را زمین گذاشته و فقط به یک موضوع می پردازد: چرا به فراغ پرداخته نمیشده؟ و آن هم این چنین؟ استاد بنده سعی در مطالعه و تفکر دارم اما به ناگاه کتابها همه یک کتاب و صفحات همه یک صفحه و خطوط همه یک خط و کلمات فقط یک کلمه میسازند: «او». در این خصوص، این پرداختن باید منتهی به احساس کثرت زدگی شود که نهایتش همان حضور تاریخی است که فرمودید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! لنگان لنگان از راهِ باریک کتابی به راه باریک دیگری باید قدم گذاشت و همچنان در اطرافْ گشت و باز هم گشت. همچون موری که دانه بر دهان دارد تا به سوی لانه ببرد، ولی مییابیم که گاهی به این طرف و گاهی به آن طرف میرود، با اینکه معلوم است لانه خود را میشناسد و میداند باید به کجا برود؛ ولی گویا خداوند بنا را بر آن گذارده تا آن «مور» تنها به خانه و لانهاش نظر نداشته باشد، بلکه با وسعتی بیشتر، زندگی را در اطراف خواستههای اولیهاش تجربه کند هرچند بعداً معلومش میشود:
آنکه عمری در پیِ او میدویدم کو به کو/ ناگهانش یافتم با دل نشسته روبهرو
همان است که گفتید آری! «صفحات همه یک صفحه و خطوط همه یک خط و کلمات فقط یک کلمه میسازند» تا هر چه بیشتر «او» معلوم کند که فقط اوست که اوست. «يَا مَنْ لا هُوَ إلا هُوَ.»[1] موفق باشید
[1] - در كتاب «توحيد» صدوق از أميرالمؤمنين عليه السّلام روايت است كه فرمود: «رَأَيْتُ الْخِضْرَ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الْمَنَامِ قَبْلَ بَدْرٍ بِلَيْلَةٍ ، فَقُلْتُ لَهُ: عَلِّمْنِي شَيْئًا أُنْصَرُ بِهِ عَلَي الاعْدَآءِ ! فَقَالَ: قُلْ: يَا هُوَ يَا مَنْ لَا هُوَ إلَّا هُوَ ! فَلَمَّا أَصْبَحْتُ قَصَصْتُهَا عَلَي رَسُولِ اللَهِ صَلَّي اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ فَقَالَ لِي: يَا عَلِيُّ ! عُلِّمْتَ الاِسْمَ الاعْظَمَ ! فَكَانَ عَلَي لِسَانِي يَوْمَ بَدْرٍ .وَ إنَّ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ قَرَ: قُلْ هُوَ اللَهُ أَحَدٌ . فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ: يَا هُوَ يَا مَنْ لَا هُوَ إلَّا هُوَ ، اغْفِرْلِي وَ انْصُرْنِي عَلَي الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ !» «من حضرت خضر عليه السّلام را در خواب ، يك شب مانده به غزوۀ بدر ديدم ، و به او گفتم: چيزي به من تعليم نما تا بدان چيز بر دشمنان ظفر يابم ! خضر گفت: بگو: يَا هُوَ يَا مَنْ لَا هُوَ إلَّا هُوَ! (اي هُويّت مطلقۀ عامّه! اي كسيكه هويّتي در عالمْ وجود ندارد بجز هويّت او!) چون شب را به صبح آوردم آن رؤيا را بر رسول خدا صلّي الله عليه وآله حكايت كردم. رسول خدا به من گفت: اي عليّ! اين اسم اعظم حقّ است كه به تو تعليم شده است! و آن ذكر بر زبان من در روز معركۀ بدر جاري بود.
بسم الله الرحمن الرحیم. یا مادر مدد. سلام استاد خدا قوت: خدا رو شکر استاد هفته دیگه اگه قسمت بشه انشالله با خانواده میخوایم بریم کربلا. من خودم از جهتی واقعا خوشحالم ولی از یه طرف هم نگرانم و نمیدونم باید چیکار کنم چون امسال مخصوصا دیگه اون عطش و اون خضوری که برای کربلا و توی خود کربلا داشتم رو ندارم. مثلا اربعین هر چی زور زدم هیچ حس و حال و خضوری نتونستم داشته باشم حالا نمیدونم شاید هم کلا مال حال این چند وقتمه که کلا همه چی پوچ شده و شما هم گفتین یه حضور وسیع تر حاج قاسمی نیاز داریم ولی گفتم بازم ازتون بپرسم ببینم چیکار کنم که کربلا یه حالت دموده برام پیدا نکنه و تکراری بشه و دیگه اون حضور از بین بره . خدا خیرتون بده انشالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: صرف حضور در آن فضا که همانند حضور در گلستان با طراوتی است، خود به خود روح انسان را نوازش میدهد و عالم دیگری را مقابل انسان میگشاید. موفق باشید
سلام: ببخشید کلاس های اخلاق استاد کی ها است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: دوشنبه شبها بعد از نماز عشاء در مسجد خدیجه کبری «سلاماللهعلیها». موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/13092
یا محبوب! در میان الهی گفتنهای مناجات شعبانیه سوالی به ذهن میرسد که خود جواب است لیک آنقدر در باب نیستی آن درمانده و دست به دامان هستی شدم که دگر خود از آن جریان نمی شناسم و جز کلامی به نقل شما به عنایت حضرت معشوق راه ندیدم. استاد نمیدانم چگونه توصیف کنم این «عادّی انگاری» را اینکه به قول خودتان سید جمال الدین اسد آبادی فهمید در این جهان خبری است مولانا گفت: «در غم ما روزها بیگاه شد». حافظ گفت: «کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها». لیک این درد چیست و این بی دردی چیست؟ این فراغ ز فراغ چیست؟! این عادی انگاشتن این درد که: «ما به فلک میرویم عزم تماشا که راست؟» و این آنقدر در میان مخازن گفتهیهای اهل این روزگار(اهل غالب) نمایان گشته که دگر خون به جگرشدن طالبان حق را خدمتتان عرض کردم. غرق در بیسوالی عجیبی هستم، راهکار دارد (خوب ایمانمان را باید قوی کنیم) لیک میخواهم بدانم اینکه احساس کردهام خوب اینکه فلسفه و عقل و جان است و با حقیقت انسان هماهنگی دارد و جهان آن را میخواند این بیتوجّهی و بیعقلی دگر چیست؟ این مطالبهی امروزین ماست؟ امید است سؤال بیهوده نبوده باشد. التماس دعای فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: راه، همین است. پیدا نیست، ولی هست. مگر ما در افق، با امری جز خودِ افق روبهرو میشویم؟! بیحساب نیست که فرمودهاند در این راه، و همچنان باز، ادامه راه «خود راه بگویدت که چون باید کرد». این «عادیانگاری» نیست، قصه راه است که هرچه بیشتر در آن حاضر شویم و به آنچه پیش میآید همچنان با حضور خود مأنوس گردیم؛ باز مییابیم که: «هنوز، نه!». و به گفته عزیزی:
گفتم سزاست هر دم و هر گه، هنوز نه؟
گفتی چه باک رنج در این ره؟ هنوز نه!
بینم به چشم میکدهای را ز دور، لیک
بشنیدهام ز هر در و درگه، هنوز نه!
لندی که سوخت در طلب آفتاب صبح
بودش سؤال از خور و از مه، هنوز نه؟
گویی بسوز تا که بسازی مسیر را
گویم به دوست بی تو در این ره، هنوز نه!
مطلع از آن سیدنا الشهید باد
آن دم که گفت در بر الله، هنوز نه!
موفق باشید