بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36607

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

از اینکه خاک پای خلق الله هستم خیلی خوشحالم از اینکه می بینم هیچ نیستم یعنی انانیت خاصی در خود نمی‌بینم که خدا نتوانند آن را تسلیم خودش نیابد از اینکه مسلمانم و مومنم از اینکه اگر چه خوب نیستم اما خدای خوبی را یافتم که همان خدای خمینی رضوان الله تعالی علیه است در خودم، خوشحالی است که با غمی دفع و فراموش نمی شود و بقای غالب دارد؛ جاودان و شکست ناپذیر. آیا این همان گمشده متعمقون آخرالزمانی یا کمال گرایان بشری نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده همیشه در جواب عزیزانی مانند جنابعالی که چنین رویکردی برایشان پیش می‌آید این غزل جناب مولوی را به میان می‌آورم که می‌فرماید: 
عاشق شده ای، ای دل سودات مبارک باد... از جا و مکان رستی، آنجات مبارک باد
از هر دو جهان بگذر تنها زن و تنها خور.... تا مُلک و مَلَک گویند، تنهات مبارک باد
ای پیشرو مردی، امروز تو برخوردی.... ای زاهد فردایی فردات مبارک باد
کفرت همگی دین شد تلخت همه شیرین شد.... حلوا شده ای کلی حلوات مبارک باد
در خانقه سینه غوغاست فقیران را.... ای سینه بی‌کینه غوغات مبارک باد
این دیده دل دیده اشکی بد و دریا شد.... دریاش همی‌ گوید دریات مبارک باد
ای عاشق پنهانی آن یار قرینت باد.... ای طالب بالایی بالات مبارک باد
ای جان پسندیده جوییده و کوشیده.... پرهات بروییده پرهات مبارک باد
خامش کن و پنهان کن بازار نکو کردی.... کالای عجب بردی کالات مبارک باد
موفق باشید
 

36519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: استاد فکر می کنم در بخشی از سوره حضرت یوسف (ع) بود که فرمودید اینکه گفتند «تو همان یوسفی» با «یوسف تویی» فرق دارد لطف می کنید فرق این دو را کوتاه بفرمایید. پیدا کردن صوت برام سخت بود. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمله «تو یوسفی» ابتدا نظر به وجود جناب حضرت یوسف «علیه‌السلام» در میان است و پیرو آن به ماهیت آن حضرت. و در جمله «یوسف تویی» قضیه بر عکس است. و در این رابطه در بحث «اصالت وجود»، انسان، ابتدا وجود را از هر ماهیتی مدّ نظر دارد. موفق باشید

36183

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من میدونم که نگاه های مردم خیلی مهم نیست و... ولی در موقعیت که قرار می‌گیرم چنان استرس می‌گیرم و استعداد هام از بین میره که نه میتونم صحبت کنم نه کاری رو انجام بدم که بلد بودم و... اگه میشه یه راهکاری بهم بگین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعمق در معارف دینی مانند «معرفت نفس» و تفسیر قرآن، ان شاءالله گشایش لازم را پیش می‌آورد. موفق باشید

36143

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در قضیه خلقت آدم، خداوند با فرشتگان و ابلیس حرف زد. قرآن طوری از این ماجرا سخن می‌گوید که انگار با یک آدم حرف می‌زند. استاد اگر ممکن است در این باره توضیحی بدهید. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» در این مورد شده است. آری! تکلّم در این‌جا به معنی گزارش از نحوه تکوینیِ فرشتگان است و نه آن‌که مکالمه‌ای از جنس مکالمه انسان‌ها در میان باشد. به یک معنا همان‌طور که ابن عربی متذکر می‌شود شبیه گفتگوی انسان است با خودش. موفق باشید

36126

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: «عالم خیال، همان علم خدا پیدایی است، این همان علم به تجلیاتی است که مخصوصاً به عارفان اعطاء شده است. علم خیال از این قدرت خاص برخوردار است که به محالات، وجود می‌بخشد، زیرا واجب الوجود نه صورت دارد و نه صفت، ولی حضرت خیال او را دقیقاً در یک صورتی متجلی می‌سازد. لذا از یک طرف می‌فرماید: «لَنْ تَرانی» هرگز مرا نخواهی دید، و از طرفی حضرت رسولاللّه می‌فرمایند: «من پروردگارم را در زیباترین صورت مشاهده کردم» ببخشید استاد در سخنان بالا که پیامبر (ص) می فرماید: من پروردگارم ... آیا منظور آن است که خدا در صورتی در خیال پیامبر ظاهر شده است؟ لطفاً توضیح دهید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به نور اسماء در مظاهر مختلف جلوه می‌کند بدون آن‌که بحث ذات در میان باشد. پس بحث در جلوات حق است در اسماء. حضرت موسی «علیه‌السلام» در پی رؤیت حق بودند از جهت ذات الهی که ندا آمد «لن ترانی». ولی حضرت محمد «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نظر به اسم جامع «الله» داشتند و به حکم «ادعوا الی الله» به حضرت «الله» دعوت می‌کردند و حضرت حق را در جامع‌ترین اسم، مدّ نظر داشتند که این غیر از ذات است. موفق باشید

36117

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من واقعا باورم نمیشه که اینی هستم که الان هستم. اصلا نمی‌فهمم چطور شد که این همه گناه از من سر میزنه. خواستم ازدواج کنم که به گناه کشیده نشم، اما گناهانم چند برابر شد. یه بار مشکلم رو براتون گفتم و شما گفتید باید در روح خودم جستجو کنم و به نتیجه برسم. هر طور حساب کردم باید جدا می‌شدم از همسرم اما یکی شاگردانتون حرف شما رو یه جور دیگه برام تفسیر کرد و منصرف شدم از جدایی. حالا به نسبت قبلاً بیشتر در باتلاق فرو رفتم. الان دیگه دارم بچه دار میشم ان شاءالله. اما ای کاش یه راهی بود نجات پیدا می‌کردم چون روز به روز وضعم داره بدتر میشه. میتونید راهنماییم کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال راه چاره، همان فرمایش علامه حسن‌زاده«رحمت‌الله‌علیه» است که فرمودند: «خود را با معارف حقّه مشغول کردم تا ذهنم مرا مشغول نکند». محبت و تواضع و ایثار و صله رحم نیز روح انسان را در جهانی گشوده‌تر از جهان سیطره وهمیّات حاضر می‌کند. موفق باشید

36086

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: بر اساس عرفان عالم مظهر خداست. آیا ظاهر که خدا باشد با مظهر یکی است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هو الظاهر است به همان معنایی که می‌فرماید: «الله نور السموات و الارض» امری که حضرت امام خمینی در شرح سوره «حمد» بدان پرداختند. چنانچه بتوانید این امر را تصدیق بفرمایید می‌توانید ادامه دهید. موفق باشید

36009

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چگونه متوجه درستی این روایت وکلا هر روایتی شویم؟ روایت شده: هرگاه طفل بیمار شد، مادرش بالاى بام برود، و مقنعه از سر برگیرد، به گونه ‏اى که مویش آشکار گردد، آنگاه به سجده رود و بگوید: اَللّهُمَّ رَبِّ اَنْتَ اَعْطَیْتَنیهِ وَ اَنْتَ وَهَبْتَهُ لى اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ هِبَتَکَ الْیَوْمَ جَدیدَةً اِنَّکَ قادِرٌ مُقْتَدِرٌ خدایا، پروردگارا تو او را به من عطا کردى، و بخشیدى، خدایا بخششت را امروز تازه کن، به درستى که تو توانا و نیرومندى سر بر ندارد تا فرزند او خوب شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم در روایات، سند و محتواست که اهل درایت در حدیث، روی سند روایات کار می‌کنند و اهل معارف روی محتوا. در روایت فوق، از نظر محتوا مشکلی نیست باید تحقیق کرد که آیا از نظر سند مشکلی ندارد؟ موفق باشید

35811

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرانقدر: چه سری در تعداد اذکار که مثلا گفته می‌شود ۱۱۰ بار گفته شود وجود دارد؟ اگر تعداد مهم است برای حاجتی مهم اخرتی که من در نظر دارم. تعداد آیت الکرسی چه مقدار باید بخوانم؟ حاجات دنیایی چطور؟ چه مقدار؟ کلا چیزی به اسم ختم آیت الکرسی داریم؟ تعداد آن چقدر است؟ یا کتابی که تعداد اذکار را گفته باشد و مورد تایید شماست معرفی کنید. ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر این نوع تعیین تعداد اذکار مبتنی بر حروف ابجد است که مبنایی ندارد. تنها آن اذکار و آن تعداد که از طریق روایت وارد شده است، معتبر است مثل آن‌که می‌فرمایند در ماه رجب فلان ذکر را مثلاً ۷۰ مرتبه بگویید. در مورد ختم آیت الکرسی چیزی نمی‌دانم. ولی در مورد آنکه فرموده‌اند هر روز ۲۱ بار گفته شود، نکته قابل توجهی است. موفق باشید

35718

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: دیدگاه استاد نسبت به این نقد استاد علیدوست در مورد سخنان حجت الاسلام و المسلمین عالی چیست؟https://v-o-h.ir/?p=44060

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان اصل قضیه یعنی سخنان جناب حجت الاسلام آقای عالی نیستم شاید تذکرات آیت الله علیدوستی از آن جهت لازم باشد که ما نباید به بهانه دفاع از انقلاب، ضعف هایی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب به جهت کوتاهی‌هایی که  انجام شده است، توجیه نماییم. البته بنده برای هردو بزگوار ارزش قائلم. موفق باشید

35566

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در مهر ۹۴ در سوال ۱۳۶۰۳ می فرمایید چیزی به نام هوش مصنوعی نداریم و حال کمتر از ۸ سال آنچنان کار هوش مصنوعی بالا می گیرد که در جلسه ی تفسیر نیز راه پیدا می کند. باری به نظرم نگاهتان در سطح کلان خوب است اما به کف واقعیت که می رسیم راه گشا نیست. مثال بزنم راهکار برای بمب هسته ای چیست؟ قاعدتا خواهید گفت انقلاب اسلامی. بله در نگاه کلان درست است که نگاه عدم سلطه گری انقلاب اگر در جهان حکم فرما شود ریشه ی هر چه بمب است خشکیده خواهد شد. ولی در عمل که انقلاب درین حد بسط نیافته است در مورد هوش مصنوعی نیز هر چه شما انقلاب بگویید که به گوش فلان کشور بی دین نخواهد رفت او به توسعه هوش مصنوعی ادامه خواهد داد. دغدغه های شما کلان است اینکه انسان خود را تسلیم ابزار و هم اکنون هوش مصنوعی نکند ولی دغدغه بنده حقیقت جویی در موارد جزئی است. مثالی عرض کنم فیلمی مشابه فلان رئیس جمهور می سازند یا فلان بازیگر فوت شده است بعد از فوتش فیلمی می سازند و او در آن نقش بازی می کند و این به کمک هوش مصنوعی است که کپی برابر اصل را می سازد. دغدغه من این است که بعد از این چگونه می توان به امور الکترونیکی که هوش مصنوعی می تواند دخل و تصرف کند اعتماد کرد حال هر چه بگویید سنن، خوب چرا سنن مانع نشده است و روز به روز جولان هوش مصنوعی بیش تر می شود؟ ( طنز: به خاطر عدم اعتماد به داده های الکترونیکی در جلسات استاد حضوری شرکت می کنم و به صوت و پخش زنده اش معتمد نیستم حال در جلسات حضوری نیز با هوش مصنوعی روبرو شدم)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید وقتی گفته می‌شود کامپیوتر حافظه ندارد و یا هوش مصنوعی معنا ندارد؛ در رابطه با حقیقت حافظه و یا هوش که امری مجردند و مربوط به نفس ناطقه می‌باشند، آن سخنان گفته می‌شود و این غیر از آن است که عرفاً حافظه را به کامپیوتر و یا هوش را برای ابزار الکترونیکی به کار می‌بریم. آری! بالاخره باید در مورد هوش مصنوعی با دقت و همه جانبه‌نگری فکر کرد. امید است عرایضی که در جلسه شنبه این هفته پیش می‌آید، در این مورد تفکر را بگشاید. موفق باشید

35218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در مطالعه کتاب ارزشمند از برهان تا عرفان حضرتعالی هستم در بخش حرکت جوهری «موضوع انتقال تخت ملکه سبأ» اشاره فرمودید با وقوف بر حرکت جوهری، جدید بودن عالم ماده مکشوف می‌شود که خداوند هر لحظه عالم ماده ایجاد می‌فرماید، حال انسانی که در حال تزکیه نفس است با وحدت به مبادی عالم کثرت نزدیک می‌شود و در آن تصرف می‌کند. حال سوال اینست که استقرار در وحدت، _طبق برهان حرکت جوهری _مگر جایی برای حضور کثیر باقی می‌گذارد؟ معلوم است که جنابعالی در بیان این نکته به افق بس بالاتر توجه دارید و به ما نیز نمایان می‌کنید؟ چون وحدت، کثرت باقی نمی‌گذارد! منظور از تصرف همین موضوع است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! کثرت‌ها همین اموری می‌باشند که مطابق امکاناتی که در ذات خود دارند؛ به ظهور آیند هرچند واسطه و تعلّقی نسبت به مبانی خود دارند و هر اندازه بتوانیم در مبادیِ آنها حاضر شویم، کثرت‌ها در اختیار ما خواهند بود. موفق باشید

34774

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

درود استاد. خسته نباشید. میشه معنای درست و صحیح و ساده دقیق تقوا چیشت؟ وقتی خداوند می‌فرماید بهترین بندگان من با تقوا ترین تان هستش یعنی چی؟؟؟ و منظور تزکیه نفس چیست؟؟؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نظر به حقایق عالم وجود و نگهبانی خود نسبت به حفظ ارتباط با آن حقایق از طریق رعایت دستورات شرع، همان تقوا می‌باشد و موجب تزکیه نفس می شود. موفق باشید

40742

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: به لطف خدا در محضر دوستان هم مباحثه ای بعد از پایان سوره حمد میخوایم شرح مصباح الهدایه رو شروع کنیم. چند سوال: اول اینکه کتاب مصباح الهدایه امام رو هم باید تهیه کنیم یا شرح شما برای ما کفایت میکنه؟ دوم اینکه اگر باید تهیه کنیم با ترجمه کدام یک از اساتید باشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که بحث ما بر اساس متن کتاب «مصباح الهدایه» است؛ در هر صورت باید آن متن بدون نیاز به ترجمۀ خاص در اختیار رفقا باشد که البته می‌توانید متن آن را در نرم افزاری که آثار حضرت امام را جمع آوری کرده‌اند، بیابید. موفق باشید

40394

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

خوش به حال بقیه که حوصله دارن اینجور سوالات رو ازتون بپرسن استاد. خوش به حال همه مردم دنیا. خوش به حال هرکی جز من. از خودم متنفرم استاد. متنفرم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما همواره درخود حاضریم و درمسیری که به سوی هستی ِشدیدتری از خود درمقابلمان گشوده است می توانیم حاضر باشیم. با توجه به این امر با خودمان به وسعت همۀ انسانیت انسان‌ها روبه‌رو خواهیم شد و راه اُنس با خداوند که همۀ جان ما را به ما داده و همۀ جانِ ما می‌باشد، به وسعت ابدیت گشوده می‌شود. لذا همین که هستیم، برایمان مانند بودنِ اقیانوسی خواهد بود آرام ولی وسیع. نکاتی تحت عنوان « فکری در خور آنچه در این تاریخ در پیش است» در سایت هست بد نیست با آن نکات مأنوس باشید. https://lobolmizan.ir/leaflet/1486 موفق باشید

39636
متن پرسش

سلام و عرض ادب دارم خدمت شما استاد بزرگوار: دیشب از سفر راهیان نور برگشتم و چنان حس تولدی داشتم که فقط و فقط یک بار در سفری که اربعین به کربلا راهی شده بودم داشتم. یک حس پاک و مقدس و عمیق و شدید، شدیداً زلال. انگاری درونم آبشار ملایم و زیبایی جریان دارد. حالم خیلی خوب شده، تا کنون اینگونه نبودم. این سفر پنجمی بود که به راهیان نور رفتم، اما مثل اولین سفرم بود حتی بسیار بهتر از آن. بی‌نظیر. یک رزق پیوسته که یادمان به یادمان کامل تر می‌شد و در آخرین مکان که معراج شهدا بود، تمام و کامل شد. و در مسیر برگشت فرصت خوبی پیدا شد تا با آقا امام زمانم هر چه صحبت دارم به عنوان حرف های آخر این سفر بگویم. نمی‌دانم دلیل بسیار خاص بودن این سفر چه بود. اما امان از دلتنگی. آنجا هم برای دلتنگی‌های بعد از سفرم می‌ترسیدم و نمی‌دانستم چه کنم واقعاً؟ خیلی از شهدا خواستم کمکم کنند و از خودشون و این زیبایی ها جدا نشم و از این دلتنگی و هجوم دنیای پست کم میارم و هرگز از مسیر شهدا جدا نشم. بحث جوان و انتخاب بزرگ و چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی بود که دقیقاً از بعد سفر راهیان پارسال شروع به مطالعه کردم و تا قبل سفر امسال تمام کردم. با این دو کتاب خیلی فکر کردم، به شاهد مثال‌هایی که از زندگی شهدا حین خواندن بخش های مختلف کتاب می‌رسیدم. خیلی سازنده بود. تغییر کردم و اگه خدا کمک کنه قراره سیر مطالعاتی شما را ادامه بدم. برای ماه مبارک می‌خواستم شرح نهج‌البلاغه و تفسیر قرآن شما را روزانه یک جلسه گوش بدم و بنویسم اما لطف بفرمایید بگویید از کدام سورهٔ قرآن و کدام مبحث نهج البلاغه شروع کنم که مناسب حالِ الآنم باشد. نمی‌دانم برای حفظ و امتداد این حال چه کنم؟ این تحول برای همه پیش می‌آید اما یک عده توانستند آن را نگه دارند. سعی می‌کنم نماز اول وقت و با توجه و خوش خلقی با خانواده و انجام تمامی وظایفم نسبت به خانواده و جامعه و برنامه ریزی و تلاش برای هدر ندادن فرصت هام. مباحث چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی خیلی کمک کننده بودند اما خیلی می‌شود که شرایط از دستم خارج می‌شود و به لحاظ روحی کم می‌آورم، و روزهایی حال نمازهای یومیه را هم از دست می‌دهم و فقط برای چشم گفتن به خدا و انجام تکالیف شرعی ام نماز می‌خوانم. و یک نکته دیگر؛ که با دو حاجت رفته بودم، یک حاجت برآورده می‌شود همیشه، اما دیگری گاهی نشانه هایی آن می آید که گویا شهدا می‌خواهند بگویند ما حواسمان هست و می‌شنویم و می‌بینیم، اما آنچه می‌خواهم را نمی‌دهند. تا کنون حاجتی این اندازه مرا اذیت نکرد. دلم می‌خواهد رها شوم از این خواستهٔ عجیب و غریبی که در دلم پیدا شده. اما رها نمی‌شوم. حسی آمده سراغم که از خدا و شهدا بارها خواستم این را از دلم بردارد اما نمی‌شود. به نظر شما چرا اینطوره؟ خیلی برایم سؤاله! من هرچه از شهدا خواستم بهم دادند، این خواسته ام را نیز بی جواب نگذاشتند اما جوابی که خواستم را هم نداده اند، چهار سال از این درخواست های مکرر می‌گذرد و هربار جواب و نشانه ای میاد سراغم... اما...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید در معنای زندگی متوجۀ مردانِ مردی باشیم که به خوبی زندگی را در این تاریخ شناختند و به زیباترین شکل از پل صراط دنیا گذشتند و این است قصۀ شهدا. و این است معنی زندگی که در نسبت با آنان، ما در خود می‌یابیم. مگر می‌شود انسان در معنای زندگی بدون نسبت با انسان‌هایی که متذکر معنابخشیدن به انسان می‌باشند؛ زندگی را بیابد و احساس کند؟ و از این جهت حقیقتاً «راهیان نور» رهروانی هستند که به سوی نور می‌روند تا نسبت خود را در این دنیا با آن مردانِ مرد تجربه کنند وگرنه زندگی را گُم می‌کنیم.
در مورد رجوع به قرآن و نهج‌البلاغه، فکر بسیار خوبی کرده‌اید و به نظر می‌آید با توجه به موقعیتی که دارید اگر با همان نظم سیر مطالعاتی جلو بروید، ان شاءالله نتایج خوبی به‌دست می‌آورید. مهم همین توجهی است که برایتان پیش آمده است یعنی توجه به اُنس با قرآن و نهج‌البلاغه.
در مورد حوائجی که انسان در نزد خود دارد باید در عین تقاضای برآوردن آن حوائج و یا آن حاجت، اصرار نداشته باشد، زیرا بزرگان دین فرموده‌اند ممکن است در آن اصرار، آنچه مصلحت انسان نیست، مطرح باشد. موفق باشید

 

39014

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: استاد من با خوندن کتب شما عشق و علاقه ام به امام خمینی و نظام اسلامی و شهدا هزاران برابر بیشتر شد. با خوندن شما به معرفت النفس رسیدم با آشتی با خدای شما با خدای خودم آشتی کردم با کربلا مبارزه با پوچی های شما از پوچی و بی معنایی و زندگی روزمره نجات پیدا کردم. استاد هر روز صد صلوات هدیه می‌کنم برای سلامتی آقا امام زمان ارواحنافداه و امام خامنه ای و سلامتی شما. استاد شما هم ثواب کتبی که مینویسین شاگردانی که تربیت می‌کنید بنده حقیر را هم در این ثواب عظیم کارهایتان شریک می‌کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده قابل این نیستم که مرا در کنار حضرت صاحب الامر و نایب او قرار داده‌اید و البته دعاگوی شما و امثال شما هستم و بر یگانگیِ قلب‌ها افتخار می‌کنم. ولی این‌که خداوند قلب شما را علاقه‌مند به معارف الهی کرده است، را با شکر بسیار باید پاس داشت به همان معنایی که حضرت امام کاظم «علیه‌السلام» به جناب هشام بن حکم توصیه فرموده‌اند: https://eitaa.com/matalebevijeh/18122.  موفق باشید

38287

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

پیرو پاسخ جنابتان به سوال 38245 همان اسماء الله علیهم السلام زبانی داشتند در ظاهر همسو با ادبیات قرآن و نه ظاهرا خلاف قرآن که عقلا و نقلا اثبات می‌شود که آن زبان (عربی مبین) کاملترین زبان یعنی نمود کاملترین عقل بشریست و اگر مدعی هستید بشرِ توحیدی به سمت اکمال عقل پیش می‌رود نمی‌توانید همزمان ادعا کنید زبان دیگری برای دین لازم‌ست. ثانیا همان اسماء الله علیهم السلام در بحث ابلیس فرمودند «اول من قاس ابلیس»، ابلیس بین چه چیز قیاس کرد؟ میان خود و آدم، اگر بگویید ابلیس جرمش آن بود که در آینه روی تو ندید و عدم سجده، به خودی خود چیز بزرگی نبوده، نتیجتا باید بگویید جرمش به خلاف فرموده ی قرآن و احادیث تمرد تبعیت از فرمان الهی نبوده بلکه جرمش این بوده که نتوانسته نورانیتِ بیشتر گوهر انسانی را در مقابل گوهر خویش ببیند، چراکه: عن الصادق عليه السلام : أنّ إبليس قاس نفسه بآدم فقال خَلَقْتَنِي مِنْ نٰارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ فلو قاس الجوهر الذي خلق اللّٰه منه آدم بالنّار كان ذٰلك أكثر نوراً و ضياءً من النار. پس به آن منطقی که راه حل مشکل دانسته اید (محی الدین الهی قمشه ای)، گناه آدم این بود که توان قیاس نداشت و به بیان دیگر، توان رویت نورانیتِ جوهر آدم را نداشت، و الا ترک سجده و ترک اطاعت از امر خداوند گناهی نبود که مستحق این لعن و طرد باشد. با این فرض، ابلیس توان رویت آن نورانیت را داشته و بر اساس آن عمل نکرده؟ اگر نداشته که مختار نبوده و مجبور شده پس طرد و لعن و عذاب و... برای او خارج از عدالت الهی است. چنانکه برخی همچون ابن عربی عذاب را حتی به شیرینی و گوارایی تاویل برده اند. اگر داشته و عملی خلاف آن انجام داده \، وجهی نداشته که ائمه برای نهی از قیاس در احکام، از این موضوع (قیاس ابلیس) یاد کنند و در ادامه هم احکامی را با مدافعین قیاس مطرح‌کنند و جهل آن ها به مناط حکم را به رخشان بکشند. همانگونه که اسم الله الاعظم فرمودند: و لَو أرادَ اللّه ُ أنْ يَخلُقَ آدَم مِن نورٍ يَخطِفُ الأبْصارَ ضِياؤهُ لَفعَلَ ، و لَو فَعلَ لَظلَّتْ لَهُ الأعْناقُ خاضِعةً ، و لَخَفَّتِ البَلوى فيهِ على الملائكةِ ، و لكنَّ اللّه َ سبحانه يَبْتَلي خَلقَهُ بِبَعضِ ما يَجْهلونَ أصْلَهُ ، تَمييزا بالاخْتِبارِ لَهُم و نَفْيا للاسْتِكبارِ عنهُم « اگر خدا مى خواست آدم را از نورى خيره كننده بيافريند بى گمان مى توانست چنين كند و اگر چنين مى كرد، گردنها در برابر او فرود مى آمد و كار آزمايش بر فرشتگان آسان مى شد، ليك خداوند سبحان، آفريدگان خود را به چيزهايى كه اصل آن را نمى دانند مى آزمايد، تا با امتحان ايشان را جدا سازد و خصلتِ خودْ بزرگ بينى را از آنان بزدايد و تكبّر را از ايشان دور سازد.» پس نتیجتا امتحان ابلیس در همین عدم اطلاع کامل از جوهر ها بوده و الا قیاس در احکام ممنوع نبود. چرا که اصل قیاس با علمِ کامل اشکالی ندارد، اشکال اینجاست که ناقص العلم را چه به قیاس و یکه به دو کردن و بهانه تراشی و تکبر مقابل مولایی که به مولایی‌اش یقین دارد. حال سوال اینست که بر مبنای شما، ممنوعیتِ قیاس در احکام چگونه در زبان اسماء الله الحسنی مکررا آمده اما در منطق باطنی ها و صوفیان مکررا به قیاس در احکام و تاویل به رای عمل شده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را مطرح می‌فرمایید. عنایت داشته باشید که قیاس در روایات که مقایسه دو امر جزئی است غیر از قیاس در منطق است. در مورد ابن عربی خوب است به نکته‌ای توجه شود که حضرت امام خمینی در نامه خود به گورباچف متذکر شدند و فرمودند: « .. و از کتب عرفا و بخصوص محیی‌الدین ابن‌ عربی نام نمی‌برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این‌گونه مسائل قویا دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.». موفق باشید

38192

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرّحمن الرّحیم. سلام و احترام و آرزوی سلامتی و توفیقات روزافزون برای استاد معظم (زید عزه)؛ به حول و قوه الهی سالیانی است که در مسیر سلوک الهی، مدد او، این بنده ناچیز را حرکت داده در کنار تحصیل در حوزه و دانشگاه و مباحث فلسفه و عرفان. حدود ۲۳ سال پیش در عالم رویا آیت الله بهجت رحمة الله علیه را ديدم. (شکی در صادقه بودن این رویا ندارم. مباحث اقسام رویا را در کتب شریفتان مطالعه نموده‌ام) ایشان در کنار توصیه‌هایی که فرمودند، توصیه به پوشیدن «خاتم پنج تن» فرمودند. ماه رمضان امسال توفیق سفر به بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام یافتم. در بین راه که برای نماز توقف کردیم، حلقه‌ی ازدواج و انگشتری پنج تن که هدیه مقام معظم رهبری بود جا ماند و بعدا هرچه تلاش کردم پیدا نکردم. در خصوص حکمت این امر، فکرم درمانده شد. در حرم امام رضا علیه السلام به قلبم الهام شد که «تعلّقت را بردار» اینطور دریافتم که ارتباطم با همسرم از نوع تعلقی است که مانع سلوکم است نه ارتباطی الهی و مظهری از مظاهر مودت و لطف حق. و نیز تعلقی که به انگشتر اهدایی مقام معظم رهبری و احساس فخری که به آن داشتم. پس از زیارت حضرت رضا علیه السلام، دوباره انگشتر پنج تن دیگری تهیه کردم. بعد از گذشت دو ماه، این بار، نگین انگشتر گم شد. نمی‌دانم که حکمت، چیست. آیا بنا به توصیه‌ای که آیت الله بهجت داشتند دوباره تهیه کنم و یا دلیلی است بر تغییر نقش نگین انگشتر و یا؟ برکاتتان مستدام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بنده چیزی نمی‌دانم. خودتان مبتنی بر معارف توحیدی و اشارات قرآنی باید در مسیر دینداری خود را ادامه دهید. موفق باشید

38165

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: مسئله‌ای برای بنده پیش آمده که نمی‌توانم با تغافل از آن روی‌گردان شوم. بنده طاهرزاده متأخر را شنیده‌ام فی‌المثل بنده با فرمایشات جناب‌تان راجع به نیهیلیسم زمانه، همذات پنداری کرده و آنرا درک می‌کنم؛ حتی آن‌را چشیده‌ام. گویا با این نگاه هایدگری‌طور و داوری‌طور به زمانه و مسائلش می‌اندیشم لکن پدر بزرگوارم از تبار طاهرزاده اول است. ایشان منکر نیهیلیست زمانه است منکر بی‌تاریخی ماست این صحبت‌ها برایشان نامأنوس است و مبهم این صحبت ها برایشان بوی افسردگی می‌دهد بوی پوچی می‌دهد بوی تنبلی می‌دهد بوی از زیر کار در رفتن و انداختن تقصیرات گردن دیگری، می‌دهد ایشان معتقدند چرا باید دچار پوچی شویم وقتی که ثابت قدم باشیم و تلاش کنیم وقتی که خدارا داشته باشیم وقتی که یاد خدا کنیم وقتی که حتی نماز شب بخوانیم و به بنده می‌گویند من در و گوهر و خلاصه هرچه که سالیان سال طول کشید تا متوجه شوم به تو می‌گویم. نمی‌دانم چقدر می‌توانم با فرمایشات‌شان راه بر خودم بگشایم و راه روم اما فی الحال گیر کرده‌ام. ایشان به قدری شیوا سخن می‌گویند که گاهاً با خودم می‌گویم شاید واقعا همینطور است عقلم مجاب می‌شود لکن قلبم می‌گوید تو خودت قبل از آشنایی با طاهرزاده و مباحث بی‌تاریخی و نیهیلیستی که مطرح می‌کنند دچار نیهیلیست زمانه شده بودی چطور می‌توانی این صحبت‌ها را قبول کنی هرچند عقلت متقاعد شود؟! فی الحال با اوصافی که عرض شد امکان دیالوگ و گفتی راهگشا بین بنده و پدرم نیست فرضاً اگر باشد هم صرفاً باید به اثبات اندیشه‌مان بپردازیم که از حوصله خارج است. موضوعی دیگر اینکه گویا «رسیده‌ام به خدایی که اقتباسی نیست» نمی‌دانم چگونه بگویم اما نمی‌خواهم با پیگیری مباحث‌تان طاهرزاده‌ایسم شوم. می‌خواهم خود بروم و خدای خویش را پیدا کنم عقلم منعم می‌کند و می‌گوید «ره چونان رو که رهروان رفتند» چون کار عبثی است که بخواهم با آزمون و خطا پا در مسیری قراردهم که می‌شود متقن و محکم بدون آزمون و خطا پیش رفت، چونان رهروانی که عمری رفته‌اند و بعد از سالیان بهترین راه را، این‌راه فهمیده‌اند. اما قلبم می‌گوید خدا برای هرکس به گونه‌ای است برو و خودت خدای خودرا بشناس. خدا اقتباسی نیست درمانده‌ام و سرگردان پریشان و مشوش با خود گفتم بپرسم ازجناب‌تان، یحتمل گفتی سخنی از جانب شما مرهمی باشد بر آشوب درونی‌مان و چراغی شود برای افقی که دیری است در آسمان پر از ابرمان ناپیداست یا فانوسی که بتوانیم به دست بگیریم و به راه افتیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید پدرتان و امثال ایشان در حضوری ملکوتی، خود را ادامه می‌دهند و مسلّماً قابل احترامند. چرا نباید آنها را و دغدغه‌هایشان رادرک کنیم و راهی که مقابل ما می‌گشایند را نپذیریم؟ آری! اگر احساس شد امکانی برای حضوری بیشتر و یا حضوری دیگر در میان است و نیاز داریم آن حضور را از آن خود کنیم؛ معلوم است که بدان افق و بدان حضور سیر خواهیم کرد و البته این نیاز همه افراد نیست و به همین جهت چنانچه در رابطه با حضوری که به نور انقلاب اسلامی برایمان پیش آمده می‌توانیم خود را ادامه دهیم، چرا به خود سخت‌گیری نماییم و از این جهت به رفقا نیز عرض شده، مخاطب بحثهای بنده همه افراد نیستند. موفق باشید  

38139

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: الان فقط حکومت ایران برحق است و بقیه ی کشورها طاغوت هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب مولوی: «شاخ گل هرجا که روید هم گلست / خم مل هر جا که جوشد هم ملست». بنابراین در هرجا سخن از حق و حقیقت باشد و سخن از مقابله با ظلم و استکبار، آن‌جا جای حق و حقیقت است چه ایران باشد و چه هر کجای دنیا. موفق باشید

38027

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

انتقاد شدید آیت الله ناظم زاده قمی از واعظ بیت رهبری معظم‌انقلاب. آیت الله ناظم زاده قمی با صدور بیانیه ای سخنان آقای عالی واعظ بیت رهبری را شدیدا مورد انتقاد قرار داد و نوشت: جناب آقای عالی! بهتر نبود در شب تاسوعا که مطالب شما را ده ها هزار نفر از صدا و سیما می شنوند به جای طرح این مسائل بی فایده، گریزی به مشکلات طاقت فرسای اکثریت مردم می زدید تا رهبری معظم از زبان شما بشنوند و راه علاج را بیان کنند. همچنین گریزی هم به معضل طلاق و موانع ازدواج می‌زدید، تا معظم له دستوراتی در رفع این خطر بزرگ که نسل جوان را تهدید می کند، صادر کند. همچنین معضل مهاجرت جوانان تحصیل کرده و نیز فرار سرمایه ها را از کشور مطرح می‌کردید. ای کاش گریزی می زدید به مراقبت امیرمومنان علی- علیه السلام- در حکومت غیرولایی! خود در حفظ بیت المال که حاضر نشد دیناری از بیت المال به برادر نابینا و عیالوارش داده شود. یا اشاره ای می کردید به خاموش کردن چراغ بیت‌المال توسط علی -علیه السلام - زمانی که سخنان طلحه و زبیر غیر از مسائل جامعه و حکومت بود؛ تا مسئولان کشور بیشتر مراقب بیت المال باشند. جناب آقای عالی می دانید کشور ما حدود ۶۰ درصد فقیر و یارانه بگیر دارد. خوب بود اشاره می کردید که امیرمومنان وقتی دید مردی طلب کمک می کند، فرمود: چرا باید در حکومت علی فقیر باشد؟! که جواب دادند او مسیحی است و امام -علیه السلام- در جواب فرمود: او در جوانی خدمت کرده و اینک در حال پیری باید از بیت المال بی نیازش کنید. چه خوب بود می گفتید که حکومت غیرولایی علی! وقتی ابن کواء در مسجد و در حال نماز خواندن حضرت، آیه شرک آلود را به علی نسبت داد، حضرت با آیه جواب دادند نه با باطوم و مشت و حبس و حصر، و حتی حقوقش را قطع نکردند.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید طرح مشکلاتی که رهبر معظم انقلاب به خوبی در جریان آن هستند در محضر ایشان زیره به کرمان بردن است. مشکلات را باید در مسیر برنامه‌هایی که دولت شهید رئیسی داشتند؛ به مرور مرتفع کرد. طرح آن مسائل در آن جلسه، خود به خود موجب یأس و ناامیدی می‌شود. موفق باشید

37918

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیزم: استاد جان، در مورد آنچه راوی شنود دیده بودند و الان هم قبل از انتخابات گفتند که آقای ظریف بر اساس آنچه ایشان دیدند، دچار آبروریزی می شوند (الله اعلم) و... ولیکن شما فرمودین که آنچه آن بنده خدا دیده وهمیات بوده، اما چطوره که اتفاقاتی که ایشون دیدن، رخ میده؟ آقای ظریف که همین الان هم اون ظریف سابق نیست.... بهر حال می‌ترسم اون چیزی هم که راجع به رهبری دیدند که آخرین رهبر این انقلابند، هم رخ بده😢😢😢آن وقت باز هم به نظرتون توهمه؟ البته که ما به فضل خداوند امیدواریم و این انقلاب هم پربرکته و اگر در جغرافیای ایران اسلامی هم به محاق بره در لبنان و عراق و یمن و حتی غرب ادامه خواهد داشت. پایدار باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً در این موارد اگر ملاحظه فرمایید سعی می‌کنیم موارد را با آنچه که پیشگویی شده است، تطبیق دهیم. در حالی‌که ما باید طبق سنت های الهی عمل کنیم و نتیجه، فرعِ بر آن است. موفق باشید

37567

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد آیا اینکه زن تمایل به دوست داشته شدن دارد برای زن انحراف محسوب می‌شود؟ و آیا مثلا از جنس علاقه ایی است که مرد به زنها دارد و باید آن را کنترل کند؟ آیا خداوند فقط خود را به عنوان معشوق می پسندد و غیرها را کنار می‌زند و زن را فطرتا طالب معشوق شدن خلق کرده و سپس رشد او را در عدم طلب عشق قرار داده؟ استاد عزیز ما زنهای مذهبی نیاز داریم از نظر علمی بتوانیم تحلیل کنیم که در مجوز تعدد زوجات برای مردان چه حکمتی برای زنان است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان در درخشیدن وجود خود و وسعت‌دادن به حضور خود، در واقع خود را بیشتر احساس می‌کند و این غیر از خودنمایی و یا نظر به خودنمایی‌ها است. ۲. عرایضی در رابطه با موضوع تعدد زوجات در شرح سوره‌های نساء و احزاب شده است؛ که خوب است به صوت آن سوره‌ها که در سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

37536

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد: یکی از اطرافیان من گرفتار وسواس فکری شده روی مسائل مختلف. زندگی براش تلخ شده. مثلا: حتی نسبت به همسر خود دچار شک شده و این شک گاهی به مسائل اعتقادی اش ورود کرده، اصلا به همسر و دوست خود هم اعتماد نمی‌تواند بکند. راه درمان وسواس فکری چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان خود را در معارف توحیدی رشد دهد، به همان اندازه از توهّمات که نمونه آن را متذکر شدید؛ عبور می‌کند. در این مورد پیشنهاد می‌شود به مباحث «معرفت نفس» بپردازند. موفق باشید

نمایش چاپی