سلام خدمت استاد گرامی: استاد فکر می کنم در بخشی از سوره حضرت یوسف (ع) بود که فرمودید اینکه گفتند «تو همان یوسفی» با «یوسف تویی» فرق دارد لطف می کنید فرق این دو را کوتاه بفرمایید. پیدا کردن صوت برام سخت بود. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمله «تو یوسفی» ابتدا نظر به وجود جناب حضرت یوسف «علیهالسلام» در میان است و پیرو آن به ماهیت آن حضرت. و در جمله «یوسف تویی» قضیه بر عکس است. و در این رابطه در بحث «اصالت وجود»، انسان، ابتدا وجود را از هر ماهیتی مدّ نظر دارد. موفق باشید
سلام و وقت بخیر: استاد با توجه به کتاب خویشتن پنهان و هدف حیات عالم ماده پایینترین عالم از نظر درجه است و میتوان به آن اسفل السافلین گفت یا نه کلا در درجهبندی عوالم عالم ماده هیچ محسوب شده و اصلا تجلی محسوب نمیشود چون مجرد نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی مصداق «اسفل السافلین» را همین عالَم ماده میدانند زیرا امکان پایینتر از این مرحله وجود ندارد و پایین تر از این مرحله، همان عدم است. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: ببخشید من یسری کارای مستحبی انجام میدم اما ته دلم راضی نیستم احساس میکنم در درگاه خدا قبول نیست. هم دوست دارم انجامشون بدم هم امید ندارم قبول باشه، مخصوصا اینکه یک خواسته دنیایی هم دارم البته یک سری اعمالم برای حاجت دنیاییم هست اصلا کلافم. ممنون میشم کمکم کنید از سردرگمی دربیام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عمیقکردن معارف توحیدی خود فکر کنید. زیرا همانطور که در روایات ما متذکر میشوند، اعمال ما به اندازه عمق معرفت توحیدی ما مورد قبول است و جان ما را روشن میکند. در این مورد پیشنهاد می شود به مباحث «معرفت نفس» رجوع شود. موفق باشید
فرق حق در احدیت و الله در واحدیت چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به عنوان وجود مطلق در مقام احدیت، مافوق هر اسمی، در ذات خود و در یگانگی خود مستغرق است و در مقام «اللّه»، مستجمع به جمیع اسماء میباشد. موفق باشید
سلام استاد گرامی: یک مسأله ای هست که هنوز برای بنده حل نشده. می گویند شیطان سگ در خانه خداست و افراد نااهل اگر به در خانه خدا بروند از طریق شیطان طرد می شوند! خب مگر نه اینکه انسان های گرفتار و آلوده باید مسائل و عیوب خودشان را از طریق خدا و فضل و عنایت و غفران او حل کنند؟ اگر از این در هم رانده شوند کجا بروند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در مورد افراد نااهلی است که صلاحیت حضور در محضر و درگاه خداوند را ندارند. اینجا است که شیطان آنها را در بر میگیرد و این غیر از گناهکارانی است که برای توبه به خدا رجوع میکنند. موفق باشید
با سلام: پیامبر (ص) در معراج با خدا به صدای علی (ع) روبرو شد چگونه خدای نامتناهی میآید و در قالب متناهی با پیامبر (ص) حرف میزند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در تجلی اسم متکلم الهی است در جان رسول خدا «صلواتاللهعلیه وآله» بدون نیاز به صوتی که مربوط به حنجره و گوش باشد. آری! آن صوت در قالب صدایی که مأنوس رسول خدا بود و آن حضرت علاقهمند به آن صدا بودند یعنی صوت علی «علیهالسلام»، به میان آمد. موفق باشید
صلوات بر پیامبر و سلام و درود به شما. سوال کردن که شما محبوبیت ندارید میخام بگم که مردان الهی همواره در راه تبلیغ دین مورد نیش و کنایه دشمنان بوده اند و مادامی که حضرتعالی پشتیبان و حامی حاکم ستمگر و ویرانگر کشور و ملت نباشید در دل ما جای دارید و کتابهای شما زینت دهنده کتابخانه ما و مطالعه آن باعث نورانیت دل و روح ماست. اما در استانه هفته دولت مطلبی از امام عزیزمان را دیدم که خطاب به حاکم فعلی فرمودن ولی متاسفانه گوش نکردن و الان رسیدیم به وضعیت فعلی که فساد و بی عدالتی جامعه اسلامی را فراگرفته و به جایی رسیدیم که پول نفتمان با اجازه آمریکا در عمان بلوکه شده و باید با اجازه شیطان جهانخوار!!! خرج کنیم. بیانات امام خمینی در دیدار با هفته دول 1362 یکی از انگیزه هایی که دیکتاتوری پیش می آورد این است که دیکتاتورها می بینند ملت همراهشان نیست، اعمال دیکتاتوری می کنند. یکی از انگیزه هاست البته، انگیزه های دیگر هم دارد. چنانچه ملت ها همراه دولت باشند، وجهی پیدا نمی کند که دیکتاتوری بکنند با ملت خودشان، مجهز می شوند برای کسانی که به آنها حمله می کنند. وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را، دیکتاتوری پیش می آید. به مناسبت هفته دولت، صبح روز هفتم شهریور 1362 اعضای هیئت دولت به همراه رئیس جمهور و نخست وزیر وقت با حضرت امام در جماران دیدار کردند. امام در این دیدار با تشریح انگیزه حضور مردم در انقلاب، لزوم خدمت مسئولان به مردم را یادآور شدند. متن کامل سخنان امام و توصیه های ایشان در ذیل آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم موقعیت جمهوری اسلامی در دنیا در این «هفته دولت»، ما تلخی ها و شیرینی ها داشتیم. تلخی ها از دست دادن چند نفر اشخاص متعهد که قبل از هفته، مرحوم «عراقی» بود که من مرحوم عراقی را از آن اولی که نهضت شروع شد و تماس با ما داشتند، می شناختم و انصافاً مردی بود که عمرش را صرف خدمت به اسلام کرد. و در این هفته هم که مرحوم آقای «رجایی» که همه می دانید چقدر مرد متعهدی و خدمتگزاری بود، و واقعاً معلم اخلاق بود به اعمال خودش. و همین طور آقای «باهنر» که مرد دانشمند متعهد و معلمی بود. این اسباب تأسف و تأثر ماست و شما. و این تلخی است که خوب، غیر از این هم ما در این طول مدت داشتیم. و شیرینی و شیرینی ها آنچه بحمد الله در این هفته که «هفته دولت» است و واقعاً باید هفته دولت حساب کرد. دولت و هر چه وابسته به اوست و ارتش و سپاه و همه اینها جای خودشان را در دنیا باز کرده اند. یعنی، دنیا امروز روی این جمهوری و روی دولت جمهوری و روی رئیس جمهور این کشور و روی مجلس و همه ارگان های دیگر حساب باز کرده است. آنهایی که تا کنون در کمین بودند که این دولت در بین خودشان یک چیزهایی واقع می شود و مردم هم اینها را قبول ندارند و بعد از یکی دو ماه قضیه تمام است، و صدام هم روی همین زمینه بازی اش دادند، الآن چند سال است گذشته است و آنها باز در خارج نشسته اند و منتظرند به اینکه کسانی برایشان کار بکنند و آنها بیایند بهره برداری کنند. و بحمد الله الآن دولت استقرار پیدا کرده است و کشور ما یک کشور مستقر مستقلی، آزادی است. و من امیدوارم که بیشتر از این، رو به استقلال و آزادی و جهات دیگر برود. اسلامیت انقلاب، انگیزه حضور مردم در صحنه ها و مهم همین معناست که کراراً من عرض کرده ام، این است که جمهوری چون اسلامی است و ملت اسلامی هستند، مسلم هستند، مادامی که دولت و رئیس جمهور و رئیس مجلس و مجلس و قوای قضائیه و ارتش و پاسدار و همه، رو به اسلام باشند این کشور اسلامی رو به آنهاست، و اساس همین است که برای خاطر اسلامی بودن از اول پیروزی حاصل شد. شما گمان نکنید که اگر یک انگیزه دیگری عرضه شده بود به این ملت، ملت مجتمع می شدند. برای اینکه ملت، ملت مسلمان است. وقتی که اسلام عرضه شد، خوب، تمام روحانیون، اکثر روحانیون، اکثر کسانی که در کار بودند تبلیغ کردند و مردم را به صحنه آوردند، و مردم هم خودشان با روی گشاده آمدند، و تا امروز هم تمام این فداکاریها، فداکاریهای روی اسلام است نه اینکه حساب دیگری دارد. مسأله ملیت هست، اما نه آن طوری که آقایان خیال می کنند که ما ملیت را بگیریم و کاری به اسلام نداشته باشیم، اول ملی باشیم و بعد اسلامی باشیم، نخیر، مسئله اسلامی بودن است که مردم را وادار کرد به اینکه جوان هایشان را بدهند و فریاد بزنند باز جنگ، این غیر از این چیزی نیست. همراه نبودن مردم با حکومتهای دیکتاتور و من کراراً به آقایان عرض کرده ام و حالا هم باز تکرار می کنم که خدمتگزار باشید به این ملتی که آن دست های خیانتکار را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد. شما الآن امانت بزرگی از دست این ملت تحویل گرفتید و مقتضای امانتداری این است که آن را به طور شایسته حفظ کنید و به طور شایسته به نسل آینده و دولت های آینده تحویل بدهید، و مادامی که این طور باشید ملت پشت شماست، و مادامی که ملت همراه شما باشد هیچ آسیبی به شما و به کشور نمی رسد. یکی از انگیزه هایی که دیکتاتوری پیش می آورد این است که دیکتاتورها می بینند ملت همراهشان نیست، اعمال دیکتاتوری می کنند. یکی از انگیزه هاست البته، انگیزه های دیگر هم دارد. چنانچه ملت ها همراه دولت باشند، وجهی پیدا نمی کند که دیکتاتوری بکنند با ملت خودشان، مجهز می شوند برای کسانی که به آنها حمله می کنند. وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را، دیکتاتوری پیش می آید. در این رژیم های سابق شاهنشاهی وضع این طور بود که مردم حال گریز داشتند، و اینها می خواستند آنها را با فشار نگه دارند و از آنها بدوشند، از این جهت دیکتاتوری پیدا می شد. شاهش دیکتاتور بود و- عرض می کنم که- استاندارهایشان هم همین طور، و فرماندارهایش هم همین طور، و شهربانی اش هم همین طور، و همه شان، ارتش هم همین معنا بود. برای اینکه، اینها می دیدند که مردم با آنها همراه نیستند، آنها هم که می خواهند استفاده بکنند، مسأله هم استفاده بود، نه مسأله برای انگیزه انسانی بود، برای استفاده بود، از این جهت، این انگیزه دیکتاتوری می شد، تو سر مردم زدن می شد. آن روزی که شما احساس کردید که می خواهید فشار به مردم بیاورید بدانید که دیکتاتور دارید می شوید. بدانید که مردم معلوم می شود از شما رو برگردانده اند. مادامی که مردم هستند و کمک دارند به شما می کنند، شما اگر مردم نبودند نمی توانستید این جنگ را اداره بکنید، این شک ندارد. مردم اداره کردند، یعنی این سپاه مردمند، این بسیجی ها مردمند، ارتش هم امروز مردم است. اگر ارتش سابق بود همان طوری که خیال کرده بود صدام، خیالش به واقعیت می پیوست. برای اینکه، یک ارتشی بود که انگیزه اسلامی نداشت و انگیزه منافع شخصی داشت و به مجرد اینکه وارد می شدند آنها هم دست بر می داشتند. خوب، ما سابق دیدیم که وقتی که جنگ عمومی پیش آمد بدون اینکه با ما کار داشته باشند، آنها می خواستند از اینجا عبور کنند، هیچ هم کار به ما نداشتند، به مجرد اینکه اینها در سرحد وارد شدند، تمام ارتشی ها و ژاندارمری همه فرار کردند. و در تهران هم من خودم شاهد بودم که تهران هم چمدان ها را همین ارتشبدها و امثال اینها می بستند و از تهران فرار می کردند. کجا می خواستند بروند نمی دانم. و من دیدم که این سربازهایی که از توی سربازخانه ها آمده اند بیرون می گردند دنبال اینکه یک چیزی پیدا کنند بخورند. این برای این بود که، مردم همراه نبودند. مردم شکر می کردند که آمدند اینجا و رضا خان رفت. این یک واقعیت بود که ما شاهد بودیم این معنا را که شکر می کردند که خدا به آنها یک منتی گذاشته است که اجنبی ها، آنی که اجنبی بودند، از روسیه بود، از امریکا بود، از انگلستان بود، اینها آمدند و «پهلوی» رفت. وضع این طوری بود، چنانچه دیدید وقتی که محمد رضا هم رفت مردم ریختند و آن طور جشن بپا کردند، گویی که الآن سلطنت طلب ها در خارج همین دیشب هم می گفتند که همه ایران سلطنت طلبند، و اعلیحضرت رضای دوم «1» الآن محبوبیتی دارد که مردم همه با او هستند! خوب، اینها بگویند. و من اعتقادم این است که این رندها جمع شده اند دنبال این بچه که پول هایش را از جیبش درآورند. اینها می خواهند این را، پول هایی که پدر کذایش از مردم گرفته و حالا در بانک ها دست این است با این بهانه ها از او در آورند و بعد هم رهایش کنند برود سراغ کارش. و من صلاحش را می دانم برود سراغ تحصیل و برود سراغ یک کاسبی. بداند که دیگر این کارها گذشته است. مردم اگر چنانچه جمهوری اسلامی هم نباشد، دیگر سلطنت طلب نیستند، این شکی در کار نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به این نکته فکر کنید که به هر حال انقلاب اسلامی فرصتی است تاریخی، حال باید از خود بپرسیم چه نسبتی بین عملکرد ما و این فرصت تاریخی هست تا جدّیتر از آنچه هستیم باشیم؟
متفکران جهان مدرن مانند ویل دورانت خود را در احساس تاریخی خود جستجو میکردند، در آن حدّ که در تلاشهای خود روز و شب نداشتند. حال مائیم و اتفاقی که از طریق انقلاب اسلامی پیش روی ما قرار گرفته و ما را دعوت میکند تا متفکرانه نسبت به آن فکر کنیم، از آن جهت که وظیفه متفکر، درک زمان و توجه به ظرفیتهای پیش آمده است، در عین توجه به دردهای انباشته قرنها و دهههایی که به ارث بردهایم و البته برای عبور از آنها باید روحی دیگر به میان آید، روحی که چراغی باشد برافروختهشده از روحِ خلوتنشینی به نام حضرت روحالله «رضواناللهتعالیعلیه» تا در نتیجه تغییری در بنیان جان انسانها شکل بگیرد و تاریخ دیگری آغاز شود و آینده دیگری به میان آید، غیر از آیندهای که جهان مدرن مدّ نظر انسانها قرار داده بود، آیندهای که با آزادی و تفکر محقق میشود و انسانها با انتخاب خود متوجه زمان قدسیشان در تاریخ باشند، با خودآگاهی نسبت به بینظمیها و پریشانیها و پراکندهکاریهایی که ما را در بر گرفته و در عین حال با حضور در قلمرو تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده میتوان به خردی رسید که اشاره به آینده دیگری دارد، در عین ایمان و امید. موفق باشید
سلام علیکم و رحمته الله: استاد اول میخواستم تشکر فراوان کنم از شما بابت اینکه با گوش دادن صوت های شما به خیلی از سوالات ذهنی ام پاسخ قانع کننده و نورانی دادم و بعد اینکه استاد کتابی که ملاقات های حضرت شمس و حضرت مولانا را توضیح داده باشد با چه عنوانی هست که ما آن را تهیه کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً آنچه در رُمان «ملت عشق» آمده است پر از ابهام و خطا میباشد ولی از آن طرف هم به یاد ندارم کتاب شسته و رفتهای در این رابطه تدوین شده باشد. آری! در «فیه ما فیه» و در کتاب «مناقب العارفین» نکات خوبی را میتوانید به دست آورید. موفق باشید
سلام در سوال ۳۵۰۲۵ پوچ گرایی را پذیرفتید یا استعلا بخشیدید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینجا بحث در بشر جدید است و سوبژهشدنِ آن. و موضوع بسی دقیقتر از آن است که بتوانیم در دوگانه پوچگرایی یا استعلا آن را محدود کنیم. سؤالکننده محترم متوجه نکات دقیقی نسبت به حضور تاریخی بشر جدید بوده است و مناسبِ نگاهی که پیدا کرده است؛ عرایضی خدمت ایشان شد. موفق باشید
سلام استاد خسته نباشید بنده یک خانم ۱۹ ساله هستم
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال خوب است مرز خود را نسبت به حرکات غیر طبیعی و غیر شرعی او با او مشخص کنید تا بازیچه احساسات غیر طبیعی او نگردید و او سعی کند خود را در إزای ارتباط شما اصلاح کند. موفق باشید. در این موارد که موضوع تا حدی خصوصی است خوب است ایمیل خود را بنویسید تا برای خودتان ارسال شود
درود استاد. خسته نباشید. میشه معنای درست و صحیح و ساده دقیق تقوا چیشت؟ وقتی خداوند میفرماید بهترین بندگان من با تقوا ترین تان هستش یعنی چی؟؟؟ و منظور تزکیه نفس چیست؟؟؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نظر به حقایق عالم وجود و نگهبانی خود نسبت به حفظ ارتباط با آن حقایق از طریق رعایت دستورات شرع، همان تقوا میباشد و موجب تزکیه نفس می شود. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد گرامی: با توجه به جلسه ماه رجب و نظر به نیت امروزین ما آیا نیت ما از عبادات باید رضای خدا باشد یا حضور در تاریخ انقلاب اسلامی؟ اگر از مراجع این سوال استفتا شود حتما رضای خدا را واجب می دانند.
باسمه تعالی،سلام علیکم: آری! نیّت ما باید تنها و تنها رضایت خداوند و قرب بیشتر به حضرت معبود باشد. ولی خداوند در این زمانه در افقی به سراغ ما میآید که تاریخ انقلاب اسلامی در آن شروع شده و ما از این طریقه میتوانیم ذیل اراده الهی قرار بگیریم و هرچه بیشتر رحمت و الطاف خداوند را احساس کنیم. موفق باشید
سلام و عرض احترام: سرچ کردم فایل شرح شواهد الربوبیه از شما پیدا نکردم. ممنون میشم راهنمایی کنید عرفانی ترین و قلبی ترین کتاب و صوتی که میتونم دنبال کنم چیه؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده شرحی از کتاب شریف «شواهد الربوبیه» نداشتهام. خوب است بعد از دنبالکردنِ صوت شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و صوت شرح «برهان صدیقین»، به بحث «معاد، بازگشت به جدیترین زندگی» و شرح صوتی آن و یا به شرح کتاب «مقالات» از آیت الله شجاعی بپردازید. موفق باشید
سلام استاد: گاهی اوقات با خود میگویم نکند مشکل از من بوده که نشده است و نمی شود. گاهی اوقات چشمم را میبندم و فقط میگویم یا علی (ع) . از این طرف فکر اوضاع کنونی مرا به جنون میکشد و چشم دل را بر قلب میبندم و میگویم هرچه باداباد. وقتی را هم، مثل حالا قرآن میخوانم و در آیات سوره عنکبوت غرق میشوم و هی دست و پامیزنم تا از شدت افکارم به خواب فرو میروم، اما باز هم که بیدار میشوم با خود میگویم نکند ماجرای معلق بودن در این اوقات، حکایت در آیۀ: «أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَيُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ يَكْفُرُونَ» دارد؟ یعنی مگر نمیبینیم که بیرون از حرم جمهوری اسلامی هیچ هستیم، پس چرا باز هم به خدا کفر میورزیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حاضرشدن در تاریخی که زمینۀ گسترش رحمت واسعۀ الهی میباشد؛ کار آسانی نیست، بخصوص که حجابهایی مانند حجاب مشکلات اقتصادیِ غربزدگی و نظام اداریِ غیر مردمی مانع جلوات رحمت او میباشد. ولی این مائیم و پایداری در پای این نظام زیر سایۀ رهبری که تمام کلمات و رهنمودهایشان حکایت ایمان و توکل است و این یعنی مقاومت در بستر تهدیدهای نرمافزاریِ دشمن. بیانات رهبر معظم انقلاب با مردم آذربایجان را باید چندین و چند بار مرور کرد. رفقا نیز نشستی داشتند که خوب است به سخنان آن ها نیز توجه شود.https://eitaa.com/khanehtolab/1098.موفق باشید
«گل ما هم گلاب شد آخر / دل شهری کباب شد آخر» «رفتی از بینمان به سوی خدا / اصفهان پر عذاب شد آخر» «با نگاه علی ولی الله / ذرّه هم آفتاب شد آخر» «تا خرابات پرزدی سرمست / حال یاران خراب شد آخر» «در دلم عکس روی شیرینت / چقدر زود قاب شد آخر» «وعدهی دیدن دوبارهی تو / گوشهای از تراب شد آخر» «فخر سادات بودی و جانت / غرق انوار ناب شد آخر» «زندگینامهی تو هم امروز / متن توی کتاب شد آخر» «جان پاکت به یک پیالهی عشق / مست شور شراب شد آخر» «با غم رفتن تو پیر غمین / در دلم انقلاب شد آخر» «عالم هستی از مسافرتت / مملو از اضطراب شد آخر» «بس صدا میزدید مادر را / دعوتت مستجاب شد آخر» رحلت عالم فرزانه آیت الله سید مرتضی مستجاب الدعواتی بر همه پویندگان راه عشق تسلیت باد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رثای مرحوم عالم فرزانه آیت الله سید مرتضی مستجاب الدعواتی. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما: میگن حضرت مهدی (عج) ظهور کرده این ما هستیم که باید ظهور کنیم. شما تو صوت آخرالزمان شرایط باطنی ترین بعد هستی میفرمایید هر وقت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور کنند تمام افراد جبهه ی باطل رو نابود میکنند. منظورتون از ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به یک معنا نور حضرت طوری به صحنه آمده که مردم معنا و تأثیر مقاومت در مقابل استکبار را درک میکنند و قدم بعدی تعیّن آن حضرت است تا این راه به نهایت خود برسد. موفق باشید
با سلام: میخواستم نظرتون رو در مورد جمله پایین بدونم و خواهش دارم تقریظی بر آن بنویسید: ای انسان تو یک باشنده بودی و وارد این جهان شدی. برای حفظ بقا از باشنده تبدیل به فهمنده شدی تا قوانین حفظ حیات در این جهان را یاد بگیری و خیلی زود باید دوباره از فهمنده تبدیل به باشنده میشدی. اما در این فهمنده ماندی و ریشه رنج تو همین است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و این یعنی محدودشدن به مفهومات، یعنی آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود. آری! بنا بود نور علم موجب حضور بیشتر و وسعت بیشتر انسان در هستی باشد و در نسبتی که باید با عالَم و آدم پیدا کنیم تا در عین اینکه هرکس جهانی باشد به وسعت همۀ هستی؛ در جهان خود بدون اُبژه کردن آنچه بیرون از جهان خود میباشد، دیگر جهانهای انسانها را نیز در جهان خود بیابد. و این یعنی آخرین انسان، و این یعنی آنچه جناب هایدگر در «دازاین» خود به دنبال آن بود. در این آغازِ سالگرد انقلاب اسلامی که از ۱۲ بهمن شروع شده و مصادف گشته با افقی که ماه شعبان در مقابل ما میگشاید، عرایضی شد که خدمت جنابعالی تقدیم میشود. موفق باشید
حضور در ماه شعبان و حضور در دهۀ فجر انقلاب اسلامی
با حلول ماه مبارک شعبان آنچه در منظرها مشاهده میشود، ظهور نهایی انسانیتی است که آیینه نمایش انسانیت نهفتۀ ما میباشد، امری که با انقلاب اسلامی و نظر به حضرت روح الله، زمینۀ آن که همان زمینه بقیت اللّهی جهان است فراهم شد و این ماییم که اگر حقیقتاً منتظر حضرت صاحب الامر«عج» هستیم باید مواظب باشیم سخن حضرت روح الله زمین نماند، تا دشمنان انسانیت نتوانند با انواع تحریفها کاری بکنند که سخن آن مرد بزرگ شنیده نشود وگرنه گرفتار روزمرگی و ملالِ زمان خواهیم شد. در حالی که ما آنی نیستیم که غرب زدگان بتوانند نقشههای خود را بر ما تحمیل کنند. ما بنا داریم باشیم و در افق حضوری که آینده در مقابلمان گشوده است حیثیت بشریت را در دل این تاریکیها به خود و به دیگران متذکر شویم. این یعنی حضور در ماه شعبان و حضور در دهۀ فجر انقلاب اسلامی. طاهرزاده بهمن ماه ۱۴۰۳
سلام و عرض ارادت حضرت استاد طاهرزاده: این جلسه جوان و انتخاب بزرگ به مزاج من دهه شصتی خوش نیومد ولی پسرم ۱۷ سالشه کاملا ارتباط گرفت. سوال برام پیش اومد که چقدر فاصله هست بین ما و اینها! علتش چی هست استاد توضیح میدید استفاده کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این هشدارباشی است به ما، به این معنا که باید زبان خود را ساده کرد، ولی همانطور که در جواب سؤال 38723 عرض شد نباید مطالب و موضوعات را تقلیل داد، همانطور که آقای وحدتی متوجه این امر هستند. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: استاد نظر تان را درباره این موارد خواستارم. ممنون. ۱. استاد سعی کردم شاید طبق عادتم درباره مواردی که در دین مان مطرح است آن بحث کلی یا فصل مشترک و نهایتِ احکام و اخلاق و اعتقاد را بفهمم. بطور مثال در فضای بیرون چه خبر است؟ چرا باید محبت کرد؟ چرا باید تواضع داشت؟ چرا باید نماز خواند و... بدون پیش فرضی. بحثم را خلاصه کنم، در پایان رسیدم به «یک،واحد». یعنی سرمنشا و علت تمام کارهایی که در دین سفارش شده و هدف ما و وظایف ما، این است که چون کلا یک چیز در عالم بیشتر وجود ندارد وآن خداست. شجاعت و ایثار و مهربانی و... زمانی معنا دارد که همه چیز یک چیز باشد. یک در مواجهه با غیر می شود شجاعت می شود ایثار.... اداب شرعی باعث می شود ما مشوب به کثرات نشویم و با یک که سرمنشا همه زیبایی هاست زندگی کنیم. با خودم میگم درگیر کردن دیگران در کثرات وهمی مثل قتل آنهاست. ۲. استاد دومین چیز اینکه در مرتبه وجودی و در حد ما و ماده آنچه که شاید بیشتر باید رویش تمرکز کنیم نسبت گرفتن و مبارزه با غیر وجود است. تا وجود شجاعت و ایثار و مهربانی و... در وجودمان رخ بنمایاند. گویی قصه زندگی فقط قصه عشق بازی و ایثار است. برای اینکه وحدت زیبا رخ بنمایاند باید از خود دربیاییم. ۳. برایم سوال بود یعنی چی استاد می فرمایند که اگر آیت الله قاضی امروز بودند مثل شهدا بودند. تا اینکه یک مشکلی برایم ایجاد شد و باعث شد که بیشتر به علتها در درونم فکر کنم. اینطور فهمیدم که سرمنشا و مبحث کلی که سرفصل موضوعات مشکلات درونی است، بودن و نبودن است. به علت جهاد اکبر بودن جهاد درون رسیدم. یک سرفصل کلی اینکه هر آنچه عقل سالم گوید و آنچه در بیرون و درونم هست و حقیقت دارد و شرع و دین گفته را بها بدم و بقیه، در اصل، نیست و شاید یک روزی عرفا در جهاد اکبر بودند و امروز که نیستی، نمود خارجی یافته، باید در جهاد اصغر هم فعالیت داشت که حق می خواهد حاکم در مناسبات بشری شود. ۴. استاد گرامی آیا درست است که اینطور بگوییم که اگر آنچه که هست یکی است آن یک زیبایی وعلم و... است و سنت و اخلاقیات برگرفته از عدالتش که سنتش هم برگرفته از یک، بودنش هست پس آنچه پیامبر گرامی اسلام (ص) به ما ارائه دادند کشف قانون زندگی است در مقیاس کل زندگی. ۵. استاد آیا می توانیم بگوییم که در مقیاس کوچکتر، آنچه که امروزه برخی دانشمندان یا فقیهان کشف می کنند به ترتیب قوانین طبیعت و زندگی امروز، هم در اصل در بنیان کارشان در حال شناخت بیشتر یک وجود و قوانین و سنتهاش هستند. ۶. در پایان استاد بحثی که یک بار فکر می کنم شما در پاسخ پرسشی فرموده بودید که آن تربیتی که فرزند باید براساس آن پرورش یابد به مادرش الهام می شود، حال استاد سوال اینکه آیا راهی که فرزند باید برود اعم از شغل و.. هم اینطور است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینطور است که حقیقتی یگانه به وسعت هستی در افق عالم و آدم حاضر است و باید از طریق شریعت الهی به سوی او بود. و این معنای زندگی است. و همانطور که متوجه هستید در دل چنین رجوعی همه چیز در جای خود معنا میشود و زیبایی علم نیز آشکار میگردد حتی در این رویکرد است که الهامات و نفحات به سوی ما میآید به همان معنایی که از پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داریم: «اِنَّ لِرَبِّکُم فی اَیّامِ دهرِکُم نَفَحات، الّا فَتَعَرّضُوا لَها» نسیم های رحمت الهی گاه بگاه میوزد. رحمت الهی مثل نسیم است، خبر نمیکند که کی و چه ساعتی میآیم. هوشیار باشید که از آن نسیم ها استفاده کنید. موفق باشید
از برخی از اطرافیان نزدیکتان مکرر شنیدم که در خارج از دنیا انتخاب وجود ندارد، چه قبل دنیا چه بعد، بر این مبنا آنچه از احادیث مستفادست که دنیای ما تفصیل همان انتخاب های عامل ذر است، اگر عالم ذر خارج از این دنیا رخ داده و در آن انتخاب نبوده (به تعبیر آنان بروز و ظهور ذات ما بوده)، پس دنیا نیز به شرح احادیث تفصیل همان عامل ذرست و در دنیا نیز انتخاب معنا ندارد و جبرست. این قاعده از کدام یک از آیات و روایات آمده: «انتخاب فقط در دنیا ست نه خارج از آن»؟ آیا با یک قاعده ی عقلی که صحت و سقم آن یقینی نیست می توان یقینیات را تفسیر کرد و به تاویل برد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرمودهاند: «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب» آری! ما در این دنیا قدرت انتخاب داریم و نه در دنیای بعد از مرگ. ولی این بدان معنا نیست که قبل از این دنیا، روحِ ما قدرت انتخاب نداشته باشد. که بحث آن مفصل است و باید به مباحث «پیشاخلقتیِ انسان» رجوع شود. موفق باشید
با سلام: شما در برهان صدیقین میفرمایید که موجودات از عین هستی صادر میشوند. آیا بکارگیری کلمه صادر درست است؟ بجای کلمه صادر چه کلمه دیگر بکار بگیریم بهتر است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در فلسفه، صدور و در ادبیات دینی، تجلی مطرح است. موفق باشید
پیرو پاسخ جنابتان به سوال 38245 همان اسماء الله علیهم السلام زبانی داشتند در ظاهر همسو با ادبیات قرآن و نه ظاهرا خلاف قرآن که عقلا و نقلا اثبات میشود که آن زبان (عربی مبین) کاملترین زبان یعنی نمود کاملترین عقل بشریست و اگر مدعی هستید بشرِ توحیدی به سمت اکمال عقل پیش میرود نمیتوانید همزمان ادعا کنید زبان دیگری برای دین لازمست. ثانیا همان اسماء الله علیهم السلام در بحث ابلیس فرمودند «اول من قاس ابلیس»، ابلیس بین چه چیز قیاس کرد؟ میان خود و آدم، اگر بگویید ابلیس جرمش آن بود که در آینه روی تو ندید و عدم سجده، به خودی خود چیز بزرگی نبوده، نتیجتا باید بگویید جرمش به خلاف فرموده ی قرآن و احادیث تمرد تبعیت از فرمان الهی نبوده بلکه جرمش این بوده که نتوانسته نورانیتِ بیشتر گوهر انسانی را در مقابل گوهر خویش ببیند، چراکه: عن الصادق عليه السلام : أنّ إبليس قاس نفسه بآدم فقال خَلَقْتَنِي مِنْ نٰارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ فلو قاس الجوهر الذي خلق اللّٰه منه آدم بالنّار كان ذٰلك أكثر نوراً و ضياءً من النار. پس به آن منطقی که راه حل مشکل دانسته اید (محی الدین الهی قمشه ای)، گناه آدم این بود که توان قیاس نداشت و به بیان دیگر، توان رویت نورانیتِ جوهر آدم را نداشت، و الا ترک سجده و ترک اطاعت از امر خداوند گناهی نبود که مستحق این لعن و طرد باشد. با این فرض، ابلیس توان رویت آن نورانیت را داشته و بر اساس آن عمل نکرده؟ اگر نداشته که مختار نبوده و مجبور شده پس طرد و لعن و عذاب و... برای او خارج از عدالت الهی است. چنانکه برخی همچون ابن عربی عذاب را حتی به شیرینی و گوارایی تاویل برده اند. اگر داشته و عملی خلاف آن انجام داده \، وجهی نداشته که ائمه برای نهی از قیاس در احکام، از این موضوع (قیاس ابلیس) یاد کنند و در ادامه هم احکامی را با مدافعین قیاس مطرحکنند و جهل آن ها به مناط حکم را به رخشان بکشند. همانگونه که اسم الله الاعظم فرمودند: و لَو أرادَ اللّه ُ أنْ يَخلُقَ آدَم مِن نورٍ يَخطِفُ الأبْصارَ ضِياؤهُ لَفعَلَ ، و لَو فَعلَ لَظلَّتْ لَهُ الأعْناقُ خاضِعةً ، و لَخَفَّتِ البَلوى فيهِ على الملائكةِ ، و لكنَّ اللّه َ سبحانه يَبْتَلي خَلقَهُ بِبَعضِ ما يَجْهلونَ أصْلَهُ ، تَمييزا بالاخْتِبارِ لَهُم و نَفْيا للاسْتِكبارِ عنهُم « اگر خدا مى خواست آدم را از نورى خيره كننده بيافريند بى گمان مى توانست چنين كند و اگر چنين مى كرد، گردنها در برابر او فرود مى آمد و كار آزمايش بر فرشتگان آسان مى شد، ليك خداوند سبحان، آفريدگان خود را به چيزهايى كه اصل آن را نمى دانند مى آزمايد، تا با امتحان ايشان را جدا سازد و خصلتِ خودْ بزرگ بينى را از آنان بزدايد و تكبّر را از ايشان دور سازد.» پس نتیجتا امتحان ابلیس در همین عدم اطلاع کامل از جوهر ها بوده و الا قیاس در احکام ممنوع نبود. چرا که اصل قیاس با علمِ کامل اشکالی ندارد، اشکال اینجاست که ناقص العلم را چه به قیاس و یکه به دو کردن و بهانه تراشی و تکبر مقابل مولایی که به مولاییاش یقین دارد. حال سوال اینست که بر مبنای شما، ممنوعیتِ قیاس در احکام چگونه در زبان اسماء الله الحسنی مکررا آمده اما در منطق باطنی ها و صوفیان مکررا به قیاس در احکام و تاویل به رای عمل شده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را مطرح میفرمایید. عنایت داشته باشید که قیاس در روایات که مقایسه دو امر جزئی است غیر از قیاس در منطق است. در مورد ابن عربی خوب است به نکتهای توجه شود که حضرت امام خمینی در نامه خود به گورباچف متذکر شدند و فرمودند: « .. و از کتب عرفا و بخصوص محییالدین ابن عربی نام نمیبرم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در اینگونه مسائل قویا دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.». موفق باشید
«یا اباعبدالله یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله» سلام و عرض ادب. عذرخواهم یک سوالی داشتم. اینکه انسان خودش رو روسیاه و بی آبرو میدونه، و بعد شخصیت رو سفید و آبروداری رو به درگاه الهی شفیع قرار میده و پشت او قایم میشه تا دل خدا رو به دست بیاره، آیا این کار نوعی حیله و مکر با خدای متعال محسوب نمیشه؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا حیلهگری؟!! با نظر به منظر آن شخص و شخصیت به حضرت حق، به حضرت حق رجوع کردهایم و این امری است بسیار ظریف. در شماره ۳ بحث «باز کربلا باز غزه ....» عرایضی شد که میتواند ان شاءالله مفید باشد. موفق باشید
۳. باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشههای معمولی که امکان تردید در آنها هست، رهایی یافته تا با اصلترین اصلها روبهرو شود که آن انسانیت کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی نظر به اولیای الهی در نمادهایی همچون علی «علیهالسلام» و سیدالشهداء «علیهالسلام»، و لازمه چنان حضوری عبور از هر آن چیزی است که در آن توهّمات ساخته ذهن پنهان است، حضوری که مانع میشود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار فرو غلتد. حضوری که این روزها میتوان در حرکت اربعینی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور در همه زندگی بهسر برد، در عین همراهی با مردم غزه.
« السّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ» در رابطه با شرکت در راهپیمایی اربعین امسال با اضطراب خاصی تفألی به جناب حافظ زدم غزل ذیل آمد. نظر مبارک استاد را خواستارم: خُرَّم آن روز کز این منزلِ ویران بروم / راحتِ جان طلبم و از پِیِ جانان بروم / گرچه دانم که به جایی نَبَرد راه غریب / من به بویِ سرِ آن زلفِ پریشان بروم / دلم از وحشتِ زندانِ سِکَندَر بگرفت / رخت بربندم و تا مُلکِ سلیمان بروم / چون صبا با تنِ بیمار و دلِ بیطاقت / به هواداریِ آن سروِ خِرامان بروم / در رهِ او چو قلم گر به سرم باید رفت / با دلِ زخمکَش و دیدهٔ گریان بروم / نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی / تا درِ میکده شادان و غزلخوان بروم / به هواداری او ذَرِّه صفت، رقصکنان / تا لبِ چشمهی خورشیدِ درخشان بروم / تازیان را غمِ احوالِ گرانباران نیست / پارسایان مددی تا خوش و آسان بروم / ور چو حافظ ز نبرم رَه بیرون / همرهِ کوکبهٔ آصفِ دوران بروم
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این غزل مبارک همچون دیگر غزلهای آن عارف دلزنده، حرفها دارد که در محدوده پرسش و پاسخ سایت نمی گنجد. همه حرف در آن است که راهی است گشوده به سوی حقیقت. موفق باشید
سلام: حقیقتا این بشر درگیری شدیدی با خودش داره. گاهی خودم با یه آتئیست راحت تر رفت و آمد میکنم تا با یک فرد مذهبی. آتئیست در ایران معمای اروپاییشو نداره! در ایران شخصی که تمام توصیفات معنوی گذشته را در ذهنش خاموش کرده و به یک واقع گرایی رسیده به خودش میگه آتئیست. گاهی اوقات میبینم نوجوانان ما با روحانیون و بسیجیان در ارتباطند خیلی نگران میشم چون میدانم این افراد مذهبی هرگز به اندازه ادعایی که دارند رشد نکردند! این نوجوان برعکس نوجوانان عادی دیگر، دچار خطرات بسیار بدی خواهد شد مثل اعتیاد، خودارضایی های شدید، خودخوریهای روانی، پوچیهایی که در ذهنش همراه با بار گناه تشدید میشه در حالی که متوجه نیست مسئله چیز دیگریست که دشمنی های بیشتر با معنویت های مورد نیاز تاریخیش را بدنبال خواهد داشت. ما به طلبه های حاضر در تاریخ توحیدی انقلاب اسلامی نیاز داریم اما تا کنون من به چشم حتی یک نفر ندیدم، امیدوار هستم و میدانم متولد خواهند شد، اما اکنون که هنوز ندیدم. در زمانی که پارادوکسیکال ها شدیدند خود را درگیر جنگ ها نکنید و آرام باشید زیرا احتمال موفقیت فرد آرام در این تنش ها بسیار بیشتر از افراد بی مهابای کم آگاه هست. خواهش میکنم بجای آغاز هر حرکتی به کسب و جستجوی معرفت و معنای انسانی باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هنر درک زمان و زمانه و قرارگرفتن در قسمت درست تاریخ، قضیه چنین است که در فضایی که یزیدیان فکر میکردند، حکمت و بصیرت تاریخی مرده است، امام و یاران حضرت صحنه کربلا را طور دیگری میدیدند. در گمان یزیدیان در آینده همه چیز در دست حاکمی است که امروز در صحنه سیاست ظاهر است و در نتیجه همه در نزدیکی به سوی یزید سبقت میگرفتند، چه عمر سعد باشد و چه شمر، آنها از سنت جاری در متن زمانه غافل بودند در حالیکه در چشمانداز تاریخی حضرت امام حسین «علیهالسلام» و حسینیان درست قضیه برعکس است و آنها از ظواهرِ موقت نظر به سنت ثابت و پایدار الهی داشتند. و تفاوت این دو جبهه تا قیام قیامت به همان معنایی است که جناب مولوی متذکر میشود: «رگ رگ است این آب شیرین و آب شور / در خلایق میرود تا نفخ صور». و در همین رابطه باید متوجه باشیم افقی در پیش است تا به انسانیت انسانها فکر شود. موفق باشید
