بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: استاد نظر تان را درباره این موارد خواستارم. ممنون. ۱. استاد سعی کردم شاید طبق عادتم درباره مواردی که در دین مان مطرح است آن بحث کلی یا فصل مشترک و نهایتِ احکام و اخلاق و اعتقاد را بفهمم. بطور مثال در فضای بیرون چه خبر است؟ چرا باید محبت کرد؟ چرا باید تواضع داشت؟ چرا باید نماز خواند و... بدون پیش فرضی. بحثم را خلاصه کنم، در پایان رسیدم به «یک،واحد». یعنی سرمنشا و علت تمام کارهایی که در دین سفارش شده و هدف ما و وظایف ما، این است که چون کلا یک چیز در عالم بیشتر وجود ندارد وآن خداست. شجاعت و ایثار و مهربانی و... زمانی معنا دارد که همه چیز یک چیز باشد. یک در مواجهه با غیر می شود شجاعت می شود ایثار.... اداب شرعی باعث می شود ما مشوب به کثرات نشویم و با یک که سرمنشا همه زیبایی هاست زندگی کنیم. با خودم میگم درگیر کردن دیگران در کثرات وهمی مثل قتل آنهاست. ۲. استاد دومین چیز اینکه در مرتبه وجودی و در حد ما و ماده آنچه که شاید بیشتر باید رویش تمرکز کنیم نسبت گرفتن و مبارزه با غیر وجود است. تا وجود شجاعت و ایثار و مهربانی و‌‌... در وجودمان رخ بنمایاند. گویی قصه زندگی فقط قصه عشق بازی و ایثار است. برای اینکه وحدت زیبا رخ بنمایاند باید از خود دربیاییم. ۳. برایم سوال بود یعنی چی استاد می فرمایند که اگر آیت الله قاضی امروز بودند مثل شهدا بودند. تا اینکه یک مشکلی برایم ایجاد شد و باعث شد که بیشتر به علتها در درونم فکر کنم. اینطور فهمیدم که سرمنشا و مبحث کلی که سرفصل موضوعات مشکلات درونی است، بودن و نبودن است. به علت جهاد اکبر بودن جهاد درون رسیدم. یک سرفصل کلی اینکه هر آنچه عقل سالم گوید و آنچه در بیرون و درونم هست و حقیقت دارد و شرع و دین گفته را بها بدم و بقیه، در اصل، نیست و شاید یک روزی عرفا در جهاد اکبر بودند و امروز که نیستی، نمود خارجی یافته، باید در جهاد اصغر هم فعالیت داشت که حق می خواهد حاکم در مناسبات بشری شود. ۴. استاد گرامی آیا درست است که اینطور بگوییم که اگر آنچه که هست یکی است آن یک زیبایی وعلم و... است و سنت و اخلاقیات برگرفته از عدالتش که سنتش هم برگرفته از یک، بودنش هست پس آنچه پیامبر گرامی اسلام (ص) به ما ارائه دادند کشف قانون زندگی است در مقیاس کل زندگی. ۵. استاد آیا می توانیم بگوییم که در مقیاس کوچکتر، آنچه که امروزه برخی دانشمندان یا فقیهان کشف می کنند به ترتیب قوانین طبیعت و زندگی امروز، هم در اصل در بنیان کارشان در حال شناخت بیشتر یک وجود و قوانین و سنتهاش هستند. ۶. در پایان استاد بحثی که یک بار فکر می کنم شما در پاسخ پرسشی فرموده بودید که آن تربیتی که فرزند باید براساس آن پرورش یابد به مادرش الهام می شود، حال استاد سوال اینکه آیا راهی که فرزند باید برود اعم از شغل و.. هم اینطور است؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است که حقیقتی یگانه به وسعت هستی در افق عالم و آدم حاضر است و باید از طریق شریعت الهی به سوی او بود. و این معنای زندگی است. و همان‌طور که متوجه هستید در دل چنین رجوعی همه چیز در جای خود معنا می‌شود و زیبایی علم نیز آشکار می‌گردد حتی در این رویکرد است که الهامات و نفحات به سوی ما می‌آید به همان معنایی که از پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم: «اِنَّ لِرَبِّکُم فی اَیّامِ دهرِکُم نَفَحات، الّا فَتَعَرّضُوا لَها» نسیم های رحمت‌ الهی گاه بگاه می‌وزد. رحمت الهی مثل نسیم است، خبر نمی‌کند که کی و چه‌ ساعتی می‌آیم. هوشیار باشید که از آن نسیم ها استفاده کنید. موفق باشید  

38360

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

از برخی از اطرافیان نزدیکتان مکرر شنیدم که در خارج از دنیا انتخاب وجود ندارد، چه قبل دنیا چه بعد، بر این مبنا آنچه از احادیث مستفادست که دنیای ما تفصیل همان انتخاب های عامل ذر است، اگر عالم ذر خارج از این دنیا رخ داده و در آن انتخاب نبوده (به تعبیر آنان بروز و ظهور ذات ما بوده)، پس دنیا نیز به شرح احادیث تفصیل همان عامل ذرست و در دنیا نیز انتخاب معنا ندارد و جبرست. این قاعده از کدام یک از آیات و روایات آمده: «انتخاب فقط در دنیا ست نه خارج از آن»؟ آیا با یک قاعده ی عقلی که صحت و سقم آن یقینی نیست می توان یقینیات را تفسیر کرد و به تاویل برد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب» آری! ما در این دنیا قدرت انتخاب داریم و نه در دنیای بعد از مرگ. ولی این بدان معنا نیست که قبل از این دنیا، روحِ ما قدرت انتخاب نداشته باشد. که بحث آن مفصل است و باید به مباحث «پیشاخلقتیِ انسان» رجوع شود. موفق باشید

38333

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و احترام: سن و سالی از من گذشته. از جوانی در باب معارف اسلامی مطالعات زیادی کرده ام. کتابها و نوارهای آیت الله حسن زاده آملی و شما را کار کردم. چند وقت پیش مناظره یک آتئیست را به طور اتفاقی گوش دادم. شک در دلم نسبت به خدا ایجاد شد. ترسیدم. سوال من این است که چرا با این‌همه تلاش برای کسب معارف اسلامی باز هم شک در دلم ایجاد شد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عبور از شک در بودنِ خدا با براهین عقلی محکم، کار ساده‌ای است. آنچه مهم می‌باشد لرزش در ایمان به خداوند است که کار می‌برد. عرایضی در ماه رمضان اخیر تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم «علیهم‌السلام» و عرفا»https://lobolmizan.ir/sound/1476?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81#sound-row-5094  شد. امید است که مفید افتد. موفق باشید

38216

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«یا اباعبدالله یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله» سلام و عرض ادب. عذرخواهم یک سوالی داشتم. اینکه انسان خودش رو روسیاه و بی آبرو میدونه، و بعد شخصیت رو سفید و آبروداری رو به درگاه الهی شفیع قرار میده و پشت او قایم میشه تا دل خدا رو به دست بیاره، آیا این کار نوعی حیله و مکر با خدای متعال محسوب نمیشه؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا حیله‌گری؟!! با نظر به منظر آن شخص و شخصیت به حضرت حق، به حضرت حق رجوع کرده‌ایم و این امری است بسیار ظریف. در شماره ۳ بحث «باز کربلا باز غزه ....» عرایضی شد که می‌تواند ان شاءالله مفید باشد. موفق باشید
۳. باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشه‌های معمولی که امکان تردید در آن‌ها هست، رهایی یافته تا با اصل‌ترین اصل‌ها روبه‌رو شود که آن انسانیت کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی نظر به اولیای الهی در نمادهایی همچون علی «علیه‌السلام» و سیدالشهداء «علیه‌السلام»، و لازمه چنان حضوری عبور از هر آن چیزی است که در آن توهّمات ساخته ذهن پنهان است، حضوری که مانع می‌شود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار فرو غلتد. حضوری که این روزها می‌توان در حرکت اربعینی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور در همه زندگی به‌سر برد، در عین همراهی با مردم غزه.
 

38144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت جنابعالی: آیا ممکن هست بودنی از بودن انسان که در عین واقعیت میان متن زندگی زمینی، یک اطمینان و نوع زندگی مستحکم علمی، معنویت روحانی اما زمینی، حرکت در آسمان اما حاضر در زمینی بدون تضاد و تنش، که پذیرفته شده در اجتماع جهانی باشد را داشته باشیم؟ اطمینان دارم نقطه آغاز تبلیغ اسلام اجتماعی تاریخ، دقیقاً در همین مسئله خواهد بود. می‌دانم چه می‌خواهم اما نمی‌دانم چگونه بگویم یا شرح دهم. لکنت های زبانی بنده از باب نشناختن گفتار قرآنیست! می‌شناسم اما نمی‌شناسم، می‌دانم اما بلد نیستم. اگر زندگی یعنی همین مسائل من در این مسائل حاضرم اما تفاوت میان مردم و ما دوگانگی های مرگبار و سختی‌ها با همین مسئله مرتفع می‌شود. ان‌شاءالله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً زندگی به همین معنا می‌باشد که جمع بین زمین و آسمان باشد. عرایضی اخیراً در این رابطه در شرح غزل شماره ۱۳۴ شده است. خوب است به آن رجوع فرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/17297. موفق باشید

38082

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد طاهر زاده عزیز: امروز که دارم تفسیر المیزان رو میخونم، یه سوال تو ذهنم تداعی میشه که در سوره طه آیه ۱۴ به پیامبر صلوات الله خطاب میشه: «ولاتعجل بالقرآن» یا در آیه ۱۵ تا ۱۹سوره قیامت: «ولاتحرّک لسانک لتعجل به» آیا این چه کسی است که به پیامبر (ص) می‌گوید در قرآن خواندن عجله نکن، مگر این قرآن مال خود پیامبر نیست محصول تمثّلات و معراج خودشان نیست پس چطور پیامبر این آیه را برای مردم می خواند و چه کسی است که در آیات قرآن به پیامبر دستوراتی می‌دهد که چکار ی انجام بده یا نده مثل آیه «بلّع ما انزل الیک»، اگه این دستور مهم رو ابلاغ نکنی امر رسالتت رو انجام ندادی. نمیدونم چرا بهم الهام شد که این شخص حضرت امیرالمومنین علی (ع) هست، امیدوارم جواب این سوالم رو پیدا کنم و محصول خیال پردازی ام نباشد، مرا راهنمایی کنید استاد گرامی. ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که در شب قدر، قرآن بر جان رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نازل شده و طی ۲۳ سال آن حقیقت جامع به کمک آیاتی که جناب جبرائیل نازل می‌کند، به تفصیل می‌آید؛ پس سابقه هر آیه‌ای در جان پیامبر خدا هست و همین‌که شرایط نزول آن نزدیک شود، می‌رود که خودِ پیامبر قبل از اظهار آن آیات توسط جناب جبرائیل بخوانند و در این رابطه خداوند می‌فرماید در این مورد، حضرت عجله نکنند و بگذارند بعد از آن‌که جبرائیل خواند آن را بخوانند. و در مورد مصداق آنچه به حضرت فرمودند: «بلّغ ما انزل الیک» گویا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» دنبال فرصت بودند که خداوند با تذکر به آن حضرت، خواست بگوید فرصت را از دست ندهد. که در این مورد در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرایضی شده است. موفق باشید

38027

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

انتقاد شدید آیت الله ناظم زاده قمی از واعظ بیت رهبری معظم‌انقلاب. آیت الله ناظم زاده قمی با صدور بیانیه ای سخنان آقای عالی واعظ بیت رهبری را شدیدا مورد انتقاد قرار داد و نوشت: جناب آقای عالی! بهتر نبود در شب تاسوعا که مطالب شما را ده ها هزار نفر از صدا و سیما می شنوند به جای طرح این مسائل بی فایده، گریزی به مشکلات طاقت فرسای اکثریت مردم می زدید تا رهبری معظم از زبان شما بشنوند و راه علاج را بیان کنند. همچنین گریزی هم به معضل طلاق و موانع ازدواج می‌زدید، تا معظم له دستوراتی در رفع این خطر بزرگ که نسل جوان را تهدید می کند، صادر کند. همچنین معضل مهاجرت جوانان تحصیل کرده و نیز فرار سرمایه ها را از کشور مطرح می‌کردید. ای کاش گریزی می زدید به مراقبت امیرمومنان علی- علیه السلام- در حکومت غیرولایی! خود در حفظ بیت المال که حاضر نشد دیناری از بیت المال به برادر نابینا و عیالوارش داده شود. یا اشاره ای می کردید به خاموش کردن چراغ بیت‌المال توسط علی -علیه السلام - زمانی که سخنان طلحه و زبیر غیر از مسائل جامعه و حکومت بود؛ تا مسئولان کشور بیشتر مراقب بیت المال باشند. جناب آقای عالی می دانید کشور ما حدود ۶۰ درصد فقیر و یارانه بگیر دارد. خوب بود اشاره می کردید که امیرمومنان وقتی دید مردی طلب کمک می کند، فرمود: چرا باید در حکومت علی فقیر باشد؟! که جواب دادند او مسیحی است و امام -علیه السلام- در جواب فرمود: او در جوانی خدمت کرده و اینک در حال پیری باید از بیت المال بی نیازش کنید. چه خوب بود می گفتید که حکومت غیرولایی علی! وقتی ابن کواء در مسجد و در حال نماز خواندن حضرت، آیه شرک آلود را به علی نسبت داد، حضرت با آیه جواب دادند نه با باطوم و مشت و حبس و حصر، و حتی حقوقش را قطع نکردند.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید طرح مشکلاتی که رهبر معظم انقلاب به خوبی در جریان آن هستند در محضر ایشان زیره به کرمان بردن است. مشکلات را باید در مسیر برنامه‌هایی که دولت شهید رئیسی داشتند؛ به مرور مرتفع کرد. طرح آن مسائل در آن جلسه، خود به خود موجب یأس و ناامیدی می‌شود. موفق باشید

37820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید مزاحمتون میشم. چند وقتی میشه حالت روحی مناسبی ندارم افکار وسواسی شدید در مورد خدا، مرگ و....موضوعاتی اینچنینی ذهنم را مشغول کرده آنقدر این موضوعات ذهنم را مشغول کرده که حتی مطالعه هم نمیتونم بکنم ذهنم یک لحظه آرام نیست در زندگی روزمره هم دچار مشکل شدم ممنون میشم راهنمایی کنید!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست بزنید. مهم آن است که متوجه شویم اگر ما فکر و خیال خود را مدیریت نکنیم و تغذیه ننماییم توهمات ما، ما را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند. موفق باشید 

37813
متن پرسش

سَرِ دار از جمارانش مگر سر بود؟ حتما نه خمینی جرمش از حلاج کمتر بود؟ حتما نه دعوی حلاج شخصی بود و انا الحق می‌گفت! دعوی خمینی (ره) جهانی بود و ماورای جهانی و نحن الحق می‌گفت! انگار خون به ناحق ریخته شده‌ی حلاج با شدیت بیشتری به تاریخ برگشت که «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها». خمینی (ره) یک رهبر سیاسی-اجتماعی نبود! او روح الله بود که با نفخه رحمانی‌اش در کالبد بی‌جان ایران و جهان دمید و اسلامی‌اش کرد. حلاج می‌گفت بکشید مرا تا بیدار شوم اما خمینی (ره) هر لحظه می‌گوید: بکشید ما را ملت ما بیدارتر می‌شود. خمینی (ره) پرچمدار نهضتی است که فجر صادق نهضت جهانی مهدی امتهاست. و اکنون ماییم و انتخاب تاریخی‌مان که خمینی (ره) را برگزینیم یا غرب وحشی را، یک سو مکتب شهادت و یک سو مکتب فضاحت! انتخاب با ماست، هرچه بودیم و هستیم را کنار بگذاریم و پس‌فردایی شویم که «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»، با همت و اراده‌ای که مثل آن را تاریخ به خود ندیده است. فردا را با اراده‌ای الهی با هم خواهیم ساخت و بهتر است بگوییم خدا می‌سازد که قدر الرجل علی قدر همته. من به خال لبت، اي دوست! گرفتار شدم / چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم / فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم / همچو منصور خريدار سر دار شدم. انقلاب اسلامی خمینی (ره) فریاد نحن الحقی خداوند است در تاریخ ما؛ پس بیایید قدرش را بدانیم. اصلح_جلیلی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راستی! چه رمزی در آن بیت از غزل حضرت روح الله نهفته بود که فرمود: «فارغ از خود شدم و کوسِ اناالحق بزدم / همچو منصور خريدار سر دار شدم.»؟ جز آن است که او از خود فانی و به حق باقی شد تا حکایت تاریخ آینده ای باشد که آن تاریخ، بسترِ تولد و ظهور فرزندانی است همچون شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید سید ابراهیم رئیسی. و عظمت کار در این جاست که هرکس در این تاریخ حاضر نباشد اگر چندین و چند خطبه از نهج البلاغه بخواند و یا لباس روحانیت به تن داشته باشد؛ از آنجایی که خود را بیرون از تاریخ حضرت روح الله احساس می‌کند، چه اندازه با کلماتِ دشمن شادکن آینده را برای خود سیاه می یابد و در بلای بی تاریخی چه اندازه حیران و پریشان است. موفق باشید  

37774

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: از وقتی که برای پاسخگویی به سوالات ما قرار می‌دهید کمال تشکر را دارم. سوالی داشتم در رابطه با مدارس غیرانتفاعی مذهبی که به تازگی با سرعت زیادی در حال گسترش پیدا کردن هستند با توجه به اینکه این مدارس، مبلغ زیادی بعنوان هزینه دریافت می‌کنند: اولا نسبت این نوع مدارس با مسئله عدالت چگونه است؟ چه بسیار افرادی که دغدغه فرزند دارند، اما پول ندارند. ثانیا نسبت این نوع مدارس با جمهوری اسلامی چیست؟ زمانی که رهبر معظم انقلاب دائما توجه افراد دغدغه مند را به آموزش و پروش معطوف می‌کنند و اهمیت ورزی به مدارس دولتی را مورد تاکید قرار می‌دهند، تاسیس قارچ گونه این مداس چه توجیهی دارد؟ آیا این مسئله ضربه ای به شعارهای نظام مبنی بر عدالت، خدمات آموزشی یکسان و... نمی‌زند؟ آیا صحیح است که در حکومت اسلامی، هرکس پول دارد مسلمان شود و هرکس بی پول است...!!! سوال آخر که تقریبا بی ارتباط با سوالات قبلی می‌باشد اینکه بنظر شما از لحاظ تربیتی، رشد فرزند در یک محیط کاملا ایزوله چه پیامد های مثبت یا منفی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که قبلاً عرض شد از سخنان رهبر معظم انقلاب بر می‌آید که تا آن‌جایی که ممکن است نباید در عرض نهاد آموزش و پرورش چیز دیگری را به میان آوریم و از این جهت سیاستِ کلی نظام طی صحبتی که سال گذشته با جمعی از فعالین تعلیم و تربیت داشتند آن است که نظام آموزش و پرورش تقویت شود. ولی به هر صورت کار آسانی نیست هرچند سیاست کلی به سوی عبور از مدارس غیر انتفاعی است. ۲. چیز خوبی نیست. انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند. موفق باشید

37711

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: استاد کتاب جایگاه رزق، منظور رزق مالی هست یا انواع رزق من جمله ازدواج، اینم رزق می‌شود و منظور کتاب هم شامل این رزق هم هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید منظور از رزق در آن مجموع از روایات، هر آن چیزی است که انسان در زندگی معمولی بدان نیاز دارد. حال ممکن است بنا به مصلحتی همان طور که روایات متذکر می‌شوند آن رزق، تنگ باشد که راضی‌شدن به همان حالت نیز برکات خاص خود را دارد. موفق باشید

37348

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: امام زمان علیه السلام ازتون راضی باشه ان شاء الله. در حقیقت پیامبر و اهل بیت تفاوتی نیست و از نظر حقیقت یکی هستند آیا حقیقت ما هم با اهلبیت یکی هست؟ اگه جواب بله هست پس میشه گفت فقط یک حقیقت هست و اون هم همان حق یا غیب الغیوب است؟ و افراد با ایمان سهم بیشتری نسبت به حق دارند و افراد بی‌ایمان سهم کمتری را از حق توانستند داشته باشند و خلع حق بی‌ایمانی میشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت پیامبر و اهل البیت «علیهم‌السلام» از جهت عبودیت یکی است و بقیه در نسبت به عبودیتی که دارند با آن‌ها می‌توانند نسبت حقیقی داشته باشند. موفق باشید

37054

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

خرم آن روز که جان می رود اندر طلبت: هوالهادی🌹 عرض سلام: سوالی از محضرتون داشتم. بنده ساکن تهران هستم، خیلی نیازمند راهنمایی و‌ کمک استاد طاهرزاده حفظه الله هستم، قدرت تشخیص کافی ندارم، نظرات استاد طاهرزاده و‌ منش سیاسی ایشون رو قبول دارم‌. لطفا در این زمینه بنده رو کمک کنید🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم نسبتی است که ما در بستر معارف الهی و توحید ربّانی باید با همدیگر داشته باشیم و در این رابطه امید است با دنبال کردن سیر مطالعاتی سایت، آغاز انس مبارکی پیش آید. موفق باشید

36981
متن پرسش

آوای دلسوختگان این گونه است که اگه بهش شک کردم؛ ولی اون کور سوی امید ته دل یک الواته، لالایی شب هایش نوازشی است که آسایش به او می بخشد و راحت تر بخوابد. خسته باید بخوابه و اما کسی که روزش به صبح را شب کردن سپری شده است چاره ای ندارد که بی خوابی و بی خانمانی شب را با خود حمل کند. یک دل سوخته همیشه افتخارش مقاومت اوست و شب هایش عبادت است از درگاه خداوند، و روزهایش دریادلان صف شکنی هستند، آنها بعد از خواند دعای فَرَج و توسل به حضرت زهرای مرضیه (س)، به آب زدند و خط را گشودند و آنگاه خیل قایقها و شناورها به آن سوی اروند روان شدند. صف طویل رزمندگان تازه نفس، با آرامش و اطمینانی که حاصل ایمان است، وسعت جبهۀ فتح را به سوی فتوحات آینده طی می‌کنند و خود را به خّط مقّدم می‌رسانند. در آن غروب ها حضرت زهرا برای آنها مادری می کرد. جوی های کوچکی از خون بچه بسیجی ها به سمت اروند روانه بود و حضرت زهرا (س) برای آنها مادری می‌کرد. دلسوخته دلش را سوزانده در برابر ناپاکی ها و زشتی ها، درست است، آری! کربلا این فرصت را فراهم می‌کند. ای حسین تو را دوست دارم که مرا می خری برای خود، دوست دارم که می‌بینم موج عظیمی از راه گم کردگان می‌خواهند به ضریح تو نزدیکتر باشند و شما من را هم مَحرم خود قرار می‌دهید تا نشانش داده باشید و من حسین را از خودم بشناسم، تا من بدانم که حتی من هم می توانم در نامحرم ها دنبال چگونگی آنجا بنگرنم. هیچ وقت یادم نمی‌رود که شام دوشنبه 30 / 5 / 1402 بود که داشتم می مُردم که میخوام برم کربلا اما چرا نباید برم الان وقتشه که برم، یا وایمیسادم و می‌رفتم امتحانات شهریور رو می‌دادم که انتخاب رشته کنم یا دریا دل صف شکنی می‌شدم. خیلی سخت بود دوستانم در کربلا بودند و من باید خودم را به آنها می‌رساندم، از خداوند خواستم که کمکم کند؛ قرآن را باز کردم و در آن لحظات سخت چشم من به کلامی افتاد که می‌فرماید: توکل خود را به خدا کنید که او برای همه چیز کافی است. تصمیمم قطعی شده بود. می‌روم و از دست نمی دهم. آخر شب بود کلیپی دیدم از رفقا در کانال سها، نمی دونی چه خبره کربلا ... داشتم بال و پر می‌زدم که بالاخره حسین مرا هم خرید برای خودش. چون تا لحظاتی قبل داشتم با اراجیفی خودم رو بدبخت می‌کردم. صبح راهی سفر شدیم و داشتم ریش خند می‌زدم به مسخره بازی های آموزش و پرورش در این مدت، آهی کشیدم و سرم رو از پنجره ماشین دادم بیرون. در آنجا از یاد برده بودم فشارها و تنگناهای روزمرگی ام را. اونجا حسین (ع) تا بی نهایت من را به حرم خود خواند تا به من بگوید که راه مردن را، و نشان دهد که حتی من هم می‌توانم به حرم او بروم. آه چه خوب است یاد روزهای فتح را، و افتخار یک دلسوخته همان است به عالم. این رو هم بگم که در آنجا خیلی زود بخواطر قلب نا پاکی که داشت به توهم درسم افتادم و برگشتم. حرف از حرم زدم؛ از قول قاسم سلیمانی انقلاب اسلامی حرم است. منقلب شدن مثل شب 30/ 5/ 1402 حرم است و جز دلسوختگان و آتش گرفته ها برای مَحرَم بودن را راهی برای آن نیست و ندارد. از خودم خواهش می‌کنم که منیّتش کنار گذاشته شود تا به دست فراموشی سپرده نشود. یا حقّ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان‌ها با انسان‌ها زندگی می‌کنند، این قامت بلند سیدالشهدا «علیه‌السلام» است که معنای زندگی انسان با انسان‌ها را به فعلیت می‌آورند آن‌گاه که انسانیت را به معنای واقعی آن به ما عطا می‌کنند تا متذکر خود شویم که آیا امام حسین «علیه‌السلام» از خود به عنوان انسان چه درکی داشتند که در چنین قله‌ای از انسانیت خود را حاضر نمودند؟ آیا حضور در کربلا و زیارت آن حضرت، حکایت حضور انسان در آغوش کامل‌ترین نحوه بودن انسانی نیست؟ و آیا همین حضور را نمی‌توان در زیارت شهدا مدّ نظر آورد؟ موفق باشید                  

36921

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: اگر ذات انسان عین علم است چرا هنگام بیهوشی از خودش آگاهی ندارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باز در آن هنگام نیز انسان در نزد خودش می باشد ولی در آن حال، آگاهی به آگاهی‌اش ندارد. موفق باشید

36772

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

نمیدونم این حالت کیاست ولی هیچ وقت نتونستم بزرگوار باشم و البته حالم از بزرگوارهای این زمانه بِهَم می خوره چون همونی که با پول با توسعه یافتگی در جهان متجدد برای خودش خونه ای قشنگ رو ویرانه ها بنا کرده دقیقا نذاشته من راهه خودم رو آزادانه پیدا کنم. تازه برای من پَستی را برگزیده تا همواره بزرگوار بر من بتازد. من زندانیه تنهاییا و ذهن کوچک شده ارتباط با اوهامِ تنگ در مقابل حیات واقعی و عظیمِ گشوده و خیال های زیبا هستم. جملاتم همراه با ناسزا برای آنهایی که برای انسانها زندان ساختند و با زندانبانی پوچی خود را معنی بخشیدند تا همه همچون خودشان خرمنشان سوخته باشد آماده جنگ باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا باید آن افراد را که نام بردید، بزرگوار بدانیم؟ در حالی‌که بسی کوچک‌اند زیرا در گودال تنگ خودخواهی و خودمحوریِ خود گرفتارند به جای آن‌که در وسعت انسانی خود متوجه جایگاه و حقوق دیگر انسان‌ها باشند. موفق باشید

36707

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب استاد عزیز: استاد آیا این برداشت و توضیح برای قضا و قدر الهی درست است که مثلا بگوییم که قدر الهی آن است که هر چیزی در این عالم اندازه ای دارد از زمانی که یک برگ روی درخت می ماند تا بر زمین افتد و تا میزان و مقدار و اندازه ای که می تواند ظلم و بدی کند تا ظرفیتش تکمیل شود و قضای الهی آن است که وقتی هر چیزی طبق تقدیر الهی به سرانجام ظرفیت خود رسید قضا و اراده الهی طبق سنن الهی حکم می کند. ممنون میشم اگر این توضیح ناقص است توضیح بفرمایید ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی است. عرایضی در جزوه «معارف ۱» در این رابطه شده است. موفق باشید

36671

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بنده از شما سئوال می کنم آیا ممکنه آدما همانطور که هستند درک شوند؟ به جای گمان های بد و تنهایی ناشی از بی ارتباطی که جولان گاه شیطانه نوعی ارتباط داشته باشیم که اولا خودمون رو در همدیگه درست ببینیم و بشناسیم دوما دیگران رو درک کنیم. برایم بگویید زیرا بدنم زخمی نبود این موضوعه برایم بگویید از آنچه این انقلاب اسلامی جهانی برای زندگی به ما پیشنهاد دارد. بگویید که دلم زندگی را می شناسد تا پر بکشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یعنی حاج قاسم سلیمانی و درکی که او از انسانیت داشت. آدم‌ها وجهی اصیل که همان فطرت توحیدی آنان است، در خود دارند و پیامبران الهی آن وجه را مخاطب قرار می‌دهند و انقلاب اسلامی عطای الهی است تا بشریت را از خودبنیادی که حاصل روح استکباری و صهیونیسم است، نجات دهد. موفق باشید

36519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: استاد فکر می کنم در بخشی از سوره حضرت یوسف (ع) بود که فرمودید اینکه گفتند «تو همان یوسفی» با «یوسف تویی» فرق دارد لطف می کنید فرق این دو را کوتاه بفرمایید. پیدا کردن صوت برام سخت بود. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمله «تو یوسفی» ابتدا نظر به وجود جناب حضرت یوسف «علیه‌السلام» در میان است و پیرو آن به ماهیت آن حضرت. و در جمله «یوسف تویی» قضیه بر عکس است. و در این رابطه در بحث «اصالت وجود»، انسان، ابتدا وجود را از هر ماهیتی مدّ نظر دارد. موفق باشید

36403

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم وقتتون بخیر: ما شنیده بودیم با توجه به آیه ۱۲۴ بقره همه پیامبران از نسل ابراهیم امامند، اما یکی از اساتید به نظرم نکته دقیقی فرمودند، فرمودند ابراهیم قبل از اینکه به مقام امامت برسد، معصوم بود ولی به مقام امامت نرسیده بود، معلوم می‌شود هر نبی ای نمی‌تواند جانشین رسول الله باشد، ابراهیم وقتی به مقام امامت رسید که حاضر شد فرزندش را ذبح کند پس امام چنین جایگاهی دارد. نظر شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صرفِ ذبح فرزند، نمی‌توان بحث مقام امامت را به میان آورد زیرا قرآن می‌فرماید: « وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ» آری! آن حضرت در عین پیامبربودن، در میدان امتحاناتی قرار گرفتند که پس از آن فرمود: «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا» مهم، امتحاناتی است که در دل آن‌ها معلوم شد آن حضرت شایسته امامت می‌باشند در راستای حضوری خاص برای بشریت. و از نسل ابراهیم، امامانی در جهان حاضر شدند به مصداق آیه: «وَجَعَلنَا مِنهُم أَئِمَّة يَهدُونَ بِأَمرِنَا» که بحث هدایت به امر در میان می‌آید و آن نکات ظریفی که علامه طباطبایی در این رابطه مطرح فرمودند. موفق باشید

36242

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

فرق حق در احدیت و الله در واحدیت چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به عنوان وجود مطلق در مقام احدیت، مافوق هر اسمی، در ذات خود و در یگانگی خود مستغرق است و در مقام «اللّه»، مستجمع به جمیع اسماء می‌باشد. موفق باشید

36162

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: یک مسأله ای هست که هنوز برای بنده حل نشده. می گویند شیطان سگ در خانه خداست و افراد نااهل اگر به در خانه خدا بروند از طریق شیطان طرد می شوند! خب مگر نه اینکه انسان های گرفتار و آلوده باید مسائل و عیوب خودشان را از طریق خدا و فضل و عنایت و غفران او حل کنند؟ اگر از این در هم رانده شوند کجا بروند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در مورد افراد نااهلی است که صلاحیت حضور در محضر و درگاه خداوند را ندارند. این‌جا است که شیطان آن‌ها را در بر می‌گیرد و این غیر از گناهکارانی است که برای توبه به خدا رجوع می‌کنند. موفق باشید

36068

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: من گرفتار ۵ تا گناه شدم که این گناهان طوری هست که من ۲۰ سال تا ۳۰ سال با آنها خوی گرفتم و طوری هم شده با آنها حالت اعتیاد به گناه کردن دارم حالا نمی‌توانم آنها را ترک کنم یعنی من با محاسبه و مراقبه هم توانستم مدت معدودی آنها را ترک کنم ولی دوباره آمدم خونه اولم ۱. فحش و دشنام دادن ۲. غیبت ۳. تهمت ۴. استمناء ۵. چشم چرانی ۶. قضا شدن نماز صبح

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با معرفت نفس، جهانی در مقابل انسان گشوده می‌شود که انسان متوجه می‌گردد نقش تخریبیِ گناهانی که شرع مقدس ما را از آن نهی فرموده؛ چه اندازه دقیق است و چه خطراتی در این دنیا و به‌خصوص در آن دنیا برای انسان به بار می‌آورد. موفق باشید

35697

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

صلوات بر پیامبر و سلام و درود به شما.  سوال کردن که شما محبوبیت ندارید میخام بگم که مردان الهی همواره در راه تبلیغ دین مورد نیش و کنایه دشمنان بوده اند و مادامی که حضرتعالی پشتیبان و حامی حاکم ستمگر و ویرانگر کشور و ملت نباشید در دل ما جای دارید و کتابهای شما زینت دهنده کتابخانه ما و مطالعه آن باعث نورانیت دل و روح ماست. اما در استانه هفته دولت مطلبی از امام عزیزمان را دیدم که خطاب به حاکم فعلی فرمودن ولی متاسفانه گوش نکردن و الان رسیدیم به وضعیت فعلی که فساد و بی عدالتی جامعه اسلامی را فراگرفته و به جایی رسیدیم که پول نفتمان با اجازه آمریکا در عمان بلوکه شده و باید با اجازه شیطان جهانخوار!!! خرج کنیم. بیانات امام خمینی در دیدار با هفته دول 1362 یکی از انگیزه هایی که دیکتاتوری پیش می آورد این است که دیکتاتورها می بینند ملت همراهشان نیست، اعمال دیکتاتوری می کنند. یکی از انگیزه هاست البته، انگیزه های دیگر هم دارد. چنانچه ملت ها همراه دولت باشند، وجهی پیدا نمی کند که دیکتاتوری بکنند با ملت خودشان، مجهز می شوند برای کسانی که به آنها حمله می کنند. وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را، دیکتاتوری پیش می آید. به مناسبت هفته دولت، صبح روز هفتم شهریور 1362 اعضای هیئت دولت به همراه رئیس جمهور و نخست وزیر وقت با حضرت امام در جماران دیدار کردند. امام در این دیدار با تشریح انگیزه حضور مردم در انقلاب، لزوم خدمت مسئولان به مردم را یادآور شدند. متن کامل سخنان امام و توصیه های ایشان در ذیل آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم موقعیت جمهوری اسلامی در دنیا در این «هفته دولت»، ما تلخی ها و شیرینی ها داشتیم. تلخی ها از دست دادن چند نفر اشخاص متعهد که قبل از هفته، مرحوم «عراقی» بود که من مرحوم عراقی را از آن اولی که نهضت شروع شد و تماس با ما داشتند، می شناختم و انصافاً مردی بود که عمرش را صرف خدمت به اسلام کرد. و در این هفته هم که مرحوم آقای «رجایی» که همه می دانید چقدر مرد متعهدی و خدمتگزاری بود، و واقعاً معلم اخلاق بود به اعمال خودش. و همین طور آقای «باهنر» که مرد دانشمند متعهد و معلمی بود. این اسباب تأسف و تأثر ماست و شما. و این تلخی است که خوب، غیر از این هم ما در این طول مدت داشتیم. و شیرینی و شیرینی ها آنچه بحمد الله در این هفته که «هفته دولت» است و واقعاً باید هفته دولت حساب کرد. دولت و هر چه وابسته به اوست و ارتش و سپاه و همه اینها جای خودشان را در دنیا باز کرده اند. یعنی، دنیا امروز روی این جمهوری و روی دولت جمهوری و روی رئیس جمهور این کشور و روی مجلس و همه ارگان های دیگر حساب باز کرده است. آنهایی که تا کنون در کمین بودند که این دولت در بین خودشان یک چیزهایی واقع می شود و مردم هم اینها را قبول ندارند و بعد از یکی دو ماه قضیه تمام است، و صدام هم روی همین زمینه بازی اش دادند، الآن چند سال است گذشته است و آنها باز در خارج نشسته اند و منتظرند به اینکه کسانی برایشان کار بکنند و آنها بیایند بهره برداری کنند. و بحمد الله الآن دولت استقرار پیدا کرده است و کشور ما یک کشور مستقر مستقلی، آزادی است. و من امیدوارم که بیشتر از این، رو به استقلال و آزادی و جهات دیگر برود. اسلامیت انقلاب، انگیزه حضور مردم در صحنه ها و مهم همین معناست که کراراً من عرض کرده ام، این است که جمهوری چون اسلامی است و ملت اسلامی هستند، مسلم هستند، مادامی که دولت و رئیس جمهور و رئیس مجلس و مجلس و قوای قضائیه و ارتش و پاسدار و همه، رو به اسلام باشند این کشور اسلامی رو به آنهاست، و اساس همین است که برای خاطر اسلامی بودن از اول پیروزی حاصل شد. شما گمان نکنید که اگر یک انگیزه دیگری عرضه شده بود به این ملت، ملت مجتمع می شدند. برای اینکه ملت، ملت مسلمان است. وقتی که اسلام عرضه شد، خوب، تمام روحانیون، اکثر روحانیون، اکثر کسانی که در کار بودند تبلیغ کردند و مردم را به صحنه آوردند، و مردم هم خودشان با روی گشاده آمدند، و تا امروز هم تمام این فداکاریها، فداکاریهای روی اسلام است نه اینکه حساب دیگری دارد. مسأله ملیت هست، اما نه آن طوری که آقایان خیال می کنند که ما ملیت را بگیریم و کاری به اسلام نداشته باشیم، اول ملی باشیم و بعد اسلامی باشیم، نخیر، مسئله اسلامی بودن است که مردم را وادار کرد به اینکه جوان هایشان را بدهند و فریاد بزنند باز جنگ، این غیر از این چیزی نیست. همراه نبودن مردم با حکومتهای دیکتاتور و من کراراً به آقایان عرض کرده ام و حالا هم باز تکرار می کنم که خدمتگزار باشید به این ملتی که آن دست های خیانتکار را قطع کرد و این امانت را به شما سپرد. شما الآن امانت بزرگی از دست این ملت تحویل گرفتید و مقتضای امانتداری این است که آن را به طور شایسته حفظ کنید و به طور شایسته به نسل آینده و دولت های آینده تحویل بدهید، و مادامی که این طور باشید ملت پشت شماست، و مادامی که ملت همراه شما باشد هیچ آسیبی به شما و به کشور نمی رسد. یکی از انگیزه هایی که دیکتاتوری پیش می آورد این است که دیکتاتورها می بینند ملت همراهشان نیست، اعمال دیکتاتوری می کنند. یکی از انگیزه هاست البته، انگیزه های دیگر هم دارد. چنانچه ملت ها همراه دولت باشند، وجهی پیدا نمی کند که دیکتاتوری بکنند با ملت خودشان، مجهز می شوند برای کسانی که به آنها حمله می کنند. وقتی که ملت جدا باشد از دولت و دولت هم بخواهد از ملت استفاده کند و بدوشد ملت را، دیکتاتوری پیش می آید. در این رژیم های سابق شاهنشاهی وضع این طور بود که مردم حال گریز داشتند، و اینها می خواستند آنها را با فشار نگه دارند و از آنها بدوشند، از این جهت دیکتاتوری پیدا می شد. شاهش دیکتاتور بود و- عرض می کنم که- استاندارهایشان هم همین طور، و فرماندارهایش هم همین طور، و شهربانی اش هم همین طور، و همه شان، ارتش هم همین معنا بود. برای اینکه، اینها می دیدند که مردم با آنها همراه نیستند، آنها هم که می خواهند استفاده بکنند، مسأله هم استفاده بود، نه مسأله برای انگیزه انسانی بود، برای استفاده بود، از این جهت، این انگیزه دیکتاتوری می شد، تو سر مردم زدن می شد. آن روزی که شما احساس کردید که می خواهید فشار به مردم بیاورید بدانید که دیکتاتور دارید می شوید. بدانید که مردم معلوم می شود از شما رو برگردانده اند. مادامی که مردم هستند و کمک دارند به شما می کنند، شما اگر مردم نبودند نمی توانستید این جنگ را اداره بکنید، این شک ندارد. مردم اداره کردند، یعنی این سپاه مردمند، این بسیجی ها مردمند، ارتش هم امروز مردم است. اگر ارتش سابق بود همان طوری که خیال کرده بود صدام، خیالش به واقعیت می پیوست. برای اینکه، یک ارتشی بود که انگیزه اسلامی نداشت و انگیزه منافع شخصی داشت و به مجرد اینکه وارد می شدند آنها هم دست بر می داشتند. خوب، ما سابق دیدیم که وقتی که جنگ عمومی پیش آمد بدون اینکه با ما کار داشته باشند، آنها می خواستند از اینجا عبور کنند، هیچ هم کار به ما نداشتند، به مجرد اینکه اینها در سرحد وارد شدند، تمام ارتشی ها و ژاندارمری همه فرار کردند. و در تهران هم من خودم شاهد بودم که تهران هم چمدان ها را همین ارتشبدها و امثال اینها می بستند و از تهران فرار می کردند. کجا می خواستند بروند نمی دانم. و من دیدم که این سربازهایی که از توی سربازخانه ها آمده اند بیرون می گردند دنبال اینکه یک چیزی پیدا کنند بخورند. این برای این بود که، مردم همراه نبودند. مردم شکر می کردند که آمدند اینجا و رضا خان رفت. این یک واقعیت بود که ما شاهد بودیم این معنا را که شکر می کردند که خدا به آنها یک منتی گذاشته است که اجنبی ها، آنی که اجنبی بودند، از روسیه بود، از امریکا بود، از انگلستان بود، اینها آمدند و «پهلوی» رفت. وضع این طوری بود، چنانچه دیدید وقتی که محمد رضا هم رفت مردم ریختند و آن طور جشن بپا کردند، گویی که الآن سلطنت طلب ها در خارج همین دیشب هم می گفتند که همه ایران سلطنت طلبند، و اعلیحضرت رضای دوم «1» الآن محبوبیتی دارد که مردم همه با او هستند! خوب، اینها بگویند. و من اعتقادم این است که این رندها جمع شده اند دنبال این بچه که پول هایش را از جیبش درآورند. اینها می خواهند این را، پول هایی که پدر کذایش از مردم گرفته و حالا در بانک ها دست این است با این بهانه ها از او در آورند و بعد هم رهایش کنند برود سراغ کارش. و من صلاحش را می دانم برود سراغ تحصیل و برود سراغ یک کاسبی. بداند که دیگر این کارها گذشته است. مردم اگر چنانچه جمهوری اسلامی هم نباشد، دیگر سلطنت طلب نیستند، این شکی در کار نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به این نکته فکر کنید که به هر حال انقلاب اسلامی فرصتی است تاریخی، حال باید از خود بپرسیم چه نسبتی  بین عملکرد ما و این فرصت تاریخی هست تا جدّی‌تر از آنچه هستیم باشیم؟
متفکران جهان مدرن مانند ویل دورانت خود را در احساس تاریخی خود جستجو می‌کردند، در آن حدّ که در تلاش‌های خود روز و شب نداشتند. حال مائیم و اتفاقی که از طریق انقلاب اسلامی پیش روی ما قرار گرفته و ما را دعوت می‌کند تا متفکرانه نسبت به آن فکر کنیم، از آن جهت که وظیفه متفکر، درک زمان و توجه به ظرفیت‌های پیش آمده است، در عین توجه به دردهای انباشته قرن‌ها و دهه‌هایی که به ارث برده‌ایم و البته برای عبور از آن‌ها باید روحی دیگر به میان آید، روحی که چراغی باشد برافروخته‌شده از روحِ خلوت‌نشینی به نام حضرت روح‌الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تا در نتیجه تغییری در بنیان جان انسان‌ها شکل بگیرد  و تاریخ دیگری آغاز شود و آینده دیگری به میان آید، غیر از آینده‌ای که جهان مدرن مدّ نظر انسان‌ها قرار داده بود، آینده‌ای که با آزادی و تفکر محقق می‌شود و انسان‌ها با انتخاب خود متوجه زمان قدسی‌شان در تاریخ باشند، با خودآگاهی نسبت به بی‌نظمی‌ها و پریشانی‌ها و پراکنده‌کاری‌هایی که ما را در بر گرفته و در عین حال با حضور در قلمرو تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده می‌توان به خردی رسید که اشاره به آینده دیگری دارد، در عین ایمان و امید. موفق باشید

 

35643

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چرا انسان به حکم عقل عمل نکند پس حیوان است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان برای تعالی خود علاوه بر غرایز، فطرتی دارد که با نور عقل به فعلیت می‌آید و از این جهت اگر از عقل خود بهره لازم را نبرد، عملاً در محدوده غرایز خود یعنی وجه حیوانی‌اش متوقف شده است. موفق باشید

نمایش چاپی