بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35550

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: آیا نفس جنسیت بردار است؟ نسبت جنسیت و نفس چیست؟ چه عواملی در شکل گیری جنسیت انسان دخیل است؟ در این موضوع اختلاف نظراتی هست و من نتونستم به جمع بندی برسم. لطف می‌کنید اگر من را از ابهام خارج کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جنسیت مربوط به ماهیات است و «وجود» در هر مرتبه ای که باشد «وجود» است در عین شدت و ضعف و از این جهت جنسیت به آن معنا که مربوط به ماهیات است برای نفس معنا نمی‌دهد. موفق باشید

39577
متن پرسش

«گل ما هم گلاب شد آخر / دل شهری کباب شد آخر» «رفتی از بینمان به سوی خدا / اصفهان پر عذاب شد آخر» «با نگاه علی ولی الله / ذرّه هم آفتاب شد آخر» «تا خرابات پرزدی سرمست / حال یاران خراب شد آخر» «در دلم عکس روی شیرینت / چقدر زود قاب شد آخر» «وعده‌ی دیدن دوباره‌ی تو / گوشه‌ای از تراب شد آخر» «فخر سادات بودی و جانت / غرق انوار ناب شد آخر» «زندگینامه‌ی تو هم امروز / متن توی کتاب شد آخر» «جان پاکت به یک پیاله‌ی عشق / مست شور شراب شد آخر» «با غم رفتن تو پیر غمین / در دلم انقلاب شد آخر» «عالم هستی از مسافرتت / مملو از اضطراب شد آخر» «بس صدا می‌زدید مادر را / دعوتت مستجاب شد آخر» رحلت عالم فرزانه آیت الله سید مرتضی مستجاب الدعواتی بر همه پویندگان راه عشق تسلیت باد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رثای مرحوم عالم فرزانه آیت الله سید مرتضی مستجاب الدعواتی. موفق باشید

38865

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: بعد از رحلت استاد فاطمی نیا رضوان الله علیه، یکی از کسانی که لحن کلام و بیانشون آرامش خاطر برام میاره شما هستید.استاد طاهرزاده عزیز. با اینکه خیلی فلسفه بلد نیستم و ممکنه تمامی جوانب حرفاتون رو درست و دقیق درک نکنم. استاد سوال من در مورد حس تنهایی و ترس از تنهایی عمیقی هست که در تمام طول عمرم با من بوده چه اون وقتی که همسرم کنارم بودند و چه الان که بیست و دو ساله تنها با پسرم زندگی می کنم. استاد حس تنهایی که گاهی تا عمق جانم رو تحت الشعاع قرار میده، به قول مرحوم استاد تمام درد ما از خدا نشناسی است سعی کردم تو معنویات قوی بشم، اساتید دیگه ای رو کم و بیش تجربه کردم ولی این حس تنهایی و البته ترس از تنهایی های بیشتر من رو رها نمی کنه. استاد نمازهای مستحبی رو تاجایی که مقدورمه میخونم هر جا زیارت جور بشه می دوم در حال حفظ قران هستم حدودا یازده جز و دارم ادامه میدم ولی این حس عمیق رو نتونستم درمان کنم. به مبانی محکمی احتیاج دارم شاید ... خدا یاورتون بشه راهنماییم بفرمایید ... والعاقبه للمتقین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که دل به قرآن سپرده‌اید، به قرآنی که جهانی را مقابل شما می‌گشاید، جهانی هزاران هزار وسیع‌تر از جهانی که ما در این دنیا در آن هستیم و با توجه به این امر، پیشنهاد می‌شود در کنار حفظ قرآن، از تدبّر در آن از طریق تفاسیر بخصوص تفسیر قیّم المیزان غفلت نشود. پیشنهاد اولیه آن است که صوت چند سوره که شرح آن در سایت هست؛ را دنبال کنید مانند سوره‌های آل عمران و عنکبوت و زمر و نساء، و سپس با نظر به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» که روی سایت هست وارد تفسیر المیزان شوید که راهی است برای ادامه زندگی در دنیا و آخرت. موفق باشید

38816

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: عین هستی ، همه اش هستی است.مرز وجودی، جنبه عدمی، نقص و ماهیت ندارد. اما تجلی های او (وجودهای ربطی)، مرز وجودی، جنبه عدمی، نقص و ماهیت دارند. لطفاً بفرمایید که درست فهمیدم! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان در این مورد فکر کرد ولی اگر مایل هستید در مورد چنین موضوعاتی فکر بفرمایید؛ باید به کتاب‌های اصلی که حول این موضوعات بحث می‌کنند رجوع فرمایید. مانند «بدایۀ الحکمه». موفق باشید

38768

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده گرامی: ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید. استاد در مورد اینکه قبل از بودن این دنیایی مان بودن و مدل بودن خودمان را خودمان انتخاب کرده ایم. آیا اینجور درست است که بگوییم. از آنجایی که وجود بی کرانه است و ظهورات دارد و وجود در ذاتش جز ظهورات نیست پس (نمی‌دانم چقدر این لغت در اینجا درست است) پس اگر بودن های اشیا و ماهیات را مانند پازل در نظر بگیریم که هرکدام در هستی جای خود را دارند پس از آنجایی که هر شیی در ذات خود جزیی از هستی هست پس بودن آن در نسبت با بودن کلی است که معنای درست خود را می یابد و حکمت نحوه خلقتش معنا می یابد و این جمله که آن قبل از بودن این دنیایی، بودن خود را در علم خدا انتخاب کرده بوده، منظور از انتخاب، نحوه بودن آن شی در نسبت کلی پازل است که مثلا می گوییم تو بودنت در نظام هستی جز این نمی‌توانسته باشد چون تو جزیی از پازلی هستی که آن پازل زیباترین و کامل ترین وجه ممکن را دارد. پس اینگونه مثلا یک انسان ناقص الخلقه از هرجهت همانند یک انسان سالم زیبایی دارد ولی نیاز به چشم کل بین هست. ۲. استاد در مورد بحث تقدیر و قضا به نظر شما این مثالها درست است؟ در مورد تقدیر مثلا یک دیوار در حال ریختن اینجور عقل می گوید یا تقدیر شده که می ریزد پس انسان می تواند در کنار آن قرار نگیرد. در مورد قضا الهی یعنی حکم قطعی شده که دیگر انسان قدرت یا امکان فرار از آن را ندارد. ۳. استاد چه می شود که یک چیز را که انسان در ذهن دارد و اراده به انجامش دارد باز هم در موقع عمل نمی‌تواند انجام دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که فیلسوفان متذکر هستند «امکان»، ذاتیِ مخلوقات است و اینکه هر موجودی که امکان بودن دارد، به حکم عدم بخل خداوند، خداوند به آن وجود می‌دهد. ۲. مرحوم شهید مطهری نیز در کتاب خوب «انسان و سرنوشت» همین نکته را مطرح می‌کنند. ۳. نمی‌دانم. موفق باشید

38702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: استاد نظر تان را درباره این موارد خواستارم. ممنون. ۱. استاد سعی کردم شاید طبق عادتم درباره مواردی که در دین مان مطرح است آن بحث کلی یا فصل مشترک و نهایتِ احکام و اخلاق و اعتقاد را بفهمم. بطور مثال در فضای بیرون چه خبر است؟ چرا باید محبت کرد؟ چرا باید تواضع داشت؟ چرا باید نماز خواند و... بدون پیش فرضی. بحثم را خلاصه کنم، در پایان رسیدم به «یک،واحد». یعنی سرمنشا و علت تمام کارهایی که در دین سفارش شده و هدف ما و وظایف ما، این است که چون کلا یک چیز در عالم بیشتر وجود ندارد وآن خداست. شجاعت و ایثار و مهربانی و... زمانی معنا دارد که همه چیز یک چیز باشد. یک در مواجهه با غیر می شود شجاعت می شود ایثار.... اداب شرعی باعث می شود ما مشوب به کثرات نشویم و با یک که سرمنشا همه زیبایی هاست زندگی کنیم. با خودم میگم درگیر کردن دیگران در کثرات وهمی مثل قتل آنهاست. ۲. استاد دومین چیز اینکه در مرتبه وجودی و در حد ما و ماده آنچه که شاید بیشتر باید رویش تمرکز کنیم نسبت گرفتن و مبارزه با غیر وجود است. تا وجود شجاعت و ایثار و مهربانی و‌‌... در وجودمان رخ بنمایاند. گویی قصه زندگی فقط قصه عشق بازی و ایثار است. برای اینکه وحدت زیبا رخ بنمایاند باید از خود دربیاییم. ۳. برایم سوال بود یعنی چی استاد می فرمایند که اگر آیت الله قاضی امروز بودند مثل شهدا بودند. تا اینکه یک مشکلی برایم ایجاد شد و باعث شد که بیشتر به علتها در درونم فکر کنم. اینطور فهمیدم که سرمنشا و مبحث کلی که سرفصل موضوعات مشکلات درونی است، بودن و نبودن است. به علت جهاد اکبر بودن جهاد درون رسیدم. یک سرفصل کلی اینکه هر آنچه عقل سالم گوید و آنچه در بیرون و درونم هست و حقیقت دارد و شرع و دین گفته را بها بدم و بقیه، در اصل، نیست و شاید یک روزی عرفا در جهاد اکبر بودند و امروز که نیستی، نمود خارجی یافته، باید در جهاد اصغر هم فعالیت داشت که حق می خواهد حاکم در مناسبات بشری شود. ۴. استاد گرامی آیا درست است که اینطور بگوییم که اگر آنچه که هست یکی است آن یک زیبایی وعلم و... است و سنت و اخلاقیات برگرفته از عدالتش که سنتش هم برگرفته از یک، بودنش هست پس آنچه پیامبر گرامی اسلام (ص) به ما ارائه دادند کشف قانون زندگی است در مقیاس کل زندگی. ۵. استاد آیا می توانیم بگوییم که در مقیاس کوچکتر، آنچه که امروزه برخی دانشمندان یا فقیهان کشف می کنند به ترتیب قوانین طبیعت و زندگی امروز، هم در اصل در بنیان کارشان در حال شناخت بیشتر یک وجود و قوانین و سنتهاش هستند. ۶. در پایان استاد بحثی که یک بار فکر می کنم شما در پاسخ پرسشی فرموده بودید که آن تربیتی که فرزند باید براساس آن پرورش یابد به مادرش الهام می شود، حال استاد سوال اینکه آیا راهی که فرزند باید برود اعم از شغل و.. هم اینطور است؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌طور است که حقیقتی یگانه به وسعت هستی در افق عالم و آدم حاضر است و باید از طریق شریعت الهی به سوی او بود. و این معنای زندگی است. و همان‌طور که متوجه هستید در دل چنین رجوعی همه چیز در جای خود معنا می‌شود و زیبایی علم نیز آشکار می‌گردد حتی در این رویکرد است که الهامات و نفحات به سوی ما می‌آید به همان معنایی که از پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم: «اِنَّ لِرَبِّکُم فی اَیّامِ دهرِکُم نَفَحات، الّا فَتَعَرّضُوا لَها» نسیم های رحمت‌ الهی گاه بگاه می‌وزد. رحمت الهی مثل نسیم است، خبر نمی‌کند که کی و چه‌ ساعتی می‌آیم. هوشیار باشید که از آن نسیم ها استفاده کنید. موفق باشید  

38360

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

از برخی از اطرافیان نزدیکتان مکرر شنیدم که در خارج از دنیا انتخاب وجود ندارد، چه قبل دنیا چه بعد، بر این مبنا آنچه از احادیث مستفادست که دنیای ما تفصیل همان انتخاب های عامل ذر است، اگر عالم ذر خارج از این دنیا رخ داده و در آن انتخاب نبوده (به تعبیر آنان بروز و ظهور ذات ما بوده)، پس دنیا نیز به شرح احادیث تفصیل همان عامل ذرست و در دنیا نیز انتخاب معنا ندارد و جبرست. این قاعده از کدام یک از آیات و روایات آمده: «انتخاب فقط در دنیا ست نه خارج از آن»؟ آیا با یک قاعده ی عقلی که صحت و سقم آن یقینی نیست می توان یقینیات را تفسیر کرد و به تاویل برد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب» آری! ما در این دنیا قدرت انتخاب داریم و نه در دنیای بعد از مرگ. ولی این بدان معنا نیست که قبل از این دنیا، روحِ ما قدرت انتخاب نداشته باشد. که بحث آن مفصل است و باید به مباحث «پیشاخلقتیِ انسان» رجوع شود. موفق باشید

38333

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و احترام: سن و سالی از من گذشته. از جوانی در باب معارف اسلامی مطالعات زیادی کرده ام. کتابها و نوارهای آیت الله حسن زاده آملی و شما را کار کردم. چند وقت پیش مناظره یک آتئیست را به طور اتفاقی گوش دادم. شک در دلم نسبت به خدا ایجاد شد. ترسیدم. سوال من این است که چرا با این‌همه تلاش برای کسب معارف اسلامی باز هم شک در دلم ایجاد شد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عبور از شک در بودنِ خدا با براهین عقلی محکم، کار ساده‌ای است. آنچه مهم می‌باشد لرزش در ایمان به خداوند است که کار می‌برد. عرایضی در ماه رمضان اخیر تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم «علیهم‌السلام» و عرفا»https://lobolmizan.ir/sound/1476?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81#sound-row-5094  شد. امید است که مفید افتد. موفق باشید

38216

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«یا اباعبدالله یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله» سلام و عرض ادب. عذرخواهم یک سوالی داشتم. اینکه انسان خودش رو روسیاه و بی آبرو میدونه، و بعد شخصیت رو سفید و آبروداری رو به درگاه الهی شفیع قرار میده و پشت او قایم میشه تا دل خدا رو به دست بیاره، آیا این کار نوعی حیله و مکر با خدای متعال محسوب نمیشه؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا حیله‌گری؟!! با نظر به منظر آن شخص و شخصیت به حضرت حق، به حضرت حق رجوع کرده‌ایم و این امری است بسیار ظریف. در شماره ۳ بحث «باز کربلا باز غزه ....» عرایضی شد که می‌تواند ان شاءالله مفید باشد. موفق باشید
۳. باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشه‌های معمولی که امکان تردید در آن‌ها هست، رهایی یافته تا با اصل‌ترین اصل‌ها روبه‌رو شود که آن انسانیت کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی نظر به اولیای الهی در نمادهایی همچون علی «علیه‌السلام» و سیدالشهداء «علیه‌السلام»، و لازمه چنان حضوری عبور از هر آن چیزی است که در آن توهّمات ساخته ذهن پنهان است، حضوری که مانع می‌شود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار فرو غلتد. حضوری که این روزها می‌توان در حرکت اربعینی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور در همه زندگی به‌سر برد، در عین همراهی با مردم غزه.
 

38144

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت جنابعالی: آیا ممکن هست بودنی از بودن انسان که در عین واقعیت میان متن زندگی زمینی، یک اطمینان و نوع زندگی مستحکم علمی، معنویت روحانی اما زمینی، حرکت در آسمان اما حاضر در زمینی بدون تضاد و تنش، که پذیرفته شده در اجتماع جهانی باشد را داشته باشیم؟ اطمینان دارم نقطه آغاز تبلیغ اسلام اجتماعی تاریخ، دقیقاً در همین مسئله خواهد بود. می‌دانم چه می‌خواهم اما نمی‌دانم چگونه بگویم یا شرح دهم. لکنت های زبانی بنده از باب نشناختن گفتار قرآنیست! می‌شناسم اما نمی‌شناسم، می‌دانم اما بلد نیستم. اگر زندگی یعنی همین مسائل من در این مسائل حاضرم اما تفاوت میان مردم و ما دوگانگی های مرگبار و سختی‌ها با همین مسئله مرتفع می‌شود. ان‌شاءالله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً زندگی به همین معنا می‌باشد که جمع بین زمین و آسمان باشد. عرایضی اخیراً در این رابطه در شرح غزل شماره ۱۳۴ شده است. خوب است به آن رجوع فرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/17297. موفق باشید

38082

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد طاهر زاده عزیز: امروز که دارم تفسیر المیزان رو میخونم، یه سوال تو ذهنم تداعی میشه که در سوره طه آیه ۱۴ به پیامبر صلوات الله خطاب میشه: «ولاتعجل بالقرآن» یا در آیه ۱۵ تا ۱۹سوره قیامت: «ولاتحرّک لسانک لتعجل به» آیا این چه کسی است که به پیامبر (ص) می‌گوید در قرآن خواندن عجله نکن، مگر این قرآن مال خود پیامبر نیست محصول تمثّلات و معراج خودشان نیست پس چطور پیامبر این آیه را برای مردم می خواند و چه کسی است که در آیات قرآن به پیامبر دستوراتی می‌دهد که چکار ی انجام بده یا نده مثل آیه «بلّع ما انزل الیک»، اگه این دستور مهم رو ابلاغ نکنی امر رسالتت رو انجام ندادی. نمیدونم چرا بهم الهام شد که این شخص حضرت امیرالمومنین علی (ع) هست، امیدوارم جواب این سوالم رو پیدا کنم و محصول خیال پردازی ام نباشد، مرا راهنمایی کنید استاد گرامی. ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که در شب قدر، قرآن بر جان رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نازل شده و طی ۲۳ سال آن حقیقت جامع به کمک آیاتی که جناب جبرائیل نازل می‌کند، به تفصیل می‌آید؛ پس سابقه هر آیه‌ای در جان پیامبر خدا هست و همین‌که شرایط نزول آن نزدیک شود، می‌رود که خودِ پیامبر قبل از اظهار آن آیات توسط جناب جبرائیل بخوانند و در این رابطه خداوند می‌فرماید در این مورد، حضرت عجله نکنند و بگذارند بعد از آن‌که جبرائیل خواند آن را بخوانند. و در مورد مصداق آنچه به حضرت فرمودند: «بلّغ ما انزل الیک» گویا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» دنبال فرصت بودند که خداوند با تذکر به آن حضرت، خواست بگوید فرصت را از دست ندهد. که در این مورد در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرایضی شده است. موفق باشید

38027

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

انتقاد شدید آیت الله ناظم زاده قمی از واعظ بیت رهبری معظم‌انقلاب. آیت الله ناظم زاده قمی با صدور بیانیه ای سخنان آقای عالی واعظ بیت رهبری را شدیدا مورد انتقاد قرار داد و نوشت: جناب آقای عالی! بهتر نبود در شب تاسوعا که مطالب شما را ده ها هزار نفر از صدا و سیما می شنوند به جای طرح این مسائل بی فایده، گریزی به مشکلات طاقت فرسای اکثریت مردم می زدید تا رهبری معظم از زبان شما بشنوند و راه علاج را بیان کنند. همچنین گریزی هم به معضل طلاق و موانع ازدواج می‌زدید، تا معظم له دستوراتی در رفع این خطر بزرگ که نسل جوان را تهدید می کند، صادر کند. همچنین معضل مهاجرت جوانان تحصیل کرده و نیز فرار سرمایه ها را از کشور مطرح می‌کردید. ای کاش گریزی می زدید به مراقبت امیرمومنان علی- علیه السلام- در حکومت غیرولایی! خود در حفظ بیت المال که حاضر نشد دیناری از بیت المال به برادر نابینا و عیالوارش داده شود. یا اشاره ای می کردید به خاموش کردن چراغ بیت‌المال توسط علی -علیه السلام - زمانی که سخنان طلحه و زبیر غیر از مسائل جامعه و حکومت بود؛ تا مسئولان کشور بیشتر مراقب بیت المال باشند. جناب آقای عالی می دانید کشور ما حدود ۶۰ درصد فقیر و یارانه بگیر دارد. خوب بود اشاره می کردید که امیرمومنان وقتی دید مردی طلب کمک می کند، فرمود: چرا باید در حکومت علی فقیر باشد؟! که جواب دادند او مسیحی است و امام -علیه السلام- در جواب فرمود: او در جوانی خدمت کرده و اینک در حال پیری باید از بیت المال بی نیازش کنید. چه خوب بود می گفتید که حکومت غیرولایی علی! وقتی ابن کواء در مسجد و در حال نماز خواندن حضرت، آیه شرک آلود را به علی نسبت داد، حضرت با آیه جواب دادند نه با باطوم و مشت و حبس و حصر، و حتی حقوقش را قطع نکردند.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید طرح مشکلاتی که رهبر معظم انقلاب به خوبی در جریان آن هستند در محضر ایشان زیره به کرمان بردن است. مشکلات را باید در مسیر برنامه‌هایی که دولت شهید رئیسی داشتند؛ به مرور مرتفع کرد. طرح آن مسائل در آن جلسه، خود به خود موجب یأس و ناامیدی می‌شود. موفق باشید

37820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید مزاحمتون میشم. چند وقتی میشه حالت روحی مناسبی ندارم افکار وسواسی شدید در مورد خدا، مرگ و....موضوعاتی اینچنینی ذهنم را مشغول کرده آنقدر این موضوعات ذهنم را مشغول کرده که حتی مطالعه هم نمیتونم بکنم ذهنم یک لحظه آرام نیست در زندگی روزمره هم دچار مشکل شدم ممنون میشم راهنمایی کنید!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست بزنید. مهم آن است که متوجه شویم اگر ما فکر و خیال خود را مدیریت نکنیم و تغذیه ننماییم توهمات ما، ما را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند. موفق باشید 

37774

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: از وقتی که برای پاسخگویی به سوالات ما قرار می‌دهید کمال تشکر را دارم. سوالی داشتم در رابطه با مدارس غیرانتفاعی مذهبی که به تازگی با سرعت زیادی در حال گسترش پیدا کردن هستند با توجه به اینکه این مدارس، مبلغ زیادی بعنوان هزینه دریافت می‌کنند: اولا نسبت این نوع مدارس با مسئله عدالت چگونه است؟ چه بسیار افرادی که دغدغه فرزند دارند، اما پول ندارند. ثانیا نسبت این نوع مدارس با جمهوری اسلامی چیست؟ زمانی که رهبر معظم انقلاب دائما توجه افراد دغدغه مند را به آموزش و پروش معطوف می‌کنند و اهمیت ورزی به مدارس دولتی را مورد تاکید قرار می‌دهند، تاسیس قارچ گونه این مداس چه توجیهی دارد؟ آیا این مسئله ضربه ای به شعارهای نظام مبنی بر عدالت، خدمات آموزشی یکسان و... نمی‌زند؟ آیا صحیح است که در حکومت اسلامی، هرکس پول دارد مسلمان شود و هرکس بی پول است...!!! سوال آخر که تقریبا بی ارتباط با سوالات قبلی می‌باشد اینکه بنظر شما از لحاظ تربیتی، رشد فرزند در یک محیط کاملا ایزوله چه پیامد های مثبت یا منفی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که قبلاً عرض شد از سخنان رهبر معظم انقلاب بر می‌آید که تا آن‌جایی که ممکن است نباید در عرض نهاد آموزش و پرورش چیز دیگری را به میان آوریم و از این جهت سیاستِ کلی نظام طی صحبتی که سال گذشته با جمعی از فعالین تعلیم و تربیت داشتند آن است که نظام آموزش و پرورش تقویت شود. ولی به هر صورت کار آسانی نیست هرچند سیاست کلی به سوی عبور از مدارس غیر انتفاعی است. ۲. چیز خوبی نیست. انسان‌ها با انسان‌ها، انسان می‌شوند. موفق باشید

37458

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خدا قوت. با توجه به پرسش ۳۷۳۰۸ استاد همچنان نمی‌توانم داغی که در دلم هست را ارام کنم. کلافه ام. از درون در سوختنم. محبتم فرای اینست. چه کنم آرام نمی‌گیرم با هیچ چیز.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال: «اولْ قدم آن است که او را یابی» که این با معارف عالیه حاصل می‌شود، حال یا با معارفی همچون معارفی که حضرت روح الله در کتاب شریف «مصباح الهدایه» بر آن تأکید کرده‌اند، و یا همان معارفی که جناب مولوی و یا جناب شیخ شبستری به میان می‌آورند تا: «آخرْ قدم آن است که با او باشی». موفق باشید

37397

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام محضر استاد گرامی: در تفکر به وضع خودم و راهی شدن به وضع مطلوب به این نتیجه رسیدم با مواجه با همین من فعلی و موجود که دارم و خواندن مطالبی که مربوط به همین من فعلی و موجود هست امید هست راهی گشوده شود و الا خواندن و مواجه شدن با چیزهای دیگر هرچند مربوط به من متعالی باشد آخرش انسان یک احساس بیگانگی می‌کند. الان بنده با مباحث نیهیلیسم بیشتر احساس شناخت خودم رو دارم و طبق نتیجه بالا احتمال میدم با مواجه با این مبخث امید هست راهی برای مرحله بعدی گشوده شود. شاید حرفم خیلی دقیق نباشد کلیت حرف مدنظرم هست. خیلی ممنون از پاسخ گویی شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی است و در همین رابطه داریم: «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق» و فرموده‌اند: «هرکسی را بهر کاری ساختند / میلِ آن اندر دلش انداختند». موفق باشید

37348

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: امام زمان علیه السلام ازتون راضی باشه ان شاء الله. در حقیقت پیامبر و اهل بیت تفاوتی نیست و از نظر حقیقت یکی هستند آیا حقیقت ما هم با اهلبیت یکی هست؟ اگه جواب بله هست پس میشه گفت فقط یک حقیقت هست و اون هم همان حق یا غیب الغیوب است؟ و افراد با ایمان سهم بیشتری نسبت به حق دارند و افراد بی‌ایمان سهم کمتری را از حق توانستند داشته باشند و خلع حق بی‌ایمانی میشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت پیامبر و اهل البیت «علیهم‌السلام» از جهت عبودیت یکی است و بقیه در نسبت به عبودیتی که دارند با آن‌ها می‌توانند نسبت حقیقی داشته باشند. موفق باشید

37104

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: اگر لطف بفرمایید تفسیر انفسی «فرش مرفوعه» و «متکئین علی فرش» را بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و عرایضی در این مورد در شرح سوره «الرّحمن» شده است. عمده آن است که متوجه باشیم حیات توحیدی ما، حضوری را در جهان ابدی‌مان برای ما شکل می‌دهد که آن حضور، صورتی بس متعالی را در بنیان خود دارد. موفق باشید

36981
متن پرسش

آوای دلسوختگان این گونه است که اگه بهش شک کردم؛ ولی اون کور سوی امید ته دل یک الواته، لالایی شب هایش نوازشی است که آسایش به او می بخشد و راحت تر بخوابد. خسته باید بخوابه و اما کسی که روزش به صبح را شب کردن سپری شده است چاره ای ندارد که بی خوابی و بی خانمانی شب را با خود حمل کند. یک دل سوخته همیشه افتخارش مقاومت اوست و شب هایش عبادت است از درگاه خداوند، و روزهایش دریادلان صف شکنی هستند، آنها بعد از خواند دعای فَرَج و توسل به حضرت زهرای مرضیه (س)، به آب زدند و خط را گشودند و آنگاه خیل قایقها و شناورها به آن سوی اروند روان شدند. صف طویل رزمندگان تازه نفس، با آرامش و اطمینانی که حاصل ایمان است، وسعت جبهۀ فتح را به سوی فتوحات آینده طی می‌کنند و خود را به خّط مقّدم می‌رسانند. در آن غروب ها حضرت زهرا برای آنها مادری می کرد. جوی های کوچکی از خون بچه بسیجی ها به سمت اروند روانه بود و حضرت زهرا (س) برای آنها مادری می‌کرد. دلسوخته دلش را سوزانده در برابر ناپاکی ها و زشتی ها، درست است، آری! کربلا این فرصت را فراهم می‌کند. ای حسین تو را دوست دارم که مرا می خری برای خود، دوست دارم که می‌بینم موج عظیمی از راه گم کردگان می‌خواهند به ضریح تو نزدیکتر باشند و شما من را هم مَحرم خود قرار می‌دهید تا نشانش داده باشید و من حسین را از خودم بشناسم، تا من بدانم که حتی من هم می توانم در نامحرم ها دنبال چگونگی آنجا بنگرنم. هیچ وقت یادم نمی‌رود که شام دوشنبه 30 / 5 / 1402 بود که داشتم می مُردم که میخوام برم کربلا اما چرا نباید برم الان وقتشه که برم، یا وایمیسادم و می‌رفتم امتحانات شهریور رو می‌دادم که انتخاب رشته کنم یا دریا دل صف شکنی می‌شدم. خیلی سخت بود دوستانم در کربلا بودند و من باید خودم را به آنها می‌رساندم، از خداوند خواستم که کمکم کند؛ قرآن را باز کردم و در آن لحظات سخت چشم من به کلامی افتاد که می‌فرماید: توکل خود را به خدا کنید که او برای همه چیز کافی است. تصمیمم قطعی شده بود. می‌روم و از دست نمی دهم. آخر شب بود کلیپی دیدم از رفقا در کانال سها، نمی دونی چه خبره کربلا ... داشتم بال و پر می‌زدم که بالاخره حسین مرا هم خرید برای خودش. چون تا لحظاتی قبل داشتم با اراجیفی خودم رو بدبخت می‌کردم. صبح راهی سفر شدیم و داشتم ریش خند می‌زدم به مسخره بازی های آموزش و پرورش در این مدت، آهی کشیدم و سرم رو از پنجره ماشین دادم بیرون. در آنجا از یاد برده بودم فشارها و تنگناهای روزمرگی ام را. اونجا حسین (ع) تا بی نهایت من را به حرم خود خواند تا به من بگوید که راه مردن را، و نشان دهد که حتی من هم می‌توانم به حرم او بروم. آه چه خوب است یاد روزهای فتح را، و افتخار یک دلسوخته همان است به عالم. این رو هم بگم که در آنجا خیلی زود بخواطر قلب نا پاکی که داشت به توهم درسم افتادم و برگشتم. حرف از حرم زدم؛ از قول قاسم سلیمانی انقلاب اسلامی حرم است. منقلب شدن مثل شب 30/ 5/ 1402 حرم است و جز دلسوختگان و آتش گرفته ها برای مَحرَم بودن را راهی برای آن نیست و ندارد. از خودم خواهش می‌کنم که منیّتش کنار گذاشته شود تا به دست فراموشی سپرده نشود. یا حقّ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان‌ها با انسان‌ها زندگی می‌کنند، این قامت بلند سیدالشهدا «علیه‌السلام» است که معنای زندگی انسان با انسان‌ها را به فعلیت می‌آورند آن‌گاه که انسانیت را به معنای واقعی آن به ما عطا می‌کنند تا متذکر خود شویم که آیا امام حسین «علیه‌السلام» از خود به عنوان انسان چه درکی داشتند که در چنین قله‌ای از انسانیت خود را حاضر نمودند؟ آیا حضور در کربلا و زیارت آن حضرت، حکایت حضور انسان در آغوش کامل‌ترین نحوه بودن انسانی نیست؟ و آیا همین حضور را نمی‌توان در زیارت شهدا مدّ نظر آورد؟ موفق باشید                  

36921

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: اگر ذات انسان عین علم است چرا هنگام بیهوشی از خودش آگاهی ندارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باز در آن هنگام نیز انسان در نزد خودش می باشد ولی در آن حال، آگاهی به آگاهی‌اش ندارد. موفق باشید

36772

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

نمیدونم این حالت کیاست ولی هیچ وقت نتونستم بزرگوار باشم و البته حالم از بزرگوارهای این زمانه بِهَم می خوره چون همونی که با پول با توسعه یافتگی در جهان متجدد برای خودش خونه ای قشنگ رو ویرانه ها بنا کرده دقیقا نذاشته من راهه خودم رو آزادانه پیدا کنم. تازه برای من پَستی را برگزیده تا همواره بزرگوار بر من بتازد. من زندانیه تنهاییا و ذهن کوچک شده ارتباط با اوهامِ تنگ در مقابل حیات واقعی و عظیمِ گشوده و خیال های زیبا هستم. جملاتم همراه با ناسزا برای آنهایی که برای انسانها زندان ساختند و با زندانبانی پوچی خود را معنی بخشیدند تا همه همچون خودشان خرمنشان سوخته باشد آماده جنگ باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا باید آن افراد را که نام بردید، بزرگوار بدانیم؟ در حالی‌که بسی کوچک‌اند زیرا در گودال تنگ خودخواهی و خودمحوریِ خود گرفتارند به جای آن‌که در وسعت انسانی خود متوجه جایگاه و حقوق دیگر انسان‌ها باشند. موفق باشید

36707

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب استاد عزیز: استاد آیا این برداشت و توضیح برای قضا و قدر الهی درست است که مثلا بگوییم که قدر الهی آن است که هر چیزی در این عالم اندازه ای دارد از زمانی که یک برگ روی درخت می ماند تا بر زمین افتد و تا میزان و مقدار و اندازه ای که می تواند ظلم و بدی کند تا ظرفیتش تکمیل شود و قضای الهی آن است که وقتی هر چیزی طبق تقدیر الهی به سرانجام ظرفیت خود رسید قضا و اراده الهی طبق سنن الهی حکم می کند. ممنون میشم اگر این توضیح ناقص است توضیح بفرمایید ممنون.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی است. عرایضی در جزوه «معارف ۱» در این رابطه شده است. موفق باشید

36671

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بنده از شما سئوال می کنم آیا ممکنه آدما همانطور که هستند درک شوند؟ به جای گمان های بد و تنهایی ناشی از بی ارتباطی که جولان گاه شیطانه نوعی ارتباط داشته باشیم که اولا خودمون رو در همدیگه درست ببینیم و بشناسیم دوما دیگران رو درک کنیم. برایم بگویید زیرا بدنم زخمی نبود این موضوعه برایم بگویید از آنچه این انقلاب اسلامی جهانی برای زندگی به ما پیشنهاد دارد. بگویید که دلم زندگی را می شناسد تا پر بکشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یعنی حاج قاسم سلیمانی و درکی که او از انسانیت داشت. آدم‌ها وجهی اصیل که همان فطرت توحیدی آنان است، در خود دارند و پیامبران الهی آن وجه را مخاطب قرار می‌دهند و انقلاب اسلامی عطای الهی است تا بشریت را از خودبنیادی که حاصل روح استکباری و صهیونیسم است، نجات دهد. موفق باشید

36519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: استاد فکر می کنم در بخشی از سوره حضرت یوسف (ع) بود که فرمودید اینکه گفتند «تو همان یوسفی» با «یوسف تویی» فرق دارد لطف می کنید فرق این دو را کوتاه بفرمایید. پیدا کردن صوت برام سخت بود. تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمله «تو یوسفی» ابتدا نظر به وجود جناب حضرت یوسف «علیه‌السلام» در میان است و پیرو آن به ماهیت آن حضرت. و در جمله «یوسف تویی» قضیه بر عکس است. و در این رابطه در بحث «اصالت وجود»، انسان، ابتدا وجود را از هر ماهیتی مدّ نظر دارد. موفق باشید

36392

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

هر جهانی افرادی داره که آدمارو به خودشون گوشزد میکنه تا به آرمان های جهانشون بازگردند و فرو نپاشند جهان مدرن روانشاس داره. طبق معمول خودم رو در حرفام میگم نه به این خاطر که وقت کسی رو بگیرم یا داستان سرایی کنم و حرفام به درد کسی نخوره، به این دلیل که هنوز دیگران رو آنطور که لازمه مثل خودشون گشودگی ندارم تا حرفایی بزنم به وسعت توانایی درک اجتماعی بزرگ، پس با احترام خودم رو میگم که در نوجوانی با اولین سئوال جدی از خود که (کیستم) به این نتیجه رسیدم خودم رو گول نزنم با حرفای بزرگترا چون دیگران رو در حالی یافتم که مسائلشون رو بی جواب گذاشتند و از بی جوابی به خواب رفتند پس خودشون رو با گول زدن قانع کردند و من رو به روانشاناسان ارجاع می‌دادند!. من عمر خودم رو با تکذیب جهان مدرن و مخالفت خود از سمت و سوی مردم دنیا بسوی پوچی مصرف کردم تا آنجا که اجازه اشتغال رو ازم گرفتن، نذاشتن جایی بین مردم داشته باشم و حتی نذاشتند ازدواج کنم و امروز موجودی ام ۶۰ هزار تومان است با سنی نزدیک به ۳۰ سال در حالی که تنها انتظاری که داشتم این بود بگذارند در خلقت آزاد خداوند وجود خود را آزادانه و بی آزار فقط بیابم. امروز حس می‌کنم چرا باید افرادی که واقعا پوچند این اندازه مغرورانه در باطل خود در چشمان من بنگرند و بگویند یا جای توست یا جای ما پس به نفی و تکذیب بپردازند. بخدا باطل چنان می‌رود که گویی هرگز نبوده و حق چنان غالب خواهد شد که تمام بهشت های عالم در اوج مستیشان به ظهور خواهند آمد. من آن روز نزدیک را تنها به خود مشغولم و اما می‌پرسند از کجا این حرف ها را میگی و چرا عمر خود را چنان کردی؟ من از پشت کردن جهان به خویش و سرکشی روزگار با خود و رو آوردن آخرت به من چیزی دریافته ام که مرا از یاد کرد هرکس جز خود و توجه به ماورای خویش بازمی‌دارد اما چون دغدغه کار خود مرا از اهتمام به کار مردم باز می‌داشت این دغدغه اندیشه مرا از خواهش نفس خویش بازداشت و حقیقت کارم را به من نشان داد و مرا به کاری جدی که در آن بازیچه ای نبود و به صداقتی که در آن دروغی وجود نداشت واداشت. با غدر خواهی از شما جناب ظاهرزاده که سخنان بنده ساختار سایت محترم شما را ممکن است بهم بریزد ولی گاهی حرف های دلی بر من غلبه می کنند و سالها صبرم فشاری به قلبم میاره که جز این راهی بلد نیستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در آن است که نباید به هر دلیلی زندگی را ترک کرد به همان معنایی که پیامبران چنین نکردند حتی اگر آنچه از زندگی در مقابل ما قرار می‌گیرد، در محدوده شاگردیِ یک مغازه در یک کوچه باشد؛ باز هم زندگی است و معنادارشدن در آن نهفته است. به یاد دارم مردمانی که با داشتن زندگی‌های ساده، چه اندازه احساس بودن و زندگی‌کردن داشتند. آری! باید خودمان زندگی را شروع کنیم. موفق باشید

نمایش چاپی