بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
1639
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی می خواستم بدانم برای درمان غفلت و تنبلی و همچنین برای افزایش همت خود در حد مطلوب چه باید کرد؟ خدا قوت.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: با برنامه‌ریزی جهت آنچه وظیفه‌ی خود می‌دانید نگذارید زندگی‌تان به روزمرّگی بگذرد. با دوستانتان در مورد مباحث معرفتی مباحثه کنید. موفق باشید
1638
متن پرسش
باسلام خدمت استاد.سالهاست سوالی در ذهنم هست که بارها خواستم مطرح کنم اما بدلیل ترس از برداشت ناثواب افراد قادربه طرح نشدم. 1-آیا نه این است که طلحه وزبیر برای اسلام خدمات بزرگی انجام داده بودندوحتی بارها مجروح شده بودند؟ 2-آیا نه این است که طلحه وزبیر ازحضرت علی(ع)بدلیل زحماتی که برای اسلام انجام داده بودندسهم بیشتری از حکومت می خواستند اما حضرت بین ایشان وبقیه مسامانان حتی انان که هیچ زخمی نخورده بودندتفاوتی نگذاشت؟ 3-اگر این وقایع صحت دارد پس رویه حکومتی حال حاضر در دادن امتیازات بی حدوحصر به جانبازان اسراوخانواده شهدا و حتی نوه شهدا را چگونه می شود توجیه نمود؟ 4-آیا حضرت علی(ع) به بازماندگان جنگهاشخصا کمک می کرد یاسهمی اضافه ازبیت المال وحکومت به انهامیداد. 5-آیامعیارحضرت درانتخاب استانداران وبقیه عوامل حکومتی صرفا پرهیزگاری وخداترسی حال حاضر فرد بوده یا اینکه تعداد جنگهای شرکت کرده وجراحات وارده هم موثر بوده است؟ 6-ایا کمکهای حکومت اسلامی که ازسر لطف است تبدیل به سهم خواهی نشده است؟ 7-آیامقایسه این امتیازات با امتیازات بازماندگان جنگهای مختلف در بقیه دنیا از طرف برخی مسولین صحیح است؟اگر چنین است پس چرادم از سیره علوی می زنیم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: به نظر بنده اگر امروز هم ما به افراد به جهت زحمات بیشتری که در راه اسلام و انقلاب کشیده‌اند، پول و امتیاز مادی بیشتری بدهیم، اشتباه کرده‌ایم ولی اگر خارج از آن موضوع، از آن‌جایی که مسئولیت‌های حساس، انرژی و کار بیشتری از افراد طلب می‌کند و از این جهت که طرف کار حساس‌تری را به عهده گرفته، امتیاز مادی بیشتری به او بدهند، این اشکال ندارد و عدالت را مختل نمی‌کند. به نظر بنده در حال حاضر در کشور ما این دو موضوع مخلوط شده و در بعضی موارد بدون دلیل بعضی از امتیازات مادی را در اختیار بعضی‌ها قرار می‌دهند که ابداً استحقاق آن را ندارند و موجب فساد جامعه و خودِ آن افراد می‌شوند. با توجه به حقیقت انقلاب اسلامی امیدوارم روز به روز ما از این تنگناها خارج شویم و به عدالت علوی نزدیک گردیم. موفق باشید
1636
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد گرامی در کتاب آشتی با خدا در رابطه با کفر و پوچی فرموده اید دل بستن به پوچی ها در واقع یک نوع کافر شدن است این دل بستن به پوچی ها یعنی اینکه کاملا بی خدا شده ایم یا ایمان وجود دارد ولی کامل نیست؟ در پاراگراف آورده اید منظور کفر اخلاقی و سلوکی است نه کفر فقهی که باعث خروج از دین می شود مگر می شود در مرتبه کفر طبقه بندی کرد که انجا کافر شده اینجا نه؟ کفر یکی است یعنی بی خدایی مطلق ممنون موید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: کفر فقهی یعنی طوری انسان عمل کند که از دستگاه دین بیرون بیاید، مثل این‌که کسی منکر خدا و رسول شود ولی کفر اخلاقی، آن است که در عین باقی‌ماندن در دستگاه دین، جهت‌گیری‌های ما مطابق آن چیزی نباشد که دین گفته. مثلاً قرآن در رابطه با گرایش به یهود و نصاری می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ » ای مؤمنان هرکس با پذیرفتن یهود و نصاری از دین خود برگشت و مرتد شد او را می‌بریم و افرادی را می‌آوریم که خدا را دوست دارند و خداوند هم آن‌ها را دوست دارد. علماء دین این نوع ارتداد را ارتداد اخلاقی می‌دانند، چون انسان‌ها در این حالت در عین انجام آداب مسلمانی، به یهود و نصاری گرایش دارند. موفق باشید
1635
متن پرسش
باسلام خدمت استاد،ازاوایل انقلاب ازطریق برادرشهیدم باشماآشنابوده ام وتاحدودی کتب تاثیرگذارمعنویتان رامطالعه وبه همکاران وآشنایان معرفی وامانت داده ام ازحضوربابرکتتان درشهرشهیدان خداراشاکرم واماسوال باتوجه به تفرق وعدم یکپارچگی اصولگرایان واقعی ولزوم رای بابصیرت و...لطفانظرتان راجع به کاندیدای اصلح را(مصداقی) بفرمایید زیادموردسوال واقع میشویم باتشکر
متن پاسخ
بسمه تعالی . پس از سلام. از دادن مصداق بنده را معذور دارید. ملاک بنده همانی است که در بالای صفحه اول سایت عرض کرده ام
1634
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله. بنده در شرایطی متوجه "جایگاه رعایت حقوق مسلمین در راستای تجلی ائمه هدی(علیهم السلام)" شده‌ام که متأسفانه در گذشته‌های دور و نزدیک، حقوق خیلی‌ها را به اشکال گوناگون_خواسته یا ناخواسته_ نادیده گرفته و زیر پا گذاشته‌ام. بعضی قابل جبران هستند، بعض دیگر جبرانش خیلی دشوار است و بعضا جبرانش شاید محال باشد. حال میخواستم بدانم در چنین شرایطی وظیفه‌ام چیست و چه باید بکنم؟ از شما خواهش میکنم مثل همیشه ما را در امر کمک کنید. چون فرصتهایم دائما می‌روند و در عین حال اموراتم متوقف شده اند. خدا به حق زهرای مرضیه(سلام الله علیها) شما را محفوظ بدارد و موفق نماید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: آن حقوقی راکه قابل جبران است، همت کنید و تواضع به‌خرج دهید و بروید جبران کنید و از خدا عاجزانه تقاضا کنید توفیق جبران حقوق مردم را به شما بدهد. آن قسمی را هم که نمی‌توانید، در حدّ توانتان برایشان ردّ مظالم بدهید و برایشان استغفار کنید تا إن‌شاءالله خداوند قلبشان را از شما راضی کنند. موفق باشید
1633
متن پرسش
با سلام خدمت استاد اینکه می فرمایید در امور مستحبی به خود سخت نگیرید آیا این باعث تنبلی در مستحبات نمی شود واینکه آدم نسبت به آنها بی تفوات شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: وقتی انسان مقیّد به انجام واجبات الهی باشد پس عملاً وظیفه‌ی خود را انجام داده است و دیگر جای نگرانی برای او نیست. می‌ماند که اگر در راستای انجام واجبات، قلب او آمادگی جذب بیشتر انوار الهی را پیداکرد می‌شناسد که دین از طریق مستحبات جواب این جذبه را داده است، همچنان‌که برای پایداری در نور انجام وظایف سعی می‌کند گرفتار مکروهات نگردد. بنابراین جایی برای تنبلی نمی‌ماند. تنبلی به این معنا است که انسان در انجام واجبات کوتاهی کند. موفق باشید
1632
متن پرسش
با سلام .من وقتی به آثار شما وخود شما نگاهی جدا از نگاههای سیاسی می اندازم اینن گونه میبینم که شما هم مثل همه انسانها در جستجوی جواب دادن به ابعاد فطری و اصیل خود که در تنهایی ها نمی توانید منکر آن شوید هستید جوان امروز که نمونه بارزش من هستم از بازی خوردن های خیالاتم سرخورده ام شمامیگویید که درمان در قران واز اهل البیت است مشکل نیافتن راهی محکم به این دوریسمان است .راهنمایی کنید.> سوال من حالت طلبکارانه دارد می دانم که این از درس هایی که ما توی دانشگاه خونده ایم یادگرفته ایم> ازنظر شما دانشگاه واقعی حوزه های ماست یا دانشگاه های ما؟تکلیف ما با این سیستم چه می شود؟>
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فکر می‌کنم با مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» تا حدّی جواب قسمت اول سؤال‌تان را بگیرید. ولی در مورد قسمت دوم سؤال‌تان باید عرض کنم حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» در کتاب‌های خود میراث ارزنده‌ای در موضوعات فلسفی و عرفانی و اخلاقی برای ما گذارده‌اند که حوزه و دانشگاه باید به آن رجوع کنند و در آن فضا دانشگاه می‌تواند به وظایف خود در موضوعات علوم تجربی بپردازد و حوزه نیز در آن فضا در موضوعات فقهی و قضایی و اقتصادی تلاش کند ولی اگر از نگاه حضرت امام محروم شویم نه دانشگاه موفق خواهد بود و نه حوزه. موفق باشید
1631
متن پرسش
باسمه ** فوری ** سلام خدمت استاد چند سوال مطرح است راجع به انتخابات؛ دوستان اگر در هر کدام از این سوالات، نکته ای به نظرشان می رسد، آن را بگویند، ممنون می شوم: 1- صلاحیت را چقدر باید فردی دید و چقدر جریانی؟ من الان بعضاً مواجه هستم با یک دو راهی: در بین دو نامزد در کل حزب اللهی، به شخص توانمند و باعرضه و موثری که به جریان صحیحی تعلق ندارد (در داخل جریان های موسوم به اصولگرا) رأی بدهم و تلاش کنم که رأی بیاورد یا به شخص متوسط و کم توان تری که به جریان صحیحی تعلق دارد و خودش صاحب نظر نیست، اما به خاطر اعتمادش به شخص توانمندتر و تیزبین تری (نسبت به آن شخص اول)، در نهایت رأیش در مجلس، دو برابر کردن رأی آن شخص تیزبین تر می شود؟ 2- در انتخاب ها باید بیشتر به اینکه یک نامزد چقدر تیزبین است و بهتر انتخاب می کند توجه کنیم یا این که چقدر اهل ایده و طرح و برنامه دادن است؟ 3- اگر اطمینان داشته باشیم که یک نفر که در مجموع او را شایسته ی رأی دادن می دانیم رأی می آورد، اما به صلاح نظام بدانیم که او با رأی کمتر رأی بیاورد (مثلاً رأی اول شدن او در شهر را دارای تبعات بدی در آینده بدانیم)، آیا شرعاً می توانیم به او رأی ندهیم؟ 4- ما چقدر باید برای رأی گفتمانی دادن ارزش قائل شویم؟ یعنی اگر تحلیل مان این است که اولاً تفاوت گفتمانی بین دو گروه وجود دارد (این نافی این نیست که هر دو گروه، خیلی جاها در عمل، رفتار قبیله ای از خود نشان داده باشند)، و ثانیاً الان مهم تر از اینکه چه کسانی وارد مجلس شوند، این است که کدام گفتمان در جامعه غالب شود، و احتمالاً مسیر ریاست جمهوری آینده را شکل دهد، آیا می توانیم با توجه به این دغدغه راجع به آینده ی نظام، برای رأی به یک گفتمان، به لیست یک گروه رأی دهیم؟ 5- آیا باید فقط به نامزدهایی که به ارجحیت قابل توجه آنها نسبت به دیگر نامزدها رسیده ایم، رأی بدهیم، یا باید لیست مان (30 نفر) را پر کنیم و علاوه بر آنها، بر اساس همین که گمانمان این است که شخصی (نامزد الف) از دیگری (نامزد ب) ولو نه به حد قابل توجه بهتر است، به آن شخص (نامزد الف) هم رأی بدهیم؟ 6- آیا باید حداقلی از صلاحیت را برای نامزدها قائل باشیم تا به آنها رأی بدهیم (مثل انتخاب امام جماعت بین یک جمع، که اگر هیچ یک از افراد جمع، شرط عدالت را نداشته باشند،باید نماز جماعت نخواند، نه اینکه به بهترین اقتدا کرد)، یا باید صرفاً به نامزدهایی که نسبت به دیگر نامزدها صلاحیت بیشتری دارند از نظر ما رأی دهیم؟ یعنی اگر بعضی نامزدها هستند که به خاطر تهمت ها، بی انصافی ها و ظلم هاشان به افراد یا دستگاه های نظام در این چند سال آنها را دارای عدالت لازم برای امام جماعتی (چه برسد به نمایندگی مجلس) نمی دانیم، آیا می توانیم به آنها صرفاً به خاطر اینکه بهتر از دیگران اند، رأی دهیم؟ 7- اینکه یک نامزد در کدام لیست ها قرار دارد، چقدر برای شناخت صلاحیت او معیار است؟ آیا برای قرار دادن نام نامزدها در لیست ها موافقت شان را جلب می کنند؟ و آیا اشکالی دارد که یک نامزد به قرار گرفتن نامش در لیستی که افراد زاویه دار با او آن را تهیه کرده اند، و آن لیست را لیست مطلوب نمی داند، اعتراض نکند؟ 8- برای اینکه ما برای تبلیغات شخص یا گروهی در انتخابات (که به نتیجه رسیده ایم که به او رأی بدهیم) به میدان بیاییم و هزینه کنیم، همین که انتخاب آن شخص یا گروه را برای انقلاب بهتر از انتخاب رقبایش می دانیم، کفایت می کند، یا باید *فرق قابل توجهی بین آن گروه با رقبایش ببینیم*، یا مشی آن گروه را قبول داشته باشیم و با آن تا حد زیادی همراه باشیم؟ حکم عقل بسیجی چیست؟ 9- (و یک سوال در فضایی متفاوت:) اینکه در یک انتخابات، مردم حزب اللهی همگرا باشند و همه به یک لیست واحد رأی بدهند بهتر است یا اینکه انتخابات رقابت بین حزب اللهی ها باشد؟ می شود به نفع نظر دوم این استدلال را کرد که هرچه رقابت در انتخابات ها درونی تر باشد، نشانه ی رشد انقلاب اسلامی است، و اصلاً اگر تا حالا در انتخابات هایی، جبهه ی انقلاب (ولایت) با جبهه ای که پایبند به انقلاب (ولایت) نیست، رقابت کرده، باید به عنوان یک پدیده ی عحیب دیده شود. و می شود به نفع نظر اول این استدلال را کرد که اصل اختلاف بین خودی ها به هر منشئی در آینده و آنجا که لازم است که حزب اللهی ها یکدست باشند، ما را دچار مشکل خواهد کرد. این دودستگی ها در بین امت حزب الله، محدود به انتخابات نمی ماند و بالا می گیرد و انشقاق های جدید ایجاد می کند و وحدت شکن می شود. تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- به نظر بنده جهت‌گیریِ صحیح چیز مهمی است. اگر نامزدی در عین صلاحیت نسبی در طیف یا جریانی است که از عقلانیت کافی برخوردارند، می‌توان او را ترجیح داد به نامزدی که هرچند زرنگ است ولی به جریان صحیحی تعلق ندارد 2- تیزبینی و ایده‌داشتن هر دو قابل جمع است ولی تیزبینی سیاسی یا بصیرت، در نمایندگی مجلس خیلی مهم است. کسی که به جای انتقاد از رئیس جمهور کینه‌ورزی می‌کند، بصیرت لازم جهت رعایت منافع ملی از خود نشان نداده است. فکر می‌کنم باید بین دو نامزد نمایندگی ،آن کسی که در عین انتقاد به دولت در صدد کمک به دولت است جهت رفع مشکلات مردم ،از عقلانیت و صلاحیت بیشتری برخوردار است نسبت به آن نامزدی که در صدد عیب‌جویی و کینه‌ورزی نسبت به دولت است 3- این یک موضوع عقلائی است به آن‌چه عقلاً تشخیص داده‌اید عمل کنید 4- بسیار مهم است که گروه‌ها و احزابی به صحنه آیند که گفتمانشان مشخص است و ما نیز بر اساس گفتمان آن‌ها به آن‌ها رأی بدهیم 5- اگر رویهمرفته نامزدهای یک گفتمان که مورد قبول ما است صالح‌اند خوب است به آن لیست رأی دهیم، ولی اگر احساس کردیم آن جبهه یا گروه محذورات و محدودیت‌هایی داشته‌اند که نتوانسته‌اند بعضی را در لیست خود جای دهند در حالی‌که آن افراد موافق همان گفتمانی هستند که ما قبول داریم ما به بعضی افراد که بیرون از لیست هستند هم رأی می‌دهیم و اَهم و مهم می‌کنیم 6- اگر نامزدهایی هستند که بر اساس منافع گروهی به قول شما ظلم‌هایی به افراد یا دستگاه‌های نظام کرده‌اند، هرگز نباید به آن‌ها رأی داد 7- یک نامزد وظیفه دارد آمادگی خود را جهت نمایندگی اعلام کند، حال دیگر هر گروه و جبهه‌ای مایل بود او را در لیست خود قرار دهد او مسئول نیست و جای اعتراض ندارد. مثل این‌که در اقتداء به امام جماعت رضایت او شرط نیست 8- باید اگر فرد یا گروهی را نسبت به سایرین برای نظام اسلامی مفیدتر می‌دانیم در حدّ معتدل برای موفقیت آن‌ها فعالیت کنیم 9- محال است در بین مؤمنین همه دارای یک‌سلیقه باشند. پس اگر همه در ذیل انقلاب اسلامی و رهبری نظام با سلیقه‌های مختلف در جبهه‌های مختلف رقابت داشته باشند برکاتش بیشتر است و شفافیت بیشتری در بین جامعه حاصل می‌شود. وحدت بین جامعه به این معنا نیست که همه یک طور فکر کنند، وحدت به این معنا است که اصول انقلاب را حفظ کنیم و به نظرات همدیگر احترام بگذاریم. موفق باشید
1630
متن پرسش
با عرض سلام شما در جایی فرموده بودید که حداقل خوردن گوشت سه روز یکبار است حال میخواستم بدانم تخم مرغ هم جزء گوشت حساب میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: علماء اخلاق توصیه می‌کنند هر روز گوشت مصرف نکنید، یک روز در میان مصرف شود تا قوه‌ی بهیمیه غلبه نکند ولی در مورد تخم مرغ بنده چیزی نشنیده‌ام. شهید اول در کتاب دروس مى گوید: ((انه یستحب فى کل ثلاثة ایام ، و لو دام علیه اسبوعین و نحوها لعلة و فى الصوم فلا باس و یکره اکله فى الیوم مرتین خوردن گوشت در هر سه روز یکمرتبه مستحب است و اگر به واسطه کسالت و بیمارى یا بواسطه گرفتن روزه به خوردن آن هر روز ادامه داه شود ایراد و اشکالى ندارد و دو مرتبه خوردن آن در روز مکروه و ناپسند است .موفق باشید
1629
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز طبق سخن شما در جزوه سلوک...... چند سوال برایم پیش امده 1.آیا میشود این که میفرمایید تکامل طولی نمیباشد بلکه ادواری است توضیح یا منبعی در مورد آن معرفی کنید 2.جایگاه تاریخ اسلام ؛تاریخ وشناخت اهل بیت (علیه السلام) (غیر از جایگاه نوری آنها) مثلا فضایل یا کرامتهای ایشان در تفکری که برای تمدن سازی وسلوک میباشد کجاست اصلا جایگاه این علوم را در عالم امام عزیزمان لطفا مشخص کنید تا انگیزه برای خواندن آنها فراهم شود
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- موضوع تاریخ ادواری را به صورت پراکنده در کتاب‌های نقد مدرنیته می‌توانید دنبال کنید. مرحوم مددپور در کتاب‌هایش اشاراتی دارد 2- با توجه به این‌که ارزش تاریخ، به حاکمیت ائمه«علیهم‌السلام» است شیعه بر غدیر تأکید می‌کند. وقتی جامعه با حاکمیت انسان‌های قدسی اداراه شد، جامعه علاوه بر راهنمایی‌های تشریعی از مددهای تکوینی نیز بهره‌مند می‌شود. ما امروز با در دست‌گرفتن این علوم ،زمینه را فراهم می‌کنیم تا بر اساس اهداف خودمان علوم را جهت دهیم و تا بر این علوم مسلط نشویم نمی‌توانیم جهت‌گیری لازم را به‌دست آوریم. موفق باشید
1628
متن پرسش
سلام وخدا قوت . ببخشید در رابطه با نام گذاری اسم برای فرزند، اگر اسم بچه را اسم ائمه انتخاب کنیم خوب است وسفارش هم شده ولی رهبری در بحث الگوی زن میفرمایند الگوی زن مسلمان ایرانی ولذا سوالم این است که برای اسم بچه اگر قرار باشد اسم ائمه وپیامبران ا انتخاب کنیم پس این جنبه ی ایرانی بودنش چه میشود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: اسم و نام الگو های زنان ایرانی، اسم و نام اولیاء الهی و ائمه«علیهم‌السلام» است. موفق باشید
1627
متن پرسش
سلام.خدا قوت. خانمی 24 ساله ام.چند وقتی است بدنم سنگین شده.خیلی زیاد میخوابم.علاقه ی زیاد به مطالعه دارم اما حالش رو ندارم.عادتم شده ساعت زیادی در روز به مشاهده ی وبلاگها و نظرات آنها میگذرانم.حتی حال کار منزل را هم ندارم.احساس خیلی بدی دارم.عمرم دارم به هدر میره.ازین که کار مفیدی انجام نمیدم عذاب وجدان دارم.چه باید بکنم که حال قبلم برگرده؟البته الانم کلاس میرم.مباحثه میکنیم اما نه آنگونه که باید.لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: شاید مشکلی در فیزیولوژی بدنتان ایجادشده در این مورد به پزشک رجوع کنید. علاوه بر آن با برنامه‌ریزی جهت آنچه وظیفه‌ی خود می‌دانید نگذارید زندگی‌تان به روزمرّگی بگذرد. نهایتاً زمانی محدود را جهت مطالعه‌ی وبلاگ‌های مفید بگذارید. با دوستانتان در مورد مباحث معرفتی مباحثه کنید. موفق باشید
1626
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و تشکر همراه با عذرخواهی بابت تصدیع وقت حضرتعالی .مدتهاست فکرم مشغول موضوعی شده و حالت شک و تردید دراین مورد مرا به خود مشغول کرده است .این موضوع هیپنوتیزم یا دقیقتر خودهیپنوتیزم است . با مطالعات فراوانی که در این زمینه داشتم اینگونه علمای این فن بیان داشته اند که خودهیپنوتیزم روش علمی ترک عادات کهنه و ایجاد عادات جدید بوسیله تلقین به ضمیرناخودآگاه است زیرا دراین حالت فرد بسیار تلقین پذیر است . یعنی اگر ذهن انسان تحت تاثیر محیط و خانواده تحصیل و... برنامه ریزی شده است هم اکنون فرد خود میتواند برنامه جدیدی را به ناخودآگاه ذهن بدهد و شخصیت جدید خود را شکل دهد و عادات بدی را که دارد را ترک و باعادات حسنه جایگزین نماید. علاوه بر خواص دیگر مثل تمرکزفکر و افزایش حافظه و موارد دیگر. سوال بنده از حضرت عالی این هست که آیا واقعا خودهیپنوتیزم و ایجاد رابطه با ضمیرناخودآگاه چنین خواصی دارد؟ آیا شرع مقدس چنین راههایی را تجویز میکند؟ آیا اهل بیت که اول و آخر همه راههای خیر به به آنها ختم میشود در این مورد بیانی داشته اند؟ آیا اگر کسی از چنین راهی بخواهد به مبارزه با رذایل اخلاقی و تقویت اراده بپردازد وهن مقام ائمه میباشد؟لطفا ازلحاظ حکمی و معرفت النفس در این مورد بنده و امثال بنده را راهنمایی ببفرمائید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همین طور که می‌فرمایید خود هیپنوتیزم یک نوع تلقین است و چون در آن حالت روح انسان بیشتر تحت تأثیر تلقین‌کننده قرار می‌گیرد آنچه تلقین می‌شود نسبت به تلقین‌های عادی، کمی بیشتر می‌ماند. ولی از آن‌جایی که هر نوع تلقینی خیال انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد بدون آن‌که عقل انسان را متوجه حقیقت بنمایاند، به خودی خود پایدار نیست مگر آن‌که خودِ انسان سعی کند آن تلقین را بپذیرد. بسیار پیش می‌آید که خانمی یا آقایی را در شرایط عادی با تلقین تشویق به کار می‌کنیم که پس از مدتی آن کار را ادامه ندهند. پس اولاً: در هیپنوتیزم موضوعِ ضمیر ناخودآگاه در میان نیست، بلکه همان خیال است که تحت تأثیر تلقین‌کننده قرار می‌گیرد. ثانیاً: از طریق هیپنوتیزم شخصیت جدیدی که منور به اندیشه و عقل شده باشد ایجاد نمی‌شود و عمری که صرف می‌شود تا تمرکز لازم به‌دست آید بسیار ارزشمندتر از آن است که در این امر مصرف شود. اگر ما به جای این کار اندیشه‌ی خود را بر روی معارف عالیه در امور قدسی صرف کنیم تا با حقیقت قرآن و روایات آشنا شویم برکات فوق‌العاده‌ای نصیب خود می‌کنیم که منجر به شخصیت برتری برای ما می‌شود. موفق باشید
1625
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز - در ادامه پرسش و پاسخ کد شماره 1611 - شما جاندار بودن جنین در شکم مادر را قبل و بعد از 4 ماهگی (آیات 12-14 سوره مومنون) چگونه توضیح می دهید؟ - قبل از 4 ماهگی (جنین) جان یا نفس ناطقه یا روح ندارد؟ در حالیکه موجودی جاندار است. - با توجه به علم سلولهای بنیادی که اعضای انسان را بصورت مجزا خارج از بدن و در دستگاه می سازند. جان و روح در کجا قرار دارد؟ از راهنمایی شما سپاسگزارم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همین‌که نطفه آماده شد تا روحی بر او دمیده شود جنین حیات پیدا می‌کند. در این مرحله جنین روحی دارد که آن روح، روح گیاه بالفعل و انسان بالقوه است. فرق نمی‌کند که روح در کجا به سلول تعلق بگیرد، چه در رَحِم و چه در جایی که شرایطی مثل رَحِم فراهم باشد. موفق باشید
1622
متن پرسش
با سلام لطفا به این سوال به صورت خصوصی پاسخ دهید ظاهرا آقای که سوال کد:1597 را از شما پرسیده اند از مسجد ما می باشند که موضوع به این قرار است حدود دو یا سه سال است که مباحث معرفتی و سیر مطالعاتی شما به حول قوه خدا در مسجد ما راه افتاده و خدا را شکر نیمی از بچه ها با شوق و پشت کار وارد مباحث شده و کار میکنند اما از همان زمان با شروع مباحث آقایان را با عسل هم نمی شود خورد در ماه های اول بقیه را به سفسته متهم میکردند بعد از یک سال متهم به غرب زدگی شدیم حالا چرا؟ چون برای نیمه شعبان با اینکه کتاب در محله پخش شد و مسابقه کتاب و نمایشگاه کتاب گزاشته شد تعدادی از بچه ها نظرشان این بود(( چون محله جدیدن محل زندگی چندین خانواده بهایی می باشد و حتی این خانواده ها برای بچه های کوچک کلاس نقاشی بر پا کرده و در کنار آن به تبلیغ بهایئت پرداخته بودن ))که جشنی مانند جشنی که در محله خود شما توسط آقا سلمان پسرتون بر پا می شود برپا شود چون سالهای قبل هم چنین جشن های بود و استقبال بی نظیر شد ولی آقایان با اسرار که این جشن کار لغو و غربی است جلوگیری کردند اصلا چه اشکالی داره کنار این مباحث جشن هم باشه،فیلم هم باشه اخه بچه ای که تازه میاد تو مسجد با این وضعیت محله ما که سایه مسجد را میزنند با این خانواده های که اصلا روحانی را قبول ندارن چطوری ما کتاب 10نکته را بدیم دستش قیل از این که حضورش دائمی شد کارشون شده رفتن تو یک اتاق و کتاب خاندن و هر کس این کار را کرد می شود عارف و بقیه کم معرفت و بی علم و کتاب خود من تا بهال دوبار شروع به کار در مورد فلسفه شدم ولی جوری بزخورد شد که دیگه این کلاسها را شرکت نکرده و شخصا با سی دی هاتون دنبال میکنم و خیلی جالبه میگفتند تو روحت پس زده و کاری به ما نداره و خیلی چیزهای دیگه که یک روز وقت میگیره اگه بخام بگم با این کارهاشون تا حالا باعث شده اند دو تا فرمانده پایگاه استفا دهند چرا؟ چون حکم شورا و کارت فعال براشون صادر شده و غیر از این کار هیچ کار فرهنگی دیگه ای را قبول ندارند و میگند حوزه که کار فرهنگی نمیکنه ما کارهاشونا قبول نداریم و اصلا دوست نداریم به حوزه جوابگو باشیم و حداقل هر دو ماه هم حاضر به رفتن به حوزه نیستند و باعث فشار از ناحیه حوزه به فرماند شده و فرمانده هم که دیگه نیروی برای کار کردن نداره مجبور به استعفا میشود ضمنا اقایان مورد حمایت کامل یکی از روحانی های مسجد هم هستند و تقریبا مسجد شوده دو قبیله قبیله حاج آقا و قبیله منحرفی ها به خدا خسته شدم نه من نیمی از بچه ها همینطور شدند و من شخصا از شورا استعفا کردم و اصلا با اینکه حدود 10 سال است تو این مسجد هستم و این مسجد جزئی از زندگی من شده و اگه 1 روز نرم انگار خانواده ام را ندیدم دیگه میخام مسجدم را هم عوض کنکم واقعا شاید ما اشتباه میمنیم از شما درخواست کمک دارم به خدا دارم دیوانه میشم با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حضرت امام خمینی و مقام معظم رهبری به ما نشان دادند که مسلمانان باید با همدیگر مدارا کنند. کارهای خوبشان را تأیید کنیم و از عیب‌هایشان چشم‌پوشی نماییم. با این روش سعی کنید رابطه‌تان را با همدیگر حسنه کنید. چه اشکال دارد با سلیقه‌های مختلف در کنار همدیگر باشیم؟ آزاداندیشی یعنی همین. مسجدتان را عوض نکنید، در خدمت مسجد باشید ولی از عیب‌های همدیگر چشم‌پوشی کنید. موفق باشید
1621
متن پرسش
باسمه تعالی؛سلام علیکم؛حضرتعالی در کتاب وزین تمدن زایی شیعه(صفحه138)فرمودید: """...در این صورت رهبر و مدیر جامعه اگر بخواهد جامعه را جلو ببر باید کاری کند که جامعه سوار تکنولوژی موجود شود و افسار آن را در دست بگیرد تا ...""" حال اگر جامعه ای را در نظر بگیریم که بخواهد بدون سوار شدن بر تکنولوژی غربی امروزی ، به ابزارسازی مورد نظر دین توجه کند و به آن بپردازد ، آنگاه چه اتفاقی ممکن است بیافتد؟ اگر در مراکز و مجموعه های فرهنگی ، مدیران بخواهند مدیریتی بر پایه معاد بدون در نظر گرفتن دوران گذار داشته باشند ، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حرکت تاریخی یک جامعه غیر از یک فرد است. جامعه باید در افقی که در پیش دارد نوعی از زندگی را در نظر بگیرد تا بتواند به مرور از زندگی غربی عبور کند و این است که باید سعی کنیم تکنولوژی موجود را به مرور به سوی ابزار مورد نظر خودمان تغییر دهیم. در حال حاضر افراد جامعه تصوری غیر از ابزارهای موجود ندارند تا بخواهند به آن بپردازند. زندگی بر پایه‌ی معاد به آن معنا است که مردم به زندگی ابدی بیشتر اهمیت بدهند تا زندگی زودگذر دنیایی، ولی در هرحال باید زندگی کنند و طوری زندگی را شکل دهند که مشغول دنیا نشوند، با این‌همه آیا می‌توانند در حال حاظر ماشین سوار نشوند و یا از برق استفاده نکنند؟ این‌ها ابزارهایی است که برای داشتن‌اش ما را سخت گرفتار طبیعت می‌کند، پس باید با کمترین وابستگی از آن‌ها استفاده کرد تا شرایطی فراهم شود که از آن‌چه طبیعت خدا در اختیار ما می‌گذارد استفاده کنیم و به جای تخریب طبیعت آن را برای زندگی بهتر بپرورانیم. با دقت درمثال چاه عمیق با قنات که در کتاب تمدن زایی شیعه طرح شده شاید بتوان موضوع را درست دنبال بفرمائید . موفق باشید
1618
متن پرسش
باسلام. میشه بفرمایید روزانه چقدر تلوزیون نگاه می کنید؟ و چه برنامه هایی رو؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- بنده از تلویزیون فقط اخبار را نگاه می‌کنم و گفتگوی ویژه‌ی خبری و برنامه‌هایی مثل صراط یا شاخص را. به ندرت می‌شود برنامه‌ی دیگری را نگاه کنم 2- فکر می‌کنم ما باید در حدّ معقول در امر ازدواج دقت بکنیم ولی گویا در این مورد تقدیرات الهی هست که ما به سوی آن می‌رویم 3- بحث عین ثابته موضوعی است که باید پس از مقدمات طولانی بحث شود. مسلّم اگر عین ثابته درست طرح شود، نتیجه‌ی آن جبر نخواهد بود. موفق باشید
1616
متن پرسش
با سلام. استاد، دوستان که حتی افراد مسن و دنیادیده در میانشان هستند بنده را تشویق می کنند به دنبال موسیقی و یا آوازبروم و معتقدند انسان کم کم در زندگی دچار تنهایی هایی می شود که جز با ساز نمی تواند پرکند.می گویند نه پدر و مادر و نه همسر هیچکدام نمی تواند تنهایی آدم را پر کند و فقط ساز و یا آواز می تواند این کار را بکند. استاد آیا واقعا اینگونه است. من با این که صدای خوبی دارم اما دلم میخواهد بروم دنبال صوت قرآن. حال به نظر شما آیا واقعا من در آینده اگر دنبال ساز نروم دچار خلأ تنهایی می شوم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: از این دوستانتان باید پرسید مگر آن وقتی که با موسیقی تنهایی خود را پُر می‌کنید حقیقتاً تنهای و اوقات فراغت را به ثمر رسانده‌اید؟ یا از سؤالی که روح شما از شما دارد که چرا مرا به ملکوت متصل نمی‌کنی، فرار می‌کنید؟ مطمئن باشید تا با قرآن و روایت و شریعت ، جان خود را به معارف عالیه متصل نکنید و راه اُنس با خدا را پیشه ننمائید، بی‌راهه می‌روید. شاید صوت خوب شما وسیله‌ای شود که با قرآن اُنس بیشتری بگیرید و با تدبّر در قرآن راهی به سوی حقیقت در مقابل جان‌تان بگشایید. موفق باشید
1615
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی. سئوالی درباره حرکت جوهری داشتم.بنده اینطور از متن کتاب و سخنرانی متوجه می شوم که اصطلاح حرکت جوهری فقط برای موجودات مادی مطرح است که طبق آن جوهره ی موجود مادی به سمت تکامل و ثبات حرکت می کند.سئوال بنده این است که برای موجودی مثل انسان، که بعد از مرگ در برزخ نیز هنوز این راه تکامل وجود دارد(هنوز امکان تعالی و رهایی از پلیدی ها هست)، حرکت جوهری توجیه گر مناسبی نیست و مثلا تعریف سیر انفسی توصیف بهتری می کند، فقط اشکال اینجاست که باید برای نفس استقلال قائل شویم و از روح جدا کنیم(در قران هیچ گاه روح جمع بکار برده نشده ولی نفس هم مفرد دارد هم جمع) و همچنین مراتب نفس(اماره،لوامه،عاقله،ملهمه،مطمئنه،راضیه،مرضیه) را متصور شویم که ذات مادی دارد و فقط در مرتبه عالی خود،مرضیه، به کیفیت روح میرسد البته با حفظ ذات خود(ماده تلطیف شده یا انرژی). در واقع روح مقام ثبات است، همان چیزی که معصومین علیهم السلام به آن مرتبه رسیدند. آیا این نوع تعریفی که بنده با ذهنیتی که از کتاب "انسان و خدا" شهید چمران داشتم بیان کردم صحیح است؟با تشکر از شما.اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: چند موضوع در سؤال‌تان مخلوط شده. این‌که می‌فرمایید حرکت جوهری مربوط به ماده است، حرف درستی است و نفس انسان هم در دنیا تا به بدن خود تعلق دارد در اثر حرکت جوهری جسم، قوه‌هایش فعلیت می‌یابند. ولی در برزخ و قیامت عملی نیست تا تکاملی باشد. ما در برزخ و قیامت با ملکات خود به‌سر می‌بریم ولی در هر مرحله‌ای آماده می‌شویم تا مرحله‌ی عمیق‌تر ملکات ما برای ما نمایان شوند. به عبارت دیگر در برزخ و قیامت حجاب‌های ما به مرور رفع می‌شوند و از این جهت یک نوع تکامل برای انسان پیش می‌آید. عنایت داشته باشید که نفس امّاره و لوامّه و مطمئنه و راضیه و مرضیه، مربوط به ابعاد اخلاقی ما است و نفس عاقله و ملهمه ابعادی از نفس ناطقه و مربوط به ابعاد وجودی ما می‌باشد. مواظب باشید این‌ها مخلوط نشوند. در فلسفه‌ی اسلامی ماده‌ی تلطیف‌شده معنا ندارد. شاید منظور حالت مثالی پدیده‌ها بوده است. موفق باشید
1613
متن پرسش
سلام استاد باتشکر از زحماتتان.در ادامه سوال1600.بهترین زمینه برای تفکر درقران که علاوه بر جنبه مهم خودسازی خدمت گذاری به انقلاب اسلامی (کار جهاد گونه) رانیز شامل شود چه زمینه ایست؟اگر امکان دارد یک برنامه تربیتی علمی جهت این امر برایم ایمیل نمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: فکر می‌کنم با مطالعه‌ی جزوه‌ی «نحوه‌ی کار با تفسیر المیزان» و بحث «ضرورت مطالعه و نحوه‌ی آن» در آخر کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بتوانید جواب خود را پیدا کنید. موفق باشید
1611
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند پرسش بنده پیرامون نفس و روح و جان می باشد. 1-آیا نفس و روح و جان از دیدگاه قرآن یا در هستی و وجود با یکدیگر فرق دارند؟ 2-همانطور که نفس در قرآن مراتب دارد ، روح هم مراتب دارد؟ 3- اگر بگوییم روح فوق مکان و زمان هست . 2تا روح چگونه در عالم می گنجد؟ لطفا راهنمایی ام کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- در مقابل بدن، نفس ناطقه است که جنبه‌ی مجرد انسان است و آن‌جا که قرآن می‌فرماید: خداوند در هنگام خواب یا مرگ، شما را می‌گیرد منظور همان نفس ناطقه است که به تعبیر دیگر همان روح است که به فارسی به آن جان می‌گویند. 2- فرق نمی‌کند 3- در عالم مجردات چیزی در عرض چیزی نیست، هرکس خود را در مرتبه‌ای که روحش در آن مرتبه قرار دارد احساس می‌کند مثل آن‌که روح همه‌ی افراد سخن معلم را درک می‌کنند بدون آن‌که ارتباط روح آن‌ها نسبت به معلم تقدم و تأخر داشته باشد، هرچند بدن‌های دانش‌آموزان نسبت به همدیگر در عرض هم هستند و نسبت به معلم دارای تقدم و تأخر اند. موفق باشید
1610
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز آیا مزاج ویا تربیت خانوادگی در صفات اخلاقی انسان تاثیر دارد یعنی ممکن است یک صفتی را که هرچه سعی می کنیم آن را ترک کنیم نمی توانیم ترک کنیم ودقیقا عین همان حالت را در پدر ومادر خود میبینیم دلیلش این باشد که از آنها این صفات به ما منتقل شده باشد وما هم در مقابل این حالت در محضر خدا معذور باشیم ویا اینکه نخفیف در کارمان حاصل شود؟ بسیار ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: منش و روحیه از والدین به انسان منتقل می‌شود، ولی بدی و خوبی نه. همه‌ی انسان‌ها هلوع و جزوء و ضعیف خلق می‌شوند. یعنی طبیعت انسان در ابتدای امر حریص است و در مقابل مشکلات جزء می‌کند و از نظر روحیه ضعیف است و باید از طریق شریعت الهی خود را بسازد. اگر پدر و مادرتان در اصلاح خود تلاش نکرده‌اند دلیلی نمی‌شود که شما در اصلاح خود کوتاهی کنید. موفق باشید
1609
متن پرسش
من در مورد خیلی موارد دچار تردید میشم چون هرکسی عقایدمختلف رو با دلایل منطقی میگه میترسم اشتباه کنم؛راهنماییم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: چون نتوانسته‌اید مبنایی برای اندیشه خود ایجاد کنید و بر آن مبنا سایر اندیشه‌ها را ارزیابی کنید. با معرفت نفس برای خود مبنا درست کنید. موفق باشید
1608
متن پرسش
با سلام این سخن به چه معناست؟ در آخرت،علم،روح را می سازد و عمل،بدن انسان را.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: چون ما معتقد به معاد جسمانی هستیم و می‌دانیم بدن ما در قیامت جسمی مطابق عقاید و اعمالمان دارد فرموده‌اند: در قیامت علم، روح ما را می‌سازد تا در مقام قرب الهی قرار گیریم و اعمال صالح بدن را ما را می‌سازد و لذا بدن انسان‌های متقی همچون قرص قمر نورانی است، ولی بدن انسان‌های بدکار، از خوک و میمون زشت‌تر است. موفق باشید
1607
متن پرسش
باسلام خدمت معلم عالیقدر و عزیزم بنده جوانی با گرایش های مذهبی هستم از خدا و ائمه همیشه همسری مذهبی و با ایمان میخواستم تا اینکه چند ماه پیش با این رویکرد که مورد عنایت خدا وامام هشتم ع واقع شده ام با دختری از خانواده سادات ازدواج کردم تحقیقات لازم را هم انجام دادم و در جلسه خاستگاری هم تمام آنچه را لازم میدانستم گفتم ایشان هم با تمام گفته های من موافق بود اما حالا به این نتیجه رسیده ام که ایشان از نظر اعتقادی تا حدودی از بنده پایین تر است البته اهل نماز و واجبات هست اما آنگونه که من همیشه فکر میکردم و از خدا میخواستم نیستند . بنده فکر می کنم در مرحله خاستگاری آنچه تکلیفم بوده انجام داده وحالا مشکلم با ایشان نیست بلکه با خودم مشکل پیداکردم چون همیشه از خدا خواسته بودم تا همسری همراه قسمتم کند و آنچه میخواستم نشد از نظر اعتقادی دچار تزلزل شده ام و کاها ناشکری می کنم و دیگر از دست خودم خسته شدم و ایمانم از دست رفته است و اعتقاد قلبیم به حکمت خداوند از بین رفته است احساس میکنم اگر با این حال بمیرم کافر میمیرم و از شما میخواهم به عنوان یک معلم راهنماییم کنید که چگونه از دست این وساوس و درگیری های فکری راحت شوم و بفرمایید چگونه رفتار کنم که ایشان با بنده همراه شود خواهش میکنم خیلی زو د پاسخم را بدهید تا از این وضع راحت شوم و برایم دعاکنید!!! خداوند شمارا حفظ بفرماید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: خداوند به لطف خودش همانی را که می‌خواستید در همسرتان قرار داده ولی شما تشخیص نمی‌دهید. او باید مادر فرزندان شما باشد و در این رابطه باید روحیه‌ی خاصی داشته باشد که از نظر شما آن روحیه سادگی به‌حساب می‌آید ولی اگر ایشان مثل شما بود زندگی‌تان خشک و بی‌طراوت می‌شد. به همسرتان سخت‌گیری نکنید، بگذارید به صورت طبیعی و فطری رشد کند. انتظارات و توصیه‌های شما باید متناسب با روحیه‌ی خودش باشد و نه متناسب با روحیه‌ی خودتان. موفق باشید
نمایش چاپی