بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
36328

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: استاد ارجمند سوالی داشتم در مورد اجنه، اینکه آیا صرف روشن کردن عود در خانه ایی اجنه جمع می شوند؟ مثلا اگر همسایه ما روشن کند به ما هم مرتبط می شود؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً چنین نیست. اساساً ما نباید ذهن خود را مشغول چنین خطوراتی بنماییم، در حالی‌که ساحت اجنه، ساحت دیگری است و ربطی به ساحت ما ندارد. موفق باشید

36246

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام‌ استاد گرامی: به ریشه و دین و راهی که می‌روم شک کردم. چرا خداوند ما را رها کرده مردم غزه به خاک و خون کشیده شدند. یک جا شنیدم از شما گفتید ما در مسیر قلبی ساختگی هم میتونیم سیر کنیم. شک می‌کنم به خودم چطور راهم را پیدا کنم؟ مددی که خداوند وعده داده کی به کمک میرسه؟ چرا کربلا این مدد نرسید؟ نکنه در گمراهی هستم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این رابطه به جواب سؤال شماره 36230 و 36251 و 36249 رجوع فرمایید. از آن جهت که ملاحظه می‌فرمایید چگونه حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» در نجوای خود در قتلگاه متوجه نتایجی شدند که با شهادت‌شان پیش آمد. و یقیناً آنچه در غزه در پیش است، تغییر معادلات جهانی است و همه شهدای غزه تا راضی به این نتیجه نباشند، خداوند آن‌ها را مفتخر به چنین سرنوشتی نایل نمی‌گرداند هرچند کودکان شیرخواری باشند مانند علی اصغر. موفق باشید

36238

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: مدتی است احساس می‌کنم ظهور اتفاق افتاده است البته نه به کامله بیشتر از اینکه ما نیاز به دعا برای فرج داشته باشیم به دعا برای داشتن چشم ظهور بین نیاز داریم آیا ظهور یک امر وجودی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مسلّماً نور حضرت در این شرایط بیش از پیش در صحنه است و ان شاءالله با تعیّن شخصیت ایشان، بشرِ امروز ره صدساله را یک‌شبه طی می کند. نمی‌بینید وجود نائب آن حضرت چه اندازه کارساز است؟!! حال حساب کنید اگر در کنار حضور همه جانبه آن حضرت، آن حضور تا ظهور شدت بیابد؛ چه جهانی در راستای نابودی باطل و حاکمیت حق پیش می‌آید. موفق باشید

36232

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

نمی دانم درست می بینم یا نه. آینده همین حالاست، همه ی زندگی همه اش یکجا همین حالا هست مثل یک بوم نقاشی منتها ما نمی توانیم همه را با هم ببینیم و هر بار نظرمان به یک صحنه می افتد؛ و گمان می کنیم که حالایی داریم و آینده ای؛ در حالیکه حالا و آینده و گذشته مربوط به بدن است و ما فقط ماییم، به قول جناب علامه هستیم که هستیم. البته ایشان می فرمایند :ما ابدیت در پیش داریم؛ هستیم که هستیم» ولی گویا منظورشان این است که ما با ابدیت مواجهیم؛ نه اینکه بعداً ابدیتی باشد؛ ابدیت همین الآن هست منتها ما بی خبریم، ابدیت گویی یعنی همه اش خدا شدن نه اینکه تا همیشه ماندن، تا خدا راه زیادی نیست؛ بلکه اصلاً راهی نیست؛ قرار نیست برویم؛ قرار است بشویم، هرچه هست خداست و ما هم گویی خداهای بی خبریم که از اصلمان غافلیم یا خودمان را از اصل انداخته ایم، شاید بگویید کافر شده ام و از جهنم بترسانیدم؛ جهنم آیا جز خودم است وقتی که بی شرمی و زشتی می کنم؟ جهنم ولی چقدر پر تنفّر است و چقدر حسرت دارد، ولی چه آسان می شود جهنم خود را بهشت کرد؛ کاش فقط همت باشد؛ آری بهشت کردن همت می خواهد؛ چمران می خواهد؛ و چمرانی نگاه کردن! من ولی به شدت از مردن می ترسم؛ وحشت بسیار سنگینی می گیردم از مردن؛ دعا کنید هرگز نمیرم؛ من دلم خدا شدن می خواهد؛ خدا شدن که عیبی ندارد؛ همه ی اهل جهاد خدا می شوند؛ معبود شدن مذموم است؛ دعا کنید ‌که من هرگز نمیرم؛ من دلم می خواهد از چشمه ی شهادت بنوشم؛ حتی به قدر جرعه ای؛ از دست خدا؛ از دست خود خود خودش؛ از آب حیات...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هم اکنون در ذات خود حضوری بیکرانه و ابدی هستیم و هر اندازه نسبت خود را با توحید الهی بیشتر کنیم از طریق عبودیت، این بیکرانگی را نسبت با خدا روشن و روشن‌تر احساس می‌کنیم. موفق باشید

36175

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدایی که جز نام نشانی از او ندارم. حاج آقا امیدوارم بتونم حالم را شرح بدم، به شدت نیاز به مداوا دارم. مضطربم، از خواندن نماز و گرفتن روزه و رعایت حرام و حلال از آن جهت که نوری دیده نمی‌شود، دل زده کرده مرا. دایم در ناملایمات روزگار درگیرم. درد می‌کشم از این که خود را در مسیر نمی یابم، درد می کشم که نمازم جز دولا راست شدن چیزی نیست، درد می‌کشم از کثرت گناه که دست و پایم را بسته. به دنبال ذکری، دستور عملی هستم که خالی شوم از همه ظلمات و کثرات. خسته ام که اطرافیانم پی همه چیز هستند الا خودشان الا خدایشان. بگویید ۴۰ روز روزه بگیر، یک سال نماز جعفر طیار بخوان بگویید یک کاری بکنم تا در مسیر رشد خودم قرار بگیرم من از این آورده های حاضر ناراضی ام. می‌خواهم پاک شوم و از هر عمل فقهی که انجام می‌دهم نور بگیرم، احساس کنم نزدیک تر شدم، و هر روز به کاری و هر دم به دمی نباشم. اگر نتوانستم شرایط را برای یک معالجه قطعی روشن کنم، بفرمایید تا توضیح بیشتری دهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه معرفت خود به حقایق را عمیق‌تر کنیم، برکات عبادات ما بیشتر می‌شود. در این رابطه خوب است خود را به مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و سپس «برهان صدیقین» و بعد از آن به شرح کتاب «آداب الصلواۀ» از حضرت امام خمینی بپردازید. که صوت همه مباحث مذکور روی سایت هست. موفق باشید

36125

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: همان گونه که عالم عقل اثبات می‌کند یک چیز نمی‌تواند هم باشد و هم نباشد. اما ما در عالم خیال یک شی هم هست و هم نیست. آیا می‌شود عالم خیال به عنوان یک منبع معرفت نگاه کرد که در آن یک شی هم هست و هم نیست. آیا درست است که ابن عربی به عالم خیال طبق سخنان بالا به عنوان منبع معرفت نگاه می‌کند؟ و آیا وحدت شخصی وجود بر اساس همین عالم خیال بیان شده که تناقص در آن صحیح است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در وحدت شخصیه وجود، ما با «وجود» به عنوان مطلق نظر داریم و ظهور وجود با جلوات مختلف. پس در واقع آنچه در صحنه است «وجود» است در ظهورات مختلف. و از این جهت تناقض پیش نمی‌آید. زیرا مثلاً نمی‌گوییم این گل، هم وجود است و هم لا وجود؛ بلکه می‌گوییم وجود است در آینه امکان گل. موفق باشید

35893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در خصوص حقوق بشر اسلامی خیلی مطلب نوشته شده ولی در هیچ کدام یک طرح اجرایی مانند منشور یا کنوانسیون ها نداریم تنها یک اعلامیه حقوق بشر قاهره نوشته شده. من کتاب «هدف حیات زمینی انسان» را مطالعه کردم بنظرم رسید ریشه تمام نقض حقوق بشر فساد و خونریزی است که ملائکه گفتند و خدا گفته من به انسان علم اسما را یاد دادم. آیا می شود از اسما الهی یک مجموعه تهیه کرد که انسان ها را به سعادت برساند صفات خدا که هر انسان باید داشته باشد مثلا رحمان، رحیم و.... و این مجموعه بشود مبانی اصلی و از دل ان دستورالعمل سعادت واقعی بشر را تبیین کرد؟ در حال حاضر غربی ها بجای حذف کارهای بد و گناهان در راستای حمایت از آن بر آمده اند مثلا برای زنان بدکاره گفته اند کارگران جنسی و حامی آنها هستند. خواهش می کنم روی این موضوی بررسی و راهنمایم کنید اگر ابهامی است تلفنی خدمتتان هستم زیرا محل کارم تهران است البته اصفهانی هستم و هر مدت یک بار اصفهان می آیم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید ما در مواجهه با آنچه تحت عنوان حقوق بشر در غرب مطرح شده، باید دستگاه معرفتی خودمان به انسان را دنبال کنیم وگرنه گرفتار معیارهای برساخته آن‌ها می‌شویم و از این لحاظ باید مباحث مطرح شده در رساله حقوق حضرت سجاد «علیه‌السلام» و مباحث اخلاق اسلامی در راستای خلیفۀ اللهی و کرامت انسان به میان آید و در این موقعیت، حرفها داریم. کتاب «کرامت در قرآن» از آیت الله جوادی نکات خوبی را در این رابطه مدّ نظر می‌آورد. موفق باشید

35824

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: در جواب سوال شماره ۳۵۷۸۸ فرمودید: «بنا به نظر ملاصدرا، از همان ابتدا روحِ نباتی است که جنین را تدبیر می‌کند ولی آن روح، همچنان شدت می‌یابد تا در چهار ماهگی دارای بالقوگی روحِ انسان می‌شود. و این موارد همه مربوط به روح مادر است.» فرمودید اون روح نباتی مربوط به روح مادرست، از طرف دیگر فرمودید همان روح در چهار ماهگی دارای بالقوگی روح انسان می‌شود، بالاخره روح مادر قبل چهار ماهگی تدبیر می‌کند یا روح نباتی که بعدا در چهار ماهگی بالقوه انسان می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، تا جنین به حکم «و نفخت فیه من روحی» آماده روحِ مناسب خود نشود؛ همواره تحت تأثیر روح مادر، مراحلِ نباتی و حیوانی خود را طی می‌کند. موفق باشید

35361

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: وقتی خداوند وجود بی نهایت است قاعدتا عالم ماده نیز خارج از او نیست بنابرین چه ابایی دارد بپذیریم در مرتبه ای وجود، خواص مادی داشته باشد و اتفاقا نقص نیست و کمال است چون اگر مجرد صرف بود نقصش این بود که ماده نداشت. مثلا ملائکه ماده ندارند و این، نسبت به انسان که هم ماده دارد و هم عوالم بالاتر، برای ملائکه نقص است. حال خداوند از ماده است تا آنچه در وهم نیاید صحیح است؟ در مرتبه ای ساجد در مرتبه ای مسجود، در مرتبه ای عابد در مرتبه ای معبود، در مرتبه ای عبد است در مرتبه ای رب است، در مرتبه ای حامد در مرتبه ای محمود، در مرتبه ای فانی در مرتبه ای باقی، در مرتبه ای معدوم در مرتبه ای موجود، در مرتبه ای طالب در مرتبه ای مطلوب، در مرتبه ای قاصد در مرتبه ای مقصود، در مرتبه ای آدم در مرتبه ای خاتم، در مرتبه ای عیسی در مرتبه ای داود، در مرتبه ای موسی در مرتبه ای فرعون، در مرتبه ای بی حد در مرتبه ای بی عد، در مرتبه ای محدود در مرتبه ای معدود، در مرتبه ای ظاهر در مرتبه ای باطن، در مرتبه ای غایب در مرتبه ای مشهود، در مرتبه ای سید در مرتبه ای بنده، در مرتبه ای واجد در مرتبه ای موجود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید برای رفع این مشکل باید به مباحث «برهان صدیقین» و شرح صوتی آن رجوع فرمایید. در آنجا مطالب دقیقی پیش می‌آید که نسبت خدا با موجودات در ساحت وجود آنها است و نه در ساحت ماهیت آنها. در سؤال بعدی خود نیز همین مشکل برایتان پیش آمده که گمان می‌شود فتوسنتز نیز اسمی از اسماء الهی است. موفق باشید

35273
متن پرسش

- 💡آنک در خــــلوت نظر بر دوختست💡 💡آخر آن‌را هم، ز یـــــــار آموختست💡
مولوی دفتر دوم بیت ۲۵ موضوع: انقلاب اسلامی واسطه تأثیرات غیبی بر بشر ــ شاید گرافه نباشد اگر گفته شود، بحرانی که امروزِ انقلاب، با آن مواجه است به دو بخش قابل تقسیم است بخش اول بخشی است که قدرت و نفوذ استکبار در عرصه جهانی برایش پیش آورده و بحران بخش دوم در نسبت با فرزندان اش (نگرش نسل جوان) دارد. بخش اول بحول قوة الهی و به برکت رشادت و خون شهدا کنترل شده که هیچ، به پیروزی هم رسیده است. اما بخش دوم که بنظر در سر و سامان مطلوب نیست، بنده حقیر نظرم اینست که از روزی باید ترسید که این بحران خاموش شود، چرا؟ چون خاموشی بحران این قسم دوم، به معنای مرگ حقیقتِ انقلاب است. انقلاب و انقلابیونی که به رهبریت علمایی چون ائمه اطهار و قاضی ها و خمینی ها به میراث رسیده است، چنین سر ناسازگاری با آرامش و آسایش های دروغین (آنگونه که جهان غرب اکنون بدان رسیده) نداشته و ندارد و اگر داشت باید شک کرد در رسالتش! تاریخ بشر کدام عرصـــهء ابراز تعارضات را با چنین کیفیتی! سراغ دارد؟ کدام نسل، تجربه چنین میدان تعارض را دارد؟ آیا این انفعال و موضع گیری های تک تک جوانان این مرز بوم همان نیست که خود ذات انقلاب و حقیقت اسلام می‌خواست؟ جهانی که انسان در آن حاضر است، مصداق خواب های خرگوشی نیست که با غوطه ور کردن آدمیان در رفاه ساختگی بروز کرده است؟ آیا انتخاب از میان انواع چیزها انتخاب حقیقی است؟ یا انتخاب کردن و انتخاب نکردن چیزها انتخاب حقیقی است؟ این ناسازگاری قدسی نیست؟ که آن‌را هم از یار آموخته ایم؟ گزافه نیست اگر خاموشی طبل جنگ های جهانی سوم و چهارم... را به انقلاب اسلامي ايران نسبت دهیم اگر بنای جنگها را برخواسته از یکدستی انزجار آمیز بدانیم. یک دستی که جهان استکبار غرب در سودای اجرایی آن بود با دست نشاندن حکومت‌های منفعل و تجددگرای، نفس اماره زده! بود انقلابی که یک دستی بیمارگونه را از بشر گرفت، بظاهر و به زعم ظاهربینان گریبانش را گرفته است، اما زهی خیال باطل، این زنده گی است که رخ خود را برای بشر گشوده است آیا مگر معجزه قرآن نگفت «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» ﭘﺲ ﺑﺰﻩ ﻛﺎﺭﻱ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻟﻬﺎم ﻛﺮﺩ .(٨) یک دستی که سودای جز رسمیت دادن به «فجور» که برهوت برای انسان بود تا اجازهء به میان آمدن باغ ها و نهرهای جاری بهشتی «تقوا» را ندهد آری آنان وحدت را نیز تحریف کرده بودند و آن‌را در یکدستی نفس های اماره مطرح می‌کردند. جوان امروز اساسا این ناسازگاری قدسی را که هدیه الهی است به واسطه «وجود رابطی» انقلاب اسلامی ایران یافته است، هرچند که اسمش را نداند و یا نگوید _این اثر پنهان است، آخر این را ز یـــار آموخته است می‌خواهم به رهبر معظم انقلاب عرض کنم آقاجان دغدغه حضرتتان مبنی بر ایجاد امیدواری /همانگونه مستحضرید / در جوان امروز ایجاد شده است، همچون جوانه های سر از خاک در آورده، این سیاست و کیاست بر جوانان رسیده است سخن بسیار است اما:
سی بیت دگر بخواست گفتن             مستیش کشید گوش از آن سو

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این همان تقابلِ نهایی است که در ابتدا هرکس با خود دارد. تقابل «فجور» و «تقوا» تا نهایی‌ترین انتخاب در فرزندان انقلاب به ظهور آید. این بی‌قراری‌ها حکایتِ بزرگیِ جهان انسانی است که نمی‌خواهد خود را با آرامش‌های دروغین فریب دهد و از انتخاب‌های اصیل و بزرگ باز بماند. می‌خواهد به گفته جنابعالی همچون جوانه‌ای از خاک سر بر آورد و امیدواریِ بزرگی را در دل طوفانی سهمگین تجربه کند و معنای «ما می‌توانیم» را در بستر «ایمان» محقق کند و این یعنی ماورای اسباب ظاهری به چیزی نظر کنیم که میدان گشوده‌ای است از طریق خداوند برای حضوری که او برای این تاریخ تقدیر کرده است. چه حاصل در بیرون خود بایستیم و از بیکرانگی خود که در دل سختی‌های توحیدی و در مواجهه با مردم و دلسوزی برای آنان پیش می‌آید محروم باشیم؟ آری! همان‌طور که می‌فرمایید حکایت این حرف‌ها همان است که:
سی بیت دگر بخواست گفتن             مستیش کشید گوش از آن سو
ولی حداقل بگذار سخنی گفته شود تا افقی گشوده گردد. حال ماییم و افقی که نه به راحتی قابل فهم است و نه ما نسبت به آن بیگانه‌ایم. موفق باشید       

 

35039
متن پرسش

با عرض سلام و خدا قوت: بعضی از کتاب های استاد مانند آشتی با خود راستین نمیشه دانلود کرد چرا؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: فایل های کتاب آشتی با خدا بررسی شد اشکالی در دانلود آنها نمی‌باشد.

لازم بذکر است این سایت با توجه به اینکه دارای حجم بالایی از مطالب می‌باشد و در طی ایام گذشته بدلیل جابجایی سرور ممکن است در انتقال مطالب، بعضی از محتواها دچار آسیب گردیده باشد. لذا از عزیزان کاربرخواهشمند است  در صورت مشاهده ایراد اطلاع رسانی نموده  تا این موارد اصلاح گردند. موفق باشید

34931

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد طاهرزاده ارجمند: لطفا نشانه ها و جزییات ‌تجلی ذاتی بر نفس انسان را بفرمایید. و اینکه راهنمایی بفرمایید به چه طریقی به سلامت این دوران را سپری کنیم. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان متوجه نسبت وجودی خود با حضرت حق می‌شود، در حوزه تجلیات ذاتی قرار می‌گیرد و علم و حیات حضرت معبود، او را نسبت به علم و حیات خودش بیشتر و بیشتر می کند. موفق باشید

34623

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد جانم: استاد در نهج البلاغه مولا خیلی ما را تذکر دادند به اینکه نهایت تلاشتون را بکنید. می‌خواستم بپرسم این نهایت تلاش مربوط به همه امور دنیوی و اخروی میشه یا فقط برخی امور؟ در روابط زناشویی اگه خانوم احساس کنه تو رابطشون یه چیزایی کمه و همین کمبودها باعث شده کیفیت رابطشون بیاد پایین، خانم باید نهایت تلاشش رو برای برطرف کردن اون کمبود ها بکنه یا چشم پوشی کنه و راضی باشه به آنچه هست؟ سپاس از محبت های شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در متون دینی ما که راه‌های سعادت را مقابل ما می‌گشایند، بحث در آن است که بیش از آنچه برایمان کفایت می‌کند، دنبال نکنیم. به عنوان نمونه می‌توانید به فایل صوتی   https://eitaa.com/matalebevijeh/12962 رجوع فرمایید. موفق باشید

40722

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد مهربان: بنده ذهن آشفته و بیش فعالی دارم و به این جهت از پارسال به جستجوی مباحث کنترل ذهن رفتم، تا کم کم رسیدم به مکاتب ذن و بودیسم، مباحث ذهن آگاهی در آموزه های بودایی. شبیه کتاب کریشنا مورتی که معرفی کردید. و هرچه درمورد اصول بودیسم بیشتر خوندم دیدم بسیار در مباحث معرفت النفسی به اسلام شبیه هستند، و آموزه های بودا در زندگی روزمره و حتی معنوی بسیار بسیار کاربردی هستن. کتاب های راهبان بودایی رو گرفتم و به توصیه راهب ها مدیتیشن رو شروع کردم. و حقا که طی ۶۰ روز چنان تاثیری در کنترل ذهن و روحم داشت که هیچ چیز نداشت. حتی نمازم رو تازه دارم می‌فهمم!!! تازه می‌فهمم تو چه مرداب و طوفان ذهنی داشتم زندگی می‌کردم و چقدر قبلا بدبخت بودم!! استاد. جایی که من هستم هیچ فرد معتقدی نیست، نمیدونید با چه کسایی دارم نشست و برخاست می‌کنم. روم تاثیر گذاشتن. استاد شما بهتر در جریان شبهاتم هستید. مگه ما مذهبی ها چه گلی به سرمون زدیم که به بقیه تشویقش کنیم. استاد یه چیزی میگم لطفا دعوام کنید. خیلی از بودیسم خوشم اومده. میخوام بودایی شم! خدایی که معرفی میکنن خیلی زیباست. نحوه عبادتشون خیلی زیباتر از ماست. در سکوت، خداوند رو مستقیما لمس کن. استاد دارم همه چیمو از دست میدم. زندگی دنیاییم خوب شد. بیماریم حل شد. تحصیلم حل شد. روابطم حل شد. و حالا دیگه هیچی از دینم نمونده. خدا هست، بیش از هرموقع دیگه ای، اما دینی نیست. استاد چیزی تا ارتداد فاصله ندارم. خواهشا پدرانه نصیحتم کنید. اول خدا رو لمس کردم تا به سمت شریعتش اومدم برای بیشتر چشیدنش. اما هرچه در شریعت فرو رفتم خدای کمتری باقی موند. جایی رسیدم که حس می‌کنم برای داشتن خدای خودم باید این بازی های احکام و قوانین رو کنار بذارم. متاسفانه دیگه هیچ معنایی برام نداره. خطرناک شدم استاد. معنویت رو در مذهب نمی‌بینم. شاید این آخرین پیامم به شما باشه و اگه دیگه نیومدم بدونید اسلام رو از دست دادم. تلاش کردم اما لیاقت فهمش رو نداشتم.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمانی که به لطف الهی با بودائیسم و بخصوص با لائوتسه آشنا شدم و نکات او را دنبال می‌کردم؛ یک دفعه احساس کردم آنچه می‌خواستم آن‌جا هست. و نمی‌دانم چه شد که احساس کردم باید به روایات اهل البیت «علیهم‌السلام» رجوع کنم. و از این طریق متوجه شدم، آری! به گفته علامه طباطبایی ما هم همان نکاتی را می‌گوییم که در اوپانیشادها هست با این تفاوت که مظاهر نهایی آن حضور را می‌توان در ائمه «علیهم‌السلام» یافت. و این‌جاست که بدون جدایی از آن حضوری که بودا و یا لائوتسه متذکر هستند، می‌توان به اقیانوس بیکرانۀ انسانیت یعنی علی مرتضی «علیه‌السلام» رجوع کرد. رجوع به سیره و سخن آن حضرت و نظر به جانِ جانان که در قسمت اول سؤال شمارۀ 40720 مطرح شد. 
حقیقتاً در رابطه با عبور از رنج که در مکتب بودا مطرح است می‌توان اندیشه نمود . بنده نیز در این رابطه مطالعاتی داشته‌ام که موفق به تایپ یادداشت‌های آن نشده‌ام مگر نکاتی که جناب مهاتماگاندی در کتاب « نکاتی از کتاب «این است مذهب من» 
https://lobolmizan.ir/leaflet/912?mark=%DA%AF%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C مطرح کرده‌اند. با این‌همه به نظر می‌آید حکایت ما حکایت «سفر به سرزمین‌های بیگانه برای بازگشت به وطن» است از آن جهت که «آنکه عمری در پی او می‌دویدم سو‌ به سو/ ناگهانش یافتم با دل نشسته روبه‌رو». موفق باشید 
 

39369
متن پرسش

سلام استاد: گویا ماه رجب باعث شده بفهمم فاضلاب وجودم بالا زده‌است و کثافت وجودم هم درون و هم بیرون را فراگرفته است. خاک بر سر من که کتاب می‌خوانم و مطالعه می‌کنم و ذکر می‌گویم و پیش خودم می‌گویم آری من هم هستم؛ یاد آن ذکر افتادم که می‌گفت: ای خر آدم نشدی! حالم خیلی خراب است. می‌دانستم نباید بپرسم حتی این سوال را و اصولا این راه راه نپرسیدن و عمل و جنگ درونی با شیطان وجود خود است که گر نپرسی زودتر کشفت شود. سگ اصحاب کهف روزی چند پی مردم گرفت و مردم شد! من نمی‌خواهم جزء اصحاب کهف باشم! می‌خواهم نگهبان این در باشم! آه که به حرف زدن نیست! آه که تبلی السرائر! نمی‌دانم شاید هیچوقت آدم نشوم البته این طرفش هم یاس و بی عملی است و شیطان! استاد چه خاکی بر سرم است نمی‌دانم! نمی‌دانم دوزخیم یا بهشتی! نمی‌دانم صوفیم یا یک آدم متکبر و پر از عجب! گاهی می‌گویم همان گناه ما را به! انگار گاهی باید از شیطان بزرگتر به شیطانی کوچکتر پناه برد! نه این هم صورت مساله پاک کردن است! باید با شیطان بزرگتر جنگید! انگار شیطان تمام هدفش این است که مرا از درون خودم بیرون بکشد! که آی تو خیلی می‌فهمی و آدمی هستی برای خودت در حالی که هیچ خری هم نیستم! می‌گوید ببین فلانی تو را تحویل نگرفت، آن یکی به تو حسادت می‌کند، وووو آخرش تو را به کثرت دیگران کشیده و نابودت می‌کند مثل اقوام قبل! چه خوب فرمودید که او روانکاوی چند هزار ساله است! استاد دعایمان کنید تا ماه رمضان نرسیده از این ابن ملجمی در بیاییم و فرق سر انسانیت را نشکافیم! نمی‌دانم چه کنم! حالم خیلی بد است. دعایمان کنید. کاش این سوال را نمی‌پرسیدم! اما چه کنم آدمی احساسی و ضعیف الایمانم. استاد چرا همه چیز اینقدر سخت است! کاش قصه فضاحت و تنهایی ما زودتر تمام می‌شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در جلسۀ اعتکاف عرض شد آری! «آب گل خواهد که در دریا رود / گِل گرفته پای او را می‌کشد. چیست این از گِل‌گرفته آب را / جذب ما نقل و شراب ناب را».
به همین جهت این مائیم و نحوه‌ای از خود که مناجات «راغبین» عزیز مقابل ما می‌گذارد که «ای دل قوی مدار که رندان رند را / در سنگلاخِ بادیه پِی‌ها بریده‌اند. نومید هم مباش که رندانِ جرعه‌نوش / با یک کرشمه به منزل رسیده‌اند». انسان در «مناجات راغبینِ» عزیز از هر دری که به خود نگاه کند خواهد گفت: «إلهی إن کان قل زادی فی المسیر إلیک، فلقد حسن ظنی بالتوکل علیک» و این یعنی در عین آن‌که به خود می‌نگریم و دست خود را خالی می‌یابیم، «نومید هم مباش که رندانِ جرعه‌نوش / با یک کرشمه به منزل رسیده‌اند». و در همین رابطه احساس شد در ماه مبارک رجب ما مخاطب مناجات الراغبین می‌توانیم باشیم تا آرام آرام به جایی برسیم که در آخر آن مناجات عزیز، جز خدا در میان نباشد و عرضه می‌دارید: «فار من سخطک إلى رضاک، هارب منک إلیک، راج أحسن ما لدیک». و این یعنی از خدا به خدا پناه‌بردن و این یعنی «من هرچه خوانده‌ام همه از یاد برده‌ام / الا حدیث دوست که تکرار می‌کنم». در این رابطه خوب است باز به دو جلسه‌ای که در رابطه با «مناجات الراغبین» عرایضی پیش آمد، رجوع شود. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/18482   و  https://eitaa.com/matalebevijeh/18500      

39299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیزسلام: استاد فکر می کردم که شیطان فقط به خالق بودن خداوند آگاه است اما در آیات هست که خداوند را با نام رب یاد کرده است. استاد این چگونه یاد کردنی است؟ چرا با دانستن اینکه خداوند رب است باز هم در گمراهی مانده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌که طبق آیۀ قرآن شیطان گفته است «رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي» حکایت از آن دارد که می‌داند حضرت حق ذیل ربوبیتش او را از رحمت خود دور کرده و مشکلش آن است که در همان حالت هم به حکم: «انَا خیرٌ منه» خود را می‌بیند و عملاً به نوعی اعتراضش به خداوند در همان جمله نیز پا بر جا است که چرا خداوند او را بر آدم ترجیح نداده است. موفق باشید

39261

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوارم: عاقبت تون به خیر. ۱. بشدت درگیر اعتیاد به استفاده از فضای مجازی هستم. فقط هم پیام رسان ایتا دارم و کلی از وقت روزم را به نحوی که گاهی خودم متوجه نمی‌شوم می‌گیرد. انگار پرسش و پاسخ ها و حال و احوال ها بخشی از واجبات روزانه ام شده. تاخوداکاه باعث می‌شود از کیفیت وقتم برای خانواده خودم و جامعه گرفته بشه. مخصوصا ذهن پریشی و عدم تمرکز از عوارضش هست. ولی جوری عادت کردم که حتی لابلای چند صفحه مطالعه حتما باید ایتا را باز کنم و چرخی بزنم و دوباره برگردم سمت مطالعه کلا گوشی همیشه به من چسبیده و دور شدنش خیلی خلأ ایجاد می‌کنه. راه های مختلفی امتحان کردم و به بن بست خوردم. استاد شما بگویید راه چاره چیست؟! ۲. نظرتون در مورد اعتکاف نوجوان ۱۳ ساله چیه؟ با ایجاد کردن بستر اعتکاف متناسب با این سن موافقید؟ اگر بله برای پهن کردن این بستر چه ملزوماتی بنظرتون میرسه ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید انسان به خودش برنامه بدهد و نسبت به رشد معارف اسلامی به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب به کتابخوانی توصیه می‌فرمایند، غفلت نشود بخصوص نسبت به قرآن و تأمّل در آیات الهی. و در این رابطه سیر مطالعاتی سایت پیشنهاد می‌شود. ۲. به نظر بنده خوب است که نوجوانان در همین سن اعتکاف را تجربه کنند البته در جاهایی که برای نوجوانان اعتکاف تشکیل می‌دهند. موفق باشید

39260

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: در بحث سلوک در ادوار زندگی انسان؛ انسان باید در تمام دوران های زندگی اش بدنبال چه باشد که بلوغ آن حاصل گشته و بتواند از دوره بعد زندگانی خویش بهترین استفاده را داشته باشد؟ و من جمله برای بحث ازدواج؛ انسان در دوران مجردی چه چیزی را باید حاصل کرده باشد تا بلوغی باشد برای ورود به عالم همسری و پدر بودن؟ اساسا در زندگانی متاهلی انسان باید از برای چه وارد آن شده باشد و دنبال چه باشد؟ والله ۱. اگر برای صرف ارضاء جنسی باشد!؛ ۲. اگر برای محبت های تو خالی باشد!؛ ۳. اگر برای صرف گذر زندگی روز مره باشد! رابطه آن‌با عالم غیب و در نظر با حضور قیامتی انسان چیست؟. استاد عزیز لطفا به صورت تفصیل توضیح دهید. ما همچنان عاقل نگشته ایم که با یک اشارت کارمان پیش رود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همۀ حرف در یک کلمه است و آن «قولوا لا اله الله تفلحوا» می‌باشد. آری! آن‌گاه که انسان به لطف الهی نسبت خود را با حضرت محبوب مطابق معارف توحیدی و عبادات الهی شکل دهد، جهت او به سوی رحمت بیکرانۀ حق گشوده می‌شود و در این مسیر به طور طبیعی زندگی شکل خود را در مسیر همسرداشتن و پدربودن پیدا می‌کند و در همین رابطه است که نباید خود را مشغول چنین دغدغه‌هایی کرد، مگر آن‌که پای در راه گذاشت و جلو و جلوتر رفت. و این‌جا بود که باز تأکید می‌شود در کنار دروس رسمی طلبگی که بحمدلله بدان مشغول هستید، از تأمل و تدبّر در قرآن غفلت نشود. موفق باشید

39211

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد طاهرزاده عزیز: من چندین ساله دچار اضطراب و سردرد شدید شدم و هر آنچه که از دارو شیمیایی یا گیاهی بوده مصرف کردم و هر آنچه از دعا و نذر و نیاز و توسل ولی همچنان این درد همراهمه وهمه بهم میگن باید خودتا درست کنی و من اصن نمیدونم چطوری میگن توکلتا قوی کن. نمیدونم خسته شدم از نداشتن آرامش از ترس و افکار منفی خسته شدم. آنقدر مشاوره رفتم ولی همه بی فایده یا با تاثیر نه چندان زیاد. یعنی این طور بگم هنوز احساس خوشی و شادی ندارم و آرامش لحظه به لحظه یه مشکلی دارم سردرد معده درد درد قفسه درد پا و دست دلشوره و... کمکم کنید. دیگه نمیدونم چی کار کنم. شرح صدرم صفره. تحمل شنیدن کوچک‌ترین چیز استرس زا و منفیا ندارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه به حضور بیکرانۀ اکنونِ خود، امری است که انسان را در حضوری می‌برد آزاد از اضطراب‌ها. و در این رابطه مباحث «معرفت نفس» که روی سایت هست، می‌تواند ان شاءالله مؤثر باشد. خوب است به بحثی که اخیراً تحت عنوان «برکات انتخاب خواست خدا بر میل خود» شده است، رجوع شود. موفق باشید   https://eitaa.com/matalebevijeh/18332 

39105

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

اگر به سان عزیزانی که اشکالات صحیحی مطرح کردند و مستحق منشور روحانیتشان کردید به بنده مار خوش خط و خال حوزه لقب داده نشود چند نکته پیرامون سوال و جواب ۳۹۰۹۲ عرض می‌کنم: در مقدمات استدلال اشکالاتی موجود است، از جمله: فرمودند «معلومات ما چیزی جز علم ما نیست» که می خواستند به نتیجه برسند که علم خدا چیزی جز معلومات او نیست، که نتیجه بگیرند علم خدا = نور، معلوماتِ خدا (وجود) = نور، عالم (خدا) = نور، پس نتیجتاً علم و عالم و معلوم یکیست که نور است و خداست. اما اشکال اول اینست که علم الله فقط به معلومات نیست. به همان معنا که حضرت رضا علیه السلام علم بلامعلوم را مطرح فرمودند که در ادامه تفصیل خواهم داد. اما همانگونه که قبلاً متذکر شده بودم وقتی شرط فهم قرآن و حدیث، فلان علم یا قاعده ی غیر عقلِ مشترک بشری و غیر منتج و غیر اختلافی از همان قرآن و حدیث معرفی گردد، متعلم با همان قواعدِ مشکوک، قرآن و حدیث را می‌بیند و ذوق می‌کند که عجب! من به همان قاعده رسیدم، در صورتی که قرآن را با فرض همان قاعده خوانده و مدام دور می‌زند. در مبنای حكمت متعاليه ی مرحوم صدرا، حقيقت علم همان حقيقت وجود است. ملاصدرا، در باب علم قبل از ايجاد خداوند، به نظریه «علم حضوری اجمالی در عين كشف تفصيلی» قائل است، كه بر قاعده «بسيط الحقيقه كـلّ الاشـياء و ليس بشیء منها» مبتنی است. اين قاعده، بر اصالت وجود، تشكيك وجود، و اشتمال علت بر كمالات معلول مبتنی اسـت؛ و دو بخش دارد: يكي بسيط بودن خدا، و ديگري كلّ الاشياء بودن او. ملاصدرا با تمثیلی از آينه و ذات مطلب را توضیح می‌دهد، در این تمثيل، قاعده بسيط الحقيقه جاری است. در واقع، وی با نفی حلول و اتّحاد وجودی صور با آينه و همچنين نفی وجود مستقل آنها، بساطت وجودی آينه را اثبات می‌کند؛ و سپس با توضيح تحقّق صور در آينه، به اين نحو كه وجود آينه حاكی از وجود بالغير این اشياء در خارج است، علم اجمالی در عين كشف تفصيلي حقّ را وضوح بخشيده است. علم الهی متعلَّق و معلومی دارد، كـه البته بنـا بـر قاعـده اتّحاد عاقل و معقول، متّحد با ذات الهی است. در نتيجه، اضافه ای هست ولی از نـوع اضافاتی كه متأخر از ذات هسـتند، نيست. و اما نظریه ای که مکرراً در کلمات معصومین آمده و آیت الله جوادی می‌فرمودند هنوز کل فلسفه ی اسلامی و حوزه ها نتوانستند به کنهش برسند که این عبارت به چه معناست (به خلاف استادنماهایی که هر چیزی خلاف صدرا رحمه الله را به دیوار کوبیده و ضد انقلابی تفسیرش می‌کنند و از نوصدرایی بزرگی چون علامه جوادی هم داغ‌تر شده اند) : امام رضا (ع)، در جلسه مناظره با سليمان، در مورد توحيد بـه اين موارد اشاره كرده اند: «اراده و علم مثل هم نيستند؛ زيرا نفی در معلوم، نفی در علم نيست، اما نفی مراد، نفی اراده است؛ چون اگر شیء اراده نشود، موجود نشود و لكن ممكن اسـت علم ثابت باشد و معلوم نباشد، مانند بصر... چرا كه بنّا، به بنّايی عالم است؛ اگرچه بنايی درست نكرده باشد! پس مي‌تواند مرد دارای صنعتی باشد؛ اگر چه هيچ آن صنعت را به جا نياورده باشد. سپس برای توضيح مقصود ـ اينكه علم محتاج بـه معلوم نيست ـ از سليمان مي‌پرسد: آيا خدا مي‌داند كه يكتاست و شيئی با او نيسـت؟ سليمان گفت: مي‌داند. حضرت فرمود: آيا اين اثبات شیء است با او؟ سليمان چون محكوم شد، از سخن خود برگشت و گفت: خدا نمي‌داند كه يكتاست و چيزي بـا او نيست! حضرت فرمود: آيا تو مي‌داني؟ گفت: بلي. حضرت فرمود: پس از خدا داناتري؟! سليمان گفت: اين امر (علم بدون معلوم) محال است. حضرت فرمود: آيا نزد تو علم به اينكه واحد است و شيئی با او نيست و سميع و بصير و عليم اسـت، محال است؟ سليمان گفت: آري، محال است. حضرت فرمود: پس چگونه خدا خبر داده است كه يكتا و حی و سميع و بصير و عليم است؟ سـليمان ديگر از جـواب عاجز شد.» اجمالا می‌توان چند اشکال به نظریه صدرا رحمه الله وارد دانست: از قاعده بسيط الحقيقه، علم به ماهيات بما هو ماهيات استفاده نمي‌شود؛ علم به ممتنعات اعدام، و از قبيل شريك خدا، و نيز علم به اشياء يا نظام آفرينش در كيفيتی متفاوت از نظام فعلی آنها نيز معطوف به همـين بحـث اسـت؛ چـون فلاسفه، بنا بر قاعدة «الواحد» معتقد به نظام واحد أتم و أحسن هستند. اشکال دیگر اینست که ملاصدرا، در بيان «علم اجمالی در عين كشف تفصيلی»، معنای مـورد نظر از اجمال و تفصيل را چنين توضيح داده كه علم به ماهيات مجرّد متّحد با ذات يا همان نظام شريف ربانی، عبارت است از علم اجمالی؛ و علم به موجودات خارجی و عينی (علـم پس از ايجاد) علم تفصيلی است كه اين دو، در خدا به يک وجود واحد موجودند. چون علم عبارت است از وجود محض، پس علم خدا قبل از ايجاد، اجمالی و در عـين كشف تفصيلی است. مشكل اين است كه اگر اين دو نظام، دو نحوه وجود دارند، پس علم به هریک هم جداست؛ يعنی در يـك مرتبه علـم اجمالی است و در يك مرتبه تفصيلی است. اگر هم نظام شريف ربانی همان موجود عينی است، علم اجمالی تفصـيلی معنا ندارد؛ بلكه هرچه هست، علم تفصيلی است. در حالی كه فلاسفه مي‌گويند: قبل از خلقت، چون معلومی نيست، علم به نحو اجمالی است؛ و علم تفصيلی به وجود خارجی تعلّق مي‌گيرد. به همين دليل، در حلّ معماي علم الهی قبل از خلقت، صعوبت و سختی عجیبی به وجود آمده است. اشکال بعدی اینست که خداوند در علم به ذات، هم عالم است و هم معلوم؛ لذا در علم قبل از ايجاد بيان مي‌كند كه علم به ذات، سبب علم به ماسوا است. حال آنكه محال است خداى تعالى معلوم واقع شود، اگر چه عالم خود او باشد؛ زيرا ظهور ذاتى خداوند سبحان شدت نامتناهى دارد، پس اينكه علم خداى تعالى به خودش، علم به جميـع ماسواست، معنايى ندارد؛ زيرا اين، وابسته و منوط است به اينكه همه اشياء در ذات خداى تعالى منطوى و جمع شده باشند؛ در صورتى كه اين مطلب، بر خلاف مذهب امامان (ع) اسـت؛ به اين دليل كه بينونت بين خداى تعالى و ماسوا، بينونت و جدايى صـفتى اسـت، نه بينونت عزلى و مكانى و تعينى و اشکالات دیگری که هنوز حل نشده

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه طرح این نوع مباحث در جای خود شیرین است که البته عنایت دارید جای این مباحث در چنین محدوده‌ای که سایت برای سؤال و جوابها گذاشته است؛ نیست. مطمئن باشید اگر در جای خود بحث شود به این سخن  رهبر معظم انقلاب خواهید رسید که می‌فرمایند: «فلسفه در اسلوب و محتواي صدرايي، جاي خالي خويش را در انديشه‌ انسان اين روزگار مي‌جويد و سرانجام خواهد يافت». و نیز عرایضی تحت عنوان «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» در 16 جلسه در این مورد شده است https://lobolmizan.ir/sound/1398?mark=%D8%B1%D8%A7%D8%B2%20%D8%B7%D9%84%D9%88%D8%B9 . موفق باشید

38992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وعرض ادب خدمت استاد عزیز: ببخشید استاد من درجایی خوندم انسان وقتی ازجنت اسما به عالم ناسوت هبوط کرد هفتاد هزارحجاب نورانی وهفتاد هزار حجاب ظلمانی گرفته است و در سیرصعودی ازعالم ناسوت باید این حجاب را از دست بدهد تا خودش را پیدا کند و به کمال برسد. لطفا درباره حجب های نورانی و ظلمانی توضیح بدید و مثال بزنید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آنچه مانع حضور ما در نسبتی است که با خداوند داریم، حجاب ظلمانی به حساب می‌آید از خودبینی بگیرید تا حبّ دنیا. و هر حضوری که ما را متوجه نور حضرت حق بکند و در عین حال نوعی جدایی در میان باشد، حجاب نورانی گفته می‌شود که به گفته آیت الله جوادی: «عقل» هم حجاب نورانی به حساب می‌آید زیرا از یک طرف ما را متوجه حضور حضرت ربّ العالمین می‌کند و هم به هر حال ما در مفاهیم قدسی قرار می‌گیریم. و این غیر از انس با خود حقایق است. موفق باشید

38966
متن پرسش

«السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ» سلام استاد: چرا خدای متعال اجازه داد سقیفه شکل بگیرد و مسیری که خدای متعال از طریق غدیر گشوده بود در حجاب برود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان دلیل که مولایمان حضرت صاحب الامر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» غایب‌اند و سخت منتظرند تا ظهور کنند. ولی انسان‌ها به انسانیت به معنای واقعی آن در خودشان نظر ندارند تا متوجه نسبت خود با انسان کامل بشوند. آری برادر! در آن دوران، انسان‌ها مولایمان علی «علیه‌السلام» را گُم کردند زیرا خود را در انسانیتِ اصیل گم کردند و فراموش نمودند و در نتیجه جایگاه حضرت امام المتقین «علیه‌السلام» فهمیده نشد. همان‌طور که امروز نایب الامام که متذکر تاریخی است که با حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آغاز شد را عده‌ای نفهمیده‌اند!! آن روزی که مقام معظم رهبری فرمودند: «واقعاً حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌عليه» انسان‏ عجيبى‏ بود اصلاً پيدايش و وجود اين انسان با آن ابعاد، هيچ قابل تحليل نيست جز اين‏كه بگوييم تفضّل الهى بود براى اين‏كه چرخشى در تاريخ و در حركت قافله عظيم بشرى به‏ وجود آورد، دستى بايد از غيب ظاهر مى‌‏شد، خداى متعال اين دست را ظاهر كرد». (بيانات ‌در تاريخ: 1/3/1369) آیا ما به چنین بصیرتی نایل شده‌ایم که حضور حضرت روح الله چرخشی در تاریخ و در حرکت غافله عظیم بشری می‌باشد؟ موفق باشید    

38849

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آیا خط مقدم جبهه کجاست؟ نسبت به من، من چکار باید بکنم؟ آیا این چه معنایی را به همراه دارد که در فضای مدرسه هستم خود را مقابل حضوری بزرگ تر از حضور قبلی می‌بینم و به همین سودا زیر لگد کوب حوادث می‌روم، چگونه جان دیگری را بیابم؟ آیا به صرف زیر لگد کوب حوادث رفتن را درب رحمتی گشوده می‌شود یا انتظاری پس از این است تا همچنان خدا به صحنه بیاید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده و رهبر معظم انقلاب به خوبی آن را جلو می‌برند؛ این مائیم و راهی که ممکن است در این راستا در مقابل ما به صورت خاص گشوده شود و «انتظار» به همین معنا می‌باشد. عمده، قرارگرفتن ذیل توصیه‌های فوق‌العاده دقیق رهبری است که ۱۲ آبان‌ماه با دانش‌آمزان و دانشجویان در میان گذاشتند. موفق باشیدhttps://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=58192

38675

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا شما اعتقاد به این دارید که بعضی از افراد دارای انرژی مثبت و بعضی از افراد دارای انرژی منفی می‌باشند؟ و اگر چنین است آیا درست است که بعضی افراد انرژی مثبت دیگران را به سمت خدا جلب می‌نمایند و بالعکس؟ و افرادی که انرژی مثبت دیگران را جلب می‌کنند حالشان خوب می‌شود و افرادی که انرژی مثبت شان جذب دیگران می شود دچار بیماری و خستگی می شوند؟ اگر چنین است آیا آیه «فاستقم کما أمرت» که باعث شد پیامبر در مورد آن بگوید «شیبتنی سوره هود» ارتباطی به این موضوع دارد؟ و یا آیه «فبما رحمةٍ من الله لنت لهم» با این ارتباط دارد؟ اگر این مطالب صحیح باشد آیا در عرفان عملی راه هایی نظیر سجده و صلوات و‌ استغفار در جذب انرژی های مثبت و دفع انرژی های منفی موثر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد روایت و آیه ای که فرمودید بحث بسیار است و بعید است بتوانیم آن ها را با دوگانه انرژی مثبت و منفی تطبیق دهیم. آری! بعضی افراد، قدرت تأثیرگذاری بیشتری دارند ولی به هر حال این خود انسان ها هستند که باید انتخاب کنند. موفق باشید

38674

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز سلام: می‌خواستم بدونم که توصیه شما چیست که در حین مطالعه چه کتاب های درسی و چه کتب های مختلف دیگر پراکندگی ذهنی برای انسان ایجاد نشود و به صورت کامل و دقیق بتواند متن را بخواند و (آن را فراموش نکند) و متوجه آن نیز بشود. با تشکر از شما ❤️

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می شود به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در قسمت دوم کتاب که ضرورت مطالعه را مطرح می کند؛ رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/book/78?mark=%D8%A7%D8%AF%D8%A8  . موفق باشید

نمایش چاپی