بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35889

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: در مباحث معرفت النفس فرمودید انسانی که با جنیان ارتباط می‌گیرد مرتبه نفس خود را پایین می آورد پس چگونه حضرت سلیمان (ع)، که در آیات قرآن هم آمده، با جنیان ارتباط داشتند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سلطه بر جنیّان غیر از آن است که ما به دنبال ارتباط با آنان باشیم. در این مورد، تفسیر سوره جنّ مرحوم شهید مطهری مفید خواهد بود. موفق باشید

35824

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: در جواب سوال شماره ۳۵۷۸۸ فرمودید: «بنا به نظر ملاصدرا، از همان ابتدا روحِ نباتی است که جنین را تدبیر می‌کند ولی آن روح، همچنان شدت می‌یابد تا در چهار ماهگی دارای بالقوگی روحِ انسان می‌شود. و این موارد همه مربوط به روح مادر است.» فرمودید اون روح نباتی مربوط به روح مادرست، از طرف دیگر فرمودید همان روح در چهار ماهگی دارای بالقوگی روح انسان می‌شود، بالاخره روح مادر قبل چهار ماهگی تدبیر می‌کند یا روح نباتی که بعدا در چهار ماهگی بالقوه انسان می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، تا جنین به حکم «و نفخت فیه من روحی» آماده روحِ مناسب خود نشود؛ همواره تحت تأثیر روح مادر، مراحلِ نباتی و حیوانی خود را طی می‌کند. موفق باشید

35815

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: استاد اگر‌ کسی به ما به ظلم حقوقمان را نداد یا قولی که داده بود را عمل نکرد آیا باز هم مبتنی بر بحث کتاب رزق تون آیا این قضیه می‌توان گفت که رزقمان نبوده؟ و نباید دفاع کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نباید دفاع کرد وقتی خداوند آن رزق را برای ما تقدیر کرده است و عده‌ای آن را قاپیده‌اند؟ این نوعی دفاع از حق است و برکات خاص خود را دارد، مگر آن‌که کار به دردسرهای بزرگ بکشد که ما را از کارهای اصلی باز دارد؛ در این مورد می‌فرمایند به خدا واگذار کنید که او بهتر از شما توان احیای حق را دارد. ولی این مربوط به مرحله آخر است. موفق باشید

35273
متن پرسش

- 💡آنک در خــــلوت نظر بر دوختست💡 💡آخر آن‌را هم، ز یـــــــار آموختست💡
مولوی دفتر دوم بیت ۲۵ موضوع: انقلاب اسلامی واسطه تأثیرات غیبی بر بشر ــ شاید گرافه نباشد اگر گفته شود، بحرانی که امروزِ انقلاب، با آن مواجه است به دو بخش قابل تقسیم است بخش اول بخشی است که قدرت و نفوذ استکبار در عرصه جهانی برایش پیش آورده و بحران بخش دوم در نسبت با فرزندان اش (نگرش نسل جوان) دارد. بخش اول بحول قوة الهی و به برکت رشادت و خون شهدا کنترل شده که هیچ، به پیروزی هم رسیده است. اما بخش دوم که بنظر در سر و سامان مطلوب نیست، بنده حقیر نظرم اینست که از روزی باید ترسید که این بحران خاموش شود، چرا؟ چون خاموشی بحران این قسم دوم، به معنای مرگ حقیقتِ انقلاب است. انقلاب و انقلابیونی که به رهبریت علمایی چون ائمه اطهار و قاضی ها و خمینی ها به میراث رسیده است، چنین سر ناسازگاری با آرامش و آسایش های دروغین (آنگونه که جهان غرب اکنون بدان رسیده) نداشته و ندارد و اگر داشت باید شک کرد در رسالتش! تاریخ بشر کدام عرصـــهء ابراز تعارضات را با چنین کیفیتی! سراغ دارد؟ کدام نسل، تجربه چنین میدان تعارض را دارد؟ آیا این انفعال و موضع گیری های تک تک جوانان این مرز بوم همان نیست که خود ذات انقلاب و حقیقت اسلام می‌خواست؟ جهانی که انسان در آن حاضر است، مصداق خواب های خرگوشی نیست که با غوطه ور کردن آدمیان در رفاه ساختگی بروز کرده است؟ آیا انتخاب از میان انواع چیزها انتخاب حقیقی است؟ یا انتخاب کردن و انتخاب نکردن چیزها انتخاب حقیقی است؟ این ناسازگاری قدسی نیست؟ که آن‌را هم از یار آموخته ایم؟ گزافه نیست اگر خاموشی طبل جنگ های جهانی سوم و چهارم... را به انقلاب اسلامي ايران نسبت دهیم اگر بنای جنگها را برخواسته از یکدستی انزجار آمیز بدانیم. یک دستی که جهان استکبار غرب در سودای اجرایی آن بود با دست نشاندن حکومت‌های منفعل و تجددگرای، نفس اماره زده! بود انقلابی که یک دستی بیمارگونه را از بشر گرفت، بظاهر و به زعم ظاهربینان گریبانش را گرفته است، اما زهی خیال باطل، این زنده گی است که رخ خود را برای بشر گشوده است آیا مگر معجزه قرآن نگفت «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» ﭘﺲ ﺑﺰﻩ ﻛﺎﺭﻱ ﻭ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﻱ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻟﻬﺎم ﻛﺮﺩ .(٨) یک دستی که سودای جز رسمیت دادن به «فجور» که برهوت برای انسان بود تا اجازهء به میان آمدن باغ ها و نهرهای جاری بهشتی «تقوا» را ندهد آری آنان وحدت را نیز تحریف کرده بودند و آن‌را در یکدستی نفس های اماره مطرح می‌کردند. جوان امروز اساسا این ناسازگاری قدسی را که هدیه الهی است به واسطه «وجود رابطی» انقلاب اسلامی ایران یافته است، هرچند که اسمش را نداند و یا نگوید _این اثر پنهان است، آخر این را ز یـــار آموخته است می‌خواهم به رهبر معظم انقلاب عرض کنم آقاجان دغدغه حضرتتان مبنی بر ایجاد امیدواری /همانگونه مستحضرید / در جوان امروز ایجاد شده است، همچون جوانه های سر از خاک در آورده، این سیاست و کیاست بر جوانان رسیده است سخن بسیار است اما:
سی بیت دگر بخواست گفتن             مستیش کشید گوش از آن سو

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این همان تقابلِ نهایی است که در ابتدا هرکس با خود دارد. تقابل «فجور» و «تقوا» تا نهایی‌ترین انتخاب در فرزندان انقلاب به ظهور آید. این بی‌قراری‌ها حکایتِ بزرگیِ جهان انسانی است که نمی‌خواهد خود را با آرامش‌های دروغین فریب دهد و از انتخاب‌های اصیل و بزرگ باز بماند. می‌خواهد به گفته جنابعالی همچون جوانه‌ای از خاک سر بر آورد و امیدواریِ بزرگی را در دل طوفانی سهمگین تجربه کند و معنای «ما می‌توانیم» را در بستر «ایمان» محقق کند و این یعنی ماورای اسباب ظاهری به چیزی نظر کنیم که میدان گشوده‌ای است از طریق خداوند برای حضوری که او برای این تاریخ تقدیر کرده است. چه حاصل در بیرون خود بایستیم و از بیکرانگی خود که در دل سختی‌های توحیدی و در مواجهه با مردم و دلسوزی برای آنان پیش می‌آید محروم باشیم؟ آری! همان‌طور که می‌فرمایید حکایت این حرف‌ها همان است که:
سی بیت دگر بخواست گفتن             مستیش کشید گوش از آن سو
ولی حداقل بگذار سخنی گفته شود تا افقی گشوده گردد. حال ماییم و افقی که نه به راحتی قابل فهم است و نه ما نسبت به آن بیگانه‌ایم. موفق باشید       

 

35094

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و احترام! من در صوت ایت الله شجاعی عبارات زیر را شنیدم، می خواستم ببینم که درست می فرمایند یا نه؟ ایشان فرمودند که: فقط ذات خداست. فقط صفات خداست. فقط افعال خداست. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه عالم مظاهر حضورِ حضرت حق است وگرنه نسبت به حضور مطلق او، محدودیت پیش می‌‌آید. عمده آن است که متوجه نگاه حضرت علی «علیه‌السلام» به عالم باشیم که می‌فرمایند: «ما رایت شیئاً الا و رایت الله قبله و معه و بعده». یا به تعبیر جناب مولوی: «دیده آن باشد که باشد شه‌شناس/ تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید

40209
متن پرسش

 سلام علیکم: با رجوع انواع مختلف مردم به رهبر معظم انقلاب، چه اندازه شایسته است تا افراد هرچه بیشتر متوجه عمق سخنان ایشان و اشارات حکیمانه‌ای که در سخنانشان هست بشوند.  در این صورت انسان هویت خود را تشخیص می‌دهد. وقتی به سخنان ایشان فکر می کنم، او را نایب الامامی می‌بینم که خداوند ایشان را برگزیده تا در زمان غیبت حضرت ولی عصر صلوات الله، ما از امام عصر محروم نباشیم‌. و با توجه به این امر مردم دنیا همه در مواجهه با انسانیت و ولایت موجود در هرکجا از تظاهرات ها که پرچم ایران و تصویر مقام نایب الامام حفظه الله را ظاهر می‌کنند نوعی حس معنا گرفتن خود را جشن می‌گیرند، آیا این به معنی حضور جهانی حکومت الله و شکست هر حاکم ظالم از سیاست کشورهاست؟ و آیا گفتن معنای صادقانه رخداد ها در جهان با «عقل و دیده» یک امر واجب برای هر توانمند و وظیفه شناسی نیست؟ ممنون میشوم پاسخ بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان با دقت به سخنان رهبر معظم انقلاب و حکمت و درایت ایشان توجه کند، حقیقتاً متوجه خواهد شد که چگونه رهبر معظم انقلاب توانسته‌اند ملت ایران را به ملتی بزرگ برای آیندۀ جهان تبدیل کنند تا ما در زندگی دنیایی خود با روحیه‌ای که تنها بر اسباب دنیا تکیه می‌کنند، خود را معنا نکنیم و عملاً در آن صورت دنیا و آخرت خود را ضایع نماییم، به همان معنای سیطرۀ روحیۀ یهودی‌گری که نماد امروزین و افراطیِ آن رژیم صهیونی می‌باشد و انقلاب اسلامی  با روحیۀ قدسی و ایمانیِ خود، بنا دارد بر اساس آموزه‌های قرآنی، صهیونیسم را که افراطی‌ترین روحیۀ یهودی‌گری می‌باشد، به بی‌آیندگیِ کامل دچار کند و این یعنی نابودی باند جنایتکار صهیونیسم، و این یعنی حضور در میدانی که مقابلۀ انسانیت است با رژیمی که تماماً مقابل انسانیت می‌باشد و از این جهت تجاوز رژیم صهیونی به ما و مقابلۀ سلحشورانۀ مردم ما، ما را چندین سال نسبت به اهدافی که در راستای انقلاب اسلامی داشتیم جلو برد و بقیۀ کشورها در حوزۀ فهم ایران ابرقدرت در عین قدسی‌بودن، حساب دیگری روی ایران باز می کنند به همان معنای احترام به انسانیت انسان‌ها. آقای دکتر سعید جلیلی گفتگویی با سرکار خانم امامی در «ویژه برنامه وعده صادق ۳» داشتند که در این رابطه خوب است به آن سخنان حکیمانه توجه شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/19664

 و آن زیبایی وقتی به اوج خود می‌رسد که آمریکا به عنوان نماد استکبار در نظم جهانی موجود به میدان می‌آید تا به اصطلاح «قرارگاه» یعنی آمریکا به کمک «پادگان» که رژیم صهیونی باشد، آمده  است و حال این ما هستیم که به لطف الهی به طور مستقیم وارد جنگ با نظامی شده ایم که در حال فروپاشی و احتضار است و خداوند سرعت بخشیدن به این فروپاشی را به عهده ما قرار داده. این است راز حمله مستقیم آمریکا به ما. موفق باشید

39863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله: استاد عزیز فکر نمی‌کنید یکی از دلایل اصرار بر مذاکره از طرف آمریکا بستن دست ایران در اقدام مستقیم بر علیه اسرائیل باشد تا آنها قدم به قدم کارهای بعدی خود را انجام دهند و موقعیتی پیش بیاید که کار از کار گذشته و دیگر اقدام عملی فایده ای نداشته باشد در حال حاضر با توجه به شروع مذاکرات که می‌تواند چند سال به طول بیانجامد اگر ایران اقدامی ضروری انجام دهد منافقین و عوام الناس و انسانهای کج اندیش چه خواهند گفت؟ حتما می‌گویند باز هم مذاکرات داشت به نتیجه می‌رسید تا تحریم‌ها برداشته شود ولی نیروهای انقلابی و رهبری با اقدامی نابجا کار را خراب کردند اگر اینگونه باشد واقعا آنها استاد شیطنت هستند و رهبری و مؤمنین را در شرایط دشواری قرار داده اند امیدوارم جریان سلیمان ابن صرد خزاعی دوباره تکرار نشود. نظر شما چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع، موضوعِ ساده‌ای نیست. آیا مذاکره در ذهن ترامپ نوعی عبوردادن آمریکا از اسرائیل است که آمریکا را گروگان گرفته؟ و یا در راستای نجات اسرائیل می‌باشد؟ به آخرین ملاقات نتانیاهو با ترامپ باید با دقت فکر کرد. در این رابطه خوب است نظری به مذاکره‌ای که بین رفقای کانال اسکرین‌ شات  با آقای  ندیمی پیش آمد، بشود.  https://eitaa.com/screenshotpersian/2336   موفق باشید

39739
متن پرسش

با سلام: با توجه به سؤال شمارۀ 39730 که می‌فرمایید برنامه محفل و فضای آن در مقایسه با استودیو، حضور در «جهان بین دو جهان» است؛ آیا منظورتان آن است که ما همه آنچه در آن برنامه می گذرد را قبول کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که مکرر عرض شده، مهم نگاه تاریخی به جریان‌ها و رخدادها می‌باشد و این‌که ملاحظه کنیم جهت رخدادها به چه سویی در حرکت است و از این جهت بنده برنامه محفل را مدّ نظر قرار می‌دهم که با حضور خاصی که نسبت به قرآن در آن برنامه هست، قرآن، تنها در محدودۀ خواندن متوقف نیست و بحمدالله کارشناسان صحنه بخصوص حاج آقای قاسمیان نشان داده‌اند که چه اندازه می‌شود به کمک قرآن فکر کرد. و البته همۀ کارشناسان برنامه هر کدام ارزش خود را دارند. زیبایی کار در آن‌جا است که ملاحظه می‌کنید اقشار مختلف حتی افرادی که چندان با فضاهای دینی مؤنوس نبوده‌اند، نسبت به آن برنامه احساس خوبی دارند. و این یعنی حضور در «جهان بین دو جهان». بدین معنا که می‌توان در عین متجددبودن، از حضور معنوی و قرآنی محروم نبود. موفق باشید

39299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیزسلام: استاد فکر می کردم که شیطان فقط به خالق بودن خداوند آگاه است اما در آیات هست که خداوند را با نام رب یاد کرده است. استاد این چگونه یاد کردنی است؟ چرا با دانستن اینکه خداوند رب است باز هم در گمراهی مانده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همین‌که طبق آیۀ قرآن شیطان گفته است «رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي» حکایت از آن دارد که می‌داند حضرت حق ذیل ربوبیتش او را از رحمت خود دور کرده و مشکلش آن است که در همان حالت هم به حکم: «انَا خیرٌ منه» خود را می‌بیند و عملاً به نوعی اعتراضش به خداوند در همان جمله نیز پا بر جا است که چرا خداوند او را بر آدم ترجیح نداده است. موفق باشید

39162

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. استاد بعضا از علمای بزرگ رفتارها و فرمایشاتی می‌شنویم که انگار با خود آنها مطابقت ندارد. مثلا جانم فدای علامه حسن زاده آملی ایشان واکسن کرونا زده و ظاهرا به همین علت فوت کرده اند یا جانم به قربان علامه جوادی آملی ایشان خیلی از آقای رفسنجانی تعریف می‌کنند _ در اینترنت کلیپی با این محتوا هست _ استاد پس از دست بوسی در صورت صلاحدید من را راهنمایی فرمایید. دعا می‌کنم از نور حضرت امیر المومنین علیه السلام بیشتر به شما بتابد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش در این موارد باید آن امور را به خود آن‌ها مربوط دانست بدون اینکه بخواهیم توجیه کنیم. موفق باشید

39105

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

اگر به سان عزیزانی که اشکالات صحیحی مطرح کردند و مستحق منشور روحانیتشان کردید به بنده مار خوش خط و خال حوزه لقب داده نشود چند نکته پیرامون سوال و جواب ۳۹۰۹۲ عرض می‌کنم: در مقدمات استدلال اشکالاتی موجود است، از جمله: فرمودند «معلومات ما چیزی جز علم ما نیست» که می خواستند به نتیجه برسند که علم خدا چیزی جز معلومات او نیست، که نتیجه بگیرند علم خدا = نور، معلوماتِ خدا (وجود) = نور، عالم (خدا) = نور، پس نتیجتاً علم و عالم و معلوم یکیست که نور است و خداست. اما اشکال اول اینست که علم الله فقط به معلومات نیست. به همان معنا که حضرت رضا علیه السلام علم بلامعلوم را مطرح فرمودند که در ادامه تفصیل خواهم داد. اما همانگونه که قبلاً متذکر شده بودم وقتی شرط فهم قرآن و حدیث، فلان علم یا قاعده ی غیر عقلِ مشترک بشری و غیر منتج و غیر اختلافی از همان قرآن و حدیث معرفی گردد، متعلم با همان قواعدِ مشکوک، قرآن و حدیث را می‌بیند و ذوق می‌کند که عجب! من به همان قاعده رسیدم، در صورتی که قرآن را با فرض همان قاعده خوانده و مدام دور می‌زند. در مبنای حكمت متعاليه ی مرحوم صدرا، حقيقت علم همان حقيقت وجود است. ملاصدرا، در باب علم قبل از ايجاد خداوند، به نظریه «علم حضوری اجمالی در عين كشف تفصيلی» قائل است، كه بر قاعده «بسيط الحقيقه كـلّ الاشـياء و ليس بشیء منها» مبتنی است. اين قاعده، بر اصالت وجود، تشكيك وجود، و اشتمال علت بر كمالات معلول مبتنی اسـت؛ و دو بخش دارد: يكي بسيط بودن خدا، و ديگري كلّ الاشياء بودن او. ملاصدرا با تمثیلی از آينه و ذات مطلب را توضیح می‌دهد، در این تمثيل، قاعده بسيط الحقيقه جاری است. در واقع، وی با نفی حلول و اتّحاد وجودی صور با آينه و همچنين نفی وجود مستقل آنها، بساطت وجودی آينه را اثبات می‌کند؛ و سپس با توضيح تحقّق صور در آينه، به اين نحو كه وجود آينه حاكی از وجود بالغير این اشياء در خارج است، علم اجمالی در عين كشف تفصيلي حقّ را وضوح بخشيده است. علم الهی متعلَّق و معلومی دارد، كـه البته بنـا بـر قاعـده اتّحاد عاقل و معقول، متّحد با ذات الهی است. در نتيجه، اضافه ای هست ولی از نـوع اضافاتی كه متأخر از ذات هسـتند، نيست. و اما نظریه ای که مکرراً در کلمات معصومین آمده و آیت الله جوادی می‌فرمودند هنوز کل فلسفه ی اسلامی و حوزه ها نتوانستند به کنهش برسند که این عبارت به چه معناست (به خلاف استادنماهایی که هر چیزی خلاف صدرا رحمه الله را به دیوار کوبیده و ضد انقلابی تفسیرش می‌کنند و از نوصدرایی بزرگی چون علامه جوادی هم داغ‌تر شده اند) : امام رضا (ع)، در جلسه مناظره با سليمان، در مورد توحيد بـه اين موارد اشاره كرده اند: «اراده و علم مثل هم نيستند؛ زيرا نفی در معلوم، نفی در علم نيست، اما نفی مراد، نفی اراده است؛ چون اگر شیء اراده نشود، موجود نشود و لكن ممكن اسـت علم ثابت باشد و معلوم نباشد، مانند بصر... چرا كه بنّا، به بنّايی عالم است؛ اگرچه بنايی درست نكرده باشد! پس مي‌تواند مرد دارای صنعتی باشد؛ اگر چه هيچ آن صنعت را به جا نياورده باشد. سپس برای توضيح مقصود ـ اينكه علم محتاج بـه معلوم نيست ـ از سليمان مي‌پرسد: آيا خدا مي‌داند كه يكتاست و شيئی با او نيسـت؟ سليمان گفت: مي‌داند. حضرت فرمود: آيا اين اثبات شیء است با او؟ سليمان چون محكوم شد، از سخن خود برگشت و گفت: خدا نمي‌داند كه يكتاست و چيزي بـا او نيست! حضرت فرمود: آيا تو مي‌داني؟ گفت: بلي. حضرت فرمود: پس از خدا داناتري؟! سليمان گفت: اين امر (علم بدون معلوم) محال است. حضرت فرمود: آيا نزد تو علم به اينكه واحد است و شيئی با او نيست و سميع و بصير و عليم اسـت، محال است؟ سليمان گفت: آري، محال است. حضرت فرمود: پس چگونه خدا خبر داده است كه يكتا و حی و سميع و بصير و عليم است؟ سـليمان ديگر از جـواب عاجز شد.» اجمالا می‌توان چند اشکال به نظریه صدرا رحمه الله وارد دانست: از قاعده بسيط الحقيقه، علم به ماهيات بما هو ماهيات استفاده نمي‌شود؛ علم به ممتنعات اعدام، و از قبيل شريك خدا، و نيز علم به اشياء يا نظام آفرينش در كيفيتی متفاوت از نظام فعلی آنها نيز معطوف به همـين بحـث اسـت؛ چـون فلاسفه، بنا بر قاعدة «الواحد» معتقد به نظام واحد أتم و أحسن هستند. اشکال دیگر اینست که ملاصدرا، در بيان «علم اجمالی در عين كشف تفصيلی»، معنای مـورد نظر از اجمال و تفصيل را چنين توضيح داده كه علم به ماهيات مجرّد متّحد با ذات يا همان نظام شريف ربانی، عبارت است از علم اجمالی؛ و علم به موجودات خارجی و عينی (علـم پس از ايجاد) علم تفصيلی است كه اين دو، در خدا به يک وجود واحد موجودند. چون علم عبارت است از وجود محض، پس علم خدا قبل از ايجاد، اجمالی و در عـين كشف تفصيلی است. مشكل اين است كه اگر اين دو نظام، دو نحوه وجود دارند، پس علم به هریک هم جداست؛ يعنی در يـك مرتبه علـم اجمالی است و در يك مرتبه تفصيلی است. اگر هم نظام شريف ربانی همان موجود عينی است، علم اجمالی تفصـيلی معنا ندارد؛ بلكه هرچه هست، علم تفصيلی است. در حالی كه فلاسفه مي‌گويند: قبل از خلقت، چون معلومی نيست، علم به نحو اجمالی است؛ و علم تفصيلی به وجود خارجی تعلّق مي‌گيرد. به همين دليل، در حلّ معماي علم الهی قبل از خلقت، صعوبت و سختی عجیبی به وجود آمده است. اشکال بعدی اینست که خداوند در علم به ذات، هم عالم است و هم معلوم؛ لذا در علم قبل از ايجاد بيان مي‌كند كه علم به ذات، سبب علم به ماسوا است. حال آنكه محال است خداى تعالى معلوم واقع شود، اگر چه عالم خود او باشد؛ زيرا ظهور ذاتى خداوند سبحان شدت نامتناهى دارد، پس اينكه علم خداى تعالى به خودش، علم به جميـع ماسواست، معنايى ندارد؛ زيرا اين، وابسته و منوط است به اينكه همه اشياء در ذات خداى تعالى منطوى و جمع شده باشند؛ در صورتى كه اين مطلب، بر خلاف مذهب امامان (ع) اسـت؛ به اين دليل كه بينونت بين خداى تعالى و ماسوا، بينونت و جدايى صـفتى اسـت، نه بينونت عزلى و مكانى و تعينى و اشکالات دیگری که هنوز حل نشده

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه طرح این نوع مباحث در جای خود شیرین است که البته عنایت دارید جای این مباحث در چنین محدوده‌ای که سایت برای سؤال و جوابها گذاشته است؛ نیست. مطمئن باشید اگر در جای خود بحث شود به این سخن  رهبر معظم انقلاب خواهید رسید که می‌فرمایند: «فلسفه در اسلوب و محتواي صدرايي، جاي خالي خويش را در انديشه‌ انسان اين روزگار مي‌جويد و سرانجام خواهد يافت». و نیز عرایضی تحت عنوان «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» در 16 جلسه در این مورد شده است https://lobolmizan.ir/sound/1398?mark=%D8%B1%D8%A7%D8%B2%20%D8%B7%D9%84%D9%88%D8%B9 . موفق باشید

38955
متن پرسش

 سلام استاد: بازهم خداوند درب حزبش را به رویم گشود، مادرم فاطمه الزهرا حزب الله را به رخم کشانده و گفت با زبان بی زبانی فردا مال ماست، بَه بِه این شور و حال، گویی اکنون را دیدم که ذوالفقار با همان مرام و مردانگی خودش چگونه رنگ و رخ این بد شکلان یعنی این دلقک های آمریکایی را فرق سر شکافته است و کار را تمام کرده است. اکنون چه حرف هایی که با من ندارد، اکنونی که کینه دارد از بنی اسرائیل، اکنونی که قاطعانه به من می‌گوید: گردن زدن این اسکلت های حیوان صفت و آبروی انسان بر، را با تو!! دلیل نوشتنم این بود که همین حال یه حسی بهم گفت: ببین اکنون را که پوزۀ اسرائیل با خاک یک سان شده است. یا علی مدد 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اکنونت، مبارک باد. حقیقتاً همان‌طور که می‌فرمایید مائیم و چنان حضوری که جبهه حق در مقابل باطل به زیباییِ تمام در مقابل‌مان گشوده شده تا معنای زندگی را به تعبیر شهید سنوار عزیز؛ در دل طوفانی که طوفان الاقصی نام گرفت، پیدا کنیم. یحیی سنواری که در وصیت‌نامه‌ای که منسوب به اوست؛ از سنگ‌هایی می‌گوید که اولین کلماتی بودند در برابر جهانی که نسبت به آن‌همه خیانت به مردم فلسطین، سکوت می‌کردند و در نتیجه حقیقتاً آن مرد توانست دیوارها و میله‌های زندان را افقی و نوری ببیند که راه آزادی را روشن می‌کند، آن هم آزادی که به عنوان ایده‌ای می‌باشد که در دل مقاومت متولد می‌شود. آری! اکنون‌تان مبارک باد که جان‌تان منوّر به کینه‌ای مقدس نسبت به رژیم صهیونیسم شده است. آیا زندگی در چنین حضوری که «اشدّاء علی الکفار» است زیبا نیست؟ موفق باشید      

38917

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: از آیه ۱۳ سوره مبارکه اعلی «ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحۡيَىٰ» می‌توان برداشت زیر را کرد؟ اهل جهنم به وسعت ابدیت از نعمت موت و زنده شدن برخوردار نمی‌شوند. نه می‌میرند که از آلام رهایی پیدا کنند و نه زنده می‌شوند که از موهبت ذی‌وجود بهره‌مند شوند. یعنی وجودی در نیستی دارند که در دنیا چنین چیزی قابل فعلیت ندارد. لطفا توضیحی بیشتر در این خصوص بدهید و مرجعی معرفی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته درستی فرموده‌اید. عرایضی در شرح سوره «اعلی» در این مورد شده است می‌توانید به آنجا رجوع فرمایید. موفق باشید

38675

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا شما اعتقاد به این دارید که بعضی از افراد دارای انرژی مثبت و بعضی از افراد دارای انرژی منفی می‌باشند؟ و اگر چنین است آیا درست است که بعضی افراد انرژی مثبت دیگران را به سمت خدا جلب می‌نمایند و بالعکس؟ و افرادی که انرژی مثبت دیگران را جلب می‌کنند حالشان خوب می‌شود و افرادی که انرژی مثبت شان جذب دیگران می شود دچار بیماری و خستگی می شوند؟ اگر چنین است آیا آیه «فاستقم کما أمرت» که باعث شد پیامبر در مورد آن بگوید «شیبتنی سوره هود» ارتباطی به این موضوع دارد؟ و یا آیه «فبما رحمةٍ من الله لنت لهم» با این ارتباط دارد؟ اگر این مطالب صحیح باشد آیا در عرفان عملی راه هایی نظیر سجده و صلوات و‌ استغفار در جذب انرژی های مثبت و دفع انرژی های منفی موثر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد روایت و آیه ای که فرمودید بحث بسیار است و بعید است بتوانیم آن ها را با دوگانه انرژی مثبت و منفی تطبیق دهیم. آری! بعضی افراد، قدرت تأثیرگذاری بیشتری دارند ولی به هر حال این خود انسان ها هستند که باید انتخاب کنند. موفق باشید

38674

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز سلام: می‌خواستم بدونم که توصیه شما چیست که در حین مطالعه چه کتاب های درسی و چه کتب های مختلف دیگر پراکندگی ذهنی برای انسان ایجاد نشود و به صورت کامل و دقیق بتواند متن را بخواند و (آن را فراموش نکند) و متوجه آن نیز بشود. با تشکر از شما ❤️

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می شود به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در قسمت دوم کتاب که ضرورت مطالعه را مطرح می کند؛ رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/book/78?mark=%D8%A7%D8%AF%D8%A8  . موفق باشید

38504

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: عادات رفتاری که در انتخاب بنده تاثیرگذار است در مورد شهوات وغضبها و ترس ها و... مثلا بنده انسان پرخوری هستم یا در ارتباط با انسانها رفتار خوبی دارم. اینها به مرور با تکرار سَبکی خاص ملکه انسان میشه و دفعات بعد انسان شاید بدون فکر خاصی در موقعیت ها همان رفتاری تکراری ضبط شده درونش را تکرار می کند. آیا تقریبا می‌توان گفت این همان نامه عمل انسان است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه عقاید و اخلاق و اعمال ما در قیامت طبق قاعده معاد جسمانی، صورت به خود می‌گیرند. موفق باشید

38424
متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: راز صبر در انقلاب اسلامی: اگر بگوییم انقلاب اسلامی تا الان با صبر جلو آمده گزاف نگفته ایم. صبر ما صبرتاریخی هست نه یک صبر انتزاعی. صبر تاریخی که با انتظار همراه هست. صبر تاریخی یعنی حضور در خانه وجود حضور در تاریخ انقلاب اسلامی و سکنی گزیدن در آن نه صبر به معنای سپری شدن زمان مکانیکی یعنی در دشواری ها در جنگ و تحریم بتوانی راهی که تاریخ در برابر ما گشوده هست را حاضر بشویم و صبر و استقامت در این حضور داشته باشیم. صبر یعنی مردم غزه که کشته می‌شوند ولی حاضر نیستن حضور خود را کنار بگذارند. صبر اگر تاریخی باشد در مقابل جهان مدرن معنا می‌شود. صبر یعنی مراقبه کردن تا وارد جهان مدرن و تکنیک نشویم. صبر یعنی گامی به راه و گامی در انتظار دارم صبر یعنی از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم. صبر یعنی طاقت مواجه با وجود. صبر حضور تاریخی است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی متوجه باشیم در مسیری که روح توحیدی مقابل ما گشوده می‌شود، لازم است هرچه بیشتر پایداری کنیم تا رازهای نهفته آن مسیر به ظهور آید در آن صورت مییابیم چه اندازه صبر و پایداری عزیزالقدر و تکامل‌زا می‌باشد و بحمدالله در مسیر توحیدیِ انقلاب اسلامی چنین شرایطی فراهم شده. خوشا به حال آنانی که متوجه این امر می‌باشند تا معجزه «صبر» در مسیر توحیدیِ این تاریخ را بیش از پیش بیابند. موفق باشید

38410

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرانقدر: در مقدمه مبانی نظری نبوت و امامت فرموده بودین اگر روحی که انسان از آن خلق شده روح خود خدا باشد، پس باید جسمی هم داشته باشد، پس خدا هم دارای جسم است. سوال این است که آن روحی که ملائکه تجلی آن هستند، آن هم متعلق به بدن جسمانی است؟ درحالی که ملائکه که تجلی آن است نیاز به جسم ندارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از حضرت صادق «علیه‌السلام» است که خداوند روح را به خود نسبت داد به جهت بزرگی و فخامت روح. همان‌طور که مکه را به عنوان «بیت الله» به خود نسبت داد وگرنه روح هم مانند دیگر فرشتگان، تجلی انوار اسمای الهی می‌باشد. موفق باشید

38309
متن پرسش

سلام خدمت استاد: امروز خواستم از جنونی برایتان بنویسم که گریبان گیرم شده و افکار بسیار سنگین و غیر قابل انقطاع راجع به این موضوع، ضربات مهلکی بر جانم وارد کرده است. در سن ۲۰ به سر می برم. اطرافم را که تماشا می‌کنم، در می یابم که همه مثل من نیازهای عاطفی دارند و همسن و سال های من این نیاز را با ارتباطات گوناگون، نظیر دوستی با جنس مخالف حل کرده اند و علی الظاهر خیلی خوب هم دارند جلو می روند. حتی به تازگی خبردار شده ام که رفقای مذهبی ام، گوی سبقت را ربوده و بعضا وارد این روابط شده اند. درست است که جهان تغییر کرده است ولی به خدا قسم که من نمی‌توانم، نمی توانم زیر بار اینگونه روابط بروم حتی اگر ختم به ازدواج شود. قبلاً می‌گفتم خب اگر اینجور روابط به ازدواج منجر شوند که مشکلی ندارند ولی حالا دریافته ام که سراسر مشکل اند. شرع به من این اجازه را نداده که خارج از چارچوب ازدواج با جنس مخالفم رابطه ای داشته باشم هر چند دوستی های ساده. نمی دانم شاید من زیادی متحجر باشم که اینگونه تشخیص می‌دهم. ولی واقعا همینطور است آخر چگونه و با چه دلیلی، فردی که ادعای مسلمانی می‌کند اینگونه خود را شبیه عوام کند؟ خب بیایید منطقی باشیم! منی که تازه به سن جوانی رسیده ام و فضای مجازی و جامعه پر از اینگونه روابط است چگونه دیوانه نشوم؟ وقتی حتی به صورت شرعی نیز نمی‌توانم این قضیه را حل بکنم. آخر چه کسی به یک دانشجوی ۲۰ ساله زن می‌دهد؟ البته که بسیار هم اهل کار و خانواده هستم ولی کسی باید باشد که به تنگنای من دچار شده باشد تا بفهمد چه می‌گویم. واقعا حس می‌کنم کسی مرا نمی فهمد. فقط با شما در میان می‌گذارم چون بقیه به محض مطرح کردن این کلمات، شروع به مسخره گری می‌کنند. گاهی اوقات شبانه روز بیدارم و فکر می‌کنم که چرا اینگونه بر من می‌گذرد؟ مگر من چیزی جز رعایت شریعت در جامعه امروزی را خواستم؟ باور کنید متحجر نیستم. می دانم که همسر را ندیده و نسنجیده نباید انتخاب کرد. می‌دانم باید صحبت کرد و به توافق و تفاهم رسید. رک بگویم؛ نه دوست دختر به کتم می‌رود نه دختری که پدر و مادر برایم انتخاب می‌کنند. نه آن تحجر دیروزین، نه این تخلف از شرعِ امروزین. واقعا امر ازدواج در فردای این تاریخ چگونه است؟ من دقیقا باید چه کاری انجام دهم که از ضربات افکار و صدمات احساسات در امان باشم؟ لطف بفرمایید این بنده را راهنمایی کنید. و من الله توفیق 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً موضوع بسیار حساسی در میان است از آن جهت که انسان‌ها در وسعت انسانی خود ذیل شریعت الهی در این تاریخ چگونه در مورد ازدواج بیندیشند. آیا می‌توان به این آیه فکر کرد که می‌فرماید: «وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ ۚ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» که به هر دلیلی اگر امکان ازدواج نیست، خداوند نوعی روحانیت را از فضل خود در جان ما ایجاد می‌کند تا آن نوع احساس نیاز به جنس مخالف به تأخیر بیفتد. و به نظر بنده این راهی است بسیار ارزشمند و تجربه شده تا امروز و فردای تاریخ ما، امروز و فردای عبور از تبرّج جاهلیت مدرن باشد و چه اندازه انسان در این مسیر این وعده الهی را تجربه می‌کند که می‌فرماید: «يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» حقیقتاً انسان فضل خدایی که آن خدا وسیع و گشوده و گسترده و علیم است را احساس می‌کند. موفق باشید    

38095

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: شرمنده مزاحم شدم. در مورد سفر اربعین امسال با توجه به وضع گرمای شدید که در عراق هست، در مورد سفر افراد بیمار و سنین بالا نظر شما چیست؟ از یک طرف در رفتن به این سفر احتمال خطر جسمی هست و از یک طرف در نرفتن به این سفر یک شکنجه و یک عذاب هست، حس جاماندگی انگار تمام وجود را می سوزاند، حتی سوزان تر از گرمای شدید و امکانات کم آن زمان، ولی نمی دانیم چه باید کرد؟ ممنون می شویم اگر راهنمایی کنید و نظرتان را بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در این موارد جسم، به زحمت بیفتد و طاقت آن کم شود؛ نفسِ انسان بهره لازم را نمی‌برد. موفق باشید

38072

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: روز به خیر. تفسیر نظر ابن عربی که می‌گوید عذاب از عذب می آید و گوارا می باشد چیست؟ آیا جهنم واقعا این تصور مشهوری هست که ما داریم و اینکه چرا بعضی از فلاسفه می گویند آخر کار همه به جنت می آیند حتی ملاصدرا در تفسیر خود این نکته را می گوید و خیلی های دیگر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی از بزرگان از جمله آیت الله جوادی در شرح این قسمت از فصوص با برداشت جناب ابن عربی همراهی نکرده‌اند زیرا بعضاً افرادی هستند که مبنای شخصیت و انتخابشان شرک‌آلود است و اگر هم در جهنم گیاهی روئیده شود که حکایت از صورت رحمت باشد؛ این افراد در درون خود مانند یک انسان مالیخولیایی با خود درگیر هستند.
علامه طباطبایی «رحمه اللّه علیه» پس از بحث بر روی آیات ۱۶۳ تا ۱۶۷ سوره ی بقره، بحثی را در همین رابطه به میان می کشند و می فرمایند: «این مسئله مطرح است كه آیا عذاب قیامت انقطاع مى پذیرد و یا خالد و جاودانه است، مسئله اى است كه نظریه علماى اهل بحث در آن مختلف است، هم از نظر ادله ی عقلى و هم از جهت ظواهر لفظى. و آنچه در این باره می توان گفت، این است كه از جهت ظواهر لفظى، باید دانست كه كتاب خدا نص است در خلود و جاودانگى و مى فرماید: «وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ»، ایشان به هیچ وجه از آتش بیرون نخواهند شد، و سنت از طرق ائمه ی اهل بیت «علیهم‌السلام» نیز آن قدر زیاد است كه به اصطلاح به حد استفاضه رسیده. از جهت عقل، باید گفت: نعمت و عذابِ عقلى كه عارض بر نفس مى شوند، به خاطر تجرّدش و تخلّقش به اخلاق و ملكات فاضله یا رذیله و یا به خاطر احوال خوب و بدى كه كسب كرده. این احوال و ملكات در نفس، صورتى نیكو و یا قبیح ایجاد مى كند كه نفسِ سعیده از آن صورتِ نیكو متنعّم، و نفسِ شقیّ از آن صورتِ قبیح متألّم می شود. و در صورتى كه این صورت ها در نفس رسوخ نكرده باشد و صورى ناسازگار با ذات نفس باشد، به زودى زایل مى گردد، براى این كه عقل براى ناسازگارى دوام و اكثریت نمى بیند و قسر، فشار، زور و ناسازگارى محكوم به زوال است (پس اگر ذاتِ نفس، سعیده باشد، صورت هاى رذیله و زشت دیر یا زود از آن زایل مى گردد و اگر ذات نفس، شقی باشد، صورت هاى نیكو و جمیل كه در آن نقش بسته، به زودى زایل می شود). و نفس خودش می ماند و آن سعادت و شقاوت ذاتی ا ش، پس اگر نفس مؤمن به خاطر گناهانى، صورت هاى زشتى به خود گرفت، سرانجام آن صورت ها از بین مى رود، چون با ذات نفس سازگار نیست هم چنان كه نفسِ كافر كه ذاتاً شقى است، اگر به خاطر تكرار كارهای صالح صور حسنه اى به خود گرفت، آن صور بالأخره از نفس زایل می شود، چون محیط نفس با آن سازگار نیست و همه ی این مطالب روشن است. و اما در صورتى كه صورت هاى عارضه بر نفس، در نفس رسوخ كرده باشد، و در نتیجه صورت جدیدى و نوعیت تازه اى به نفس داده باشد، مثلاً او را كه انسان بود و داراى صورت انسانیه بود، بخیل كند كه چنین انسانى یك نوع جدیدى از انسانیت است، همان طور كه ناطقه وقتى با جنس حیوان ضمیمه شود یك نوع حیوان درست مى كند كه نامش انسان است و این هم معلوم است كه این نوع یعنى انسان، نوعى است مجرد در نفس، و موجود مجرد دائمى الوجود است؛ در نتیجه هر گناهى كه از او صادر شود، در صورتى كه نفس او سعیده باشد و با گناه سنخیت نداشته باشد و خلاصه عوامل خارجى گناه را به گردنش گذاشته باشد، در چنین صورتى وبال و عذاب آن گناهان را مى چشد و پاك می شود، و از عذاب نجات مى یابد و در صورتى كه نفس او شقى باشد و با گناه سنخیت داشته باشد در این صورت هرچند كه هرچه از چنین نفسى سر مى زند به اذن خدا است و لیكن از آن جا كه گناهان بدون قسر و فشار از او سر مى زند، چون نفس او نفسى گناه دوست است، لذا چنین نفسى دائماً در عذاب خواهد ماند. و مَثَل چنین انسانى كه دائماً گرفتار و معذّب به لوازم ملكات خویش است به وجهى مثل كسى است كه به مرض مالیخولیا و یا مرض كابوس دائمى مبتلا شده كه دائماً صورت هایى هول انگیز و وحشت آور و زشت از قوه ی خیالیه اش سر مى زند، چنین كسى همواره از آن صورت ها فرار مى كند و با آن ها در جنگ و ستیز و بالأخره در عذاب است، با این كه خود او این صورت ها را درست می كند و صدور آن از نفسش به قسر قاسر و به فشارى از خارج نیست، و كسى این صورت ها را در نفس او مجسم نكرده، بلكه كار، كار نفس خود او است، ولكن هر چه باشد بالأخره از آن صورت ها رنج مى برد و از آن صورت ها مى گریزد و مگر عذاب، غیر آن چیزى است كه انسان قبل از ابتلاء بدان از آن می گریزد؟ و بعد ازآن كه بدان مبتلا شد، در جستجوى خلاصى از آن بر مى آید؟ و این تعریف و مثال بر آن امور زشت و صورت هاى غیر جمیل كه انسان شقى در دار آخرتش با آن ها روبه رو می شود، صدق مى كند، پس معلوم شد كه عذابِ جاودانه و انقطاع ناپذیر، از انسان شقى، خودِ شقاوت و بدبختى ذاتى او است، و قاسرى و خلاصه كسى او را بدان مبتلا نكرده است. موفق باشید
 

38055

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: در مورد پرسش۳۸۰۳۶ می‌خواستم رفتار شخص جنابعالی با شخص و اینکه به عنوان مثال اون شخص خود جنابعالی رو (البته باعرض معذرت) هل بده که بخورید زمین یا اون چند مورد که گفتم یا اینکه شخص سیلی محکمی به خود جنابعالی بزنه شمایی که سخنرانی می‌کنید و سن و سالی ازتون گذشته میخام ببینم نوع کلماتتون واینکه به شخص چی میگید و به من بگید تا ازشما یاد بگیرم به چنین افرادی وقتی مواجه شدم با کدوم ادبیات صحبت کنم و بهشون چی بگم که دچار غضب نشم. دقیقا عین جملاتتونو میخام برام بنویسید استاد. لطفا بنویسید که بهشون چی میگید. جملاتتون برام مهمه. اون جملاتو برام بنویسید. مثلا طرف به من میگه خاک بر سر احمقت کنن تو خیلی احمقی تو آدم نیستی عقل نداری اصلا اونم تویک جمع مثلا چهل نفری ضمن اینکه اون چهل نفر هم دارن می‌شنوند و بهتون میگن جوابش رو بده چرا هیچی بهش نمیگی که بهت بی احترامی میکنه. اینارو میخام بدونم چی باید بهشون گقت؟ نوع کلمات و خود جملات شخص جنابعالی هنگام مواجهه با چنین جملاتی که شخص به خود شما میگه یا اینکه طرف شما رو جلوی چند نفر هل میده که بخورید زمین. شما چی بهش میگید جلو اون چند نفر میخام بدونم. بهشون چی میگید؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک امر طبیعی است که انسان باید در جای خود از قوه غضبیه خود در کلام و در حرکت استفاده کند. مسلماً اگر کسی به کسی بدون دلیل توهین کرد، چرا نباید غضبناک شود؟ و چرا نباید جواب او را در عین وارستگی، بدهد؟ آن‌جایی که فرمودند: «اذا مرّوا باللغوا مرّو کراماً» آن‌جایی است که با حرکت و یا گفتار لغوی روبرو شویم که ارزش جواب دادن نداشته باشد تا بزرگواری خود را حفظ کنیم ولی جایی که موجب زیر پاگذاردن عزت ما می‌شود حتماً باید عکس العمل نشان داد. موفق باشید

38028

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. استاد نسبت به جواب این سؤال بیگانه نیستم اما از شما پاسخ رو شنیدن به ما قوت قلب میده. استاد نظر به ذات داشتن چه تفاوتی با نظر به کشف و شهود داشتن یا حتی نظر به اسماء داشتن داره؟ علامه حسن زاده بیشتر به کشف کردن و شکار کردن تشویق می‌کنند ولی امام خمینی (ره) فقط نظر به ذات دوختن رو تاکید دارند. استاد من میتونم مصباح الانس رو کار کنم؟ خدا حفظ تون کنه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مصباح الانس» البته که در جای خود بسیار عالی است و در این مورد که می‌فرمایید همان نگاه نظر به وحدت در عین کثرت و نظر به کثرت در عین وحدت مهم است که همه عزیزان اهل عرفان متوجه آن هستند. موفق باشید

37983

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت خدا قوت از محضر استاد، سوالی دارم: روح جن تا چه میزان توان درک و تحلیل دارد؟ مثلا ضمیرناخودآگاهی که در انسان هست را هم داراست؟ و تا چه میزان کلمات انسانها را درک می‌کند؟ و اینکه می‌خواهیم بررسی کنیم که تفاوت و توان روح جن در قیاس با انسان چطوره. دلیل این سوال، یک پژوهش علمی هست که ایده‌اش از کلام الله مجید گرفته شده. مثل کارهای خارق العاده جنیان در سپاه حضرت سلیمان (تخت بلقیس، ساخت ساختمانها و...)، استراق سمع‌های آسمانی و تعقیب با شهاب ثاقب، درک قرآن (شنیدن سوره جن) مخاطب قرارگرفتن در کلام الهی (سوره الرحمن و...) اگر پاسخ استاد بزرگوار، به این اشاره کند که بله حواس و درک جن مانند انسان است، سوال بعد پیش می آید که نقطه اصلی تحقیقات ماست: آیا جنیان، متوجه نواهایی مثل ریورسینگ هم می‌شوند؟ یعنی پیچش نواها را می‌فهمند؟ چیزی که فقط روی ضمائر اثر می‌گذارد. سپاس بی کران

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست رجوع بفرمایید. موفق باشید

37632
متن پرسش

با عرض سلام و تبریک و تسلیت. خدایا! سخت در حیرتم! به راستی این راه چه راهی است که برای ادامه آن اینچنین قربانی های بزرگی لازم است؟! و مگر موانع چه موانعی است که برای رفع و دفع آن اینچنین خون های پاکی لازم است؟! از همه عجیب تر و شگفت‌انگیزتر، شهادت و خون سیدالشهدای همه تاریخ حسین بن علی علیهماالسلام بود. اللهم زدنی تحيّراً! استاد دقت کردید هر بار که خطری بزرگ برای انقلاب پیش می آید خدا هم دست به کار می شود و بهترین بندگان خودش را قربانی می کند؟! استاد تازه کم‌کم داریم معنا و راز امیدواری به آینده قدسی انقلاب را که هرگز شکست در آن راهی ندارد و سال هاست جنابعالی از آن گزارش می دهید می فهمیم. بیچاره دشمنان این انقلاب که نمی دانند با چه حقیقت شگفت انگیزی مواجه هستند!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در رابطه با عظمت یک حرکت  همین بس که به آنچه بر دشمنان این حرکت می‌گذرد فکر کنیم که خداوند در توصیف حال و روز آن‌ها می‌فرماید: «ثم لا یموت فیها و لا یحیی». واقعاً کمی به احوالات دشمنان این حرکت فکر کرده‌ایم؟ این چه حالتی است که بر جبهه مقابل حرکت توحیدی انقلاب اسلامی پیش آمده که راحت‌ترین آن مرگ است و برایشان ممکن نیست. موفق باشید

نمایش چاپی