با سلام و درود خدمت استاد گرامی: استاد هدف از نزول وحی و رسالت انبیاء الهی هدایت بشر است یا تسهیل هدایت بشر؟ چراکه اگر به این قائل باشیم که هدایت بشر صرفاً از طریق نزول وحی از جانب پیامبران ممکن است این به آن معناست که نزول وحی و وجود انبیاء برای هدایت بشر امری ضروری ست و بدون آن بشر حتماً به گمراهی میرود. ولی اگر هدف از نزول وحی از طریق پیامبران تسهیل هدایت بشر باشد این به معنی آن است که هدایت بشر بدون وحی و وجود نبی هم ممکن است ولی بسیار دشوارتر است؛ به طور مثال از طریق خودشناسی و تعمق بشر در فطرت خویش که این فطرت نیز وجهی الهی دارد. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده فکر میکنم، مبنای وحی الهی در جلوه ربوبیت حضرت حق، همان فطرت است. ولی گویا بشر در زندگی زمینی خود ابعاد فطریاش را فراموش کرده و از این جهت به گفته علامه طباطبایی حضور انبیاء ضرورت پیدا میکند تا انسانها به معنای واقعی به فطرت خود برگردند، هرچند ممکن است عدهای که به یک معنا مستضفاند و از نبوتِ نبیّ محروم میباشند، به نحوی در صداقت خود قدمهایی به جلو بردارند؛ ولی جایگاه آنها اگر پیامبر داشتند، بیش از این ها بود که در آن هستند. در این مورد خوب است به آیه ۳۰ سوره روم نظر کنید که چگونه پیام خدا از طریق پیامبر در خطاب به انسان، این میباشد که: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ».
موفق باشید
با توجه به شرایط اکنون و شهادت سردار چگونه میتوانیم جوانان امروزی رو توجیه کنیم که راه سردار حق بود و شهادت کرمان ها هم به حق
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد سردار دلها به نکاتی که در مورد شهدا بحث شد، خوب است توجه شود تحت عنوان «کربلا و رازی که شهدا متوجه آن بودند» https://lobolmizan.ir/sound/1227?mark=%DA%A9%D8%B1%D8%A8%D9%84%D8%A7%20%D9%88%20%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%20%DA%A9%D9%87%20%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7%20%D9%85%D8%AA%D9%88%D8%AC%D9%87%20%D8%A2%D9%86%20%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86%D8%AF و در مورد شهادت شهدای کرمان خوب است به جواب سؤال شماره 36666 رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: به نظر حضرتعالی این نزاعی که بین جبهه ی مقاومت و استکبار جهانی حول محور غزه آغاز شده است به کجا خواهد کشید؟ بنده اجمالا می دانم پیروزی و نصرت نصیب جبهه حق خواهد شد. منتها پرسشم این هست که آیا جنگ های بزرگ تر و مهیب تر و وسیع تری هم در راه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. ولی هرچه هست آغازِ مهمی است. همانطور که رهبر معظم انقلاب در سال گذشته فرمودند: «علائم زیادی وجود دارد که نظم کنونی جهان دارد تغییر پیدا میکند و نظم جدیدی بر جهان حاکم خواهد شد... خطّ اساسی اوّل [این نظم جدید]عبارت است از انزوای آمریکا» (۱۴۰۱٫۸٫۱۱)
جهان آینده، جهان دیگری است که انسانها نسبت خود را با روحیه خودبنیادیِ جهان مدرن تغییر میدهند و این یعنی عبور از استکبار و حضور در انسانیت انسانها. امری که شهید حاج قاسم سلیمانی خیلی زود متوجه شد و همه سعی او آن بود که وجهِ انسانی انسانها را مدّ نظر قرار دهد. موفق باشید
با سلام و ادب: استاد شما میگویید عشق به کمال مطلق بی مصداق خارجی فقط یک مفهوم ذهنی است. شما اهل بیت را به عنوان مصداق معرفی میکنید. چند اشکال. اول اهل بیت مصداق برای مایند، برای اهل بیت مصداق چیست؟ فرض غلط شما اینه که میگید عشق در ساحت خیاله. خوب خدا رو که نمیشه در خیال آورد میرسد اهل بیت را بجای خدا می آورید. یک دفعه بگید ائمه خدایند. همان گونه که مسیحیان، عیسی را خدا می دانند. بهتر است در کلماتتان بیشتر دقت کنید. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است در مورد اسمای الهی بررسی فرمایید و اینکه حضرت صادق «علیهالسلام» میفرمایند: «نَحْنُ وَ اَللَّهِ اَلْأَسْمَاءُ اَلْحُسْنَى اَلَّتِي لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ مِنَ اَلْعِبَادِ عَمَلاً إِلاَّ بِمَعْرِفَتِنَا» و این با نظر به آیه مبارکهای است که میفرماید: «وَ لِلّهِ اَلْأَسْماءُ اَلْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها». عرایضی در شرح کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل البیت» در این رابطه شده است. موفق باشید
استاد عزیز سلام: دیدم در جایی فرمودید که چون در خواب حالت وجودی بوده پس خواب در ذهن نمی ماند، سوال اینکه آن بخش از خواب که در ذهن می ماند به چه صورت بوده؟ دوم اینکه می گویند در خواب حقیقت و وهم با هم آمیخته شده و حجت نیست. حال اگر بخواهیم درست بودن بعضی قسمتش را که حقیقت دارد بفهمیم آیا فقط باید منتظر باشیم تا اتفاق بیفتد یا اینکه راهی و تذکری وجود دارد که بتوان عمیق تر رویش فکر کرد؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آن نوع خوابها که از جهتی در ذهن میماند، وجه حصولی آن نیز در میان بوده و مربوط به امور روزمرّه است. ۲. آنهایی که علم تعبیر خواب داده شدهاند میتوانند، ولی نه هر مدعی. موفق باشید
سلام خدمت استاد محترم: اخیرا کتاب آداب الصلوة و چهل حدیث امام خمینی را با جمعی از دوستان می خوندیم برام این سؤال پیش اومد که با توجه به مباحث اخیرشما آیا ادبیات این متون نیاز به بازخوانی جدیدی با توجه به زمانه ی امروز ندارند؟ به عنوان نمونه در مذمت حب نفس و دنیا با توجه به ارج نهادن به سوبژه شدن انسان قدسی، احساس می کردم نیاز به تبیین دارد و احساس می کنم اگر این کار صورت نگیرد صرفا برداشت اخلاقی از اینمتون می شود و بهره ی تاریخی نمی بریم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، نگاه ما است به موضوع که در نسبتی در موضوع حاضر شویم که همان حضورِ اکنون بیکرانه جاودانه ما باشد و آثار علماء در گذشته در چنین حضوری بوده، هرچند ادبیات آنها در این زمانه همین نکتهای را که میفرمایید به میان میآورد و از این جهت ما باید متذکر این امر باشیم تا رابطه تاریخی خود را با متون اصیل دورانهای گذشته همواره محفوظ بداریم و متوجه باشیم آنان نیز در افق شرایط تاریخی خود، ذیل اراده الهی متذکر آن نکات در آثار خود شدهاند. موفق باشید
با سلام استاد گرامی: شخصی را در خواب در نظر بگیریم که در عالم خواب صورتهایی را میبیند. او در عالم خواب مردمک چشم آن عالم است. ادراکی که از ناظر در عالم خواب پیش فرض وجود دارد این است که او خود فرد خوابیده است. در واقع تفکیکی نمیتوان بین این دو از نظر صغیر و کبیر قایل شد. مطلبی که میخواهم خدمتتان عرض کنم این است که به نظر میرسه تفکیک این دو از هم از حیث ضرورت بیان و شرح موضوع است و در حقیقت عالم «عالم» است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مواردی نیست که بنده بتوانم ورود کنم. موفق باشید
نمی دانم درست می بینم یا نه. آینده همین حالاست، همه ی زندگی همه اش یکجا همین حالا هست مثل یک بوم نقاشی منتها ما نمی توانیم همه را با هم ببینیم و هر بار نظرمان به یک صحنه می افتد؛ و گمان می کنیم که حالایی داریم و آینده ای؛ در حالیکه حالا و آینده و گذشته مربوط به بدن است و ما فقط ماییم، به قول جناب علامه هستیم که هستیم. البته ایشان می فرمایند :ما ابدیت در پیش داریم؛ هستیم که هستیم» ولی گویا منظورشان این است که ما با ابدیت مواجهیم؛ نه اینکه بعداً ابدیتی باشد؛ ابدیت همین الآن هست منتها ما بی خبریم، ابدیت گویی یعنی همه اش خدا شدن نه اینکه تا همیشه ماندن، تا خدا راه زیادی نیست؛ بلکه اصلاً راهی نیست؛ قرار نیست برویم؛ قرار است بشویم، هرچه هست خداست و ما هم گویی خداهای بی خبریم که از اصلمان غافلیم یا خودمان را از اصل انداخته ایم، شاید بگویید کافر شده ام و از جهنم بترسانیدم؛ جهنم آیا جز خودم است وقتی که بی شرمی و زشتی می کنم؟ جهنم ولی چقدر پر تنفّر است و چقدر حسرت دارد، ولی چه آسان می شود جهنم خود را بهشت کرد؛ کاش فقط همت باشد؛ آری بهشت کردن همت می خواهد؛ چمران می خواهد؛ و چمرانی نگاه کردن! من ولی به شدت از مردن می ترسم؛ وحشت بسیار سنگینی می گیردم از مردن؛ دعا کنید هرگز نمیرم؛ من دلم خدا شدن می خواهد؛ خدا شدن که عیبی ندارد؛ همه ی اهل جهاد خدا می شوند؛ معبود شدن مذموم است؛ دعا کنید که من هرگز نمیرم؛ من دلم می خواهد از چشمه ی شهادت بنوشم؛ حتی به قدر جرعه ای؛ از دست خدا؛ از دست خود خود خودش؛ از آب حیات...
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هم اکنون در ذات خود حضوری بیکرانه و ابدی هستیم و هر اندازه نسبت خود را با توحید الهی بیشتر کنیم از طریق عبودیت، این بیکرانگی را نسبت با خدا روشن و روشنتر احساس میکنیم. موفق باشید
سلام علیکم: در ابتدای کتاب سه دیدار؛ آقای نادر ابراهیمی عبارتی را از امام نقل میکنند: ایران موجودی است الهی که بر بال فرشتگان نشسته است بسیار حرف بلندی است اما توضیح میخواهد، نظر شریفتان چیست؟ در رابطه با ایران است یا جمهوری اسلامی ایران؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این ایران است که در این تاریخ، راهی است برای آن کسی که به دنبال راه میباشد و نمونه راهبودنِ ایران برای هرکس و هر جریان، رخدادی است که این روزها در غزه ملاحظه میکنید که چگونه بر خلاف همه معادلات عادی، چنین صحنههایی بهوجود میآید تا معلوم شود نماد همه تمدنِ سکولار غربی چگونه ضربهپذیر است تا به فردایی بیندیشیم که آن فردا، ادامه جهان مدرن نیست که البته بحث در این مورد مفصل است، باشد که فرصت گفتگو در این مورد پیش آید. موفق باشید
سلام و عرض ادب: مادر سه دخترهستم، و معلم با ۲۰ سال سابقه. امسال دختر کوچکم ۳ ساله است و بشدت اضطراب جدایی داره، که فکر کنم از اثرات پرستار پارسالی باشه سر دوراهی موندم که امسال برم سرکار یا مرخصی بگیرم، هنوز وضعیت کارم مشخص نیست و با توجه به کمبود معلم، مرخصی هم به این راحتی نمی دهند، اما اگر نیاز باشه به مدد الهی میگیرم الان نمیدونم تکلیفم چیه؟ آیا با این وضعیت مدارس و ضعف آگاهی اعتقادی، و گاها عناد بعضی معلمین، نیاز آموزش پرورش هست که با تمام سختی، دخترم رو بذارم و برم مدرسه، یا اولویت بندگی ام، موندن پیش دخترم هستش؟ حضرت آقا میفرمایند اگر مادری، بیرون سرکار نره هستند کسانی که جای او را پرکنند، اما اگر مادری رو کنار بگذاره کسی نمیتونه جاش رو پرکنه حالا آیا با وضعیت نگران کننده ی دانش آموزان الانه، این سخن حضرت آقا شامل بنده هم میشه؟ لطفا راهنماییم کنید که بهترین مسیر بندگی رو انتخاب کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بر سر دو راهی سختی هستید. آری! اگر بتوانید به نحوی برای فرزندتان مادری کنید و از طرفی دانشآمزان را هم تنها نگذارید؛ جمع بین دو خوبی را به میان آوردهاید. موفق باشید
سلام وقتتون بخیر: یک سوال از خدمتتون داشتم من چند بار برام اتفاق افتاده که مثلا میگم فلانی ماشاءلله چقدر سلامته یا فلانی چقد خانواده خوبی داره بعد میترسم چشمشون کنم، بعد نگرانم که یوقت فکر کردن من باعث بشه خانوادش آسیب ببینن یا اینکه اون آدمی که میگم سلامته یوقت خدای نکرده بیمار بشه ولی نمیدونم چیکار کنم که این فکرها نیاد تو ذهنم باید چیکار کنم بنظرتون؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مواجهه با خوبیها و امکانات خوبِ مردم و سلامتی آنها این سخنان را بفرمایید؛ بسیار خوب است و این غیر از چشمزخم است که روح طرف تمایل به خوبیهای اطراف ندارد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد شما میگویید در دنیای نیست انگاری حال انسان بد است و بی هدفی او را فرامیگیرد .... باید با حضور در انقلاب اسلامی از این نیست انگاری و پوچی ها رها شد و راه را پیدا کرد اما چگونه میشود این کار را کرد؟ اگر کسی در فضاهایی رشد کرده باشد که پر از این نیست انگاری ها و پوچی ها باشد و او خودش با توکل و تلاش، به اعتقاداتی محکم و اهدافی استوار رسیده باشد اما همچنان دنیای پوچی ها او را فرا گرفته باشد... باید چگونه و کجا و با چه کس برود و همراه شود تا ابعاد متعالی وجودش را رشد دهد؟ شما میگویید حضور در انقلاب اسلامی ولی اینکه چه باید بکنیم چیزی نمیگویید؟ من گاه از شدت تنهایی و بی هدفی بسیار حالم بده میشود. شما انقلاب دیده اید انسانهای انقلابی، دوستان با خدا انقلابی و محکم، با اهداف عالی و شاید اقوام خویشان مذهبی و با خدا.... کسی که هیچ کدام از اینها را ندارد دلش را به کجا خوش کند و حرکت کند؟ برای کدام هدف تلاش کند؟ در دنیا به کدام سو حرکت کند؟ من در دنیایی و عالمی که شما نشانمان دادید وارد شدم و هنوز به جایی نرسیدم و حتی همفکر همیاری در این راه نیافتم که با اون دلتنگی هایم را بیان کنم. از شدت تنهایی و خستگی و بی هدفی میترسم. شاید بگویید باید صبور باشم و عجله نکنم .اما بنظر من وقتی آدم حالش بد بدتر شد باید کاری بکند و یا بازنگری در خود بکند یا مسیرش را عوض کند. من در پیاده روی اربعین خیلی حالم خوب بود و رسیده بودم به هر آنچه روحم میخواست و وقتی برگشتم دوباره به همان زندگی بی معنا برگشتم و حالم همون جور شد. کاش میتوانستم شفاف تر حالم را برایتان توضیح دهم تا مرا بفهمید اما حیف که بیش از این نمیتوانم توصیف حالم را گویم. مثل آدمی شده ام که منگ خسته است و حتی قدمهایش تلو تلو میخورد و تعادل ندارد. من در خلوت و تنهایی ها و ارتباطم با خدا حالم خوبه اما وقتی به دنیای بیرون میایم سکنایی ندارم که حال خوب بهم بده حتی در خانواده خود هم سکنایی ندارم. گاه از بودن در این دنیا خسته میشوم اما دوباره میگویم نه من باید باشم و میتوانم خوب باشم. استاد عزیزم کجاست اون پایگاه های جهادی و بسیج که دست جوان ها را میگیرند؟ کجاست مراکزی مذهبی که به حرفهای ما گوش بدهند و راهی عملی جلو ما بگذارند؟ من چندین بار به سها آمده ام تا شاید آنجا سکنی پیدا کنم و با افرادی آشنا بشم که مثل خودم باشن اما آنجا هم نیافتم آن حرکت شوری را که دنبالش می گشتم. کاش میشد امام زمانم را ببینم و با سکوتم تمام وجودم را برایشان میگفتم. نمیدونم چرا این حرفا را برای شما میزنم شاید چون محرم رازی ندارم که حالم را برایش بگویم. ببخشید که وقت ارزشمند شما استاد بزرگ را گرفتم. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از خصوصیات بشر جدید اگر نخواهد خود را فریب دهد اتفاقاً درک همین «نیستانگاری» است که جنابعالی احساس کردهاید و میبینید که گاه و بیگاه به سراغ انسان میآید. حال میماند که عبور از آن را در خود چگونه جستجو کنیم و اینجا است که باید هرکس راههای متفاوت را در خود تجربه کند که نمونهاش همین حضور اربعینی بود، یا حضور در «زبان» آنگاه که خانه وجود باشد و تجلی وجود خود انسان را به میان آورد مانند شعر. و یا حضور در هنر، آنطور که شهید آوینی متوجه بسیاری از ابعاد نیستانگاری شد. و البته همانطور که متوجه هستید و آن شهید بزرگوار نیز متوجه بود همه این نوع حضورها باید در تاریخی که ما را فرا گرفته انجام گیرد. پس در یک کلمه باید پس از درک نیستانگاری راهی در راستای سکناگزیدن در «وجود» را در جلوههای مختلف آن جستجو کرد و معلوم است که امر سادهای نیست ولی باید آن را به عنوان مشکل عمده این دوران، درک کرد وگرنه متفکرانه زندگی نکردهایم. موفق باشید
سلام استاد گرامی: بنده احساس میکنم که نمازهایم قبول نیست، زیرا اگر قبول بود من رو از زشتیها باز میداشت، در حالی که یه مدت هست شدم فردی بسیار عصبانی، پرخاشگر، بد اخلاق،بد عنق و... دارای رذیلت های زشت اخلاقی بسیار شدم، تمامی افرادی که منتظر دیدار من بودند، الان ازم متنفر شدند حتی زن و فرزندان خودم. و من این حس دورکشی رو کامل احساس میکنم. الان به هیچ عنوان ناامید نیستم از زندگی ولی هرکاری میکنم درست نمیشم. با این اوصافی که در من ایجاد شده از آخرتم بیشتر میترسم چون اگر عمل صالحی هم داشته باشم پوچ شده. لطفاً راهکاری به من نشان دهید که از همه نظر درست بشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پس بالاخره باید به فکر این باشید که نماز بخوانید و برای خواندن نماز، مقدمات توحیدی و روحی آن را با رجوع به شرح حدیث «جنود عقل و جهل » که حضرت امام خمینی تدوین کردهاند فراهم نمایید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمت الله. استاد گرامی برای مطالعه چند ساله: ۱. کتب اخلاقی ۲. شرح حال علما چه سیری را پیشنهاد میفرمایید؟ همچنین اگر سیر مطالعاتی ای موجود است و از آن اطلاع دارید و تایید میکنید، لطف بفرمایید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد کتب اخلاقی؛ کتاب «شرح حدیث عقل و جهل» از حضرت امام خمینی و کتاب «جامع السعاده» از مرحوم نراقی میتواند بسیار مفید باشد. در مورد قسمت دیگر سؤالتان، خوب است به کتاب «خون دلی که لعل شد» توجه فرمایید و البته در دیگر موارد، صاحبتظر نیستم. موفق باشید
با سلام: علی (ع) مظهر اسم جامع الله بود. پس چرا مردم زمان او تجلیات الله را در او ندیدند؟ سوال دوم: آنهایی که در زمان علی (ع) او را خدا فرض کردند آیا تجلیات اسم الله را در علی (ع) دیدند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: میدانید که این مباحث نیاز به مقدمات دارد وگرنه حتی در جوابدادن به این سؤالات، واژهها معنای خود را به ظهور نمی آورد. آری! رسول خدا و ائمه هدی «علیهمالسلام» به همان معنا که از رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» داریم که فرمودند: «من رانی فقد رای الله» همه مظهر نور الله میباشند و این غیر از آن است که آنان خودشان ذات حضرت الله باشند. موفق باشید
سلام علیکم استاد: من خیلی وقته که سیر مطالعاتی شهید رو شروع کردم و بعدش میخواستم سراغ کتب امام و رهبری برم اما در همین بین با سیر مطالعاتی استاد صفایی حائری آشنا شدم. به نظر شما سیر مطالعاتی ایشون در این بین کجا جا دارن و کی بخونم؟ به نظر شما خوبه با سیر شهید همزمان سیر ایشون رو هم شروع کنم؟ یا نه؟ بسیار ممنون از پاسخگویی استاد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب است در کنار نظر به سیره شهدا با نکات خوبی که مرحوم استاد حائری مطرح میکنند آشنا و آشناتر باشید. موفق باشید
بسمه و رحمته و رضوانه سلام علیکم: آوینی، مرگ نهیلیسم را در حیات شهادت می داند. مکتبی که شهادت و شهید دارد به مرگ نهیلیسم نمی میرد بلکه به حیات عند ربی اش زنده است در تاریخ و شاید این باشد راز امیدواری رهبر انقلاب از آینده ی پیش روی مکتب خمینی و جوانان آن. شهادت، گذر از پوچی و حضور در زنده ترین حیات تاریخی است که انسان می تواند در آن حاضر شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! راز امیدواریِ رهبر معظم انقلاب مربوط به نور توحیدی این انقلاب است و حضرت امام که به تعبیر رهبر انقلاب، نه امکان فراموشی او در تاریخ هست و نه امکان تحریف او. موفق باشید
سلام استاد جان: خدا قوت! میگم اصطلاح آتش زدن به کشتی بعد از ورود به ساحل برای جلوگیری از عقب نشینی چی بود!؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موقعیت و جایی است که این عمل با روحیه سلحشوری منجر به تقویت جبهه در مقابل جبهه دشمن میشود. موفق باشید
سلام علیکم: با سپاس فراوان از شما، در صوتهای مربوط به بحث معاد فرموده اید که هنگام خستگی یا پیری که حکم بدن ضعیف میشود، حکم خیال قوی میشود. دلیل این موضوع چیست؟ آیا میشود گفت که چون بدن خسته است، نفس برای کار کشیدن از آن باید توجه بیشتری به بدن داشته باشد و در نتیجه تمرکزش برای کنترل خیال کمتر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نفس به جهت خستگی بدن نسبت به تدبیر بدن تمرکز لازم را نداشته باشد، قوه خیال میدان بیشتری پیدا می کند و با استراحت و با آماده کردن بدن جهت تدبیر نفس، عملاً نفس ناطقه در موطنی که باید اراده کند قرار می گیرد. موفق باشید
با عرض سلام و خدا قوت: بعضی از کتاب های استاد مانند آشتی با خود راستین نمیشه دانلود کرد چرا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: فایل های کتاب آشتی با خدا بررسی شد اشکالی در دانلود آنها نمیباشد.
لازم بذکر است این سایت با توجه به اینکه دارای حجم بالایی از مطالب میباشد و در طی ایام گذشته بدلیل جابجایی سرور ممکن است در انتقال مطالب، بعضی از محتواها دچار آسیب گردیده باشد. لذا از عزیزان کاربرخواهشمند است در صورت مشاهده ایراد اطلاع رسانی نموده تا این موارد اصلاح گردند. موفق باشید
سلام استاد عزیز: جزوه خلاصه کتاب بدایه را فرمودید اطلاع بدم دارید آماده کنید امانت بگیرم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آماده است. جمعه صبح یا دوشنبه تشریف بیاورید تا تقدیم شود. موفق باشید
علامه حسن زاده آملی یه جمله ای دارند. می فرمایند: انسان بهشت یا جهنم می شود. حال فرض بفرمایید، فردی بهشتی میشود. او نماز خوانده است روزه گرفته است و.. پس بهشت مساوی فرد است. حال چگونه فرد هم بهشت باشد یعنی انسان هم خالق وهم چشنده باشد. آیا به عنوان هویت فردی فقط یه قیافه و صورت مثلا به نام حسن آقا وجود دارد که همه لذت ها را میچشد. یا اینکه ما مثلا ۵ تا حسن آقا داریم که در حقیقت همان نفس است که در ۵ صورت که همه حسن آقا هستند لذت های بهشت را میچشند؟ نمیدانم مطلب را رساندم یا نه؟ بیشتر مشکلم در آن بخش آن لست که یک حسن آقا هست که هم بهشت مخلوق اوست و هم چشیده. یا نفس حسن آقا هست و در عین حال ۵ صورت مثالی که همه حسن آقا هستند، یکی غذا می خورد، یکی آب می نو شد و...
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان در وسعت شخصیتاش از یک طرف با ارادههای توحیدی خود خالق بهشت میشود و در همان حال همان بهشت، او را در بر میگیرد. موفق باشید
سلام: ببخشید نظر شما درباره محمد جعفر مصفا چیه؟ که مولوی رو توضیح میدن
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده، هم از کتاب «همراه با پیر بلخ» ایشان استفاده کردم و هم از کتاب «تفکر زائد» و ترجمهای که از کتاب کریشنامورتی داشتند. موفق باشید
«بسم رب الزهرا» آسمان حرم امن قدس الهی برای پرواز پروانهگان عاشق است و این بال آتشین عاشقانه شهید است که فاصله زمین و آسمان را تا وصال به حرم قدس الهی و نظر به وجه الله میشکافد. هر پرواز را مقصدی است از برای گسستن از زمین و زمان و پیوستن به ملکوت و جبروت حق و باری گشودن دوباره دروازه های آسمان را باید دید که چگونه دوباره راه بر آسمانیان در بند تن گشوده و بال پرواز و جان این آسمانیان منزل نزول و عروج ملائک و روح القدس شده است. بیا و دوباره بشارت و طلیعه بعثت انسان را بر زمین نظاره کن که چگونه جانِ دوباره بر پیکره خاکی انسان آغاز به وزیدن گرفته و بشارت عهد دیگری را در آینده نزدیک میدهد وارسته و آزاد از فریب و مکر و حجاب جهان امروز بر انسان. مومن خود را هرگز مغرور و غره بر قدرت و توانایی های خویش و بی نیاز از حق نمی یابد که حیات مومن در فقر دوباره و دوباره اوست در برابر خالق پس ببین که چگونه سنگ های در آسمان رها شده مظلومان غزه، در آسمان بیت المقدس به رنگ لطف و قهر و انتقام و عدل و نصر خدا در آمده و به دست سپاهیان حق او بر سر خانه های عنکبوتیشان می آید و با هر پرواز در آسمان و اصابت بر زمین نوید: «نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» سر میدهد. آری که توانایی های ما هرگز تکیه گاه ما نیست و اگر سلاح های ما چون بشارتی وعده صادق حق را نوید میدهد از آن روست که ما آیینه اراده اوییم در تاریخ و وارث روح الله و جلوه و ظهور«فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ» آری اینها آهن و سنگ و ابزار بی روح نیست که روح وارثان روح خدا در آن دمیده شده و بر بال دعای ما در پرواز و انجام وظیفه است. ما بر هیچ چیز جز ایمان خویش غره نمی شویم و جز تکیه بر ذات حق تعالی تکیه بر هیچ نداریم که ذکر مومن «یا عِمادَ مَنْ لَاعِمادَ لَهُ» است که هرچه هست از اوست و به سوی او باز میگردد و رنگ اراده و خواست اوست که باقی و ابدی خواهد ماند. پس بخوان به نام اسمای حسنی و آیات مبین حق او که ما وجود مُنجلی اوییم و از ایمان به اوست که نور میگیریم و نور خواهیم داد آری که كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این است آن نگاهی که در میدان جنگ با اسرائیل در مقابل ما گشوده شده، نگاهی فوق نظر به قدرت موشکها و ریزپرنده ها. حقیقتاً آنچه به صحنه آمده است صورتی از ظلمهایی است که در طول چند قرن اخیر، نظام استکباری بر مظلومان عالَم تحمیل کرده است و این قدرت نیست، این آه سینۀ مظلومان است و به همین جهت اصالت ندارد و در واقع به کارِ صاحبان قدرت نمیآید. باید به این نکته بسیار فکر کرد و به گفتۀ جنابعالی آنچه در این صحنهها پیش آمده است، ارادۀ خداوند است تا به لطف او از طریق ما جهان استکبار هر روز تحقیر و تحقیرتر شود. خدا را شکر که در میدان مقابله با رژیم صهیون تا این اندازه در نزد خود احساس حضور میکنیم که آن، احساس حضور ذیل ارادۀ الهی میباشد و از این جهت با هر شهادتی برافروختهتر میشویم. راستی را! رازِ این حضور چیست؟ موفق باشید
استاد طاهرزاده عزیز با سلام و تحیت پیام حکیمانه و پر محتوای رهبر فرزانه انقلاب به همایش یکصدمین سالگشت باز تاسیس حوزه علمیه قم از تعابیر پر مغز بلاغ مبین٫ مجاهد فرهنگی و فقه امت ساز استفاده نمودند و گویا حجت را بر حوزه علمیه تمام نمودند، نظر و تحلیل حضرتعالی در این خصوص چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع، موضوعِ بسیار حساس و دقیقی است. همین اندازه باید متوجه بود:
ما باید راه تاریخمان را به سوی تمدن اسلامی باز کنیم و لازمۀ آن از یکطرف شناخت فرهنگ ضد قدسی مدرنیته و چگونگی عبور از آن است و از طرف دیگر شناخت مشخصات تمدن اسلامی که زمین را از طریق واسطۀ فیض به آسمان معنویت متصل میگرداند و تمام مناسبات انسانی را جنبۀ روحانی و قدسی میدهد. و این با درک معارف اسلامی از یک طرف و درک بشر جدید که انسان آخرالزمانی است، از طرف دیگر ممکن است.
آیا جز این است که باید بفهمیم در کجای تاریخ هستیم تا گرفتار توقف و بیتحلیلی نگردیم؟ زیرا به فرمایش امام صادق (ع): «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس» هرکس زمانۀ خود را بشناسد حجابها و چهکنم چهکنمها به او هجوم نخواهند آورد. مشکلی که امروز بسیاری از انسانها گرفتار آن شدهاند. حوزههای علمیه در زمانی که همۀ جریانها در بیتاریخی بهسر میبرند، تنها جریان ریشهدارِ تاریخی است که میتواند تاریخساز باشد. زیرا ریشه در تاریخ انبیاء دارد و با اتصال به غدیر وارد انقلاب اسلامی شده تا به حاکمیت امام معصوم که عین حقیقت باطنی عالم است، سیر کند. طلبهای که در این مسیر قرار گیرد مثل آن است که با همۀ انبیاء و اولیاء در حال زندگی است و همانطور که امام صادق (ع) میفرمایند: «مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الْأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ «عجلاللهتعالیفرجه»» هرکس در حال انتظارِ وقوع حاکمیت امام معصوم بهسر برد و در آن حال بمیرد مانند کسی است که در خیمهگاه حضرت قائم «عجلاللهتعالیفرجه» بهسر برد. این است معنای زندگی در این زمانه و نظر به نهاییترین حضور در اکنونِ خود.
اگر ما هوشیارانه بدانیم در چه عالمی زندگی میکنیم، با توجه به افق نورانی که در پیش داریم، یقیناً گشایشهایی در منظر ما ظاهر میشود تا بتوانیم تاریخ خود را جلو ببریم و به آیندهای نظر کنیم که نهاییترین حضور برای انسان است و این حضور از طریق حوزههای علمیه شیعی قابل تحقق است. حقیقت این است که اگر تفکر دینی خالی از فهم زمانه باشد آن فکر بینتیجه خواهد بود زیرا دین سخن زمان است تا بفهمیم در کجای تفکر تاریخی خود هستیم و بدون تجددزدگی و ماوراء فرهنگ ظلمات مدرنیته، جامعۀ خود را جلو ببریم و جهان را متوجۀ آیندهای نماییم که عبور از بیآیندگی جهان غرب است. و رهبر معظم انقلاب با بصیرت و حساسیت خاص خود ما را متوجۀ جایگاه تاریخی حوزههای علمیه در این زمانه مینمایند و همه موظف هستیم نسبت به هر فراز از پیام ایشان بیندیشیم. موفق باشید
