سلام وقت شما بخیر و نور: سوالی در حیطه ی جبر و اختیار در انتخاب همسر داشتم اصل مسئله این است، نظر به مبحث اعیان ثابته، همسر را من انتخاب میکنم یا خداوند مقدر فرموده؟ اگر من به کسی نه بگویم، نه گفتن من ، به اراده ی خداوند است، یا به اختیار خودم؟ اگر مهر شخصی در دل من قرار گیرد، خداوند این مهر را در دل قرار داده یا خیر؟ آیا خدایی که این عالم و آدم را خلق کرده، در مسئله ی انتخاب همسر، که گفته شده نصف دین را شامل میشود، موضوع به این مهمی را به اختیار و عقل محدود بشر واگذار کرده؟ یا خیر، خداوند با توجه به درجات و درونیات و قوا و استعداد رشد هر کس، همسری برای او مقدر فرموده که رشد آن دو، با بودن در کنار یکدیگر رقم خورده سوال دوم اینجاست اگر شخص، تغییر کند، و رتبه وجودی اش بالاتر رود، همسر مقدر شده ی وی تغییر میکند؟ پیشاپیش تشکر از پاسخ گویی شما🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در آيات ۱۷۳ و ۱۷۳ سوره اعراف خبر از تعهد فطري انسان در مقابل خدا ميدهد كه انسان ذاتاً حق را ميشناسد و ربوبيت او را پذيرفته، و از ابتدا والدین هرکدام مشخص بوده است. لذا میفرماید:
« وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ، أَوْ تَقُولُواْ إِنَّمَا أَشْرَكَ آبَاؤُنَا مِن قَبْلُ وَكُنَّا ذُرِّيَّةً مِّن بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ »
يعني آنگاه كه از فرزندان آدم، از پشت نسلهايشان، تعهد گرفتيم، خودشان را گواه خودشان گرفتيم، كه آيا من ربّ شما نيستم؟ گفتند: آري شهادت ميدهيم. اين كار را كردم تا روز قيامت نگويند ما نسبت به ربوبيت تو غافل بوديم، يا بگويند كه پدران ما مشرك بودند و ما هم فرزندان آنها بوديم و از خود اطلاعي نداشتيم، آيا ما را هلاك ميكني به جهت كاري كه آن باطلان كردند؟
نتايج آيه :
الف – ذات همة انسانها با پروردگار خود روبرو شدهاست.
ب – همه بدون استثناء ذاتاً به رب بودن خداوند شهادت دادهاند.
ج – همه با يك علم ذاتي و حضوري پروردگارشان را ميشناسند.
د – در قيامت بدكاران نميتوانند بگويند ما از ربوبيت خداوند بياطلاع بوديم، چون جانشان چنين تصديقي را همواره داشته و آنها با مشغول كردن خود به دنيا، آن صدا را در خود خاموش كرده و در نتيجه نشنيدند.
ه – با توجه به اين ذات و فطرتِ آشنايِ به پروردگار هستي، نميتوانند بگويند چون پدران ما مشرك بودند ما هم مشرك شديم و محيط و تربيت خانوادگي را بهانهاي براي بدبودن خود بگيرند. لذا ريشه اصلي بد بودن و خوب بودن هر كس، خود فرد است و محيط و خانواده و پدر و مادر و جامعه و ژن، همهشان علت مُعِدِّه يا شرايط هستند و علت اصلي خود انسان است كه در مقابل نداي فطرت چه موضع و انتخابي بكند. و چه بسا از والدين غير صالح و در محيطي فاسد، انسانهايي متعالي سربرآورند، چرا كه اين انسانها نگذاشتند صداي فطرت در جانشان خاموش شود.
با توجه به موارد فوق می توان گفت از همان ابتدا والدین انسانها مشخص بوده، و خداوند ربوبیت خود را با آنها در میان گذارده. پس باید همسر هرکس در نسبت به فرزندی که مربوط به این همسر است، از قبل معلوم بوده باشد. موفق باشید
با سلام جناب آقای طاهر زاده عزیز: مدتیست مطالب انتقادی و سوال از عملکرد نادرست رهبری در اداره کشور که میبابستی شما به عنوان حامی بی چون و چرای این همه ظلم و بی عدالتی پاسخ بفرمایید عوامل تندرو و افراطی روی سایت شما پخش نمیکنند. و بعضا سوالاتی پخش می شود که مثلا کسی خوابی دیده و باید شما تعبیر کنید در صورتی که مساله اصلی جامعه در حال حاضر ظلم و بی عدالتی و ستمیست که از ناحیه حاکمان بر ملت تجمیل می شود نمونه آن: گوشت خریدم از قصابی اومدم بیرون موتوری ازم زد! چند روز پیش هم یک خانم سن بالا توی پیاده رو نشسته بود داد و بیداد و ناله و نفرین میکرد. از رهگذران پرسیدم چی شده؟ گفتند: دو تا پلاستیک گوشت و مرغ را داده به یک پسر که کمکش کند ببرد آن طرف خیابون، طرف تو شلوغی فرار کرده. دو سه روز پیش روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: آمارها نشان میدهد که پس از سال ۱۳۹۷ با قلهزنی نرخ تورم و رشد فقر، میزان دستگیری سارقان نیز در مسیر صعودی قرار گرفته است. این در حالی است که در سالهای قبل از آن بهدلیل پایین بودن نرخ تورم و بهتر بودن شرایط اقتصادی، سطح سرقتها نیز کاهش یافته بود. ترک ها ضرب المثلی دارند "گچی هله هارای قرخیلیب" معادل فارسیشو نمیدانم ولی تقریبا معنای "حالا کجاشو دیدی" را دارد. قدیما پشم بز را می چیدند و بعد از ریسیدن، از آن در طناب بافی و چادر سیاه و ... استفاده می کردند. فردی می خواست پشم بزی را بچیند تا اولین قیچی را به پشم بز زد ، بز شروع به داد وفریاد کرد. طرف گفت؛ حالا کجاشو دیدی تازه اول کار است. گچی هله هارای قرخلیب!!! هرچه تورم بالاتر میرود نرخ دزدی هم افزایش مییابد. هر چه نرخ تورم افزایش یابد نرخ اخلاق و انسانیت کاهش می یابد. اگر مسئولین به دنبال کاهش ناهنجاریهای و آسیب های اجتماعی هستند باید در فکر کنترل فقر و تورم باشند و گرنه جامعه روی آرامش به خود را نخواهد دید!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حال حساب کن اگر تذکرات رهبر معظم انقلاب و رهنمودهای حکیمانه ایشان نبود، چه افرادی بر ما غلبه می کردند و چگونه حتی صدای دادِ محرومان و مصیبتزدگان را در گلو خفه مینمودند. اینجا است که باید به آینده امیدوار بود از آن جهت که ما در آغازی هستیم جهت عبور از این تنگناها با خردی بس نورانی.
اگر انقلاب اسلامی فرصتی است تاریخی، باید از خود بپرسیم چه نسبتی بین عملکرد ما و این فرصت تاریخی هست تا جدّیتر از آنچه هستیم باشیم؟
متفکران جهان مدرن مانند ویل دورانت خود را در احساس تاریخی خود جستجو میکردند، در آن حدّ که در تلاشهای خود روز و شب نداشتند. حال مائیم و اتفاقی که از طریق انقلاب اسلامی پیش روی ما قرار گرفته و ما را دعوت میکند تا متفکرانه نسبت به آن فکر کنیم، از آن جهت که وظیفه متفکر، درک زمان و توجه به ظرفیتهای پیش آمده است، در عین توجه به دردهای انباشته قرنها و دهههایی که به ارث بردهایم و البته برای عبور از آنها باید روحی دیگر به میان آید، روحی که چراغی باشد برافروختهشده از روحِ خلوتنشینی به نام حضرت روحالله «رضواناللهتعالیعلیه» تا در نتیجه تغییری در بنیان جان انسانها شکل بگیرد و تاریخ دیگری آغاز شود و آینده دیگری به میان آید، غیر از آیندهای که جهان مدرن مدّ نظر انسانها قرار داده بود، آیندهای که با آزادی و تفکر محقق میشود و انسانها با انتخاب خود متوجه زمان قدسیشان در تاریخ باشند، با خودآگاهی به بینظمیها و پریشانیها و پراکندهکاریهایی که ما را در بر گرفته و در عین حال با حضور در قلمرو تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده میتوان به خردی رسید که اشاره به آینده دیگری دارد، در عین ایمان و امید.
موفق باشید
سلام: در هویت ساریه ما در حد یک امکان بودیم. طلب کردیم و پروردگار عطا کرد. ما روی چه علمی یا تجربه ای یا آرزویی طلب کریم؟ مگه ما قبل از هویت ساریه جای بودیم که علم به موضوعی داشته باشیم؟ یا اگه از روی نیازمون طلب کردیم این نیاز از کجا شکل گرفته؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: اقتضای امکان ذاتی، تکویناً به جهت همان ممکنبودن، طلب است و به همین جهت حضرت حق جواب آن طلب را میدهد. موفق باشید
سلام استاد گرامی: بنده احساس میکنم که نمازهایم قبول نیست، زیرا اگر قبول بود من رو از زشتیها باز میداشت، در حالی که یه مدت هست شدم فردی بسیار عصبانی، پرخاشگر، بد اخلاق،بد عنق و... دارای رذیلت های زشت اخلاقی بسیار شدم، تمامی افرادی که منتظر دیدار من بودند، الان ازم متنفر شدند حتی زن و فرزندان خودم. و من این حس دورکشی رو کامل احساس میکنم. الان به هیچ عنوان ناامید نیستم از زندگی ولی هرکاری میکنم درست نمیشم. با این اوصافی که در من ایجاد شده از آخرتم بیشتر میترسم چون اگر عمل صالحی هم داشته باشم پوچ شده. لطفاً راهکاری به من نشان دهید که از همه نظر درست بشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پس بالاخره باید به فکر این باشید که نماز بخوانید و برای خواندن نماز، مقدمات توحیدی و روحی آن را با رجوع به شرح حدیث «جنود عقل و جهل » که حضرت امام خمینی تدوین کردهاند فراهم نمایید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمت الله. استاد گرامی برای مطالعه چند ساله: ۱. کتب اخلاقی ۲. شرح حال علما چه سیری را پیشنهاد میفرمایید؟ همچنین اگر سیر مطالعاتی ای موجود است و از آن اطلاع دارید و تایید میکنید، لطف بفرمایید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد کتب اخلاقی؛ کتاب «شرح حدیث عقل و جهل» از حضرت امام خمینی و کتاب «جامع السعاده» از مرحوم نراقی میتواند بسیار مفید باشد. در مورد قسمت دیگر سؤالتان، خوب است به کتاب «خون دلی که لعل شد» توجه فرمایید و البته در دیگر موارد، صاحبتظر نیستم. موفق باشید
با سلام: شما در ده نکته در معرفت نفس میفرمایید که: هر موجود مجرد یک حضور و یک ظهور دارد. این اصل بالا را از کجا آورده اید؟ آیا اصل فلسفی است و یا مبنایی دیگر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به عرایضی که در میاحث «ده نکته» عرض شد هرکس خودش باید در نزد خودش به این نکات برسد. موفق باشید
بسمه و رحمته و رضوانه سلام علیکم: آوینی، مرگ نهیلیسم را در حیات شهادت می داند. مکتبی که شهادت و شهید دارد به مرگ نهیلیسم نمی میرد بلکه به حیات عند ربی اش زنده است در تاریخ و شاید این باشد راز امیدواری رهبر انقلاب از آینده ی پیش روی مکتب خمینی و جوانان آن. شهادت، گذر از پوچی و حضور در زنده ترین حیات تاریخی است که انسان می تواند در آن حاضر شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! راز امیدواریِ رهبر معظم انقلاب مربوط به نور توحیدی این انقلاب است و حضرت امام که به تعبیر رهبر انقلاب، نه امکان فراموشی او در تاریخ هست و نه امکان تحریف او. موفق باشید
بسمه تعالی. سلام علیکم: با توجه به پرسش ۴۰۶۸۸ که فرمودید جمع میان «حال و قال» باید کرد، دروس حوزوی «قال» را جلو میبرند، لکن شما استاد بزرگوار چه برنامه ای برای «حال» به بنده میدهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تأمل در معارف توحیدی که بحمدالله در آثار حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» به خوبی مطرح شده، و تأمل در اخلاق حسنه مانند کاری که مرحوم نراقی در «جامع السعادات» به میان آوردند؛ میدان حال معنوی ما را گشوده و گشودهتر مینماید. https://eitaa.com/jameo_saadat موفق باشید
«بسم رب الزهرا» آسمان حرم امن قدس الهی برای پرواز پروانهگان عاشق است و این بال آتشین عاشقانه شهید است که فاصله زمین و آسمان را تا وصال به حرم قدس الهی و نظر به وجه الله میشکافد. هر پرواز را مقصدی است از برای گسستن از زمین و زمان و پیوستن به ملکوت و جبروت حق و باری گشودن دوباره دروازه های آسمان را باید دید که چگونه دوباره راه بر آسمانیان در بند تن گشوده و بال پرواز و جان این آسمانیان منزل نزول و عروج ملائک و روح القدس شده است. بیا و دوباره بشارت و طلیعه بعثت انسان را بر زمین نظاره کن که چگونه جانِ دوباره بر پیکره خاکی انسان آغاز به وزیدن گرفته و بشارت عهد دیگری را در آینده نزدیک میدهد وارسته و آزاد از فریب و مکر و حجاب جهان امروز بر انسان. مومن خود را هرگز مغرور و غره بر قدرت و توانایی های خویش و بی نیاز از حق نمی یابد که حیات مومن در فقر دوباره و دوباره اوست در برابر خالق پس ببین که چگونه سنگ های در آسمان رها شده مظلومان غزه، در آسمان بیت المقدس به رنگ لطف و قهر و انتقام و عدل و نصر خدا در آمده و به دست سپاهیان حق او بر سر خانه های عنکبوتیشان می آید و با هر پرواز در آسمان و اصابت بر زمین نوید: «نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» سر میدهد. آری که توانایی های ما هرگز تکیه گاه ما نیست و اگر سلاح های ما چون بشارتی وعده صادق حق را نوید میدهد از آن روست که ما آیینه اراده اوییم در تاریخ و وارث روح الله و جلوه و ظهور«فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ» آری اینها آهن و سنگ و ابزار بی روح نیست که روح وارثان روح خدا در آن دمیده شده و بر بال دعای ما در پرواز و انجام وظیفه است. ما بر هیچ چیز جز ایمان خویش غره نمی شویم و جز تکیه بر ذات حق تعالی تکیه بر هیچ نداریم که ذکر مومن «یا عِمادَ مَنْ لَاعِمادَ لَهُ» است که هرچه هست از اوست و به سوی او باز میگردد و رنگ اراده و خواست اوست که باقی و ابدی خواهد ماند. پس بخوان به نام اسمای حسنی و آیات مبین حق او که ما وجود مُنجلی اوییم و از ایمان به اوست که نور میگیریم و نور خواهیم داد آری که كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این است آن نگاهی که در میدان جنگ با اسرائیل در مقابل ما گشوده شده، نگاهی فوق نظر به قدرت موشکها و ریزپرنده ها. حقیقتاً آنچه به صحنه آمده است صورتی از ظلمهایی است که در طول چند قرن اخیر، نظام استکباری بر مظلومان عالَم تحمیل کرده است و این قدرت نیست، این آه سینۀ مظلومان است و به همین جهت اصالت ندارد و در واقع به کارِ صاحبان قدرت نمیآید. باید به این نکته بسیار فکر کرد و به گفتۀ جنابعالی آنچه در این صحنهها پیش آمده است، ارادۀ خداوند است تا به لطف او از طریق ما جهان استکبار هر روز تحقیر و تحقیرتر شود. خدا را شکر که در میدان مقابله با رژیم صهیون تا این اندازه در نزد خود احساس حضور میکنیم که آن، احساس حضور ذیل ارادۀ الهی میباشد و از این جهت با هر شهادتی برافروختهتر میشویم. راستی را! رازِ این حضور چیست؟ موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. وقت بخیر. خدا قوت. سوالات: ۱. دوره علوم و معارف اسلامی علامه طهرانی دقیقا چه کتاب هایی هست که فرموده اند اگر با اخلاص بخوانیم حکم استاد راه سلوک دارد؟ ۲. اگر در مستحبات حتی افضل از زیارت؛ رفع حوائج مومن نیازمند هست، یعنی کلا زیارت و حج... نرویم و فقط مشکلات مومنین رو برطرف کنیم؟ ۳. اینکه علما می فرمایند برای سبک سازی روح و سبکی آن از نان جو، روغن زیتون و سرکه و انار استفاده کنیم؛ یعنی دقیقا چجوری و در چه وقت هایی استفاده کنیم یعنی مثلا هر روز یه قاشق سرکه بخوریم؟ ۴. طبق قانون رفق و مدارا (مراعات) یعنی درسته اگر مریض شدیم اعمال عبادی (مثل نماز شب و زیارت عاشورا و...) که مداومت داشتیم رو در این دوره بیماری به دلیل کسالت شدید ترک کنیم یا حتی باید بدون حضور قلب انجام داد؟ ۵. حق دوست و حق همسایه و حق معلم طبق لوازم راه سیر و سلوک الی الله چیست؟ و چگونه این حقوق را بشناسیم؟ ۶. آیا الان که شیاطین در بالا مشغول رفت و آمد هستند و از طرفی هم توصیه شده از بالا پشت بام زیارت انجام بدیم اگر در خانه یا ساختمان چند واحدی بودیم چه کار کنیم و نیز اگر در حیاط خانه باشیم کثرت خیلی دارد ولی در بالا پشت بام خلوت هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتابهایی مانند «اللهشناسی» و «امامشناسی» و «معاد»، همه کتابهای خوبی هستند. ۲. جمع آن دو خوب است بخصوص جهت حضور در حج واجب و اوج توحیدی که برای انسان پیش میآید. ۳. در این مورد صاحبنظر نیستم. ۴. در هر حال در امور مستحب، نباید به خود سختگیری کرد. زیرا ممکن است نتیجۀ لازم به دست نیاید. ۵. خود شریعت در ابعاد مختلف این حقوق را مشخص کرده است بخصوص «رسالۀ حقوق» امام سجاد «علیه السلام» ۶. مهم، آن است که در شرایطی که پیش آمده است، خود را حاضر کنیم و سختگیری ننماییم. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: اینکه در بیرون از ذهن ما میز نداریم بلکه چوب است که به آن شکل درآمده و جزئی تر که بنگریم چوب هم نداریم در مرحله بعد اجزای ساختاری مولکولی آن در صحنه است و در مرحله بعد همان اجزا هم از ساختاری کوچکتر ساخته شده اند والی آخر که تنها وجود، در صحنه است تا آخر اینطور به ذهنم می رسد که شخصی از شخصی پرسید که انتهای کهکشانها وآسمانها به کجا می رسد؟ دیگری پاسخ داد که چون تجلی وجود است و وجود بی نهایت است پس آنها هم فراتر از ذهن وجسم هستند و انتهای آن ورود به عالم ملکوت است. حال سوال اینکه: ۱. استاد آیا پاسخ این شخص درست بوده؟ ۲. آیا اگر که انتهای کهکشانها به ملکوت می رسد می توانیم بگوییم که انتهای جزییات مواد در صحنه بعد از مولکول و... ورود به ملکوت وجود است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث را باید در دو ساحت مطرح کرد. بالاخره انتهای کهکشانها به عنوان ساحت ماده همچنان کهکشان است و ماده، و ملکوت، ساحتِ دیگری از وجود است مثل ساحت نفس و بدن که دو ساحتِ متفاوتند. موفق باشید
سلام استاد: خدا قوت. استاد بعضا از علمای بزرگ رفتارها و فرمایشاتی میشنویم که انگار با خود آنها مطابقت ندارد. مثلا جانم فدای علامه حسن زاده آملی ایشان واکسن کرونا زده و ظاهرا به همین علت فوت کرده اند یا جانم به قربان علامه جوادی آملی ایشان خیلی از آقای رفسنجانی تعریف میکنند _ در اینترنت کلیپی با این محتوا هست _ استاد پس از دست بوسی در صورت صلاحدید من را راهنمایی فرمایید. دعا میکنم از نور حضرت امیر المومنین علیه السلام بیشتر به شما بتابد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش در این موارد باید آن امور را به خود آنها مربوط دانست بدون اینکه بخواهیم توجیه کنیم. موفق باشید
عرض سلام و ادب: عطف به مقاله معرفت نفس از دیدگاه ملّاصدرا و افضلالدین کاشانى از مصطفى عزیزى علویجه صادق لاریجانى سوال دومی هم داشتم آیا مراتب کمال از منظر صدرا دقیقا همان مراتب معرفت نفس است؟ چنانچه در مقاله ذکر شده: «مراتب معرفت نفس نخستین مرتبه از مراتب معرفت نفس، از دیدگاه حکمت متعالیه، مرتبه مثالى و خیالى است. در این مرتبه، نفس انسان با چشم خیالى و مثالى اش حقایقى را مشاهده مى کند که از حواس ظاهرى پنهان هستند. این حقایق غیبى، خویش را در لباس تمثّلات و صورت هاى مثالى، بر نفس انسان مى نمایانند. در مرتبه دوم معرفت نفس، سالک به شهود حقایق عقلى بدون صورت مثالى و مادّى مى پردازد. او در این مرتبه (عقلى)، حقایق سرّى و انوار غیبى را مشاهده مى کند. مرتبه سوم معرفت نفس، و نهایت سیر الى اللّه، «فناء فى اللّه» مى باشد. در این مرحله، سالک کوه انانیّت را درهم مى شکند و «خود» و خواسته هاى خود را نمى بیند. وى در این مرحله، تنها چشم بر خداوند مى دوزد و در او فانى مى گردد: فیظهر له اَنوار سلطان الاحدیة و سواطع العظمة و الکبریاء الالهیة فیجعله هباءً منثورآ و یندکّ عند جمال اللّه تعالى جبلُ إنّیته، فیخرّ للّه خرورآ و یتلاشى تعیّنه فى التّعیّن الذاتى و یضمحلّ وجودُه فى الوجود الالهى و هذا مقام الفناء و المحو. در این مرحله از معرفت نفس، سالک به هیچ چیز به عنوان امرى مستقل نگاه نمى کند؛ بلکه همه چیز را رشحات فیض خداوند و عین فقر و وابستگى به او مى بیند. در این حالت است که عارف دچار «هَیَمان» و «حیرت» و سرگردانى در عظمت و شکوه خالق هستى مى شود. تعبیر دیگر درباره «فناء فى اللّه» این است که عارف، پس از عبور از عالم مثال و عقل خود به مرحله اى مى رسد که فقر وجودى خویش و عین الربط بودن اش به حق تعالى را شهود مى کند : إنّ وجود کلِّ شىء لیس الّا حقیقة هویّته المرتبطة بالوجود الحقّ القیّوم... فاِذن ادراک کلّ شىء لیس الّا ملاحظة ذلک الشىء على الوجه الّذى یرتبط بالواجب من ذلک الوجه الّذى هو وجوده و موجودیته. اگر سالک در مقام «فنا و محو» باقى بماند و به مقام «بقا و صحو» بازنگردد، او در مقام «جمع» باقى مانده و از خلق به سوى حق، محجوب و پوشیده است و این به سبب محدودیت گنجایش وجودى اوست که نمى تواند به حالت «صحو» بازگردد. امّا، بالاتر از این، مقام «صحو بعد المحو» و «نظر به تفصیل در عین جمع» مى باشد: و فوق ذلک مرتبةٌ اُخرى یرجع فیها إلى الصحو بعد المحو و نَظَرَ اِلى التفصیل فى عین الجمع و وسعَ صدرَه الحَقّ و الخَلق... بحیث لم یکن افعاله حجابآ عن صفاته و لا الصفات عن ذاته بل کان مشاهدآ للّه تعالى فى کلّ ما یسمع و یَرى و ملاحظآ لوجهه فى کلّ ما یظهر و یخفى. سالک در این مرحله، با اینکه مستغرق در جمال و کمال حق است، به خلق بازمى گردد و در هر چیزى که مى شنود و مى بیند، حق تعالى را مشاهده مى نماید.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. و این حکایت از آن دارد که چه اندازه «معرفت نفس» میدان وسیعی را در راستای درک حضور انسان در مراتب مختلف می گشاید و چرا مردانی همچون علامه حسنزاده این اندازه در رابطه با انسان و معرفت نفس تأکید دارند. در ضمن جناب کاشانی آن عارف کامل در مقدمه «منازل السائرین» نکاتی در این رابطه فرمودهاند که خلاصه آن را در جواب سؤال شماره 38920 میتوانید ملاحظه کنید. موفق باشید
سلام استاد: آیا خط مقدم جبهه کجاست؟ نسبت به من، من چکار باید بکنم؟ آیا این چه معنایی را به همراه دارد که در فضای مدرسه هستم خود را مقابل حضوری بزرگ تر از حضور قبلی میبینم و به همین سودا زیر لگد کوب حوادث میروم، چگونه جان دیگری را بیابم؟ آیا به صرف زیر لگد کوب حوادث رفتن را درب رحمتی گشوده میشود یا انتظاری پس از این است تا همچنان خدا به صحنه بیاید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده و رهبر معظم انقلاب به خوبی آن را جلو میبرند؛ این مائیم و راهی که ممکن است در این راستا در مقابل ما به صورت خاص گشوده شود و «انتظار» به همین معنا میباشد. عمده، قرارگرفتن ذیل توصیههای فوقالعاده دقیق رهبری است که ۱۲ آبانماه با دانشآمزان و دانشجویان در میان گذاشتند. موفق باشیدhttps://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=58192
سلام استاد گرامی: آقای دکتر داوری در جایی تولید علوم دینی را تمنای محال تلقی میکنند؛ حتی اسلامیزه کردن علوم را کاری عبث میپندارند. این موضوع چگونه با افق آینده و انقلاب تنافی نخواهد داشت؟ یا حتی ایشان بعد از انقلاب میگویند آن انتظاری که از این انقلاب داشتیم، برآورده نشد و آن چیزی که میخواستیم، نبود. البته درجایی هم میفرمایند من به شاعران و نویسندگان این انقلاب امیدوارم. چطور میشود داوری و طاهرزاده را با هم جمع کرد و در مسیر صحیح تفکر قدم برداشت؟ علی رغم اینکه با نگاه به طاهرزاده امیدی در ما جوانه میزند و با نگاه به داوری تمامی راهها برای ما بنبست است چون توسعه نیافتهایم چون هرکاری در این سیستم انجام دهیم به علت فساد اساس و مبنایش راهی از پیش نخواهیم برد. عملاً طاهرزاده و داوری را نمیشود با هم جمع کرد. با نگاه به طاهرزاده و مبانی اش میرویم به جلیلی رأی میدهیم و با نگاه به داوری و تئوری ها و مفاهمهاش از زمانه به پزشکیان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: می دانید که در این مورد بحث زیاد است. نامه ای که ایشان سال گذشته به بنده نوشتند حکایت از آن دارد که گویا می توانیم همدیگر را بفهمیم. در مقدمه کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهان بین دو جهان» نظر مفصل ایشان در رابطه با انقلاب در حوزه ای غیر از حوزه توسعه تحت عنوان «جهان بین دو جهان» آمده است که می توان فهمید در عین نگاه ایشان و تأکیدشان بر توسعه، در جهان بین دو جهان می توانیم حاضر شویم که به نظر می آید آن متن، متن مهمی باشد. موفق باشید
خدمت استاد معظم حضرت آقای طاهرزاده سلام عرض میکنم.
امروز هم مثل بسیاری از روزها به یاد جنابعالی افتادم و لازم دانستم به مناسبت پیشامد نوروز ارادت خود را اظهار کنم و تبریک بگویم.
مدتی پیش قرار بود نامه یا یادداشتی برای من بیاورند و من تا امروز منتظر دریافت آن نامه بودم اما وقتی در اوراق و کاغذهای خود دنبال چیزی میگشتم در لابلای اوراق نوشتههای خود، چشمم به نوشتهای افتاد که از من نبود اما در باب نوشتههای من بود. نمیدانم که چه سهوی بوده است نوشتهای گرامی خطاب به مرا در پوشه نوشتههای من قرار دهند و آن نوشته از نظر من دور بماند؟ آن نوشته نه امضا دارد و نه تاریخ اما چون کلمه به کلمه و سطر به سطر آن بوی دانایی و خردمندی میدهد حدس قریب به یقینم این است که نوشته جنابعالی یا املا شما به شاگردانتان باشد.
چنانکه میدانید از چهل سال پیش گروهی بودهاند که در پشت سپر آزادی خواهی به من ناسزا میگفتند و من به آنها میگفتم شما به گوینده کاری نداشته باشید و اگر میتوانید گفته مرا نقد کنید ولی آنان میپنداشته اند که برای حفظ اخلاق و رسیدن به آزادی باید حرفهایش را با ناسزا و بد نام کردن از میدان به در کرد و آب را گلآلود میکردند.
نوشتهای که یافتم و از یافتنش بسیار خوشحال شدم (و هنوز به یقین نمیدانم نوشته کیست) پر از نکته و درس است و صاحبش از فلسفه جدید و قدیم و حکمت ایران و اسلام و از علوم کلام و شریعت آگاهی عمیق دارد هر چه فکر میکنم جر شما کسی را نمی شناسم که این مایه از خرد و حکمت و دانایی را جمع کرده باشد به همین جهت به یاد شما افتادم و مخصوصا به یاد آوردم که از شما در علم و عمل درسها آموختهام. هرچند که نتوانسته ام از همه آن درسها بهره کافی ببرم. در این نامه با نظر دقیق به مشکلات بعضی نوشتههای من اشاره شده است. این فهم و دقت نظر و دانش را در کسی جز جنابعالی جمع نمیدانم. سخن مرا حمل بر تعارف به افکار مهم و فهم دیگران نفرمایید. دیگران هم در حوزه فهم و نظر خود شاید دقت داشته باشند اما درک زمان مطلب دیگری است. شما صاحب نظری هستید که درد فهم و ارتباطش با دین و زندگی و عمل دارید. از حرف آن نوشته بهرهها بردم و درس آموختم. نقد عالمانه قسمتی است که جامعه و کشور ما از آن محروم است و من بسیار خوش وقتم صاحب نظری بزرگ چون شما نارساییهای فکر مرا تذکر دهد.
سال نو را تبریک میگویم و برای وجود عزیزتان سلامت و آرامش خاطر و توفیقهای بیشتر از خداوند جلَّت عظمته مسئلت دارم
ارادتمند رضا داوری اردکانی
«بکشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می شود. بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا می کند. این نهضت باید زنده بماند و زنده ماندنش به این خونریزیهاست...» آیا اگر رهبر کبیر انقلاب امروز در کنار ما می بودند، همان پیامی که بعد از شهادت استاد مطهری اعلام کردند را در مورد شهادت سید مقاومت اعلام نمی کردند؟ آیا گریه و بغض اشخاصی مثل آن خانم مجری شبکه المیادین در خواندن خبر شهادت سید مقاومت گواه بر این بیداری ملت ها نیست؟ آیا این طرز جاری شدن نام شهید و سید الشهدای مقاومت بر لبان مجری خانمی که در ظاهر اصلاً به شریعت اسلام مقید نیست و شاید مسلمان هم نیست، از تقدیس و تکریم شهید و شهادت در ذهن او و ارادت قلبی او به شهیدان راه مقاومت در جانش پرده بر نمی دارد؟ آیا این پدیده ها تأییدی بر پیام امام نیست که زنده ماندن این نهضت به این خونریزی هاست؟ آیا شهادت مجاهدی دلیر و حکیمی بزرگوار و با بصیرت همچون سید حسن نصرالله رحمت الله الیه و به جوش آمدن خون هزاران هزار آزاده در سرتاسر جهان گواه بر این نیست که خداوند دعای امام کبیر انقلاب را مستجاب نموده و مشعل شهادت را برای ما تا به حال حافظ و نگهبان بوده تا با روشن بودن این مشعل اسلام راستین زنده بماند و هر روز بیشتر از دیروز در صحنه روزگار حاضر باشد، حقانیت خود را در برابر چشمان بیدار آشکار کند و باطل بودن و کفر و استکبار و ظلم بودن جبهه مقابل آن را هر چه بیشتر برای بشریت عیان کند؟ پس شهادت قهرمانانه و زیبای سید مقاومت را باید به او و جبهه مقاومت تبریک گفت و نگران نبود، چراکه شهادت این راست قامتان تاریخ همیشه ضامن امتداد راه و مکتبشان بوده و ان شاء الله همچنان هم خواهد بود. ولی آیا نباید آن وقتی ترسید و نگران بود که تن رهبر مکتب سالم بماند ولی خود مکتب به سمت انحراف و سازش با استکبار برود؟ کما اینکه این خطر از سوی جبهه خودی بسی شدیدتر حس می شود و خدا نکند روزی بیاید که سازشکاران در پشت واژه های دلربا و فریبنده صلح و عقلانیت بر ما چیره شوند که در آن صورت شهادت و مقاومت در اذهان بی معنا شود و خداوند دیگر ما را لایق مقام شهادت نداند و این مشعل فروزان خاموش گردد که حاصل آن چیزی نخواهد بود جز زندگی در اوج ذلت و بردگی و انحطاط انسانیت و به سر بردن در روزمرگی ظلمات بی معنایی زندگی! التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً چه کسی باور میکرد که حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» پس از قبول قطعنامه همچنان از خداوند تقاضا کنند که مشعل شهادت خاموش نشود. راستی را! چه اسراری در حضور شهید برای ادامه این راه در میان است که او یعنی شهید برای ادامه این راه باید زندهتر از حیاتی باشد که در زندگی دنیایی خود دارد تا بتواند به همراهان خود دلداری و امیدواری دهد که «أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ». و این است که ملاحظه میکنید مجاهدان حزب الله امیدوارتر از دیروز خود که سید مقاومت در کنارشان بود؛ در صحنه حاضرند. این به جهت آن است که سید مقاومت در بصیرتی جدید، نابودی اسرائیل را نه مانند دیروز که پیشبینی میکرد؛ بلکه احساس میکند و به حکم قرآن که فرمود: «يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ» بشارتی و آیندهای بزرگ را که در میان است به جبهه مقاومت در هر کجا که هست، خبر میدهد و هرگز نباید از این نکته مهم غفلت کرد. آری! هرگاه که حضوری الهی در تاریخ همراه با شهادت به میان آید، حکایت از آن دارد که آیندهای ماورای تاریخی که مستکبران شکل دادهاند، در پیش است. و این راز و معجزه شهادت است و معلوم است که حضرت روح الله با آن بصیرت خاص خود برای ادامه تاریخی که با انقلاب اسلامی گشوده شده است؛ تقاضا کند: «خداوندا! این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا! کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش.» موفق باشید
سلام و درود خدمت شما سرور عزیز و گرانقدر: یک لحظه سکنانس فیلم مختار نامه را دیدم بدون اینکه خودم بخواهم اونجایی که مختار به دیدن امام حسن (ع) میرود. اون لحظه را دیدم یادم آمدم به خواب یکی از مداح ها که فرمودند حضرت زهرا را در خواب دیدند و ناراحت بودند چرا از امام حسن چیزی نمیگویید آقای طاهرزاده از اونوقت تا حالا. هم دلم برای امام حسن سوخت هم براش کمی گریه میکنم هم تازه گی ها خیلی ان شاءالله به فکرش هستم. نکته قابل توجه اینکه در وجود خودم احساس میکنم امام حسن پدرم هست و احساس میکنم که بنده فرزندشان هستم یا علی مدد ومن الله التوفیق
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! توجه به این امر، حضوری است تا به عمق حرکت نرم و حماسی حضرت امام حسن مجتبی «علیهالسلام» آگاهی یابید. پیشنهاد میشود به متن « امام حسن «علیهالسلام» رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام» که روی سایت هست رجوع فرمایید https://lobolmizan.ir/special-post/1195?mark=%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%AD%D8%B3%D9%86 . موفق باشید
سلام استاد: آیا شما تضمین می کنید که اگر اصلاحات سمت غرب بره داره آخرین نفس هاش را میزنه؟ اگر این مردم ما هستند که با رسانه ها براشون مسائل را وارونه میکنند و مردم دوباره به همین ها رای خواهند داد و هر اتفاقی هم بیفته همونجوری که در مناظره ها نظر داشتیم خیلی راحت هر چیزی که خواستند می گویند چون روی جهل مردم خیلی خوب حساب باز کردند و این مردم هم با جان دل پذیرایشان خواهند بود. استاد مسئله اینجاست اگر ما قرار است اجازه بدهیم مردم خودشان فکر کنند که ۱۴۰۰ این اتفاقات افتاد و فکر نکردند که اگر می کردند امروز دیگه این اشتباهات تکرار نمی شد و اگر قرار است که اشتباه کنند تا کی و تا کجا؟ به نظرتون همه این اتفاقات از اون اول تا به اینجا بهونه خدا نیست؟ اگر جواب بله یا نه هستش چرا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید تلاشهای ارزشمندی که شده است که حتی در دل آن سیاهنماییها منجر به حدود ۱۴ میلیون رأی به آقای جلیلی شد، مورد غفلت قرار گیرد و این حکایت از آن دارد که میتوان تلاش کرد تا سطح فهم جامعه ما رشد کند. ما کوتاهیها و تنگنظریهایی داشتهایم که بهانه شد تا عظمتهای حضور تاریخی انقلاب اسلامی درست دیده نشود. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: به خاطر کاهش میزان مشارکت در انتخابات ها و مخصوصاً انتخابات جمعه گذشته، خیلی مورد ملامت و سرزنش و تحقیر قرار گرفته ایم. به نظر حضرتعالی علت یا علت های این مسأله چه چیزهایی هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا در شرایطی اینچنین که مردم در زیر رگبارهای تبلیغات منفی و سختیِ معیشت قرار داده شده بودند، چنین حضوری، یک معجزه تاریخی نیست؟ آنهم با برنامههایی که تلاش داشتند دولت آیت الله رئیسی را تا آنجا زمینگیر کنند که به گفته خودشان، مشارکت کمتر از ۱۵ درصد باشد. کانال «کشکول» نکاتی را متذکر شده که میتواند قابل توجه باشد. https://eitaa.com/mahdian_mohsen/1119 . موفق باشید
سلام استاد عزیز و ارجمند: دو سوال دارم که خیلی ها سرزنشم میکنن خواستم از محضرتون کسب تکلیف کنم . ۱. آیا گریه بیش از حد برای اموات بخصوص اطفال باعث عذاب و رنجش آنها میشود؟ ۲. چگونه با احساس گناه و عذاب وجدان کنار بیایم؟ چون در تصادف منجر به فوت مقصر بودم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱.بیقراری لازم نیست. بالاخره شخصی که فوت کرده، زندگی دیگری را شروع میکند. آری! تقاضای رحمت واسعه برای او خوب است ولی بیقراری نه ۲. مرگ و زندگی افراد در دست ما نیست، در همان حدّی که سهلانگاری شده است باید خود را ملامت کرد و نه آنکه گمان کنیم مرگ آنها به دست ما انجام شده. در حالیکه این امور مربوط به مقدّرات الهی میباشد. موفق باشید
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته: در مواجه با خودم سوالی برایم پیش آمد. با توجه به نکته ۱۹ بحث راز طلوع بشر جدید که وجود هر شخص در فرایندی با آن در میان گذاشته میشود اینجا دوری برایم پیش آمد شاید هم دورش باطل نباشد ما برای اینکه در فرایندها حاضر شویم باید نزد خودمان حاضر شویم و برای اینکه نزد خودمان حاضر شویم باید در فرایند ها حاضر شویم؟ خیلی ها نمیتوانند در فرایندها حاضر شوند بعضی ها هم که در فرایندها هستند نزد خود حاضر نمیشوند شاید چیزی عقب تر از این ها باشد؟ (آشنا با مباحث ده نکته و برهان صدیقین هستم.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیری که انسان در خود و با خود باشد، متوجه حضوری از خود میشود که حضوری است گشوده به عالم، و به حکمت وسعتی که در ذات خود دارد این دوگانگی که مفهوماً دوگانه میباشند؛ در ذات انسان به عنوان یک حضور، قابل درک است. موفق باشید
سلام استاد گرانقدرم: جوانانی دور و بر اینجانب هستند که اهل مشروب و خیلی چیزهای دیگراند و اعتقادی به نظام و رهبری ندارند، حتی عکس زمینه گوشی همراهشان عکس محمدرضای پهلوی است. قدری با ایشان همسو شدم و با اینها راه آمدم تا جذب مسجد شدند ولی فقط داخل مسجد میآیند و نماز نمیخوانند فعلا! میخواهم بدانم همسو شدن با ایشان برای جذبشان چه حکمی دارد؟ مثلا آهنگ گوش کردن با ایشان و کارهایی از این دست! احساس میکنم با اینکه جذب آهنگ نمیشوم اما اثر وضعی اش را در سست کردن اراده ام میگذارد و ایمان خودم را در خطر میبینم، بنظرتان چه کنم؟ اولویتم را ایمان خودم بگذارم که حضرت علی علیه السلام میفرمایند: لا ارید اصلاحکم بافساد نفسی، یا اینکه با آنها قاطی شوم تا کم کم راهی نشانشان بدهد خداوند؟ احساس میکنم اصلا من خودم مشکل دارم و هدایتگری اصلا کار من نیست و همینکه مشغول صوت و مطالعه و دعایی باشم بهتر است و سالمتر میمانم! استاد بسیار آشفته ام راهی نشان دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه انسان بتواند چنین جمعهایی را با ارادهای محکم متوجه ابعاد الهیشان بکند، کار خوبی است مشروط بر آنکه با ارادهای فولادین در این جمع حاضر شویم. موفق باشید
سلام علیکم: در نوشته قبلی که شما پاسخ فرمودید: (البته بنا بود که کاربران محترم در این سایت سؤالاتی که در إزای مباحث برایشان پیش میآید را به میان بگذارند. به امید آنکه آن مباحث موجب رشد فکری و فرهنگی و جوابی باشد برای سؤالِ دیگر کاربران.) که فهمیدم بنده درگیر ویروس های امروزی هستم و ناخواه هزیان میگویم. شاید بیش از دَه بار ویروس گرفتم و اکثرا دلم آنقدر میلرزد تا واژگون شود پاسخ شما مرا خوشحال میکند زیرا میبینم همچنان عقل را مرکز اُمورات خود دارید الحمدلله. ولی من آن عقل و قلب را با یک ویروس براحتی از دست میدهم! شاید فرصت خوبی باشد بگویم پس کو تجرد نفس بنده بعد از سالها رنج و همراهی؟ زیرا با رویکرد عقلی سئوالات عقلی مطرح خواهند شد و این یکی از آن دسته است این را پاسخ بفرمایید که تمام موارد سایت و کتب و سلوک و انقلاب را در خود جای داده. و اگر از دست بنده برای اهداف علمی، فرهنگی و مسائل مردم کاری بر آمد بنده که همواره در خدمت هستم هرچند گاهی بیمار شوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نگاهی است که باید به کمک قرآن به عالم و آدم داشت آنهم در مبنایی که با «معرفت نفس» پیش میآید. و در این راستا پیشنهاد بنده آن است که بعد از تأمّل در مباحث «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن با رجوع به سوره آل عمران و شرح صوتی آن بتوان آن افق قرآنی که راههای زیبای زندگی را مقابلمان میگشاید را، إن شاءالله بیابیم. موفق باشید
سلام حاج آقا: حضرت آیتالله جوادی آملی در شرح دعای ابو حمزه ثمالی در ذیل فراز «یا ربِّ إنَّ لَنَا فِیكَ أمَلاً طَوِیلاً كَثِیراً أنَّ لَنَا فِیكَ رَجآءَ عَظِیمَاً عَصَیْناكَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا وَ دَعَوناكَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتَجِیبَ لَنَا فَحَقّق رَجآءَ نا مَولانا» اینگونه فرمودند: «پروردگارا! ما یك مانعی داریم كه نمیگذارد به كرم تو راه پیدا كنیم و آن گناه است. خوب آن مانع را اوّل برطرف كن. گناهان را ببخش. ما یك تیرگی و تباهی در نهانمان داریم كه نمیگذارد به حرم اَمن تو بار یابیم. خوب آن تیرگی را به صفا مُبدّل كن. آن شرطی كه مفقود است حاصل كن. آن مانعی كه موجود است برطرف كن تا ما لائق بار یافتن بارگاه كرمت بشویم.» خاطرم هست حضرتعالی مثال پرده و نور را می زدید. و می گفتید ما فقط باید رفع مانع کنیم. نیاز نیست نور را بکَشیم داخل. با کنار رفتن پرده، نور خودش به خاطر لطف و لطافتی که دارد وارد می شود. حال ظاهراً در این فراز حتی کنار زدن مانع را هم از خود خدا تقاضا می کند. آیا این دو نظر در تقابل با هم هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «بی عنایت حق و الطاف حق / گر ملک باشد سیه باشد ورق». بنابراین اگر باید ما پرده را عقب بزنیم تا نور، خودش سرازیر شود؛ عقبزدنِ پرده هم به توفیق الهی و الطاف ربّانی ممکن است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد محترم: در سوال ۳۶۹۲۷ خدمت یکی از دوستان فرموده بودید که در مورد آی وی اف در حد معمول اقدام کنند و آخر جواب پرسششان اینطور بیان کردید، امکان اینکه خداوند راه های دیگری را تقدیر کرده باشد را نباید در نظر گرفت. منظور از راه های دیگر چیست؟ و چه طور این راه ها برای فرد باز میشود؟ و اینکه، واقعا من چندین نفر رو سراغ دارم که دقیقا با مشکل همین خانم مواجه هستند، خیلی سخت هست، چون فقط خودشان نیستند، همسر و خانواده ها هم هستند، چگونه توی این تنش ها زمینه خداجویی برایشان فراهم شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که حتی به ما فرمودهاند به یک معنا اصرار بر طلب خود نداشته باشید از آن جهت که شاید خداوند تقدیر دیگری برای ما مقدّر فرموده است و در این رابطه میتوان عرض کرد راههایی هست تا انسان طور دیگری زندگی کند و در عین رسیدن به آرامش که به دنبال آن بود از آن طریق فرزندآوری؛ مثلاً قدم در راه طلب معارف عالیه بگذارد و یا قدم در راه خدمت به خلق و امثال آن. موفق باشید
