سلام خدمت استاد طاهرزاده: دقیقاً چرا استکبار درّنده و رژیم هار صهیونیستی دست از این جنایت ها بر نمی دارند؟ چرا آمریکا و اروپا با اینکه هزاران کیلومتر آن طرف دنیا هستند باز هم این همه اصرار دارند در منطقه ما دخالت و خیانت کنند؟ حقیقتاً این حجم از استکبار و وحشی گری و درّندگی و نفاق از جانب تمدنی که شعار آزادی و دموکراسی و حقوق بشر سر می دهد حیرت آور است. چقدر کیف کردم وقتی رهبر معظم انقلاب (روحی فداه) در روز معلم، ذات فوقالعاده خبیث و منافق آمریکا را برملا کردند و اشاره کردند که حتی دلسوزی های آمریکا برای غزه هم کاملا منافقانه و دروغین هست: «...آمریکا شریک جرم است. یک حرفی هم ممکن است یک وقتی بزنند به عنوان مثلاً دلسوزی و مانند اینها، [امّا] دروغ است، خلاف واقع است. آنچه انسان مشاهده میکند در عمل، نشاندهندهی همراهی و همدستی آمریکا در این جرم بزرگ، در این گناه نابخشودنی با رژیم صهیونیستی است؛ اینها شریک جرمند.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله بیش از پیش روشن شد معنای شیطان بزرگبودنِ آمریکا به چه معناست. و لازمه «ابی واستکبر» بودنِ شیطان جز همین نیست که ملاحظه میفرمایید که برای هیچ ملتی جز خود، جایی و ارزشی قائل نیست و زیبایی زندگی جز مقابل با آمریکا و عقبه حرامزاده آن یعنی رژیم صهیونیستی نیست که وعده پیروزی حقیقی در مقابله با استکبار پیش خواهد آمد. موفق باشید
سلام استاد عزیزو بزرگوار: تشکر از الطاف بسیار خالصانه ای که در اختیار عموم مردم تشنه اسلام و حقیقت دین قرار میدهید. روز معلم هم خدمتتان تبریک و تهنیت عرض مینمایم. بنده سال ۱۴۰۰ به صورت ناگهانی پدرم رو از دست دادم شوک بزرگی بود، چند ماه دیگر علامه حسن زاده آملی جانم از این دنیا پر کشیدند و به ملکوت پیوستند، با از دست دادن پدر یتیم از دنیا شدم وبا ازدست رفتن علامه یتیم روحانی و معنوی شدم چون خیلی بشدت به ایشان علاقه داشتم حتی جلسات مصباح الانس ایشان را گوش میکردم با اینکه سواد حوزوی ندادم و فقط خودم با مطالعه آثار عرفانِ عرفای بزرگ مثل امام و ابن عربی و... به شناختی رسیده ام، با اینکه رشته دانشگاهم کامپیوتر بود ولی علاقه بسیار عجیبی به الهیات و عرفان و عرفای بزرگ داشتم و نزدیک ۱۶ ساله که عمرم در این راه صرف میشود، به علامه حسن زاده هم خیلی علاقه داشتم. در همان اوقات، یک سحری در ظاهر خواب بودم اما حس میکردم بیدارم فقط چشم بسته بود، دیدم پدرم را در همون امامزاده ای که دفن بودند، ایشان زنده و سرحال بودند آمدند نزد من و مقداری میوه توت به من دادند و رفتند، بعد درختی را دیدم کنده شده به آسمان پرواز میکند و در آسمان علامه حسن زاده آملی را دیدم که با عصایشان ایستاده بنده را نظاره میکنند درین لحظه با صدای الله اکبر اذان چشمانم باز شد. لطفا بفرمایید آیا میتوان امیدوار بود که علامه گرامی به بنده عنایتی دارند که من ایشان را دیدم؟ چگونه بتوانم از محضر روحانی ایشان استفاده بنمایم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! آیا حضور آن پدر، ادامه خودِ شما نیست؟ با حیاتی آنچنان زیبا و با میوههایی که حکایت شوق ایمانی است و رفع حجابی که منجر به انس بیشتر با صفای آن علامه ذوالفنونِ عزیز یعنی او که به گفته خود «حسن» بود و چه اندازه خدا او را «احسن» کرد. موفق باشید
سلام علیکم حضرت استاد: سوالی داشتم: پزشک های نورولوژیست طی آزمایشی متوجه شده اند در جایی که ما دستمان را بصورت ارادی حرکت میدهیم ابتدا پتانسیل کورتکس حرکتی مغز ثبت میشود و پس از ۳۵۰ میلی ثانیه ما احساس میکنیم که تصمیم به حرکت دست گرفته ایم و ۲۰۰ میلی ثانیه بعد عضلات دست را حرکت میدهیم. بعضی نورولوژیست ها (برای مثال رضا ابوتراب در کتاب مخنویس ص ۱۲۰) از این آزمایش نتیجه میگیرند که این احتمالا به این معناست که ما هیچ اراده ای از خودمان نداریم و چیزی که هست این است که تنها از تصمیم های مغزمان مطلع میشویم. نه اینکه آن ها را بسازیم. با توجه به این توضیحات سوال بنده این است که این ادراکی که ما از خودمان داریم آیا همان ادراکیست که نفس ناطقه یا (منِمن) از خودش دارد؟ ۱. اگر ادراک نفس ناطقه ی من از خودم همین ادراک کنونی من باشد پس این آزمایش ها یا دیگر فعالیت های غیر ارادی بدن چگونه توجیه میشوند؟ (زیرا آگاهی من از تصمیم گیری خودم بعد از فعالیت کورتکس حرکتی مغزم بوده و ظاهرا من در آن تصمیم گیری نقشی نداشتم و ابتدا مغزم تصمیم گیری کرده بوده)۲. یا اینکه ادراک نفس ناطقه ی من قبل از ادراک این من که در این جسم مادی محصور است میباشد؟ جسارتا این مقاله هم در رابطه با تصمیم گیری مغز پیش از آگاهی ماست: https://nbml.ir/fa/posts/Our-Brains-Reveal-Our-Choices-Before-We%E2%80%99re-Even-Aware-of-Them ممنون میشوم اگر توضیحاتی پیرامون این مسئله بدهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به تجرد نفس ناطقه و وسعتی که ما نسبت به زمان و مکان داریم، آنچه در این نوع آزمایشها پیش میآید معنای دقیقتری پیدا میکند. به نظر میآید با مطالعه کتاب «خویشتن پنهان» بتوانید جایگاه این نوع آزمایشها را روشن فرمایید. موفق باشید
سلام استاد: به نظر شما اسلام واقعی در ایران است یا در عربستان و مالزی و اندونزی و ترکیه و امثال ذلک؟ چرا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم توحید نابی است که در دل اسلام عزیز نهفته است. حال، «شاخ گل هرجا که میروید گل است» و این اسلام عزیز است که هر کجا در دل هر ملتی چهرهای از چهره های زیبای خود را در حرکات و سکنات مردمان به نمایش گذاشته است و این البته غیر از آن است که بعضی از حکومتها در مأموریتهای خود بنا دارند اسلام را به حجاب ببرند بخصوص حجابی که وهّابیها بر چهره مبارک اسلامِ دوستداشتنی کشیدهاند تا آن چهره را نازیبا و خشن و نامتفکرانه بنمایانند بر عکسِ موقعیتهایی که سعی بر آن است که در آن موقعیتها زیباییهای اسلام به انسانها نمایش داده شود و بنده فکر میکنم این رسالتِ ایران در حکمت خسروانیِ آن است. موفق باشید
چرا بعضی در نوزادی، یا پیش از تولد به مرگ طبیعی میمیرند؟ چرا مثلا من یکی از آنها نشدم؟ در اینصورت از عذاب و... راحت بودم و بهشت رفتنم قطعی، فرق او که در نوزادی مرده با من چیست و چرا من جای او نیستم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکته مهمی است و سعی شده در کتاب «آشتی با خدا» در قسمت «خدا چرا ما را خلق کرد» دریچههای اندیشیدن به این موضوع گشوده شود از آن جهت که ما استعدادهایی برای کمالیافتن داریم که با خلقشدن و با انتخابهای بزرگ پیش میآید. بنابراین این لطف خداوند است که ما را خلق میکند، مگر آنکه بنا به مصلحتی صلاح نباشد که آن نوزاد وارد زندگی خاص دنیاییاش شود. پیشنهاد میشود به هر حال سری به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما! با توجه به آنکه مدرکات حصولی به مدرکات مابلذات که حضوری انسان است، برمیگردد. آیا میشود گفت که انسان همیشه دارد خودش را درک میکند. بعبارت دیگرانسان همیشه از دریچه وجود خودش با بیرون از خودش ارتباط دارد. شاید بتوان گفت که ادراک حضوری یعنی عالم درون یعنی ذات من. عالم خواب یعنی درون ذات انسان. من وقتی که در خواب هستم با خودم روبرو هستم. مطالب بالادرست است یا نه؟ اگر نادرست است کدام بخش نادرست است؟ با تشکر از وقتی که برای پاسخ گویی به سوالات میگذارید. دوستدار شما!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جواب سؤال 37375 عرض شد به هر حال در خواب، قوه خیال انسان در میان است و اگر انسان در بیداری، نفس ناطقه خود را با معارف الهیه تربیت نکرده باشد، قوه خیال او میدان ظهور توهّمات میشود هرچند آن توهّمات زیبا هم که باشند حکایت دروغینی را مقابل ما شکل میدهند. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار وقت بخیر: استاد من زمانی شوق زیارت امام یا امامزاده ای رو در دلم حس میکنم و خیلی مشتاق و دلتنگ زیارت میشوم، وقتی به حرم میروم اما انگار دلم یخ میزند، دیگر خبری از آن شوق نیست. مینشینم ادعیه میخوانم با حال خیلی معمولی، زبانم به دعا کردن و حاجت خواستن نمیچرخد. البته برای فرج امام زمان دعا میکنم، اما حوائجی که مد نظرم هست، زبانم به گفتن نمیچرخد و هیچ خبری از آن اشتیاق و حلاوت مناجات در آن لحظه نیست و وقتی برمیگردم بسیار غمگین میشوم که چرا قبل رفتن آن همه بیقراری و دلتنگی بود اما در حرم حال عبادت نبود و بسیار ناراحت میشوم. استاد بنظر حضرتعالی علت این اتفاق چه میتواند باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به خود سخت بگیرید. فرمودهاند: «گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم / چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی». در چنین مواردی میتوان زیر سایه امام و یا امامزادهای که به زیارتشان مشرف شدهاید؛ به تدبّر در قرآن و زیارتهایی مثل زیارت جامعه بپردازید. موفق باشید
عنوان: در مورد نفس و اتفاقات زندگی سلام و احترام خدمت استاد گرامی. ۱. اگر این جمله درست است که همه مهمان نفس خودشان هستند؛ آیا وقایع زندگی تماما متاثر از حالات و خواسته های نفس است؟. یعنی اتفاقات ناگوار هم؟ راه نجات چیست؟ ۲. اگر انسان مضطر دعایش مستجاب نشود و راه نجاتی هم نرسد و مدت طولانی در این حالت بماند؛ چاره چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال رعایت تقوا و رعایت حقوق دیگران در عبور از مشکلات، بسیار مهم است. میماند که شاید مصلحت انسان در آن سختیها باشد و زیبایی کار، راضیبودن به رضای الهی است. موفق باشید
عنوان: معاد. با سلام و احترام: استاد لطفا راهنمایی بفرمایید: ۱. در نهایت در همه ی انسان ها همه ی اسماء بالفعل می شود و یا تعداد آن در هر کس متفاوت است؟ ۲. فشار اخروی بدون آتش، یعنی چه جوری؟ سپاسگزارم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه! اینطور نیست که در همه انسانها اسمای الهی که به آنها تعلیم شده تا مرز فعلیت آن اسماء جلو بروند، امری که نماد کامل آن، انسانهای کامل میباشند. ۲. به گفته حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» آن فشار، شبیه فشار حالت غضب است که البته صورت پیدا میکند. موفق باشید
سلام و عرض ادب: آدم نابینا خواب نمی بینه و ما برای اثبات روح از خواب استفاده می کنیم پس چطور وجود روح اثبات میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه خواب مربوط به صور خیالیه هست و افراد نابینا در خیالات خود نیز حاضرند؛ آنها نیز خواب میبینند. موفق باشید
با سلام و تبریک ایام شعبانیه: آیا این امکان هست که کاربر محترمی که سوال شماره ۳۶۸۸۸ را مطرح کرده اند بشناسیم؟ بنده سوال را اینگونه نام گذاری کردم: «حرکتی ملهم از اربعین در دل شهر ومحله با تفاوتهایی» لینک سوال: https://eitaa.com/lobolmizan/15388 وهنگام مطالعه این ابراز پاسخ دهنده ی ارجمند هم برایم شورانگیز بود «...چه اندازه برای خود بنده شادیبخش است وقتی در برقراری چنین موکبهایی شرکت داشته باشم و سهیم باشم.» موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال کننده هیچ آدرسی از خود نداده است حتی شماره موبایل. و در سایت به عنوان ناشناس خود را معرفی کرده. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: باز زحمت براتون دارم. صوتی پر کرده ام تخصصی، خطاب به نامزدهای کل کشور. و به نمایندگی از همه مردم خواسته هایی از آنها دارم. خواسته هایی برای حوزه انتخابی خودشان و خواستهها ایی برای کل کشور. استدعا دارم دوباره قبول زحمت فرمایید و گوش کنید و نظرتان را بفرمایید. با تشکر فراوان صوت در کانال «شور انتخاب» قرار داده شده است. صوت شماره سوم
باسمه تعالی: سلام علیکم: با عرض معذرت به جهتِ زمانبر بردنِ آن صوت حقیقتاً بنده را معذور دارید. زیرا از کارهایی که مدّ نظر دارم، باز میمانم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ۱. حاج آقا نسبت شهدای ما (به خصوص شهدای شاخص) با معرفت نفس چگونه تصور میشود؟ اساسا این نوع حضوری که آنها درک کردند به جز شناخت نفس ممکن است؟ رجوعی در این زمینه دارید تا توجه کامل حاصل شود؟ ۲. امام خمینی فرمودند؛ تبلیغات از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است. امام خامنه ای فرمودند: (نقل به مضمون) بیان هنری از همه بیان ها شیوا تر مستحکمتر و نافذ تر است. به نظر بنده اگر بخواهیم معارف ناب اسلام را انتشار بدهیم، احتیاج جدی به نگاه حقیقی به جایگاه تبلیغات و هنر داریم؛ سیر معرفت نفسی که شما تدوین کرده اید تا آنجایی که به سمت فصوص برسد احتیاج دارد تا برای شیوع در جامعه علمی دانشگاهی و حوزوی با تبلیغ صحیح و شیوا همراه شود. اگر منت بگذارید کتابی نیز در زمینه نظر به تبلیغ و هنر برای آموزش در مجامع عمومی تدوین نمایید، امید است ان شاءالله بتوانیم بهتر و سریعتر جامعه ایمانی را ذیل سایه مولی الموحدین جامه عمل بپوشانیم، ان شاءالله تشکر صمیمانه بنده که از جان و روحم به سمت شما ساطع میشود را بپذیرید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آنچه حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» به ملت ایران متذکر شدند همین بود که همگان فهمیدند ماورای این بدن، حضوری دارند بسی بالاتر و اینجا بود که شهادت برایشان روشن گشت و حضوری شد که از حضور در دنیا بسی بالاتر است. پشتوانه آن سخنان و آن عملها، همان معرفت نفس بود به معنای حقیقی آن و امروز ما برای بازخوانی آن حضور، نیاز داریم معرفت نفس را با تبیین بیشتر با این نسل به گفتگو بگذاریم 2- آری! اگر مبانی معرفتی ما حضوری و وجودی شود، خود به خود رجوع به هنر برای ارائه آنها پیش میآید مانند مسیری که شهید آوینی طی کرد. مباحث «جهان بین دو جهان» میتواند متکفّل این امر باشد. موفق باشید
با سلام و وقت بخیر: سوالاتی داشتم در زمینه عرفان اسلامی. به دنبال استاد می گشتم برای راهنمایی و مشاوره در این زمینه. به شدت تشنه حقیقت و جستجوی حقیقت هستم اما از آنجایی که چند سالی هست بعلت کار و ماموریت در شهر کوچکی در خوزستان زندگی میکنم و امکان حضور در محضر استاد را ندارم. آیا استاد، بنده را در این زمینه سیر الی الله راهنمایی و مساعدت میکنند؟ بسیار ممنون و سپاسگذار
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این زمانه خوب است به سخن آیت الله بهجت فکر کرد که میفرمایند: «علمِ تو استاد توست». در این مورد خوب است به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیت الله بهجت» رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA . پیشنهاد ما دنبالکردن سیر مطالعاتیِ سایت میباشد که بر موضوع «معرفت نفس» تأکید دارد. موفق باشید
سلام استاد: فلسفه ولایت داشتن شوهر بر همسرش چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آیت الله سیستانی به صراحت هست که مرد، بر زن ولایت ندارد و این نظرِ دیگر فقها نیز هست، هرچند تصریح نکرده باشند. آری! زن و مرد نسبت به هم وظایفی دارند ولی هرکدام در دیگر امور در انتخاب خود، آزادند. موفق باشید
با سلام: آیا این حرف عرفان را اثبات نمیکند که می گویند وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت. وحدت همان ذات و کثرت (علم، قدرت، حی) آیا عبارت بالا نوعی وحدت وجود است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود، در ذات خود عین وحدت است در عین آنکه در مظاهر مختلف به ظهور میآید بدون آنکه بین «مظهر» و «ذات» دوگانگی پیش آید مانند قوای نفس، مثل بینایی و شنوایی که در عین ظهور در چشم و گوش، از نفس جدا نیستند. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: ۱. صوت گفتگو با خانم ها که اخیرا داشتید را گوش می دادم در قسمتی در مورد رعایت قانون توسط غربی ها فرمودید که رعایت قانون در آنها گاهی برخواسته از روحیه خودبنیادی شان است، سوالی در ذهنم ایجاد شد که حال بشری که به وسعت جهان ظرفیت دارد و از طرفی هم باید پایبند به رعایت حقوق انسانها باشد آیا در ورای مراحل تکاملی انسان وگذر از قبیله بودن و رعایت قانون برای خود و بی قانونی وعدم رعایت حقوق دیگران می توان اینگونه گفت که در نهایت حضور انسان، انسان قوانین را رعایت می کند با نیت رعایت حقوق دیگران و نه تنها در چارچوب قوانین محدود که گاهی حقوق انسانها را نادیده می گیرد. ۲. سوال دوم که از خدمتتان داشتم اینکه گاهی انسان در گذشته خطا و گناهی را مرتکب شده اعم از کبیره و صغیره و تندی با پدر و مادر و.... و حال که سالیان سال گذشته با یادآوری آنها تنفری از آنها در درونمان ایجاد می شود جایگاه اینها در قیامت برای ما چیست؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این نوع نگاه به رعایت قانون موجب میگردد تا انسان در نزد خود وسعت یابد و به یک معنا نوعی عبادت به حساب میآید. ۲. در هر حال با رجوع به توحید الهی که عملاً ما با نوعی از توبه همراه خواهیم شد؛ گناهان گذشته دیگر جایی در شخصیت انسان نخواهند داشت و در مورد والدین به هر حال آنان عطای الهیاند برای انسان و از این جهت باید با طلب استغفار برای آنان، روح آنان را شاد و آنان را از خود راضی و راضیتر کرد. موفق باشید
چقدر زیباست که حق را ماورای ابژه و سوبژه ببینیم که همه عوالم را پر کرده و فقط اوست که در صحنه است، هم ابژه و هم سوبژه، نه اوبژه و نه سوبژه! چه حق زیباییست! اما طلب حضور من اینجاست که آیا وحی محمدیِ من عرف نفسه فقد عرف ربه نظرش به سوبژهای که ابژه است شدیدتر نیست تا ابژهای که سوبژه است؟ گویا نفس موضوعیت دارد نفسی که بسیط الحقیقه کل الاشیاء است. یعنی هم ابژه و هم سوبژه ای که از سوبژهی ابژه نما حرارت وجود میگیرد. بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست انگار آغاز پایانی ماست و این دلنشینی و حکایت حب من است به خودم! به خودی که همه حضرات را پر کرده است، کون جامع!
باسمه تعالی: سلام علیکم: امری که به میان آوردهاید توجه به نکات خوبی است البته باز هم به بنیادیترین بنیاد نظر کرد که ان شاءالله مباحث «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» بتواند پیش آورد. موفق باشید
سلام استاد: ر زیارت عاشورا در بعضی فرازها با اسئل الله یا اسئله آمده در بعضی فرازها با آن یرزقنی آمده هردو درخواست هست ولی فرق بین سؤال و طلب رزق در زیارت عاشورا چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت در معنا، یکی هستند ولی از واژههای مختلف استفاده میشود تا حالت تکراری به خود نگیرد. موفق باشید
اینکه باید دل را خالی از غیر خدا کرد و وابسته به غیر خدا نبود که خدا و حق، خود را نشان دهد. سوالم این است من بعنوان یک خانم کارمند مبلغی از حقوقم را ذخیره می کنم برای پس انداز و یا خرید آنچه علاقه دارم از جمله طلا. پوشاک و یا موارد دلخواهم آیا برای جدایی از وابستگی های دنیایی و غیر خدا باید جلوی این هوای نفس را بگیرم و هیچ پس انداز نکنم؟ هیچ پولی ذخیره نکنم؟ اگر پس انداز نکنم چه کنم و در چه راهی صرف کنم؟ خیرات، انفاق کنم؟ به همسرم بدهم برای رفع امورات زندگی؟ (البته که ایشان هم اختیار این مقدار را به خودم سپرده اند اما خوب بخاطر اینکه دوست داشتم پولم برای خودم باشه ایشان هم حرفی ندارند) پس تکلیف علایق چی میشه؟ یعنی باید از هرچه علاقه داریم بگذریم؟ تا چه حد باید از دنیا و تعلقات دنیا گذشت؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه زن و شوهر در این زمانه باید هر دو نفر تلاش کنند مایحتاج زندگی را با امکاناتی که هر کدام دارند، تأمین کنند؛ امر درستی است. و در اینکه برای نیازهای منطقی، پسانداز داشته باشیم، امر معقولی است. میماند که خود را مشغول پساندازها و یا خریدهای غیر معقول نکنیم و از توفیقات فوقالعاده که در خدمت به خلق از طریق کمک به نیازهای آنها پیش میآید، محروم شویم. موفق باشید
سلام: آیا ربات ها به هر درجه ای از پیشرفت برسند محروم از دمیده شدن روحند؟ یا همانطور که جسم آدمی در چند ماهگی مهیای دمیده شدن روح می شود ممکن است ربات های پیشرفته نیز این زمینه را مهیا کنند و به نظر می رسد خداوند هیچ جا نگفته باشد الا و لابد من روح را در جسم آدمی خواهم دمید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه زمینه دمیدن روح را فراهم میکند، تدبیر الهی است به همان معنای «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي». موفق باشید
سلام و خدا قوت استاد طاهر زاده: من پسر۲۰ ساله طلبه امسال پایه ۵ میرم یک سوال: من میخواهم ابتدا یقین پیدا کنم به بودن خداوند متعال دوم اگر یقین پیدا کردم میخواهم خودم و خداوند را بفهمم چی هستیم. من چه جوریم خودم را بفهمم و همچنین خدا را همچنان که الان هر دوتا را نفهمیدم. خودم رو بفهمم چون نحوه بودنم و سیر جلو رفتنم در آخرت چگونه است چگونه قرار است با موجودی به نام خدا تا ابد باشم؟ ۲. احتمال میدهم سبب خداشناسی بیشتر هم بشود. خدا را بفهمم تا یک فهمی از او حداقل پیدا کنم که چگونه در همین دنیا به موجودی به نام خدا توجه کنم؟ آیا حسی او را فرض کنم؟ و آن را خدا قرار دهم یا تصوری بکنم؟ خلاصه هنگامی که میخواهم توجه کنم به موجودی به نام خداوند به چه چیزی توجه کنم ۳. چگونگی ارتباطم با او در آخرت را بفهمم (مثلا اگر قرار است تا ابد با او باشم با او یکی شوم و عشقبازی کنم این چگونه است) ۴. احتمال میدهم فهم و شناخت بیشتر وجودش سبب نزدیکی به او باشد. و من تفکر زیاد رو دوست دارم و من میخواهم ان شاءالله فکر کنم و خودم به نتیجه برسم (جایی لازم شد مراجعه به مطالعه) بعد حرف فلاسفه رو ببینم و در آخر با نتیجه ام تطبیق بدهم و همچنین نتیجه نهایی رو به بحث با شخصی بگذارم و روش کارم اینگونه باشد و بعدش که اینها حل شد برنامه ریزی برای کل زندگیم کنم برای رسیدن به هدفم یعنی خدا. حال سوال اینجاست من میخواهم مرخصی تحصیلی یک ساله بگیرم برای انجام آن امور فلسفی که گفتم (که البته شاید قبلش یک جوهر النضید بخوانم و بعد وارد فلسفه) آیا به نظر شما کار درستی هست؟ چون واقعا هنگامی وه محصل باشم اینقدر دروسی مثل اصول و... کار داره که نمیرسم به فلسفه. و اگر بخواهم بگذارم پایه هفت بخوانم بدایه رو احتمال میدم نمیرسم که عمیق بشم در فلسفه چون درس های دیگه هست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که جناب عطّار میفرمایند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید کرد». بحمدالله در مسیر طلبگی و انس با قرآن و روایات و حکمت، جواب سؤالات خود را مییابید. پیشنهاد میشود در کنار دروس رسمی حوزه و با جدیت کامل جهت دنبالکردن آن دروس، سیر مطالعاتی سایت را نیز در حدّ ممکن دنبال فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: استاد شما در یکی از مباحثتون در مورد خیالات میفرمایید خیالات را دنبال نکنید تا از تنگنای برزخی بیرون بیاید چون خیالات ما را به تنگنا دعوت می کند. من مدت یک سال است دچار ابتلای سختی شدم که مجبور به انجام یه گناه شدم و هرکاری می کنم از حواشیش در امان نیستم طوری که مجبور شدم یکی دو بار دیگه اون گناه رو تکرار کنم. مثل یه جنگ عظیم درونم که گاهی شیطان نفسم پیروز شده و بقیه زمانها مشغول مبارزه ام برای رفع و دفع اون گناه و خیالات. این ابتلا به شدت همه ذهنم رو درگیر کرده که همش میخوام دوری کنم و همش شیطان نفسم با تمام قواش میخواد من رو زمین بزنه از طرفی باعث شده دیگه جایی برای خیالات دیگه نمونه که نمیدونم این خوبه یا نه از طرفی باعث شده از ترس این که این خیالات نیاد و آسیب نزنه دائم متوسل به ذکر و یاد خدا باشم یه جورایی دائم پناهنده باشم میتونم بگم هیچ ذکر و دعا و توسلی من رو نجات نداد انگار در برزخم هستم و تنها موندم با اعمالم از طرفی به طورعجیبی در این مدت در روزی زیارت های خوب و زیاد و با برکت به روم باز شده انگار میخوان بهم قوت بدن که تو این مبارزه بزرگ درونیم کم نیارم اما یه چیز هنوز برام مونده در این تنگنای عجیب و سخت اونم نقطه امید به خداوند رحمانه که مطمئنم خلاصه نجاتم میده. نمیدونم دارم مسیر رو اشتباه میرم یا درست آیا زیادی امیدوارم؟ یا باید یه کار دیگه بکنم؟ همه این خیالات ناشی از گناهیه که مجبور شدم انجام بدم حالا همه ذهنم درگیر توبه و جدال با اون خیالاتشه که نمیخوام باشه و هی میاد و هی این جنگ غالب و مغلوب میشه البته اینم بگم از برکات این ابتلا مخصوصا اینه که تقریبا ادعاهایی که داشتم را خدا جلو چشمم ریخت و فهمیدم گرفتار عجب بدی بوده و البته هنوزم هست که خدا خودش داره میریزونه. لطفا راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نباید به خود سختگیری کرد. با امید به پذیرش توبه، باید به زندگی عادی خود ادامه داد. موفق باشید
با سلام استاد گرامی: استاد آیا می توان همه ی غم ها و افسردگی ها و عدم انگیزه داشتن ها را ناشی از نیهیلیسم دانست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! بعضی از غمها ریشه در کوتاهیهای خودمان نسبت به خودمان دارد. موفق باشید
سلام: در پیام منسوب به استاد داوری آمده است مردم ایران مسلماً کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمیکنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کردهاند. ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد زیرا ایرانیان در تنگناها به کشور خود پشت نمیکنند. آنجا که می گویند ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد و واقعا هم ایرانیان به جناب پزشکیان رای می دهند آیا در این فراز استاد پیشگویی کردند یا شناخت عمیق خویش را از ایرانیان نشان دادند یا ... خلاصه داستان چیست که استاد اینقدر قاطعانه از آینده می گویند و همان می شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. شاید حالت تشویق داشته باشد. چون فیلسوف اهل تفکر است و نه پیشگویی! موفق باشید