بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37196

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در نوشته قبلی که شما پاسخ فرمودید: (البته بنا بود که کاربران محترم در این سایت سؤالاتی که در إزای مباحث برایشان پیش می‌آید را به میان بگذارند. به امید آن‌که آن مباحث موجب رشد فکری و فرهنگی و جوابی باشد برای سؤالِ دیگر کاربران.) که فهمیدم بنده درگیر ویروس های امروزی هستم و ناخواه هزیان می‌گویم. شاید بیش از دَه بار ویروس گرفتم و اکثرا دلم آنقدر میلرزد تا واژگون شود پاسخ شما مرا خوشحال می‌کند زیرا می‌بینم همچنان عقل را مرکز اُمورات خود دارید الحمدلله. ولی من آن عقل و قلب را با یک ویروس براحتی از دست می‌دهم! شاید فرصت خوبی باشد بگویم پس کو تجرد نفس بنده بعد از سالها رنج و همراهی؟ زیرا با رویکرد عقلی سئوالات عقلی مطرح خواهند شد و این یکی از آن دسته است این را پاسخ بفرمایید که تمام موارد سایت و کتب و سلوک و انقلاب را در خود جای داده. و اگر از دست بنده برای اهداف علمی، فرهنگی و مسائل مردم کاری بر آمد بنده که همواره در خدمت هستم هرچند گاهی بیمار شوم. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نگاهی است که باید به کمک قرآن به عالم و آدم داشت آنهم در مبنایی که با «معرفت نفس» پیش می‌آید. و در این راستا پیشنهاد بنده آن است که بعد از تأمّل در مباحث «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن با رجوع به سوره آل عمران و شرح صوتی آن بتوان آن افق قرآنی که راه‌های زیبای زندگی را مقابل‌مان می‌گشاید را، إن شاءالله بیابیم. موفق باشید

37119

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام! پاسخ شبهه زیر چیست؟ تفسیر علم به حضور معلوم نزد عالم، غلطه. چون ما به معدومات هم عالم هستیم. همانطور که خداوند هم به معدومات مثل شریک باری عالم است، با اینکه حضور معلوم در مورد معدومات نادرسته، پس تفسیر علم به حضور معلوم نادرست شد. با تشکر!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مفهوم معدومات و علمِ به مفهوم آن‌ها، غیر از علم به حضور معلوم است نزد عالِم. و این دو نباید خلط شود. موفق باشید

37091

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام حاج آقا:  حضرت آیت‌الله جوادی آملی در شرح دعای ابو حمزه ثمالی در ذیل فراز «یا ربِّ إنَّ لَنَا فِیكَ أمَلاً طَوِیلاً كَثِیراً أنَّ لَنَا فِیكَ رَجآءَ عَظِیمَاً عَصَیْناكَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا وَ دَعَوناكَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتَجِیبَ لَنَا فَحَقّق رَجآءَ نا مَولانا» اینگونه فرمودند: «پروردگارا! ما یك مانعی داریم كه نمی‌گذارد به كرم تو راه پیدا كنیم و آن گناه است. خوب آن مانع را اوّل برطرف كن. گناهان را ببخش. ما یك تیرگی و تباهی در نهانمان داریم كه نمی‌گذارد به حرم اَمن تو بار یابیم. خوب آن تیرگی را به صفا مُبدّل كن. آن شرطی كه مفقود است حاصل كن. آن مانعی كه موجود است برطرف كن تا ما لائق بار یافتن بارگاه كرمت بشویم.» خاطرم هست حضرتعالی مثال پرده و نور را می زدید. و می گفتید ما فقط باید رفع مانع کنیم. نیاز نیست نور را بکَشیم داخل. با کنار رفتن پرده، نور خودش به خاطر لطف و لطافتی که دارد وارد می شود. حال ظاهراً در این فراز حتی کنار زدن مانع را هم از خود خدا تقاضا می کند. آیا این دو نظر در تقابل با هم هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «بی عنایت حق و الطاف حق / گر ملک باشد سیه باشد ورق». بنابراین اگر باید ما پرده را عقب بزنیم تا نور، خودش سرازیر شود؛ عقب‌زدنِ پرده هم به توفیق الهی و الطاف ربّانی ممکن است. موفق باشید

37074

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

آقا چیکار کنیم که دلمون یک رو بشه. چه راهی رو طی کنیم که هرچی میریم فقط از دل پاک و راستی باشه، ذکر و یاد خداوند به معنای نماز خواندن یا با تسبیح صلوات فرستادن کجاشه، آخه برا همین هم که ذکری از یاد خداوند در دل ما باشه راهی رو باید طی کرد. ذکر خداوند در چه زمانه ای و تاریخی میشه صبح و شب نداشتن برا خدا. می‌شنویم که شهید مخلصانه برای خدا هستش و کار میکنه؛ مثلا فتح خرمشهر که حاج احمد اون کار نشدنی و به این عظمت رو برای رضای خدا انجام میده و فتح میشه رو اگه می‌خواست که همین طوری با قاعده جنگ و منیت خودش به میدون بره هرگز این اتفاق رخ نمی داد. حتما یک ذکری به یاد خداوند می‌خواسته که هیچ وقت از اون جدا نشی و جلو بری تا آخر. اما اگه من باشم لحظاتی متصلم و اون هم یا نماز دارم میخونم یا دارم توی روضه ی اباعدالله اشک می ریزم. اون شهید احمد متوسلیان که می‌بینیمش توی عملیات های مختلف، چجوری تونسته بوده خالصانه کارش رو جلو ببره بارها و بارها. اون ها به لطف امام بزرگ مرتبه و بلند والا توانسه بودند که در این حد بر حیطه من خودشون و منیت شون حکمرانی کنند. عمل به زنده نگه داشتنِ ذکر و یاد خداوند در قلب.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی آرام‌آرام به خود تذکر بدهیم که این خداوند است که در همه صحنه‌ها خدایی می‌کند و ما اگر ذیل دستورات او در همه امور حرکت کنیم؛ إن شاءالله در میدانی که خدا حاضر است، حاضر می‌شویم و آن می‌شود که باید بشود، یعنی «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید

37065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: اینکه ما بگوییم نفس مجموعه بینندگی، شنوایی، بویایی و سایر کمالاتش است جمله غلط است. اما اگر بگوییم نفس جامع بینندگی، شنوایی، بویایی و سایر کمالاتش است، صحیح می‌باشد. آیا عبارات بالا صحیح می‌باشد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا موجود مجرد در ذات خود، کثرت‌بردار نیست. موفق باشید 

36979

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: بنده بعنوان یک مادری که در این شرایط کنونی جامعه برای انتخاب مدرسه برای فرزندم بسیار مستأصل شده ام، فقط تنها راه امید برای رسیدن به پاسخ و روزنه ی امیدم برای راهنمایی، پرسش از شما استاد گرانقدر بود. (پیشاپیش از تعدد سوال ها عذرخواهی می‌کنم) اولأ آیا اصلا امر تربیت چقدر به محیط مدرسه بستگی دارد؟ دومأ آیا هفت سال دوم زندگی، مهمترین سن برای تربیت است؟ سومأ، آیا اینکه درحال حاضر مدارس دولتی، هم از نظر محیط مدرسه (تربیتی و فرهنگی) و هم آموزش درسي، بسیار ضعیف کار می‌کنند و خانواده های دغدغه مند مجبور هستند، بار سنگین هزینه های مدارس خصوصی را تحمل کنند، از نظر شما صحیح هست؟ و در آخر آیا مدارس تحول خواه چقدر به هدف اصلی تربیتی نزدیک هستند؟ و جنابعالی برای دبستان پسرانه چه مدرسه ایی را پیشنهاد می‌دهید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره در این تاریخ نمی‌توان نقش تربیتی مدرسه را نادیده گرفت. ۲. هفت سال دوم، مقدمه تشکیل ساختار اجتماعی نوجوان است و مهم می‌باشد. ۳. به طور کلی همان‌طور که رهبر معظم انقلاب مکرر تذکر دادند نظام آموزشی ما اعم از دولتی و غیر دولتی مشکل دارد، مگر آن‌که بعضاً معلمان دلسوزی در آن مدارس اعم از دولتی و غیر دولتی هستند که می‌توانند کمک‌کننده دانش‌آموزان در امور شخصیتی‌شان باشند. ۴. این مدارس، قدمی به جلو هستند. ۵. مدرسه خاصی را نمی‌شناسم. موفق باشید

36967

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر. اینکه در خبرها آمده پول ایران بی ارزشترین پول دنیاست حرف درستیست؟ پس چطور ما از لحاظ اتقتصادی پایینترین کشور نیستیم؟ استاد پاره ای دوستان معتقدند حذف ارز چهار و دویست کار درستی نبوده چون ارزش پول ملی رو کم کرده و دولتمردان هم به بهانه قاچاق این کار رو کردند اما براشون مهم نیست ارزش پول ملی بیاد پایین! چنین چیزی از نظرشما صحت داره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل است و در تخصص بنده نمی‌باشد. جناب آقای استاد زرشناس نکاتی را در برنامه «جهان آرا» مطرح فرمودند که می‌تواند در این مورد کمک کند. موفق باشید

36829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آیا با باز کردن قران به همان صورت استخاره میتونیم بفهمیم، الان وضعیت برزخی یا بهشتی و جهنمی بودن خودمان چگونه است؟ مثلا اگه بسیار بد بیاد یعنی بده. یا اینجور باز کردن قران و اینجور نیت کردنها جواب درستی ندارد؟ مگر قران حقیقت رو نمی‌گوید؟ و خبر از حقیقت نمی‌دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً جای استخاره این‌جاها نیست! تازه مگر با استخاره می‌توان نظر قرآن را فهمید؟!! آری! برای انجام کاری نظر به آیات مربوطه انداختن تا عزمی پیش آید؛ کار خوبی است. در این مورد خوب است به جواب سؤالات شماره 1815 و 27232 و 28583  رجوع فرمایید. موفق باشید

36807

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

و اما سوال من: اینکه آهویی در حال چرا در علفزار شکم عقل، صید شیری می‌شود که نمی‌داند از کجا بر او استیلا یافته جرم آهوست یا جرم شی؟ اما همه مرا مجرم می‌دانند، آری چون بجز او نیست! انا من المجرمین منتقما! انتقام ما به این است که می‌گوییم چنگال عشقت را بیشتر در جسم و جانمان و آنچه نمی‌دانیم و نباید بدانیم فرو کن! و باز از خود انتقام می‌گیریم. بیشتر زخم بزن بر تن آهوهایت. شیرِ لفظ است هر آن شیر که شیری نکند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا این آهو است که با آهوبودنِ خود، شیر را برای دریدنش، شیر کرده است تا معلوم شود نباید از زیبایی‌های فوق‌العاده چشم پوشید. راستی! اگر آهو، آهو نبود با آن دل‌رُبایی‌هایش؛ شیر آن سلطان جنگل، اینهمه تلاش برای شکار آن آهو می‌کرد؟! این داستان عجیبی است. به این حدیث قدسی فکر کنید که حضرت حق چگونه شیفته بنده‌اش می‌شود و تا کشتن او جلو می‌رود تا خودش دیه او شود. فرمود: «مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، و مَن وَجَدنی عَرَفَنی، و مَن عَرَفَنی احَبّنی و مَن احَبّنی عَشَقَنی‌، و مَن عَشَقَنی‌ عَشَقْتُهُ، و مَن عَشَقْتُهُ قَتَلْتُهُ، و من قَتَلْتُهُ فَعَلَی دِیتُهُ، و مَن علی دیتُه فانا دِیتُه‌؛ ‌ آن‌کس که مرا طلب کند، مرا می‌یابد و آن‌کس که مرا یافت، مرا می‌شناسد و آن‌کس که مرا شناخت، مرا دوست می‌دارد و آن‌کس که مرا دوست داشت، به من عشق می‌ورزد و آن‌کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق می‌ورزم و آن‌کس که من به او عشق ورزیدم، او را می‌کشم و آن‌کس را که من بکشم، خون‌بهای او بر من واجب است و آن‌کس که خون‌بهایش بر من واجب شد، پس خود من خون‌بهای او می‌باشم. موفق باشید

36246

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام‌ استاد گرامی: به ریشه و دین و راهی که می‌روم شک کردم. چرا خداوند ما را رها کرده مردم غزه به خاک و خون کشیده شدند. یک جا شنیدم از شما گفتید ما در مسیر قلبی ساختگی هم میتونیم سیر کنیم. شک می‌کنم به خودم چطور راهم را پیدا کنم؟ مددی که خداوند وعده داده کی به کمک میرسه؟ چرا کربلا این مدد نرسید؟ نکنه در گمراهی هستم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این رابطه به جواب سؤال شماره 36230 و 36251 و 36249 رجوع فرمایید. از آن جهت که ملاحظه می‌فرمایید چگونه حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» در نجوای خود در قتلگاه متوجه نتایجی شدند که با شهادت‌شان پیش آمد. و یقیناً آنچه در غزه در پیش است، تغییر معادلات جهانی است و همه شهدای غزه تا راضی به این نتیجه نباشند، خداوند آن‌ها را مفتخر به چنین سرنوشتی نایل نمی‌گرداند هرچند کودکان شیرخواری باشند مانند علی اصغر. موفق باشید

36233

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

کربلا، غزه، حلب، تهران، چه فرقی می کند؟ وقتی امام مهدی دلِ خوشی از من ندارد و بسکه آلوده شده ام شوق مرا ندارد دیگر چه فرقی برایم می کند؟ من در خط مقدم غزه هم که باشم و تیر هلاکت بر سر منحوس تمام صهیونیسم و صهیونیست هم اگر بزنم وقتی تارهای دلم با پود رفت و آمد امامم محکم نشده دلم چه فرشی دارد که پیش قدمهای خدا پهن کند تا سری به خانه ی دلم بزند؟ اینکه با او حرف می زنم و می گذارد پشت درب خانه اش بروم از بس کریم است و سخاوت دارد؛ وگرنه من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم. شما که می بینید من دارم بی امام مهدی می میرم؛ شما به دادم برسید؛ من بی امام ابدیتی ندارم و در سیاهچال نفسم می مانم؛ در ابدیتی بی سر و ته!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام زمان «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» نماد کامل انسانی هستند که سراسر وجودشان رعایت ابعاد مختلف شریعت الهی است. حال هرکس در همه ابعاد وجودی خود اعم از اعمال و معارف الهیه به شریعت الهیه نزدیک شود و مقیّد به آن‌ها باشد، عملاً به امام حیّ و حاضر خود نزدیک شده است. موفق باشید

36227

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: منظور از قضای لطفیه و قهریه خداوند چیست؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حضرت ربّ العالمین گاهی با اسم جلال خود به صحنه می‌آید که بسی غیر قابل دسترس است و می توان گفت که قضای قهریه‌ای در صحنه است. و گاهی با اسم جمال خود در میان است و می‌توان گفت در قضای لطیفه‌اش حاضر است. موفق باشید

36171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: آیا صلوات فرستادن ما باعث بالا رفتن درجه اهل بیت می‌شود و نفعی برای آنها دارد؟ اگر اینطور هست یعنی اهل بیت علیهم السلام کامل نیستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی در کتاب « صلوات بر پيامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله»؛ عامل قدسي‌شدن روح» که روی سایت هست، در این مورد شده است. موفق باشید

36123

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد جان: عاقبتتان به خیر. استاد بنده طلبه هستم و راجع به مسئله تنهایی (و احساس تنها بودن به علت پوچی و محدود بودن تمام امور دنیوی و از طرفی نامحدود بودن انسان) اکثر پرسش ها رو که در کانال نگاه کردم جواب شما در این مورد بود درک و حضور در انقلاب اسلامی (که تاکید بر شهدا مخصوصا شهید آوینی داشتین) همچنین نوشته هایی با این نام ها دیدم منتها نمی دانم از کجا و کدام مطلبتان یا صوتتان یا نوشته تان شروع کنم و سیر رو جلو ببرم اگر می‌شود راهنمایی کنید که چگونه و با چی شروع کنم و ادامه بدهم همچنین اگر جوابی غیر از این موضوعی که فرمودید در مورد همان مسئله دارید بفرمایید. درپناه خدا باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور در نزد خود از طریق معرفت نفس فکر کنید تا ان شاءالله معنای انسان در بیکرانه هستی برایتان روشن شود و در این راستا به سلوک ذیل شخصیت اشراقی حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» نظر بفرمایید. امری که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مطرح شده است. موفق باشید

36012

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: خدا قوت. منظور این روایت چیست؟ «عنه عليه السلام القَرابَةُ إلى المَودَّةِ أحْوَجُ مِن المَودَّةِ إلى القَرابَةِ»; امام على عليه السلام: خويشاوندى به دوستى نيازمندتر است تا دوستى به خويشاوندى» ; نهج البلاغة : الحكمة 308 .

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه مهم است دوستی است و حتی در دل خویشاوندی آنچه مهم است آن نوع دوستیهایی است که بین ارحام پیش می‌آید. حال چه آن دوستی در بین خویشان باشد و چه بین غیر ارحام. مهم، دوستی است و دوست‌داشتن، و دوست‌داشتن را دوست‌داشتن.https://eitaa.com/dastanak_ir/13862.  موفق باشید 

35816

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد جان خسته نباشید. استاد من دور و بر زندگیم افرادی که نسبتا مذهبی هم هستند را می‌بینم که به مصیبتهای فوق العاده عجیب و دردناک مبتلا می‌شوند و عمریست به چه کنم چه‌کنم هستند و خود و خانوادشون در اذیتند. اما من تا این لحظه از عمرم هیچکدام ازاین امتحانات را نداشته ام و همیشه الحمدلله در غرق نعمت بوده ام. سوالم اینه که همش تو ذهنم میاد که یااابالفضل خدا چه آشی برای خودم داره میپزه و منم دیر یا زود این اتفاقات سخت بلکه چون تا حالا نداشته ام خییییلی سخت تر بناس برام بیفته که نمیدونم این حرفم درسته یا نه؟ و اینکه نمیشه خدا کسی رو فقط به خیر در کل عمرش آزمایش کنه؟ سوال دومم اینه که لحظه مرگ‌هر کسی که تقدیرشه، چه چیزی ملاک تقدیره؟ یعنی چه پیمانه ای که پر بشه ملاک تقدیر خداست چون هم جوان می‌میرد و هم پیر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به ما فرموده‌اند در نعمت، شکر و در مصیبت، صبر پیشه کنید زیرا در هر دو امتحان می‌شویم و نه آن‌که گمان کنیم نعمت‌ها به جهت امتیازی است که ما در نزد خدا داریم و یا سختی‌ها به جهت بی‌توجهی خداوند است. خیر! «امتحان در امتحان است ای پسر». ۲. چیزی در این مورد نمی‌دانم. موفق باشید

35815

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم: استاد اگر‌ کسی به ما به ظلم حقوقمان را نداد یا قولی که داده بود را عمل نکرد آیا باز هم مبتنی بر بحث کتاب رزق تون آیا این قضیه می‌توان گفت که رزقمان نبوده؟ و نباید دفاع کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا نباید دفاع کرد وقتی خداوند آن رزق را برای ما تقدیر کرده است و عده‌ای آن را قاپیده‌اند؟ این نوعی دفاع از حق است و برکات خاص خود را دارد، مگر آن‌که کار به دردسرهای بزرگ بکشد که ما را از کارهای اصلی باز دارد؛ در این مورد می‌فرمایند به خدا واگذار کنید که او بهتر از شما توان احیای حق را دارد. ولی این مربوط به مرحله آخر است. موفق باشید

35336

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب احترام محضر استاد عزیز: نظر حضرتعالی راجع به دگردیسی نگرش دکتر داوری اردکانی درباره علم دینی و ناممکن انگاری آن چیست؟ آیا چنین انگاره ای بر تغییر بنیان‌های فکری ایشان دلالت ندارد؟ و آورده های فکری او را در قبال حقیقت غرب حداقل در منظومه فکری وی بی اعتبار نمی‌سازد؟ آیا این نظر، اندیشه داوری اردکانی را در دو دوره متقدم و متاخر و مستقل از هم تفکیک نمی‌کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده در جریان هستم نکاتی بود که ایشان در مورد علوم انسانی مانند جامعه شناسی و روان‌شناسی و اقتصاد مطرح کردند و فرمودند این علوم در بستر تاریخ مدرن و در مواجهه با مسائل پیش آمده در این تاریخ مطرح شده‌اند و از این جهت علوم انسانیِ اسلامی و یا غیر اسلامی نداریم. و این سخن قابل توجهی است که متأسفانه به جای آن‌که نسبت به سخن متفکرانه ایشان فکر شود، نادانسته شروع به نقد کردند و ما باز از امری که می‌توانستیم بفهمیم، عقب افتادیم. موفق باشید

40724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد مهربان: استاد چطور آدم متوجه پیشرفت معنوی و وجودی خودش میشه که در ظاهر زندگی و رفتارهایش با اطرافیان و تصمیماتش یا تحلیل کردن مشکلات و مسایل زندگی نشانه ای داره یا نه؟ اساسا آیا باید منتظر نشانه ای باشیم که مثلاً نسبت به چند سال پیش بهتر شده این یا خیر، مثلا یادمه در یکی از سخنرانی ها شنیدم که میرزا جواد آقا ملکی تبریزی پیش استاد خودشون رفتند و از اینکه پیشرفتی در مسیر سلوک نداشتند گله کردند و اساتیدشون فرمودند که گره کار شما در ارتباطی هست که با اقوامتون دارید باید کینه ها رو حل کنید و ... ایشون چطور خودشون رو می‌سنجیدند که فهمیدند پیشرفتی نکردند؟ من بله خودم نگاه می‌کنم که آیا نسبت به چند سال پیش که خیلی از مباحث معرفتی رو گوش نداده بودم، نمازهایم سر وقت شده؟ یا نماز شبم در حد سه رکعت آخر مداوم و مستمر شده؟ آیا رفتارم با اطرافیانم با محبت شده؟ آیا میتونم دیگه براحتی شتر دیدی ندیدی بکنم یا خیر؟ آیا درک عقلیم از مباحث بیشتر شده؟ آیا بیشتر دهانم رو بستم و کمتر حرف بزنم و بیشتر عمل کنم؟ آیا تونستم عین آیه «لم تقولون ما لا تفعلون» بشم یا خیر؟ آیا تونستم هدفهای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف رو اهداف جزئی و کوچک و بچگانه خودم ترجیح بدم و افق دیدم رو بالاتر ببرم و فانی کنم در اهداف حضرت حجت ارواحنا فداه؟ آیا به این اندازه از بصیرت رسیدم که در تحلیل های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی فکری که به ذهنم خطور می‌کنه مطمئنا نظر رهبر و امام زمان علیه السلام باشه یا هنوز فاصله های سنخیتی با وجود مطهر امام دارم؟ آیا هنوز برام مهمه که پشت سر من ازم تعریف می‌کنند یا ذم من می‌کنند؟ معیار اعمال رفتارم خالصانه برای تقرب به خداست و رضایت آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف یا رنگهای شرک از همه مدل هم توی وجودم هست؟ تعداد خداهای درونم کمتر شده یا نه؟ خلاصه استاد بزرگوارم معیار سنجش امام خمینی (ره) و رهبر عزیزمون یا علامه طباطبایی (ره) یا حسن زاده آملی (ره) برای پیشرفت سلوکی چیه؟ دیدار و تشرفات خدمت حضرت حجت ارواحنا فداه یا شنیدن صدای امام از درون و الهامات قلبی...؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته باید خدا را شکر کرد که چنین احوالات و اعمال پیش آمده، ولی همچنان‌که متوجه هستید «بی نهایت حضرت است این بارگاه / صدر را بگذار ، صدرِ توست راه» و از این جهت باید به حضوری فکر کرد که انسان خود را ذیل ارادۀ الهی احساس کند و منتظر صبری بود که امیدواری از رحمت الهی را پیش می‌آورد. و این همان حالتی است که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در جواب آن خبرنگار که سؤال کرد حال که به ایران برمی‌گردید، چه حالی دارید؛ فرمودند: هیچی. و همۀ دنیا در این «هیچی» نهفته است. زیرا می‌دانند که اوست که دارد خدایی می‌کند و ما «برگ کاهم پیش تو ای تند باد ** من چه دانم که کجا خواهم فتاد». به او باید امیدوار بود. موفق باشید

40055

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

هو پسر جوانی که در لاله گوشش گوشواره ریزی کاشته، شاید با این تغییر کوچک، در تلاش است تا در زندگی راهی تازه را تجربه کند، راهی که پیش از این پدر او نرفته. دختر جوانی که از هر طرف موهای خود را بیرون انداخته، در کنار مادر چادری خود به آرامی قدم می‌زند. آرامشی که شاید ساده به دست نیامده. می‌توانم مدت‌ها کلنجارشان را در ذهنم بازسازی کنم. قهر و آشتی هایی که در نهایت هر کدام را به پذیرش طرف مقابل وادار ساخته. این ها تصویر تمام جامعه ما نیست، اما لااقل بخشی از آن را بازنمایی می‌کند. چه شده؟ این نسل چرا از مسیر والدین خود به این میزان گریزان است؟ چطور فرهنگی که نسلی را تا پای جان شیدا و شیفته خود ساخته بود، توسط نسلی دیگر پس زده می‌شود؟ آیا در انتقال آن فرهنگ خطایی رخ داده؟ آیا آنطور که باید و شاید از ابزار رسانه استفاده درست نشده؟ ما که کم کاری نکردیم. ما خیابان های زیادی به اسم شهدا نام گذاری کردیم، فیلم های زیاد و خوبی برای آن ها ساختیم، عکس آن ها را بر روی جلد کتاب ها و دفتر ها چاپ کردیم. مگر می‌شود انسان پاک‌فطرتی، داستان شهدا را بشنود و در دلش تصدیق نکند؟! مگر می‌شود تصاویر آن ها را ببیند و همراهی با آن ها را آرزو نکند؟! آیا این نسل به فطرتش پشت کرده و منحط شده؟ یا دلیل را از جای دیگری باید جستجو کرد؟ به گمان من، آنچه تحت عنوان فرهنگ ایثار و شهادت تا به حال به نسل جوان عرضه شده، صورتی ظاهری از آن بوده است بدون آنکه نسبتی با حقیقت آن برقرار کرده باشد. فرهنگی که به جوانان دهه ۵۰ جرئت طوفان می‌داد، برای جوانان دهه هشتاد پای تخته تدریس می‌شود و آنها باید دست به سینه مفاهیم آن را حفظ کنند تا در امتحان نمره ۲۰ بگیرند. اما او هم می‌خواد طوفان به پا کند. او هم می‌خواهد دل به دریا بزند. حتی اگر این مفاهیم برای عده ای علاقه مندی ایجاد کند، نهایتاً مانند جوان ویلچری ای خواهد بود که عاشق دویدن های رونالدو باشد. یا پسر لال و بی زبانی که شیفته چهچهه های شجریان است. مگر می‌شود به کسی آموزش شنا داد، بدون آنکه او را لااقل در حوضچه ای از آب رها کرد؟ مگر بدون آب، معلم شنا فایده ای دارد؟ فرهنگ ایثار و شهادت هیچگاه متبلور نمی‌شود، مگر آنکه عرصه ای برای ظهور و بروز آن وجود داشته باشد. باید پرسید چرا جوان امروز آنگونه که باید، ذیل انقلاب اسلامی، عرصه را برای خود گشوده نمی‌یابد و به دنبال شکوفایی خود در عرصه های دیگر می‌گردد؟ چالش اصلی در انتقال فرهنگ‌ ایثار و شهادت، نه پایین بودن کیفیت محصولات فرهنگی، بلکه تنگ‌ شدن این عرصه و میدان است. به تعبیر دیگر، اصلا قرار نیست این فرهنگ از نسلی به نسل دیگر منتقل شود، بلکه قرار است در هر نسلی آبیاری و شکوفا گردد. امام به جوانان مشق شهادت را دیکته نکرد، بلکه بذر آن را در جانهایشان بیدار نمود. شاید آن جوانی که در اعتراضات خیابانی علیه نظام شعار می‌دهد، یا دختری که حجاب از سر بر می‌دارد، روحیه شهادت هنوز در او زنده است، هرچند مسیرش به خطا رفته. و آن جوانی که در مدرسه ده بار از روی درس شهدا خورشیدند رونویسی کرده، روحیه شهادت درونش کشته شده باشد. ما روایت های صادقانه را قربانی چارچوب های ذهنی خود می‌کنیم. از شهدا، درس خوان هایشان را دستچین کرده و برای فرزندانمان تعریف می‌کنیم. و با چند روایت از نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر آن را تکمیل می‌کنیم. ما فرزندانی منظم و حرف گوش کن می‌خواهیم که موهای خود را یک طرفه شانه کرده باشند و عکس شهدا پس زمینه تلفن های همراهشان باشد، بدون آنکه قدرت نه گفتن به ما را داشته باشند. در نهایت هم یک‌ زندگی کارمندی با حقوق ثابت برای آنها آرزو داریم که عکس شهدا را در دفتر کارشان قاب کرده باشند. نتیجه این رویکردها در بهترین حالت، کویرنشینانی است که حسرت دل به دریا زدن را می‌خورند و زمین‌گیرانی که عاشق آسمانند ولی امید به پرواز ندارند. محصولات فرهنگی و روایت های دفاع مقدس، در فضایی تاثیر خود را خواهند گذاشت که دیکته نشوند بلکه الهام بخش باشند. جوان مانند نویسنده ای است که به دنبال ایده ای برای نوشتن داستان زندگی خودش است. او باید خودش را در جهانی که شهید گشوده حاضر ببیند و به او اجازه داد تا داستان متفاوت خودش را بنویسد. حال چاره چیست؟ در جوانی که خود را بیرون افتاده از میدان می‌یابد، چگونه می‌توان حس حضور را زنده کرد؟ چه موانعی باید برطرف شود؟ برای مثال، چرا دانشجوهای کشورهای اروپایی در واکنش به بمباران غزه آرام و قرار ندارند، اما دانشگاه ها در کشور ما که خط مقدم مبارزه با اسرائیل است، سرد و ساکت مانده؟ اما پیش از اینکه راه حلی بیابیم، باید یک سوال را صریح و روشن جواب دهیم. آیا ما واقعا می‌خواهیم که جوانانمان اهل فرهنگ ایثار و شهادت باشند؟ به گمان من خیر! خواسته قلبی سیستم جامعه و بسیاری از خانواده ها این است که جوانانی رام، سربه راه و تحت کنترل داشته باشند. هرچند در زبان آن را در زرورقی از عنوان های تحصیلی، ورزشی و یا مذهبی می‌پوشانند. به عبارتی، یک مانع بزرگ بر سر تبلور این فرهنگ، خود ما هستیم. جوانی که در فرهنگ ایثار و شهادت بزرگ شود، زیر بار خیلی از ظلم ها نمی‌رود، کنترل او سخت است، دغدغه هایی دارد که شاید برای ما آزار دهنده باشد و دردسرهایی ایجاد کند. آیا ما سعه صدر تحمل او، دغدغه هایش و آزمون و خطاهایش را داریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام  علیکم: همانطور که در کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» عرض شد؛ اساساً با حضور آخرالزمانی انسانها روبرو هستیم که یا باید در اوج انسانیت خود با سلوکی متعالی و معارفی فوق معارف متافیزیکی حاضر شوند، و یا به کلی در میدان انکار هر حقیقتی قرار می گیرد. زیرا با معارفِ نیم بند، نمی‌تواند در نزد خود و در سوبژه خود حاضر شود. این بود  که در کتاب «بشر جدید...» در مصاحبه ای که با اساتید محترم پیش آمد بر این نکته تأکید شد که آری! ما در درک انسان جدید باید از طریق گفتگویی که پیش می آید کار را جلو ببریم. فکر می  کنم بازخوانیِ آن دو کتاب ما را نسبت به آنچه می فرمایید حساس تر کند. موفق باشید

39434

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: با عنایت به «و کذلک شیعتنا فازوا...» حدیث شریف کساء، ۱. چنانچه فرد به درجه‌ی شیعه نائل شود در دنیا و آخرت اهل سعادت و نجات است؟ آیا این استدلال برای این درجه درست است که: فرد مومن پس از تلاش و توکل به مرحله ای می‌رسد که جذبه‌ی حضرات معصومین متوجه اش می‌شود و به علت شدت جذبه ایشان به فوز نائل می‌گردد؟ ۲. اگر جواب آری است چگونه می‌توان این رتبه را تشخیص داد؟ ۳. با توجه به آیات شریف قرآن آیا جز مقربین است که حسابش در گروی اعمالش نیست؟ «کل نفس به ما کسبت رهینه» با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چرا که نه! در این مورد خوب است به https://eitaa.com/matalebevijeh/18568 رجوع شود. ۲. با توجه به نسبتی که در وجه انسانی‌مان با انسان کامل پیش می‌آید، راه برای رسیدن به آن رتبه گشوده می‌شود به همان معنایی که در صوت مذکور مطرح شد. ۳. همین‌طور است که می‌فرمایید. با حضور در قرب الهی عملاً انسان به ارادۀ الهی عمل می‌کند امری که در حدیث قرب نوافل متذکر آن هست. موفق باشید

39261

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوارم: عاقبت تون به خیر. ۱. بشدت درگیر اعتیاد به استفاده از فضای مجازی هستم. فقط هم پیام رسان ایتا دارم و کلی از وقت روزم را به نحوی که گاهی خودم متوجه نمی‌شوم می‌گیرد. انگار پرسش و پاسخ ها و حال و احوال ها بخشی از واجبات روزانه ام شده. تاخوداکاه باعث می‌شود از کیفیت وقتم برای خانواده خودم و جامعه گرفته بشه. مخصوصا ذهن پریشی و عدم تمرکز از عوارضش هست. ولی جوری عادت کردم که حتی لابلای چند صفحه مطالعه حتما باید ایتا را باز کنم و چرخی بزنم و دوباره برگردم سمت مطالعه کلا گوشی همیشه به من چسبیده و دور شدنش خیلی خلأ ایجاد می‌کنه. راه های مختلفی امتحان کردم و به بن بست خوردم. استاد شما بگویید راه چاره چیست؟! ۲. نظرتون در مورد اعتکاف نوجوان ۱۳ ساله چیه؟ با ایجاد کردن بستر اعتکاف متناسب با این سن موافقید؟ اگر بله برای پهن کردن این بستر چه ملزوماتی بنظرتون میرسه ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. باید انسان به خودش برنامه بدهد و نسبت به رشد معارف اسلامی به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب به کتابخوانی توصیه می‌فرمایند، غفلت نشود بخصوص نسبت به قرآن و تأمّل در آیات الهی. و در این رابطه سیر مطالعاتی سایت پیشنهاد می‌شود. ۲. به نظر بنده خوب است که نوجوانان در همین سن اعتکاف را تجربه کنند البته در جاهایی که برای نوجوانان اعتکاف تشکیل می‌دهند. موفق باشید

39211

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شما استاد طاهرزاده عزیز: من چندین ساله دچار اضطراب و سردرد شدید شدم و هر آنچه که از دارو شیمیایی یا گیاهی بوده مصرف کردم و هر آنچه از دعا و نذر و نیاز و توسل ولی همچنان این درد همراهمه وهمه بهم میگن باید خودتا درست کنی و من اصن نمیدونم چطوری میگن توکلتا قوی کن. نمیدونم خسته شدم از نداشتن آرامش از ترس و افکار منفی خسته شدم. آنقدر مشاوره رفتم ولی همه بی فایده یا با تاثیر نه چندان زیاد. یعنی این طور بگم هنوز احساس خوشی و شادی ندارم و آرامش لحظه به لحظه یه مشکلی دارم سردرد معده درد درد قفسه درد پا و دست دلشوره و... کمکم کنید. دیگه نمیدونم چی کار کنم. شرح صدرم صفره. تحمل شنیدن کوچک‌ترین چیز استرس زا و منفیا ندارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه به حضور بیکرانۀ اکنونِ خود، امری است که انسان را در حضوری می‌برد آزاد از اضطراب‌ها. و در این رابطه مباحث «معرفت نفس» که روی سایت هست، می‌تواند ان شاءالله مؤثر باشد. خوب است به بحثی که اخیراً تحت عنوان «برکات انتخاب خواست خدا بر میل خود» شده است، رجوع شود. موفق باشید   https://eitaa.com/matalebevijeh/18332 

38788

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: فلسفه ی وجود دشمن و جنگ در دنیا با نگاه توحیدی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن بسی مفصل است. عرایضی تحت عنوان «قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله» https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 انجام شد. امید است که پس از استماع آن عرایض و با دقت روی متنی که از آن سخنرانی پیاده شده، جواب خود را بیابید. موفق باشید

38666

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: فرض کنید یک شخصی به نام حسن آقا هست. حسن آقا در پیش خودش فکر می‌کند که در علم خدا مشخص است که عاقبت او بدبختی و نکبت است. برای همین ناامید است و تلاشی برای عاقبت بخیری نمی‌کند. شما چه سخنی با او دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد پیشنهاد میشود به جزوه «جبر و اختیار» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی