بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام خدمت شما: سوالی که از انسان عزیزی چون شما دارم این است که: آیا صحیح است که می گویند خدا با زبان نشانه ها با ما صحبت می کند؟ ‌و اگر آری، از کجا تشخیص دهیم که این اتفاق همان نشانه و حرف خدا با ماست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جان انسان در همان عهد قبل از خلقت عالم که او به ما خطاب فرمود و گفت: «الست بربکم» همه او را شناختیم و متوجه ربوبیت او شدیم و قصه همه آن شد که در خطاب به او خواهیم گفت: «به هر رنگی که ‌خواهی جامه می‌پوش / که من آن قد رعنا می‌شناسم» و می‌یابیم هر صحنه‌ای از صحنه‌ها، اشاره‌ای است به ربوبیت او وقتی خود را از طریق عبور از کثرات در آن عهد که همواره در نزد ما می‌باشد، حاضر نماییم. موفق باشید

37589

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز و ارجمند: دو سوال دارم که خیلی ها سرزنشم میکنن خواستم از محضرتون کسب تکلیف کنم . ۱. آیا گریه بیش از حد برای اموات بخصوص اطفال باعث عذاب و رنجش آنها می‌شود؟ ۲. چگونه با احساس گناه و عذاب وجدان کنار بیایم؟ چون در تصادف منجر به فوت مقصر بودم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱.بی‌قراری لازم نیست. بالاخره شخصی که فوت کرده، زندگی دیگری را شروع می‌کند. آری! تقاضای رحمت واسعه برای او خوب است ولی بی‌قراری نه ۲. مرگ و زندگی افراد در دست ما نیست، در همان حدّی که سهل‌انگاری شده است باید خود را ملامت کرد و نه آن‌که گمان کنیم مرگ آن‌ها به دست ما انجام شده. در حالی‌که این امور مربوط به مقدّرات الهی می‌باشد. موفق باشید 

37519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و وقت بخیر خدمت استاد بزرگوار: ببخشید می‌خواستیم برای یه تعداد افرادی که میان مسجد، بعد نماز روزانه یه تعداد نکات قرآنی از تفسیر نور آقای قرائتی براشون بگیم. خواستم اگه ممکنه یه تعداد سوره‌هایی که برای این کار مناسب هست رو معرفی کنید. ممنون🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید بهتر است یک سوره مثل نکات سوره حجرات را با آن‌ها در میان بگذارید. موفق باشید

37514

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام! آیا برای یک فرد امکان دارد که در همین دنیا بتواند با یک حوری بهشتی برزخی تزویج کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ازدواج به معنای ازدواجِ دو ناهمجنس، غیر از اُنس با حوریان بهشتی است که آن‌ها به تعبیر خود قرآن «جزاء بما کانوا یعملون» هستند یعنی آثار عبادات اهل یقین می‌باشند و در واقع، مقرّبون با ابعاد روحانی خودشان در جلوه حوریان بهشتی روبه‌رو می‌گردند. موفق باشید

37467

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ببخشید من دوستانی دارم که هیچ آشنایی با اسلام حتی در پایین ترین سطح ها ندارند. این افراد اگر بخواهند وارد مطالعه در زمینه اسلام شوند شما چه کتبی رو معرفی می کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» و «چه نیازی به نبی» مفید خواهد بود. موفق باشید

37466

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: یه سوالی داشتم. از صبح تا شب کارهایی که انجام می دهیم تمامش رویای صادقه هست. مثل این می ماند که قبلا این زندگی رو تجربه کردیه ایم حتی تدبر در قرآن و حتی صوت ها و جلساتی که گوش می دهم و یا حضوری شرکت می کنم. اگر بخواهم بیشتر با این جهان و دنیا و برزخ و قیامت و خودم آشنا بشوم چه سیر مطالعاتی رو پیشنهاد می کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان در همین عالم و در همین جهان کثرات، دل را متوجه حقیقت توحید و رحمت واسعه الهی بکند؛ آرام‌آرام در این جهان مانند حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»، آن جهانی می‌شود. کتاب «معاد، بازگشت به جدی‌ترین زندگی» همراه با شرح صوتی آن، إن شاءالله راه‌گشا خواهد بود. موفق باشید

37367

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته: در مواجه با خودم سوالی برایم پیش آمد. با توجه به نکته ۱۹ بحث راز طلوع بشر جدید که وجود هر شخص در فرایندی با آن در میان گذاشته می‌شود اینجا دوری برایم پیش آمد شاید هم دورش باطل نباشد ما برای اینکه در فرایندها حاضر شویم باید نزد خودمان حاضر شویم و برای اینکه نزد خودمان حاضر شویم باید در فرایند ها حاضر شویم؟ خیلی ها نمی‌توانند در فرایندها حاضر شوند بعضی ها هم که در فرایندها هستند نزد خود حاضر نمی‌شوند شاید چیزی عقب تر از این ها باشد؟ (آشنا با مباحث ده نکته و برهان صدیقین هستم.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیری که انسان در خود و با خود باشد، متوجه حضوری از خود می‌شود که حضوری است گشوده به عالم، و به حکمت وسعتی که در ذات خود دارد این دوگانگی که مفهوماً دوگانه می‌باشند؛ در ذات انسان به عنوان یک حضور، قابل درک است. موفق باشید

37288

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: از جایی که دنیای امروز دنیایست که نیست انگاری و ندانم کاری در آن مثل یک ماهی هستش که اگه اون رو در بیارن میمیره. و در آوردن هم با درک اون هست. منم بی منظور شروع می‌کنم. کورم و کر، برای رسیدن به نور و بیرون آمدن از اون پرده ای که همه رو تار نشون میده، نمیدونم ... ‏‏« پرده نشین ‏/ ‏‏این قافله از صُبح ازل سوی تو رانند‏ / ‏‏تا شام اَبد نیز بسوی تو روانند‏ / ‏‏سرگشته و حیران هَمه در عشق تو غرقند‏ / ‏دل سوخته هر ناحیه بی تاب و توانند‏ / ‏‏بُگشای نقاب از رُخ و بنمای جَمالت /‏ ‏تا فاش شود آنچه هَمه در پی آنند‏ / ‏‏ای پَرده نشین دَر پی دیدار رُخ تو‏ ‏/ جانها هَمه دل باخته، دلها نگرانند‏ / ‏‏در میکده رندان همه در یاد تو مستند‏ ‏/ با ذکر تو در بُتکده ها پَرسه زنانند‏ / ‏‏ای دوست دل سوخته ام را تو هدف گیر‏ / ‏‏مژگان تو و اَبروی تو تیر و کمانند‏» تفکر تاریخی هر چی هست من نمیدونم فقط یادم هست اربعین رو و نشستن در زیر گنبد اباعبدالله الحسین و بطور باور نکردنی صیغل دادن همونی که من کلی براش تلاش کردم که بهش برسم و نگهش دارم  « ‏‏گواه دل‏ / ‏‏سٰاغر از دست ظریف تو گُناهی نبود‏ / ‏‏جُز سر کوی تو ای دوست! پناهی نبود‏ / ‏‏درِ اُمّید ز هر سوی به رویم بسته است‏ ‏/ جُز در میکده، اُمّید به راهی نبود‏ / ‏‏آنکه از بادۀ عشق تو لبی تازه نمود‏ / ‏ملک هستی بر چشمش پرِ کاهی نبود‏ / ‏‏گر تو در حلقۀ رندان نظری ننمایی‏ / ‏به نگاهت، که در آن حلقه نگاهی نبود‏ / ‏‏جان فدای صنم باده فروشی که بَرَش‏ ‏/ هستی و نیستی و بنده و شاهی نبود‏ / ‏‏نظری کُن که نباشد چو تو صاحبنظری /‏ ‏به مریضی که دَر او جُز غم و آهی نبود‏ / ‏‏عاشقم عاشق دلسوخته از دوری یار‏/ ‏‏در کفم جُز دل افسرده گواهی نبود‏» خدایا شروع می‌شوی تو و شسته می‌شود از دریای حکمتت کدری ها و زلال خودت را به من می بخشی، دیگر تحمل ندارم که به روی خودم نیاورم که تویی خودم و در آغوشت بیابم آنی را که دنبالش می‌گشتم  «آتش عشق‏ / ‏‏کیست کآشفتۀ آن زلف چلیپٰا نشود؟!‏ / ‏‏دیده ای نیست که بیند تو و شیدا نشود‏ / ‏‏ناز کن ناز، که دلها هَمه در بند تواَند‏ ‏/ غمزه کُن غمزه که دلبر چو تو پیدا نشود‏ / ‏‏رُخ نما تا هَمه خوبان خجل از خویش شوند‏ / ‏گر کشی پَرده ز رُخ کیست که رُسوا نشود‏ / ‏‏آتش عشق بیفزا، غمِ دل افزون کُن‏ / ‏این دل غمزده نتوان که غم افزا نشود‏ / ‏‏چٰاره ای نیست به جُز سوختن از آتش عشق‏ / ‏آتشی ده که بیفتد به دل و پا نشود‏ / ‏‏ذرّه ای نیست که از لُطف تو هامون نبود‏ / ‏قطره ای نیست که از مهر تو دریا نشود‏ / ‏‏سر به خاک سر کوی تو نهد جٰان، ای دوست‏ / ‏‏جان چه باشد که فدای رُخ زیبا نشود‏» آه ... « عطر یار / ‏‏ما ندانیم که دلبستۀ اوئیم هَمه‏ / ‏‏مست و سَرگشتۀ آن روی نکوئیم همه‏ / ‏‏فارغ از هر دو جهٰانیم و ندانیم که ما‏ ‏/ دَر پی غمزه او بادیه پوئیم هَمه‏ / ‏‏ساکنان دَر میخانۀ عشقیم مُدام‏ / ‏از ازل مَست از آن طرفه سبوئیم هَمه‏ / ‏‏هَرچه بوئیم ز گلزار گلستان وی است‏ / ‏عطر یار است که بوئیده و بوئیم هَمه‏ / ‏‏جُز رُخ یار جمٰالی و جمیلی نبود‏ / ‏در غم اوست که در گفت و مگوئیم هَمه‏ / ‏‏خود ندانیم که سرگشته و حیران همگی / ‏پی آنیم که خود روی بروئیم هَمه‏» جهان امروز به نهوه ای شده است که عصاره و شاخصی را از آن می‌خواهیم و می‌خواهم. اما چجوری «خود» رو که دریاییست از پیشرفت ها و بینش ها رو هر روز جلوی پنجره ندانم کاری ها می‌بینم و بدون سلام علیک از کنارش می‌گذرم. ای دل راهم دهید!! قول می‌دهم بدون حجاب بیایم در دل افاق تاریخ!! تفکر تاریخی در یاب من را!! « تشنۀ پاسُخ‏ / ‏‏ای دوست هر آنچه هست نور رُخ تو است‏ / ‏‏فریادرس دل، نظر فرّخ تو اَست‏ / ‏‏طی شد شب هجر ‏‏(قدر) ‏‏و مطلع فجر نشد‏ / ‏‏یارا! دل مُرده تشنۀ پاسخ تو است» « ایمان‏ / ‏‏آنرا که زمین و آسمٰانش جا نیست‏ / ‏‏بر عرش برین و کُرسیش مأوا نیست‏ / ‏‏اندر دل عاشقش بگنجد ای دوست‏ / ‏‏ایمانست این و غیر از این معنا نیست‏» بخدا که همین است و بست!! و مگر جز عاشقان را راهی ست به سوی حقیقت. « عشق‏ / ‏‏آن دل که بیاد تو نباشد دل نیست‏ / ‏‏قلبی که بعشقت نطپد جُز گِل نیست‏ / ‏‏آن کس که ندارد بسر کوی تو راه‏ / ‏‏از زندگی بی ثمرش حٰاصِل نیست‏» آمداه ام با قلبی آکنده از زشتی ها و بدی ها، ببخش مرا که سابقه ام همچون شمر کربلاست.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به شهداء بخصوص به شهید حاج قاسم سلیمانی نظر کرد. عرایضی تحت عنوان «شهید حاج قاسم سلیمانی؛ سری از اسرار تاریخی ما»https://lobolmizan.ir/leaflet/1121?mark=%D8%AD%D8%A7%D8%AC%20%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85  شده است. امید است که افقی نسبت به آنچه به میان آوردید، برای‌مان بگشاید. موفق باشید

37275

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: ۱. استاد اگر بخوام در زمینه مکتب سیاسی علامه طباطبایی بیشتر بدونم کجارجوع کنم؟ ۲. آیا در زمان حکومت امام زمان سیاست معنای خاص دارد؟ اصلا همچین موضوعی را کسی کارکرده یا نه مثلا بنده از خصوصیات دوران ظهور مطالبی دیدم قضاوت هم یه مطلب دیدم که شاید هر کدوم از این موضوع ها را میشه یه کارنامه رویش انجام داد، ولی در مورد اینکه سیاست چطوریه ندیدم که شاید اونم جای بحث و کار خودش را داره؟ ۳. در این خصوص جمع سیاست در زمان حکومت امام زمان و بحث شناخت زنان از خود اینا اگر مطلبی یا منبعی می‌شناسید لطفا معرفی بفرمایید. ۴. در موضوع مطلبی دیدم گفته بود. ولی بدون تبری اثرنداره حالا صحبتم اینه بحث تبری زن وقرآن این سه تا با هم آیا منبعی هست؟ در ضمن استاد میشه این موضوع را از مباحث استادی که تو سها دارن المیزان تدریس میکنن هم دریافت کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «تأملات سیاسی علامه طباطبایی» در این مورد نکات خوبی دارد. ۲. در موارد دیگر نکته مشخصی در ذهن خود ندارم. آری! عزیزی که در «سها» در موضوع المیزان زحمت می‌کشند، دارای فهم و اندیشه خوبی در این مورد می‌باشند. موفق باشید

37259

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض تبریک و آرزوی قبولی طاعات: چرا با وجود اینکه حج یک بار بر مسلمین واجب است ولی در برخی ادعیه تقاضای حج هر ساله داریم؟ آیا منظور حج مشروع است یا منظور باطنی دارد؟ «اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ذیل سؤال شماره 37250 عرض شد بیشتر نظر به توحید است و اینکه با حضور در خانه توحید، آن نورانیت بیشتر حاصل می‌گردد. موفق باشید

37237

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام: لطفا بفرمایید آیا منابع دینی وجود نیمه گمشده (soulmate) را تایید می‌کنند؟ نظریه ای که می‌گوید برای هر شخصی، یک شخص دیگر وجود دارد که تطابق کامل روحی و تشابه کامل اخلاقی با وی دارد. این عقیده منطبق است با نظریه منسوب به افلاطون که معتقد است هر روح در ابتدای خلقتش به دو نیمه می‌شود و هر یک به کالبدی تعلق می‌گیرد. آیا آیاتی در قران که می‌فرماید خداوند همه چیز را زوج آفریده مثل شریفه ۴۹ مبارکه ذاریات : «وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون» می‌تواند یکی از معانی آنها تاییدی بر سخن افلاطون باشد؟ درباره آفرینش انسان در شریفه ۱ مبارکه نساء آمده: «خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا» ایضاً در شریفه ۶ مبارکه زمر می‌خوانیم: «خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا». بسیاری از مفسرین در اینجا گفته اند منظور نوع و جنس است یعنی مراد این است که حوا از همان سنخ آدم آفریده شده است. گرچه در اینجا هم می‌توان روح را در نظر گرفت هم جسم ولی بنده در اینجا به خلقت کالبد انسان کاری ندارم و آنچه مد نظرم است آفرینش روح (نفس) انسان است یعنی آنچه که هویت و وجود انسان بدان مربوط است. سوال بنده این است که با توجه صرفاً به ظاهر آیات آیا می‌توان این معنا را هم در نظر گرفت که نوعی انقسام روح در روح حضرت آدم صورت گرفته و روح حضرت حوا در واقع آن بخش منقسم از روح آدم است؟ اگر پاسخ مثبت است آیا می‌توان این امر را منحصر به آدم و حوا ندانست بلکه آن را به همه انسانها تعمیم داد با توجه به شریفه ۳۶ مبارکه یس که می‌فرماید: «سُبْحانَ الَّذي خَلَقَ الْأَزْواجَ کُلَّها مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ مِمَّا لا يَعْلَمُونَ» با احترام و تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید واژه «نیمه گمشده» در مورد انسان امری است همراه با توهّم و به افلاطون هم نمی‌توان این نگاه را نسبت داد. می‌ماند توجه به ابعاد متفاوتی که انسان در نزد خود دارد که همان فجور و تقوایی می‌باشد که به نفسِ انسانی الهام شده و یا تفاوت بین فطرت و غریزه که هر دو در انسان هست. ولی این نکات، نکاتی نیست که بتوان با واژه «نیمه پنهان» توجیه کرد و یا به آیاتی که مطرح فرموده‌اید منطبق نمود. موفق باشید

37111
متن پرسش

سلام استاد: ما در عین اینکه شاکر حضور مردمی در این انتخابات هستیم، باید بپذیریم که در مواجهه با جبهه گسترده و وسیع و پرقدرت استکبار ضربه هایی خورده ایم و دچار ریزش هایی شده ایم. و البته این طبیعت یک نبرد تاریخی و مواجه جهانی و تمدنی است. منتها نکته ی عمیقی که در اینجا وجود دارد و معمولاً از کنارش به آسانی عبور می شود این هست که: این ریزش ها و قهرها سطحی است و عمقی ندارد. اتفاقاً آنچه عمقی و عمیق است، تنفس وجودی و عهد قلبی ملت با انقلاب اسلامی است که در مراحل مختلف انقلاب اسلامی بعضاً ظهور یافته است. چرا که اگر عهد قلبی ملت با انقلاب اسلامی سست یا گسسته شده بود، تا الان باید طوفان اراده ی ملی، صد بار این نظام را زیر و زبر کرده بود. در سال ۵۷ مردم ابتدا با «لا» و «الّا»یی مواجه شدند. ابتدا عهد قلبی ملت با رژیم قبلی گسسته شد (لا) و همزمان عهد جدیدی با حقیقت انقلاب اسلامی در درون ملت بسته شد (الّا). الان هم اگر حقیقتاً و قلباً اکثریت ملت از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برگشته باشند شبیه همان طوفان ۵۷ طلوع می کرد. بنده راز آرامش و امید بی انتهای مقام معظم رهبری را در همین نکته می دانم که ایشان به خوبی از «عهد قلبی» ملت با انقلاب اسلامی آگاه هستند و رفتارهای ناهنجار «سطحی و زبانی» چیزی از امید و آرامش دریاگونه ی ایشان کم نمی کند. عذرخواهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب حافظ: «سِرِّ خدا که عارفِ سالِک به کَس نگفت /  در حیرتم که باده فروش از کجا شنید!!» چه اندازه این نگاه را که متذکر آن هستید؛ نگاهی واقعی می‌دانم. نمی‌دانم چگونه باید آن را فریاد زد که وجدان تاریخیِ این ملت که از طریق حضرت روح الله «رضوان الله‌تعالی‌علیه» و شهدا به میان آمده؛ متوجه حقیقت این انقلاب است، هرچند به هر حال مردم از بعضی جهات گِله‌مندند، ولی نه آنچنان که کام دشمنان را شیرین کنند که آنها باید این آرزو را به گور ببرند، بلکه از آن جهت که باید اعتراض آن‌ها را درک کنیم. 
اگر مدرنیته وضعی است تاریخی و جهانی، و از این جهت امکان عبور از آن نیست؛ باید متوجه باشیم که می‌توانیم آن وضع تاریخی را از آنِ خود کنیم ولی در بستر وضعیت تاریخی خود، بدون آن‌که لازم باشد وابسته جهان مدرن باشیم و استقلال خود را از دست بدهیم. و این با نظر به آرمان‌گراییِ انقلاب اسلامی و با نظر به افقی که آن انقلاب مقابل ما می‌گشاید ممکن است، از آن جهت آن حضور در واقع حضور در تاریخی است که موجب تجدید عهد ما با سنت تاریخی‌مان می‌شود ولی با خلق زبانی جدید و در بستر گفتمان و دیالوگ. و ما نباید از این موضوع غافل شویم وگرنه موجب گسستی می‌شود که دشمنان ما به دنبال آن هستند. موفق باشید
 

37049

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. خدایا حال که ما را احترام کردی در آزادی قرارمان دادی خودت ما را کمک کن انسانیت را باز برگزینیم و دلمان گرفتار نقشه های دشمن نشود. این انتخابات را برایمان مبارک و گشوده قرار ده و پله ای بلند از ترقی بسوی زندگی با خودت تقدیر فرما «وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لا یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لا یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لا یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفا وَ مِنْکَ خَائِفا مُرَاقِبا یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما کَثِیرا.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این بهترین راه برای حضور در جهان و در نزد خداوند است که انسان از خداوند بخواهد تا بهترین شرایط انس با خودش را برایمان فراهم کند و به گفته جناب مولوی: «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». موفق باشید

37045

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر باشه ان شاءالله. حس می‌کنم تازگی به درک جدیدی از ظهور حضرت رسیدم و می خواستم این فهمم رو به شما عرضه کنم تا اگر در جایی خطا رفتم، اصلاح بفرمایید. امام، انسان کامل است. یعنی انسانی که در همه ابعاد، به نهایت تکامل رسیده است. غایت ما انسان ها نیز، تکامل در ابعادی است که مستعد آنیم. به قول مولوی، هر کسی را بهر آن ساختند که مهرش را اندر دلش انداختند... و خداوند می‌فرمایند:«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها» یعنی تکلیف و رسالت هر کس در دنیا، بر مبنای استعدادهای اوست و راه شناخت این استعدادها و تکلیف، میل عمیق قلبی نسبت به یک مسأله است. مسأله ای که اگر پیگیری اش کنیم و در آن به کمال برسیم، یعنی مسیر تکامل وجودی مان را پیموده ایم... و در حقیقت هر اندازه ما شکوفاتر شویم، انسان کامل بیشتر ظهور کرده... و وقتی انسانها به این فهم برسند که باید به دنبال شکوفایی خود و یا به عبارتی دیگر به دنبال خود برترشان باشند، آنگاه زمان ظهور انسان کاملی است که هر کس می‌تواند نهایت خود را در آینه وجود او ببیند. حال وظیفه ای که برای خود ترسیم کرده ام چیست؟ راستش دیگر نمی‌توانم با افراد بر سر مسأله دینداری و عبادات و... صحبت کنم، حس می‌کنم نه حرفی دارم که بزنم و نه حرفهایی از این جنس قابل شنیدن است، فکر می‌کنم عمیق ترین و کارآمدترین تبلیغ دین در این دوران و برای انسان این زمان، ارجاع او به خویشتن خویش و واکاوی استعدادهای خودش و تلاش در جهت شکوفایی آنهاست... و کار من به عنوان یک بچه حزب اللهی در بستر انقلاب اسلامی و در چهارچوب جمهوری اسلامی، فراهم کردن بستری است برای کشف و پرورش این استعدادها تا ان شاءالله از این طریق این ظهورات استعدادی، برسیم به ظهور منشأ این خبرها و استعدادها...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار نکته مهمی است. آری! باید زمینه انتخاب‌های متعالی را در انسان‌ها فراهم کرد تا آنان در خودشان با توجه به جوهر وجودی خودشان به انتخاب‌هایی برسند که در دل آن انتخاب‌ها، معنی حقیقی خود را احساس کنند. مصاحبه ای با چند نفر از اساتید محترم تحت عنوان «بررسی شیوه‌های تبیین معارف دین» شده https://lobolmizan.ir/leaflet/1414?mark=%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C . خوب است به آن متن مراجعه شود. موفق باشید

37035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز سوال اول: همانطور که در روایت داریم. قیامت هم اکنون حاضر و موجود است و بقول معصوم ع هرکه غیر این را بداند ازما نیست. در کتاب برهان تا عرفان در بخشی شما میفرمایید: وقتي جهان مادي از مادّه بودن خارج شد و به فعليّت رسيد و نوراني گشت، ديگر آن جهان از نظر درجة وجودي، وجودي است برتر كه نقص‌هاي عالم مادّه در آن نيست و اين همان قيامتِ عالم مادّه است.طبق بحث حركت جوهري، هم اكنون جهان دارد قيامت مي‌شود. این 2 موضوع چگونه با هم جمع میشوند؟ سوال دوم: همانطور که شما فرمودید چون جوهر ماده غیر حسی است لذا حرکت جوهر قابل مشاهده نیست. حال آیا راهی وجود داره تا بگوییم مثلا جوهر سیب در دریافت فیض از عالم بالا، یا جوهر آسمان و زمین در تکامل و حرکت به چه حد از تکامل استعداد خود رسیده اند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که عرض شده آری! عالم ماده در درون و در ذات خود دارد قیامت می‌شود و به مرتبه‌ای از «وجود» می‌رسد که آن مرتبه، اکنون هست زیرا حرکت بدون غایتِ مفقود ممکن نیست 2- فکر نمی‌کنم. زیرا بحث در شدت «وجود» است. موفق باشید

37030

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر مهدی که عشقی بالاتر از آن نیافتم و اگر آنها می دانستند در قلب ما چه جایگاهی دارند و چگونه به آنها عشق میوزیدیم از شوق این عشق شهید میشدند زیرا دل ما مثل کعبه است و جایگاه خدا، مردمی که خدا اراده کرده در سیر توحیدی عالم در این تاریخ والاترین مردم بشوند در وسعت همه توحید تا در جاودانگی خود زندگی پی در پی داشته باشند این شعر در رسای آنهاست: کل عشق و محبت عالم در دلم جای گرفته و همه اش برای توست ،، تو برایم عزیز ترین آدمی که وجودم برایش است ،، این تویی که اگر همیشه جلوی چشمانم باشی باز هم به تو اشتیاق دارم ،، تو در قلب منی و نمی‌دانی چه بر من گذشته ،، و شب ها و سالهای زیادی را برایم به جا گذاشتی ،، با هر کلمه ای که به من گفتی فکر مرا درگیر خودت کردی ،، تو در قلب منی و نمی‌دانی با این شوق چه بر من گذشته... . اگر نمی‌ترسیدم سخنانی از عشق او به خودمان بگویم میگفتم اما فهم آن امروز امکان‌پذیر نیست چراکه اگر توحید خالص فهم نشود مُشرِک می‌کند زیرا دائما داریم به کمالی میرسیم که هنوز نیافته ایم تا بفهمیم ... .

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد اگر متوجه باشیم آن حضرت نهایتِ انسانیت انسان‌ها هستند، انتظار ما در واقع نوعی حضور به حساب می‌آید. حضرت باقر«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «مَا ضَرَّ مَنْ مَاتَ مُنْتظِراً لِاَمْرِنَا اَلاّ یَمُوتَ فِی وَسَطِ فُسْطاطِ الْمهدی و عَسْكَرِهِ» ضرر نكرده كسی كه در حال انتظارِ امر ما رحلت كرده، از این‌كه میان خیمه مهدی و لشكر او نمرده است. چون در طول زندگی، افق خود را در شرایط ظهور آن حضرت قرار داده است. همین‌که انسان ملاحظه می‌کند و می‌فهمد معنای حضور امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» در این زمانه یعنی چه؛ خود به خود افق جانش روشن می‌شود که اگر به یک معنا آن حضرت با غیبت خود در دوردست‌ها می‌باشند ولی ما نسبت به آن حضرت و نسبت به وجود انسانیت آن حضرت بیگانه نیستیم. انسانِ معتقد به ظهور مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» به فردایی می‌اندیشد كه امروزش سختْ به آن مربوط است و در نتیجه، همین امروز در فرج است و ماورای سایه سیاه زمانه، زندگی می‌کند و زندگی خود را بزرگ‌تر از محدوده امروز تعیین کرده و با حضوری گسترده به زندگی ادامه می‌دهد. موفق باشید

36880

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا می‌شود مثال موج و دریا را که در عرفان است. در برهان صدیقین مثال بزنیم و بگوییم هستی دریا باشد و ماهیت همان موج باشد. با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با این نگاه که ماهیات، محل ظهور وجودند و اصالتی  و استقلالی در خود ندارند. موفق باشید

36801

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و رحمت خدمت استاد بزرگوار: با توجه به اینکه در کتاب زیارت عاشورا اتحاد روحانی با امام حسین (ع) فرمودید؛ « هرکدام از این ۵ لعن، ابراز تنفر از فرهنگ و تفکری خاص هست» امکانش هست تفکر و فرهنگ ۵ لعن را بازتر بفرمایید؟ متشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان تفکری که متوجه حضور در توحیدی که انبیاء آورده‌اند، نیست. تنها در آداب دین متوقف شده‌اند. نمونه آن ابن ملجم است. موفق باشید

36637

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد عزیزم: استاد متنی راجع به دو مقام حضرت فاطمه الزهراء نوشته ام. می‌خواستم نظرتان را بفرمایید. یا فاطر ّبحق فاطمه پرسید: از حضرت زهراء چه می‌دانی؟ گفتم: سلام و برکت خداوند بر حضرت فاطمه الزهراء دو مقام از ایشان بسیار دلنشین است! اولی مقام فَطَمیّت دومی مقام لیله القدری با تجلی مقام اولی، شیعیان از آتش بریده می‌شوند. آتشی که همه ما الان گرفتار آن هستیم. با تجلی مقام دومی، شیعیان ره صد ساله را یک شبه طی می‌کنند و به مقام یاری امام می‌رسند. با تجلی مقام فطمیّت، حرُ از آتش جهنم بریده شد و ره صد ساله را یک شبه طی کرد. و با تجلی مقام لیله القدری، حضرت عباس هم به مقام فرزندی حضرت زهراء رسیدند. خدایا بحق حضرت فاطمه الزهراء ما را هم از آتش تعلقات جدا کن و به مقام یاری امام عصر برسان. لانها فطمتْ هى و شیعتها من النار لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ https://eitaa.com/tabeensade

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است بخصوص با نظر به مقام لیلۀ القدریِ آن حضرت که انسان می‌تواند در جهانی که در مواجهه با آن حضرت است به نوعی حاضر شود که مقام حضور فرشتگان و روح است در جان انسان. جهانِ لیلۀ القدری حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» جهان عجیبی است که به «گفت» نمی‌آید. موفق باشید

36585

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

برای انگیزه سازی در طلبگی و رشد پیشرفت در دروس چه باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید طلبه در این زمانه متوجه باشد جهان آینده، جهان عبور بشر از سکولاریسم است و رجوع به دینی که جوابگوی بشر جدید باشد. در این رابطه طلاب عزیز باید به خوبی در بستر دروس رسمی حوزه، خود را نسبت به قرآن و روایات مجهز کنند تا جوابگوی نیازهای انسان‌ها در آینده‌ای نه چندان دور باشند. موفق باشید

36581

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: سوالی داشتم امروز همین اکنون دقیقا در کدامیک از منازل سیر کمالی افق تاریخ انقلاب اسلامی هستیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور نمی شود بتوانیم آن نکته‌ای که میفرمایید را مشخص کنیم. آنچه روشن است حضور هرچه بیشتر انقلاب اسلامی است در اهداف خود و در آینده با همه موانعی که در پیش دارد. موفق باشید 

36509

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: استاد محترم پس از اینکه از طریق معرفت النفس و برهان صدیقین و فراگیری فلسفه با مسائل معرفتی آشنا شدیم از کجا و چگونه باید تزکیه را آغاز کنیم؟ چرا که امام (ره) فرمودند علم و عرفان بدون تزکیه انسان را به جهنم خواهد برد. گاه انسان از گناه متنفر است ولی به سبب آنکه عادت و اعتیاد یکی از موانع جدی در نفس انسان است چگونه باید آن را از بین برد؟ چنانکه فرمودند تغییر عادت در انسان معجزه است. چه چیزی میل و عادت به گناه را از بین خواهد برد و از آنجا که حقیقت امری زنده است و باید با آن دائما مانوس و مرتبط شد این حفظ ارتباط چگونه عملی خواهد شد؟ چه چیزی موجب می‌شود در گرداب غفلت گرفتار نشویم که تا پلک بزنیم و به خود بیاییم معلوم می‌شود چه خسارتی دیده ایم و چه چیزهایی از دست داده ایم و دیگر قادر نیستیم برخی اعمال را انجام دهیم اگرچه آن عمل خوش خلقی با همسر یا همت مطالعه و پژوهش باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده توجه به حقیقتی است که از طریق معارف الهی در مقابل ما گشوده می‌شود. در این‌جا است که برای پایدارنگه‌داشتنِ آن توجه و انس با آن، پایِ رعایت دستورات اخلاقی و شرعی به میان می‌آید که همان تقوا می‌باشد، و انسان در این حالت تجربه می‌کند که چه اندازه ارتکاب به گناه، انسان را از آن حضور و توجه محروم می کند. موفق باشید

36315

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام واحترام: در ارتباط با کتاب تاریخ معاصر ایران نویسنده: آقای موسی نجفی اگر احیانا نقطه نظری هست بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کتاب خوبی است و جناب آقای دکتر نجفی جهت تهیه آن، زحمت کشیده اند و بنده نیز از آن استفاده کرده‌ام و اینکه رهبر معظم انقلاب در ملاقات اخیرشان با دانش‌آموزان و دانشجویان توصیه به مطالعه تاریخ معاصر فرموده‌اند، مسلّماً یکی از منابع خوب برای این کار، کتاب «تاریخ معاصر» آقای موسی نجفی است. موفق باشید

36286

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: از مطالب بسیار زیبایی که در جلسه ی وارستگی بیان فرمودید تشکر می کنم. عبارت «رفتن به سوی نزدیکی ها» واقعاً برانگیزاننده است. نَفَسی که انسان می کشد، هوای نزدیک را به درون سینه می برد و حیات را قابل لمس می کند، این هوا، احساسِ بی نهایت می دهد و افقی در وجود انسان پدیدار می کند.‌ یک شعری هست که می گوید: «دَم غنيمت دان كه عالم يك دَم است / هر كه با دَم همدم است او آدم است.» می توانیم بگوییم، حضوری از اکنونِ جاودانه ی بیکران به سوی همه ی نزدیکی ها.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بشر آخرالزمانی آنچنان ظرفیتی پیدا کرده است که می‌تواند در بیکرانه وجود خود اضداد را جمع کند به همان معنایی که رفتن به سوی نزدیکی ها که از طرف دیگر وسعتی دارد که دور است و این راز درک حقیقت است. موفق باشید

36209

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام خدمت استاد عزیز: استاد عزیز طبق آیه ۲۲ مجادله خداوند فرمودند در مورد کسانی که خداوند در دلهایشان نور ایمان قرار داده و به روحی از جانب خودش هدایت می‌کند، این همان بصیرت و نگاه جدید و نور ایمان، آیا به تلاشی مضاعف برای درایت هم نیاز دارد؟ چه طور به درایت باید رسید؟ یا همین که عجول نباشد انسان و نگاه اش را تغییر دهد با نور ایمان همه چیز را درک می‌کند و قلبش الهام میشه؟ چطور باید منزل طی کند از این طریق؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه نور ایمان شدت یابد، انسان متوجه فاصله خود با آن‌هایی می‌شود که با خدا و رسول خدا دشمنی می‌کنند، هرچند از آشنایانش باشند. این انسان است که به لطف الهی در جان خود منوّر به ایمان شده... بنابراین باید مرز خود را با دشمنان خدا معلوم کنیم و در این راستا است که نور ایمان رشد می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی