بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
39185

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: با آرزوی سلامتی. در این یک سال و خورده ای که از جنگ می‌گذره و با تجربه التهابات و اتفاقات مختلف یه حالت بی قرار و بی ثباتی پیدا کردیم. دیگه نمی‌توانیم مثل سابق به برنامه ها و پروژه های علمی و کاری خود برسیم. تمرکز و قرار نداریم. چه کنیم؟ چکار کنیم که وظایف اصلی و برنامه هایی که برای دراز مدت تعیین کرده بودیم تحت الشعاع قرار نگیره؟ این حالت جنگی و ملتهب را چطور میشه با حالت قرار و ثبات جمع کرد؟ یاد فرمایش پیامبر صلوات الله علیه افتادم که فرمود: براى دنيايت چنان كار كن كه گويى تا ابد زنده خواهى ماند، و براى آخرتت چنان كار كن كه گويى همين فردا مى ميرى.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است که انسان با نوعی حیرت در درون خود روبرو می‌شود. ولی اولاً: نکاتی که رهبر معظم انقلاب در این مدت در رابطه با مکتب مقاومت فرمودند؛ نکاتی است که باید با دقت مدّ نظر قرار داد. نکاتی است برآمده از ایمان و بصیرت. ثانیاً: اگر در معارف الهی و عقلانی تعمق نکنیم نمی‌توانیم نسبت به آینده‌ای که رهبر معظم انقلاب متذکر آن هستند؛ موضع‌گیری دقیقی داشته باشیم. موفق باشید

39178

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: خدا میاد یه رخی نشون میده و یه آرامشی به قلب ما میده که از هیچ کس و‌هیچ چیز غصه ای نداریم و برامون‌مهم‌نیست، میگیم‌ خدا راعشقه، بعد یهو‌ ول میکنه میره، اول اینکه این رفتن تقصیر ماست؟ و‌ کاری کردیم که این آرامشه یهو‌ ناپدید میشه؟ یا نه سنت خدا این شکلیه؟ و حالا که رفته برای منی که غرق گناه هستم خیلی سخته, حالا قدرت جذبه و بودن خدا در وجودم‌ و‌ قلبم نیست و لذت گناهان گذشته هم پرقدرت میان تو صحنه! چیکار باید بکنم؟ این آزمایش خداست؟ چرا اینقدر سخته پس؟ من الان چشمام پر اشک هستن و‌ همیشه میدونم قراره چه بلایی سرم بیاد و به خدا هم میگم که بابا من ضعیفم و هوای ما ضعیفا را داشتع باش، اما.... به خود خدا قسم من‌متنفرم از رقتن از حریم‌خدا! ولی ضعبفم زورم‌نمی‌رسه چه کنم خب؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی اخیراً تحت عنوان «معنی خوف و رجاء» شده است. امید است مفید افتد. https://eitaa.com/matalebevijeh/18285. موفق باشید

39082

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: خدا قوت. چطوری میتونیم به مسائل پیرامون‌مون وجودی نگاه کنیم؟ تعارض هایی در قضایای پیرامون ما وجود داره فی‌المثل در ایجاد تمدن نوین اسلامی؛ سایه شوم مدرنیته برما محاطه و مانع از ایجاد همچین تمدنی میشه و عملاً امکان ایجاد این تمدن نوین اسلامی رو برای ما محال جلوه میده چطور به این مسئله وجودی نگاه کنیم تا درگیر نگاه و نگرش مفهومی نشیم؟ یا بحث توسعه که مطرح است ما نمیتونیم قدم در مسیری بزاریم یا طرحی رو عملی کنیم که ارمغان تجدد مآبی است (چون اونها در اساس و رویکردشون به جهان متفاوته فلذا با ما اختلاف مبنا دارن) از طرفی ما باید در راه توسعه بیفتیم. چطور میشه راه توسعه رو رفت و درکنارش حیات قدسیمون رو طوری داشته باشیم که حضوری که هست خدشه دار نشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است و در جلسات متعدد به مناسبتی که پیش می‌آمده است عرایضی شده است. خوب است به نکته‌ای که در جلسه اول برنامه «رصد خانه» https://eitaa.com/matalebevijeh/18168 و عرایضی که در رابطه با بیانات رهبر معظم انقلاب در موضوع بسیج شد، رجوع فرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh/18135 موفق باشید

38924

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب: عطف به مقاله معرفت نفس از دیدگاه ملّاصدرا و افضل‌الدین کاشانى از مصطفى عزیزى علویجه صادق لاریجانى سوال دومی هم داشتم آیا مراتب کمال از منظر صدرا دقیقا همان مراتب معرفت نفس است؟ چنانچه در مقاله ذکر شده: «مراتب معرفت نفس نخستین مرتبه از مراتب معرفت نفس، از دیدگاه حکمت متعالیه، مرتبه مثالى و خیالى است. در این مرتبه، نفس انسان با چشم خیالى و مثالى اش حقایقى را مشاهده مى کند که از حواس ظاهرى پنهان هستند. این حقایق غیبى، خویش را در لباس تمثّلات و صورت هاى مثالى، بر نفس انسان مى نمایانند. در مرتبه دوم معرفت نفس، سالک به شهود حقایق عقلى بدون صورت مثالى و مادّى مى پردازد. او در این مرتبه (عقلى)، حقایق سرّى و انوار غیبى را مشاهده مى کند. مرتبه سوم معرفت نفس، و نهایت سیر الى اللّه، «فناء فى اللّه» مى باشد. در این مرحله، سالک کوه انانیّت را درهم مى شکند و «خود» و خواسته هاى خود را نمى بیند. وى در این مرحله، تنها چشم بر خداوند مى دوزد و در او فانى مى گردد: فیظهر له اَنوار سلطان الاحدیة و سواطع العظمة و الکبریاء الالهیة فیجعله هباءً منثورآ و یندکّ عند جمال اللّه تعالى جبلُ إنّیته، فیخرّ للّه خرورآ و یتلاشى تعیّنه فى التّعیّن الذاتى و یضمحلّ وجودُه فى الوجود الالهى و هذا مقام الفناء و المحو. در این مرحله از معرفت نفس، سالک به هیچ چیز به عنوان امرى مستقل نگاه نمى کند؛ بلکه همه چیز را رشحات فیض خداوند و عین فقر و وابستگى به او مى بیند. در این حالت است که عارف دچار «هَیَمان» و «حیرت» و سرگردانى در عظمت و شکوه خالق هستى مى شود. تعبیر دیگر درباره «فناء فى اللّه» این است که عارف، پس از عبور از عالم مثال و عقل خود به مرحله اى مى رسد که فقر وجودى خویش و عین الربط بودن اش به حق تعالى را شهود مى کند : إنّ وجود کلِّ شىء لیس الّا حقیقة هویّته المرتبطة بالوجود الحقّ القیّوم... فاِذن ادراک کلّ شىء لیس الّا ملاحظة ذلک الشىء على الوجه الّذى یرتبط بالواجب من ذلک الوجه الّذى هو وجوده و موجودیته. اگر سالک در مقام «فنا و محو» باقى بماند و به مقام «بقا و صحو» بازنگردد، او در مقام «جمع» باقى مانده و از خلق به سوى حق، محجوب و پوشیده است و این به سبب محدودیت گنجایش وجودى اوست که نمى تواند به حالت «صحو» بازگردد. امّا، بالاتر از این، مقام «صحو بعد المحو» و «نظر به تفصیل در عین جمع» مى باشد: و فوق ذلک مرتبةٌ اُخرى یرجع فیها إلى الصحو بعد المحو و نَظَرَ اِلى التفصیل فى عین الجمع و وسعَ صدرَه الحَقّ و الخَلق... بحیث لم یکن افعاله حجابآ عن صفاته و لا الصفات عن ذاته بل کان مشاهدآ للّه تعالى فى کلّ ما یسمع و یَرى و ملاحظآ لوجهه فى کلّ ما یظهر و یخفى. سالک در این مرحله، با اینکه مستغرق در جمال و کمال حق است، به خلق بازمى گردد و در هر چیزى که مى شنود و مى بیند، حق تعالى را مشاهده مى نماید.»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. و این حکایت از آن دارد که چه اندازه «معرفت نفس» میدان وسیعی را در راستای درک حضور انسان در مراتب مختلف می گشاید و چرا مردانی همچون علامه حسن‌زاده این اندازه در رابطه با انسان و معرفت نفس تأکید دارند. در ضمن جناب کاشانی آن عارف کامل در مقدمه «منازل السائرین» نکاتی در این رابطه فرموده‌اند که خلاصه آن را در جواب سؤال شماره 38920 می‌توانید ملاحظه کنید. موفق باشید

38917

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: از آیه ۱۳ سوره مبارکه اعلی «ثُمَّ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحۡيَىٰ» می‌توان برداشت زیر را کرد؟ اهل جهنم به وسعت ابدیت از نعمت موت و زنده شدن برخوردار نمی‌شوند. نه می‌میرند که از آلام رهایی پیدا کنند و نه زنده می‌شوند که از موهبت ذی‌وجود بهره‌مند شوند. یعنی وجودی در نیستی دارند که در دنیا چنین چیزی قابل فعلیت ندارد. لطفا توضیحی بیشتر در این خصوص بدهید و مرجعی معرفی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته درستی فرموده‌اید. عرایضی در شرح سوره «اعلی» در این مورد شده است می‌توانید به آنجا رجوع فرمایید. موفق باشید

38685

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وعرض ادب: استاد وقتی اتفاقاتی که برای ما می‌افتند را خدا برحسب ذاتمان و انتخاب عین ثابته مان رقم می‌زند، پس در اینجا توکل بی معنی می‌شود، چون ما مثلا در مواجهه با کاری تصمیمی می‌گیریم و انتخاب می‌کنیم و بعد از تصمیم توکل به خدا می‌کنیم ولی در صورتی که خدا خودش طبق ذات ما رقم می‌زند و انگار کاره ای نیست؟ و در این‌صورت استرس ها وترس ها بیشتر می‌شود که نکند مثلا در ذات من اتفاق بدی گذاشته شده باشد که دراینجا خدا هم طبق ذات رقم می‌زند، برای مثال خودم قبلا وقتی یک مسولیتی به عهده می‌گرفتم، پیش خودم می‌گفتم من تلاش و تصمیم مورد نیاز را می‌گیرم و بقیه را بخدا می‌سپارم اگر قرارباشد اتفاق بدی برایم بیفتد و یا صدمه و ضرری بمن برسد، می‌رسد و چون کار خدا می‌دانستم، بر این باور بودم که حتما حکمت وعدالت خدا هست برای همین هم راحت توکل می‌کردم وهم تسلیم خدا بودم، اما بعد از مطالعه و بحث عین ثابته و اینکه اتفاقات برحسب ذاتم می‌افتد این توکل و تسلیم را ندارم چون حس می‌کنم که خدا فقط رقم می‌زند و کاره ای نیست لطفا کمکم کنید، در ضمن طبق فرمایش شما کتاب انسان و سرنوشت و عدل الهی، و برهان وعرفان نظری، و فص عزیری، مطالعه شده، البته کتاب های معرفت نفس و حرکت جوهری و... هم قبلا مطالعه شده

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این مورد بتوانید بین «عین ثابته» و انتخابِ شخصیت کلی و ذات انتخابگرِ انسان؛ جمع بفرمایید. موفق باشید

38598

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمت الله و برکاته: استاد اگر انسان بگوید بدن من یا خانه من یا همسر من نوعی دوییت بین اینها وجود دارد که می‌شود یکی را به دیگری نسبت داد. حال اگر می‌گوید روح من با توجه به اینکه حقیقت انسان روح اوست چگونه این کلمه معنا دار می‌شود در حالی من انسان همان روح اوست و به عکس و اینها دو چیز نیستند. اگر بگوییم روح در اینجا یک مفهوم ذهنی حصولی است که به یک امر حقیقی حضوری نسبت داده می‌شود درست است؟ یا اینکه بگوییم من انسان غیب الغیوب انسان است که روح یکی از شوون و ظهورت اوست لذا می‌توان این مرتبه نازله را به آن مرتبه عالیه نسبت داد ولی عوام الناس هم درکی از این کلمه دارند با اینکه از معرفت النفس بی بهره اند! سوال دوم اینکه حوادثی پیش می‌آید که انسان نوعی گله مندی در نفس خود نسبت به مقدرات احساس می‌کند خصوصا در صحنه انقلاب و پیشبرد آن که ظاهرا به سود دشمنان تمام می‌شود مثل اینکه بعد از موشک باران پایگاه آمریکا هواپیمای مسافربری ما توسط خودیها با یک اشتباه سهوی زده می‌شود و همه آن شجاعتها و حضور حماسی و کار بزرگ تحت‌الشعاع این قضیه قرار می‌گیرد آیا اگر این حادثه پیش نمی‌آمد بهتر نبود؟ با اینکه هیچ توجیه قرآنی و حکمت آمیزی نمی‌توان در مورد آن ارائه داد یا رئیس جمهوری که امید مؤمنین و انقلابیون بود یعنی شهید رییسی به شهادت می‌رسد. شهید بهشتی و شهید مطهری به عنوان دو محور و قطب اصلی مسائل سیاسی و معرفتی و علمی به شهادت می‌رسند در حالی که اگر زنده می‌ماندند امثال دکتر سروش و مصطفی ملکیان و بعضی سیاسیون منحرف محلی از اعراب پیدا نمی‌کردند. شهادت رجایی و باهنر و مورد اخیر شهادت حاج سید حسن نصرالله که حتی د ر خواب دیده بود کار اسرائیل را تمام می‌کند و معبر خواب هم ظاهرا آیت الله کشمیری بوده ولی به شهادت می‌رسد و صدها مورد دیگر از صدر اسلام تا کنون/ در مورد اینها چگونه باید اندیشید که با امید و اعتقادات ما سازگار باشد و گله مند نباشیم و آیا این گله مندی بد است؟ گاهی حوادث آنقدر عجیب است که انسان نعوذ بالله نسبت به قاعده مندی نظام حکیمانه البته با القا شیطان دچار شک می‌شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بزرگان این حالت را علمِ به علم فرموده اند بدین معنا که به علم حضوری خود نزد خود، با علم حصولی آشنا می شویم. ۲. به این فکر کنید که «در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی». آیا همه این سختی ها موجب هرچه گشوده تر شدنِ مسیر توحیدی ما نمی شود؟ و آیا شهادت سید حسن نصرالله مبنایی ترین راه برای نابودی اسرائیل نخواهد بود. موفق باشید

38556

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: آقای دکتر داوری در جایی تولید علوم دینی را تمنای محال تلقی می‌کنند؛ حتی اسلامیزه کردن علوم را کاری عبث می‌پندارند. این موضوع چگونه با افق آینده و انقلاب تنافی نخواهد داشت؟ یا حتی ایشان بعد از انقلاب می‌گویند آن انتظاری که از این انقلاب داشتیم، برآورده نشد و آن چیزی که می‌خواستیم، نبود. البته درجایی هم می‌فرمایند من به شاعران و نویسندگان این انقلاب امیدوارم. چطور می‌شود داوری و طاهرزاده را با هم جمع کرد و در مسیر صحیح تفکر قدم برداشت؟ علی رغم اینکه با نگاه به طاهرزاده امیدی در ما جوانه می‌زند و با نگاه به داوری تمامی راه‌ها برای ما بن‌بست است چون توسعه نیافته‌ایم چون هرکاری در این سیستم انجام دهیم به علت فساد اساس و مبنایش راهی از پیش نخواهیم برد. عملاً طاهرزاده و داوری را نمی‌شود با هم جمع کرد. با نگاه به طاهرزاده و مبانی اش می‌رویم به جلیلی رأی می‌دهیم و با نگاه به داوری و تئوری ها و مفاهمه‌اش از زمانه به پزشکیان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می دانید که در این مورد بحث زیاد است. نامه ای که ایشان سال گذشته به بنده نوشتند حکایت از آن دارد که گویا می توانیم همدیگر را بفهمیم. در مقدمه کتاب «انقلاب اسلامی، طلوع جهان بین دو جهان» نظر مفصل ایشان در رابطه با انقلاب در حوزه ای غیر از حوزه توسعه تحت عنوان «جهان بین دو جهان» آمده است که می توان فهمید در عین نگاه ایشان و تأکیدشان بر توسعه، در جهان بین دو جهان می توانیم حاضر شویم که به نظر می آید آن متن، متن مهمی باشد. موفق باشید
خدمت استاد معظم حضرت آقای طاهرزاده سلام عرض می‌کنم.
امروز هم مثل بسیاری از روزها به یاد جنابعالی افتادم و لازم دانستم به مناسبت پیشامد نوروز ارادت خود را اظهار کنم و تبریک بگویم.
مدتی پیش قرار بود نامه یا یادداشتی برای من بیاورند و من تا امروز منتظر دریافت آن نامه بودم اما وقتی در اوراق و کاغذ‌های خود دنبال چیزی می‌گشتم در لابلای اوراق نوشته‌های خود، چشمم به نوشته‌ای افتاد که از من نبود اما در باب نوشته‌های من بود. نمی‌دانم که چه سهوی بوده است نوشته‌ای گرامی خطاب به مرا در پوشه‌ نوشته‌های من قرار دهند و آن نوشته از نظر من دور بماند؟ آن نوشته نه امضا دارد و نه تاریخ اما چون کلمه به کلمه و سطر به سطر آن بوی دانایی و خردمندی می‌دهد حدس قریب به یقینم این است که نوشته جنابعالی یا املا شما به شاگردانتان باشد.
چنانکه می‌دانید از چهل سال پیش گروهی بوده‌اند که در پشت سپر آزادی خواهی به من ناسزا می‌گفتند و من به آنها می‌گفتم شما به گوینده کاری نداشته باشید و اگر می‌توانید گفته مرا نقد کنید ولی آنان می‌پنداشته اند که برای حفظ اخلاق و رسیدن به آزادی باید حرفهایش را با ناسزا و بد نام کردن از میدان به در کرد و آب را گل‌آلود می‌کردند. 
نوشته‌ای که یافتم و از یافتنش بسیار خوشحال شدم (و هنوز به یقین نمی‌دانم نوشته کیست) پر از نکته و درس است و صاحبش از فلسفه جدید و قدیم و حکمت ایران و اسلام و از علوم کلام و شریعت آگاهی عمیق دارد هر چه فکر می‌کنم جر شما کسی را نمی شناسم که این مایه از خرد و حکمت و دانایی را جمع کرده باشد به همین جهت به یاد شما افتادم و مخصوصا به یاد آوردم که از شما در علم و عمل درسها آموخته‌ام. هرچند که نتوانسته ‌ام از همه آن درسها بهره کافی ببرم. در این نامه با نظر دقیق به مشکلات بعضی نوشته‌های من اشاره شده است. این فهم و دقت نظر و دانش را در کسی جز جنابعالی جمع نمی‌دانم. سخن مرا حمل بر تعارف به افکار مهم و فهم دیگران نفرمایید. دیگران هم در حوزه‌ فهم و نظر خود شاید دقت داشته باشند اما درک زمان مطلب دیگری است. شما صاحب نظری هستید که درد فهم و ارتباطش با دین و زندگی و عمل دارید. از حرف آن نوشته بهره‌ها بردم و درس آموختم. نقد عالمانه قسمتی است که جامعه و کشور ما از آن محروم است و من بسیار خوش وقتم صاحب نظری بزرگ چون شما نارسایی‌های فکر مرا تذکر دهد. 
سال نو را تبریک می‌گویم و برای وجود عزیزتان سلامت و آرامش خاطر و توفیق‌های بیشتر از خداوند جلَّت عظمته مسئلت دارم
ارادتمند رضا داوری اردکانی
 

38097

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: بعد از سالها همراهی با این انقلاب دلم میخواد زندگی کنم! شما نمی‌دونید چقدر عاشق زندگی‌ام. دوست دارم معمولی مثل همه مردم دنیا‌‌ زندگی کنم ولی خب نشده تاحالا چون شرایطش نبوده. هر چیزی حتی ساده ترینها ممکن نیستند. زمانی که انسان جانانه نزد خودش زندگی نکنه و هر عمل بزرگی ممکن خواهد بود برای انسان خودیافته ای که انسانیت در او راه یافته باشد. فرق خواسته من از زندگی کردن، با آلبرکامو یا نیچه زیاده! من نه زمین گیری و جوشش احساسات از سر ناچاری را پذیرام و نه تسلیم پوچی شدن را و نه تکذیب واقعیت ها را. برای من زیستن قبل از حضور زندگی حقیقی شبیه یک شهربازیه که باید در آن تفریح کنم، تا زمانی که « زندگی» پیداش شه‌. و شما نمی‌دانی چقدر از ضعف و ترحم بدم میاد ... اینقدر ناراحتم که مردم امام حسین علیه السلام رو به ضعف یاد می‌کنند در حالی که ای مردم نامرد، او را مردم کشتند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند خودش ما را برای زندگی‌کردن خلق کرده و راه آن را مقدّر می‌کند. باید خودِ ما همت کنیم در تقدیرات الهی حاضر شویم. کتاب «جایگاه رزق در هستی» نکاتی در این مورد دارد به آن کتاب که روی سایت هست، می‌توانید رجوع کنید. موفق باشید

37995

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در پیام منسوب به استاد داوری آمده است مردم ایران مسلماً کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمی‌کنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده‌اند. ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد زیرا ایرانیان در تنگناها به کشور خود پشت نمی‌کنند. آنجا که می گویند ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد و واقعا هم ایرانیان به جناب پزشکیان رای می دهند آیا در این فراز استاد پیشگویی کردند یا شناخت عمیق خویش را از ایرانیان نشان دادند یا ... خلاصه داستان چیست که استاد اینقدر قاطعانه از آینده می گویند و همان می شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. شاید حالت تشویق داشته باشد. چون فیلسوف اهل تفکر است و نه پیشگویی! موفق باشید

37942

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و آرزوی سلامتی برای استاد بزرگوار: مدتی است که عنایت حق شامل حال این حقیر شده و دروازه های حقیقت برویم گشوده شده و حقانیت وحدت وجود برایم اثبات گردیده است و صد البته شنیدن فایل های صوتی بسیار عالی حضرتعالی در توضیح مسائل مختلف را عنایت حضرت حق به حساب می آورم در باب مسائل اعتقادی گاهی سئوالاتی پیش میاید که بعضا با گذشت زمان و مطالعه و یا از طریق اساتید مختلف به جواب می‌رسم ولی این سئوال را نتوانستم حل کنم از آنجایی که به این اصل اعتقاد دارم که یکی خدا نیست و یکی «من» و خدا در جایی مستقر و من در جایی مستقر، ودر وجود دوئیتی وجود ندارد سئوال من این است: در وقت دعا چگونه دعا کنیم و چگونه خدا را در نظر بگیریم که دوئیت بوجود نیاید آیا باید نفس را در نظر گرفت؟ و چگونه خدا را خواند که در خارج قرار نگیرد در نوشتار بیشتر قادر به توضیح نیستم. در پناه حق مستدام باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح سوره اخلاص https://lobolmizan.ir/sound/962?mark=%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5 می‌یابید که ما در دعا، حجاب بین خود و خدا را کم و کمتر می‌کنیم و بیشتر متوجه حضور بیکرانه او می‌گردیم. موفق باشید

37732
متن پرسش

با سلام محضر استاد: امیدوارم خوب باشید. با دقت شخصیت های انقلابی و مذهبی را بررسی کردم ولی هیچ کجا ندیدم پرورش شخصیتی را که در مورد «برخورد شکل گرفته با جنس مخالف» ارائه ای داشته باشند. تعلیم های دینی ما هم در این مورد محدود و در دایره ازدواج می‌باشد و باز سبک زندگی نیستند (شما نتوانستید نوجوان ها را با محدودیت ها از برقراری ارتباط با جنس مخالف منصرف کنید). از طرفی خانواده های مذهبیان در این سالها خشک، بدون ارتباط و بی معنایی شدیدی دارند. اگر اسلام و انقلاب حرفی ندارد منتظر چیزی نمی‌توان ماند. افراد توسعه یافته که به دین اعتنایی ندارند خیلی خوب از پس این ارتباط در بشر کنونی بر آمدند زیرا وقت خود را صرف آن کردند. آیا از انقلاب و دین در این مورد دفاعی دارید؟ اگر دارید نه صرفا با کلمات بلکه با پختگی و شخصیتی، آن‌را ارائه دهید. پیشاپیش از پاسخ شما متشکرم و از انکار واقعیت راه به جایی نخواهد رفت. چالشی برای شما مطرح نکردم که از ورود به آن امتناع ورزید و دیالوگم رجوعی به انسانیت می‌باشد. چه بسا در ریزه کاری های زن زندگی آزادی یا فراتر از آن! زیستن در جهان کنونی؛ چنین پیش آمدی اتفاق افتاده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز به این موضوع فکرها کرده‌ام و به هر دو طرف موضوع که می‌فرمایید در حد خود اندیشیده‌ام، به طرف راهکارهای جهان مدرن که نهایتاً به اضمحلال خانواده به عنوان معنایی بس اصیل منجر می‌شود و آقای دکتر صادق طباطبایی در کتاب «نقش رسانه‌های تصویری در زوال دوران کودکی» متذکر آن شدند و به راهکارهای جهان سنتی خودمان که مطابق زمانه عمل نمی‌کنند و نوعی مردسالاری را حاکم کرده‌اند و با توجه به این نکات کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» و جزوات «هویت قدسی زن و حضور در جهان گسترده امروز» و «زنِ دین‌دار در نسبتی جدید با عالَم و آدم» و «زن و حضور تمدنی» و «حضور نرم و نقش مؤثر زن در این تاریخ» نوشته شد و باز هم باید نوشت و باز هم باید فکر کرد. موفق باشید

37524

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود و نور رحمت الهی تقدیم به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا و استاد طاهرزاده مهربان: استاد من در اقوام خودم و همسرم از افراد درجه کسانی هستند که بعضاً نماز شب هم میخونم ولی با حضرت آقا رهبر معظم عناد دارند و بقولی مصداق حسبنا کتاب الله هستند و من وقتی میان خونه مون خیلی عذاب می‌کشم از لحاظ روحی، اصلا جرأت ندارم کتاب دعایی دستم بگیرم، یا بچه هام وقتی اظهار علاقه به آقا می‌کنند مسخره شون می‌کنند، نمیتونم رابطه روحی و وجودی برقرار کنم، دوستشون داشته باشم، ولی خیلی افراد غریبه هستند، یا از آمریکا و اروپا هستند و الان برای غزه دلسوزی می‌کنند، بی حجابند ولی چفیه می‌پوشند و به اقتدار سید علی خامنه ای مینازند، هنوز مسلمان نشدند ولی قلبشون به رهبر ایمان داره، من این افراد رو خیلی دوست دارم. هر دو گروه رو دعا می‌کنم ولی با دسته اول نمیتونم هم‌صحبت بشم چون وجه مشترکی نداریم. آیا من از روی نفسم نمیتونم ارتباط قلبی برقرار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! این لطف خداوند است که ما را با انسانیت انسان‌ها که بهره‌ای از نور انسانِ کامل دارند؛ آشنا و مأنوس کرده است در هر کجا که باشند. و مطمئن باشید کسانی که نور انسان کامل را در حضرت نایب الإمام آیت الله خامنه‌ای «حفظه‌الله‌تعالی» نمی‌یابند و یا دل به رهنمودهای معنوی او نمی‌سپارند؛ هیچ بهره‌ای از حقیقت در خود ندارند. موفق باشید

37401

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض احترام جناب استاد؛ دوستی دارم که به تناسخ معتقد هست و می گوید چند مرتبه زندگی های قبلیش رو در خواب دیده به عنوان نمونه جملاتی از ایشون رو براتون ارائه میدم تا خودتون بیشتر متوجه بشید می‌گویند آیه ی ۲۸ سوره ی بقره دلالت بر تناسخ دارد و می فرماید: میگه شما مرده بودید نمیگه شما وجود نداشتید یا بصورت خاک بودین خداوند عالم کلمه اشتباهی بکار نمیبره مرده بودید یعنی زنده بودید بعد مردید بعد دوباره زنده کردیم شما رو و دوباره می میرانیم و دوباره زنده می‌کنیم کلمه ی مرده بودید اول دال بر زنده بودن قبل از اون مرده بودن داره وگرنه می‌گفت شما وجود نداشتید و بعد هم به یکی از خواب هایی که دیده استناد میکنه که؛ من از ارتفاع بشدت ترس دارم یعنی در حد مرگ می‌ترسم چندین بار از خداوند عالم خواستم علت ترسم رو نشونم بده و من توی خواب رفتم به یکی از زندگیهام من یه زن حدودا ۳۰ ساله قد بلند و سبزه رو بودم از جمله اولین کسانی بودم که مسیحی شده بودم و سربازای یهودی من و یه تعداد دیگه رو بردن بالای یه کوه خیلی خیلی بلند و گفتن از عقیده ات برگرد ولی من مرتب فریاد می‌کشیدم یا عیسی مسیح و اونا من رو پرت کردن پائین. پائین کوه مردم زیادی جمع شده بودن اینقدر کوه بلند بود از بالا مثه مورچه بودن یه تعداد زیادی هم مصلوب شده بودن و زیر پاشون یه عالمه چوب بود که آتیشش زدن اصلا مثه خواب نبود توی راه که با غل و زنجیر می بردنمون چون می‌دونستم دارم می میرم به تک تک سنگ ریزه ها و گیاهها با حسرت نگاه می‌کردم. جواب چی هست این خواب چه مضمونی داره و میگه روح باید متعالی بشه و به درجات عالی برسه تا به الله و ملاقات با خداوند عالم برسه جوابتون به این شخص چی هست؟ ممنونم از وقتی که برای ما می‌گذارید در پناه خداوند محفوظ و موید باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد فهم درستِ آیات، خوب است به تفسیر آن آیات بخصوص به تفسیر «المیزان» رجوع شود. از طرف دیگر با توجه به اینکه دلایل محکمی در نفی تناسخ هست و جناب صدرالمتألهین در جلد هشتم «اسفار» مطرح فرموده‌اند؛ بیشتر باید این نوع احساس‌ها را مبتنی بر وَهم دانست. رجوع شود به کتاب «معرفتِ نفس و حشر» صفحه 105 https://lobolmizan.ir/book/268?mark=%D8%AA%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%AE.  در ضمن خوب است به پرسش و پاسخ‌های شماره 4173 و 4224 و 5988 و 13572 و 27073 رجوع شود. https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AA%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%AE&tab=quests&inner_tab=all-quest
در ضمن عنایت دارید که هرگز نباید مبتنی بر خواب و رؤیا، اندیشه و معرفت خود را شکل داد. موفق باشید  
 

37367

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته: در مواجه با خودم سوالی برایم پیش آمد. با توجه به نکته ۱۹ بحث راز طلوع بشر جدید که وجود هر شخص در فرایندی با آن در میان گذاشته می‌شود اینجا دوری برایم پیش آمد شاید هم دورش باطل نباشد ما برای اینکه در فرایندها حاضر شویم باید نزد خودمان حاضر شویم و برای اینکه نزد خودمان حاضر شویم باید در فرایند ها حاضر شویم؟ خیلی ها نمی‌توانند در فرایندها حاضر شوند بعضی ها هم که در فرایندها هستند نزد خود حاضر نمی‌شوند شاید چیزی عقب تر از این ها باشد؟ (آشنا با مباحث ده نکته و برهان صدیقین هستم.)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیری که انسان در خود و با خود باشد، متوجه حضوری از خود می‌شود که حضوری است گشوده به عالم، و به حکمت وسعتی که در ذات خود دارد این دوگانگی که مفهوماً دوگانه می‌باشند؛ در ذات انسان به عنوان یک حضور، قابل درک است. موفق باشید

37145

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: معنای ایمان به کتب انبیا گذشته چیست؟ آیا محتوای کتب انبیا بیش از قرآن است و محتوای قرآن ما را نسبت به محتوای کتب انبیا گذشته کفایت نمی کند؟ در این صورت ایمان به کتب قبلی چه فایده ای دارد؟ در غیر این صورت یعنی عدم کفایت ما به کتب انبیا گذشته و به محتوای آن دسترسی نداریم که ایمان به آن فایده ای داشته باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آن نیست که ما باید برویم و کتب دیگر انبیاء را مطالعه کنیم تا به آن‌ها ایمان بیاوریم؛ بحث در نظر به حضور توحیدی انبیاء در طول تاریخ است و ایمان به آن‌ها به عنوان کسانی که در طول تاریخ متذکر توحید و هدایت بشریت بوده‌اند. موفق باشید

37136

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب این سوال بیشتر جنبه درد دل داره.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایات ما هست که اگر ظلمی به شما می‌شود و حقوقی از شما ضایع می‌گردد که نمی‌توانید خودتان اقدام کنید، به خداوند واگذار نمایید او بهتر از شما با ظالم برخورد می‌کند. موفق باشید

37065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: اینکه ما بگوییم نفس مجموعه بینندگی، شنوایی، بویایی و سایر کمالاتش است جمله غلط است. اما اگر بگوییم نفس جامع بینندگی، شنوایی، بویایی و سایر کمالاتش است، صحیح می‌باشد. آیا عبارات بالا صحیح می‌باشد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا موجود مجرد در ذات خود، کثرت‌بردار نیست. موفق باشید 

36876

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم وقتتون بخیر: اینکه قانونی مانند حلال بودن ازدواج با دو خواهر در اسلام به حرمت می انجامد با توجه به اینکه تشریع ریشه در تکوین دارد چطوری میشه؟ تکوین چه تغییر اساسی ای کرده که شده حلیت به حرمت بدل شده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید ممکن است در بعضی از مراحل تاریخی امکان تحقق همه ابعاد شریعت مطابق نظام تکوین و نفس‌الأمر، ممکن نبوده باشد تا اینکه آرام‌آرام شرایط فراهم شود. ظاهراً عدم ازدواج با دو خواهر از این نوع بوده است. مانند آنکه در ابتدای شریعت اسلام، شرب خمر حرام نشد و به مرور جامعه آماده شد تا حکم الهی مطرح شود. موفق باشید

36829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آیا با باز کردن قران به همان صورت استخاره میتونیم بفهمیم، الان وضعیت برزخی یا بهشتی و جهنمی بودن خودمان چگونه است؟ مثلا اگه بسیار بد بیاد یعنی بده. یا اینجور باز کردن قران و اینجور نیت کردنها جواب درستی ندارد؟ مگر قران حقیقت رو نمی‌گوید؟ و خبر از حقیقت نمی‌دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً جای استخاره این‌جاها نیست! تازه مگر با استخاره می‌توان نظر قرآن را فهمید؟!! آری! برای انجام کاری نظر به آیات مربوطه انداختن تا عزمی پیش آید؛ کار خوبی است. در این مورد خوب است به جواب سؤالات شماره 1815 و 27232 و 28583  رجوع فرمایید. موفق باشید

36787

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: استاد انسان وقتی مدتی در جامعه غرب زندگی کرده باشد گاهی با تفاوت هایی روبرو می‌شود که گرچه این تفاوت ها در نگاه اول بی اهمیت جلوه کنند ولی با نگاهی عمیق تر، ریشه در دو جهان بینی متفاوت دارند. در آلمان وقتی بچه ها کار بدی انجام م‌یدهند والدین و یا معلمین به آنها می‌گویند تو اجازه نداری این کار را انجام دهی و یا این حرف بد را به زبان آوری؛ در حالیکه در جامعه ما وقتی بچه ای کار بدی انجام می‌دهد یا حرف بدی می‌زند والدین و یا معلم و استاد به آنها می‌گویند این کار کار بدی بود که انجام دادی و یا این حرف حرف خوبی نبود که به زبان آوردی. در واقع ما به حسن و قبح اخلاقی کار اشاره می‌کنیم و در جوامع اومانیستی مثل آلمان وقتی به بچه تذکر داده می‌شود تو اجازه نداری به جایز بودن یا نبودن آن عمل یا آن حرف‌ از نظر حقوقی اشاره می‌شود. به نظر جنابعالی که دارای تجارب ارزشمندی در زمینه آموزش و پرورش هستید آیا این دو رویکرد متفاوت در تربیت فرزندان نمی‌تواند منشأ دو اثر کاملاً متفاوت در شکل گیری شخصیت و دید آنها نسبت به امور اخلاقی در آینده شود؟ چراکه وقتی فقط منشأ حقوقی امری ملاک باشد و حقوق هم حقوق اومانیستی و بریده از احکام دینی باشد دیگر حسن و قبح اخلاقی آن امر به حجاب می‌رود و به فرد اینطور القاء می‌شود که هرچه حق دارم پس آن امر حتماً اخلاقی هم هست. حال آنکه در حقوق بر پایه اومانیسم صرفاً خود بشر منبع تشخیص است و این تشخیص تا آنجا پیش رفته که خیلی از مرزهای اخلاقی که مبنای دینی داشته اند را زیر پا گذاشته و بیشتر هم خواهد گذاشت. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و این نکته که در رابطه با غرب فرمودید ریشه در تاریخ ۴۰۰ ساله آن‌ها دارد که اصالت را به هویت شهروندی افراد می‌دهند به این معنا که یک شهروند به عنوان شهروند اجازه ندارد چنین کند بدون هرگونه توجهی به ابعاد ملکوتی و متعالی انسان. در حالی‌که وقتی در فضای توحیدی باطل‌بودنِ امری را به میان می‌آوریم، نظر به راهی داریم که به عنوان راهِ رجوع به حق مقابل‌مان گشوده شده. اخیراً عرایضی در جلسه دوشنبه‌ها بحثی تحت عنوان « جایگاه نسبت اخلاق با توحید» شد https://eitaa.com/matalebevijeh/15724 که می‌تواند در رابطه با این موضوع، راه‌گشا باشد. موفق باشید

36716

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر استاد محترم: استاد این فیلم رو ببینید عالیست مدت بسیار زیادی با آثارتان آشنایی نسبی دارم، حدسم اینه این فیلم را بسیار می پسنیدن (یک فیلم ضد آمریکایی اصیل به معنای واقعی کلمه است) در حدود بیست دقیقه اول متوجه می شوید از فیلم خوشتان می آید یا نه فضاش با کتاب جایگاه رزق انسان در هستی همسویی داشت Perfect Days 2023 https://www.uptvs.com/contents/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C-perfect-days-2023.html

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر. نیاز به فرصتی دارد که امید است پیش بیاید. موفق باشید. 

36676

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: صدای خورد شدن استخوان های اسراییل از کرمان شنیده شد. به به ....به به

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. به گفته جناب مولوی: « زآنک هر بدبخت خرمن‌سوخته / می‌نخواهد شمع کس افروخته.  هین کمالی دست آور تا تو هم / از کمال دیگران نفتی به غم». موفق باشید 

36563

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد طاهرزاده گرانقدر: برای کسانی که می گویند خدا را قبول داریم اما دین و شریعت را قبول نداریم مطالعه چه کتابی از آثار خود را پیشنهاد می کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «چه نیازی به نبی» متذکر این امر است که برای انس با پروردگار، راهی را انبیای الهی مقابل ما گشوده اند که همان شریعت الهی می باشد. موفق باشید

36521

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد عزیز سلام: دیدم در جایی فرمودید که چون در خواب حالت وجودی بوده پس خواب در ذهن نمی ماند، سوال اینکه آن بخش از خواب که در ذهن می ماند به چه صورت بوده؟ دوم اینکه می گویند در خواب حقیقت و وهم با هم آمیخته شده و حجت نیست. حال اگر بخواهیم درست بودن بعضی قسمتش را که حقیقت دارد بفهمیم آیا فقط باید منتظر باشیم تا اتفاق بیفتد یا اینکه راهی و تذکری وجود دارد که بتوان عمیق تر رویش فکر کرد‌؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آن نوع خواب‌ها که از جهتی در ذهن می‌ماند، وجه حصولی آن نیز در میان بوده و مربوط به امور روزمرّه است. ۲. آن‌هایی که علم تعبیر خواب داده شده‌اند می‌توانند، ولی نه هر مدعی. موفق باشید

نمایش چاپی