سلام علیکم عزیزتر از جان: در پاسخ به سوال ۳۸۲۵۷ که به نظرم مقدمات عقلی و صغرا و کبرای کاملی داشت به نظر آقای جوادی آملی ارجاع داده اید، درباره ی هاشمی رفسنجانی نیز حاضرید نظرات علامه جوادی آملی را بپذیرید و به آن ارجاع دهید؟ استدلالتان برای جناب عطار را نیز اگر بپذیریم باید امید دانا را نیز انقلابی و نفوذی انقلاب بدانید چون آنطرفی ها بعضا او را به همین اتهام طرد کردند. استدلالتان در نقل کتاب روح مجرد اگر پذیرفته شود، نقل همین کتاب در عدم تشیع و انکار ولایت امیرالمومنین توسط ابن عربی در مکاشفه و نظر صریح علامه طباطبایی را هم باید بپذیرید. این همه تناقض؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه به نظر میآید باید در این موارد دقت کرد، ظرایف خاصی است که در این امور باید مدّ نظر باشد و بیحساب نیست که حضرت امام خمینی در نامهای که به آقای گورباچف مینویسند در مورد نکات مطرح شده توسط ابن عربی میفرمایند: « .. و از کتب عرفا و بخصوص محییالدین ابن عربی نام نمیبرم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در اینگونه مسائل قویا دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.». موفق باشید
سلام علیکم: من تا حالا کربلا نرفتم. انگیزه و شوقی برای رفتن به کربلا ندارم. به نظر شما چرا اینقدر بی تفاوت هستم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد سری به جواب سؤال شماره 38265 بزنید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: مدت کوتاهی است که در یک شرکت خصوصی دانش بنیان که تولیدات خوبی برای کشور دارد مشغول شدم. همت مدیریت، رسیدن به یک شرکت تراز انقلاب اسلامی بوده و هست. اما به نظر بنده با برگزاری نماز جماعت و چند مراسم مناسبتی و استفاده از کارمندها ی نسبتا متدین و امثال این نمی توان به این شرکت یک بنگاه اقتصادی اسلامی گفت. به ذهنم رسید که لازم است یک متخصص دین شناس در شرکت حضور فعال داشته باشد، کلیه قراردادهای مالی، مدیریت منابع انسانی و هر گونه ورود و خروج در مجموعه باید توسط یک متخصص دین تحت نظارت قرار بگیرد. از طرفی اگر بناست انسان ها در این مجموعه به تعالی برسند با قرار دادن صرفا اهداف تولیدی با کیفیت و با استفاده از متدهای غربی من بعید میدانم که این جریان بدون عیب و نقص باشد که هیچ، قطعا به نمونه کامل تراز انقلاب اسلامی تبدیل نخواهد شد. این تفکرات رو با صحبت های اخیر شما در مورد حضور تاریخی در کربلا هم موافق دیدم، نگاه صرفاً تولید محور به یک بنگاه اقتصادی که اهداف انقلاب اسلامی را دنبال می کند واقعا یک نگاه حداقلی است. اگر ذهنیات بنده مورد تایید شماست، چه پیشنهادی برای بنده و برای مدیریت شرکت دارید؟ چطور می توان یک شرکت را با ترازهای انقلاب اسلامی اداره کرد؟ آیا یک مجتهد لازم است؟ چطور میتوان از یک فقیه که آشنا با حوزه تخصصی تولید شرکت نیست استفاده کرد؟ و ...
باسمه تعالی: سلام علیکم: در چنین مراکزی مهم آن است که نظر به انسانی باشد که آن انسان مواظب است در بستر حضور توحیدی خود با روحانیتی خاص نظر به آینده علمی و ایمانی داشته باشد تا اولاً: افرادی مانند تهرانیمقدمها احساس متعالیشدن در دلِ تولیدهای تکنیکی داشته باشند و در آن فضای معنوی منتظر حدس و گمانهای علمی گردند. ثانیاً: متفکرانه در امر دانشنبنیان جلو روند تا با ظرایف خاصی که نیاز امروزین ما میباشد، کار جلو رود که همان اندیشیدن در عین تفکر تکنیکی است. و این نکته بسیار ظریفی است یعنی باید متوجه باشیم دانشبنیان یک فکر و فرهنگ است و نه صرفاً یک علمِ تکنیکی. موفق باشید
سلام: بعد از سالها همراهی با این انقلاب دلم میخواد زندگی کنم! شما نمیدونید چقدر عاشق زندگیام. دوست دارم معمولی مثل همه مردم دنیا زندگی کنم ولی خب نشده تاحالا چون شرایطش نبوده. هر چیزی حتی ساده ترینها ممکن نیستند. زمانی که انسان جانانه نزد خودش زندگی نکنه و هر عمل بزرگی ممکن خواهد بود برای انسان خودیافته ای که انسانیت در او راه یافته باشد. فرق خواسته من از زندگی کردن، با آلبرکامو یا نیچه زیاده! من نه زمین گیری و جوشش احساسات از سر ناچاری را پذیرام و نه تسلیم پوچی شدن را و نه تکذیب واقعیت ها را. برای من زیستن قبل از حضور زندگی حقیقی شبیه یک شهربازیه که باید در آن تفریح کنم، تا زمانی که « زندگی» پیداش شه. و شما نمیدانی چقدر از ضعف و ترحم بدم میاد ... اینقدر ناراحتم که مردم امام حسین علیه السلام رو به ضعف یاد میکنند در حالی که ای مردم نامرد، او را مردم کشتند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند خودش ما را برای زندگیکردن خلق کرده و راه آن را مقدّر میکند. باید خودِ ما همت کنیم در تقدیرات الهی حاضر شویم. کتاب «جایگاه رزق در هستی» نکاتی در این مورد دارد به آن کتاب که روی سایت هست، میتوانید رجوع کنید. موفق باشید
با سلام و آرزوی سلامتی برای استاد بزرگوار: مدتی است که عنایت حق شامل حال این حقیر شده و دروازه های حقیقت برویم گشوده شده و حقانیت وحدت وجود برایم اثبات گردیده است و صد البته شنیدن فایل های صوتی بسیار عالی حضرتعالی در توضیح مسائل مختلف را عنایت حضرت حق به حساب می آورم در باب مسائل اعتقادی گاهی سئوالاتی پیش میاید که بعضا با گذشت زمان و مطالعه و یا از طریق اساتید مختلف به جواب میرسم ولی این سئوال را نتوانستم حل کنم از آنجایی که به این اصل اعتقاد دارم که یکی خدا نیست و یکی «من» و خدا در جایی مستقر و من در جایی مستقر، ودر وجود دوئیتی وجود ندارد سئوال من این است: در وقت دعا چگونه دعا کنیم و چگونه خدا را در نظر بگیریم که دوئیت بوجود نیاید آیا باید نفس را در نظر گرفت؟ و چگونه خدا را خواند که در خارج قرار نگیرد در نوشتار بیشتر قادر به توضیح نیستم. در پناه حق مستدام باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح سوره اخلاص https://lobolmizan.ir/sound/962?mark=%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5 مییابید که ما در دعا، حجاب بین خود و خدا را کم و کمتر میکنیم و بیشتر متوجه حضور بیکرانه او میگردیم. موفق باشید
سلام خدمت استاد اصغر طاهر زاده: نتوانستیم فردی را برای ریاست جمهور انتخاب کنیم که قطار انقلاب را سریع تر به مقصد برساند. دلمان گرفته. حس میکنم کارمان سخت تر شده. وظیفه مان چیست؟ با چه نیرویی به میدان بیاییم؟ چه کنیم برای ظهور که یار امام زمان باشیم؟ دیگر فقط به یاری امام زمان فکر میکنم. دلمان امید میخواهد، بشارت میخواهد😭
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شب گذشته به عنوان نگاه به کربلا و تاریخی که در کربلا شروع شد عرض شد امید است کمکی باشد برای هرچه بیشتر نسبت به درک تاریخی که در آن حاضر هستیم. https://eitaa.com/matalebevijeh/17133 . موفق باشید
سلام علیکم استاد: استاد حتما شنیدید داستان دوتا زنی که روی بچه ای ادعا داشتن و با ترفند حضرت امیر علیه السلام در قضاوتشون، مادر واقعی بچه کوتاه میاد و ایثار میکنه، از اجماع نکردن دو کاندیدای انقلابی یاد این داستان افتادم و با خودم میگم قالیباف به نظر سنجی ها تمکین نکرد و جلیلی هم اگه دلسوز انقلاب بود میتونست ایثار کنه که اگه یکی از این دو اتفاق افتاده بود احتمالا کار در دور اول به نفع انقلاب تمام میشد اون هم در این شرایط منطقه ای بسیار بسیار حساس که سید نصرالله عزیز هم دیروز بر زبان آورد، آیا اینطور نیست که هر دو بزرگوار امتحان خوبی پس ندادن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید این مثال با موقعیتی که جنابعالی متذکر آن هستید، تطبیق نکند و در این رابطه نکات دقیقی در میان است که در محدوده این سؤال و جواب نمیگنجد.در این مورد خوب است نظری به نکته ای که آقای مالک شریعتی، نمایندهمجلس فرموده اند بیندازیدhttps://eitaa.com/asatid_enghelabi/74674موفق باشید
با سلام محضر استاد: امیدوارم خوب باشید. با دقت شخصیت های انقلابی و مذهبی را بررسی کردم ولی هیچ کجا ندیدم پرورش شخصیتی را که در مورد «برخورد شکل گرفته با جنس مخالف» ارائه ای داشته باشند. تعلیم های دینی ما هم در این مورد محدود و در دایره ازدواج میباشد و باز سبک زندگی نیستند (شما نتوانستید نوجوان ها را با محدودیت ها از برقراری ارتباط با جنس مخالف منصرف کنید). از طرفی خانواده های مذهبیان در این سالها خشک، بدون ارتباط و بی معنایی شدیدی دارند. اگر اسلام و انقلاب حرفی ندارد منتظر چیزی نمیتوان ماند. افراد توسعه یافته که به دین اعتنایی ندارند خیلی خوب از پس این ارتباط در بشر کنونی بر آمدند زیرا وقت خود را صرف آن کردند. آیا از انقلاب و دین در این مورد دفاعی دارید؟ اگر دارید نه صرفا با کلمات بلکه با پختگی و شخصیتی، آنرا ارائه دهید. پیشاپیش از پاسخ شما متشکرم و از انکار واقعیت راه به جایی نخواهد رفت. چالشی برای شما مطرح نکردم که از ورود به آن امتناع ورزید و دیالوگم رجوعی به انسانیت میباشد. چه بسا در ریزه کاری های زن زندگی آزادی یا فراتر از آن! زیستن در جهان کنونی؛ چنین پیش آمدی اتفاق افتاده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز به این موضوع فکرها کردهام و به هر دو طرف موضوع که میفرمایید در حد خود اندیشیدهام، به طرف راهکارهای جهان مدرن که نهایتاً به اضمحلال خانواده به عنوان معنایی بس اصیل منجر میشود و آقای دکتر صادق طباطبایی در کتاب «نقش رسانههای تصویری در زوال دوران کودکی» متذکر آن شدند و به راهکارهای جهان سنتی خودمان که مطابق زمانه عمل نمیکنند و نوعی مردسالاری را حاکم کردهاند و با توجه به این نکات کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» و جزوات «هویت قدسی زن و حضور در جهان گسترده امروز» و «زنِ دیندار در نسبتی جدید با عالَم و آدم» و «زن و حضور تمدنی» و «حضور نرم و نقش مؤثر زن در این تاریخ» نوشته شد و باز هم باید نوشت و باز هم باید فکر کرد. موفق باشید
با سلام: استاد عزیز سوالی برایم پیش آمده از خدمتتان می پرسم. استاد در مورد تولد انسان ها، هر انسانی مجموعه ای از اخلاق و خلقیات و ویژگی های جسمی و روحی است که برخی و شاید بیشتر را از پدر و مادر به ارث می برد. حال اینطور فکر کردم که این فرزندی که اقتضای به وجود آمدن دارد و دارای ویژگی های مختص به خود است که تنها از یک پدر و مادر خاص با ویژگی های خاص اینها را به ارث می برد. حال در مورد انتخاب همسر و ازدواج هم هر مرد و زن طبق یک تقدیر خاص شاید برای هم ساخته شده اند. استاد آیا اینطور صحیح است که بگوییم که برای هر مردی یک زن و بالعکس تقدیر شده است که فقط با او می تواند ازدواج کند و مسیر رشد خود را طی کند؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آیه ۱۷۲ سوره اعراف که میفرماید: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ، قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا» هرکس قبل از تولد در پشت پدر خود به عنوان نطفه بوده است و از این جهت میتوان گفت هر فردی از پدر و مادر خاصی متولد میشود. موفق باشید
سلام و احترام وقتتون بخیر: من با معرفی یکی از آشنایان و واسطه ها با خانم ....
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در جواب سؤال شماره 37535 به ایمیلتان ارسال شد. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده: دقیقاً چرا استکبار درّنده و رژیم هار صهیونیستی دست از این جنایت ها بر نمی دارند؟ چرا آمریکا و اروپا با اینکه هزاران کیلومتر آن طرف دنیا هستند باز هم این همه اصرار دارند در منطقه ما دخالت و خیانت کنند؟ حقیقتاً این حجم از استکبار و وحشی گری و درّندگی و نفاق از جانب تمدنی که شعار آزادی و دموکراسی و حقوق بشر سر می دهد حیرت آور است. چقدر کیف کردم وقتی رهبر معظم انقلاب (روحی فداه) در روز معلم، ذات فوقالعاده خبیث و منافق آمریکا را برملا کردند و اشاره کردند که حتی دلسوزی های آمریکا برای غزه هم کاملا منافقانه و دروغین هست: «...آمریکا شریک جرم است. یک حرفی هم ممکن است یک وقتی بزنند به عنوان مثلاً دلسوزی و مانند اینها، [امّا] دروغ است، خلاف واقع است. آنچه انسان مشاهده میکند در عمل، نشاندهندهی همراهی و همدستی آمریکا در این جرم بزرگ، در این گناه نابخشودنی با رژیم صهیونیستی است؛ اینها شریک جرمند.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله بیش از پیش روشن شد معنای شیطان بزرگبودنِ آمریکا به چه معناست. و لازمه «ابی واستکبر» بودنِ شیطان جز همین نیست که ملاحظه میفرمایید که برای هیچ ملتی جز خود، جایی و ارزشی قائل نیست و زیبایی زندگی جز مقابل با آمریکا و عقبه حرامزاده آن یعنی رژیم صهیونیستی نیست که وعده پیروزی حقیقی در مقابله با استکبار پیش خواهد آمد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی. استاد عزیز برای شما آرزوی سلامتی دارم. فدای سخنان و اندیشه ها و تفکر نجات بخشتان کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم:
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو
که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
خرم آن روز کز این مرحله بربندم بار
و از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم
موفق باشید
سلام استاد: یک سوالی برام پیش آمده. اگر ممکنه بیشتر دربارش توضیح بدید. چند روز پیش داشتم کتاب سیاحت غرب را میخواندم. داخل کتاب نوشته بود آقای قوچانی به همه سوال های نکیر و منکر جواب داده بود در آخر. از او پرسیده بودن. این جواب ها رو از کجا میگی؟ منظور؟ (این دین خودت بهش رسیدی یا از پدرت؟ خواستم بپرسم من هم مثل پدرم و همینطور پدرم مثل پدرش و.... دین اسلام را اینطور. پذیرفتیم. چگونه میتوانم خودم با استدلال به دین اسلام برسم نه از روی تقلید؟ با معرفت نفس امکانش هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه با عقل و دل خود آن مطالب را از پدران خود پذیرفتهایم، عملاً آن مطالب در حکم عقاید ما قرار گرفته است و دیگر حالت تقلید ندارد. البته معرفت نفس ارزش خود را دارد. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار وقت بخیر: استاد من زمانی شوق زیارت امام یا امامزاده ای رو در دلم حس میکنم و خیلی مشتاق و دلتنگ زیارت میشوم، وقتی به حرم میروم اما انگار دلم یخ میزند، دیگر خبری از آن شوق نیست. مینشینم ادعیه میخوانم با حال خیلی معمولی، زبانم به دعا کردن و حاجت خواستن نمیچرخد. البته برای فرج امام زمان دعا میکنم، اما حوائجی که مد نظرم هست، زبانم به گفتن نمیچرخد و هیچ خبری از آن اشتیاق و حلاوت مناجات در آن لحظه نیست و وقتی برمیگردم بسیار غمگین میشوم که چرا قبل رفتن آن همه بیقراری و دلتنگی بود اما در حرم حال عبادت نبود و بسیار ناراحت میشوم. استاد بنظر حضرتعالی علت این اتفاق چه میتواند باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به خود سخت بگیرید. فرمودهاند: «گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم / چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی». در چنین مواردی میتوان زیر سایه امام و یا امامزادهای که به زیارتشان مشرف شدهاید؛ به تدبّر در قرآن و زیارتهایی مثل زیارت جامعه بپردازید. موفق باشید
با سلام: ۱. استاد اگر بخوام در زمینه مکتب سیاسی علامه طباطبایی بیشتر بدونم کجارجوع کنم؟ ۲. آیا در زمان حکومت امام زمان سیاست معنای خاص دارد؟ اصلا همچین موضوعی را کسی کارکرده یا نه مثلا بنده از خصوصیات دوران ظهور مطالبی دیدم قضاوت هم یه مطلب دیدم که شاید هر کدوم از این موضوع ها را میشه یه کارنامه رویش انجام داد، ولی در مورد اینکه سیاست چطوریه ندیدم که شاید اونم جای بحث و کار خودش را داره؟ ۳. در این خصوص جمع سیاست در زمان حکومت امام زمان و بحث شناخت زنان از خود اینا اگر مطلبی یا منبعی میشناسید لطفا معرفی بفرمایید. ۴. در موضوع مطلبی دیدم گفته بود. ولی بدون تبری اثرنداره حالا صحبتم اینه بحث تبری زن وقرآن این سه تا با هم آیا منبعی هست؟ در ضمن استاد میشه این موضوع را از مباحث استادی که تو سها دارن المیزان تدریس میکنن هم دریافت کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب «تأملات سیاسی علامه طباطبایی» در این مورد نکات خوبی دارد. ۲. در موارد دیگر نکته مشخصی در ذهن خود ندارم. آری! عزیزی که در «سها» در موضوع المیزان زحمت میکشند، دارای فهم و اندیشه خوبی در این مورد میباشند. موفق باشید
با سلام: ببخشید جدیدا استاد عبادی یه پیامی در کانالها منتشر کردند با این عنوان که حدیث کنز مخفی. حدیث من طلبنی وجدنی ... و خیلی دیگر از احادیث که بیشتر در عرفان هم هستند سند ندارند. استاد نظر شما را می خواستم. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. ولی از آن جهت که در آن نوع روایات، معارف توحیدی مطرح است، اهل معرفت احتمال آنکه از معصوم صادر شود را مدّ نظر دارند حتی «مناجات شعبانیه» و یا قسمت دوم «مناجات عرفه» که سند ندارد را، میتوان تصور کرد از غیر معصوم اینچنین معارفی به میان آید؟! به گفته آیت الله جوادی، خودِ متن گواه است که این سخنان جز از معصوم صادر نمیشود. شنیدهام حضرت امام خمینی نیز مبنای صحت متن را در این امور، محتوای متن میدانند. موفق باشید
سلام حاج آقا: حضرت آیتالله جوادی آملی در شرح دعای ابو حمزه ثمالی در ذیل فراز «یا ربِّ إنَّ لَنَا فِیكَ أمَلاً طَوِیلاً كَثِیراً أنَّ لَنَا فِیكَ رَجآءَ عَظِیمَاً عَصَیْناكَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتُرَ عَلَیْنَا وَ دَعَوناكَ وَ نَحْنُ نَرْجُوا أنْ تَسْتَجِیبَ لَنَا فَحَقّق رَجآءَ نا مَولانا» اینگونه فرمودند: «پروردگارا! ما یك مانعی داریم كه نمیگذارد به كرم تو راه پیدا كنیم و آن گناه است. خوب آن مانع را اوّل برطرف كن. گناهان را ببخش. ما یك تیرگی و تباهی در نهانمان داریم كه نمیگذارد به حرم اَمن تو بار یابیم. خوب آن تیرگی را به صفا مُبدّل كن. آن شرطی كه مفقود است حاصل كن. آن مانعی كه موجود است برطرف كن تا ما لائق بار یافتن بارگاه كرمت بشویم.» خاطرم هست حضرتعالی مثال پرده و نور را می زدید. و می گفتید ما فقط باید رفع مانع کنیم. نیاز نیست نور را بکَشیم داخل. با کنار رفتن پرده، نور خودش به خاطر لطف و لطافتی که دارد وارد می شود. حال ظاهراً در این فراز حتی کنار زدن مانع را هم از خود خدا تقاضا می کند. آیا این دو نظر در تقابل با هم هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «بی عنایت حق و الطاف حق / گر ملک باشد سیه باشد ورق». بنابراین اگر باید ما پرده را عقب بزنیم تا نور، خودش سرازیر شود؛ عقبزدنِ پرده هم به توفیق الهی و الطاف ربّانی ممکن است. موفق باشید
آقا چیکار کنیم که دلمون یک رو بشه. چه راهی رو طی کنیم که هرچی میریم فقط از دل پاک و راستی باشه، ذکر و یاد خداوند به معنای نماز خواندن یا با تسبیح صلوات فرستادن کجاشه، آخه برا همین هم که ذکری از یاد خداوند در دل ما باشه راهی رو باید طی کرد. ذکر خداوند در چه زمانه ای و تاریخی میشه صبح و شب نداشتن برا خدا. میشنویم که شهید مخلصانه برای خدا هستش و کار میکنه؛ مثلا فتح خرمشهر که حاج احمد اون کار نشدنی و به این عظمت رو برای رضای خدا انجام میده و فتح میشه رو اگه میخواست که همین طوری با قاعده جنگ و منیت خودش به میدون بره هرگز این اتفاق رخ نمی داد. حتما یک ذکری به یاد خداوند میخواسته که هیچ وقت از اون جدا نشی و جلو بری تا آخر. اما اگه من باشم لحظاتی متصلم و اون هم یا نماز دارم میخونم یا دارم توی روضه ی اباعدالله اشک می ریزم. اون شهید احمد متوسلیان که میبینیمش توی عملیات های مختلف، چجوری تونسته بوده خالصانه کارش رو جلو ببره بارها و بارها. اون ها به لطف امام بزرگ مرتبه و بلند والا توانسه بودند که در این حد بر حیطه من خودشون و منیت شون حکمرانی کنند. عمل به زنده نگه داشتنِ ذکر و یاد خداوند در قلب.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی آرامآرام به خود تذکر بدهیم که این خداوند است که در همه صحنهها خدایی میکند و ما اگر ذیل دستورات او در همه امور حرکت کنیم؛ إن شاءالله در میدانی که خدا حاضر است، حاضر میشویم و آن میشود که باید بشود، یعنی «در بلا هم میچشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید
سلام علیکم: اینکه ما بگوییم نفس مجموعه بینندگی، شنوایی، بویایی و سایر کمالاتش است جمله غلط است. اما اگر بگوییم نفس جامع بینندگی، شنوایی، بویایی و سایر کمالاتش است، صحیح میباشد. آیا عبارات بالا صحیح میباشد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. زیرا موجود مجرد در ذات خود، کثرتبردار نیست. موفق باشید
سلام استاد: یک کلمه؛ کربلا کجاست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرجا ما باشیم و انقلاب اسلامی و شهداء. موفق باشید
جوان و انتخاب بزرگ! جوانم، دانشجو معلمم، لقب بسیجی به من داده اند به خطا، لاف ها زده ام و با ادعاهایم گوش عالم را کر کرده ام. انتخابهای بزرگی بر زبان رانده ام و از بر زمین ماندن امر ولی و تنها ماندن حجت خدا به درد آمده ام. اما خدا هرچه امکانات و بستر و استاد و آرزو و... بود برایم فراهم کرد و گفت حالا بیا وقت عمل است. و من متحیر و سرگردان شدم. حال تکلیف چیست؟ کدام مهمتر است؟ مگر نگفته اند مردی و کاری؟ کدام بار را بر دوش کشم؟ استاد! سخت به تنگ امده ام از سرگردانی. نمیدانم در بین اینهمه انتخاب بزرگ انتخاب بزرگم چیست؟ درباره تحول آموزش و پرورش کار کنم یا برای روایت شهدا؟ از اقامه نماز شروع کنم یا بحث کتاب؟ کارهای بسیج را رو به راه کنم یا در میدان علم و تحقیق وارد شوم؟ برای انتخابات وقت بگذارم یا کرسی های آزاد اندیشی؟! همه شان دغدغه و امر رهبر است اما کدام تکلیف من است؟ خیلی خسته ام، اما نه آن خستگی ای که حاج قاسم را بی خواب کرده بود. خستگی ام مدتها مرا در خواب برده و از ناامیدی و فشار روحی به خواب پناه میبرم. خدا، آنکه هرکس برایش کار کند خستگی نمیشناسد حضورش برایم کمرنگ شده و انگار کور شده ام و نمیبینمش. جبهه و میدانم اگر مشخص بود شاید به این حال و روز نمی افتادم و اینقدر سست اراده و اسیر فرماندهی جسم نمیشدم. خودم را در کربلایی که یا لیتنایش ورود روز و شبم بود مثل ضحاک بن عبدالله مشرقی میبینم. همانی که از سپاه حسین (ع) گریخت! در عذابم استاد. نجاتم دهید! کربلای من کجاست؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: باز سخن بنده آن است که: «دوست دارد یارْ این آشفتگی». به حضوری فکر کنید که در آن حضور «لَا یشْغَلُه شَأْنٌ عَنْ شَأْن» کاری او را از کاری باز نمیدارد. به حضور در آموزش و پرورش فکر کنید و در بستر آن حضور، به راه ها و یا راهی که مقابلتان گشوده خواهد شد. نه جای نگرانی است و نه جای خستگی. از تعمق نسبت به معارف قرآنی نیز نباید غفلت کرد. موفق باشید
سلام وقت بخیر: صدای خورد شدن استخوان های اسراییل از کرمان شنیده شد. به به ....به به
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. به گفته جناب مولوی: « زآنک هر بدبخت خرمنسوخته / مینخواهد شمع کس افروخته. هین کمالی دست آور تا تو هم / از کمال دیگران نفتی به غم». موفق باشید
با سلام خدمت استاد طاهرزاده گرانقدر: برای کسانی که می گویند خدا را قبول داریم اما دین و شریعت را قبول نداریم مطالعه چه کتابی از آثار خود را پیشنهاد می کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «چه نیازی به نبی» متذکر این امر است که برای انس با پروردگار، راهی را انبیای الهی مقابل ما گشوده اند که همان شریعت الهی می باشد. موفق باشید
سلام علیکم: این حاج قاسم و سید حسن نصرالله؛ این سربازان خط مقدم ولایت؛ این پیروان ثابت قدم... دلم را آکنده از آه کرده اند و سراسر وجودم پر شده از غبطه خوردن به آن ها. به کدام راه رونده بوده اند که اینچنین حاضرند؟ با کدام خدا نجوا کرده اند که اینچنین ثابت اند؟ سربازی اینچنینم آرزوست! که جز این نمیتوانم مشی کنم! آخر به کدام راه انسان بدین گونه ساخته میشود؟ حسرت که الفاظم نمیتوانند حالم را شرح دهند!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به راهی باید فکر کرد که با انقلاب اسلامی مقابل ما در این زمانه گشوده شده است. راهی به وسعت نور توحید بیکرانه حضرت حق، که هر آن کس در آن قدم گذاشت، سراسر وجودش عزم و امید میشود تا ابعاد نهفته خود را به ظهور آورد. آری! حاج قاسم و سید حسن نصرالله یعنی حضور در انقلاب اسلامی و توحیدی که به هیچ امری جز رحمت الهی امیدنیست. موفق باشید
با سلام و احترام: منظور از قضای لطفیه و قهریه خداوند چیست؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حضرت ربّ العالمین گاهی با اسم جلال خود به صحنه میآید که بسی غیر قابل دسترس است و می توان گفت که قضای قهریهای در صحنه است. و گاهی با اسم جمال خود در میان است و میتوان گفت در قضای لطیفهاش حاضر است. موفق باشید
