بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام خدمت شما: سوالی که از انسان عزیزی چون شما دارم این است که: آیا صحیح است که می گویند خدا با زبان نشانه ها با ما صحبت می کند؟ ‌و اگر آری، از کجا تشخیص دهیم که این اتفاق همان نشانه و حرف خدا با ماست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جان انسان در همان عهد قبل از خلقت عالم که او به ما خطاب فرمود و گفت: «الست بربکم» همه او را شناختیم و متوجه ربوبیت او شدیم و قصه همه آن شد که در خطاب به او خواهیم گفت: «به هر رنگی که ‌خواهی جامه می‌پوش / که من آن قد رعنا می‌شناسم» و می‌یابیم هر صحنه‌ای از صحنه‌ها، اشاره‌ای است به ربوبیت او وقتی خود را از طریق عبور از کثرات در آن عهد که همواره در نزد ما می‌باشد، حاضر نماییم. موفق باشید

37726

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: برای فهم انقلاب اسلامی و امام خمینی رحمت الله علیه، چه سیر مطالعاتی پیشنهاد می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود کتاب‌های «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» و «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید

37709

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: نظرتون رو در باره این دیدگاه که از علامه امینی نقل شده بفرمایید اجتهاد و مرجعیت عبدالحسین امینی معتقد بود اجتهاد [در دنیای جدید] از حیطه قدرت فرد خارج است و باید «هیئت فتوا»ی مقتدر، شجاع و زمان‌شناس تشکیل شود. وی تألیف رساله را برای مرجعیت جهان تشیع که باید جهانی باشد، کافی نمی‌دانست و کسانی را که بدون شایستگی، مقام مرجعیت را بر عهده می‌گیرند، نکوهش می‌کرد و این کار را جنایتی می‌دانست که مساوی از دست دادن همه ارزش‌های تشیع است. او بر این باور بود که باید میان عنوان‌هایی چون مجتهد، صاحب رساله، مقلَّد، و «مرجع/زعیم جهان تشیع» تفاوت قائل شد و در مرجعیت، علاوه بر شروط معروف (بلوغ، عقل،...) باید شروط دیگری هم در نظر گرفت. امینی معتقد بود صدها جریان فکری، فلسفی، سیاسی، تربیتی، اقتصادی و نظامی در جهان امروز هست و از همین رو، بر این باور بود که سرپرستی تمامی میراث علمی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی علی و آل علی را نمی‌توان فدای چند سال فقه و اصول خواندن و طلبگی کردن فلان آقا کرد و این همه را نمی‌توان به دست کسانی سپرد که دل‌های ترسو، سینه‌های تنگ، چشمان کوته‌بین، اندیشه‌های منجمد، مغزهای بسته و قلب‌های بی‌حماسه دارند. حکیمی، حماسه غدیر، ۱۳۸۶ش، ص۲۹۴.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در نامه‌ای که در همان سال‌های اول انقلاب به علمای محترم شورای نگهبان نوشتند، متذکر این امر شدند که باید آن عزیزان در مسائل جهان خود حاضر باشند و به گفته ایشان علم آن‌ها محدود به مطالبی نباشد که در حجره‌های خود آموخته‌اند. ولی این غیر از مجتهدی است که در امور فردیِ مکلِّف، وظایف فردی او را برای او روشن می‌کند که این در جای خود نیز محفوظ است. موفق باشید 

37671

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: ۱. فلسفه و حکمت خلقت انسان چیست؟ چرا خداوند انسان رو بدین شکل خلق کرد که باید همراه با رنج باشد زندگی انسان؟ آیا خدا نمی‌توانست نهایت درجه ای که برای هر انسانی از طریق سیر و سلوک میسر هستش را به تمام انسان ها بدهد؟ پس حکمت و دلیل اینکه چنین نکرد چیست؟ اگر نهایت درجه قرب به خدا را تصور کنیم که عده محدودی به این درجه رسیده اند، چه اشکالی داشت که به تمامی انسان ها از همان ابتدای خلقت این درجه قرب داده می شد؟ چرا حتما باید از مسیری سخت و از راه عالم ماده این راه طی شود؟ ۲. در مقام تمثیل انگار ما را جبرا وارد یک چاه کردند که عالم ماده است و از چاه طنابی آویزان کرده اند و گفته اند می‌توانی با اراده خودت انتخاب کنی که در چاه بمانی و هلاک شوی یا طناب را بگیری بالا بیای و نجات پیدا کنی و این طناب همان ملتزم شدن به دین و واجبات و محرمات است؛ اما سوال اصلی اینجاست که آیا واقعا ما را جبرا وارد چاه کرده اند؟ اگر جبرا نیست با استناد به چه منبعی می توان گفت که جبرا نبوده است؟ پیشاپیش ممنون بابت پاسخگویی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در رابطه با این موضوعات، مباحث مهمی توسط اساتید محترم مطرح شده است از جمله کتاب «عدل الهی» که مرحوم شهید مطهری تألیف نموده‌اند. پیشنهاد می‌شود به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

37600

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: جانم این حجم از دلهره، اظطرار، اضطراب، نگرانی، بی قراری، تشویش، دلتنگی، غم، لابه، استغاثه، تضرع، دعا برای سید اولاد پیغمبر چه زیباست. خدا سید ابراهیم رو حفظ کنه ولی اولاد پیغمبر با اولاد پیغمبر چه فرقی داره؟ واقعا این اولاد پیغمبر با اون اولاد پیغمبر فرقی نداره؟ آه آه و صد آه که من هیچوقت برای اون اولاد پیغمبر که پدر زمان بندگان خداست تا این حد مضطر نشدم و با تمام قلبم دعا نکردم در پدر بودن او شکی نیست شاید من بنده خدا نیستم که برای غیبت و مصیبت سرپرستم بی تاب نیستم یا خودم رو محجور نمی دونم و احساس نیاز نمی کنم. اگه مستقلم از سرپرست و ولی زمانم که وای بحالم اگه بنده خدا نیستم، بنده کی یا چی شدم؟ خدایا من چه بلایی سر خودم آوردم؟ من نسبت به امام زمان غائب غریبم بی تفاوتم و نسبت به چند ساعت بی خبری از سایه مرد حقیقی زمان بی تاب. آه چه دروغ غم انگیز مقدسی حقمه که بی تاب پایین‌تر باشم چون لایق استغاثه غیبت جان عالم نیستم و همین غنیمت حال منه ولی نیمه خالی لیوان بدجور تو ذوق میزنه. پرسیدم چه کنم عاشق بی قرار شم که خواب و خوراک ازم گرفته بشه منظورم همین حس و حال الآنمه ولی انگار هربار تو یه مصداق ضعیف‌تر خودش رو نمایان می کنه حال عجیبی که نمی خوام سر از سجده تضرع بردارم تا خبر خوش رو بهم بدن اما هر بار مثل اسپند رو آتیش به خبرها نگاه می‌کنم و از بی خبری بی تابتر از قبل میشم که مومنی از دوستان معشوق (رجائا) در چه حال و روزیه و سرنوشت باقی مومنین در فراقش چی میشه کاش قبل از مرگ بی قراری برای اونی که باید رو درک کنم بنظرتون ممکنه؟ چه بلایی سرم اومده جانم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که انسان از فقدان اولیای الهی که مأمور اصلاح مسلمین در مقابل استکبار هستند، این‌چنین بی‌تاب می‌شود؛ حکایت شعور و وجدانی در صحنه است که خبر از آینده‌ای امیدبخش دارد این انقلاب، صفحه گشوده توحید است، با ظهور مردانی که اشاره‌هایی هستند به سوی عرش که با بودن‌شان مأمور نمایش حقیقت توحیدیِ عرش‌اند، در جهان سیاست، تا تاریخی به ظهور آید که حکایت حضور انسان کامل «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» می‌باشد و با شهادت‌شان که برگشت به مأوایِ عرشی‌شان می‌باشد ما را متوجه عرش می‌کنند. موفق باشید

37514

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام! آیا برای یک فرد امکان دارد که در همین دنیا بتواند با یک حوری بهشتی برزخی تزویج کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ازدواج به معنای ازدواجِ دو ناهمجنس، غیر از اُنس با حوریان بهشتی است که آن‌ها به تعبیر خود قرآن «جزاء بما کانوا یعملون» هستند یعنی آثار عبادات اهل یقین می‌باشند و در واقع، مقرّبون با ابعاد روحانی خودشان در جلوه حوریان بهشتی روبه‌رو می‌گردند. موفق باشید

37429
متن پرسش

سلام و عرض ادب: با توجه به جلسات راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه سها ضرورتی در جمعی از بانوان در این بابت ایجاد شد و به تازگی جلسات تفسیر ملاصدرا توسط سرکار خانم ملاباشی در موسسه پُرسا برگزار می‌شود. خواستیم به اطلاع شما برسانیم که در صورت صلاحدید به اطلاع علاقمندان برسانید. این کلاس ها در این کانال ایتا اطلاع رسانی می‌شود: https://eitaa.com/porsa_andishe

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار خوبی است. امید است علاقه‌مندان به آن مباحث که در واقع با نظر به «اصالت وجود»، اندیشه انسان مفتخر به فتح‌الفتوح می‌گردد؛ بتوانند استفاده نمایند. موفق باشید    

37288

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: از جایی که دنیای امروز دنیایست که نیست انگاری و ندانم کاری در آن مثل یک ماهی هستش که اگه اون رو در بیارن میمیره. و در آوردن هم با درک اون هست. منم بی منظور شروع می‌کنم. کورم و کر، برای رسیدن به نور و بیرون آمدن از اون پرده ای که همه رو تار نشون میده، نمیدونم ... ‏‏« پرده نشین ‏/ ‏‏این قافله از صُبح ازل سوی تو رانند‏ / ‏‏تا شام اَبد نیز بسوی تو روانند‏ / ‏‏سرگشته و حیران هَمه در عشق تو غرقند‏ / ‏دل سوخته هر ناحیه بی تاب و توانند‏ / ‏‏بُگشای نقاب از رُخ و بنمای جَمالت /‏ ‏تا فاش شود آنچه هَمه در پی آنند‏ / ‏‏ای پَرده نشین دَر پی دیدار رُخ تو‏ ‏/ جانها هَمه دل باخته، دلها نگرانند‏ / ‏‏در میکده رندان همه در یاد تو مستند‏ ‏/ با ذکر تو در بُتکده ها پَرسه زنانند‏ / ‏‏ای دوست دل سوخته ام را تو هدف گیر‏ / ‏‏مژگان تو و اَبروی تو تیر و کمانند‏» تفکر تاریخی هر چی هست من نمیدونم فقط یادم هست اربعین رو و نشستن در زیر گنبد اباعبدالله الحسین و بطور باور نکردنی صیغل دادن همونی که من کلی براش تلاش کردم که بهش برسم و نگهش دارم  « ‏‏گواه دل‏ / ‏‏سٰاغر از دست ظریف تو گُناهی نبود‏ / ‏‏جُز سر کوی تو ای دوست! پناهی نبود‏ / ‏‏درِ اُمّید ز هر سوی به رویم بسته است‏ ‏/ جُز در میکده، اُمّید به راهی نبود‏ / ‏‏آنکه از بادۀ عشق تو لبی تازه نمود‏ / ‏ملک هستی بر چشمش پرِ کاهی نبود‏ / ‏‏گر تو در حلقۀ رندان نظری ننمایی‏ / ‏به نگاهت، که در آن حلقه نگاهی نبود‏ / ‏‏جان فدای صنم باده فروشی که بَرَش‏ ‏/ هستی و نیستی و بنده و شاهی نبود‏ / ‏‏نظری کُن که نباشد چو تو صاحبنظری /‏ ‏به مریضی که دَر او جُز غم و آهی نبود‏ / ‏‏عاشقم عاشق دلسوخته از دوری یار‏/ ‏‏در کفم جُز دل افسرده گواهی نبود‏» خدایا شروع می‌شوی تو و شسته می‌شود از دریای حکمتت کدری ها و زلال خودت را به من می بخشی، دیگر تحمل ندارم که به روی خودم نیاورم که تویی خودم و در آغوشت بیابم آنی را که دنبالش می‌گشتم  «آتش عشق‏ / ‏‏کیست کآشفتۀ آن زلف چلیپٰا نشود؟!‏ / ‏‏دیده ای نیست که بیند تو و شیدا نشود‏ / ‏‏ناز کن ناز، که دلها هَمه در بند تواَند‏ ‏/ غمزه کُن غمزه که دلبر چو تو پیدا نشود‏ / ‏‏رُخ نما تا هَمه خوبان خجل از خویش شوند‏ / ‏گر کشی پَرده ز رُخ کیست که رُسوا نشود‏ / ‏‏آتش عشق بیفزا، غمِ دل افزون کُن‏ / ‏این دل غمزده نتوان که غم افزا نشود‏ / ‏‏چٰاره ای نیست به جُز سوختن از آتش عشق‏ / ‏آتشی ده که بیفتد به دل و پا نشود‏ / ‏‏ذرّه ای نیست که از لُطف تو هامون نبود‏ / ‏قطره ای نیست که از مهر تو دریا نشود‏ / ‏‏سر به خاک سر کوی تو نهد جٰان، ای دوست‏ / ‏‏جان چه باشد که فدای رُخ زیبا نشود‏» آه ... « عطر یار / ‏‏ما ندانیم که دلبستۀ اوئیم هَمه‏ / ‏‏مست و سَرگشتۀ آن روی نکوئیم همه‏ / ‏‏فارغ از هر دو جهٰانیم و ندانیم که ما‏ ‏/ دَر پی غمزه او بادیه پوئیم هَمه‏ / ‏‏ساکنان دَر میخانۀ عشقیم مُدام‏ / ‏از ازل مَست از آن طرفه سبوئیم هَمه‏ / ‏‏هَرچه بوئیم ز گلزار گلستان وی است‏ / ‏عطر یار است که بوئیده و بوئیم هَمه‏ / ‏‏جُز رُخ یار جمٰالی و جمیلی نبود‏ / ‏در غم اوست که در گفت و مگوئیم هَمه‏ / ‏‏خود ندانیم که سرگشته و حیران همگی / ‏پی آنیم که خود روی بروئیم هَمه‏» جهان امروز به نهوه ای شده است که عصاره و شاخصی را از آن می‌خواهیم و می‌خواهم. اما چجوری «خود» رو که دریاییست از پیشرفت ها و بینش ها رو هر روز جلوی پنجره ندانم کاری ها می‌بینم و بدون سلام علیک از کنارش می‌گذرم. ای دل راهم دهید!! قول می‌دهم بدون حجاب بیایم در دل افاق تاریخ!! تفکر تاریخی در یاب من را!! « تشنۀ پاسُخ‏ / ‏‏ای دوست هر آنچه هست نور رُخ تو است‏ / ‏‏فریادرس دل، نظر فرّخ تو اَست‏ / ‏‏طی شد شب هجر ‏‏(قدر) ‏‏و مطلع فجر نشد‏ / ‏‏یارا! دل مُرده تشنۀ پاسخ تو است» « ایمان‏ / ‏‏آنرا که زمین و آسمٰانش جا نیست‏ / ‏‏بر عرش برین و کُرسیش مأوا نیست‏ / ‏‏اندر دل عاشقش بگنجد ای دوست‏ / ‏‏ایمانست این و غیر از این معنا نیست‏» بخدا که همین است و بست!! و مگر جز عاشقان را راهی ست به سوی حقیقت. « عشق‏ / ‏‏آن دل که بیاد تو نباشد دل نیست‏ / ‏‏قلبی که بعشقت نطپد جُز گِل نیست‏ / ‏‏آن کس که ندارد بسر کوی تو راه‏ / ‏‏از زندگی بی ثمرش حٰاصِل نیست‏» آمداه ام با قلبی آکنده از زشتی ها و بدی ها، ببخش مرا که سابقه ام همچون شمر کربلاست.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به شهداء بخصوص به شهید حاج قاسم سلیمانی نظر کرد. عرایضی تحت عنوان «شهید حاج قاسم سلیمانی؛ سری از اسرار تاریخی ما»https://lobolmizan.ir/leaflet/1121?mark=%D8%AD%D8%A7%D8%AC%20%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85  شده است. امید است که افقی نسبت به آنچه به میان آوردید، برای‌مان بگشاید. موفق باشید

37259

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض تبریک و آرزوی قبولی طاعات: چرا با وجود اینکه حج یک بار بر مسلمین واجب است ولی در برخی ادعیه تقاضای حج هر ساله داریم؟ آیا منظور حج مشروع است یا منظور باطنی دارد؟ «اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ذیل سؤال شماره 37250 عرض شد بیشتر نظر به توحید است و اینکه با حضور در خانه توحید، آن نورانیت بیشتر حاصل می‌گردد. موفق باشید

37160

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: بزرگوار هستید. ببخشید می‌خواستم بپرسم در کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا موضوع «گرسنگي؛ پذيراييِ مقدّس خدا!» آیا در منابع کتب شیعه هم آمده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که ماه رمضان را ماه ضیافت الهی می‌دانیم و ماهی است که فرمودند از دیگر ماه‌ها شرافت دارد و از طرفی ما را به نوعی گرسنگی یعنی روزه‌داری دعوت می‌کند؛ حکایت از آن دارد که در این ماه، «گرسنگي؛ پذيراييِ مقدّس خدا» می‌باشد. موفق باشید

37145

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: معنای ایمان به کتب انبیا گذشته چیست؟ آیا محتوای کتب انبیا بیش از قرآن است و محتوای قرآن ما را نسبت به محتوای کتب انبیا گذشته کفایت نمی کند؟ در این صورت ایمان به کتب قبلی چه فایده ای دارد؟ در غیر این صورت یعنی عدم کفایت ما به کتب انبیا گذشته و به محتوای آن دسترسی نداریم که ایمان به آن فایده ای داشته باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آن نیست که ما باید برویم و کتب دیگر انبیاء را مطالعه کنیم تا به آن‌ها ایمان بیاوریم؛ بحث در نظر به حضور توحیدی انبیاء در طول تاریخ است و ایمان به آن‌ها به عنوان کسانی که در طول تاریخ متذکر توحید و هدایت بشریت بوده‌اند. موفق باشید

37141

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز: در طی یکی دو سال اخیر سوالات زیادی از جنابعالی پرسیده می شد با این مضمون که افراد دچار گرفتگی روحی و افسردگی و... شده بودند که جنابعالی در همه موارد جوابتون این بود که اینها مقدمه یک گشایش و نگاه به افق بلند در این تاریخ نیست انگاری است و...(به این مضمون) من خودم از این نوع جواب ها متعجب بودم. و خودم هم کم و بیش درگیر آن مشکلات روحی بودم. تا اینکه سال گذشته این گرفتگی های روحی به اوج خود رسید بطوریکه نه حوصله خواندن کتاب و.. و نه حوصله گوش دادن به سخنرانی ها و یا مجالس مذهبی را نداشتم. تا جایی که با خود می گفتم متی نصرالله. و از مشکلات زندگی در ذهن خود شکایت و گله داشتم و... غافل از اینکه این گرفتاریها مقدمه یک فتح بزرگ است و «اَلا ان نصرالله قریب» تا جایی که دچار بی خوابی ها و ترس های عجیب و غریب شدم. اما کم کم اوضاع تغییر کرد و نتیجه آن سختی ها انس با تفسیر المیزان شد که واقعا زندگی انسان را توحیدی بار می آورد و الان که نزدیک ۴۰ سال دارم حسرت می خورم که چرا زودتر سراغ این گوهر نایاب نرفتم. (ضمنا این را هم بگویم که به مدت محدودی - ۱۵ ماه - زیر نظر روانپزشک قرص مصرف می نمودم که ابتدا فکر می کردم این کار ناپسند است اما بعد فهمیدم مغز انسان هم بعضی مواقع مثل بقیه اعضا بعضی مواقع دچار کمبودهایی می شود که نیاز به کمک دهنده دارد.) لذا دوستانی که در مسیر هستند نگران این امواج نباشند و ان شاءالله به ساحل آرامش می رسند. البته در حال حاضر هم مشکلات قبلی کم و بیش هست ولی نگاه و افق تغییر کرده است. الان ناراحتی ام اینه که چرا کمتر وقت پیدا می کنم برای مطالعه المیزان و دوست دارم بیشتر وقت خود را با آن بگذرانم. استاد اگر سرعت مطالعه کم باشه اشکالی نداره؟ مثلا این جوری پیش برم شاید تا چند سال دیگه تموم نشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دقیقاً همان نکته‌ای است که در مواجهه با سؤال 37138 عرض شد. و البته با همان رویکردی که در جواب آن سؤال بر آن تأکید گردید. موفق باشید

37074

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

آقا چیکار کنیم که دلمون یک رو بشه. چه راهی رو طی کنیم که هرچی میریم فقط از دل پاک و راستی باشه، ذکر و یاد خداوند به معنای نماز خواندن یا با تسبیح صلوات فرستادن کجاشه، آخه برا همین هم که ذکری از یاد خداوند در دل ما باشه راهی رو باید طی کرد. ذکر خداوند در چه زمانه ای و تاریخی میشه صبح و شب نداشتن برا خدا. می‌شنویم که شهید مخلصانه برای خدا هستش و کار میکنه؛ مثلا فتح خرمشهر که حاج احمد اون کار نشدنی و به این عظمت رو برای رضای خدا انجام میده و فتح میشه رو اگه می‌خواست که همین طوری با قاعده جنگ و منیت خودش به میدون بره هرگز این اتفاق رخ نمی داد. حتما یک ذکری به یاد خداوند می‌خواسته که هیچ وقت از اون جدا نشی و جلو بری تا آخر. اما اگه من باشم لحظاتی متصلم و اون هم یا نماز دارم میخونم یا دارم توی روضه ی اباعدالله اشک می ریزم. اون شهید احمد متوسلیان که می‌بینیمش توی عملیات های مختلف، چجوری تونسته بوده خالصانه کارش رو جلو ببره بارها و بارها. اون ها به لطف امام بزرگ مرتبه و بلند والا توانسه بودند که در این حد بر حیطه من خودشون و منیت شون حکمرانی کنند. عمل به زنده نگه داشتنِ ذکر و یاد خداوند در قلب.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی آرام‌آرام به خود تذکر بدهیم که این خداوند است که در همه صحنه‌ها خدایی می‌کند و ما اگر ذیل دستورات او در همه امور حرکت کنیم؛ إن شاءالله در میدانی که خدا حاضر است، حاضر می‌شویم و آن می‌شود که باید بشود، یعنی «در بلا هم می‌چشم الطاف او / مات اویم مات اویم مات او». موفق باشید

37045

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر باشه ان شاءالله. حس می‌کنم تازگی به درک جدیدی از ظهور حضرت رسیدم و می خواستم این فهمم رو به شما عرضه کنم تا اگر در جایی خطا رفتم، اصلاح بفرمایید. امام، انسان کامل است. یعنی انسانی که در همه ابعاد، به نهایت تکامل رسیده است. غایت ما انسان ها نیز، تکامل در ابعادی است که مستعد آنیم. به قول مولوی، هر کسی را بهر آن ساختند که مهرش را اندر دلش انداختند... و خداوند می‌فرمایند:«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها» یعنی تکلیف و رسالت هر کس در دنیا، بر مبنای استعدادهای اوست و راه شناخت این استعدادها و تکلیف، میل عمیق قلبی نسبت به یک مسأله است. مسأله ای که اگر پیگیری اش کنیم و در آن به کمال برسیم، یعنی مسیر تکامل وجودی مان را پیموده ایم... و در حقیقت هر اندازه ما شکوفاتر شویم، انسان کامل بیشتر ظهور کرده... و وقتی انسانها به این فهم برسند که باید به دنبال شکوفایی خود و یا به عبارتی دیگر به دنبال خود برترشان باشند، آنگاه زمان ظهور انسان کاملی است که هر کس می‌تواند نهایت خود را در آینه وجود او ببیند. حال وظیفه ای که برای خود ترسیم کرده ام چیست؟ راستش دیگر نمی‌توانم با افراد بر سر مسأله دینداری و عبادات و... صحبت کنم، حس می‌کنم نه حرفی دارم که بزنم و نه حرفهایی از این جنس قابل شنیدن است، فکر می‌کنم عمیق ترین و کارآمدترین تبلیغ دین در این دوران و برای انسان این زمان، ارجاع او به خویشتن خویش و واکاوی استعدادهای خودش و تلاش در جهت شکوفایی آنهاست... و کار من به عنوان یک بچه حزب اللهی در بستر انقلاب اسلامی و در چهارچوب جمهوری اسلامی، فراهم کردن بستری است برای کشف و پرورش این استعدادها تا ان شاءالله از این طریق این ظهورات استعدادی، برسیم به ظهور منشأ این خبرها و استعدادها...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار نکته مهمی است. آری! باید زمینه انتخاب‌های متعالی را در انسان‌ها فراهم کرد تا آنان در خودشان با توجه به جوهر وجودی خودشان به انتخاب‌هایی برسند که در دل آن انتخاب‌ها، معنی حقیقی خود را احساس کنند. مصاحبه ای با چند نفر از اساتید محترم تحت عنوان «بررسی شیوه‌های تبیین معارف دین» شده https://lobolmizan.ir/leaflet/1414?mark=%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C . خوب است به آن متن مراجعه شود. موفق باشید

37035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز سوال اول: همانطور که در روایت داریم. قیامت هم اکنون حاضر و موجود است و بقول معصوم ع هرکه غیر این را بداند ازما نیست. در کتاب برهان تا عرفان در بخشی شما میفرمایید: وقتي جهان مادي از مادّه بودن خارج شد و به فعليّت رسيد و نوراني گشت، ديگر آن جهان از نظر درجة وجودي، وجودي است برتر كه نقص‌هاي عالم مادّه در آن نيست و اين همان قيامتِ عالم مادّه است.طبق بحث حركت جوهري، هم اكنون جهان دارد قيامت مي‌شود. این 2 موضوع چگونه با هم جمع میشوند؟ سوال دوم: همانطور که شما فرمودید چون جوهر ماده غیر حسی است لذا حرکت جوهر قابل مشاهده نیست. حال آیا راهی وجود داره تا بگوییم مثلا جوهر سیب در دریافت فیض از عالم بالا، یا جوهر آسمان و زمین در تکامل و حرکت به چه حد از تکامل استعداد خود رسیده اند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که عرض شده آری! عالم ماده در درون و در ذات خود دارد قیامت می‌شود و به مرتبه‌ای از «وجود» می‌رسد که آن مرتبه، اکنون هست زیرا حرکت بدون غایتِ مفقود ممکن نیست 2- فکر نمی‌کنم. زیرا بحث در شدت «وجود» است. موفق باشید

36977

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

اَرَنی کَسی بِگوید کِه تو را نَدیده باشد تو‌کِه با مَنی هَمیشه چِه تَری چِه لَن‌تَرانی‌. مَرا ببخش که همیشه سعی می‌کردم بزرگ باشم‌ اما اجازه نداشتم، مرا ببخش که خودم را گُم کردم‌، ای من مرا ببخش! من‌از خود عذر می‌خواهم که به خود چنین بد کردم زیرا بزرگ بودم و بزرگ هستم و بزرگ خواهم بود این واقعیتی است که اِنکار آن توسط هیچ کس دیگر موثر نیست.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مکالمه جناب فیض کاشانی را با حضرت محبوب شنیده‌اید که چگونه جناب فیض به دنبال چیزی بود که مدت‌ها حضرت حق آن را برآورده کرده بودند به همان معنایی که در شعر خود از حضرت حق می‌پرسد:  «گفتم به کام وصلت خواهم رسيد روزي» و در جواب می‌شنود: «گفتا که نيک بنگر شايد رسيده باشي». این شما و آن مکالمه: موفق باشید
گفتم رخت نديدم گفتا نديده باشي
گفتم ز غم خميدم گفتا خميده باشي
گفتم ز گلستانت گفتا که بوي بردي
گفتم گلي نچيدم گفتا نچيده باشي
گفتم ز خود بريدم آن باده تا چشيدم
گفتا چه زان چشيدي از خود بريده باشي
گفتم لباس تقوي در عشق خود بريدم
گفتا به نيک نامي جامه دريده باشي
گفتم که در فراقت بس خون دل که خوردم
گفتا که سهل باشد جورم کشيده باشي
گفتم جفات تا کي گفتا هميشه باشد
از ما وفا نيايد شايد شنيده باشي
گفتم شراب لطفت آيا چه طعم دارد
گفتا گهي ز قهرم شايد مزيده باشي
گفتم که طعم آن لب، گفتا ز حسرت آن
جان بر لبت چه آيد شايد چشيده باشي
گفتم به کام وصلت خواهم رسيد روزي
گفتا که نيک بنگر شايد رسيده باشي
خود را اگر نبيني از وصل گل بچيني
کار تو (فيض) اينست خود را نديده باشي
 

36882

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد گرامی: بنده از هیچکس جز دشمن اهل بیت بَدَم نماید همه ی اطرافیانم به عنوان فردی مهربان من را می شناسند ولی استاد من از یک فردی که تقریباً از نزدیکانم هم می‌باشد اصلا خوشم نمیاد هر کاری می‌کنم که دوستش داشته باشم نمی‌توانم ولی اصلا بی احترامی بٕهش نمی‌کنم وظیفه ام را نسبت به این فرد انجام میدم حتی شاید بیشتر از وظیفه ام هم به ایشان خدمت می‌کنم حالا سوال بنده این است که آیا من با دوست نداشتن ایشان مرتکب گناه می‌شوم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید که اگر رعایت اخلاق به خوبی انجام گیرد و تا آن‌جا که ممکن است بتوانیم کارهای آن افراد را توجیه کنیم، مشکلی پیش نیاید. به هر حال باید تلاش کرد محبت به افراد صاحب ایمان، در ما زنده بماند. https://eitaa.com/matalebevijeh/15853 موفق باشید

36819
متن پرسش

درباره ی بی دین گشتگان «ما دیگر بار دیندار گشته ایم» این بی دین گشتگان چنین به زبان می‌آیند. و اما برخی از آنان ترسوتر از آن اند که این را به زبان آورند اما من به ایشان می‌گویم عبادت ننگ است! نه برای همه بل برای من و تو و هر آن کس که در سر وجدانی بهر خویش دارد، عبادت برای تو ننگ است! تو این را خوب می‌دانی که شیطانِ ترسویی که در تو هست خوش دارد دست ها را به زانو زند و خود را یله کند، همین شیطان ترسو ترا بر آن داشت که بگویی «خدایی هست»!. بدین سان شما در شمار نور گریزان در آمدی اما من کسی را که در جای بی ماهی قلاب ماهیگیری کُنَد سطحی نیز نمی نامم!! اینان از ترس به لرز آمدن را از همدیگر می آموزنند ! اینان ثابت کردن را دشوار می‌دانند، آنچه برای ایشان مهم است این است که ایمان داشته باشند آری ایمان او را خشنود می‌کند! آری مردم پیر همه چنین اند، چنین چروکیده.... ما نیز همچنین! از کتابِ چنین_گفت_زرتشت ص۱۹۵ ترجمهٔ داریوشِ آشوری ... اینبار نیچــــه ارمغان خود را از موحدانه ترین نگاههای خود با ظریفانه ترین نوع گفتار و البته گزنده ترین بیدارباش عاشقانه بر انسانیت روا میدارد! آری ایمان او اثبات است نه رفتار برخواسته از ترس! کما اینکه گفت : قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﺑﮕﻮ : ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﻴﺪ ﺩﻟﻴﻞ ﻭ ﺑﺮﻫﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ آری انسان امروز و دیروز در یک اشتباه اشتراک یافته، «ایمان بی عقل»...... درد عظیمیست جناب استاد طاهرزاده عزیز القای این درد را از شما هدیه گرفتیم! درمانش را از طبیب حقیقی برایمان مسئلت بفرما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه پسندیدنی است حضور در افقی که همه گمان‌های دیروز ما را به امید فردایی که در پیش است؛ بر باد می‌دهد و می‌فرماید: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»(فصلت/53) یعنی در آنچه هستید شما را کافی نیست، به زودی انواری در جان خودتان و در افقی که در پیش است، به سراغ‌تان می‌آید تا معلوم شود او حق است، همانی که می‌خواستید و نمی‌دانستید که چگونه بود. حال تا آن‌جایی جلو می‌روید که می‌یابید او کافی است از آن جهت که از هر چیزی  و در آینه هر مخلوقی به ظهور می‌آید. و البته باز «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ» و همچنان برایشان نوری از انوار الهی در پیش است زیرا که این جاده همچنان قابل ادامه دادن است در عین حضور در آن جاده، و باز هم باید متوجه حضوری شد که در پیش است. این است آن دین و دینداری که گمشده و جناب زردتشت به گفته نیچه از کوهستان آمده است تا ما را در این ظلمات دوران جدید متوجه آن کند. عرایضی نسبت به آیه مذکور در بحث «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» https://eitaa.com/soha_sima/3445 شد. باشد که باز «سَنُرِيهِمْ»، زیرا «آن‌قدر هست که بانگ جرسی می‌آید». راستی! اگر جناب حافظ بانگ جرس را نشنیده بود، چگونه از آن خبر می‌داد و این یعنی در همان جایی که هستی، باز همچنان در شدّت بیشتری «بودن» و «هست» خود را تجربه می‌کنید. این است باز دینداری و باز دینداری. موفق باشید

36784

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز: در مورد شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» سوال داشتم. بعضی ها این شعار را مصداق دیکتاتوری می‌دانند، اما خود بنده معتقدم با توجه به اینکه ولایت فقیه در طول ولایت معصوم و ولایت خدا می‌باشد و در نتیجه مخالفت با ولایت فقیه مخالفت با ولایت خدا می‌باشد این شعار ضرورت دارد. اما با توجه به تبلیغات سنگین علیه ولایت فقیه و شخص ولی فقیه و از طرفی کم کاری مردم و مسئولین در اجرای فرامین ایشان بخش زیادی از مردم ظرفیت درک این مسئله را ندارند، بنابراین در لزوم گفتن این شعار شائبه ایجاد می‌شود. لطف بفرمایید نظر خود را در این مورد بفرمایید. و اگر نظری از امام خمینی و رهبر انقلاب در این مورد این شعار سراغ دارید بفرمایید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ضد ولایت فقیه در معنای حقیقی‌اش یعنی اسرائیل و آمریکا که به جای ولایت فقه و فقاهت، که ولایت توحید الهی می‌باشد؛ خودبنیادی پیشه کرده‌اند و از این جهت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه»فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به مملکت شما نرسد». و این یعنی دنبال‌کننده راهی باشیم که راه پشتیبانی از حق در مقابل باطل است، امری که شما در دفاع مردم ما از مردم غزه ملاحظه می‌کنید. موفق باشید

36641

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیزم: استاد من خیلی از دست همکارانم رنجیده خاطر می‌شوم، بخاطر حقه بازی هایی که در حین کار انجام می‌دهند، من هم نمیتونم سکوت کنم و از حق بگذرم و باهاشون برخورد می‌کنم، و این برخورد باعث می‌شود تا چند روز فکر و ذهنم درگیر اون مسئله باشه، و آدمی هستم تا ثابت نکنم ول کن نیستم، هرکاری هم می‌کنم بحث و جدل را کنار بگذارم به خودم میگم که نه در قیامت مظلوم هم مانند ظالم مؤاخذه می‌شود که چرا از حقش دفاع نکرده است، حیف این دل نیست درگیر مسائلی باشد که ما را از یاد خدا ببرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکرِ مشفقانه به رفقا دادن کار خوبی است در آن حدّ که به خود آیند، ولی دنبال‌کردن آن‌ها نیاز نیست. موفق باشید

36581

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: سوالی داشتم امروز همین اکنون دقیقا در کدامیک از منازل سیر کمالی افق تاریخ انقلاب اسلامی هستیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور نمی شود بتوانیم آن نکته‌ای که میفرمایید را مشخص کنیم. آنچه روشن است حضور هرچه بیشتر انقلاب اسلامی است در اهداف خود و در آینده با همه موانعی که در پیش دارد. موفق باشید 

36524

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ۱. آیا درست است که بگوییم «رب» اسم جامع است لکن اسم مستقل جامع نیست مثل «الله» بلکه اعتباری است؟ ۲. نسبت شهدا با اسم رب چیست آیا صرفا در مقام فیض بردن از رب هستند در عوالم مربوب رب اند یا این که مظهر اسم رب هم هستند در عوالم و اگر مظهر اسم رب هستند مطلق است یا خیر؟ چرا که اگر مطلق باشد مقام مافوق تصوری برای شهداست؟ ۳. اگر پاسخ مثبت است کیفیت مظهریت آنها و ظهوراش در عوالم چگونه خواهد بود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم ربّ حضرت حق، متذکر ربوبیت حضرت «الله» است نسبت به تعالی انسان و به فعلیت‌آوردنِ مابالقوه‌های انسانی، و از این جهت یکی از مظاهر اسم ربّ «نبوت نبیّ» می‌باشد به همان معنایی که پیامبر موجب تعالی ابعاد انسانی هستند. موفق باشید

36266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: این حاج قاسم و سید حسن نصرالله؛ این سربازان خط مقدم ولایت؛ این پیروان ثابت قدم... دلم را آکنده از آه کرده اند و سراسر وجودم پر شده از غبطه خوردن به آن ها. به کدام راه رونده بوده اند که اینچنین حاضرند؟ با کدام خدا نجوا کرده اند که اینچنین ثابت اند؟ سربازی اینچنینم آرزوست! که جز این نمی‌توانم مشی کنم! آخر به کدام راه انسان بدین گونه ساخته می‌شود؟ حسرت که الفاظم نمیتوانند حالم را شرح دهند!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به راهی باید فکر کرد که با انقلاب اسلامی مقابل ما در این زمانه گشوده شده است. راهی به وسعت نور توحید بیکرانه حضرت حق، که هر آن کس در آن قدم گذاشت، سراسر وجودش عزم و امید می‌شود تا ابعاد نهفته خود را به ظهور آورد. آری! حاج قاسم و سید حسن نصرالله یعنی حضور در انقلاب اسلامی و توحیدی که به هیچ امری جز رحمت الهی امیدنیست. موفق باشید

36224

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: از جناب میثم تمار نقل شده: «شبی از شب‌ها مولای من امیرالمؤمنین علی (ع) با من به بیرون از کوفه آمد و در مسجدی که آن‌جا بود چهار رکعت نماز گزارد، بعد از سلام نماز و گفتن تسبیح عرضه داشت: خدایا! چگونه تو را بخوانم با آن‌که نافرمانی تو را کرده‌ام، و چگونه تو را نخوانم بعد از آن‌که تو را شناخته و محبت تو در دلم جای گرفته است. دستی را به طرف تو دراز کردم که از گناه پُر است و چشمی که امیدوار (به بخشش و کرم) تو است... (دعایی طولانی کرد) سپس صدا را آهسته نمود و سر بر خاک نهاده سجده کرد و یک‌صد مرتبه گفت: العفو، العفو، آن‌گاه برخاست و بیرون رفت، من به دنبال حضرت به صحرا رفتم، حضرت خطّی برایم کشید و فرمود: مبادا از این خط بگذری! آن‌گاه خودش تنها رفت، شب تاریکی بود با خودم گفتم: تو مولای خود را رها کردی با آن‌که او دشمنان بسیار دارد، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر او چه عذری خواهی داشت، به خدا که دنبالش خواهم رفت و مراقب او خواهم بود، گرچه از فرمان او سرپیچی کنم. به همین جهت، دنبال حضرت حرکت کردم، مقداری که آمدم دیدم حضرت سر را تا نصف بدن درون چاهی فرو برده و با چاه سخن می‌گوید و چاه نیز با حضرت سخن می‌گوید، که ناگاه حضرت متوجّه من شده فرمود: کیستی؟ گفتم: میثم. فرمود: آیا نگفتم از آن خط عبور نکنی؟ عرض کردم: ای مولای من! از دشمنان بر شما ترسیدم دلم آرام نگرفت فرمود: آیا از حرف‌های من چیزی شنیدی؟ عرض کردم: نه، فرمود: ای میثم! در سینه عقده‌هایی است که وقتی سینه‌ام از آن تنگ می‌شود با دست زمین را گود می‌کنم و اسرار خود را برای آن بازگو می‌کنم...» ۱. پرسش اول حقیر این است که از نظر حضرتعالی راز سر در چاه فرو بردن مولای متقیان سلام الله علیه چه بوده؟ ۲. پرسش دوم: با توجه به قسمت آخر همین روایت و روایت دیگری که از امام باقر سلام الله علیه نقل شده است که خطاب به یکی از پیروانشان نیز توصیه کردند که «هرگاه دلت به تنگ آمد، چاله‌ای کنده و راز خود را درون آن بازگو کن»؛ آیا برای امثال ما هم در شرایط دلتنگی اگر چنین عملی انجام دهیم مفید است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. راز، همیشه راز است. آری! آن‌قدر هست که می‌فهمیم خبرهایی ناگفته در پیش است و اولیای الهی متوجه آن حضوری هستند که نهایت حضورها است. در این مورد عرایضی در جلسه ۲۶ «انقلاب اسلامی، وارستگی و انتظار» https://eitaa.com/matalebevijeh/15069  شد ۲. ظاهراً امروز آن چاهی که اولیای الهی در آن نجوا می‌کردند، گوش‌هایی شده که اتفاقاً ماورای سخنانی بس بلند و فاخر هستند. این‌جا است که رهبر معظم انقلاب به حلقه های میانی و جهاد تبیین امید بستند. موفق باشید

35964

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

من خسته از رهایی و بی سرپناهی ام بال و پری نمانده برایم، قفس کجاست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سری به سؤال و جواب شماره 35958 بزنید. گویا هنوز بال و پری در میان است و نباید به فکر قفس بود، باید به حضور در دشت‌های گسترده توحید نظر کرد. موفق باشید

نمایش چاپی