سلام و عرض ادب و عنایات ویژه حضرت حجت ارواحنا له الفدا تقدیم شما پدر دلسوز: سپاس بابت پاسخگویی به سؤالات قبلیم و اینکه همیشه خودتون رو در دسترس شاگردان قرار میدید و امید میدید و در این دوران سخت غیبت ما رو با توجهاتتون دلگرم میکنید. استاد فرق رؤیت، ملاقات، تشرف، نظر در چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان رؤیت و ملاقات را یکی دانست و آن انس روحانی است با ابعاد روحانی موردی که ملاقات شده. ولی در تشرف، ظاهراً رابطه جسمانی در میان است، هرچند اگر فردی که تشرف پیدا میکند اگر ابعاد روحانی خود را نیز آماده کرده باشد، از برکات ملاقات نیز میتواند بهرهمند شود. موفق باشید
سلام استاد: من دوست دارم تمام اعضا و جوارح و فکر و کارام همه چیزم درکل، اصل وجودم. همه ی کارام به دستور و اذن خدا باشه. یعنی هیچگونه اختیاری از خودم نداشته باشم و خدا از پشت پرده، با بدن من هر طور میخاد رفتار کنه، و در این بدن من بُروز کنه. ذکری هست که با گفتن مداوم این ذکر این درخواست رو از خدا بکنیم و به اجابت برسه. یعنی مثلا کلا اختیار دست من، دست خدا باشه. حرکتم. تمام افعالم. آیا ذکر لاحول و لاقوه الا بالله، با رعایت تقوا. من رو به این مقصد مورد نظر میرسونه؟ نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم یا نه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً آن ذکر، با روح توحیدی خاصی که دارد کارساز است همانطور که ذکر «آیت الکرسی» با توجه به نور توحیدیِ متعالیاش، عامل صعود انسان و رفع موانع میشود. موفق باشید
سلام علیکم استاد: رهبری امر کردند برای کار برای انتخابات. بنده نمیدانم به عنان یک جوان ۲۱ ساله چی کار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حداقل با رفقا و یا در فضای مجازی میتوانید متذکر این امر شوید که با حضور در انتخابات، معنای حضور در سرنوشت خود را به میان میآوریم و از میدانی که دشمنان مسلّم مردم ما ترسیم کردهاند که آن، ترک و تحریم انتخابات است، خارج شدهایم. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: مدتی است که مطالب صوتی شما رو از حدیث عنوان بصری و بعد از اون یابن جندب و نامه ۳۱ را دنبال می کنم. دنیا به نظرم پوچ شده ولی در عمل تا مدت کوتاهی اثر بخش هست و به سرعت در عین حال که همچنان اعتقادم ثابت است، حالت جذبه احادیث رو از دست میدم. هر بار که مجدد به صورت روزانه به گوش دادن مطالب ادامه میدم وضع کمی بهتر است ولی باز برگشت دارد. این حالت باعث شده یک نوعی از یأس از اینکه بتونم خودم رو نجات بدم پیدا کردم هر جا هم که ذکر توسلی بوده خواستم که اهل بیت خودشون کمک کنند. با کوچکترین مشکلات دنیا به شدت به هم می ریزم ولی از این ناراحتی خودم هم متعحبم. خدا رو شکر گوش کردن مطالب همچنان اثرگذار هستند ولی ۳۷ سالمه و میترسم این جوری بمیرم و در همین حال بد بمونم. همه فکر میکنند که من خیلی آدم خوبی هستم ولی در باطن گرفتار همه رذیلت ها. به هرکسی راجع به مطالبی که فهمیدم صحبت میکنم براش خیلی سخت و سنگین است و پذیرش ندارند. نکنه که من با فهمیدن و عمل نکردن اوضاعم بدتر میشه. منظور خدا از اینکه شرایطی رو مقدر کرد که بیشتر بفهمم رو درک نمی کنم. چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، این حالت قبض و بسط، شرطِ راه است و آن را امری طبیعی بدانید و با برنامهای که به خود میدهید بخصوص با انس با قرآن در سورههایی که بحث شده؛ ان شاءالله روز به روز وسعت لازم پیش میآید. موفق باشید
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق / تا بگویم شرح درد اشتیاق. آیا براستی حوزه خود را فراموش نکرده؟ مگر جای نورانی شدن نبود؟ مگر جای طلب درس از صاحب نفسان نبود؟ دردم را به کجا برم؟ طبیب رفته!!! براستی علم همان علمست که بوده و هست؟ و امروز هم میتوان فلسفه را آموخت؟ فقه و اصول را بزبان آورد؟ و یا نه! مسئله دیگری مطرح است؛ فلسفه گفتن علامه طباطبایی و درس فقه امام نیاز است!؟ آیا حوزه زنده به صاحب نفسان نبوده که علم را زنده میکرده؟ و امروز که آه و صد آه! منِ رو سیاهِ تشنهٔ جرعه ای از حقیقت و زندگی، میان این مردگانِ متحرک از نفس نیوفتم چه کنم؟ ۲. آیا تزکیه یک تفکر است؟ یک احساس نیاز به تغییر است؟ و یا باید یک سیر عملی را پیش گرفت؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مشکل را در تهاجمی بدانید که زمانه سخت تحت تأثیر فرهنگ مدرن قرار گرفته، ولی راه حل، همان حضورِ فعّال در همین حوزههای علمیه است با آن میراث فرهنگی بزرگ و موضوعاتی مانند قرآن و روایات که در دل همین دروس رسمی مدّ نظر دانش آموختگان حوزه قرار میگیرد تا جوابگوی آینده بشری باشیم که ظرفیتی بیش از ظرفیت انسان دیروزین دارد. اینجا است که دانشآموختگان حوزه باید متوجه آن باشند و رهبر معظم انقلاب در صحبتی که اخیراً با مبلّغین داشتند متذکر این امر و حساسیت شناخت مخاطب شدند. موفق باشید
سلام خدمت استاد محترم: میشه لطف کنید درباره نفس، قلب و روح و تفاوتی که با هم دارند توضیح بدید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد مفصل است. جناب عبدالرزاق کاشانی در مقدمه خود برای کتاب «منازل السائرین» نکاتی میفرمایند که میتوانید در مورد آن فکر کنید.
مراحل بطونی انسان را چنین برمیشمارد: ۱. غیب قوا ۲. غیب نفس ۳. غیب عقل ۴. غیب قلب ۵. غیب روح ۶. غیبالغیوب که غیب ذات احدی است. به حسب سیر و ترقی برای نفس دو مرتبه ذیل قلب قبل از توجه به حق، حاصل میشود و آن امّاره به سوءبودن نفس است که ابتدا به نفس لوّامه و سپس به نفس مطمئنه تبدیل میشود. برای قلب نیز مرتبهای است فوق مقام عقل و دون مقام روح که به آن «سرّ» میگویند. به این معنا که سرّ همان قلب است که به روح نزدیک شده و صفای بیشتر یافته و مقام مناجات با حق را یافته است. برای روح نیز مرتبهای است به نام «خفی» که با نزدیکشدن به مقام وحدت برایش حاصل شده است.
قلب تفصیل یافته و نازل شده روح است. وقتی قلب تحت سایه روح قرار گیرد آرامش مییابد و اگر به نفس نزدیک شود به اضطراب نزدیک میشود، چون نفس با خود وَجه خاکی دارد و سالک باید غبار خاکی آن را از آن خارج کند.
نفس حیوانی مَرْکب قلب است و روح، باطن قلب میباشد، به این معنا قلب همان روح است که نازل شده و به نفس نزدیک گشته است. عقل در فلسفه، همان روح است در عرفان.
صدر، پائینتر از قلب است و فوأد بالاتر از قلب. قلب هویت نوری دارد که همان فطرت است و به همین جهت گناه مناسب قلب نیست و بدین لحاظ گناه را به این زودی نمینویسند ولی عمل خیر را سریعاً مینویسند چون آن عمل مطابق قلب است.
عقلِ نظری و عقلِ عملی را قوای قلب میدانند وقتی عقل حقایق را مییابد و میفهمد، در واقع به یک فهم رسیده ولی هنوز به مشاهده نرسیدهاند.
وقتی نورِ روح به قلب بتابد به آن قلب، عقل میگویند و سرّ، حالت مکاشفه قلب است که این غیر از مکاشفه خودِ روح است. شدت محبت، سالک را از قلب به روح سیر میدهد که در این حالت، کشف و شهود کاملتری در میان است و حالت نجوا و مناجات درونی ظهور میکند.
سرّ را قُلُوبُ القلب میگویند که محل مناجات است، با توجه به اینکه عنایت داشته باشید سرِّ روحی غیر از سرِّ قلبی است. بعد از روح، غیب الغیوب ظهور میکند که سالک با وحدت شخصی حق روبهرو میگردد. موفق باشید
سلام علیکم: چگونه میشود کتاب، جایگاه خلاصه ۵۳ کتاب از بنده در شماره پرسش: ۳۸۶۴۹ را در مشهد تهیه کنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که با حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید
استاد سلام علیکم: توجه شما را به بخشی از سخنرانی شهید نصرالله جلب میکنم که ایشان میفرمایند اگر به پاسخ قضیه ترور ابومهدی و حاج قاسم کم پرداخته شود خطرناک خواهد بود. راست میگفت از زمانی که سردار بزرگ ما را زدند و ما اون پاسخ مضحک را به آمریکا دادیم که با ۱۳ تا موشک پایگاه آمریکا را زدیم و گفتیم این بخش اول بود و خبری از دومی نشد یا اون حمله ای که به اسرائیل کردیم و گفتیم اولیش بود و خبری از دومیش نشد و اون انتقامی هم که گرفتیم طبق وعده ای که سرداران مان داده بودند قبل از این قضایا که یا پالماخیم یا دیمونا را خواهیم زد ولی نزدند و ادعاهایی که کردند ما را خیلی بالا بردند ولی الان اون بالا می بینیم خبری نیست یا خونخواهی شهید هنیه عزیز. استاد برای ما تبیین بفرمایید که آیا کم کاری و کوتاهی فرماندهان هست یا اراده رهبری که اگر کوتاهی از فرماندهان باشد ما به گفته رهبری میدانیم که عقب نشینی غیر تاکتیکی غضب الهی دارد ولی اگر اراده رهبری باشد ما به رهبر خود اعتماد داریم اگر نیز آن هم برای ما تبیین شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود در این مورد به جواب سؤال شماره 38530 رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: پیرو پرسش شماره ۴۸۴۴۳: از امام باقر (ع) پرسیدند: کمترین چیزی که بنده به آن مشرک می شود چیست؟ ایشان فرمودند: هرکه به هسته ای بگوید سنگریزه و به سنگریزه بگوید هسته و به آن متدین گردد. منبع: {کلینی، اصول کافی، ج 4،کتاب ایمان و کفر، باب شرک،ح 1.} تفسیر منظور کلام حضرت چیست؟ با تشکر. سلام علیکم منظور و هدف اصلی از این کلام بیان فاسد بودن اعتقاد نادرست است هر چند در ظاهر ناچیز و کم ارزش باشد. سنگریزه بودن هسته و یا هسته بودن سنگریزه موضوع کلام نیست بلکه فقط مثالی برای موضوعی ناچیز و نامربوط و نا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال اگر متن عربی آن روایت بود بهتر میشد نظر داد. موفق باشید
«إلهی، چون عوامل طاحونه، چشم بسته و تن خستهام؛ راه بسیاری میروم و مسافتی نمیپیمایم. وای من اگر دستم نگیری و رهاییام ندهی» سلام استاد. نمی دانم چرا هر چی غزل جدید رهبر معظم انقلاب را زیر و رو می کنم و با دقت نگاهش می کنم می بینم انگار قصه من است! یعنی در آینه این غزل فقط خودم را می بینم. خدا می داند سال هاست سرگشته روزگاری پرگاروار دارم. شبانه روز دارم دور خودم می چرخم. هم خیلی زخمی و خسته ام. هم چاره ای از رفتن نیست. هم راه به شدت سنگلاخ است. استاد بحث طلوع و غروب ایمان تا کی ادامه دارد؟ یک زمانی مثلاً ۱۵ سال پیش اصلا این حرف ها نبود. فقط طلوع بود طلوع!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچه ایمان زندهتر باشد، نازش بیشتر است. در جلسه چهارم سوره تغابن در این مورد عرایضی شد. https://eitaa.com/matalebevijeh/17347 و در جلسه اخیر هم غزل حضرت آقا مواردی را در نسبت با ایمان پیش آوردند که راهگشا بود https://eitaa.com/matalebevijeh/17553. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: پیرامون برگزاری یک سری کلاسهای عرفانی با موضوعات توسعه فردی در خانه حکمت اصفهان شماره هماهنگی جنابعالی را از دکتر احمدی دریافت کردم و برای هماهنگی یک همکاری با خانه حکمت تقاضای یک جلسه ملاقات حضوری با جنابعالی را دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با کمال معذرت، در شرایطی نیستم که بتوانم خدمت رفقا باشم. مگر از طریق همین سایت و یا بعد از نماز صبح در مسجد خدیجه کبری بعد از اربعین. موفق باشید
«یا اباعبدالله یا وجیهاً عندالله اشفع لنا عندالله» سلام و عرض ادب. عذرخواهم یک سوالی داشتم. اینکه انسان خودش رو روسیاه و بی آبرو میدونه، و بعد شخصیت رو سفید و آبروداری رو به درگاه الهی شفیع قرار میده و پشت او قایم میشه تا دل خدا رو به دست بیاره، آیا این کار نوعی حیله و مکر با خدای متعال محسوب نمیشه؟!
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا حیلهگری؟!! با نظر به منظر آن شخص و شخصیت به حضرت حق، به حضرت حق رجوع کردهایم و این امری است بسیار ظریف. در شماره ۳ بحث «باز کربلا باز غزه ....» عرایضی شد که میتواند ان شاءالله مفید باشد. موفق باشید
۳. باید متوجه بود؛ انسانِ آخرالزمانی، انسانی است که از سیطره اندیشههای معمولی که امکان تردید در آنها هست، رهایی یافته تا با اصلترین اصلها روبهرو شود که آن انسانیت کامل است، انسانیتی که بالاتر از آن ممکن نیست و این یعنی نظر به اولیای الهی در نمادهایی همچون علی «علیهالسلام» و سیدالشهداء «علیهالسلام»، و لازمه چنان حضوری عبور از هر آن چیزی است که در آن توهّمات ساخته ذهن پنهان است، حضوری که مانع میشود تا انسان در گرداب نومیدی و انکار فرو غلتد. حضوری که این روزها میتوان در حرکت اربعینی آن را تجربه کرد و از آن به بعد با آن حضور در همه زندگی بهسر برد، در عین همراهی با مردم غزه.
سلام استاد عزیز: اگه امکانش هست خواستم بپرسم تفاوت نظریه خلق مدام اشاعره و حرکت جوهری ملاصدرا در چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً خلقِ مدام نکتهای است قرآنی که میفرماید: «بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ» و این با حرکت جوهری به خوبی قابل اثبات است و اساساً اشاعره متوجه اینچنین معارفی نمیباشند. آنها با نفی نظام علّی و معلولی به گمان خودشان خدا را همه کاره عالم میدانند. در حالیکه به گفته شهید مطهری بزرگ آری! خدا همه کاره عالم است ولی در دل همین اسباب و مسببات. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمت الله: با توجه به مسیری که پیموده ایم و افقی که شهید رئیسی در دولت اسلامی برای ما گشود و از سوی دیگر سرعت وقایع تاریخی، به نظر میرسد نمیتوان برای آینده دولت پزشکیان حسابی باز کرد. به نظر میآید چون توقع مردم از ریاست جمهوری بالا رفته است و به طور قطع آقای پزشکیان از آن جهت که استقلال شخصیتی در برابر اطرافیان ندارند، از عهده این مهم بر نمی آیند و ما با دولتی شبیه دولت اول انقلاب مواجه میشویم که در میانه راه بار را بر زمین میگذارد و در آن زمان است که تفکر اصلاحاتی با شکست ساختاری پیش آمده زائل میگردد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید منتظر ماند که آیا آقای پزشکیان میتوانند با موضعگیریهای انقلابی آن طور که با آقای سید حسن نصرالله و آقای بشار اسد، برخورد کردند، کارها را ادامه دهند یا نه؟ موفق باشید
با سلام: در دنیا ما چشم داریم برای دیدن و گوش داریم برای شنیدن. در عالم خواب هم ما هم گوش داریم و هم چشم. آیا این چشم و گوش که در عالم خواب داریم، برای نفس ابزار هست یا نه؟ اگر نیست فلسفه داشتن گوش و چشم در خواب چیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در خواب، چشم و گوش ما ظهور قوای نفس هستند. ولی در بیداری، چشم و گوش ما ابزارهایی هستند از جنس بدن. موفق باشید
سلام وقت بخیر: منظور از روزی چیست؟ آیا خانه و ماشین هم جزو همان روزی در حد کفافی است که خداوند ضامن شده تامین کند و با اندکی تلاش به سمت انسان میرسد؟ روزی من همان در حد کفاف است ک خداوند تضمین کرده آیا زمانی که من با پراید کارم انجام میشود خرید پژو جزو روزی من است یا خیر؟ من کارگر شرکت خصوصی هستم اگر تلاش من در حد روزی ۸ ساعت کار باشد باز هم خانه یا ماشینی که روزی من باشد به من میرسد؟ و من نباید تلاش مضاعف کنم و مثلا روزی ۱۶ ساعت کار کنم تا به آن خانه برسم؟ هدف من از خانه داشتن خانه ایست آبرومند و نه زیاد خوب نه بد جوری که بتوانم در آن آرامش داشته باشم و خانه ای امن برای خانواده ام باشد تا همسرم هر سال استرس اسباب کشی را نداشته باشد. من ماشینی خریده ام با قرض و وام حالا اگر این ماشین روزی من بوده من بدون وام و قسط و کار کردن تا ساعت ۱۱ شب به این ماشین میرسیدم؟ من توقع زیادی از زندگی ندارم ماشین و خانه ای معمول آن هم فقط برای اینکه خانواده ام از حداقل ها داشته باشند و درگیر اینها نباشند؟ کتاب شما در مورد رزق را خواندم احادیث را مطالعه کردم اما این موضوعات برایم مفهوم نبود ممنون میشوم پاسخ بدهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آنچه به معنای رزق مقسوم در روایات مطرح است رزقی است که انسان از طریق آن در مسیر بندگی خداوند موفق خواهد شد، بقیه اموری که خودمان برای خودمان تعریف کردهایم را باید مورد پرسش قرار داد که آیا ما را در مسیر بندگی کمک میکند یا نه؟ بخصوص که جهان مدرن، زندگی را سخت کرده است. موفق باشید
سلام: در این روز عید ملت ایران متنی نوشتم برای فردا لطفا مطالعه بفرمایید و دیدگاهتان را بیان کنید. به نام پرودگار آشکار و نهان. در این چند روز از عمرمان سعی و تلاشمان بر آن شد تا در مسیری قدم برداریم که به آن اعتقاد داشتیم و در مسیری قدم گذاشتیم که خلوت تر از دگر مسیرها بود. هر روز بر فکر این بودیم که چگونه حرف خود را به گوش مردم برسانیم و تبیین کنیم، این حرف از روز روشن تر را که امروز در سایه مانده. حرفی که واضح است ولی شنیده نمیشود. آمدیم وسط برای اینکه خون شهدای خدمت فراموش نشود و آمدیم وسط تا دوباره مثل غدیر حرف زمین نماند و سقیفه شکل نگیرد آمدیم وسط تا صدای بچههای مظلوم غزه خاموش نشود آمدیم وسط تا شهادت و مظلومیت بهشتی فراموش نشود آمدیم وسط تا آنقدر همه چیز یادمان نرود که روزی در برابر امام خود بایستیم و او را شهید کنیم تا عدهای بیدار شوند. آمدیم تا کربلا پیش نیاید. آمدیم که اگر ادعای درستی و حق میکنند و خود را برتر جلوه میدهند اگر حاضر باشند داستان مباهله را یادشان بیاوریم خلاصه و خلاصه آمدیم تا ...... هر کس آمد با هزار دلیل شاید مثل روزهای اول که دغدغه نمیگذاشت بشینیم ولی نمیدانستیم باید چگونه حاضر شویم و چه کار کنیم. امروز هم انتظار نتیجه همانطور بی قرارمان کرده باشد. ولی باید بتوانیم دوباره بنشینیم و به فردا فکر کنیم و توسل کنیم تا هرچه خیر این مردم و مملکت امام زمان است اتفاق بیافتد. باید امروز فکر کنیم و ببینیم فردا قرار است چگونه در صحنه جمهوری اسلامی نقش بگیریم. در اول متن گفتم که چرا به میدان آمدیم ولی هدف اصلی این بود: ما آمدیم وسط میدان تا بار دیگر میراث امام را زنده نگه داریم و سعی کنیم گفتمان امام بر ادامه مسیر کشورمان حکومت کند. شاید نیتهای اول متن نیتهای انگیزه بخشی بود و هست ولی آنها لبه مرز پرتگاه است. چرا که اگر دیگری بر ما حاکم شود شاید نتوانیم به خود او فکر کنیم چون در این ایام با او مانند یک کافر و منافق روبهرو شده بودیم شاید اصلا نتوانیم به مقام ریاست جمهوری جمهوری اسلامی ایران فکر کنیم و این جایگاه را در افراد خلاصه کنیم و به خود جایگاه فکر نکنیم این جایگاه جایگاه ریاست جمهور است. یعنی از فردا محترم است همانگونه که تا الان بوده و نه اینکه از فردا به نظر برخی مقام تحمل و انزجار بلکه مقام احترام، سعی و تلاش و کوشش و هم افزایی و هم پیمانی و کمک به همدیگر است ورای اینکه چه کسی بر سر کار بیاید. ما یادمان رفته، که خود آمدهایم به یاد آوریم. ما خداوند بلند مرتبه را یادمان رفته ما مردم را یادمان رفته ما یادمان رفته که ما کارهای نیستیم ما بعضی اوقات متصور میشویم که اگر ما نبودیم فلان اتفاق نمیافتاد و انقلاب جایگاه الان را نداشت انگار که ما که هستیم. ما فراموش کردهایم که خدا هست و شاید با نیت درستی حاضر نشده بودیم و الان هم یادمان رفته که خدا هست و هر کس بر مسند ریاست جمهوری بنشیند نمیتواند بدون توکل به خدا و بدون حمایت و استعانت مردم کاری را از پیش ببرد برای همین است که حال دلمان خراب است. الان فقط خدا باید به کارها نتیجه دهد پس دست به دامان حضرت حق بهترین و خیر را بخواهیم و بدانیم همه فرزند انقلاب هستیم و همه فردا باید برای رشد و پیشرفت کشور در کنار هم خستگی نشناسیم و در خستگی ها هم را احیا کنیم و در ندانستن ها هم را کمک کنیم و نگذاریم جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی جایی احساس خدشه کند و در جهان جایی کم بیاورد بلکه مثل یک تسبیح دست به دست هم فرای هر جناحی برای انقلاب هم افزایی کنیم و مانند تمام سنگهای یک کوه در برابر ظلم و زورگویی و دشمنان بایستیم. و مانند تمام چرخدنده های یک ماشین به سمت قله و پیشرفت با سرعت حرکت کنیم. به امید آنکه به فردای خود و ایران فکر کنیم و به امید اینکه از سیل حرکت انقلاب عقب نمانیم و به امید فردایی پرشکوه برای ایران و ایرانی.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که به خوبی میفرمایید ما در هر مرحله و پیشآمدی که در انقلاب پیش آمده و پیش میآید باید بدانیم چگونه در بستر صحنههای مختلف جمهوری اسلامی نقش خود را ایفا کنیم تا درخششی باشد بعد از درخششی و امیدی باشد بعد از امیدی به همان معنایی که با تمام جان میدانیم انقلاب اسلامی آغاز تاریخی است ماورای تاریخی که جهان مدرن مقابل ما گشوده است. نکاتی در جواب سؤال شماره 37914 پیش آمد. به امید آنکه متوجه باشیم افقی که شهید رئیسی در این مرحله از انقلاب گشودند و معنای دولت اسلامی را به میان آوردند، امری است که تازه شروع شده است. عرایضی در شب گذشته به عنوان اولین شب نگاه به کربلا و تاریخی که در کربلا شروع شد عرض شد امید است کمکی باشد برای هرچه بیشتر نسبت به درک تاریخی که در آن حاضر هستیمhttps://eitaa.com/matalebevijeh/17133 . موفق باشید
سلام علیکم: استاد گرامی، ای کاش چند تایی از خصوصیاتی که بر اساس آن جنابعالی به این نتیجه رسیده اید که آقای سعید جلیلی گزینه اصلح است (چون میدانیم که طبق نظر شورای نگهبان همه این ۶ نفر صالح برای تصدی ریاست جمهوری هستند) برای اینکه به ایشان رای دهیم را اعلام میفرمودید. لطفا مصداق عینی بفرمایید نه کلی. در ضمن اگر کابینه مرحوم رئیسی و شخص ایشان اسوه کاملی از رئیس جمهور کابینه تراز انقلاب اسلامی بودند این سوال را هم پاسخ دهید که ۱. چرا هیچکدام از وزرای ایشان تایید صلاحیت نشدند؟ (چون همه زحمات را آن مرحوم و امیر عبداللهیان بر دوش نمیکشیدند) ۲. چرا برخلاف دیگر شهدای هسته ای و دفاعی مانند شهید مسعود علیمحمدی، شهید شهریاری، شهید فخری زاده و دیگران که بعد از شهادتشان همسر، فرزندان و بعضا والدین آنها در صدا و سیما و تجمعات و مراسمات حضور میافتند و جلسات متعددی با رهبری داشتند و در انتخاباتها مردم رابه حضور در انتخابات تشویق ترغیب میکردند، خبری از همسر و دختران مرحوم رئیسی نیست و حتی خبرهایی مبنی بر احتمال تغییر امام جمعه مشهد شنیده میشود که البته من این خبر را امیدوارم صحیح نباشد؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: میدانید که همه این موارد به نحوی در سوال و جوابهای گذشته و یا با نکاتی که در کانال مطالب ویژه عرض شد، روشن گردید. خوب است به https://eitaa.com/matalebevijeh/16996 و یا به نکاتی که آقای ثابتی در این موارد فرموده اند رجوع شود.
https://eitaa.com/sabeti موفق باشید
سلام استاد بزرگوارم: حقیقتا حق پدر معنوی به گردنم دارید، دعا کنید عاقبت بخیر بشم. استاد برای من کعبه و مسجد النبی جاهایی هستند غیر از همه مکانهای روی زمین حتا حرمهای اهل بیت، اینکه این دیدگاه رو نسبت به حتا کربلا ندارم نشانه اینه که ایمانم کمه که نسبت به جایی که بر کعبه فضیلت داره چنین دیدی ندارم؟ یا شاید هم با باطن اونطور که باید مرتبط نیستم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همانطور که عرض شد محور زمین، کعبه است و اولیای الهی همه و همه با محوریت خانه توحید یعنی کعبه، خود را به تعالی و قرب میرساندند هرچند البته مظاهر توحید در اولیای الهی بیشتر قابل احساس و تفصیل است و بدین لحاظ انسان، راحتتر میتواند با مضجع شریف آنان به نور توحید منتقل شود. ولی به هر حال با همان زمینه توحیدی که در کعبه ادراک میشود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد و طلب توفیق روز افزون: شرح دعای سمات رو می خواستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای فوقالعاده ارزشمند و پرمحتوایی است. جناب آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی شرحی بر آن نوشتهاند تحت عنوان: «شرح دعای سمات» که میتوانید به آن رجوع فرمایید که البته ظاهراً پیدیافِ آن در فضای مجازی هست. موفق باشید
سلام وقت بخیر: پرسشی داشتم و بنا بر پرسش، منبعی از مطالب استاد اگر وجود دارد. اگر ما میگوییم غرب یک کلی (منطقی) یا کل (اجزاء مشخص) است دلایل ما برای اثبات آن چیست که آنگاه جهتمندی او را اثبات کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید با مطالعه کتاب «مدرنیته و توهّم» که در سایت هست، بتوانید در این مورد تفکر بفرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: ۱. نظر شما درباره کتاب های ۱. زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام و ۲. تحقیقی در فلسفه علم (هر دو از علامه جعفری) چیست؟ لطفاً اگر کتاب بهتری در این زمینه می شناسید معرفی فرمایید. ۲. به طور کلی نظر حضرتعالی درباره کتاب های علامه جعفری چیست؟ آیا در این زمان راهگشا هستند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند علامه جعفری را رحمت کند که نمونه بسیار روشنی بودند از عالِمانی حکیم و دلسوز و بصیر و به روز که بیش از آنکه مربوط به دیروزِ ما باشند، مربوط به فرداهای ما هستند و اتفاقاً شخصیت ایشان و روحیه جهانی آن علامه بزرگ طوری بود که جوانان ما به خوبی در همین زمان هم میتوانند با افکار ایشان رابطه برقرار کنند و بهرهها بگیرند. بنده در بسیاری موارد مدیون ایشان هستم. اخیراً این کلیپ را دیدم خوب است به آن توجه شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/16661 موفق باشید
سلام علیکم! فرض کنیم من رفتم بهشت. آخرش چی؟ آیا نعمات بهشت دلم رو نمیزنه؟ میگن اونجا گرسنگی و تشنگی و. .. نیست. خوب وقتی تشنه نیستی لذت آب خوردن چی میشه؟ وقتی گرسنگی نیست لذت خوردن چی میشه؟ اونم حیات و زندگی که آخر نداره! وقتی که بهشت فقط یه رنگه. اونم فقط رنگ خوشی. گیرم که بگی لقای خدا! لقای ذات که محاله. بگی لقای اسمای خدا آخرش تا کی؟ اینکه پایانی برای زندگی آخرت نیست و مرگی نیست هم خوبه هم بد. اگه اونجا هم روزمرگی در بهشت باشه، خودش نوعی مرگه. تا وقتی توی دنیا هستی طمع بهشت و ترس از جهنم انسان رو به حرکت در میاره. اما در آخرت چی! آخرتی که آخر ندار چی میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این تصورات از بهشت که میفرمایید به معنای همین دنیا میباشد و مسلّماً مطلوب فطرت هیچ کس نیست. عرایضی که در شرح سوره واقعه شده میتواند مقدمهای باشد برای فهم حضوری که به نام بهشت برای اهل ایمان در پیش است. اشارهای نیز در جلسه اخیر «یا هشام» در رابطه با معنای حضور در بهشت، شده است میتوانید نظری به آن بیندازید. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/sound/689?mark=%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D9%87و
https://eitaa.com/matalebevijeh/16610
با سلام: اگر حقیقت انسان مدرکات اوست. چه عیبی دارد با مدرکات خودش باشد. اگر مطالب بالا درست است خیال پردازی و خیال بافی چه عیبی دارد چون انسان با خودش روبروست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: مدرکاتی که با فطرت و با حقایق مربوط به وحی الهی منطبق باشند، موجب درخشش انسان در نزد خود و در ابدیت میشوند. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: حاج شیخ جعفر آقای ناصری جایی میفرمایند: واي بر آن کسي که قائل است زمان موهوم است. زمان ظرفي است که عامل و عمل صالح در آن قرار ميگيرد و انسان هيچگاه حتي در بهشت هم از زمان و مکان خارج نيست، آيه شريفه «ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ» اشاره به اين معناست. زمان، آيينه عمل و اعتقاد است؛ يعني انعکاسدهنده ارکانِ اصليِ تجسمِ عالَمِ غيب است. زمان، ظرفي است که شخص، شخصيت و عمل فرد در آن منعکس ميشود و به عالم غيب ميرسد. در زمان، همهچيز حاضر است: «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً» (کهف/۴۹). ایشان جایی از زمان به عنوان حضرت زمان نام می برند و جایی از رفاقت با زمان می گویند و در جایی هم در قالب شعر میفرمایند: لحظه و ثانیه همچون ملک است ملکی هست که نامش فلک است لحظه را تا به ابد پیوند است هر که فهمید دلش خرسند است این نگاه به زمان، حال خوبی در من ایجاد کرد. نمی دانم چه بگویم ولی نسبتی عجیبی در من ایجاد کرد. خواستم از شما بپرسم آیا این نوعی گشودگی است یا توهم... چون تعریفی که از زمان برای ما شده بود، هرگونه گشودگی را بر ما می بست و حضور ما را محدود می کرد تا این که با این تعریف از زمان مواجه شدم و احساس حیاتی به من دست اما نگاه و نظر شما خیلی برایم در نسبت با این حالی که دارم مهم است. خواهشمندم تفصیلا برایم روشن کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً سخن جناب استاد ناصری مبتنی بر آن روایت است که پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرموده باشند: «لا تسبوا الدهر فان الله هو الدهر» و البته این دهر و زمان، غیر از زمان تقویمی است که دیروزش رفته و فردایش نیامده. عرایضی در این رابطه نسبت به زمان تقویمی و زمان انفسی در شرح سوره «قدر» شد. موفق باشید