بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم عجل لولیک فرج به حق زینب کبری سلام الله علیها. جناب طاهرزاده خوب مقبول است که اینکه میدانیم شما استاد گرامی هستید چه میشود که امامم حسین بن علی (ع) میشود قلب قرآن؟ چرا امام حسین بن علی میشود قلب قرآن ؟ چرا خداوند امام حسین را انتخاب کرد که بشود قلب قرآن؟ وقتی میگوییم قلب یعنی وجود انسان و زندگی انسان چرا قلب قرآن و جود قرآن و میشود امام حسین؟ یا حق این بنده حقیر را چه حقیقتا حقیر را دعا بفرمایید. ان شاالله تعالی
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه ائمه «علیهمالسلام» قلب قرآن هستند به اعتبار نور عصمتی که آنان دارند و به گفته قرآن «المطهّرون» هستند. موفق باشید
«خداوند متعال مجرد مطلق است و لذا حضوری مطلق و بدون محدودیت دارد.» آیا می توان گفت که خداوند متعال با توجه به عنایت و نظر خاصی که به بعضی چیزها دارد مثل کعبه و وجود پیامبر عزیز و اولیاء علیهم السلام، در آنجاها حضور شدیدتری داشته و لذا انسان خدا را در محضر اینها بیشتر حس می کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور خداوند در همه جا و همواره به طور کامل و مطلق است. منتها در بعضی مظاهر در نسبت با ما ظهور بیشتری دارد و میدان تجربه قرب در آن مظاهر برای انسان بیشتر فراهم میشود. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: برای شروع مطالعه تفسیر المیزان کدام نشر را پیشنهاد میفرمایید؟ فروشنده گفتند که تفاوت میکند و چون بر طبق توصیه شما علاقه مند شدم به تفسیر ممنون میشوم بفرمایید کدام نشر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان ترجمه آقای موسوی همدانی که علامه طباطبایی نیز به آن ترجمه، نظر مثبت داشتند، خوب است. موفق باشید
سلام: استاد ببخشید علم زمان و تحلیل وقایع و پیش بینی آن ها بر اساس زمان را شما تایید می کنید؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر حضرت صادق «علیهالسلام» فرمودند: «نَحنُ اَعلَمُ بِالوَقت» تا معلوم شود فرهیختهترین انسانها متذکر زمانه و شرایط تاریخی خود هستند، پس باید نسبت به زمانه و تاریخ فکر کرد. از طرفی تاریخ در جایی قرار ندارد که بتوان آن را به کسی نشان داد، بلکه امری است که جان و روح انسانها را فرا میگیرد و در افکار و امور و حوادث و سیاستها ساری و جاری است و تنها از طریق مظاهرش میتوان آن را شناخت و از طرفی اگر به گفته حضرت صادق «علیهالسلام»: «العالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهجُمُ عَلَیهِ اللَّوابِس» (کافی، ج 1، ص 27) آنکس که نسبت به زمانه خود آگاه باشد حجابها بر او هجوم نمیآورند تا گرفتار خطا گردد. پس آدمی باید در تاریخ و با تاریخ باشد وگرنه زندگیاش دچار پریشانی میشود و در فهم و خردش اختلال پدید میآید و نمیتواند در آینده درست حاضر شود، به همان معنایی که مولایمان علی «علیهالسلام» فرمودند: «أعرَفُ الناسِ بالزّمانِ، مَن لَم يَتَعَجَّبْ مِن أحداثِهِ» (غررالحکم، ص 148) آگاهترین مردم به زمان کسی است که از آنچه پیش میآید متعجب و شگفتزده نمیشود. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: ببخشید میخواستم نظرتون را در مورد ادبیات کلاسیک جهان و رمانهای خارجی بدونم با توجه به توصیه ی رهبری به مطالعه و آشنایی با تاریخ جهان میخواستم بدونم. مطالعه در این زمینه برای شخصی مثل من که ۴۰سال دارم میتونه مفید باشه یا تمرکزم را بر مطالعه در حیطه های دیگر بگذارم و پیشنهاد شما برای مطالعه چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که ادبیات کلاسیک جهان در موضوع رمانها، در جای خود بسیار اندیشه برانگیز است زیرا رماننویسان غربی از اندیشمندان آن دیار هستند ولی همانطور که رهبر معظم انقلاب عمل کردند اگر پس از تعمق در قرآن و اشارات آخرین دین به متون متفکران غربی رجوع شود رابطه بهتری با آن متون برای فهم تاریخی که در آن هستیم، برایمان پیش میآید. موفق باشید
سلام استاد بزرگوارم: عزاداریهاتون قبول. میخواستم دیدگاه شما رو در خصوص حادثه کوی دانشگاه ۱۸ تیر ۷۸ بدونم. من اون سالها یادمه خیلی از حمله عناصر لباس شخصی به دانشجویان و خوابگاه های دانشجویی ناراحت بودیم، اما سن و سالی نداشتم که بتونم وقایع رو درست تحلیل کنم، الان هم که در مورد آن اتفاقات سرچ میکنم همه جا از طلا به دانشجویان و کشته شدن و ناپدید شدن تعدادی از آنها صحبت شده، اینها ظلم نیست؟ حالا هر چه هم دانشجویان خطاکار باشند، نمی شد با مهر و لطف باهاشون صحبت کرد؟ دوست دارم نظر حضرتعالی رو در خصوص اون اتفاقات بدونم. رستگار شوید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً آنطور که باید در حال حاضر حضور ذهنی از آن جریان در حدّی که بتوانم نظر بدهم، ندارم. موفق باشید
با سلام، استاد گرامی ضمن تشکر از زحمات شما برای دفاع از حق و جبهه حق، نکته ای به نظرم رسید که فکر میکنم بولد کردن آن دفاع از حق که در این زمان در ساحت آقای دکتر جلیلی تجلی پیدا کرده را آسان تر میگرداند، و آن نکته این است که با توجه به اطلاعاتی که من دارم جناب جلیلی جانباز و احتمالا با درصد بالایی از جانبازی هستند و یک پای خود را در راه دفاع از حق از دست داده اند ولی به دلیل خلوصشان از این نکته نه خودشون و نه حامیانشان جهت تبلیغ و روشن تر شدن شخصیت فداکار ایشان استفاده نکردند، در حالی که پر واضح است که ایشان در راه دفاع از میهن اسلامیشان جانباز شده اند و مسلما سختی های زیادی را در این مدت متحمل شده اند ولی دست از تلاش و کوشش برنداشته اند، به نظرم توجه دادن مردم به این مسئله خود به خود حق واقعی را برای فطرت های خداطلب ایشان واضح میکند، و من الله توفیق
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه قبلاً عرض شد بنده وقتی در سالهای گذشته با آقای دکتر جلیلی گفتگویی چند ساعته داشتم، ایشان را گوهری یافتم که جامعِ سیاست و دیانتِ توحیدی بود و از آن جهت عرض شد نباید ایشان تحت عنوان «اجماع» از صحنه حضور کنار بروند از آن جهت که نظر به ایشان به یک معنا نظر به سیاستِ توحیدی انقلاب است. البته بدون آنکه بخواهیم شخصیت ایشان را شخصیتی ماورایی قلمداد کنیم. موفق باشید
با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: با توجه به صحبت شما که فرمودید کارها باید از کف جامعه و از پایین درست شود و حتی مثال آقای احمدی نژاد (چهار سال اول) را زدید که از آن دوره بهتر نبود و کار حل نشد و فهمیدیم باید از پایین کار حل شود و باز در دیداری که رهبر عزیز با حاج مهدی رسولی داشتند که آنجا میخواستند مستقیم وارد شوند و حمایت کند از یک شخص خاص ولی رهبری ایشون را منع کردند و فرمودند بروید برای تمدن نوین اسلامی کار کنید و باز اشاره ای کوتاه دارم به سخنان رهبری در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ فرمودند یکی از چیزهایی هم که الان به این مناسبت، در این برههی زمانیِ بخصوص لازم است عرض بکنم، [اینکه] سعی کنید از گسترش نفوذ و کلمه در سطح کشور در مسائل زودبازده - مثل انتخابات و مانند اینها استفاده نشود. یعنی واقعاً به نظر من حیف است کار وسیع فرهنگی که انسان بخواهد انجام بدهد، وسیلهای قرار بدهد برای اینکه مثلاً در انتخابات یکی جلو بیاید، یکی عقب برود. این تشکیلات را تا آنجایی که ممکن است صرف این جور کارهای زودبازده [نکنید] تعجب بنده این است چرا باید شخصا از یک کاندیدا ولو این کادیدا کاملا اصلح باشد حمایت کنید؟ پیشاپیش از این که مصدع وقت شریف شدم عذر خواهی می کنم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه عرض شد بنده آقای جلیلی را یک نامزد در کنار دیگر نامزدها نمیدانم. خوب است در این مورد به عرایضی که تحت عنوان «کدام رئیس جمهور و حضور در کدام آینده؟» https://eitaa.com/matalebevijeh/17011 شد رجوع فرمایید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: ضمن تبریک ایام. یکی از دوستان پرسیده اند دلیل اینکه صفت یا ویژگی هایی را که دارا نیستی مردم نسبت می دهند، چیست؟ و یا رفتار آنها شبیه به رفتار کسی است که این ویژگیها را داشته است. در این مواقع انسان نمی داند تفاوت بین خوبی و بدی چیست؟ یا گاهی با خود می گویی ای کاش همانطور که می گویند بودم حداقل اینقدر در ناراحتی نبودم. در معاشرت های خانوادگی و شغلی و... معمولا وجود دارد. لطفا کتابی هم از کتابهای خودتان در این زمینه معرفی کنید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی که متوجه حضور در تاریخ خود باشد، میتواند اصل را از فرع و صادق را از کاذب تشخیص دهد تا در انتخابهایش آگاهانه عمل نماید. پیشنهاد میشود مباحث مربوط به «معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن را دنبال فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: با عرض سلام و ادب و آرزوی توفیقات جنابعالی. لطفا درباره این جمله از کلام استاد شهید مطهری در کتاب آشنایی با قرآن جلد ۱۳ صفحه ۲۲ مقداری توضیح بفرمایید: «با» خدا و در مرتبه خدا هیچ چیز را نباید قرار داد. «به» خدا باید به سوی خلق رفت نه «با» خدا
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا شهید مطهری بزرگ را که نماد عقلانیتِ ناب توحیدی بود؛ رحمت کند. آری! حقیقتاً سخن همان است که او گفت به همان معنایی که ما در زیر سایه توکل الهی در هر صحنهای میتوانیم حاضر شویم و این یعنی «به» خدا. و این غیر از آن است که تصور کنیم هرکاری میتوانیم بکنیم ولی در کنار آن کارها به خدا هم باور داشته باشیم. موفق باشید
با سلام: شما می فرمایید که در عالم مثال حرکت وجود ندارد. مثلا ما در عالم خواب که مثال متصل حرکت نداریم. شما میفرمایید که در عالم مثال تکامل رفع حجاب است. سوال: آیا میتوان گفت که رفع حجاب مانند یک فیلم است که مثلاً از ۱۲ تصویر ثابت تشکیل شده است. اما وقتی این تصاویر پشت سر هم می آید فکر میکنیم که شخص حرکت کرده است. حال آیا میشود گفت که وقتی که میبینم در خواب راه میروم، اینها صورت های بالفعل هستند که بعد هم میآیند و من فکر میکنم که دارم حرکت میکنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. حرکت به معنای تبدیل قوه به فعل همراه با اراده انسان میباشد و مربوط به حضور ما در دنیا است. موفق باشید
سلام علیکم: برای فهم انقلاب اسلامی و امام خمینی رحمت الله علیه، چه سیر مطالعاتی پیشنهاد میشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتابهای «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» و «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: بعد سیاسی اسلام با بعد اجتماعی اسلام فرق دارد؟ یا یکیست یا هم پوشانی دارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در شخصیت یگانه خود ابعادی فردی و اجتماعی دارد و اسلام، در راستای تعالی آن ابعاد او را وسعت و رشد میدهد و از این جهت حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» فرمودند: همه اسلام سیاست است. بدین معنا که حتی وظایف فردی ما نسبتی با مسائل اجتماعی دارد تا آنجایی که عبادت برای خدا یعنی نفی استکبار. موفق باشید
سلام استاد: نظرتون رو در باره این دیدگاه که از علامه امینی نقل شده بفرمایید اجتهاد و مرجعیت عبدالحسین امینی معتقد بود اجتهاد [در دنیای جدید] از حیطه قدرت فرد خارج است و باید «هیئت فتوا»ی مقتدر، شجاع و زمانشناس تشکیل شود. وی تألیف رساله را برای مرجعیت جهان تشیع که باید جهانی باشد، کافی نمیدانست و کسانی را که بدون شایستگی، مقام مرجعیت را بر عهده میگیرند، نکوهش میکرد و این کار را جنایتی میدانست که مساوی از دست دادن همه ارزشهای تشیع است. او بر این باور بود که باید میان عنوانهایی چون مجتهد، صاحب رساله، مقلَّد، و «مرجع/زعیم جهان تشیع» تفاوت قائل شد و در مرجعیت، علاوه بر شروط معروف (بلوغ، عقل،...) باید شروط دیگری هم در نظر گرفت. امینی معتقد بود صدها جریان فکری، فلسفی، سیاسی، تربیتی، اقتصادی و نظامی در جهان امروز هست و از همین رو، بر این باور بود که سرپرستی تمامی میراث علمی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی علی و آل علی را نمیتوان فدای چند سال فقه و اصول خواندن و طلبگی کردن فلان آقا کرد و این همه را نمیتوان به دست کسانی سپرد که دلهای ترسو، سینههای تنگ، چشمان کوتهبین، اندیشههای منجمد، مغزهای بسته و قلبهای بیحماسه دارند. حکیمی، حماسه غدیر، ۱۳۸۶ش، ص۲۹۴.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در نامهای که در همان سالهای اول انقلاب به علمای محترم شورای نگهبان نوشتند، متذکر این امر شدند که باید آن عزیزان در مسائل جهان خود حاضر باشند و به گفته ایشان علم آنها محدود به مطالبی نباشد که در حجرههای خود آموختهاند. ولی این غیر از مجتهدی است که در امور فردیِ مکلِّف، وظایف فردی او را برای او روشن میکند که این در جای خود نیز محفوظ است. موفق باشید
سلام علیکم وقت بخیر: نظر شما در مورد انتخاب رشته طلاب چیست؟ چه رشته ای در آشفته بازار این زمان طلاب را موظف به آن میکند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که در آینده جوانان ما در عین رجوع به دینداری، انتظار دارند از نظر تعقل نسبت به ادامه دینداری خود قانع باشند و اینجا است که حکمت، بخصوص حکمت صدرایی میتواند کمک کند. و طلاب عزیز نباید در کنار سایر دروس از چنین تواناییهایی غفلت نمایند. موفق باشید
با سلام: بنده دو پسر دارم و الان میخاهم مجدد بچه دار شوم ولی دختر میخاهم و میخاهم از روش آی یو آی پزشکی استفاده کنم. میخاهم بدانم این کار یعنی دخالت در کار خدا یا نه استفاده از علم پزشکی است؟ و اینکه چون در این روش توسط پزشک نطفه وارد رحم میشود و تشکیل نطفه با شهوت و شرایط و زوابط خاص نیست آیا در روح جنین تاثیری دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. ولی به هر حال بعید است مشکلی به وجود آید. موفق باشید
طلبه هستم. به گمانم بسیاری از این علوم به درد انتقال به نسل جوان و جهاد تبیین نمیخوره. با این علوم چه کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: علوم رسمی حوزوی، مبنای رجوع به قرآن و روایت است و بسیار مهم میباشد. و اگر با آن مبنا ولی با زبان روز با جوانان صحبت شود، به آنها با مبنای اصیل کمک میشود. عرایضی تحت عنوان «نسبت روحانیت با مردم» https://lobolmizan.ir/special-post/1478?mark=%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AA شده است. خوب است به آن متن رجوع شود. موفق باشید
با عرض سلام: بنده تمایل زیادی به خواب دارم. و هر موقع هم میخوابم در نود و پنج درصد آن خواب میبینم. از خواب دیدن بسیار لذت میبرم. انگار من خود واقعی ام را در خواب میبینم. وقتی که خواب میبینم هشیاری من خیلی بیشتر از بیداری است. وقتی خوابی میبینم انگار من یک فیلم سینمایی میبینم که در آن بازی میکنم. از اینکه خودم را در خواب میبینم بسیار لذت بخش است. وقتی که خواب میروم، انگار از عالمی ضعیف وارد عالمی قویتر میشوم. چیزهابی که خواب میبینم، موجودات آن بسیار زنده تر از موجودات عالم بیداری است. به نظر شما این حالت من خوب است یا بد. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمودهاند بیش از ۸ ساعت در ۲۴ ساعت خوابیدن، موجب غلبه نفس بهیمیه بر نفسِ عاقله میشود و همانطور که میفرمایید صورتهای مربوط به قوه واهمه به میدان میآیند. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: ۱. آیا با روحیه ای که حضرت امام داشتند_ جدای از مقدرات الهی _ امکان ادامه انقلاب وجود داشت و یا نه! این حضرت آقاست که همزمان با زمان وجود یافته اند و این کشتی را ناخدایی میکنند؟ ۲.آیا دعایی که در حق دیگران داریم از آنجهت که سعه وجودی دیگران را نمیشناسیم. اگر دعای مد نظر ما برای فرد محقق شود، آیا نوعی محدودیت برای طرف نیست؟ ۳. بعد از طی کردن بحث هایی از معرفت نفس چرایی چینش سیر مطالعاتی چیست؟ به نظرم برای خودم بهتر است که با مباحث انقلاب اسلامی شروع کنم و بعد مباحث دیگر. از آنجهت که با مباحث انقلاب اسلامی در حضور و هویتی خواهم بود که با عزم و اراده و جدیت مرا برای شدن های بسیاری آماده میکند. صحیح است و یا نه؟ پیشنیازی میخواهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنانکه رهبر معظم انقلاب کراراً فرمودهاند آغاز این راه توسط حضرت امام گشوده شد و همه تلاش رهبری آن است که ابعاد بالقوه این راه را در مواجهه آنچه که پیش میآید به فعلیت برسانند. ۲. دعای ما برای افراد ذیل رحمت الهی اجابت میشود و خداوند آنطور که مصلحت افراد است، محقق میکند. ۳. کار خوبی است ولی در هر حال انس با قرآن مهم است. موفق باشید
سلام علیکم: با آرزوی قبولی طاعات و عبادات. ترجمه دقیق آیه آخر سوره مبارکه عنکبوت برایم سوال شده. منظور از «جاهدوا فینا» دقیقا چیست؟ در ضمن بعضی ترجمه ها و تفسیرها را دیده ام ولی به دلم ننشسته. با سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آیه مذکور، نکات و ظرائف مهمی نهفته است که در محدوده سؤال و جواب نمیگنجد. مهم آن است که متوجه شویم که میفرماید در او و به سوی او باشیم به آن معنا که در افق جان خود، حضرت محبوب را مدّ نظر آوریم و از طریق شریعت الهی و اخلاصِ لازمه «لنهدینهم سبلنا» راههای خاص و مشخصی در مقابل انسان برای ادامه راه گشوده میشود. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم. با آتش وجود برای شما مینویسم و بسیار جان به لب رسیده انقدر محبت مرا ویران کرده و سرگشته و حیران کرده که دیگر آهی نمانده. سیر معرفت نفس و دیگر کتب را برای ورود به فصوص برگزیدم که درحال پیش رفتنم اما نمیتوانم آتش جانم را آرام کنم. خواستم سیر مثنوی برگیرم. نمیدانم با این حجم از محبت باید چه کنم؟ یک منبع عمیق برای محبت معرفی بنمایید. ملول و رنجور و درمانده شدم از بس که نتوانستم این حجم از محبت را در خانه معشوق ببرم. و یک منبع برای شناخت ادبیات فارسی اصیل و برای شناخت مثنوی و حافظ معرفی بنمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در چنین مواردی خوب است به مثنوی فکر کرد و شرح آقای کریم زمانی به عنوان ابتدایِ انس با مثنوی، کمک میکند هرچند باید در دلِ برنامه درسی حوزه که در آن حاضر میباشید، جای مطالعه مثنوی را دنبال کنید تا تماماً وقت شما مشغول مثنوی نشود. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: بنده از هیچکس جز دشمن اهل بیت بَدَم نماید همه ی اطرافیانم به عنوان فردی مهربان من را می شناسند ولی استاد من از یک فردی که تقریباً از نزدیکانم هم میباشد اصلا خوشم نمیاد هر کاری میکنم که دوستش داشته باشم نمیتوانم ولی اصلا بی احترامی بٕهش نمیکنم وظیفه ام را نسبت به این فرد انجام میدم حتی شاید بیشتر از وظیفه ام هم به ایشان خدمت میکنم حالا سوال بنده این است که آیا من با دوست نداشتن ایشان مرتکب گناه میشوم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید که اگر رعایت اخلاق به خوبی انجام گیرد و تا آنجا که ممکن است بتوانیم کارهای آن افراد را توجیه کنیم، مشکلی پیش نیاید. به هر حال باید تلاش کرد محبت به افراد صاحب ایمان، در ما زنده بماند. https://eitaa.com/matalebevijeh/15853 موفق باشید
استاد سلام علیکم: در صوت کتاب معرفت النفس و الحشر شما یه سوال برام پیش اومد چون کیفیت صوت خیلی پایین هست و اون اینکه در مورد تبدیل شدن قوم حضرت موسی به خوک و میمون در این نشعه اتفاق افتاده در بدن گوشتی آنها یا نه در بدن مثالی آنها؟ التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا با نظر به روایات مربوطه، در همین دنیا و با بدن مادی آن مسخ انجام شد، ولی خیلی زود همه مُردند و اینطور نیست که خوک و میمونهای موجود، همان افراد مسخشده باشند! موفق باشید
خلقت بشریت در عین آزادی برای اینه هرکسی خودشو به خودش بده! تا خودشو با پیدایش و تجربه کردن خود در وجود خود به نتیجه برسونه و اگر پایداری داشت جاودانه ولی اگر ناپایدار بود فرو میریزه و فرو ریختن همون جهنمه و جهنم همون پوچیه ، افرادی بودند که توانستند بهترین پایداریها را داشته باشند که پیامرانند و خدا آنها را برگزید که برگزیدن خدا یعنی برگزیدن خودش چون او را بیشتر پایدار و مقرب دیده و جای دوئی و غیر نیست که پیامبر آخرین به وسعت همه تواریخ توانست خود را در پایداری بی نقصی پیدا کنه که پایداری خودش همون اسلامه و اسلام در واقع برای هرکسی پیدایش خودیست که پایدارترینین حالت اوست. خدا وجود هر کسی را که طلب داشت مطابق طلبش به او داد اما آدمی نتوانست در ابتدا خود را در وجود درک کند پس عالم مثال ساخته شد تا با صورت و معنی آرام آرام به خود آید و سپس به علت شدت مسائل خود را در هر مسئله ای میباخت پس تا عالم طبیعت صورت گری شکل گرفت تا با طبیعت بتواند صبر و آرامشی که در عوالم بالاتر برایش در حال رخ دادن بود را تحمل کند و به کل خود را نبازد. و اما در مقابل شیطان! که قسم خورد آنچه خودش با عبادت هفت هزار ساله به انانیتش همواره می افزوده را به دیگران نیز بیاموزد و خودش را بسط دهد اما با سوبژکتیویته یا همان یافتن خود در گوش سپردن به راهنمایی های شیطان! خود است اما خودی که شیطان دارد آنرا میسازد و آدمی نمیداند چنان آزاد است که میتواند با اسلام و ایمان موحد شود و خودش بالحق باشد یعنی جاودان و در مقابل با سوبژکتیویته میتواند یک شیطان بسط یافته و حتی عاشق حیوانات چون هرچه میبیند آینه اوست! کدام او؟! ... و اما نمیتوان فهمید چه کسی درست میگوید مگر با میزان و میزان انسان کامل است، از طرفی افرادی با دلسوزی تمام ما را دعوت میکنند به برتری و موفقیت در جهان مدرن که عموم دارند درش رقابت میکنند شیطان بزرگه ولی از طرفی افرادی با ظاهری ساده و دلسوزی تمام در همین جهان راه صعودی هستند به سوی پایداری ابدی من در این چند سطر آخر سالها صبر کردم و عمر خود را خرجش کردم ولی ارزشش را داشت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چرا ارزش نداشته باشد که انسان متوجه شود با یافتن انسان کامل، چه اندازه در نسبت با او میتواند خود را معنا کند و بسط دهد و در این بسطدادن حقیقتاً شور زندگی را احساس کند زیرا انسانها به اندازهای که در معنابخشی به زندگی تلاش کنند، در زندگی موفق خواهند بود و معنابخشی به زندگی یعنی در عین آسمانیبودن، از زمین و زندگی معمولی غفلت نکنیم به همان معنایی که جناب مولوی در وصف رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» میفرماید: «نه ملک بودی و نه خسته ز خاک / ای بشیرِ ما بشر بودی و پاک». موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: از جناب میثم تمار نقل شده: «شبی از شبها مولای من امیرالمؤمنین علی (ع) با من به بیرون از کوفه آمد و در مسجدی که آنجا بود چهار رکعت نماز گزارد، بعد از سلام نماز و گفتن تسبیح عرضه داشت: خدایا! چگونه تو را بخوانم با آنکه نافرمانی تو را کردهام، و چگونه تو را نخوانم بعد از آنکه تو را شناخته و محبت تو در دلم جای گرفته است. دستی را به طرف تو دراز کردم که از گناه پُر است و چشمی که امیدوار (به بخشش و کرم) تو است... (دعایی طولانی کرد) سپس صدا را آهسته نمود و سر بر خاک نهاده سجده کرد و یکصد مرتبه گفت: العفو، العفو، آنگاه برخاست و بیرون رفت، من به دنبال حضرت به صحرا رفتم، حضرت خطّی برایم کشید و فرمود: مبادا از این خط بگذری! آنگاه خودش تنها رفت، شب تاریکی بود با خودم گفتم: تو مولای خود را رها کردی با آنکه او دشمنان بسیار دارد، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر او چه عذری خواهی داشت، به خدا که دنبالش خواهم رفت و مراقب او خواهم بود، گرچه از فرمان او سرپیچی کنم. به همین جهت، دنبال حضرت حرکت کردم، مقداری که آمدم دیدم حضرت سر را تا نصف بدن درون چاهی فرو برده و با چاه سخن میگوید و چاه نیز با حضرت سخن میگوید، که ناگاه حضرت متوجّه من شده فرمود: کیستی؟ گفتم: میثم. فرمود: آیا نگفتم از آن خط عبور نکنی؟ عرض کردم: ای مولای من! از دشمنان بر شما ترسیدم دلم آرام نگرفت فرمود: آیا از حرفهای من چیزی شنیدی؟ عرض کردم: نه، فرمود: ای میثم! در سینه عقدههایی است که وقتی سینهام از آن تنگ میشود با دست زمین را گود میکنم و اسرار خود را برای آن بازگو میکنم...» ۱. پرسش اول حقیر این است که از نظر حضرتعالی راز سر در چاه فرو بردن مولای متقیان سلام الله علیه چه بوده؟ ۲. پرسش دوم: با توجه به قسمت آخر همین روایت و روایت دیگری که از امام باقر سلام الله علیه نقل شده است که خطاب به یکی از پیروانشان نیز توصیه کردند که «هرگاه دلت به تنگ آمد، چالهای کنده و راز خود را درون آن بازگو کن»؛ آیا برای امثال ما هم در شرایط دلتنگی اگر چنین عملی انجام دهیم مفید است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. راز، همیشه راز است. آری! آنقدر هست که میفهمیم خبرهایی ناگفته در پیش است و اولیای الهی متوجه آن حضوری هستند که نهایت حضورها است. در این مورد عرایضی در جلسه ۲۶ «انقلاب اسلامی، وارستگی و انتظار» https://eitaa.com/matalebevijeh/15069 شد ۲. ظاهراً امروز آن چاهی که اولیای الهی در آن نجوا میکردند، گوشهایی شده که اتفاقاً ماورای سخنانی بس بلند و فاخر هستند. اینجا است که رهبر معظم انقلاب به حلقه های میانی و جهاد تبیین امید بستند. موفق باشید
