سلام و درود: بنده بنا به شغل و کار و فعالیت روابط تعریف شده و مشخصی دارم. اصولاً هم همه کاری هست و با همجنس خودم هم رابطه دوستی. ولی در رابطه با آقایان، در تلاشم رابطه مشخص و تعریف شده داشته باشم. چنانچه گمان کنم ممکن است عواقب داشته باشم و رابطه سالم نباشد، کلا قید آن کار و ... را میزنم. با این حال ، ۱۰ سال قبل با فردی کاملا مذهبی و مقید در فضای کار، همکار شدم که ایشان ابتدا ابراز علاقه کردن و بعد حتی از خواستگاری رسمی هم منصرف شدند! گفتن قصد ازدواج ندارند. من هم با ایشان کلا قطع رابطه کردم و از فضای آن کار خارج شدم. اما ایشان تقریبا هر یک سال یکبار پیامی برای مثلا مشارکت در فلان کار میدادند. یا متوجه میشدم پیج من را فالو کردن، در صورتیکه من چندین بار پیج ام را عوض کردم و مانده بودم ایشان چطور پیدا کردن. البته در حد یک سرکشی ساده و بدون هیچ پیام و صحبتی در همین حد. اصلا قصد درخواست ازدواج هم نداشتن. فقط سر زدن. میدانم ایشان همچنان مجرد هستند. حقیقتا با این کارشان خیلی باعث آزار و رنجش بنده هستن. خیلی تلاش کردم که بتوانم ایشان را فراموش کنم اما نتوانستم. با این حال با توجه به اینکه این فرد کاملا خیلی مذهبی هستند. حقیقتا برایم سوال بزرگ و پرچالش و مهمی ایجاد شده که چرا چنین کاری میکنند و پیام میدهند؟ این کار ایشان گناه ندارد؟ این نوعی تامین ارتباط نیست؟ من شناختی از مردان ندارم و نمیدانم این کار چه معنی دارد وقتی که ایشان به شدت و محکم قصد ازدواج ندارند!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال معلوم است که این نوع تجسسها و سرکشیها خلاف شرع است و شما با مشغول کردن خود در امور مهمه معرفتی سعی کنید ذهن خود را مشغول این امور ننمایید. پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست مطالعه شود. موفق باشید
امروز نشستم جدی به خودم در زندگی زمینی و جسم طبیعی نگاه کردم و بررسی کردم. در این لحظه شرایط طوری شده که هیچ راه حلی و امیدی برای بنده وجود نداره. صفر یا صد! مرگ یا زندگی!؟ هرچی فکر میکنم آدم خودخواهی مثل من هرگز به خودش اینقدر بد نمیکرد، و خداییش من این کارهارو با خودم نکردم. دو کار تا نهایت سی چهل روز دیگه باید با خودم بکنم: یکی خودکشی یا دومی اتفاق معجزه! راه حل یا شروع تا تلاش غیر ممکنه. غیر از این دو گزینه ندارم برای انتخاب و مجبورم یکیشون بپذیرم. این رو گفتم چون نامردی بود از خودم خبر ندم و اینطوری حجت رو برای خودم و خدا و اولیاء و دوستان روشن کردم و حرفی نمیمونه. با شاید واقعاً من آدم خاص یا متفاوت و یا بدی برای شماها بودم نمیدونم اما چیزی که میدونم اینه شماها رو دوست داشتم و براتون راه اومدم و نتیجه گرفتیم. شاید همین برای من کافی باشه. مثل خودم دوستتون داشتم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خود را در تاریخی احساس کنیم که حاج قاسم سلیمانی خود را در آن تاریخ احساس کرد؛ هزاران راه در مقابل ما گشوده است. مهم آن است که خود را در این تاریخ و در افقی که رهبر معظم انقلاب متذکر هستند، حاضر کنیم. موفق باشید
سلام استاد:. خدا قوت. در جلسه درجست وجوی امین آینده فرمودید که: گزارش بانو امین از بودنشان در نگاه هرمونوتیک یعنی همان اقرا. و خیلی عجیب است که قرآن با اقرا آغازشده است. و فرمودید: تمام قرآن گفتن است، گفتن قصه بودن پیامبر. ممنون میشم با توضیحات بیشتر، این مطلب را کمی تفصیلی تر بیان بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع، موضوعِ سادهای نیست. همانطور که عرض شد به عنوان مقدمه میتوانید به عرایضی که در شرح سوره «علق» پیش آمد، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم خسته نباشید خدا شما را حفظ کند. در مورد ازدواج باید چه نگاهی داشت و معنای زوجیت چیست؟ به نظرم الان خیلی از تفسیرها از ازدواج موجود بینانه هست به نظر شما جایگاه وجودی ازدواج چیست؟ و اینکه چگونه در این شرایط جامعه باید ازدواج کرد آیا کتابی مدنظر دارید یا صوت؟ و معنای خانواده چیست؟ قران به آن بیت میگوید یعنی خانواده چه بستری می باشد؟ خیلی ممنون میشم به هر سه سوال جواب بدهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که قرآن میفرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (21/ روم) در دل ازدواج، انسان نوعی صمیمیت و رحمت را که از طرف خدا به طور خاص پیش میآید را تجربه میکند. عرایضی در رابطه با ازدواج در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» شده است. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: برای شروع مطالعه تفسیر المیزان کدام نشر را پیشنهاد میفرمایید؟ فروشنده گفتند که تفاوت میکند و چون بر طبق توصیه شما علاقه مند شدم به تفسیر ممنون میشوم بفرمایید کدام نشر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان ترجمه آقای موسوی همدانی که علامه طباطبایی نیز به آن ترجمه، نظر مثبت داشتند، خوب است. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد طاهر زاده: آقای شکوهیان راد پژوهشگر و مدرس دانشگاه تهران معتقدند آقای علی علیزاده برنامه انگلیس را در فضای اجتماعی سیاسی ایران مشخص میکند و الان احتیاج به انسجام و وحدت و نه چند جبهه گی داریم ولی ایشان کد های خاصی را با برنامه ریزی بیان کردند مثل: سرزنش حامیان دکتر جلیلی و دکتر قالیباف نسبت به یکدیگر؛ سرزنش جریان انقلاب و خواص انقلاب نسبت به یکدیگر؛ سرزنش مسئولان و مردم در جریان انقلاب نسبت به یکدیگر. لطفاً نظر و تحلیل تان را راجع به مباحث آقای علیزاده متذکر شوید. با تشکر صوت مطالب ذکر شده در کانال ایتا @SHRChannel https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته نظر هر عزیز جای خود محترم است ولی بنده که تقریباً مطالب آقای علیزاده را دنبال میکنم هرچند بعضاً انتقاداتی نسبت به بعضی از سخنان ایشان دارم، به چنین نتیجهای نرسیدهام همانطور که خود ایشان میفرمایند حساسیت ایشان به ایران است آنهم ایرانی که به تعبیر ایشان ایران تشیع و با حضور ولایت فقیه در نظام سیاسی آن است. موفق باشید
سلام: چرا آقای داوری اردکانی فیلسوف معاصر از آقای پزشکیان حمایت کردند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در سوال و جوابهای شماره 37882 و 37886 و 37895و 37894 شده است خوب است که به آن متون رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام وقتتون بخیر استاد: من چند وقتی دچار نامیدی و یاس شدم. حالم خیلی بده و نمیدونم این حال رو چطوری خوب کنم خیلی احساس میکنم به کمک نیاز دارم ولی فقل کردم واقعا نمیدونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان «راز نیستانگاری و راه عبور از آن» https://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C شده است. خوب است صوت آن مطالب را دنبال فرمایید. موفق باشید
با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: با توجه به صحبت شما که فرمودید کارها باید از کف جامعه و از پایین درست شود و حتی مثال آقای احمدی نژاد (چهار سال اول) را زدید که از آن دوره بهتر نبود و کار حل نشد و فهمیدیم باید از پایین کار حل شود و باز در دیداری که رهبر عزیز با حاج مهدی رسولی داشتند که آنجا میخواستند مستقیم وارد شوند و حمایت کند از یک شخص خاص ولی رهبری ایشون را منع کردند و فرمودند بروید برای تمدن نوین اسلامی کار کنید و باز اشاره ای کوتاه دارم به سخنان رهبری در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۲ فرمودند یکی از چیزهایی هم که الان به این مناسبت، در این برههی زمانیِ بخصوص لازم است عرض بکنم، [اینکه] سعی کنید از گسترش نفوذ و کلمه در سطح کشور در مسائل زودبازده - مثل انتخابات و مانند اینها استفاده نشود. یعنی واقعاً به نظر من حیف است کار وسیع فرهنگی که انسان بخواهد انجام بدهد، وسیلهای قرار بدهد برای اینکه مثلاً در انتخابات یکی جلو بیاید، یکی عقب برود. این تشکیلات را تا آنجایی که ممکن است صرف این جور کارهای زودبازده [نکنید] تعجب بنده این است چرا باید شخصا از یک کاندیدا ولو این کادیدا کاملا اصلح باشد حمایت کنید؟ پیشاپیش از این که مصدع وقت شریف شدم عذر خواهی می کنم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه عرض شد بنده آقای جلیلی را یک نامزد در کنار دیگر نامزدها نمیدانم. خوب است در این مورد به عرایضی که تحت عنوان «کدام رئیس جمهور و حضور در کدام آینده؟» https://eitaa.com/matalebevijeh/17011 شد رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: با عرض سلام و ادب و آرزوی توفیقات جنابعالی. لطفا درباره این جمله از کلام استاد شهید مطهری در کتاب آشنایی با قرآن جلد ۱۳ صفحه ۲۲ مقداری توضیح بفرمایید: «با» خدا و در مرتبه خدا هیچ چیز را نباید قرار داد. «به» خدا باید به سوی خلق رفت نه «با» خدا
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا شهید مطهری بزرگ را که نماد عقلانیتِ ناب توحیدی بود؛ رحمت کند. آری! حقیقتاً سخن همان است که او گفت به همان معنایی که ما در زیر سایه توکل الهی در هر صحنهای میتوانیم حاضر شویم و این یعنی «به» خدا. و این غیر از آن است که تصور کنیم هرکاری میتوانیم بکنیم ولی در کنار آن کارها به خدا هم باور داشته باشیم. موفق باشید
سلام استاد وقت شما بخیر: مگر گفته می شود جسم روحانی کعبه (بیت المعمور) در آسمان قرار دارد؟ آیا کربلا نیز به همین صورت است؟ (با توجه به روایاتی که خلقت کربلا را قبل از کعبه می داند) اگر بلی چرا انبیاء و اوصیا برای زیارت کربلا به زمین می آیند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال مطابق روایات، منشأ ظهور زمین از مکه و از باطن آن یعنی بیت المعمور است هرچند تعین روشن زمینی که ما را به بیت المعمور و انوار باطنی آن منتقل میکند؛ در کربلا راحتتر محقق میشود ولی این حضور هم مبتنی بر نظر به همان کعبه و بیت المعمور پیش میآید و به همین جهت انکار جایگاه کعبه، عملاً ما را نسبت به برکات دیگر مظاهر، محروم میکند. موفق باشید
استاد عزیز: از راز این اشکهایی که تمامی ندارد بگویید، از راز این بیقراریها، از اسرار این انقلاب، استاد این انقلاب چیست؟!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این انقلاب، صفحه گشوده توحید است با ظهور مردانی که اشارههایی هستند به سوی عرش که با بودنشان مأمور نمایش حقیقت توحیدیِ عرشاند در جهان سیاست، تا تاریخی به ظهور آید که حکایت حضور انسان کامل «عجلاللهتعالیفرجهالشریف» میباشد و با شهادتشان که برگشت به مأوایِ عرشیشان میباشد ما را متوجه عرش میکنند و اینجا است که ناگهان به خود میآییم که چه اندازه نیازمند آن حضور هستیم. و اینجا است که آن اشکهای زیبا، حکایتهای خود را با ما در میان میگذارد. و حکایتِ باز رئیسی از آن اشک ها به گوش میرسد. موفق
باشید
در مورد سوال ۳۷۵۵۳، ایشان می توانند بجای فیلم دیدن، خواندن کتاب های متنوع را جایگزین کنند، مثل کتاب های شهید مطهری، سلام بر ابراهیم ۱ و ۲، سربلند (شهید حججی، حتما بخوانید)، خاطرات سفیر، ستاره ها چیدنی نیستند، دا، آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین، بهشت جوانان (این کتاب را ویژه توصیه میکنم به خصوص قسمت مربوط به موسیقی را مطالعه کنند و حتما آهنگ های حرام که تعداد بیشتری دارند و غالبند را طرفشان نروند، متاسفانه آخر تعداد زیادی از فیلم و سریال ها آهنگ حرام پخش می شود، من که خودم موسیقی گوش نمیدهم، کتاب غناء و موسیقی که درس خارج فقه رهبری است، مفصل درباره غنا و جنبه هایی از بعضی روایات و ملاک و معیار حرام، الات موسیقی و رقص و احکام مربوطه گفته شده، بااینکه متن علمی است ولی خیلی از آن قابل فهم است)، کتاب هایی که حضرت آقا پیشنهاد کرده اند، کتاب الغارات، کتاب های پیشنهادی شهید حاج قاسم سلیمانی و... تفسیر قرآن گوش کنند، قرآن بخوانند ولو یک صفحه در روز، سعی کنند از طریق طب اسلامی و احکام مربوط به بهداشت و سلامت (مثل طب الرضا علیه السلام )، به سلامتی خود برسند. صلوات زیاد بفرستند، سعی کنند روزانه ذکر استغفار هم بگویند، حتما امربه معروف و نهی از منکر کنند (می توانند رایگان هم ثبت نام کنند عدد ۳ را به ۳۰۰۰۱۹۱۶ پیامک کنند)، در سایت ستاد امربه معروف و نهی از منکر هم دوره آموزشی رایگان قرار داده اند. برای نماز می توانند به کسی بسپرند که ایشان را بیدار کند، رو گوشی برنامه برای اذان داشته باشند که موقع اذان با صدای بلند پخش شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکراتی در رابطه با پرسش 37553 . موفق باشید
سلام و ارادت محضر استاد عزیز: عرض تسلیت و تعزیت بمناسبت شهادت رئیس مذهب جعفری حضرت امام جعفر صادق (ع) محضرتان خواستم بپرسم؛ در برخی از ایام شهادت حضرات معصومین (علیهم السلام) همچون دهه عاشورا دسته های عزاداری در سطح شهرها و روستاها شکل میگیرد، یادم هست در یکی از جلساتتان شکل گیری این دسته های عزاداری رو به استثناء ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) که میبایست در پرشورتر برگزار شدن آن تلاش نمود، نوعی بدعت قلمداد فرموده بودید، نظرتان رو در این خصوص مطرح بفرمایید سپاسگزار میشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما دستور دادهاند آن نوع عزاداریِ خاص که برای حضرت اباعبدالله«علیهالسلام» با سینهزدن و دسته راهانداختن، به جهت روش خاصی که آن حضرت در صحنه کربلا داشتند؛ منحصر به ایشان باشد و در عزاداری سایر ائمه«علیهمالسلام» همان روش عزاداری سنتی که به ذکر مناقب ایشان مشغول شویم و متوجه نقش تاریخی آن بزرگواران باشیم. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: در مواجهه با نسل جوان که بسیاری از مطالب دینی برای آنها سطحی و مضحک و بیفایده و کلیشه است، چه بگوییم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر باید با زبانی لطیف، خودشان را نسبت به خودشان آگاه کرد تحت عنوان «معرفت نفس». ولی با زبانی خاص که بیشتر حالت اشاره داشته باشد و نه تعلیم. امید است کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» در این امر راهگشا باشد. موفق باشید
با سلام: بنده دو پسر دارم و الان میخاهم مجدد بچه دار شوم ولی دختر میخاهم و میخاهم از روش آی یو آی پزشکی استفاده کنم. میخاهم بدانم این کار یعنی دخالت در کار خدا یا نه استفاده از علم پزشکی است؟ و اینکه چون در این روش توسط پزشک نطفه وارد رحم میشود و تشکیل نطفه با شهوت و شرایط و زوابط خاص نیست آیا در روح جنین تاثیری دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. ولی به هر حال بعید است مشکلی به وجود آید. موفق باشید
طلبه هستم. به گمانم بسیاری از این علوم به درد انتقال به نسل جوان و جهاد تبیین نمیخوره. با این علوم چه کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: علوم رسمی حوزوی، مبنای رجوع به قرآن و روایت است و بسیار مهم میباشد. و اگر با آن مبنا ولی با زبان روز با جوانان صحبت شود، به آنها با مبنای اصیل کمک میشود. عرایضی تحت عنوان «نسبت روحانیت با مردم» https://lobolmizan.ir/special-post/1478?mark=%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AA شده است. خوب است به آن متن رجوع شود. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم. با آتش وجود برای شما مینویسم و بسیار جان به لب رسیده انقدر محبت مرا ویران کرده و سرگشته و حیران کرده که دیگر آهی نمانده. سیر معرفت نفس و دیگر کتب را برای ورود به فصوص برگزیدم که درحال پیش رفتنم اما نمیتوانم آتش جانم را آرام کنم. خواستم سیر مثنوی برگیرم. نمیدانم با این حجم از محبت باید چه کنم؟ یک منبع عمیق برای محبت معرفی بنمایید. ملول و رنجور و درمانده شدم از بس که نتوانستم این حجم از محبت را در خانه معشوق ببرم. و یک منبع برای شناخت ادبیات فارسی اصیل و برای شناخت مثنوی و حافظ معرفی بنمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در چنین مواردی خوب است به مثنوی فکر کرد و شرح آقای کریم زمانی به عنوان ابتدایِ انس با مثنوی، کمک میکند هرچند باید در دلِ برنامه درسی حوزه که در آن حاضر میباشید، جای مطالعه مثنوی را دنبال کنید تا تماماً وقت شما مشغول مثنوی نشود. موفق باشید
در میخانه گشایید به رویم شب و روز که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم. استاد مگر نه اینکه «ادعونی استجب لکم» صحیح است «و اذا مرضت فهو یشفین» صریح؟ مکر نه اینکه عشق در یک لحظه اتفاق میفتد؟ مگرنه اینکه خیلی ها کم طاقتند و دل نازک و شکستنی ترند؟ مگر نه اینکه از فصوص و منازل و نماز و طاعت کاری نمیآید و او با ندایی در باز میکند و باب خانه معشوق باز است؟ مگر نه اینکه از همه بریده ایم؟ مگرنه اینکه عشق صورت میخواهد؟ استاد من نمیتوانم با شعر رباید دلبر از تو دل ولی آهسته آهسته زندگی کنم! استاد از خودم بیزارم، مگرنه اینکه خوب و بد را اینجا باهم میخرند؟ آه که چه سخت است غطائی که چشمانم را کور کرده است. میدانم مشکل از من است اما بنظرم کار معشوق هدایت امثال من که بد هستم است! خوب ها که خوبند! مگرنه اینکه جدشان با جذامیها مینشست، جذام ایمان من هم نمیتواند مانع رویتش شود! مگرنه اینکه ... مگرنه اینکه... استاد من گله دارم از این سردرگمی! از این بی کسی! از بی معشوقی و بی امامی! او که هست میدانم ولی استاد مگرنه اینکه هرجا گلی هست خار و خاشاکی هم هست! آه که ان الله لا یعجل لعجله الناس! اما من از فردا بیمناکم که نکند وقتی در خودم غوطهورم سر برسد! میدانم که به درد همان گردو بازی میخورم! ما را چه به کوچه لیلی! اما مگرنه اینکه او هیچ صدایی را بی پاسخ نمیگذارد و همین آه لبیک پیشاپیش اوست؟ آه که چه زمانه سختیست! متی احار فیک یا مولای! میگویند وقتی میبینی اش که دیدن و ندیدن برایت فرقی نکند وای خدا نکند که به این حال برسم که دیدن و ندیدن معشوق با هر توجیهی برایم فرق نکند! من خاک بر سر گمراه نبینمش چه کنم! حالا نمیدانم اسمش میشود اوبژه یا سوبژه! استاد من دارم از بی مونسی قابل رویت میمیرم دعایی بکنید برایمان! دعای استاد در حق شاگرد مستجاب است! بخدا پیگیر مباحث عرفانی هستم میدانم این حرفهایم کلی ایراد دارد و صحیح نیست و بی مبنا هستند! اما کم آوردم، رویت او در انقلاب و رهبری و امام و... درست جای خود اما رویت متعینه شخصیه او خودتان هم میدانید چیز دیگریست که به همه حصولمان آتش میزند! آه از کوری و دوری و صبوری! نوری کاش میتابید به این خیال آشفته تا از موقنین شوم! و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض! ابراهیم نیستم اما کذلک ای میشود برایم پیش بیاورند! آه از این خودخواهی های من! امام را هم برای تسلی دل خود و هوس میخواهم چه کنم که نمیفهمم و با نفهمی انس دارم! خاک بر سر من که جذام ایمانم را خورده! و باز خاک بر سر من. ای حجت خدا این دیوانه را ببخش یا صاحب الزمان
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرمود: « ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ» سپس شما را به جای گذشتگان در میان آوردیم تا بنگریم شما چه میکنید. حال مائیم و تجربه ایمانی که از یک طرف دلْ به دلبر دادن است و ناز او را کشیدن، و از طرف دیگر با خالِ لب او روبهروشدن و هزار سرگردانی. این یعنی ما را و رسیدن به لب یار کجا، که محل تجلیات ذاتیه انوار الهی است. مائیم و لب یار و بیماری از همان نوعی که در نوشته شما به چشم میخورد. و این قصه این زمانه است که زمانه سرگردانی است در بیابانی که انسانها لیلایِ دیروزین خود را که در دفاع مقدس با آن مأنوس بودند از کف دادهاند تا در ساحتی دیگر او را بیابند. و این قصه سرگردانیِ امروزین ما میباشد. لیلا را باید در ساحتی دیگر پیدا کرد، ساحتی که با «وجود» میتوان سر و کار پیدا کرد. وجودی که هیچ چیز نیست، ولی هست. و این یعنی «دوست دارد یار این آشفتگی». زیرا سر به سامانِ دیروزین نهادن کافی نیست. موفق باشید
سلام، در رابطه با مسائل سیاسی اقتصادی جمهوری اسلامی اگر ناراحت نمیشوید سئوالی بپرسم. آنچه بنده بی سواد از اوضاع اقتصادی و فرهنگی مملکت میفهمم این است که نه مسئولین و نه سیستم و نه مردم هیچ کدام به شیوه جمهوری اسلامی اداره نمیشود و عمدتا طریقه دست چندم و قدیمی اقتصاد و مدیریت و علمی و فرهنگی مدرن است به همین خاطر هم کُند و مسخره است و البته همواره دچار ایراد. رهبری بعنوان جهت دهنده کلی نظام سعی بر این دارند کلیت سیستم را به نظام اسلامی تغییر داده و از ذات مدرن و دست چندمی خارج کنند و اصرار دارند جمهوری اسلامی از دل همین مردم باید متولد شود و یک فرهنگ جهانی خواهد بود نه یک فرهنگ قبیله ای. خب! دوست بنده با ۳۵ سال سن هنوز مجرد است، حقوق کارگری در سخت ترین حالت، روان پریشی که با قرص روانپزشکی اداره اش میکند و کارگران مملکت که با حقوقی همواره پایین تر از حد شان یک فرد معمولی است باید به جبر زندگی کنند با اینکه منکر سختی نیستم منکر بی عدالتی هستم. نمیگویم انقلاب موفقیت نداشته است و منکر پیش رفت هایمان نیستم بلکه میگویم بیایید برویم آمریکا را از ریشه بخشکانیم ما نیاز به اراده های آزاد انسانی و تحقق آرمان های حاکمیت خود داریم. پیش بینی بنده از جواب شما این است که با پذیرش مشکلات و حل آنها از دل مردم و جهت دهی، موفق به نابودی سیستم غربی در زندگی سیاسی اجتماعی خود خواهیم شد. خیلی خب سئوال این است چرا ما در این مسیر متحد، قدرتمند، تربیت شده، آزاد، صاحب اراده، و قوی دل و استوار نیستیم؟ این عمر من بوده در دستان معلمی شما مربیان انقلاب چرا مرا از کودکی آماده نکردید؟ من توانایی داشتم و پیوسته در اختیارتان بودم شما به من آینده ای که لازم دارم را هرگز نشان ندادید و راهی که خود را در آن تا انتها بیابم تا حرکت کنم را نمایان ننمودید از این بابت جوابی مرحمت فرمایید تا یا راهی بیابم یا راهی بسازم یا سفر کنم از خدمت شما مرخص شوم یا مرا از این سرا خارج کنید یا اگر در تنگناها قرارم دادید بلند مرتبه ام کنید تا زمین گیر نشوم و پیش رویکنیم. ما مردم نیازمند تعاملی صحیح با مسئولین برای تحقق جمهوری اسلامی هستیم و اینگونه گفتگوها برای ما حکم شروع حرکات باید باشند
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً آغازِ یک تاریخ، چیز سادهای نیست. نه میتوان برای عبور از نظام سرمایهداری، همه امور را دولتی کرد – دیدیم که در شوروی این روش جواب نداد - و نه میتوان نظام سرمایهداری را ادامه داد. اینجا است که راهِ سومی در میان میآید که همان مردمسازی است. و این آغاز، آغازِ آسانی نیست مگر اینکه اولاً: نسبت به تعالیِ مردممان فکر کنیم تا در انتخابهای خود به اموری فاخر بیندیشند. ثانیاً: عنان مردم را از دست ادارهها و سیطره بروکراسی آزاد کنیم. و این اگرچه آسان نیست و ما در مقابل خود تنگناهای تاریخی داریم، ولی این تنها راه است. در همین رابطه مقام معظم رهبری در شعار امسال که «جهش تولید با مشارکت مردم» بود، موضوع مشارکت مردم را امر جدّی دانستند. موفق باشید
سلام و رحمت خدا بر شما استاد بزرگوار: پیشاپیش رسیدن ماه مبارک رمضان رو تبریک عرض میکنم و از شما التماس دعا دارم. ان شاءالله اواخر اسفند راهی سفر کربلا هستیم اگر امکان داره نکته و راهنمائی بفرمائید برای بهره مندی بیشتر از این سفر و اینکه بشه کوله بار رو توی این سفر بست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با امید به لطف الهی در بستر شخصیتهای معصوم جلو رفت و باز جلوتر. در این مورد خوب است به جزوه «همراه با زائر عتبات» https://lobolmizan.ir/leaflet/179?mark=%D8%B9%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%AA که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد عزیز وقت بخیر: سوالی شاید پیش پا افتاده میپرسم اما متاسفانه رایج امید است راهنمایی بفرمایید. در مورد صلهی رحم و اخلاق خوش روایت زیاد داریم و سیرهی اهل بیت ماست در فامیل خود شخصی داریم بسیار رک گو است، هر چه به فکرش آید بر زبانش جاری میشود، و اغلب باعث رنجش اطرافیان میشود و وقتی با مهربانی در وقتی دیگر اشاره به آن رفتار میکنیم کاملا حق به جانب خود را محق میداند و دیگران را مقصر. متاسفانه رفتارهای زننده او سبب غیبت پشت سرش توسط اقوام میشود برای اولین بار تذکری به او دادم و بسیار ناراحت شد و باز هم خود را محق دانست [اصلا توقع نداشت چون همیشه اوست که دیگران را نقد میکند و دیگران به حرمت پدرش جوابی به او نمیدهند]، نکته اینجاست که درون من نیز آشفته و ناراحت است، که شاید اگر نمیگفتم و مثل همیشه چشمپوشی میکردم بهتر بود، شاید رنجیده باشد در حالیکه حق با من بود سوال اینجاست: اولا آیا غیبت اقسامی دارد؟ هر حرفی که پشت شخص غایب مطرح شود غیبت است؟ کسی که در محافل عمومی با رفتار خود، موجبات غیبت پشت خود را ایجاد میکند، به طور طبیعی مردم پشت سرش صحبت میکنند، خود او اسباب حرف و حدیث را ایجاد میکند ثانیا این که گاهی رفتاری میکنیم که فطرت و ندای درونمان ناراحت میشود، لزوما نشان از اشتباه بودن آن رفتار است؟ این حس که هم ناراحت میشوم از او و هم دلم برای آرامش نداشته اش میسوزد هم غیبت توسط اطرافیان یک دوگانگی بدی در من ایجاد میکند و دوست ندارم اینگونه باشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این نوع افراد، خودشان باید متوجه ضعفهایشان بشوند و تذکر شما در این راستا برای کمک به آنها میباشد. به ما فرمودهاند غیبت فرد مؤمنی که عیب خود را پنهان کرده، نکنیم تا آن عیب افشاء شود. ولی اگر خودش آن را پنهان نمیکند، گفتن آن غیبت به حساب نمیآید. موفق باشید
سلام جناب استاد: در مورد انگشتر و نگین انگشتر و سنگهای مربوط با نفس های متفاوت انسانها چه مطلبی میشود مطالعه کرد؟ اصلا شما حضرتعالی توصیه در خصوص سنگ خاصی برای انسان دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تحقیق چشمگیری نداشتهام. همان اندازه که در روایت نسبت به عهدِ سنگ عقیق و سنگ فیروزه مطرح است؛ به نظر میآید بتوانیم از آنها استفاده کنیم. موفق باشید
سلام علیکم: شما در شرح تفسیر سورهی حمد امام خمینی (ره) در صوت دوم میایید و اثبات می کنید که ممکن نسبتش با وجود و عدم مساوی است برای همین احتیاج دارد تا عاملی او را از تساوی خارج کرده و به ممکن وجود دهد. و نتیجه میگیرید که این واجب است که در صحنه است. سوال من این است که چرا شما از امکان ذاتی ماهوی که نظر مشا است استفاده می کنید؟ چرا از فقر ذاتی معلول استفاده نمی کنید؟ شما پیرو مشا هستید یا ملاصدرا؟ نمیشه که در یکجا از مشا استفاده کنید و در جای دیگر از حکمت متعالیه. وقتی نظرات ملاصدرا را قبول دارید، چرا سراغ مشاء میروید؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «امکان ذاتی» برای ممکنالوجود، موضوعِ بسیار ارزشمندی است که همه متفکران حتی جناب ابن عربی متوجه آن است. اتفاقاً این نکته یکی از ارکان فلسفه اسلامی است که فلسفه یونان بویی هم از آن نبرده است و موضوعی است کاملاً عقلانی. و البته فقر ذاتی معلول در دستگاه «اصالت وجود» ظرایف خود را دارد. موفق باشید
نفس اماره راهی برای رسیدن به خدا، ما همیشه از نفس اماره به بدی یاد می کنید اما آیا اگر این نفس نباشد که ما را به کاری فرا بخواند که نباید است و ما در مقابل آن به خدا پناه آوریم و با عزم و اراده به مقابله به آن بایستیم میتوانیم به آن مقام های بالایی که وعده آن داده شده است برسیم آیا این درست است که شهدا چون از سیم خاردار نفس خویش گذشتند؛ توانستند از سیم خاردار بگذرند. پس آیا می توان گفت این نفس اماره است که خدا آن را در ما قرار داده است تا به آن ظرفیتی که خدا ما را می خواهد برسیم تا بتوانیم آن ظهور تجلی بخش را ببینیم و آیا این حضور است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در نظام الهی، وجود شیطان و یا در نفس انسانی، وجود نفس امّاره لازم است. اشکال در آنجا پیش میآید که ما اسیر آن گردیم. به گفته بزرگان: این وجود شیطان بود که او همچنان وسوسه کرد تا سالکان راه حقیقت با مقابله با آن وسوسهها، راهِ انس با خدا را یافتند. موفق باشید
