با سلام: عین وجود، عین علم است. سوال آیا عین وجود عین مرتبه های علم هم هست یا نه؟ یعنی آیا عین وجود، مثلاً عین، علم ملا صدرا هست یا نه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً هرجا پای وجود به هر نحوی در میان باشد آن امر، تشکیکی است. موفق باشید
سلام و رحمت خدمت استاد. دوتا سوال دارم: اول اینکه من از یک کسی که ناراحت میشم بخاطر رفتار بدش باهام و حقم خورده میشه، حتی بعد از چندین ماه، گاهی به یاد شخص میفتم. و این یاد هم اذیت کننده هست. دلیلش چیه و چطور از شر این افکار آزاردهنده نجات پیدا کنم؟ دوم اینکه مبتلا به یک عملی هستم که شاید گناه نباشه اما خیر هم نیست. هرچه تلاش میکنم به تقوا یا به بستن راه تکرار اون عمل، مثل کسی که هیچ قدرتی به کنترل نداره میشم و تسلیم. فرض بفرمایید شبیه سیگار کشیدن که فرد میدونه آسیب میرسه به بدن خودش و بقیه و میخواد که ترک کنه اما یه عاملی مانع میشه. بنظر شما استاد عزیز، این مانع چیه؟ و چطور باید رفعش کنم تا از این کراهت روح خلاص بشم؟ روزه زیاد موثر نبوده. نمازها هم اول وقتند. سپاس بیکران
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این موارد با اغماض مرتفع میشود در آن حدّ که از حضرت علی (علیه السلام) داریم: «وَ إِنَّ الْعَاقِلَ نِصْفُهُ احْتِمَالٌ وَ نِصْفُهُ تَغَافُلٌ» به درستی که نیمی از رفتار عاقل تحمل و نیمی از رفتار او نادیدهگرفتن است و یا میفرمایند: «أشرَفُ أخلاقِ الكريمِ تَغافُلُهُ عَمّا يَعلَمُ» برترین اخلاقِ انسان بزرگوار، نادیدهگرفتن آن چیزی است که میداند. امری که در شهید حاج قاسم سلیمانی به وضوح ملاحظه میکردید و برای ادامه انقلاب اسلامی نیاز داریم این روحیه را در جامعه و در خود رشد دهیم به همان معنایی که اقیانوس، آبهای گِلآلود را در بر میگیرد و آلودگیهای آن را فرو میگذارد و آب را در آغوش میگیرد. ۲. در این رابطه خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام و احترام: چگونه می توان چشم حق بین خود را در دنیا باز کرد؟ راهکار عملیاتی که مناقشه روی آن نشده باشه وجود داره؟ امید به آخرت برای دیدن حقیقت، امید واهی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث «معرفت نفس» در این مورد شروع خوبی است. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد طاهر زاده: آقای شکوهیان راد پژوهشگر و مدرس دانشگاه تهران معتقدند آقای علی علیزاده برنامه انگلیس را در فضای اجتماعی سیاسی ایران مشخص میکند و الان احتیاج به انسجام و وحدت و نه چند جبهه گی داریم ولی ایشان کد های خاصی را با برنامه ریزی بیان کردند مثل: سرزنش حامیان دکتر جلیلی و دکتر قالیباف نسبت به یکدیگر؛ سرزنش جریان انقلاب و خواص انقلاب نسبت به یکدیگر؛ سرزنش مسئولان و مردم در جریان انقلاب نسبت به یکدیگر. لطفاً نظر و تحلیل تان را راجع به مباحث آقای علیزاده متذکر شوید. با تشکر صوت مطالب ذکر شده در کانال ایتا @SHRChannel https://eitaa.com/joinchat/2793996420C418ac5a508
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته نظر هر عزیز جای خود محترم است ولی بنده که تقریباً مطالب آقای علیزاده را دنبال میکنم هرچند بعضاً انتقاداتی نسبت به بعضی از سخنان ایشان دارم، به چنین نتیجهای نرسیدهام همانطور که خود ایشان میفرمایند حساسیت ایشان به ایران است آنهم ایرانی که به تعبیر ایشان ایران تشیع و با حضور ولایت فقیه در نظام سیاسی آن است. موفق باشید
سلام: ببخشید من چند وقتی هست در ارتباط با خدا ناتوان شده ام نمیدونم بخاطر عظمت خدا و یا موضوعات دیگری هست انگار خدا از دسترس من خارج شده است. اشکالی دارد بیشتر با امام زمان ارتباط بگیرم وقتی فکر می کنم این حس به دو دلیل هست یکی نا محدود بدون خدا و دور از دسترس بودنش در ذهن من بوده و دیگر اینکه انگار با امام زمان راحت تر میشود صحبت کرد. پیش خودم میگم افرادی مثل آیت الله بهجت و غیره ایشون را دیده اند و قابل دسترس هستند تا خداوند نامحدود نمیدونم علت این حالت چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نظر به اولیای الهی که آینه انوار حضرت حق میباشند، در واقع نظر به کسانی است که اشاره به اسمای الهی دارند و از این جهت اگر آن انس در بستر نظر به توحید بیکرانه حضرت ربّ العالمین باشد، راهِ خوب و ارزشمندی است. موفق باشید
با توجه به معنای ولایت چگونه می توانیم تشخیص دهیم آیا مولای ما علی (ع) است و چقدر از ولایت آقا بهره مندهستیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظری به سوال قبل، و بخصوص با نظر به معنای انسانیت و اینکه آن حضرت را ذیل نبوت نهایت انسانیت می یابیم، میتوان به این موضوع فکر کرد. آری! حقیقتاً آن نهاییترین حضور ذیل نبوت نبیّ، تنها و تنها با نظر به حضوری است که در نسبت با مولایمان علی«علیهالسلام» میتواند برای هر کس پیش آید؛ تا انسان هرچه بیشتر با نظر به آن حضرت خود را در ابعاد متعالیتری احساس کند. و این است معنای نسبتی که ما با ولایت آن حضرت میتوانیم داشته باشیم. موفق باشید
گویی در بن بستی هستم نمیدانم که بایستی به ذهن گوش کرد یا به قلب یا هیچکدام. اصلا تا به الان به چه چیز گوش دادهام؟ به این فکر میکنم که خودم کجایم؟ همینجا؟ چگونه میتوانم ببینمت ای جان؟ در کدام سو از وجودم تو را بیابم؟ چگونه تو را همراهی کنمت؟ دلم برایت تنگ است و گویی میجویمت میخواهمت و در پیات هستم تا بیابمت تا بلکه با یافتن کمی بتوانم بروم کمی بتوانم خود را دریابم در زندگی خستهام از دنیا و از هر چیزی خستهام از سختیهای زندگی توانم بریده و صبری برایم نمانده نمیدانم در زندگی شخصی چه خواهم کرد چه میخواهم چه نمیخواهم اصلا چه میتوانم بکنم در وضعیت و شرایطی که هستم؟ همه من را میخواند و من نمیدانم کجایم گویی که در سرم سنگی گذاشتهاند آنقدر که سنگین است گویی که هیچ چیز مهم نیست اما در عین حال در دل تمنایی هست به راستی چگونه میشود به این تمنا پاسخ داد؟ چگونه میشود رفت بدون آنکه در این راه ماند؟ چگونه میشود رفت که حتی اگر جایی هم ماندی این ماندن خودش برای خودش رفتنی را در پی داشته باشد میدانی دو دلم نسبت به همه چیز. در دلم غوغایی به پاست که نمیدانم این را چگونه به راه برسانم نمیدانم چگونه با او تا کنم تا راه را بیابد و حرکتی را بردارد حرکتی که اول در وجود خود شکل گرفته باشد حرکتی که برایم چیزی در میان بگذارد اصلا از خود میپرسم چیزی در خودت داری؟ داری چگونه میروی؟ چگونه قدمی برمیداری؟ چگونه حرکتی را به پیش میبری؟ آیا خودت هم هستی؟ یا فقط این کار را انجام میدهی بدون اینکه خودی در میان باشد اصلا به من بگو که چگونه انتخابش کنم؟ اصلا چگونه چیزی انتخاب میشود؟ دست من هست آیا؟ کجا هستم؟ اصلا میشود از اینهمه شک، نگرانی و .. در آمد؟ چگونه؟ به کجا بنگرم؟ به چه بنگرم؟ همه اینها واقع است و نه وهم و نه بهانه نیست. اینکه خستهام بهانه نیست. اینکه دیگر نمیتوانم شرایط را تحمل کنم بهانه نیست. اصلا به من بگویید با وضعیتها و شرایط باید چه کنم؟ تحمل؟ صبر؟ چگونه بروم در این وضعیت و تحمل؟ با گیجی؟ با سردرگمی؟ اصلا یک چیز دیگر! چگونه ببینم اینها را؟ شرایط و وضعیت را چگونه بگذرانم؟ میدانی! شاید بگویی با تحمل آن را ببین یا اصلا بگویی با چیزی که درون خودت است آن را ببین اما من میگویم با چه ببینم چگونه ببینم؟ چگونه ببینم که بتوانم بروم حتی اگر مصیبت عظیمی هم گردنگیرم باشد؟ چگونه؟ میخواهم آنچه که در سینه ام خفته است را ببینم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این اولِ راه است آنگاه که انسان بخواهد با قدمی بلندتر در نزد خود حاضر شود به همان معنایی که جناب حافظ فرمود: «چه عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها»، به همان معنای سوبژهشدن انسان برای خود در عین حضوری بس متعالی. در جلسهای که اخیراً خدمت رفقا برقرار شد تحت عنوان «کدام رئیس جمهور و حضور در کدام آینده؟» https://eitaa.com/matalebevijeh/17011 خارج از موضوع سیاسی آن جلسه که در رابطه با شخصیت آقای دکتر جلیلی بود؛ معنای سوبژگی انسان و نحوه عبور او در رابطه با انتخابی به وسعت تاریخ، نکتهای بود که به نظر میآید بتواند افقی در مقابل نکاتی که با آن روبهرو هستید، بگشاید. موفق باشید
با سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: در آیه شریفه «مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةࣲ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ إِلَّا فِي كِتَٰبࣲ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرࣱ» و «لِّكَيۡلَا تَأۡسَوۡاْ عَلَىٰ مَا فَاتَكُمۡ وَلَا تَفۡرَحُواْ بِمَآ ءَاتَىٰكُمۡۗ وَٱللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخۡتَالࣲ فَخُورٍ» می فرماید به چیزی که به شما میرسد خوشحال و اندوهگین نشوید چرا که آن در کتابی از قبل نوشته شده بود. انسان از موضوعی که دخالتی در آن نداشته منطقا ناراحت یا خوشحال نمیشود چرا که کم و کیف تلاش و کاهلی در آن اثر گذار نیست. حال با توجه به این آیه این مفهوم عدم تاثیر انسان در سرنوشت تداعی می شود ولی آیاتی مانند «...لیس للانسان الا ما سعی...» نیز داریم. حلقه ارتباطی این دو دسته آیات و نحوه تاثیر تلاش انسان در سرنوشت را لطفا توضیح دهید. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان مأمور به تلاش است در اصلاح خود، ولی نظم کلی حوادث از قبل تعیین شده و ما مأموریم در فرصتی که برایمان هست، خود را اصلاح نماییم. موفق باشید
با سلام: خدا قوت. استاد اینکه حافظ می فرماید: «کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب / تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند» آیا حکایت از یک واقعیت است یا اغراق شاعرانه؟ چون تا قرن ۸ اگر فقط عالم اسلام را در نظر بگیریم چه اندیشمندان بزرگی داشتیم مانند ابن عربی و بزرگان دیگری.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر این حقیر، اغراق نیست. آری! جناب حافظ با نظر به تاریخی که متوجه شد در پیشِ رو در حال ظهور است؛ چنین فتح بابی را جهت نسبت خاصی که ما باید با حضرت حق داشته باشیم، گشوده است آن هم با روش خاص اخص خودش. عرایضی در مقدمه شرح غزل شماره ۱۳۳ شد که امید است مفید باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/16777 موفق باشید
سلام، وقتتون بخیر، خدا قوت. من سالهاست درگیر یکسری مسائل جسمی و روحی هستم که با اساتیدی مشورت داشتم همه متفق القول میفرمایند که نفس بسیار بسیار قوی دارم که داره من رو بازی میده چون خودش تحت فرمان شیاطین هست و من دائم و شبانه روز با خودم در جنگم و از دست خودم خستم و اساتید میگن تا نفسم ادب نشه و نتونم روش سوار بشم این شرایط همچنان ادامه داره، بفرمایید چه کنم که از دست خودم رها بشم، ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود ابتدا مباحث معرفت نفس در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و سپس دو جلد کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» را دنبال و مطالعه بفرمایید. همه مطالب روی سایت هست. موفق باشید
سلام استاد: ان شاءالله خدا همه خیر دنیا و آخرت رو نصیب شما کنه ۱. اسم پسر اول من محمد هادی و دومی محمد علی هست از بعضی میشنویم که دو اسمی بودن بچه بار سنگینی است و معمولا مشکلاتی رو برای بچه ایجاد میکنه و میگن بعضی بزرگان توصیه به تغییر اسم میکردن چون اسامی باطنی دارند و دو اسم نمیتونن با هم بسازن الان وظیفه ما چیه؟ ۲. این نوع امورات زندگی رو چطور میتونیم بشناسیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به این موارد توجه کرد. هرکدام از این اسمها نوری میشود برای هرچه بیشتر حفاظت و هدایت آن فرزندان. عرایضی در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» در این رابطه شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۶. گاهی حس میکنم که صدای آرامم شنیده نمیشود و با برخی افراد باید جدال کنم تا عیبشان را متوجه شوند. آیا اجازه این کار را داریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتی در جدال هم به ما فرمودهاند: «و جادلهم بالتی هی احسن» و به همین جهت ائمه ما «علیهمالسلام» میدان گفتگو با مخالفان را نیز میدان عدم تحقیر تشکیل میدادند که نمونههای آن را در مناظرات حضرت رضا «علیهالسلام» با مخالفان ملاحظه میکنید. موفق باشید
با سلام: استاد عزیز در روایت است شخصی نزد پیامبر آمد و گفت یا رسول الله خدا را دوست دارم حضرت فرمود منتظر بلا باش پس از آن پیامبر پرسید مرا هم دوست داری عرضه داشت بله فرمود منتظردشمنی خلق باش دوباره سوال کرد علی را هم دوست داری گفت بله فرمود منتظر شهادت باش، استاد بعضی روایات هم در مورد اجر شهادت داریم مثلا یه جا گفته کسی که منتظرامام زمان باشه اجرشهید داره، یا مباحثی تو این مایه خصوصا پیرامون زن و بحث شهادت، استاد عزیز یه زن چطور میتونه این مباحث را با هم جمع کنه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که متوجه این نکته باشیم که به ما گفتهاند: «مهر خوبان در میانِ جان نشان / جان مده الاّ به مهر دلخوشان» از آن جهت است که باید افق جان ما شخصیت انسانهای کامل باشد و با آنها بهسربردن از طریق انس با شخصیت علمی و عملیِ آنها؛ جهانِ ما همانی میشود که آن عزیزان در آن جهان حاضرند. موفق باشید
سلام استاد: عید نوروز بر شما مبارک. بعضی وقتها با سر زمین میخوریم! باورمان نمیشود که دوباره بر میگردیم به اعقاب خویشتن! استاد ماه رمضان که جلسات شما نیست انگار دنیا برایمان تمام شده! فقط با جلسات شما زنده ایم بخدا قسم. کاش میشد جلسات شنبه در ماه مبارک برگزار شوند. ممنونم که هستید استاد گرانقدر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در بستر افق عید معنویت، ظهور عید طبیعت را که ما را به ادامه حیات و باز هم حیات میخواند به جنابعالی تبریک میگویم. این حالی که میفرمایید، قصه ایمان است نسبت به افقی که بحمدالله در مقابل این نسل در حال گشودهشدن است. زیباییِ موضوع در اینجا است که نه میتوانیم از آن بگذریم و نه میتوانیم به راحتی آن را از آنِ خود کنیم. قصه نالهها و امیدهای حضرت سجاد «علیهالسلام» در دعای «ابوحمزه ثمالی» است که به یک معنا قصه سرود ایمان است، و آنچه جنابعالی در سرودههای خود بعضاً پیش آوردهاید و در همین حالت است که خوب است باز اشعار خود را بسرایید. عرایضی در جواب سؤال شماره 37216 شد. موفق باشید
با سلام: شما در یکی از سخنرانی های خودتان فرمودید که در برزخ بود یا قیامت که، شش صورت به ملاقات انسان می آید که یکی میگوید نماز تو هستم و... لطفاً اصل حدیث و آدرس حدیث را میخواستم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: قال الصادق «علیهالسلام»: «اِذا دَخَلَ الْمُؤمِنُ قَبْرَهُ كانَتِ الصّلوةُ عَنْ يَمينِهِ، وَالزَّكوةُ عَن يُسارِهِ، وَالْبِرُّ مُطِلُّ عليه. قالَ: فَيَتَنَحَّي الصّبرُ ناحيةً. فَاِذا دَخَلَ عَلَيهِ الْمَلَكانِ اللّذانِ يَليان مُسائَلَتَهُ قالَ الصّبرُ لِلصّلوة و الزّكاةِ وَ الْبِرِّ: دوُنَكُم صاحِبَكُمْ فَاِنْ عَجَزْتُمْ عَنْه فَاَنَا دُونَهُ» (اصول کافي، ج 1، ص 65، (کتابالايمان و الکفر- باب الصبر).
چون مؤمن به قبر داخل شد، نماز او در جانب راست و زكات او در جانب چپ او قرار گرفته و كارهاي خير او بر او اشراف داشته است. حضرت در ادامه فرمود: پس صبر از او فاصله گرفته در جانبي قرار ميگيرد. وقتي ملكينِ سؤال، بر او وارد شدند، صبر او به نماز و زكات و کار خير او ميگويد از صاحب خود محافظت كنيد و اگر چنانچه شما عاجز شديد من او را حفظ ميكنم.
به طوري كه ملاحظه ميكنيد همان طور كه نماز و زكات و صبر، انسان مؤمن را در دنيا حفظ ميكنند، در برزخ نيز در مقابل ملكين به كمك او ميآيند و تجسم مييابند و اين به جهت آن است كه اين اعمال در روح او تثبيت شده و جزء عقيده او گرديده است. موفق باشید
سلام علیکم: وقتتون بخیر.از خواندن سخنان رهبری در مورد خاتمی بعد از هشت سال ریاست جمهوری خیلی متعجب شدم: لازم است از شخص جناب آقای خاتمی هم صمیمانه تشکر کنم. این را به شما دوستان بگویم، به خود ایشان هم شاید بارها گفتهام؛ در طول هشت سالی که ما با ایشان بهطور مستمر و مداوم در ارتباط بودیم، رفاقت و صمیمیت ما با ایشان روزافزون بوده؛ خدا را شکر. الان پیوند عاطفی و محبتآمیزی که بین بنده و آقای خاتمی هست، از آنچه در هشت سال پیش بوده، بمراتب مستحکمتر است؛ و این ناشی از خصوصیاتی است که من در این مدت در ایشان حس کردم. تدین و پایبندی و نجابت و روحیهی نجیب ذاتىِ ایشان واقعاً جزو امتیازات و خصال برجسته در ایشان است. ایشان در این مدت تلاش متراکمی انجام دادند؛ ما شاهد بودیم و میدیدیم. در مقاطع زمانی مختلف، کشور و دولت و مسؤولان با حوادثی مواجه شدند، و ایشان در یکی از حساسترین مراکز این مواجهه قرار داشتند و صبر و تحمل کردند؛ انشاءاللَّه خدای متعال اجر این صبر و تحمل را خواهد داد. در میان خصوصیات ایشان، اگر من بخواهم روی یکی از آنها تکیه کنم، این است که ایشان در همهی این مدت، دشمنانی را که کمین کرده و خیز برداشته بودند، ناامید کردند. خیلیها از سال ۷۶ - از اول تشکیل این دولت - میخواستند آقای خاتمی را در موضع مقابله و مواجههی با نظام قرار دهند؛ خیلی هم تلاش کردند؛ ما شاهد بودیم. البته ریشه و مبنا و سلسلهجنبان این تلاشها در بیرون از این مرزهاست؛ منتها کسانی هم متأسفانه همان انگیزههای فاسد و پلید را در داخل انعکاس میدادند. خیلی تلاش کردند، اما آقای خاتمی حقیقتاً مقاومت کردند. آن روزی که ایشان اعلام کردند وقتی میگویم «جامعهی مدنی»، مراد من مدینةالنبی است - که اتفاقاً دیروز یا پریروز در یکی از صحبتهای ایشان من این را خواندم - خیلی خلاف انتظار بعضیها شد؛ لذا به ایشان حمله کردند و فشار آوردند. اینها مواضعِ خیلی باارزشی است. ما که قصور داریم و دیدمان اینقدر کوتاه است، میفهمیم و میبینیم؛ کاتبانِ نامهی اعمال ما - که مأموران الهی هستند - به طریق اولی میبینند؛ و خدای متعال هم که «من ورائهم محیط» است، همه چیز را میبیند. اینها پیش خدای متعال اجر دارد. انشاءاللَّه در آینده هم باید همینطور باشد. از تجربه و توان شماها باید استفاده شود. مسؤولان و کسانی که مأموریتهایی را بر عهده میگیرند، باید از محصول کار و از نظرات شما بهره ببرند و استفاده کنند. شما هم حقیقتاً خود را به معنای واقعی کلمه در اختیار نظام و متعلق به نظام بدانید. یک روز انسان در این نقطه مأموریتی را انجام میدهد؛ یک روز در این نقطه نیست و یک جای دیگر است. همانطور که عرض کردیم، مسؤولیتهای دینی و انقلابىِ من و شما تمام نمیشود. ما هر جا باشیم، بالاخره یک عنصر مسلمانِ انقلابی هستیم و مسؤولیتهایی بر عهده داریم. امیدواریم انشاءاللَّه بتوانید این مسؤولیت را به بهترین وجه انجام دهید. من همیشه در این مدت شماها را دعا کردهام. آقای خاتمی را حداقل در هر شبانهروز یک بار دعا کردهام؛ یعنی در تمام این مدت شاید هیچ شب و روزی نبوده که من شخص ایشان را دعا نکنم. بقیهی مسؤولان و دیگران را هم همیشه دعا کردهام و باز هم دعا خواهم کرد. دعا کنیم که خدای متعال این کشور و این ملت و این نظام را روزبهروز به اهداف خودش نزدیکتر کند و اقتداری را که شایستهی این کشور و این ملت است، به او ارزانی بدارد؛ و همینطور هم خواهد شد؛ این را من تردید ندارم. اگر ما این کشور را با ده سال پیش و بیست سال پیش مقایسه کنیم، خواهیم دید که پیشرفتهای بسیار زیادی داشتهایم؛ و این چیزی است که دشمنان این کشور و این نظام و این انقلاب نه توقعاش را داشتند و نه این را میپسندیدند؛ هر چه هم از دستشان برآمده، انجام دادهاند. الان هم ما را زیاد تهدید میکنند. اخم و روتُرش کردن نسبت به ما از سوی قدرتطلبان و انحصارطلبان جهانی دایمی است و ما هم با تمام قدرت راه خود را به صورت پیوسته، با توکل به خدا و با امید به نیروی ذاتی این کشور انشاءاللَّه ادامه خواهیم داد و پیش خواهیم رفت؛ من در این خصوص هیچ تردیدی ندارم. چشماندازها برای ما روشن است. در طول این مدت توطئههای دشمن یکی پس از دیگری خنثی شده است. دشمنان، توطئههای سیاسی و فرهنگی و فشارهای گوناگون سیاسی و اقتصادی داشتند؛ اینها به برکت همت و تلاش شما و امثال شماها خنثی شده است؛ بعد از این هم به توفیق الهی همینطور خواهد بود.» میشه توضیح بدین این سخنان چه معنایی داره؟ مگه خاتمی چی کار کرده بود؟ به لحاظ فرهنگی یا سیاسی چه کاری کرده بود جز عقب راندن جامعه؟ اقتصاد چه کاری کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه مشکل آقای خاتمی بیشتر بعد از ریاست جمهوری ایشان ظاهر شد تا آنجایی که حتی دعوت رهبر معظم انقلاب را برای حضور در مجمع تشخیص مصلحت نپذیرفت و مواضعی که بعد از فتنه ۸۸ گرفتند. که به نظر میآید انقلاب اسلامی در حال طیکردنِ راهی است غیر از آنچه آن جریان بنا داشتند انقلاب را در آن راه قرار دهند که به گفته آقای تاجزاده، میخواستند مانند ترکیه شود. جناب آقای استاد زرشناس نکات خوبی در این مورد در شبکه افق در برنامه «جهان آرا» مطرح فرمودند. خوب است به آنجا رجوع شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/16030 موفق باشید
سلام علیکم: ۱. چرا انقدر که از گناه ناراحت میشویم از ثواب خوشحال نمیشویم؟ (اگر بخواهیم بگوییم که مثلا نمازمان نماز واقعی نیست. خب از آنطرف هم گناهمان گناه واقعی نیست!) ۲. در توجه به انسانیت خود و با در نظر گرفتن امام معصوم و به ظهوری که هرکدام از آن معصومین داشتند، چگونه باید خود را بشناسیم که با کدام حقیقتی که امامان به ظهور رساندند، میتوانیم به مقصد عبودیت برسیم؟ (همانگونه که امام صادق علیه السلام فرمودند که کشتی حسین بن علی علیهما السلام بزرگتر است و در جمهوری اسلامی هم مشهود است که شهادت برای خیل عظیمی راه است و اینان با مسیر امام حسین همراه شدند.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً در ارتکاب گناه، احساس محرومیت از فیض الهی که ما را فرا گرفته بود، بیشتر احساس میشود تا انجام کارهای معنوی، که در واقع ادامه حضور در همان فیض الهی میباشد. ۲. مهم آن است که در عبادات، عزم عبور از حاکمیت شیطان و استکبار با نظر به عزم حسینی «علیهالسلام» مدّ نظر باشد. موفق باشید
سلام استاد: بنده در ضرورت وجود بلا و سختی برای رسیدن به کمالات بی اطلاع نیستم. منتها اگر بلاها و سختی ها، زمینه ها و بسترهای سیر به سوی کمالات را سلب کرده باشند و به اصطلاح تکامل سوز باشند، اینجا چه باید کرد و چگونه می توان گفت خدا جز خیر ما را نمی خواهد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». با کریمی روبرو هستیم که سراسر وجودش رحمت است به همان معنایی که فرمودهاند: مهر خدا به بنده، هفتاد برابر مهر مادر به فرزند است. موفق باشید
با سلام: چرا ایران خشک سالی است اما اروپا که کافر هستند سرسبز وپر باران است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را باید از خدا پرسید!! آیا آن نعمتها کمکی به راز خلقت آنها میکند؟ شاید در این مورد بتوانیم به چایگاه ابتلائات اهل ایمان فکر کنیم. موفق باشید
سلام وقت بخیر: استاد سوالی داشتم ازتون. من فرزند سومم ۱۲ سالشه گوشی نداره اما با گوشی خودم و پدرش بازی میکنه چند روز پیش دیدم توی گوگل محتواهای بدی رو سرچ کرده و نمیدونم باید چیکار کنم چطور باید باهاش برخورد کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر به اینکه رفتن به سراغ این نوع مسائل، شیطان را که دشمن انسان است وارد فکر میکند و آن فرزند را از این جهت انذارکردن، خوب است تا خوف رجوع به این امور در او پیش آید و این تذکر باید مکرر به ایشان داده شود. موفق باشید
خلقت بشریت در عین آزادی برای اینه هرکسی خودشو به خودش بده! تا خودشو با پیدایش و تجربه کردن خود در وجود خود به نتیجه برسونه و اگر پایداری داشت جاودانه ولی اگر ناپایدار بود فرو میریزه و فرو ریختن همون جهنمه و جهنم همون پوچیه ، افرادی بودند که توانستند بهترین پایداریها را داشته باشند که پیامرانند و خدا آنها را برگزید که برگزیدن خدا یعنی برگزیدن خودش چون او را بیشتر پایدار و مقرب دیده و جای دوئی و غیر نیست که پیامبر آخرین به وسعت همه تواریخ توانست خود را در پایداری بی نقصی پیدا کنه که پایداری خودش همون اسلامه و اسلام در واقع برای هرکسی پیدایش خودیست که پایدارترینین حالت اوست. خدا وجود هر کسی را که طلب داشت مطابق طلبش به او داد اما آدمی نتوانست در ابتدا خود را در وجود درک کند پس عالم مثال ساخته شد تا با صورت و معنی آرام آرام به خود آید و سپس به علت شدت مسائل خود را در هر مسئله ای میباخت پس تا عالم طبیعت صورت گری شکل گرفت تا با طبیعت بتواند صبر و آرامشی که در عوالم بالاتر برایش در حال رخ دادن بود را تحمل کند و به کل خود را نبازد. و اما در مقابل شیطان! که قسم خورد آنچه خودش با عبادت هفت هزار ساله به انانیتش همواره می افزوده را به دیگران نیز بیاموزد و خودش را بسط دهد اما با سوبژکتیویته یا همان یافتن خود در گوش سپردن به راهنمایی های شیطان! خود است اما خودی که شیطان دارد آنرا میسازد و آدمی نمیداند چنان آزاد است که میتواند با اسلام و ایمان موحد شود و خودش بالحق باشد یعنی جاودان و در مقابل با سوبژکتیویته میتواند یک شیطان بسط یافته و حتی عاشق حیوانات چون هرچه میبیند آینه اوست! کدام او؟! ... و اما نمیتوان فهمید چه کسی درست میگوید مگر با میزان و میزان انسان کامل است، از طرفی افرادی با دلسوزی تمام ما را دعوت میکنند به برتری و موفقیت در جهان مدرن که عموم دارند درش رقابت میکنند شیطان بزرگه ولی از طرفی افرادی با ظاهری ساده و دلسوزی تمام در همین جهان راه صعودی هستند به سوی پایداری ابدی من در این چند سطر آخر سالها صبر کردم و عمر خود را خرجش کردم ولی ارزشش را داشت.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چرا ارزش نداشته باشد که انسان متوجه شود با یافتن انسان کامل، چه اندازه در نسبت با او میتواند خود را معنا کند و بسط دهد و در این بسطدادن حقیقتاً شور زندگی را احساس کند زیرا انسانها به اندازهای که در معنابخشی به زندگی تلاش کنند، در زندگی موفق خواهند بود و معنابخشی به زندگی یعنی در عین آسمانیبودن، از زمین و زندگی معمولی غفلت نکنیم به همان معنایی که جناب مولوی در وصف رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» میفرماید: «نه ملک بودی و نه خسته ز خاک / ای بشیرِ ما بشر بودی و پاک». موفق باشید
با سلام و احترام: در زمینه این کلام علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، آنکه بدون کشش عزم دریا کرد بهره لازم را نبرد. به درون بحر (قرآن) راه یافتن از آن کسی است که به هنگام موج خود را در معرض آن موج قرار دهد. آنگاه مجاز است بگوید، هرچه دارم همه از دولت قرآن دارم. چند سوال دارم: ۱. به چه معناست؟ ۲. نشانه اینکه بدانیم مواجهه ما با قرآن تا الان از این دست بوده یا نه چیست؟ در طبقه بندیهای مراجعین به قرآن، آیا برای امثال ما رسیدن به طبقه اول یعنی فهم عمیقانه، ممکن هست یا خیر؟ نشانه رسیدن به فهم عمیق چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. میفرمایند لازمه مواجهه با قرآن، روحی است که انسان در افق جان خود متوجه حقیقت بیکرانهای شود که قرآن از آن سخن میگوید و بدان اشاره دارد و کسی میتواند از این قرآن بهرهمند شود که تمام وجود خود را در معرض آن نور قرار دهد. ۲. در خود نظر کنیم و بنگریم آیا جایی اساسیتر برای تدبّر جز در آیات قرآن مییابیم؟ ۳. باید امیدوار بود. موفق باشید
سلام: تو جمعی از «خودت باش» سخن میگفتم بواسطه چهره مذهبی و حامی نظام بودن اعتراضی شد. گفتند «خودت خودت باش» برای مردم ما خیلی آشناست قبلا هم گفتند «دانشگاهی که دانشگاه نباشد دانشگاه نیست» خنده حضار فرا گرفت در جوابشون یه چیز نوشتم که شاید جالب باشه! گوینده؛ «دانشگاهی که دانشگاه نباشد دانشگاه نیست» خنده حضار 😂😂😂😂😂😂 اما من که با خنده دیگران عادت خندیدن را چند وقت پیش ترک کرده ام! بودم فکر کردم!!! راست میگفت وقتی بچه بودم تو ادبیات نوشته بود «گاه» یعنی محل! دانش گاه = محل دانش میباید می بود اگر دانشگاهی که دانش گاه نباشد دانشگاه نیست! راست میگفت! دانشگاها خیلی وقت بود که محل کسب دانش نبود، محل کسب هر چیزی بود جز دانش! من که با حضار نخندیده بودم! سخت گریه ام آمد ازین درد! تو برادر دردت نیآمد؟ من زود گریه ام میآد تو گریه نمیکنی نکن اما حداقل دردت را انکار نکن! ما باید گریه کنیم به حال خودمان که هنوز در ادبیات پنجم گیریم و از هرچی بیشتر نمیفهمیم بیشتر میخندیدم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هرچه بیشتر نمیفهمیم، بیشتر میخندیم. زیرا زندگی را که راهی است گشوده به سوی توحید، گم کردهایم وگرنه میتوانیم خودمان باشیم و به گفته کییرکگور: «خود باشید و خود شوید» نسبت به استعدادهایی که در خود دارید. موفق باشید
سلام استاد عزیز: هیچگاه فکر نمیکردم خریدن کتاب کوچکی «۱۰ نکته در معرفت نفس» در نمایشگاهی در گوشه ایران بتواند باعث تغییر باوری شگرف در سالها بعد در این جدول وجودی کوچک گردد. همیشه دعاگوی شما و استادان بی رنگتان هستم. با وجود بی وقتی اما هرجور شده روزانه با مطالبتان در کتابها و صوتها انس میگیرم و چندین سال است با مطالبتان محشور و احساس میکنم گمشده خود را یافته ام. بعد از تفسیر حمد امام الحمدلله با راهنمایی شما وارد مباحث مصباح الهدایه شده ام به تازگی. همینطور در مسیر افتاده ام و ان شاءلله لطف حق مدد فرماید. آیا ادامه دادن به این شکل را توصیه میفرمایید که از نزدیک استادی رویت نمیکنم؟ خود کتاب مصباح الهدایه pdf اش موجود هست. التماس دعای خیر از استاد عزیز و جامع بحمدالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! همانطور که آیت الله بهجت فرموده بودند در این زمانه همین علوم معرفتی حکم استاد ما را خواهند داشت. ۲. سعی بفرمایید آرامآرام در مسیر فکری خود با کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» نیز مأنوس شوید. موفق باشید
سلام علیکم: عرض ادب و احترام. سوال: احساس انزجار و عدم میل به گناه به خاطر علم به اثر آن که تضعیف ارتباط با حق و تضعیف احساس حضور محضر حضرت حق است اشکال دارد؟ توی ذهن حقیر این میاد که نکنه این نفس منه که خوشش میاد بزرگ و معنوی باشه و برای همین انزجار از فلان گناه مثلا پیدا میکنه، و خالصا برای خداوند متعال نیست؛ این مطلب درسته استاد؟ ممنون میشم حقیر را راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی خوب است و همین است آن خلوص که انسان را تا میهمانیِ خدا جلو میبرد و جهانی معنوی را مقابلش میگشاید. موفق باشید