بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35395

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: در رابطه با پرسش ۳۵۳۷۹ اگر همه چیز از قبل حتمی شده، پس دعا و تلاش چه سودی می‌تواند داشته باشد؟ کسی که بیماری سختی دارد، بگوید من که اجلم از قبل مشخص شده که چه زمانی اتفاق بیفتد، چرا رنج دکتر و دارو را تحمل کنم؟ یا کسی که بچه دار نمی‌شود بگوید، اگر قرار باشد از من نسلی بماند، می‌ماند، چرا انقدر زجر بکشم؟ دعا چه سودی دارد؟ این ها درست است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آیه ۲۲ سوره حدید نظر به کلیات زندگی دارد ولی اینکه در دل این کلیت می‌توان زندگی را آباد کرد یا نه، بحث دیگری است. باز به آیه فکر کنید که می‌فرماید هیچ مصیبتی در زمین و یا در جان شما واقع نمی‌شود مگر آن‌که از قبل معین شده. ولی بهترین برخورد نسبت به آنچه پیش می‌آید و بهترین امتحان را در آن راستا دادن، امری است که به کمک دعا و نیایش شکل می‌گیرد. موفق باشید

35166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز و بزرگوار: استاد در مقابل افرادی که نسبت به مقدسات توهین میکنن چه برخوردی باید داشته باشیم؟ عده ای استدلالشون اینه که چون پیامبر در مقابل اینایی که بهشون توهین می‌کردن نرمخو بودن و مهربانانه برخورد می‌کردن ما هم باید در مقابل توهینها به دینمون به همین سبک پیامبر برخورد داشته باشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر یک‌جا هست که طرف، ارزشِ جواب‌دادن ندارد؛ خداوند به ما فرموده است: «إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا». ولی اگر شرایط طوری است که می‌توان به آن افراد تذکر داد، وظیفه آن است که به آنها تذکر داده شود. موفق باشید

40111

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. در این روزگار وا نفسا که عملا آدمی که نیاز طبیعی آن به تنهایی، نیازی مبرم و حیاتی شده و تا در تنهایی عمیقی خود را معنا نکنی عملا هیچ معنایی آدمی نمی تواند از خود و جهان خود بیابد، روایاتی که از حضور شیطان در تنهایی و عدم گمراهی شیطان در زمان هایی که مومنین جمع اند، چگونه باید این دو را فهم کرد؟ مگر می‌شود چند ده سال با خود در تنهایی نباشی تا حقایق را نیابی اما زنده باشی و مگر در این روزگار می‌شود در جمع عامه مومنین بود و به غفلت و روزمرگی و وابستگی واهمه کشیده نشد؟ ۲. استاد عزیز بلطف الهی تا چند روز آینده مسئولیت ازدواج را عهده خواهم گرفت و دوران جدیدی را برای حضور هرچه نورانی تر خود به تجربه خواهم نشست. حال که لطف الهی شامل شد و بنده را هم به این مهم باز شده، از شما التماس دعای خیر همراه با نکته ای بعنوان تحفه، دارم ۳. استاد عزیز آیا امکان دارد که عقد بنده رو روز جمعه بصورت غیابی بخوانید؟ (که مزاحمتی برای شما ایجاد نشود و تنها در همین سایت و یا با حاج آقا نظری در ارتباط باشیم که بنده رو باخبر کنند از خوانده شدن عقد) ۴. ازدواج یک جهان بی حد و اندازه! ازدواج و مسئولیت پذیری اولین و بزرگترین مسئولیتیست که هر انسانی در مقابل غیر و اجتماع می‌پذیرد. هر انسان مسئولیت پذیری در هر اندازه ای که فعالیت اجتماعی داشته باشد، در ازدواج باید ذهینیت کار و تجربه آن را کسب کرده باشد بدین صورت که ازدواج جهانیست که بستر حضور در جهان انسان ها را فراهم می‌کند . به ازدواج به عنوان یک رابطه کوچک (دونفره) نباید نگاه کرد. ازدواج محلیست برای یافت بنمایه هر نوع و هر میزان ارتباط اجتماعی ای که بدان نیازی وجود دارد؛ با همسران هر روز یک نوع رفتار نباید داشت، به یک شیوه تکراری نباید محبت کرد، به یک نوع بروز بودن نباید اکتفا کرد، که همین روح انسان را برای هرچه بیشتر بودن می پروراند. و همین است که جای انسان ها را در دل آدمی باز می‌کند که بتوانی با هر کسی برخورد مناسب خودش را بر پایه ی از خود گذشتی ابراز کنی. ازدواج، آمیخته ای از عشق و تلاشِ بی پایان است و شاید به تعبیری؛ آنکه بدنبال بزرگترین رشد هاست بدنبال ازدواج می‌رود چرا که؛ کوره ی آدم سازیست؛ یک شمشیر بعد از چند ده بار آتش دیدن، چکش خوردن و آب خوردن شمشیر برازنده می‌شود.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحث «یدالله مع الجماعة» همراهی با مؤمنین است به همان معنای «دل با یار و دست در کار»  ۲. همان جملۀ حضرت امام دائماً باید مدّ نظر باشد که می‌فرمودند: «نسبت به هم گذشت داشته باشید» ۳. روحیۀ این کار را ندارم و تا حال نیز چنین کاری نکرده‌ام. ۴. عرایضی نسبت به امثال جنابعالی که از دوستان هستید، شده است که عیناً خدمتتان ارسال می‌شود. 
هوالمحبوب
نامه‌اي به زوج‌هایی كه در ابتداي پرواز خود هستند
     اي همسراني‌كه بنا داريد در كنار همديگر راه‌هـاي كشف‌ناشده‌ی زنـدگي را طي كنيـد- راه‌هايي كه هرگز به تنهايي نمي‌توانستيد وارد آن‌ها شويد-  بدانيد كه:
     در پيوند ازدواج، هر دو بايد از بسياري چيزهايي كه قبلاً با آن‌ها مأنوس بوديد، دل بِكَنيد و معلوم است كه اين کار سختي است. ولي كسي كه از مأنوسات زندگيِ قبلی  دل نكَند، به زندگي جديد وارد نخواهد شد و بدون دست‌یابی به تولدی جدید، هنوز در زندگي كودكانه خود به‌سر مي‌برد و تنها در فردبودنِ خود به‌سر می‌برد و به کلیّتِ جاری در زندگی مشترک دست نمی‌یابد.
      وارد شدن به شرايط جديد سخت است، ولي متوجه باشید كه پذيرفتن آن، تولّد جديدي خواهد بود و ‌كسي كه حاضر نيست در هواي تازه تنفّس كند، هنوز متولّد نشده است و «تا جنيني، كار خون آشامي است».  بايد در زندگي جديد هركس قامت خود را اندازه بزند و ببيند در چنين شرايطي چه‌ اندازه قد كشيده است، خوشه‌هاي گندم را در خرمن‌گاه بايد كوفت تا برهنه شوند و اندازة خود را بيابند و كاه را قسمتي از خود نپندارند. و مسلّم رمز و راز برهنگيِ گندم از كاه، راز و رمز دل‌كندن از مزرعه است، چرا كه تولّد جديد با مستوريِ ديروز در پوشش كاه‌هاي خيال و آرزوهاي دروغين، امكان ندارد. پيوند ازدواج؛ يك تولّد جديد و در پي آن، تجلّي جديدي در عرصة خانواده است و هرگز نبايد به جهت سختي‌هاي زندگي، از تمنّاي اين تولد دست برداشت، پس قدم در راه نهيد.
     گداختن، آب‌شدن، صاف شدن و سر به راه نهادن، مانند جويباري كه نغمة خود را در تنهايي شب، ساز مي‌كند، معني پيوند جديد دونفري است كه ديگر دونفر نيستند، يك نفر هم نيستند، اصلاً ديگر از نفر بودن در آمده‌اند. آيا مي‌توان به نوري كه در تولّد صبحگاهانِ خورشيد متولّد مي‌شود و در پهن‌دشت زمين متجلّي مي‌گردد، صفت يك‌نفر و يا دونفر داد؟ راهي بلندتر از يكي‌ها و دوتاها، راهي ماورای تعدّد و تكثّر، راهي از كثرت به‌سوي وحدت.
     پيوند همسري؛ يعني همراهي دوبال كه بايد با هماهنگي كامل به‌سوي آرمان‌هاي الهيِ زندگي سير كنند، اما اين همراهي و مودّتِ خدادادي را به زنجير بدل نكنيد كه پاي هر دو بدان گرفتار شود و هركدام مانع رفتن ديگري گردد. «از نان خود به هم ارزاني داريد، اما هر دو از يك قرص نان تناول نكنيد. امان دهيد هريك در حريم خلوت خويش آسوده باشد و تنها.»
     خانه؛ محيط خوشِ آرامشي است كه توان شناسايي انسان را به خودش ارزاني مي‌دارد، كه تو تا كجا مي‌تواني در درون خود بالا روي، و همسر تو بستر چنين آرامشي را براي تو فراهم كرده است.
     خانه اگر محل اندكي براي تن به راحت‌دادن انسان است در پرتو محبت همسرخود، ولي نه آنچنان كه در اسارت رفاه درآيي و همسر خود را گرفتار خودخواهي‌هايت گرداني.
    از نشانه‌هاي حضور خدا در بين شما، اين‌كه از جان خودِ شما همسرانتان را خلق كرد تا در آرامش و سكني قرار گيريد و بين شما مودّت و دوستي و رحمت و گشايش قرار داد، «خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة»؛ هشدار که در پاسداری آن آرامش و مودت و رحمت، کوشا باشید.
     پيوند ازدواج مقدمة شروع سكني‌يافتن و سكني‌گزيدن انسان است، تا هركس آرامش خود را در ديگري بيابد و هركس مي‌طلبد تا منشأ آرامش ديگري باشد. اگر انسان هدف از زيستن را كه عبارت است از «در قربِ حق قرارگرفتن» بشناسد، جايگاه خانواده را در راستاي چنين هدفي قدر مي‌نهد.                                 
با آرزوی توفیق برای عزیزان‌مان.
موفق باشید 
 

39592

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: چند روز قبل سوالی از شما پرسیدم. مبنی بر اینکه یک زیارتی از مرقد امام خمینی (ره) داشتم. که گفتم احساس سنگینی داشتم شما گفتید که من تحت تاثیر جلال قرار گرفتم. حالم بد تر شده است. احساس می‌کنم به خدا، پیامبر، امامان هیچ اعتقادی ندارم هرچه از برهان صدیقین، معرفت نفس و سایر مطالب در زمینه عرفان، فلسفه و كلام چه از شما و چه دیگران در طی عمرم یاد داشتم، یا ایمانکی داشتم، همه بر باد رفته است. انگار بی‌دین شدم. مانند گیاهی كه از جا کنده شده ؤ در هوا سرگردان است، می‌باشم. از این حالت هم تعجب می‌کنم و هم می‌ترسم. اینجور حالت طبیعی است؟ باید چکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به حضور دیگری فکر کرد. در این رابطه خوب است سری به کتاب «ما و بشر جدید و آیندۀ قدسی پیشِ رو»بزنید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/1599?mark=%D8%A8%D8%B4%D8%B1%20%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF 

39437

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: از جناب استاد طاهرزاده خواهشمندیم شرح دعای سمات را هم بدهند. جژاء کم الله خیرا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته آیت الله قاضی آن دعا را شرح کرده‌اند و امید است توفیقی حاصل شود و باز از زوایای دیگر آن دعای اصیل و عمیق به صورتی که انسان‌های این زمانه بتوانند با موضوعات عمیق آن ارتباط پیدا کنند؛ شرح شود. موفق باشید

39096
متن پرسش

سلام علیکم: جناب آقای سید حمید رضا اصفا در بعضی از کانال‌ها مطلب زیر را اعلام فرموده‌اند. با توجه به شناختی که جنابعالی از ایشان دارید؛ نظر شما چیست؟
باسمه تعالی
حجامت این بار در خدمت جبهه  مقاومت
به اطلاع عزیزان می‌رساند؛
در نظر داریم سنتِ شریف حجامت را به نفع جبهه  مقاومت به کار گیریم و درآمد حاصله از آن را به استثنای  مبلغی که جهت تهیه  لوازم و سرویس دهی  هزینه می‌شود، به حساب پویش ایران همدل واریز کنیم.
نشانی : خ مدرس / ک ۲۳ / ب شیرازی / ب وحدت / پ ۱۰۴
موکب شهید آوینی
سید حمید رضا, همراه۰۹۱۴۰۰۳۶۹۰

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان تصمیم و نیّت خوبِ حاج آقا اصفا هستم و ایشان بنا دارند از این طریق علاوه بر کمک به جبهه مقاومت، یادآور هرچه بیشتر سنت حسنۀ حجامت شوند و به نظر بنده کار خوبی است. موفق باشید

38879

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: یه سوال داشتم: آیا شما چشم برزخی دارید؟ استاد من میخوام در کلاس هاتون شرکت کنم از پایه باید به کجا مراجعه کنم؟ به سخنرانی هاتون گوش میدم از بس برام سنگینه چهار پنج باری باید گوش کنم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چشم برزخی به چه کارِ بنده می‌آید؟!!!! نه چشم برزخی دارم و نه به دنبال آن می‌باشم وقتی می‌توان با نور قرآن و روایات اولیای الهی جایگاه هر چیز لازم است را در هستی درک کرد. مگر برای عبودیت خدا و انس با حضرت محبوب و دل سپردن به مولایمان حضرت علی «علیه‌السلام» راه بسته است که نیاز به چشم برزخی داشته باشیم؟! موفق باشید

38859

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: یکی از دلایلی که مسائل نظامی ایران سر و سامان گرفته این است که زیر نظر هبری می‌باشد و رهبری در آن ورود پیدا می‌کند. حال سوال این است که چرا ایشان در مسائل اقتصادی ورود پیدا نمی‌کنند بالاخص اکنون که شرایط جنگی می‌باشد. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  نمی‌توان گفت مطلقا ورود نمی‌کنند. آری حضور ایشان در جهت‌گیری‌های کلی یک بحث است و اینکه مسئولیت مسائل خاص و جزئی اقتصاد را باید دولت به عنوان منتخب مردم دنبال کند، بحث دیگری است. فراموش نفرمایید اگر حضور کلان رهبری در مسائل حتی اقتصادی نبود ما به جای خنثی کردن تحریم‌ها که تا حدی انجام شد، گرفتار سیطره تحریم‌ها می‌شدیم. البته مشکل اقتصادی را باید در ریشه‌هایی دانست که در رگ و پوست جامعه ریشه دوانده است و بحمدالله با خودآگاهی خاصی که در حال ظهور است ما از این معضل بزرگ عبور می‌کنیم ان شاالله. موفق باشید

38841

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد اصغر طاهرزاده: در مورد کتاب گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب اسلامی، خوب دیدم تا مطلبی را بگویم، سریال کیمیا که از شبکه ی آی فیلم پخش می شود، به نظر می آید، این اثر هنری یکی از گفتمان های مغفول انقلاب اسلامی است که در کتاب نای و نی اثر آقای سید موسی صدر رهبر شیعیان لبنان مطرح شده است، اگر مطالبی که در این کتاب مطرح شده است را به عنوان یک بوطیقا در نظر بگیریم در نهایت مربوط می شود به برخورد اندیشه ها و مذاهب و گفتمان های مختلف در جامعه ی لبنان و آنچه در این اثر هنری که مربوط به فضای اوایل انقلاب اسلامی در ایران می شود، بر اساس پدیدارشناسی هوسرل مشاهده می شود نیز بر این گفتمان تطبیق دارد، اما آنچه قابل تامل است، این گفتمان مغفول که این چنین به نمایش درآمده است، در نهایت قابل تعمیم به کتاب بازگشت از شوروی اثر آندره ژید با ترجمه ی آل احمد است، یعنی آن گفتمانی که مدتی به عنوان یک حرکت مقدس و مذهبی مطرح بوده، در نهایت به یک دست شدن با سایر حرکت ها در سایر ملت ها با عقاید و آرمان های گوناگون می شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ان‌شاءالله، بخصوص که آن بزرگان زودتر با مسائلِ پیش‌آمده برای بشرجدید مواجه بودند و به خوبی فکر کرده‌اند. به نظر بنده هنوز سخن آندره ژید برای ما تازه است. موفق باشید

38368
متن پرسش

سلام استاد: میدونم با این متن نظرتون راجع به من عوض میشه و ناراحت میشین اما بزارید حرفم رو بزنم و بگن کافره! من دیگه حالم از خودم و خدا و مردم و دنیا و آخرت و همچی بهم میخوره امروزم کلی کفر گفتم و حرف زشت و چرت و پرت زدم به هرچی که مقدسه، دیگه بریدم، کاش خلاص میشدم ازین دنیای لعنتی و آخرت و هرچی که هست، کاش نبودم اعصابم ریخته بهم. نمدونم صورت برزخیم سگه خوکه آدم عوضی هستم یا نه و عرفا در موردم چی فکر میکنن. اما بدم میاد از هرچی که هست، از شما به عنوان کسی که حس پدری بهتون پیدا کردم و خیلی دوستتون دارم میخام دعا کنید بمیرم خستم. لعنت به این دنیا که هیچکس آدم رو دوست نداره و همه پی منافعشون و عشق رو کشتن، خدا هم که هیچی، ببخشید این کفریات رو گفتم میدونم پشیمون میشم اما خیلی حالم بده الان که می‌نویسم. میدونم ازم قطع امید می‌کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که این حالت، حالت و قصه شما نیست؛ حکایت انسانی است که می‌خواهد خود را آزاد از دیروزش بیابد. در همین رابطه شب گذشته بود که این متن در حین بحث خوانده شد.
آیا این توقف‌گاه‌ها در مسیر ایمان، دریچه‌هایی نیست تا نسبت به آنچه هستیم و می‌دانیم، بازخوانی کنیم تا نسبت دیگری با آنچه از ایمانِ دیروزین می‌دانیم، بیابیم؟ که مربوط به امروز و فردای ما است، نه مربوط به دیروز و اکنون‌مان؟ آیا باید سوگوار آن‌چه باشیم که از دست دادیم؟ و یا منتظر تولد اندیشه‌ای که در امروز و فردای ما زندگی‌ساز است؟
ملاحظه می‌کنید که پس تنها قصه شما نیست و هنر ما آن است که این موقعیت را در خود بشناسیم. فکر می کنم همین آخرین غزل از رهبر معظم انقلاب نیز در درون چنین دغدغه‌ای مطرح شده است که می‌فرمایند:
دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی        رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم
نه می‌توانند ناامید باشند زیرا انتظارِ حضوری دیگر در میان است؛ و نه این حضور، بدونِ سنگلاخ هزاران سؤال و شبهه جلو می‌رود. و از این جهت بدون شکیبایی و در عین بی‌قراری، این راه را طی می‌کنند و این، زیباترین شکل پیمودنِ راه است در این زمانه. موفق باشید          
 

38327

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: عین وجود، عین علم است. سوال آیا عین وجود عین مرتبه های علم هم هست یا نه؟ یعنی آیا عین وجود، مثلاً عین، علم ملا صدرا هست یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً هرجا پای وجود به هر نحوی در میان باشد آن امر، تشکیکی است. موفق باشید

38266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: استاد عزیز ببخشید اگر وقت ارزشمندتان گرفته می شود اما راهی دیگه ندارم جز سوال از شما، چون بحث هایی که اواخر فرمودید احساس می کنم در پیدا کردن خودم راهگشاتر باشد و حقیقت اینکه در فضایی زندگی می کنم که خیلی از این مباحث بیگانه هستند. سعی می کنم خلاصه عرض کنم که قبل از سال نود پرت در عالمی غیر دینی بودم، توفیق تحصیل ازم گرفته شد و به خدمت در محل دشواری اعزام شدم که الان احساس می کنم تنبیهی بود برایم. در اواسط خدمت روزی در تنهایی هر چند که قبلا هم به ترک گناهان فکر می کردم اما نمیدونم چه شد که در اون برجک نگهبانی این سری اراده ام فرق کرد و تصمیمم گرفت ودرونم پررنگ تر شد وسرآغازی شد برای برگشتم. با ترک هر گناه، رذایل بعدی هم نمیدونم چگونه در درونم کم رنگ می‌شد طوری که راحت می توانستم انجام ندم و تا جایی که از آن متنفر می شدم. الان اگر نادانسته گناهی کنم احساس می کنم از درونم چیزی بیرون کشیده میشه. ممنون میشم اگر امکان داشت به سوالاتم پاسخ فرمایید. حال ۱. سوال اول؛ در مورد نسبتم با رهبری است که قبلها احساسی نسبت به ایشان نداشتم ولی فی الحال نمی‌دانم چگونه و می دانم که من خودم تصمیم نگرفتم ولی نسبت به ایشان مثل ناموسم غیرت پیدا کردم، استاد نمی دانم که این جمله را از شما شنیدم یا شاگردانتان که انسان زمانی که تقوی پیشه کند از رذایل هر قدر پاک شود آینه می شود. داستان این علاقه چیست؟ ۲. حال و احوالم الان طوری شده که فقط در مسجد و مزار شهدا و قبرستان و اماکن مذهبی آرامش دارم در زندگی روزمره غیر از اینجاها لذتی ندارم. استاد حال شما هم اینگونه هست باید چه کار کنم؟ آیا باید تقویتش کنم؟ ۳. استاد شرح حال افرادی که تقوی دارند ولی نسبت به انقلاب و رهبری حساس نیستند چیست؟ ۴. استاد در مورد شرح حالم اول اینکه نمی‌دانم چرا نسبت به افراد کمتر گشوده و دارای سعه صدرم باید چه کنم؟ ۵. استاد سوال آخرم اینکه تکه شعری شما چند بار فرمودید که خود راه بگویدت که چه باید کرد؛ استاد عزیز راستیتش به گذشته خودم که نگاه می‌کنم می‌فهمم که خداوند علاقه و راه کشیده شدن به راه دینی را برایم گشوده و منتهی در بیرون فضا و شرایط متفاوت می بینم به نظر شما چکار کنم؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلاً عرض شد در این موارد باید در همان راهی که مقابل ما گشوده شده، خود را ادامه دهیم و بدانیم به گفته جناب مولوی: «گر نپرسی، زودتر کشفت شود». با حضور در هرچه بیشتر ذیل تذکرات قرآنی. توصیه می‌شود مباحثی که در رابطه با سوره «آل‌عمران» شده است را دنبال فرمایید. موفق باشید

https://lobolmizan.ir/sound/644?mark=%D8%A2%D9%84%20%D8%B9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86

38244

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ابلیس از جن است. جن یک بدن مادی دارد و یک روح. سوالم این است که زمانی که ابلیس همراه فرشتگان بود که باید در برابر حضرت آدم علیه السلام سجده می‌کرد ، آیا با بدن مادی اش آنجا حاضر بود یا با بدن برزخی اش؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که قرآن در مورد شیطان می‌فرماید: «إِنَّهُ يَراكُمْ هُوَ وَ قَبيلُهُ مِنْ حَيْثُ لا تَرَوْنَهُمْ» او و قبیله او شما را می‌بیند ولی شما آنان را نمی‌بینید. بدن او به صورتی که برای ما محسوس باشد نیست. شاید به گفته شهید بزرگوار حضرت آیت الله مطهری در تفسیر سوره جن، بدن آن‌ها از جنس انرژی باشد که البته این غیر از روح آن‌ها است که مجرد است. موفق باشید 

38235

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب و آرزوی سلامتی برای استاد بزرگوار: ۱۰ سالی می‌شود که در حال ابتلا و امتحانی هستم، در طول این ۱۰ سال بسیار تغییر کرده و ان‌شاءالله رشد کرده‌ام. این رنجِ امتحان، با تمام سختی‌ای که داشت، پر از نور بود و رشد الحمدلله. اما هنوز به سرانجام نرسیده و مشکل برطرف نشده‌ است. احساس خستگی و بی رمقی دارم. کورسویی از امید مانده اما دلسرد شده‌ام. حس گدایی را دارم که ۱۰ سال درب خانه‌ی کریمی را زد، ۱۰ سال صدا زد، اما درب باز نشد، التماس کرد، اما باز نشد، فریاد زد، اما باز نشد. فرمان صبر آمد، از آن به بعد صبورانه نشست تا صاحبخانه به وقتش در را باز کند اما هنوز باز نشده. دعایی نیست نخوانده باشم، نمازی نیست نخوانده باشم، به هر نحوی که بلد بودم صدایش زدم و نشد. اما مشکل، حالِ الانِ من است. آن گدای ۱۰ ساله، اکنون از پشت درب رفته و سر کوچه نشسته. بلاتکلیف و خاموش! چشمش هنوز به در آن خانه است. دلش می‌خواهد برکد پشت در و درب بزند اما نمی‌تواند. دلش می‌خواهد خواهش کند اما نمی‌تواند. دیگر صدایی نمانده. دست و دل به دعا کردن دیگر نمی‌رود. مگر نه اینکه اگر بخواهد، خودش می‌دهد؟ او که می‌داند چه کسی در کوچه منتظر است. سرد و خاموش شده ام. از آن تشویش و سوز و گدازی که بود خبری نیست. به تبع آن، آن حلاوت در نماز و دعا هم نیست. فقط به انجام واجبات اکتفا می‌کنم. و ناراحتم از این کم شدن ارتباطم با خدا. چرا این نفس تمکین نمی‌کند؟ این بی میلی به مستحبات از کجاست؟ از این دوری ناراحتم اما انگار همه‌ی وجود من یخ زده. نمی‌دانم اسمش قبض روح است یا چه. اما خیلی بد است. بسط چگونه حاصل می‌شود؟چطور رها شوم؟ حس خاکستری را دارم که آتشش خاموش شده، اما آماده‌ی شعله‌ور شدن است. بسیار ملتمس دعا هستم. هم برای به سرانجام رسیدن این امتحان ۱۰ ساله، هم برای برطرف شدن این مشکل روحم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که نباید بر آن موضوعی که تحقق آن حتی با اصرار انجام نمی‌شود، بیش از اندازه تأکید کرد. گویا مصلحت ما را در جای دیگری دیده‌اند. موفق باشید

38189

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: طبق جواب سوال lobolmizan_7ic9jixeho عنفوان و برهان و مراوده یعنی چی؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که برای بنده چنین فرصت‌هایی نیست که ما را به جای دیگری ارجاع دهید. بهتر است به طور مختصر سؤال خود را بفرمایید تا در حدّ امکان در خدمتتان باشم. موفق باشید

38071

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر استاد طاهرزاده: حقیقت جنت و جهنم چیست و چه نسبتی با ما دارند و اینکه چرا قرآن در خیلی جاها وعده به جنت یا بیم از جهنم می‌دهد ولی می‌دانیم بشر جدید به بهشت و جهنم راضی نمی‌شود پس چرا این آیات بیان شده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید جایگاه وجودی بهشت و جهنم را مطابق فضایی که قرآن مطرح فرموده است، با افراد در میان گذاشت به همان معنایی که هرکس در واقع در قیامت با خودش روبرو می‌شود. حال اگر مطابق شریعت الهی در دنیا عمل کرده باشد، در قیامت مطابق آنچه فطرت او اقتضاء می‌کند با خودش روبروست و همین احوالات، صورتِ بهشت را که اطراف او را فرا می‌گیرد، شکل می‌دهد. به همان معنای «جزاءً بما کانوا یعملون». عرایضی در این رابطه در شرح سوره واقعه شده است. موفق باشید

38015

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز و بزرگوار: ببخشید می‌خواستم بدونم چگونه در نماز با خود حضرت حق سبحانه و تعالی ارتباط برقرار کنم نه مفهوم خدا. ممنون میشم ساده بیان کنید. سپاس فراوان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به مقدمات معرفتی لازم بیندیشید مانند معرفت نفس و برهان صدیقین. موفق باشید

38011

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: خسته نباشید. در کتاب خویشتن پنهان تفسیر مختصری از آیه: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» کردید. حال با توجه به این آیه، منتی که خداوند بر سر شهدا می‌گذارد، جز این است که زندگانی آنها طوری است که می‌توانند در همین عالم دنیا اثر گذار باشند؟ با توجه به شفاعتی که شهدا دارند آیا این تفسیر مختصر برای این آیه مناسب نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که بحث بیش از این حرفها می‌باشد. قصه، قصه حضور شهدا در نزد خود و در تاریخی است که شروع می‌شود و آنان در آن تاریخ تا قیامت حاضرند به بودنی که ذیل اراده الهی می‌باشد و به همین جهت شهدای کربلا اصرار داشتند در کنار حضرت امام حسین «علیه‌السلام» شهید شوند تا در دلِ آن شهادت، امروز در کنار حاج قاسم سلیمانی‌ها قرار داشته باشند. موفق باشید

37997

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام و آرزوی سلامتی برای استاد عزیز: در کتاب معرفت نفس _نکته دوم_ خواب را بعنوان ادله و برهان جایگاه تن و نفس مطرح می‌فرمایید. سوال: در خواب اصل بینایی و شنوایی و سایر جوارح فعال هستند و فارغ از محدودیت های زمان و مکان عمل می کنند. قوه عاقله که در بیداری یکی از جوارح بدن است و نقش فکر کردن و به خاطر سپردن را بر عهده دارد، در خواب چگونه جلوه می کند و چرا عملکرد محدودی مشابه عقل در بدن دارد، مثلا فراموش می کند و حالات دیگر؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در میدان خواب، آنچه در صحنه است صورت‌های خیالی است که به صورت حضوری برای نفس پیش می‌آید، نه به صورت حصولی و به همین جهت عموماً در خاطره و حافظه نمی‌ماند. موفق باشید

37964

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: استاد میشه ظاهر و باطن بیعت صلح امام حسن (ع) با معاویه رو به بنده بگین؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب صلح امام حسن؛ پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ی تاریخ» رجوع فرمایید. اصل این کتاب با عنوان «صلح الحسن» تألیف عالم جلیل‌القدر «شیخ راضی آل‌یاسین» از علمای حوزه‌ی نجف بوده است که در سال ۱۳۴۸ شمسی توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سن سی سالگی ترجمه شده است. موفق باشید

37952

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در دنیا ما چشم داریم برای دیدن و گوش داریم برای شنیدن. در عالم خواب هم ما هم گوش داریم و هم چشم. آیا این چشم و گوش که در عالم خواب داریم، برای نفس ابزار هست یا نه؟ اگر نیست فلسفه داشتن گوش و چشم در خواب چیست؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در خواب، چشم و گوش ما ظهور قوای نفس هستند. ولی در بیداری، چشم و گوش ما ابزارهایی هستند از جنس بدن. موفق باشید

37865

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در حال خواندن کتاب معرفت نفس و حشر هستم. احساس می‌کنم این‌همه معارف مرا دارند به جایی می‌برند که گنجایشش را ندارم، نمی‌دانم چه می‌شود آنقدر حیرت می‌کنم که گاهی می‌ترسم سطر بعدی کتاب را بخوانم، با خود می‌گویم این چه دریایی است که نهایت ندارد، این چه سیر از کثرت به وحدتی است که ته ندارد، می‌ترسم از این همه حجم نور و گاهی با خود می‌گویم کتاب را ببند! سبحان الله! استاد عزیز نمی‌دانم این چه آشنایی بود با شما که دیگر جز کتب شما و جلسات شنبه شب و مطالعه فصوص و اسفار و مولوی و بودن با دوستان اینچنینی و پیگیری مباحث مربوط به انقلاب امام راحل هیچ چیز دیگر برایم چیز نیست و علاقه‌ای به هیچ چیز جز اینها ندارم. می‌خواهم تمام شبانه روز در این احوال باشم و حیرتم بیشتر شود. ما شاگردان کوچک را سیراب می‌کنید با کتبتان، همه برایم غریبه شده‌اند حتی خودم، تنها آشنایم شمایید و حاج آقای موسویان و این کتب و دوستانی که در این وادی اند! جزاکم الله خیر الجزاء. ایدکم الله بنصره ان شاءالله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم جوابگویی به حضوری است که این انسان در این زمان نیاز دارد تا جایگاه قرآن، آری! جایگاه قرآن برایش معلوم شود و از این جهت ما از ریشه‌های خود برای حضور در امروز و فردای خود نباید غفلت کنیم بخصوص از طلوعی که با جناب صدرالمتألهین آغاز شد. موفق باشید

37610
متن پرسش

استاد عزیز: از راز این اشک‌هایی که تمامی ندارد بگویید، از راز این بی‌قراری‌ها، از اسرار این انقلاب، استاد این انقلاب چیست؟!!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این انقلاب، صفحه گشوده توحید است با ظهور مردانی که اشاره‌هایی هستند به سوی عرش که با بودن‌شان مأمور نمایش حقیقت توحیدیِ عرش‌اند در جهان سیاست، تا تاریخی به ظهور آید که حکایت حضور انسان کامل «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» می‌باشد و با شهادت‌شان که برگشت به مأوایِ عرشی‌شان می‌باشد ما را متوجه عرش می‌کنند و این‌جا است که ناگهان به خود می‌آییم که چه اندازه نیازمند آن حضور هستیم. و این‌جا است که آن اشک‌های زیبا، حکایت‌های خود را با ما در میان می‌گذارد. و حکایتِ باز رئیسی از آن اشک ها به گوش می‌رسد. موفق

باشید

37546

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: برای این که خیلی در فضای فقه و احکام شرعی نمانم و به وقت به آنها رجوع کنم چکار باید بکنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همان روحیه تفقّهی که علمای ما به حکم وظیفه، نظر به احکام کردند می‌توان به معارف قرآنی نظر کرد. مانند کاری که شهید مطهری انجام دادند و همان‌گونه که عرض شد https://eitaa.com/matalebevijeh/16701 شهید مطهری را همان فضای فقه، در عین زمان‌شناسی، شهید مطهری کرد. موفق باشید 

37507

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ارادت محضر استاد عزیز: عرض تسلیت و تعزیت بمناسبت شهادت رئیس مذهب جعفری حضرت امام جعفر صادق (ع) محضرتان خواستم بپرسم؛ در برخی از ایام شهادت حضرات معصومین (علیهم السلام) همچون دهه عاشورا دسته های عزاداری در سطح شهرها و روستاها شکل می‌گیرد، یادم هست در یکی از جلساتتان شکل گیری این دسته های عزاداری رو به استثناء ایام سوگواری حضرت اباعبدالله الحسین (ع) که می‌بایست در پرشورتر برگزار شدن آن تلاش نمود، نوعی بدعت قلمداد فرموده بودید، نظرتان رو در این خصوص مطرح بفرمایید سپاسگزار میشم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما دستور داده‌اند آن نوع عزاداریِ خاص که برای حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» با سینه‌زدن و دسته راه‌انداختن، به جهت روش خاصی که آن حضرت در صحنه کربلا داشتند؛ منحصر به ایشان باشد و در عزاداری سایر ائمه«علیهم‌السلام» همان روش عزاداری سنتی که به ذکر مناقب ایشان مشغول ‌شویم و متوجه نقش تاریخی آن بزرگواران باشیم. موفق باشید

نمایش چاپی