بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37794
متن پرسش

با توجه به معنای ولایت چگونه می توانیم تشخیص دهیم آیا مولای ما علی (ع) است و چقدر از ولایت آقا بهره مندهستیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظری به سوال قبل، و بخصوص با نظر به معنای انسانیت و اینکه آن حضرت را ذیل نبوت نهایت انسانیت می یابیم، میتوان به این موضوع فکر کرد. آری! حقیقتاً آن نهایی‌ترین حضور ذیل نبوت نبیّ، تنها و تنها با نظر به حضوری است که در نسبت با مولایمان علی«علیه‌السلام» می‌تواند برای هر کس پیش آید؛ تا انسان هرچه بیشتر با نظر به آن حضرت خود را در ابعاد متعالی‌تری  احساس کند.  و این است معنای نسبتی که ما با  ولایت آن حضرت می‌توانیم داشته باشیم. موفق باشید

37602

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ابیات زیر را معنا بفرمایید سپاس. هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند دو سه رندند که هُشیارْ دل و سَرمستند که فَلَک را به یکی عربده در چرخ آرند سَر دَهانند که تا سَر ندهی سِرّ ندهند ساقیانند که انگور نمی‌افشارند یارِ آن صورتِ غیبند که جانْ صورت اوست همچو چشم خوش او خیره کُش و بیمارند صورتی‌اند ولی دشمن صورت‌هایند در جهانند ولی از دو جهان بیزارند همچو شیران بِدَرانند و به لب می‌خندند دشمن همدگرند و به حقیقتْ یارند خَرفروشانه یکی با دگری در جنگند لیک چون وانگری مُتَّفق و یک کارند همچو خورشیدْ همه روزْ نظر می‌بخشند مَثَلِ ماه و ستارهْ همه شب سَیّارند گر به کفْ خاک بگیرند زَرِ سرخ شود روزْ گندم دِرَوَند اَر چه به شبْ جو کارند دلبرانند که دلْ بَر ندهد بی‌ بَرِشان سَروَرانند که بیرونْ ز سَر و دستارند شِکَّرانند که در معده نگردند تُرُش شاکرانند و از آن یارْ چه برخوردارند مَردُمی کن برو از خدمتشان مَردُم شو زان‌که این مَردُمِ دیگرْ همه مَردُمخوارند بَس کن و بیش مگو گرچه دهانْ پُر سُخَنَست زان‌که این حرف و دَم و قافیه هم اَغیارند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به وظیفه‌ای که ما در این سایت برای خود تعریف کرده‌ایم تا بیشتر جوابگوی سؤالاتی باشیم که کاربران محترم در رابطه با مباحث پیش‌آمده در کتاب‌ها برایشان مطرح می شود؛ نمی‌توانیم در این امور وارد شویم بخصوص که ورود در این موارد نیاز به فرصت کافی دارد. موفق باشید

37629

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. استاد برام سوال شده که روان شناسان چرا نتونستن محبت را به معنای واقعی بشناسند و در حد طبیعیات آن را پایین آورده اند. اگر کسی کمی بیش از مقدار طبیعی داشته باشد نسبت افراطی به آن می دهند؟ در صورتی که این محبت یک رابطه وجودیست که از خودی خدای متعال جاری و ساریست. محبت افراطی تر از خدا هم مگه داریم که فرمود «خلقت جميع العالم لكم وخلقتكم لي» و یا فرمود «خلقت الأشياء كلّها لأجلك وخلقتك لأجلي وأنت تفرّ منّي» خدا می‌فرماد که حواست فقط به من باشد هیچ الاهی جز من نگیر و من اینطور می‌فهمم که خدا از بس بنده را دوست دارد و مراقب اوست، در لطیف ترین حالت ممکن با بنده است خیلی زود اگر بنده کمی حواس جمع نباشد، خدا ناراحت میشه. خب خود خدا ظاهرا نشانه هایی از محبتی دارد که روانشناسان به تعبیر افراط می‌کنند. به گونه ای بحث را مطرح کردم که شاید بچگانه باشد، اما منظورم اینست که تنها بندگان خاص خدا آنهایی اند که دارای محبت سرشارند و این محبت را به سمت اله خود نشانه گیری می‌کنند. ۲. براستی چه رازی در عبد بودن نهفته است که انسان با این دریای وجودی بهترین حالت را برای خود عبد بودن می یابد و بهترین انسان را در تشهد، اول به عبد بودن و بعد به رسالتش یاد می‌کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در صدرا می‌یابیم که ما نسبتی با خداوند با امکان ذاتیِ خودمان داریم که آن امکانِ انسان‌بودن و انسانیت ما است و در نتیجه نسبت ما با خداوند در نسبتی است که او ما را در انسانیت‌مان خلق کرده و در نسبت با دیگر انسان‌ها، تنها با وجه انسانیت آن‌ها ما رابطه خدایی با آن‌ها داریم. ۲. این انسانیت در نسبت با خدا تنها در عبودیت متعیّن می‌شود وگرنه توهّم است. موفق باشید

37598

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: چند سال پیش از یه گناه بزرگی گذشتم. بخاطر غرورم و روشنگری که اگر انجام می شد نابود می شد. کارم به دکتر اعصاب کشید. ٧ بار بستری. گفتن اسکیزوفرنی داری. از فرط فشار روانی.... ولی من نه چیزی می دیدم نه می شنیدم. یه بار بعد نمازعصر از خودم سوال کردم ادم خوبی هستم یا نه. یه نور زیبای بمدت ٥ ثانیه دور خودم دیدم. چند بار بعد ماهها نور را دیدمش. فقط یه بار صدای داخل کلم یعنی از بیرون نبود شنیدم گفتش سلام فرمانده. و قطع شد. قرص ها را برای کم شدن قدرت شهوتم می خورم. چون مجرد هستم و بعد از داستان سیگار کشیدم ومی کشم. حرف شما حجت است. چند سالی است با صوتی های شما را گوش می کنم. ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آنچه جان خود را با معارف الهی و قرآنی بیشتر و بیشتر آشنا کنیم، بهتر و بهتر راه‌هایی را که باید در آن‌ها گام بزنیم، برایمان روشن می‌شود و می‌یابیم چه امری مهم است و باید به آن امر یا امور در زندگی خود بیشتر اهمیت داد. موفق باشید 

37495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد گرامی: روز معلم بر شما استاد گرامی و همه ی اساتید محترم مبارک. استاد به نظر شما تا کی قرار هست بی حجابی ادامه پیدا کنه؟ یه غمی برامون شده نه کسی به تذکرات گوش میده نه از لایحه حجاب خبری میشه. استاد دلمون خون میشه برای یه خرید میریم بیرون و دختران و زنان رو اینجور می‌بینیم کاری هم ازدستمون برنمیاد. البته حقیر زبان دختران انقلاب تهران رو ندارم که اینقدر لین و آرام تذکر ميدند. چند باری تذکر دادم و رد شدم ولی انگار نه انگار. گاها توهین می‌کنند و گاها بی اعتنا هستند. فقط امیدوارم به صحبت رهبری که فرمودند بساط بی حجابی هم جمع می‌شود. هر چند طرح نور خوب بوده و هست ولی انگار هنوز کامل جواب نداده. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئولان نیروهای انتظامی بررسی کرده‌اند که آن نوع تذکرات که صرفاً تذکر است بدون برخورد، 80 درصد مؤثر بوده است و البته در مورد دیگران باید شرایط، شرایطِ مناسبی باشد که احساس نکنند بنای تحقیر آن‌ها را داریم. موفق باشید

38213

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در رابطه با سوال ۳۸۲۱۱ بله این قاعده عقلی است..منظورم آن است که آیا ملاصدرا در مقدمات برهان صدیقین آیا از این قاعده استفاده کرده است یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره چنین قاعده‌ای مدّ نظر متفکر است. موفق باشید

38212

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

شما در سوال ۸۸۲۸ فرمودید که برهان صدیقین را در ۱۷ جلسه بیان کردید. در حالیکه بر روی سایت فقط ۹ جلسه آن موجود است. اگر امکان دارد باقی جلسات را بر روی سایت بگذارید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشتباه از طرف بنده بود. همان ۹ جلسه کافی است. موفق باشید

37902

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: زمانی که من سر کلاس هستم و معلم درس‌ می‌دهد. در خیال خودم غوطه ور می شوم. آیا زمانی که من در خیالاتم غرق هستم، قوه بینایی و قوه شنوایی تصاویر و صداهای موجود در کلاس را ضبط می‌کند؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی دارد چه اندازه نفس ما در آن قوا حاضر باشد. موفق باشید

37720

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: اسباب بازی های بچه ها که عروسک هستند یا شکل حیوان را از دسترس بچه ها خارج کنیم یا از بین ببریم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رهبر معظم انقلاب این نوع عروسک‌ها را در حکم مجسمه و تندیس حساب نمی‌کنند و از این جهت نباید سخت‌گیری کرد. موفق باشید

38272

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام! من در حیاط خانه نشسته بودم.یک گربه دیدم.به درخت داخل حیاط خیره شدم.درنتیجه به اسم حی منتقل شدم. یک مورچه مرده بود.به اسم ممیت منتقل شدم. صداهایی در اطراف خودم شنیدم.به اسم ، سمیع منتقل شدم. من با چشمم چیزهایی دیدم.به اسم بصیر منتقل شدم. و... آیا مطالب با لا را درست درک کرده ام؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مربوط به خود شخص است ما نمی‌توانیم ورودی داشته باشیم. موفق باشید

38063

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: بنده یه سری مسائل شرعی را سختم هست تذکر بدهم. آیا شما راه حلی سراغ دارید که بتوانم راحت تر این مسائل را تذکر بدهم؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور که متوجه شده اید بالاخره نمی‌توان مستقیماً به افراد تذکر داد. عمده آن است که در بستر رفاقت‌هایی که پیش می‌آید، بتوانیم آن نوع تذکرات را بدهیم. موفق باشید

37613

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

  آیت الله خامنه‌ای در خطبه‌های مشهور ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ در نمازجمعه تهران فرمودند: « از این طرف هم شبیه همین کارها به نحو دیگرى انجام گرفت. کارنامه ى درخشان سى ساله ى انقلاب کمرنگ جلوه داده شد؛ اسم بعضى از اشخاص برده شد که اینها شخصیتهاى این نظامند؛ اینها کسانى هستند که عمرشان را در راه این نظام صرف کردند. بنده در نماز جمعه هیچوقت رسمم نبوده است از افراد اسم بیاورم؛ اما اینجا چون اسم آورده شده است، مجبورم اسم بیاورم. به طور خاص از آقاى هاشمى رفسنجانى، از آقاى ناطق نورى من لازم است اسم بیاورم و باید بگویم. البته این آقایان را کسى متهم به فساد مالى نکرده؛ حالا در مورد بستگان و کسان، هر کس هر ادعائى دارد، بایستى در مجارى قانونى خودش اثبات بشود و قبل از اثبات نمی‌شود اینها را رسانه اى کرد. اگر چیزى اثبات بشود، فرقى بین آحاد جامعه نیست؛ اما اثبات نشده، نمی‌شود اینها را مطرح کرد و قاطعاً ادعا کرد. وقتى اینجور حرفها مطرح می‌شود، تلقى هاى نادرست در جامعه به وجود مى آید، جوانها چیز دیگرى خیال می‌کنند، چیز دیگرى می‌فهمند. آقاى هاشمى را همه می‌شناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهاى بعد از انقلاب نیست؛ من از سال ۱۳۳۶ - یعنى ۵۲ سال قبل - ایشان را از نزدیک می‌شناسم. آقاى هاشمى از اصلى ترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدى و پیگیرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزى انقلاب از مؤثرترین شخصیتهاى جمهورى اسلامى در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبرى تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب می‌کرد و به مبارزین می‌داد. اینها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیتهاى زیادى داشت: هشت سال رئیس جمهور بود؛ قبلش رئیس مجلس بود؛ بعد مسئولیتهاى دیگرى داشت. در طول این مدت هیچ موردى را سراغ نداریم که ایشان براى خودش از انقلاب یک اندوخته اى درست کرده باشد. اینها یک حقایقى است؛ اینها را باید دانست. در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.» سلام: خیلی از آقای هاشمی بد گفته میشه من واقعا با خواندن متن تسلیت که اشاره های عجیبی داشتند و متن های سخنرانی و و خصوصا اشاره ای که در متن تسلیت داشتند که خناسان نتوانستند ما رو جدا کنند و و می‌خواستم بپرسم چرا اینقدر موضع شما نسبت به آقای هاشمی به گونه ایست که ایشان انگار منحرف شدند. خصوصا اینکه شما در کتاب سلوک چقدر نگاه متعادلی به موضوعات دارید و بحث نگاه آزاد اندیشی و را مطرح کرده اید. واقعا آقای هاشمی اینقدر بد بودند که وقتی کسانی از شما سوال می‌کنند و کلی توهین می‌کنند شما تایید می‌کنید. خواهش می‌کنم سوال من در لب المیزان گذاشته نشه و همچنین پاسخش. خصوصی بفرستید ممنونم. استاد من شما رو خیلی قبول دارم سالهاست از دور شاگرد شمام و شما را به عدالت قبول دارم. ان شاءالله از پاسخ شما ابهامات ذهنی من حل بشه

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند بحث در این مورد مفصل است و تصور می‌شود اگر سؤالات مربوط به آقای هاشمی را در آرشیو سؤالات سایت دنبال بفرمایید؛ تا حدی موضوع جایگاه متفاوت آقای هاشمی در مراحل مختلف حضور ایشان در میدان انقلاب روشن می‌شود. مهم مسیر شخصیت ایشان است که چگونه از شخصیتی مبارز با آنهمه توصیفاتی که رهبر معظم انقلاب در مورد ایشان به کار بردند، در مقابله با آقای احمدی‌نژاد کارشان به جایی رسید که رهبری بفرمایند در مقایسه با آقای هاشمی به احمدی‌نژاد نزدیک‌ترند و حتی در نماز میتی که برای آقای هاشمی خواندند برخلاف معمول جمله«اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا» را بر زبان نراندند. موفق باشید

37860

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

در کتاب «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستینِ» استاد، ایشان در مورد هدف خدا از خلقت انسان از منظر عقلی و فلسفی می‌فرمایند: خداوند خودش هدف است، نه این که هدف داشته باشد، به این معنی که مخلوقاتِ خود را هدف دار خلق می کند تا به کمال شایسته شان برسند، ولی خداوند که کمال مطلق است و هدف همه ی عالم می باشد، و ماوراء او کمالی نیست، نمی شود هدف داشته باشد. با توجه به بیان گفته شده «نمی‌شود هدف داشته باشد» صفت حکمت خدای متعال که به معنای هدفدار بودن فعل خداست و در قرآن آمده چگونه توجیه می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند حکیم است بدان معنا می‌باشد که کاری لغو از او صادر نمی‌شود و در نتیجه مخلوقات او همه هدفدار می‌باشند. موفق باشید

37853

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و نور: امیدوارم حال شما خوب باشه. من ده سال است که در حال امتحان الهی هستم، قبلا خیلی پر شور و شاداب بودم، رفته رفته این امتحان و رنج بسیارش مرا رشد داد، به سمت مطالعه و کتاب کشیده شدم، وویس گوش می‌کنم، سعی کردم خود شناسی و خدا شناسی را پی بگیرم فلسعه می‌خوانم و دروس معرفت نفس. بیشتر از کتاب ها رنج آن امتحان خیلی مرا رشد داد و بزرگ کرد، صبور شدم برای حوائجم مثل قبل بی قراری نمی‌کنم گویی در ذهن من یک سکون و یک سکوت است که مرا به صبر بر این رنج فرمان می‌دهد، عمیق فکر می‌کنم، عمیق نگاه می‌کنم، مثل صبورانه در انتظار مقدراتم نشسته‌ام و سعی می‌کنم خودسازی کنم. سوالم راجع به این سکوت ذهنی من است این سکوت ذهن چیست؟گاهی حس می‌کنم شاید نیاز به مشاور باشد. گاهی می‌گویم این سکوت ذهن، آرامش بی نظیر پس از آن ابتلائات است همه می‌گویند خیلی تغییر کرده ای، درون گرا شده ای اما عمیق.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گمان می‌کنم این همان حالت حضور در «وجود» باشد . حضوری که در نسبت با «وجود»، انسان با هیچ چیز خاصی روبرو نیست زیرا «وجود» چیزی نیست مگر خود وجود در عین آشکارگی در جلوه مخلوقات. موفق باشید

38263

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

-------‐--------‐---------------‐------------ وقتی مهربون ترین آدم دنیا، وقتی دلنازک ترین آدم دنیا، تو را به خودش راهی نده و دست رد بهت بزنه یعنی خیلی بدبخت شدی. حسین، خودمانیم،،، تو دلت می آمد هیچ کسی را رد کنی؟ تو حتی دلت برای قاتلت هم سوخت ولی دست رد به من زدی. باشد، این هم بماند به یادگاری برای من و ابدیتم و اینهمه شرمندگی. حتما این ناکامی حقّ من است، وگرنه عدل شما که پایدار است.. --------------‐-------‐--------‐-----‐‐--‐‐----- این بار از شما هم سوالی ندارم، این ها را فقط می نویسم مثل یک اقرارنامه، مثل یک وصیتنامه.. باشد به یادگاری دست شما، باشد به امانت دست شما -----------------‐------‐----------------------- ما که دستمان به خدا نرسید، به بالابلندانش هم نرسید،، کاش این متن من به جای شما به دست رهبری می رسید، به دست نایب مهدی، بگذار اگر قرار است غرق شوم در عمیق ترین هایش غرق شوم، بگذار اگر قرار است طرد شوم از بالاترین هایش طرد شوم، بگذار اگر قرار است تمام شوم از کامل ترین هایش تمام شوم، بگذار اگر قرار است رانده شوم رو به کریم ترین ها بزنم که بعدها دلم نسوزد، بگذار اگر قرار است مجازات شوم اگر معدوم شوم اگر سوخته شوم به دست حضرت عدلشان باشد، به دست کریمان مردن مرگش شیرین تر است، بگذار اگر قرار است تمام شوم و بمیرم لااقل مرگ شیرین مرا در بر بگیرد، بگذار پایان این زیستن تلخ، این بودن تلخ، این راه تلخ، شیرین باشد... -----‐-----‐------‐------‐--------‐-------------- کاش این متن به دست ایشان می رسید، یا کاش صدای دردهای من، و کاش حرف های من،، دوست دارم به ایشان برسد تا خبردار باشد که جوانی، جوانی اش طی شد، ولی به ناکامی، به غفلت، به بی خبری،، ولی با اینهمه دوست داشت به راه او باشد، برای او باشد، ولی نشد، حالا در بی خیال ترین حالت ممکن به سر می برم، من وسط اقیانوس زندگی، وسط اقیانوس حیات بی هیچ کمکی، بی هیچ نیرویی، فقط غرق تماشای غرق شدن خویشم، تماما غرق تماشای تمام شدن خویشم، مَثَل من مَثَل آن کشاورزی است که روزها و مدتها در زمینش رفته و آمده و کار کرده و انتظار کشیده ولی اصلا جنس بذرش جنس پرورش یافتن نبوده، فقط زمین حیف شد و زمان حیف شد و آب و باد و خاک و حتی آتش هم حیف شد،، آری آتش هم حتی حیف شد، اینهمه در انواع آتش سوختم ولی حالا از درد خامی دارم می میرم... -------‐-----‐------‐-------------‐---------‐---- سلام مرا به ایشان برسانید و فقط بگویید که گفت شرمنده، من در میان نبودم که بتوانم در میدان باشم -----‐-------------------‐-----------------‐---- آری اگر اهل هدایت باشم پس شاید "علمه بحالی" کفایتم بکند،، وگرنه نمی دانم کلید قفل روحم کجا افتاده که سری به خودم بزنم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! با حضور دیروزین نمی‌توان در امروز و فردای خود زیست. باید به حضور دیگری نظر کرد، وگرنه «تغابن» و «مغبون‌شدن». عرایضی در مورد سوره تغابن شروع شده است که خوب است به آن‌جا رجوع شودhttps://lobolmizan.ir/sound/1514 موفق باشید

38232

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا عینینت ذات با صفات ذاتی خداوند (که در احادیث آمده است)، همان سخن عرفا ست که می‌گویند وحدت عین کثرت است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به اعتبار احدیت ذاتی‌اش همواره با همان احدیتش در نزد خود حاضر است و از این جهت علم او عین حیات او و اراده او عین سمع اوست. و این غیر از نسبت ما با او می‌باشد که در جلوات او به عنوان کثراتی که عین وحدت‌اند، او را مدّ نظر داریم. موفق باشید

38214

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اگر هدف حیات زمینی بشر رسیدن به این مقامات و معرفت است وقتی به خودمان و مردم نگاه می‌کنم اصلا در راستای چنین هدفی زندگی نمی کنیم کشورهای دیگر که هیچ در کشور خودمان هم عموم مردم زندگی دنیایی خودمان را داریم می‌کنیم حتی با قرآن هم کار نداریم. هیچ تناسبی بین هدف خلقت و آنچه داریم به عنوان زندگی انجام می‌دهیم نمی بینم اگر برداشت من درست باشد هدف خلقت محقق نشده و اعتراض فرشتگان به خدا درست بوده و موضوع دیگر اینکه با اینگونه زندگی گذشتکان ما الان باید برزخ سختی داشته باشند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در هدف مخلوق است، نه هدف خالق. هدف خالق آن است که مخلوق را از سر لغو و بدون هدف خلق نکند، حال اگر مخلوق به هدف خود نرسد خودش مقصر است. موفق باشید

37611

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چگونه می توان «سرمایه» بود برای کشور؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در کنار کسب معارف و توانایی‌هایی که انقلاب اسلامی و کشور نیاز دارد خود را بپرورانیم و در هر کجای این کشور توحیدی بدان نیاز باشد، حاضر شویم؛ عملاً برای کشور سرمایه خواهیم بود. مهم آن است که خود را آماده رفع مشکلات جامعه و تعالی روح معنوی انسان‌ها بنماییم. موفق باشید

37601

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام با عرض معذرت از اینکه وقتتون را می گیرم. استاد درباره ی بحث نیست انگاری سوالی پرسیده بودم. من چهار جلسه نیست انگاری را صوتی و دو جلسه تفسیر سوره ی اعلی را طبق فرمایشتون گوش دادم فقط موضوع برام بازترو واضح شده ولی جواب بیقراری روحی ام نبوده چه مبحثی و راهی را پیشنهاد می‌دهید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درک این موضوع به عنوان یک تاریخ برای بشر جدید، ابتدای کار است و در دلِ فهم این نکته است که معنا و جایگاه ایمان به معنای حقیقی رخ می‌نمایاند و از این به بعد ما با حضور در نسبت با خدا روبرو هستیم، حضوری که البته بدون قبض نیست و معنای ایمان در این‌جا چنین است. عرایضی تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم و عرفا» شده است. خوب است به آن جا رجوع شود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA%20%D8%A7%DB

%8C%D9%85%D8%A7%D9%86&tab=sounds

38271

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام! در بحث برهان صدیقین آیا درست است بگوییم هر کمالی مانند : علم ، قدرت، نافع،قابض ، باسط، باطن ، اول ، آخر و...، به جامعیت در عین وجود ،وجود دارد؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مشروط به آن‌که بین صفات ذات مثل علم و حیات با صفات فعل که مربوط به نسبت خداوند با مخلوقات است، بتوانیم جدا کنیم. موفق باشید

38269

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت شما استاد گرانقدر بنده دانشجوی دبیری شیمی هستم. اما خانواده به شدت علاقه مند هستند و اصرار میکنند که من در رشته پزشکی تحصیل کنم. برای بنده قطعی شده که اکنون در مسیر درستی قرار دارم و همین رشته که دبیری شیمی هست، بهترین انتخاب برای من هست و رشته پزشکی برای من مناسب نیست. و این تصمیم را با توجه به تکلیفم در ادای دین به نظام اسلامی و خدمت به امام زمان گرفته ام، گرچه که در رشته پزشکی شاید درآمد و رفاه بیشتری داشته باشم. حالا سوال من اینه که برخلاف خواست پدر و مادر عمل کنم؟ آیا این مسیر زندگی من رو بی برکت نمیکنه؟ آیا برخلاف عقلم و بخاطر رضایت پدر و مادر مسیری رو که از آن مطمئن هستم عوض کنم؟ محبت میکنید اگر پاسخ بدهید🙏

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احترام به والدین غیر از تبعیت از نظرات آن‌ها می‌باشد. در این موارد انسان باید مطابق فهمی که از خود دارد عمل کند. موفق باشید

38257

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تعالی سلام علیکم در جایی از پرسش و پاسخ ها (۳۷۲۸۴) فرموده اید شمس تبریزی، مولوی ، حافظ ، عطار، بایزید، جنید، ابن عربی، منصور حلاج، ترمذی و... همگی شیعیانی بودند با روح و فرهنگ اهل بیت که تقیه میکردند. برایم سوال ست که ادعای تقیه ی برخی از این افراد را چگونه مطرح کردید با توجه به اینکه برخی از این شخصیت ها گاه تند ترین حرف ها را علیه مسلمات شیعه میزنند که اهل تسنن نزدند بلکه برعکس ، اهل سنت نیز در آن عقاید همسو با شیعه مطالب بسیاری دارند، وجهی برای تقیه باقی میماند؟ و یا گاه در سیره و رفتار بر سنتی بوده اند که یا با فرهنگ اهل بیت نه تنها همسویی ندارد بلکه نهی های فراوانی رسیده و از طرفی اهل تسنن و دیگر فِرَق اسلامی نیز آن رفتار را غیر اسلامی یا ضد اسلامی تلقی کرده اند. از طرفی تضاد واضحی میان این افراد به چشم میخورد از جمله اینکه مثلا جنید از فتوا دهندگان به قتل منصورست . که سلطان ولد ، تاج الدین خوارزمی ، بابا رکن‌الدین شیرازی، عطار نیشابوری و ... تصریح کرده اند. یا ترمذی شخصی‌ست که در عداوت با اهل بیت و امیرالمومنین و شیعیان ، صاحب سبک است و انکار متعدد فضائلِ اهل بیت موردِ پذیرش صحاح سته ی اهل تسنن و حتی متواتر با توهین و بد دهنی و جعل حدیث برای خلفا و نسبت شهوترانی دادن به امیرالمومنین و... را در کارنامه دارد و در عین حال خود را مصداق اهل بیت در آیه ی تطهیر می داند و حتی اظهار فرح در روز عاشورا را مطرح کرده است و ده ها جسارت و توهین و... شیعه ی در حال تقیه دانسته اید؟ و یا جناب عطار را بر چه وجهی؟ بر اساس مدح هایی که برای اهل بیت در آثار معتبرش دارد همانگونه که تصریح به مذهب خویش و مدح خلفا دارد؟ یا محتویاتِ آثاری که انتسابشان به عطار به شدت توسط بزرگان ادبیات رد شده و یا بر اساس اینکه مشرب عرفانی او را پسندیده اید؟ همچنین پیرامون منصور که حرف بسیار است و...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که در این موارد بسیار بحث شده است. به نظرم آیت الله جوادی در جلسه 200 شرح فصوص می‌فرمودند ابن عربی در عقیده شیعه بوده است و یا آیت الله طهرانی در کتاب «روح مجرد» از قول مرحوم قاضی میفرمایند که ابن عربی و مولوی شیعه بوده‌اند و در عقیده و عمل، تقیه می‌کردند. و حتما در جریان هستید که جناب عطار را به جرم شیعه‌بودن از شهر هرات اخراج کردند. موفق باشید 

38162

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید آقای حسین نوروزی یکی از روحانیونی هستند که جلسات خودشناسی دارند و با آقای دولابی در ارتباط بودند ایشون در یکی از جلساتشون گفتند در زمان حیات آقای دولابی من به آقای دولابی گفتم حاج آقا شما مردید و در بهشت هستید و از همان بالا دارید صحبت می کنید شما باید بیایید پایین و دست مردم را بگیرید و یکسری بحث های دیگر، آیا کسی که به مقاماتی می رسد و دریچه حقیقت به رویش باز می‌شود بازهم احتمال خطا و اشتباه دارد کلا این مسیر چگونه است ایشون در یکی دیگر از جلساتشون می گفتند کمتر عالمی را پیدا می کنید که بتونه شما را با خدا آشنا کنه‌.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: والله اعلم!!! موفق باشید

37607

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: برای فردی که عازم سفر به مکه هست، و در سطح سواد عامه اطلاعات دارد، چه محتوایی را پیشنهاد می‌فرمایید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جزوات «حقیقت حج» و «وظیفه حجاج در سفر برگشت از حج» شده است. جزوات آن را می‌توانید در سایت دنبال بفرمایید. موفق باشید

37605

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: از اینکه وقتتان را می‌گیرم عذرخواهم. اما چند تا سوال داشتم که امیدوارم راهنمایی ام کنید: چند سال پیش بود که یکهو یک احساس خیلی چکشی به من وارد شد و من متوجه شگفتی خودِ بودن یا وجود شدم. حالم اینطور بود (و هست) که کمی تمرکز نیاز دارم تا به آن حالت حیرت برسم و در آن با مطلق وجود روبرو هستم آنجا دیگر هیچ شبهه ای نسبت به هیچ چیز وجود ندارد و دیگر استدلالی هم برای وجود خدا و... لازم نیست. این حالت برایم بیشتر جلالی و ترسناک نمود داشت تا شب قدر ماه رمضان امسال این حالت بسیار شدید شد اما دیگر ترسناک نبود و آن حالتِ وجود، حس خوبی داشت. تا آخر ماه رمضان آن حالت بود اما بعد از ماه مبارک مثل گذشته کمرنگ شد. ماه پیش وقتی سفر زیارتی به مشهد رفتم باز در مشهد خودم را در حضور وجود مطلق می‌دیدم. این حالت گاهی کم و بیش هست در نماز هم گاهی سعی دارم بعنوان حضور قلب کمی در این حالت باشم اما نمی‌دانم باید چکارش کنم. خیلی هم فرّار است بطوری که وقتی در آن حالت هستم تعجب می‌کنم که چطور می‌شود در این حالت نبود و چند وقت بعد که از آن حال خارج شده ام تعجب می‌کنم که چطور می‌شود در آن حالت بود. جدیدا سخنرانی حضرتعالی پیرامون برکات نظر به وجود را گوش دادم اما باز نمی‌دانم چگونه باید این نظر را جهت دهی کنم و اصلا به کدام سمت؟ در وجود مطلق و در حالت بی فکری که سمتی وجود ندارد. ممنون میشوم من را راهنمایی کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان هر اندازه در ابعاد مجرد خود حاضر شود، نسبت به حقایق بهتر می‌تواند رابطه برقرار کند. و در این رابطه مباحثی چون «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» می‌تواند مؤثر باشد. موفق باشید

نمایش چاپی