سلام و عرض ادب بی پایان خدمت استاد: مشغول خواندن مجدد کتاب ۱۰ نکته معرفت نفس هستم. جسارتا سوالات زیادی دارم که امیدوارم مصدع وقت شریف نباشد. ۱. آیا پس از ارتقاء مرتبه در بعد تجرید، امکان سقوط از آن مرتبه وجود دارد؟ اگر پاسخ مثبت است چگونه با وجود غلبه تجرید، امکان وقوع گناه هست؟ و اگر پاسخ منفی است، شیطان پس از نائل شدن به درجه قرب چگونه کافر شد؟ تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر موجود مختاری اعم از جنّ و انس، ظرفیت انتخاب ابعاد بالاتری از وجود خود را دارا میباشد و به جهت مختاربودنش میتواند از آن حضورِ برتری که توانسته است در آن حاضر شود و تجربه کند؛ به جهت مشغولشدنش به امور عادی، محروم گردد و امیالش محور انتخابهایش شود. موفق باشید
سلام و ادب خدمت استاد عزیز: یک نکته ای تو سط بعضی دوستان مذهبی و انقلابی در بحث انتخابات بیان میشد در مورد اینکه اگر مردم به انتخاب درست نرسند و دولت انقلابی بر سر کار نیاید، باعث عقب افتادن ظهور میشه، میخواستم نظر شما رو درباره این تحلیل بدونم، و اینکه پارامتر های موثر در تعجیل یا عقب افتادن ظهور چیست و نقش فرد و اجتماع در این زمینه چطور تعریف میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته نمیتوان آن نکته را انکار کرد ولی معلوم نیست خیری در آنچه پیش آمده، نباشد و ما را برای حضور هرچه بیشتر آماده نکند. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: استاد میشه بهم بگین تعهد جانی یعنی چی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی نسبتی که انسان در نزد خود با حقیقت پیش میآورد مانند عهدی که ما از طریق نظر به مولایمان حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» در مقابله با ظلم و استکبار در خود حاضر میکنیم. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چه شد که کار به قتل سلطان عشق یعنی امام حسین علیه السلام کشیده شد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در این مورد را میتوان در کتاب « از شادی امام حسین (ع) در قتلگاه » دنبال کرد. https://lobolmizan.ir/book/84?mark=%DA%86%D9%87%20%D8%B4%D8%AF%20%DA%A9%D9%87%20%DA%A9%D8%A7%D8%B1%20%D8%A8%D9%87%20%D9%82%D8%AA%D9%84 موفق باشید
سلام: جناب پزشکیان پیشتازند و به احتمال زیاد رییس جمهور بعدی خواهند بود. نظر شریف را محبت بفرمایید مرقوم بفرمایید. همچنین گفته بودند جناب جلیلی به مرحله ی دوم برود پیروز بیرون نخواهد آمد و تنها شانس جبهه انقلاب کنار کشیدن ایشان به نفع جناب قالیباف است. نمی دانم اما کنار نرفتن ایشان که موجب شکست شد شاید کنار می رفتند امیدی به جناب قالیباف بود چون ظاهرا آرای جناب قالیباف فقط افراد انقلابی و اینها نبود و اقشار دیگری هم هوادار ایشان بودند و ضمنا در مرحله دوم چنین دو قطبی ای پیش نمی آمد که برخی تحریمی ها انگیزه پیدا کنند پای صندوق بیایند حال ظاهرا ماییم و چهار سال و احتمالا هشت سال دوران فترتی دیگر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید نباید خود را مشغول این حرفها کرد. مهم بهترین حضوری است که در این توفان باید به آن فکر کرد. نویسنده محترم سؤال 37906 نکات و تذکرات خوبی را با ما در میان گذاشتهاند. موفق باشید
سلام بر استاد ارجمند: خواستم نظر شما را در مورد مشارکت ۴۰ درصدی جویا شوم. آیا ما گوش شنوایی برای مردممان داشتیم؟ چرا جمهوری اسلامی نتوانست قلوب اکثر مردم را جذب کند؟ چرا جمهوری اسلامی اجازه داد با ۸ سال خسارت محض، کشور به قهقرا برود و حالا شاهد قهر مردم از نظام شدیم. نه نظام جمهوری اسلامی بلکه هر نظامی بدون پشتوانه مردمی تا کی و کجا ادامه خواهد داد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مردمی این چنین استوار و بصیر و جدّی، در کجای دنیا سراغ دارید که با اینهمه فشار اقتصادی و بمباران تبلیغاتی اینچنین مردانه در میدان باشند؟! یک نفر این مردم از هزار نفر از مردم عادی بیشترند به همان معنایی که قرآن میفرماید: «كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ» (بقره/۲۴۹) چه بسیار گروههای کم ولی مصمم که به اذن الهی بر گروههای کثیری غلبه خواهند کرد و خداوند همواره در کنار اهل صبر و پایداری است. موفق باشید
سلام علیکم: استاد گرامی، ای کاش چند تایی از خصوصیاتی که بر اساس آن جنابعالی به این نتیجه رسیده اید که آقای سعید جلیلی گزینه اصلح است (چون میدانیم که طبق نظر شورای نگهبان همه این ۶ نفر صالح برای تصدی ریاست جمهوری هستند) برای اینکه به ایشان رای دهیم را اعلام میفرمودید. لطفا مصداق عینی بفرمایید نه کلی. در ضمن اگر کابینه مرحوم رئیسی و شخص ایشان اسوه کاملی از رئیس جمهور کابینه تراز انقلاب اسلامی بودند این سوال را هم پاسخ دهید که ۱. چرا هیچکدام از وزرای ایشان تایید صلاحیت نشدند؟ (چون همه زحمات را آن مرحوم و امیر عبداللهیان بر دوش نمیکشیدند) ۲. چرا برخلاف دیگر شهدای هسته ای و دفاعی مانند شهید مسعود علیمحمدی، شهید شهریاری، شهید فخری زاده و دیگران که بعد از شهادتشان همسر، فرزندان و بعضا والدین آنها در صدا و سیما و تجمعات و مراسمات حضور میافتند و جلسات متعددی با رهبری داشتند و در انتخاباتها مردم رابه حضور در انتخابات تشویق ترغیب میکردند، خبری از همسر و دختران مرحوم رئیسی نیست و حتی خبرهایی مبنی بر احتمال تغییر امام جمعه مشهد شنیده میشود که البته من این خبر را امیدوارم صحیح نباشد؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: میدانید که همه این موارد به نحوی در سوال و جوابهای گذشته و یا با نکاتی که در کانال مطالب ویژه عرض شد، روشن گردید. خوب است به https://eitaa.com/matalebevijeh/16996 و یا به نکاتی که آقای ثابتی در این موارد فرموده اند رجوع شود.
https://eitaa.com/sabeti موفق باشید
سلام و سپاس: واقعا منظور شما که گفتید در غرب خانواده از بین رفته را متوجه نمیشم. اتفاقا در غرب هم خانواده هست هم وضعیت خانواده بهتر از ایرانه. بر مبنای چه دانشی این صحبت رو فرمودید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً در این مورد علاوه بر آن کتاب که عرض شد، متفکران غربی معتقدند چیزی به نام خانواده دیگر در غرب معنا ندارد که البته لازم است جنابعالی خودتان در این مورد تحقیق و بررسی نمایید. موفق باشید
سلام: دختر ۱۷ ساله ای دارم که لباس های پسرانه می پوشد نماز سرباز می خواند و از هر گونه پوشش زنانه ای دوری می کند و می گوید می خواهد پسر باشد چه کار باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مورد از مواردی است که روانشناسان مورد بررسی قرار دادهاند. خوب است در این مورد موضوع را با آنها در میان بگذارید. موفق باشید
عنوان: «درک نیروی غیبی انقلاب» با سلام و احترام: چند روز قبل به زیارت مرقد امام خمینی (ره) رفتم. بسیار راغب به این زیارت بودم. خیلی قبل هم رفته بودم. وقتی هنوز ضریح در وسط بود و فقط دیوارهای دورش را گچ کرده بودند. ساختمان تزئین شده کنونی دیگر هیچ چیز آنجا نه بوی امام می دهد نه بوی انقلاب نه خدا. به بهانه سال عمر امام، سقف فلان متر، به بهانه سال پیروزی فلان و... انقدر بهانه بعد از بهانه که یادشان رفت آبروی انقلاب اسلامی ذبح شده است و اما بعد، هر انسان اندک آگاهی با دیدن ان بنای ناهنجار متوجه مسئولان مقصر بی مسولیت منافق خواهد شد که دیگر نیاز به دشمن بیرونی نیست و تعجب اینجا است که با وجود این همه موریانه، کشتی انقلاب چگونه به جلو می رود؟ شاید این تنها نکته و بزرگترین عبرت زیارت مرقد امام باشد که ان شاءالله وجود آن نیروی غیبی، وحشت کشنده را به دل همه ی معاندان بیندازد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته نباید واژه منافق را در این مورد به کار برد. آری! مهم آن است که حضرت روح الله (رضواناللهتعالیعلیه) در مقابل بشریت راهی را گشودند تا ما بتوانیم به تعالی انسان فکر کنیم. موفق باشید
به نام خدا. سلام استاد چی کار کنم امید در وجودم واقعی شعله بگیره؟ منی که تمام زندگیم خواستم در انقلاب مؤثر باشم و تمام زورم را زدم اما نتونستم و بعد از کلی شکستن، ناامید شدم، خواستم به امامم نزدیک بشم، نتونستم، خواستم عاشق خدا بشم نتونستم و روز به روز بدتر شدم و میشم، گناهانی که قبلاً با حیا همراه بود الان دیگه حیا هم در کار نیست و آگاهانه انجام میشه و از این همه وقاحت خودم مبهوت و وحشت زده میشم، انگار دیگه خودم را نمی شناسم، از خودم می ترسم، از وجود واقعیم، از آینده ام و عاقبتم... و آخرین امیدم به زندگی که پیدا کردن عشق واقعی بود تا در کنار هم، مسیر الی الله را طی کنیم و همراه هم باشیم، اما بعد از کلی تلاش صادقانه تبدیل به ناامیدی شد، هر خواستگاری ضربه ای زد و درسی داد ولی وجود من را لگدمال شده و بی اعتماد و ناامید باقی گذاشت. یه زمانی آرزوم و دعای هر روزم شهادت بود و مطمئن بودم نصیبم میشه اما الان می ترسم از عاقبتم، یه زمانی آرزوم و دعام همسر شهید شدن بود اما الان از پیدا کردن فرد معمولی خوب و نزدیک به خودم هم ناامیدم چه برسه به فردی که لایق شهادته، یه زمانی آرزوم و دعام فرمانده ی امام شدن بود اما الان از تنها گذاشتنشون می ترسم چه برسه به فرماندگی. البته با وجود همه ی این ها به معجزه ی خدا امید دارم ولی میدونم شرایطی که من دارم ظرفیت و لیاقت دریافت معجزه را نداره. من تو این شرایط نمی تونم به خودم بگم امید داشته باش و امید درونم به وجود بیاد، انگار دنیا سرد سرد شده، انگار دنیا هیچ امتیازی نداره، هیچ دلیلی دیگه برا امیدم به آینده پیدا نمی کنم، تنها پدر و مادرم هستند که عاشقشون هستم ولی وقتی به نبودنشون فکر می کنم، می بینم اون زمان دیگه نمی خوام تو دنیا بمونم. من با این حجم از ناامیدی چی کار کنم؟ این ناامیدی باعث شده گوشه گیر و تلخ بشم، کمتر می خندم، حتی دیگه گریه هم نمی کنم، خیلی سخت اشکم میاد، تو رفتار و حرف زدنم خشک شدم، آدم ها برام غریبه شدهاند، انگار راه به قلبم ندارن، روانشناس می گفت زنگ خطر افسردگیه، باید خودم را نجات بدم، چند بار باهاش حرف زدم ولی حس کردم من رو نمی فهمه، می خواست با دوست داشتن زوری من رو نجات بده که اتفاقا نتیجه عکس داد. من چه کنم؟ می ترسم حالم اونقدر بد بشه که دیگه به عاقبت کارم فکر نکنم و یهو زندگیم را تموم کنم که الان برام وحشتناکه. یا اینکه به اونجا هم نرسم ولی این زندگی تلخ و سرد و بی روح بدتر و بدتر بشه و ایمان تو قلبم کمرنگ و کمرنگ تر بشه. می دونم خدا فرموده اند ناامیدی کفره، ولی با تفکر خالی به این حرف که امید به وجود نمیاد، اگر هم بیاد موقتیه و مسکنه، درمان اصلی نیست، من چی کار کنم که امید را مثل قبل که شادترین و امیدوارترین و آروم ترین بودم به دست بیارم حتی ریشه ای تر از قبل؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان در هر حال زیر سایه رحمت خداوند قرار دارد، او را چه باک از آنچه در امروزش پیش آمده و یا در فردایش پیش میآید. مگر ما خدایی که پروردگار عالم است را نداریم؟!! و مگر او پروردگار ما نیست؟!! چرا درون این حضور، زندگی را معنا نکنیم؟ حال هرچه میخواهد پیش آید. حتماً او بهتر از ما مصلحت ما را میداند. تازه انسان در این دنیا آمده است که مأوای حضور در آغوشِ حق را پیدا کند و این با راضیشدن به تقدیر الهی محقق میشود. در این شرایط برایش سختی و آسانی یکسان است. «زیر دریا خوش بود یا روی آن / مهر او دلکش بود یا قهر او». موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: ١. استاد بعضی اوقات من برای علامه طباطبایی فاتحه ای میخوانم یا علامه حسن زاده آملی و وارد یک احساس متعالی میشوم به فرمایش شما آنها من را به جهان خودشان راه میدهند ولی امام خمینی (رحمه الله علیهم) اصلا این طور نیست در جلسه نگاه هرمنوتیکی به علامه فرمودید باید روش خاصی برای ورود به عالم امام خمینی پیش بگیریم میخواستم این روش را بپرسم. ٢. استاد عزیزم فکرمیکنم در شرح کتاب فعلیت بود که فرمودید برای نماز باید یکی از ائمه را که بهتر امیرالمؤمنین امام علی (ع) است نصب العین خود کنیم و اگر نشد استاد خود را و باید حتما حضوری استاد خود را ببینیم نه از طریق فضای مجازی، چه ملاقاتی از این بهتر که یکی مثل من شما را ببیند ان شاءالله روزی از شیراز به اصفهان آمده یا در اربعین شما را سیر نگاه میکنم. میخواستم کمی هم در این خصوص اگر اشتباه متوجه شده ام توضیح دهید. ۳. استاد خیلی علاقمند به شرح فص حکمت العصمتیه از علامه حسن زاده هستم به کدام شرح رجوع کنم؟ ۴. استاد اگر پیشنهاد به خواندن اسفار دارید هم بفرمائید با کدام استاد شروع کنم؟ ۵. استاد خیلی دوستتون دارم علت این همه دوستی چیست؟ من خودم رو میشناسم چرا علاقمند به شما شده ام؟ امام خمینی هم عاشق استادشون بوده اند. چه سری در این هست؟ خدا حفظتان کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضور در تاریخ انقلاب اسلامی ذیل رهبریِ رهبر معظم انقلاب. ۲. همینکه بتوانید آن شخص را مدّ نظر داشته باشید، إن شاءالله نتیجه میگیرید. ۳. نتوانستم شرحهایی که در این مورد شده است را مطالعه کنم تا بتوانم نظر بدهم. خود بنده نیز توفیقی جهت شرح آن فصّ محترم نداشتهام. ۴. شرحی که به طور رسمی انجام شد، شرح آیت الله جوادی است و استاد یزدانپناه نیز تلاشهایی را در این مورد داشتهاند. ۵. قضیه، چیز دیگری است یعنی همانی است که پرسشگرِ سؤال شماره 37482 مطرح فرمودند. موفق باشید
سلام و عرض ادب پرسش: چه فرقی بین واقعیت ذهنی و حقیقت وجود است؟ البته که فرق بین این دو غیر قابل انکار به نظر میرسد. ولی در جنجال بودن، انسان گاهی به نظر خودش میرسد که به حقیقت وجودی و هستی مطلبی، نزدیک شده است، ولی از کجا میتوان تشخیص داد که این واقعیتی ذهنی همان حقیقت آن مطلب است؟ من در وجود خود حقیقتی را میدانم که هست فراتر از ماده، اما همین دانستن، در ذهن من واقعی است و فاصله دارد با وجود من در حقیقت خود. حقیقت را باید فراتر از آن چه در ذهن، واقعیت میگیرد، باید جست. اما کجای ذهن؟ با چه وسیله ای؟ چگونه میتوان با ذهن دنبال حقیقتی گشت که فراتر از هر آن چه در ذهن قرار میگیرد، وجود دارد؟ چگونه میتوان در این دنیا به دنبال حقیقتی گشت که فراتر از این عالم است؟ من از دنیایی آمده ام که انتهایش را دیده و چشیده ام و میدانم حقیقتی در این عالم نیست. به پوچی هم نرسیده ام و باور به حقیقتی دارم که فقط میدانم از جنس این عالم نیست. من درگیری شدید در این جنجال دارم و از فرط نا امیدی از ذهن خود، و این که با تمام وجودم از موضوعاتی تراوش شده از ذهنم فراری هستم، تا جایی که تقریبا کنج عزلت گزیده و از دنیا، فرار کرده ام، و به سختی میتوانم در دنیا زندگی عادی کنم. و فقط در این غرق شده ام که دنیا وهم و خیالی بیش نیست. ولی حقیقت وجودم را نیز پیدا نمیکنم و در برزخی قرار گرفته ام که نه در این زندگی قرار میگیرم و نه جای دیگری را برای آرامش پیدا میکنم. خواهشا راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله مهمی است و بشر جدید با چنین مسئله مهمی روبهرو شده است تا به حضور آخرالزمانیاش برسد. عرایضی در ۶ جلسه تحت عنوان «نسبت تبیین دین با تاریخ جدید و انسان جدید» شده است که میتوانید در کانال «سدید» آن را دنبال فرمایید. امید است افقی در راستای موضوعی که دنبال میفرمایید؛ بگشاید. موفق باشید https://eitaa.com/ghoftemansadid/11
با سلام: اگر حقیقت انسان مدرکات اوست. چه عیبی دارد با مدرکات خودش باشد. اگر مطالب بالا درست است خیال پردازی و خیال بافی چه عیبی دارد چون انسان با خودش روبروست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: مدرکاتی که با فطرت و با حقایق مربوط به وحی الهی منطبق باشند، موجب درخشش انسان در نزد خود و در ابدیت میشوند. موفق باشید
سلام: علت این همه جاماندگی چیست؟ شهدا مانده اند و ما قبرستان نشینان عادات را زمان با خود برده است، چرا؟ خداوندا دیگر خسته شدم از خود ساختن و خود پروری! این گوی و این میدان: شما بگویید من چه کنم. جوانی ۱۶ ساله که دشمن «اسرائیل» برنامه خاصی برای کشتن او نریخته و بلکه دم گلوگاه او را خفه کرده با مسئله دین داری و نابودی استکبار. اما چرا حاج قاسم را باید شخصا دستور ترور آن را بدهد. بار الهی جوابم ده تا سخره ای باشم در برابر سیل ها طغیانگر!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! معلوم است که در این زمانه خاص، خداوند راهی بس عمیق و دقیق در مقابل ما قرار داده که بسی اساسیتر از آن است که گمان کنیم مشکلْ به این سادگیها حل میشود. با دشمنی روبهرو هستیم که تمام ظلمات و حیلههای آخرالزمان را یکجا به میان آورده تا با عزمی به وسعت فهمِ عمیق شهید حاج قاسم سلیمانی که خود را مشغول مسائل جزیی و انفعالی نمیکرد، در این مبارزه وارد شویم. و به گفته رهبر معظم انقلاب متوجه باشیم ما چه دشمن و دشمنهایی داریم تا با نوعی انسجام داخلی در چنین تاریخی حاضر شویم و با شکست چنین دشمنی به آن تقدیر بزرگی که خداوند برای ما در نظر گرفته، دست یابیم إن شاءالله. موفق باشید
آخه چرا من، منی که در طول زندگیم بیشتر از هرکسی درگیرودارِ پوچی بودم تا برسد به تقدیر پوچی تاریخ! چرا من باید بمانم و مشکلات را در خود حل کنم. بین اصرار بر پوچی و اصرار بر زندگی که از میان هم عبور کرده اند گمگشتگی های سختی است شادی لازم دارم سرخوشیی که مرا ایستاده، اَبَدی و زنده بدارد. خدایا مرا از هر نوع غم نجات بده و همیشه شادم کن تا بهپا خیزم و برای تو مشکلات را در خود حل کنم چون بدون شادی دیگر ممکن نیست. من خود را چگونه و در کِه ببینم؟ ای کاش همه مثل من زیبا بودند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره «مرغ را پر میبرد تا آشیان / پرِّ مردم همت است این را بدان». باید همّت کرد و این راه، بدون مشکل نیست. و در این رابطه به ما فرمودهاند: «در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم *** سرزنشها گر کند خار مغیلان، غم مخور.». موفق باشید
با سلام استاد عزیز: آیا شخصی یا گروهی از شاگردان یا دوستانتان در تهران هستند که جلسه و مباحث شما را ارائه بدهند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است ایمیل خود را ارسال کنید. موفق باشید
سلام: آیا هرمنوتیک فلسفی همان قلوب یعقلون بهاست که در انوار متجلیه انقلاب اسلامی ظهور کرده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با رویکردی که آیه ۴۶ سوره حج با ما در میان میگذارد که حضور در تاریخ است ولی در صحنههای جغرافیایی زمین و نظر به سرنوشت ملتها؛ آری! میتوان امروز در آینه انقلاب اسلامی حضور اراده الهی را احساس نمود. موفق باشید
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد گرامی: استاد من از نوجوانی تا به حال ساکن اروپا بوده ام. پسری دارم هفت ساله و بسیار پرسشگر و کنجکاو. من قبلاً نماز نمیخواندم تا اینکه در دوره ای شوق نماز در من ایجاد شد و حدوداً دو سالی ست که نماز میخوانم. پسرم از من پرسید بابا چرا قبلاً نماز نمیخواندی و حالا نماز میخوانی. ماندم که چه جوابی به بچه ای در سن او بدهم. گفتم الان نماز میخوانم چون دوست دارم نماز بخوانم. بعداً با خودم فکر کردم که بهتر نبود اینگونه به او پاسخ میدادم که نماز میخوانم چون خدا دوست دارد که ما (بندگانش) نماز بخوانیم. چرا که این دو پاسخ متفاوت به این سوال، گذشته از آن که سوال کننده یک کودک باشد یا یک انسان بالغ عاقل، دو مبنای فلسفی متفاوت دارد. اگر بگویم نماز میخوانم چون خودم دوست دارم نماز بخوانم محوریت و ملاک تشخیص را در این امر خودم (انسان) قرار داده ام و اگر بگویم نماز میخوانم چون خدا دوست دارد که ما (انسانها) نماز بخوانیم محوریت و منبع تشخیص را پروردگار میدانم و در مقابل او مقام خود را بالاتر از مقام بندگی ندانسته ام. همین پرسش را میتواند یک کودک از مادر خود که قبلاً حجابی نداشته و از موقعی به بعد حجاب را انتخاب کرده بکند و مادرش جوابی بر این دو مبنای متفاوت به او بدهد. به نظر شما چه نوع پاسخی در مورد اینگونه سوالها بهتر است به کودکان خود بدهیم تا از همان سنین کودکی یک ذهنیت درست از اینگونه امور در کودکان خود ایجاد کنیم؟ با کمال تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید جمع هر دو نکته مهم است تا از یک طرف، انسان متذکر طلب متعالی خود باشد و از طرف دیگر متوجه حقیقتی که در این طلب متعالی باید مدّ نظر قرار گیرد. حال در هر امر دینی قضیه از همین قرار است که جان انسان طالب حضوری است بسی متعالی و گشوده، و رجوع به خدا از طریق رعایت دستورات او این امر را محقق میکند، وگرنه انسان گرفتار انواع پوچیها و نیستانگاریها میشود. موفق باشید
سلام استاد: چرا این روز ها با همه ی تلاشی که میکنم ولی آخر در مدرسه یا درس خواندنم نماد و مظهر ناامیدی در درونم احساس می کنم؟ چرا در وقت کلاسم باید نهایت پوچی ها حدث ها و حوادث رو با خودم مثل الاق حمل کنم یعنی نمیتونم یک مآوا و یک معنایی رو در نسبت با انقلاب و امام پیش ببرم، با این که تصمیم خودم رو هم گرفته ام؟ یعنی نمیشه طوری بشه که همیشه و هر لحضه فقط با حق روبه رو باشم؟ درست مثل وقتی که کربلا بودم و داشتم همه چی رو کربلایی میدیدم در روزهای اربعین. ولی در کربلا هم با همین شرایط بودم و هست اما اون مآوا و معنا در معرض هیچ گونه بلایی قرار گرفته نمیشه و انگار یکی هست که داره از اون محافظت میکنه. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: این احوالات حکایت از آن دارد که روحتان در طلب امری دقیقتر و عمیقتر و جدّیتری است. پیشنهاد میشود ابتدا سری به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و سپس به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» که شرح صوتی آن نیز روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
با سلام: من درباره وحدت شخصیه وجود سوالی دارم. طبق نظر بالا کثرت در مظاهر قبول شده است. اگر بگوییم که مظاهر همانند آینه هستند. خوب چگونه در این آینه ها خدا را ببینم؟ با تشکر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان مظاهر اسماء الهی. در این مورد خوب است مقدماتی مثل «برهان صدیقین» و شرح صوتی آن که روی سایت هست مدّ نظر قرار گیرد. موفق باشید
سلام و نور و احترام: اجازه میدهید که ما نظر آقای شهبازی درباره تحصن حجاب که در مطالب ویژه گذاشتید را نپذیریم؟ آخر چگونه باید بپذیرم در مملکت امام زمان (عج) اشخاصی قانون را له کنند که میخواهیم قانون حجاب را بالا ببریم! خون به خون شستن محال آمد محال پناه بر خدا واقعا آقای شهبازی دارند توجیح میکنند. خدا شاهده
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است نظری به جواب سؤال شمارۀ 39808 بیندازید. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم: استاد توحید در زندگی و ازدواج و خانواده چگونه تحقق می یابد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور در دلِ شریعت الهی و رعایت دستورات ربّانی و صبر در این مسیر. موفق باشید
سلام استاد: همان طور که میدانید باید قُله ها را فتح کنیم، اما در قله ثابت قدم ماندن و حفظ موقعیت خود حرف دیگری است که جای بحث کردن را دارد. مثلا خدمت شما عرض میکنم که یک سیب از یک درخت را ما بعنوان همان یک سیب تلقی کرده اما امکان دارد ما با سیب کار دیگری داشته باشیم یا اصلا آن را برای خوردن نخواهیم و نسبتی که ما با سیب داریم همچون نسبت یک باغبان با محصولش است. خلاصه که الان هم همین است، باید مشخص شود قله را برای چه می خواهیم. به قول حاج قاسم ۹۹ درصد راه اجباری است و فقط ۱ درصد توفیق پیدا میکنیم راه اختیاری را برویم، من هم میگویم حقیقتا همین است ۱ درصد فقط توفیق پیدا میکنم که بیدار باشم و بلکه از بیداری فقط آن را تجربه کرده باشم، به من ثابت شده است که سَرِ مفنگی و داغان من به وقت خواب چه بی تابی هایی که نمی کند و کافیست که کمی بوی بیداری بیاید، آن وقت است که سرم از همیشه بیشتر مفنگی میشود. اوضاع را که نگاه میکنم انگیزه ام برای نابودی استکبار و اسرائیل آن قدر زیاد میشود که همچون چوب نیمه افروخته ای است که با بادی بر افروخته می شود. پشت دستم را داغ میکنم که بدانم از این به بعد اگر به خدا غُر زدم و گلایه ای به علت کم کاری خودم داشت بدون هیچ توجیهی و دلیلی نیست که شکست خورده ام و شکستی به اندازه ی این که حاج قاسم میگوید:
«کوه باشی، سیل یا باران چه فرقی میکند؟ سرو باشی، باد یا طوفان چه فرقی میکند؟
مرز ها سهم زمین اند و تو سهم آسمان. آسمان شام با ایران چه فرقی میکند؟
قفل باید بشکند باید قفس را بشکنیم. حصر الزهرا و آبادان چه فرقی میکند؟
مرز ما عشق است و هر جا اوست آنجا خاک ماست. سامرا، غزه، حلب، تهران چه فرقی میکند؟
هر که را صبح شهاددت نیست شام مرگ است. بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند؟»
جانم دارد از شدت فشار فرو میپاشد که سخت در این جهانِ مقابلمان، طلب قرارگاهم را دارم و حال هم که به مدرسه میروم باید یک شخصیت علمی و مهندسی را دنبال کنم و چگونه که میبینم انسان ها مقابل یکدیگر ایستاده اند، آن هم به این وسیله که باید پول درآوردن را بیاموزیم و بخوریم تا خورده نشویم، خب در این که این کار استکبار و اسرائیل است شکی ندارم ولی باز هم میگویم اگر قرار است خون آینده انقلاب را بوسیله آموزش و پرورش بریزند بگذار که بریزند و کشته شوم و با خود عهد بسته ام همچون شهید طهرانی مقدم که گفت بر روی مزار من بنویسید او کسی بود که میخواست اسرائیل را نابود کند طلب نابودی اسرائیل را با خود تا ابد حمل کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حضور که انسان در شاهراهی قرار گیرد که مقصد و انتهای آن، نابودی اسرائیل باشد؛ قرارگرفتن ذیل ارادۀ الهی در این تاریخ است و مهم آن است که متوجه باشیم خداوند برای هر کدام از ما چه راهی را در آن راستا میگشاید. اینجاست که یک دانشآموز هم میتواند با فرهیختگی و پشتکار و حوصله، در مسیر دانشآموزی، خود را در آن راه قرار دهد تا خداوند قلب او را همچون شهید طهرانیِ مقدم عزیز به سویی راهنمایی کند که مؤثر باشد. آری! «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود، راه بگویدت که چون باید کرد». و این راه، همان انگیزۀ نابودی اسرائیل است. موفق باشید
سلام به استاد گرامی: حتماً در جریان موضعگیریهای اخیر آقای دکتر بیژن عبدالکریمی هستید و همانطور که فرموده بودید و بنده نیز دنبال کردم، حقیقتاً ایشان هیچ ارزشی برای انقلاب اسلامی قائل نبودند، ولی ملاحظه می کنید ایشان بعد از شهادت سید حسن نصرالله سخن از احترام به گفتمان انقلاب به میان آورده اند و میفرمایند این دفاع من از گفتمان انقلاب برایمان هزینه ی بسیار ایجاد میکند و نسبت به جبهه ی مقاومت اعلان وفاداری دارند و در مناظره با آقای مهدی نصیری متذکر می شوند که جریانِ برانداز، جایگاهی جز در کنار آمریکا و اسرائیل ندارد. آنچه برای بنده موجب سؤال شده آن است که به نظر شما علت این جهت گیری از آقای دکتر عبدالکریمی را چه می دانید؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در جریان سخنان و موضعگیریهای اخیر ایشان هستم. و بحمدالله همینکه مرز خود را از جریانِ برانداز و از روشنفکرانی که هیچ فهمی از انقلاب ندارند، جدا کردهاند؛ جای خوشبختی است، و حقیقتش علت آن را روش حکیمانه و روشنگرانۀ رهبر معظم انقلاب میدانم. مردی که به خوبی متذکر تاریخی که با انقلاب اسلامی پیش آمده، میباشد و اینجا است که هرکس در میدان تفکر حاضر باشد نمیتواند آن نوع موضعگیری که آقای عبدالکریمی به دو جریان فوق دارند، را نداشته باشند. البته عنایت داشته باشید ما نیز مانند آقای دکتر عبدالکریمی نسبت به بعضی از جریانها و افکار داخلی انتقاد داریم ولی با دقت در سخنان ایشان، این به معنای آن نیست که موضوع انتقادها یکسان باشد. با اینهمه نباید از شخصیتهایی که تفکر را مدّ نظر دارند؛ بیتوجه بود. موفق باشید