سلام استاد: بحث آدم فضایی چیه که تازگیا باب شده. ژنتیک انسانها رو تغییر میدن به اسم آدم فضایی جا میزنن؟ دنیا به کجا داره میره واقعا!!به کجا چنین شتابان واقعا اینجا معنیش مشخص میشه. کی این ظلم به انسانهای تغییر ژنتیک داده شده رو پاسخگوعه. واقعا هنگم. این چه ظلمیه؟ هر چی به اسم حلیم خدا فکر میکنم بازم کم میارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این امور بیشتر در میدان توهّمات انسانها جای دارد، چرا ما خودمان را مشغول این امور بکنیم در حالیکه میدانیم عالَم، صاحب دارد و حضرت حق جهان را در دست این نوع افراد قرار نمیدهد مگر آنکه تنها امتحانی در میان باشد تا هرکس خود را نشان دهد که جایگاهش کجاست. موفق باشید
سلام: ارجاع دادید به جلسه ی اخیر تا حدودی در جریان آن جلسه بودم، ولی فکر نکنم اثبات کرده باشید اینکه قرآن مجید معانی دارد که تا قیامت روشن می شود یا حتی روشن نخواهد شد آیا قابل اثبات است؟ کدام؟ یکی را مثال می زنید؟ در میان انبوه معارفی که در متون هند است یکی را می آورم البته بالاتر از اینها هم شاید باشد ولی فعلا به همین اکتفا می کنیم: چون او بی نهایت است دوم کجا گنجد. بسم الله فوق این کلام یا مشابه آن را از قرآن کریم بیاورید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در فضای «لا نفرق بین احدا من رسله» به آیت الکرسی که قله قرآن است و به «هو الحیّ القیوم» از آخرین دین نظر کنید که هرچه بیشتر، حقیقت را بسی ملموستر از دیروز برای آخرین بشر به میان آورده است. موفق باشید
سلام: صورتگر نقاشم هر لحظه بتی سازم، وانگه همه بتها را در پیش تو بگدازم، صد نقش برانگیزم با روح درآمیزم، چون نقش تو را بینم در آتشش اندازم، تو ساقی خماری یا دشمن هشیاری، یا آنک کنی ویران هر خانه که می سازم، جان ریخته شد بر تو آمیخته شد با تو، چون بوی تو دارد جان جان را هله بنوازم، هر خون که ز من روید با خاک تو می گوید، با مهر تو همرنگم با عشق تو هنبازم، در خانه آب و گل بیتوست خراب این دل، یا خانه درآ جانا یا خانه بپردازم....... ما در ره عشق تو اسیران بلاییم، کس نیست چنین عاشق بیچاره که ماییم، ما را به تو سریست که کس محرم آن نیست، گر سر برود سر تو با کس نگشاییم؛ تقدیم به خدایی که این روزا اونم با نارفیقها رفیق تره.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به این سخن مولایمان نظر کنید که میفرمایند: «وَ انَّ الدُّنْيا لَمْ تَكُنْ لِتَسْتَقِرَّ الّا عَلى ما جَعَلَها اللّهُ عَلَيْهِ مِنْ النَّعْماءِ وَ الْابتلاء»، بدان كه دنيا مستقر نمىشود و سنت خدا در آن جارى نمى گردد مگر از طريق نعمت و بلاهايى كه خدا در آن قرار داده است. يعنى خدا دنيا را ساخته است- از دستش هم درنرفته است- ولى سنتى كه در آن جارى مى كند سختى و راحتى دادن است به طور توأمان. مدير دنيا، مديريت خودش را از طريق نعمتها و بلاها اعمال مى كند. نه بلاها از دست خدا دررفته اند و نه راحتى ها از زمام اختيار او خارج شده اند. نه راحتى دادن ها مديريتى جدا از سختى دادن ها دارد و نه سختى داراى مديرى غير از مدير راحتى است. نه سختى گسسته از راحتى است و نه راحتى جداى از سختى. يك زندگى است كه هم سختى دارد و هم راحتى، لذا مى توان به جايى رسيد كه گفت:
عاشقم بر لطف و بر قهرش به جدّ اى عجب كس عاشق اين هر دو ضدّ
خدايا زندگى راحت بى تحرك و بى مزه به چه كار مى آيد؟ يك شور و حيرت، مصيبت و جنگ يا محروميتى بده تا از بى تحركى و تنبلى به درآييم! هنگامى كه مريض در تختش خوابيده، اگر مرتب پهلو به پهلو نشود بدنش زخم مى شود، و سختى ها و رنج هاى حيات، تكان هايى است كه بر ما وارد مى شود تا خونمان لخته نگردد. لذا است كه هم تقاضاى رفع مشكلات مى كنيم و هم نگرانيم كه ما را به راحتى سردى گرفتار كند.
نالم و ترسم كه او باور كند وز ترحّم جور را كمتر كند
موقعى كه مشكلى براى من ايجاد نموده و حالم را گرفته است، مى نالم و از خدا مى خواهم كه مشكلم را برطرف كند. امّا در عين حال ترسانم مبادا حرف مرا باور كرده، مشكلات مرا كم كند.
اگر در راحتى محض قرار گرفتم چه كنم؟ در آن وقت همانند بلبلى خواهم بود كه از گُل جدايش كرده اند. بر من مباد كه خدا مرا از سختى جدا كند- دقت كنيد كه ديد خوبى است.
نالم و ترسم كه او باور كند وز ترحم جور را كمتر كند
واللّه ار زين خار در بستان شوم همچو بلبل زين سبب نالان شوم
باز هم ناله سر خواهم داد امّا اين بار به خاطر آن كه او سختيها را از من گرفته است. قرآن مى فرمايد: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْانْسانَ فى كَبَد» (ما انسان را در سختيها مى پرورانيم) خدا مى فرمايد شما پشته هاى سخت و گردنه هاى تنگ حيات را پشت سر نگذاشته ايد. مرده و ساكت و ساكنيد و تا به سختى ها نيفتيد نمى توانيد خودتان را آزاد كنيد. تا سختى ها را ننوشيد زنده نمى شويد. در روايات آمده است كه يكى از بهترين ذكرها «ماشاءاللّه» است. يعنى انسان به مقامى برسد كه بگويد: «هرچه خدا بخواهد». يعنى منِ انسان با تمام فعاليت هايم در عرصه حيات، تسليم سنت جارى حق هستم. موفق باشید
سلام استاد: در شهر ما گروهی برای بدحجابی راه افتاده که شامل دو نفر نیروی انتظامی ۲ نفر از سپاه با ۴ نفر خانم داوطلب که راه بیوفتن امربه معروف کنن. این سبک حرکتها درسته؟ دو دستگی رو بیشتر نمیکنه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در جریان هستید نوع برخورد با چنین موضوعی بسیار حساس است. باید منتظر باشیم ببینیم نمایندگان نسبت به لایحه عفاف و حجاب که از امروز در مجلس در صحن علنی در مورد آن صحبت میکنند؛ به چه چیزی میرسند. بحثی در شبکه افق بین آقایان پیش آمد که میتواند قابل توجه باشد. https://eitaa.com/jahanara_ofogh/1478 خوب است به آن بحث نیز رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: آیا عروسی قاسم در کربلا حقیقت دارد و متن نامه امام حسن برای قاسم چه بود؟ سفارش امام به داماد کردن قاسم بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به احتمال زیاد اصل قضیه همچنان که بعضی از بزرگان فرمودهاند بیشتر ساختگی است. موفق باشید
با سلام: استاد چند روز پیش یه مستندی توی اینترنت دیدم که البته از تلویزیون هم پخش شده بود و در مورد ساداتی بود که در یه روستا نزدیک تهران همه دورهم جمع شده بودن. مصاحبه گر رفته بود سراغ یه فردی که در زمان دفاع مقدس بهش میگفتن سنگرسازان بی سنگر که خودش هم از سادات روستا بود. وقتی علت اینکه چطورشده همه روستا سیدها دورهم هستند پرسید گفت اینجا همه موقوفات امامزاده به اجداد همین امامزاده میرسه پرسیده و برای همین همه اینجا دورهم شدن. سوالم اینه در مورد بقیه امامزاده ها هم همینطوره؟ و چطورمیشه شجره نامه افراد را پیدا کرد؟ بنده این جمله را از چند نفرهم که متاسفانه با انقلاب هم خیلی خوب نبودن شنیدم که میگفتن ما تو شجره نامه هامون به فلان امامزاده میرسه نسلون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
سلام: مقصود از منکر ذات خویش شدن در یکی از سوالات اخیر چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت منظور آن است که انسان متوجه حقیقتِ فطری خود و یا نسبت وجودیاش با خداوند نباشد. موفق باشید
سلام استاد: گاهی انسان دچار سردی نسبت به همه چیز میشود و انگیزهای برای اقدام در هیچ چیز ندارد (گویا جذابیت از همه چیز سلب شده و میلی برای حرکت به سوی آن نیست) چون آنچه میخواسته بدست نیاورده (در بند بعد توضیح ذکر شده است)، بنابراین نه دلی برای انجام وظایف حال حاضر از جمله تحصیل، ورزش و ... که عقل حکم میکند لازم است، دارد و نه حواسی برای تمرکز بر روی آن دارد. در این چنین وضعیتی چه باید کرد؟ (چون آنچه در این سن در طلب آن هستم هنوز قسمت نشده و همین ضعف گاهی ابتلا به معصیتی را پدید آورده و باز بخاطر آگاهی از اشتباه تشدید سردی و ناراحتی نیز به وجود می آید)
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال قصۀ زندگی چنین است که در همۀ این میدانها بر بندگیِ خود پایدار باشیم و در دلِ صبر در این بحرانها است که برکات زندگی شکل میگیرد. موفق باشید
اگر به سان عزیزانی که اشکالات صحیحی مطرح کردند و مستحق منشور روحانیتشان کردید به بنده مار خوش خط و خال حوزه لقب داده نشود چند نکته پیرامون سوال و جواب ۳۹۰۹۲ عرض میکنم: در مقدمات استدلال اشکالاتی موجود است، از جمله: فرمودند «معلومات ما چیزی جز علم ما نیست» که می خواستند به نتیجه برسند که علم خدا چیزی جز معلومات او نیست، که نتیجه بگیرند علم خدا = نور، معلوماتِ خدا (وجود) = نور، عالم (خدا) = نور، پس نتیجتاً علم و عالم و معلوم یکیست که نور است و خداست. اما اشکال اول اینست که علم الله فقط به معلومات نیست. به همان معنا که حضرت رضا علیه السلام علم بلامعلوم را مطرح فرمودند که در ادامه تفصیل خواهم داد. اما همانگونه که قبلاً متذکر شده بودم وقتی شرط فهم قرآن و حدیث، فلان علم یا قاعده ی غیر عقلِ مشترک بشری و غیر منتج و غیر اختلافی از همان قرآن و حدیث معرفی گردد، متعلم با همان قواعدِ مشکوک، قرآن و حدیث را میبیند و ذوق میکند که عجب! من به همان قاعده رسیدم، در صورتی که قرآن را با فرض همان قاعده خوانده و مدام دور میزند. در مبنای حكمت متعاليه ی مرحوم صدرا، حقيقت علم همان حقيقت وجود است. ملاصدرا، در باب علم قبل از ايجاد خداوند، به نظریه «علم حضوری اجمالی در عين كشف تفصيلی» قائل است، كه بر قاعده «بسيط الحقيقه كـلّ الاشـياء و ليس بشیء منها» مبتنی است. اين قاعده، بر اصالت وجود، تشكيك وجود، و اشتمال علت بر كمالات معلول مبتنی اسـت؛ و دو بخش دارد: يكي بسيط بودن خدا، و ديگري كلّ الاشياء بودن او. ملاصدرا با تمثیلی از آينه و ذات مطلب را توضیح میدهد، در این تمثيل، قاعده بسيط الحقيقه جاری است. در واقع، وی با نفی حلول و اتّحاد وجودی صور با آينه و همچنين نفی وجود مستقل آنها، بساطت وجودی آينه را اثبات میکند؛ و سپس با توضيح تحقّق صور در آينه، به اين نحو كه وجود آينه حاكی از وجود بالغير این اشياء در خارج است، علم اجمالی در عين كشف تفصيلي حقّ را وضوح بخشيده است. علم الهی متعلَّق و معلومی دارد، كـه البته بنـا بـر قاعـده اتّحاد عاقل و معقول، متّحد با ذات الهی است. در نتيجه، اضافه ای هست ولی از نـوع اضافاتی كه متأخر از ذات هسـتند، نيست. و اما نظریه ای که مکرراً در کلمات معصومین آمده و آیت الله جوادی میفرمودند هنوز کل فلسفه ی اسلامی و حوزه ها نتوانستند به کنهش برسند که این عبارت به چه معناست (به خلاف استادنماهایی که هر چیزی خلاف صدرا رحمه الله را به دیوار کوبیده و ضد انقلابی تفسیرش میکنند و از نوصدرایی بزرگی چون علامه جوادی هم داغتر شده اند) : امام رضا (ع)، در جلسه مناظره با سليمان، در مورد توحيد بـه اين موارد اشاره كرده اند: «اراده و علم مثل هم نيستند؛ زيرا نفی در معلوم، نفی در علم نيست، اما نفی مراد، نفی اراده است؛ چون اگر شیء اراده نشود، موجود نشود و لكن ممكن اسـت علم ثابت باشد و معلوم نباشد، مانند بصر... چرا كه بنّا، به بنّايی عالم است؛ اگرچه بنايی درست نكرده باشد! پس ميتواند مرد دارای صنعتی باشد؛ اگر چه هيچ آن صنعت را به جا نياورده باشد. سپس برای توضيح مقصود ـ اينكه علم محتاج بـه معلوم نيست ـ از سليمان ميپرسد: آيا خدا ميداند كه يكتاست و شيئی با او نيسـت؟ سليمان گفت: ميداند. حضرت فرمود: آيا اين اثبات شیء است با او؟ سليمان چون محكوم شد، از سخن خود برگشت و گفت: خدا نميداند كه يكتاست و چيزي بـا او نيست! حضرت فرمود: آيا تو ميداني؟ گفت: بلي. حضرت فرمود: پس از خدا داناتري؟! سليمان گفت: اين امر (علم بدون معلوم) محال است. حضرت فرمود: آيا نزد تو علم به اينكه واحد است و شيئی با او نيست و سميع و بصير و عليم اسـت، محال است؟ سليمان گفت: آري، محال است. حضرت فرمود: پس چگونه خدا خبر داده است كه يكتا و حی و سميع و بصير و عليم است؟ سـليمان ديگر از جـواب عاجز شد.» اجمالا میتوان چند اشکال به نظریه صدرا رحمه الله وارد دانست: از قاعده بسيط الحقيقه، علم به ماهيات بما هو ماهيات استفاده نميشود؛ علم به ممتنعات اعدام، و از قبيل شريك خدا، و نيز علم به اشياء يا نظام آفرينش در كيفيتی متفاوت از نظام فعلی آنها نيز معطوف به همـين بحـث اسـت؛ چـون فلاسفه، بنا بر قاعدة «الواحد» معتقد به نظام واحد أتم و أحسن هستند. اشکال دیگر اینست که ملاصدرا، در بيان «علم اجمالی در عين كشف تفصيلی»، معنای مـورد نظر از اجمال و تفصيل را چنين توضيح داده كه علم به ماهيات مجرّد متّحد با ذات يا همان نظام شريف ربانی، عبارت است از علم اجمالی؛ و علم به موجودات خارجی و عينی (علـم پس از ايجاد) علم تفصيلی است كه اين دو، در خدا به يک وجود واحد موجودند. چون علم عبارت است از وجود محض، پس علم خدا قبل از ايجاد، اجمالی و در عـين كشف تفصيلی است. مشكل اين است كه اگر اين دو نظام، دو نحوه وجود دارند، پس علم به هریک هم جداست؛ يعنی در يـك مرتبه علـم اجمالی است و در يك مرتبه تفصيلی است. اگر هم نظام شريف ربانی همان موجود عينی است، علم اجمالی تفصـيلی معنا ندارد؛ بلكه هرچه هست، علم تفصيلی است. در حالی كه فلاسفه ميگويند: قبل از خلقت، چون معلومی نيست، علم به نحو اجمالی است؛ و علم تفصيلی به وجود خارجی تعلّق ميگيرد. به همين دليل، در حلّ معماي علم الهی قبل از خلقت، صعوبت و سختی عجیبی به وجود آمده است. اشکال بعدی اینست که خداوند در علم به ذات، هم عالم است و هم معلوم؛ لذا در علم قبل از ايجاد بيان ميكند كه علم به ذات، سبب علم به ماسوا است. حال آنكه محال است خداى تعالى معلوم واقع شود، اگر چه عالم خود او باشد؛ زيرا ظهور ذاتى خداوند سبحان شدت نامتناهى دارد، پس اينكه علم خداى تعالى به خودش، علم به جميـع ماسواست، معنايى ندارد؛ زيرا اين، وابسته و منوط است به اينكه همه اشياء در ذات خداى تعالى منطوى و جمع شده باشند؛ در صورتى كه اين مطلب، بر خلاف مذهب امامان (ع) اسـت؛ به اين دليل كه بينونت بين خداى تعالى و ماسوا، بينونت و جدايى صـفتى اسـت، نه بينونت عزلى و مكانى و تعينى و اشکالات دیگری که هنوز حل نشده
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه طرح این نوع مباحث در جای خود شیرین است که البته عنایت دارید جای این مباحث در چنین محدودهای که سایت برای سؤال و جوابها گذاشته است؛ نیست. مطمئن باشید اگر در جای خود بحث شود به این سخن رهبر معظم انقلاب خواهید رسید که میفرمایند: «فلسفه در اسلوب و محتواي صدرايي، جاي خالي خويش را در انديشه انسان اين روزگار ميجويد و سرانجام خواهد يافت». و نیز عرایضی تحت عنوان «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» در 16 جلسه در این مورد شده است https://lobolmizan.ir/sound/1398?mark=%D8%B1%D8%A7%D8%B2%20%D8%B7%D9%84%D9%88%D8%B9 . موفق باشید
سرودهای در مورد این ایام فاطمی خدمت شما: «تا که در میبینی یا دیوار بر من گریه کن / یا علی! در کوچه، در بازار بر من گریه کن» «ای علی جان کمکم از این شهر باید پر کشید / میروم از خانهات؛ بسیار بر من گریه کن» «ذوالفقارت لرزه بر کاخ ستم انداختست / گرچه هستی حیدر کرّار، بر من گریه کن» «باورش سخت است این رفتن ولی جانِ علی / تا رسد هنگامهی دیدار بر من گریه کن» «گاه با نقلِ کساء از فاطمه، آرام شو / گاه با «الجار ثمّ الدّار» بر من گریه کن» «میخ و پهلو یک مراعات نظیر نادر است / لفظ پهلو دیدی و مسمار بر من گریه کن» «ابر باش امّا زمان نیّت باریدنت / جای باریدن به گندمزار بر من گریه کن» «گریههایت را کسی جز چاه خویشاوند نیست / جان زهرایت بیا بر یار، بر من گریه کن» «جز تبسّمهای تو آرامشی هرچند نیست / خواهشی دارم بیا اینبار بر من گریه کن»
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر گریۀ حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» و اعتراض آن حضرت در دل آن اشکها، حکایت نگرانی بزرگی است که آن حضرت داشتند؛ که به حجابرفتنِ تاریخی بود که با اسلام گشوده شده بود، باید در فهم آن نگرانی متوجه به حاشیهرفتن توحید بود به آن صورتی که مولایمان علی «علیهالسلام» از آن برخوردار بودند و این فهم توحیدی که میتوانست همۀ جامعه را فرا گیرد و جهان اسلام به افقی بلند نایل گردد؛ به حاشیه رفت و این است راز نگرانی مقدس زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها». و اخیراً در این رابطه عرایضی تحت عنوان «زهرای مرضیه و توجه به ظرفیت تاریخی که با اسلام گشوده شد»عنوان گردید. https://eitaa.com/matalebevijeh/18193. موفق باشید
کتاب؛ انسان و باز انسان تالیف استاد اصغر طاهرزاده. گفت و گو با طاهرزاده چیزی شبیه نماز خواندن است. تا میآیی حرفی بزنی یا بهتر بگویم وقت حرف زدنت که میرسد (مثل رسیدن وقت نماز) بدنت شروع میکند به لرزیدن البته من وقت نماز که میشود بدنم بیش از اندازه ثابت مینماید! منظورم چیزی است که دربارهی اولیا شنیدهایم که هرگاه وقت نماز میشد رنگ از رخسارشان میپرید و رعشه بر سر تا پایشان میافتاد! چرا که قرار است هست و نیستت بر ملا شود! در محضر طاهرزاده نمیخواهیم همانی باشیم که پیش دیگران هستیم! همانی که دائما آرایشش یا گریمش میکنیم تا مبادا نقصی از ما پیدا شود و دستآویز این و آن! البته هیچکس لَنگ آن نیست و دام نیانداخته تا نقصهای ما را دستآویز خود کند ولی خب ما ترجیح میدهیم اینگونه فکر کنیم چرا که خدای جهان امروز یعنی تکنیک نقصها را (نقص ظاهر را) بهیچ عنوان فراموش نمیکند و از صغیره و کبیرهی آن نمیگذرد! ولی خب طاهرزاده است! و ما که میدانیم ریاکاریم و پر از نقص انتحار میکنیم و دست به کار خطایی میزنیم! بر ملا کردن خود پیش کسی که بندهی خدای دیگری است یا لااقل تیغش میبرد! کار خطرناکی میکنیم و برای چند دقیقه ما بیدست و پاها دست و پا را از تکیهگاهها جدا میکنیم! کاری شبیه نماز خواندن! چرا که از گریم کردن خود له و لورده شدهایم و دربدر رحمن و رحیمی میشویم اولیا وقت نماز که میشد میگفتند: وقت ادای امانت آمده! گویا اولیا فقط امانتداران عجز خودند و هرباره عجز را در پیشگاه میآورند با طاهرزاده میشود امانتدار شد و با بیم و امید از سر عجز با او سخن عاجزانه گفت
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا جز آن است که زبان اشاره، زبانی است که به چیز مشخصی که ابژه به حساب آید؛ اشارت ندارد؟! و در عین حال «آنقدر هست که بانک جرسی میآید». گویا باید روشن میشد در این تاریخ در اردوگاه جبهه انقلاب حضرت روح الله چنین گفتههایی هم هست که دیروز و امروز و فردا را به هم میپیچد به طوری که معلوم نیست چه شد!! موفق باشید
«السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ» سلام استاد: چرا خدای متعال اجازه داد سقیفه شکل بگیرد و مسیری که خدای متعال از طریق غدیر گشوده بود در حجاب برود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان دلیل که مولایمان حضرت صاحب الامر «عجلاللهتعالیفرجه» غایباند و سخت منتظرند تا ظهور کنند. ولی انسانها به انسانیت به معنای واقعی آن در خودشان نظر ندارند تا متوجه نسبت خود با انسان کامل بشوند. آری برادر! در آن دوران، انسانها مولایمان علی «علیهالسلام» را گُم کردند زیرا خود را در انسانیتِ اصیل گم کردند و فراموش نمودند و در نتیجه جایگاه حضرت امام المتقین «علیهالسلام» فهمیده نشد. همانطور که امروز نایب الامام که متذکر تاریخی است که با حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» آغاز شد را عدهای نفهمیدهاند!! آن روزی که مقام معظم رهبری فرمودند: «واقعاً حضرت امام «رضواناللّهتعالیعليه» انسان عجيبى بود اصلاً پيدايش و وجود اين انسان با آن ابعاد، هيچ قابل تحليل نيست جز اينكه بگوييم تفضّل الهى بود براى اينكه چرخشى در تاريخ و در حركت قافله عظيم بشرى به وجود آورد، دستى بايد از غيب ظاهر مىشد، خداى متعال اين دست را ظاهر كرد». (بيانات در تاريخ: 1/3/1369) آیا ما به چنین بصیرتی نایل شدهایم که حضور حضرت روح الله چرخشی در تاریخ و در حرکت غافله عظیم بشری میباشد؟ موفق باشید
سلام علیکم: در رابطه با سوال ۳۸۹۴۱، اگر امکان دارد توضیح بفرمایید از چه جهتی بالا ترین مرحله صرف الوجود، غیب الغیوب است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را باید در شرح صوتی «برهان صدیقین» دنبال بفرمایید از آن جهت که «وجود» در ذات خود چیزی نیست که آشکار باشد. آری! «وجود» غیب است و صرف الوجود، غیب الغیوب است که در ادبیات دینی همان احدیت گفته میشود. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: من کتاب حقیقت نوری اهل بیت، وقتی صحبت از این نور میشود چه تصوری از نور داشته باشم؟ آیا همانند نور مادی یا نوری از جنس معنی؟ سوال دوم: در رابطه با نور اسماء الله آیا باید همانند معنی تصور کنم. از اینکه وقتتان را صرف پاسخگویی میکنید، سپاسگزارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شخصیت اولیای الهی آینه و حکایت صفایی است که انسان در آنها احساس میکند با نورانیتی از جنس معنویت که در آنها حاضر است. ۲. یکی از انوار اسماءالله، همین حیاتی است که شما در خود احساس میکنید و یا علمی که در عالمان متعهد درک میگردد. موفق باشید
سلام علیکم: فرض کنید یک شخصی به نام حسن آقا هست. حسن آقا در پیش خودش فکر میکند که در علم خدا مشخص است که عاقبت او بدبختی و نکبت است. برای همین ناامید است و تلاشی برای عاقبت بخیری نمیکند. شما چه سخنی با او دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد پیشنهاد میشود به جزوه «جبر و اختیار» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز و دلسوز استاد طاهر زاده عزیز: بنده طلبه سطح سه هستم ۲۸ سال سن دارم و هنوز مجردم. چهار سال است بصورت معمم منبر میروم بعلت مسائل معیشتی و دغدغه ازدواج و... خواستم وارد سپاه شوم اما گفتند که باید تعهد بدهی که هیچوقت لباس نپوشی. در دو راهی گیر کرده ام از طرفی بیکاری و عدم درامد. که باید وارد کار شوم. از طرف دیگر عذاب وجدان و احساس خیانت به راه طلبگی و روحانیت که قرار است لباس را کنار بگذارم. لطف میفرمایید اگر راهنمایی کنید بنده را.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر چاره ای نیست با همان روحیه طلبگی و انس بیشتر با قرآن و تفاسیر می توانید در سپاه هم به عنوان نماد یک انسان متعهد به وظایف خود عمل نمایید. موفق باشید
با سلام وعرض ادب: استاد اینک خداوند حکم میکند برای کسی طبق سر قدر و عین ثابته آن فرد، آیا کسی که در مرحله ای از زندگی یکدفعه دچار حادثه ای میشود مثلا آتش سوزی و کل اموالش از دست میرود، آیا این اتفاق در عین ثابته فرد بوده و عین ثابته انتخاب کرده؟ و اگر انتخاب کرده برچه اساس این انتخاب را کرده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: انتخابی که در عین ثابته شخص صورت می گیرد، انتخاب شخصیت کلی آن فرد است. ولی در این که مصیبت های بزرگ در زندگی فرد از قبل نوشته شده است را می توانید در آیه ۲۲ سوره حدید مدّ نظر قرار دهید که می فرماید: «مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَة فِي ٱلأَرضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُم إِلَّا فِي كِتَب مِّن قَبلِ أَن نَّبرَأَهَا إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِير» و نظر دارد به مصیبت هایی که قبل از تحقق در دنیا برای انسان نوشته شده است. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد معظم (زید عزه) و آرزوی سلامتی و توفیقات روزافزون؛ دو نفر از خواهرانم که هر کدام بیش از ۳۳ سال دارند، در گذشته بنا به فضای مذهبی خانواده اهل حجاب و نماز و روزه و اعتقاد به عقاید شیعه بودند، پس از ورود به دانشگاه و بعد از آن تحت تاثیر فضای اینستاگرام و امثال آن و ازدواج با همسری که اهل نماز نبود و متاثر از رسانههای بیگانه بود، ابتدا حجاب را کنار گذاشتند و هم اکنون با صراحت دم از عدم اعتقاد به نبوت و امامت میزنند و معتقدند عقل انسان و فطرت او برای زندگی درست، کافی است و وقتی ایشان را ارجاع به منابع علمی میدهیم به هیچ وجه حاضر به مطالعه و پذیرش ادله نیستند. حتی از من میخواهند که حرف شبهه افکنان را گوش دهم و مرا متعصب و جاهل میدانند. در فقه شیعه، کسانی که منکر نبوت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و امامت ائمه علیهم السلام شوند، کافرند. آیا خواهرانم که تحت تاثیر مسائل گفته شده به این مرحله رسیدهاند، کافر محسوب میشوند؟ آیا مستضعف فکری نیستند؟ در صورت استضعاف فکری، باز هم مشمول حکم کفر و نجاست هستند؟ برکاتتان مستدام
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این مائیم و آینده ای بس طوفانی که اگر خود را با عمق معرفتی که در آخرین دین هست آشنا نکنیم و در همین رابطه با دیگران حقایق را در میان نگذاریم، باید نگران بود. بیحساب نیست که رهبر معظم انقلاب در بیاناتی که با مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور داشتند فرمودند که نگران تبلیغ هستند. در مورد نکته آخر، آری! این افراد که میفرمایید واقعاً مغرض نیستند بلکه تحت تأثیر تبلیغات دشمن و کوتاهیهای ما میباشد و به همین جهت فرموده اند حکم کافر را ندارند. موفق باشید
سلام علیکم: در بحث تغسیر سوره حمد امام خمینی (ره) به نتایج زیر رسیدم: حس من در جهان کثرت میبیند. عقل من وحدت میبیند. من باید بر اساس عقل خودم نگاه کنم. تا کمکم وحدتی را که عقلم قبول کرده است، تبدیل به باور دلم شود. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همینطور است. ۲. هر وقت علمی واقعی و نه اعتباری باشد به نور اسم علیم است. ۳. مگر میتوان به ذات، نگاه کرد؟! در این موارد خوب است به کتاب شریف «چهل حدیث» حضرت امام خمینی بخصوص حدیث ۱۲ توجه شود. موفق باشید
سلام و درود خدمت اللهم عجل لولیک فرج به حق زینب کبری سلام الله علیها یک سوال ذهنم را مشغول کرده شاید از نظر شما بچه گانه باشد ولی در سوره حجر اگر اشتباه نکرده باشم نسبت به سوره خداوند متعال میفرماید به همه گفتیم بر آدم سجده کنند همه سجده کردند الا ابلیس خلاصه به این میرسیم که که شیطان رانده شده میگه بار الها حال که مرا گمراه کردی به من وقت بده خداوند میفرماید از مهلت یافتگانی سوال من این جاست مگر خداوند گمراه میکند؟ چرا خداوند گمراه میکند؟ آیا به نظر شما چرا شیطان سید عرفا است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که ملاحظه میکنید این شیطان است که اغواء و گمراهی خود را به خدا نسبت میدهد. در حالیکه خداوند او را دعوت به سجده برمظهر اسمای الهی کرد. موفق باشید
با سلام استاد گرامی: بنده خانمی محجبه و متاهل و اهل رعایت مسائل شرعی در حد توان هستم. اما همیشه خوابهایی که مبینیم این هست که یا بی حجاب هستم یا گناه های دیگر یا روابط نامشروع این نشان چیست؟ آیا باطن من آلوده هست؟ چه طور میشه باطن رو پاک کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، مطالعه شود. موفق باشید
سلام استاد وقت بخیر: یک برنامه چله داشتیم هرکسی هرکدوم شرکت کنه ترک گناه - زیارت عاشورا - نماز شب - نمازهای نافله - دائم الوضو بودن - ختم قرآن. در صورت صلاحدید در معرض نمایش قرار بدین، هرکسی خواست شرکت کنه یکی از اعضا گفتن من می خام در طی چهل روز، به خدا نزدیک تر بشوم عده دیگری هم همراهی کردن الان -نزدیک سی نفر شدیم- نیازی به تیک زدن در لینک کانال هم نیست به دوستانی که به هر طریقی فعالیت در شبکه های مجازی دارند، پیشنهاد می دم برنامه های مشابه اجرا کنند خیلی از افراد صرفا منتظر یک بهانه برای ورود در این برنامه ها هستند قبلا به استاد بزرگوار این برنامه پیشنهاد شد سوال ۳۶۷۲۵ تشکر https://t.me/qh_channel/4842
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در این موارد در این سایت نباید ورود کنیم. موفق باشید
با سلام! در برهان صدیقین داریم که علم کمال است. عین کمال عین علم است. قدرت کمال است. عین کمال عین قدرت است. حالا آیا این درست است که رزاقیت کمال است. عین کمال عین رزاقیت است. قابض کمال است. عین کمال عین قابض است؟ نمیدانم منظورم را درست منتقل کردم یا نه. توضیح بیشتر اینکه منظورم آن است که: آیا کمالاتی مانند رزاقیت، قابض، ممیت، باسط، ضار، نافع، ظاهر، باطن و...، عین کمال هستند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در بحث «برهان صدیقین» مطرح شد صفاتی مانند رازقیت که در نسبت با مخلوق پیش میآید، ذاتیِ خداوند نیست تا شامل آن قاعدهای باشد که میفرمایید. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: عرض ادب محضر استاد عزیز. به لطف خدا حقیر از سال ۸۸ با قرآن آشنا شدم و شروع کردم به انس و تلاوت قرآن. خب قبلش دانشجو بودم و مغازه ای هم داشتم و متاهل شدم. با آنکه از آیات چیزی هم نمیفهمیدم ولی خیلی حال و هوای طلبگی در بنده زنده شده بود و گفتگوهای با شما و شنیدن حرفای شما هم خیلی در حقیر موثر بود، طوری که سال ۹۰ همه کار و دانشگاه رو رها کردم و طلبه شدم. جوری عاشق قرآن بودم که فکر میکردم در حوزه همه چیز خوانده میشود برای قرآن و آنجا تمام طلاب دور هم هستند و شبانه روز قرآن میخوانند و خلاصه وقتی با حوزه با تمام زیباییهایش روبرو شدم، دیدم که نه، انگار فضا متفاوت است از آنچه در سر میپروراندم! ولی باز همان قرآن بود که انگار نسبت من را با حوزه نگه میداشت و چندین سال است که با استماع قرآن زنده ام. درسها را که رغبتی خاص ندارم و البته بعضی از کتابهای شما و برخی اساتید رو خیلی دوست دارم مطالعه کنم ولی تا حدی گاهی ورود پیدا میکنم ولی نمیتونم به جایی برسونمشون! البته جدیدا یه مقداری حال و هوای مطالعاتی پیدا کردم، از طرفی نوع نسبتی که با قرآن دارم، زیاد نمیتونم ترجمه ها رو باهاش ارتباط بگیرم، خلاصه یه حس بسیار خوبی تو نسبت با قرآن دارم ولی در بحث ارتباطات اجتماعی و مسائل طلبگی، خب این سبک زندگی طلبگی بنده، قابل پذیرش برای جامعه نیست و به نحوی با سرکوفت برخی رفقا و اعضای خانواده روبرو هستم. البته صوت تفاسیر شما رو الحمدلله باهاش زندگی میکنم. نوع نسبتی که حضرتعالی و برخی اساتید با مباحث مطالعاتی دارین واقعا از آرزوهای بنده هست ولی هنوز تو این قضیه راهی واسه حقیر باز نشده و شاید بی همتی خود بنده بوده! نمیدونم! بعد از این اطاله، دوست داشتم اگر صلاح میدونین، به حقیر تو این مساله کمکی بفرمایین. ممنون از محبتتون
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا در مسیر طلبگی به همان صورتی که علمای سلف راه را گشودند، طلاب عزیز طیّ مسیر نکنند؟ با همان حضور در حوزه و درس و بحث و حضور در مساجد به عنوان امام جماعت و منبر و وعظ و تبلیغ برای رشد فرهنگ جامعه آن هم در اصیلترین طبقه مردمی. موفق باشید
سلام استاد: برای افزایش سعه صدر و رفع تنگی خلق و تندخویی، توصیه ای بفرمایید. برای رفع این مشکل، مطالعه و تدبر و تعمق در چه موضوعاتی مفید است؟ یا گفتن چه اذکار و انجام چه اعمالی؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در نسبت با انسانها، وجه انسانی آنها را مدّ نظر قرار دهیم و تا آنجایی که امکان دارد حرکات آنها را حمل بر صحت نماییم. موفق باشید