سلام و عرض ادب پرسش: چه فرقی بین واقعیت ذهنی و حقیقت وجود است؟ البته که فرق بین این دو غیر قابل انکار به نظر میرسد. ولی در جنجال بودن، انسان گاهی به نظر خودش میرسد که به حقیقت وجودی و هستی مطلبی، نزدیک شده است، ولی از کجا میتوان تشخیص داد که این واقعیتی ذهنی همان حقیقت آن مطلب است؟ من در وجود خود حقیقتی را میدانم که هست فراتر از ماده، اما همین دانستن، در ذهن من واقعی است و فاصله دارد با وجود من در حقیقت خود. حقیقت را باید فراتر از آن چه در ذهن، واقعیت میگیرد، باید جست. اما کجای ذهن؟ با چه وسیله ای؟ چگونه میتوان با ذهن دنبال حقیقتی گشت که فراتر از هر آن چه در ذهن قرار میگیرد، وجود دارد؟ چگونه میتوان در این دنیا به دنبال حقیقتی گشت که فراتر از این عالم است؟ من از دنیایی آمده ام که انتهایش را دیده و چشیده ام و میدانم حقیقتی در این عالم نیست. به پوچی هم نرسیده ام و باور به حقیقتی دارم که فقط میدانم از جنس این عالم نیست. من درگیری شدید در این جنجال دارم و از فرط نا امیدی از ذهن خود، و این که با تمام وجودم از موضوعاتی تراوش شده از ذهنم فراری هستم، تا جایی که تقریبا کنج عزلت گزیده و از دنیا، فرار کرده ام، و به سختی میتوانم در دنیا زندگی عادی کنم. و فقط در این غرق شده ام که دنیا وهم و خیالی بیش نیست. ولی حقیقت وجودم را نیز پیدا نمیکنم و در برزخی قرار گرفته ام که نه در این زندگی قرار میگیرم و نه جای دیگری را برای آرامش پیدا میکنم. خواهشا راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله مهمی است و بشر جدید با چنین مسئله مهمی روبهرو شده است تا به حضور آخرالزمانیاش برسد. عرایضی در ۶ جلسه تحت عنوان «نسبت تبیین دین با تاریخ جدید و انسان جدید» شده است که میتوانید در کانال «سدید» آن را دنبال فرمایید. امید است افقی در راستای موضوعی که دنبال میفرمایید؛ بگشاید. موفق باشید https://eitaa.com/ghoftemansadid/11
سلام استاد: حالم بدجوری گرفته! قبلاً هم این حالو داشتم. با مطالعه کتابهای شما تا حدودی این حالت برطرف شد. اما الان به کتاب های شما هم عادت کردم. حالا باید چکار کنم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: طبیعی است که ما امروز در جهانی باشیم که جهان سیطره نیستانگاری است. باید آن را به خوبی درک کنیم و بشناسیم تا متوجه راهی باشیم که با انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده شده. جهت شروع، خوب است مباحث «نیستانگاری» را دنبال بفرمایید. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C
https://lobolmizan.ir/leaflet/1361?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C
سلام علیکم: آیا زن و شوهرهای زمینی که با علاقه و محبتی که بینشون پیش میاد زندگیشون رو شروع میکنن، از جنس روحهایی هستند که سنخیت داشتند با هم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود خداوند در این مورد فرموده است: « وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» و باز یکی از آیات (لطف) او آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در کنار او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود. در این امر نیز برای مردم بافکرت ادلهای (از علم و حکمت حق) آشکار است. موفق باشید
«السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ، وَحُجَّتَهُ عَلَىٰ عِبادِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ». جلسه ۲۶ ام «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» را چند وقت پیش استماع کردم. یکی از حضار عزیز به پرسش جناب کمیل از امیرالمؤمنین سلام الله علیه در مورد چیستی حقیقت اشاره کردند. ۱. این سوال و حیرت برای بنده پیش آمد که اصلاً چرا جناب کمیل در محضر پرتو تابان و درخشانِ خورشیدِ حقیقت، از حقیقت پرسش می کند؟! این خیلی عجیب به نظر می رسد. و گویا تفسیر حقیقی «هو الظاهر و الباطن» را در همین گفت و گوی جناب کمیل با امام می توان به نظاره نشست که چگونه در محضر حقیقتی که برای او ظاهر است احساس پنهان بودن حقیقت را می کند و در نتیجه پای پرسش به میان می آید. ۲. استاد جنابعالی اگر در محضر مولی الموحدین علیه السلام بودید چگونه با ایشان گفت و گو می کردید؟ (پرسش شماره ۲ بیشتر برایم اهمیت دارد)
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت که جناب کمیل نتوانستند در محضر آینه حقیقت، حقیقت را بیابند؛ او را از صحابه متوسط حضرت دانستهاند. در حالیکه به نظر میآید در محضر آن حضرت که آینه حقیقتاند باید گفت: «چون یافتمت جانان / بشناختمت جانان» و این امر مهمی است که انسان متوجه باشد حقیقتْ امری متافیزیکی نیست که با سؤال معلوم شود. در همین رابطه جناب مولوی می فرمایند:
گر نپرسی زودتر کشفت شود
مرغ صبر از جمله پرّان تر بود
فهم این که بعضاً شرایطی در میان می باشد که سکوت، معرفت بخش تر است، مسئله بسیار مهمی است. لذا جناب مولوی می فرمایند:
چون گهر در بحر گوید بحر کو؟
وآن خیال چون صدف دیوار او
گفتن آن کو حجابش می شود
ابر تاب آفتابش می شود
اگر انسان در این موارد در موطن سؤال باشد، در موطن رجوع به مفهومِ واقعیات است. در حالی که مفهوم، نوعی آگاهی از چیزی است که انسان بدان آگاه است و این غیر از حسّ آن چیزی است که واقعیت دارد. این جا باید دوگانگی بین «آگاهی» و «آگاهی از آگاهی» رخت بربندد و فقط تمام وجود انسان، آگاهی به حقیقت باشد. گفت:
جان شو و از راه جان، جان را شناس
یارِ بینش شو نه فرزند قیاس
این جا باید فقط «دیدن» شد و به وسعت خود و به وسعت جهان در خود و در عالم حاضر گشت، بدون ابژه کردن جهان. در این حال انسان تماماً «دیدن» است در عین معرفتی که تمام وجود او را فرا گرفته است. موفق باشید
سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: فرمول دقیق کشف رسالت فردی در زندگی را بفرمایید، (تحصیلی و شغلی) و لطفا کلی گویی نفرمایید، دقیق چه مراحلی باید طی کنیم؟ برنامه محور
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیش از این چیزی نمیدانم که هر انسانی در عین اصالتدادن به اجتماع، باید بتواند در امور فردی خود بدون تقابل با نظام اجتماعی، انتخابهایی داشته باشد. مثل اموری که در دین اسلام برای هر فرد به طور جداگانه روشن کردهاند که مربوط به خودِ او میباشد. موفق باشید
سلام استاد: خسته نباشید. ما کی هستیم؟ چرا اینجاییم؟ چرا انسانیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: امید است مباحث «معرفت نفس» برای شروع و جوابگویی به این سؤالات؛ شروع خوبی باشد و پس از آن به عرایضی که در رابطه با موضوع انسان در سوره شمس شده، رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/1086?mark=%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87%20%D8%B4%D9%85%D8%B3 . موفق باشید
سلام استاد: آیا دخانیات از جمله سیگار معدّی میتوانند باشند در سیر به عالم خیال؟ چرا اکثر عرفا را دیدیم که سیگار میکشیدند؟ توصیه شما خارج از بحث های سلامتی چیست؟ آیا واقعا حالت خاصی که با سیگار پیش میآید را میتوان یک حالت خلسه جهت ورود به عالم خیال دانست؟ یا اینکه سیگار کمکی به بیدار ماندن و افزایش تمرکز هنگام مطالعه میکند؟ ببخشید که سوالی اینچنین نا امید کننده میپرسم ولی بنظرم سوال خیلی ها باشد. ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید ما در شرایط تاریخی دیگری هستیم که در این شرایط تاریخی و فرهنگی این نوع ورودها، سلوک و سیر توحیدی ما را اگر عقب نیندازد، متوقف میکند زیرا عمل به این اعمال، در روانِ ما تداعی طبقهای را میکند که سالک در این زمانه در آن سبک و طبقه نیست. و به همین جهت رهبر معظم انقلاب نیز ترک کردند. موفق باشید
سلام استاد: در ذهن من سوالات زیادی در مورد انسان، دنیا، خدا وجود دارد و جواب آن را کسی از اطرافیانم نمیتواند بدهد چکار کنم؟ با انبوهی از سوالات مختلف مواجه شده ام و ذهنم سرگردان شده است. دوستی شما را به من معرفی کرد. لطفا کمکم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که این نکات از سالهای قبل مدّ نظر بنده نیز بوده، پیشنهاد میشود از طریق دنبالکردن سیر مطالعاتی سایت و حوصله به خرجدادنِ آن مطالعات، نهتنها به جواب سؤالات خود آگاه میشوید، انشاءالله سعی خواهید کرد از طریق نوعی اندیشه و تفکر که در خود شکل میدهید؛ به خوبی از این سؤالات عبور نمایید. موفق باشید
سلام علیکم حاج آقا: عذرخواهم، سجده طولانی در تخلیه ظلمات و کدورت های ظرف وجودی مان چقدر تأثیر دارد؟ و در حین سجده کدام ذکر در امر مذکور تأثیر اساسی تری دارد؟ با تشکر التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتقاد امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» سجود اظهار تذلل و بندگی و ابراز فقر و مسکنت در محضر ربوبی است، یعنی افتادگی درونی و تواضع باطنی نمازگزار، ترک خویشتن و چشم بستن از ماسوی و سر بر تراب نهادن میباشد. و این همان تخلیه ظلمات از وجود انسان میباشد و علاوه بر ذکر «سبحان ربّی الاعلی و بحمده» سجده یونسیه و ذکر «سبّوح قدوس» همه منجر میشود تا انسان به نحوی در اختیار اراده الهی قرار گیرد و به تعبیری «برگ کاهم پیش تو ای تند باد ** من چه دانم که کجا خواهم فتاد». موفق باشید
سلام خدمت استاد: برای فردی که به دنبال سربازی وخدمت به امام زمان هست نخبگی کدام رشته علمی پیشنهاد میفرمایید، آیا رسالت علم جویی برای افراد خاص هست؟ یعنی فردی برای کسب و اثر گذاری در یک رشته خاص خلق شده است؟ میخواهم عمری با برکت و مسیری بدون پشیمانی داشته باشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به مسیری نظر کنید که خداوند در مقابلتان با توجه به شرایطی که در آن هستید، قرار داده و به میل حضور در آن راهی که شما مدّ نظر دارید. بقیهاش را باید به خدا سپرد که آن راه، موجب برکت برای بشریت باشد همان دغدغهای که مولایمان حضرت صاحب الامر «عجلاللهتعالیفرجه» دارا هستند. موفق باشید
با سلام استاد: بنده معنی این صحبت آوینی را نمیفهمم، اگر ممکنه برایم توضیح بفرمایید و بفرمایید تو زمان حالا این جمله چطوری میشه یعنی الانم درس خواندن همان مصداق راهنوز داره؟ «کارتان را برای خدا نکنید، برای خدا کار کنید، تفاوتش فقط همین است که ممکن است حسین در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا»
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار را برای خدا انجامدادن به این معنا خوب است که عاملی باشیم در راستای تحقق اراده الهی، نه آنکه در راستای نتیجهای باشیم برای خود، بلکه بخواهیم آنچه را خدا میخواهد بشود. موفق باشید
دانش بنیان های ما آنچه چند دهه قبل اختراع شده را از روی همان دستگاه ها با همان ایده می سازند ولی از نظر من اختراعی صورت نگرفته و این را دانش بنیان نمی دانم. دانش بنیان یعنی تمدن جهانی جدیدی داری و مطابق این چیزهایی می سازی که تازه است این یعنی اختراع و دانش بنیان پس من از ادامه با روش اول خداحافظی کردم تا زمانی که روش دوم آمد انتظار آنها را می کشم تا بیایند، امروز میروم و خود را حرام آنها نمی کنم و از ادامه در شرایطی که آسیبش بیشتر از تاثیر است کناره گیری می کنم مگر آنکه شرایطم مطلوب شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: دانشبنیان یعنی روحیهای که نسبت ما با مسائلی که روبهرو هستیم، طوری باشد که اندیشمندانه نسبت به آن مسائل بنگریم. بحث اختراع، بحث دیگری است. موفق باشید
با سلام: به عرض می رسانم که بنده با یک گروه از پیروان حسن میلانی بحث می کنم اونها میگویند که مجرد فقط خداست و الباقی موجودات جسم مادی هستند. هرچه از معرفت النفس برای تجرد روح دلیل می آورم زیر بار نمیروند و آخرش انسان را مسخره میکنند. در ضمن به بزرگان فلسفه توهین میکنند. به نظر شما مباحثه با آنها فایده ای دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بله در جریان این نوع افراد هستم. مگر ما مسئول این نوع نیندیشیدنها هستیم؟ که با چنین نگاههایی خود را از فهم بسیاری از حقایق محروم میکنند. اگر رسیدید مناظره آقای میلانی با استاد رمضانی را ببینید. موفق باشید
سلام استاد عزیز: چگونه کثرت و تشخص و انتخاب جزئیات زندگی در دنیا را در قبل از خلقت اثبات کنیم اگر نفس بسیط است چگونه در یک لحظه چندین کار را با هم انجام می دهد نقش قوه واهمه در تجزیه و ترکیب صور محسوسات قوه متخیله چیست؟ متشکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همینکه متوجه باشیم «النفس وحدته کل القوی» است، خودمان در نزد خود مییابیم در عین دیدن می توانیم بشنویم، و از طرفی خداوند به همین نفس که او به آن علم دارد میفرماید: «کُن فیکون» یعنی بشو و آن، میشود. ۲. در این مورد خوب است سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید
سلام استاد عزیز: حجت خدا را (عقل، پیامبر، قرآن، امام،) چه در درون و چه در بیرون ما کی تائید میکند. و که باید تائید بکند. من که از علی ع فقد اسم قصه شنیدم این ها آیا رساننده است به مقصد و یا از قرآن الفاظ شنیدم بعد چیزی فهمیدم این فهم با جان ما چه میکند چطور مطمئن شویم که فهم ما به حقیقت راه پیدا کرده است و ما در محاسبه مثلا یک فعل خود را می گویم عاری از ریا غفلت است بعد به خدا می پسندیم آیا این کار صحیح است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این خود انسان است که نزد خود می یابد که ابعاد و وجوه کمالی اش را چگونه حجت های الهی متذکر او می شوند. به همین جهت انسان در این موارد اگر واقعاً طالب کمالات عالیه باشد، خودش با نظر به حجت های الهی این موضوع را تصدیق می کند. موفق باشید
سلام و درود بر استاد ارجمند که همواره برکت وجودتان را شکر میگویم. استاد بنده از منظر جوانی که همواره شوق دینداری را در وجود خود حس میکرده ام ولی چیزهایی مانع این میشده که وارد دینداری شوم خواستم نکته ای را در مورد دینداری با جنابعالی در میان بگذارم و نظرتان را جویا شوم. گاهی در ذهن جوان امروز ما، دینداری به عنوان یک پگیج یا بسته تصور میشود که اگر دینداری را انتخاب کرد مجبور است کل این بسته و پگیج را قبول کند که البته در این بسته اینقدر مسائل فقهی از جمله حلال و حرام و مستحب و ثواب و غیره در هر امر کوچکی وجود دارد که وقتی دینداری را انتخاب کرد بیشتر از آنکه اصل دینداری را زندگی کند و تجربه کند خود را مواجه میبیند با این مسائل و توصیه های شرعی گسترده و انجام اعمال متناسب با آنها و در عین حال با کمبود وقت و تمرکز و حوصله. آیا به نظر شما این فقه و مسائل فقهی ما که اینگونه فربه شده است که برای کوچکترین چیزی حکم فقهی دارد خود مانعی نیست برای روی آوردن جوانان به دینداری؟ مگر جز این است که اصل دینداری ما را از مقام سرکشی به مقام بندگی و عبودیت برساند و ما حضور خدا را حس کنیم و همواره و در همه لحظات با خدا به سر ببریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! دینداری امری نیست جز رجوع به خدایی که در عین بیکرانگی بسی متعالی است و برای رجوع به خودش، راهی از طریق انبیای الهی در مقابل ما گشوده است که همان معارف عالیه و اخلاق فاضله و احکام شرعیه است و جایگاه احکام شرعی را فقه و فقیه تعیین میکند برای رجوع به خدا. و اینجا است که بعضاً همه دین تبدیل به احکام میشود در حالیکه رسول خدا «صلواتاللهعلیهواله» فرمودند: «بُعِثْتُ بِالْحَنِیفِیةِ السمْحَةِ السهْلَةِ؛» من به آیین استوار و بدون انحراف و راحت و آسان مبعوث شدهام». آری! بالاخره ادب عبودیت، رعایت احکام الهی است همانطور که در جواب سؤال شماره 36455 عرض شد، ولی نه آن طور که موجب تحجّر و توقف گردد. موفق باشید
سلام و رحمت: یه سوال دارم اگه میشه از استاد بپرسید. بنده خیلی به علم فلسفه واقف نیستم ولی یه سوالی برام پیش اومده ممنون میشم پاسخ بدید، اینکه ذات خداوند متعال برای آفریده ها غیر، محسوب میشن؟ یعنی عالم ،غیر از خداوند است, و این حد برای خدا تعیین نمیکنه؟ یعنی ذات اقدس الهی وقتی بینهایت هستند چگونه میتوان آفریده های خدا را غیر از او محسوب نکنیم و این بینهایت مطلق را براش حد تعیین نکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند از آن جهت که وجود مخلوقات را به آنها میدهد؛ عین وجود بدانیم، پس در عین آنکه وجودِ مخلوقات را به آنها میدهد، آنها از نظر وجودی از او جدا نیستند که از این جهت دوگانگیِ خالق و مخلوق مانند مادر و فرزند پیش بیاید. بیشتر میتوان مثال موج و دریا را زد که هر موجی از یک جهت موج است و از جهت دیگر جدا از دریا نیست. موفق باشید
سلام استاد: شما میگویید همه عالم جلوه پروردگار است. و بنده قلبم از این موضوع که بی رحمی عالم چه جلوه از خداوند است مانده. مثل کفتاری که منتظر است بچه آهویی به دنیا بیاید و آن را بدرد. چطور به این موضوع نگاه کنم؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در امور وجودی است به اعتبار وجودشان و جایگاهی که هر موجودی در نظام احسن الهی دارد، که البته بحث مفصل آن را مرحوم شهید مطهری در کتاب «عدل الهی» فرمودهاند. آری! هر موجودی در نظام طبیعت، نقشی دارد و باید به طور کلی آن نقش را دنبال کرد نه آن طور که مثلاً مثل موردی که میفرمایید موضوع را مدّ نظر قرار داد. موفق باشید
با سلام: حضور در جلسه شنبه هفته پیش (شهادت) باعث شد که تفکر ۵ ساله من نسبت به تاریخ تغییر کند. قبلا طرز فکرم اینگونه بود که ایرانِ اسلامی، از لحاظ اسلامیت در حال سقوط است. به این نظر که دهه شصت اکثریت غالب باحجاب و متدین بودند ولی دهه ۷۰ به بعد به چاله افتادیم. حسّم اینطور بود که اسلام ۱۴۰۰ سال قدمت دارد و غرب مدرن ۵۰۰ سال، و این ۵۰۰ سال در حال شکست دادنِ آن ۱۴۰۰ سال است. اما جرقه ای در ذهنم افتاد که: « شاید اسلام مال همین الان است و ۴۵ سال است که این دین برای ما آمده و تازه ما اول راه هستیم». همینطور که پیش رفت برایم متجلی شد که واقعا ما در آغازیم و اگر حضوری در نهایت قرار است پیش بیاید در آیندهٔ همین راه پیش خواهد آمد. فلذا این برهنگی ها و این میزان نفرت پراکنی ها تاثیرات ۵۰۰ ساله رسانه غربی بر اسلام ۴۵ ساله است که هنوز درخت تنومندش مانده تا برگ در افلاک بگستراند. پس از این به شدت امیدوار شدم. در این یکساله که به لطف نادانی مسئولان و هوشمندی دشمنان، بی حجابی به برهنگی تبدیل شده همیشه است، این حسِ افول به سمت بی ایمان شدن جامعه را داشتم و در راه آمدن به جلسه جنابعالی که سوار وسایل نقلیه میشوم این حس بیشتر القا میشود؛ اما حال که این طرز فکر تغییر کرده انگار دنیا عوض شده است. انگار این افراد، خرده سد های خوفناکی هستند که در مسیر انقلاب اند. خُرده به خاطر اینکه در برابر ایدئولوژی انقلاب اسلامی هیچ اند و خوفناک به خاطر اینکه این خوف ما را به حرکت وا می دارد. به قول جنابعالی: «چه خوش است این خوف!» خلاصه کلام بنده این بود که این انقلاب اسلامی در مرحله آغازین خود خرازی و باکری و حججی و سلیمانی و علی وردی و... خلق کرده است؛ در آینده قرار است چه بکند؟! و اینکه ان شاءالله خداوند مارا آینده این انقلاب قرار بدهد. آمین!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است زیرا حرکتی که مبتنی بر توحید باشد روز به روز با جلوههای بیشتری خود را نشان میدهد و پیش میرود. باید از خود پرسید در موقعیت تاریخی که ما در آن قرار داریم خداوند با ما چه نسبتی برقرار کرده و ما نیز چه نسبتی باید با او برقرار کنیم؟ مسلّماً بدون درک زمانه، هيچ قدمي به سوي آيندهي خود نميتوان برداشت و رخداد انقلاب اسلامی در اين تاريخ، همان زماني است که ميتوانيم با قرارگرفتن در آن، سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنيم.
ما همانطور که در سنن الهي قرار داريم، اگر از حضور خود در آن سنن آگاه شويم راهِ آينده نسبت به آن سنن در مقابل ما گشوده ميشود. به همين معنا ما در تاريخي هستيم که رخداد انقلاب اسلامی به صورتي خاص ظهور کرده که اگر از حضور خود در اين رخداد آگاه شويم، راهِ آيندهي تاريخ قدسی ما در مقابل ما گشوده خواهد شد و ديگر در توهّمات بشرِ غربزده قدم نخواهيم زد. امام صادق «علیهالسلام» ميفرمايند: «قَالَ فِي حِكْمَةِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِه» ( الكافي، ج2، ص: 116) در دستورهاى حكيمانهي آل داود چنين آمده است که وظيفهي انسان خردمند است كه زمانهي خويش را بشناسد و مناسب شناختی که دارد متوجهی حوادث باشد و زبان خود را حفظ کند و مطابق روح زمانه سخن بگوید. و یا ميفرمايند: «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِس» (الكافي، ج2، ص 116) بر آنكس كه به زمانه خود داناست، اشتباهات هجوم نمى آورد. وقتی متوجه باشیم انقلاب اسلامی توسط سالک عارفی که متوجهی زمانهی خود بوده است؛ مطرح شده است و چنین افرادی بیش از آنکه بخواهند با تفکرات عادی بشریِ خود راه حلِ عبور از ظلمات زمانه را بیابند، مطابق دغدغهی خود به خداوند رجوع میکنند و منتظر میمانند تا خداوند إشراق لازم را به قلب آنها بنماید، نگاهمان به انقلاب اسلامی نگاه خاصی خواهد شد. و لذا در نگاهی تأویلی و هرمنوتیک همهی تلاشمان آن میشود که به جنبهی باطنی انقلاب اسلامی یعنی به روح تاریخی آن بنگریم و معنای شناخت زمانه در این رابطه شکل میگیرد.
مقام معظم رهبری «حفظهاللّه» در راستای نقش تاریخی حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعليه» و اینکه انقلاب اسلامی یک حقیقتِ تاریخی در این دوران است و میتواند جهت تاریخِ معاصر را تغییر دهد؛ میفرمایند: «واقعاً حضرت امام «رضواناللّهتعالیعليه» انسان عجيبى بود اصلاً پيدايش و وجود اين انسان با آن ابعاد، هيچ قابل تحليل نيست جز اينكه بگوييم تفضّل الهى بود براى اينكه چرخشى در تاريخ و در حركت قافله عظيم بشرى به وجود آورد، دستى بايد از غيب ظاهر مى شد، خداى متعال اين دست را ظاهر كرد». (بيانات در تاريخ: 1/3/1369) و در تاريخ 21/11/90 يعني پس از گذشت بيست سال ميفرمايند: «امام عزيز ما آن مرد عظيمي که بلا شک خداوند لمعهاي و لمحهاي از انوار طيبهي نبوتها را در وجود او قرار داده بود». حال این مائیم و آیندهای که وعدههای الهی روز به روز یکی بعد از دیگری به ظهور میآید. موفق باشید
سلام علیکم: آیا عروسی قاسم در کربلا حقیقت دارد و متن نامه امام حسن برای قاسم چه بود؟ سفارش امام به داماد کردن قاسم بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به احتمال زیاد اصل قضیه همچنان که بعضی از بزرگان فرمودهاند بیشتر ساختگی است. موفق باشید
با سلام: استاد چند روز پیش یه مستندی توی اینترنت دیدم که البته از تلویزیون هم پخش شده بود و در مورد ساداتی بود که در یه روستا نزدیک تهران همه دورهم جمع شده بودن. مصاحبه گر رفته بود سراغ یه فردی که در زمان دفاع مقدس بهش میگفتن سنگرسازان بی سنگر که خودش هم از سادات روستا بود. وقتی علت اینکه چطورشده همه روستا سیدها دورهم هستند پرسید گفت اینجا همه موقوفات امامزاده به اجداد همین امامزاده میرسه پرسیده و برای همین همه اینجا دورهم شدن. سوالم اینه در مورد بقیه امامزاده ها هم همینطوره؟ و چطورمیشه شجره نامه افراد را پیدا کرد؟ بنده این جمله را از چند نفرهم که متاسفانه با انقلاب هم خیلی خوب نبودن شنیدم که میگفتن ما تو شجره نامه هامون به فلان امامزاده میرسه نسلون.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: چقدر دنیا قشنگ است وقتی من کتاب نهجالبلاغه را در دست میگیرم معد من میشود تا حقیقت آقا امیر المومنین علیه السلام بر حقیقت من تجلی کند این کتاب چیزی به من نمیدهد مگر اینکه کمکم میکند تا حقیقت من آماده ی دریافت تجلی مولایم شود از سال ها پیش با خواندن المیزان علامه ی عزیز بر نفسم تجلی میکرده است دیگر عزیزان ... الان حقیقت شما با کتاب ها اصوات و... بر من تجلی میکند چقدر دنیا شیرین است چقدر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مولای ما «علیهالسلام» در کلام و در سیره، نهایت انسانیتِ هر انسانی است که خود را در روزمرّهگیها گم کرده و با روبروشدن با سیره و سخنان آن حضرت، گویا این خود ما هستیم در عالیترین فرازی که میتوانیم مدّ نظر آوریم و با روبروشدن با آن حضرت این خودِ فراموششدۀ خودِ ما است که با ما سخنها دارد به همان معنایی که در آن شعر داریم:
از بس فرار کرده ام از خویش خویشتن"
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود"
و اینجا است که مولای ما با کلام خود با ما سخنها دارد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: در جهت مطالعه کتاب هدف حیات زمینی در سایت لب المیزان فایل صوتی مشاهده نکردم اما چون مضمون بحث به آیات سوره اعراف اشاره ای دارد میشود از فایل های صوتی تفسیر سوره اعراف استفاده کرد؟ مجموع فایلها ۷۷ صوت می باشد. آیا از ابتدای فایلها شروع کنیم؟ و اینکه در کنار متن کتاب صلاح میدانید به تفسیر المیزان سوره ی اعراف هم گریزی بزنیم ممنون میشوم جهت تفهیم این کتاب و البته آیات قرانی راهنمایی های مربوطه را ارائه بفرمایید. سپاسگزارم از وقت و حوصله ای که جهت پاسخ دهی میگذارید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مطالعۀ کتاب «هدف حیات زمینی آدم» خوب است برای تکمیل آن به عرایضی که در شرح آیات ۱۱ تا ۲۵ سورۀ اعراف شد؛ رجوع فرمایید. و البته این غیر از آن است که بخواهید در شرایطی دیگر به سورۀ اعراف رجوع کنید. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد بزگوار و آرزوی قبولی طاعات وقت شما بخیر؛ همانطور که شما هم در شرح جامع السعادات فرمودین دستور دین به حمل بر صحت عمل افراد دیگر است؛ اگر ما می دانیم اخلاق فردی بر سوء استفاده از دیگران است؛ و یا فردی بارها نشان داده که خودخواه است، چطور میتوان اعمال جدید این افراد را حمل بر صحت کرد؟ مگر نه این است که مومن باید تیزهوش و زیرک نیز باشد؛ چرا ما باید شرایط سوء استفاده دیگران از خودمان را فراهم آوریم؟ و هر باز از این افراد زخم بخوریم و باز هم حمل بر صحت کنیم؟ لطفا بیشتر توضیح دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تا آنجا که ممکن است باید کار اهل ایمان را حمل بر صحت کرد از آن جهت که جهتگیریِ آنها در راستای حضور دینی است. ولی نه به آن معنا که بخواهیم خود را فریب دهیم. موفق باشید
با سلام و عرض ارادت خدمت استاد طاهرزاده: این سؤالم شاید ناشی از انتزاعی نگاه کردن به قضیه باشه ولی برام سوال شد که اگر در شب قدر مقدرات ما رقم میخوره درکش به چه کار ما میاد؟ وقتی ما در تقدیرمون سیر میکنیم جایگاه درک تقدیرمون دقیقا کجاست؟ یعنی مثلا عملمون متفاوت میشه با درک متفاوت داشتن؟ پس تقدیر به چه معناست؟ مگه تقدیر مشخص کننده سیر فرد نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در درکِ شب قدر است، به این معنا که به چنین حضوری میتوان فکر کرد و خود را با نیایش با خداوند به هر صورتی که ممکن است؛ در آن حضور قرار داد تا به زیباترین تقدیر نایل شویم. تقدیری که مسلّم، امری انتزاعی و مفهومی نیست که بتوان آن را با فکر درک نمود، بلکه افقی است که در مقابل جان انسان گشوده میشود تا در معرض انوار و الطاف الهی قرار گیرد. موفق باشید
