سلام استاد خدا قوت: ١. استاد بعضی اوقات من برای علامه طباطبایی فاتحه ای میخوانم یا علامه حسن زاده آملی و وارد یک احساس متعالی میشوم به فرمایش شما آنها من را به جهان خودشان راه میدهند ولی امام خمینی (رحمه الله علیهم) اصلا این طور نیست در جلسه نگاه هرمنوتیکی به علامه فرمودید باید روش خاصی برای ورود به عالم امام خمینی پیش بگیریم میخواستم این روش را بپرسم. ٢. استاد عزیزم فکرمیکنم در شرح کتاب فعلیت بود که فرمودید برای نماز باید یکی از ائمه را که بهتر امیرالمؤمنین امام علی (ع) است نصب العین خود کنیم و اگر نشد استاد خود را و باید حتما حضوری استاد خود را ببینیم نه از طریق فضای مجازی، چه ملاقاتی از این بهتر که یکی مثل من شما را ببیند ان شاءالله روزی از شیراز به اصفهان آمده یا در اربعین شما را سیر نگاه میکنم. میخواستم کمی هم در این خصوص اگر اشتباه متوجه شده ام توضیح دهید. ۳. استاد خیلی علاقمند به شرح فص حکمت العصمتیه از علامه حسن زاده هستم به کدام شرح رجوع کنم؟ ۴. استاد اگر پیشنهاد به خواندن اسفار دارید هم بفرمائید با کدام استاد شروع کنم؟ ۵. استاد خیلی دوستتون دارم علت این همه دوستی چیست؟ من خودم رو میشناسم چرا علاقمند به شما شده ام؟ امام خمینی هم عاشق استادشون بوده اند. چه سری در این هست؟ خدا حفظتان کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضور در تاریخ انقلاب اسلامی ذیل رهبریِ رهبر معظم انقلاب. ۲. همینکه بتوانید آن شخص را مدّ نظر داشته باشید، إن شاءالله نتیجه میگیرید. ۳. نتوانستم شرحهایی که در این مورد شده است را مطالعه کنم تا بتوانم نظر بدهم. خود بنده نیز توفیقی جهت شرح آن فصّ محترم نداشتهام. ۴. شرحی که به طور رسمی انجام شد، شرح آیت الله جوادی است و استاد یزدانپناه نیز تلاشهایی را در این مورد داشتهاند. ۵. قضیه، چیز دیگری است یعنی همانی است که پرسشگرِ سؤال شماره 37482 مطرح فرمودند. موفق باشید
سلام علیکم! فرض کنیم من رفتم بهشت. آخرش چی؟ آیا نعمات بهشت دلم رو نمیزنه؟ میگن اونجا گرسنگی و تشنگی و. .. نیست. خوب وقتی تشنه نیستی لذت آب خوردن چی میشه؟ وقتی گرسنگی نیست لذت خوردن چی میشه؟ اونم حیات و زندگی که آخر نداره! وقتی که بهشت فقط یه رنگه. اونم فقط رنگ خوشی. گیرم که بگی لقای خدا! لقای ذات که محاله. بگی لقای اسمای خدا آخرش تا کی؟ اینکه پایانی برای زندگی آخرت نیست و مرگی نیست هم خوبه هم بد. اگه اونجا هم روزمرگی در بهشت باشه، خودش نوعی مرگه. تا وقتی توی دنیا هستی طمع بهشت و ترس از جهنم انسان رو به حرکت در میاره. اما در آخرت چی! آخرتی که آخر ندار چی میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این تصورات از بهشت که میفرمایید به معنای همین دنیا میباشد و مسلّماً مطلوب فطرت هیچ کس نیست. عرایضی که در شرح سوره واقعه شده میتواند مقدمهای باشد برای فهم حضوری که به نام بهشت برای اهل ایمان در پیش است. اشارهای نیز در جلسه اخیر «یا هشام» در رابطه با معنای حضور در بهشت، شده است میتوانید نظری به آن بیندازید. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/sound/689?mark=%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D9%87و
https://eitaa.com/matalebevijeh/16610
«السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ، وَحُجَّتَهُ عَلَىٰ عِبادِهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ». جلسه ۲۶ ام «انقلاب اسلامی، انتظار، وارستگی» را چند وقت پیش استماع کردم. یکی از حضار عزیز به پرسش جناب کمیل از امیرالمؤمنین سلام الله علیه در مورد چیستی حقیقت اشاره کردند. ۱. این سوال و حیرت برای بنده پیش آمد که اصلاً چرا جناب کمیل در محضر پرتو تابان و درخشانِ خورشیدِ حقیقت، از حقیقت پرسش می کند؟! این خیلی عجیب به نظر می رسد. و گویا تفسیر حقیقی «هو الظاهر و الباطن» را در همین گفت و گوی جناب کمیل با امام می توان به نظاره نشست که چگونه در محضر حقیقتی که برای او ظاهر است احساس پنهان بودن حقیقت را می کند و در نتیجه پای پرسش به میان می آید. ۲. استاد جنابعالی اگر در محضر مولی الموحدین علیه السلام بودید چگونه با ایشان گفت و گو می کردید؟ (پرسش شماره ۲ بیشتر برایم اهمیت دارد)
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت که جناب کمیل نتوانستند در محضر آینه حقیقت، حقیقت را بیابند؛ او را از صحابه متوسط حضرت دانستهاند. در حالیکه به نظر میآید در محضر آن حضرت که آینه حقیقتاند باید گفت: «چون یافتمت جانان / بشناختمت جانان» و این امر مهمی است که انسان متوجه باشد حقیقتْ امری متافیزیکی نیست که با سؤال معلوم شود. در همین رابطه جناب مولوی می فرمایند:
گر نپرسی زودتر کشفت شود
مرغ صبر از جمله پرّان تر بود
فهم این که بعضاً شرایطی در میان می باشد که سکوت، معرفت بخش تر است، مسئله بسیار مهمی است. لذا جناب مولوی می فرمایند:
چون گهر در بحر گوید بحر کو؟
وآن خیال چون صدف دیوار او
گفتن آن کو حجابش می شود
ابر تاب آفتابش می شود
اگر انسان در این موارد در موطن سؤال باشد، در موطن رجوع به مفهومِ واقعیات است. در حالی که مفهوم، نوعی آگاهی از چیزی است که انسان بدان آگاه است و این غیر از حسّ آن چیزی است که واقعیت دارد. این جا باید دوگانگی بین «آگاهی» و «آگاهی از آگاهی» رخت بربندد و فقط تمام وجود انسان، آگاهی به حقیقت باشد. گفت:
جان شو و از راه جان، جان را شناس
یارِ بینش شو نه فرزند قیاس
این جا باید فقط «دیدن» شد و به وسعت خود و به وسعت جهان در خود و در عالم حاضر گشت، بدون ابژه کردن جهان. در این حال انسان تماماً «دیدن» است در عین معرفتی که تمام وجود او را فرا گرفته است. موفق باشید
سلام: کانال لب میزان رو که باز میکنم تا وقتی پاسخ و پرسشها ها رو مطالعه میکنم اشک چشمانم قطع نمیشود همهمه ای در جانم است که نمیدانم آن را چگونه درمان کنم پرسش و پاسخ ها آتشی درجانم شعله ور میکنند هیچ کس نیست دستی از ما بگیرد و ما را همراهی کند چون شاخه ای نسیم حرف های شما ما را اندک جانی میدهد ولی تا روییدن بینهایت فاصله داریم کاش در شهرهای کوچک و دورافتاده ای که امثال ما زندگی میکنیم جایی بود تا ما هم از نفس قدسی امثال شما بهره ای بگیریم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان با وسعت ابعاد روحانی خود میتواند در جهان حاضر باشد، دیگر دوری و نزدیکیِ مکانی مهم نیست، بخصوص وقتی با مباحث «معرفت نفس» انسانها در افق حضور همدیگر قرار میگیرند و مییابند چه اندازه به همدیگر نزدیکاند. آیا نمییابید که بعضاً چه اندازه با مردم آن طرف دنیا به جهت مظلومیت مردم غزه به همدیگر نزدیک شدهایم؟ در این رابطه ما که قابل نیستیم، بنگر مولایمان چه میفرمایند آنجایی که فرمودند:
گر در یمنی چو با منی پیش منی
گر پیش منی چو بی منی در یمنی
من با تو چنانم ای نگار یمنی
خود در غلطم که من توام یا تو منی
موفق باشید
سلام خدمت استاد: برای فردی که به دنبال سربازی وخدمت به امام زمان هست نخبگی کدام رشته علمی پیشنهاد میفرمایید، آیا رسالت علم جویی برای افراد خاص هست؟ یعنی فردی برای کسب و اثر گذاری در یک رشته خاص خلق شده است؟ میخواهم عمری با برکت و مسیری بدون پشیمانی داشته باشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به مسیری نظر کنید که خداوند در مقابلتان با توجه به شرایطی که در آن هستید، قرار داده و به میل حضور در آن راهی که شما مدّ نظر دارید. بقیهاش را باید به خدا سپرد که آن راه، موجب برکت برای بشریت باشد همان دغدغهای که مولایمان حضرت صاحب الامر «عجلاللهتعالیفرجه» دارا هستند. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم/ دلنوشته ای از همراه و دلسوز برادران و خواهران عزیزم در رابطه با حالاتی که بر ما میگذرد, باشد که با شناخت بهتر خود امیدوار و شاداب و محکم تر در زندگی قدم برداریم تا خود را برترین بسازیم ان شاءالله. با عبرت و تجربه عرض میکنم ما غالباً غم هایمان بخاطر قرار نگرفتن در جایگاه درست نفسمان است! یعنی نه میتوانیم با ایمان گذشتگان خود را بنا کنیم و نه با روح تمدن مدرن و در بین این دو همواره سرگردانیم پس هر یک را ناچاراً انتخاب کنیم خطایی از ما سرخواهد زد به اسم گناه پس بار گناهی را در خود حِس میکنیم که رنج آور است اگر بهشت میخواهی باید خود حقیقی ت را بیابی. گناه جهنم به بار میآورد و چشیدن رنج جهنم درد شدیدی را میچشاند، این لطف خداست! اگرچه اوایل خودم از این مسئله ناراحت میشدم اما اگر این باعث شود جایگاه اصلی برای استقرار خود را پیدا کنیم، تا بزرگتر از هر دو روان رایج در عالم بشویم چرا بد بخوانیمش اگر مُسلَم است انسان با رنج پرورش پیدا میکند؟! این ها را تجربه بخوانیم برای کمال! و عبرت بگیریم تا راهی مسیر درست خود شویم تا روشن شود صراط انقلاب اسلامی ما را انسانهایی بسیار برتر از شرق و غرب و مقلوب هر تمدنی خواهد کرد ما مرکز تمدن اسلامی و در مرکزیت هر تمدنی غنچه و اوج آن تمدن شکوفاست. به ما علمی برتر از علوم تجربی و عقلی برتر از هر عقل عالی رایج و قلبی مستحکم تر از هر مضطربی عطا میبخشد و راه انس با حقیقت را که عبودیت است درست نشناختیم. مشکل ما این است نمیدانیم در پَسِ تعریف مدرنیته از یک انسان امروزی چه انسان بزرگی را دارد مخفی میکند برای همین است که رشدمان را انکار میکنیم در نتیجه رشد نمیکنیم. شما خودتان پادشاهی هستید برتر از حسودانِ اَبَر قدرت که اصرار دارند با خار کردن شما نگذارند بزرگیتان را بیابید تا مجبود نباشند خارتان شوند. حرف آنها این است برای شما در عین گول زدنتان که میگویند: کوچیکتم تا بزرگ نشی! نمیخوام خبر بیاد که یه روز شاه کُشت وزیر!. آیا میبینید؟ آنها نمیخواهند شما رشد کنید برای همین دوست دارند برده باشید البته با حرف های گول زدنانه، ولی ما داریم بزرگ میشویم دشمن چشمش کور باد... . این زاغ با صد شرمساری از گلستان میرود این خماری از سَرِ ما میگساران میرود (شعر از رفیق غمخوار ما حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه).
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفته شما « در پَسِ تعریف مدرنیته از انسان امروزی، چه انسان بزرگی دارد مخفی میشود» و از این جهت کافی است متوجه تاریخی باشیم که در آن بهسر میبریم. انسان آزاده نشان میدهد که بر هیچ امر و باور باطلی سر فرود نمیآورد، امور باطلی که انسان را همچون بردگان از خود بیگانه میکند و انسان را به نام زندگی در گورستانی خاموش فرو میبرد، زیرا جرأت نمیکند در راستای رجوع به حقیقت در مقابل هر امر و باور باطلی همچون «متعمّقون» ایستادگی کند.
اگر زندگی همان حضوری است که انسان هماکنون خود را در بیکرانه وجودش به سوی او احساس میکند، به همان معنای احساس فقر ذاتی و فقیر الی اللهبودن، هر چیزی که میخواهد ما را از چنین حضوری باز دارد، دشمن ما میباشد، حتی اگر در قالبی مقدس عرضه شود و به نام اخلاق بخواهد ما را از آن حضور و از آن زندگی محروم کند. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد فضای مجازی وقت زیادی از بنده می گیرد، ناتوان از مدیریت وقت و اولویت هستم، البته به مقتضای کار رسانه ای که انجام می دم ناچارم بعضی از فضاها رو بررسی و رصد کنم، اما می فهمم که در بسیاری از موارد، لزومی در سرک کشیدن در خیلی از قیل و قال ها و اخبار نیست، ناگهان به خودم می آیم و می بینم وقت زیادی صرف کرده ام و اولویت های زیادی را از دست داده ام، و این باعث سرخوردگی ام می شود و از فضای مراقبه ی نسبی که داشتم هم خارج می شوم و مایوس می شوم و غفلتی پدید می آید. (کتاب ادب خیال، عقل و قلب را هم مطالعه کردم.) کلاً نظم آرزوی دیرینی بوده که در یافتنش ناتوان بودم، چه نظم در برنامه و اعمال و چه نظم در فکر و ذهن و عدم تشتت فکری. ممنون میشم راهنماییم بفرمایید. التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته خوبی را متوجه شدهاید که نیاز به رجوع به همه این فضاها نیست، شما را از مهمِ خودتان باز میدارد همان مهمی که رهبر معظم انقلاب به جوانان گِله کردند که کتاب کم میخوانند. باید به خودمان برنامه بدهیم و نسبت به آنچه که باید انجام دهیم، در آن برنامه بگنجانیم؛ از کتابهایی که باید بخوانیم، تا دیگر وظایفی که داریم. موفق باشید
سلام علیکم. ببخشید باعث مزاحمت هستم با سوالات پیش و پا افتاده و تکراری ام. سوال اول، استاد، برای ورزش شما در کتاب جوان علاوه بر تمرکز اشاره ای هم به نظم در حرکات ورزشی داشته اید. منظور از نظم رو میخواستم بهتر متوجه بشم. سوال دومم در همین رابطه اینکه آیا در ورزش های تمرکزی با هدف تسلط بر بدن اساسا زیاد کردن شدت حرکات ورزشی یا اضافه کردن تعداد یک حرکت مثلا بعد از یک سال ورزش جایگاهی داره؟ یا اینکه ممکنه حرکت ورزشی کم فشاری هم داشته باشیم اما با همان تمرکز میشود به نتایج لازم رسید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «ذِن در هنر کمانگیری» در این مورد نکات خوبی دارد که چگونه تمرکز در حرکات، نقشآفرین است 2- آری! مانند یوگا که حرکات آن زیاد نیست ولی در آرایش بدن مؤثر است. موفق باشید
سلام علیکم: آیا پیوند خوردن حیثیت نظام مقدس اسلامی به میزان مشارکت در انتخابات امر صحیحی هست؟ و اساسا این موضوع در حکومت های مردمی ذاتی است یا ما آن را بزرگ نموده ایم و اکنون دچار اموری تحمیلی می شویم؟ و بعد از آن که به جواب رسیدیم لطفا بفرمایید آیا فدا کردن امر مقدس «صلاحیت» به نیت رسیدن به «مشارکت» بیشتر را چگونه می توان تحلیل کرد، زیرا مسلما در این دوره افراد معلوم الحال زیادی تایید شده اند که به نظر کارشناسان جنبه مشارکتی دارد. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در آخر جلسه شنبه شب عرض شد انتخابات در نظام اسلامی در راستای حضور در میدانی است که میدان تقابل با استکبار است و به عنوان انتخابی بزرگ بنا بر آن است که در تاریخی حاضر شویم که وفاداری به نظام اسلامی است و این است که جهان استکباری سعی دارد ما را از حضور در انتخابات به بهانههای مختلف منصرف کند، وگرنه مسلّماً ضعفهایی هست. با اینهمه اگر بین خوب و خوبتر نتوانیم انتخاب کنیم، به هر صورت نمایندگانی که از جنس مردم باشند در میان هست که ما با انتخاب آن ها وظیفه خود را انجام داده باشیم. موفق باشید.https://eitaa.com/matalebevijeh/16048
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ۱. حاج آقا نسبت شهدای ما (به خصوص شهدای شاخص) با معرفت نفس چگونه تصور میشود؟ اساسا این نوع حضوری که آنها درک کردند به جز شناخت نفس ممکن است؟ رجوعی در این زمینه دارید تا توجه کامل حاصل شود؟ ۲. امام خمینی فرمودند؛ تبلیغات از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است. امام خامنه ای فرمودند: (نقل به مضمون) بیان هنری از همه بیان ها شیوا تر مستحکمتر و نافذ تر است. به نظر بنده اگر بخواهیم معارف ناب اسلام را انتشار بدهیم، احتیاج جدی به نگاه حقیقی به جایگاه تبلیغات و هنر داریم؛ سیر معرفت نفسی که شما تدوین کرده اید تا آنجایی که به سمت فصوص برسد احتیاج دارد تا برای شیوع در جامعه علمی دانشگاهی و حوزوی با تبلیغ صحیح و شیوا همراه شود. اگر منت بگذارید کتابی نیز در زمینه نظر به تبلیغ و هنر برای آموزش در مجامع عمومی تدوین نمایید، امید است ان شاءالله بتوانیم بهتر و سریعتر جامعه ایمانی را ذیل سایه مولی الموحدین جامه عمل بپوشانیم، ان شاءالله تشکر صمیمانه بنده که از جان و روحم به سمت شما ساطع میشود را بپذیرید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آنچه حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» به ملت ایران متذکر شدند همین بود که همگان فهمیدند ماورای این بدن، حضوری دارند بسی بالاتر و اینجا بود که شهادت برایشان روشن گشت و حضوری شد که از حضور در دنیا بسی بالاتر است. پشتوانه آن سخنان و آن عملها، همان معرفت نفس بود به معنای حقیقی آن و امروز ما برای بازخوانی آن حضور، نیاز داریم معرفت نفس را با تبیین بیشتر با این نسل به گفتگو بگذاریم 2- آری! اگر مبانی معرفتی ما حضوری و وجودی شود، خود به خود رجوع به هنر برای ارائه آنها پیش میآید مانند مسیری که شهید آوینی طی کرد. مباحث «جهان بین دو جهان» میتواند متکفّل این امر باشد. موفق باشید
دانش بنیان های ما آنچه چند دهه قبل اختراع شده را از روی همان دستگاه ها با همان ایده می سازند ولی از نظر من اختراعی صورت نگرفته و این را دانش بنیان نمی دانم. دانش بنیان یعنی تمدن جهانی جدیدی داری و مطابق این چیزهایی می سازی که تازه است این یعنی اختراع و دانش بنیان پس من از ادامه با روش اول خداحافظی کردم تا زمانی که روش دوم آمد انتظار آنها را می کشم تا بیایند، امروز میروم و خود را حرام آنها نمی کنم و از ادامه در شرایطی که آسیبش بیشتر از تاثیر است کناره گیری می کنم مگر آنکه شرایطم مطلوب شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: دانشبنیان یعنی روحیهای که نسبت ما با مسائلی که روبهرو هستیم، طوری باشد که اندیشمندانه نسبت به آن مسائل بنگریم. بحث اختراع، بحث دیگری است. موفق باشید
با سلام: آیا این حرف عرفان را اثبات نمیکند که می گویند وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت. وحدت همان ذات و کثرت (علم، قدرت، حی) آیا عبارت بالا نوعی وحدت وجود است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود، در ذات خود عین وحدت است در عین آنکه در مظاهر مختلف به ظهور میآید بدون آنکه بین «مظهر» و «ذات» دوگانگی پیش آید مانند قوای نفس، مثل بینایی و شنوایی که در عین ظهور در چشم و گوش، از نفس جدا نیستند. موفق باشید
موضوع: تفسیر «لم یلد و لم یولد» در سوره توحید سلام و درود، سه جلسه تفسیر سوره توحید را شنیدم. آیا استاد بزرگوار در جایی به تفسیر «لم یلد و لم یولد» پرداخته اند که گوش کنم؟ و اگر خیر، وجه اینکه گفته خداوند زاده نشده چیست؟ مگه کسی تصور کرده که خدا پدر و مادر دارد؟ خصوصا سوره ای که روزی چند بار در نمازمان میخوانیم. در عصری که کسی قایل به زاده شدن خدا از پدر و مادری نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: «وَلَده» به معنای صدرو شیئی است از شیئ، خواست در آن سوره متذکر شود او، بودنِ مطلق است، نه بودنِ حاصل شده از چیزی. و در «لم یلد»، خواست بفرماید رابطه او با مخلوقات، تجلی است و نه تولید و تولدی که نسبت او با مخلوقات جدا باشد. موفق باشید
با سلام: چرا ایران خشک سالی است اما اروپا که کافر هستند سرسبز وپر باران است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را باید از خدا پرسید!! آیا آن نعمتها کمکی به راز خلقت آنها میکند؟ شاید در این مورد بتوانیم به چایگاه ابتلائات اهل ایمان فکر کنیم. موفق باشید
سلام و درود بر استاد ارجمند که همواره برکت وجودتان را شکر میگویم. استاد بنده از منظر جوانی که همواره شوق دینداری را در وجود خود حس میکرده ام ولی چیزهایی مانع این میشده که وارد دینداری شوم خواستم نکته ای را در مورد دینداری با جنابعالی در میان بگذارم و نظرتان را جویا شوم. گاهی در ذهن جوان امروز ما، دینداری به عنوان یک پگیج یا بسته تصور میشود که اگر دینداری را انتخاب کرد مجبور است کل این بسته و پگیج را قبول کند که البته در این بسته اینقدر مسائل فقهی از جمله حلال و حرام و مستحب و ثواب و غیره در هر امر کوچکی وجود دارد که وقتی دینداری را انتخاب کرد بیشتر از آنکه اصل دینداری را زندگی کند و تجربه کند خود را مواجه میبیند با این مسائل و توصیه های شرعی گسترده و انجام اعمال متناسب با آنها و در عین حال با کمبود وقت و تمرکز و حوصله. آیا به نظر شما این فقه و مسائل فقهی ما که اینگونه فربه شده است که برای کوچکترین چیزی حکم فقهی دارد خود مانعی نیست برای روی آوردن جوانان به دینداری؟ مگر جز این است که اصل دینداری ما را از مقام سرکشی به مقام بندگی و عبودیت برساند و ما حضور خدا را حس کنیم و همواره و در همه لحظات با خدا به سر ببریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! دینداری امری نیست جز رجوع به خدایی که در عین بیکرانگی بسی متعالی است و برای رجوع به خودش، راهی از طریق انبیای الهی در مقابل ما گشوده است که همان معارف عالیه و اخلاق فاضله و احکام شرعیه است و جایگاه احکام شرعی را فقه و فقیه تعیین میکند برای رجوع به خدا. و اینجا است که بعضاً همه دین تبدیل به احکام میشود در حالیکه رسول خدا «صلواتاللهعلیهواله» فرمودند: «بُعِثْتُ بِالْحَنِیفِیةِ السمْحَةِ السهْلَةِ؛» من به آیین استوار و بدون انحراف و راحت و آسان مبعوث شدهام». آری! بالاخره ادب عبودیت، رعایت احکام الهی است همانطور که در جواب سؤال شماره 36455 عرض شد، ولی نه آن طور که موجب تحجّر و توقف گردد. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: حقیر به لطف الهی در حال استماع تفسیر سوره عنکبوت هستم. حقیقتاً از این همه زنده بودنِ این سوره و تفسیر، و از این همه پاسخ گویی به مسائلی که امروزِ تاریخِ ما را دربرگرفته حیرانم. مثلاً حضرتعالی وقتی در ذیل آیه «خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ» مثال صدام و شارون و بی ثمری تلاش های جریان باطل در نظام هستی رو می زنید، ما به راحتی آینده اسرائیل و جنگ غزه را در آینه این آیه به نظاره می نشینیم. برای ما بیچاره ها دعا کنید همواره در سر سفره قرآن مستفیض باشیم و از جام سرشار و لبریز آیات الهی جرعه نوشی کنیم و زندگی را با قواعد قرآنی بسازیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر جناب حافظ فرمود: «هر چه کردم همه از دولتِ قرآن کردم» حقیقتاً این سخن را بیحساب نگفت. و نظر بنده آن است که علامه طباطبایی «رحمۀاللهعلیه» نیز با تفسیر «المیزان» که به تعبیر مقام معظم رهبری «حفظهاللهتعالی» یک تفسیرِ شگفتآور است؛ قرآن را به دنیای ما نزدیک کردند بدون آنکه آن معارف را تقلیل دهند و یا گشودگی انسان جدید را نادیده بگیرند. این است معنای پرکردن خلأیی که رهبر معظم انقلاب متذکر آن شدند که باید به پایگاه فکری مستحکمی نظر کرد، با هویت سیاسی و اجتماعی، با آرایش تهاجمی. و آنچه شما در سوره مبارک عنکبوت یافتید، بهره مختصری است که به نور قرآن از تفسیر قیّم «المیزان» استفاده شده بود. موفق باشید
با سلام: خداوند متعال به لطف و کریم بودنش حافظه و استعداد عجیبی عطا کرده اولین چیزی که از کودکی یادم می آید در خانه بودم در حیاط یک لحظه تونل از نور جلوی من باز شد وارد آن شدم. و به محض. پایان آن نور دنیا برایم دگرگون شد فهمیدم که من هستم آنجا خانه است یک اسباب بازی داخل حیاط بود متوجه شدم این وسیله بازی است مثل اینکه از تازگی و خواب به دنیا و فهم آن وارد شدم آیا این اتفاق برای همه است یا برای من رخ داده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تجربهای نداشتهام تا بتوانم نظر بدهم. ظاهراً تجربههای شخصی است که ممکن است برای بعضی پیش آید. موفق باشید
با سلام: المتضادان لا یجتمعان پس چگونه خدا ظاهر و باطن و اول و آخر است و این آیه طبق وحدت وجود در خدا جمع است که این خلاف عقل است. لطفاً توضیح مختصری بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در ساحت مفهوم، متضادان جمع نمیشود ولی در حوزه حضور وجود، همانی که ظاهر است در عین حال، باطن میباشد. در مثال، دریا و موج را مثال میزنند که دریا در موج، ظاهر است و در عین حال آن موج، همان دریا است به عنوان باطن موج. موفق باشید
سلام علیکم: در مورد اظهارات اخیر استاد پناهیان که فرمودند آموزش و پرورش وظیفه خود را درست انجام نداده و... سوال داشتم که آیا ایشون کمی افراط نکرده اند که این طور آموزش و پرورش را زیر سوال می برند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه در دولتهای گذشته بخصوص دولت آقای هاشمی با ایجاد مدارس غیر انتفاعی ضربه سختی به آموزش و پرورش زده شد که ما هنوز گرفتار آن هستیم و باید با تحول اساسی که در نگاه مسئولان پیش میآید، آموزش و پرورش را به عنوان سرمایه فکریِ آینده انقلاب قلمداد کرد. امری که بحمدالله در شخصیت جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا رئیسی و از آن مهمتر در شخصیت فرهنگیِ همسر اندیشمند ایشان جناب استاد علم الهدی مدّ نظر میباشد. موفق باشید
سلام و ادب: استاد چطور بفمیم صفتی، یا رذیله ای در وجودمون ملکه شده یا نه؟ و اگر (پناه برخدا) ملکه شده چطور باهاش مقابله کنیم، چطور از بین ببریم؟ اصلا امیدی به ازبین بردنش هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این دنیا که میدان انتخاب است، همواره امکان تغییر هست حتی تغییر ملکات. و از این جهت با نظر به سیره معصومین «علیهم السلام» که نماد کامل ابعاد متعالی انسان میباشند؛ میتوان از هر رذیلهای عبور کرد. موفق باشید
با سلام: استاد نسبت و رابطهٔ میان «رضا» و «نهیلیسم» از نظر شما چگونه رابطه ایی است؟ آیا نهیلیسم اثرات عدم ارضاء نیازها و امیال است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث حساسی است. آری! به ما آموختهاند که در دعای خود عرضه داریم: «اللَهُمَّ إنِّى أَسْأَلُکَ إیمَانًا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِى، وَ یَقِینًا حَتَّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ یُصِیبَنِى إلَّا مَا کَتَبْتَ لِى، وَ رَضِّنِى مِنَ الْعَیْشِ بِمَا قَسَمْتَ لِى؛ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ» به همان معنایی که نسبت به آنچه از طرف خدا در زندگی نصیبمان شده است، راضی باشیم. و در این رابطه مسلّم آن نوع افسردگی و پوچی که برای افراد معمولی به جهت نداشتنهایشان پیش میآید، برای انسان پیش نمیآید. ولی در موضوع نیهیلیسم و نیستانگاری، بحث در فهم خلأیی میباشد که برای بشر آخرالزمان مطرح است و اندیشیدن به این موضوع به عنوان فهم نیهیلیسم، مسئله مهمی است. موفق باشید
با سلام و احترام: وقتی کتاب مبانی نظری محبت به اهل بیت علیهم السلام را خواندم احساس کردم معنای کرامت انسان را درک کردم. چقدر جیب انسان را پر کردند که چنین امامانی برایش قرار دادند. فکر کردم دعای توسل چه گنجی است که تا بحال نفهمیدم چی می خواندم. استاد تا بحال فکر می کردم چرا عبادت بعضی اوقات برکت نداره، تا جایی که انگار فرق زیادی مثلا بین عبادت کننده و عبادت نکننده نیست؛ عوامل برکت داشتن عبادت چه چیزهایی است؟ کار عبادتی که نتیجه ندهد و گیر دنیا را نتواند باز کند چگونه بدرد آخرت بخورد!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به نظر بنده کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل البیت» میتواند نسبت ما را با انسانیترین انسانها طوری شکل دهد که در این وانفسایِ گمشدن معنای انسان، زندگی در افق توجه به انسانهای کامل معنای خود را باز یابند. موفق باشید
سلام استاد طاهرزاده عزیز: گفتگوی اخیر دکتر حمید شفیع زاده و پروین زمانی را درسایت تحلیل سیاسی در مورد ظهور و مسایل روز را حتما دیده اید اگر ممکن است نظر خودرا در این مورد بیان فرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه نتوانستهام دنبال کنم و فعلاً در فضای اربعینی به سر میبرم. موفق باشید
سلام: ارجاع دادید به جلسه ی اخیر تا حدودی در جریان آن جلسه بودم، ولی فکر نکنم اثبات کرده باشید اینکه قرآن مجید معانی دارد که تا قیامت روشن می شود یا حتی روشن نخواهد شد آیا قابل اثبات است؟ کدام؟ یکی را مثال می زنید؟ در میان انبوه معارفی که در متون هند است یکی را می آورم البته بالاتر از اینها هم شاید باشد ولی فعلا به همین اکتفا می کنیم: چون او بی نهایت است دوم کجا گنجد. بسم الله فوق این کلام یا مشابه آن را از قرآن کریم بیاورید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در فضای «لا نفرق بین احدا من رسله» به آیت الکرسی که قله قرآن است و به «هو الحیّ القیوم» از آخرین دین نظر کنید که هرچه بیشتر، حقیقت را بسی ملموستر از دیروز برای آخرین بشر به میان آورده است. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. هیج وقت نتونستم پاسخی برای این سوال پیدا کنم که ( من کیم؟) کامل ترین پاسخ چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان کسی که از خود سؤال میکند که کیست، همان سؤالکننده همان کسی است که در طلب آگاهی بیشتر از خودش میباشد. موفق باشید
