بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37655

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقت بخیر: فرمودید عروسک ها و تصاویر حیوانات ملکوت دارند و سگ رو گفتید که خوب نیست بچه ها باهاشون اخت بشن عروسک و عکس چه حیوانی میشه تو اتاقشون باشه و ملکوت درستی داشته باشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته صورت هر موجودی و مجسمه هر موجودی نفی شده که در زندگی انسان باشد مگر این‌که بتوان این‌طور توجیه کرد که عروسک‌ها، تداعی شخصیت افرادی باشند که جنبه ارزشی دارند. موفق باشید

37651

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

اول این که یک مرض تو وجودم هست خیلی خیلی پول دوستم. نه از راه حرام از راه حلال. نمی دونم بده یا خوبه؟ سیری نداره این را چطوری درمانش کنم؟ بعضاً ۳ تا چهار روز پشت سر هم کار می کنم طوری که صدا همسرم درامده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرصِ مال با انس بیشتر با غنی مطلق رفع می‌شود. موفق باشید

37650

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: دخترم خیلی تو فضای مجازی غرق شده و حرفهایی در مورد ضد این نظام و ولایت فقیه تو گوش اون می خونن و پیام میخونه که وقتی اونها را مطرح میکنه می خوام خفش کنم، به نظر شما باهاش چکار کنم، هیچ جوری بهم گوش نمیده، کلافم کرده، دختره پاکی هستش فقط تو مجازی داره خودشا نابود میکنه!! لطفا صلاح دیدتان را در این زمینه بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید کمکش کرد که سواد رسانه‌ای پیدا کند و هرچیزی را مطابق سند بپذیرد و نه اینکه به حرف رسانه‌ها اعتماد کند. موفق باشید

37604

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: شهادت رییس جمهور عزیز و هیئت همراهشان را تبریک و تسلیت می‌گویم. جایی در صحبت هایتان فرموده بودید امام خمینی (ره) در دوران جوانی به روح الله صوفی معروف بوده اند. ممکن است منبع آن را جهت مطالعه معرفی نمایید؟ تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ذهنم هست که جناب حجت‌الاسلام آقای حمید روحانی در جلد اول کتاب «تحلیلی از نهضت امام خمینی» این موضوع را مطرح فرمودند. موفق باشید

39013

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام به شما: مدتی بود که درد دلم زیاد شده بود و مرهمی می خواستم. یک سال و نیم می‌شود که دور از خانه دانشجو ام. از آن زمان تاکنون تجربه تنهایی شدید باعث شده که به بدشکلی گرفتار بشوم. من انسان مذهبی هستم و فکر می‌کنم اگر در مسیری که خدا رهنمود داده حرکت کنم آن موقع خوشبختم و سعیم بر همین بوده تا الان. از کودکی مشکلات عاطفی داشته ام از کتک خوردن و کم توجهی و... ولی به لطف خدا محکم ماندم؛ قرآن می‌خواندم و نمازم نیز برقرار بود. آسیب هایی که به من رسیده الانم مرا در ارتباطات دچار مشکل های زیادی کرده است. جامعه گریز شده ام. با کتب جنابعالی و هیئت و مسجد همیشه مأنوس بودم. الان در یک شهر سکولار، سنی مذهب و بی عقیده دانشجوام. تنهای تنها. هیچ قراری ندارم. نه دانشگاه، نه خوابگاه نه کافه نه مسجد هیچ چیز نمی تواند غم و تنهایی مرا بهبود ببخشد. رمقی در من باقی نمانده و نمی دانم پس از این چه بر من عارض می‌شود. یک انسان که هیچ ندارد و هیچکس در زندگی‌اش نیست هر روز در آینه رو‌به‌روی من است. از این خودم می‌ترسم. همه بلا استثنا تنهایی خود را با عشق و درس و... پر می کنند. دختر و پسر دست در دست هم با شوق به دانشگاه می‌آیند، حسابی درسشان را می خوانند، لذت می برند و خوشحال اند. ولی من... گوشه ای مشغولم به خودم، خودی که دیگر توان پذیرش خودش را هم ندارد. می‌خواستم ازدواج کنم چون اگر قراری بجویم رنج از روی من برداشته می‌شود. بارها تصورش را کردم؛ هر روز و هر ساعت؛ واقعا لذت بخش می‌شود. این دانشجوها انسانهای جالبی اند. روال طبیعی ای طی می کنند؛ با دختری آشنا می شوند، پیشنهاد می‌دهند، رابطه‌ای شکل می‌گیرد، برای هم تلاش می‌کنند، ارتقا و رشد شخصی درشان اتفاق می افتد، اعتماد به نفس می گیرند و به معنای واقعی پیشرفت می کنند. من عقب ماندم؛ چون می‌خواهم در این مسیر خدا هم راضی باشد. یعنی اصلا دلم راضی نمی شود که وارد روابط غیر شرعی شوم. اوضاع هر روز سخت تر و نگران کننده تر می شود. داشتن دوست‌دختر آسان است؛ کم‌خرج است و همه حاضرند. ولی ازدواج، مغزم سوت می کشد. من تلاشم را می‌کنم، صبح تا ظهر دانشگاهم و ظهر تا شب سرکار، ماهانه ۳ میلیون درآمدم است و عملا هیچ دختری حاضر نیست که چنین پسری را حتی نگاهش کند. خب من ۵ سال دیگر ان شاءالله درآمدم بیست برابر همین مقدار است ولی تا آنموقع قطعا دوام نخواهم آورد. امشب که موقع تنهایی بدنم سست شد داشتم از پله‌های خوابگاه به زمینِ ۳ متر پایینتر پرت می‌شدم که خدا نجاتم داد. تنهایی شدید، بیماری بسیار کشنده‌ای ست. مشکل قلبی و عدم اعتماد به نفس و جامعه گریزی را من انتخاب نکرده ام. داشتم به این فکر می کردم که ای کاش خدا نیم‌نگاهی به منم می‌کرد. یعنی منی که موقعیتش را داشتم و وظیفه ام این بود که خودداری کنم سزاوار یک نگاه خدا نیستم؟ در وضعیتی که انسانها مرا تنها گذاشته اند خدا هم باید از من رو برگرداند؟ وقتی همه هم‌اتاقی هایم کنار دوست‌دختر هایشان لم داده بودند من کنج اتاق نشسته بودم و فقط خود خوری می کردم. به خودم می‌گفتم فلانی آخر تورا چه به ازدواج؟ هیچ نداری که دلگرمی یک دختر باشد. بعد تازه ازدواج کنی دست دختر را بگیری و بیاری اینجا؟ با درآمد ۳ میلیونی؟ احمقی پسر؟ با ۲۰ سال سن دوره های ازدواج را شرکت کردم، کتابهای ازدواج اسلامی را خوانده‌ام ولی وقتی خدا بخواهد تو را ذلیل کند می‌کند. حالا سگدو بزن. هیچ‌اثری ندارد. ولی آن پسری که به دین و اسلام فحاشی می کند، یک شبه می‌شود سوگلی خدا و همه چیزش جور می‌شود. ازدواج می‌کند، الکل را کنار می‌گذارد و... ولی تو، بنشین و دعا کن اگر توانستی کاری کنی. چرا نمی شود؟ چون او نمی‌خواهد. زمانی منم سرشار از شور بودم. درس می‌خواندم، رشته خوبی قبول شدم، می‌خواستم موسیقی بیاموزم، زبان می‌خواندم، کتابخوان بودم، مسجدی بودم، ذوق برای ارتباط با مردم داشتم و لذت از زندگی می‌‌بردم. ولی وقتی یک نیاز در وقت طبیعی خودش برطرف نشد همه چیز تمام شد. بزرگیِ آن نیاز نه با معنویت حل شد نه چیزهای دیگر. اگر توصیه به نماز و قرآن می کنید باید بگویم که هم نماز می‌خوانم هم قرآن ولی هر دوی اینها از من متنفرند. چرا؟ چون بی ذوق به سراغ شان می‌روم. اصلا ذوق هیچ چیز در من باقی نمانده. اینجا اکیپ های مختلط وجود دارد که عضو آنها می‌شوی و لذت دوران دانشجویی را می‌بری. ولی لذت آلوده به گناه. من نمی‌دانم این چه گناهی است؟ این افراد هر روز موفق‌تر از دیروز اند. شادند، شوخند، بالنده‌اند، گرمند، درسخوان اند و ورزشکار. آری! انگیزه‌ای که ایجاد می کند فراتر از تصور است. ولی من از این تجمعات گریختم و جدا شدم آنقدر دور شدم که به چشم یک جامعه ستیز با من رفتار می شود. هر رفیقی هم از قبل داشتم بعد از رفتن به دانشگاه و آشنایی با یک دختر دیگر سراغی از من نگرفت و این واقعا ضربه اساسی به من بود. از این طرف هم دختر و پسرهای مذهبی را می بینم که دست در دست هم در حرم امام علی (ع) می نشینند و می‌خندند و با حمایت خانواده از زندگی لذت می‌برند. من دچار شوک شده‌ام. واقعا جزو دسته مذهبی هم دیگر به حساب نمی آیم. یعنی آن لذت حلال هم نمی‌چشم. مسئله ازدواج را با پدرم مطرح کردم و ایشان فرمودند که حمایتی نخواهند کرد و خب البته اشکالی ندارد برای من عادی بود. الان شب و روز سعی می‌کنم که بیشتر بخوابم تا کمتر فکر کنم زیرا افکارم به‌شدت آزار دهنده است. آدم افسرده‌ای نبودم. از کلاس اول تا سال دوازدهم شاگرد اول بودم و آموزش قرآن را تا آخر پیگیری کرده بودم. خطاطی می‌کردم و عاشق موسیقی سنتی بودم. می‌خواهم شدت این نیاز را برایتان روشن کنم. ولی الان خیلی پیر شده ام، موهایم تک و توک سفید شده که در خانواده‌مان سابقه اینچنینی نداشتیم. من واقعا معذرت میخوام که این احساسات ناخوشایند را با شما در میان گذاشتم. من کسی را ندارم واقعا. امیدوارم که درکم کنید. آدم قوی ای بودم که باصلابت رفتار می‌کردم ولی الان در ضعیف ترین نسخه خودم به سر می‌برم. با تپش قلب و گرفتگی سینه و سستی اندام دارم با جنابعالی گفتگو می‌کنم. لطفا راهنمایی ام کنید تا بتوانم از این وضعیت خلاص شوم. من اهل گناه نیستم، اهل فساد نیستم، اهل دختربازی و روابط نامشروع نیستم ولی زندگی مسیر جهنم را به روی من باز کرده و زمان مرا به داخل آن سوق می‌دهد. برای من و امثال من خیلی دعا کنید چون واقعا ما غریب افتاده ایم‌. از تازه عروس و داماد های مذهبی هم که اهل شوآف هستند می‌خواهم که کمی و فقط کمی این عمل شان را کنار بگذارند چون همین، باعث حال خرابی مجردهاست. مجردی که نه درآمد خوبی دارد و نه حمایت خانواده را. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به بعضی از سؤالات کاربران بخصوص در سالهای اخیر توجه بفرمایید با اینکه آن نوع مشکلات که جنابعالی متذکر آن هستید؛ ندارند، ولی ملاحظه خواهید کرد که احوال آن‌ها به همان معنای تنهایی خاص از همین جنس است. زیرا با آنچه شما روبرو هستید و باید بالاخره روبرو می‌شدید، پس از مدتی که گمان نمی‌کردند با چنین روحیه‌‌ای روبرو شوند، روبرو شده‌اند زیرا این تقدیر تاریخی است که بشر جدید با ظرفیت خاصی که دارد با آن روبرو خواهد شد و راه حل آن و عبور از آن، مشغول‌کردن خود با اموری که به نحوی امور دنیایی است، ممکن نیست و نوعی پنهان کردن مسئله‌ای است که به هر حال برایشان پیش می‌آید که متأسفانه به طلاق‌های عاطفی و یا طلاق‌های واقعی کشیده می‌شود. تنها راه، آری! تنها راه، حضور در تاریخی است که بسیجیان واقعی در آن حاضر شدند و رهبر معظم انقلاب اخیراً از آن به عنوان یک فرهنگ ملی سخن گفتند، امری که ما را در آینده‌ای بزرگ حاضر می‌کند که نمونه آن را در کاربری که سؤال شماره 39014 مطرح فرموده‌اند ملاحظه خواهید کرد. اخیراً نشستی در رابطه با سخنان رهبر معظم انقلاب در رابطه با بسیج، پیش آمد که خوب است نظری به آن بیندازید. موفق باشید

38928

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: استاد یکی از مسائلی که به آن می اندیشم این است که مناسک مذهبی چگونه بر امر جنگ و مقاومت تاثیر می‌گذارد؟ در واقع جایگاه تاریخی و انفسی مناسک و آئین‌های مذهبی در رویدادهای مختلف محور مقاومت چه در ایران و دفاع مقدس و چه در لبنان و غزه، چگونه است؟ مناسک و مقاومت

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر مقاومت در مقابل جبهه ظلم و کفر جهانی، مددهای الهی بسیار کارساز است و حاضرشدن در مسیری که خداوند آن را می‌گشاید، مسلّم دعا و نیایش و نذر و ایثار بسیار مهم است. موفق باشید

38926

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: آنچه در قسمت دوم پاسخ به سوال ۳۸۸۹۰ مطرح کرده اید دور است، مسأله اینست که تفقه چیست، فهم عقلانی و صحیح دین، بعد شخصی که می‌گوید تفقه چگونه است و نظرات متضاد دو فقیه کدام یک صحیح است، شما باز نوع خاصی از خروجی یکی از فقیهان را معیار پیدا کردن فقیه اکمل معرفی کنید، دور است، علت عدم حل شدن بحث های میان هواداران عرفان ابن عربی به عنوان کاملترین عرفان پس از وحی با مخالفان نیز همین نوع پاسخ هایی ست که داده می‌شود و وقتی اعتراض شود آنان را ضد انقلاب و ضد خرد و ضد خویش و ضد تدبر برچسب می‌زنید و شاکی هستید که چرا آن ها قائل به ولی الله و غیور بودن ابلیس را تکفیر می‌کنند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال می‌دانید که این نوع مباحث عرض عریضی دارد که در دل چنین فضایی نمی‌توان به این امور ورود کرد. موفق باشید

38865

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: بعد از رحلت استاد فاطمی نیا رضوان الله علیه، یکی از کسانی که لحن کلام و بیانشون آرامش خاطر برام میاره شما هستید.استاد طاهرزاده عزیز. با اینکه خیلی فلسفه بلد نیستم و ممکنه تمامی جوانب حرفاتون رو درست و دقیق درک نکنم. استاد سوال من در مورد حس تنهایی و ترس از تنهایی عمیقی هست که در تمام طول عمرم با من بوده چه اون وقتی که همسرم کنارم بودند و چه الان که بیست و دو ساله تنها با پسرم زندگی می کنم. استاد حس تنهایی که گاهی تا عمق جانم رو تحت الشعاع قرار میده، به قول مرحوم استاد تمام درد ما از خدا نشناسی است سعی کردم تو معنویات قوی بشم، اساتید دیگه ای رو کم و بیش تجربه کردم ولی این حس تنهایی و البته ترس از تنهایی های بیشتر من رو رها نمی کنه. استاد نمازهای مستحبی رو تاجایی که مقدورمه میخونم هر جا زیارت جور بشه می دوم در حال حفظ قران هستم حدودا یازده جز و دارم ادامه میدم ولی این حس عمیق رو نتونستم درمان کنم. به مبانی محکمی احتیاج دارم شاید ... خدا یاورتون بشه راهنماییم بفرمایید ... والعاقبه للمتقین

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر که دل به قرآن سپرده‌اید، به قرآنی که جهانی را مقابل شما می‌گشاید، جهانی هزاران هزار وسیع‌تر از جهانی که ما در این دنیا در آن هستیم و با توجه به این امر، پیشنهاد می‌شود در کنار حفظ قرآن، از تدبّر در آن از طریق تفاسیر بخصوص تفسیر قیّم المیزان غفلت نشود. پیشنهاد اولیه آن است که صوت چند سوره که شرح آن در سایت هست؛ را دنبال کنید مانند سوره‌های آل عمران و عنکبوت و زمر و نساء، و سپس با نظر به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» که روی سایت هست وارد تفسیر المیزان شوید که راهی است برای ادامه زندگی در دنیا و آخرت. موفق باشید

38857

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: جوانی هستم دارای مدرک ارشد مهندسی و معتقد به الگوی پیشرفت اسلامی که قصد دارم برای آینده کاری خود برنامه ریزی کنم. لکن مشاغل مرتبط با رشته ی من تماما مملو از ظلمات مدرنیته و آسیب رسان به محیط زیست و روح و جسم انسان است و تکمیل کننده ی پازل سرمایه داری است که ام المصائب ماست. و همین موضوع سبب ناامیدی و بی انگیزگی و بی علاقگی به علوم آمریکایی و عدم کسب مهارت های لازم شغلی و تخصصی مرتبط شده است. از طرفی حضرت آقا تاکید بر علوم پایه و مهندسی دارند از طرفی می گویند که هدف ما باید تمدن اسلامی باشد. نمی‌دانم این تضاد را چگونه باید در زندگی و شغل خود حل کنم و گرفتار وسواس هستم تا خدایی نکرده شغل من بصورت غیر مستقیم منجر به نابودی زیست و حیات مردم نشود. از استاد تقاضا دارم در این زمینه راهنمایی بفرمایند. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به نظر می‌آید فرهنگ دانش‌بنیان با نظر به روحی که در عقل تکنیکی نهفته است، اشارات خوبی دارد. عرایضی تحت عنوان «تذکر به عقل تکنیکی» شده است. امید است مفید افتد. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/sound/748?mark=%D8%AA%DA%A9%D9%86%DB%8C%DA%A9%DB%8C 

38543

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: جلسه دوشنبه این هفته شما را گوش کردم. سئوالی که دارم اگر انسان خودش رو در معانی یافت کرد و معانی ملکوتی یا معقولند، پایین تر از این حالت زمین و طبیعت و یومیه است و کار و همسر و خانواده و روابط اجتماعیه. این مسائل دون چی میشن؟ چرا من هرگز نمیتونم بدانم مثلا فردا وظیفه ام از صبح تا شام چیست؟ من اصلا نمی‌دونم جایگاه روزمرگیم چیه؟ خلع من رو فرا گرفت! فردا پول از کجا می‌خواد برام بیاد، کجا باید برم برش دارم؟ چطور باید با تک تک آدما برخورد کنم؟ اینها چی میشن؟ مثلا رهبر انقلاب از کجا می‌دوانند باید رمان بخوانند، مدارا بخوانند، با کدام اراده با کدام زمان منظم با کدام حافظه دریابند اصلا معنیه روزمرگیم رو بالکل گم کردم. نمی‌دونم با کی برم با کی نرم، اینها پدر مادر من، دوستم دارند همه اینها یک نوع نگاه عاقلانه است به همه ریز مسئله های دنیا. عقلم حیرانه و قلبم هنوز او نداده کیه و حتی نمیدونه باید صبر کنه فقط می‌دونه باید صبر کنه! چه وضعی افتادم ولی آنقدر می‌دانم من حتی بدنمم هم گرفتار بلایا بوده پس باید نیازمند باشه و خدا هر نیازمندی رو پاسخ گو است. گویا خاطرم میگه باید یک صوری دمیده شه تا همه توهم ها فرو بریزه و قلب با خود در کنار همه با زندگی روزانه باشه! آیا قلب از تن جدا میشه و می‌تونه با خود تن واقعیش باشه هرچند بدن هم یک تنه و روح خودش رو داره و روح تن من نمیدونه کیه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «ره چنان رو که رهروان رفتند» و در میدان زندگی و فعالیت باید حضورمان طوری باشد که در وصف آن فرموده‌اند: «دست در کار، و دل با یار». و این است راز وسعت‌یافتنِ انسان‌ها. موفق باشید

38494

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب: مدیر یک مدرسه ی راهنمایی دخترانه از حقیر در خواست کرده برای امورات فرهنگی و جهاد تبیینی دو روز در هفته در آنجا فعالیت داشته باشم، با توجه به سابقه ی فرهنگی حقیر در مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان لطفاً بفرمایید با توجه به روحیه ی دختران در سن راهنمایی و بلوغ و دوره ی پرهیاهویی که ما در آن به سر می‌بریم، چگونه امام زمان پسندانه انجام وظیفه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» می‌توانید کار را شروع کنید و در ادامه با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» ان شاءالله نتایج مورد نظر را بدست آورید. موفق باشید  

38262

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: جناب استاد یه راهنمایی و مشورت می‌خواستم از خدمتتون. حقیر قراره یه دوره ۲.۳ ماهه با موضوع مبانی دین و غرب برگزار کنم با محوریت شرح عالم دین و عالم غرب و بررسی ثمرات و خروجی هردو عالم و مقایسه این دو فضا. ابتدا می‌خواستم برای سیر مطالعاتی مخاطبین از کتاب عالم انسان دینی استفاده کنم منتها متوجه شدم که اکثر مخاطبای دوره قبلا ذیل یه دوره ای این کتاب رو کار کردن و می‌خواستم از خدمتتون بپرسم در امتداد کتاب عالم انسان دینی، از چه کتاب، جزوه یا اصواتی که شما بیان کردید میتونم استفاده کنم؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد گسترده است. بعد از نظر به کتاب «مدرنیته و توهم»، خوب است به کتاب «جایگاه عقل تکنیکی» رجوع شود. موفق باشید 

38260

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: مشکل انسانها کجاست که این همه به بیراهه می‌روند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت عدم درک حقیقت خود به عنوان بندگی حضرت ربّ العالمین. موفق باشید

38256

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: طبق فرمایشات شما مدبر امور بدن نفس انسان است اما آیت الله طهرانی در کتاب معادشناسی مدبر امور بدن را از جمله قوای هاضمه و تغذیه و رشد دهنده و رفع کننده و جاذبه و دافعه و ماسکه و غیرها ملائکه می داند. لطفا توضیح بفرمایید. عافاکم الله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حال همان قوا را باید مربوط به نفس دانست. موفق باشید

38208

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد جانم: اگر کسی بسیار طالب رفتن پیاده روی اربعین باشد ولی به علت مشکل قلبی که داشته باشد ترس از رفتن داشته باشد باید چه کند؟ و البته تجربه اربعین را داشته باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر چنین احتمالی را می‌دهید بهتر است از رفتن صرفه نظر کنید زیرا روح، در این حالت به جهت اضطرابی که دارد نمی‌تواند بهره لازم را ببرد. موفق باشید

38193

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد فرزانه و بزرگوار: در کتاب از برهان تا عرفان، در ابتدا در مقام استدلال و ارائه مبانی اصلی برهان صدیقین می‌فرمایید اگر سوفسطایی نباشیم می پذیریم موجودات یا عین وجود هستند یا وجودی هستند که در عین وجود داشتن محدودیت و نقص دارند و لذا به عین وجود ختم می شوند. استاد عزیز آیا طرح این موضوع و یا شکل طرح آن ایراد ندارد؟ زیرا عین وجود را در یک مدل دو تایی قیاس می کنیم که هستی یا عین وجود است یا نیست و در واقع داریم عین وجود را که تنها باریتعالی می تواند باشد را محدود می کنیم به خودش و عیر خودش! البته هدف از این استدلال روشن و ظاهرا صحیح است ولی آیا استدلال نباید محکم و بدون ایراد باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی با فرض مذکور روشن شد مخلوقات عین وجود نیستند؛ مرحله بعدی آن است که متوجه شویم پس وجود آنها عین ربط به وجود مطلق است و لذا هیچ محدودیتی در نتیجه و در افق پیش نمی‌آید. موفق باشید

38047

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«انسان بخاطر نظر بیش از حد به تن، بیشتر خود را محصور تن و حتی عین تن می بیند.» آیا می توان گفت که نفس در بدن که فرمودید حضوری کامل و تمام دارد، بواسطه نظر داشتن بیشتر به بخشی از بدن، در آن قسمت حضور شدیدتری دارد؟ مانند کسانیکه راست دست هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هرکس به این خودآگاهی نرسد که خود را ماورای بدن بیابد و متوجه نشود بدن او ابزاری است در اختیار او، عملاً خود را در محدوده بدن خلاصه می‌کند و از حضور در ابعاد متعالی وجود خود محروم می‌گردد. موفق باشید

38000

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ببخشید در حال مطالعه سلوک ذیل شخصیت امام خمینی هستم با توجه به موضوع وجود و تجلی تمام انسان های ظالم هم از حیات برخودار هستند و تجلی نور الهی می‌باشند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وجود آن‌ها نیز تکویناً از خداوند است ولی از نظر حضوری که می‌توانند نسبت به خدا داشته باشند، غافلند. موفق باشید

37908

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: بعد از انتخابات این جمله شهید متوسلیان به ذهنم آمد نمیدونم چرا؟ برای آنچه اعتقاد دارید ایستادگی کنید حتی اگر هزینه اش تنها ایستادن باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است؟!! عرایضی در شب گذشته به عنوان نگاه به کربلا و تاریخی که در کربلا شروع شد عرض شد امید است کمکی باشد برای هرچه بیشتر نسبت به درک تاریخی که در آن حاضر هستیم. https://eitaa.com/matalebevijeh/17133موفق باشید

37906

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض خدا قوت خدمت شما و آرزوی سلامتی برای شما عزیزان و استاد گرانقدر و بسیار عزیز و محترم: سؤالی دارم خدمت استاد عزیز: خوب اکنون که دارم این سؤال رو طرح می‌کنم و سؤالی است که چندین سال هست در ذهنم همیشه هست، روز انتخابات مرحله ی دوم هست و خود هم همچون دور اول رأیم را با قاطعیت به دکتر سعید جلیلی داده ام و از این حیث خوشحال بوده و خیالم راحت است از انتخاب آگاهانه و همچنین ادای تکلیفی که داشته ام. نمی دانم فردا چه کسی انتخاب خواهد شد اما چیزی که هست به نظرم می رسد در این سالیان اخیر و همین طور امسال، خوب درسته که در ایام انتخابات رقبا و هواداران کاندیداهای مختلف همگی شاید به نوعی روی ضعف های رقیبان خود تمرکز نموده و از روش های مختلف و نقدهای مختلف استفاده می کنند تا خود را موجه تر و مناسب تر در انظار عموم جلوه دهند، خوب در همه جای دنیا هم همینطور هست در دنیای امروز... اما چیزی که برایم سؤال هست اینکه در مملکت ما که می گوییم شیعه و الگویمان همیشه اهل بیت (ع) هست و حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) ... خوب شاید از طرف رقبای ما که گرایش به غرب دارند از نظر برنامه و اجرا و ... اگه تخریب و احیانأ انتقادهای غیرمنصفانه صورت گیرد انتظار کمتری هست ولی اینکه عزیزان انقلابی و مرجع ها یا رسانه ها و افراد انقلابی این نوع از نسبت دادن ها و تخریب ها و انتقادهای این چنینی که رقیب را در حد دشمن و منافق و همراه دشمن قلمداد کردن آیا درست هست؟ آیا این نوع از رفتارهای تخریب گرانه در منظر عموم جامعه باعث رواج بداخلاقی ها و اختلاف ها در سطح جامعه و بدبینی نسبت به مسؤلین نمی شود؟ آیا همین اتفاق باعث این همه عدم اعتماد مردم و ایجاد سیاهی نمایی در جامعه و رواج بی اعتمادی نشده که ثمره ی آن این کمتر شدن سال به سال مشارکت و اقبال مردم به انتخابات ها گشته؟ خوب همه این رؤسای جمهور و مسؤلین بلند پایه که در این چند دهه همگی کسانی بودن که در انقلاب نقش داشتن و سالها در مناصب مختلف نظام و همراه نظام بوده اند و از فیلتر‌های مختلف صلاحیتی گذشته اند و با وجود اینکه از سوی نظام طرد شده اند و محکوم شده اند اما باز در انتخابات های مختلف و از جمله همین انتخابات به پای صندوق های رأی آمده و انبوهی از رأی دهندگان را هم با خود جذب انتخابات و مشارکت در آن کرده اند و این یعنی اینکه همچنان به اصل نظام پایبند هستن و گرنه مثل خیلی از اپوزیسیون خارج از کشور که همیشه مردم را ترغیب به براندازی و عدم شرکت در انتخابات می نمایند اینان هم همین کار را می کردند ولی ... چرا با همه این اوصاف ما انقلابی ها و رسانه های انقلابی در این حد از بدبینی و سوء ظن در زمان انتخابات آنها را تا حد دشمن و جاسوس (!) در اذهان ملت یاد می نماییم.‌ مثلاً در همین دور اول کاندید منتسب به جریان اصلاحات نفر اول شد و بیش از ۱۰ میلیون رأی کسب کرد. سؤال این جاست که آیا این نسبت دادن اتهاماتی مثل جاسوس و دشمن و از این قسم... آیا نوعی عدم احترام به رای ۱۰ میلیون هموطن و رأی آنها نیست؟ آیا این باعث بدبینی بیشتر مردم نسبت به مسؤلین نمی شود؟ باعث اختلافات مختلف و ایجاد دو قطبی ها نمی شود؟ لطفا شما استاد گرامی معیار و ملاک درست اخلاقی در این زمینه را مطابق سیره اهل بیت (ع) و آنچه درست و الگو هست و جامعه ساز می باشد را بفرمایید. خیلی ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوب متوجه شده‌اید که ما نباید آنانی که به نحوی خود را متعلق به انقلاب و رهبری می‌دانند هرچند از نگاه سیاسی و عقیدتی همراه ما نیستند را نفی کنیم مگر آن‌که با گفتگویی که با آن‌ها پیش می‌آوریم متذکر حقیقتی شویم که بعضاً گُم می‌شود و روش رهبر معظم انقلاب در این رابطه بسی حکیمانه است و مطمئن باشید اگر درست عمل کنیم بسیاری این افراد که به ظاهر با ما یگانه نیستند، یگانه خواهند شد. قرآن می‌فرماید: «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ» خوبى و بدى برابر نيستند. همواره به نيكوترين وجهى پاسخ ده، تا كسى كه ميان تو و او دشمنى است چون دوست مهربان تو گردد. موفق باشید

37842

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: جایی فرمودید «لا یوم کیومک یا اباعبدالله» اشاره به ظهور تمام اسما و صفات خداوند در کربلا و روز عاشورا دارد آیا این ظهور کامل تنها یک بار است یا تکرار شده و خواهد شد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره هر آغازی با ادامه تاریخیِ آن آغاز، ادامه می‌یابد. مانند انقلاب اسلامی که همان آغازی است که در کربلا به ظهور آمد و باز حبیب بن مظاهر و باز زهیر. موفق باشید

37724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در حال مطالعه تفسیر سوره ی جاثیه هستم وقتی عذاب های سخت غربت و تنهایی کسانی که در دنیا ابدیت و قیامت را انکار می‌کردند و از هوس پیروی می کردند را مطالعه می‌کنم می‌بینم من هم دچار اینچنین مدل عذابی هستم حالا شاید ضعیف تر. علت گناه و غفلت من بوده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال انسان‌ها در این دنیا باید نسبت به چنین موضوعاتی، خودشان را ارزیابی کنند و ذیل سیره اولیای معصوم مسیر زندگی را با جامعیت خاصی که دارد شکل بدهند بدون آن‌که خود را گرفتار سختی نمایند. موفق باشید 

37704

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: در نکته ۶ مبحث انقلاب اسلامی انتظار و وارستگی بحث گذار از اراده به نااراده پیش می آید اینطور متوجه شدم که باید از دوگانگی اراده و بی ارادگی رها شد و با انتظار در ناارادگی مستقر شد البته همین فهم خودم هم گویا ابهامی یا اجمالی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. ولی به همان معنای حضوری که با انتظار در عین استقرار در افقی که از ما جدا نیست به عنوان امری وجودی همراه با تشکیک. و از این جهت هر اندازه جلو و جلوتر روید، این اجمال به تفصیل در می‌آید و باز اجمالی خواهد بود برای تفصیلی بیشتر، به همان معنای حضور در صراط. موفق باشید 

37691

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: خدا قوت. استاد اینکه حافظ می فرماید: «کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب / تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند» آیا حکایت از یک واقعیت است یا اغراق شاعرانه؟ چون تا قرن ۸ اگر فقط عالم اسلام را در نظر بگیریم چه اندیشمندان بزرگی داشتیم مانند ابن عربی و بزرگان دیگری.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر این حقیر، اغراق نیست. آری! جناب حافظ با نظر به تاریخی که متوجه شد در پیشِ رو در حال ظهور است؛ چنین فتح بابی را جهت نسبت خاصی که ما باید با حضرت حق داشته باشیم، گشوده است آن هم با روش خاص اخص خودش. عرایضی در مقدمه شرح غزل شماره ۱۳۳ شد که امید است مفید باشد. https://eitaa.com/matalebevijeh/16777 موفق باشید

37599

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: طاعاتتون در یاد حق باشه. سوالی داشتم از خدمتتون و اون اینکه آیا رجعت دوبار اتفاق می‌افته، یعنی این نسل حضرت آدم که ۱۰ هزار ساله اومده با تمام اتفاقاتش، وقتی قیامت بشه، یه نسل دیگه از انسان ها روی زمین میان و این تا ابد ادامه داره؟ یکم ترسناک و مبهمه برای ذهن ما اگر امکانش هست توضیحی بدید. تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خلقت، تعطیل‌بردار نیست. آری! انسان در مسیر ادامه خود و زمین در مسیر تبدیل به تجرد فوق زمین و زندگی مادی سیر می‌کند و پیرو آن، خلقت جدید و جهان دیگری نسبت به آنچه به تجرد لازم رسیده، پیش می‌آید. و در این رابطه خداوند می‌فرماید: «أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ» آیا منکران حقیقت نسبت به خلقت اولین، ما را ناتوان دیدند که نسبت به خلق جدید، منکر و غافلند؟  موفق باشید

نمایش چاپی