رؤیت معجزه قرآن و معنای توکل در آینه وجود حضرت زهرا سلاماللهعلیها و حضرت نرجس خاتون: امروز ذکر و فکر ما وجود دختری از تبار نور بود که با سپردن خویش در دل طوفان و خطر دوران، مادرِ امام آخرین شد. آری صحبت از مادر مولایمان صاحب العصر و الزمان (عج)، حضرت نرجس خاتون بود. کلام که در تفکر به وجود تو جان گرفت و اندیشیدن به احوالت خواستگاه جانمان شد، ایمان و امید و توکل به خدا در بیان شیوای فرزندتان برایم معنایی دیگر یافت. ولی معزز دوران ما، در دیدار با شرکتکنندگان مسابقات بین المللی قرآن، تبیینی بس ایجازگونه داشتند، او فرمود: «هر وقت به قــرآن مراجعه میکنیم توجه داشته باشیم که قرآن معجزۀ پیغمبر است... فرق این معجزه با معجزات دیگر انبیا این است که آن معجزات مال دوران خود آن نبی مکرم بود و مشاهدۀ معجزۀ الهی مخصوص به همان مردم بود... لکن معجزۀ پیغمبر را در طول تاریخ و تا هزاران سال دیگر خود مردم جلوی چشمشان مشاهده میکنند این معجزه را به چشم خودشان میبینند. این استمرار اعجاز قرآنی و اعجاز نبوی یک برکت عظیمی است برای عالم انسانیت، برای عالم وجود. سامان یافتن زندگی و رفع مشکلات در صورت بهره بردن از قرآن... اگر از قرآن بهره ببریم، زندگی بشر به سامان خواهد رسید همۀ مشکلات برطرف خواهد شد. درسهای قرآن برای بشر درسهای عملی است قابل تجربه است؛ این غیر از معارف بلندی است که فقط برای بزرگان و اولیا و مقربان، دسترسی به آن ممکن است. اینها برای آحاد بشر قابل استفاده است.» و گویا آن احوال تو مرا به درون خود فرو میبرد تا دمی از خویش وارهم و در تو زندگی را نفَس بکِشم. ساده نیست که از آنچه داری و هست، دست بکِشی، دست کشیدن از ظواهر و مرسومات روزگارت را سخت نمیبینم، چون جان که در طلب حقیقت به جستجوگری و حیرانی برسد از اسم و رسم و مکنت و جاه و مقام، میتواند دل بکند، اما چطور از مهر و محبت مادر دل کندی؟ چطور خود را به طوفانی سپردی که در چرخش و غبار روزگار ممکنش در نظرها، هزاران ترس و واهمه در وجود زن و مردش میکارد، چه برسد به روح لطیف دختری چون تو که شاهزاده است و در اوج نعمت غوطهور و شاید چون منی هزار بار نقص خویش و دیگران را در رفاه و آسایش دیدهام، اما تو مرا به ایمانی رهنمونی که جنسش از جنس معجزه است، از جنسی که به ارادۀ او و فضل لایزالش محال را ممکن میکند و امید و توکل به او معنایی دیگر مییابد. نمیدانم، در تو قرآن را میبینم یا در قرآن تو را؟ معجزه تویی یا قرآن یا کلام سید مردان تاریخ، سید علی؟ شاید هنوز گنگم از خوابی که دیدم، باز با من حوصله کن و جلو بیا، ببین آقایم در معنای توکل چه میگوید: «وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُه» اگر به خدای متعال توکل کردید، یعنی تکیه کردید و اعتماد کردید، خدا برای شما کافی است و به هیچ وسیلۀ دیگری به هیچ عامل دیگری برای رسیدن به مقصود احتیاج ندارید. یعنی چه اگر توکل کردیم، به عامل دیگری احتیاج نداریم؟ در چه شرایطی با چه وضعی این حقیقت قطعی و مسلّم تحقق پیدا میکند؟ توکل به خدا و ترتب اثر بر توکل به خدا، دارای یک شرط ذهنی و یک شرط عملی و واقعی است. شرط ذهنی این است که شما اعتماد داشته باشید به صدق وعدۀ الهی؛ «و مَن أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلاً...» آن شرط ذهنی یقین داشته باشیم که با اذن خدا محال ممکن میشود؛ چیزی که به نظر محال میرسد، ممکن میشود؛ این را یقین داشته باشیم. یعنی بایستی این را بدانیم که همۀ محالات موجود عالم با اذن الهی، با ارادۀ الهی قابل تحقق است و ممکن است تحقق پیدا کند؛ شرط عملی توکل به خداوند؛ ورود در میدان انجام وظایف شرط عملی؛ شرط عملی این است که برای پدید آمدن این رخداد این حادثه خدای متعال یک بخش کار را به عهدۀ خود انسان میگذارد این جوری نیست که بنشینیم داخل منزلمان، بعد بگوییم خب «كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةَ كَثيرَةٌ بِإِذْنِ الله»؛ نه، یک بخشی از کار به عهدۀ ما است...» و تا چشم باز کردم بگو چه دیدم، آری حضرت زهرا سلاماللهعلیها و تو را در یگانگی ایمانی یافتم که مادر هستی در رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و در بین در و دیوار سخت سقیفه که به نظر میآمد طوفانی است که بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را ممکن است از جا برکَند، با تمام وجود وعدۀ مهدی امت از ماست را باور کرد و آن امر محال را به نور رب العالمین ممکن یافت و تو چنان در نور باور او ذوب شدی که گویی خود اویی که یکی از ابعاد عملی یعنی به دنیای مادی آمدن او را به عهده گرفتی و از وجهی بهتر است بگویم تو هم بار امانت انسانیت را پذیرفتی و به جان خریدی، جز عشق و دلدادگی توحیدی رازآلود چه چیزی میتواند انسان را در «فاخلع نعلینِ» قدرت و اراده قرار دهد تا هیچ شوی و چنان صبر کنی در ذات الله که به ارادهاش او متولد شود. آیا قصۀ حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها، قصۀ حیات ما نیست؟ آیا امروز او را بر فراز خرابههای غزه و لبنان و سوریه و... حتی در میدان مبارزات مردم آزادیخواه جهان نمیبینی که دل به طوفان حوادث زده و در جستجوی حقیقت حیران و سرگردانِ رسیدن نامه و نشانهای از ولیّ زمان خویش است؟ امروز ما درون قصهایم و به تمامه به او نزدیک شدیم، نزدیکتر از همیشه، آیا طوفان انقلاب اسلامی را میبینی که محالی است در دل جهان توسعه یافتۀ مدرن، اما ممکن شد و تا ابد تاریخ امکان حضور یافته است؟ آیا طوفان الاقصی را دیدی که وه چه بینشان و پرنشان، نشان از نور استقامت ولایت و قرآن دارد؟ اللهم ارزقنا بخوانم یا اللهم ثبتنا؟ هر دو را با نوای اللهم اغفرلنای غفلتهایمان میخوانم تا به نور آن مرد ایستاده در افق تاریخ و شهدای جان فدایش، ما هم از این غافله جا نمانیم. سلام استاد عزیز، باز قلم جان گرفت که امیدوارم اگه قصوری در درک حقیر هست با کلام شما رفع شود. سؤالی هم پیش آمد، از وجهی صبر خدا هم صبری است که اگر به وجه مادی هم بخواهیم نگاه کنیم از سقیفه تا میلاد امام زمان (عج) حدود ۲۰۰ سال طول میکشد، و وقتی نگاه میکنیم از وجهی رسیدهایم و از وجهی راه بسی طولانی است، هم صبر و استقامت گویا بسی عظیم است و هم رسیدن گویا بسیار نزدیک، انگار معنای وجود را میشود یافت هم دور است هم نزدیک، آیا چنین است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همۀ حرف همین یک نکته است که چگونه یک زن، آری! یک زن یعنی جناب نرگس خاتون «سلاماللهعلیها» در آن شرایط توانستند آیینۀ بزرگ ایمانی شوند که ایمان حضور در نهاییترین میدان بود تا قرآن با نور حضرت صاحب الأمر«عجلاللهتعالیفرجه» نهایت خود را در آخرین دوران در افقِ جان انسانها بگشاید، و آن زن در جان خود اینگونه حاضر شود که باید برای چنین حضوری نقشآفرینی کند آنهم به هر قیمتی. و از طریق جناب نرگس خاتون آن عزمِ بزرگ تاریخی آغاز شد تا جهان دیگری در افق زمانه گشوده شود و مسیحیت نیز ابعاد متعالی خود را در نسبتی که با اسلام مواجه میشود؛ بیابد و در ریشههای تاریخی خود هرکس در نسبت با سید حسن نصرالله، نرگس خاتونی باشد آزاد از دوگانگیِ اسلامیت و یا مسیحیت، و آیندهای به ظهور آید که انسانیت معنای خود را در نهاییترین وسعت تجربه کند.
آیا ما معنای توکل و نقش مؤثر و بزرگ آن را جز در آیینۀ عزمِ جناب نرگس خاتون در آن انتخاب میتوانیم مدّ نظر آوریم که چگونه آن بانوی بزرگ تنها و بدون نام و نشان خود را با نام «نرگس» به قافلۀ اسیران رساند؟ تا آنجایی که اگر تمام ظلمات آخرالزمانی با تمام قدرتی که استکبار با تسلیحات خود و بمبهای سنگرشکن به میان آید؛ این مائیم که تمام نمیشویم با نظر به عزمی که جناب نرگس خاتون «سلاماللهعلیها» با ایمان خود به ظهور آوردند. موفق باشید
سلام و نور: وقت حضرتعالی بخیر. استاد از کجا بفهمیم که نقش ما در دنیا و رسالتی که باید انجام بدیم چیه؟ دوست دارم منشا اثر باشم. استاد صفایی حائری جمله معروفی دارن: شغل ها مهم نیست مهم نقش ها هستند، باید ببینیم که نقشمان را در ضمن چه شغلی میتوانیم ایفا کنیم. من به خاطر علاقه به پزشکی وارد رشته تجربی شدم. اما در کنکور موفق نبودم. مدتی فلسفه خواندم. مطالعهی کتابهای شهید مطهری و استاد صفایی حائری و فلسفه را در حاشیه دارم و قصد آکادمیک خواندن در این زمینه ندارم. به روانشناسی هم علاقمند هستم. هم علوم آزمایشگاه دوست دارم. الان به شدت مردد هستم. که برای بهمن ماه ورود به رشته علوم آزمایشگاه کنم یا روانشناسی. یا نه دوباره کنکور بدهم برای رشته پزشکی. زمان به سرعت در گذر است. به راستی نقش ما در این دنیا چیست که شغل و رشتهی مناسب این نقش را پیدا کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد فرمودهاند بنگرید چه راهی در مقابل شما قرار میگیرد، راهی که برای طیکردنِ آن چندان گرفتار تنگناها نگردید، به همان معنایی که جناب عطار فرمودند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
سلام حاج آقا: حالتون خوبه؟ تلاش برای ظهور امام زمان یک عمل مستحب است و از کسی سوال نخواهد شد چرا برای ظهور امام زمان تلاش نکردی بهتر است به واجبات اسلام که در قرآن ذکر شده عمل کنیم و چند سالی این مدلی جلو برویم شاید گشایش حاصل گردد. قطعا از سستی و ناامیدی بهتر است. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» فرمودند: «منتظران مصلح، خود باید صالح باشند.» به همان معنای رعایت دستورات شرع و انجام وظیفه نسبت به حقوق انسانها. موفق باشید
سلام: ببخشید وقتی به ابدیت فکر میکنم احساس خوبی ندارم. میگم من مرد این راه نیستم. کاش اصلا نبودم. چرا این بار سنگین را قبول کردم؟ غیر از مباحث معرفت نفس چگونه میتونم مفهوم ابدیت را درک کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله با دنبالکردن بحث کتاب «معاد، بازگشت به جدیترین زندگی» همراه با شرح صوتی آن، جهانی گشوده در هم اکنونِ خود برایتان گشوده میشود تا آنجایی که زیبایی زندگی را تا ابدیت احساس میکنید. موفق باشید
ببخشید حال خوبی ندارم. خیلی گرفتارم و بشدت بشدت نگران دوتا فرزندم و از عاقبت بخیری شون میترسم خیلی حرف شنوی از من ندارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: با آنها باید با مدارا و رفاقت رفتار کرد تا محبت شما را احساس کنند. موفق باشید
با سلام و ادب: بنظر حضرتعالی جمله سوزناک امام حسین علیه السلام خطاب به علی اکبر در آخرین لحظات «یا علی علی الدنیا بعدک العفا» صرفا حاکی از غم از دست دادن فرزند است و یک جمله احساسی است و یا اینکه دلالت بر خسارت تکوینی عالم در نتیجه از دست دادن شخصی است که بالقوه لیاقت جانشین امام دارد و شهادت ایشان لطمات معنوی برای جامعه مسلمین دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلماً زندگی در زمین با نظر به مظاهری که انسان را به یاد خدا میاندازد، ارزش خود را دارد و حضرت علی اکبر «علیهالسلام» از همه جهات، آینه انوار الهی و بخصوص اشبه الناس به رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» هستند و چگونه امامی که در مظاهرِ الهی با حضرت معبود مأنوس هستند، طاقت شکستن آن آینه را که دشمن انجام داده داشته باشند؟ هرچند که جناب حضرت علی اکبر «علیهالسلام»، راهی گشودهاند که منجر به آن حضور نهایی میگردند. موفق باشید
سلام و وقت بخیر خدمت شما: در انتخابات با تمام معیارهای مثبتی که آقای جلیلی داشتند ولی تنها چیزی که که ذهن بنده را به خود مشغول کرد این بود که چرا حاج قاسم عزیز همیشه آرزوی رئیس جمهور شدن آقای قالیباف را داشتند؟ از پیام های خانم زینب سلیمانی هم کامل مشخص بود که ایشون از آقای قالیباف حمایت می کنند. سال ۹۲ آقای جلیلی بودن و حتی زمان آقای احمدی نژاد یعنی سال ۸۴، چرا حاج قاسم عزیز را که دیگر هیچ شکی در ذوب بودن ایشون در ولایت نداریم طرف آقای قالیباف بودن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای قالیباف در جای خود مرد توانایی است و آن را در مسئولیتهایی که داشتند، نشان دادند. ولی به نظر بنده این مربوط به تاریخ پیشاشهید رئیسی است و با حضورِ شهید رئیسی افق دقیقتری جهت ادامه انقلاب در امور اجرایی پیش آمد که تصور بنده آن است که با دکتر جلیلی ادامه این امر ممکن است. موفق باشید
به نام خدا و با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: در صحبت با آشنایی حرف سر شرکت در دور دوم انتخابات شد و من به او گفتم که با وجود مشغله زیاد و فشار زمانی حتماً شرکت خواهم کرد و او گفت آخر یک رأی کم و زیاد چه تأثیری دارد و خودت را بیخود زیر فشار نگذار. در پاسخ گفتم ولی برای من در درجه اول حساب تأثیر یک رأی اولویت ندارد، من حتماً شرکت میکنم چون نمیخواهم در کنار ناراضیانی قرار بگیرم که دشمنان ایران از آنها بخاطر عدم شرکت در انتخابات دلشاد و خشنود میشوند، رأی میدهم تا در کنار امیدواران قرار بگیرم و نه در کنار ناامیدان و بی تفاوتان نسبت به آینده کشورمان، رأی میدهم تا حس حضور در صحنه ای را داشته باشم که در آن صحنه مسیر آینده کشورم رقم میخورد، مسیری که آن مسیر را درست و رو به جلو می دانم. همان حس حضوری که در انتخابات پیشین با رأی به شهید رئیسی داشتم و این حس حضور با شهادت آن مرد با اخلاص شدیدتر و زیباتر شد و اگر رأی نداده بودم هیچگاه این حس حضور به سراغم نمی آمد. حس حضوری که همیشه با غرور و افتخار در گوشم میخواند تو با رأی خود در کنار کسانی بودی و هستی که یک رئیس جمهور دلسوز و پرکار را انتخاب کردند، و کسی که تو انتخاب کردی همان کسی بود که عاقبت خداوند به پاس خدماتش و اخلاصش او را برای مقام رفیع شهادت انتخاب کرد. پس من در دور دوم انتخابات هم حتماً رأی خود را به نامزد اصلح خود خواهم داد، حتی اگر بدانم او یک درصد هم رأی نمی آورد! با آرزوی بهترین تقدیر برای این ملت صبور و مقاوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همانطور که در جواب سؤال 37841 عرض شد حضور در هر مرحله از انتخابات در تاریخی که با انقلاب اسلامی آغاز شده، حضور بیشتر در وجدان تاریخیِ خودمان میباشد در راستای انس با حقیقت. از آن جهت که حقیقت، همواره در رخدادهای تاریخی به ظهور میآید. موفق باشید
سلام: دختر ۱۷ ساله ای دارم که لباس های پسرانه می پوشد نماز سرباز می خواند و از هر گونه پوشش زنانه ای دوری می کند و می گوید می خواهد پسر باشد چه کار باید کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مورد از مواردی است که روانشناسان مورد بررسی قرار دادهاند. خوب است در این مورد موضوع را با آنها در میان بگذارید. موفق باشید
به نام خدا سلام: حیوانات و موجودات و همه ی عالم پس از ايمان به امیرالمؤمنین ارزش پیدا کردند و در درگاه الهی ارزشمند شدند. از کسی شنیدم جغد پس از شهادت امام حسین شب زنده دار شد و مارمولک ایمان به امیرالمؤمنین نیاورد و سگ اولین حیوانی است که به شیطان ایمان آورد و سنگ عقیق به دلیل ایمانش ارزشمند شد. امکانش هست منبعی معرفی کنید که این موارد رو تایید یا رد کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: منبع چندانی در ذهن ندارم. احتمالاً باید نکاتی باشد که با اشاره و با نگاهی خاص مطرح شده وگرنه هر موجودی در ذات خود، خیر است هرچند نسبت به ما در موقعیت خاصی میتواند مضرّ باشد مانند حضور سگ در درون خانه و زندگی و نه در آغل گوسفندان که نگهبانی است بس مهم. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: عبادتی که تمام فکر و حواس من جلب و معطوف به ادای صحیح حروف یا محسابه رکعاتش هست را نمیتونم بپذیرم. اگر نسبت به ظواهر نماز کم اهمیت بشم، نماز باطله. اگر نسبت به ظواهرش اهمیت قائل باشم، چطور انتظار داشته باشم که از چنین عبادتی افق و دریچه جدیدی به روی من باز شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کلمه آن اشاره به افق بلندی دارد از توحید. و کلماتی آنچنان مقدس، تا به کمک آن کلمات که از جانمان جاری میشود عالیترین توجه را مدّ نظر آورد وگرنه آن افق، هنوز تیره و تار است. موفق باشید
لطفا به ایشان بگویید فایل های صوتی مباحث «آن سوی مرگ» و «سه دقیقه در قیامت» از استاد امینی خواه را گوش کنند، بعضی موارد که مطرح کرده اند با گوش کردن به این مباحث به پاسخ خود می رسند، مثل مورد مربوط به تشنگی و گرسنگی که جواب آن به خوبی مشخص است. لینک پیام مد نظر: https://eitaa.com/lobolmizan/16300
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید روشن بفرمایید مربوط به کدام سؤال است. زیرا ما میتوانیم در سؤالاتی که در سایت میشود، حاضر شویم و ارجاع سؤالات به قسمت پیامرسان ایتا برای ما ممکن نیست. موفق باشید
با عرض سلام و وقت بخیر: من درحال مطالعه ی کتاب های استاد طاهرزاده هستم. چهله ی دائم الوضو بودن. کم خوری و بین الطلوعین هم انجام دادم. استادی که زیرنظر ایشون هستیم چهله کلیمی رو پیشنهاد دادن که هرکس براساس مورد شخصی که در آن ضعف دارد دو مورد را انتخاب کند. من در سکوت کردن و کم حرفی مسئله دارم و این مورد باعث حملات شیطان و ایجاد افکار میشود. وقتی در جمعی قرار میگیرم شهوت حرف زدن و جلب توجه دارم، تلاش کردم برای کم حرفی ولی موفق نبودم. لطف میکنید راهنمایی بفرمایید. راه عملی برای این مورد بفرمایید و در این چهله روی چه مسائلی تمرکز کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به رهبر معظم انقلاب و تأمّل در سخنان ایشان، إن شاءالله مشکل حل میشود. موفق باشید
سلام علیکم: من وقتی خواب میبینم. از کجا بدانم که: عکس مه رویان خداست. و یا اینکه شیطانی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید نسبت به آنچه در خواب پیش میآید معلوم شود آیا نسبت ما را با عبودیت حضرت حق گستردهتر میکند و یا ما را مشغول خودش مینماید؟ در صورت دوم باید به آنها توجهی نداشت. موفق باشید
سلام و عرض ادب: ما شنیدیم برخی از بزرگان و اولیای الهی با خواندن قرآن حالات خاصی بهشون دست میده. ظاهراً در خطبه متقینِ مولای متقیان سلام الله علیه هم اشاره ای شده. آیا شهود مثالی و مشاهده صورت و معنا در باطن کلمات قرآن رخ میده واسشون؟ پرده ها کنار میره و با همین چشم سر و در بطن این کلمات قدسی صحنههای خاصی می بینن؟ چجوری میشه به اینجا رسید؟ اینکه رهبر معظم انقلاب هم در ابتدای ماه مبارک امسال فرمودند:«قرآن هنر تصویر دارد. یعنی حوادث را تصویر میکند...» آیا میشه گفت شاید منظور اصلی شون همین شهود مثالی باشه؟ استاد اگر این برداشت های بنده توهمی است به من بگید. من ناراحت نمیشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست موضوعی را که از طریق انس با قرآن پیش میآید، به شهود مثالی تعبیر کنیم. مهم توجه به اشاراتی است که باطن انسان را منوّر مینمایند و انسان متذکر معانی عالیه میشود که در عزم خود صاحبِ روحیه اولوالعزمی میگردد و بهترین انتخابها را انجام میدهد. موفق باشید
با سلام: اگر حقیقت انسان مدرکات اوست. چه عیبی دارد با مدرکات خودش باشد. اگر مطالب بالا درست است خیال پردازی و خیال بافی چه عیبی دارد چون انسان با خودش روبروست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: مدرکاتی که با فطرت و با حقایق مربوط به وحی الهی منطبق باشند، موجب درخشش انسان در نزد خود و در ابدیت میشوند. موفق باشید
سلام استاد گرامی وقتتون بخیر، ان شاءالله سال جدید براتون پر از خیر و برکت و سلامتی باشه، استاد من طرفدار این نظام هستم اما میترسم اینجوری که پیش بره تنها کسی که بشه ازش دفاع کرد رهبریه، چون هر بار گند کار یکی درمیاد، بعضی وقتا واقعا به جوونای آلان حق میدم که اگر از این نظام و دینی که این نظام دایه دارش هستش زده و فراری بشه، توی جمعشون بودم که میگن آره حلال و حروم فقط واسه ما مردمه اینا خودشون میچاپن و میخورن و از دین هم واسه سرگرم کردن مردم و سواری گرفتن از مردم دارن استفاده میکنن، میگن از این طرف حسین حسین میکنن از اون طرف اختلاس میکنن، استاد به نظرتون حق ندارن این برداشتها رو بکنن؟ من از اینایی که باعث فراری شدن مردم و جوونا از دین میشن تنفر شدید دارم، سنگ دین رو به سینه بزنن و از اون طرف در ظاهر دین خلاف و فساد بکنن، دیگه واقعا ما هم کم میاریم که چی بگیم بهشون نمیدونیم از چی دفاع کنیم وقتی بعضیا در راس اینقدر گند میزنن، میگن اینا خط قرمزشون فقط چنتا تار موی دخترا هستش اما به دزدی و اختلاس حساس نیستن و اونایی که اختلاس میکنن اگر از خودشون باشن خیلی کاری باهاشون ندارن و ماست مالیش میکنن، استاد شما بگین ما به عنوان طرفدار این نظام در برابر این تناقضات باید چیکار کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند ما در راستای تنگناهای تاریخی خود و غربزدگیهایی که گرفتار آن بوده و هستیم، کوتاهیهایی داشتهایم ولی جهت کلّی نظام در مسیر عبور از آن کوتاهیها است. مهم آنجا است که متوجه حیلههای دشمن باشیم که از کاه، کوه میسازد و عظمتهای تاریخی انقلاب اسلامی را بهکلّی نفی میکند؛ عظمتهایی که گوشهای از آن را رهبر واقعبینِ انقلاب اسلامی در روز اول فروردین در سخنان خود متذکر آنها شدند. در ضمن خوب است به نکاتی که کاربر محترم در سؤال شماره 37289 فرمودهاند، نظری بشود. موفق باشید
سلام و عرض ادب: به خاطر نیازی که انقلاب اسلامی در یکی از مشاغل داره می خواستم وارد مبحث علوم غریبه و مبارزه با شیاطین جنی بشم. ممنون میشم که جهت سیر صحیح این راه حقیر رو راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیاز به ورودی اینچنین در این امور نیست و به گفته آیت الله معصومی همدانی در کتاب «سوخته» ما با نور توحید، راه را به خوبی طی میکنیم همانطوری که امامِ شهدا و شهدای بزرگ انجام دادند. موفق باشید
با سلام و آرزوی قبولی طاعات: قصد بازخوانی و تبیین کتاب گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی را برای عده ای از دانشجویان و جوانان دارم. سابقا با پرسش هایی رو به رو بودم که دلیل این صحبت ها را میخواست. اینکه سند این ادعا که تکنولوژی امروز مقصد غیر توحیدی دارد و مبدا آن خداناباوری و اومانیسم است و.... . شاید لازم باشد از کتاب های خودشان و منابع دست اول به آنها پاسخ داد. برای این موضوع، از شما طلب راهنمایی دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به مقالهای که آقای مارتین هایدگر تحت عنوان «پرسش از تکنولوژی» نوشتهاند، رجوع شود و البته کتاب «عقل تکنیکی» که روی سایت هست؛ با نظر به همان مقاله مطرح شده است. موفق باشید
سلام علیکم: استاد ما بعضا وقتی در مورد یک نعمتی خدا رو شکر میکنیم بلافاصله اون نعمت از دست میره دیگه بعضا میترسم شکر کنم، حکمت چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست. بیشتر در شکر نعمت، صورت دیگری از نعمت جایگزین آن میشود. موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد گرانقدر: متشکرم از از این امکان پرسش و پاسخ و وقت و ارزشی که برای مخاطبانتان قائلید. چندی پیش نقل قولی از رهبری در مورد بینوایان ویکتور هوگو بیان کردید (سوال 36364)، در جایی دیگر هم فرموده بودند: «ویکتورهوگو یک حکیم است. ویکتور هوگو یک نویسندهی معمولی نیست. واقعاً به همان معنایی که ما مسلمانان «حکیم» را استعمال میکنیم و بهکار میبریم، یک حکیم است و بهترین حرفهایش را در «بینوایان» زده است. «بینوایان» هم یک کتاب حکمت است و به اعتقاد من، همه باید «بینوایان» را بخوانند.» به نظر شما اگر بخواهیم اقتباس امروزی از این اثر جاودان داشته باشیم، مهم ترین محورها در این رمان کدام است که تا این حد این کتاب از نظر ایشان مهم جلوه می کند و نویسنده را تا وصف حکیم بالا می برند. روی چه جنبه ای متمرکز شویم تا آن گوهر اصلی کتاب رو مورد نظر قرار داده باشیم. سپاس.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار است. همین اندازه که جناب ویکتورهوگو از طرفی ظلمات زمانه خود را در نظام بوروکراتیک جهان مدرن مینمایاند و از طرف دیگر با هنرمندی تمام متذکر میشود چگونه میتوان متوجه ابعاد متعالی انسانِ جدید شد؛ کار مهمی کرده، چگونه از یک دزد خطرناک به نام ژانوالژان یک انسان بزرگ متولد کرد؟ درک جهان جدید با نگاه ویکتوهوگو بسیار مهم است. موفق باشید
با سلام استاد عزیز: آیا شخصی یا گروهی از شاگردان یا دوستانتان در تهران هستند که جلسه و مباحث شما را ارائه بدهند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است ایمیل خود را ارسال کنید. موفق باشید
سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر: موضع علامه طباطبایی در قبال انقلاب اسلامی چه بود؟ آیا تقابل علامه با انقلاب صحت دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً تقابلی بین حضرت امام و علامه طباطبایی نبوده که در موضوع انقلاب اسلامی اختلافی در میان باشد. میماند که روحیه علامه طباطبایی بیشتر در امور معرفتی شکل گرفته بود. ولی به گفته رهبر معظم انقلاب، تازه وقتی انسان تفسیر المیزان را مطالعه میکند، روحیه انقلابی مناسب انقلاب اسلامی برایش پیش میآید. موفق باشید
سلام استاد: من راجع به قلب میخواستم بگم که توی آن روز ها هرچی هست و هر سختی و پوچی که درون من هست همش بازتاب این قلب هست که من دارم. نمیدونم چرا این شکلیه و چرا قلب من که در فصل های پاییز و زمستون مخصوصا باید باهام راه بیاد و از بد بینی و بد نگری ها آزاد باشه تا بتونم راهم رو برم ولی حالا باهام راه نمیاد. انگار که قرآن این روزها شده داروی پر مصرف من و بهش معتاد هستم. ولی در فلسطین و غزه اون پسر بچه ای که نشسته روی آواره ها و خونشون که خراب شده، او آیه رو با اون صوت قشنگ میخونه، انگار اون هست که داره زندگی و قرآن در هر لحظه شده تمام وجودش و هرلحظه میدونه که باید چیکار کنه چون خودش رو گذاشته توی خط مقدم مقاومت و داره برای خودش و بقیه صحنه ی کربلا رو رقم میزنه، داره همونطور که حضرت آقا فرمودند قله رو میزه تا دامنه هم بیاد دستش علم و فناوری به چهار تا مقاله و مقطع نیست بنظرم اگه درست ببینم همین جاست که داره فتح میشه. ولی من باید اینجا بمونم و هیچ وقت نمی تونم به این درجه ای از قلب دست پیدا کنم چون فی قلوبهم مرضا آمده ام. دلم نمی خواد به این صحبت ها وقت بگذرونم دلم میخواد همین هارو که گفتم برای همیشه داشته باشم. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان متوجه شود راهی بسی بلند و مهم و پر برکت در پیش است و برای حضور و ورود در آن راه باید توشه راهِ کافی داشت، همت اصلی خود را بر آن میگذارد که در اصلاح نفس از یک طرف و نسبت به خدمت به مردم از طرف دیگر، خود را بپروراند. اینجا است که قلب، گشوده میشود و همتهای انسان، صورت روحانی و معنوی به خود می گیرد. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: خیلی ممنون بابت راهنمایی قبلیتون و اینکه وقت میذارید تراوشات شاگرد دیوونهتون رو بخونید. قدردانشم و حتما دونه دونه پیگیری میکنم به مرور. به اصرار خانواده و خصوصا مادرم که از رفتارهای مذهبی بنده به شدت ناراضی و بسیار نگرانان و معتقدن ۱۰۰ درصد من مریض شدم و آخوندها توی انگلستان مغزم رو شستشو دادن، بلاخره رفتم پیش دکتر روانپزشک. همینکه روسریم رو دید شروع کرد به سوالات مذهبی، نماز شب میخونی یا نه و... من درمورد همه ی رفتارهای مذهبیم و اینکه حقیقتا چقدر به دین علاقه دارم و چقدر خودم رو درگیرش کردم صحبت نکردم اصلا. با پرسیدن فقط چندتا سوال کوچولو توی پروندهم نوشته hyperreligiosity !!! (لابد پیش خودش فکر کرده حزب اللهیِ اُمل انگلیسی بلد نیست!) یعنی اختلال روانی مذهبی گرایی افراطی!!! این درحالیه که من به هیچ عنوان درگیر وسواس برای احکام یا قبولی عباداتم یا نجس و پاکی و.... نیستم فقط مذهب رو بر تمام جنبه های زندگیم ترجیح میدم چون چیز دیگه ای برام نه تنها معنی نداره، بلکه وجود نداره. قرص هاش رو هم انداختم توی سطل، معلومه کسی که فکر میکنه میتونه اینجوری کسی رو خر کنه خودش خیلی خره. بذار هرچی میخواد بشه، بشه. بذار اسلام هرکاری میخواد باهام بکنه، بکنه. بلاخره این سکه اینقدر چرخ میخوره تا به یه طرفی بیفته!!! بذار بین کفر مطلق و ایمان مطلق بند بازی کنیم تا بلاخره یه جایی سقوط کنیم. راستی استاد بلافاصله بعد اربعین، قراره برم کربلا برای اولین بار. دقیقا میشه تولد ۲۰ سالگیم. خاک دو عالم بر سرم که ۲۰ سااااال آزگار از عمر گرانمایهم گذشت و هنوز درگیر حیوانیت و دغدغه های حقیرانه هستم. چه کنیم که خیلی دیر هدایت شدیم، وقتی تمام حرمت ها شکسته شده بود و پرده های عصمت پاره شده بودن، وقتی گوهر انسانیم زیر خروارها خاک دفن شده بود، وقتی که تمام آنچه بهم متعلق بود رو از دست داده بودم. استاد، خدا به روم نیورد، شما هم به روم نیارین که فقط وقتی اومدم سراغ خدا که هیچی برام نمونده بود، وقتی که به بن بست رسیده بودم، وقتی هیچ لذتی برام نمونده بود که خودم رو باهاش گول بزنم، وقتی که جایگزینی نداشتم. خدا اولویت آخرم بود. تو آمدی اما کمی دیر. از ته یک کوچه ی دراز. گفتم برو! اما نشستی و به در کوبیدی و گریه کردی، آنقدر که گونه های منم خیس شد. آمدی و با آمدنت همه چیز را در دایره ی هستی آتش زدی. حالا همه چیز سوخته بود و خاکستر شده بود و با آمدنت طوفانی شدید درگرفت، پس خاکسترشان را هم بردی و این لازمه ی لمس کردن تو بود، از دست دادن همه چیز. گفتم اینجا پر است، جا برای تو نیست! اما آمدی و دل من که پر بود از فیزیک و شیمی و فلسفه و عکاسی و خوشگذرانی و دوست و رفیق و پول و احترام و خودخواهی و شهوت و حیوانیت و خواستن و خواستن و خواستن، خالی شد و فقط یک چیز ماند که همه چیز است و تو در دل هبوط کردی. استاد. تا اون زمان وقتم رو برای مطالعه روی چه مباحثی بذارم؟ همون معرفت نفس رو ادامه بدم، یا مطالعه درمورد عاشورا که هیچ چیزی ازش نمیدونم؟! چه اعمال مذهبی انجام بدم؟ (طبق معمول خودم سرخود چند مدل چله برداشتم. اصولا مشکلی وجود نداره اما به شدت به زیارت عاشورا حساسم و الانم که برای اربعین چلهشو برداشتم، یه جوری ام، جوری که خوب نیست ....) خیلی خجالت میکشم با وضعیت الانم وارد ۲۰ سالگی شم و با این وضعیت فعلی برم دیدار امام حسین (ع). یه راهی بگید که یکم، فقط یکم آدم شیم، یکم لایق شیم، یکم از شرمندگیمون کم شه. انگار خدا با تمام قدرت پشت در ضربه بزنه، اونقدر بلند که نتونی حتی نادیدهش بگیری و بخوابی، اونقدر محکم حتی تا مرز شکسته شدن در، اما وقتی در رو باز میکنی هیچ کس نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن را نباید ساده بگیرید که میفرمایید: «خدا، اولویت آخر بود». حقیقتاً در هر حال باید چنین باشد به همان معنایی که خود حضرت محبوب میفرماید: «فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَآيَاتِهِ يُؤْمِنُونَ»(جاثیه/6) بنگر چگونه او با ما به گفتگو نشسته است که مگر چیزی زندهتر و تازهتر از حضرت «الله» و آیاتی که اشاره به او دارند؛ هست که دل به آنها سپرد و ایمان خود را به میان آورد؟ و با توجه به این امر نباید از معارف عمیق توحیدی که انعکاسِ عقل و قلب است، در میدان عبادات غفلت کرد. و از این جهت آری! مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» عبادات ما را عمیقتر مینماید و البته نباید به خود سختگیری کرد که اطرافیان گمان کنند لازمۀ دینداری خارجشدن از زندگی و گوشۀ خلوتگزیدن است! هرچند هم نباید همرنگِ اهل دنیا شد. و این یعنی در صراطی گامنهادن که هر دو طرف آن سقوط در آتش است، چه در طرف افراط و چه در طرف تفریط. نظر به حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» بخصوص با روحِ اربعینی یعنی نظر به آیندهای که انسان از سیطرۀ یزیدیان عبور میکند و در این رابطه خوب است به مباحث «کربلا و عبور از دوگانگی بین زندگی و مقاومت»
https://lobolmizan.ir/sound/1670 نظری بیندازید. موفق باشید