سلام علیکم: چند روز قبل سوالی از شما پرسیدم. مبنی بر اینکه یک زیارتی از مرقد امام خمینی (ره) داشتم. که گفتم احساس سنگینی داشتم شما گفتید که من تحت تاثیر جلال قرار گرفتم. حالم بد تر شده است. احساس میکنم به خدا، پیامبر، امامان هیچ اعتقادی ندارم هرچه از برهان صدیقین، معرفت نفس و سایر مطالب در زمینه عرفان، فلسفه و كلام چه از شما و چه دیگران در طی عمرم یاد داشتم، یا ایمانکی داشتم، همه بر باد رفته است. انگار بیدین شدم. مانند گیاهی كه از جا کنده شده ؤ در هوا سرگردان است، میباشم. از این حالت هم تعجب میکنم و هم میترسم. اینجور حالت طبیعی است؟ باید چکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید به حضور دیگری فکر کرد. در این رابطه خوب است سری به کتاب «ما و بشر جدید و آیندۀ قدسی پیشِ رو»بزنید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/1599?mark=%D8%A8%D8%B4%D8%B1%20%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چه کنیم در ذیل آیه ی «الحمدلله رب العالمين» سوره ی حمد خودمان را از خود جدا کنیم و به الله وصل کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث توحیدی نهج البلاغه در این مورد ان شاءالله مؤثر خواهد بود مانند خطبه 163 که شرح آن را در سایت میتوانید دنبال بفرمایید. https://lobolmizan.ir/sound/726 . موفق باشید
سلام استاد: طاعات قبول حق. اگر به مطالب طرح شده در مورد ماه شعبان بخواهم رجوع کنم کدام را پیشنهاد میفرمایید چون روز ۲ شعبان در جلسه ای باید بعنوان سخنران در جمع خانمها صحبت داشته باشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است به موارد زیر رجوع شود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/leaflet/970?mark=%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D9%86 وhttps://lobolmizan.ir/sound/838?mark=%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D9%86 و https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D9%86&tab=sounds
با سلام و احترام: با عنایت به «و کذلک شیعتنا فازوا...» حدیث شریف کساء، ۱. چنانچه فرد به درجهی شیعه نائل شود در دنیا و آخرت اهل سعادت و نجات است؟ آیا این استدلال برای این درجه درست است که: فرد مومن پس از تلاش و توکل به مرحله ای میرسد که جذبهی حضرات معصومین متوجه اش میشود و به علت شدت جذبه ایشان به فوز نائل میگردد؟ ۲. اگر جواب آری است چگونه میتوان این رتبه را تشخیص داد؟ ۳. با توجه به آیات شریف قرآن آیا جز مقربین است که حسابش در گروی اعمالش نیست؟ «کل نفس به ما کسبت رهینه» با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چرا که نه! در این مورد خوب است به https://eitaa.com/matalebevijeh/18568 رجوع شود. ۲. با توجه به نسبتی که در وجه انسانیمان با انسان کامل پیش میآید، راه برای رسیدن به آن رتبه گشوده میشود به همان معنایی که در صوت مذکور مطرح شد. ۳. همینطور است که میفرمایید. با حضور در قرب الهی عملاً انسان به ارادۀ الهی عمل میکند امری که در حدیث قرب نوافل متذکر آن هست. موفق باشید
سلام و عرض ارادت خدمت حضرت استاد عزیزم: امیدوارم در پناه امام عصر علیه السلام محفوظ باشید. غرض از مزاحمت چند سوال بود که ترجیح دادم در سایت مطرح کنم که کاربران عزیز سایت هم استفاده لازم را از فرمایشات حضرتعالی در این باره ببرند. ۱. در مقدمه تفاسیر «لب المبزان» اینگونه میفرمایید: علامه با توجه به روایات، طوری به آن نظر انداخته اند که عملا از چشم روایات قرآن را نگریسته اند. آیا میتوانیم بگوییم بر خلاف مشهور و رایج در مورد تفسیر المیزان، این تفسیر تفسیری روایی است ولی به همراه باز تعریف از تفسیر روایی؟ ۲. آیا با توجه به این که علامه طبا طبایی متوجه این شان شده بودند که حوصله بشر جدید در حد بحثهای طولانی سر مرجع ضمیرهای آیات نیست میتوان نتیجه گرفت که اگر بخواهیم با بشر جدید ارتباط رشد دهنده بگیریم، باید اولا مطالب را تا جایی که دست و پای مطلب نشکند خلاصه کنیم. ثانیا، اجازه دهیم هرکسی مسائل خود را از قرآن برداشت کند، شاید مسئله یک دهه هشتادی با مساله من طلبه متفاوت باشد! ثالثا، جایی که دغدغه و مساله آن بشر جدید بود به سراغ تفصیل آن هم خواهد رفت... آیا این نتایج طبق دو صفحه اول جزوه حضرتعالی صحیح است؟ ۳. در مورد الحمدلله: ستایش خلق خدا ستایش موجوداتی است که خلق خدایند آن هم «الذی احسن کل شی خلقه» و همین خلق خدا که به بهترین وجه آفریده شده اند، «انتم الفقرا الی الله» نیز هستند، فلذا ستایش خلق خدا نیز در اصل ستایش خداوند است (از جهت هویت تعلقی) در قالب المیزان این متن هم صحیح است؟ ۴. علامه از چه جهت آیه «الذی احسن کل شی خلقه» را آورده اند؟ جهت اول را متوجه شدم بخاطر کلمه خلق و خلقت و ارتباط تعلقی است، ولی کلمه احسن آیا میتواند ارتباطی با حمد داشته باشد؟ ملتمس دعایتانم- یا علی مدد
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حقیقتاً همینطور است ولی با همان روحیۀ تدبّر در روایات که علامه طباطبایی در این رابطه هم تواناییهای خاصی از خود نشان دادهاند. ۲. به نظر بنده کاملاً همینطور است که میفرمایید و اتفاقاً اگر افرادی که به تفسیر قیّم المیزان رجوع میکنند متوجه این امر باشند، بهتر میتوانند از آن تفسیر استفاده نمایند. ۳. آری! همینطور است آنگاه که متوجه شویم همۀ مخلوقات به حکم «فقیر الی الله» بودن رو به سوی او دارند. ۴. به حکم آنکه در جواب امکان ذاتی هر مخلوق، حضرت حق آن مخلوق را منوّر به «وجود» که همان کمال است؛ کرده، در نتیجه آن مخلوق را زیبا آراسته و مظهر جلوۀ اسماء خود نموده. موفق باشید
سلام و عرض ادب: جناب استاد در انتخابهای زندگی تا چه اندازه میتوان به مقوله «اختیار» تکیه کرد؟ دقیقتر بگویم، از ایدهها و ابتکار عملها آیا میتوان تکلیف ساخت؟ اگر ایدهای جهت اصلاح جامعه داشته باشیم که به اندازه یک عمر جانکندن نیاز داشته باشد، و مسیری که قرار است بپیماییم آنقدر بکر و مبهم باشد که بدون یقین و شجاعت قابل طی کردن نباشد، چگونه به این یقین برسیم که «باید» یا «بهتر است» یا «خوب است» وارد آن مسیر شویم؟ اگر مسیر آنقدر جدید باشد که در صورت پیمودهنشدن هم، چه بسا کسی متوجه خلأ آن نشود، از کجا بدانیم بیگدار به آب نزدهایم؟ از کجا بدانیم درحالیکه تکلیفهای امنتر و بیدردسرتری برای تراشیدن و پرداختن وجود داشته، مسیرهای تکراری و مجرب دوستان اهل جهاد را بیجهت رها نکردهایم؟ از یک طرف گفته اند هرکسی را بهر کاری ساختند / مهر آن را در دلش انداختند، از طرف دیگر روایت داریم فی خلاف النفس رشدها و برخی، انتخاب راهی که کمتر مورد علاقه است را مصداق آن دانستهاند و در سیره بزرگانی چون حاج قاسم هم این موضوع مشاهده میشود که راهی را پیمودهاند که گرایش شخصی به آن نداشتهاند. با این اوصاف، دنبالکردن ایدهها و زمینگذاشتن مسیرهای همهگیر و مرسوم جهاد، چه جایگاهی دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان اختیار و انتخاب دارد ولی حکیمانه باید اختیار خود را مدیریت کند و از این جهت و در هر حال باید در این موارد با افراد معتمد و کاردان مشورت شود تا به قول خودتان بیگدار به آب نزنید. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: در رابطه با حدیث زیر سوالی داشتم: «حضرت باقر (ع) تمام اين مسير را با تمام ابعاد آن چنين بيان فرموده اند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ لَا يَكُونَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ حِجَابٌ حَتَّی يَنْظُرَ إِلَی اللَّهِ وَ يَنْظُرَ اللَّهُ إِلَيْهِ فَلْيَتَوَالَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ يَتَبَرَّأْ مِنْ عَدُوِّهِمْ وَ يَأْتَمَّ بِالْإِمَامِ مِنْهُمْ فَإِنَّهُ إِذَا كَانَ كَذَلِكَ نَظَرَ اللَّهُ إِلَيْهِ وَ نَظَرَ إِلَی اللَّه »(1) هركس مايل است بين او و خدا حجابی نباشد تا خدا را ببيند و خداوند نيز او را مشاهده كند بايد آل محمّد را دوست بدارد و از دشمنانشان بيزار باشد و پيرو امامي از اين خانواده گردد. اگر چنين بود خدا را می بيند و خدا نيز او را می بيند.» سوال: اینکه در حدیث آمده که حجابی بین خدا و بنده نخواهد بود و خداوند بنده را میبیند و بنده خدا را، آیا این دیدن در عالم خیال است که اسم جامع الله به صورت انسانی تجلی میکند؟ با تشکر از زحمات استاد بزرگوارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه ما را متوجه نظر و سیره شخصیت اولیای الهی میکنند که آینه نمایش انوار و اسماء الهی میباشند؛ عملاً ما با جان خود متوجه نور اسمای الهی در آینه آنها خواهیم شد همانطور که جناب عدی بن حاتم آنچنان در شعف دلدادگی به مولایمان علی«علیه السلام» شده بود و حقیقت را در آینه وجود آن حضرت لمس نموده بود که وقتی معاویه از او خواست تا آن حضرت را توصیف کند نشان داد معنای حدیثی که متذکر شدهاید، چگونه است. https://www.aparat.com/v/c036yu1 موفق باشید
سلام استاد: بنده عاشق دختر خانمی شدم و از ایشون خواستگاری کردم. اما متاسفانه به دلیل مهریه زیاد که پدرشون تعیین کردن بهم خورد. دائم در فکر و خیال من هستن ایشون و از همه جای زندگی افتادم. خواستم نصیحتی بفرمایید تا مرهمی باشه برای این دل بنده که بی تابه. چگونه از ابن شرایط برای رشد خودم بهره ببرم؟ ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه این سایت نمیتواند در این موارد ورود کند؛ همین اندازه عنایت داشته باشید که به هر حال انسان، وسعت آن را دارد که در مواجهه با چنین احساساتی هرچند پاک باشد، عبور کند و موانعی که مانع نتیجهگیری میشود را به نحوی برای خود مصلحت بداند. موفق باشید
تعمیمی که در پاسخ به سوال 38967 ادعا کرده اید نه مورد قبول علمای اصول است نه تفسیر و تاویل، اگر چنین تعمیمی از بخشی از لفظ استنباط شود که نمیشود، بر اهل تعقل واضح است که تعمیم لفظی درون تخصیص معنوی متوجه به همان تخصیص است، البته تخصص خاص اصولی در چنین موردی هم لازم نیست، رجوع به متن اصلی، تقطیع های حضرتعالی و برداشت های اشتباه تان را مشخص خواهد کرد و اگر کسی ابتدائیات منطق کلام را فهم کند این مطالب را هم فهم میکند. لذا تمنا میکنم بیش ازاین با متون مقدس و نورانی ملاعبه نکنید، خدا عاقبتمان را بخیر کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست که میفرمایید. و امری را به پای علماء میگذارید که عملاً روحیه اجتهاد آن بزرگان را نفی میکند از آن جهت که در هیچ شرایطی در نسبت با متون دینی نباید عقل را تعطیل کرد و از وسعتی که بعضاً متون دینی و حتی قرآن کریم در کلمات خود دارد؛ غفلت نمود. و اساساً تفاوت مکتب اصولی آیت الله وحید بهبهانی با اخباریون در همین تفاوت است که آنان به یک معنا عقل را در فهم متون تعطیل میکنند. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد گرامی: در نکات ریز و لطيفی که در کتاب انسان و باز انسان به میان آورده اید با توجه به مقام عین الربطی انسان که تاکید فراوان فرمودید بنظرم به عزل ۱۳۸۷شمس میشود اشاره کرد که جناب مولانا در مقام عین الربط خویش] با آب /از آب [که هر روز مقابل چشمان ما است وجه «آیه» به مثابه باب ورود به ملکوت از ملک میابد که جسارتا بشرح ذیل جهت ایرادی یابی به حضور حضرت عالی میفرستم. سوال: آیا تا به حال به این فکر کردید که هیچ کس نمیتواند آب را گاز بگیرید؟ واقعا همین چیز خیلی ساده محل ورود مولانا به عالم ملکوت است. چیزی که بار ها و بارها دیده ایم و بی توجه از کنارش گذشته ایم چرا نمیشود آب را گاز گرفت و زخمی کرد؟ (یعنی چرا آب را نمیشود به دندان گرفت؟) «چون آب باش و بیگره / از زخم دندانها بجه / من تا گره دارم یقین / می کوبی و می ساییم. جواب: اگر ما در زندگی خود بارها و بارها توسط زخم دندانها و زخم رفتارهای دیگران احساس زخمی شدن و درد کرده ایم به این دلیل است که مثل آب بی گره نبوده ایم! یعنی وقتی در مقابل موضوعی حس شخص و موضع شخصی میگیریم بلافاصله همان موضوع ما را در کنترل خود می آورد و به راحتی میتواند باعث زخمی شدن اعصاب و روان ما گردد. وقتی به شخصی ایرادی از منظر دیدگاه شخصی بگیریم همان رفتار شخص ما را در کنترل خود خواهد در آورد. مولانا میفرماید در مقابل موضوعات پیش رو بی پا و بی سر باشید /یعنی قضاوت شخصی در موردش نداشته باشید «بسیار گفتم ای پدر دانم که دانی این قدرکه چون نیم` بیپا و سر در پنجه آن ناییم نیم نیستم منبع؛غزل۱۳۸۷ دیوان شمس
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید و متوجه شدهاید. چه اندازه خوب است که انسان ذات خود را که عین ربط به حقیقت یعنی توحید است؛ همواره مدّ نظر داشته باشد. در این مورد باید بسیار گفت تا معلوم شود هیچ نگفتهایم و «آنکه عمری در پی او میدویدم کو به کو / ناگهانش یافتم با دل نشسته روبهرو» و دارم با نظر به او با خودم، آری! با خودم بهسر میبرم که هیچ نیستم جز ربط به او. و زندگی در این رابطه در ک و تکرار چنین بودنی است. امری که اولیای الهی با سیره و سخن خود با ما در میان گذاشتهاند به همان معنایی که با عبادات خود، عصمتِ خود را که عالیترین نحوه بودن بود، محفوظ میداشتند. موفق باشید
عرض سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی جناب استاد طاهرزاده: تعدادی از دوستان بعنوان خادم الشهدا مدتی هست که اهتمام به سرکشی از خانواده ای معزز شهیدان در منطقه سکونت خود نموده اند که برکات زیادی برای آنان دارد به تازگی مواجه شدیم با خانواده ۸ شهیده که اصالتا اهل سده لنجان اصفهان بوده اند لکن قبل از انقلاب برای شغل به شهر مسجد سلیمان مهاجرت می نمایند که در ۱۴ آبان ۱۳۶۲در موشک باران شهر مسجد سلیمان پدر خانواده به همراه ۷ فرزند دلبندشان که شامل ۶ دختر و یک پسر خردسال بودهاند به فیض عظمای شهادت می رسند و همسر شهید خداداد ادیبی و یک فرزند دختر از این حادثه جان سالم بدر می برند البته آنها هم آسیب هایی می بینند لکن بعد از مدتی به اصفهان باز می گردند و در حال حاضر در منطقه ۱۳ اصفهان ساکن می باشند درخواست ما از حضرتعالی این است که در صورت صلاحدید خادمان شهدا را دعا بفرمایید که در این راه ثابت قدم باشند و چنانچه پیامی برای خانواده این شهیدان و همچنین خادمان شهدا دارید مرحمت بفرمایید تا مستفیض گردند. لازم بذکر است طبق گفته مسئولین مربوط این بزگواران تنها خانواده هشت شهید کشور و استان اصفهان می باشند با تشکر از شما که وقت مغتنمتان را در اختیار ما گذاشتید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا قوت. چه اندازه کاری که شروع کردهاید زیبا و خداپسند است. مطمئن باشید روح همان شهداء کمک میکند تا افقی از حقیقت در دل این تاریخ برای شما گشوده شود. در واقع شما به زیارت شهدایی میروید که به جهت تعلقشان به خانواده خود در آن مجلس به طور خاص حاضرند. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته: استاد اگر انسان بگوید بدن من یا خانه من یا همسر من نوعی دوییت بین اینها وجود دارد که میشود یکی را به دیگری نسبت داد. حال اگر میگوید روح من با توجه به اینکه حقیقت انسان روح اوست چگونه این کلمه معنا دار میشود در حالی من انسان همان روح اوست و به عکس و اینها دو چیز نیستند. اگر بگوییم روح در اینجا یک مفهوم ذهنی حصولی است که به یک امر حقیقی حضوری نسبت داده میشود درست است؟ یا اینکه بگوییم من انسان غیب الغیوب انسان است که روح یکی از شوون و ظهورت اوست لذا میتوان این مرتبه نازله را به آن مرتبه عالیه نسبت داد ولی عوام الناس هم درکی از این کلمه دارند با اینکه از معرفت النفس بی بهره اند! سوال دوم اینکه حوادثی پیش میآید که انسان نوعی گله مندی در نفس خود نسبت به مقدرات احساس میکند خصوصا در صحنه انقلاب و پیشبرد آن که ظاهرا به سود دشمنان تمام میشود مثل اینکه بعد از موشک باران پایگاه آمریکا هواپیمای مسافربری ما توسط خودیها با یک اشتباه سهوی زده میشود و همه آن شجاعتها و حضور حماسی و کار بزرگ تحتالشعاع این قضیه قرار میگیرد آیا اگر این حادثه پیش نمیآمد بهتر نبود؟ با اینکه هیچ توجیه قرآنی و حکمت آمیزی نمیتوان در مورد آن ارائه داد یا رئیس جمهوری که امید مؤمنین و انقلابیون بود یعنی شهید رییسی به شهادت میرسد. شهید بهشتی و شهید مطهری به عنوان دو محور و قطب اصلی مسائل سیاسی و معرفتی و علمی به شهادت میرسند در حالی که اگر زنده میماندند امثال دکتر سروش و مصطفی ملکیان و بعضی سیاسیون منحرف محلی از اعراب پیدا نمیکردند. شهادت رجایی و باهنر و مورد اخیر شهادت حاج سید حسن نصرالله که حتی د ر خواب دیده بود کار اسرائیل را تمام میکند و معبر خواب هم ظاهرا آیت الله کشمیری بوده ولی به شهادت میرسد و صدها مورد دیگر از صدر اسلام تا کنون/ در مورد اینها چگونه باید اندیشید که با امید و اعتقادات ما سازگار باشد و گله مند نباشیم و آیا این گله مندی بد است؟ گاهی حوادث آنقدر عجیب است که انسان نعوذ بالله نسبت به قاعده مندی نظام حکیمانه البته با القا شیطان دچار شک میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بزرگان این حالت را علمِ به علم فرموده اند بدین معنا که به علم حضوری خود نزد خود، با علم حصولی آشنا می شویم. ۲. به این فکر کنید که «در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی». آیا همه این سختی ها موجب هرچه گشوده تر شدنِ مسیر توحیدی ما نمی شود؟ و آیا شهادت سید حسن نصرالله مبنایی ترین راه برای نابودی اسرائیل نخواهد بود. موفق باشید
با سلام: استاد عزیز در مورد احکام فقهی گاهی که پیگیری می کنیم در مورد حکم مسئله ای با یک ذهن کنجکاو یا کمی فلسفی تر با حکمی که فقیه می دهد متفاوت است؟ در طهارت و معاملات و.. یعنی فقیه گاها حکم به پاکی و حلالی و صحیح بودن می دهد آیا این به سهل بودن دین اسلام برمی گردد؟ دوم اینکه استاد عزیز در مورد مباحث عرفانی گاهی یک جمله یا آیه ای در شخصی انقلابی بپا می کند ولی همان جمله در نفراتی دیگر تاثیری ندارد؟ و در آخر استاد عزیز به نظر شما یک راه بهتر که انسان بفهمد خداوند کدام راه را برای انسان بیشتر می پسندد چه راهی است؟ استاد گاهی بین دل وعقل گیر می کنم. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فقیه صرفاً بر اساس تفقه در آیات و روایات نظر میدهد با نظر به اینکه سخن قرآن و روایات ماورای عقل جزئی انسانها میباشد. ۲. زمینه روحی افراد و اشارت پذیری آنها متفاوت است. ۳. «رَه چنان رو که رهروان رفتند». موفق باشید
سلام خسته نباشید: زنی هستم مطلقه که مدتی است با آقایی آشنا شدم بنا به دلایلی نمیتوانم ازدواج دایم داشته باشم. بنظر شما بهتر است با ایشان ازواج موقت کنم و یا همچنان در رابطه دوستی بمانم البته خانواده ام از این موضوع چیزی نمیدانند و دوست ندارم کاری کنم که خداوند از دستم ناراحت شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: رابطه دوستی با مرد نامحرم خلاف شرع و خلاف حکم خدا است. موفق باشید
بسمه تعالی: در رابطه با پژوهشی که دارم با عنوان صبر میخواستم ببینم استاد طاهر زاده مطلبی در این مورد دارند؟ ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور مشخص و با این عنوان چیزی ندارم. موفق باشید
در مورد چگونگی بودن ما که هیچیم و تنها ربط و نسبت با خدا هستیم میتوان مثال سایه و نور را آورد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به همین جهت جناب عطار فرمودهاند: «چون چنین با یکدگر همسایهایم / تو چو خورشیدی و ما هم سایهایم». موفق باشید
سلام علیکم استاد جان: متن زیر که فکر کنم مربوط به آقای زادبر هستش رو براتون ارسال میکنم، نظر حضرت عالی چیست؟ سپاس نه تنها مسولین بلکه عرف هم دارد تحمیل «انقلاب جنسی» در ایران را می پذیرد. بی عملی مطلق همه ما، معنایش همین است. دیگر مساله حجاب زنان نیست. از حجاب عبور کردند. مساله دیگر دینی یا شرعی نیست. مساله حلال و حرام بودن یک فعل و رابطه نیست. تجربه ای که مدرنیته برای انسان غربی به ارمغان آورده و در پیمودن آن تجربه، چند قله را فتح کرد، عینا در جامعه ما در حال تکرار است. فمینیسم و نسل بعد نحلههای منتقد فمینیسم نتیجه همان تجربه است. تجربه ظلم غرب به زن، نتیجه اش شد شکل گیری فمینیسم، افراط در قله بعدی یعنی شعارهای فمینیستی نتیجه اش شد بازگشت به حالت پیشین، اما روند عادی پیشین شکل نگرفت. غرب همین تجربه را در همجنس بازی داشت. افراط در همجنس بازی نتیجه اش در امروز شد شکل گیری نهادهای مدافع خانواده در غرب، ولی روند عادی نشد. چون غرب خدا (وحی) را کنار گذاشت تا خودش همه چیز را تجربه کند. هزینه تجربه های تکراری نابودی جامعه است. ما همان مسیر را می رویم. نشانهها این را میگویند. جامعه ایرانی به قله تجربه جنسی در سالهای آینده نزدیک و دوباره بازمیگردد اما روند عادی نخواهد شد مگر اینکه پایه های سنت ایرانی_اسلامی زنده بمانند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخنان مبهمی است. باید به انسان و انتخابهای فرهیخته او اندیشید و در این راستا است که متوجه حقیقت خود میگردد و جایگاه حجاب برایش روشن میشود که نسبتی بین حجاب و ابعاد متعالی او در میان است. موفق باشید
با سلام: در بحث برهان صدیقین آیا درست است بگوییم هر کمالی مانند: علم، قدرت، نافع، قابض، باسط، باطن، اول، آخر و...، به جامعیت در عین وجود، وجود دارد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مشروط به آنکه بین صفات ذات مثل علم و حیات با صفات فعل که مربوط به نسبت خداوند با مخلوقات است، بتوانیم جدا کنیم. موفق باشید
با سلام! حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، مظهر اسم الله است. منظورم این نیست که خداوند به شکل حضرتش در آمده است. من میخواهم بگویم که حضرتش آن حقیقت بالفعل اسما است. حاوی اسم الله است. وقتی که حصرتش ظهور کند، تمام اسمای الهی به صحنه میآید. الله خودش در نظام تشریع و تکوین ظهور خواهد کرد. الله از طریق حضرتش ظاهر میشود. الله از آدم تا خاتم میخواست ظهور کند. در زمان هر پیامبری الله میخواست ظهور کند. این ظهور شدت و ضعف داشت تا این که در زمان پیامبر خاتم (ص) به اوج شدت رسید. این ظهور بعد از ایشان به علی (ع) و سپس به یکایک امامان معصوم علیهم السلام به گونه های گوناگون ظهور یافت و آخرش و اوج ظهور الله در زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به صحنه میآید. انقلاب اسلامی ایران ابتدای تجلی و ظهور اسم الله است. وقتی میگوییم که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ظهور میکند به این معناست که اسم الله ظهور خواهد کرد. هدف از خلقت جهان، ظهور الله در نظام تشریع است که این با حجت خدا امکان پذیر است. الان نور انقلاب اسلامی ایران یک پرتویی از نور وجودی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میباشد که دارد پرتو افشانی میکند. از زمان آدم تا کنون اسم الله در پی ظهور بوده است والان در انقلاب اسلامی ایران به اوج خودش خواهد رسید. نور الله مربوط به سرزمین خاصی نیست. هرجا زمینه باشد تجلی میکند. نظر شما در باره متن فوق چیست؟ لطفاً ایرادات آن را بیان کنید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکته خوبی را متذکر شدهاید بخصوص که حضرت امام خمینی در آخرین پیامشان متذکر شدند که: «انقلاب اسلامی ایران مقدمه و شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام، به پرچمداری حضرت حجت (ارواحنا له فداه) است.» موفق باشید
با سلام: آیا میشود که مثلاً اسماء الهی به شکل انسان تجلی کند. مثلا اسم رب به شکل یک انسان تجلی کند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: مانند والدین کودک که به نور ربوبیت حضرت ربّ مسئول تربیت و تأمین فرزندشان میباشند. موفق باشید
با سلام: آیا می شود که نفس انسان یا همان من بدون گوش و چشم باشد؟ (منظورم چشم و گوش جسمانی نیست) لطفاً توضیح دهید!
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! نفس، خود به خود در قوای خود ظاهر میشود زیرا قوای نفس ذاتیِ نفس است. موفق باشید
با سلام: بنده حدود بیشتر از ۳ ماهه هر وقت میخوابم دیوانه وار خواب می بینم. گذشته و حال و وقایع متفاوت و افراد شناش و ناشناس و وقایع روز و... همه قاطی شده و باعث سنگینی مغز من می شود و پریشان از خواب بیدار میشوم. این چند وقت این خیلی معضل برای من شده و خیلی پریشانم. طوری که مثل آدمی که هراس کرده میخوام بخوام در هراس و ترسم، دوباره شروع میشند. استاد ممنون میشم راهنماییم کنید اگر ذکری، کاری، راهگشایی برای خلاص شدنمان از این حال وجود دارد. سپاسگزارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در معارف اصیل توحیدی عمیق و عمیقتر شویم، به همان اندازه خیال ما از توهّماتی اینچنینی آزاد میشود. در این مورد مباحث «معرفت نفس» و تدبّر در قرآن پیشنهاد میشود. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: استاد میشه بهم بگین تعهد جانی یعنی چی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی نسبتی که انسان در نزد خود با حقیقت پیش میآورد مانند عهدی که ما از طریق نظر به مولایمان حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» در مقابله با ظلم و استکبار در خود حاضر میکنیم. موفق باشید
با سلام: پیامبر (ص) فرمودند: من پروردگارم را به احسن صور دیدم. آیا میشه گفت این صورت حوری بهشتی بوده است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: «والله اعلم». موفق باشید
سلام: مصوبه ای را شورای نگهبان برای تعریف، معیارها و شرایط لازم برای تشخیص رجل سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبّر بودن نامزدهای ریاست جمهوری دارد که بخش هایی از آن چنین است ماده ۱- تعاریف رجل سیاسی مذهبی و مدیر و مدبّر بودن نامزدهای ریاست جمهوری عبارتند از: ۱- رجال مذهبی، رجالی هستند که آگاهی لازم به دین اسلام و مذهب تشیّع داشته و تدیّن و تقیّدشان به انجام شعائر و مناسک دینی در زندگی فردی و اجتماعی از برجستگی ویژهای برخوردار باشد، بهگونهای که در میان مردم به این خصوصیت، شناخته و مشهور باشند. ۲- رجال سیاسی، رجالی هستند که قدرت تحلیل و درک آنها از مسائل و پدیدههای سیاسی به جهت آگاهی عمیقشان از مسائل سیاسی اجتماعی اعم از داخلی و بینالمللی و حضورشان در صحنههای سیاسی بهنحوی باشد که همواره مصالح نظام اسلامی و معیارهای اصیل انقلابی در عملکرد آنها لحاظ شده باشد، بهگونهای که در میان مردم به این خصوصیت، شناخته و مشهور باشند. ۳- مدیر، شخصی است برخوردار از شایستگیهای ذاتی و اکتسابی لازم از نظر دانش و مهارت، شخصیت و نگرشهای فردی و تجربه که توانایی شناخت و استفاده بهینه از منابع انسانی و مادی در کشور را با رعایت حداکثر بهرهوری و در راستای مأموریت، رسالت و اهداف کلان نظام و ارزشهای حاکم بر جامعه داراست و سوابق او حاکی از موفقیت وی در صحنههای مدیریتی کلان باشد. ۴- مدبّر، شخصی است که از توانایی پیشبینی و عاقبتاندیشی نسبت به امور، مبتنی بر عقلانیت و دانش صحیح برای اداره امور کشور برخوردار باشد و در بحرانها قدرت حل مشکلات و برونرفت از آنها را به نحو شایسته داشته باشد. حضرت عباسی جناب پزشکیان تمام اینها را دارند؟ حالا متاخر هیچ آیا این اوصاف را در پزشکیان متقدم مشاهده می کنید؟ البته فکر کنم کار به متقدم و متاخر ندارد و شورای نگهبان بعد از تایید صلاحیت تا قبل از انتخاب شدن نیز می تواند رد صلاحیت کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد ما باید به دو شخصیت نسبت به آقای پزشکیان فکر کنیم. به نظر میآید پزشکیانِ مناظرهها بخصوص مناظره دوم، با آقای پزشکیانی که شورای نگهبان او را انتخاب کردند، متفاوت شده بودند. موفق باشید