سلام جناب طاهر زاده: به یاد دارم یه موقع تو یکی از صحبتهاتون گفتید یک نفر ناراحت بوده از واردات ماشین، بعدا متوجه شده بودید مشکل اون طرف این بوده که میترسیده مدل ماشینش بیاد پایین. حقیقت اینه که توی فامیل داریم کسانی که با هاشون هم سن و سال هستم و تو یک شرایط اقتصادی بودیم ولی الان اونها خیلی پیشرفت کردنده اند و ثروتمند شده اند. ماشین شاسی بلند خریدند، کارخونه، مسافرت های خارجه، زن و فرزندان خوب، باغ و ویلا و خلاصه زندگی مرفه پیدا کردن. حقیقت اول که فرار میکنم از موقعیتی که با اونها روبه رو شوم. ولی اونا هر سال میخواهند بیان به ما سر بزنند. حس خیلی بدی تو مایه های شرم، فقر، بدبختی، بیچارگی، یه خرده حسادت و ترس از بیشتر شدن این فاصله بهم دست میده تا اونجا که بعضی وقتها دلم میخواد اصلا نبودم. نمیدونم واقعا کسی هست که تو این شرایط حس حقارت بهش دست نده؟ شنیده ام آدم تکامل یافته، نسبت به پیروزی و پیشرفت دیگران خوشحال میشه؟ ولی نمیدونم چطوری؟ ممنون میشم راهنماییم کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان خدا را دارد که غنی مطلق است؛ همه چیز دارد. چرا نسبت به نداشتنهای دنیاییمان که چیزی جز توهّمات نیست، خود را ملامت کنیم؟!! تازه، با همان آرامش و غنایِ درونی با آن افرادی که میفرمایید به شما سر میزنند؛ باید روبرو شوید و نشان دهید چه اندازه در معنویات خود، خود را مستغنی از دنیا میدانید. چیزی که اهل دنیا بنا دارند با دنیای بیشتر به دست آورند، ولی امکان ندارد. موفق باشید
فردی از شما بدگویی کرد، البته من سکوت نکردم، اما لطفا حلال کنید. چگونه هنگام صحبت فرق بین چیزی که خدا به دلم می اندازد برای گفتن، یا وسوسه، یا چیزهای دیگر را تشخیص بدهم؟ چگونه گفتار و رفتار خود را بیشتر خالصانه کنم؟ آیا در مورد امربه معروف و نهی از منکر، کتاب مفیدی برای مطالعه می توانید پیشنهاد بدهید؟ یا خودتان احیانا سخنرانی در این مورد داشته اید که بتوانم گوش کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ذوقها و سلیقههای افراد متفاوت است و باید همدیگر را تحمل کنیم. در مورد امر به معروف، عرایضی به صورت پراکنده شده است و کتابهای زیادی در این مورد هست. بهتر است خود جنابعالی با جستجویی که در اینترنت میفرمایید، آنچه با روح و روحیه خودتان همراه است، بیابید. موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: به صوتهای کتاب هدف زمینی آدم را چگونه دست پیدا کنم؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم صوتهای آن موجود باشد. با اینهمه از آقای توکلی که در جریان هستند سؤال میشود. موفق باشید
سلام و عرض ادب: ما شنیدیم برخی از بزرگان و اولیای الهی با خواندن قرآن حالات خاصی بهشون دست میده. ظاهراً در خطبه متقینِ مولای متقیان سلام الله علیه هم اشاره ای شده. آیا شهود مثالی و مشاهده صورت و معنا در باطن کلمات قرآن رخ میده واسشون؟ پرده ها کنار میره و با همین چشم سر و در بطن این کلمات قدسی صحنههای خاصی می بینن؟ چجوری میشه به اینجا رسید؟ اینکه رهبر معظم انقلاب هم در ابتدای ماه مبارک امسال فرمودند:«قرآن هنر تصویر دارد. یعنی حوادث را تصویر میکند...» آیا میشه گفت شاید منظور اصلی شون همین شهود مثالی باشه؟ استاد اگر این برداشت های بنده توهمی است به من بگید. من ناراحت نمیشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازم نیست موضوعی را که از طریق انس با قرآن پیش میآید، به شهود مثالی تعبیر کنیم. مهم توجه به اشاراتی است که باطن انسان را منوّر مینمایند و انسان متذکر معانی عالیه میشود که در عزم خود صاحبِ روحیه اولوالعزمی میگردد و بهترین انتخابها را انجام میدهد. موفق باشید
با سلام: در مورد سیر مطالعاتی کمی گنگ هستم. سیر مطالعاتی پیشنهادی به این شکل تدوین شده که : ۱. مقدمات اولیه ۲. مباحث قرآنی ۳. مباحث نهج البلاغه ۴. مباحث پایه ۵. مباحث اخلاقی .آیا دقیق با همین ترتیب ها باید مطالعه بشه یا میشه موازی از هر کدوم پیش رفت؟ اگر به ترتیب بخوایم مطالعه کنیم یعنی باید بعد از چند سال به شماره ۵-( مباحث اخلاقی) وارد بشیم ؟ اگر موازی ممکن هم میشه با چه ترتیب هایی میشه ؟ ممنون از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مقدمات اولیه، میتوانید بر اساس ذوقی که دارید عمل کنید ولی به هر حال از ارتباط با قرآن از طریق مباحثی که شده است، نباید کوتاهی کرد. موفق باشید
استاد سلام: بنده نبی ام از دانشجومعلم های اصفهان که چند باری صبح ها محضرتون بودیم. خواستم ببینم این کلید واژه ی بشر جدید یا انسان امروز که استفاده می کنید معنیش چیه و مگر قید زمان می تواند انسان را به قدیم و جدید تقسیم کند؟ ملاک جدید و قدیم از نظر شما چیست و این مرز که انسان را به قدیم و جدید تقسیم کرده از نظر شما چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان «بررسی شیوههای تبیین معارف دین» روی سایت هست، إن شاءالله بتواند جوابگوی سؤال جنابعالی باشد. موفق باشید
سلام استاد: طاعات و عباداتتان ان شاالله مقبول و مستدام، یک متنی برایتان ارسال میکنم اگر برایتان امکان داشت نگاه کنید که ادامه بدهم یا لازم نیست؟ و اینکه اصلا بفرمایید به نظرتان در کل وقتی برای نوشتن بگذارم یا سراغ امر دیگری بروم؟ https://s8.uupload.ir/filelink/GoYZ8SUmmdSA_01122f7b87/آخرین_نگاه_aite.docx
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی شد مطابق آدرسی که فرمودید، متن دانلود شود ولی موفق نشدم. لطفاً اصل متن را ارسال فرمایید. موفق باشید
سلام حاج آقا: شما بهتر می دانید زمانه از جهاتی چقدر ظلمانی است. همچنین بهتر می دانید ما جوان ها چقدر در معرض ظلماتیم. و همچنین شما بهتر می دانید که زیارت اولیای معصوم علیهم السلام و مشاهد مشرفه چقدر در رفع حجب ظلمانی غوغا می کنند. از طرفی هم متأسفانه ما از این مکان های مقدس دوریم و نمی توانیم همیشه در این مکان ها حاضر شویم. حال با این اوصاف چه توصیه ای می فرمایید که خدای متعال همواره از ظلمات غسل مان دهد؟ در این ایام پایانی ماه مبارک التماس دعای مخصوص
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر فرموده اند: «مهر خوبان در میانِ جان نشان / جان مده الاّ به مهر دلخوشان» از آن جهت است که باید افق جان ما شخصیت انسانهای کامل باشد و با آنها بهسربردن از طریق انس با شخصیت علمی و عملیِ آنها؛ جهانِ ما همانی میشود که آن عزیزان در آن جهان حاضرند. موفق باشید
با سلام: من مدت های مدیدی هست که اکثر خوابهایم همراه با خواب دیدن است. خواب های روز مره تا خواب های جنگ وجدال و... در حالیکه در طول روز هیجان وجدال خاصی ندارم. و برعکس همسرم که درگیری های ذهنی و عملی فراوان دارند؛ به ندرت خواب می بینند. به نظر شما چه کنم که خواب باعث آرامش باشد؟ (ضمنا کتاب ادب خیال عقل و قلب را هم مطالعه کرده ام که مطالب مفیدی دارد که خلاصه آن را برای استفاده همسفران ارسال می کنم: - جسم بستر تعالی روح - خیال مایه ی نشاط و شعف و یا زباله دان کثرت ها؟ - عقل قوت استدلال - قلب؛ بعد اصلی انسان - ورزش معبری برای احساس حضور خود در جسم - خیالات مانع شناخت جهت اصلی (علامه حسن زاده : خود را مشغول کنید تا خیالات شما را مشغول نکند.) ریشه خیالات سوء: جز خدا را منشاء اثر بدانیم و برای آن ها تاثیر مستقل قائل شویم. به اندازه ای که انسان در قوه واهمه به غیر خدا اصالت دهد؛ به همان اندازه صورت های کاذب به عنوان عوامل تاثیرگذار ظاهر می شوند. (دستورالعمل آیت الله بهجت جهت اصلاح ریشه خیالات سوء: اولا علم تو استاد توست. ثانیا گناه مکن.) استعدادها متفاوت است و هر کس باید اندیشه ی مناسب استعداد خود را پیدا کند. آیت الله بهاء الدینی همراهی در اسفار نکردند. اما چون خدا استعداد اسفار خواندن را به ایشان نداده بود؛ پس جای خالی آن را هم در خود حس نمی کردند و فردای قیامت حس نمی کنند که یک بعدی از ایعاد وجودشان را جواب نداده اند. برای هرکسی راهی جهت ارتباط با عالّم غیب هست .هیچ وقت نباید همه مثل هم باشند. بالاترین مقام: انس با قرآن.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! برای سیر در صراط که با عبور از جهنم همراه است؛ مواجه شدن با این امور به نظر میآید طبیعی باشد. مهم آن است که در متن جهنم و با روبهروشدن با زبانههای آن، بتوانیم توجه خود را به جای دیگری که همان حضور توحیدی است، معطوف داریم تا آرامآرام که البته چندان آسان نیست، به بهشت نزدیک و نزدیکتر شویم. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام و درود و نور الهی و سپاس تقدیم به شما استاد طاهرزاده مهربان: استاد شما در صوتهای معاد فرمودید که خواب عالمی رو دیدن به معنای آن شخص نیست، بلکه علمیست که از جانب آن عالم به شخص خواب بیننده میرسد. من خواب آیت الله خامنه ای مدظله رو دیدم و به من اشاره کردند که نزدیک بیا، رفتم و روبروشون نشستم و دستم رو به ایشون دادم، بعد از لحظه ای خواستم که بی ادبی نکرده باشم و زود بلند شم برم که ایشون دستم رو محکم تر گرفتند و با نگاه اشاره ای کردند که نرو بنشین. این خوابم به چه معناست؟ کاش خدای بزرگ و قادر متعال توفیق دیدار ایشون رو نصیب مون بفرماید. کاش خداوند توفیق معیت وجودی با اهل بیت علیهم السلام رو نصیب مون بفرماید. واقعا دیدن جسمی خیلی لذت داره ولی اگر با همسنخی وجودی همراه باشه، آدم استرس بی ادبی در حضور اولیای خدا رو نداره. یا حق، به امید دیدار. استاد از خدا میخوام قلب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دلتنگ شما باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله زیر سایه رهبر معظم انقلاب که نایب الامام میباشند بتوانیم زندگی را ادامه دهیم. ولی بنده علم تعبیر خواب ندارم. موفق باشید
با سلام: آیا درست است که می گویند که بطور کلی غفلت، جهل، فراموشی، دلیل بر آن است که حقیقت علم خارج از انسان است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر! علمِ حقیقی عین نفس میشود. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: آیا لعن خفی خلفای سه گانه اگر به صورت مراسم هم نباشد و زیر لب باشد از نظر رهبری حرام است یا خیر؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اساساً رویکرد «لعن» در این موارد، رویکرد صحیحی نیست. آری! نقد و انتقاد در فضای گفتگو محور در جای خود باید محفوظ باشد. موفق باشید
سلام علیکم استاد: این گفته شما که در مطالعه کتب بزرگانی مثل علامه طباطبایی و مرحوم امام و شهید مطهری خودمان را در روح المیزان یا افق این بزرگان قرار دهیم. منظور شما چیست؟ و چگونه روح خودمان را در این حالت قرار دهیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود به خود با مطالعه آثار عالمانی که حکایت الطاف الهی را به قلم آوردهاند، ما را میهمان آن الطاف معنوی میکنند مگر آنکه کسی بخواهد فقط با آثار آن بزرگان با سواد شود. در آن صورت با روحانیت و معنویت آنها مرتبط نمیگردد. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد گرامی با توجه به اینکه در آیات ابتدایی سوره اسراء، خبر از دو طغیان قطعی بنی اسرائیل و دو وعده کوبیده شدن آنها دارد، میتوانیم نتیجه بگیریم که طغیان بنی اسرائیل در قرن اخیر مصداق طغیان سوم آنهاست؟ نظر به آینکه بعد از طغیان دوم و انجام وعده دوم میفرماید ان عدتم عدنا. پس امکان طغیان و فساد فراگیر سوم هم وجود دارد. و آیا با توجه به وعده قطعی خداوند بر کوبیدن آنها، آیا میتوانیم نتیجه بگیریم که ظهور مولا صاحب الامر بسیار نزدیک است؟ چون وعده داده شده است که حضرت و اصحابشان فاتح بیت المقدس هستند؟ ممنون و متشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال این احتمال را نمیتوان نادیده گرفت. میتوان هم این نوع طغیان را مربوط به بنیاسرائیل ندانست و مربوط به غربی دانست که بنا بر آن است که رسوا شود از آن جهت که از جنایتکارانی پشتیبانی میکند که در جنایتکاری بیتظیر بودهاند. موفق باشید
سلام: سوالی داشتم، چرا شما سالهای گذشته فقط ده روز اول محرم رو مشکلی میپوشیدید ولی امسال بعد از عاشورا هم میپوشین؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! هنوز هم بنده فکر میکنم همان ده روز اول محرم پوشیدن لباس مشکی کافی است. میماند که این امر مصادف شد با رحلت خواهرم و یا اینکه در جلساتی که صرفاً در راستای عزاداری برای حضرت است؛ از لباس مشکی استفاده میشود. موفق باشید
سلام خدمت استاد بزرگوار: این متن را بندهٔ در مورد آتش بس نوشته ام. اگر نظری داشتید خوشحال میشم بفرمایید: ایران پیروز شد بعد از ۱۱ روز مقاومت بی نظیر مردم ایران، آمریکا و رژیم صهیونیستی مجبور به عقب نشینی از دست اندازی به کشور عزیزمان شدند. شاید صدق این گزاره در ذهن دوستان کمی سخت به نظر برسد اما شواهد میدان این گزاره را با قاطعیت تایید می کند: ۱.هدف اسرائيل و آمریکا از این حمله چه بود؟ 🔹 اگر هدف شان نابودی صنعت هسته ای در ایران و بعد تحمیل توافق بر ایران با کوتاه آمدن از حق داشتن انرژی صلح آمیز هسته ای بود، به هدف شان نرسیدند و علی رغم آسیب هایی به تجهیزات و سایتهای هسته ای و ترور چند تن از دانشمندان هسته ای، هممواد غنی شده مان حفظ شده و هماصل صنعت هسته ای و بقیه خسارات قابل جبران است. 🔹 اگر هدف شان از بین بردن نظام و تجزیه کشور بود که این هدف به عکس خودش تبدیل شد. به این معنی که اتحاد و انسجام ملی در کشور به اوج رسید و مردم پشت نظام و ولایت برای حراست از میهن خویش ایستادند و نشان دادند تحت هیچ شرایطی حتی ضعیف شدن کشورشان را بر نمی تابند چه رسد به تجزیه و نابودی. 🔹 اگر هدف شان تضعیف روحیه و اراده مردم در مقاومت و استقلال بود مردم نشان دادند کهچقدر خوب دشمن اصلی خودشان را می شناسند و اراده مقاومت تا پای جان را در برابرشدارند. رهبر انقلاب بعد از پاسخ اسرائيل به عملیات وعده صادق ۲ فرمودند: کاری کنید که دشمن اراده ملت ایران را در مقابله با آنها درک کند. امروز دشمن بیش از هر زمانی به اراده ملت ایران برای مقاومت در برابر زورگویی پی برد. پس به هدف شان نرسیدند و اراده ما بر اراده آنها غلبه کرد و این اولین پیروزی ماست. ۲. به طرف مقابل صحنه نگاه کنید. دشمن سعی داشت با گزینه ای که همیشه سایه اش را بر سر مردم و نظام نگه داشته بود اراده ما را بشکند، اما نتیجه چه شد؟ این کوه در رسانه، موش زایید! با تمام تجهیزات و قوای نظامی به میدان آمدند و موفق نشدند. پس دیگر گزینه نظامی در آینده چندان اثری روی میز ندارد. ۳. پس از این جنگ رژیم صهیونیستی چندین قدم به اضمحلال نزدیک تر شد. چرا؟ به همان دلیلی که از ابتدای طوفان الاقصی خود را درگیر جنگ وجودی می دید. اسرائيل دیگر جای زندگی نیست چه رسد به قطب اقتصادی و ترانزیتی و کوریدوری منطقه شدن! تا قبل از جنگ با ایران امنیت نداشت، الان دیگر زیر ساخت درستی هم ندارد و قدرت محافظت از خودش را هم ندارد. مضافا بر اینکه اسرائيل برای شهرک نشینانش خانه امن رویاها تصویر شده بود. بعد از طوفان الاقصی این خانه زیبا نا امن شد و امروز بی ریخت و پر از درد و رنج و غصه نیز شده است. مشکل برق و بنزین و ... هم به آن اضافه شده. پس اصلا محل جذابی برای زندگی در خارج از وطن نیست. موج فرار شهرک نشینان اینگزاره را بیشتر تایید می کند. ۴. قدرت دفاعی و تهاجمی ایران که صرفا با یک بخش از نیروی خود (موشکی) دشمن را به زانو درآورد و سایر قوای خود (دریایی، زمینی، منطقهای، نیروی قدس، تنگه هرمز و...) را همچنان رازآلود و مبهم در چشم دشمن نگه داشت بیش از پیش اثبات شد. سوای از اینکه هیچ کشوری در این جنگ به ایران کمک نکرد. امروز تمام دنیا بیشتر از قبل روی قدرت نظامی ایران حساب باز می کند. همین مسئله می تواند ایران را یک نقطه قابل اتکاء برای شراکت راهبردی و سرمایه گذاری و حتی پرکننده خلاء قدرت در منطقه نشان بدهد. ۵. الفرض که این آتش بس به اسرائيل فرصت ترمیم برای ادامه جنگ داده این فرصت برای ما نیز هست. بالاخص که عمده ضربه ای که ما در اینجنگ متحمل شدیم ناشی از نفوذ عوامل دشمن بود که باید سیاست های متناسب با ترمیم آن صورت پذیرد. همچنین نقاط ضعف و قوت دشمن بهتر برای ما روشن شد. ۶. اینکه آیا میزانضربات وارده به رژیم صهیونیستی به حدی بوده که او را از حمله مجدد به ایران منصرف سازد امری ست که باید کارشناسان نظامی در موردش نظر بدهند و ما در این زمینه کاملا به فرماندهان نظامی و سران عالی امنیتی در کشور اعتماد داریم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این تحلیل را شامل نگاهی دقیق مییابم بخصوص با توجه به تاریخی که در پیش است بحمدالله شرایطی پیش آمده است که در مقابله با رژیم صهیونی تا مرز مقابله با آمریکا جلو و جلوتر رفتهایم و این یعنی حقیقتاً وارد تاریخی شدهایم که تاریخ مقاومت است، در عین زندگیکردن، به جای جریانی که میخواهد ما را گرفتار دوگانگیِ زندگی و یا مقاومت کند، ما در یگانگی بین زندگی و مقاومت، در این زمانه میتوانیم خود را معنا کنیم زیرا ما در مقابل یک تاریخ قرار داریم، تاریخی که مرحلهای از مراحل مهم تاریخ ایران است. ان شاءالله عرایضی روز شنبه در این رابطه در مسجد انبیاء تحت عنوان «کربلا و عبور از دوگانگی بین «زندگی» و «مقاومت» خواهد شد. موفق باشید
۱. تفاوت جوانی و پیری در طی طریق و سلوک در چیست؟ پیری چه نکته ای دارد که اگر در اوان جوانی بپردازش در نیامده باشی در پیری نمیتوانی؟ حال آنکه در پیری امیال از بین رفته و پرواز بیشتر است؟ اگر نیز در پیری هیچ ملکاتی شکل نمیگیرد، پس تعلق نفس به بدن برای چیست در صورتی که رشدی حاصل نمی شود؟ در ایام جوانی باید چه کرد؟ خود را از حالت یکنواختی در آوردن برای شناختن واقعیت نفس؟ همچون زمان جنگ؟ ۲. در کتاب خون دلی که لعل شد، امام خامنه ای میفرماید که من کتاب ترجمه کردم بخاطر تنگ دستی! چگونه با ایمان قابل جمع است؟ ۳. بنده یکبار از محضرتان سوال کردم که چرا هرکس در یک موقعیت اجتماعیست و چرا شما کارهای اجرائی را کنار گذاشته اید، فرمودید احساس حضور انسان در نزد خود و درک هویت روحانی که جان خود احساس کند بیانگر خوب بودن جایگاه انسان است، این نشان از وسعت صدر انسان هاست که هرچه بیشتر باشند بیشتر در صحنه اند؟ ۳. یادم است فرمودید در ایامی که صرفا مشغول تحصیل بودید، روزانه ۱۸ ساعت مطالعه میکردید و نیز خاطره معروفتان راجع به ازدواج و مطالعه تا آخرین لحظه... چگونه برنامه ریزی میکردید؟ آیا الان برای بنده رسیدگی به مستحبات، در کمترین مقدار یا بیشتر، نیاز است؟ چگونه تمام ما یحتاج روزانه را مدیریت میکردید و تا اینقدر مطالعه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان در سن پیری بیشتر با ملکات خود زندگی میکند و نوعی پختگی پیش میآید همراه با تجدید نظر و توجه بیشتر به معارف عالیه الهی. ۲. آری! چنانچه در سوره فجر ملاحظه میکنید تقدیر معیشت، نوعی امتحان است و این غیر از آن فقری است که موجب خواری میگردد. میفرماید: «فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ* وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهانَنِ». ۳. تفاوت انسانها در صحنه تاریخ بودن است 4- مهم توجه به شرایط و امکانات میباشد. موفق باشید
با سلام خدمت شما: رهبری در چند سال اخیر در موضوع امر به معروف و نهی از منکر و حجاب و عفاف توصیه های اساسی فرمودند و آن را واجب فراموش شده و... خواندند. سوال بنده این است که چرا رهبری در مواجهه با بدحجاب ها مانند نمایشگاه کتاب و... نهی از منکر نکردند؟ یا بعضا در جلساتی که در حسینیه امام خمینی برگزار میشود، مشاهده میشود افراد بدحجابی هستند و کسی به آن ها تذکر نمیدهد. مضافاً بر اینکه این رفتارها توسط برخی افراد مذهبی و انقلابی به عنوان روشنفکری و تألیف قلوب توسط رهبری و محبت اقشار مختلف مردم حتی بدحجاب و بیحجاب ها تلقی شده و به عنوان یک روش در جامعه انتشار داده میشود. لطفا این مورد را توضیح دهید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره 39095 در این مورد شد. موفق باشید
سلام و احترام: خدا قوت به شما و عزیزان سایت. با وجودی که شیعیان یمنی زیدی هستن این روایت می تونه صحیح باشه حَمْدَوَيْهِ قَالَ حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ، قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ، عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) عَنِ اَلصَّدَقَةِ عَلَى اَلنَّاصِبِ وَ عَلَى اَلزَّيْدِيَّةِ فَقَالَ: لاَ تَصَدَّقْ عَلَيْهِمْ بِشَيْءٍ وَ لاَ تُسْقِهِمْ مِنَ اَلْمَاءِ إِنِ اِسْتَطَعْتَ، وَ قَالَ لِي: اَلزَّيْدِيَّةُ هُمُ اَلنُّصَّابُ. از امام صادق علیه السلام در مورد خوبی کردن به ناصبی ها و فرقه زیدیه سوال کردم. حضرت جواب دادند به آنها هیچ خوبی نکن و اگر توانستی حتی آب هم به آنها نده. سپس حضرت فرمودند، زیدیه، همان نواصب هستند. الرجال، للکشي، ص۲۲۸
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار مفصل است. حضرت صادق «علیهالسلام» در مورد زید بن علی دارند: «رحمه اللّه أما أنّه كان مؤمنا و كان عارفا و كان عالما صدوقا، أما انّه لو ظفرلوفى...» و از این جهت باید فراموش نکنیم که «زیدیه» نظر به جناب زیدبن علی دارند که البته از نظر فقهی، سنّی مذهباند. ولی در ابتدای انقلاب رهبر آنها با ارادت زیادی که به حضرت امام پیدا کرد؛ گرایش آنها به شیعه بسیار تغییر کرد بخصوص که در این سالها رهبر معظم انقلاب را به شدت مدّ نظر دارند. موفق باشید
در ابتدای صحیفه سجادیه مناظرهای بین یحیی بن زید و متوکل بن هارون هست در مورد قیام زید و خبر شهادت زید و فرزندش یحیی از طرف امام صادق «علیهالسلام» و اینکه بنیامیه هزارسال حکومت میکند و هرکس در مقابل آنها بایستد سرکوب میشود و تا قیام آل محمد هر کس قیام کند سرکوب میشود. که نظر به شکست قیامهایی دارد که مدعی مهدویت نمایند و نه آن نوع قیامهایی که به تعبیر امام صادق «علیهالسلام» اگر پیروز شوند وفا میکنند و نتیجه را به امام معصوم برمیگردانند، مثل انقلاب اسلامی که نظر به صاحب انقلاب یعنی حضرت مهدی «عجل اللهتعالیفرجه» دارد.
زید در ۴۲ سالگی در دوره اقتدار هشام بن عبدالملک شهید میشود. انگیزهی قیام به جهت فشارهایی است که هشام به بهانههای مختلف به زید میآورد تا آنکه زید بن علی به این نتیجه میرسد که باید با هشام درگیر شود از آن جهت که معتقد میشود دیگر آن نوع زندگی ذلت است.
قیام زید قیامی پخته و همهجانبه است. برای شکلدادنِ قیام به کوفه میآید - شهر علی «علیهالسلام» - و ۴۰ هزار نفر از شیعیان و اهل سنت با او بیعت میکنند ولی حاکم کوفه مردم را به مسجد میخواند و همهی آنها را با محاصرهی مسجد در مسجد نگه میدارد و زید با یاران کمی که دارد بالأخره شکست میخورد و در نهایت در منطقهای به نام کناسه جنازهی او را به صورت عریان چند سال برسر دار نگه میدارند و بعد آن را آتش میزنند و خاکستر آن را بر باد میدهند، زیرا مردم در حدّ پرستش به جنازهی زید نظر داشتند و از این جهت خواستند اثری از آن جسد نماند. در روایت داریم بعد از شهادت زید خداوند اذنِ به انقراض بنیامیه داد و شیعیان به جهت شهادت زید در خراسان سیاه پوشیدند و پیرو شهادت زید، آوارگیِ فرزند زید یعنی یحیی پیش میآید و در نهایت او هم شهید میشود و شهادت او در مردم فوقالعاده اثرگذار بود در حدّی که بعد از او دعوت بر علیه بنیامیه جاذبه پیدا کرد و تشیع گستردگی خود را یافت هر چند بنیالعباس از این زمینه استفاده کردند و حکومت خود را پایهگذاری نمودند در حالیکه بعداً بسیاری از شیعیان بهدست ابومسلم پس از گرفتن و حبسکردن آنها کشته شدند.
هوشیاری زید آن بود که همهچیز را به هم گره نزد که با شکست خود پای امام صادق «علیهالسلام» هم در میان باشد با اینکه یحیی میگوید از پدرم پرسیدم تو جزء ائمه نیستی؟ گفت نه. زیرا زید اسم ائمه «علیهمالسلام» را میدانست به همان معنایی که تنها افراد خاص اسم ائمه «علیهمالسلام» را میدانستند. زید در فضای تقیه نقدی به ابابکر و عمر ندارد و به همین جهت بعضی از شیعیان از او جدا میشوند که او از ما نیست ولی در آخرِ عمر که تیری بر پیشانیاش میخورد قبل از شهادتش میگوید چه کسی بود که از آن دو پرسید «هما اقام هذا الیوم» آن دو من را به این روز نشاندند. با اینهمه از وِجههی امام صادق «علیهالسلام» اصلاً استفاده نمیکند و نمیخواهد دستش رو شود؛ لذا با شیعه و سنی یک طور و به صورت یکسان برخورد میکند در حالیکه فرزند امام سجاد «علیهالسلام» است.
زید در حالیکه روایات متعددی حتی از پیامبر «صلواتاللهعلیهوآله» میدانسته و مورد احترام دانشمندان جهان اسلام بوده، به دست هشام بن عبدالملک شهید میشود .
با سلام خدمت شما استاد گرامی: در نکات ریز و لطيفی که در کتاب انسان و باز انسان به میان آورده اید با توجه به مقام عین الربطی انسان که تاکید فراوان فرمودید بنظرم به عزل ۱۳۸۷شمس میشود اشاره کرد که جناب مولانا در مقام عین الربط خویش] با آب /از آب [که هر روز مقابل چشمان ما است وجه «آیه» به مثابه باب ورود به ملکوت از ملک میابد که جسارتا بشرح ذیل جهت ایرادی یابی به حضور حضرت عالی میفرستم. سوال: آیا تا به حال به این فکر کردید که هیچ کس نمیتواند آب را گاز بگیرید؟ واقعا همین چیز خیلی ساده محل ورود مولانا به عالم ملکوت است. چیزی که بار ها و بارها دیده ایم و بی توجه از کنارش گذشته ایم چرا نمیشود آب را گاز گرفت و زخمی کرد؟ (یعنی چرا آب را نمیشود به دندان گرفت؟) «چون آب باش و بیگره / از زخم دندانها بجه / من تا گره دارم یقین / می کوبی و می ساییم. جواب: اگر ما در زندگی خود بارها و بارها توسط زخم دندانها و زخم رفتارهای دیگران احساس زخمی شدن و درد کرده ایم به این دلیل است که مثل آب بی گره نبوده ایم! یعنی وقتی در مقابل موضوعی حس شخص و موضع شخصی میگیریم بلافاصله همان موضوع ما را در کنترل خود می آورد و به راحتی میتواند باعث زخمی شدن اعصاب و روان ما گردد. وقتی به شخصی ایرادی از منظر دیدگاه شخصی بگیریم همان رفتار شخص ما را در کنترل خود خواهد در آورد. مولانا میفرماید در مقابل موضوعات پیش رو بی پا و بی سر باشید /یعنی قضاوت شخصی در موردش نداشته باشید «بسیار گفتم ای پدر دانم که دانی این قدرکه چون نیم` بیپا و سر در پنجه آن ناییم نیم نیستم منبع؛غزل۱۳۸۷ دیوان شمس
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید و متوجه شدهاید. چه اندازه خوب است که انسان ذات خود را که عین ربط به حقیقت یعنی توحید است؛ همواره مدّ نظر داشته باشد. در این مورد باید بسیار گفت تا معلوم شود هیچ نگفتهایم و «آنکه عمری در پی او میدویدم کو به کو / ناگهانش یافتم با دل نشسته روبهرو» و دارم با نظر به او با خودم، آری! با خودم بهسر میبرم که هیچ نیستم جز ربط به او. و زندگی در این رابطه در ک و تکرار چنین بودنی است. امری که اولیای الهی با سیره و سخن خود با ما در میان گذاشتهاند به همان معنایی که با عبادات خود، عصمتِ خود را که عالیترین نحوه بودن بود، محفوظ میداشتند. موفق باشید
به نام او که زیباست و زیبایی را آفزید. می خواهم شروع کنم به نوشتن و نمی دانم از چه بنویسم از خودی که هزاران بار با آن بیگانه شده ام از خودی که می خواهم از آن فرار کنم و راهی برای گریز ندارم نمی دانم چه کنم؟ در منجلابی دست و پا می زنم که هر چه بیشتر دست و پا می زنم بیشتر فرو می روم خسته ام، از خویشتن خویش خسته ام نمی دانم چه کنم، احساس میکنم هیچ فریاد رسی ندارم از اوضاع زمانه هیچ نمی فهمم. شهید سید حسن ها را دوست دارم ولی سنوارها را نمی فهمم یعنی خویش را نمی فهمم، از بودن خویش خسته ام، بود من برای چیست؟ انسان ها برای جاودانه شدن دست به هر کاری می زنند، البته بهتر است بگویم برای زنده ماندن، چون جاودانگی زیباست و من می دانم همه جاودانه آمد ولی اصلا جاودانگی برای چه؟ سخت در نهیلیسم زمانه فرورفته ام، سخت و نمی دانم آیا فریاد رسی دارم دست طلب به کجا بلند کنم؟ از خودم به چه کسی شکایت کتم؟ با این خود بی خود چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین» https://lobolmizan.ir/book/69?mark=%D8%A2%D8%B4%D8%AA%DB%8C%20%D8%A8%D8%A7%20%D8%AE%D8%AF%D8%A7 مطالعه گردد. امید است ان شاءالله بابی در راستای آنچه به دنبال آن هستید را در مقابلتان بگشاید. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چه موقع فرج برای پیامبران پیش آمد؟ و چه مسيري طی شده تابه فرج برسند در مورد حضرت نوح و موسی؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مواردی نیست که امثال بنده چیزی از آن بدانم. موفق باشید
سلام علیکم استاد محترم: در پاسخ سوالی تایید فرمودید که نفس چهارده معصوم با اول مخلوق که همان نور محمدیه یا صادر اول هست بعد از تولد متحد میشود. در مورد اینکه حضرات از همان ابتدا معصوم هستند بحثی نیست ولی این اتحاد آنها با صادر اول مسلما با گذر زمان و ابتلائات و سختیها و حرکت جوهری صورت میگیرد منتهی با سرعتی خیلی بیشتر نسبت به دیگرانی که در مسیر کمال قرار دارند کما اینکه حضرت امیر علیه السلام در هنگام رحلت پیامبر اکرم (ص) فرمود که حضرت رسول بابی از علم به روی من باز کرد که... آیا همین جمله و جملات مشابه و بعضی قرائن نشان نمیدهد که انسان کامل شدن آنها سوای معصومیت با ابتلائات و امتحانات و گذر زمان صورت میپذیرد و عصمت آنان حبه ای است ولی کمالات و اتصاف به اسما اکتسابی هست هر چند اولین مرتبه کمال آنها با آخرین مرتبه اولیا غیر معصوم بالاتر است و اتحاد تام و کامل نفس آنها در قوس صعود با حقیقت اولیه آنها در قوس نزول بعد از وفات صورت میگیرد این برداشت را تایید میفرمایید؟ کما اینکه حضرت ابراهیم بعد از امتحانات سخت جوهر وجودش متحول شد و به مقام امامت ارتقا پیدا کرد. جزاکالله خیرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت در رابطه با نکته ای که می فرمایید اینطور آمده: در رابطه با اعتقاد به وجود انسان هایی که خداوند به نحوه ی خاصی برگزیده، موضوع مخلَصین در قرآن است. شیطان می داند كه از بین بنـدگان خدا فقـط یك گروه هستنـد كه هیچ ابزار و امكانی برای گمراهی آن ها در اختیار ندارد و آن «مخلَصین» هستند و لذا به خداوند عرض کرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعین، اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ» به عزت تو همه را گمراه می كنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصین آن هایی هستند که خداوند در آن ها تصرف خاصی دارد و هیچ كس در آن ها سهمی ندارد تا شیطان بتواند در آن ها تصرف کند. اگر به معنی «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهید شد كه مخلَص بودن غیر «مخلِص»بودن است. همّت برای خوب شدن مربوط به مخلِصین است و نه برای مخلَصین، بلكه مخلَصین برگزیدگانی هستند كه خداوند برای خود خالص كرده و هیچ كس در آن ها سهمی ندارد، بلكه آن ها به دلیل مخلَص بودنشان آینه ی خواست و رضایت خدایند و هركس خواست رضایت خدا را جلب کند، باید حركات و افكار و عقاید آن ها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه این مقام یک مقام اكتسابی نخواهد بود، بلكه موهبتی است، هرچند آن ها با اختیار خود باید این عصمت را حفظ نمایند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبی مشكل ترین كار ممكن برای بشریت است، زیرا حفظ عصمت به این معنا است که یك لغزش نباید از آن ها سر بزند. در همین رابطه است که عارفان گفته اند:
محنت قرب ز بُعد افزون است
جگر از محنت قربم خون اسـت
هسـت در قرب همه بیم زوال
نیست در بُعد جز امید وصــال
حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالک را خون می کند که با یک خطا از آن مقام سقوط می نماید. در زیارت، خطاب به امامان «علیهم السلام» عرض می کنیم: «السَّلامُ عَلَیكُمْ یا نُورَاللهِ فی ظُلُماتِ الاَرض» سلام برشما ای نور خدا در ظلمت های زمین. «بِكُمْ یُسْلَكُ اِلَی الرِّضْوان» به كمك شما راه رضایت الهی طی می شود. و یا می گوییم: «حَفَظَةً لِسِرِّه وَ خَزَنَةً لِعِلْمِه» شما نگهبان سرّ الهی و معدن علم او هستید. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: چه کنیم تأثیر منفی جامعه را نپذیریم و تأثیر مثبت آن را بپذیریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم حاضرشدن در معارف عمیق مانند «معرفت نفس» و توجه به اشارات قرآنی است. پیشنهاد می شود با سوره مبارکه «زمر» که شرح صوتی آن روی سایت هست؛ مدتی مأنوس شوید. موفق باشید.
با سلام: در جواب سوال ۳۸۵۱۳ فرمودید دکتر جلیلی بالاتر از آن است که مسولیت هایی چون دکتر مخبر و دکتر قالیباف و ... را به او بسپارند و حیف است که ایشان خرج چنین اموری شود و کمتر از ریاست جمهوری نباید به ایشان داد!! چطور میشود که در مورد مستند شنود میفرمایید ما نمیتوانیم امور زندگیمان را بر اساس تجربه های یک نفر تنظیم کنیم و لازم است به منابع و مستندات قطعی رجوع کنیم و فرمودید اون تجربه ها توهمات آن فرد بوده است. ولی در مورد دکتر جلیلی بدون کارنامه و بدون عملکرد و بدون مستندات باید بپذیریم که ایشان سرمایه ای والا مقام برای نظام هستند و کمتر از ریاست جمهوری در شان و توانمندی های ایشان نیست!!
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم چطور این دو مورد را بر همدیگر تطبیق میکنید!! به هر حال هر طور که صلاح میدانید فکر کنید. موفق باشید