بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
37941

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: اخلاص سخت به دست می آید. حال تا زمانی که بدست آید و شاید هیچوقت نیاید انسان درگیر بین اخلاص و ریاست چگونه این مشکل را حل کنیم؟ دلمان چیزی را می خواهد اما فکر به اینکه ممکن است ریا باشد و حین زمان انجام عمل مدام در این فکریم که ریاکاری یا نه و شاید گاهی جبهه را ببازیم راه درمان وسواس ریا چیست تا انسان راحت در جمع بتواند کارش را انجام دهد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در توحید ربوبی، بیشتر حاضر و حاضرتر شویم، حضرت حق را بیشتر منشأ اثر می‌دانیم و این همان اخلاص است. موفق باشید

37890

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در خیال معنی صورت می‌گیرد. الله از عالم معناست. اگر در عالم خیال صورت بگیرد، به چه صورتی می‌شود؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جامعیت انسان کامل مدّ نظر قرار می‌کیرد به اعتبار آنکه انسان کامل مظهر جامع اسمای الهی می باشد و در همین رابطه خاتم الرسل «صلوات الله علیه و آله» فرمودند: « «مَنْ رآنی فَقَد رَأَی الحَقَّ». موفق باشید

37840

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد اصغر طاهرزاده: استاد گرامی با توجه به کشیده شدن انتخابات به دور دوم توصیه ای به ما بفرمایید. به ما که دل‌نگران ظهوریم، دل نگران امام زمانمان که با نبود دولت اسلامی ظهورشان به تاخیر بیفتد. نگران اسلام و مسلمین و کودکان بیگناه غزه... و خدایی نکرده بجای پیشرفت باز کشور به عقب برگردد. به دوره مرفهان بی درد و مسببان وضع موجود و... راهنماییمان کنید. چگونه برخی از اطرافیانمان را متوجه کنیم به جایگاه انقلاب اسلامی در این عرصه به تمام کسانی که دلسوز ایران و اسلام هستند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست همان‌طور که شب گذشته عرض شد https://eitaa.com/matalebevijeh/17065 این انقلاب، ادامه تاریخی است که با اسلام و با غدیر به میان آمده و هر مانعی که در مقابل آن قرار گیرد به جهت ذات توحیدیِ این انقلاب، منجر به درخشش بیشتر آن می‌شود تا عمیق‌تر آن را ادامه دهد مانند ظهور دولت آیت الله رئیسی و عبور ما از دولت آقای روحانی توسط دولت شهیدِ جمهور. موفق باشید

37642

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عنوان: «درک نیروی غیبی انقلاب» با سلام و احترام: چند روز قبل به زیارت مرقد امام خمینی (ره) رفتم. بسیار راغب به این زیارت بودم. خیلی قبل هم رفته بودم. وقتی هنوز ضریح در وسط بود و فقط دیوارهای دورش را گچ کرده بودند. ساختمان تزئین شده کنونی دیگر هیچ چیز آنجا نه بوی امام می دهد نه بوی انقلاب نه خدا. به بهانه سال عمر امام، سقف فلان متر، به بهانه سال پیروزی فلان و... انقدر بهانه بعد از بهانه که یادشان رفت آبروی انقلاب اسلامی ذبح شده است و اما بعد، هر انسان اندک آگاهی با دیدن ان بنای ناهنجار متوجه مسئولان مقصر بی مسولیت منافق خواهد شد که دیگر نیاز به دشمن بیرونی نیست و تعجب اینجا است که با وجود این همه موریانه، کشتی انقلاب چگونه به جلو می رود؟ شاید این تنها نکته و بزرگترین عبرت زیارت مرقد امام باشد که ان شاءالله وجود آن نیروی غیبی، وحشت کشنده را به دل همه ی معاندان بیندازد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته نباید واژه منافق را در این مورد به کار برد. آری! مهم آن است که حضرت روح الله (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در مقابل بشریت راهی را گشودند تا ما بتوانیم به تعالی انسان فکر کنیم. موفق باشید

37619

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم عجل لولیک الفرج به حق زینب کبری سلام الله علیها. عرض سلام و ادب و احترام خدمت جلوه خداوند منان حضرت آقا اصغر طاهرزاده انسانی گرچه ضعیف است این ضعیف بودن نشانه‌ای از اوست و گاه انسان‌های قوی هستند که این نشانه قوی بودن از خداوند متعال و بلند مرتبه است. در گوشه‌هایی از سخنرانی‌های حضرت عالی درباره صحنه سخن می‌گویید این چه صحنه‌ای است که وجود دارد شما هم می‌بینید .۲ در کتاب الهی و عالی معرفت نفس فرمودید وقتی گوش‌ها و زبان‌ها منتظر گفتار تازه‌ای باشند نه تازه‌ای از حکمت گذشته آنگاه معرفت هستی از طریق معرفت نفس وارد عمل می‌شود سوال این بنده حقیر این است چه زمانی گوش ها و زبان‌ها منتظر گفتار تازه ای است؟ یا حق. بنده حقیر خداوند متعال و بلند مرتبه نوجوان ۱۶ساله محمد رضا سلیمانی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر حرف و سخنی که از این حقیر قابل ارزش است، آن سخنی است که حکایت و تذکری از سخن خدا و ائمه است که فطرت انسان‌ها از آن بیگانه نمی‌باشد و شما در صحنه‌ها و میدان‌های ظهور زیبایی‌های خدا توسط مردمی که به تجلیل و تشییع شهید آیت الله ابراهیم رئیسی آمدند؛ ملاحظه کردید همه متوجه ابعاد متعالی خودشان در آینه او بودند. مهم آن است که در مقابل انسان‌ها راهی گشوده شود که آنان احساس کنند در آن مطالب، حکایت جان آنان و تعالی روح آن‌ها به میان می‌آید. پیشنهاد بنده مطالعه کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن است که البته هر دو روی سایت می‌باشد. موفق باشید

37427
متن پرسش

سلام علیکم: حفظکم الله! استاد عزیزم، این همه تاکید برای خواندن وصیت نامه شهدا برای چیست؟ مگر قرار است، شهدا در این وصیت نامه به ما چه بگویند؟ مگر قرار است شهدا ما را متذکر چه کنند؟ با خواندن وصیت نامه ها قرار است به چه برسیم؟ مگر یک شهید با مدرک های علمی پایین چه دانش و جهتی را به ما می دهند که از آن غافلیم؟ لب الکلام، سود خواندن این وصیت نامه ها چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه ملاحظه بفرمایید خداوند به جهت نوری که در شخصیت آن عزیزان ایجاد کرده، آنان دارای معرفت و بصیرتی شده‌اند که عموماً در کلام‌شان و بخصوص در وصیت‌نامه‌هایشان به ظهور آمده و در واقع، آن وصیت‌نامه‌ها حکایت انوار الهی است برای معنابخشیدن به زندگی در این زمانه.
در این موارد عرایضی داشته ام که یکی از نکات آن خدمتتان ارسال می شود. موفق باشید
درک انسان از خود در جهان و در حوادث گوناگون، در عین حضور در «وجود» خویش، به عنوان اساس فهمْ نوعی فتح و دست‌آوردی است شگفت‌انگیز. زیرا کسی میفهمد که می‌اندیشد که بگذارد در درخشش خود به قلمرو «وجود» حاضر شود با همه گستردگی و شدتی  که در ذاتِ «وجود» هست و در عین حال هیچ چیز نیست و این یعنی ما آنچه که نیستیم، هستیم و نه آنچه که گمان می‌کنیم هستیم، هستیم که این اصالت‌دادن به ماهیت است که حجاب بودن هر بودنی است. در حالی‌که انسان در استقراری که در «وجود» پیدا می‌کند، بودنی است بی‌تعیّن، بر عکس اومانیسم که به انسانی نظر دارد که با خود بنیادی‌اش می‌خواهد محور همه چیز باشد، امری که درست مقابل حضور خلیفۀ اللهی انسان است که بنا دارد به حضوری نظر کند. در وصف او داریم: «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى» این یعنی خودآگاهی به بی‌تعیّنی خود، بر عکس حضوری که در وصف آن داریم: «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ» که انسان در حالت حضوری الهی را در خود احساس می‌کند بدون خودآگاهی به آن حضور و از این جهت خطر دنبال‌‌نکردن آن حضور او را دنبال می‌کند برعکس شهید آوینی که در خودآگاهی تاریخی خود را ادامه دهد و در زبان‌اش درخشید. زیرا متوجه بود عالم را و تاریخ را جدا از وسعت خود نداند.

و وصیت نامه شهدا از این گونه است.

37426

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۵. وقتی عقل انسان رشد می‌کند و عقلانی برخی کارها و رسالت‌های بسیج‌ را انجام می‌دهد، متوجه می‌شود که بسیاری از این کارها پوچ است. اگر عقلانی تصمیم نگیرد و خود را به دست جریانات بسپارد، عمر و وقتش تلف می‌شود. چاره چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید کارها و فعالیت‌های ما مطابق عقل و شرع و سیره عقلا و علما باشد و به بقیه نیز باید کمک کرد تا فعالیت‌های خود را در این مسیر شکل دهند تا پس از مدتی به نتایج مربوطه برسند. موفق باشید

37345

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: خداوند هم ظاهر است و هم باطن. آیا درست است که بگوییم که خداوند از همان جهت که ظاهر است، باطن هم هست؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و توحید یعنی همین. حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در شرح سوره حمد در این رابطه نکات خوبی را مطرح فرموده‌اند. موفق باشید

37232

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد خسته نباشید: سوال بنده این هست که مرز ریا چیه؟ یعنی به وقتایی کارهای مستحبی رو ترک می‌کنیم برای اینکه ریا نشه، یه وقتایی کارهای مکروهات می‌کنیم که بازم ریا نباشه. این مرز رو چطوری باید بفهمیم و درک بکنیم. سوال بعد اینکه در انجام مسابقه، چطور بفهمیم گناهی نکردیم؟ برای ما که اول راهیم توصیه ای بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره  37228 عرض شد عمده آن است که متوجه حضور در محضر خدا باشیم و چنانچه نفس امّاره بخواهد مردم را نیز در نظر بگیرد، ما کاری به آن نداشته باشیم. موفق باشید

37226

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: من ۴ سال هست به لطف خدا عوض شدم حالات و روحیاتم اوایل. خیلی خواب های خوش می‌دیدم و گناه رو با تمام وجودم حس می‌کردم اگر گناهی مرتکب می‌شدم اون آتیشی که خودم درست کرده بودم را حس می‌کردم و اگر نمازم قضا می‌شد به شدت حالم گرفته می‌شد اما الان اون حالات نیست و به شدت حال معنوی خوبی داشتم و یک نوری در قلبم حس می‌کردم. اما متاسفانه چند ماه هست اون نور در من نیست و دنبال علت هستم. ناگفته نماند. من به شدت پرخوری کردم. و بد رفتاری با همسرم داشتم. ( قبلاً به کلاس های معرفتی می‌رفتم و به یک سری دستورات اهمیت می‌دادم و انجام می‌دادم مثل. کم خوردن ... خوش رفتاری با همسرم بخاطر خدا و.... خواستم بدونم دلیلش می‌تونه در پر خوری و بد رفتاری با همسر باشه؟ چرا وقتی نمازم قضا میشه اصلا نفسم درد نمی‌کشه با این چند وقت مراقبه و محاسبه داشتم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  چرا که نه؟! شما که به خوبی متوجه قبضِ پیش آمده هستید، إن شاءالله با رعایت تقوا در همه ابعاد آن به خوبی آن تعالیِ بسطِ بعد از قبض را نصیب خود می‌گردانید. موفق باشید

36987

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در رابطه با سوال ۳۶۹۸۴ منظورم را خوب منتقل نکردم. اصل سوال آن است که همان گونه که من معلول خدا هستم و به خدا علم حضوری دارم، آیا اعمال من شعور دارند و مرا که علت آنه ا(اعمال خودم) هستم، آیا به علم حضوری مرا درک می‌کنند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد اساساً در وادی علم حضوری، موضوعِ علت و معلول که مفاهیمی است مربوط به علم حصولی؛ در میان نیست تا گفته شود ما که معلول هستیم و علم حضوری به خداوند داریم، آیا معلولِ ما هم علم حضوری به علت خود دارد!! این نوعی خلط بین علم حضوری و علم حصولی می‌باشد. موفق باشید

36870

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: مدتیه در حال مطالعه کتابهای عرفانی و سیر و سلوک هستم. دنیای بسیار حیرت آوری دارند. استاد من الان از زندگی خودم لذتی نمی‌برم. دنیا برام خیلی بی ارزش شده ولی هنوز وصل نیستم. دوست دارم ما هم لذت عبادت و بندگی را بچشیم ولی نمی دانم چطور. لطفا راهنمایی و دستگیری کنید تا ما هم از احوالات خودمان با خبر باشیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که متوجه راهی شده‌اید که خداوند مقابل‌تان گشوده است. کار آسانی نیست، عبور از طوفان است ولی عبور از طوفان، ما را به حضوری می‌رساند به وسعت اقیانوس، امری که در سؤال و جواب شماره 36868 می‌توان در آن تأمّل کرد. موفق باشید

36701

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: بنده بعد از ۳ سال بحمدلله کتاب المیزان را تمام کردم. البته در هر سوره ای شرح شما را هم گوش می‌دادم و خلاصه برداری می‌کردم. الان میخوام برنامه جدیدی را شروع کنم در مباحث معرفتی، شما چه پیشنهادی دارید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن شاءالله با رجوع به کتاب «معاد، بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» و شرح صوتی آن می‌توانید معارف خود را عمیق و عمیق‌تر کنید. موفق باشید

36595

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: سوالی داشتم از خدمت شما. به مدت یک هفته هست فهمیدم که خیلی توجه به خود دارم و این موضوع اذیتم می کند امروز هم بحث خطبه ۱۳۱ رو گوش کردم بین من الهی و من استقلالی مانده ام و این همه سال رو با آن من تمام کارهایم رو انجام دادم. روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟ تقریبا از دوران دبیرستان با این شعر مانوس بودم. الان به دلیل عمری که سپری شده و دست ام خالی هست نگران هستم و چگونه می توانم گذشته رو جبران کنم؟ مانند حضرت یونس علیه السلام که در شکم ماهی حبس شدند در این دنیا هم من این احساس رو دارم. بسم الله الرحمن الرحیم لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین چه ذکر و دعایی رو بخوانم که کمکم کنه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر از همین ذکر یونسیه می‌توان غافل بود؟ در حالی‌که با فراز اولیه آن یعنی ذکر «لا اله الا انت» نظر به نور توحید الهی می‌کنیم و در فراز «سبحانک» نظر را به تعالی او معطوف می‌داریم و با فراز «انی کنت من الظالمین» نظر به خود می‌کنیم که چه اندازه نسبت به راهی که در انس با حضرت حق در پیش داریم، کوتاهی می‌کنیم. موفق باشید

36560

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

مادرم باش و دستم بگیر به جان پدر، خسته ام، دستگیر نباشد مرا، جز تو راه دگر مرا مرحم درد باش، بار دگر گر او را نگه کرده ای، یک نظر زخود برکشید و برفت از نظر ز خود بیخودی را توان بایدت زتن بر شدن را توان بایدت توانم تویی، خود بده، نه دگر بدانم که تو لیله ای، نه دگر لیله را نشاید نشان بر بشر. لیاقت بده با دعای سحر. لقایت شود آسان بر دلم. لیاقت بده تا نگاهت کنم. نظر بر رخ با حیایت کنم. شوم غرق حیرت و ماتت شوم. سر افکنده از احوال و اعمالم شوم. خجل روی، زبان بسته و شرمسار شوم. قطره ای از دریای یار قطره را به باید که دریا شدن.  در او نیست و با او شدن شوم غرق در دریای یار کنون من شدم رستگار تو ای حوریه، انسیه، تو ای فاطمه از این پس نظر کن مرا،فاطمه تمام جهان هست در تو نهان فدای تو باشد همه، انس و جان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاءالله به نور حضرت زهرا«سلام الله علیها» منور و منورتر شوید. موفق باشید

36516

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد عزیز آقای طاهرزاده (دامت البرکاته): ۱. کتابها را می خوانم و کتابهای شما و غیره یادم می رود و چگونه تمام کتاب را حفظ کنم و احادیث همین طور بعد از چند وقت یادم می رود ۲. سخنرانهای شما را هم بیشتر از آن گوش دادم ولی زود از یادم می رود چگونه به خاطر بسپارم وعمل کردن چگونه به آن عمل شود؟ ۳. خیلی علاقه به معنویت از جمله چشم بصیرت و برزخی وغیره دارم ولی هرچی به خدا و اهل بیت گفتم نشده شاید اینها برای من ترسناک باشد و ظرفیت ندارم و یا هنوز گنهکار هستم و این چیزها برای ما عوام بد است و نباید به اینها فکر کنم؟ ۳. کتاب معراج العساده را می خوانم بعضی شبها و مطالب سنگین هست و مطالبش را نمی فهم. چگونه بفهمیم اینها را و چگونه بفهمیم این صفات را داریم از جمله حسد و ریا و عجب و غضب و شهوت و حیله و غیره که زیاد هست چگونه از خود دور کنیم و چگونه بفهمیم از ما بیرون رفته و دیگر در ما نباشد؟ با تشکر از شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مطالعه کتابها و گوش‌دادن به صوت‌ها، مهم آن است که فهمی کلی از موضوعات و عزمی در راستای تقوا در ما پیش آید. در مورد چشم بصیرت و برزخی، چه بگویم در حالی‌که از ما خواسته‌اند تقوا پیشه کنیم. و این است عامل کرامت انسان. کتاب «معراج السعاده» اگر ان شاءالله با مقدمات معرفت نفسی خوانده شود، نتایج خوبی خواهد داشت. موفق باشید

36173

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد معظم: برای مطالعه و کسب شناخت پیرامون جهان هستی و آفاق چه کتابی یا کتابهایی را معرفی می‌کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر از همه قرآن است و تفسیری مانند «المیزان». موفق باشید

35739
متن پرسش

با سلام خدمت استاد بزرگوار: با توجه به دیدگاه حضرت عالی درباره انقلاب و امام خمینی رحمه الله مبنی بر این که ما با انقلاب در صحنه‌ و تاریخی دیگر حاضر شده‌ایم و باید در اتمسفر انقلاب تنفس کنیم تا حضوری توحیدی در این تاریخ داشته باشیم، چالشی در این جا مطرح است. به نظر می‌رسد این تاریخ، انسانی با تعریف دیگر می‌طلبد. امام (ره) انسانی دیگر را به ما نشان داده است که انسان این تاریخ است اما ما هنوز انسان را با همان تعابیر فلسفی گذشته معنا می کنیم و بر مبنای آن نظام تربیتی می چینیم! در بهترین حالت در نهایت امر به توصیف «انقلابی بودن» به عنوان وصف و افزونه‌ای برای انسان می پردازیم! سوال حقیر این است که: ۱. آیا پرداخت نظری به انسان به نحو مرسوم، ما و نظام تربیتی حاصل از این نظریه پردازی را از آن انسان تعریف شده و به عرصه آمده توسط امام (ره) دور نمی کند؟ ۲. چگونه می‌توان به نحو نظری به آن تعریفی که امام (ره) از انسان داشتند، دست یافت؟ در کدام کتاب و سخنرانی و شخصیت و کلام باید به دنبال آن رفت؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان‌طور که می‌فرمایید:
آدمی در عالَم خاکی نمی‌آید به دست
عالَمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
۱. حقیقتاً بحث در حضور انسانِ آخرالزمانی است که باید در دل این تاریخ در بستر انقلاب اسلامی به ظهور آید. ۲. همین‌طور که متوجه شده‌اید باید انسانی مدّ نظر باشد که در عین حضور در نزد خود به همان معنای سوبژگیِ انسان، به وسعت خلیفۀ اللهیِ خود در نزد خود حاضر شود. عرایضی در این رابطه تحت عنوان «نظر به ظرفیت‌های بشرِ جدید و راه معنابخشی به آن در افق تمدن اسلامی» https://eitaa.com/matalebevijeh/13876 شده است. موفق باشید

 

35240

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: اینکه در معرفت نفس می‌گویند: حضور نفس به خودش است، این به خودش است را کمی توضیح دهید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که انسان وجود خود را احساس می‌کند؛ می‌تواند در نزد خود باشد. همچنان که عرض شد این موارد، مواردی است که با توجه برای انسان روشن می‌شود و با سوال کردن انسان، از حوزه توجه به این امور به حوزه دانایی نسبت به این امور که امری است غایبانه، منتقل می‌گردد. موفق باشید

40043

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

اگر کسی که از نظر قدرت علمی و عمل پایین باشد و دچار وسوسه ی فکری شدید، تذبدب، دودلی و عدم قدرت انتخاب بین نظرات مختلف باشد در مسائل اخلاقی و تزکیه و تربیت به جای انتخاب (یک) موضوع و مطالعه و بررسی در نظرات مختلف (و نرسیدن به نتیجه و نظر قطعی و نهایی مناسب) یک مجتهد و عالم اعلم جامع تر و مشهور در زمینه اخلاق انتخاب کند و یک جورایی از وی تبعیت عملی و تقلید کند (تا زمانی که شاید خودش بتواند به قدرت انتخاب و تشخیص و اجتهاد برسد) تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این روش که توسط بزرگان توصیه می‌شود روش خوبی می‌باشد تا ان شاالله در بستر توجه به روش چنین افراد قابل اعتمادی خود جناب عالی نیز مبتنی بر معارف الهی به سبک وسیاقی دست بیابید. موفق باشید

39719

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد حضرت آقا باز حجت را برای شبه حوزویانی مثل رضا داوری اردکانی تمام کرد. ممنوعیت تکیه بر مبانی تمدنی غربی! اسلامی سازی علوم انسانی و بیگانه ‌دانستن بسیاری از آموزه‌های تمدن مادی غربی از بایسته‌هایی است که بار دیگر مقام معظم رهبری در دیدار اخیرشان با مسئولان نظام اسلامی بر آن تأکید کردند. معظم له فرمودند: «ما نمی‌توانیم در مسائل گوناگون سیاسی‌مان، اقتصادی‌مان و دیگر چیزها پیرو مبانی تمدن مادی غرب باشیم. تمدن غربی البته مزایایی دارد؛ در این شکی نیست....اما در مبانی آن تمدن نمی‌توانیم تکیه کنیم، مبانی آن تمدن، مبانی غلطی است. مخالف با مبانی اسلامی است.» مخاطب اولیۀ این بایسته، حوزه‌های علمیه هستند چرا که پیشران اسلامی‌سازی علوم انسانی حوزه‌های علمیه هستند و این روند باید از حوزه‌های علمیه به مجامع دانشگاهی سرریز شود. متأسفانه جدال بر سر اسلامی سازی علوم انسانی در میان حوزویان نیز وجود دارد و برخی شبه حوزویان ازجمله رضا داوری اردکانی، همچنین حوزویانی مانند داود فیرحی در تشدید این جدال، نقش‌آفرین هستند و اما سخنان اخیر دکتر پورجوادی که اسلامی سازی علوم انسانی را طرحی شکست خورده خواند و پول‌های مصرف شده در این مسیر را گزاف و بی‌مصرف دانست، یادآور سخنان دکتر داوری اردکانی و رویگردانی او از علم دینی بود. دکتر داوری چندین سال پیش در نامه ای چنین نوشت: « علم دینی ... سی سال است که به نتیجه نرسیده است، به نظر نمی رسد که در آینده نیز به نتیجه‌ای برسد. وقتی مطلب سیاسی با مسئله علمی خلط می‌شود، هر چه بکوشند به نتیجه نمی رسند. علم ماهیتی متفاوت با دین دارد.» این در حالی بود که زمانی دکتر داوری خود از مدافعان علم دینی و اسلامی سازی علوم انسانی به شمار می رفت و این نامه او سبب تعجّب بسیاری، از جمله دکتر سروش شد که با نامه‌ای تند به دکتر داوری تاخت و چنین نوشت: «گروهی به هلهله برخاسته‌اند که گویا دکتر داوری در کهنسالی "مستبصر" شده ... و غیرت علمی‌اش جنبیده و با دلیری دست ردّ به سینه‌ی تاریک‌اندیشان و دین‌فروشان و دانش‌تراشان زده ... این البته ابتهاجی کاذب و اجتهادی فاسد است. نان به نرخ روز خوردن که این‌همه هلهله ندارد.» در مقابل، علم دینی و علوم انسانی اسلامی مدافعان سرسختی چون آیت الله مصباح یزدی دارد که عمر علمی خویش را صرف آن ساخته است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در صحت تذکرات رهبر معظم انقلاب به خصوص در مواجهه با تمدن غرب هیچ شکی نیست و بحث در نکتۀ دیگری است که ایشان فرمودند ما علم را در هرجای دیگری که باشد دنبال می‌کنیم. و همان‌طور که عرض شد مهم آن است که ما سخنان انسان‌های متفکر را بشنویم و این غیر از تبعیت از آن‌ها است زیرا اساساً همان‌طور که از سخنان جنابعالی نیز برمی‌آید در میدان تفکر، تقلید مطرح نیست. البته بنده بین آقای دکتر داوری و آقای فیرحی تفاوت اساسی قائل می‌باشم. همۀ عرض بنده آن است که در میدان تفکر نمی‌توان آقای دکتر داوری را نادیده گرفت. از آن طرف آیا آقای سروش را با آن ادبیات که شما نیز متذکر آن هستید را می‌توان با آقای دکتر داوری مقایسه کرد؟!! موفق باشید https://eitaa.com/soha_sima/4710

39145

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد بزرگوار همه جا بحث از صلوات و ثوابش هست ولی ۱. ماهیت صلوات چیه؟ ۲. صلوات مردم بر پیامبر چه ماهیتی داره. ۳. ماهیت صلوات خدا بر پیامبر چیه و با صلوات بقیه متفاوت است یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه می‌توانید به کتاب «صلوات بر پیامبر«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» عامل قدسی شدن روح» رجوع کنید. https://lobolmizan.ir/book/72?mark=%D8%B5%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%AA. موفق باشید

38967
متن پرسش

حضرت استاد، پس از ۱۵ سال مطالعه ی کتب تان و حضور در تمامی جلسات و محافلتان و تدریس آثار حضرتتان درخواست می‌کنم، لطفا پرده از علوم نورانی تان بردارید، پرده از آنچه معتقدید بردارید و فاش گویید، به جای بیان تلویحی و رازگونه صراحتا بیان کنید آنچه در پاسخ به پرسش ۳۸۹۵۶ فرمودید، بگویید اگر معتقدید رهبر انقلاب روحی له الفداء مصداق فراز حدیث علی بن موسی الرضا علیه السلامند که ان العبد اذا اختاره الله... ، پس مصداق قبل و بعد این حدیث طولانی هم هستند، از چه شرم داری یگانه ی تفکر و تعقل و تفسیر و تاویل؟ فاش گو از آنچه دیده ای برای کران مخاطبت طاهرزاده ، ای گنگ خواب دیده، بگو الْإِمَامُ يُحِلُّ حَلَالَ الله، وَ يُحَرِّمُ حَرَامَ الله خامنه ای ست، بگو فَالْإِمَامُ‌ هُوَ الْمُنْتَجَبُ الْمُرْتَضى‌، وَ الْهَادِي الْمُنْتَجى‌ وَ الْقَائِمُ الْمُرْتَجَى اصْطَفَاهُ الله بذلك، وَ اصْطَنَعَه عَلى عَيْنِهِ‌ فِي الذَّرِّ» خامنه ای ست ، بگو عَنْ يَمِينِ عَرْشِهِ‌، مَحْبُوّاً بِالْحِكْمَةِ فِي عِلْمِ‌ الْغَيْبِ عِنْدَهُ‌، اخْتَارَهُ بِعِلْمِهِ‌، وَ انْتَجَبَهُ لِطُهْرِهِ‌؛ بَقِيَّةً مِنْ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‌، وَ خِيَرَةً مِنْ ذُرِّيَّةِ نُوحٍ‌، وَ مُصْطَفىً مِنْ آلِ إِبْرَاهِيمَ‌، وَ سُلَالَةً مِنْ إِسْمَاعِيلَ‌، وَ صَفْوَةً مِنْ عِتْرَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‌، لَمْ يَزَلْ مَرْعِيّاً بِعَيْنِ الله يَحْفَظُهُ‌ وَ يَكْلَؤُهُ‌ بِسِتْرِهِ‌، مَطْرُوداً عَنْهُ حَبَائِلُ إِبْلِيسَ‌ وَ جُنُودِهِ‌، مَدْفُوعاً عَنْهُ وُقُوبُ‌ الْغَوَاسِقِ‌ وَ نُفُوثُ‌ كُلِّ فَاسِقٍ‌، مَصْرُوفاً عَنْهُ قَوَارِفُ‌ السُّوءِ‌، مُبَرَّأً مِنَ الْعَاهَاتِ‌، مَحْجُوباً عَنِ الْآفَاتِ‌، مَعْصُوماً مِنَ الزَّلَّاتِ‌، مَصُوناً عَنِ‌ الْفَوَاحِشِ كُلِّهَا، مَعْرُوفاً بِالْحِلْمِ وَ الْبِرِّ فِي يَفَاعِهِ‌ مَنْسُوباً إِلَى الْعَفَافِ وَ الْعِلْمِ وَ الْفَضْلِ عِنْدَ انْتِهَائِهِ‌» هم حضرت آقاست، بگو ای طاهرزاده که امام رضا علیه السلام در همان حدیث فرمودند خامنه ای جان « فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ‌ الْخَطَأِ وَ الزَّلَلِ‌ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ الله بذلك لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلى عباده، وَ شَاهِدَهُ عَلى خَلْقِهِ‌، وَ «ذلِكَ فَضْلُ اَللّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ‌، وَ اَللّهُ ذُو اَلْفَضْلِ اَلْعَظِيمِ‌» فَهَلْ يَقْدِرُونَ عَلى مِثْلِ هذَا فَيَخْتَارُونَهُ؟ أَوْ يَكُونُ مُخْتَارُهُمْ بِهذِهِ الصِّفَةِ فَيُقَدِّمُونَهُ؟ والسلام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به این قسمت از فراز آن روایت توجه ننموده‌اید که حضرت رضا «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُور عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» و موضوع را تعمیم می‌دهند به هر آن کس که خداوند او را برای امور بندگان انتخاب کند و مسلّماً امثال حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» می‌توانند مصداق چنین موضوعی باشند و البته معلوم است مصداق کامل و اتمّ چنین موضوعی پیامبر خدا و ائمه معصومین «علیهم‌السلام» می‌باشند و حتی اگر همان‌هایی که سخت متوجه عنایات الهی به حضرت امام و رهبر معظم انقلاب هستند؛ بخواهند آن عزیزان را در حکم معصوم قرار دهند، اولین کسانی که سخت با آن موضوع مخالفت می‌کنند خود حضرت امام و رهبر انقلاب می‌باشند. آیا نباید به کریمه: «يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ» در این موارد نظر کرد وقتی قرآن می‌فرمایند: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»؟ و علت آن‌که بنده مصداق آن روایت را در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» تشخیص دادم؛ سخنی بود که سال‌های قبل مرحوم شهید مطهری در نسبت با حضرت امام چنین فرمودند. البته متأسفانه فراموش کرده‌ام در کدام یک از سخنان ایشان این نکته مطرح شد ولی چون مطلب را در ذهن خود داشتم گفتم آنچه که عرض شد. با این‌همه بحث بر سخن مرحوم شهید مطهری نیست، بحث بر آن فراز از روایت است که موضوع را تعمیم می‌دهد. و آنچه مانع می‌شود تا ما جایگاه رهبری را در این تاریخ درست بفهمیم و متوجه تاییدات خاص پروردگار نسبت به ایشان بشویم، حجاب معاصرت است، آری «حجاب معاصرت» به این معنا که چون در کنار ایشان هستیم نقش اساسی ایشان را در این زمانه نمی‌فهمیم و فردا و فرداها معلوم می‌شود رهبری چه اندازه نقش اساسی در این تاریخ داشته‌اند. موفق باشید 

38821

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد: روان شناس حوزوی و نویسنده هستم. مشغول نوشتن کتابی درباره سهم و نقش شیاطین در اختلافات زناشویی. در این زمینه فیش برداری کرده‌ام و مصاحبه‌های زیادی داشته‌ام. سؤالاتی برایم مطرح است استدعا دارم به سؤالاتی که برایم پیش آمده جواب فرمایید: بیشتر تلاشم در حوزه علوم غریبه بیان ترفندهای روان شناختی دعانویسان شیاد و.... است. همین طور بحث زمینه های روان شناختی اسناد مشکلات به جادو. درست می فرمایید کار خیلی حساس است. ۱. برداشت زیر درست است؟ در آیه ۱۰۲ بقره آمده سحر حقیقت دارد و قابل آموزش است و اکتساب. اگر توصیه های دینی حضرت سلیمان کافی می بود لازم نبود هاروت و ماروت بیایند آموزش هم بدهند برای بطلان سحر. بنابراین برای دفع سحرهای محکم، لازم است از اهل فن هم کمک گرفت. ۲. اگر یک نفر از یک میلیون گرفتار سحر شود طوری که متخصصان علوم مادی نتوانند علاج کند، فرد باید نزد چه فردی برود که اهلیت دفع داشته باشد؟ صفات (سلبی و ایجابی) چنین فردی چیست؟ علما وارسته در دسترس نیستند و کثرت مشکلات و مراجعن سبب می‌شود نتوان به خیل زیاد پرسشگران و افراد نگران پاسخگو باشند، در برابر دعانویسان شیاد و رمالان و دعانویسان گرفتار جاهل مرکب و کلاش در بیرون و فضای اینترنتی خیلی زیاد شده اند. ۳. آیا در عصر فعلی، دوره حضرت خاتم (ص) آیا شیاطین غیر وسوسه، قدرت اجرایی برای بیمار کردن جسمانی (مسنی الشیطانُ بنُصب و عذاب در داستان حضرت ایوب) و بیماری روانی (یَتخبّطه الشیطانُ من المس) دارند یا فقط وسوسه می کنند؟ (داستان دیوانه شدن افراد توسط جنیان در برخی روایات هست. و حکایت سنگ انداختن جنیان به منازل را بزرگانی مثل آیت‌الله بهجت نقل کرده اند) ۴. آیا کتاب مستقل نوشتن درباره سهم و نقش شیطان در اختلافات زناشویی سبب تشویش ذهن مردم می شود یا روشنگری است؟ در کتاب بحث می شود که در کنار علل متعدد مادی، علت ماورایی مثل سحر و چشم زخم و.. هم می تواند در اختلافات سهیم باشد. در کتاب پیوسته امور زیر تذکر داده می شود: قدرت انتخابگری انسان و فرع بودن وسوسه شیطان، تأیید الهی و فرشتگان، تأثیر سبک زندگی دنیا و دعا و توسل و ناچیز بودن قدرت شیطان در برابر خدا و ایمان قوی، آسیب های رجوع به دعانویسان شیاد و ناآگاه و... تذکر داده می شود) ۵. آیا بین نام افراد و مشکلات فردی و زناشویی و بیماری و سلامتی و فقر یا ثروت رابطه ای وجود دارد؟ این روزها افراد زیادی با عنوان علم اعداد و اسما و... نام مراجعان خود را حتی نام معصوم و صفات و القابشان را تغییر می دهند تا مشکلاتشون رفع شود. ۶. قطعا اسباب طبیعی مهم است در کنار آنها علل ماورایی در نارضامندی و رضامندی زناشویی کدام اند؟ ۷. کتاب معتبر ادعیه، ذکر، ختومات و.... برای استفاده عموم در این زمینه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» شده است. کتاب روی سایت هست. به نظر می‌آید اگر بیشتر متذکر توحید و تقوا شویم، انسان‌ها را از گردونه تأثیر جنیان شرور که همان شیاطین هستند رهایی بخشیده‌ایم به همین جهت بیشتر باید در موضوع مقابله با شیطان که «کان من الجن» می‌باشد؛ موضوع را دنبال کرد. امید است نظر به آن کتاب بتواند جوابگوی سؤالات جنابعالی باشد. به هر حال در مواجهه با جنیان شرور یعنی شیاطین، مسئله نظر به تقوایی که شریعت الهی متذکر می‌شود اگر مطرح شود، بهتر است همان روشی که ائمه «علیهم‌السلام» دنبال کردند. موفق باشید

38794
متن پرسش

سلام و عرض ارادت محضر استاد عزیز: می‌دانم که از سالهای دور انسی با مثنوی داشته‌اید و کم بیش از آثار شما هم مشخص است. سال گذشته درست در آغاز جنایات اسرائیل در غزه با دوستان به داستان آن پادشاه یهود که نصارا را می‌کشت رسیدیم و باز جلوه‌ای از حقیقت را از جاری زلال مثنوی، از اصول اصول دین شنیدیم گویی این ابیات را مولوی برای کودکان غزه سروده: مولوی، دفتر اول مثنوی، بخش ۳۸ - به سخن آمدن طفل درمیان آتش و تحریض کردن خلق را در افتادن به آتش.

    یک زنی با طفل آورد آن جهود        پیش آن بت و آتش اندر شعله بود    
    طفل ازو بستد در آتش در فکند        زن بترسید و دل از ایمان بکند    
    خواست تا او سجده آرد پیش بت        بانگ زد آن طفل انی لم امت    
    اندر آ ای مادر اینجا من خوشم        گر چه در صورت میان آتشم    
    چشم‌بندست آتش از بهر حجاب        رحمتست این سر برآورده ز جیب    
    اندر آ مادر ببین برهان حق        تا ببینی عشرت خاصان حق    
    اندر آ و آب بین آتش‌مثال        از جهانی کتشست آبش مثال    
    اندر آ اسرار ابراهیم بین        کو در آتش یافت سرو و یاسمین    
    مرگ می‌دیدم گه زادن ز تو        سخت خوفم بود افتادن ز تو    
    چون بزادم رستم از زندان تنگ        در جهان خوش‌هوای خوب‌رنگ    
    من جهان را چون رحم دیدم کنون        چون درین آتش بدیدم این سکون    
    اندرین آتش بدیدم عالمی        ذره ذره اندرو عیسی‌دمی    
    نک جهان نیست‌شکل هست‌ذات        و آن جهان هست شکل بی‌ثبات    
    اندر آ مادر بحق مادری        بین که این آذر ندارد آذری    
    اندر آ مادر که اقبال آمدست        اندر آ مادر مده دولت ز دست    
    قدرت آن سگ بدیدی اندر آ        تا ببینی قدرت و لطف خدا    
    من ز رحمت می‌کشانم پای تو        کز طرب خود نیستم پروای تو    
    اندر آ و دیگران را هم بخوان        کاندر آتش شاه بنهادست خوان    
    اندر آیید ای مسلمانان همه        غیر عذب دین عذابست آن همه    
    اندر آیید ای همه پروانه‌وار        اندرین بهره که دارد صد بهار    
    بانگ می‌زد درمیان آن گروه        پر همی شد جان خلقان از شکوه    
    خلق خود را بعد از آن بی‌خویشتن        می‌فکندند اندر آتش مرد و زن    
    بی‌موکل بی‌کشش از عشق دوست        زانک شیرین کردن هر تلخ ازوست    
    تا چنان شد کان عوانان خلق را        منع می‌کردند کتش در میا    
    آن یهودی شد سیه‌رو و خجل        شد پشیمان زین سبب بیماردل    
    کاندر ایمان خلق عاشق‌تر شدند        در فنای جسم صادق‌تر شدند    
    مکر شیطان هم درو پیچید شکر        دیو هم خود را سیه‌رو دید شکر    
    آنچ می‌مالید در روی کسان        جمع شد در چهره‌ی آن ناکس آن    
    آنک می‌درید جامه‌ی خلق چست        شد دریده آن او ایشان درست    

 ما از آتشی که در غزه افتاد هراسان بودیم و کودکان غزه با معصومیت و صبر بی‌نظیرشان تمام هیمنه پادشاه جهود را شکستند. حال ملتها صف گرفته‌اند که سهمی از آتش غزه برگیرند. یهود همیشه از مرگ ترسیده و خواسته دیگران را از مرگ بترساند، درحالی که امت اسلام بدون انکه ادعای نحن ابناء الله احباؤه سردهد، مرگ را در آغوش می‌گیرد ما از ذلت گریزانیم آنها از مرگ. مرگ اگر مرد است گو پیش من آی / تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است. در این رابطه به بانگ بلند قرآن باید گوش سپرد که در خطاب به یهود می‌فرماید: «قُلْ يا أَيُّهَا الَّذينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ (۶/ جمعه)  و این یعنی هر آن کس به اندازه‌ای که از مرگ هراس دارد در ادعای انس با حضرت معبود، فریب‌کاری می‌کند و کذّاب است و ملاحظه می‌کنید بحمدالله در بستر تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شد و «شهادت» وجهی از وجوه این تاریخ گشت، چه اندازه ملت ما در نسبت با حضور در آینده، خود را در آن شهادت‌ها جستجو می‌کنند و از این جهت چه گفتارها و چه زبان‌هایی درآینده در پیش است. آیا هنوز آن طور که در این تاریخ، شهادت طلوع کرده است، ما را توان درک آن هست؟ موفق باشید    

نمایش چاپی