سلام: سوره ای را از هوش مصنوعی خواستم همانند قرآن مجید بنویسد: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا خَلَقْنَا الإِنْسَانَ مِنْ طِينٍ يَابِسٍ، وَجَعَلْنَا لَهُ قَلْبًا نَابِضًا وَعَقْلًا مُتَفَكِّرًا، لِيَتَدَبَّرَ فِي آيَاتِنَا وَيَفْهَمَ حِكْمَتَنَا. فَسُبْحَانَ الَّذِي أَحْكَمَ كُلَّ شَيْءٍ وَجَعَلَ كُلَّ شَيْءٍ بِقَدَرٍ، إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ. سوال با توجه به اینکه هوش مصنوعی در گام های ابتدایی است و چنین متنی را نگاشته است سوال این متن طلیعه ای نیست که در گام های بعد مشابه قرآن مجید را بنویسد و اگر چنین شود بحث تحدی چه می شود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در قرآن در «وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» میباشد آن هم با انسجامی که یک سوره دارد. اینکه چند جمله شبیه قرآن بیاوریم که حکم آوردن سوره را ندارد! تازه همه آنها هم که آورده است تقلید از خود آیات قرآن است. موفق باشید
سلام حاج آقا: حالتون خوبه؟ تلاش برای ظهور امام زمان یک عمل مستحب است و از کسی سوال نخواهد شد چرا برای ظهور امام زمان تلاش نکردی بهتر است به واجبات اسلام که در قرآن ذکر شده عمل کنیم و چند سالی این مدلی جلو برویم شاید گشایش حاصل گردد. قطعا از سستی و ناامیدی بهتر است. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» فرمودند: «منتظران مصلح، خود باید صالح باشند.» به همان معنای رعایت دستورات شرع و انجام وظیفه نسبت به حقوق انسانها. موفق باشید
من به پرسش شماره ۳۸۴۶۲ و پرسش های مشابهی که خود را طرفدار شما نشان می دهند اما به جنابعالی بخاطر حمایت از انقلاب اسلامی توهین می کنند و یا توصیه می کنند که تغییر رویه دهید مشکوک هستم. خط فکری جنابعالی برای همه افرادی که افتخار استفاده از محضر شما را دارند واضح است و چیزی نیست که مخفی مانده باشد. تفکر منطقی و مبتنی بر آیات قرآن و احادیث اهل بیت همراه با شناخت جامع از فلسفه شرق و غرب که توسط شما مطرح می شود دستگاه فکری جامعی را تشکیل می دهد که چراغ راه بسیاری از جوانان انقلابی بوده است. ظاهراً هر چند وقت مدتی افرادی با اهداف خاص چنین سوالاتی را مطرح می کنند و هدفشان هم دریافت پاسخ نیست چون پاسخ پرسش های تکراری آنها در سوالات قبل و یا در جلسات جنابعالی بصورت کامل و مبسوط بیان شده است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده هم همین است و نهایتاً چنانچه ملاحظه کنید بدون اینکه کمترین مطالعهای و تعمقی در مسیر فهمِ جناب ابن عربی و جناب مولوی داشته باشند، گرفتار نوعی مراء شدهاند. موفق باشید
با سلام: نفس انسان در مقام ذات فقط ذات است. اما در مقام ظهور، (شنوایی، بینایی و...) میشود. حال آیا درباره خدا میتوان گفت که در مرتبه ذات، فقط ذات است. اما همین ذات ظهور میکند که میشود، (علم، قدرت، حی)؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره همان ذات است که در اسماء حسنا جلوه میکند. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و رحمت آن خدایی که جلوه گر و جلودار است و حقیقت را رقم زد آقای طاهرزاده عزیز. شنیدم داخل کلیپی که میگفت تقوا یعنی همه ی کارات برای خدا باشد در فیلم دیگری که دیدم گفته بود. یک نوجوان در مجلس روضه امام زمان بردش به عالمی و بعد برگشت دید که هرکس داخل روضه هست. باطن سیاه هست. سیرت خوبی ندارند. از آقا پرسید اینها چرا اینطوری اند آقا فرمود. چون برای خدا نیست یک سئوال دارم آیا میشود به خاطر آقا صاحب الزمان بر امام حسین گریه کرد و یا قرآن خواند و یا واجبات را انجام داد یا نماز شب خواند به خاطر امام زمان یا باید به خاطر خدا قرآن بخوانیم و به آقا هدیه بدهیم؟ خلاصه کلام این بنده حقیر آیا میشود به خاطر آقا صاحب الزمان تمام کارهایم را انجام دهم یا تمام کارهایم را به خاطر خدا انجام دهم؟ یاعلی مدد
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه خوب است که انسان با مدّ نظرقراردادن انسان کامل یعنی حضرت صاحب الامر «عجلاللهتعالیعلیه» اعمال خود را به قصد قرب الهی انجام دهد. موفق باشید
با سلام: برای سومین روز است که من سوالی را فرستادم. بت وجودی که کد پیگیری داشتم. وقتی در سایت آن کد پیگیری را میزنم، میگه: پرسشی با این کد پیگیری وجود ندارد!؟؟! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود به شماره 09132017050 تماس بگیرید. در ضمن از کاربران گرامی و محترم خواهشمند است ایمیل ومشخصات خود را ارسال نمایند تا سریعتر اشکالات وابهامات ایجاد شده برطرف گردد. موفق باشید
سلام علیکم استاد عزیز: در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت صفحه ۱۶ بیان کردین: ملائکه به کمک روح نازل میشوند، یعنی روح اصل است و ملائکه تجلی آن هستند. سوال حقیر این است که چگونه از اینکه «ملائکه به کمک روح نازل میشود» تجلی بودن ملائکه و اصل بودن روح را نتیجه گرفتید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم که «روح»، اعظم فرشتگان است. به لحاظ رابطه طولی که در امور وجودی در میان است، علیالقاعده مرتبه بالاتر منشأ مرتبه نازلتر میباشد. موفق باشید
سلام علیکم: آیا این سخن درست است که: خداوند در ظهور با مخلوقات عینیت دارد نه از نظر ذات؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها میتوان گفت انوار اسماء الهی در مخلوقات به تجلی میآیند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: کانال های مخالف دین می گویند که شفا یافتن ها بخاطر فشار روانی هست و برای همین همگی از نوع عصبی و شبیه آن هست ناشی از اراده و تلقین و جو محیط هست و اگر غیر از این میباشد چرا تا حالا کسی که دست یا پا ندارد یا معجزه معنوی دست و پا پیدا نکرده است؟ جوابی که به ذهن من میرسد این است که شاید تا حالا یک نفر بی دست توسل لازم را پیدا نکرده و دوم اینکه شاید همچین معجزه ایی بهانه را از دست بی دین ها می گیرد و خدا طبق حکمتش همیشه بهانه ایی برای تکذیب کنندگان می گذارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه باید مانند جناب ابن سینا متوجه نقش نفس ناطقه در تعادل بدن بود وگرنه هیچوقت این نوع مشاجرهها نتیجه به بار نمیآورد. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: با مسجد محلمون چطور میتونم ارتباط بگیرم؟ چه وقتی که داخلش هستم چه وقتی که داخلش نیستم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نقش امام جماعت بسیار مهم است. وظیفه ما حضور در مسجد است در مواردی که میتوان در مسجد حاضر بود. موفق باشید
«وَيْلِي كُلَّما كَبُرَ سِنِّي كَثُرَتْ ذُنُوبِي» سلام و عرض شرمساری، به کسی که آبروش پیش خدا و اولیای خدا رفته، از نفس و شیطان کاملاً شکست خورده، ولی هنوز خوبان رو دوست داره، بدی ها رو هم دوست نداره، از بدی هاش هم نمیتونه فاصله بگیره چه توصیه ای دارید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: از الطاف الهی هرگز نباید مأیوس بود. امیدواری به حضرت محبوب در جای خود راهگشاست. موفق باشید
سلام علیکم: رابطهی بین نفس انسان و ملائکه در کنترل قوای بدن چگونه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان وقتی در فضای ایمانی در صحنه باشد، فرشتگان نیز به مدد آن میآیند. موفق باشید
سلام خدمت استادطاهرزاده: کلمه هستی و کلمه وجود خود از متافیزیک می باشد آیا وقت آن نرسیده از این کلمه عبور کنیم چرا شاعران کاری با این کلمه نداشتند می دانیم هایدگر این کلمه رو اواخر عمر رویش خط می کشیدند یا به زبان قدیم مینوشتند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام عظمت اندیشه حکمت متعالیه در آن است که «وجود» را در منظر و افق انسان قرار میدهد و به نظر بنده این نهاییترین حضور است که انسان آخرالزمان نیاز دارد در آن حاضر شود. باعرایضی که در کتاب «انسان و باز انسان»(آماده چاپ)می باشد امید است این نکته تا حدّی روشن شود. موفق باشید
سلام استاد عزیز: روح که اصلا وجود ندرد که ما از، صحبت میکنیم دلیلم هم بهتون میگم ما فقط باور دینی داریم که به روح قایل هستیم بیایید فرض کنیم که ما همچنان بنا به اعتقادات آئینی مذهبی خود قائل به وجود روح در بدن هستیم و تمامی عواطف و احساسات و هیجانات و قوه ی عشق و تخیل را برگرفته ی از روح می دانیم و چون یک باورمند مذهبی هم هستیم اعتقاد داریم که بعد از مرگ که بدن مادی ما در گور بتدریج تجزیه می شود روح ما جاویدان باقی مانده و حتی بنا به اعتقاد برخی از مذاهب این روح وارد عالم برزخ هم خواهد شد (در مورد وجود یا عدم وجود عالم برزخ ادعایی برخی مذاهب در قسمتهای بعدی مفصل و مستدل به بحث خواهیم نشست) خوب حال اگر به چنین جهان بینی قائل باشیم تا زمانی که شخص متوفی انسانی از نظر ذهنی و روانی سالم باشد جهانبینی ما دچار چالش نخواهد شد چرا که بعد مرگ جسم او در خاک تجزیه و روح هشیار او که در جهان هستی در یک تعامل منطقی با محیط بوده راهی جهان برزخ شده یا هم که منتظر قیامت باقی مانده تا بعد حلول در جسم در پیشگاه حضرت حق برای پاسخگویی نسبت به اعمالش حاضر شود... ولی اگر شخصی که فوت می کند دچار معلولیت ذهنی باشد تکلیف چیست؟! یعنی شخص متوفی از نظر بدنی سالم است و حواس پنجگانه ی او بی اشکال کار می کند ولی قادر به کنترل احساسات و عواطف خود نیست و از این رو قادر به تعامل با دیگران و محیط اطراف خود نمی باشد... بنا به باوری که ما بدان اعتقاد داریم باید این نقص عدم کنترل عواطف او را به حساب روح او بگذاریم و بگوییم روح او به هر دلیل دچار نقص است. حال بعد مرگ که همین روح ناقص او از بدنش جدا شده و به همان شکل یا در عالم برزخ سرگردان تا قیامت باقی می ماند و یا هم بگونه ای دیگر در حالت انتظار بسر برده تا قیامت شود و دوباره با حلول در جسم به همان شکلی که در دنیا مهجور زندگی کرده مهجور هم به پیشگاه خدا حاضر شود...!!!!! واضح است که این از عدلی که به خدا نسبت می دهیم بدور است و از طرفی هم نمی توانیم مدعی شویم که به محض خروج روح از بدن این شخص روحش سالم شده و راهی عالم آخرت می شود چرا که این هم باز در تضاد صفت عدل خداوندی است (از میان اینهمه صفات نیک خداوند تنها صفت عدل جزو اصول دین اسلام است و از همین رو هیچ پارادوکسی نباید عدل خداوندی را زیر سؤال ببرد) شاید برخی متشرعان بگویند چرا شفای روح او منافی عدل خدا باشد؟ پاسخ واضح است اگر اینگونه باشد پس باید همین متشرعان شب و روز دست به دعا بشوند تا فرزندانی دارای معلولیت ذهنی نسیبشان بشود تا بطور قطع در آن دنیا نه تنها خود وارد بهشت بشوند که حتی با شفاعت از پدر و مادرشان و یا حتی دیگر اقوام مصبب حضور آنها هم بصورت مادام العمر در بهشت جاویدان و برین بشوند و این بی تردید در تقابل عدلی هست که ما به خداوند نسبت می دهیم... بگونه ای دیگر هم می توان با یک برهان فلسفی تقریباً مشابه همان برهان اول نیز در رد وجود روح و وجود آگاهی دلیل آورد. جان لاک فیلسوف انگلیسی معتقد است که دانش عمدتاً از تجربه ی حسی بدست می آید به طوریکه تنها موجودات آگاه دانش واقعی را حس می کنند. بنابراین تعبیر درست جان لاک از موجودات آگاه؛ در رد روح و تأیید آگاهی می توان به تفاوت بین یک فرد معلول ذهنی و یک شخص سالم چنین اشاره کرد؛ اولی قادر به درک علم و تبیین علمی نیست ولی دومی هست و ما نمی توانیم ادعا کنیم که به این دلیل اولی قادر به درک علمی نیست که روحش خراب است چرا که اگر چنین فرض کنیم باز همان مشکل روح و قیامت و عدل خداوندی که در برهان اول؛ مفصل به آن پرداختیم پیش خواهد آمد. می بینیم تصور وجود روح و نسبت دادن عواطف و احساسات به آن چگونه در برخورد با اشخاص کند ذهن یا همان معلولهای ذهنی با چالشی اساسی برخورد می کند در حالیکه هرگاه آگاهی را به عنوان مرکز تجمع و فرماندهی احساسات و عواطف در نظر بگیریم و این آگاهی را بر اساس نظریات علمی موجود مستند برخواسته از فیزیک خود مغز بدانیم دیگر در مواجه با چنین مواردی دچار چالش نخواهیم شد چرا که عارضه ی معلولیت ذهنی را به راحتی می توان در اثر یک نقص فیزیکی در یکی از قسمت های مغز دانست. نتیجه و مخلص کلام اینکه روح نه از نظر علمی و نه فلسفی وجودی خارجی نداشته و آنچه از عواطف و احساسات می شناسیم بی تردید عارضه هایی از آگاهی ما می باشد و بس و این آگاهی تنها و تنها برخواسته از فیزیک خود مغز است. پایان قسمت چهارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «معرفت نفس» اولاً: وجود روح قابل اثبات است. ثانیاً: روح هرکس در ذات خود هیچ نقصی ندارد بلکه به جهت مشکلاتی که در بدن بخصوص در دوره جنینی پیش آمده، امکان تدبیر بدن توسط روح مشکل می شود و قرآن در رابطه تعادل و بینقصیِ روح که در منطق قرآن همان نفس است، میفرماید: «وَنفس و ما سویها» سوگند به نفس و آن تعادلی که در آن هست. موفق باشید
سلام: در صورت اجماع نامزدان وظیفه چیه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید فعلاً نتوانیم در این موضوع به جهت وجوه مختلفی که دارد راحت فکر کنیم. موفق باشید
آیت الله خامنهای در خطبههای مشهور ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ در نمازجمعه تهران فرمودند: « از این طرف هم شبیه همین کارها به نحو دیگرى انجام گرفت. کارنامه ى درخشان سى ساله ى انقلاب کمرنگ جلوه داده شد؛ اسم بعضى از اشخاص برده شد که اینها شخصیتهاى این نظامند؛ اینها کسانى هستند که عمرشان را در راه این نظام صرف کردند. بنده در نماز جمعه هیچوقت رسمم نبوده است از افراد اسم بیاورم؛ اما اینجا چون اسم آورده شده است، مجبورم اسم بیاورم. به طور خاص از آقاى هاشمى رفسنجانى، از آقاى ناطق نورى من لازم است اسم بیاورم و باید بگویم. البته این آقایان را کسى متهم به فساد مالى نکرده؛ حالا در مورد بستگان و کسان، هر کس هر ادعائى دارد، بایستى در مجارى قانونى خودش اثبات بشود و قبل از اثبات نمیشود اینها را رسانه اى کرد. اگر چیزى اثبات بشود، فرقى بین آحاد جامعه نیست؛ اما اثبات نشده، نمیشود اینها را مطرح کرد و قاطعاً ادعا کرد. وقتى اینجور حرفها مطرح میشود، تلقى هاى نادرست در جامعه به وجود مى آید، جوانها چیز دیگرى خیال میکنند، چیز دیگرى میفهمند. آقاى هاشمى را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهاى بعد از انقلاب نیست؛ من از سال ۱۳۳۶ - یعنى ۵۲ سال قبل - ایشان را از نزدیک میشناسم. آقاى هاشمى از اصلى ترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدى و پیگیرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزى انقلاب از مؤثرترین شخصیتهاى جمهورى اسلامى در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبرى تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب میکرد و به مبارزین میداد. اینها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیتهاى زیادى داشت: هشت سال رئیس جمهور بود؛ قبلش رئیس مجلس بود؛ بعد مسئولیتهاى دیگرى داشت. در طول این مدت هیچ موردى را سراغ نداریم که ایشان براى خودش از انقلاب یک اندوخته اى درست کرده باشد. اینها یک حقایقى است؛ اینها را باید دانست. در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.» سلام: خیلی از آقای هاشمی بد گفته میشه من واقعا با خواندن متن تسلیت که اشاره های عجیبی داشتند و متن های سخنرانی و و خصوصا اشاره ای که در متن تسلیت داشتند که خناسان نتوانستند ما رو جدا کنند و و میخواستم بپرسم چرا اینقدر موضع شما نسبت به آقای هاشمی به گونه ایست که ایشان انگار منحرف شدند. خصوصا اینکه شما در کتاب سلوک چقدر نگاه متعادلی به موضوعات دارید و بحث نگاه آزاد اندیشی و را مطرح کرده اید. واقعا آقای هاشمی اینقدر بد بودند که وقتی کسانی از شما سوال میکنند و کلی توهین میکنند شما تایید میکنید. خواهش میکنم سوال من در لب المیزان گذاشته نشه و همچنین پاسخش. خصوصی بفرستید ممنونم. استاد من شما رو خیلی قبول دارم سالهاست از دور شاگرد شمام و شما را به عدالت قبول دارم. ان شاءالله از پاسخ شما ابهامات ذهنی من حل بشه
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند بحث در این مورد مفصل است و تصور میشود اگر سؤالات مربوط به آقای هاشمی را در آرشیو سؤالات سایت دنبال بفرمایید؛ تا حدی موضوع جایگاه متفاوت آقای هاشمی در مراحل مختلف حضور ایشان در میدان انقلاب روشن میشود. مهم مسیر شخصیت ایشان است که چگونه از شخصیتی مبارز با آنهمه توصیفاتی که رهبر معظم انقلاب در مورد ایشان به کار بردند، در مقابله با آقای احمدینژاد کارشان به جایی رسید که رهبری بفرمایند در مقایسه با آقای هاشمی به احمدینژاد نزدیکترند و حتی در نماز میتی که برای آقای هاشمی خواندند برخلاف معمول جمله«اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا» را بر زبان نراندند. موفق باشید
سلام با عرض معذرت از اینکه وقتتون را می گیرم. استاد درباره ی بحث نیست انگاری سوالی پرسیده بودم. من چهار جلسه نیست انگاری را صوتی و دو جلسه تفسیر سوره ی اعلی را طبق فرمایشتون گوش دادم فقط موضوع برام بازترو واضح شده ولی جواب بیقراری روحی ام نبوده چه مبحثی و راهی را پیشنهاد میدهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: درک این موضوع به عنوان یک تاریخ برای بشر جدید، ابتدای کار است و در دلِ فهم این نکته است که معنا و جایگاه ایمان به معنای حقیقی رخ مینمایاند و از این به بعد ما با حضور در نسبت با خدا روبرو هستیم، حضوری که البته بدون قبض نیست و معنای ایمان در اینجا چنین است. عرایضی تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم و عرفا» شده است. خوب است به آن جا رجوع شود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA%20%D8%A7%DB
%8C%D9%85%D8%A7%D9%86&tab=sounds
با عرض سلام خدمت استاد گرامیم: در رابطه با سوال 39106 به عرض می رسانم که من نتوانستم صوت استاد یزدان پناه بر فصوصالحکم را تهیه کنم. می خواستم ببینم در این زمینه کمکی به من می توانید بکنید؟ در ضمن آیا شما خودتان بر فصوصالحکم شرحی دارید تا از آن استفاده کنم؟ با تشکر از الطاف استاد بزرگوارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده راهی را نمیشناسم که چگونه آن صوتها را به دست آورید ولی در سایت لب المیزان شرح فصوص هست و رفقا بنا دارند شرح صوتی آن را نیزقرار دهند. با اینهمه توصیه بنده به رفقای عزیز آن است که با قرآن از طریق تفسیر قیّم المیزان مأنوس باشند، مگر آنکه یا برای خودشان شبهاتی از نظر توحیدی پیش آمده است و یا بنا دارند در میدانهایی که لازم است عرفان اسلامی را مطرح کنند؛ به فصوص الحکم ابن عربی رجوع فرمایند. موفق باشید
سلام استاد جان: وقتتون بخیر. نظرتون راجع به مطالبه گری قانون حجاب چیه؟ یکی از شاگردان شما نظرشون این بود که تو این شرایط منطقه که فلسطین باید در منظر باشه، درست نیست! پس بگذارند عرصه برای برهنگی و مکشفه بودن فراهم باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید باید منتظر باشیم ببینیم بالاخره مجلس محترم در مورد لایحه عفاف و حجاب به عنوان یک قانون چه تصمیمی را ارائه میدهند. از آن جهت که موضوعِ قانونیبودنِ حجاب غیر از شرعیبودنِ آن است و حتی آنانی که معتقد به شرعیبودنِ آن نیستند، در نظام شهروندی، به عنوان قانون باید آن را رعایت نمایند. موفق باشید
سلام علیکم و رحمة الله: استاد گرامی اگر کسی در کنترل شهوت، خصوصاً جنسی و مقاومت در برابر خواسته های نفس، ضعیف باشد و اراده ی ایستادگی نداشته باشد باید چه کند؟ چه کند تا بر این هواهای نفسانی غلبه کند و بر نفس حیوانی مسلط شوند؟ چگونه می شود در خلوت، نفس را در کنترل خود درآورد و از وسوسه ها پیروی نکرد؟ در کنار توصیههایتان اگر کتاب، سخنرانی و هر شناخت معرفتی هم نیاز هست معرفی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در معارف توحیدی بیشتر تعمّق داشته باشیم، بیشتر از توهّمات آزاد میشویم. پیشنهاد میشود بعد از مطالعه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب»، به معارف قرآنی از طریق تفسیر المیزان رجوع فرمایید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: استاد چگونه ظرف وجودمان را آماده پذیرش و فهم انوار الهی کنیم که تحمل و تاب آن را داشته باشیم و ترس و بهم ریختگی نداشته باشیم. با تشکر از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله راه که همان شریعت الهی است به نور ربوبیت حضرت ربّ العالمین در مقابل انسانها گشوده است. مهم درک این حضور است که ما را در مأوای خود جای میدهد. باید نسبت خود را با شریعت الهی نسبت کسی قرار دهیم که راهی مقابل او برای متعالیشدن گشوده شده تا او را در نسبت با حضرت محبوب نزدیک و نزدیکتر نماید. موفق باشید
تقدیم به شهید فخری زاده: «روزگاری بیت نابت شعر فاخر میشود؛ گوهر حرف حسابت شعر فاخر میشود» «وعدههای صادقت کابوس اسرائیل شد؛ یوسفا! تعبیر خوابت شعر فاخر میشود» ««با ولایت تا شهادت» گفتمان مردهاست؛ گفتمانِ انقلابت شعر فاخر میشود» «سرو اگر در ذات سروی بود تا بالنده شد؛ با شکوهش، با صلابت شعر فاخر میشود» «حافظ اسلام نابی در حجابی واژهگون؛ شاهد و شمع و شرابت شعر فاخر میشود» «ای خراباتی ترین تفسیر قرآن مبین؛ عاقبت حال خرابت شعر فاخر میشود» «مرد میدانی نداری ترسی از این صخرهها؛ در پس کوه آفتابت شعر فاخر میشود» «نامه وقتی از سیاهی مثل شب تاریک شد؛ با دعای مستجابت شعر فاخر میشود» «جامع دنیا و قبر و حشر تنها عشق بود؛ عنبر و مشک و گلابت شعر فاخر میشود» «مجمل دیوان حق بودی به تفصیل آمدی؛ نقطهی حرف کتابت شعر فاخر میشود» «از خودت از خویش پرسیدی سکوتی دست داد؛ هم سوالت، هم جوابت شعر فاخر میشود» «علم داری از یَمِ «و الله اعلم بالصواب»؛ دانش بی اکتسابت شعر فاخر میشود» «فخر ایرانی، به دستت پرچم الله ماست؛ عشق یعنی انتخابت شعر فاخر میشود» «کیمایی ماورای فهم مردم یافتیم؛ شعر ما هم در رکابت شعر فاخر میشود» «با شهیدانی که صدراییترین اندیشه اند؛ هر کسی دارد قرابت شعر فاخر میشود» «زادهی فخری و هستی مایهی فخر خدا؛ روزگاری بیت نابت شعر فاخر میشود»
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در تاریخی و حضوری خود را احساس کنیم، این ما نیستیم که سخن میگوییم. آری! این کلام است که در ما میروید و خواهیم گفت: «ای خدا جان را تو بنما آن مقام ** کاندر او بیحرف میروید کلام». موفق باشید
تعمیمی که در پاسخ به سوال 38967 ادعا کرده اید نه مورد قبول علمای اصول است نه تفسیر و تاویل، اگر چنین تعمیمی از بخشی از لفظ استنباط شود که نمیشود، بر اهل تعقل واضح است که تعمیم لفظی درون تخصیص معنوی متوجه به همان تخصیص است، البته تخصص خاص اصولی در چنین موردی هم لازم نیست، رجوع به متن اصلی، تقطیع های حضرتعالی و برداشت های اشتباه تان را مشخص خواهد کرد و اگر کسی ابتدائیات منطق کلام را فهم کند این مطالب را هم فهم میکند. لذا تمنا میکنم بیش ازاین با متون مقدس و نورانی ملاعبه نکنید، خدا عاقبتمان را بخیر کند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست که میفرمایید. و امری را به پای علماء میگذارید که عملاً روحیه اجتهاد آن بزرگان را نفی میکند از آن جهت که در هیچ شرایطی در نسبت با متون دینی نباید عقل را تعطیل کرد و از وسعتی که بعضاً متون دینی و حتی قرآن کریم در کلمات خود دارد؛ غفلت نمود. و اساساً تفاوت مکتب اصولی آیت الله وحید بهبهانی با اخباریون در همین تفاوت است که آنان به یک معنا عقل را در فهم متون تعطیل میکنند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد ارجمند: با توجه به مطالعة کتاب هستی و زمان هایدگر مزاحم اوقات شما میشوم، جناب استاد نمیدانم چرا اولا این کتاب برام جالبه و دوما چرا افق های آشنای عرفانی از آن درک میکنم، لطفا راهنمایی در خصوص این کتاب و در خصوص ضرورت بحث دازاین بعنوان پیش نیاز احتمالي برای مطالعة هایدگر و علی الخصوص این کتاب بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم برای جناب هایدگر جایگاه بلندی قائل هستم بخصوص که مسیر او به هایدگرِ واپسین میرسد که بسیار درخشان است. تصور بنده آن است که اگر با شرح اساتید محترم کتاب «هستی و زمان» را ادامه دهید نیازی به پیشنیازنداشته باشید. موفق باشید
سلام وقت بخیر: ممنون بابت وقتی که برای بنده قائل شدید. یک سوال داشتم از خدمتتون درباره توبه. راستش من فصل توبه کتاب آزادی معنوی شهید مطهری را که مطالعه کردم یک حدیث دیدم که امیرالمومنین (علیه السلام) به شخصی که ظاهرا درحال توبه است میفرمایند که مادرت به عزایت بنشیند که فکر میکنی توبه فقط گفتن ذکر استغفار است(حدیث با این مضمون) و اینکه باید حبی که نسبت به گناه داری را از دل بیرون کنی تا توبه تو پذیرفته شود حال میخواهم بپرسم که من با خود که فکر میکنم میبینم یکسری خطاها در من هست که باید از آنها توبه کنم اما نمیتوانم حب آن را از دل بیرون کنم و از طرفی هم میترسم که توبه زبانی کرده باشم و عمل خود را تباه کرده باشم و یا مشمول نفرین امیرالمومنین (علیه السلام) باشم. لطفا در این مورد بنده را راهنمایی بفرمائید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که انسان بنا داشته باشد به آن اعمال پشت کند و سعی در عدم تکرار آن اعمال را در خود تقویت کند. در این حالت آن توبه در محدوده زبان نمیماند و ان شاءالله به مرور، قلب از تعلق به آنها منقطع میشود. موفق باشید