با سلام: اگر وجود فقط یکی است، پس چرا ما از این وجود واحد آثار گوناگون میبینم؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتبار تجلی وجود بر ما و بر اساس تجلی به حکم ظرفیت ممکنالوجودها، جلوات او متفاوت است وگرنه در ذات احدی خود یکی است که دو ندارد. موفق باشید
سلام و رحمت: استادِ جان مدتی است درست در زمانی که به قله نزدیکیم و زمان استراحت نیست من از کار افتاده شدم. در عین رغبت خودم و بقیه توام حضور در فعالیتهای اجتماعی و فردی و خانوادگی از من گرفته شد و با احساس شکست با افسردگی مواجه شدم. عزت نفسم را از دست دادم و در عین حضور در جمع خودم رو منزوی میبینم حس کردم گیر کار در جهاد همسرداری هست. چند وقتی هم و غمم را روی این امر گذاشتم اما هنوز گشایشی که لذت بندگی را به من بچشاند حاصل نشده. ذهنی بسیار شلوغ دارم و باعث خجالت است که اعتیاد به رسانه دارم. در این زمانه که همه سعی اتصال به دریای انقلاب رو دارند حس میکنم من با ابطال وقتها و دوری از اصلها رو به زوال میرم. کاش کلامتون دستگیرم باشه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نوع دیگری از زندگی فکر کنید. زیرا یکی از راههای حضور در نزد خود و در جهان، در جهاد همسرداری است که کار ارزشمندی است که اگر رزق شما باشد خود به خود پیش میآید. ولی نسبت به دیگر حضورها که ملاحظه میکنید بعضی از خواهران وارد شدهاند؛ غفلت نفرمایید. مثل حضور در جهاد تبیین و عمیقشدن در معارف قرآن و خدمت به خلق. موفق باشید
سلام علیکم استاد: با وجود انجام واجبات در حد وسع و ترک محرمات اما دچار غم و تنهایی زیادی هستم. اگر مزار شهدا یا حرمین شریف هم میرم انگار برای مسکنی چند ساعته است. علت چیست و باید چه کار کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قصّۀ بشرِ این دوران است و فضای آخرالزمانی. ان شاءالله با تدبّر در قرآن جواب وسعت خود را خواهید داد. موفق باشید
سلام استاد روز معلم را به شما که واقعا حق بزرگی به گردن من دارید تبریک عرض میکنم. آیا تعاریف روانشناسی از شخصیت انسان مثل تعریف درونگرایی یا برونگرایی و... مورد تایید دین و وحی است؟ و آیا در ازدواج به این تعاریف هم توجه کنیم یا نه مثلا از طرف مقابل بپرسیم شما درونگرا هستید یا برونگرا یا این که ملاک ما باید ملاک های دینی باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از لطفی که به بنده فرمودهاید سپاسگزارم و خدا را شکر میکنم. ۲. به هر حال روحیۀ انسانها متفاوت است. مهم آن است که هرکدام، دیگری را درک کنند و به روحیۀ همدیگر احترام بگذارند. موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد جان برای تقویت اراده برای اینکه بتونم بیشتر مطالعه کنم تا چیز فهم بشوم چکار کنم؟ یک دوره معراج السعاده رو خواندم و یکه دوره مختصر هم عقاید اسلامی خوانده ام بهترین کتب را جمع آوری کردم ولی نمیدونم چرا اراده ندارم بیشتر از نیم تا یک ساعت مطالعه کنم. اگر راهکاری ارئه بدهید ممنون میشم اجرتون با آقا امام زمان (عج). ضمنا استاد جان قبلا هم گفته بودم که به لطف خدا امسال قبل از عید توفیق توبه بهم عنایت شد و در رویایی صادقه امام رضا دستم را گرفت و داخل حرم بردند اگر دستور سلوکی و اخلاقی عرفانی یا ذکری عنایت کنید ممنون میشم. الان متاسفانه رفیقی برای کمک در سیر و استادی برای طی طریق ندارم و خیلی احساس غربت و حیرت میکنم. اگر امکان داره بنده رو با کسی آشنا کنید تا به لطف خدا رفیقی در سیر الی الله داشته باشم و ان شاءالله توفیقاتم بیشتر بشه و کمی این حس دلتنگی ام کم شود اجرکم عندالله. (ومن الله توفیق)
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. پیشنهاد میشود کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست مطالعه شود و با دنبالکردن قسمت دوم کتاب، جوابهایی که به دنبال آن هستید را بیابید. ۲. با سیر مطالعاتی سایت ان شاءالله میتوانید جدّیت خود را شکل دهید. ۳. در مورد یافتن رفیق مهم آن است که انسان با معارفی که میابد، عملاً به رفیقی که رفیقِ رفیقان است؛ دست یابد. در این رابطه پیشنهاد میشود به جزوۀ «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت (رحمه الله )» رجوع شود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA
سلام استاد عزیز: در سر زدن به اقوام گاهی بعضی کشف حجاب میکنند. برخورد با آنها چگونه باید باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به سخن رهبر معظم انقلاب که میفرمایند اکثر این افراد نمیدانند؛ به نظر میآید از آن جهت که نباید به راحتی قطع رحم کرد، با اغماض عبور کنیم تا در وقت خود بتوانیم دلسوزانه به آنها تذکر لازم را بدهیم. موفق باشید
آمریکا مظهریت تام و تمام غفلت انسان امروز است و تو مَبین که بُرج های بلند و آسمان خراشش و پیشرفت چشم گیر تکنولوژیکش که عقل زمینی را زمین گیر خویش میکند همه حقیقت است. که باید به ویرانه های دل های مردم آواره و بی پناه این آسمان خراش ها نگریست که شبانه چگونه خود را از دارِ پوچی و نیستی و قهر و کین خویش، آویزان زندگی و جهان آمریکایی میکنند. جهان در پرتو اسمای حسنی او جلوه میکند و هر روز رنگی به خود میگیرد و نشان میدهد که اراده ای بالاتر از اراده مردمان و زور و قدرت ثروت مندان و سلطه تاریخی ظالمان در میان است. سالهاست که خون مظلومان عالم در چنگال و با دستان قهر و قدرت ستم این مجسمه شرک و افیون انسان امروز، بر زمین جاری میشود و از این میان مردانی مرد بر میخیزند و رسم زمان را باری دیگر دچار تغییر دگرگونی و انقلاب میکنند آری آنان که نشانی از اصحاب سِر ولایت آخرالزمانی دارند. آنان مردان مرد و مظهر نهایت انسانیت انسان در تاریخ اند که سینه ستبر خود را در برابر اراده و طرح و نقشه صهیون و آمریکا سپر کرده اند و چشم، به راهِ توحید در جهان امروز و آزادی قدس شریف دوخته اند. سالهاست مسلمانان جهان شاهد کربلای این کربلاییان در قتلگاه کودکان غزه و بیروت و حلب و رقه و بلبعک و کرانه باختری است و این کدام انسان است که در این وانفسا انتخاب بر آزادی از اسارت ارزش های آمریکایی و رویای شیرین و پوچ آمریکایی میکند و حضور کربلایی را بر می گزیند. افیون زمان فانی جهان آمریکایی ما را با خود برده است و این زمان نه زمان باقی است که بستر و جلوه گاه یاران و عشاق الحسین و رزمگاه یاران آخر الزمانی اوست که همان زمان فانی جهان نسیان گون انسان آمریکاییست که در چنگال اراده و سلطه این دیو خفی بد سرشت، خیال و قلب و عقل و وجود انسان امروز را در تسخیر و سلطه خلسه خود آورده است و گویی وجود و حضور تاریخی شگرف ما را از یاد و خاطره ما برده است. باید پناه و التجا بر خدای واحد و قهار و مکار جست و دید که این مکر آخر الزمانی را انسان این روزگار چگونه خواهد درید و پرده های حجاب زمان را کنار خواهد زد و حقیقت را به خون خود چگونه در بستر زمان نمایان خواهد کرد و بر پرده تاریخ خواهد کشید. تو از او باز پرس که طلیعه این کاشفان کرب و بلا و ظلمت شبانگاهی جهان آمریکایی را چه کس خواهد درید، که او این طلیعه را در وحدت امت مسلمان بیدار جهان در تشییعِ افق بلند شهادت سید حسن نصر الله و حاج قاسم سلیمانی نوید و بشارت بس عظیم داد پس باید چشم شست و در انتظار دوباره آفتاب بود. آری باید چشم شست در انتظار دوباره طلوع آفتاب در وجود و حضور تاریخی ما در جهان امروز بود و در تلالو اراده های پولادین و زبان فصیح و بلیغ شهدا و امام و رهبر انقلاب دوباره جان شست قدم در صراط مقاومت گذاشت و تن بر نسیان طلوع حقیقت شهادت شهید نصر الله و یارانش نداد که این طلیعه فتح قریب است و تو گویی این طلیعه را باید دوباره در وحدت امت و الفت مومنان و صلحا و شایستگان جست و جو کرد و به نظاره نشست. آری حقیقت را دوباره باید به نظاره نشست و دید که چگونه در رفتار و سکنات و عزم های بلند و حضور و زبان و هنر ما امت اسلامی طلوع میکند و خواهد کرد؛ آری جهان را باید نظاره کرد و دید دوباره که سنگ های کوچک و آه های سکوت مانند و خون های به ظاهر بی رنگ مردم مظلوم و مقاوم فلسطین و لبنان و سوریه و ایران و هر کجای دیگر این عالم خاکی چگونه جهان را از انانیت و چنگال اراده بشری و نفسانی و شیطانی انسان ناسی و کافر آمریکایی باز پس خواهد گرفت پس بیا و نظاره کن و بخوان که طلیعه این بشارت را قلوب الیف و دست های یکپارچه و کلمه وحدت قیام خمینی آشکار کرد و تو گویی تحقق این را به قطع با آیات فتح خواهی دید پس بیا و دوباره بخوان: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا ﴿١﴾ لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَیَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا ﴿٢﴾ وَیَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا ﴿٣﴾ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا... #روز_قدس #مقاومت #باشگاه_دانشجویی_فرصت #شب_های_قدر_انقلاب_اسلامی @forsat_soha
باسمه تعالی: سلام علیکم: و این یعنی بصیرتی که موجب میگردد متوجه باشیم ما در کدام طرف از تاریخی که در آن هستیم، قرار گرفتهایم. و در این رابطه عرض شد مقاومت، ایدۀ ایرانِ مدرن است و اگر ما بخواهیم در جهانِ خود حاضر باشیم باید از دام «سلطه و تسلیم» که نقشۀ جهان استکبار برای دیگر ملتها است؛ عبور کنیم. و این یعنی ایمان آیت الله خامنهای و این یعنی شهید سیّد حسن نصرالله و شهید یحیی سنوار؛ و این یعنی راه عبور از دام «سلطه و تسلیم» و این یعنی «زندگی». https://eitaa.com/matalebevijeh/18883. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: برای توجه به رخداد یکشنبه اینگونه برایمان نوشته اید:
«اگر شهدا با حیاتی بیشتر و تأثیری افزونتر در صحنه نیستند، چرا استکبار از تشییع پیکر مبارک سید حسن نصرالله تا این اندازه نگران است و تلاش دارد تشییع آن مرد بزرگ تا آنجا که ممکن است، محدود باشد؟ آیا خود را آماده کردهایم تا در فضایی که با تشییع آن مرد بزرگ پیش میآید، حاضر باشیم؟ فضایی که در تشییع پیکر جناب سعد بن معاذ پیش آمد و رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» متذکر انبوه فرشتگان در آن تشییع شدند. در تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله آیندهای را مدّ نظر آورید که آن روح بزرگ، انسانهایی را به ظهور خواهد آورد که هر کدام، سید حسن نصراللهها هستند. مگر میشود ما در این تشییع در اکنونِ خود نسبت به آینده بیبهره باشیم؟ اعم از آنکه در لبنان حاضر باشیم و یا توجه و روحمان آن مرد بزرگ را تشییع کند. به گفتۀ آن مرد لبنانی فکر میکنم که میفرماید: «حتی اگر سید را تشییع کنیم باز هم آماده نخواهیم بود. این تشییع تا روز قیامت با ما خواهد بود». لبنانِ پس از تشییع، لبنانِ دیگری خواهد بود. لبنانی که بزرگ شهیدش قرار است تا قیام قیامت دستگیر وداع کنندگانش باشد. آری روز تشییع سید، مقاومت خیز بلندی میگیرد، از اینجا تا قیامت. اعم از آنکه در لبنان حاضر باشیم و یا توجه و روحمان آن مرد بزرگ را تشییع کند.
استاد عزیزم تقاضایم به تفصیل آوردن جمله ی پایانی متن بود اینکه «توجه و روح مان آن مرد بزرگ را تشییع کند» و پرسشی که برایمان مطرح نموده اید «مگر می شود ما در این تشییع در اکنونِ خود نسبت به آینده بی بهره باشیم ؟» از این توجه برایمان بگویید گویی تشویش پیش نیامدنش را داریم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن قضیه فکر کنید که آن مرد خدمت مولایمان حضرت علی «علیهالسلام» رسید، عرض کرد برادری دارم در یمن که بسیار علاقهمند است در کنار شما در جهادی که بدان مشغول هستید، حاضر باشد ولی برایش مقدور نیست. حضرت فرمودند همینکه دلِ او و توجه و روح او اینجا در کنار ما میباشد، در واقع او در کنار ما است و جناب خواجه سعید ابوالخیر در همین رابطه آن شعر مشهور را سروده است که «گر در يمني چو با مني پيش مني / ور پيش مني چو بي منی در يمني».
زیرا نفس انسان مجرد است. مهم آن است که آن نفس به کدام صحنه تعلق داشته باشد، به همان اندازه در آن صحنه خواهد بود و معلوم است که این نحوه حضور، امر سادهای نیست که بدون تشویش نباشد! آری! تذکری است به نفس که مواظب باشد در آیینۀ آن تشییع، از آنچه باید بنگرد و در آن حاضر باشد؛ غفلت نکند. موفق باشید
سلام علیکم استاد خسته نباشد: بنده مدتی پیش سوالی از خدمتتون پرسیدم، مبنی بر مطالعاتی که داشتم و سنی که در اون قرار داشتم، شما فرمودید که با جزوه تفسیر المیزان خودتون، به تدبر و تعمق در قرآن روی بیارم، خواستم بدونم آیا برای بنده، که هنوز مطالعات عقلی و فقهی و دینی عمیقی نداشتم آیا رجوع به تفسیر المیزان، زود نیست؟ به فرموده یکی از اساتید بنده، مراجعه امثال بنده به المیزان، باعث بی اهمیت جلوه کردن مباحث عمیق این کتاب ارزشمند میشه (به جهت جهل امثال بنده) حال با این شرایط، نظر شما چیست؟ غیر از این سوال، یک توصیه پدرانه ای بفرمایید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض کردهام برای ورود به تفسیر المیزان خوب است که ابتدا در بحث سیر مطالعاتی، مباحثی مانند «معرفت نفس» و حتی «برهان صدیقین» که متن و صوت آن روی سایت هست، دنبال شود و سپس چند سوره که مبتنی بر نگاه علامه در المیزان بحث شده است را استماع فرمایید و سپس از طریق راهی که آن جزوه مطرح میکند، میتوان به سوی المیزان رفت. سورههایی مانند زمر- عنکبوت- آلعمران و نساء. توصیۀ این حقیر به دوستان آن است که تا میتوانند از دینداری خود با این رویکرد بهرهمند شوند که آن، امید به آیندهای است که تا ابدیت ما را جلو می برد و باید با چنین رویکردی وارد دینداری شد. در این مورد عرایضی تحت عنوان «رسالت پیامبر خدا «صلّىاللهعليهوآله» و تذکر به حضوری ابدی» شده است. امید است مفید افتد. https://eitaa.com/matalebevijeh/18583 موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: استاد عزیز و بزرگوار خواستم بپرسم اگر حقیقت نوری محمدی (که حضرت رسول در موردش میفرمایند اول ماخلق الله نوری) همان عین ثابته محمد (ص) نیست پس چیست؟ اگر عین ثابته همان حقیقت نوری نباشد آیا یعنی حقیقت نوری همان مظهر اسم الله است یا اینکه نه آن هم نیست. پس چیست؟ ۲. مگر نگفتیم عین ثابته محمد بر تمامی عیون ثابته مقدمتر و محیطتر بوده پس عین ثابته محمد تمام عیون ثابته را بوجود میاورد پس عین ثابته امامان و بقیه عیون ثابته را نیز بوجود می آورد. درست است؟ توضیح دهید ممنونم از شما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که چه برداشتی از عین ثابته داشته باشیم و لذا با توجه به آنچه جنابعالی از آن برداشت کردهاید به نکتۀ خوبی اشاره میفرمایید. و از آن مهمتر همان روایتی است که بدان اشاره فرمودید که آری! اول ما خلق الله نور حضرت محمد «صلواتاللهعلیهوآله» است و مبنای همۀ مخلوقات نور آن حضرت است که در جای خود بحثهای مفصلی از طریق اهل نظر به میان آمده است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد ارجمند: به برکت وجود بزرگان خداوند متعال در زندگی من حقیر هیچ چیزی را کم نکرد و نداد اگر از حال دلم بگم واقعا خوب اگر از ترس و خوف و افسردگی ها بگم واقعا شکر خدا در چنبره حکمت انبیا و اولیا و بزرگان اند و به واسطه ولایتشان مستفیضیم. اما یک نکته در ته ته دلم وجود دارد و آن اینکه آنچه از آینده یا در آینده جهان باید جست برایم معنی محصل نیافته است_ واقعا وظیفه تاریخی خود را بجز در خدمت بودن ولی را درک نمیکنم گویی هنوز خودبنیادی پنهان و خفته طالب آتش به اختیار بودن است گویی هنوز آنچه را باید شب و روز بدون خوردن الا قلیلی و خفتن الا قلیلی، جست را نمیجویم از بعد گذشته و اکنون واقعا خیلی خیلی شاکر و راضی ام واقعا آنچه هست از سرم گویی زیادست، ذوق میکنم وقتی به گذشته خيلي خطرناک و گناه آلوده مینگرم و به خودم میگم این منم؟ مگر ممکنه؟ و آنجا رحمت را میبینم. آنچه سؤال ام هست اینکه برای آینده به شیوه ایی که عرض کردم چه بکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه بحث در توجه به حضوری است که با انقلاب اسلامی پیش آمده و ذیل توجه به حضرت امام و رهبری، راهی گشوده شده که راه مهمی است. در بحث «ما و بیانات رهبر انقلاب در رابطه با بسیج» https://eitaa.com/matalebevijeh/18135 نکاتی مطرح شد که میتواند توجه به آیندهای که عبور از ظلمات دوران است را مدّ نظر قرار داد. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد عزیزم: در بحث سوره واقعه فرمودید که خدا به تمام اسما و کمالاتش به جامعیت بر مقربین به صورت حوری بر آنها تجلی میکند. می خواستم ببینم که در شب معراج طبق حدیث زیر (: قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): رایت ربّی ـ تبارک و تعالی ـ فی احسن صورةٍ؛ فقال فیما یختصم الملا الاعلی یا محمّد؟ قلت: انت اعلم، مرّتین. قال: فوضع الله کفَّه بین کتفی، فوجدت بَردها بین ثدیی، فعلمتُ ما فی السماوات و ما فی الارض. ثمّ تلی هذه الآیة: «وَ کَذَلِکَ نُرِی ابْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَوَاتِ وَ الْارْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِی) آیا این اتفاق برای حضرت خاتم (ص) رخ داده است؟ با تشکر از پاسخ گویی شما استاد بزرگوار!
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» مکرر فرمودهاند هنوز خنکی آن دست را بر روی کتفم احساس میکنم زیرا حضرت حق به جلوۀ ربّانی خود در آن عالم که عالم صورتهای برزخی و متعالی است، به این صورت برای پیامبر خدا ظهور کرد به همان معنای ظهور انوار اسماء در مظاهر مختلف. موفق باشید
تقدیم به شهید فخری زاده: «روزگاری بیت نابت شعر فاخر میشود؛ گوهر حرف حسابت شعر فاخر میشود» «وعدههای صادقت کابوس اسرائیل شد؛ یوسفا! تعبیر خوابت شعر فاخر میشود» ««با ولایت تا شهادت» گفتمان مردهاست؛ گفتمانِ انقلابت شعر فاخر میشود» «سرو اگر در ذات سروی بود تا بالنده شد؛ با شکوهش، با صلابت شعر فاخر میشود» «حافظ اسلام نابی در حجابی واژهگون؛ شاهد و شمع و شرابت شعر فاخر میشود» «ای خراباتی ترین تفسیر قرآن مبین؛ عاقبت حال خرابت شعر فاخر میشود» «مرد میدانی نداری ترسی از این صخرهها؛ در پس کوه آفتابت شعر فاخر میشود» «نامه وقتی از سیاهی مثل شب تاریک شد؛ با دعای مستجابت شعر فاخر میشود» «جامع دنیا و قبر و حشر تنها عشق بود؛ عنبر و مشک و گلابت شعر فاخر میشود» «مجمل دیوان حق بودی به تفصیل آمدی؛ نقطهی حرف کتابت شعر فاخر میشود» «از خودت از خویش پرسیدی سکوتی دست داد؛ هم سوالت، هم جوابت شعر فاخر میشود» «علم داری از یَمِ «و الله اعلم بالصواب»؛ دانش بی اکتسابت شعر فاخر میشود» «فخر ایرانی، به دستت پرچم الله ماست؛ عشق یعنی انتخابت شعر فاخر میشود» «کیمایی ماورای فهم مردم یافتیم؛ شعر ما هم در رکابت شعر فاخر میشود» «با شهیدانی که صدراییترین اندیشه اند؛ هر کسی دارد قرابت شعر فاخر میشود» «زادهی فخری و هستی مایهی فخر خدا؛ روزگاری بیت نابت شعر فاخر میشود»
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در تاریخی و حضوری خود را احساس کنیم، این ما نیستیم که سخن میگوییم. آری! این کلام است که در ما میروید و خواهیم گفت: «ای خدا جان را تو بنما آن مقام ** کاندر او بیحرف میروید کلام». موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: استاد اگر کسی اهل ریسک کردن نباشد و بسیار عاقلانه و محتاط گام بردارد، و با این روش از زندگی مادی و معنوی اش حس کنیم عقب افتادن است آیا همسر او وظیفه دارد که او را هل دهد؟ با توجه به اینکه دو فرزند دختر و پسر داشته باشند و از پدر الگو میگیرند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هرکس با روحیه خاصی میتواند زندگیش را ادامه دهد. سختگیریها عموماً موجب ناامیدی طرف میشود. موفق باشید
سلام علیکم: در واقعیت یا کثرت در وجود حقیقت دارد یا وحدت در وجود. وقتی به این نتیجه رسیدید که وحدت وجود حق است. پس فقط یک وجود است و هر فعلی که اتفاق میافتد از آن یک وجود است. بعضی افعال (اسم جلال) و بعضی افعال (اسم جمال) حق هست. پس در این افعال (به عنوان مظاهر) نور جمال و جلال حضرت حق مشاهده میشود. این جاست که حضرت حق را به نور اسماء جلال و جمال در مظاهر دیده میشود. آیا مطالب بالا را درست فهمیدم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به کتاب شریف «شرح دعای سحر» از حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام وعرض ادب: استاد آیا اتفاقات مثل ضرر مادی را نیز عین ثابته ما انتخاب کرده قبل از ورود به جهان؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عین ثابته در انتخاب های کلی که شخصیت کلی انسان را می سازد حاضر است و ربطی به این امور جزئی ندارد. موفق باشید
سلام وعرض ادب: استاد خدا طبق عین ثابته و انتخاب اولیه، وجود میدهد حالا اگر انتخاب اولیه من این بوده باشد که یک انسان کافر باشم، خب خدا طبق همان برایم اتفاقات را پیش می آورد، اما شما گفتید ما با استفاده از انتخاب و اختیاری که الان داریم میتوانیم باز انتخاب کنیم، آیا میشود منی که عین ثابته کافر شدن داشتم با انتخاب هایم در این لحظه انتخاب اولیه عین ثابته ام را تغییر دهم؟ احتمالا پاسخ شما مثبت است اما اگر میتوانم پس چرا در روایتی گفتید حضرت علی به یک نفر گفت تو یک روزی پرچم دار کفر میشوی، این کار را نکن، اما میکنی، آیا این به این معنی نیست که اگر انتخاب فرد در آن لحظه این باشد که در مسیر کفر نرود اما باز میرود؟ پس یعنی اون عین ثابته و انتخاب اولیه غلبه دارد بر انتخاب های ما؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت«علیه السلام» به آن فرد یعنی ابن ملجم با توجه به انتخابی که می کند خبر دادند. موفق باشید
با سلام: آیا در علم حضوری به صورت اتحاد عالم و معلوم صورت میگیرد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه در هر علمی، اتحاد بین عالم و معلوم در میان است. موفق باشید
با سلام و عرض ادب، آیا آن کسی که درهمان ابتدای کودکی بیماری خاصی میگیرد ذاتش قبل از ورود به جهان انتخاب کرده؟ اگر کرده چرا این انتخاب را کرده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً آن انتخاب اولیه در رابطه با حضور کلی او در دنیا باشد و نه امور جزئی. میماند که ممکن است متوجه باشد تقدیر او همین اندازه حضور است و همین اندازه حضور در دنیا را برای خود مغتنم بداند مانند جنینی که در حدّ حضور در رحم مادرش تقدیر او بوده و آن حضور را که در هر حال نوعی احساس وجود در خودش می باشد، انتخاب کرده. در این مورد خوب است به فصّ عزیری از کتاب «فصوص الحکم» ابن عربی رجوع فرمایید. موفق باشید
با سلام: دو سوال دارم. ۱. آیا احد همان الله ذاتی است؟ ۲. در آیه «و لله اسماء الحسنی» آیا منظور «احد» است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. موفق باشید
سلام استاد عزیز: روح که اصلا وجود ندرد که ما از، صحبت میکنیم دلیلم هم بهتون میگم ما فقط باور دینی داریم که به روح قایل هستیم بیایید فرض کنیم که ما همچنان بنا به اعتقادات آئینی مذهبی خود قائل به وجود روح در بدن هستیم و تمامی عواطف و احساسات و هیجانات و قوه ی عشق و تخیل را برگرفته ی از روح می دانیم و چون یک باورمند مذهبی هم هستیم اعتقاد داریم که بعد از مرگ که بدن مادی ما در گور بتدریج تجزیه می شود روح ما جاویدان باقی مانده و حتی بنا به اعتقاد برخی از مذاهب این روح وارد عالم برزخ هم خواهد شد (در مورد وجود یا عدم وجود عالم برزخ ادعایی برخی مذاهب در قسمتهای بعدی مفصل و مستدل به بحث خواهیم نشست) خوب حال اگر به چنین جهان بینی قائل باشیم تا زمانی که شخص متوفی انسانی از نظر ذهنی و روانی سالم باشد جهانبینی ما دچار چالش نخواهد شد چرا که بعد مرگ جسم او در خاک تجزیه و روح هشیار او که در جهان هستی در یک تعامل منطقی با محیط بوده راهی جهان برزخ شده یا هم که منتظر قیامت باقی مانده تا بعد حلول در جسم در پیشگاه حضرت حق برای پاسخگویی نسبت به اعمالش حاضر شود... ولی اگر شخصی که فوت می کند دچار معلولیت ذهنی باشد تکلیف چیست؟! یعنی شخص متوفی از نظر بدنی سالم است و حواس پنجگانه ی او بی اشکال کار می کند ولی قادر به کنترل احساسات و عواطف خود نیست و از این رو قادر به تعامل با دیگران و محیط اطراف خود نمی باشد... بنا به باوری که ما بدان اعتقاد داریم باید این نقص عدم کنترل عواطف او را به حساب روح او بگذاریم و بگوییم روح او به هر دلیل دچار نقص است. حال بعد مرگ که همین روح ناقص او از بدنش جدا شده و به همان شکل یا در عالم برزخ سرگردان تا قیامت باقی می ماند و یا هم بگونه ای دیگر در حالت انتظار بسر برده تا قیامت شود و دوباره با حلول در جسم به همان شکلی که در دنیا مهجور زندگی کرده مهجور هم به پیشگاه خدا حاضر شود...!!!!! واضح است که این از عدلی که به خدا نسبت می دهیم بدور است و از طرفی هم نمی توانیم مدعی شویم که به محض خروج روح از بدن این شخص روحش سالم شده و راهی عالم آخرت می شود چرا که این هم باز در تضاد صفت عدل خداوندی است (از میان اینهمه صفات نیک خداوند تنها صفت عدل جزو اصول دین اسلام است و از همین رو هیچ پارادوکسی نباید عدل خداوندی را زیر سؤال ببرد) شاید برخی متشرعان بگویند چرا شفای روح او منافی عدل خدا باشد؟ پاسخ واضح است اگر اینگونه باشد پس باید همین متشرعان شب و روز دست به دعا بشوند تا فرزندانی دارای معلولیت ذهنی نسیبشان بشود تا بطور قطع در آن دنیا نه تنها خود وارد بهشت بشوند که حتی با شفاعت از پدر و مادرشان و یا حتی دیگر اقوام مصبب حضور آنها هم بصورت مادام العمر در بهشت جاویدان و برین بشوند و این بی تردید در تقابل عدلی هست که ما به خداوند نسبت می دهیم... بگونه ای دیگر هم می توان با یک برهان فلسفی تقریباً مشابه همان برهان اول نیز در رد وجود روح و وجود آگاهی دلیل آورد. جان لاک فیلسوف انگلیسی معتقد است که دانش عمدتاً از تجربه ی حسی بدست می آید به طوریکه تنها موجودات آگاه دانش واقعی را حس می کنند. بنابراین تعبیر درست جان لاک از موجودات آگاه؛ در رد روح و تأیید آگاهی می توان به تفاوت بین یک فرد معلول ذهنی و یک شخص سالم چنین اشاره کرد؛ اولی قادر به درک علم و تبیین علمی نیست ولی دومی هست و ما نمی توانیم ادعا کنیم که به این دلیل اولی قادر به درک علمی نیست که روحش خراب است چرا که اگر چنین فرض کنیم باز همان مشکل روح و قیامت و عدل خداوندی که در برهان اول؛ مفصل به آن پرداختیم پیش خواهد آمد. می بینیم تصور وجود روح و نسبت دادن عواطف و احساسات به آن چگونه در برخورد با اشخاص کند ذهن یا همان معلولهای ذهنی با چالشی اساسی برخورد می کند در حالیکه هرگاه آگاهی را به عنوان مرکز تجمع و فرماندهی احساسات و عواطف در نظر بگیریم و این آگاهی را بر اساس نظریات علمی موجود مستند برخواسته از فیزیک خود مغز بدانیم دیگر در مواجه با چنین مواردی دچار چالش نخواهیم شد چرا که عارضه ی معلولیت ذهنی را به راحتی می توان در اثر یک نقص فیزیکی در یکی از قسمت های مغز دانست. نتیجه و مخلص کلام اینکه روح نه از نظر علمی و نه فلسفی وجودی خارجی نداشته و آنچه از عواطف و احساسات می شناسیم بی تردید عارضه هایی از آگاهی ما می باشد و بس و این آگاهی تنها و تنها برخواسته از فیزیک خود مغز است. پایان قسمت چهارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «معرفت نفس» اولاً: وجود روح قابل اثبات است. ثانیاً: روح هرکس در ذات خود هیچ نقصی ندارد بلکه به جهت مشکلاتی که در بدن بخصوص در دوره جنینی پیش آمده، امکان تدبیر بدن توسط روح مشکل می شود و قرآن در رابطه تعادل و بینقصیِ روح که در منطق قرآن همان نفس است، میفرماید: «وَنفس و ما سویها» سوگند به نفس و آن تعادلی که در آن هست. موفق باشید
بنام خداوند بخشنده و بخشایشگر. سلام و درود و نور و رحمت الهی تقدیم به پیشگاه حضرت حجت ارواحنا له الفدا و استاد مهربان آقای طاهرزاده. حضرتعالی در مباحث «درک حضور تاریخی اصحاب امام حسین علیه السلام» جلسه سوم در دقیقه ۴۳ فرمودید: که حضرت حسین علیه السلام در شب عاشورا به اصحاب خود فرمودند: « اگر کسی بدهی دارد از جمع ما برود چون حضور چنین فردی در بین ما باعث میشود که ....»، آیا همه اصحاب میدانستند از قبل که برای شهادت میروند و باید بدهی هاشون رو مثلا همچون زهیر پرداخت کرده باشند؟ یا اینکه اون لحظه شب عاشورا که فرصت ادا کردن دین و پرداخت بدهی ها نبوده؟ پس چطور آقا امام حسین علیه السلام چنین خواستن ای از اصحاب داشتند؟ ممنونم میشم توضیح بفرمایید. یاعلی
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً شرایط آن زمان طوری بود که عموماً افراد بدهی بر گردن خود نمیگذاشتند مگر موارد استثناء و حضرت متذکر همان موارد استثناء بودند. موفق باشید
سلام علیکم: اهمیت صله رحم را خودتان می دانید قطعا و اینکه قطع آن چه عواقبی دارد. حتی اگر رحم کافر و مشرک و تارک الصلاة و شرابخوار باشد. در قرآن آمده است که حضرت ابراهیم پس از اینکه دید عمویش آزر دست از شرک و بت پرستی برنداشت با او قطع رابطه کرد و از او دوری جست و ترک گفت و گو و بی اعتنایی و ترک طلب آمرزش برای او کرد. همچنین آمده است در منابع که امام رضا با بردار خود قطع رابطه کرد و در احادیث هست با کسانی که هر گناهی را می کنند و ابایی ندارند و از این قبیل از هر قوم قبیله ای که باشند دوری کنید و با آنها ننشینید که شاید بلایی که سراغشان بیابد سراغ شما هم بیاید حال سوال اینکه با وجود اینها آیا باز هم انسان باید روابطش با رحم هایی که در مسیر اسلام نیستند را ادامه دهد و اگر باید ادامه داد این دست حرف ها که در قرآن و احادیث است چگونه معنی می شوند؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا میتوانید در حالت عادی نباید قطع رحم کرد مگر آنکه آنها جبههای باشند مقابل اسلام و انقلاب و نزدیکی به آنها موجب تقویت آن جبهه باشد. موفق باشید
«همیشه دیگران باش، خاستگاه عشق همین است.» باورم نمیشه دارم گریه میکنم فقط بخاطر اینکه سالهاست عشق از بینمون رفته و با خودم میگم آیا ممکنه باز هم عشقو تجربه کنم؟! آیا عشق یه دروغه؟!. هرجای این عالم پا میذاشتم با عشق همه مشکلات کنار میرفت چون من زاده عشقم و هرگز نتونستم مثل عده ای شرایطو تحلیل کنم و بپذیرم و از سیاست مداری های بد بجای عشق استفاده کنم. آه آیا ممکنه باز عاشق شم؟ باز آزاد و زیبا و مهربان و آرام و زنده بشم؟. (در اولین صفحه داستان زندگی نوشته بود عشق!. تا وقتی که یه حس درست، اشتباه به نظر بیاد، انگار دارم میجنگم / اما از عشقش سرخوش بودم، از نفرتش عاجزم / انگار به بوی عشق معتاد و دیوانهش شدم، هرچی تحمل میکنم، بیشتر احساس خفگی میکنم / و درست قبل از اینکه خفه شم، اون حتما میاد و نجاتم میده من مطمئنم / اما خفه شدم و اون نیومد و من سخت مردم / مثل چی ازم بدش میاد، و من عاشقشم، وایسا کجا میری؟! باشه تنهات میذارم، نه، اینکارو نکن / برگرد، داریم برمیگردیم، باز روز از نو روزی از نو / با عقل جور در نمیاد، چون وقتی خوب پیش میره، همه چی بهم میریزه / من انسانی میشم که به عشقش پشتگرمه، اون میشه دور ولی معشوق مرده من! / ولی وقتی بد پیش میره و افتضاح میشه، احساس سرافکندگی میکنم / با تندی گفتم: این کارا چیه؟ چون من حتی اسمشم نمیدونم / روم دست بلند کرد، دیگه هیچوقت اینقدر پست نمیشم / فکر کنم از صفات مثبت من خبر نداره / نمیتونم دقیقا بهت بگم که چیه، فقط میتونم بهت بگم چه حسی داره / و همین الان، انگار یه چاقو تو گلوم فرو کردن و نمیتونم نفس بکشم / ولی هنوزم میجنگم وقتی میتونم عشقو برگردونم / قول میدم تغییرت ندم فقط بسپارمت به عشق / من تو رو قضاوت نمیکنم من فقط عاشقتم و میسپارمت به عشق / منو دوست داشته باش من در بی آزار ترین حالت یک آدمم/ هرگز بهم آسیب نزن و عشقمو به آغوش بکش تا خودت باشی / تو وقتی عاشق باشی زیباترینی و من فقط زیباییو میشناسم.)
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتی حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» تا آنجا در مسیر عشق جلو رفتند که برای قاتلانشان نیز دلسوزی میکردند و این را میتوان در خطبههای آن حضرت در روز عاشورا ملاحظه کرد. در این مورد خوب است به کتاب «کربلا، مبارزه با پوچیها» که روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: ببخشید سوالی که از خدمتتون داشتم اینه که خیلی از افراد و مراکز نظرسنجی پیش بینی کرده بودن که اگه آقای جلیلی به نفع آقای قالیباف کنار برن در همون دور اول آقای قالیباف پیروز می شن و در غیر این صورت در دوگانه جلیلی و پزشکیان این آقای پزشکیان است که پیروز رقابت است و همینطور هم شد. حالا سوال من اینه که جناب جلیلی که ادعا دارن همه ی کارها رو بر اساس کارشناسی ها و نظر دانشگاهیان انجام می دهند پس چرا همان دور اول کنار نرفتن؟ اصلا فرض کنین آقای قالیباف به خوبی آقای جلیلی نباشه ولی به هر حال از جبهه ی انقلاب بود و بهتر از این بود که حالا کار دوباره تا ۸ سال دیگه دست اصلاح طلب ها بیفته.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد طرفین بحثهای زیادی کرده اند. به نظر میآید خوب است به نکتهای که آقای ثابتی در کانالشان از قول آقای علیرضا کمیلی آوردهاند هم فکر شود. https://eitaa.com/sabeti/3977. موفق باشید