بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35714

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: سوالی داشتم، چرا شما سالهای گذشته فقط ده روز اول محرم رو مشکلی می‌پوشیدید ولی امسال بعد از عاشورا هم میپوشین؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! هنوز هم بنده فکر می‌کنم همان ده روز اول محرم پوشیدن لباس مشکی کافی است. می‌ماند که این امر مصادف شد با رحلت خواهرم و یا این‌که در جلساتی که صرفاً در راستای عزاداری برای حضرت است؛ از لباس مشکی استفاده می‌شود. موفق باشید

35232

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در صورت امکان می‌خواستم بدونم دهه کرامت حرم امام رضا بودید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! موفق باشید

39937

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی: خیلی ممنون می‌شوم در رابطه با تفکر در معماری و سکنی گزیدن راهنمایی بفرمایید. آیات ۴ و ۱۸ سوره فتح، از سکینه به عنوان عطای الهی از یاد شده است. «انزل سکینه». با توجه این مساله آیا می توانیم بگوییم سکنی گزیدن امری وجودی و تاریخی است؟ متنی کامل تری را در پیامرسان خدمتتان ارسال کردم خیلی ممنون راهنمایی بفرمایید تا تصحیح و تکمیل کنم. با تشکر از لطف شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مقالۀ «عمارت، سکونت، فکرت» از هایدگر متذکر می‌شود، موضوع سکنی‌گزیدن نسبتی دارد با حقیقت انسان و چون بشر مدرن نسبت به حقیقت خود گرفتار نوعی بی‌تفاوتی شده، عملاً نسبت به مسکن و معماری اصیل غفلت نموده به همان معنایی که میدان ظهور سکینۀ الهی را در میدان زندگیِ شخصی خود محدود و یا مسدود کرده. آن نوشته را که مرقوم فرموده بودید، دیدم. دغدغۀ خوبی در آن احساس می‌شود، حال مائیم و طلوع روحی که متوجه شود معماری چه اندازه مهم است و اهل تفکر در نسبت به آن فکر کرده‌اند و باز باید فکر کند. کتاب «مجموعۀ مقالات» مربوط به «نگاهی به شهر خلاق» را خدمتتان فرستادم. خوب است نگاهی به آن بیندازید. البته مسئله، بسیار مهم‌تر از این حرف‌ها می‌باشد. موفق باشید  

39798
متن پرسش

استاد سلام: فرا رسیدن عید فطر را به شما تبریک عرض می نمایم. امروز، مسعود پزشکیان در سخنانی بحث‌برانگیز ادعا کرد که مقام معظم رهبری مذاکره غیرمستقیم با آمریکا را تأیید کرده‌اند و ایران همواره در این زمینه فعال بوده است. وی در بخشی از صحبت‌های خود اشاره کرد که پاسخ نامه ترامپ توسط عراقچی به کشور عمان منتقل شده و سپس از طریق رابط آمریکایی به طرف مقابل ارائه شده است. به گفته پزشکیان، مذاکره مستقیم رد شده، اما مذاکره غیرمستقیم همچنان ادامه دارد. این اظهارات در حالی بیان شد که کمتر از دو ماه پیش مقام معظم رهبری به‌طور صریح و شفاف اعلام کردند که مذاکره با آمریکا غیرهوشمندانه، غیرعاقلانه و غیرشرافتمندانه است و نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه تجربه مذاکرات گذشته، همچون برجام، نشان داده است که بدعهدی طرف آمریکایی مانع دستیابی به نتایج مطلوب شده است. ایشان همچنین تأکید کردند که مذاکره با آمریکا راه‌حلی برای مشکلات ایران نیست و تنها استثنایی که در سیاست تعاملات دیپلماتیک ایران وجود دارد، عدم مذاکره با آمریکاست. این در حالی است که مقام معظم رهبری بارها در سخنان خود بر بی‌اعتمادی به آمریکا تأکید کرده‌اند و صراحتاً اعلام کرده‌اند که مذاکره با آمریکا نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه باعث فشار و تحمیل‌های بیشتر خواهد شد. استاد لطفاً در کنار نکاتی که در این خصوص ما را متذکر می کنید توضیحی هم راجع به این تناقضاتی که در این موارد پیش می آید هم راهنمایی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در آن مذاکرۀ غیر مستقیم، میدان ادعا از ترامپ گرفته شده است و در آن نامه جواب‌های قاطعی به او داده شده که حکایت از همان عدم مذاکره دارد به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب به خوبی متوجه بوده و هستند که مذاکره با آمریکا غیر هوشمندانه و غیر عاقلانه و غیر شرافتمندانه است. بر مبنای فرمایش حکیمانۀ ایشان در روز عید فطر که حتی بعد از جواب نامه به او، فرمودند: «همه بدانند! مواضع ما همان مواضعی است که بود، دشمنی آمریکا و رژیم صهیونیستی هم همان است که بود. تهدید می‌کنند که شرارت خواهند کرد. البتّه ما خیلی اطمینان نداریم و احتمال زیاد نمی‌دهیم که از بیرون شرارتی انجام بگیرد، امّا اگر شرارتی انجام بگیرد، قطعاً ضربه‌ی متقابلِ محکم خواهند خورد.» ملاحظه می‌فرمایید که روحِ جواب نامه به ترامپ، چنین فضایی دارد. موفق باشید          

39765
متن پرسش

بسم رب محمد: دوباره نهیبی بر قلب آمدن، مثل همیشه و مثل هر لحظه و در این ایام لحظه به لحظه و باز اراده کردن و پس از مواجهه‌ای ناتمام نشستن و خودخوری کردن و هیچ ندانستن. و باز آرزو کردن و باز نشستن و اینگونه چندین سال راه‌جویی کردن و نمی‌دانم. آری! قرآن را می‌گویم. قرآن عزیز گویا ملائکه از ادبار می‌زنندم که تو مال اینجا نیستی و باید کاری برای خویش بکنی و ادراک می‌کنم و تا اراده روبرو شدنم را تجربه می‌کنم، از روبرو می‌زنندم که آماده نیستی و بی‌عالمی. که فرمود: «وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمَلآئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ * ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ». نه می‌توانم رهایت کنم و دست از تو بکشم (شاید هم تو نمی‌توانی) و نه وسعت روبرو شدنش را دارم. چه سال‌هاست که آرزویت می‌کنم. چه لحظه‌هاست که وجودم از آتش نداشتنت می‌سوزاندم. چه قبض و بسط‌ها که نمی‌کشم‌. در یکی از جلسات سوره فتح به قول یکی از دوستان: یا عالم داری یا بی‌عالمی و هیچ راهی نداری. آری! نمی‌شود عالم‌دار بود و اینقدر خویش را تنگ و بی‌وسعت یافت. همین دیشب بیچاره بودم. طاقت و تاب هیچ چیز را نداشتم. تنها به اعتبار انجام وظیفه الهی بیدار ماندم و قرآن به سر گرفتم. بماند که از سر بیچارگی صفحاتی از «بلای بی‌تاریخی و جهان آینده» دکتر داوری رو هم تورق کردم. بماند. اوایل جلسات سوره فتح اراده کردم که باید بخوانمت، اما گویا دامن از دست آلودگان_ بی‌عالمان و نامحرمان_ می‌کشی. گاه چه خسران‌زده خویش را می‌یابم. و گاه می‌گویم که گویا داری تربیتم می‌کنی و منتظر بزرگ شدن و زبان باز کردنم هستی تا بتوانم با تو سخن بگویم. نمی‌دانم اما شاید ایمان همین باشد. و به قول شما نه گریه‌ها و نه دعاها و نچیز دیگری، که ایمان چیز دیگری است. والسلام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به هر حال این مائیم و همان حال و احوالاتی که می‌فرمایید با هر نامی که بخواهید آن احوالات را بنامید. فرمود: « نه در غربت دلم شاد و نه رویی در وطن دارم». باز تأکید می‌شود نام این نوع حضور را هرچه می‌خواهید بگذارید مهم نیست، مهم آن است که متوجه باشیم این قصۀ همۀ ما که می‌توانید آن را بشر جدید بنامید، در این تاریخ است که نه می‌تواند در دیروز خود حاضر باشد و با امثال شیخ بهائی بزرگ هم پیاله شود؛ و نه می‌تواند در فردایی که معلوم نیست چه فردایی است، حاضر گردد. بنده نام این نوع حالت را چنین می‌دانم که فرمود: «دوست دارد یار این آشفتگی» و بنده نه تنها نسبت خود را با جنابعالی در چنین حالتی احساس می‌کنم، بلکه گمان دارم آنانی که در جستجوی نسبت خود با پیامبری می‌خواهند باشند که قصۀ او با «إقرأ» شروع شد، خواندن چیزی که چیز مشخصی نبود مگر آن‌که تنها با خواندن شروع شد و قرآن در همان خواندن به ظهور آمد. آری! نمی‌توان نسبت با چنین پیامبری و با چنین حضوری بیگانه بود. آیا این همان سخن جناب نیچه نیست که فرمود باید در دهانۀ آتشفشان منزل کرد؟ چرا گمان می‌کنیم باید در این آخرین زمان، سر و سامانی داشته باشیم. حتماً ملاحظه فرموده‌اید که بنده مکرراً به این غزل جناب عطّار نظر دارم که می‌فرماید: 
دی زاهد دین بودم، سجاده نشین بودم
ز ارباب یقین بودم، سر دفتر دانایی
ترسا بچه ایم افکند از زهد به ترسایی
اکنون من و زنّاری در دیر به تنهایی
امروز دگر هستم، دُردی کشم و مستم
در بتکده بنشستم، دین داده به ترسایی
نه محرم ایمانم، نه کفر همی دانم
نه اینم و نه آنم، تن داده به رسوایی
دوش از غم فکر و دین، یعنی که نه آن نه این
بنشسته بدم غمگین، شوریده و سودایی
ناگه ز درون جان، در داد ندا جانان
کای عاشق سرگردان تا چند ز رعنایی
پس گفت در این معنی، نه کفر نه دین، اَوْلی
بر شو تو ازین دعوی گر سوخته مایی
موفق باشید            
 

39513

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: در سوال ۴۸۷۹ فرمودید بنده هنوز هم معتقدم ما به‌حمدالله از اصلاح‌طلبی عبور کرده‌ایم، سوال مال سال ۹۲ است و ظاهرا قبل از آن نیز معتقد بودید عبور کردیم شاید از ۸۴ یا حتی قبل از آن معتقد بودید عبور صورت گرفته است سوال اینجاست پس چرا در ۱۴۰۳ شاهد جولان اصلاح طلبانیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده آن جریان اصلاح‌طلبی که بنا داشت مقابل رهبری بایستد؛ عمرش تمام شد و دیگر خود را در میدان اپوزیسیون تعریف نمی‌کند. آمده است در بستر انقلاب و به دنبال حضوری می باشد که در عین استقلال ایران، وارد نظم جهانی شود به عنوان ژاپن اسلامی. در حالی‌که انقلاب اسلامی آمده است تا تاریخ دیگری را بگشاید که جهانی است بین دو جهان. موفق باشید

39459
متن پرسش

با سلام: میخواستم نظرتون رو در مورد جمله پایین بدونم و خواهش دارم تقریظی بر آن بنویسید: ای انسان تو یک باشنده بودی و وارد این جهان شدی. برای حفظ بقا از باشنده تبدیل به فهمنده شدی تا قوانین حفظ حیات در این جهان را یاد بگیری و خیلی زود باید دوباره از فهمنده تبدیل به باشنده می‌شدی. اما در این فهمنده ماندی و ریشه رنج تو همین است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و این یعنی محدودشدن به مفهومات، یعنی آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود. آری! بنا بود نور علم موجب حضور بیشتر و وسعت بیشتر انسان در هستی باشد و در نسبتی که باید با عالَم و آدم پیدا کنیم تا در عین این‌که هرکس جهانی باشد به وسعت همۀ هستی؛ در جهان خود بدون اُبژه کردن آنچه بیرون از جهان خود می‌باشد، دیگر جهان‌های انسان‌ها را نیز در جهان خود بیابد. و این یعنی آخرین انسان، و این یعنی آنچه جناب هایدگر در «دازاین» خود به دنبال آن بود. در این آغازِ سالگرد انقلاب اسلامی که از ۱۲ بهمن شروع شده و مصادف گشته با افقی که ماه شعبان در مقابل ما می‌گشاید، عرایضی شد که خدمت جنابعالی تقدیم می‌شود. موفق باشید
حضور در ماه شعبان و حضور در دهۀ  فجر انقلاب اسلامی
با حلول ماه مبارک شعبان آنچه در منظرها مشاهده می‌شود، ظهور نهایی انسانیتی است که آیینه نمایش انسانیت نهفتۀ ما می‌باشد، امری که با انقلاب اسلامی و نظر به حضرت روح الله، زمینۀ آن که همان زمینه بقیت اللّهی جهان  است فراهم شد و این ماییم که اگر حقیقتاً منتظر حضرت صاحب الامر«عج» هستیم باید مواظب باشیم سخن حضرت روح الله زمین نماند، تا دشمنان انسانیت  نتوانند با انواع تحریف‌ها کاری بکنند که سخن آن مرد بزرگ شنیده نشود وگرنه  گرفتار روزمرگی و ملالِ زمان خواهیم شد. در حالی که ما آنی نیستیم که غرب زدگان بتوانند  نقشه‌های خود را بر ما تحمیل کنند. ما بنا داریم باشیم و در افق حضوری که آینده در مقابل‌مان گشوده است حیثیت بشریت را در دل این تاریکی‌ها به خود و به دیگران متذکر شویم. این یعنی حضور در ماه شعبان و حضور در دهۀ فجر انقلاب اسلامی.                                                                           طاهرزاده  بهمن ماه ۱۴۰۳                      
 

39131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام استاد عزیز: ۱. آیا عین ثابته حضرت پیامبر همان حقیقت نوری محمدی هست یا خیر؟ (با توجه به اینکه پیامبر فرمودند اول ماخلق الله. صحبت از خلق کرد آیا حقیقت نوری در مقام واحدیت است یا احدیت؟) ۲.عین ثابته پیامبر با عین ثابته حضرت مهدی و حضرت رضا چه تفاوتی دارند؟ آیا به جهت اینکه انسان کامل هستند هردو عین ثابطه واحدی دارند یا خیر؟ ۳. اگر امان زمان واسطه فیض است پس باید واسطه فیض بدن خودش هم باشد درسته؟ یعنی بدن خودش را خودش بوجود می آورد و اگر اراده بکند فیض الهی به بدنش قطع شود بدن نداشته باشد یا این فیض را در جایی دیگر افاضه کند در این خصوص توضیحی بفرمایین.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عین ثابته هرکس آن هویتی است که هرکس مطابق اختیار ذاتی خود در ازل الآزال انتخاب می‌کند و بستگی به خود آن شخص دارد و هرکس در جای خود. ۲. بدن هرکس در امور دنیایی مربوط به زمینه‌‌هایی است که شرایط مادی فراهم می‌کند 3- بدنِ برزخی هرکس، صورت عقاید و اعمال انسان است. برای روشن‌شدن این مباحث خوب است که به کتاب «معاد» و شرح صوتی آن که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید 

39022

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: خدای متعال در یک جا می فرمایند:« هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ...» اولاً: تزکیه‌ای که رسولان الهی انجام می دهند دقیقاً به چه معناست؟ ثانیاً: چگونه تزکیه می کنند؟ ثالثاً: در جایی دیگر می فرمایند: قَدۡ أَفۡلَحَ مَن تَزَكَّىٰ. اینجا انجام تزکیه و فعل تزکیه را به خودِ انسان نسبت می دهد. ولی در آیه قبلی به رسولان الهی نسبت می دهد. این دو چگونه قابل جمع هستند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همه موارد در مورد تزکیه بحث در توجه‌دادنِ انسان‌ها می‌باشد به ساحات و عوالمی که انسان‌ها می‌توانند از طریق تزکیه در آن ساحات متعالی حاضر شوند؛ وقتی با تقوای الهی که پیامبران خدا متذکر می‌شوند زندگی را جلو و جلوتر ببرند. موفق باشید

38985
متن پرسش

فردی به خورشید می‌گفت خدا، کسی گفت استاد این خورشیدست نه خدا، مهم است، حیاتی ست، نعمت است، ضروری ست، اما خدا نیست، پاسخ داد تو نمی‌فهمی اهمیت خورشید را، تو نمی‌فهمی جایگاهش را، چون در حجاب معاصرتی، آری حجاب معاصرت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به همین جهت یعنی به جهت حجاب معاصرت، فردا معلوم می‌شود خورشید، آری! خورشیدِ حضرت روح الله و حضرت امام خامنه‌ای، مظهرِ انوار الهی خاصی بود و هست به همان معنایی که از قول پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» داریم: «من رَآنی فقد رأی الحقّ»، با نظر به شخصیت آن حضرت، انسان منتقل به نور حضرت حق می‌شود. و این قاعده در مرتبه نازل‌تر برای اولیای الهی نیز صدق می‌کند. مگر نداریم پيامبر «صلي الله عليه و آله» به مُصعَب بن عُمَير كه پيش مى آمد و پوستين گوسفندى بر خود پيچيده بود، نگريست و فرمود: «اُنظُروا إلى هذَا الرَّجُلِ الَّذي قَد نَوَّرَ اللّه ُ قَلبَهُ» «به اين مرد بنگريد كه خداوند، قلبش را روشن ساخته است. هرچند نگاه متافیزیکی که متوقف است در مفاهیم، این نوع نگاه را بر نمی‌تابد. ولی خوشا به حال مردم لبنان که از دوردست‌ها متوجه حقیقت حضرت آیت الحق آیت الله خامنه‌ای شده‌اند و او را مؤیّد به تأییدات الهی یافتند. خوشا به حال مادر عماد مغنیه، مادر سه شهیدی که فرمود: همه فرزندانم فدای سر آقای سیدعلی آقای خامنه‌ای. خوشا به حال مجروحان پیجرها که دو چشم و یک دست را از دست دادند و آن را حکایت وفاداری به رهبر انقلاب اسلامی نقل کردند. اینان‌اند که گرفتار حجاب معاصرت نشده‌انددر این رابطه خوب است به سخنان استاد زینب شریعتمدار رجوع شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/18084.موفق باشید

38823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وعرض ادب: استاد من صاحب دو فرزند هستم و کار هنری انجام میدم، جایگاهم را به عنوان یه زن انقلابی و الگو چطور باید تعیین کنم؟ اصلا چطور باید باشم؟ راهنمایی بفرمائید. سپاس فراوان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در راستای حضور در زندگی ذیل ارادت به رهبر معظم انقلاب، اگر بتوانید خود را با تفسیر قیّم المیزان آشنا کنید؛ راهی گشوده خواهد شد که «خود راه بگویدت که چون باید کرد». جهت کار با کتاب تفسیر قیم المیزان جزوهایی در سایت هست که می‌توانید به آن رجوع فرمایید. https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86  . موفق باشید

38812

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم عجل لولیک فرج به حق زینب کبری سلام الله علیها آقای طاهرزاده زاده عزیز چطور می‌شود مقام و منزلت ما از فرشتگان مقرب و مقرب ترین فرشته ها بالا رود آیا مقام شیعیان حضرت علی (ع) بالاتر است یا مقام فرشتگان مقرب مثل حضرت جبرئیل و میکائیل؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شد؛ بحث در تعلیم اسمای الهی به آدم است و گوهر وجودی او که حامل همه اسماء الهی می‌باشد. موفق باشید

38797

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

عرض سلام و احترام: با توجه به روندی که داره جلو میره به نظر میرسه آمریکا و رژیم صهیونسیتی تن به خواسته ایران و محور مقاومت مبنی بر پایان جنگ و آتش بس نخواهند داد. چرا که تن دادن به مذاکره و آتش بس با حفظ موجودیت حماس و حزب‌الله یعنی آغاز مرگ تدریجی اسرائیل. به نظر میرسه دشمن در نبرد موجودیتی، جنگ را تنها راه حل می‌بیند. به همین دلیل به دنبال اینه که پای ایران را به درگیری گسترده بکشاند. یعنی دشمن به سیم آخر زده و انتحار کرده و همانطور که خودش می‌گوید برای بقاء و موجودیتش می‌جنگد. یعنی به این جمع بندی رسیده که در دوگانه مرگ تدریجی و مرگ دفعی، دومی را انتخاب کند با این امید که بتواند ورق را برگرداند، موجودیت خود را حفظ و مرگ و نیستی را خدایی ناکرده نصیب کل محور مقاومت کند. اگر این نگاه را بپذیریم در چنین شرایطی صحبت از اقدامی که هم بازدارندگی بیاره و هم پای ایران را به درگیری همه جانبه نکشونه بی‌معنی است. خب سوالی که پیش میاد اینه که در چنین شرایطی جمهوری اسلامی و مسیولین چه اقدامی می‌توانند انجام دهند که موجب تغییر راهبرد دشمن بشه، محاسباتش را تغییر بده، اراده و قدرت ملت ایران را فهم کنه و در عین حال پای ایران را به معرکه جنگ نکشاند؟ آیا اساسا گریزی از سفره ای که برامون پهن کردن (جنگ) هست؟ یا کم کم باید همگی وارد فاز و آرایش جنگی بشویم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که کاربر محترم سؤال 38803 می‌فرمایند از وعده الهی نباید غافل بود و به هر حال در ظالم‌بودن اسرائیل هیچ شکی نیست. و در این رابطه قرآن می‌فرماید: «وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ» به گفته علامه طباطبایی؛ تا به تدریج و ذرّه ذرّه آلودگی ها و کفر از قلب مؤمنین پاک بشود و قلب آن ها بیش از پیش نورانی و ایمانی گردد. آری! مرد جنگ و مرد مبارز در جبهه توحید باید تا مرز خلوص حاج قاسم سلیمانی جلو برود. زیرا خداوند اراده کرده است تمام حق در مقابل تمام باطل و ظلمات به صحنه آید. تمام حق با حاضرشدن مؤمنین در ایمان و معارف ناب توحیدی به صحنه می آید و در آن راستا باطل محو می شود و لذا فرمود: « وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ». «محق» به معنی آرام آرام از بین رفتن است، به همان معنایی که گفته می شود ماه در مُحاق می رود، یعنی آرام آرام از حالتِ بدر و روشنی کامل به سوی هلال و باریک شدن و محو شدن جلو می رود. قرآن می فرماید: «وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ» یعنی کفر را آرام آرام از بین می برد. و رهبر معظم انقلاب در ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ فرمودند اسرائیل همچون یخ در حال ذوب شدن است. و این صادق ترین سخنی است که از سر بصیرتِ تاریخی به میان آمد. موفق باشید

38761

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت جناب آقای طاهرزاده: حضرت استاد با توجه به توصیه جنابعالی در خصوص کتاب ادب خیال عقل و قلب و با توجه به استعمال سیگار در نسبت به بخش جسم (بحث مقدماتی کتاب مذکور) به یک ابهام برخورد کردم. منظورم را با این مثال خدمتتان می‌نویسم که بفرض جناب علامه طباطبایی (ره) و دیگر علما که مبادرت به سگار کشیدن داشته اند و از طرفی بعنوان عارفان و عالمان خلوت نشین و بقول امروزی غولی در عرصه علم معرفت نفس بوده اند و از طرفی امثال آیت الله مکارم که کشيدن سیگار را مصداق ضرر زدن عمدی به جسم قلمداد می‌کنند اولا این تناقض رای این بزرگان بیانگر چیست؟ دوما رابطه ضرر رساندن به جسم دقیقا عنایت به چه چیز است؟ با توجه به اینکه ضرر رسانیدن به جسم مستلزم شناخت جسم و معنای جسم است نمیدونم منظورم را توانستم بیان کنم یا نه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید فکر کرد که آیا علامه طباطبایی اولاً: پذیرفته‌اند که به جسمشان ضرر می‌زند، یا در آن زمان چنین بحثهایی نبوده. ثانیاً: آیا بدان اعتیاد داشته‌اند؟ یا در آن شرایط که قبحی برای آن طبقه نبوده، تفنناً آن کار را انجام می‌دادند. مثل آن‌که در آن زمان در جلسات روضه استفاده از قلیان مانند استفاده چایی معمول بوده است. موفق باشید

38587

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم خدمت استاد: واقعا سران حزب‌الله چه گوهرهایی بوده اند که کسی چون حاج شیخ جعفر ناصری (که عرفای نحله نجف را درک کرده اند) در وصف آنان این گونه دست به قلم شده اند: «آه، شیخ نبیل و ما ادریک بسماحه الشیخ و ساحت الشیخ عالم، مجاهد، کلامی، قرآنی، طوبی له وحسن ماب، که عاشق شهادت بود و متحیرم چگونه ما در حوزه ها ی علمیه شیعی، جای خالی آنان را پر کنیم. همت آنان، سعی وتلاش آنان، استقامتشان و خلاصه اخلاصشان مخصوص به خودشان بود و هیهات که شناخته نشدند. شبها به قرآن مشغول بود و روزها به کسب علم و کار جهادی خدمت به مسلمانا و فقرا و مستضعفین. یا دهر! اف لک من خلیلی وای بر تو ای دنیا که بهترین ها را صید می کنی. یک نفر بود اما به قدر یک ملت برای ایتام آل محمد مفید بود. سینه ام تنگی می کند و به خود می گویم بقیه عمر را به حسرت و غم بگذران که هم سید مقاومت وهم شیخ نبیل قاووق رفتند و به خود جواب می دهم: «بل احیاء عند ربهم یرزقون.» خلاصه: نشسته پشت دو پلکم هزار اقیانوس رها کنید مرا تا وسیع گریه کنم @nasery_ir

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. واقعاً وقتی فرد و یا جریانی در بستر توحید، مقابل دشمنان اسلام و انسانیت تا آن اندازه بایستد، حقیقتاً ره صد ساله را یک شبه طی می کند و تا این اندازه میدان تعالی انسان در این تاریخ گشوده است. موفق باشید

38539

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام فراوان جناب استاد طاهرزاده: چشم ها را باید شست طور دیگر باید دید: تفسیر بنده از دین و قرآن کریم: بن بست خوددوستی (لیبرالیسم) اخلاق پیامبرانه، اخلاق آزاد (سکولار) (myait.ir) هیچ آدمی نیست که زنده باشد و حداقل یکی از این فکرها: اخلاق یا دین یا مدیریت یا معرفت یا (مرام) را برای مدیریت زندگی خود در نظر نداشته باشد. اخلاق و دین و مدیریت و معرفت همه یک چیز (مرام) هستند ولی به اسم های متفاوت در جامعه شناخته شده اند. مثلاً اگر بنده اخلاقم اینطوری است یعنی دینم اینطوری است یعنی مدیریتم در زندگی اینطوری است یعنی معرفتم و شناختم نسبت به زندگی این را به من دیکته می کند. یعنی از درون، ژن های من مرا اینطوری هدایت می کنند که رفتار کنم. این با دین و اخلاق و مدیریت و معرفت علمی و بیرونی که در کتابها گفته شده و مردم یاد گرفته اند فرق می کند. این دین و اخلاق و مدیریت و معرفت واقعی و درونی و قلبی من است که در رفتارم ظاهر می شود. هدف این مقاله هدف از نگارش این مقاله این است که ثابت کنم: دین یعنی اخلاق و اخلاق یعنی مدیریت و مدیریت یعنی حکومت و حکومت دینی باید بتواند از بد شدن مردم جلوگیری و راههای ظلم مردم به همدیگر را ببندد. حکومت با وضع قوانین مناسب و توصیه های اخلاقی که توسط خوبان جامعه به مردم مخصوصاً به کودکان و نوجوانان آموزش داده می شود باید بتواند زمینه زندگی خوبی را برای مردم فراهم نماید. حکومت باید طوری کشور را اداره کند که زمینه رشد و تعالی افراد در جامعه بطور مساوی برای همه فراهم شود و زمینه های ظلم و تبعیض و بزهکاری را در جامعه بکل از بین ببرد. اینکار بسیار سخت و دشوار است. اینکار فقط از خوبان فرهیخته و باتجربه و شجاع بر می آید. مردم تا به اخلاق نوعدوستی (سوسیالیسم الهی) روی نیاورند و از حکومت شان و مدیریت کشورشان نخواهند که عدالت و خدمات عمومی (سوسیالیسم دولتی) را در کشور اجرا کند و توسعه دهد روی خوشبختی را نخواهند دید. توضیح روشن تر و مهندسی اینکه حکومت ها مانند دایره های بزرگی هستند که انسانها را به عنوان دایره های بسیار کوچک در خود جای می دهند و آنها مجبورند در این دو نوع دایره رفتار و حرکت و زندگی خود را طوری تنظیم کنند که بهترین زندگی را انجام دهند. دو دایره بزرگ حکومتی عبارتند از : ۱. حکومت خوددوستی (لیبرالیستی) ۲. حکومت نوعدوستی (سوسیالیستی). مردم اما دایره های بسیار کوچکی هستند که در فضای حکومت و دایره بزرگ کشورشان مشغول فعالیت و زندگی هستند. تنها آن‌دسته از مردم که با اخلاق و رفتار نوعدوستی در دایره بزرگ حکومت نوعدوستی کشورشان زندگی کنند خوشبختی و رضایت کامل از زندگی را به راحتی بدست خواهند آورد. اما آن‌دسته از مردم و دایره های کوچک که با اخلاق و رفتار خوددوستی در دایره بزرگ حکومت خوددوستی (لیبرالیستی) کشورشان زندگی کنند هیچگاه به خوشبختی و رضایت کامل از زندگی نخواهند رسید. زندگی با خوب خوب خواهد شد نی با شرور مملکت با خوب سامان خواهد یافت نی با عنود پیش بسوی اخلاق نوعدوستی و حکومت نوعدوستان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه به انسانیت انسان‌ها که ذات متصل به حق می‌باشند، نظر کنیم جامعه‌ای سالم خواهیم داشت. اخیراً عرایضی تحت عنوان «آخرین پیامبر و حضور در انسانیت قدسی» https://lobolmizan.ir/special-post/1556 شده است، خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. موفق باشید

38474

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد طاهرزاده سلام الله علیکم: خجسته سالروز ولادت خاتم الانبیا، پیامبر مهر و رحمت، حضرت محمد بن عبدالله صلوات الله علیه و میلاد با سعادت رئیس مکتب تشیع، صادق آل محمد، حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مبارک باد. امروز در حرم سید الکریم حضرت عبدالعظیم حسنی دعاگویتان بودم. سوال: در دستگاه وحدت وجود، که هر چه هست اوست. و حمد و حامد و محمود یکی است، و ما هیچیم، هیچ. وقتی می‌گوییم «ایاک نعبد» . اوست که می‌فرماید، فقط ترا می‌پرستم و بیان ما ظهور کلمات اوست. در اینجا حس حضور خداوند که در مظهریت عبد خود متجلی شده، قابل درک است. اما در دعاهایی که از خداوند درخواست و طلب می‌کنیم و یا عرضه می‌داریم، «انت الخالق و انا المخلوق، انت المالک و انا المملوک، انت الرب و انا العبد، انت الرازق و انا المرزوق، انت ...» باز هم اوست که می‌فرماید «انت» و «انا» . این بیان، حس دوگانگی ایجاد می‌کند، با اینکه دوگانگی وجود ندارد و عبد و عابد و معبود یکی است. آیا در اینجا گفتگو بین دو صفت ربوبیت در جایگاه سمیع و صفت عبودیت در موضع متکلم بودن حضرت حق است که هر دو یک‌جا در ما ظهور نموده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حتی خداوند است که به بنده می‌آموزد که حمد او را بگوید. ولی در هر حال احساس عبودیت از آنِ عبد است و نظر به ربوبیت از آنِ ربّ. در این حالت است که عارف سالکی مانند آیت الله حسن‌زاده به «گفت» می‌آیند و عرضه می‌دارند: «الهی، جز تو از انسان، بزرگ‌تر کیست و در پیشگاهت از من کوچک‌تر کیست...». موفق باشید

38317

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد بزرگوار: یک سوال رو خواهشاً صریح جواب بدید: بین پزشکیان و قالیباف شما کدام یک رو برای ریاست جمهوری ایران شایسته تر و کارآمدتر و اصلح تر می‌دانید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد حالا دیگر وقت این حرف‌ها نیست. وقت آن است که تلاش کنیم دولت آقای پزشکیان در شعارهایی که داده‌اند موفق شوند و رهبر معظم انقلاب در نسبت با دولت‌ها، این مسیر را در پیش می‌گرفتند. ما نیز در بستر صبر و سلوک، باید همان روش را دنبال کنیم. موفق باشید

38308

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و وقت به خیر: می‌دانم سوال سطحی ای است ولی انقدر درگیرم کرد که مجبور شدم وقت شما را بگیرم. استاد در مورد ارتباط با آدمها سخت به تنگ آمده ام. در نوجوانی بسیار خجالتی و کم حرف بودم و از خدا می‌خواستم فقط یک دوست با من همراه کند و محتاج توجه دیگران بودم ولی اکنون خدا لطف کرد و خجالت و کم رویی را کنار گذاشته ام و دوستان زیادی دارم اما مواجهه من با اینهمه دوست را نمی‌توانم مدیریت کنم. هرروز یک دوست از من دلگیر می‌شود که چرا توقعاتش را براورده نکردم و حقوقش را ادا نکردم. و به جز این مشکل وقتی می‌خواهم به سفر بروم و در زیارت‌ها مخصوصا تنهایی را دوست دارم افرادی که به من لطف دارند از من می‌خواهند که با هم باشیم و من نمی‌توانم این‌همه بودن در کنار یک نفر را که شاید اصلا به او علاقه و محبتی ندارم و نمی‌توانم اخلاقم را با او متناسب کنم و به توقعات او رسیدگی کنم و از طرفی نمی‌توانم دست رد به سینه اش بزنم و او را تنها بگذارم. سفر اربعین یکی از افرادی که در دلم از او خوشم نمیامد ولی سعی می‌کردم بروز ندهم امد و گفت با هم همسفر شویم و من هم مجبور به قبول شدم ولی هرکاری کردم نتوانستم انتظارات او را براورده کنم و محبت واقعی اش را به دل راه دهم. اصلا نمی‌دانم حقوق دوست در اسلام چیست؟ در مقابل انتظارات بی جا و قهرهای متعدد و مقدار حضور در کنار همسفر و دوست چیست و آیا اگر ابراز دوستی کسی را نپذیرم خطا کرده ام. چه کنم استاد؟ از کجا اینها را یاد بگیرم؟ حس می‌کنم اسیر قفسی شده ام که به خاطر ضعف نفس و علاقه به استقلال و تنهایی است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: پیشنهاد می‌شود کتاب «شرح جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی که شرح آن روی سایت نیز هست، دنبال شود. ثانیاً: با شوخ مزاجی از اموری که می‌خواهید عبور کنید، عبور کنید بدون آن‌که موضع مستقیم بگیرید. موفق باشید

38288

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: زیارت اربعین تون قبول باشه ان شاءالله استاد حضرت ابراهیم (علی نبینا و آله و علیه السلام) در کدام مراتب از حضرت حق تخلل داشته است؟ در عین ثابته ی خودشان یا در حضرت الله؟ چرا که قرآن تخلل حضرت را با اسم شریف (الله) می‌فرماید : والتخذ الله ابراهیم خلیلا. استاد چقدر این مسائل شیرین است ما این مراتب را نداریم اما با یاد کردنش هم لذت می‌بریم. خدا شما را برایمان نگهدارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین اندازه می‌دانم که حضرت خلیل الله «علیه‌السلام» مطابق آیه‌ای که متذکر شدید تمام وجود خود را نسبت به حضرت «الله» گشوده بودند و این مربوط به شخصیت آن حضرت است. جناب ابن عربی در فصّ ابراهیمی نکات ظریفی در این مورد داشته‌اند. موفق باشید

38262

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: جناب استاد یه راهنمایی و مشورت می‌خواستم از خدمتتون. حقیر قراره یه دوره ۲.۳ ماهه با موضوع مبانی دین و غرب برگزار کنم با محوریت شرح عالم دین و عالم غرب و بررسی ثمرات و خروجی هردو عالم و مقایسه این دو فضا. ابتدا می‌خواستم برای سیر مطالعاتی مخاطبین از کتاب عالم انسان دینی استفاده کنم منتها متوجه شدم که اکثر مخاطبای دوره قبلا ذیل یه دوره ای این کتاب رو کار کردن و می‌خواستم از خدمتتون بپرسم در امتداد کتاب عالم انسان دینی، از چه کتاب، جزوه یا اصواتی که شما بیان کردید میتونم استفاده کنم؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد گسترده است. بعد از نظر به کتاب «مدرنیته و توهم»، خوب است به کتاب «جایگاه عقل تکنیکی» رجوع شود. موفق باشید 

38214

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: اگر هدف حیات زمینی بشر رسیدن به این مقامات و معرفت است وقتی به خودمان و مردم نگاه می‌کنم اصلا در راستای چنین هدفی زندگی نمی کنیم کشورهای دیگر که هیچ در کشور خودمان هم عموم مردم زندگی دنیایی خودمان را داریم می‌کنیم حتی با قرآن هم کار نداریم. هیچ تناسبی بین هدف خلقت و آنچه داریم به عنوان زندگی انجام می‌دهیم نمی بینم اگر برداشت من درست باشد هدف خلقت محقق نشده و اعتراض فرشتگان به خدا درست بوده و موضوع دیگر اینکه با اینگونه زندگی گذشتکان ما الان باید برزخ سختی داشته باشند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در هدف مخلوق است، نه هدف خالق. هدف خالق آن است که مخلوق را از سر لغو و بدون هدف خلق نکند، حال اگر مخلوق به هدف خود نرسد خودش مقصر است. موفق باشید

38212

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

شما در سوال ۸۸۲۸ فرمودید که برهان صدیقین را در ۱۷ جلسه بیان کردید. در حالیکه بر روی سایت فقط ۹ جلسه آن موجود است. اگر امکان دارد باقی جلسات را بر روی سایت بگذارید! با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشتباه از طرف بنده بود. همان ۹ جلسه کافی است. موفق باشید

38201

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در برهان صدیقین شما فرمودید که در اصل باید بگوییم که این وجود است که شکل اسب در آمده است، این وجود است که به شکل ملک در آمده است و.‌‌.. سوال: این که می‌گویید این وجود است که به این شکل ها در آمده است آیا منظورتان این است که عین وجود به این شکل ها در آمده است یا مطلب طور دیگری است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به تشکیکی‌بودن وجود، هر موجودی به اعتبار ذومراتب‌بودن وجود، مظهری از وجود است. موفق باشید

37998

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: شما می‌فرمایید که در اثر خوابیدن زیاد قوه وهمیه، صور خیالی شیطانی ایجاد می‌کند و به وحشت خانه می‌رویم. سوال اول: آیا این قوه وهمیه جزو قوای نفس منطقه است یا آنکه منظور قوه وهمیه از منظر اخلاقی می‌باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قوه واهمه همان وجه منفی و انحرافی قوه خیال است از آن جهت که صورت‌هایی می‌باشند منقطع از عقل. موفق باشید

نمایش چاپی