سلام علیکم: در ده نکته در معرفت نفس، یک حضور نفس است که به خودش است و یک ظهور دارد که به بینندگی، شنوندگی و... میباشد. حال آیا میتوان گفت که خداوند یک حضور دارد که به خودش است (که این مقام ذات یا همان را اسم له میباشد) و یک ظهور دارد که به اسماءاش میباشد. آیا درست فهمیدم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است و خود را در این رابطه در مخلوقات می نگرد. موفق باشید
سلام و احترام: استاد شما فرمودید عین ثابته چیزهای کلی رو در انسانیت انتخاب کرده میشه لطفا یه مثال بزنید و بیماری و پدر و مادر و همسر به انتخاب ما نبوده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این که انسان خود را طوری تعریف کند که انسانی شجاع و اندیشمند باشد؛ آن هم نه به معنای انتخاب جزیی و یا تصمیم فردی، مربوط به عین ثابته اوست و این بسیار فاصله دارد از ربط آن موضوع به امور جزئی. موفق باشید
سلام علیکم: از پاسخ شما به سوال 38616 برای بنده این سوال پیش آمد که: چگونه است که علی (ع) میفرماید: من چیزی را ندیدم مگر آنکه قبل آن و.... الله را دیدم؟ اینجا حضرت از دیدن الله سخن به میان آورده اند نه دیدن رب؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه نظر کنید که حضرت الله را همان ربّ عرش عظیم متذکر می شود و می فرماید: «حَسْبِیَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ». موفق باشید
سلام علیکم: در دین اسلام در بعضی از سخنان، صحبت از لقاء الله آمده است. و بعضی جاها صحبت از لقاء رب آمده است. آیا این دو با هم فرق دارند ؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این که لقاء ذات معنا ندارد، همواره لقاء ربّ در مظاهر ربوبیت او مدّ نظر است. موفق باشید
با سلام: استاد گرامی برایم سوال هست که حالاتی که در انسان در اوج لذت و رفاه دنیایی رخ می دهد که منجر به افسردگی شخص می شود چه حالتی است؟ جوابی که به نظر خودم می رسد این است که شاید دعوت او به بالاتر از دنیا باشد و پرشدن خلا وجودی و ارتباط با رب العالمین.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیز همین طور است زیرا انسان بخصوص انسان جدید ظرفیت وسیعی دارد که لذّات دنیایی قانعش نمی کند و هر اندازه در آن ها بیشتر غرق شود، بیشتر احساس پوچی می نماید زیرا جواب حقیقی به جانش نداده است. موفق باشید
سلام و عرض ادب: ضمن عرض پوزش و تبریک و تسلیت به مناسبت شهادت جناب سید حسن نصرالله، دو تا پرسش تربیتی از محضرتان داشتم: ۱. اگر کودک چهار و نیم ساله ای که در مورد خدا زیاد پرسشگری می کند را با زبان بسیار ساده متوجه حضور غیرمادی و همه جایی خدا کنیم اشکال دارد؟ ۲. کودک را در چه سن و سالی با زبان معرفت النفس متذکر و متوجه خودِ بی رنگ و بی نشانش کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه! مثل بحث «من کو» در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» ۲. همان سنینی که می فرمایید آمادگی دارند. موفق باشید
با سلام: حضرت علی (ع) می فرمایند: ما رایت شیئا الا.... حضرت علی خدا را قبل و بعد اشیا الله را میبیند. شما در صوت جنود عقل و جهل میگید: علی (ع) در قیامت الله را بدون اشیاء مشاهده میکند. و در جای دیگر گفتید که اسماء الله بدون مظاهر معنی نمیدهد. این دو سخن چگونه با هم جمع میشود؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال رؤیت حضرت حق در مظاهر ممکن است. آری! می توان در همان مظاهر با قطع نظر به آن مظاهر به حضرت حق نظر کرد ولی ذات به صرف ذات قابل رؤیت نیست. موفق باشید
با سلام و احترام: در باب عینیت ذات و صفات نظر تان درباره مطلب زیر چیست؟ «این تعبیر که صفات عین ذاته، دو معنا میتونه داشته باشه: ۱. هر صفتی مثل علم و قدرت و ... جزئی از ذات رو تشکیل میده و غیر هم هستند؛ که این باطله ۲. هر صفتی که ما به خداوند متعال نسبت میدیم، دقیقا عین همدیگه است و علم عین قدرته و قدرت عین حیات و ... که در این صورت، ما هیچ تصوری از حقیقت علم خداوند نخواهیم داشت چرا که تصور ما از علم، غیر از تصور ما از قدرته و ... فلذا تصور ما از صفات خداوند سبحان، صرفا سلبی خواهد بود.» با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در نسبت با ذات خداوند که «احد» و یگانه محض است، صفات او عین ذات او هستند. ولی در نسبت با ما و هر ممکنالوجودی، مفهوم علمِ او غیر از مفهوم قدرت اوست. در حالیکه در ذات، علم، عین قدرت و قدرت، عین علم است و لازم نیست سلبی باشد به این معنا که چنین کمالاتی در ذات او نیست. موفق باشید
با سلام: آیا هر آنچه که صورت علمی خداوند است، وجود پیدا میکند؟ یعنی آیا میشود یک صورت علمی در خداوند باشد که هیچگاه وجود پیدا نکند؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. موفق باشید
با سلام و احترام: برای فردی که عازم سفر به مکه هست، و در سطح سواد عامه اطلاعات دارد، چه محتوایی را پیشنهاد میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جزوات «حقیقت حج» و «وظیفه حجاج در سفر برگشت از حج» شده است. جزوات آن را میتوانید در سایت دنبال بفرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: از اینکه وقتتان را میگیرم عذرخواهم. اما چند تا سوال داشتم که امیدوارم راهنمایی ام کنید: چند سال پیش بود که یکهو یک احساس خیلی چکشی به من وارد شد و من متوجه شگفتی خودِ بودن یا وجود شدم. حالم اینطور بود (و هست) که کمی تمرکز نیاز دارم تا به آن حالت حیرت برسم و در آن با مطلق وجود روبرو هستم آنجا دیگر هیچ شبهه ای نسبت به هیچ چیز وجود ندارد و دیگر استدلالی هم برای وجود خدا و... لازم نیست. این حالت برایم بیشتر جلالی و ترسناک نمود داشت تا شب قدر ماه رمضان امسال این حالت بسیار شدید شد اما دیگر ترسناک نبود و آن حالتِ وجود، حس خوبی داشت. تا آخر ماه رمضان آن حالت بود اما بعد از ماه مبارک مثل گذشته کمرنگ شد. ماه پیش وقتی سفر زیارتی به مشهد رفتم باز در مشهد خودم را در حضور وجود مطلق میدیدم. این حالت گاهی کم و بیش هست در نماز هم گاهی سعی دارم بعنوان حضور قلب کمی در این حالت باشم اما نمیدانم باید چکارش کنم. خیلی هم فرّار است بطوری که وقتی در آن حالت هستم تعجب میکنم که چطور میشود در این حالت نبود و چند وقت بعد که از آن حال خارج شده ام تعجب میکنم که چطور میشود در آن حالت بود. جدیدا سخنرانی حضرتعالی پیرامون برکات نظر به وجود را گوش دادم اما باز نمیدانم چگونه باید این نظر را جهت دهی کنم و اصلا به کدام سمت؟ در وجود مطلق و در حالت بی فکری که سمتی وجود ندارد. ممنون میشوم من را راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان هر اندازه در ابعاد مجرد خود حاضر شود، نسبت به حقایق بهتر میتواند رابطه برقرار کند. و در این رابطه مباحثی چون «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «خویشتن پنهان» میتواند مؤثر باشد. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به پرسش و پاسخ شما ره ۳۸۹۵۷ می خواستم ببینم که تسبیح ذات چه میشود؟ با سپاس از شما استاد بزرگوار!
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی که حضرت ذات به انوار اسماء در صحنه هستند در واقع «له الاسماء الحسنی» پس او را با اسماء حسنایش تسبیح میتوان کرد به همان معنایی که عرفا میفرمایند هر اسمی از اسمای الهی همان ذات است به صفت خاص. موفق باشید
سلام علیکم: وقتی ما ذکر «سبحان الله» یا ذکر «الله اکبر» را میگوییم. آیا در اینجا کلمه ی الله، همان الله به عنوان اسم جامع است ؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زیرا در این اذکار به لطف الهی قلب نظر به حقیقتی دارد که در عین تعالی و کبریاییاش در جلوات مختلف به ظهور میآید. موفق باشید
جناب طاهرزاده آنچه در پاسخ به پرسش ۳۸۹۰۶ فرمودید خلاف است، چرا که اجماع همه ی فرق اسلامی ما قبل از ابن عربی (اجماع شیعه و مذاهب اربعه اهل سنت، مالکی، حنبلی، شافعی، حنفی) با آنچه ابن عربی گفته متفاوت است، اما اولین بار جناب ابن عربی درباره همه ی واجبات چنین بدعتی نهاد که «فان الفرائض عندنا المقيدة بالأوقات فاذا ذهب وقتها بتعمد من الواجبة عليه لا يقضيها أبدا مطلقا» و بعد از او ابن تیمیه و ابن عثیمین چنین نظری در فضای فقهی دادند و سپس در بین وهابیون و برخی اهل سنت فعلی رایج شد. پس آنچه فرمودید علت این حکم شاذ که حضرت محی الدین فرموده بخاطر عقیده ی فقهی او منطبق با اهل سنت بوده است، اشتباه است. همچنین ادعای تقیه نیز باطل است، چون وجهی ندارد، لذا پاسخی دیگر باید داده شود، نظر مبارکتان چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه عرض شد به عنوان یک احتمال بود. آنچه از ابن عربی از نظر اساتیدی مانند علامه طباطبایی و حضرت امام مدّ نظر است؛ کتاب «فصوص الحکم» و «فتوحات مکّیه» است که حضرت امام در نامهای که به گورباچف نوشتند آنطور توصیف و تجلیل کردند که می دانید. موفق باشید
سلام و ادب و احترام خدمت استاد طاهرزاده: ببخشید در آیه ۳۶ سوره انعام خداوند می فرمایند: مردگان را خدا برخواهد انگیخت سپس به سوی او بازگردانیده می شوند منظور از مردگان چه کسانی هستند؟ یعنی نفس انسان که تو برزخ هست میمیرد و دوباره موقع قیامت زنده میشود؟ ان شالله خداوند طول عمر باعزت به شما عطا بفرماید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در روایات ما منظور از قبر، همان برزخ است و همان افرادی که از دنیا رفتهاند و در برزخ هستند در نسبت با قیامت و یوم الحشر، همه از قبرِ برزخی در قیامت حاضر میشوند و از این جهت گفته میشود مردگان از قبرشان خارج شده و در یوم الحشر ظاهر میشوند. موفق باشید
پدرجان راجع به حرف های فتنه انگیز جناب پالیزدار در مصاحبه دیدبان نظرتان چیست؟ این چنین افراد چرا زمانه شان را نمیشناسند و با خلط درست و غلط، ارکان انقلاب اسلامی را در نظر مردم کثیف و فاسد و... معرفی میکنند، و از طرفی میگوید از فساد سیستماتیک عبور کردیم و الان غرق در فسادیم. چرا با این افراد برخورد نمیشود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً سواد رسانهای اقتضاء میکند که ما به راحتی در این نوع جوّسازیها قرار نگیریم بخصوص در مورد آیت الله یزدی «رحمتالله علیه» با آن سوابق خوب قبل و بعد از انقلاب. مهم شعور سیاسی مردم است که بنگرند این نوع سخنان که رسانهای میشود با انگیزه اصلاح است و یا با انگیزههای دیگر؟ کار آسانی نیست! در عین آنکه هرگز نمیخواهیم کوتاهیها و یا غفلتهای بعضی را که بهانه برای دشمنان انقلاب شده است؛ منکر باشیم. فرزند آیت الله یزدی در واکنش به مصاحبه آقای پالیزدارمصاحبه ای با پایگاه خبری دیدبان ایران دارند که خوب است به آن مصاحبه رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام: بنده سوال شماره 38880 رو پرسیدم اگه امکان داره یک یا چند کتاب از خودتون به ترتیب اولویت معرفی بفرمایید برای مسابقه کتابخوانی بمناسبت روز حوزه و دانشگاه
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و یا کتاب «آشتی با خدا» و یا کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» جلد اول و کتاب «جايگاه إشراقي انقلاب اسلامي در فضاي مدرنيسم» ان شاءالله مفید باشد. موفق باشید
سلام استاد: ناظر به پرسش قبلی این متن را هم تقدیم می کنم و ما را از نظر مبارک تان مستفیض بفرمایید. ✍ عنوان: جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی و آینده ی توحیدی و تمدنی آن 🔹اسلام به خاطر توحید همه جانبه و عمیق و حکمت دقیقی که دارد، در مواجهه با پدیده های تاریخی که عقبه ی صد ها ساله و هزاران ساله دارند و در تار و پود زندگی و تاریخ جوامع تنیده شده اند، رویکردی خاص را اتخاذ می کند. نمونه اش پدیده های برده داری و چند همسری. 🔸اسلام چون گشودگی دارد و معاصریت را می شناسد و سخت از بی خردی و بی تاریخی و تحجر و دگماتیسم فاصله دارد، در ابتدای کار هیچ وقت با این پدیده ها برخورد حذفی نکرد و حتی خودش را هم از جامعه حذف نکرد و غار نشینی پیشه نکرد. 🔹 بلکه با حضوری حکیمانه و سترگ آن ها را اصلاح کرد و به آن ها جهتی توحیدی و انسانی داد. به تعبیر دیگر با نفوذی خاص از بنیاد این پدیده ها تجلی کرد و مهارشان را در کف گرفت و به سمت و سویی قدسی و انسانی هدایت کرد. (جالب است امروز کسانی که دم از آزادی و ضدیت با تحجر و دگماتیسم می زنند، به اسلام اعتراض می کنند که چرا برده داری و...را به یکباره حذف و حرام نکرد!!) 🔸امروز هم انقلاب اسلامی که قطار توحیدی است که از آدم علیه السلام شروع شده و در ذات خودش تجلی توحید در این زمانه و تاریخ است، با جهان مدرن و پدیده های تاریخ تجدد رو در رو است. به این معنا انقلاب اسلامی یک پدیده ی مدرن است. ولی به قول جناب دکتر داوری اردکانی: «انقلاب اسلامی در وضع خاصی واقع شده و در همین وضع باید مورد نظر قرار گیرد؛ به شرط آنکه گمان نشود که انقلاب معلول و حاصل این وضع است»! مسأله ای که برخی گرفتار شدند و پنداشتند که انقلاب اسلامی بسط مدرنیته است. 🔹 لذا انقلاب همچون عقابی که در حال فرود آمدن به زمین است و بال های خودش را گشوده، با پدیده هایی در زمین و زمان و جهان کنونی روبرو است. 🔸 حال پرسش سترگ این است که پدیده توحیدیِ انقلاب اسلامی که در حال نزول و فرود آمدن است، می خواهد با جهان مدرن چه کند؟ و چگونه توحید را در جهان کنونی محقق کند؟! با دموکراسی، تکنولوژی، علوم تجربی، ساختارهای مدرن و...چه خواهد کرد؟ 🔹 انقلاب نه به فکر حذف پدیدههای جهان مدرن است و نه به فکر حذف خودش از این جهان و خالی کردن میدان. چون نه ممکن است و نه معقول. 🔸 انقلاب به دنبال اصلاح جهان مدرن است. و می خواهد با تجلیِ خاصی از بنیاد این پدیده ها، جهت آن ها را در کف گرفته و به سمت و سویی الهی اصلاح و هدایت کند. این است «جایگاه تاریخی» انقلاب اسلامی. تا کنون چه اتفاقاتی افتاده؟ 🔹 دموکراسی غربی شد جمهوری اسلامی و مردم سالاری دینی. یعنی نه نقش مردم حذف شد و نه امیال مردم تماماً میدان دار شد! (اگر روزی دیدید روشنفکرانی در این کشور، از غم و غصه ی این پدیده دق مرگ شدند تعجب نکنید!) 🔸 لذا استکبار و روشنفکران غرب پرست حیران و سرگردان مانده اند که با این پدیده ی جمهوری اسلامی چه کنند. چون جمهوریتش مانع شده که او را متهم به دیکتاتوری و استبداد کند، و اسلامیتش مانع شده که کفر و شرک و استکبار و نیهیلیسم او به تمامه در ایران جاری شود! 💥 حال پرسش این است که در ادامه انقلاب اسلامی، تحقق توحید و ایجاد سبک زندگی موحدانه چگونه امکان پذیر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است که میفرمایید که از یک طرف ما در جهان جدید با نظمی روبرو هستیم که همراه است با توسعه یافتگی و از طرفی نظام دانایی جهان آمریکایی محتاج اندیشه فلسفی دیگری است که از یک طرف در آن نظم حاضر باشیم و از طرف دیگر در آن نظام فلسفی که ابعاد قدسی انسان را مد نظر دارد انسان خود را معنا کند. نظام داناییِ دورهای که باید در آن باشیم نمیتواند از علم و فناوری غفلت کند، در عین آنکه این انسان باید در احساس بودن خود به عنوان بودنی تاریخی علم و فناوری را مد نظر داشته باشد، تا نه از نظم بشر جدید و جهان مدرن بیرون باشد و نه گرفتار جهان بی روح آمریکایی گردد، اینجاست که باز آینده و باز حضوری دیگر.
به نظر بنده هر اندازه نسبت به جهان مدرن و روح آمریکایی به عنوان نهایت جهان مدرن، بیندیشیم نتیجه خواهیم گرفت. به گفته فوکو باید آنچه آمریکا را آمریکا کرده است تبارشناسی شود. در آن صورت است که ما میتوانیم خود را در این جهان در عین هویت و حضور آخرالزمانی حاضر کنیم و ادامه دهیم، هرچند با کسانی روبرو هستیم که به معنی حضوری غیر از حضور ایرانی دلبستهاند، نظم جهان جدید برایشان معنا ندارد و نمیتوانند نسبتی با مردم غزه و فلسطین و لبنان به عنوان بودنی که بودن ما است برقرار کنند ولی این ما هستیم و سبکی که از طریق انقلاب اسلامی در این تاریخ پیش آمده.
با توجه به آنچه میفرمایید آری! اگر مدرنیته وضعی است تاریخی و جهانی، و از این جهت امکان عبور از آن نیست؛ پس باید متوجه باشیم که میتوانیم آن وضع تاریخی را از آنِ خود کنیم ولی در بستر وضعیت تاریخی خود، بدون آنکه لازم باشد وابسته به جهان مدرن باشیم و استقلال خود را از دست بدهیم. و این با نظر به آرمانگراییِ انقلاب اسلامی و با نظر به افقی که آن انقلاب مقابل ما میگشاید ممکن است، از آن جهت آن «حضور» در واقع حضور در تاریخی است که موجب تجدید عهد ما با سنت تاریخیمان میشود ولی با خلق زبانی جدید و در بستر گفتمان و دیالوگ. موفق باشید
سلام و عرض ادب: با توجه به روایتی که از امیرالمؤمنین «سلام الله علیه» نقل شده است که فرموده اند: «إنّ اليومَ عَمَلٌ و لا حِسابَ، و غَدا حِسابٌ و لا عَمَلَ»، ۱. جایگاه اعمال افرادی که در همین دنیا تا حدی برزخی شده اند چگونه خواهد بود؟ ۲. تفاوت این افراد با کسانی که از دنیا رفتهاند و وارد برزخ شده اند چیست؟ ۳. بالاخره بزرگانی که در مورد ایشان گفته شده از جوانی برزخی شده اند، آیا در همین دنیا مشغول عمل هستند یا حساب؟! چون در روایت می فرماید: غَدا حِسابٌ و لا عَمَلَ. پس این اعمالی که از ایشان مشاهده می شود چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین دنیا قیامتی شدهاند. ۲. در برزخ حضور بیشتری نسبت به خود پیدا میکند. ۳. همین امروز تا حدی برکات کارهای خوب خود را احساس مینماید. موفق باشید
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: گاهی نیست انگاری موجود در فضای زمانه آنچنان ما و افکارمان را احاطه می کند و تحت تاثیر قرار می دهد که ناخودآگاه و بدون اینکه خود متوجه باشیم پدیده ها را با نگاه مادی و محاسبات دنیوی می نگریم و اینگونه همه چیز را از دست رفته مییابیم. در حالی که اگر برگردیم و به اینگونه افکارمان از نگاه قرآن و سنت های الهی بنگریم در درون خود بیشتر شرک و بی ایمانی می بینیم تا ایمان. غزه را نابود شده و با خاک یکسان شده می یابیم بدون آنکه متوجه باشیم از یک سال پیش تا کنون از این باریکه چه تاریخی آغاز شد. تاریخی که پس از آن، فضای مه آلود «کدام حق و کدام باطل» برای بشر زمان ما هر چه بیشتر به کنار میرود به طوری که برای هر انسانی با هر سطح درک و فهمی تشخیص جبهه حق از باطل آسان شود تا شاهد صف آرایی هر چه شفاف تر و هر چه واضح تر جبهه حق و جبهه باطل باشیم که واقعاً هم هستیم. تاریخی که هر چه به جلوتر میرویم موضع گرفتن بیطرفانه بی معناتر میشود و همانند زمان عاشورا برای آن کسی که جبهه حق و باطل را از هم تشخیص داد بی طرفی مساوی میشود با بی شرفی و بی موضع بودن مساوی می شود با بی تفاوت بودن نسبت به ظلم ظالم و حق مظلوم. آیا این اتفاق مبارکی نیست؟ و اگر وارد تاریخ جدایی حق از باطل شده ایم بر اساس قرآن کدام جبهه باید نگران باشد؟ آیا چنین تاریخی بهتر از آن زمان نیست که حق در پشت پرده های جهل دیده نشود و باطل خود را ملبس به لباس حق گرداند و با الفاظ فریبنده ای چون حقوق بشر و آزادی مردمان و ملت ها را فریب دهد؟ آیا با طوفان الاقصی تاریخی شروع نشد که ما نه تنها صهیونیسم، که کل تمدن غرب و بینش مادی جهان غرب را هر چه عریان تر و آشکارتر ببینیم و ما را متوجه این امر کند که مشکل اصلی همین بینش مادی منفعت طلب و سودمحور غرب است که قائل به حقیقتی در عالم نیست و به گفته خودشان حتی اگر صهیونیسمی وجود نداشت آن را به دست خود در منطقه ایجاد میکرد تا ضامن استعمار و منافع مادی غرب باشد!؟ آیا این بی آبرویی و رسوایی تمدن غرب در قبال این ظلم بی حد و مرز و آشکار در غزه و لبنان ما را به این کلام اخیر رهبر حکیم انقلاب نمی رساند که دیگر کسی از تمدن غرب حرفی نزند! اسماعیل هنیه و سید مقاومت و یحیی سنوار را از دست رفته می بینیم بدون آنکه بنگریم این دلاور مردان جبهه حق در چه مقطعی از زندگی خود به شهادت رسیدند و بدون آنکه متوجه باشیم شهادت این بزرگواران در بهترین زمان و در اوج سلوکشان رخ داد و در قله مبارزه و جهاد بوسیله شقی ترین اشقیاء زمان همانطور که خود همواره آرزو داشتند صورت گرفت تا شهادتشان حجتی باشد بر صداقت در مسیر متعالی شان و رسواگر بدگویان و فتنه گران و جهاد تا آخرین نفس مهر تأییدی باشد بر دلاوری و استواری و ثابت قدمی شان همچنان که شقاوت و ظلم بی حد و مرز دشمنانشان حجتی باشد بر حقانیت این راست قامتان تاریخ و بر باطل بودن جبهه مقابل آنان. آیا وقایع این دوران خط بطلانی نکشیده ست بر راه بیهوده و بی ثمر سازشکاران تاریخ در مواجهه با مستکبران زمانه در عالم؟ آیا بعد از این یکسال عبارات روشن فکرانه نمایی چون دین سکولار و جدایی دین از سیاست بی اعتبارتر از همیشه نشده و نمایندگان این نوع طرز تفکر را بیش از پیش دچار پوچی نکرده است؟ پس اگر عمیق تر بنگریم از یکسال پیش تاریخی شروع شده است که اعتبار و مشروعیت نظامهای سکولار غربی مبتنی بر اومانیسم را نه فقط برای خواص و فرهیختگان که برای عموم مردم جهان بیش از هر زمان دیگری زیر سوال برده است و به تبع آن پایه نظامهای استکباری جهان سلطه را متزلزل و در دل های ظالمان جهان لرزه ها انداخته است. به راستی در این تاریخ چه خوب است که به وعده و سنت های الهی ایمان واقعی داشته باشیم و نگرانی ما به عنوان یک فرد آزاده و ظلم ستیز این باشد که در کجای این معرکه و این صحنه جدا کننده حق از باطل ایستاده ایم و به عنوان یک فرد چه کاری از دستمان بر می آید تا در جبهه باطل و جبهه بیطرفان قرار نگیریم تا اینگونه در کربلای زمان خود ایفای نقش کرده باشیم و در فردای روزی بتوانیم پاسخ گوی خدای متعال باشیم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که ملاحظه کردهاید و رهبر معظم انقلاب نیز متذکر شدهاند؛ ما در حال حضور در تاریخ دیگری هستیم؛ تاریخی که سرنوشت انسانها را فرهنگ سکولار دنیای مدرن تعیین نمیکند. زیرا با رهبری حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» فرهنگ شهادت به همان معنای پایداری تا مرز فداکاریِ نهایی وارد این تاریخ شد و بیحساب نیست که رهبر معظم انقلاب که زبان گزارش توجه به این تاریخ هستند، میفرمایند: «اگر امثال شهید سنوار پیدا نمیشدند که تا لحظه آخر بجنگند یا اگر بزرگانی همچون شهید سیدحسن نصرالله نبودند که جهاد و عقل و شجاعت و فداکاری را با هم درآمیزند و به میدان بیاورند، سرنوشت منطقه به گونهای دیگر رقم میخورد.» و بسیار باید به این نکته فکر کرد که چگونه سرنوشت منطقه طوری رقم خورده که در امروز و فردای منطقه، تصمیم نهایی از آن جبهه مقاومت است و البته معلوم است که درک چنین حضوری برای افراد و اذهانی که هنوز ظاهر صحنه را میبینند؛ کار مشکلی است. موفق باشید
بسمه تعالی؛ سلام علیکم. ۱. ما که هیچ کدام ایمان نیاورده ایم... ما که هیچ کدام اسلام نیاورده ایم... فقط برای اینکه بتوانیم در جمعی مقبول باشیم، اینگونه بودن را انتخاب کرده ایم و دیگر هیچ... ما در پستی های خود غرقیم، توان برون رفتن نداریم، اینکه به کجا هم باید برون جست را نمیدانیم. بر پستی هایمان رنگ ایمان و مذهب میزنیم، خیال خود را هم راحت میکنیم که دیگر جهنمی نیستیم. خیال میکنیم میان ما و آن فرومایه ای که رنگ بخود نگرفته فرق هاست. تصور ما به اینست که آنکه قرآن میخواند مسلمان است و انسان خوب تلقی میشود، اما آنکه قران تا بحال به دست نگرفته مذهبی نیست؛ غافل از آنکه قرآن از بر کرده ها حسین کشی را به راه انداختند، کاری که خیلی از قرآن نخوانده ها حتی مخیله اش را ندارند! این ایمان نیست که ما پوشیده ایم این اسلام نیست که ما دم میزنیم این مذهب نیست که ما میرویم ما در حیوانیت بدو تولدمان رکود یافتیم و حرکت نکردیم. حیوانیت خود را نیز در لباس پر وصله دار اسلام با هزار زور و نیرنگ نگاه داشته ایم، کافیست کمی سربسرمان بگذارند تا رد چنگ ها را بر سینه هاشان ببینند ۲. بشر به دنبال چه بود که بلند گو را اختراع کرد؟ چشد که با عکس و سینما روبرو شد؟ نگاه پدیدار شناسانه اش را کجا به تفصیل بیابم؟ حال؛ شهید آوینی این ابزار را تا کجاها رساند؟ برای اینکه یک نگاه تفصیلی به نیاز بشر به صوت و تصویر و کاری که شهید آوینی با آنها کرد به کجا رجوع کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! «گرچه بهشتش نه به کوشش دهند/ آنقدر ای دل که توانی بکوش». مهم آن است که امیدوارانه جلو برویم تا آرامآرام به لطف الهی نور ایمان، آری! نور ایمان به سراغ مان بیاید. ۲. در این رابطه جلسه ای در خانه مشروطه تشکیل شد و مطالبی به میان آمد. https://eitaa.com/c/57013389/1171 موفق باشید.
سلام و عرض ادب: من پاسدار هستم و حدود ۵ سال است که در سپاه مشغول به کار هستم و از بد یا خوب روزگار نه در قسمت نظامی آن بلکه در بخش فرهنگی مشغول به کار هستم.عرضی داشتم خدمت حاج آقا. من طی این سال ها با توجه به این امر که در چندین قسمت مختلف فضای فرهنگی سپاه رو تجربه کرده ام و حضور به عمل آوردم به یقینی رسیده ام که فرسنگ ها فاصله در نسبت با ادبیات اصیل انقلاب اسلامی در کاری که درش هستم وجود دارد و متاسفانه چیزی جز حیف و میل بیت المال در نسبت با تعریف کارهای مختلف در رده های مختلف ندیده ام. میدانم که بیش از اندازه به بیرون از خودم می پردازم ولی باور بفرمایید انجام کاری با نظر به اینکه بدانی کاملا بیهوده است و تو نتوانی آن را به سمت صحیح آن میل دهی چقدر سخت است. من این نکته را هم بگویم که ۲ سالی است که بنا بر فشار کاری دچار ناراحتی اعصاب هم شده ام و حقیقتا تغییر دادن در میل دادن به حداقل ترین های ادبیات انقلاب اسلامی در کار برایم امری سخت و دشوار است. تصور و برداشتم از ادبیات انقلاب، نه امری پیچیده و آنچنانی، بلکه کاری است که ثمری حقیقی در نسبت داشتن با مبانی انقلاب اسلامی داشته باشد و صرفا روزمرگی و باری به هر جهت و بی عقل و خرد کار کردن نباشد. از طرفی امکان انتقالی به بخش های دیگر سپاه هم دیگر برایم مقدور نیست. الان به وضوح خودم را میبینم که چطور در این روزمرگی روز به روز حل میشوم و تبدیل به کارمند میشم. میبینم که دیگر ارتباط درستی با خدا ندارم میبینم که دلم در روضه ی اهل بیت نمی لرزد. ولی نمیدانم باید چه کنم؟ تمام تلاشم این چند وقت به تقویت مبانی فکری و اعتقادی ام بوده است ولی باور بفرمایید تنها به جهت حقوقی که دارم در این کار مانده ام و به هیچ وجه اعتقادی به آن ندارم. آیا از حیث این امر که من موظف به تامین مخارج زندگی هستم و متعهد به خدمت ۳۰ ساله، میتوانم به خودم، بودنم را در عین عدم تعلق قلبی به ساز و کار کاری که دارم بقبولانم؟ و آیا کسب در آمدم ایرادی دارد؟ این نکته را هم بگویم که همسرم هیچ مشکلی با بیرون آمدن از کارم ندارد و امکان استعفا دادن هم برایم فراهم است، البته به سختی های که باید طی کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهتی میتوان گفت این حالت تا حدی همهگیر است که انسان در این شرایط تاریخی احساس نوعی پوچی و بیثمری میکند. با این حال اگر کاری مدّ نظر دارید که میتوانید با حضور در آن کار، احساس بهتری داشته باشید؛ استعفا اشکال ندارد و یا میتوانید خود را در همین موقعیتی که هستید مشغول معارفی مانند تفسیر المیزان نمایید تا در عین آمادگی در انجام وظایف اداری، از فرصتهای پیشآمده بهترین استفاده را نمایید. موفق باشید
سلام: نقدی داشتم به جلسه جوان و انتخاب بزرگ اخیر در کانال. خیلی ساده انگاری شده است در مطالب. یعنی خیلی سبک توضیح داده شده. آیا این باعث نمیشود که جوانها مطالب را سبک بگیرند؟ باید کلمات بسیار وزین و سنجیده در گفتار انتخاب کنیم تا بار معنایی بسیاری را متحمل شود. ما که نسل بدایه و نهایه بودیم شده ایم این! حال اگر این نسل با جوان و انتخاب بزرگی به این سادگی بیان رشد کنند چه میشوند؟ ببخشید جسارت شد استاد شما نظر بدید ما نهایتا حرف شما را قبول خواهیم کرد. یا علی
باسمه تعالی: سلام علیکم: زبان سادهای که اشاره به بالاتر دارد غیر از زبان سادهای است که مطلب را تقلیل دهد و از وسعت خارج کند. از آن جایی که آقای وحدتی بحمدلله مطالب را میشناسند، زبان ساده ایشان مانع توجه به مطالب بالاتر نمیشود. موفق باشید
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکمَلَ الْإِیمَانِ...» سلام علیکم. عذرخواهم، بعد از گذراندن شرح و تأمل در دعای شریف مکارم الاخلاق و بعد اینکه تا حدودی با مقصد و مقصود این دعای زیبا و عزیز آشنا شدیم، چه کنیم که خدای متعال به آسانی ما را مفتخر به استجابت این فرازها کند؟ آیا شروط خاصی لازم است؟( چون از بس افق فرازها بلند و عظیم است و ما پست و حقیر هستیم، با خود می گوییم ما کجا و استجابت این فرازها کجا)
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم ایمان، غیر از باور است و نوری است که میتواند همواره شدید و شدیدتر شود و جهانی را مقابل ما بگشاید؛ با این رویکرد در هر حرکتِ شرعی که وارد شویم، در جستجوی ایمانی برتر خواهیم بود. نمونه اش آنچه در آن متن عرض شدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/17746. موفق باشید
سلام علیکم: شما در صوت سوره اعراف در بخش اسماء الله در یک مثالی میفرمایید که: وقتی سراغ یک گل میرویم باید هم با اسم جمال و هم اسم جلال برویم. میشود دلیل آن را بیان بفرمایید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن بسیار مفصل است و نیاز به سعه نگاه عارفانه دارد و نباید آن را در محدوده مفاهیم فلسفی و قیاسی مدّ نظر آورد. امید است کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق»
https://lobolmizan.ir/book/241?mark=%D8%AF%D8%B1%DB%8C%DA%86%D9%87
در این رابطه راهی بگشاید. موفق باشید