سلام و عرض ادب: به خاطر نیازی که انقلاب اسلامی در یکی از مشاغل داره می خواستم وارد مبحث علوم غریبه و مبارزه با شیاطین جنی بشم. ممنون میشم که جهت سیر صحیح این راه حقیر رو راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نیاز به ورودی اینچنین در این امور نیست و به گفته آیت الله معصومی همدانی در کتاب «سوخته» ما با نور توحید، راه را به خوبی طی میکنیم همانطوری که امامِ شهدا و شهدای بزرگ انجام دادند. موفق باشید
سلام و عرض خدا قوت خدمت استاد گرانقدر. سوالی داشتم در مورد بحث رفاقت با یک انسان. بعضا نگاه هایی به رفاقت با انسان اینطور هست که مییشه کمی از احساس تنهایی و غربت را با رجوع به یک رفیق خوب تا حدودی رفع کرد با فرض اینکه فردی مطمئن و صالح باشه. این سوال را با توجه به این مبحث می پرسم که انسان تنهایی و غربت را تنها با رجوع به خدا میشه به طور کامل رفع کند و در سیره علما هم داشتن یک دوست به این صورت ظاهرا خیلی دیده نشده یا گفته نشده. میشه این سوال را این طور مطرح کرد که بعضی از مسائلی که میشه به خدا رحوع کرد را با یک رفیق به صورت حداقلی رفع کرد چون ملموس تر هست و شاید سریع تر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و اتفاقاً در روایات به ما توصیه شده است هر روزِ خود را به سه قسمت تقسیم کنید که در یکی از آن قسمتها بحث مصاحبت با مؤمنین به میان آمده است. موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد گرانقدر: متشکرم از از این امکان پرسش و پاسخ و وقت و ارزشی که برای مخاطبانتان قائلید. چندی پیش نقل قولی از رهبری در مورد بینوایان ویکتور هوگو بیان کردید (سوال 36364)، در جایی دیگر هم فرموده بودند: «ویکتورهوگو یک حکیم است. ویکتور هوگو یک نویسندهی معمولی نیست. واقعاً به همان معنایی که ما مسلمانان «حکیم» را استعمال میکنیم و بهکار میبریم، یک حکیم است و بهترین حرفهایش را در «بینوایان» زده است. «بینوایان» هم یک کتاب حکمت است و به اعتقاد من، همه باید «بینوایان» را بخوانند.» به نظر شما اگر بخواهیم اقتباس امروزی از این اثر جاودان داشته باشیم، مهم ترین محورها در این رمان کدام است که تا این حد این کتاب از نظر ایشان مهم جلوه می کند و نویسنده را تا وصف حکیم بالا می برند. روی چه جنبه ای متمرکز شویم تا آن گوهر اصلی کتاب رو مورد نظر قرار داده باشیم. سپاس.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این مورد بسیار است. همین اندازه که جناب ویکتورهوگو از طرفی ظلمات زمانه خود را در نظام بوروکراتیک جهان مدرن مینمایاند و از طرف دیگر با هنرمندی تمام متذکر میشود چگونه میتوان متوجه ابعاد متعالی انسانِ جدید شد؛ کار مهمی کرده، چگونه از یک دزد خطرناک به نام ژانوالژان یک انسان بزرگ متولد کرد؟ درک جهان جدید با نگاه ویکتوهوگو بسیار مهم است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز آقای طاهرزاده (دامت البرکاته): ۱. کتابها را می خوانم و کتابهای شما و غیره یادم می رود و چگونه تمام کتاب را حفظ کنم و احادیث همین طور بعد از چند وقت یادم می رود ۲. سخنرانهای شما را هم بیشتر از آن گوش دادم ولی زود از یادم می رود چگونه به خاطر بسپارم وعمل کردن چگونه به آن عمل شود؟ ۳. خیلی علاقه به معنویت از جمله چشم بصیرت و برزخی وغیره دارم ولی هرچی به خدا و اهل بیت گفتم نشده شاید اینها برای من ترسناک باشد و ظرفیت ندارم و یا هنوز گنهکار هستم و این چیزها برای ما عوام بد است و نباید به اینها فکر کنم؟ ۳. کتاب معراج العساده را می خوانم بعضی شبها و مطالب سنگین هست و مطالبش را نمی فهم. چگونه بفهمیم اینها را و چگونه بفهمیم این صفات را داریم از جمله حسد و ریا و عجب و غضب و شهوت و حیله و غیره که زیاد هست چگونه از خود دور کنیم و چگونه بفهمیم از ما بیرون رفته و دیگر در ما نباشد؟ با تشکر از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مطالعه کتابها و گوشدادن به صوتها، مهم آن است که فهمی کلی از موضوعات و عزمی در راستای تقوا در ما پیش آید. در مورد چشم بصیرت و برزخی، چه بگویم در حالیکه از ما خواستهاند تقوا پیشه کنیم. و این است عامل کرامت انسان. کتاب «معراج السعاده» اگر ان شاءالله با مقدمات معرفت نفسی خوانده شود، نتایج خوبی خواهد داشت. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد معظم: برای مطالعه و کسب شناخت پیرامون جهان هستی و آفاق چه کتابی یا کتابهایی را معرفی میکنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر از همه قرآن است و تفسیری مانند «المیزان». موفق باشید
سلام: سوالی داشتم، چرا شما سالهای گذشته فقط ده روز اول محرم رو مشکلی میپوشیدید ولی امسال بعد از عاشورا هم میپوشین؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! هنوز هم بنده فکر میکنم همان ده روز اول محرم پوشیدن لباس مشکی کافی است. میماند که این امر مصادف شد با رحلت خواهرم و یا اینکه در جلساتی که صرفاً در راستای عزاداری برای حضرت است؛ از لباس مشکی استفاده میشود. موفق باشید
اگر کسی که از نظر قدرت علمی و عمل پایین باشد و دچار وسوسه ی فکری شدید، تذبدب، دودلی و عدم قدرت انتخاب بین نظرات مختلف باشد در مسائل اخلاقی و تزکیه و تربیت به جای انتخاب (یک) موضوع و مطالعه و بررسی در نظرات مختلف (و نرسیدن به نتیجه و نظر قطعی و نهایی مناسب) یک مجتهد و عالم اعلم جامع تر و مشهور در زمینه اخلاق انتخاب کند و یک جورایی از وی تبعیت عملی و تقلید کند (تا زمانی که شاید خودش بتواند به قدرت انتخاب و تشخیص و اجتهاد برسد) تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: این روش که توسط بزرگان توصیه میشود روش خوبی میباشد تا ان شاالله در بستر توجه به روش چنین افراد قابل اعتمادی خود جناب عالی نیز مبتنی بر معارف الهی به سبک وسیاقی دست بیابید. موفق باشید
سلام علیکم: اعیان ثابته در مرتبه واحدیت هم آیا جزء علم حق میباشد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همواره هر حضوری از مخلوق در علم خداوند هست، حال یا حضوری است قبل از خلقت مخلوق که مقام، مقام احدیت است و یا حضوری است که با جلوۀ اسماء محقق میشود که مقام واحدیت میباشد. موفق باشید
سلام و عرض ادب استاد: امیدوارم بنده و همسرم رو در این شبهای عزیز قدر دعا بفرمایید. غرض چند سوال در رابطه با شبهای قدر بود که از خدمتتان میپرسم: هدفم از این سوالات بازخوانی فهم عمیق خویش از شبهای قدر است و اگر خدا بخواهد کمکی هم شود به کاربرانی که سوالات بنده را میخوانند و پاسخهای نورانی حضرتعالی را میبینند. یعنی شاید برخی از پاسخهای حضرتعالی را بدانم ولی هرساله عادت دارم یک بازخوانی میکنم و آن را تکمیل تر میکنم. ۱. چه کنیم رابطه ما با شبهای قدر به طور عمیق برقرار بشود و این ارتباط همیشه وصل بماند؟ ۲. در باطن عالم رابطه ما شبهای قدر به چه نحوی است؟ ۳. چه متون و یا صوتهایی را دنبال کنیم که به عمق شب قدر وارد شویم؟ التماس دعای فراوان داریم
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم توجه به میدانی است که به عنوان شبهای قدر مقابل ما گشوده میشود و احیای شب قدر یعنی توجه به افقی که خداوند با نزول ملائکه و روح در مقابل ما به صورت اجمال باز میکند. ۲. همینکه شب قدر حالت اجمال دارد حکایت از حضوری است باطنی که در مطلع فجری که بعداً پیش میآید آن اجمال به تفصیل میگراید، به همان معنای تفاوت انزال و تنزیل. که انزال، نزول دفعی و کلّی است که مربوط به نزول شب قدری است. و تنزیل، نزول تدریجی و ظهور تفصیلیِ باطنِ شب قدر است در روزهای آینده. بنابراین انشاءالله ما در شبهای قدر در معرض هویت باطنیِ حقایق قرار میگیریم و به همین جهت چندان لازم نیست که حالی جزئی را در آن شب احساس کنیم. ۳. نکاتی تحت عنوان «ما و شبهای قدر» در کانال «مطالب ویژه» مطرح شده است که ذیلاً میتوانید آدرس آنها را ملاحظه فرمایید. به امید آنکه نسبت به شب قدر حضور خوبی مدّ نظر قرار گیرد. موفق باشید
1- https://eitaa.com/matalebevijeh/18936 2- https://eitaa.com/matalebevijeh/18937 3- https://eitaa.com/matalebevijeh/18938 4- https://eitaa.com/matalebevijeh/18941 5- https://eitaa.com/matalebevijeh/18942 6- https://eitaa.com/matalebevijeh/18945 7- https://eitaa.com/matalebevijeh/18946 8- https://eitaa.com/matalebevijeh/18949
سلام علیکم: رهبری چند سال قبل مضمونا فرمودند دشمن میخواست از اختلاف میان نسل جدید با انقلاب سوء استفاده کند، هرگز جدایی بین آنها با انقلاب نیست. آیت الله حائری شیرازی رحمت الله علیه اواخر عمر گرانبهایشان نیز مضمونا فرمودند به ظاهر این نسل جدید نگاه نکنید اینها در امتحانات با انتخاب هایشان نشان خواهند داد که اتفاقا مومن خواهند بود و انتخاب های خوبی میکنند. برایم هزاران مسئله و بعد مشخص بود که واقعاً این امر راحت بنظر نمیآمد و شاید تا مدتها میگفتم هنوز نشده آنطور که حق مطلب ادا شود و حتی جاهایی تلخی های زیادی دیدیم اما بلطف خدا آنقدر خدای حکیم به نسل جدید با حلم رسیدگی کردند که بنده گاهی از تعجب میماندم! خدا هرگز بندگانش را رها نکرده همانطور که در گذشته چنین رسمی داشتند و در آینده نیز خدا خداییشان را در نسبت با بندگانش انجام میدهند. مولوی در رابطه با این مسائلی که نسل جدید پشت سر گذاشتند شعری دارد که می آورم. اما نسل جدید حقیقتا چالش های سختی پشت سر گذاشتند بطوری که اسرائیل توهم کرد میتواند آنها را برباید و برنامه های طولانی مدت اجرا کرد و داشت، حتی استعداد های آنها را ربوده بودند و مجبورا سفری به غرب باید میداشتیم تا خود را بازیابیم و از شر آمریکا خود را نجات دهیم ولی نه که بی خدا رویم و خدا رهایمان کرده باشند، بله حق خودمان را باید از دست دزدان میگرفتیم ما ظلم پذیر نیستیم. حال انقلاب اسلامی در بی رقیبی کامل در زمان جهانی دارد که بهترین جواب دهنده برای همه نیازهای نفوس بشریت آخر است. سلام ما بر حضرت روح الله رضوان الله تعالی علیه که عشق دور و خیلی نزدیک و حاضر ماست همان بنده خدا که هنوز معتقد است او هیچ است و خداست که همه چیز است و در حرفش ذره ای تزلزل نیست براستی که او بنده واقعی بینظیر خداست و آرزو دارم سربازی ایشان قسمت همه ما بشود که از این افتخار بالاتر در این دوران ندیدم و نیافتم. امام ای با کرامت! توسل به تو برای واسطه گری به خدا و اولیاء معصوم گره گشای همه مشکلات جامعه است ای کسی که شوق رسیدگی به مشکلات ما را بیشتر از ما برایمان داری! ما به تو رجوع کردیم ما را با اسلام نابت نجات ده. از خدا امیدوارم این راه گشوده و جاری تر شود تا بدست حضرت صاحب الامر علیه سلام تقدیم شود کما اینکه رسیده. «نور خواهی، مستعد نور شو / دور خواهی خویشبین و دور شو / ور رهی خواهی ازین سجن خرب / سر مکش از دوست و اسجد واقترب https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar1/sh159»
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در همین رابطه در جواب سؤال شمارۀ 39619 با توجه به زیرنویسی که سؤالکننده مطرح کرده بودند، عرض شد. حقیقتاً باید منتظر جهانی شد که جبهۀ استکبار هر روز در آیندهای بسی تنگتر و سیاهتر قرار خواهد گرفت. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامیم: این جمله که خدا همه کاره است. توحید در مرحله ذات است یا صفات یا فعل؟ با تشکر از زحمات استاد بزرگوارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حضرت حق در همۀ ابعاد همه کارهاند لذا هر بودنی از بودن اوست و هر صفت و فعلی چنانچه صفت و فعل حقیقی باشد، ظهور و صفت و فعل او میباشد به همان معنای «بِحَوْلِ اللَّه تَعالى وَ قُوَّتِهِ اقُومُ وَ اقْعُدُ». موفق باشید
سلام و خسته نباشید خدمت شما استاد بزرگوار: استاد بنده ۲۷ سالمه، سه تا پسر دارم، زندگی متاهلی پر از تنشی دارم، همیشه دعوا، کتک کاری، فحش و ناسزا، توهین و تحقیر شوهرم. همیشه به من شک داره میگه دست خودم نیست همش دارم عذاب میکشم دلم برای بچه هام میسوزه، اونا هم تو این آتیشی که برپاست دارن میسوزند. هیشکی رو ندارم شوهرم یکی از دوست داران شما هست، کتابهای شما رو میخونه،عاشق رهبری هست، عاشق ولایت و معصومین علیهم السلام هست ولی اخلاق و رفتارش خیلی بده، نمیدونم چکار کنم. بخدا خسته شدم از زندگی. اصلا آرامش ندارم تو رو خدا بهم بگید چکار کنم؟ ممنونم ازتون
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره شیطان قسم خورده است تا این نوع افرادی را که اهداف خیر و خوبی دارند؛ به زحمت بیندازد و از راه مستقیم خارج کند. ولی از آنجایی که کید شیطان ضعیف است ان شاءالله مشکل حل میشود و این افراد به خود میآیند. موفق باشید
سلام استاد: این متن را در سایتی خواندم به مزاجم خوش نیامد گفتم نظر شما را بدانم: اساس جریان تصوف برای مبارزه با وجهه عرفانی و معنوی اهل بیت علیهم السلام در اسلام توسط حکام جور ایجاد شد. آنها وقتی نتوانستند مانع انوار فیوض اهل بیت علیهم السلام شوند افرادی را به عنوان عارف و زاهد به مردم معرفی کردند و نسخه های بدلی برای برنامه های معنوی اسلام ساخته و در سطح گسترده منتشر کردند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بعضاً چنین بوده و شاید جریان سفیان ثوریها برای رقابت با جریان اهل البیت ساخته شد. ولی خودِ همانها هم با مواجهه با اهل البیت متوجه عظمت آن خاندان شدند و البته این غیر از جریانی است که با جناب خواجه عبدالله انصاری و ابن عربی پیش آمد تا آنجایی که جناب ابن عربی در اولین نوشتههای فتوحات این روایت را از قول امیرالمؤمنین «علیهالسلام» آورده که حضرت فرمودهاند: «کنت مع الانبیا سرّا و مع رسول الله جهرا» «من با سایر انبیا در باطن و نهان همراه بودم و با رسول خدا در ظاهر نیز همراه هستم». تا این اندازه عرفانِ اصیل به اهل البیت نزدیک میشود در حدّی که امروز بهترین شروح «منازل السائرین» و «فصوص الحکم» توسط علمای شیعه به میان آمده است به این معنا که عرفان حقیقی در واقع بازگوکننده ابعادی از ابعاد متعالی تفکر تشیع است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد ارجمند: با توجه به مطالعة کتاب هستی و زمان هایدگر مزاحم اوقات شما میشوم، جناب استاد نمیدانم چرا اولا این کتاب برام جالبه و دوما چرا افق های آشنای عرفانی از آن درک میکنم، لطفا راهنمایی در خصوص این کتاب و در خصوص ضرورت بحث دازاین بعنوان پیش نیاز احتمالي برای مطالعة هایدگر و علی الخصوص این کتاب بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم برای جناب هایدگر جایگاه بلندی قائل هستم بخصوص که مسیر او به هایدگرِ واپسین میرسد که بسیار درخشان است. تصور بنده آن است که اگر با شرح اساتید محترم کتاب «هستی و زمان» را ادامه دهید نیازی به پیشنیازنداشته باشید. موفق باشید
با سلام و احترام: جوانی هستم دارای مدرک ارشد مهندسی و معتقد به الگوی پیشرفت اسلامی که قصد دارم برای آینده کاری خود برنامه ریزی کنم. لکن مشاغل مرتبط با رشته ی من تماما مملو از ظلمات مدرنیته و آسیب رسان به محیط زیست و روح و جسم انسان است و تکمیل کننده ی پازل سرمایه داری است که ام المصائب ماست. و همین موضوع سبب ناامیدی و بی انگیزگی و بی علاقگی به علوم آمریکایی و عدم کسب مهارت های لازم شغلی و تخصصی مرتبط شده است. از طرفی حضرت آقا تاکید بر علوم پایه و مهندسی دارند از طرفی می گویند که هدف ما باید تمدن اسلامی باشد. نمیدانم این تضاد را چگونه باید در زندگی و شغل خود حل کنم و گرفتار وسواس هستم تا خدایی نکرده شغل من بصورت غیر مستقیم منجر به نابودی زیست و حیات مردم نشود. از استاد تقاضا دارم در این زمینه راهنمایی بفرمایند. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به نظر میآید فرهنگ دانشبنیان با نظر به روحی که در عقل تکنیکی نهفته است، اشارات خوبی دارد. عرایضی تحت عنوان «تذکر به عقل تکنیکی» شده است. امید است مفید افتد. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/sound/748?mark=%D8%AA%DA%A9%D9%86%DB%8C%DA%A9%DB%8C
«الهی! به لطف و کرمت ملت ما و ملت های جهان را با نور معارف عالیه ات آشنا و مأنوس و خوشبخت بفرما». سلام استاد. من خیلی جناب دکتر داوری را دوست دارم. و این علاقه و ارادت به صورت جدی با اشاره حضرتعالی در مورد کتابی که درباره انقلاب اسلامی دارند آغاز شد و با دیگر آثارشان ادامه پیدا کرد. با مطالعه این کتاب و نگاه جدّی و زنده و فوقالعاده عمیق ایشان به جایگاه انقلاب اسلامی، سراسر وجودم را حیرت و لذت فرا گرفت. شناخت عمیق ایشان از غرب و مدرنیته و توسعه نیافتگی و مسائل کشور هم که به جای خود. حتی وقتی شنیدم از دکتر پزشکیان حمایت کردند، به دنبال راهی بودم تا حکمت و فلسفه این حمایت را پیدا کنم و زوایا و ظرائف باریک تر از موی این عمل را کشف کنم. استاد چرا من اینقدر دکتر داوری را دوست دارم؟ چرا؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم شخصیت علمی و اندیشه دقیق دکتر داوری است که همانطور که حتماً تجربه کردهاید ما را حقیقتاً با تفکری که معنای تفکر است، آشنا می کنند. در امور سیاسی و مواضع جزئی، در زمانهای مختلف؛ باید فکر کرد دکتر داوری چه تصوری از آن جبهه دارد که دکتر پزشکیان متعلّق به آن است و در آن مسیر دکتر عارف را به عنوان معاون اول انتخاب میکند؟ و احساس خطری که به جبهه مقابل دارد، ممکن است گمان کنند نوعی تحجّر حاکم میشود به جهت شواهدی که دیدهاند. که البته از نظر بنده در هر حال، شخصیت آقای دکتر جلیلی برای ادامه انقلاب و حضور در آینده انقلاب، قابل توجه است. موفق باشید
سلام استاد: اخیرا یک تفکر احمقانه ای که حتی حاضر است بگوید برای چرا باید چشمانم را باز کنم و ببینم پیش آمده و این جریان از رگ گردن به من نزدیک تر است، بسیار آزارم میدهد. دلم شدیدا نگاه تاریخی میخواهد. دلم میخواهد این دستاورد غرب، یعنی فضای خلائی که او ایجاد کرده مخصوص من و کاری که با منیتم کرده را جواب دهم. اما چگونه نگاه تاریخی داشته باشم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید پس از «معرفت نفس» در راهی قدم گذاشت که انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده و در افق این راه، رهبر معظم انقلاب را به عنوان آینۀ ایمان به وعدههای الهی مدّ نظر داشت. آری! بالاخره باید با همّت بلند و در دل طوفان به سوی اهداف بلند جلو رفت زیرا: «رنج راحت شد چو شد مطلب بزرگ». موفق باشید
سلام علیکم: شما در صوت سوره اعراف در بخش اسماء الله در یک مثالی میفرمایید که: وقتی سراغ یک گل میرویم باید هم با اسم جمال و هم اسم جلال برویم. میشود دلیل آن را بیان بفرمایید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن بسیار مفصل است و نیاز به سعه نگاه عارفانه دارد و نباید آن را در محدوده مفاهیم فلسفی و قیاسی مدّ نظر آورد. امید است کتاب «اسماء حسنی دریچه های نظر به حق»
https://lobolmizan.ir/book/241?mark=%D8%AF%D8%B1%DB%8C%DA%86%D9%87
در این رابطه راهی بگشاید. موفق باشید
سلام علیکم: سه سوال دارم. لطفا اگر امکان دارد، هر سه سوال را جداگانه پاسخ دهید و با هم پاسخ ندهید! سوال اول: آیا قاعده بسیط الحقیقه... را میتوان در صفات خدا به صورت تک تک پیاده کرد؟ مثلاً د باره اسم جمال بگوییم: خداوند همه زیبایی های است اما نواقص و حدود آنها را ندارد؟ سوال دوم: آیا قاعده بسیط الحقیقه در مجردات هم جاریست؟ سوال سوم: آیا قاعده بسیط الحقیقه با قاعده جامعیت (مثلاً جامع بودن الله) فرق دارد؟ با تشکر از وقتی که صرف پاسخگویی مینمایید!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بحث بسیط الحقیقة یک بحث فلسفی در رابطه با موضوع «اصالت وجود» است که در هر مرتبه از «وجود» به اعتبار جامعیتی که در آن جاری است، «کلّ الاشیاء» است و هیچ شیئ هم نیست. بنابراین نمی توان آن را به موضوعاتی مانند صفات خدا سرایت داد. آری! به یک معنا بسیط الحقیقۀ، هویتِ جامعیت دارد. موفق باشید
سلام استاد: دل آزرده و بی مهتاب شده ام. در دنیا چون آهن پاره ای پوسیده و بی مصرف در فضا معلق، وامانده از تکیه گاه به دنبال خدا میگردم. نه راه پیش دارم نه راه برگشت، چه کنم؟ می دانم و خوب می دانم که فریب خورده ام، اما از چه؟ از که؟ غرب زدگی برایم شده یک خیاط حرفه ای، چون از یاد برده ام که انسان عریان به دنیا آمده و عریان از دنیا میرود. با خود احساس کردم که زمستان است و سرد، باید لباس بر تن کنم اما این لباس تنها تن مرا نپوشاند، بلکه بیش از همه این ها خود و منیتم را پوشانده. خدایا به کجای این شب تیره پناه آرم؟ «خانقاه دل . بمی بَربند راه عقل را از خانقاه دل . که این دارالجُنون هرگز نباشد جٰای عاقلها . اگر دل بُسته ای بَر عشق جانان جای خالی کُن . که این میخٰانه هرگز نیست جز مأوای بیدلها . تو گر از نشئۀ می کمتر از آنی بخود آئی . بُرون شو بی درنگ از مرز خلوتگاه غافلها . چه از گلهٰای باغ دوست رنگ آن صنم دیدی . جُدا گشتی ز باغ دوست(یار) دریاها وَ ساحلهٰا . تو راه جنّت و فردوس را در پیش خود دیدی . جُدا گشتی ز راه حقّ وَ پیوستی بباطلهٰا» « سخن دل . نتوان نرم نمودش به سخن . این سخن از دل سنگش پیداست . از در صُلح بُرون ناید دوست . دیگر امروز ز جنگش پیداست . می زده ست از رُخ سُرخش پُرسید . مستی از چشم قشنگش پیداست . یار امشب پی عاشق کشی اَست . من نگویم؛ ز خدنگش پیداست » خدایا راهم ده . چگونه به خدا بگویم فقط تو را دوست دارم و تا الان غلط کرده ام که جز تو بوده ام . «( فارغ از عالم . فقر، فخر است اگر فارغ از عالم باشد . آنکه از خویش گذر کرد، چه اش غم باشد؟ ). طالع بخت در آن روز برآید، که شبش . یار تا صُبح وَرا مونس وَ همدم باشد . طرب سٰاغر درویش نفهمد صوفی . باده از دست بُتی گیر که محرم باشد . طوطی باغ محبّت نرود کُلبۀ جُغد . بازِ فردوس، کُجا کَلبِ معلَّم باشد؟! ( این دل گُم شده را یا به پناهت بپذیر . یا رَهٰا ساز که سرگشته عالم باشد) » حاج قاسم با دلی گرفته و چشمی گریه آلود صدایت میزنم در عصر یخبندان قلبم ، دستم را بگیر. من باید بروم ، جا مانده و لگد کوب روزگارم ، به سوی خورشید می روم . « بادۀ اَلَسْت . هُشیاری من بگیر و مستم بنما . سرمست ز بادۀ الستم بنما . بر نیستیم فزون کن از راه کَرم . دَر دیدۀ خود هر آنچه هستم بنما » « رَها باید شد! . از هستی خویشتن رها باید شُد . از دیو خودیِّ خود جُدا باید شُد . آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است . کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد » و اما کلام آخر « تشنۀ پاسُخ . ای دوست هر آنچه هست نور رُخ تو است . فریادرس دل، نظر فرّخ تو اَست . طی شد شب هجر (قدر) و مطلع فجر نشد . یارا! دل مُرده تشنۀ پاسخ تو است »
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان «قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله»https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 شد. امید است افقی که باید بدان نظر شود و خود را در آینده ای بس بزرگ احساس کنیم؛ به نور شهادت آن سید بزرگوار گشوده شود. موفق باشید
سلام علیکم و رحمة الله و بركاته: حضرتعالی در پاسخ به پرسشی که با اشاره به تعدادی از آیات کریمه آنها را دلیلی بر مشترک معنوی بودن واژه اسلام و از آنجا تقویت کننده پلورالیسم دانسته بود به نکاتی از تفسیر المیزان در نفی پلورالیسم اشاره فرمودهاید. (https://lobolmizan.ir/special-post/129?mark=%D8%A7%D9%87%D9%84%20%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8) برای نمونه، در پاسخ مذکور در توضیح آیه مبارکه (لیسوا سواءا) فرمودهاید: (این افراد از اهل کتاب که حالا به اسلام ایمان آوردند، از صالحین هستند.) یعنی ایمان را شرط رسیدن به صلاح دانستهاید. اما عینا خلاف همان فرمایشات را در بسیاری از مواضع دیگر بیان فرمودهاید تا جایی که در پاسخ به پرسشهای ۳۸۵۵۲ و ۳۸۵۵۳ از دعوت رسول اکرم صلی الله علیه وآله به توحید به جای دعوت به اسلام و عدم نسخ ادیان گذشته سخن گفتهاید. فارغ از اینکه کدام دیدگاه در این مسئله نزدیکتر به صواب است، میخواهم بدانم آیا منشأ این دو مدل متفاوت از تفسیر آیات در بیان حضرتعالی، تبدل نظر مبارک است یا اساسا هیچ تعارضی میان این دو فرمایش حضرتتان وجود ندارد و متفاوت فهمیدن این تعابیر ناشی از سوء برداشت حقیر است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن جا که به یاد دارم و با نظر به نگاه علامه طباطبایی به آیات مذکور و عرایضی که در شرح سوره آل عمران شد؛ همیشه بحث در آن بود که اسلام در این مورد به همان معنای تسلیم به حکم خداوند است و نه به معنای تغییر مذهب دادن. اخیراً عرایضی تحت عنوان «نسبت ایمان و پیامبر در هر مذهب»https://eitaa.com/matalebevijeh/17730 شده است. امید است که مفید افتد. موفق باشید
سلام علیکم: شما در سوال ۶۳۰۷ فرمودید که مقدمه علم حضوری، علم حصولی است. در حالیکه علامه طباطبایی اعتقاد دارند که هر علم حصولی به علم حضوری منتهی میشود. لطفاً اگر امکان دارد توضیح دهید! با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. هرجا علم حصولی به معنای واقعی آن در میان باشد در مسیر تعالی انسان، همان علم، حالت حضوری پیدا می کند به همان معنایی که جناب صدرا فرمود: هر علم حضوری مسبوق به علم حصولی است. موفق باشید
سلام علیکم استاد محترم: در پاسخ سوالی تایید فرمودید که نفس چهارده معصوم با اول مخلوق که همان نور محمدیه یا صادر اول هست بعد از تولد متحد میشود. در مورد اینکه حضرات از همان ابتدا معصوم هستند بحثی نیست ولی این اتحاد آنها با صادر اول مسلما با گذر زمان و ابتلائات و سختیها و حرکت جوهری صورت میگیرد منتهی با سرعتی خیلی بیشتر نسبت به دیگرانی که در مسیر کمال قرار دارند کما اینکه حضرت امیر علیه السلام در هنگام رحلت پیامبر اکرم (ص) فرمود که حضرت رسول بابی از علم به روی من باز کرد که... آیا همین جمله و جملات مشابه و بعضی قرائن نشان نمیدهد که انسان کامل شدن آنها سوای معصومیت با ابتلائات و امتحانات و گذر زمان صورت میپذیرد و عصمت آنان حبه ای است ولی کمالات و اتصاف به اسما اکتسابی هست هر چند اولین مرتبه کمال آنها با آخرین مرتبه اولیا غیر معصوم بالاتر است و اتحاد تام و کامل نفس آنها در قوس صعود با حقیقت اولیه آنها در قوس نزول بعد از وفات صورت میگیرد این برداشت را تایید میفرمایید؟ کما اینکه حضرت ابراهیم بعد از امتحانات سخت جوهر وجودش متحول شد و به مقام امامت ارتقا پیدا کرد. جزاکالله خیرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت در رابطه با نکته ای که می فرمایید اینطور آمده: در رابطه با اعتقاد به وجود انسان هایی که خداوند به نحوه ی خاصی برگزیده، موضوع مخلَصین در قرآن است. شیطان می داند كه از بین بنـدگان خدا فقـط یك گروه هستنـد كه هیچ ابزار و امكانی برای گمراهی آن ها در اختیار ندارد و آن «مخلَصین» هستند و لذا به خداوند عرض کرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعین، اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ» به عزت تو همه را گمراه می كنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصین آن هایی هستند که خداوند در آن ها تصرف خاصی دارد و هیچ كس در آن ها سهمی ندارد تا شیطان بتواند در آن ها تصرف کند. اگر به معنی «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهید شد كه مخلَص بودن غیر «مخلِص»بودن است. همّت برای خوب شدن مربوط به مخلِصین است و نه برای مخلَصین، بلكه مخلَصین برگزیدگانی هستند كه خداوند برای خود خالص كرده و هیچ كس در آن ها سهمی ندارد، بلكه آن ها به دلیل مخلَص بودنشان آینه ی خواست و رضایت خدایند و هركس خواست رضایت خدا را جلب کند، باید حركات و افكار و عقاید آن ها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه این مقام یک مقام اكتسابی نخواهد بود، بلكه موهبتی است، هرچند آن ها با اختیار خود باید این عصمت را حفظ نمایند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبی مشكل ترین كار ممكن برای بشریت است، زیرا حفظ عصمت به این معنا است که یك لغزش نباید از آن ها سر بزند. در همین رابطه است که عارفان گفته اند:
محنت قرب ز بُعد افزون است
جگر از محنت قربم خون اسـت
هسـت در قرب همه بیم زوال
نیست در بُعد جز امید وصــال
حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالک را خون می کند که با یک خطا از آن مقام سقوط می نماید. در زیارت، خطاب به امامان «علیهم السلام» عرض می کنیم: «السَّلامُ عَلَیكُمْ یا نُورَاللهِ فی ظُلُماتِ الاَرض» سلام برشما ای نور خدا در ظلمت های زمین. «بِكُمْ یُسْلَكُ اِلَی الرِّضْوان» به كمك شما راه رضایت الهی طی می شود. و یا می گوییم: «حَفَظَةً لِسِرِّه وَ خَزَنَةً لِعِلْمِه» شما نگهبان سرّ الهی و معدن علم او هستید. موفق باشید
سلام استاد: چرا وقتی دلیل کارهایی که میکنیم برای دیگران توضیح میدهیم احساس عارفانه ما از دست میرود؟ مگر نباید با انسانها با زبان خودشان صحبت کرد؟ بعضی اوقات مجبور به انجام کارهایی هستیم تا فرد مقابل به ما اعتماد کند در این موارد تبعیت تا چه اندازه صحیح است؟ استاد گاهی اوقات تصمیماتی را میگیریم که شاید برخلاف میل ما باشد چطور به صحیح بودن آن اطمینان حقیقی پیدا کنیم و بر سر تصمیمات خود بمانیم؟ و در ازدواج تا چه اندازه باید با همسر مشورت کرد؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مهم توجه به سیره اولیای الهی و انسانهای بزرگ است که در شخصیت انسانی خود نمونهاند. ۲. بالاخره بهتر است روحهای همدیگر را درک کنید. موفق باشید
با سلام: شما در برهان صدیقین میفرمایید که: «عين وجود» تمام كمالات را دارد، يعني عين علم است، عين حيات است، عين قدرت است و ... سوال: آیا عین وجود، تمام مراتب و درجات،علم را دارا میباشد. مثلاً درجات علم یک دانش آموز، لیسانس، دکترا، پرفسوری، علم امام معصوم (ع) را داراست؟ (فرض را بر این گذاشتم که منظورم علم حقیقی باشد) با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: خودتان فکر کنید آیا میشود هر علم که علم به معنی حقیقی باشد، عین کمال از آن خالی باشد؟ موفق باشید
