آیت الله خامنهای در خطبههای مشهور ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ در نمازجمعه تهران فرمودند: « از این طرف هم شبیه همین کارها به نحو دیگرى انجام گرفت. کارنامه ى درخشان سى ساله ى انقلاب کمرنگ جلوه داده شد؛ اسم بعضى از اشخاص برده شد که اینها شخصیتهاى این نظامند؛ اینها کسانى هستند که عمرشان را در راه این نظام صرف کردند. بنده در نماز جمعه هیچوقت رسمم نبوده است از افراد اسم بیاورم؛ اما اینجا چون اسم آورده شده است، مجبورم اسم بیاورم. به طور خاص از آقاى هاشمى رفسنجانى، از آقاى ناطق نورى من لازم است اسم بیاورم و باید بگویم. البته این آقایان را کسى متهم به فساد مالى نکرده؛ حالا در مورد بستگان و کسان، هر کس هر ادعائى دارد، بایستى در مجارى قانونى خودش اثبات بشود و قبل از اثبات نمیشود اینها را رسانه اى کرد. اگر چیزى اثبات بشود، فرقى بین آحاد جامعه نیست؛ اما اثبات نشده، نمیشود اینها را مطرح کرد و قاطعاً ادعا کرد. وقتى اینجور حرفها مطرح میشود، تلقى هاى نادرست در جامعه به وجود مى آید، جوانها چیز دیگرى خیال میکنند، چیز دیگرى میفهمند. آقاى هاشمى را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهاى بعد از انقلاب نیست؛ من از سال ۱۳۳۶ - یعنى ۵۲ سال قبل - ایشان را از نزدیک میشناسم. آقاى هاشمى از اصلى ترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزین جدى و پیگیرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پیروزى انقلاب از مؤثرترین شخصیتهاى جمهورى اسلامى در کنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در کنار رهبرى تا امروز. این مرد بارها تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب میکرد و به مبارزین میداد. اینها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیتهاى زیادى داشت: هشت سال رئیس جمهور بود؛ قبلش رئیس مجلس بود؛ بعد مسئولیتهاى دیگرى داشت. در طول این مدت هیچ موردى را سراغ نداریم که ایشان براى خودش از انقلاب یک اندوخته اى درست کرده باشد. اینها یک حقایقى است؛ اینها را باید دانست. در حساسترین مقاطع ایشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.» سلام: خیلی از آقای هاشمی بد گفته میشه من واقعا با خواندن متن تسلیت که اشاره های عجیبی داشتند و متن های سخنرانی و و خصوصا اشاره ای که در متن تسلیت داشتند که خناسان نتوانستند ما رو جدا کنند و و میخواستم بپرسم چرا اینقدر موضع شما نسبت به آقای هاشمی به گونه ایست که ایشان انگار منحرف شدند. خصوصا اینکه شما در کتاب سلوک چقدر نگاه متعادلی به موضوعات دارید و بحث نگاه آزاد اندیشی و را مطرح کرده اید. واقعا آقای هاشمی اینقدر بد بودند که وقتی کسانی از شما سوال میکنند و کلی توهین میکنند شما تایید میکنید. خواهش میکنم سوال من در لب المیزان گذاشته نشه و همچنین پاسخش. خصوصی بفرستید ممنونم. استاد من شما رو خیلی قبول دارم سالهاست از دور شاگرد شمام و شما را به عدالت قبول دارم. ان شاءالله از پاسخ شما ابهامات ذهنی من حل بشه
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند بحث در این مورد مفصل است و تصور میشود اگر سؤالات مربوط به آقای هاشمی را در آرشیو سؤالات سایت دنبال بفرمایید؛ تا حدی موضوع جایگاه متفاوت آقای هاشمی در مراحل مختلف حضور ایشان در میدان انقلاب روشن میشود. مهم مسیر شخصیت ایشان است که چگونه از شخصیتی مبارز با آنهمه توصیفاتی که رهبر معظم انقلاب در مورد ایشان به کار بردند، در مقابله با آقای احمدینژاد کارشان به جایی رسید که رهبری بفرمایند در مقایسه با آقای هاشمی به احمدینژاد نزدیکترند و حتی در نماز میتی که برای آقای هاشمی خواندند برخلاف معمول جمله«اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا» را بر زبان نراندند. موفق باشید
سلام: چند سال پیش از یه گناه بزرگی گذشتم. بخاطر غرورم و روشنگری که اگر انجام می شد نابود می شد. کارم به دکتر اعصاب کشید. ٧ بار بستری. گفتن اسکیزوفرنی داری. از فرط فشار روانی.... ولی من نه چیزی می دیدم نه می شنیدم. یه بار بعد نمازعصر از خودم سوال کردم ادم خوبی هستم یا نه. یه نور زیبای بمدت ٥ ثانیه دور خودم دیدم. چند بار بعد ماهها نور را دیدمش. فقط یه بار صدای داخل کلم یعنی از بیرون نبود شنیدم گفتش سلام فرمانده. و قطع شد. قرص ها را برای کم شدن قدرت شهوتم می خورم. چون مجرد هستم و بعد از داستان سیگار کشیدم ومی کشم. حرف شما حجت است. چند سالی است با صوتی های شما را گوش می کنم. ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آنچه جان خود را با معارف الهی و قرآنی بیشتر و بیشتر آشنا کنیم، بهتر و بهتر راههایی را که باید در آنها گام بزنیم، برایمان روشن میشود و مییابیم چه امری مهم است و باید به آن امر یا امور در زندگی خود بیشتر اهمیت داد. موفق باشید
با سلام: استاد روزگاری فکر می کردم مطالعه بهترین کار و سرمایه گذاری است و مطالعه در الهیات و دین و نفس و... نامتناهی و شگفت انگیز است. ولی الان فکر می کنم نیازی به این همه مطالعه نیست. اصول را که بدانی تمامه. هیچی تازگی لازم را نداره که انرژی راه افتادن بده. حتی در مراجعه به آیات و روایات می گم آخرش دستور بندگی و رضا به قضا است، فقط می خوانم و رد می شم. در امور روزانه هم به اندازه رفع حاجت بیشتر نیستم. انگار همه چی را فقط تماشا می کنم، همین! نماز و اعمال را انجام می دم بدون اینکه طالب چیزی باشم. مثل باغبانی که زمین را آماده کرده و نهال را کاشته و دیگه کاری نداره. فقط نگاه می کنم. چه حالتیه؟ در دام شیطان؟ چه کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در بستر حضور در «وجود» آنچه پیش میآید، شدت وجود است و نه مطلب جدید. زیرا ما با قرارگرفتن در صراط مستقیم، همچنان در صراط هستیم، ولی با حضوری بعد از حضور قبلی روبهرو میشویم که دارای شدت بیشتر است. حضور در بیکرانه جاودانه خودمان و قرآن و روایات چنین بهرههایی را به انسان عطا میکنند. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: گاهی میشود که بنده سخنی را به طرف مقابلم بگویم و اشتباه برداشت کند آیا میشود که کاری کرد که طرف مقابل به طور صد در صد آن حرف را درست برداشت کند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم سخن گفتن با زبان لیّن است تا طرف مقابل متوجه دلسوزی ما نسبت به خودش باشد. موفق باشید
سلام علیکم! انسان در ابتدا هیچ علمی ندارد. کم کم علم او افزایش مییابد. این سبب شدت وجودی اش می شود. سوال: وقتی نفس شدت گرفت، آیا تغییری در نفس ایجاد میشود؟ چرا؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: تغییر نفس از طریق علم به همان شدیتیافتن آن است وگرنه عملاً علم، اگر بر نفس عارض شود که نفس در ذات خود عالِم نشده است؟ موفق باشید
سلام علیکم استاد: رهبری امر کردند برای کار برای انتخابات. بنده نمیدانم به عنان یک جوان ۲۱ ساله چی کار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حداقل با رفقا و یا در فضای مجازی میتوانید متذکر این امر شوید که با حضور در انتخابات، معنای حضور در سرنوشت خود را به میان میآوریم و از میدانی که دشمنان مسلّم مردم ما ترسیم کردهاند که آن، ترک و تحریم انتخابات است، خارج شدهایم. موفق باشید
با سلام: استاد در موضوع تقوی و حس خوبی ها فکر می کردم، بطور مثال در مورد شجاعت و ترس، استاد اگر از شجاعت کامل تا ترس را طیفی از کم تا زیاد در نظر بگیریم، خب شخصی یا مقامی که در مرتبه بالای شجاعت قرار دارد، که آنرا حس می کند اما استاد سوالم این است که کسی که در مرتبه پایینی از شجاعت قرار دارد و به ترس نزدیک است، اگر به شجاعت فکر کند حالت مفهوم وتعریفی در ذهن است آیا این شخصی که به ترس نزدیکتر است و به نبودن ونیستی، باید بیشتر حالت نخواستن ترس را داشته باشد و با ترس نسبت بگیرد تا کم کم شجاعت خود را بنمایاند. استاد احساس می کنم در مورد خوبی ها من داشتن ومقدارش را برای خودم انتخاب نمی کنم بلکه باید در ابتدا با نور الهی بیشتر نخواستن بدی ها را روش کار کنم تا کم کم خوبی ها را در جانم حس کنم. گویی اینگونه داستان زندگی داستان عشق و ایثار کردن و ناز اصل خوبی ها را کشیدن است. نظر شما چیست؟ آیا این نحوه نگاه صحیح است؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید روش خوبی است تا انسان با درک جایگاه و آثار بدیها، راههایی به سوی خوبیهایی در مقابل خود مدّ نظر قرار دهد به همان معنای «یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله». موفق باشید
سلام و احترام خدمت استاد گرامی: استاد بنده در کلاسی شرکت میکنم که مبناش تدبر در آیات قرآن هست روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ایشون در مورد کلمه ی «هو الد الخصام» صحبت کردند و گفتند مصداق هو الدالخصام عمر بن خطاب هست. در تفسیر البرهان و صافی و در آیه ۲۷ و ۲۸ و۲۹ سوره ی فرقان منظور از فلان ابابکر هست و تا ایشون جلسات خصوصی در حد ۴ با ۵ نفره ی لعن میگیرند به نظر شما کارشون درسته؟ و اینکه صحبت از این دارند که این سه خلیفه خیلی ظلم کردند و یکی از علما که اسمشون الان خاطرم نیست چندین جلد کتاب نوشتند که دو جلد این کتب که در باب ظلمها و تعدیات این خلفا ناپدید شده. به نظر شما این جور صحبتها با مبانی رهبری سنخیت داره؟ آیا طلبه های اهل سنت که در جامعه المصطفی قم درس میخونند اگر ذیل این آیات که روایتی آمده که الد الخصام عمر هست ناراحت نمیشوند و اتحاد بین شیعه وسنی خدشه دار نمیشه؟ بنده با کسی که در این مورد صحبت میکردم گفتند رهبری چون در راس حکمت هستند تقیه میکنند در مورد اهل سنت که میگویند اتحاد داشته باشید. ولی من قبول ندارم چون در کتاب خون دلی که لعل شد نگاه رهبری خیلی وسیع هست و خدماتی که به اهل سنت ایرانشهر در زمان تبعیدشون کردن خیلی زیاد بوده. لطفا راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که میفرمایید در شرایطی که اهل سنت تصوری غیر از آنچه که ما از خلفا داریم، آنها دارند؛ و روایاتی در کتابهای آنها هست که همه صفات مربوط به حضرت علی «علیهالسلام» را برای خلفا قائلند؛ آیا توهین به خلفا، به همان معنایی نیست که کسی به حضرت علی «علیهالسلام» با آن سجایای فوق العاده انسانی توهین کند؟!! موفق باشید
با سلام: اگر فقط یک وجود هست و کثرت در مظاهر وجود است، آیا در این جا عین وجود هم جزء مظاهر وجود است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عین وجود، خودِ وجود است دیگر معنا نمیدهد خودش مظهر وجود باشد. موفق باشید
امام صادق عليه السلام از قول حضرت رسول صلوات الله علیه فرمودند: خداوند تعالى قرار داده براى برادرم علی بن ابى طالب علیه السلام فضائلی را كه از كثرت و زيادى شمرده نمی شود، پس هر كس یكی از فضائل او را بخواند با اقرار به آن، خداوند گناهان گذشته و آينده او را می بخشد و هر كس یک فضیلت از فضائل او را بنویسد تا وقتى كه اثر آن نوشته باقى باشد ملائكه براى او استغفار می كنند و هر كه گوش فرا دهد به يكى از فضائل او خداوند گناهان او را كه از راه گوش انجام داده می آمرزد و هر كه تماشا كند (بخواند) به نوشته اى از فضائل او خداوند گناهانی را كه او از راه چشم مرتكب شده می آمرزد. سپس فرمود نگاه به علی بن ابى طالب علیه السلام عبادت است خداوند ايمان بنده اى را نمی پذیرد مگر با ولایت او و بیزاری از دشمنانش. أمالی شیخ صدوق، مجلس بیست و هشتم، حدیث ۱۰، صفحه ۱۰۸ هر کس یکی از فضائل حضرت علی (ع) را بخواند با اقرار به آن، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می بخشد. چطور چنین چیزی امکان دارد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر به نحوی نسبت خود را با انسانی که آیینۀ انسانیت انسان است به عنوان انسان کامل برقرار کنیم، به نحوی در نسبت با شخصیت او، شخصیت خود را شکل دادهایم و این نکتۀ بسیار ظریفی است وقتی ما نسبت خود را با اولیای معصوم معنا کنیم. و از این جهت عرض شد: «https://eitaa.com/matalebevijeh/19308 . به این جمله از پیامبر اکرم «صلواتاللهعلیهوآله» که شیعه و سنی بدان آگاه هستند؛ فکر کنید که حضرت فرمودند: «حُبُّ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلَامُ حَسَنَةٌ، لَا یَضُرُّ مَعَهَا سَیِّئَةٌ، وَ بُغْضُهُ سَیِّئَةٌ لَا تَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»؛ دوستى على «علیهالسلام» کار نیکی است که با داشتن آن، گناه زیانى نمیرساند و دشمنى على گناهی است که با وجود آن کار نیک سودى ندارد. نسبت انسان با انسانهای بزرگ، مسئلۀ بسیار مهمی است مانند نسبتی که شهید آوینی با حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» پیدا کرد و همه چیزش را پیدا کرد. واین یعنی «گاهی دلم برای خودم تنگ میشود» موفق باشید
با سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: استاد خواهشی از شما داشتم آیا این امکان برای شما مقدور هست که شرحی بر کتاب معرفت نفس و حشر را در برنامه خود داشته باشید چرا که بنظر می رسد بعد از کتاب معاد که بسیار پر بار و دارای شرحی فصیح و مفید است این کتاب (معرفت النفس و حشر) هم نیازمند شرح پر معنا و مفید جنابتان باشد. رحمت خداوند بر شما🌹 سوال دوم اینکه آیا برای مبارزه با نفس اماره و مکاید پیچیده آن که الحق انسان به تنهایی باز می ماند از مبارزه با آن و بسیاری موقع پندار اشتباه ایجاد می شود که در حال مبارزه هستیم اما به لطف خداوند مشخص می شود اینطور نبوده. استاد باید چه کرد؟ قطعا تنها مطالعه کتاب ها کافی نیست. و در این زمانه هم دیگر مانند گذشته یا اساتید و شاگردان در محضر هم نیستند و یا اگر آن عده قلیلی که هستند برنامه هایی خلاف شریعت اسلام دارند که یا هزاران دلیل توجیه می کنند. پس استاد باید چه کرد؟🥀
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمیدانم در حال حاضر امکان آن برای بنده هست یا نه. ولی به نظر میآید بتوانید صوتهای شرح آن را که کیفیت آن پایین است را از حاج آقا نظری به شمارۀ 09136032342 جستجو فرمایید. ۲. همینطور است که میفرمایید. آری! همینکه متوجه میشویم آنچه به عنوان مبارزه با نفس امّاره انجام میدهیم بعضاً در جای خود نفسانیت است؛ راهگشا است. در این مورد به ما فرمودهاند: «رَه چنان رو که رهروان رفتند». و این یعنی سیره و سنت اولیای الهی را دائماً مدّ نظر داشته باشیم و در آینۀ شخصیت آن عزیزان انسانیت خود را تجربه کنیم. موفق باشید
عرض سلام و ادب استاد: در ماه مبارک حس عجیبی برایم تجربه میشود شاید خیلی ساده ولی شیرین، حس نزدیکی به خدا، در محضر او بودن، و درک و لمس محبت و مغفرت او. همیشه انتظار میکشم برای این ماه چرا که تنها در این ماه میتوانم رحمت خدا را لمس و درک کنم. اما در بقیه روزهای سال خیلی وقت ها حس میکنم دیگر آن رحمت، به آن شدت در دسترس نیست و دلتنگ میشوم و عموما غیر از ماه مبارک آنقدر که از خدا خوف دارم و جلال و عظمتش را درک میکنم نمیتوانم امید به رحمتش داشته باشم. نمیدانم چطور بگویم، دلم میخواهد در طول سال بتوانم همان خدایی که در ماه مبارک میبینم، درک کنم. آیا میتوان کاری کرد، انسی که در این ماه ایجاد میشود ادامه پیدا کند؟ آیا این حس خاص ماه مبارک است؟ نمیدانم دقیقا چگونه بیان کنم ولی انگار انسان باری دیگر هود را در نسبت با حق میابد، چگونه میتوان از این نسبت احیا شده پاسداری کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «اول قدم آن است که او را یابی / آخر قدم آن است که با او باشی». و از این جهت فرمودهاند ماه رمضان، «آغاز» است تا تقوا را که همان خودنگهبانی است در آن میدان احساس کنیم و به لطف الهی در طول سال در آن بستر خود را ادامه دهیم. موفق باشید
سلام به استاد گرامی: صاعدی هستم. همانطور که در جلسۀ دیروز فرمودید که در رابطه با تشییع شهید سید حسن نصرالله هرکس هرطور میتواند آنچه بر جانش میگذرد، بنویسد؛ یادداشت کوتاه زیر را نوشتم. اگر نکتهای هست بفرمایید.
"رستخیز زمان در تشییع سید حسن"
گویا مخفی بودن پیکر سید حسن از شهادت تا به حال حرفی با خود دارد. البته نه حرفی که بشود با آن تکلیف قصه را یکسره کرد. این جنس قصه ها سراسرش رازواره است و از راز هم نمیشود انتظاری جز راز داشت. به گمانم مخفی بودن پیکر سید بی ربط به مخفی بودن قبر حضرت زهرا نباشد.
آشکار شدن قبر حضرت به آخرالزمان سپرده شده. آن موعدی که «زمان» با صاحبش ملاقات میکند و ازین گمگشتگی و سرگشتگی در می آید. که چنین نقطه ای رستاخیز آدمی ست.
زمان در روزگار ما سرگردان و گمگشته است. و گویا در همین گمگشتگی است که قبر بی بی زهرا گمنام و پنهان است و روزی که این قبر آشکار شود همان روزی است که زمان با صاحبش ملاقات کرده و به معنای واقعی، زمان خودش شده و رستاخیز جسم و جان ها فراهم آمده.
مخفی بودن پیکر سید پرتویی از همین جنس است که رازی را با خود به دوش میکشد به وقتش رستاخیزی دارد و از تاریخ و زمان چیزی را آشکار میکند. شاید حال که موعد تشییع پیکر سید حسن شده است خبر از زمان دیگری ست که کسی به جز اشاراتی چیزی از آن در نمیابد و فقط باید مهیای رستخیزش باشیم. گوش و چشم و دل را زیر بار انتظار چنین وقتی بگذاریم. انتظاری که آدم و عالم دیگری را با خود دارد. آدم و عالمی که شاید برای ما غریب و غریبه بنماید و این خود پذیرفتن باری به دوش را میطلبد. «عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی»
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا قوت: نکتۀ بسیار خوبی را متذکر شدهاید. حقیقتاً همانطور که میفرمایید رازِ پنهانبودن مزار مبارک حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» را در عدم تشییع سید حسن نصرالله در این مدت، برایمان روشن شد. از آن جهت که هر رخدادای را زمانی است و اگر زمان تشییع پیکر مبارک سید حسن نصرالله پس از انتظاری فرا رسید و ما در نظر به آیینۀ این تشییع از «زمان» آزاد شدیم، چه اندازه حسابشده است انتظاری که نسبت به تشییع مبارک پیکر قدسیِ حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» باید مدّ نظر باشد.
ما در تشییع پیکر مبارک سید حسن، آری! به حضوری میاندیشیم که حضور آخرالزمانیِ ماست در فهم نهاییترین حضور که در عین درک امروزینِ آن در انتظار شدت بیشتری هستیم. و این است معنای حضور تاریخی در دل تاریخی که با توحید آغاز شده است. موفق باشید
سلام استاد: رحلت عالم فرزانه آیت الله سید مرتضی مستجاب الدعواتی را خدمت شما و همه لب المیزانیها تسلیت عرض میکنم، حقیر یکبار محضرشان شرفیاب شدم، ممنون میشوم قدری از ایشان بگویید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند رحمتشان کند. ایشان بقیةالسلف بودند با همتی بلند و دلسوزیهای فراوان. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامیم: این جمله که خدا همه کاره است. توحید در مرحله ذات است یا صفات یا فعل؟ با تشکر از زحمات استاد بزرگوارم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حضرت حق در همۀ ابعاد همه کارهاند لذا هر بودنی از بودن اوست و هر صفت و فعلی چنانچه صفت و فعل حقیقی باشد، ظهور و صفت و فعل او میباشد به همان معنای «بِحَوْلِ اللَّه تَعالى وَ قُوَّتِهِ اقُومُ وَ اقْعُدُ». موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: «در مقابل انسان متکبر تکبر ورزیدن عین تواضع است.» ۱. یا این حدیث جعلی است؟ ۲. اگر جعلی نیست منظور از انسان متکبر چه کسی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه ما در روایات خود داریم آن است که پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودهاند: «تواضعوا مع المتواضعين فإنّ التّواضع مع المتواضعين صدقة و تكبّروا مع المتكبّرين فإنّ التّكبّر مع المتكبّرين عبادة.» و یا فرمودهاند: «و تكبّروا مع المتكبّرين؛ فإنّ التكبّر مع المتكبّرين عبادة.» و این حکایت از آن دارد که نباید منکران حقیقت را به رسمیت شناخت و برای آنها تواضع داشت. با توجه به این امر آن روایت که میفرمایید نمیتواند جایگاهی داشته باشد. موفق باشید
با سلام خدمت استاد بزرگوار: سوالی ذهن بنده رو درگیر کرده خواستم نظرتون رو در این خصوص بپرسم، قطعا در مقام بالای معنوی و عرفانی مولوی تردیدی نیست در کتاب مثنوی معنوی و آثار دیگرش معارف عمیقی از اسلام را به زیبایی به تصویر کشیده، اما در ابیات آخر عمرش در برخی از اشعار از عباراتی استفاده کرده که بعضا کلمات نامناسب و دارای معانی غیر اخلاقی هستند، به نظر شما مولانا با آن عرفان عمیق چرا باید از بعضی از کلمات زشت در بعضی از ابیاتش که عمدتا در اواخر عمرش سروده، استفاده کند؟ البته بعضی ها نظرشان اینست ایشان جز ملامتیه بودند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم آیت الله محمد تقی جعفری آن شارح بزرگ نهج البلاغه میفرمودند در مورد چنین کلماتی نسبت به جناب مولوی گِلهمند هستند و البته بنا نداشتند به جهت چنین کلماتی از کتاب «مثنوی» منصرف شوند. بعضی از عزیزان میفرمودند این نوع گفتگوها در آن زمان حالت عادی و عرفی داشته است، برعکسِ این زمان که تکرار آنها از ادب دور است. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: استاد بزرگوار، بنده پس از مطالعه کتاب ارزشمند «ادب خیال، عقل و قلب» سوالی برایم پیش آمده است. قوه خیال در من شدت بروز بسیار زیادی دارد (که گاهی نیز صورت این بروز، محصول خوشایندی مانند شعر است و گاهی هم محصولات نامطلوبی مثل خلاقیت در شوخیهایی که پس از بروز حس پشیمانی بابت بروزشان ایجاد میشود و یا بذلهگوییهای ناپسند) و بنا بر توصیههای حضرتعالی، لازم است تا تحت کنترل و مدیریت قرار گیرد و آن هم زمانی اتفاق میافتد که عقل بر خیال سیطره پیدا کند. در خصوص حاکمیت عقل نیز فرمودید مطالعه آثار اندیشمندانی که مبنای صحبتشان استدلال است. حال درخواست من این است که می شود در خصوص قوت بخشیدن به عقل بیشتر توضیح دهید؟ احساس میکنم نگاه تحلیلگری و استدلالی ضعیفی به همه موضوعات و اتفاقات دارم. آیا علم منطق یا نیز کمک کننده هست؟ در کل چه علوم و چه کتبی میتوانند ابزار مناسبی برای تقویت قوه عاقله باشند؟ سپاس از وقتی که برای تعالی ما یابندگان مسیر رشد قرار می دهید. اجرتان با ابی عبدالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: تأمّل و تدبّر در قرآن به کمک تفسیر «المیزان» با نظر به جزوۀ «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» https://lobolmizan.ir/leaflet/182?mark=%D8%A7%D9%84%D9%85%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D9%86 راه خوبی در این رابطه میتواند باشد و علاوه بر آن، تأمّل در روایات از طریق کتابهایی مثل «اصول کافی» و «تحفالعقول» مؤثر میباشد. موفق باشید
سلام استاد جان: وقتتون بخیر. نظرتون راجع به مطالبه گری قانون حجاب چیه؟ یکی از شاگردان شما نظرشون این بود که تو این شرایط منطقه که فلسطین باید در منظر باشه، درست نیست! پس بگذارند عرصه برای برهنگی و مکشفه بودن فراهم باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید باید منتظر باشیم ببینیم بالاخره مجلس محترم در مورد لایحه عفاف و حجاب به عنوان یک قانون چه تصمیمی را ارائه میدهند. از آن جهت که موضوعِ قانونیبودنِ حجاب غیر از شرعیبودنِ آن است و حتی آنانی که معتقد به شرعیبودنِ آن نیستند، در نظام شهروندی، به عنوان قانون باید آن را رعایت نمایند. موفق باشید
سلام و نور و رحمت: استاد گرانقدر امکان داره به غزلی یا بیتی از حافظ اشاره بفرمایید که در اون حافظ تعیّن نظرش حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها بوده باشد؟ برایتان از صمیم دل طول عمر خواستارم💫 رایحه ی زبان اشارت گونه تان ساحت رازگونگی را طراوت می بخشد🕊️
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً جناب حافظ با آن افقی که در نسبت با حقیقت در مقابل خود یافته است، با همان زبان اشاره سخنانی میگوید که چنانچه ما نسبت به وجود مقدس حضرت زهرای مرضیه«سلاماللهعلیها» با سخنان حافظ روبرو شویم، مییابیم که آن سخنان نسبت به روحانیت خاص حضرت نه تنها بیگانه نیست، بلکه سخنها دارد. آری! غفلت از ما بوده است که با چنین حساسیتی با اشارات جناب حافظ در غزلیاتش روبرو نشدهایم. امید است از این غفلت آزاد شویم. موفق باشید
سلام علیکم: شهود خیالی چه فرقی با شهود قلبی دارد؟ چون شما در صوت پنجم جهان گمشده در عالم خیال میفرمایید که شهود خیالی تبدیل به شهود قلبی (بصیرت) میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه قلب با رعایت دستورات شریعت منوّر به نور فطرت شود، عملاً خیالاتی که در قوه خیال به ظهور میآید صورتهای انوار معنوی میباشند و انسان از صورتهای توهمی عبور میکند. موفق باشید
سروده ای نو تقدیم به استاد طاهرزاده عزیز که مایه دلگرمی همه لب المیزانی ها هستند: خدا کند نشود از سرم جدا دستت / خنکتر است چرا از خود خدا دستت؟ / نماز صبح نخواندیم، خواب خوش بینیم / مگر به خواب ببوسیم بیهوا دستت / من از دو چشم تو خواندم که دست در کار است / از آن زمان که گره خورده دست با دستت / نصیحتی طلبیدم یواشکی گفتید: / بمیر! دلبر و دلدار دار دادستت / امید و پشت و پناه همه یدالله است / شدست پشت و پناه و امید ما دستت / نگاه نافذتان دست و پایمان گم کرد / چقدر فاصله افتاده، بوسه تا دستت / به دستگیریتان تا همیشه محتاجم / خدا کند نشود از سرم جدا دستت. شعر در وصف استاد عزیز است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از جناب لسان الغیب میتوان گفت: «من که باشم که در آن خاطر عاطر گذرم / لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم». آری! خوشا به حال آنهایی که به این سخن رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» میاندیشند که میفرمایند: «رَبَّانِي رَبّي اَرْبَعيِنَ سَنَةٍ ثُمَّ قَال اِنَّکَ لَعَلي خُلُقٍ عَظيم»؛ پروردگار من، چهل سال مرا تربيت کرده است، حالا ميفرمايد تو در خلق عظيم هستي. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد طاهرزاده: میدانیم که ما تفکر دینی و تفکر فلسفی و تفکر شاعرانه داریم و طبق هر یک از این تفکرها تاریخی بنا میشود مثلا ادیان ابراهیمی طبق تفکر دینی هست و تاریخ متافیزیک طبق تفکر فلسفی و... حال سوال من این هست که ما در کدام تاریخ باید خودمان را جست و جو کنیم؟ امام خمینی تاریخی دینی را شروع میکند و هایدگر پی ریزی یک تاریخ فلسفی (فلسفه به معنای حقیقی نه متافیزیک) میکند آیا همه باید در تاریخ دینی انقلاب اسلامی حاضر بشوند یا خود را در تاریخ های دیگر هم باید جست و جو کنند؟ البته اقسام تفکر به این معنا نیست که با هم تعارض دارند ولی تغایر دارند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به این نکته بیندیشیم که بشر جدید ظرفیت خاص خود را دارد؛ می توان به حضور تاریخی انسان فکر کرد که در عین حال، خود را در خود جستجو می کند و این است که به نظر می آید حضرت امام خمینی و جناب ملاصدرا و جناب هایدگر در کنار هم قابل فهم هستند. موفق باشید
سلام علیکم: طبق سوال 38569 ، تمام مطالبی که من در این سایت (مانند: برهان صدیقین, ده نکته در معرفت نفس، تفاسیر سوره های قرآن، نهج البلاغه ) را که ما میخوانم، تبدیل به علم حضوری میشوند؟ آیا درست فهمیدم؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به لطف الهی اگر آن امور به صورت علم درآیند و تنها حالت حفظی نداشته باشند، همه آن علوم موجب شدت یافتن نفس می شود و این یعنی حضور آن علم در نزد نفس. موفق باشید
سلام علیکم: بعضیا میگن ما دوست داریم در مسیر سیر و سلوک حرکت کنیم ولی هر چی تلاش میکنیم نتیجه نمیگیریم. به نظر من، ما باید قدم اول رو درست برداریم و اون هم اینه که خودمون رو در نظر نگیریم این تفکر که من باید سیر و سلوک کنم تا کسی شوم یا به جایی برسم یا به تقرب الهی برسم یعنی هنوز قدم اول رو درست بر نداشتیم و هدفمون خودمون هستیم در صورتیکه برای پیمودن این راه باید خدا در نظرمون باشه حالا اگر موفق شدیم و مسیر رو طی کردیم البته خودمون هم مورد رضای حق قرار میگیریم و خداوند درجات هم عنایت میکنه. نظر شما چیه استاد عزیز.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این راه از خودشناسی یا معرفت نفس شروع شود، خوب است از آن جهت که معرفت نفس، مقدمه معرفت ربّ میباشد. موفق باشید