با سلام و آرزوی سلامتی: در سوره یس که قوم مخالف پیامبران می گویند الرحمن شما را نفرستاده یعنی الرحمن را می شناخته اند آیا منظورشان از الرحمن خدایی است که رحمتش را درک کرده اند؟ یا شخصی را که مظهر الرحمن بوده است را می شناخته اند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنان معتقد به وجود خداوند بودند ولی معتقد به ارسال رسولان توسط خداوند نبودند. موفق باشید
با سلام: معاد خیالی سهروردی چه فرقی با معاد ملاصدرا دارد؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت و فرقی ندارد مشروط بر آنکه معنای معاد را در جناب سهروردی و در جناب صدرا متوجه باشیم که آنها معاد را حضور در خود و در جهان خود میدانند و این غیر از خیالی است که به معنای صورتهایی میباشند و ما به ازای خارجی دارند و در موضوع ذهن و عین بوجود میآید. موفق باشید
سلام و نور: امیدوارم حال استاد گرامی خوب باشد. سوالی دارم: وقتی بررسی میکنم احوال خودم رو در نماز، اخیرا در نماز خیلی در خودم هستم، غرق در افکار خودم هستم، دارم نماز میخونم اما هیچ اتصالی با خداوند و بیرون از خودم ندارم. دائما درون خودمم، در افکار خودمم، زبان به اذکار میچرخد و بدن حرکات نماز را انجام میدهد اما هیچ اتصالی بین خودم و بیرون از خودم و توجه به خدا نیست حال بدی دارم. حس میکنم این نماز اول وقت، هیچ فایدهای نداره وقتی خدا رو حس نمیکنم در نماز. خودم رو در حضور او حاضر نمیبینم. من در خودم حاضرم همانطور که در حال غیر نماز و دور از دیگران در افکار خودم هستم، در نماز هم همانطور هستم لطفا بفرمایید علت چیست و درمان چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت الله بهجت فرموده بودند در این رابطه روغن چراغ کم است یعنی قبل از نماز در امورات زندگی باید مواظب بود طوری وارد شویم که همواره حضور ما و خداوند در میان باشد تا در نماز آن حضور، با گشایش بیشتر پیش آید. کتاب «آداب الصلواۀ» حضرت امام خمینی نکات ظریفی دارد. شرح کتاب روی سایت هست. موفق باشید
سلام: ببخشید آقای حسین نوروزی یکی از روحانیونی هستند که جلسات خودشناسی دارند و با آقای دولابی در ارتباط بودند ایشون در یکی از جلساتشون گفتند در زمان حیات آقای دولابی من به آقای دولابی گفتم حاج آقا شما مردید و در بهشت هستید و از همان بالا دارید صحبت می کنید شما باید بیایید پایین و دست مردم را بگیرید و یکسری بحث های دیگر، آیا کسی که به مقاماتی می رسد و دریچه حقیقت به رویش باز میشود بازهم احتمال خطا و اشتباه دارد کلا این مسیر چگونه است ایشون در یکی دیگر از جلساتشون می گفتند کمتر عالمی را پیدا می کنید که بتونه شما را با خدا آشنا کنه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: والله اعلم!!! موفق باشید
سلام استاد خدا قوت: ۱. پیشنهاد می کنیم که تمام یا اکثر کتابهای جنابعالی را همکاران تبدیل به کتاب صوتی جهت استفاده بیشتر نمایند. ۲. درضن اکثر کتابهای چاپ شده شما با قلم ریز انتشار یافته که خواندن را مشگل کرده است دستورفرمایید برای چاپ های بعدی با قلم درشت و قابل خواندن همه باشد. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا در هر دو مورد بررسیهایی کردهاند ان شاءالله که به بهترین نتیجه برسند. موفق باشید
سلام و وقت بخیر: شب پیش با پدرم دعوای بدی کردم. پدرم در ابتدای۶۰ سالگی است. حرفایی زدم که دل ایشان به شدت شکست. رفتاری که کردم نه تنها شایسته پدرم بلکه شایسته یک انسان پست و ظالم هم نبود. در خالی که پدرم به طور کلی آدم مهربانی است و رابطه مان خوب است. آن شب حالم خیلی بد شد و تا صبح گریه کردم از پدرم دلجویی کردم. پدرم گفت تو پاره تن منی من برای تو همیشه دعای خیر میکنم. خیلی سعی کردم دل پدرم را به دست بیاورم. و از خدا خواستم مرا ببخشد. ولی میدانم باز هم آن حرفها آنقدر سنگین بوده که پدرم با وجود بخشیدن من قطعا فراموش نمیکند. من هم فراموش نمیکنم. حالم خیلی بد است. میدانم خدا توبه انسان را میپذیرد ولی دنیا هم حساب کتاب دارد از عواقب کارم میترسم. چه کار باید بکنم؟ با خودم گفتم قول میدهم نه با پدرو مادرم و نه با هیچ انسان دیگری اینطوری برخورد نمیکنم ولی آثار طبیعی این رفتارم را چه کنم؟ یه دستور العمل میخواهم هرچقدر سخت باشد مهم نیست. فقط میخواهم به خدا بگویم که غلط کردم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بنگرید که حضرت معبود چگونه دلِ پدرتان را این اندازه نرم کرده تا متوجه باشید خود حضرت حق چه اندازه نسبت به بندگانش مهربان است و سعی کنیم امیدوارانه بندگی او را داشته باشیم. موفق باشید
سلام و خدا قوت: بنده یه فرزند تقریبا ۹ ساله دارم که در عین اینکه بچه باهوشی هست ولی رفتارهاش و درکش از اطرافش و اجتماع به اندازه یه بچه ۴ یا ۵ است شاید هم کمتر. این موضوع خیلی برام آزاردهنده شده و طوری که هر روز با من یا پدرش چالش داره. دارم هم دنیام را از دست می دم هم آخرتم را. واقعا نمی دونم این چه عذابی است؟ طوری شده که براش آرزوی مرگ می کنم. دیگه واقعا موندم چه کار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بنده چیزی نمیدانم. بالاخره صبر، در این موارد راهگشا است. در ضمن خوب است به متخصص مربوط به این امر رجوع شود. موفق باشید
با سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز: بعد از انتخابات این جمله شهید متوسلیان به ذهنم آمد نمیدونم چرا؟ برای آنچه اعتقاد دارید ایستادگی کنید حتی اگر هزینه اش تنها ایستادن باشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است؟!! عرایضی در شب گذشته به عنوان نگاه به کربلا و تاریخی که در کربلا شروع شد عرض شد امید است کمکی باشد برای هرچه بیشتر نسبت به درک تاریخی که در آن حاضر هستیم. https://eitaa.com/matalebevijeh/17133موفق باشید
با سلام و عرض خدا قوت خدمت شما و آرزوی سلامتی برای شما عزیزان و استاد گرانقدر و بسیار عزیز و محترم: سؤالی دارم خدمت استاد عزیز: خوب اکنون که دارم این سؤال رو طرح میکنم و سؤالی است که چندین سال هست در ذهنم همیشه هست، روز انتخابات مرحله ی دوم هست و خود هم همچون دور اول رأیم را با قاطعیت به دکتر سعید جلیلی داده ام و از این حیث خوشحال بوده و خیالم راحت است از انتخاب آگاهانه و همچنین ادای تکلیفی که داشته ام. نمی دانم فردا چه کسی انتخاب خواهد شد اما چیزی که هست به نظرم می رسد در این سالیان اخیر و همین طور امسال، خوب درسته که در ایام انتخابات رقبا و هواداران کاندیداهای مختلف همگی شاید به نوعی روی ضعف های رقیبان خود تمرکز نموده و از روش های مختلف و نقدهای مختلف استفاده می کنند تا خود را موجه تر و مناسب تر در انظار عموم جلوه دهند، خوب در همه جای دنیا هم همینطور هست در دنیای امروز... اما چیزی که برایم سؤال هست اینکه در مملکت ما که می گوییم شیعه و الگویمان همیشه اهل بیت (ع) هست و حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) ... خوب شاید از طرف رقبای ما که گرایش به غرب دارند از نظر برنامه و اجرا و ... اگه تخریب و احیانأ انتقادهای غیرمنصفانه صورت گیرد انتظار کمتری هست ولی اینکه عزیزان انقلابی و مرجع ها یا رسانه ها و افراد انقلابی این نوع از نسبت دادن ها و تخریب ها و انتقادهای این چنینی که رقیب را در حد دشمن و منافق و همراه دشمن قلمداد کردن آیا درست هست؟ آیا این نوع از رفتارهای تخریب گرانه در منظر عموم جامعه باعث رواج بداخلاقی ها و اختلاف ها در سطح جامعه و بدبینی نسبت به مسؤلین نمی شود؟ آیا همین اتفاق باعث این همه عدم اعتماد مردم و ایجاد سیاهی نمایی در جامعه و رواج بی اعتمادی نشده که ثمره ی آن این کمتر شدن سال به سال مشارکت و اقبال مردم به انتخابات ها گشته؟ خوب همه این رؤسای جمهور و مسؤلین بلند پایه که در این چند دهه همگی کسانی بودن که در انقلاب نقش داشتن و سالها در مناصب مختلف نظام و همراه نظام بوده اند و از فیلترهای مختلف صلاحیتی گذشته اند و با وجود اینکه از سوی نظام طرد شده اند و محکوم شده اند اما باز در انتخابات های مختلف و از جمله همین انتخابات به پای صندوق های رأی آمده و انبوهی از رأی دهندگان را هم با خود جذب انتخابات و مشارکت در آن کرده اند و این یعنی اینکه همچنان به اصل نظام پایبند هستن و گرنه مثل خیلی از اپوزیسیون خارج از کشور که همیشه مردم را ترغیب به براندازی و عدم شرکت در انتخابات می نمایند اینان هم همین کار را می کردند ولی ... چرا با همه این اوصاف ما انقلابی ها و رسانه های انقلابی در این حد از بدبینی و سوء ظن در زمان انتخابات آنها را تا حد دشمن و جاسوس (!) در اذهان ملت یاد می نماییم. مثلاً در همین دور اول کاندید منتسب به جریان اصلاحات نفر اول شد و بیش از ۱۰ میلیون رأی کسب کرد. سؤال این جاست که آیا این نسبت دادن اتهاماتی مثل جاسوس و دشمن و از این قسم... آیا نوعی عدم احترام به رای ۱۰ میلیون هموطن و رأی آنها نیست؟ آیا این باعث بدبینی بیشتر مردم نسبت به مسؤلین نمی شود؟ باعث اختلافات مختلف و ایجاد دو قطبی ها نمی شود؟ لطفا شما استاد گرامی معیار و ملاک درست اخلاقی در این زمینه را مطابق سیره اهل بیت (ع) و آنچه درست و الگو هست و جامعه ساز می باشد را بفرمایید. خیلی ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوب متوجه شدهاید که ما نباید آنانی که به نحوی خود را متعلق به انقلاب و رهبری میدانند هرچند از نگاه سیاسی و عقیدتی همراه ما نیستند را نفی کنیم مگر آنکه با گفتگویی که با آنها پیش میآوریم متذکر حقیقتی شویم که بعضاً گُم میشود و روش رهبر معظم انقلاب در این رابطه بسی حکیمانه است و مطمئن باشید اگر درست عمل کنیم بسیاری این افراد که به ظاهر با ما یگانه نیستند، یگانه خواهند شد. قرآن میفرماید: «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ» خوبى و بدى برابر نيستند. همواره به نيكوترين وجهى پاسخ ده، تا كسى كه ميان تو و او دشمنى است چون دوست مهربان تو گردد. موفق باشید
سلام وقت بخیر: بنده چند وقتی است سرگردانم که آیا زن باید بیرون از خانه کار کند یا داخل خانه؟ چرا؟ درآمد داشتن زن و اشتغال او خوب است یا خیر؟ و متاسفانه به هیچ نتیجه ای نرسیدم و در یک مجموعه ای از تناقضات گرفتار شده ام... وقتی یک زن یک سری استعداد ها و توانمندی ها دارد، مثل توانایی مدیریت بالا و روحیه ی گرم و با حرارت، این زن نمیتواند در خانه بماند و ظرف بشورد و بچه نگه دارد، افسرده و دل مرده میشود. پس تکلیف استعداد های او چه میشود؟ چرا رهبر انقلاب خطاب به مردان میگویند عامل موفقیت شما زنی است که خانه داری میکند و بچه را نگه میدارد و...؟ چرا این موفقیت برای زنان نیست؟ چرا موفقیت و حضور در جامعه و کسب ثروت فقط برای مردان است؟ چرا زن را موجودی میپندارند که معطل مرد است؟ زن بشوید، بروبد، بچه بزرگ کند تا مرد به موفقیت برسد؟!! چرا با کسب ثروت و اشتغال زنان مخالفت میشود؟ مگر نه این است که پیامبر به واسطه ثروت حضرت خدیجه اسلام را نشر دادند؟ چرا میخواهیم مسلمانان را در فقر و قناعت و زهد نگه داریم و یهودی ها بواسطه ی ثروتشان دنیا را در دست بگیرند و بر ما برتری یابند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه در کتاب «زن آنگونه که باید باشد» عرض شده؛ بحث در استعدادهای متفاوت زن و مرد است آنجایی که نیاز به آن استعدادهای متفاوت است و زنان با مادری و دلسوزی و حکمت خاصی که دارند کارهای غیر ممکن در امر تربیت را با روحیه خود، ممکن می سازند و این غیر از کارهایی است که با روحیه انسانیِ انسانها جدا از زن و مردبودن پیش می آید بخصوص در زمانه ای که بسیاری از کارهای دیروزینِ خانه، امروز به جامعه کشیده شده است و هرگز نباید از استعدادهای زنان در این رابطه استفاده نکرد که بعضا در امور تولیدی همچون قهرمانی شجاع به میدان آمده اند. موفق باشید
سلام استاد گرانقدر: با توجه به جلسه چهارم سلوک ذیل شخصیت امام خمینی میخواستم از شما بپرسم که چرا تفصیل حقیقت به عهده ی خود پیامبر یا حضرت موسی نبوده و نیاز به افراد دیگه ای برای اجمال حقیقت بوده؟ و چرا خدا این توانایی تفصیل را به حضرت موسی بجای هارون نداده است؟ و اینکه از کجا مطمئن باید بود که مثلا تفصیلی که رهبری از حقیقت اشراقی امام می دهند کاملا درسته؟ به حضور ایشون بستگی داره؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، درک توحید است و سیر نور توحید در مظاهر مختلف و در زمانهای مختلف، امری که در دعای ندبه ملاحظه میفرمایید و جناب مولوی نیز در این رابطه چنین میگوید: «دیده ای خواهم که باشد شه شناس / تا شناسد شاه را در هر لباس». موفق باشید
با سلام: آیت الله جوادی آملی در تفسیر سوره واقعه میفرماید: عالم آخرت عالم ثبات است نه سکون. منظورشان از ثبات چیست؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار نکته مهمی را متذکر شدهاند زیرا عالم آخرت عالم وجود و ثبات است، نه تغییر. و «وجود» را که عین ثبات و بیکرانگی است؛ سکونی نیست بلکه دریایی است بیکرانه که در هر جایی که باشی در همه جا هستی. موفق باشید
سلام و عرض ادب و التماس دعا. ببخشید دو سوال دارم. چرا رهبری برای آقای رئیسی از عبارت «درگذشت شهادت گونه» به جای کلمه «شهادت» استفاده کردند؟ و سوال دوم: تفاوت رئیس جمهور با کارمند اداره برق یا راننده اسنپ در کشور ما چیست و اگر راننده اسنپ در حین انجام ماموریت تصادف کند و بمیرد، آیا شهید حساب می شود؟ ممنونم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از نظر فقهی این جمله باید مطرح شود. وگرنه باید مانند شهید بدون غسل و کفن دفن میشدند که مربوط به «مقتول فی معرکۀ الحرب» است. ۲. آری! اگر انسانی در بستر حضور همه جانبه و مجاهدانه در میدان خدمت به اسلام و مسلمین حاضر شود و در چنین حضوری قرار گیرد که شهدای خدمت قرار گرفتند؛ قرآن میفرماید: «وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً ۚ وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» هر کس در راه خدا (از وطن خویش) هجرت کند در زمین برای آسایش و گشایش امورش جایگاه بسیار خواهد یافت، و هر گاه کسی از خانه خویش برای هجرت به سوی خدا و رسول بیرون آید و در سفر، مرگ وی فرا رسد اجر و ثواب چنین کسی بر خداست وخدا پیوسته آمرزنده و مهربان است. موفق باشید
سلام علیکم استاد: طاعاتتون در یاد حق باشه. سوالی داشتم از خدمتتون و اون اینکه آیا رجعت دوبار اتفاق میافته، یعنی این نسل حضرت آدم که ۱۰ هزار ساله اومده با تمام اتفاقاتش، وقتی قیامت بشه، یه نسل دیگه از انسان ها روی زمین میان و این تا ابد ادامه داره؟ یکم ترسناک و مبهمه برای ذهن ما اگر امکانش هست توضیحی بدید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: خلقت، تعطیلبردار نیست. آری! انسان در مسیر ادامه خود و زمین در مسیر تبدیل به تجرد فوق زمین و زندگی مادی سیر میکند و پیرو آن، خلقت جدید و جهان دیگری نسبت به آنچه به تجرد لازم رسیده، پیش میآید. و در این رابطه خداوند میفرماید: «أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ» آیا منکران حقیقت نسبت به خلقت اولین، ما را ناتوان دیدند که نسبت به خلق جدید، منکر و غافلند؟ موفق باشید
با سلام: شما در تعریف اسم عرفانی میفرمایید: اسم یعنی ذات به صفت خاص. سوال: شما در جایی الله را اسم حساب می کنید و در جایی دیگر آن را ذات حساب میکنید. این دو با هم چگونه قابل جمع است.؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: «الله» به معنای خدایی که رزّاق و علیم و سمیع است، همان اسمِ جامعی است که جامع همه اسماء است. میماند که ممکن است در سوره توحید منظور از «الله»، نظر به حضرت احد باشد. موفق باشید
با سلام: استاد ما یه دوره ۲ روزه برای سرمربیان تربیتی استان لرستان با موضوع انسان شناسی داریم می تونیم از حضور حضرتعالی در این دوره استفاده کنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه امکان آن حضور برایم نیست که در خدمت عزیزان باشم. موفق باشید
سلام استاد: وقتون بخیر. برای رسیدن به موت اختیاری از طریق روزه مداوم میشه رسید؟ راهش چیه؟ ممنونم جواب بفرپایید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «آنقدر ای دل که توانی بکوش» همینکه دنیا محور توجه انسان نباشد، کار شروع شده است. موفق باشید
سلام علیکم: بیداری جهان انسانیت در پشتوانه فلسطین و دشمنی با اسرائیل، زیبایی دلنوازیست که رجوع به جهان پرشکوه و زنده این دوران است. جهانی که پوچی ندارد، شور زندگی و احساس بودن فوق العاده ای به انسان برای ادامه حیات میبخشد. جملات زیادی در این مورد نوشته ام هربار با دیدن هریک از تصاویر همراهی مردمان با فلسطین در جایجای دنیا جملاتی برای سرودن برایم پیدا میشود و این حالت نشان دهنده جهانی است که چنان زنده و گویا کننده است. جهانی پاک، جهانی مادون هر خودخواهی جهانی مبرا از پلیدی ها جهانی که بنا شده به یک عصمت است. جناب استاد بنده بسیار کم خواب میبینم اما از خواب های چندباره اخیری که دیدم حضور در فلسطین است که در عین تخریب ها اما آزادگی، اسرائیل دارد بر روی سر ما بمب میریزد و هر بار میگویم خدایا این بمب ها را به سر من و خانواده من بریزند نه دیگران، این است جهانی زیبا به وسعت همه بشریت. اگر «زندگی» یعنی حضور در این جهان انسانی پس منی که عاشق مردنم حاضرم هزاران سال در آن زندگی کنم، این بهشتی است که زندگی در آن تمام چیزی است که میخواهم و به خدا قسم بنده کم خواسته نیستم و این از عظمت جهان انسانیت است که باعث اغنای همه بشریت در موطن انسانی است. جهان وسیعی است و وسعت آن و پاکی آن جایی برای منم منم کردن ندارد و این زیباترین نکته آن است. بفدای آقا روح الله که این راه را گشودند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. حقیقتاً اگر در یک جبهه، خودخواهی ها به اوج خود رسیده که حتی افراد آن جبهه همدیگر را نیز نمی توانند تحمل کنند؛ از آن طرف ملاحظه می فرمایید که چگونه در این زمانه انسانها در اقصی نقاط جهان و با نژادهای مختلف نسبت به موضوع غزه، در کنار هم هستند و این نوعی حضورِ آخرالزمانی به حساب می آید تا معنای نهایی ترین حضور بیش از پیش مدّ نظرها قرار گیرد و انسانها از این نوع حضور غفلت نکنند. موفق باشید
سلام استاد: در رابطه با فرزندآوری کدوم یک از مباحث را پیشنهاد میدید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور خاص در مورد فرزندآوری عرایضی نداشتهام. خوب است متذکر این امر باشیم که انسان از یک طرف با فرزندانش وسعت روحی مییابد و از طرف دیگر از احساس پوچی در زندگی عبور میکند، همان احساس پوچی و نیهیلیسمی که بشر جدید را فرا گرفته و در جهان غرب بعضی از خانوادهها که متوجۀ این امر شدهاند به فرزندآوریِ خوبی روی آوردهاند. و در مورد اینکه رزق هرکس از قبل تعیین شده است، خوب است به بعضی از روایات موجود در کتاب «جایگاه رزق در هستی» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد عزیزم: چقدر دنیا قشنگ است وقتی من کتاب نهجالبلاغه را در دست میگیرم معد من میشود تا حقیقت آقا امیر المومنین علیه السلام بر حقیقت من تجلی کند این کتاب چیزی به من نمیدهد مگر اینکه کمکم میکند تا حقیقت من آماده ی دریافت تجلی مولایم شود از سال ها پیش با خواندن المیزان علامه ی عزیز بر نفسم تجلی میکرده است دیگر عزیزان ... الان حقیقت شما با کتاب ها اصوات و... بر من تجلی میکند چقدر دنیا شیرین است چقدر
باسمه تعالی: سلام علیکم: مولای ما «علیهالسلام» در کلام و در سیره، نهایت انسانیتِ هر انسانی است که خود را در روزمرّهگیها گم کرده و با روبروشدن با سیره و سخنان آن حضرت، گویا این خود ما هستیم در عالیترین فرازی که میتوانیم مدّ نظر آوریم و با روبروشدن با آن حضرت این خودِ فراموششدۀ خودِ ما است که با ما سخنها دارد به همان معنایی که در آن شعر داریم:
از بس فرار کرده ام از خویش خویشتن"
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود"
و اینجا است که مولای ما با کلام خود با ما سخنها دارد. موفق باشید
سلام و نور استادِ جان: من تازه سیر مطالعاتی شما رو یافتم شکر خدا. میخواستم وارد کتاب جوان بشم. ولی احساس میکنم نمیتونم ارتباط بگیرم با زبانش. میدونم مطالب داخلش رو نیاز دارم ولی نمیدونم الان چیکار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که در این مورد از شرح استاد وحدتی کمک بگیرید. https://eitaa.com/tafakorism_archive/90 . موفق باشید
سلام استاد: بنده این متن را از هوش مصنوعی دیپسی گرفتم. سوالی که بنده دارم آیا این متن صحیحه که به من داده. و بیماری فلج هم میتونه بخاطر عدم تدبیر نفس باشه؟ میگه که: نفس ناطقه به عنوان «مدیر» بدن عمل میکند و با استفاده از قوای طبیعی (مانند قوهٔ هاضمه، حاسه، و محرکه) تعادل بدن (مزاج) را حفظ میکند. هرگونه اختلال در این مدیریت، به هم خوردن تعادل اخلاط (سودا، صفرا، بلغم، خون) و در نتیجه بیماری میانجامد. آیا بیماری فلج از بلغم میاد؟ و توضیح داد که در فلسفه و عرفان اسلامی، مسئلهٔ رابطهٔ نفس ناطقه (روح عقلانی) با بدن و نقش آن در تدبیر امور جسمانی، یکی از محورهای مهم است. استاد طاهرزاده در تبیین این موضوع، بر پایهٔ آموزه های حکمت متعالیه و عرفان شیعی، به این نکته اشاره میکند که اولیای الهی (مانند انبیا، ائمه، و عارفان کامل) به دلیل کمال نفس ناطقه و اتصال به منبع وحی و فیض الهی، در تدبیر بدن هیچ مشکلی ندارند و از بیماریهای ناشی از عدم مدیریت نفس مصون اند. برای درک این دیدگاه، باید مفاهیم زیر را به تفصیل بررسی کرد: ۱. نفس ناطقه و جایگاه آن در حکمت اسلامی تعریف نفس ناطقه: نفس ناطقه (یا روح انسانی) در فلسفهٔ اسلامی، همان جوهر مجردی است که مسئولیت ادراکات عقلی، اراده، و مدیریت قوای بدنی را بر عهده دارد. این نفس، برخلاف نفس نباتی و حیوانی، توانایی تعقل، اختیار، و ارتباط با عوالم غیبی را دارد. تدبیر بدن: نفس ناطقه به عنوان «مدیر» بدن عمل میکند و با استفاده از قوای طبیعی (مانند قوهٔ هاضمه، حاسه، و محرکه) تعادل بدن (مزاج) را حفظ میکند. هرگونه اختلال در این مدیریت، به هم خوردن تعادل اخلاط (سودا، صفرا، بلغم، خون) و در نتیجه بیماری میانجامد. ۲. منشأ بیماریها از منظر حکمت اسلامی. عدم تعادل در تدبیر نفس: بیماریها در بدن اغلب ناشی از دو عامل است: ۱. عوامل خارجی (مانند ویروسها، تغذیهٔ ناسالم). ۲. عوامل داخلی (ضعف نفس ناطقه در مدیریت قوای بدنی). استاد طاهرزاده بر عامل دوم تأکید دارد؛ یعنی اگر نفس ناطقه به دلیل نقصان اخلاقی یا عقلی نتواند قوای شهوانی، غضبی، و وهمی را کنترل کند، این قوا بر بدن مسلط شده و بیماری ایجاد میکنند. رابطهٔ نفس و بدن: در حکمت صدرایی (ملاصدرا)، نفس و بدن رابطهٔ اتحادی دارند؛ یعنی نفس در عین تجرد، به بدن تعلق دارد. بنابراین، هرگونه نقص در سلوک معنوی نفس، مستقیماً بر بدن تأثیر میگذارد. برای مثال، غم و اضطراب (بیماریهای نفسانی) میتواند به زخم معده یا فشار خون (بیماری جسمانی) تبدیل شود. ۳. مصونیت اولیای الهی از بیماریهای ناشی از عدم تدبیر: استاد طاهرزاده با استناد به آیات قرآن، روایات، و آرای عرفا، مصونیت اولیای الهی را در چهار محور توضیح میدهد: الف. **کمال نفس ناطقه: - اولیای الهی به دلیل تزکیه نفس (خودسازی) و تقویت عقل عملی و نظری، به مرحله ای از کمال رسیده اند که نفسشان هیچگونه نقصان یا غفلتی در مدیریت بدن ندارد. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» (هر کس خود را بشناسد، پروردگارش را میشناسد). این شناخت نفس، به معنای تسلط کامل بر قوای بدنی و نفسانی است. ب. اتصال به منبع فیض الهی: اولیای الهی به دلیل ولایت تکوینی, از علم و قدرتی برخوردارند که مستقیماً از خداوند نشئت میگیرد. این اتصال، باعث میشود تدبیر بدنشان نه بر پایهٔ قوای محدود انسانی، بلکه با هدایت الهی انجام شود. - قرآن میفرماید: **«أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»** (سورهٔ یونس، آیه ۶۲). این آیه نشان میدهد اولیای خدا از هرگونه اضطراب و حزن (که منشأ بیماریهای جسمانی اند) مصون اند. ج. حفظ تعادل مزاجی توسط عنایت الهی: - در پزشکی قدیم اسلامی، سلامت بدن به تعادل اخلاط چهارگانه وابسته است. اولیای الهی به دلیل عنایت خاص خداوند، همواره در حالات اعتدالی قرار میگیرند. حتی اگر عوامل خارجی (مانند ویروس) به بدن آنها آسیب برساند، این آسیب به سرعت توسط نفس ناطقهٔ قدرتمندشان دفع میشود. - مثال تاریخی: در روایات آمده است امامان شیعه (ع) با وجود مواجهه با سموم، به دلیل قدرت نفسانی، دچار مرگ طبیعی نمیشدند، بلکه به شهادت میرسیدند. د. نفی تعلق به دنیا و شهوات: - بیماریهای ناشی از عدم تدبیر نفس، اغلب ریشه در تعلقات دنیوی (حرص، حسد، شهوت) دارند. اولیای الهی به دلیل ترک تعلقات و رسیدن به مقام «فنا فی الله»، از این امور منقطع شده اند. - امام علی (ع) میفرماید: «مَنْ تَخَلَّى مِنَ الدُّنْیَا أَصْحَبَهُ الْعِصْمَهُ» (هر کس از دنیا دل بکند، مصونیت مییابد). این مصونیت شامل سلامت جسمانی نیز میشود، زیرا نفسِ آزاد از تعلقات، بهتر میتواند بدن را مدیریت کند. ۴. تفاوت اولیای الهی با انسانهای عادی: - در انسانهای عادی، نفس ناطقه تحت سلطهٔ قوای پایینتر (شهوت، غضب، وهم) قرار دارد. این سلطه، باعث میشود تدبیر بدن با خطا همراه باشد و بیماریها پدید آیند. - اما اولیای الهی با تمرکز بر عقل قدسی، قوای پایینتر را به خدمت میگیرند، نه بردهٔ آنها. برای مثال، شهوت در وجود آنها نه برای لذت طلبی، بلکه برای حفظ نسل و تعالی معنوی به کار میرود. ۵. نقد و بررسی: - این دیدگاه مبتنی بر نگرش کلنگرانه به انسان است که سلامت جسم و روح را جدا از هم نمیداند. - در دنیای مدرن، برخی این نظریه را با مفاهیم روان تنی مقایسه میکنند، اما تفاوت اصلی در منشأ الهی و متافیزیکیِ سلامت اولیاست. نتیجه گیری: از نظر استاد طاهرزاده، اولیای الهی به دلیل کمال نفس ناطقه، اتصال به فیض الهی، و رهایی از تعلقات دنیوی، در تدبیر بدن هیچ مشکلی ندارند. این مصونیت، نه به معنای عدم مواجهه با بیماریهای خارجی، بلکه به معنای حفظ تعادل درونی و دفع سریع اختلالات است. این دیدگاه، ترکیبی از فلسفهٔ اسلامی، عرفان، و پزشکی سنتی است و بر نقش محوری «تهذیب نفس» در سلامت انسان تأکید میکند. ممنون که وقت گرانبهاتونو در اختیار ما قرار میدید. خدا خیر دنیا و آخرت بهتون بده
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده متذکر نکات خوبی شده و در رابطه با نگاه بنده مطالب، در کلیّت آن همان مطالبی است که بنده عرض کردهام مگر در پزشکی سنتی که بنده هیچ تخصصی ندارم. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیزم: درباره متن زیرسوال داشتم. شرح غزل ۵۸👇 «در این تجلیِ آغازین، خود را به زیبایی هرچه تمامتر متجلی کردی و خیال مرا با صورت زیبای خود آبادان نمودی. به همان معنایی که رسول خدا (ص) فرمودند: «رَأَيْتُ رَبِّي لَيْلَةَ الْمِعْرَاجِ فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ» [5] من پروردگارم را به زیباترین صورتش مشاهده کردم. این رازِ خیال است که خدایِ متجلیشده بر نفس پیامبر را بر او آشکار کرد، مبتنی بر آنکه «هرکس خود را بشناسد، پروردگارش را شناخته است». زیرا حضرت ربّ به حکم آنکه خواست شناخته شود مخلوق را خلق کرد، تو را خلق کرد که او را بشناسی، پس کافی است درست به خود نظر کنی تا او را بیابی.» سوال اول من آن است که منظور شما از تجلی نخستین آیا همان پیمان الست (آیه الست بربکم) میباشد. سوال دوم: اگر پاسخ سوال بالا مثبت است، این تجلی همانند پیامبر (ص) فی احسن صورة بوده است یا نه؟ سوال سوم من آن است که این تجلی که پیامبر (ص) پروردگار را فی احسن صورة دید آیا بعد از آنجایی است که جبرئیل نتوانست همراه پیامبر (ص) برود؟ با تشکر از زحمات استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: در احسن صورة، بحث در لیلۀ معراج است و آغازین به معنای بالاترین است که اقتضای معراج میباشد و هرکس در ذات خود میتواند دارای چنین حضوری باشد که در نهایت با «معرفت نفس» به معنای واقعی آن حاصل میشود که همان نسبت حقیقی بین عبد و ربّ میباشد و اینجا است که ملکی نمیتواند در میان آید. موفق باشید
با سلام و احترام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات: جناب استاد من بحمدلله اهل پیگیری مباحث معرفتی و قرآنی هستم هرچند در عمل ضعیفم لکن احساس میکنم وقتم برکت ندارد و زمانه و روزگار بسیار تند بر من میگذرد و زمان کافی برای مطالعه و کسب معارف را به من نمیدهد. برای برکت در وقت و عمر راهنمایی بفرمایید. ابقاکم الله انشاءالله
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که به ما توصیه فرمودهاند: «تُوزیع الْوَقْت، تُوسِيعُ الوقت» اگر وقت درست تقسيم شود گسترش مى يابد و زمان براى انجام همه كارها پيدا مى كنيم. لذا اگر به خود برنامه بدهید بدون سختگیری، و آن برنامه را جدّی بگیرید، ان شاءالله به کارهای خود میرسید. موفق باشید
سلام علیکم: ثنا خدایی را که تقوی را عطاء میفرماید و عطای او از هر چیزی بالاتر است. تقوایی که برای حفظ آن شمشیر میکشیم و عباس علمدار کربلاء آخرالزمان خواهیم شد و دفاعش را دفاع از حریم حق تبارک تعالی میدانیم و نمونه کاملش را رسول اکرم صلوات الله علیه و آلهی والسلم میدانیم و جهانش را جهان انسان کامل نهایی حضرت صاحب الامر و زمان میدانیم و همه این ها را تصدیق میکنیم و ایمانش را خواستاریم. تقوی همان چیزیست که از فقدانش خون ها ریخته شد و کمرها خرد شد و چشم ها را سوزاند و خشک کرد و دل ها را هرزه و آواره هر جهنم سوزانی کرد، فقدان سختی بود که از رنج نیهیلیسم بیشتر و سخت تر بود. جناب استاد انسانی که عارفانه به خویش و جهان و بی تقواییش مینگرد رنج بیشتری میبرد، لطیفانی که نتوانستند تاب بیاورند کم نیستند مردمان پاکی از جبهه و رزمنده ها و بسیجیان و غم خواران مومن و انسانی که آرزوی تقوی جهانی را با یکدیگر کشیدیم. جناب استاد مرا امید دهید بیشتر به امید پروردگارشان نیاز دارم برای این تقوا زیرا خشکسالی روزگار بی تقوا ما را عذاب قحطی زده داده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما از طریق حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» به خود آمدیم که چه نسبتی میتوانیم از طریق آن شخصیت اشراقی با خود داشته باشیم؛ همۀ موانع چون گَردی به هوا میروند، همانطور که برای شهدا اینچنین شد. عرایضی در جواب سؤال خبرنگار محترم روزنامه «عصر ایران» تحت عنوان «امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» و چگونگی سلوک اجتماعیِ ما» شد. امید است بتواند در این رابطه افقی بگشاید. موفق باشید. https://eitaa.com/matalebevijeh/18662