بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35888

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد ارجمند: اینکه گفته شده علم انسان حصولی هست یا حضوری و‌ گفته شده علم حضوری کاملا یقینی هست و‌ بی واسطه، کسی که بیماری اسکیزوفرنی دارد، ذهنش موجوداتی را می سازه و اونها را هم می بینه و با اونها صحبت می کنه و برای این شخص این امور کاملا واقعی هست، چطور میشه این گونه امور را از علم حضوری یقینی تفکیک کرد؟ آیا این موارد امور یقینی را زیر سوال نمی بره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل هر توهّمی که برای فرد متوهّم، یقینی است ولی نه به معنای مطابقت با خارج. در حالی‌که در علم حضوری، وجودِ معلوم نزد عالم است و نه تصورات او. در مورد علم حضوری همواره علمِ خودمان به خودمان مثال زدنی است. موفق باشید

40569

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: استاد بنده خانمی هستم که همیشه اهل حیا و حجاب بودم ولی چادری نبودم و مذهبم در حد نماز و روزه ۱۰ سال هست که چادری شدم به خاطر مطالعه آثار شما و مطالعه کتب اخلاقی و عرفانی بسیار و عشق و محبت بیشمار به وجود مطهر حضرت زهرا در این مدت ۱۰ سال در منزل بودم و مشغول بچه داری و کارهای منزل و علاقه شدید به چادر اما ۲ سالی هست که رفتم در محیط کار و وارد اجتماع شدم و از طرفی مطالعات معنویم کم شد اعتقادم به چادر کم شده البته هنوز در بقیه عقایدم بسیار محکم هستم استاد واقعا در شرایط فعلی جامعه اگر مانتویی با حجاب باشیم با چادر فرقی دارد؟ استاد می‌ترسم چادرم را در بیاورم از نور قرب حضرت زهرا فاصله بگیرم استاد می‌خواهم در دنیا و آخرت در کنار حضرت زهرا باشم و حس می‌کنم این چادر موهبتی بود که حضرت زهرا عطایم کرد استاد اما از طرفی وسوسه شده ام که می‌شود زهرایی بود با حجاب بدون چادر استاد نظر شما چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! چادر، نهایت حیا را در جان خانمها شکل می‌دهد تا نفس امّارۀ آن‌ها از هرگونه تبرّج و خودنمایی آزاد گردد. ولی با این‌همه با نظر به آن که اگر شرایط طوری است که ممکن است چادر موجب سختی‌هایی شود بالاخره علمای دین اذن داده‌اند که خانم‌ها می‌توانند با پوششی مناسب ولی غیر از چادر در مجامع حاضر شوند. در مورد چادرهای عربی و ملی هم می‌توان فکر کرد. موفق باشید 

40236
متن پرسش

طعم شیرین زندگی در مقاومت. هنوز به مرحله‌ای نرسیده‌ایم که بتوان نام آن را یک پیروزی کامل و تمام عیار گذاشت، اما همین که هیمنه قدرتهای جهان و منطقه را شکستیم و رؤیای شکست‌ناپذیری آنها را از ذهن دوست و دشمن پراندیم یک گام از پیروزی را طی کردیم. یکی از شگردهای دشمن برای شکننده‌کردن انسجام ملی و حمایت ملت از حاکمیت این است که به هر طریق ممکن لذت دست‌آوردهای ما را از ما بگیرد، نگذارد طعم لذت آسمان ستاره باران شده تلاویو و جهنم حیفا و جمعیت نماز جمعه خشم و نصر بر جانمان بنشیند. انتظارهای بزرگ خوبند، آرزوی نابودی اسرائیل به دست ایران اسلامی، یک آرمان حقیقی و محقق شدنی است اما کی و چگونه؟ صبر می‌خواهد و بصیرت. اینکه از اولین مواجهه جدی و صریح انتظار پیروزی نهایی را داشته باشیم ما را خسته و دلسردمی‌کند، موجب چند دستگی بین امت می‌شود، نسبت به مواجهه‌های بعدی دلسردمان می‌کند. استکبار جهانی، پیشینه‌ای حداقل ۳۰۰ ساله دارد از استعمارگری و اشغال قاره‌ها و کشورها آغازشده و حال به داشتن پایگاه نظامی در سراسر جهان رسیده و اسرائیل عصاره وجودی استکبار جهانی در گلوگاه تاریخ و جغرافیای سرنوشت ساز غرب آسیاست. جنگ بین ما و اسرائیل جنگ حق و همه جهان استکبار است، تجسمی از نبرد همیشگی حق و باطل. ما امت قویِ عزیزی هستیم اینکه در ما باورِ شکستن اسرائیل و امریکا شکل‌گرفته بالاترین قدرت است و عزیزیم چون نمی‌گذاریم اراده هیچ قدرت بیرونی بر ما نفوذ کند. پیروزی صبر می‌خواهد و صبر ما را لطیف می‌کند، صبر اراده ما را برای تحقق خواسته‌هایمان نافذ می‌کند. قرار نیست چند ماه بجنگیم پیروز شویم و بعد دوباره به زندگی برگردیم، قرار است مقاومت سبک زندگی ما شود قرار است هیولای استکبار در مقابل چشم مردم دنیا بپوسد و فروبریزد، حتی اگر به عصر عاشورایی هم رسیدیم ذره‌ای از باور ما کم نشود، ما امت مهدی (عج) هستیم و منجی عالم از امت ماست و این استقامت می‌خواهد. درست است که برای ترساندن خصم حتما به قدرت سخت نیاز داریم اما برای غلبه بر باطل ما روش خود را داریم، اگر جنس مقاومت ما از جنس قیام مهدی (عج) است، روش ایشان از کار انداختن سلاح‌های دشمنان است تا غلبه بر آنها با تکنولوژی برتر. این از کارانداختن از جنس نماز جمعه نصر و نماز جمعه خشم و نصر است، در عمل به جبهه باطل می‌گوییم حداکثر کاری که می‌توانی بکنی، کشتن است ما اینجا گرد هم آمدیم بیا موشک‌هایت را بریز، بعد؟ اگر الله را به ربوبیت خود برگزیدیم اگر نه فقط قوی بودیم نه فقط علیم؛ اگر امتی شدیم که الله را در همه اطوار و احوال زندگی خود جاری کردیم و بر این حال استقامت کردیم و هیچ تغییر و تحول ظاهری، از آتش‌بس و شهادت و حتی شکست ظاهری و موقت، بر ایمان ما اثر نگذاشت، خداوند ملائکه خود را بر ما نازل می‌کند که هیچ خوف و حزنی بر ما نیست. قدر این امتی که هستیم بدانیم مظلومان عالم دعاگوی ما هستند یتیمان غزه و لبنان از رشادت ما قد می‌کشند جوانان اروپا و امریکا از مواجهه ما و دولتهایشان به فکر فرومی‌روند. عَلَم امیرالمؤمنین و اولاد صالحش را ما به دست گرفته‌ایم. پرچم ایران و فلسطین و حزب الله و "چفیه" این نماد مقاومت در سراسر جهان بر سر دستها می‌رود. اگر ضعفهایی داریم جبران می‌کنیم، اگر به علم و تکنولوژی بالاتری نیاز داریم می‌سازیم، اگر پشتوانه معرفتی و تمدن‌ساز ما هنوز به فعلیت نرسیده و هنوز نظام اجتماعی و اقتصادی و سیاسی ما کاملا اسلامی نیست، می‌سازیم. اما حتما باید عظمت خود را برای هم روایت کنیم حتما باید به هموطنان‌مان بگوییم چقدر این ۱۲روز قشنگ‌تر شده‌بودید. چقدر دلم برای اینگونه با هم بودنمان تنگ شده بود ما دوباره از شهرها و غیرنظامیان هم شهید دادیم ما فریاد مرگ بر اسرائیل دهه نودی‌ها را تماشاکردیم و اشک شوق و شکر ریختیم. این عالی بود چشم همه ما به انگشت اشاره رهبر است. گوش همه ما به اذن جهاد و صلح اوست. سست نشویم به هیچ کس زیر لوای جمهوری اسلامی غُر نزنیم، با هم نزاع نکنیم که ما را سست می‌کند و از عظمت پرچم‌مان می‌کاهد. ملت ایران! همشهری! هموطن! عالی بودید. آغاز زندگی با رنگ و رونق مقاومتی پررنگ‌تر و جدی‌تر مبارکمان. سلام و ارادت خدمت استاد بزرگوار بعد از اعلام آتش بس، برخی از نیروهای انقلابی دچار یاس و سرخوردگی شدند، گویا قرار بود در همین مواجهه اسرائیل از صحنه روزگار محو شود و حالا که پیش از نابودی اسرائیل آتش بس از طرف ایران پذیرفته شد، ما به هدف خود نرسیده‌ایم. این متن را در این حال و هوا نوشتم. از توجه حضرتعالی ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه آنچه در رابطه با حاضر شدن در تاریخی که باید از دوگانگی بین «زندگی» و «مقاومت» عبور کرد، در این نوشتار زده شده است. آری اگر به گفته جناب عالی صبر می‌خواهد و بصیرت باید نسبت به این دو حضور در تاریخی که پیش آمده بیندیشیم از آن جهت که ایران با هویت انقلاب اسلامی رقیب تمدن غربی شده، با جمع بین پیشرفت و معنویت و با بلوغی که در بستر نهضت کربلا و تفسیر آن پیش آمده است. 
در شرایط تاریخی که رژیم صهیونی در بستر مقابله با جمهوری اسلامی پیش آورد، به عبور از دوگانگی بین «زندگی» و «مقاومت» و حاضرشدن در یگانگی بین «زندگی» و «مقاومت» بیندیشیم، امری که در کلام و سلوک رهبر معظم انقلاب همواره مطرح بوده است. آری! ما در مقابل خود تاریخی را می‌یابیم که در فرهنگ مقاومت برایمان پیش آمد و آن مرحله‌ای  از تاریخ ایران اسلامی شد و آیندۀ درخشانی که در این راستا در مقابل ملت ایران است.
چه زیبا است یگانگی بین «حق» و «خلق»، به همان معنایی که خداوند در وصف یگانگی ارادۀ پیامبر خود «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و حضرت ربّ العالمین فرمود: «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى» و این به یک معنا همان به ظهورآمدن ارادۀ مولایمان علی «علیه‌السلام» در جنگ خندق است که پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در وصف کار آن حضرت فرمود: «ضَربَة عَلی یَوم الخَندَق اَفضَل مِن عِبادَة الثَقلین». و امروز ما در میدان یگانگی «زندگی» و «مقاومت» شاهد این یگانگی در بین مردم خود هستیم، به طوری که ارادۀ خود را ذیل ارادۀ الهی که نابودی رژیم صهیونیستی است احساس می‌کنند تا از تاریخ کربلا جدا نباشند. 
بحمدالله شرایطی پیش آمده است که در مقابله با رژیم صهیونی تا مرز مقابله با آمریکا جلو و جلوتر رفته‌ایم و این یعنی حقیقتاً وارد تاریخی شده‌ایم که تاریخ مقاومت است، در عین زندگی‌کردن، به جای جریانی که می‌خواهد ما را گرفتار دوگانگیِ زندگی و یا مقاومت کند، ما در یگانگی بین زندگی و مقاومت، در این زمانه می‌توانیم خود را معنا کنیم زیرا ما در مقابل یک تاریخ قرار داریم، تاریخی که مرحله‌ای از مراحل مهم تاریخ ایران اسلامی است. یگانگی «زندگی» و «مقاومت» که ما از کربلا آموختیم یعنی ما هرگز یقۀ جریان‌های متجاوز و ضد انسانیت را رها نمی‌کنیم وگرنه زندگی را گم کرده‌ایم. موفق باشید. 

39790

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: طاعات و عبادات قبول درگاه حق ان‌شاءالله. دیده ام که بین شاگردان جناب فردید و آنان که اندیشه‌های ایشان را مورد بررسی قرار می‌دهند، بر سر مفاهیم وقت و زمان و تاریخ، مقداری عدم تفاهم و تفاوت وجود دارد. می‌خواستم بدانم تفاوتِ مفاهیمِ وقت، زمان و تاریخ در چیست؟ و دقیقا منظور از حوالت تاریخ چیست؟ وقت بخیر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در این موضوع بسیار مفصل است که البته با ادامۀ مباحث مربوط به جناب دکتر احمد فردید باید روشن شود. در این مورد خوب است به عنوان مقدمه به بحث «گزیده‌هایی از افکار و اندیشه‌های دکتر احمد فردید»
https://lobolmizan.ir/leaflet/1284?mark=%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%AF 
و به مباحث «دیدار فرهی و فتوحات آخرالزمان»
https://lobolmizan.ir/leaflet/1615?mark=%D9%81%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D8%AF رجوع فرمایید. موفق باشید
 

39771
متن پرسش

عرض سلام و ادب استاد: در ماه مبارک حس عجیبی برایم تجربه می‌شود شاید خیلی ساده ولی شیرین، حس نزدیکی به خدا، در محضر او بودن، و درک و لمس محبت و مغفرت او. همیشه انتظار می‌کشم برای این ماه چرا که تنها در این ماه می‌توانم رحمت خدا را لمس و درک کنم. اما در بقیه روزهای سال خیلی وقت ها حس می‌کنم دیگر آن رحمت، به آن شدت در دسترس نیست و دلتنگ می‌شوم و عموما غیر از ماه مبارک آنقدر که از خدا خوف دارم و جلال و عظمتش را درک می‌کنم نمی‌توانم امید به رحمتش داشته باشم. نمی‌دانم چطور بگویم، دلم می‌خواهد در طول سال بتوانم همان خدایی که در ماه مبارک می‌بینم، درک کنم. آیا می‌توان کاری کرد، انسی که در این ماه ایجاد می‌شود ادامه پیدا کند؟ آیا این حس خاص ماه مبارک است؟ نمی‌دانم دقیقا چگونه بیان کنم ولی انگار انسان باری دیگر هود را در نسبت با حق میابد، چگونه می‌توان از این نسبت احیا شده پاسداری کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «اول قدم آن است که او را یابی / آخر قدم آن است که با او باشی». و از این جهت فرموده‌اند ماه رمضان، «آغاز» است تا تقوا را که همان خودنگهبانی است در آن میدان احساس کنیم و به لطف الهی در طول سال در آن بستر خود را ادامه دهیم. موفق باشید      

39716

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: طاعات قبول حق ان شاءالله. برای میلاد امام حسن علیه السلام باید سخنرانی کنم پیشنهاد شما کدام یک از مطالبتان هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوۀ «رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام» https://lobolmizan.ir/leaflet/360?mark=%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87 به قسمت امام حسن «علیه‌السلام» رجوع فرمایید. موفق باشید

39616
متن پرسش

سلام استاد: بخدا قسم که حیفم می آید وقتم را تلف کنم، بخدا که بیهوده می‌بینم پای مدرسه ایستادن و گیر افتادن در باطلاق هایی بی سر و ته، بی خود است که می‌گویند بیاید مدرسه را بسازیم، ببخشید مگر مجسمه است؟ که ما آن را پس از کمی کند و کاو کردن در ویترین قرار دهیم چون بلاخره فضای آموزشی هم باید داشته باشیم. چرا بنده بعنوان یک کسی که به مدرسه می‌رود و با وجود فکرهایی که دارم به جایی رسیده است که می‌گویم نکند مثلا یا گاو داری است یا زندان است یا گناهی کرده ام یا مشکل دارم. این جا شاید بهترین جواب آخری باشد یعنی مشکل از خودم است، خب این طور با خود می‌گویم غلط کردی که مسئله دار شدی و گور بابای مسئله و بیا تا اندازه ی یک عمر چشم و گوش و زبان را از خود ببرم تا بخوبی بتوان دانشگاهم را بروم و مثل همه نانم را بخورم. الان که معلوم نیست برای چه چیزی من وقت می‌گذارم و مجبور می‌شوم در همین میان خود را اسیر یک حیات اجتماعی نفرت انگیز کنم. خب با خود می‌گویم به چه دردی می خورد، نهایتا پس فردا بلاخره باید من هم سگ دو بزنم تا زن و بچه ای داشته باشم و بعد هم بگویند بیا برو در این نیم متر در دو متر جا بخواب و خدا حافظ. این وسط مسئله و دغدغه ام جز یک آرزو از آن چیزی بیش نماند. در همین هیاهو چشمم به امام حسین (ع) می‌خورد و نفسم چاک می‌شود که سید حسن از او می گوید: «ای شقایق‌های آتش گرفته، دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد. آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟» سید مرتضی می‌گوید: «و مگر از درون این خاک اگر نردبانی به آسمان نباشد، جز کرم هایی فربه و تن پرور برمی آید؟ پس اگر مقصد را نه اینجاست در زیر این سقف های دل تنگ و در پس این پنجره های کوچک که به کوچه های بن بست باز می شود، نمی توان جُست. بهتر آن که پرنده ی روح دل بر قفس نبنند. پس اگر مقصد پرواز است! قفس ویران بهتر! پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراست! اگر قبرستان جایی است که مردگان را در آن به خاک سپرده اند، پس ما قبرستان نشینان عادات و روزمره گی ها را کی راهی به معنای زندگی هست؟ اگر مقصد پرواز است! قفس ویران بهتر! پرستویی که مقصد را در کوچ می بیند، از ویرانی لانه اش نمی هراسد!» نمی‌دانم چرا صبح تا شب دارم خودم را می‌کشم تا این قفس ها خراب نشود! آرزویم ققنوس بی بال در اوج آسمان بود و حال کبوتری شده ام که بال هایم سنگینی می‌کند. احساس می‌کنم شمر زمانه حد اقل برای خودم، خودم هستم. درک استعاری ام مانند خنجری زهر آلود شده است که از پشت به من ضربه زده است. به طور مثال درک هنر ماندن در مدرسه را ندارم. خدایا نور قرآنت را بر جانم و جانمان بیفزای تا آزاد شوم و آزاد شویم. حاج قاسم هم می گوید: «هر کس را صبح شهادت نیست، شام مرگ است / بی شهادت مرگ را با خسران چه فرقی می‌کند؟»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان به حضور اقیانوسیِ خود اندیشه کرد، صدها رود گِل‌آلود را در خود جای می‌دهد تا با دستِ گشادۀ خود، آب آن‌ها را در اقیانوس جای دهد و آن‌ها را اقیانوسی کند و گِل و لای آن‌ها را ته‌نشین نماید. این‌جا است که حضور در مدرسه و آگاهی کامل از محتوای آن دروس، شرط حضور در جهانی است که ما در آن در این زمان حاضر هستیم و نمی‌خواهیم گرفتار تنگناهای آن شویم.
دریادلی، شرطِ حضور در تاریخی است که بنا داریم اسیر آن نباشیم و در این رابطه به سیره و روش حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بیندیشید که از یک طرف به عنوان یک طلبۀ درس‌خوانده تا مرز یک فقیه کاردان جلو رفتند، با آن‌همه گِله‌ای که نسبت به روش‌های حوزه داشتند. و از طرف دیگر خود را محدود به آن دروس رسمی نکردند و در جهان خود حاضر شدند و راهِ حضور در تاریخ آینده را برای ما هموار نمودند همانند رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» که تا این اندازه در ارائۀ درس خارج فقه موفق‌اند و از آن طرف چه اندازه متوجۀ امروز و فردای بشر می‌باشند. موفق باشید    
 

39360

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و سپاس خدمت حضرتعالی: اگر کسی بخواهد فلسفه غرب بخواند به نظر شما می‌تواند در طریق تفکر کمک کننده باشد و چگونه و با چه نگرشی باید بخواند اگر استادی در این زمینه معرفی نمایید ممنون میشوم؟ آیا اول باید فلسفه اسلامی بخوانیم و چه مقدار باید فلسفه اسلامی بخوانیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با حضور در فلسفۀ صدرایی و سپس مواجه‌شدن با فلاسفۀ غرب مانند هایدگر، میدانِ اندیشیدن به انسان در مقابل ما گشوده می‌شود و این است آن تفکر اصیل که تحت عنوان خودشناسی به ما توصیه شده است. موفق باشید

39293

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ارادت و احترام: این موضوع (پیدا کردن حضور خود در تاریخ امروزین) در واقع همون به فرج شخصی رسیدن هست؟ درست میگم؟ 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «بشر جدید و آیندۀ قدسی پیشِ رو» که روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

39166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: در ویدئوی جلسه ۲۲ از بحث برهان تا عرفان (حرکت جوهری) استاد عزیز می فرمایند بهشت فوق زمان و مکان است. سپس می فرمایند بعضی ۷۰۰ هزار سال روی پل صراط معطل می شوند! با توجه به اینکه آنجا زمان و مکان وجود ندارد این ۷۰۰ هزار سال به چه معناست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌فرمایید که روایات و آیات سعی دارند ما را به شکلی متوجه شرایط جهان دیگر بکنند و به نظر می‌آید از این جهت مثلاً می‌فرمایند: «ممّا تعدون» حاکی از آن‌که آن جهان مانند این جهان نیست. هر چند به گفته آیت الله محمد شجاعی در کتاب معادشان به هر حال تقدم و تاخری در میان هست ولی نه به معنای این نوع زمانی که ما در دنیا با آن  روبرو هستیم. موفق باشید

39076

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم: ۱. در رابطه با تحصیل علم الحمدلله توجهی پیدا شد که برای اینکه راه طی شود و انسان به جزم برسد و بتواند برداشت صحیح داشته باشد و نظر بدهد و در مطالب غرق نشود بلکه بتواند سوار بر موج ها شود، باید در هر علمی فراخور آن با توجه به اسّ المطالب؛ مطلب ما، مطلب هل و مطلب لم فرایند تحصیلی را به پیش برد. آرام آرام شروع کرده ام با اساتید علوم مختلف مشورت می‌کنم، در رابطه با منظومه علمی که تخصصش را دارند تا به فراخور اسّ المطالب بر اساس کتب، جایگاه و نحو مواجه با کتاب مشخص گردد تا به صورت مشخص و منسجم با کتاب هایی که موجود است، برخورد کردم. بسیار مشتاقم بدانم که شما که این مسیر را طی کرده اید؛ در هر علم حوزوی، نظرتان در رابطه با رسیدن به صاحب نظری_ که آیت الله جوادی آملی حفظه الله فرمودن که روایات به ما دستور می‌دهد که در علم ما صاحب نظر شوید نه اینکه فقط بدانید _ بر چه اساسی بوده؟ و یا در هر کتابی که مطالعه می‌فرمایید. چه در اصول و فقه و چه در کلام و فلسفه و عرفان، بخصوص در عرفان روش تحصیل عرفان به صورت صحیح چگونه است تا اینکه انسان دچار برخورد ذوقی نشود و در نهایت هیچ عائدی نداشته باشد؟ البته اصل بحثم این نیست که بخواهم فی الحال ورود در فلسفه یا عرفان داشته باشم. فعلا در مقام این هستم که جایگاه علوم مختلف و روش تحصیل مجدّانه آنها را بیابم. روش پژوهش محورانه تان چگونه است؟ ۲. وای من و وای من وای من. در حدیث جنود عقل و جهل در جایی فرمودید که حدیثی از امام عسکری نقل شده که آن میوه ممنوعه که حضرت آدم از آن نهی شده بود، ولایت ماست که هرکسی توان درک آن ندارد؛ کز بهشت ادم به یک تقصیر بیرون می رود. خب ما که بدبخت و بیچاره تر از این حرف هاییم! کمی علم می‌خوانیم شیطان هم دیگر به گرد پایمان نمی رسد! و یا از طرف دیگر، کافیست کمی در این راه قدم زنیم، به کوچکترین لغزشی همه چیز از کف می‌رود؟ چه کنم که در سوزم از خود؟ هرچه جلوتر هم می‌رود سختی نسبت به اصل معنویت، یعنی انقلاب و ولایت؛ امامین انقالب بی توجه تر و یا حتی در ضدشان جرف ها گفته می شود. چه بسیار نیروی های عالی که بدست این نااهلان افتاده و دیگر آرمان گرایی و تمدن نوین اسلامی و فقه نظام و اقتصاد اسلامی و.... همه را به تمسخر می‌گیرند و اگر کسی چنین فکر کند، چنان به نگاه تحقیر دیده می‌شود که از صد تازیانه بدتر است! در این فضا های بسیار بسیار سخت و سخت چگونه باید پیشروی کرد. ما که خود پای لنگ داریم، با این جماعت استخوان شکن.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه سخن در آن جمله عالِم وارسته یعنی آیت الله جوادی«حفظه‌الله» نهفته است که فرموده بودند: «که در علم، باید صاحب‌نظر شد و نه آن‌که صرفاً دانا به مطالب روایات و آیات و دیگر مباحث بود». بنابراین برای آن‌که مطالب را تنها حفظ کنیم، با آن‌ها مواجه نمی‌شویم و این، عزم خاص خود را می‌خواهد و در همین راستا اگر دروس حوزوی با دقت کامل ادامه یابد و افرادی مانند حضرت امام و علامه طباطبایی را مدّ نظر قرار دهیم؛ امور، خود به خود به لطف الهی پیش می‌رود تا جایی که ارادت انسان به ائمه معصومین «علیهم‌السلام» و نظر به ولایت آن‌ها در نهاد انسان سر بر می‌آورد. زیرا هرچه آن علمای بزرگ دارند همه و همه جلوه‌ای از انوار اولیای معصوم می‌باشد. موفق باشید

38952

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و نور خدمت استاد عزیز: استاد خواستم در جهت علوم قرانی که برخی افراد ادعا می‌کنند با توجه به نام فرزند و مادر می‌توان عدد هر نامی را دراورد که در کدام طبقه ظلمانی و نورانی قرار دارد و بر طبق آن می‌توان سن ازدواج، عدد موفقیت، عدد حصار، عدد سرنوشت را بدست آورد و برهمین اساس می‌توان طالع بینی کرد. آیا درست است؟ واقعا چنین چیزی صحت دارد؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً این حرف‌ها قابل اعتماد نیست. موفق باشید

38914

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام محضر استاد گرانقدر: می‌خواستم در خصوص خرید و مصرف کالاهایی که این روزها به اسم کالاهای صهیونیستی نامیده میشه به طور ویژه نوشیدنی های کوکاکولا، پپسی، فانتا، اسپرایت و محصولات خوراکی دیگری نظیر دنت، کیت کت و ... و برخی برندهای آرایشی بهداشتی که بحث های فراوانی بین قشر مذهبی در مورد آنها وجود دارد، توضیح کاملی بفرمایید. توسط برخی دوستان محقق و حتی در برنامه به افق فلسطین هم عنوان شد که براساس مدارک ثابت شده که شرکت خوشگوار مشهد برای برندهای کوکاکولا و فانتا و اسپرایت به شرکت اصلی که بخشی از سود خود رو به اسراییل میده، پول پرداخت می کنه تا بتونه اجازه تولید داشته باشه و مواد اولیه رو از طریق کشور واسط، وارد می کنه، حالا برخی دوستان می گویند ما خودمون پول نمی دیم بخریم، ولی جایی باشه، می‌خوریم. می‌خواستم اول در مورد کلیت خرید و مصرف این محصولات رو توضیح بدهید و دوم اینکه در خصوص اینکه وقتی دیگران این محصولات رو مثلا برای مهمانی تهیه کردند، وظیفه ما چیه؛ استفاده نکنیم یا بکنیم؛ شرح بدین. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که ولیّ امر مسلمین به صورتی قاطع فرمودند ورود در هر امری که به هر شکلی سودی برای اسرائیل به میان آورد، حرام است. معلوم است که سخت باید احتیاط کرد حتی در موارد احتمالی. در مورد نکته دوم هم عرض بنده آن است که چگونه می‌توان از محصولی که به هر صورت نسبتی حتی اندک با رژیم جنایتکار صهیونیسم دارد استفاده کرد و انتظار داشت قلب انسان تیره نگردد!! موفق باشید

38808

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: با توجه به روایتی که از امیرالمؤمنین «سلام الله علیه» نقل شده است که فرموده اند: «إنّ اليومَ عَمَلٌ و لا حِسابَ، و غَدا حِسابٌ و لا عَمَلَ»، ۱. جایگاه اعمال افرادی که در همین دنیا تا حدی برزخی شده اند چگونه خواهد بود؟ ۲. تفاوت این افراد با کسانی که از دنیا رفته‌اند و وارد برزخ شده اند چیست؟ ۳. بالاخره بزرگانی که در مورد ایشان گفته شده از جوانی برزخی شده اند، آیا در همین دنیا مشغول عمل هستند یا حساب؟! چون در روایت می فرماید: غَدا حِسابٌ و لا عَمَلَ. پس این اعمالی که از ایشان مشاهده می شود چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین دنیا قیامتی شده‌اند. ۲. در برزخ حضور بیشتری نسبت به خود پیدا می‌کند. ۳. همین امروز تا حدی برکات کارهای خوب خود را احساس می‌نماید. موفق باشید

38762

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

«الهی! به لطف و‌ کرمت ملت ما و ملت های جهان را با نور معارف عالیه ات آشنا و مأنوس و خوشبخت بفرما». سلام استاد. من خیلی‌ جناب دکتر داوری را دوست دارم. و این علاقه و ارادت به صورت جدی با اشاره حضرتعالی در مورد کتابی که درباره انقلاب اسلامی دارند آغاز شد و با دیگر آثارشان ادامه پیدا کرد. با مطالعه این کتاب و نگاه جدّی و زنده و فوق‌العاده عمیق ایشان به جایگاه انقلاب اسلامی، سراسر وجودم را حیرت و لذت فرا گرفت. شناخت عمیق ایشان از غرب و مدرنیته و توسعه نیافتگی و مسائل کشور هم که به جای خود. حتی وقتی شنیدم از دکتر پزشکیان حمایت کردند، به دنبال راهی بودم تا حکمت و فلسفه این حمایت را پیدا کنم و زوایا و ظرائف باریک تر از موی این عمل را کشف کنم. استاد چرا من اینقدر دکتر داوری را دوست دارم؟ چرا؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم شخصیت علمی و اندیشه دقیق دکتر داوری است که همان‌طور که حتماً تجربه‌ کرده‌اید ما را حقیقتاً با تفکری که معنای تفکر است، آشنا می کنند. در امور سیاسی و مواضع جزئی، در زمان‌های مختلف؛ باید فکر کرد دکتر داوری چه تصوری از آن جبهه دارد که دکتر پزشکیان متعلّق به آن است و در آن مسیر دکتر عارف را به عنوان معاون اول انتخاب می‌کند؟ و احساس خطری که به جبهه مقابل دارد، ممکن است گمان کنند نوعی تحجّر حاکم می‌شود به جهت شواهدی که دیده‌اند. که البته از نظر بنده در هر حال، شخصیت آقای دکتر جلیلی برای ادامه انقلاب و حضور در آینده انقلاب، قابل توجه است. موفق باشید

38621

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: از پاسخ شما به سوال 38616 برای بنده این سوال پیش آمد که: چگونه است که علی (ع) می‌فرماید: من چیزی را ندیدم مگر آنکه قبل آن و.... الله را دیدم؟ اینجا حضرت از دیدن الله سخن به میان آورده اند نه دیدن رب؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه نظر کنید که حضرت الله را همان ربّ عرش عظیم متذکر می شود و می فرماید: «حَسْبِیَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ». موفق باشید

38597

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: دل آزرده و بی مهتاب شده ام. در دنیا چون آهن پاره ای پوسیده و بی مصرف در فضا معلق، وامانده از تکیه گاه به دنبال خدا می‌گردم. نه راه پیش دارم نه راه برگشت، چه کنم؟ می دانم و خوب می دانم که فریب خورده ام، اما از چه؟ از که؟ غرب زدگی برایم شده یک خیاط حرفه ای، چون از یاد برده ام که انسان عریان به دنیا آمده و عریان از دنیا می‌رود. با خود احساس کردم که زمستان است و سرد، باید لباس بر تن کنم اما این لباس تنها تن مرا نپوشاند، بلکه بیش از همه این ها خود و منیتم را پوشانده. خدایا به کجای این شب تیره پناه آرم؟ «خانقاه دل . بمی بَربند راه عقل را از خانقاه دل . ‏که این دارالجُنون هرگز نباشد جٰای عاقلها‏ . اگر دل بُسته ای بَر عشق جانان جای خالی کُن‏ . ‏که این میخٰانه هرگز نیست جز مأوای بیدلها‏ . تو گر از نشئۀ می کمتر از آنی بخود آئی‏ . بُرون شو بی درنگ از مرز خلوتگاه غافلها‏ . چه از گلهٰای باغ دوست رنگ آن صنم دیدی‏ . ‏جُدا گشتی ز باغ دوست‏‏(یار) ‏‏دریاها وَ ساحلهٰا‏ . تو راه جنّت و فردوس را در پیش خود دیدی‏ . ‏جُدا گشتی ز راه حقّ وَ پیوستی بباطلهٰا‏» « سخن دل . نتوان نرم نمودش به سخن‏ . ‏این سخن از دل سنگش پیداست‏ . ‏‏از در صُلح بُرون ناید دوست‏ . ‏دیگر امروز ز جنگش پیداست‏ . ‏‏می زده ست از رُخ سُرخش پُرسید‏ . ‏مستی از چشم قشنگش پیداست‏ . یار امشب پی عاشق کشی اَست‏ . ‏من نگویم؛ ز خدنگش پیداست‏ » خدایا راهم ده . چگونه به خدا بگویم فقط تو را دوست دارم و تا الان غلط کرده ام که جز تو بوده ام . «( فارغ از عالم‏ . ‏‏فقر، فخر است اگر فارغ از عالم باشد‏ . ‏‏آنکه از خویش گذر کرد، چه اش غم باشد؟‏ ). ‏‏طالع بخت در آن روز برآید، که شبش‏ . ‏یار تا صُبح وَرا مونس وَ همدم باشد‏ . ‏‏طرب سٰاغر درویش نفهمد صوفی‏ . ‏باده از دست بُتی گیر که محرم باشد‏ . ‏‏طوطی باغ محبّت نرود کُلبۀ جُغد‏ . ‏بازِ فردوس، کُجا کَلبِ معلَّم باشد؟! ( ‏‏‏این دل گُم شده را یا به پناهت بپذیر‏ . ‏‏یا رَهٰا ساز که سرگشته عالم باشد) »‏ حاج قاسم با دلی گرفته و چشمی گریه آلود صدایت می‌زنم در عصر یخبندان قلبم ، دستم را بگیر. من باید بروم ، جا مانده و لگد کوب روزگارم ، به سوی خورشید می روم . « بادۀ اَلَسْت . ‏‏‏هُشیاری من بگیر و مستم بنما . ‏‏‏سرمست ز بادۀ الستم بنما . ‏‏‏بر نیستیم فزون کن از راه کَرم . ‏‏‏دَر دیدۀ خود هر آنچه هستم بنما‏ » « رَها باید شد! . ‏‏‏از هستی خویشتن رها باید شُد‏ . ‏‏از دیو خودیِّ خود جُدا باید شُد‏ . ‏‏آن کس که به شیطان دَرون سرگرم است‏ . ‏‏کی راهیِ راه انبیا خواهد شُد‏ » و اما کلام آخر « تشنۀ پاسُخ‏ . ‏‏ای دوست هر آنچه هست نور رُخ تو است‏ . ‏‏فریادرس دل، نظر فرّخ تو اَست‏ . ‏‏طی شد شب هجر‏‏ (قدر) ‏‏و مطلع فجر نشد‏ . ‏‏یارا! دل مُرده تشنۀ پاسخ تو است‏ »

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان «قرآن و جایگاه شهادت سید حسن نصرالله»https://eitaa.com/matalebevijeh/17679 شد. امید است افقی که باید بدان نظر شود و خود را در آینده ای بس بزرگ احساس کنیم؛ به نور شهادت آن سید بزرگوار گشوده شود. موفق باشید

38559

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد محترم: در پاسخ سوالی تایید فرمودید که نفس چهارده معصوم با اول مخلوق که همان نور محمدیه یا صادر اول هست بعد از تولد متحد می‌شود. در مورد اینکه حضرات از همان ابتدا معصوم هستند بحثی نیست ولی این اتحاد آنها با صادر اول مسلما با گذر زمان و ابتلائات و سختیها و حرکت جوهری صورت می‌گیرد منتهی با سرعتی خیلی بیشتر نسبت به دیگرانی که در مسیر کمال قرار دارند کما اینکه حضرت امیر علیه السلام در هنگام رحلت پیامبر اکرم (ص) فرمود که حضرت رسول بابی از علم به روی من باز کرد که... آیا همین جمله و جملات مشابه و بعضی قرائن نشان نمی‌دهد که انسان کامل شدن آنها سوای معصومیت با ابتلائات و امتحانات و گذر زمان صورت می‌پذیرد و عصمت آنان حبه ای است ولی کمالات و اتصاف به اسما اکتسابی هست هر چند اولین مرتبه کمال آنها با آخرین مرتبه اولیا غیر معصوم بالاتر است و اتحاد تام و کامل نفس آنها در قوس صعود با حقیقت اولیه آنها در قوس نزول بعد از وفات صورت می‌گیرد این برداشت را تایید می‌فرمایید؟ کما اینکه حضرت ابراهیم بعد از امتحانات سخت جوهر وجودش متحول شد و به مقام امامت ارتقا پیدا کرد. جزاکالله خیرا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت در رابطه با نکته ای که می فرمایید اینطور آمده: در رابطه با اعتقاد به وجود انسان هایی که خداوند به نحوه ی خاصی برگزیده، موضوع مخلَصین در قرآن است. شیطان می داند كه از بین بنـدگان خدا فقـط یك گروه هستنـد كه هیچ ابزار و امكانی برای گمراهی آن ها در اختیار ندارد و آن «مخلَصین» هستند و لذا به خداوند عرض کرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعین، اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ» به عزت تو همه را گمراه می كنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصین آن هایی هستند که خداوند در آن ها تصرف خاصی دارد و هیچ كس در آن ها سهمی ندارد تا شیطان بتواند در آن ها تصرف کند. اگر به معنی «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهید شد كه مخلَص بودن غیر «مخلِص»بودن است. همّت برای خوب شدن مربوط به مخلِصین است و نه برای مخلَصین، بلكه مخلَصین برگزیدگانی هستند كه خداوند برای خود خالص كرده و هیچ كس در آن ها سهمی ندارد، بلكه آن ها به دلیل مخلَص بودنشان آینه ی خواست و رضایت خدایند و هركس خواست رضایت خدا را جلب کند، باید حركات و افكار و عقاید آن ها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه این مقام یک مقام اكتسابی نخواهد بود، بلكه موهبتی است، هرچند آن ها با اختیار خود باید این عصمت را حفظ نمایند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبی مشكل ترین كار ممكن برای بشریت است، زیرا حفظ عصمت به این معنا است که یك لغزش نباید از آن ها سر بزند. در همین رابطه است که عارفان گفته اند:
محنت قرب ز بُعد افزون است
جگر از محنت قربم خون اسـت
هسـت در قرب همه بیم زوال
نیست در بُعد جز امید وصــال
حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالک را خون می کند که با یک خطا از آن مقام سقوط می نماید. در زیارت، خطاب به امامان «علیهم السلام» عرض می کنیم: «السَّلامُ عَلَیكُمْ یا نُورَاللهِ فی ظُلُماتِ الاَرض» سلام برشما ای نور خدا در ظلمت های زمین. «بِكُمْ یُسْلَكُ اِلَی الرِّضْوان» به كمك شما راه رضایت الهی طی می شود. و یا می گوییم: «حَفَظَةً لِسِرِّه وَ خَزَنَةً لِعِلْمِه» شما نگهبان سرّ الهی و معدن علم او هستید. موفق باشید
 

38527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در مقام واحدیت ذات به اسماء ظاهر می‌شود. در مقام احدیت این صفات علم، قدرت و حیات چه می‌شوند؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در «برهان صدیقین» به طور کامل روشن شد، بحث در جامعیت و مجموعیت است. موفق باشید

38507
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: در ایام هفته دفاع مقدس و به بهانه تجلیل از خاطرات شهدا و مجاهدان دفاع مقدس مواجهه‌ای ویژه در انقلاب اسلامی نسبت به شهدای دفاع مقدس وجود دارد که در هیچ کجای تاریخ جز درباره شهدا و اسرای کربلا سابقه ندارد در تاملی به چرایی این نوع مواجهه که خاطرات شهدا و ایثارگران را تا این حد برای ما عزیز و مقدس کرده، این چند سطر به قلم آمد که تقدیم حضورتان می‌کنم: فقط انسان است که می‌تواند خاطره بسازد فقط این ما هستیم که خاطر داریم، خاطرخواه کسی می‌شویم، خاطر کسی برایمان عزیز می‌شود و به‌خاطر کسی کاری انجام می‌دهیم. ما چگونه خاطره می‌سازیم؟ چگونه در خاطرها می‌مانیم؟ شاید با خطر کردن همین که یک روز در این حد خطر می‌کنیم که از روال عادی شهر و خانه بیرون بزنیم، با همین اندکی خطرکردن، خاطره یک روز در دل طبیعت را برای خود رقم می‌زنیم گویی نسبتی میان خطر و خاطره هست هرچه در خطر بزرگتری می‌افتیم یا جرأت و جسارت بیشتر خطرکردن را به خود می‌دهیم، قوت و قدرت خاطره هم بیشتر می‌شود. شاید خاطره یک روز از زندگی تا زنده‌ایم برای ما زلال و قوی باشد، اما همین که ما را به خاک سپردند، خاطره ناب ما نیز با ما دفن می‌شود. وقتی مُردیم چه خاطره‌ای از ما باقی می‌ماند، در خاطر چند نفر می‌مانیم؟ شاید در خاطر آنها که برایشان خطرکرده‌ایم تا مدتی زنده بمانیم بعضی چنان خطری می‌کنند که تا قرنها در خاطر میلیونها نفر زنده‌اند، حتی بدون اینکه بدانیم و توجهی به آن داشته باشیم که چرا خاطره کسی در میان ما اینچنین عزیز است. ‌مگر خاطره شدن چه اهمیت دارد؟ چه بسیار، کسانی که از خودگذشتگی‌ها کردند که در خاطرها بمانند اما هیچ‌کس آنها را بخاطر نمی‌آوَرَد و چه بسیار مردان و زنانی که بی‌دغدغه نام و بدنامی؛ نه به خاطر خاطرها و خاطره‌ها، بخاطر کسی که در خاطرشان عزیز بود، گمنام و خاموش رنجها کشیدند، جامهای تلخی را نوش کردند و حضورشان در قلب انسانها، تنها به اراده ربّ قلوب زنده ماند؛ گویا او، نوعی از حیات را در ضمن بودن آدمیان در این دنیا برای آنها حفظ کرده‌است. گویی عمرشان برای شدت بودنشان در تاریخ انسانی کوتاه بوده و حال در خاطرها و خاطره‌ها زنده‌اند، تا امتداد وجود دنیایی‌شان، تاریخ‌سازی‌شان، قرنها بیش از عمر دنیایی‌شان امتداد یابد، تا قرنها می‌شود تماشایشان کرد، می‌شود آنها را شنید، می‌شود به آنها دل بست، می‌شود در افق وجودشان زیست، می‌شود با شادی‌شان خندید و با غمهایشان گریست می‌شود بخاطرشان مُرد، می‌شود بخاطرشان زیست https://eitaa.com/porsa_andishe

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه می‌توان تا قیام قیامت با شهدایی که با اشارات حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در راستای دفاع از اسلام، آن‌چنان به سوی جبهه‌ها دویدند که تا عرش پرواز کردند نسبتی نداشت، راستی را! نسبت ما با اینان چه نسبتی باید باشد؟ چگونه می‌توان خود را با اراده‌های قدسی که آنان را در بر گرفته بود، یگانه ندانست. کسانی که همه حرکات‌شان حکایت از آن داشت که جان‌شان را ذیل اراده الهی قرار داده‌اند و شخصیت‌شان آینه اراده الهی شده است تا آن‌جایی که فهمیدند تاریخی آغاز شده با آینده‌ای بسی متعالی و باید خود را در آن تاریخ حاضر کرد تا معنای حضور در آینده معنای آن‌ها شود. آنان را در خاطره خود نگه می‌داریم تا خود را به پا کنیم. وقتی فهمیدیم دیروزمان برای‌مان کافی نیست و به بودنی وسیع‌تر و حضوری عمیق‌تر نیاز داریم، ناگهان میدان حضور در دفاع مقدس برایمان گشوده شد و این بود راز این که فهمیدیم «چگونه ما، ما شدیم». و در نتیجه سنگری به ظهور آمد که حماس و حزب الله نیز خود را در آن یافتند تا با کوهی از خاطره آنچنان در جهان و ذیل اراده متعالی الهی قرار گیرند که سید مقاومت در سخت‌ترین شرایطی که به گمان دشمن برایشان پیش آمده است احساس کنند همه چیز در اختیار آنان است و هیچ چیز در اختیار دشمنان اسلام نیست؛ و در نتیجه این‌چنین می‌گویند: https://eitaa.com/sheikh_ali_moghaddam/4029 . موفق باشید  

38293

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود: من به طور غیر ارادی برخی وقتها ناگهان ذهن و فکرم درگیر فردی می‌شود و از کنترل من خارج است و اذیت می‌شوم. البته همیشگی نیست و بعد متوجه می‌شوم که این افراد به من فکر می‌کردن و یا می‌بینم که پیام دادند و یا زنگی به من زدند یا به ناگاه حالم بد می‌شود و افکار ناجور و منفی به سمتم هجوم می آورد. چرا چنین اتفاقاتی برای من می افتد؟ این نشانه ضعف من نیست که هر کس به من فکر کند به سمت او بروم؟ باید چکار کنم که چنین نباشم. چون برخی مواقع واقعا کنترل خودم دست خودم نیست و یک نکته دیگر، من علیرغم کلی کار و برنامه که دارم و باید انجام دهم، کلا بی انگیزه هستم و هیچ میلی برای انجام ندارم. دوست دارم فقط بخوابم. نمی‌دانم باید چکار کنم. خواهشاً راهنمایی بفرمایید . با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» ان شاءالله می‌تواند در این رابطه کارساز باشد. موفق باشید

38219

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: به نظر شما با روی کار آمدن انقلاب اسلامی ایران کدام اسم از اسماء الله به صحنه آمده است؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود در این موارد کار آسانی نیست که بتوان متذکر اسم یا چند اسم باشیم. موفق باشید

38088

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: برای افزایش سعه صدر و رفع تنگی خلق و تندخویی، توصیه ای بفرمایید. برای رفع این مشکل، مطالعه و تدبر و تعمق در چه موضوعاتی مفید است؟ یا گفتن چه اذکار و انجام چه اعمالی؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که در نسبت با انسان‌ها، وجه انسانی آن‌ها را مدّ نظر قرار دهیم و تا آن‌جایی که امکان دارد حرکات آن‌ها را حمل بر صحت نماییم. موفق باشید 

38073

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بنده یکبار در زمانی این سئوال را پرسیدم حال دوباره آن را می‌پرسم. کِی این حرکات سفر اول تمام و زندگی با سفر دوم آغاز می‌شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع حرکات، زمان‌بردار نیست. شواهدی است که در هر سفری پیش می‌آید. موفق باشید

38051

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و ادب: بنظر حضرتعالی جمله سوزناک امام حسین علیه السلام خطاب به علی اکبر در آخرین لحظات «یا علی علی الدنیا بعدک العفا» صرفا حاکی از غم از دست دادن فرزند است و یک جمله احساسی است و یا اینکه دلالت بر خسارت تکوینی عالم در نتیجه از دست دادن شخصی است که بالقوه لیاقت جانشین امام دارد و شهادت ایشان لطمات معنوی برای جامعه مسلمین دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلماً زندگی در زمین با نظر به مظاهری که انسان را به یاد خدا می‌اندازد، ارزش خود را دارد و حضرت علی اکبر «علیه‌السلام» از همه جهات، آینه انوار الهی و بخصوص اشبه الناس به رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» هستند و چگونه امامی که در مظاهرِ الهی با حضرت معبود مأنوس هستند، طاقت شکستن آن آینه را که دشمن انجام داده داشته باشند؟ هرچند که جناب حضرت علی اکبر «علیه‌السلام»، راهی گشوده‌اند که منجر به آن حضور نهایی می‌گردند. موفق باشید  

نمایش چاپی