بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7618
متن پرسش
سلام علیکم آیا امکان دارد که قوای ذهنی عارف کامل که در مقام سیر فی الخلق به الحق و موظف به دعوت مردم به حق است در اثر کهولت سن یا دیگری بیماری ها آنچنان دچار ضعف شود که از تشخیص حق و باطل در سیر عملی خویش باز بماند و باعث گمراهی مردم شود؟ البته ما این را در مورد هیچ کدام از معصومین سراغ نداریم. اما در مورد غیر چهارده معصوم آیا برای کسی که به این مقام شامخ عرفانی رسیده باشد چنین عارضه ای ممکن است یا این که چنان مقامی بالضروره از هر نقصی که مایه خطای در تشخیص باشد نیز جلوگیری میکند؟ سوال از این جهت حساس است که اگر بپذیرم عارف کامل در اثر کهلوت سن یا بیماری دچار چنین عارضه ای شود تبعا شایستگی اقامه حق در خلق را نخواهد داشت. اما آن چه ذهنم را به این سوال مشغول کرد این بود که علامه طباطبایی که البته مثل مرحوم حضرت امام (ره) قیام اجتماعی به حق نداشتند در انتهای عمر حواسشان درست کار نمی کرده و دچار نقصان حافظه شده بودند البته نمی دانم آیا آن مقامی را که برای حضرت امام با تمام لوازمش محقق می دانیم برای حضرت علامه هم محقق می دانیم یا نه. نظر ما در مورد خود امام (ره) این است که ایشان تا آخر عمر حتی در سال های پایانی که قلبشان با باطری کار می کرده است نیز از لحاظ قوای ذهنی و حواس در سلامت کامل بوده اند.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در سیر بالحقِ فی الخلق، انسان تنها احکام الهی را در میان خلق اظهار می‌کند هرچند ممکن است حواس ظاهری او از بیرون چیزی را نگیرد و حتی مثل علامه تشنگی بدن و نیاز به آب را احساس نکند ولی در همان حال اگر از ایشان سؤال شود در اظهار حق کوچک‌ترین نقصانی ندارند. در مورد حضرت امام می‌توان گفت چون در سیر بالحق فی الخلق مأمور توجه به جزئیات امور اجتماعی بودند می‌توانستند حکم حقانی آن امور را هم مطرح کنند. موفق باشید
6874

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. قرار است برای سفر به راهیان نور بسته فرهنگی تهیه شود. به نظر بنده کتاب " جوان و انتخاب بزرگ" با توجه به جو دانشگاه ها و فضای فکری و... مناسب میباشد. آیا به نظر این کتاب مناسب این سفر میباشد؟ یا اینکه کتاب دیگری را پیشنهاد میکنید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کتاب خوب است. جزوه‌ای هم در رابطه با زیارت شهداء با کاروان‌های راهیان نور تهیه شده که إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
3875
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .سوالی کوتاه دارم،این علاقه دیوانه وار ما به حضرت امام خامنه ای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی و یک سالک ناب مسیر سیر به حضرت حق که واقعا مارا عاشق ایشون کرده،در صراط چگونه متجلی میشه؟راحت بگم کجا دستمون رو میگیره؟این علاقه ای که به ایشون داریم اصلا مثل علاقه ای که مثلا به حضرت آیت الله جوادی آملی داریم یا مثلا به بقیه اساتید داریم نیست.یه چیزی بالاتره. . .استاد نمیدونم عرض کنم یا خیر،ولی بنده بیشتر از 3 ساله ایشان و نحوه سلوکشون رو میشناسم،و علاقه زیادی هم داشتم،اما این علاقه شدید رو از ماه رمضان امسال یک دفعه پیدا کردم،از کجا؟اصلا نمیدانم؛اصلا یه چیز دیگس. . . موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: لطف خدا است که انسان به نایب امام زمان«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» که انوار آن حضرت در حرکات و سکناتش ظاهر است، علاقه‌مند باشد، کمترین بهره‌ی چنین علاقه‌ آن است که خطورات شیطانی نمی‌توانند شما را تحت تأثیر خودشان قرار دهند. موفق باشید
3089
متن پرسش
با سلام و عذرخواهی از بابت مزاحمت بنده 27 ساله و یکسالیست که در مقطع فوق لیسانس مهندسی فارغ التحصیل شده و مشغول به کارم. از دوسال پیش با شما و کتاب های شما آشنا شدم و به فراخور زمانی که در اختیار داشتم از از آنها بهره می بردم. متأسفانه برخلاف تصورات وهم آلودم مبنی بر حرکت در مسیر سلوک دینی، در اثر واقعه ای به این نتیجه رسیدم که در این راه هیچ گونه موفقیتی حاصل نکرده ام. به این نتیجه رسیدم که شاید اینگونه تذکرات جای خود را در زندگی من پیدانکرده و من باید به صورت جدی در این مسیر گام بردارم. لذا به فکر تحصیل در حوزه علمیه قم افتادم تا هم بتوانم از شرایط تحصیل در آنجا استفاده کنم و نیز به دلیل دوری از خانواده کمی بهتر و جدی تر بتوانم خود را در این محیط پیدا کرده و ارزیابی نمایم تا پس از چندسال توانسته باشم خیلی از دانسته های خود را به باور تبدیل نموده و تبدیل به یک رویه ثابت درزندگی شود که به راحتی و بامرور زمان با مسائل غیرالهی جایگزین نشود. اما متأسفانه از هرکس در این زمینه مشورت می گیرم بدون استثنا اصرار دارند که در حوزه علمیه نمی توانی به دنبال معنویت بگردی. خواهش میکنم بفرمایید چه کار کنم. وقتی میبینم با این ظاهر به اصطلاح اسلامی هیچ فرقی به لحاظ فکری و عقیدتی با یک فرد غیر مذهبی ندارم و هنوز در زندگی به دنبال موفقیت های فردی در مجاری غیر الهی (والبته بدون تضاد با دین) هستم. متأسفانه یک مقدار دیگر بگذرد بایک ناامیدی مطلق رو به رو خواهم شد چون هرچه بیشتر می دانم کمتر عمل می کنم. ضمنا اگر در انتهای تحصیل در حوزه به هیچ چیز نرسم پنج سال از عمرم را هدر داده ام. چه کنم در آخر عمر احساس خسران نکنم؟ باید ببخشید این باره سومه که وقت شما رو برای مسائلی که دین به صورت واضح مشخص کرده می گیرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: نمی‌دانم تا حال کسی را دیده‌اید که در علوم دینی به معنای واقعی آن وارد شود و در آخر عمر پشیمان شود؟ و از آن طرف کسی را دیده‌اید که همت خود را صرف داشتن دنیا بکند و در انتها پشیمان نباشد؟ اگر درست وارد حوزه‌ی علمیه شوید و در کنار فقه به معارف الهی مثل عرفان و تفسیر و روایات بپردازید هر اندازه هم که آدم کم‌همتی باشید ضرر نخواهید کرد. موفق باشید
2774
متن پرسش
هو با عرض سلام خدمت استاد بزرگوار در انتهای این هفته به مناسبت عید غدیر راهی مشهدالرضا هستم، می دانم زیارت اسباب و آدابی ورای آداب ظاهری دارد که اگر ادا نشوند حال روحانی انسان بهنگامه بازگشت و گذشت چند روز از حال هنگام عزیمت او بدتر خواهد شد به این معنا که دل او سخت تر از قبل خواهد شد این موضوع مرا نگران کرده که چه مراقباتی (جسمی و روحی) قبل، حین و یعد از زیارت لازم است تا نور امام صرف کمال ما شود و جزء ظالمینی نباشیم که بر خسرانمان افزوده شود... سپاسگزار خواهم بود اگر با توجه به کمی وقت سریعتر پاسخ داده شود در پناه خداند محفوظ و موید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این حرف‌ها چیست که می‌گویید؟! اگر عزم زیارت معصوم را کرده‌اید و می‌دانید نور امام معصوم به استقبال زائرش می‌آید، با تمام امید قدم جلو بگذارید و دل خود را به امامتان بسپارید، آنچه می‌یابید مبارکتان باد. موفق باشید
1021

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. با توجه به اینکه عارف کامل جامع عقل ونقل وشهود است ودر جهاد اکبر به ظفر عشق بر عقل نائل شدهاست. مقدمات و ملزومات وچگونگی جهاد لازم در مبادی کار( عرفان عملی) برای این جهاد پویا( مثال قلب و عقل مثال شمس وسایه است) چیست؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی ابتدا باید با معرفت نفس شروع کرد و از منظر معرفت نفس با آیات و روایات مأنوس شد و بهره‌مند گشت. موفق باشید
770

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد سوال یا در واقع شبهه ای برای اینجانب پیش آمده که ما مسلمانان که ادعا می کنیم دین ما دین کامل و پیامبر(ص) ما آخرین پیامبر است این با توجه به روایات و آیات قرآن است ولی برای کسی که میخواهد دین انتخاب کند وهیچکدام از اینها را هنوز قبول نداره چطور از لحاظ عقلی میتوان ثابت کرد این مطلب را و همچنین رد کرد گفته های پیامبران ومذاهب نوظهور و دروغین که می گویند دین ما اخرین دین وحتی بشارت مثلا حضرت عیسی مربوط به پیامبر ما بوده یا دین ما کامل تر از شماست همانطور که وهابیون می گویند ما اول شیعه بودیم وکامل تر شدیم و از شیعه جلو زدیم مثلا به عنوان معجزه کتابی هم می اورند که شاید حتی از لحاظ عقلی هم مناسب باشد چطور میتوانیم از لحاظ عقلی دین اسلام را کامل ترین دین و پیامبر اسلام را اخرین پیامبر بدانیم با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: قرآن جهت اثبات حقانیت خود می‌فرماید: قرآن میفرماید: « وَ اِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه »( بقره/23) یعنی: اگر در معجزه بودن آنچه بر بندة ما نازل شده شک دارید، سورهای به مانند آن بیاورید. چرا که یا بهواقع او پیامبر است و این آیات را از طرف خدا برای شما آورده، و یا پیامبر نیست و با استعدادهای بشریاش این آیات را برای شما آورده که در حالت دوم یعنی از آن جهت که بشر است این آیات را آورده، پس شما هم که بشر هستید، مسلم اگر همة شما جمع شوید میتوانید یک سورهمثل سورههای این قرآن بیاورید و اگر نمیتوانید، معلوم میشود که او از جنبة بشریاش به چنین توانایی نرسیده، پس پیامبر خدا است. قرآن از نظر هندسه کلمات نه سابقه دارد و نه لاحقه، دارای آهنگی خاص با پذیرش مفاهیم معنوی و بدون تکلف و تصنع است، معلوم نیست الفاظ تابع معانی است و یا معانی تابع الفاظ. قرآن در زمانی به صحنه آمـد و مبـارز طلبیـد که اوج تکامـل فصاحت عرب بود . حتی سخن رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) و حضرتعلی(علیهالسلام) در عین فصاحت، اصلاً شکل و هندسه قرآن را ندارد، و این مبارزه طلبی هنوز هم به قوت خود باقی است. هنوز کسی نیامده بگوید؛ قبل از قرآن چنین کلماتی به این شکل خاص در فلان کتاب بودهاست، همچنانکه کسی نیامده بگوید؛ من مثل آن را آوردهام و اتفاقاً هرچقدر انسان فصیحتر باشد بیشتر متوجه میشود که فصاحت قرآن از نوع فصاحت بشر نیست. همچنانکه جادوگران متوجه شدند کار حضرتموسی(علیهالسلام) از نوع سحر نیست. بیگمان مطمئنترین راه برای شناخت حقیقت قرآن، رجوع به متن قرآن و تأمل در توصیفها و تعبیرهای کتاب آسمانی در بارة خود میباشد، توصیفهایی از قبیل «هُدیً للنّاس»، «هُدیً للمتّقین»، «تبیاناً لکلّ شَیئ»، «حکیم» و «فرقان» نشان میدهد، اینکه میفرماید: اگر میتوانید مثل آن را بیاورید،یعنی آن چیز مثل قرآن باشد از حیث هدایتگری و آوردن معارف هدایتگر وازحیث مطالب حکمتآمیز همسنگ دانشهای قرآن باشد و بشر را به آوردن چنین اندیشههایی در حد قرآن دعوت میکند. جامعیت و کمال قرآن بدین معنی است که قرآن مجید تمامی مواد و مصالح علمی رسیدن انسان به سعادت فردی و اجتماعی را دارا است و با معارف خود رابطة انسان با « خدا »، « خود »، «انسانهای دیگر» و با «جهان» را تبیین میکند و همة این معارف دارای سطوح و لایههای متکثر هستند و در آن برای هرموضوعی بطنها وجود دارد. در پایینترین سطح با مردم عادی صحبت میکند و هرچه مخاطب خود را دقیق بیابد، بطنی از بطون خود را برای او میگشاید و آوردن این حدِّ علوّ در معانی در این حدّ و با این کلمات اصلاً حدّ بشر نیست. در ضمن وهابیون فرقه‌ای از اهل سنت هستند که چنین ادعایی ندارند که ابتدا شیعه بوده‌اند، شاید منظورتان بهایی‌ها باشد که جواب آن‌ها نیز همان است که برای اثبات نبوت باید معجزه‌ای داشت که از حدّ بشر بیرون باشد. موفق باشید
632
متن پرسش
با سلام و احترام. جناب استاد، با توجه به اینکه امروزه پیشرفت علم به همانندسازی DNAمنجرشده و بشر قادر شده حیوانات و حتی انسان را از این طریق ایجاد کند،‌مسئله دمیدن روح توسط خداوند در چهارماهگی در رحم برای جنین انسان چگونه توجیه می‌شود؟برخی روشنفکرنمایان مردم را از این طریق منحرف می سازند که "مسئله خلقت نیز حل شد و انسان خودش قادر به خلقت انسان شده است". استاد چگونه پاسخ این شبهات راباید داد؟ جناب استاد، من عمیقا ائمه را دوست دارم اما گاهی که مطالب اهل سنت و حتی روایات خود ائمه در کتب شیعه را می خوانم احساس می کنم گاهی در مورد ائمه غلو میکنیم. مثلا آیا واقعا ایشان قطب دایره امکان هستند؟ آیا واقعا خدا خلقت را برای ایشان انجام داد؟ آیا واقعا وجود ایشان در آفرینش اینقدر مهم و بی بدیل است؟ چرا در قرآن نام ایشان ذکر نشد همانگونه که نام پیغمبر صل الله علیه و آله ذکر شده است؟جناب استاد چرا در روایات اشاره مستقیمی به قضیه حضرت زهرا (سلام الله علیها) نشده است و جای شک و شبهه باقی مانده است؟جناب استاد، خدا میداند که چقدر مایلم شک و تردید نداشته باشم و به یقین برسم اما همیشه در امور مربوط به خدا و ائمه شک میکنم. چکار کنم که از این شک برهم؟چکار کنم که حضور امام زمان را احساس کنم؟ لطفا این بنده خدا را راهنمایی کنید. مؤید باشید.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی 1- در هر حال تمام فعالیت‌هایی که از طریق DNAو سایر فعالیت‌ها انجام می‌شود، ایجاد شرایطی است تا روح به عنوان موجود مجرد در آن بدن تجلی کند و نفخه‌ی روح انجام گیرد، چه آن شرایط در رحم مادر فراهم شود و روح تجلی کند و چه در بیرون رحم در شرایطی شبیه رحم. 2- در مورد جایگاه ائمه«علیهم‌السلام» پیشنهاد می‌کنم به کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل بیت«علیهم‌السلام» رجوع فرمایید تا إن‌شاءالله روشن شود عقل و برهان ثابت می‌کند اولین مخلوق باید انسان کامل باشد. وقتی موضوع از نظر عقل و استدلال ثابت شد آیا مصداقی دقیق‌تر از پیامبر خدا و حضرت علی و سایر ائمه«علیهم‌السلام» برای انسان کامل می‌توان پیدا کرد؟ 3- در مورد علت این‌که قرآن نام ائمه«علیهم‌السلام» را در قرآن نیاورده خوب است به تحقیقی که علامه‌طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» فرموده‌اند رجوع فرمایید که بنده در جزوه‌ی «مبانی نظری نبوت و امامت» خلاصه‌ی آن را آورده‌ام، مبنی بر این‌که آن‌قدر مشرکین تازه مسلمان‌شده مخالف امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» بودند - به جهت آن‌که اکثرا پدر و برادرانشان در جنگ بدر و احد به دست حضرت کشته شده بودند- که اگر نام حضرت در قرآن می‌آمد مستقیماً با قرآن مقابله می‌کردند. در این مورد به ترجمه‌ی کتاب «الغدیر» قسمت وقایع بعد از واقعه‌ی غدیر رجوع فرمایید. یا به تفسیر المیزان در ذیل تفسیر سوره‌ی معارج رجوع فرمایید تا نمونه‌ای از دشمنی مسلمانان با علی«علیه‌السلام» روشن شود. 4- با آن‌همه خفقانی که ایجاد کردند باز مورخین اهل سنت با زحمت زیاد روایات مفصلی در مورد قضیه‌ی حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» دارند. حداقل به کتاب «بصیرت حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» رجوع فرمایید. بنده در آن کتاب سعی کرده‌ام اکثر روایات را مستند به کتاب‌های اهل سنت بیاورم. 5- پیشنهاد می‌کنم چنانچه برایتان مقدور است سیر مطالعاتی را که در سایت هست دنبال کنید. إن‌شاءالله نتایج خوبی در امور معرفتی به‌دست می‌آورید. موفق باشید
12703

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنده رغبت نمي كنم كه به زيارت ائمه معصومين مثل امام رضا (ع) يا ديگر مشاهد مشرفه بروم، دليلش چيه؟ و چه كار بايد بكنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی مفتخر به زیارت امامان معصوم شدید خود به خود در ذیل نور آن ذوات مقدس مزه‌ی زیارت را و رغبت به آن را خواهید یافت. موفق باشید

12364
متن پرسش
سلام استاد: در مورد «بما کسبت ایدیهم» و «بما کانو یعملون» و «بما قدمت ایدیهم» که در آیات آمده می توان نتیجه گرفت که سرنوشت انسان در دست خود ایشان هست و عوامل بیرونی نقشی در آن ندارد اگر اینطور هست پس قضایی که در شب قدر به آن اشاره شده چه معنای پیدا می کند و تکلیف ما در این مورد چگونه است؟ ممنون از وقتی که می گذارید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که زمینه‌های مقدّرات شب قدر را هم ما با اعمال خود جهت می‌دهیم و در مباحث گذشته عرض شده است که شب قدر مقدّرات کلّی تقدیر می‌شود، به این معنا که کارها آسان‌تر می‌شود و در همه‌حال عنصر انتخاب و اراده‌ی انسان نقش اول را دارد. ولی وقتی مقدّرات خود را در راستای اعمال نیک شکل داده باشیم با سختی کم‌تری مبادرت به اعمال نیک می‌کنیم. موفق باشید

12219

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد با توجه به اینکه یک مکان مذهبی مثل تخت فولاد و گلستان شهدا در شهرمان وجود دارد و در دسترس هم هست اصلا از شما چیزی در مورد این مکان مقدس و علمای مدفون در آن ندیده ام. چند روزی است که به شدت دوست دارم که ساعاتی طولانی در خلوت ترین مکان تخت فولاد در یکی از تکیه ها بروم، دلیلش را نمی دانم یک حالت خاصی است نه خوب است نه بد نمی دانم چه کنم. لطفا بگویید آیا می توانیم از تخت فولاد برای تهذیب نفس و سیر و سلوک استفاده کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده متأسفانه در این مورد کاری نکرده‌ام ولی نباید از این موضوع غافل بود و نسبت به تجریدبخشیدن به روح خود کوتاهی کرد. موفق باشید

11486
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: در رابطه با بحث «عافیت» که چندی قبل در جلسه شرح دعای مکارم الخلاق بدان پرداختید سوالی به ذهن حقیر رسید و آن هم اینکه: بنده همیشه بلا را برای دوستان واقعی خدا می دانستم که برای تقرب محضر رب العالمین بایستی به آن دچار شوند. کما اینکه در زندگی معصومین علیهم السلام انواع مختلف تحمل شداید، از آزارهای جسمی تحمیل شده به آن بزرگواران گرفته تا ناخلفی فرزند و همسر سوء و ... وجود داشته در حالی که این عزیزان مسلما از خداوند عافیت می خواسته اند و دعای معصوم (ع) مسلما مستجاب است. خود بنده نیز در زندگی با سختی هایی بی شماری رو به رو بوده ام که در اطرافیان نمونه آن وجود نداشته و همیشه تحمل این سختی ها را من باب «اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی» نگاه می کردم و نه تنها تحمل، بلکه گاهی برای رسیدن به محبوب، بیشترش را در صورت رضای او درخواست می کردم. سوال بنده این است که فرق این نوع ابتلایات معصومین (ع) با بلاهایی که ما باید در دعاهایمان عافیت را در مقابلش طلب کنیم چیست؟ اگر به بلاها با این دید نگاه کنیم که نوعی حرمان و از دست دادن عافیت محسوب شود تحملش سخت تر خواهد بود، چه کنم که نگاه درستی در این زمینه به دست آورم؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باسمه تعالی: سلام علیکم: عافیت آن نوع عفو الهی است که موجب ایجاد بستری می‌شود تا بهتر خداوند را بندگی کنیم و سختی‌هایی که به دوستان خدا می‌رسد از عافیت بیرون نیست و همان‌طور که متوجه هستید خداوند برای انقطاع آن‌ها از دنیا بعضاً آن بلاها را به آن‌ها می‌دهد. موفق باشید.

11102

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد: باسپاس فروان برای همه چیز. امکان دارد انتشارات کتاب زبان در تفکر هایدگر را بفرمایید؟ انشارات ایران گفتند کار ما نیست. در بازار هم هرچه گشتم پیدا نکردم. بسیار عذر می خواهم. 2. چرا حضرت شمس از حسودان رنجیدند و رفتند یا سایر بزرگان، مگر ایشان هم که غرق در عیش هستند ناراحت می شوند؟ یا ناراحتیشان مثل من شخصی نیست و علتش جهل مردم است نمی فهمم استاد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب را انتشارات ایران چاپ کرده 2- رنجش اولیاء به آن معنا است که محیط را آماده‌ی پذیرش تذکرات خود نمی‌بیننند و از آن ها روی بر می گردانند وگرنه در درون با آرامش خاص با خود و با خدای خود هستند. موفق باشید
8941

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی چند وقتی است در پی پیدا کردن شرح مناسبی برای کتاب منارل السائرین می گشتم ولی متاسفانه شرح خوبی پیدا نکردم تا اینکه یکی از سوال های سایت را دیدم که جنابعالی شرح استاد یزدان پناه را پیشنهاد کرده اید. صحبت هایی با یکی از اساتید انجام شده و اگر خداوند روزی ما بکند چند وقت دیگر این فایل ها به دست ما می رسد ولی باز هم احساس نیاز می شود که یک کتاب به عنوان متن درسی در کنار این فایل ها داشته باشیم. تا آنجایی که من فهمیده ام شرح کاشانی بهترین شرح بوده. حال سوال من اینجا است که با توجه به این که اساتید مختلفی آن را ترجمه و چاپ کرده اند جنابعالی کدامیک از این ترجمه ها و چاپ ها را پیشنهاد می کنید؟ لطفا نام کتاب و عزیزی که آن را ترجمه و شرح کرده اند را بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب استاد یزدان‌پناه از روی شرح عبدالرزاق کاشانی تدریس می‌کنند. کافی است آن شرح را از انتشارات بیدار در ابتدای خیابان چهارمردان(قم) تهیه کنید. موفق باشید
8918
متن پرسش
بنام خدا و با سلام حضور استاد گرامی 1- سوال از کتاب معاد شما چاپ 1392 ص 149 سطر آخر است. کار اسرافیل علیه السلام احیاء و کار عزرائیل علیه السلام اماته و هر گونه قبض است. چرا شما قبض را به اسرافیل علیه السلام نسبت داده اید؟ آیا نکته خاصی مدنظرتان است؟ 2- همین کتاب ص 151 سطر 8 بنابر روایات با نفخ صور اول پس از صعقه همه می میرند و موت منتسب به نفخه اول است. چرا شما نوشته اید در نفخه صور اول بحث از انقطاع روح از بدن و موت نیست؟ بحارالأنوار ج : 6 ص :324- عن تفسیر القمی عند قوله : وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرى فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ ..... فینفخ فیه نفخة فیخرج الصوت من الطرف الذی یلی الأرض فلا یبقى فی الأرض ذو روح إلا صعق و مات و یخرج الصوت من الطرف الذی یلی السماوات فلا یبقى فی السماوات ذو روح إلا صعق و مات إلا إسرافیل قال فیقول الله لإسرافیل یا إسرافیل مت فیموت إسرافیل علاوه براین روایت روایات دیگری هم پیدا کردم که دقیقا همین معنا را با لفظ (مات) میرساند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید دنیا در معرض دَم اسرافیل«علیه‌السلام» قرار می‌گیرد. حال چه در نفخه‌ی اول که مرحله‌ی فنای عالم است و چه در نفخه‌ی دوم که مرحله‌ی بقای بعد از فناء است. در حالی‌که دَم عزرائیل«علیه‌السلام» به افراد مربوط است و از این جهت تفاوتی بین آن دو دَم هست. به نظرم همین که ماتَ و صعِقَ را مترادف آورده، می خواهد برساند که این موت از سنخ صَعقَ است و نه آن موتی که افراد به‌وسیله‌ی نور حضرت عزرائیل«علیه‌السلام» پیدا می‌کنند و این‌که در صفحه‌ی مذکور متذکر شده‌ایم: عنایت دارید که نفرمود «ماتَ». تأکید بر آن است که از معنای صَعق غفلت نشود و روایتی که در کنار واژه‌ی صعق، واژه‌ی مات را آورد، تأکید بر آن دارد که روشن کند صعق یک نوع مردن است هرچند به معنای مردن معمولی نباشد. موفق باشید
7570

صله رحمبازدید:

متن پرسش
هو العلیم: سلام علیکم، استاد گرانمایه جناب حاج آقای طاهرزاده. با توجه به سؤال وجواب٧٥٦٢ با آیه مبارکه "لیس من اهلک“ ،فززند حضرت نوح علیه سلام ، در نداشتن پیوند مکتبی ،اعتقادی ومذهبی موجب قطع رحم می شود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: خیر؛ تنها اگر محارب باشد رعایت رحم‌بودنش را نباید کرد و باید با او مقاتله کرد. در این مورد هم بهتر است رحم محارب ما را کس دیگری به قتل برساند به جهت آثار وضعی که دارد. امام به فرزند خلیفه‌ای که به امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» توهین کرده بود، فرمودند حکمش قتل است ولی خودت او را به قتل نرسان وگرنه عمرت کوتاه می‌شود. موفق باشید
6333
متن پرسش
با سلام و عذرخواهی فراوان که همیشه مزاحم شما هستیم. شما به خانوم های متأهل که لیسانس مهندسی گرفته اند و الآن سرگردانند و همه ی حرف های شما و شاگردان محترمتان را شنیدند و تا زمانی که راجع به هویت زن معاصر و جایگاه آن به نتیجه برسند ، وقت می گذرد و ضمنا "استعداد" و "شرایط" هر گونه تحصیلی اعم از حوزه و دانشگاه را دارند ، توصیه می کنید که الآن چه کار کنند تا فرصت فوت نشود ؟؟ استاد هر چند به عربی علاقه ندارم ولی تکلیف گرایی سایه بر علایق بنده انداخته ، شما توصیه می فرمایید تا زمانی که به نتیجه برسم که جایگاه تاریخی ام چیست و اصلا زن چه جور موجودی است ، و تا زمانی که به خودآگاهی تاریخی برسم که بر اساس آن عمل کنم، چه تحصیلات رسمی ای را ادامه بدهم ؟ وقت می گذرد . با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر شرایط لازم برای خواندن ادبیات عرب برای ارتباط مستقیم با متون‌ دینی مثل قرآن و روایات فراهم است، این کار را بکنید ولی همان‌طور که عرض کردم وقتی کلیات هدف را بشناسیم در شرایطی که پیش می‌آید می‌توانیم انتخاب کنیم. موفق باشید
6138
متن پرسش
استاد عزیز سلام راستش چند سالی است که با مباحث شما به لطف الهی آشنا شدم اما حقیقتش اینه که سه الی 4 سال است که به طور مستمر نتوانستم مباحث را دنبال کنم و الان دچار سردرگمی شدم یک روز علاقمندم و یک روز بی انگیزه من عاشق مباحث معرفتیم امانمیدانم چرا دچار چنین حالتی شدم الان هر از گاهی تغییراتی در خودم می بینم به عنوان مثال سعی می کنم معایبم را بر طرف کنم البته تا حدودی موفق بودم هر چند اگر از بعدی عیبی را بر طرف کردم عیب بزرگتری را در خود دیده ام و یاد مطالب گذشته معرفتی می افتم و تا حدودی کمک از آن می گیرم اما در وجودم وسوسه می شوم که دیگر بس است به آنچه که آموخته ام بسنده کنم و آنها را عملی کنم و روی اخلاقیات کار کنم اما هنوز دلم نمی پذیرد که بی خیال ادامه مباحث باشم یک سال پیش مباحث جنود عقل و جهل را دنبال کردم اما کاملش نکردم نمی دانم چرا نمی توانم ادامه دهم خواهشا بفرمایید من چکار کنم؟ برنامه ام را چطور دنبال کنم و از کجا دوباره شروع کنم؟ با این احساس ها و مشکلاتی که سر راهم ایجاد می شود چگونه برخورد کنم؟2- استاد به یاد دارم شما فرمودید گاهی خدواند رزق فردی را وقتی تنگ می کند بنده هر چقدر هم تلاش کند به رزق بیشتر دست پیدا نمی کند آیا این رزق کم همیشگی است؟ آیا بنده نمی تواند راه حلی برای گشایش رزق خود داشته باشد و یا پیدا کند؟ شخص بنده متوچه این قضیه شدم که هر چه تلاش می کنم گشایشی نمی بینم و متوجه می شوم رزقم همینن است اما برای رفاه زندگیم باید گشایشی ایجاد شود همین مسئله هم به زندگیم لطمه وارد می کند شاید بفرمایید که خوب چون نیازمن بیشتر از این نیست و من حرص و ولع دارم اما مگر خدواند نمی فرماید برای روزیتان تلاش کنید و برای رفاه زندگی باید تلاش کرد من که از حداقل ها محرومم مثل داشتن ماشین و خانه و ... خوب آیا خواستن آن برای داشتن آرامش و رفاه و بندگی چیز بدی است که گشایش رخ نمی دهد؟ کتاب رزق شمارا سالهای قبل خوندم و الان برای همین است که چنین سوالاتی پیش می آید و حتی در وجودم آن حرفهای بالا را احساس می کنم لطفا مرا از این سردرگمی نجات دهید متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سعی بفرمائید زندگی را برای خود درست معنا کنید و به خود بفهمانید هراندازه در معارف الهی بالاتر روید در عمل به دستورات شریعت جدّی‌تر خواهید بود 2- تنگی رزق به معنای آن نیست که انسان از آنچه برای بندگی خدا در این دنیا نیاز دارد محروم باشد، پس شما تلاش خود را به طور معمول انجام بدهید و منتظر تقدیر الهی باشید. موفق باشید
3106
متن پرسش
سلام استا دعزیز تر از جانم:‌تاکنون چهارسوال نوشتم جواب ندادین. اما سوال پنجم: در تاریخ ائمه (علیهم السلام) آمده است که قبر منور و متبرک حضرت علی(ع) تا زمان امام هفتم(ع) مکتوم بود و بعد مشکوف شد. تا اینجا جا درست!! اما در زیارت امین الله داریم که امام سجاد(ع) گونه های مبارکش را بر چهار طرف یا دو طرف قبر گذاشت و این زیارت را خواند. این منافات ندارد؟ سوال دوم: آیا روز الست مربوط به اولیای خداست یا همه انسان ها؟ اگر مربوط به همه انسان هاست چرا ما یادمان نیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- در مورد زیارت امین الله گفته‌اند حضرت به صورت پنهانی با اصحاب خاص در حال زیارت بودند که چون غریبه ای وارد شد برای آن که معلوم نشود دارند زیارت می‌کنند فضای زیارت را به مناجات تبدیل کردند. اگر این خبر درست باشد معلوم می‌شود محل قبر مبارک حضرت علی«علیه‌السلام» فقط برای عده‌ای خاص معلوم بوده بدون آن‌که ظاهرش معلوم باشد 2- قبلاً هم عرض کردم حضور ذات انسانی ما در عهد الست در مقابل حضرت رب، به صورت حضوری بوده و به همین جهت آن عده‌ای که سلوک کافی داشته باشند آن حضور را احساس می‌کنند. و آیت الله جوادی در تفسیر آیه‌ی 173 سوره‌ی اعراف می‌فرمودند کسانی را می‌شناسند که آن حضور را هم‌اکنون احساس می‌کنند. آنچه در حافظه می‌ماند مربوط به علم حصولی است و معلوم است که نباید ما آن عالم را بیاد داشته باشیم. موفق باشید
2538

درجات توبهبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب محضر استاد طاهرزاده (استاد گرامی خیلی ببخشید و مزاحم می شوم و پرسشم را دوباره مطرح می کنم چون احساس می کنم این مطلب بازهم جای تامل داشت بنده درباره آیه یبدل الله سیئات حسنات مقداری تفکر کردم .خواهشا مطلب بنده را مطالعه فرمایید و نظر خود را بیان فرمایید.) درباره آیه یبدل الله سیئاتهم حسنات سوال داشتتم طبق این ایه درست است که در اثر توبه واقعی و عمل صالح گناه تبدیل به حسنه می شود اگر کسی در معرض گناه قرار گرفت و مرتکب گناه نشد هم برایش حسنه ای است سوال اینجاست که درجه عمل گناه نکردن با درجه گناه تبدیل شده به حسنه برابر است ؟ بنده در این زمینه دلایلی بیان می کنم که به نظر می رسد حسنه گناه نکردن از حسنه گناه تبدیل شده به حسنه بالاتر است . .می خواهم ان دلایل را برای حضرتعالی بیان کنم و بدانم که شما هم تصدیق می فرمایید از لحاظ عقلی می پذیریم که حسنه گناه نکردن از حسنه گناه تبدیل شده به حسنه بالاتر است. هر عمل صالح داراری نورانیتی است که به نظر می رسد نورانیت گناه نکردن از نورانیت عمل مبدل به حسنه گشته بیشتر است عدل الهی اقتضا می کند درجه عمل گناه نکردن با عمل مبدل گشته برابر نباشد در بحث معاد داریم که صراط ما همین الان برقراراست لذا اگرکسی گناه نکرد وضعش بسیار بهتر خواهد بود چون سیر الی الله را بهتر طی کرده است درست است که گناه تبدیل به حسنه می شود ولی به نظر می رسد اگر گناه انجام نشود رضای الهی بیشتری شامل حال فرد خواهد شد اعمال صالح باعث قرب الهی است یکی از اعمال صالح هم گناه نکردن است که باعث قرب الهی میشود به نظر می رسد حسنه گناه نکردن ما را به قرب بیشتری می رساند طبق ایه ان اکرمکم عند الله اتفاکم به نظر می رسد اگر گناه انجام نشود شخص نزد خدا گرامی تر است حتی اگر گناهش تبدیل به حسنه شود مهمترین دلیلی که مشخص می کند ارزش عمل گناه نکردن بسیار بالاتر از گناه تبدیل شده به حسنه است بحث نزدیکی به اهل البیت است . اهل البیت معصوم هستند و نعوذ بالله گناه نکردند که بخواهندبا عمل صالح گناه هشان تبدیل به حسنه بشود لذا هر کس در همان ابتدا گناه نکرد به اهل البیت نزدیکتر است استاد گرامی آیا این دلایل بخصوص دلیل آخر اثبات می کند که ارزش گناه نکردن برتر از گناهی است که تبدیل به حسنه شده است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین‌طور که می‌فرمایید باقی‌ماندن بر بندگی از طریق رعایت حرام و حلال الهی انسان را شبیه امامان معصوم می‌کند و در مقام اُنس با پروردگارش قرار می‌دهد. از طرفی خداوند در رابطه با پاک‌شدن از گناه در اثر توبه و در اثر انجام عمل صالح دو مرحله را گوشزد می‌کند. یک مرحله که می‌فرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏» یعنی اعمال خوب و الهی موجب از بین‌رفتن سیئات می‌شود و انسان با اعمالی که در نزد پروردگارش اعمال حَسن هستند خود را از گناهان آزاد می‌کند و در یک مرحله می‌فرماید: «... إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما » که اگر انسان توبه‌کننده و در توبه‌ی خود عمیق باشد ، نه‌تنها خداوندگناهان او را از بین می‌برد بلکه آن گناهان را تبدیل به حسنات می‌کند. شاید مصداق مورد دوم حرّبن‌یزید ریاحی باشد که با توبه‌ی خود به آنچنان کمالی رسید که مفتخر به شهادت در رکاب امام معصوم شد. حال سؤال شما آن است که مقام حرّ بالاتر است یا مقام کسی که چنین گناهانی را نکرده که مجبور باشد توبه کند. در ابتدای امر معلوم است که آن‌کسی که گرفتار گناه نشده و خود را شبیه معصوم نگه داشته برتر است ولی از آیه‌ای که می‌فرماید برای بعضی گناهانشان را تبدیل به حسنه می‌کنیم نیز نباید به سادگی گذشت، چون دیگر نمی‌توان بگوییم آن فرد گناهانی داشته زیرا می‌فرماید همان گناهان را تبدیل به حسنه کرده، یعنی گویا آنچنان متحول شده که فرصت‌های از دست‌رفته‌ی او نیز جبران شده و به جای آن ها حسنه قرار داه‌اند. موفق باشید
2151
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد محترم بنده مختصری با آثار و مباحث شما آشنایی دارم. یک سؤال در مورد لزوم وجود ولی خدا بر روی زمین دارم. شنیده ام (نقل به مضمون) که اگر زمین از حضور حجت خدا خالی شود. زمین اهل خود را در خود فرو میبرد اول میخواهم بدانم که اینچنین عبارات و مضامینی باید تأویل شوند (یعنی معنای دیگری غیر از ظاهر مد نظر است) یا اینکه همان معنای ظاهری هم موضوعیت دارد. اگر باید تأویل شود، معنای پنهان در آن چیست ولی اگر معنای ظاهری و لفظی هم موضوعیت دارد این سؤال برای من پیش می آید که اگر از زمان نبوت پیامبر خاتم تا کنون زمین خالی از حجت نبوده است(ابتدا خود پیامبر و پس از ایشان هم ائمه اطهار هر کدام مدتی حجت پروردگار بر روی زمین بوده اند.) پس قبل از مبعوث شدن پیامبر، حجت خداوند بر روی زمین چه کسی یا کسانی بوده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: جواب این سؤال را به طور مفصل در کتاب «جایگاه واسطه‌ی فیض» دنبال بفرمایید. در هر صورت ظاهر روایت هم مورد توجه است که همواره باید انسان کامل که حجت خدا در زمین و واسطه‌ی فیض در آسمان است در عالم باشد و قبل از حضرت محمد«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» نیز سایر انبیاء حجت خدا در زمین بوده‌اند و حجت خدا در آسمان همیشه کسانی بوده‌اند که مقامشان «اوّلُ ما خلق‌ الله» است یعنی پیامبر و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» که این نکته‌ی اخیر را در کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت«علیهم‌السلام» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید
2142
متن پرسش
به نام خدا برخی از اهل تفکیک جدایی بحث روایی از بحث فلسفی را که علامه طباطبایی در تفسیر مطرح کرده‌اند دلیل بر اعتقاد ایشان به تفکیک می‌دانند، نظر شما در این امر چیست؟
متن پاسخ
بسمه تعالی اگر تفکیک به این معنا است که مواظب باشیم حقیقت اشراقی و وجودی قرآن و روایات در محدوده‌ی تفکر انتزاعی و مفهومیِ فلسفی تقلیل نیابد، بسیار چیز خوبی است ولی متأسفانه آن‌هایی که تحت عنوان مکتب تفکیک اصرار دارند قرآن و فلسفه مخلوط نشود هیچ‌گونه تفکری را بر نمی‌تابند و مخاطبان خود را به یک نوع اخباری‌گری و تحجر گرفتار می‌کنند که علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» هرگز این‌گونه نبودند. اینان به اسم آن‌که قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در مقام عقل کل هستند، هرگونه خردورزی در قرآن و روایت را به اسم تفکر فلسفی مردود می‌دانند و عملاً نظریه‌پردازی بر مبنای قرآن و روایت را از جوامع علمی سلب می‌نمایند در حالی‌که سراسر آثار مرحوم علامه‌ی طباطبایی«رحمة‌الله‌علیه» تجلی خردورزی آن مرد فرزانه است در کتاب و سنت و المیزان صورت نظریه‌پردازی‌های او است مبتنی بر قرآن و روایات مربوطه.
525

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استادی که مطالعه ی آثارش مرا از و فرو رفتن در کثرات رهایی داد.با آنکه او را ندیدم لیک دست مبارکش از دوردست ها می بوسم. غرض این حقیر از مزاحمت سوالی است که نزدیک به سه سال است که مرا رنج می دهد امیدوارم استاد محترم مرا مورد لطف خویش قرار دهند: سوالی که داشتم در باب استاد سیروسلوک است.حقیر پس از توسلات پی در پی به حضرت معصومه صلوات الله و سلامه علیه با استادی از شاگردان عارف بزرگوار آیت الله سعادت پرور آشنا شدم و طریقه معرفت النفس را در حدود 4 سال است که در خدمت ایشان می پیمایم.الحمدلله در رابطه با ایشان افق بسیاری از معانی این عالم برایم منکشف گشته است که اگر بی احترامی به حضرتتان نباشد کتاب آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین را که جدیدا مطالعه نمودم برایم نکته ی های بسیار جدید نداشت البته اذعان می کنم که چینش بحث و مطالب آن حیرت آور و بی نظیر بود. غرض از این سوال اینست که می خواهم بگویم که استادم در حال حاضر مرا پس از توجه به مقام نفس و گذرندان مبانی فکری دستورات علامه طباطبایی در چهله های مختلف وارد دستورات فکری عوالم توحیدی به ترتیب توحید افعال سپس صفات و بعد از آن اسماء و در حال حاضر توحید ذاتی نموده است و در هر مرحله مرا ذکر مناسب آن مقام تعلیم نموده است در حال حاضر نیز در ابتدای چهله ی دوم ذکر یاهو یا من لاهو الاهو هستم . الحمدلله گاه به گاهی مکاشفاتی نصیبم میگردد لیکن همانطور که باید نتیجه ی توحیدی از دستورات گرفت من احساس می کنم در نتایجم موفق نیستم.می خواستم از حضرت عالی سوال کنم از کجا می توانم بفهمم که شیوه ی استادم صحیح است و او زود این دستورات را به من نمی دهد من 22 سال سن دارم و طلبه هستم و نزدیک به 2 سال است که دستور سجده ی یونسیه را اجرا می کنم.ضمنا باید بگویم که استادم از کسانی است که اجازه نامه ی کتبی از آیت الله سعادت پرور دارند و طبق قرائن از دیگر شاگردان استاد سعادت پرور شنیده شده است که ایشان در زمان حیات خود استاد سعادت پرور شهود توحیدی داشته اند. اگر شما صلاح به تعویض استاد می دانید ذکری در غالب چهله ای به من بیاموزید تا از طریق مقام ولایت به من استاد کاملم ارائه شود خدا میداند که من چقدر در این موضوع توسل کرده ام. دست شما را می بوسم و در انتظار جوابتان هستم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بنده در مورد تقاضایی که کرده‌اید راهی نمی‌دانم، ولی اگر با حوصله همین روشی را که متذکر شده‌اید در حال انجام آن هستید به قصد رعایت اصول بندگی و رضایت پروردگار انجام دهید إن‌شاءالله شوق بندگیِ پروردگار و طلب رضایت حضرت صاحب‌الأمر برایتان حاصل می‌شود، عجله نداشته باشید. موفق باشید
217

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام لطفا در مورد ارتباط با نامحرم و حد آن برای دختران جوان و مجرد توضیح دهید اینکه میفرمایند ارتباط زیاد با نامحرم تیرگی و قساوت قلب می آورد،آیا در یک محیط آموزشی نیز همین طور است مثلا من برای اموختن هنر خوشنویسی مجبورم استاد مرد اختیار کنم یا مثلا در محیط دانشگاه برای برخی مطالعه ها و تحقیقات در جمع ما پسران نیز حضور دارند نحوه برخورد باید چگونه باشد ؟اگر یافتن استاد خط خانم برایم مقدور نبود و با رعایت شئونات اخلاقی آیا خدا راضی هست با استاد مرد کار کنم؟2 ـ در مورد رهایی از آرزوهای بزرگ و زمان زدگی نقش دعا در این میان چگونه است (دعاهای غیر مأثوره و شخصی) اگر انسان آرزو و خواست را کم و کمتر کند و توکل بر خدا را سرلوحه امور خود قرار دهد دعا و درخواست و برگزاری ختم و امثال ان ـ که برای رفع حوایج مادی و معنوی بسیار سفارش شده است ـ چه جایگاهی دارد؟3 ـ اینکه فقط خدا در صحنه است، موثر حقیقی اوست و ... آیا به این معنی است که ما هیج نقشی در به ثمر رسیدن خواست خداوند نداریم مثلا در امر ازدواج ما نمیدانیم خواست خدا ازدواج ما هست یا نه ولی با این وجود انجام اقداماتی از قبیل زیاد کردن رفت و آمدها و ارتباط با دیگران یا تغییر محل زندگی و .... لازم و عقلانی و از نظر شرعی صحیح است؟ در توحید ناب جایگاهی برای قانون احتمالات وجود دارد؟ مثلا زوجی بچه دار میشوند،جنسیت بچه مشخص شده است ولی در مفاتیح دعایی برای تعیین جنسیت بچه وارد شده آیا با خواندن یک دعا در زمانی که جنسیت معلوم شده است قانون طبیعی که خدا قرار داده عوض میشود و با اتفاقی شبیه یه معجزه جنسیت عوض میشود میدانم که خدای بزرگ می تواند ولی آیا میخواهد ؟قوانینی در جهان حاکم است که از سنت های الهی به شمار می رود برخی می گویند خدا با این قوانین و سنتها جهان را اداره میکند و نمی آید برای یک نفر که دعایی خوانده است برخلاف سنت خود عمل کند نظر شما چیست؟3 ـ آیا در مسئله برطرف کردن حجاب ها و درک حضور و دیدن و مرتبط شدن با حقایق،استعدادهای همه یکسان است ؟یا وجود عواملی مانند پدر و مادر و شرایط قبل از تولد و ... در این امر دخیل است یا انکه کلا انسانها با استعداد متفاوتی در این زمینه به دنیا می آیند بگونه ای که دو نفر در یک شرایط یکسان در دو مرتبه معنوی در نزد خدا یک مقام دارند چون هر دو تا حد امکان و ظرفیت پیش رفته اند یا در مثالی دیگر آیا همه این استعداد را دارند که به مقامی که امام خمینی رسید برسند و نرسیدن فقط به خاطر مسائلی مانند تنبلی نبود آگاهی و شرایط مناسب است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیک السلام: در هر صورت اگر بیش از ماابتلاء، یعنی آنچه بدان مجبوریم، با نامحرم مرتبط باشیم، جهت روحانی ما مختل می‌شود. بالأخره انسان نیازهایی دارد که با دعاخواندن با خدا در میان می‌گذارد. در دعاهای مادی از خدا می‌خواهد که شرایط زندگی‌اش را در حدّ کفاف قرار دهد تا در امر بندگی مشغول غیر نباشد، که حضرت سجاد«علیه‌السلام» در دعای مکارم‌الأخلاق به زیبایی آن را مطرح می‌کنند. وقتی متوجه شدیم مؤثر حقیقی خدا است، بدون آن‌که خود را به آب و آتش بزنیم در حدّ وظیفه عمل می‌کنیم و به آنچه خدای مهربان برایمان مقدر کرده راضی می‌شویم. شاید چون می‌فرمایند: «بلا ندیده دعا را شروع باید کرد» دیگر وقتی تقدیر الهی واقع شده، جهت دعا باید در رابطه با صالح‌شدن آن کودک باشد. دعا، خود یکی از سنن الهی است، و لذا با دعا سنتی جای سنتی قرار می‌گیرد. در این‌که همه با فطرتی الهی خلق شده‌اند، شکی نیست، ولی باید توجه داشت که در عین یکسان‌بودن جهت فطرت‌ها، چگونگی افراد در راستای قرب الهی متفاوت است و محیط و پدر و مادر علت اصلی نیستند. آیت‌الله‌حائری‌شیرازی«حفظه‌الله‌تعالی» کتابی تحت عنوان «تربیت اسلامی» دارند که در آن مطالب خوبی در راستای جواب به سؤال شما هست. موفق باشید
13573
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سوالم اینه که با توجه به موضوع اقتصاد مقاومتی که رهبر عزیز می فرمایند و گویا هیچ دولتی نمی خواهد آن را انجام دهد چطور می توانم اقتصاد مقاومتی را در زندگی شخصی خودم پیاده کنم؟ آیا این کار برکاتی برای زندگیم دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- باید مطالبه‌ی ما از مراکز تصمیم‌گیری، موضوع اقتصاد مقاومتی باشد و نگذاریم نسبت به آن سهل‌انگاری کنند 2- با سادگی در زندگی و خرید جنس ایرانی، اقتصاد مقاومتی را در امور شخصی یاری می‌کنیم 3- اگر بتوانیم در تولید مایحتاج مردم، بدون وابستگی به بیرون کشور قدمی برداریم، عملاً در بستر تحقق اقتصاد مقاومتی قدمی برداشته‌ایم و گرفتار پروژه‌های ناتمام فرهنگ مدرنیته نشده‌ایم. موفق باشید

نمایش چاپی